گزارش گاردین از نقشه های آمریکا برای ایران و سوریه
تحلیل گر روزنامه ( Guardian ) سوماس مایلن در مطلبی در این روزنامه نوشت:« اگر سیاستمداران غربی می خواستند خون ریزی ها در سوریه پایان یابد با جدیدت وارد مذاکره می شدند و گفتنی است، آنها بدنبال همین خون ریزی ها هستند تا بتوانند ایران را تضعیف کنند.»
سوماس در گاردین نوشت: «گزارش ها حاکی از این است که حمله هوایی اخیر اسراییل به سوریه جان بیش از ۱۰۰ تن شهروند سوری را گرفته است و این تجاوز و بمباران هوایی کاملا غیر قانونی بوده است ولی متاسفانه این حمله بلافاصله مورد حمایت دولت آمریکا و انگلیس قرار گرفت.اما تصور کنید اگر سوریه چنین حمله ای را به اسراییل انجام می داد واکنش غربی ها در این زمینه چه می شد. »
وی در ادامه می نویسد: « این حمله به سوریه درست بعد ازحمایت های حسن نصرالله از سوریه بود که او نیز خود، کسی است که مورد حمایت ایران و چین و روسیه می باشد. سوریه کشوری مهم برای ایران بوده است و ناآرامی ها در سوریه و منطقه می تواند نفوذ ایران را در منطقه مورد تاثیر قراردهد.
هر چند غربی ها و اسراییل اخیراً ادعا کرده اند که ارتش اسد از سلاح کیمیاوی علیه شورشیان استفاده کرده است و این را بهانه برای کمک به شورشیان قرار داده اند اما خود شورشیان از گازهای اعصاب علیه موافقان اسد استفاده کرده اند.
به هر حال مداخله نظامی زاویه دیگری از این ناآرمی ها است، ناآرامی در کشوری که از یک طرف دولتش مورد حمایت ایران و روسیه است و از یک طرف مخالفان وشورشیان آن مورد حمایت غرب ازجمله آمریکا و انگلیس و برخی از کشور های عربی است و دخالت نظامی می تواند درگیری های کشورهای خارجی را در این جنگ افزایش دهد و ناآرامی های پس از آن نیز بر این امر افزوده بشود.
و دولت اوباما نیز بعد از افزایش دخالت ها به طورمستقیم به شورشیان سلاح می رساند و ایران رفته رفته متحد خود بشار اسد ار ازدست می دهد و ناآرامی ها منطقه را فراگرفته و از نفوذ ایران بتدریج کاسته خواهد شد.
آزمایشات امریکایی ها بر نوازشریف آغاز می شود
ارتباط ایالات متحده و شریک استراتژیک آن در آسیا یعنی پاکستان در انتظار آزمایشات جدید است. سرگی تامین * بدین باور است که : بازگشت نواز شریف رئیس حزب اتحادیه مسلمانان پاکستان پیروز در انتخابات به مقام نخست وزیری در این ارتباطات ، تنش های جدیدی را به دنبال دارد.
از عشق تا نفرت تنها یک گام فاصله است. این اصطلاح در اقدامات مشخصی می تواند گویای تاریخچه ارتباطات پیچیده واشنگتن و اسلام آباد باشد که فراز و نشیب های بسیاری را سپری کرده است. امروز تمامی توجهات به رهبر حزب مسلمانان پاکستان است که سیگنال های ضد و نقیضی فرستاده است در خصوص اینکه او چطور می تواند با امریکا ارتباط داشته باشد ، کشوری که هم کمک می کند، هم مسلح می سازد و در عین حال پاکستان را بمباران می کند.
از یک طرف نواز شریف می خواهد به شدت سخت گیر و مدافع اصولی منافع ملی محسوب شود. وی ضمن پاسخ به سوالات خبرنگاران در محل اقامت خود در اطراف لاهور بیان داشت که حل مشکلات حملات هوایی امریکایی ، محرک اصلی در ارتباطات دو جانبه چند سال اخیر است و این مسله برای وی یکی از اولویت های اصلی است. نواز شریف خاطر نشان نمود : « هواپیماهای بدون سرنشین به سرزمین ما تجاوز می کنند. این مسله ای جدی است و من معتقدم که نگرانی ما کاملا درست است. »
در عین حال سخت گیری شریف تنها برای دو بیانیه کافی بود. او برای ژست گرفتن در مقابل امریکا عجله کرد. بعد از آنکه ارتباط با امریکا را خوب نامید ، قول داد به طور کامل از نیروهای امریکایی که باید افغانستان را تا سال ۲۰۱۴ترک کنند حمایت کند، شرایطی برای خروج بدون دردسر آنها فراهم نماید. وی افزود : « اگر هر یک از طرفین نگرانی خود را ابراز دارند ، ما باید توجه نشان دهیم و این کار ارتباطات ما را قویتر خواهد کرد.»
سرگی تامین ادامه می دهد : نواز شریف مجبور شد مانور دهد. حزب مسلمانان او موفق شد با روحیه ضد امریکایی رای دهندگان بازی کند ، و کمپاین های پیش از انتخاباتی خود را براساس انتقاد شدید از دولت حزب مردم پاکستان به خاطر بر آورده کردن منافع ملی امریکایی ها ایجاد نماید. بنابراین نواز شریف ضمن معرفی خود به عنوان فردی متعصب درارزش های ملی ، با اسلام گرایان بازی کرد ، اسلام گرایانی که تصور می کردند بازگشت او به سیاست اسلام آباد به معنا رد همکاری با امریکاست.
یک گواه دیگر بر اینکه در زمان نواز شریف ممکن است ارتباط با امریکا دگرگون شود این است که سفیر پاکستان در واشنگتن شری رحمان بلافاصله پس از انتخابات به طور ناگهانی استعفا داد. او فعال مشهور حزب مردم پاکستان است.
یکی دیگر از سفرای سابق پاکستان در امریکا حسین حکانی که در سال ۲۰۱۱ استعفا داد نیز بیانیه قابل توجهی ترتیب داد. حسین حکانی گفت : « نواز شریف می گوید که می خواهد ارتباط خوبی با امریکا داشته باشد و در واقع با برخی از امریکایی ها ارتباطات شخصی تنگاتنگی را شروع کرده است. در عین حال آیا می تواند حمله جدی به گروه های رادیکالی را ترتیب دهد. گروه هایی که از او در انتخابات حمایت کرده اند؟ من مطمین نیستم.»
در کاخ سفید تمامی ابهامات ارتباط با پاکستان پس از انتخابات را می دانند و سعی دارند آنها را برطرف سازند. جان کری ، وزیر امور خارجه امریکا قصد دارد در آینده ای نزدیک از اسلام آباد بازدید کند.
از دیدگاه ریاست امریکا ، ارتباطات پاکستان- امریکا به مسایل زیادی بسته گی دارد اما مسله تنها این نیست. نواز شریف گروگان اوضاع سیاست داخلی کشور باقی می ماند ، جایی که ارتباط با امریکا به مسایل زیادی وابسته است. بنابراین « آزمایشات امریکایی ها » بر روی نواز شریف آغاز می شود.
* تحلیل گر رادیو صدای روسیه
چین در مسیرسیاست « انترناسیونالیزم نوین »
دیپلوماسی «انترناسیونالیزم نوین» عبارت است از تحقق گرایش به سوی پیشبرد سیاست خیرخواهی واقعی که چین را به کشور پیشرفته مبدل سازد که از احترام تمام بشریت برخوردار باشد.
نویسنده: سون ژو، نشریه «خوانسیو شیباو» ـ چین
برگردان از : دکترمحمد سالم اسپارتک
در گذشته پرچمِ انترناسیونالیزم، در سیاستِ خارجی چینِ نوین برافراشته شده بود. اما از زمان آغاز پیشبرد سیاست ریفورم و باز بودن، در جریان سی سال و اند، بخش ایدیالوژیکِ سیاست خارجی به رده دوم رانده شد، زیرا منافع مستقیم دولتی در راس امور قرار داده شدند و درفش انترناسیونالزم پایین آورده شد. اما حالا زمان آن فرارسیده تا بر تلاش به سوی مفاد (سود و سود جویی) لگام زده شود و میان نیازمندیهای مادی و معنوی توازن برقرار گردد. ابلاغ کردن مشی «انترناسیونالیزم نوین» در سیاست خارجی به وضاحت نشان می دهد که زمان شگوفایی سیستم ارزشهای چینایی فرارسیده است.
مشی به سوی «انترناسیونالیزم نوین» پاسخی است به نیازمندی دیپلوماسی چینایی در روند بالغ شدن. از دیدگاه نیرومندی واقعی، چین تا جایگاه یا مقام قدرت دوم در جهان به بالا رفته است، اما اتوریته بین المللی جمهوری خلق چین با این وضعیت مطابقت ندارد، بنابراین برای ما بسیار ضرور است تا سهمگیری معنوی و اخلاقی خود را در امور بین المللی بالا ببریم. انترناسیونالیزم نوین برای ما میسر می سازد تا نیرومندی مثبت چین را به صورت کامل تحقق بخشیم. امروزه هر گام جمهوری خلق چین در سراسر جهان مورد استقبال قرار می گیرد، راه ما و سرنوشت ما هرچه نزدیک تر با سرنوشت همه کشورهای جهان پیوند می خورد، بنابراین برای ما ضروراست تا مسوولیت فزون تر معنوی را بپذیریم و رفاه مندی « تمام جهان در زیر آسمانها » را وظیفه شخصی خود دانسته و عادت نماییم که به صورت دقیق تعیین کنیم که از چی پشتیبانی می کنیم و بر ضد چی میرزمیم، فعالانه تر در دیالوگ بین المللی سهمگیری نموده و به حل مسایل جهانی بپردازیم و همزمان همه کشورهای جهان را به مثابه دوست خود تلقی کنیم.
همزمان «انترناسیونالیزم نوین» به توده های مردم میسر می سازد تا به صورت عینی تر وعاقلانه تر به نقاط داغ منطقوی و مسایل بین المللی نظر اندازی کنند و این به ما اجازه میدهد تا آزادی بیشتر برای مانور در داخل کشور داشته باشیم، با پاسیف بودن وداع نموده و همچنان این امکان میسر می شود تا انکشاف وضعیت را در مسیر لازم سمتدهی نماییم.
امروزه برای گذار به سیاست « انترناسیونالیزم نوین » همه چیز آماده است. نخست، ما نیروهای لازم را داریم. چین عادت دارد که در شرایط بحران اقتصادی کمربندها را سخت تر ببندد تا بتواند دینِ انترناسیونالیستی اش را ادا کند. ما در گذشته نیز این کار را کرده ایم. اما همانطوری که رفیق دِن سیاو پین بارها گفته بود، باید انتظار بکشیم تا امکانات چین افزایش یابد و آنگاه ما میتوانیم سهم بیشتری را در پیشرفت بشریت ادا کنیم. و امروز این زمان فرا رسیده است. دوم، ما به نیروهای خود اطمینان داریم. در مراحل آغازین موجودیت چین نوین، ما باور راسخ به برتری نظام سوسیالیستی داشتیم و بدون ترس به رقابت جهانی با کشورهای جهان سرمایه داری پرداختیم. اما چنین واقع شد که در راه انکشاف سوسیالیستی، جستجو های ما به بن بست مواجه گردید، اقتصاد کشور در مرز پرتگاه قرارگرفت و ما آن نیرو را نداشتیم که عملاً بر جهان تاثیر بگذاریم.
سپس بحران جهانی پولی آغاز شد، بار دیگر همه کمبودهای سیستم سرمایه داری نمایان گردید و بار دیگر نسبت به نظام سیاسی غرب سوالهای زیاد مطرح شدند. با تحلیل همه جانبه تفاوت میان سیستم ها و مدلهای مختلف سیاسی، مردم بار دیگر به آرمانهای مارکسیزم مراجعه کردند. درسی سال اخیر ما به این پیروزی رسیدیم که اقتصاد رشد یابنده ما، معجزه واقعی اقتصادی شد و مزایای نظام سوسیالیستی به تدریج نمایان گردید. اطمینان ما به این قوی شد که نظام ما و تیوری یی که در پشت آن قرار دارد و راهی که توسط ما انتخاب شده است، درست می باشند. سوم، در این زمینه ما پایگاه نیرومند داریم، زیرا اندیشه های انترناسیونالیزم مانند یک رشته سرخ از تمام تاریخ سیاست خارجی چین می گذرد. چهارم، عنعنه ها و فرهنگ ما نیز به این مساعدت می کند. صلحدوستی، گرایش به سوی افزایش باور متقابل، همزیستی نیک در همسایه گی و همنوایی یا هارمونی در مناسبات با همه کشورها- همه و همه در فرهنگ عنعنوی چین بازتاب یافته است و اینها همه در اینجا و آنجا همنوایی با اندیشه های انترناسیونالیزم دارد که فراخوانی به همبسته گی بزرگ، کمک متقابل و همکاری دارد. «صحبتها و قضاوتهای» کنفوسیوس را به یاد آوریم: « انسانِ بشردوست – شخصی است که کوشش می کند خود را [در راه درست]، قوی بسازد، در این زمینه به دیگران مدد می رساند، کوشش دارد کارها را بهتر انجام دهد و در این زمینه به دیگران مدد رساند». «در حق دیگران کاری را مکن که برای خودت نمی پسندی». در تمام این گفته ها که بخش انفکاک ناپذیر فرهنگ چین می باشند، روحیه انترناسیونالیزم احساس می شود.
ماهیت « انترناسیونالیزم نوین» در این نهفته است که چین باید مسوولیت بزرگ تر بین المللی را به عهده بگیرد، در مطابقت با نیروی خودی کمک بزرگ تر به کشورهای در حال رشد ارایه کند، مساعی بیشتر در جهت حفظ نظم پایدار حقوقی جهانی به خرج دهد، تعهدات بیشتر را انجام دهد و بکوشد انکشاف نظم حقوقی بین الدول را به مسیر عادلانه و عقلانی سوق دهد. همزمان گذار به سوی سیاست « انترناسیونالیزم نوین» به این معنی است که خلق چین به خاطر دفاع از منافع مشترک تمام بشریت، آماده دادن قربانی های ممکن است.
«انترناسیونالیزم نوین» خواستار این است که ما کژدیسی در سیاست خارجی را از بین ببریم که اکنون در آن بر منفعت مادی تاکید می شود و درعوض سهمگیری معنوی ما در امور جهانی افزایش یابد. در واقع مشی مبتنی بر انترناسیونالیزم بازتابِ سیستم ارزشهای چین در سیاست خارجی می باشد. برای ارزشهای بنیادی سوسیالیزم، این به معنای دراز کردن دست دوستی به تمام جامعه جهانی است. ما این واقعیت را می پذیریم که برای مدت طولانی سرمایه داری و سوسیالیزم همزیستی خواهند داشت، بنابر این «انترناسیونالیزم نوین» به هیچ وجه وظیفه آغاز کردن مبارزه نوین ایدیالوژیک را مطرح نمی کند اما میکوشد سیاست خارجی ما را تا سطحِ مواظبت از مسایل تمام بشریت در مجموع بالا ببرد و همبسته گی ما با تمام کشورهای جهان را تقویه کند. دیپلوماسی «انترناسیونالیزم نوین» عبارت است از تحقق گرایش به سوی پیشبرد سیاست خیرخواهی واقعی که چین را به کشور پیشرفته مبدل سازد که از احترام تمام بشریت برخوردار باشد.
نویسنده- کارمند انستیتوت روابط معاصر بین الدول چین
به تاریخ ۱۴ جنوری ۲۰۱۳ به نشر رسیده است.
ترجمه از متن روسی
اوباما و اردوغان موقعیت در سوریه را بررسی کردند
باراک اوباما رییس جمهور امریکا پس از مذاکرات در واشنگتن با رجب طییب اردوغان نخست وزیر ترکیه اعلام کرد که دو کشور قصد دارند به ایراد فشار به بشار اسد رییس جمهور سوریه ادامه دهند. بسیاری صاحبنظران سیاسی منتظر آن بودند که اردوغان از امریکا دعوت کنند که به یک اتحادیه نظامی ممکنه جهت مداخله در سوریه ملحق شود. اما سیاستمداران در اظهارات خود به حد زیادی احتیاط رعایت کردند.
نخست وزیر ترکیه از طرفداران اساسی برکناری اسد است و بار ها به کاربرد نیرو علیه مقامات سوریه تهدید کرده بود. سران ترکیه و امریکا در کنفرانس مطبوعاتی گفتند که درگفت و گو، موقعیت درافغانستان، در خاور نزدیک، در ایران و البته در سوریه را بررسی کردند، اما در باره گام های جدید جدی چیزی نگفتند. باراک اوباما به روزنامه نگاران چنین گفت:
« ما در آینده هم قصد داریم فشار به رژیم اسد را افزایش داده و با مخالفان کار کنیم. نخست وزیر ترکیه در راس جنبش بینالمللی قرار دارد که هدفش انتقال سوریه به دمکراسی بدون بشاراسد است. ترکیه باز هم نقش کلیدی ایفا خواهد کرد، هنگامی که ما بتوانیم در زمان نزدیک نماینده گان رژیم و مخالفان را در پشت میز مذاکره قراردهیم. ما براین عقیده مشترک هستیم که اسد باید برود و اختیارات خود را به یک واسط موقت واگذار کند. این یگانه راه خروج از بحران است. ما به کاری با هدف رهایی سوریه از ظلم اسد ادامه خواهیم داد. »
از نخست وزیر ترکیه پرسیده شد که «اگر امریکا بخواهد وارد جنگ با دمشق شود چه خواهد بود؟». اردوغان با طفره رفتن از دادن پاسخ گفت که وی باز هم با کشورهای طرف خود در منطقه مذاکره خواهد کرد و به این گفته افزود که میخواهد از نوار غزه دیدن کند. وی گفت:
« در باره طرح های من میشود گفت که به احتمال قوی در جون از غزه دیدن می کنم. و به کرانه غربی رود اردن نیز خواهم رفت. من به این بازدید درچارچوب روند برقراری صلح در خاورمیانه اهمیت بسیار بالا قایل ام و عقیده دارم که بازدید من در روند مصالحه در فلسطین سهم بالایی خواهد بخشید. »
به باوربرخی محققان سیاسی اظهارات احتیاط آمیز اوباما و اردوغان در موضوع سوریه با این امر توضیح داده میشود که آنها مایل نیستند کنفرانسی را عقیم بگذارند که روسیه و امریکا آنرا مشترکا تدارک می بینند. اردوغان درکنفرانس مطبوعاتی یاد شده به نقش مسکو و پیکن در روند صلح سازی در سوریه اشاره خاصی کرد.
ص.ر
پاکستان : کنترول سیاست های امنیتی، دفاعی و خارجی خواهی نخواهی
در دست نظامیان است
خانم کریستینه مال هوف ژورنالیست اتریشی یک روز پیش از برگزاری انتخابات در پاکستان گفتگوی جالبی را با خانم « عایشه صدیقه » کارشناس امورسیاسی و نظامی پاکستان و نویسنده کتاب « میلیتری اینک » انجام داده است. در این گفت وگو بانو عایشه صدیقه برنقش نظامیان درفرایند انتخابات روشنی انداخته ؛ نگرانی های را در باره آینده سیاسی پاکستان که بدون تردید اثرات معینی بر رخدادهای افغانستان نیز دارد ابراز نموده است. اینک بخشی از این گفتمان را پیشکش خواننده گان قدرمند بامداد میداریم. بامداد
پرسش : اکنون از انتخابات در پاکستان بمثابه پیروزی دموکراسی استقبال به عمل میآید ؛ زیرا نخستین باریست که نظامیان ازمداخله اجتناب میورزند .آیا این استقبال و خوشحالی قابل توجیه اند ؟
عایشه صدیقه: در این استقبال من شریک نیستم و نمیتوانم هیچگونه تغیر دراماتیک در تناسب قدرت را مشاهده کنم.انتخابات یک گام مهم ولی خیلی کوچک در راه دموکراسی در پاکستان است .
پرسش : برخی از تحلیلگران در غرب فکرمیکنند که قدرت نظامیان پاکستان بنا بر راه اندازی انتخابات کا هش یافته است ؛ شما چه میگو یید ؟
عایشه صدیقه : بسیاری ها در غرب بنا بر عدم شناخت از پاکستان خوشحال اند که نظامیان قدرت را مستقیمأ تصرف نمیکنند .اما نمیدانند که نظامیان پاکستان مانند دیکتاتوری های نظامی در امریکای لاتین و آفریقا عمل نمیکنند. آنها عادتأ ترجیع میدهند که ده ، یازده سال در پس پرده قرار داشته و تنها از طریق شرکای خود حکومت کنند .این امر یک گزینه کاملأ مطمین است .گذشته از این، کنترول سیاست های امنیتی ، دفاعی و خارجی خواهی نخواهی دردست نظامیان است. پس آنها چرا خود را با تصرف آشکار قدرت به جنجال مواجه بسازند ؟
پرسش : بنأ شما باور ندارید که روزهای کودتا های نظامی بپایان رسیده است ؟
عایشه صدیقه : نخیر ، به هیچ صورت ! کودتای نظامی هرآن میتواند اتفاق بیفتد.هرگاهی منافع نظامیان با تهدید روبرو شود آنها قدرت را بدست میگیرند. آنها به هیچ حکومت غیر نظامی اجازه نخواهند داد تا بارقه آن درمیان شان ظاهر گردد .
پرسش : آیا جنرال ها بر انتخابات کنونی اثرگذاراند ؟
عایشه صدیقه : آنها همه سررشتهها را در پشت پرده دردست دارند. آنها گزینه های گوناگونی را برای خود بازنگه میدارند. حالا چنان معلوم میشود که گزینه نخست آنها حزب « تحریک انصاف پاکستان » مال عمران خان باشد. آنها به حزب حاکم کنونی « حزب مردم پاکستان » که در راه محدود کردن قدرت آنها تلاش نمود به دیده شک مینگرند. البته در فرجام این حزب مردم پاکستان بود که نه در جهت مردم بلکه برای نظامیان با شتاب کارکرد. همچنان جنرال ها میتوانند به بسیار خوبی با مسلم لیگ ـ نواز شریف همزیستی دوستانه داشته باشند .
پرسش: انتخابات در سایه خشونت های بیمانند قرار دارد . طالبان پیش از همه احزاب میانه رو چون حزب مردم پاکستان ، جنبش متحد قومی و عوامی نشنل پارتی را آماج گرفته است .آیا این انتخابات میتواند آزاد و صادقانه باشد ؟
عایشه صدیقه : این پدیده پرسش برانگیز و تردید آوراست .ما هر گز در پاکستان انتخابات آزاد و راستکارانه نداشتهایم .اما این نوع تازه وهدفمند خشونت در برابر این سه حزب میتواند بر سهمگیری افراد در انتخابات تاثیر به سزایی داشته باشد ؛ زیرا رای دهنده گان مراکز اساسی این احزاب در دادن رای دلهره و اضطراب خواهند داشت .
برگزارنده : بامیک