پیام های تسلیت شخصیت های فرهنگی و اجتماعی کشور به مناسبت مرگ نا به هنگام رفیق نصیر احمد صدیقی
نصیر احمد صدیقی نیز به جاودانه گان پیوست
با دریغ و درد فراوان از سفر بی برگشت رفیق نصیر احمد صدیقی ، یکی از مبارزان نستوه وخردمند و یکی از رهروان فرهیخته راه رهایی انسان زحمتکش وطن ، آگاهی یافتم . رفیق صدیقی از آن رزمنده گانی بود که بهترین سالهای زنده گی افتخارآفرینش را وقف مبارزه دادخواهانه کرد و لحظه ی هم سر بلندش در برابر زورمندان و زرداران جنایت پیشه خم نشد .
صدیقی در تمام سالهای رزم و پیکار وطنپرستانه اش به آزادی ، منافع ملی و تمامیت ارضی کشور ، عدالت اجتماعی ، دموکراسی ، برادری وبرابری مردمان باهم برادر افغانستان باورمند و وفادار ماند و برای تحقق آرمانهای والا و انسانی زحمتکشان افغانستان تا پای جان مبارزه کرد .
نصیر احمد صدیقی باور داشت که راز پیروزی بر ستم و استبداد ، جهالت و خرد ستیزی ،عقب مانده گی وتاریک اندیشی در وحدت و یگانگی تمام نیروهای پیشرو و دادخواه نهفته است. او باورمند بود که هرگونه دامن زدن به اختلافات قومی ، زبانی ، سمتی و منطقوی ، آب به آسیاب دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان میریزد و زمینه تجرید و تضعیف نیروهای پیشرو و دموکراتیک کشور را مساعد میسازد .
سوگمندانه که او دیگر درمیان ما نیست . چه تلخ و درد انگیز است باور کردن به نبود رفیق وهمرزمی که همه خوبی بود ، همرزمی که سرفرازانه زیست و سرفرازانه رفت .
من به مناسبت مرگ نا بهنگام نصیر احمد صدیقی به خانواده داغدارش ، به دوستان و علاقه مندانش و به تمام رزمنده گان راه رهایی انسان رنجکشیده وطن تسلیت میگویم و روان آن عزیز را شاد میخواهم .
یادش گرامی و جاودان باد .
صدیق کاوون
پیام تسلیت وغمشریکی:
خبردرگذشت نا بهنگام رفیق صدیقی برای من پرازدرد رنج غم واندوه است، گرچه ما درد فراق زیاد دیده بودیــم ، افسانـــــــه غــم بسیار شنیده بــودیـــم اما شنیدن غم مرگ رفیق نستو ه روانشاد نصیر احمد صدیقی ٬ برای ما جان گداز است ٬دردی است که قصه اش دراز است .او که پدری مهربان بود، انسانی وارسته، دوست جانانه، رفیق شفیق، و عزیزترین و صمیمی ترین شخصیت هم بود ٬شرین زبان وکلام بود و خوش تبیپ ٬صحبتش گیرا وکلامش همیشه دریای ازعطوفت ومهربانى را باخود داشت، ودر دوستی و رفاقت مردی بود تا سرحد مرگ استوار٬مرد قلم بدست بودکه دلش بیاد وطنش می تپید. داغ جدایی وطن ودوستان، سوگواره ترین واژه هایی بود که روح وروانش رافرسوده بودوهمیشه میگفت که خاک من در دیارغیر، بیگانه نشود، که خاکش بیگانه نشد روانشاد واقعاً باچنین عشق خود زنده بودونامش درجریده روزگار زنده خواهد بود.عشقش بخدا بود وبه میهن وبمردمش که این ایده دررگ وخون او و ریشه دوانیده بود. گرچه دریغا که او دیگر درمیان مانیست اما اخلاق وسجایای نیک وانسانی او در راستای مردم دوستی و وطن دوستی بمثابه بهترین الگوی مانده گار برای بازمانده گان وارادتمندانش درطول سالها باقی خواهد بود. . من درحالیکه مرگ نا بهنگام رفیق نصیراحمد صدیقی را ضایعه ای برای خانواده ٬رفقا ٬ دوستان ونهضت دموکراتیک وترقیخواه کشور میدانم، برای اعضای خانواده اقارب ودوستان روانشاد صبرجمیل وبرای متوفی بهشت برین را ازخداوند (ج)استدعا مینمایم.
سالم فخری
منزل دتولو یو دی، خوسفر جدا , جدا.
رفیق نصیر احمد صدیقی عزیز با هزاران ارزو هایی نا تكمیل انسانی و و الا یی كه داشت دیگر دربین ما جسماً نیست . رفیق صدیقی عزیز برایت اشك بریزم كه مستحق اش هستی. یادت كنم كه مستحق یاد هستی . صدیقی عزیز از اشك ریختن برایم یاد ان لحظه است بهتر است كه در میدان هوایی فرانكفورت در حضور داشت فرزند ارجمندت ، در حضور داشت رفیق رشاد دست دا دی كه میروم یكجا با رفقا دور از اغوش گرم خانواده بخاطر انسان زحمتكش در كشور یكجا با رفقایی داخل كشور عزیز مبارزه كنم. یقینآ رفتی وتاریخ ٢٢ اگست در حضور داشت رفقا از دره پغمان باهم تماس گرفتیم وبار دیگر به تعهدات ات پا فشاری كردی و من موفقیت ها یی بیشتر برایت خواستار شدم.
صدیقی عزیز. باور كن اگر جسماً نیستی روح عزیزات جاویدان است. من همان قسمی كه درحیات ات بخاطر كارهایی خستگی ناپذیرت كه به حزب ات انجام میدادی و من شاهد بودم ،برایت بعیت كردم . عزیزم متیقن باش به قولم متعهد هستم . روح ات را آرام میخواهم آنچه برایم گفتی كه رفتم وبر نمیگردم . یقینن رفتی وبا رفتگان در كنارش آرام بخواب . آرزو ها وارمان هایی نا تكمیل وشریفانه ات پیروز باد.
زبیر شیر زاد
به یاد عزیزرفته از ما ،
هنوزطنین صجت اخیرمان درگوش هایم جاداشت، که خبر درد بار و باور نکردنی درگذشت او را شنیدم. با آنکه درمسوولیت سردبیری تارنمای بامداد ، پیام های بیشمار رفقا و دوستان از سراسر جهان را جمعبندی و نشر کردم ، ولی دستم یاری نکرد تا دراین درباره این رخداد جانکاه و باورنکردنی چیزی بنویسم.
رفیق نصیر احمد صدیقی را در روز های دشوار مبارزه شناختم . انسانی باورمند به آرمان رهایی ، پیشرفت و برابری بود. دراین میدان درطول سالهای سخت و سنگین کارو پیکار دادخواهانه درنگ نکرد و بی امان راهش را بخاطر مردم و اندیشه های انسانی ادامه و از پیشگامان مبارزه شد. در روزگار تلاش و پیکار ح د خ ا و روزهای کنونی در کارزار نهادینه سازی دموکراسی ، پیشرفت و برابری با وقف و خسته گی ناپذیر رزمید و زنده گی اش را در راه مبارزه متشکل و سازمان یافته سیاسی بخاطر مردم گذشتاند. او روشنفکر متعهدی بودی که هیچگاه از مبارزه در راه تحقق آرمانهای انسانی و عدالتخواهانه اش از پا ننشست تا اینکه با این انگیزه و هدف، رخ در نقاب خاک کشید.
وقتی اینبار تصمیم به رفتن به میهن وسهمگیری در مبارزه حزب ، راه افغانستان را گرفت ، یک روز قبل باهم صحبت دوستانه ای داشتیم که درونمایه آنرا پابندی برآماج های انسانی حزب مردم افغانستان، نزدیک و همسویی نیروهای ترقیخواه و هوادار مردم و ارج و ستایش از کار رسانشی ، آموزش سیاسی مردم و بلند بردن سطح اگاهی توده های مردم میساخت.
وی درسالهای مسوولیت اش درشورای اروپایی پیوسته ازتلاش ها سیاسی و کار رسانشی حزب به ویژه تلاشها برای رشد و باروری هرچه فزونتر تارنمای بامداد ارگان شورای اروپایی جانبداری نموده و هیچ نشست شورای اروپایی نبود که وی درآن بر اهمیت کاررسانی درنگ نکرده باشد. او خود عضو شورای همکاران بامداد بوده و پیوسته دیدگاه های عینی و علمی اش را در اختیار هموندان حزب میگذاشت. درهمین صحبت تیلفونی که برای آخرین بار صدای صمیمانه، بی الایش و پراز محبت اش را شنیدم به عنوان ارج و احترام به کار رسانشی و تلاش های دست اندرکاران امور رسانشی حزب از جمله بامداد گفت : « من دست شما رفقای قلم به دست را میبوسم که ازسر اگاهی و مسوولیت به تبلیغ اهداف انسانی حزب و بلند بردن سطح آگاهی توده ها میکوشید. رفیق اسد عزیز، حزب به شما افتخار میکند.»
موهبت دوستی با انسان بزرگ ، جوانمرد ، جسور و بی الایش و وفادار به ارمان سرفزازی و بهزیستی انسان گنجینه پربهایی برای من و همرزمانش بود . او دیگر درکنار من و رفقای حزبی اش نیست ، اما یادها ، اندیشه ها و اندوخته های پربار وی پیوسته با من و ما خواهد بود و ارمان مشترک مبارزه و پیکار انسانی را به یاد تلاش ها و از خود گذری و شهامت اش به پیش میبریم. او مظهر شور، تلاش ، انرژی، اندیشه ، حیات، و ابتکار بود؛ از مرگش نیز نه بوی میرایی، بلکه نیروی حیات و ادامه مبارزه الهام بخش و ماموریت تحسین برانگیزش برمیخیزد، که انگیزاننده همرهان و هماندیشانش میشود.
نامش همیش و یادش گرامی باد.
برای همسرمبارز و با شهامت اش سیما جان سما ، دختران و پسرعزیزش که همیش به آنها مینازید وبا افتخار از پیروزی و سرخرویی شان یاد میکرد ، به برادران مبارز و دانشور و خواهرانش ، به هموندان و هیات رهبری حزب مردم افغانستان ، به ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان که او با همه نیرو و توانی که داشت در راه باروری و گسترش آن کوشید ، به رهروان راه مبارزه مشترک و انسانی ح د خ ا و کلیه نیروهای دموکرات و هوادار مردم ، نبود وی را تسلیت گفته همدردی خود را با شما شریک میسازم.
رفیق صدیقی عزیز، ترا در شورا و در چهره هر دوست میبینم. داستان تو داستان عشق و معرفت و دوستی والا و انسانی است. تلاش های خسته گی ناپذیر تو ، روز تا روز بارور میشوند و درخت امید و یقین به رهایی تنومند تر و نیرو مند تر میگردد. یادات همیش و روحت شاد!
دکتر اسد محسن زاده
مدیر مسوول تارنمای بامداد
از درگذشت نا به هنگام همرزم دیرینم نصیر احمد صدیقی مبارز با سابقه وعضو فعال رهبری حزب مردم افغانستان با تاثر وتالم عمیق اطلاع حاصل نمودم. موصوف که بحیث معلم وآموزگار واداره کننده لیسه های شهر کابل در تربیت نسل جوان کشور نقش برازنده یی را ایفا نموده است، در تامین عدالت اجتماعی وترقی کشور نیر به مبارزه بی امان دست یازیده بر ضد ارتجاع وامپریالیزم از آوان جوانی تا واپسین لحظه حیات قاطعانه مجادله نموده است. او منحیث شخصیت مبارز و انقلابی در میان دوستان از شهرت خوبی بر خوردار بوده در سالهای پسین در حزب مردم نقش شایسته یی داشته است.
در حالیکه فقدان مرحوم نصیر احمد صدیقی را به خانواده انقلابیون افغانستان فامیل مرحومی مخصوصاَ به دوست عزیزم دکتور نثاراحمد صذیقی واحمد شاه صدیقی تسلیت عرض می دارم به فرزندان وخانم موصوف صبر جمیل آرزو می کنم.
روح مرحوم نصیر احمد صدیقی شاد و یادش گرامی باد.
محمدالله وطندوست
دستم یاری نمیدهد که به نام صدیقی عزیز تسلیت نامه بنویسم اما چاره نیست مرگ نا بهنگام رفیق نصیراحمد صدیقی یک ضایعه بزرگ به همرزمان، رفقا و حزب مردم افغانستان است. رفیق صدیقی مانند یک مسوول خوب و یرهنما درکار های امور اجتماعی با من همکار بود . او برادر و رفیق خیلی مهربان بود و همیشه در فعالیت هایم مرا تشویق مینمود گاهی به خشم میشد که این را باید چنین و چنان میکردی و زمانی هم از روی لطف آنقدر صمیمانه صحبت میکرد که باز هم من عاجز میماندم .رفیق نصیر یک انسان متواضع با حوصله باگذشت و از مهمتر اینکه مشوره دهنده خوب بود، قلم رسا و نبشته های خوب داشت در هر صورت جایش در بین رفقا و همرزمانش بعد ازین هم خالی نیست با وجودیکه نبودش را احساس میکنیم یادش گرامی باد و به تمام بازماندگان و رفقا یکبار دیگر تسلیت عرض نموده روحش را شاد میخواهم.
جایگاه ات درقلب ماست صدیقی عزیز!
زلیخا پوپل
پیام همدردی وتسلیت
با کمال تالم ودریغ که رفیق نصیر احمد صدیقی عضو شورای مرکزی حزب مردم افغانستان وعضو هیات رهبری شورای اروپایی حزب مردم افغانستان به روز شنبه، اول سنبله ۱۳۹۳ خورشیدی در شهر کابل دیده از جهان بست وبه جاویدانگان پیوست. روحش شاد باد.
رفیق نصیر احمد صدیقی فرزند درد ورنج، از رهروان وفعالان متعهد نهضت ملی - دموکراتیک، ترقیخواه ودادخواه افغانستان بود. او عاشقانه، تمام زنده گی آگا هانه خویش را به مبارزه برای تحقق آرمان های بلند وانسانی اش، مساعی خستگی ناپذیر برای ترقی وپیشرفت وطن، بهروزی و رفاه مردم افغانستان وقف نمود. در برابر ظلم ، استبداد وارتجاع سیاه تمام قد ایستاد؛ نا ملایمات زنده گی، جفا های روزگاران، محرومیت ها ومهاجرت ها کمر این مبارز رسالتمند را خم نکرد. او در همه فراز وفرود زنده گی سیاسی وتا آخرین روز حیاتش، با خود گذری وشهامت تمام در کنار همرزمانش در حزب دموکراتیک خلق افغانستا ن، حزب وطن، نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان وحزب مردم افغانستان قرار داشت.
رفیق نصیر احمد صدیقی یک آموزگار و رزیده ولایق، انسان مهربان، مبارز متعهد ، رفیق، دوست خوب و قابل اعتماد بود.
رفیق نصیر احمد صدیق اخیرا به وطن بازگشت و بادریغ ودرد که ناگهان عفریت مرگ به سراغش آمد وزنده گی را بدرود گفت.
من درحالیکه مرگ نا بهنگام رفیق صدیقی را ضایعه برای نهضت دموکراتیک وتر قیخواه کشور میدانم، مرا تب عمیق همدردی، غمشریکی و تسلیت خویشرا را به اعضای حزب مردم افغانستان وهمه خانواده جلیل صدیقی ابراز می دارم وبرای آن روانشاد از بارگاه خداوند عزوجل مغفرت وجنت برین مسئلت می نمایم.
داکتر طلا پامیر
رفيق هاي گرانقدر!
با درد ودريغ از كابل خبر رسيد كه رفيق نصير احمد صديقي عضو شوراي مركزي حزب مردم افغانستان ، مبارز دلير ،هموند هيآت رييسه شوراي اروپايي ورهرو پاك نهاد راه رفيق كارمل ، نسبت سكته قلبي در شهر كابل در گذشت.
روانش شاد وبهشت برين جايگاهش!
رفيق نصير احمد اموزگار خوب ليسه حبيبيه ، كارگزار ورزيده ودلير مرد راه مردم بود.
مرگ اين رفيق دردي بزرگی براي جنبش داد خواهی و ترقی پسندی خواهد بود.
روانش شاد.
با اين تسليت نامه ، تسليت هاي صميمانه خود را به رفيق داكتر محمد داوود راوش ريس شوراي مركزي حزب مردم ، اعضای هيات رييسه وكميته اجراييه شورای مركزي وشورای اروپايی وهمه هموندان حزب مردم وخانواده ايتلاف احزاب وداد خواهان كشور ابراز مي دارم. بادرود
داکتر حمیدالله مفید
خبردرگذشت نا بهنگام رفیق صدیقی صبورواستوارونستوه ما ، برای من تکان دهنده وپرازاندوه است. عمیقترین مراتب تسلیت وغم شریکی را به خانواده شریف ومحترم صدیقی، دوستان و رفقای همرزم ابرازداشته وتسکین غم واندوه رابا یادگرامی این عزیزاز دست رفته آرزودارم.
به روح پاک این مردشریف درود فراوان نثارباد!
یاد او برای همه مبارزان راه حق وعدالت همیشه گرامی خواهد بود!
اسد کشتمند
دراین روز ها حزب ما ؛ حزب مردم افغانستان به غم و سوگواری مرگ رفیق نصیر احمد صدیقی عضو شورای مرکزی حزب نشسته است. شادروان نصیر احمد صدیقی به مثابه یک مبارز میهن پرست و ترقی خواه تا آخرین رمق زندگی خویش برای تحقق آرمانهای والاي حزب ما یعنی ایجاد یک افغانستان واقعا آزاد و مستقل ؛ دموکراتیک و شگوفان ؛ نیرومند و سربلند و اعمار یک جامعه ء مدرن ودموکراتیک ؛ مرفه وعادلانه با صداقت و پیگیری رزمید و دراین مبارزه ، کارو پیکار دشوار وپر افتخار از هیچ نوع فداکاری دریغ نورزید . من به مناسبت مرگ نه بهنگام رفیق عزیز نصیر احمد صدیقی به خانواده، اقارب، دوستان و واعضای حزب مردم از صمیم قلب تسلیت عر ض نموده وبرای شادروان ازخداوند (ج) بهشت برین استدعا مینمایم.
روحش شاد ویادش گرامی باد
دکتور حبیب منگل
با مزید تاثر و تاسف از درگذشت نا به هنگام شخصیت وطندوست و مترقی اندیشه نصیر صدیقی عضو هیات رئیسه حزب مردم افغانستان اطلاع یافتیم. به همه ی دوستان، همرزمانش، اعضای فامیل وی و رهبری حزب مردم افغانستان تسلیت گفته ابراز همدردی مینماییم.
سرورمنگل، محمد نبی شوریده، حشمت اورنگ، محمد طاهرنسیم، نثار بهین، وحید قدرتی، اسد زمری، ظریف داوودی، یحیی ولی، احمد شاه حمیدی و توریالی نوریار
مراتب عرض تسلیت و همدردی خویشرا با تاثر فراوان به مناسبت مرگ نابه هنگام استاد نصیر احمد صدیقی به خانواده محترم ، اقارب ،دوستان و همرزمانش تقدیم داشته از بارگاه ایزد متعال برایش جنت فردوس وبه بازماندگانش صبر جمیل استدعا میدارم .رفیق صدیقی مرد مبارز بود که در راه تحقق ارمانهای والای مردمش تا دم مرگ از هیچ نوع فداکاری واز خود گذری دریغ نکرد .روحش شاد و خاطره اش جاویدان باد .
عبدالطیف صالحی
مرگ نا بهنگام رفیقم نصیر احمد صدیقی را یک ضایعه میدانم . او برعلاوه ای سجایای شخصی، صاحب اندیشه و راهی بود که تا آخر بدان استوار و باقی ماند او تحول پذیر بود . او را دوست صمیمی خود میدانستم بارها درمجالس ومحافلی که داشتیم با هم تبادل نظر میکردیم . او نهایت صمیمی بود سیما جان سما را دوست داشت ، زمانیکه مجموعه ای شعری خانمش را درکابل تهیه وچاپ میکرد و کارش به اتمام رسیده بود، باما به تماس شد از فرط خوشحالی به خود وخانمش میبالید. فرزندان وخانواده خود را نهایت دوست داشت با براداران و همه خویش وقوم روابط احسنه داشت. کاکه وجوانمرد بود. اعتماد داشت وخوشش نمی آمد که از اعتمادش سواستفاده شود. او با اینهمه سجایا ما و یاران قدیمش را تنها گذاشت وداعی اجل را لبیک گفت و به حق پیوست. اما افسوس که چه زود ونا به هنگام .
برای سیما جان سما عزیزهمکار خوب کارهای نشراتی ما وتمام اعضای خانواده ای گرامی شان عرض تسلیت داریم ودراندوهشان شریکیم.
بشیردژم وخانواده
نمی توانم باور کنم و نمی نوانم به جشمانم اعتماد داشته باشم که امروز صبح طبق معمول سایت وزین آریایی را ورق بزنم واین پیام درد آور و رنح دهنده را بخوانم که دوست رفیق و برادرم نصیر احمد صدیقی گویا ما ها را ترک کرده باشد و سفردیاران دوردست کرده باشد.
نمیخواهم باور بکنم نمیخواهم بشنوم که او دیگر در میان ما نیست و سفری کرده برگشت ناپذیر……..
به یار و رفیق وهمدم همیشگی ام داکتر نثار صدیقی درین لحظات دشوار و سخت صبر و ایستادگی میخواهم. و با اغتنام از فرصت به همه خانواده صدیقی و باز ماندگان آن مرحوم صبر جمیل خواسته و این ضایعه جبران نا پزیر ر اتسلیت بگویم.
به درد و غم شما عزیزان درد دارم و غم.
با درود های برادرانه
انجنیر حفیظ اله حازم
امروز دو دوست ودو فرهنگی خود را از دست دادیم بکی استاد لیسه حبیبیه مسحور جمال ودیگر همرزمم وکوچگی ام محترم نصیر احمد صدیقی مدبر لیسه حبیبیه که من هم مدتی در لیسه حبیبه معلم ریاضی بودم وبا شنیدن خبر مرگ نا بهنگام هر دو دوستم خیلی ناراحت شدم .خداوند روحشان را شاد داشه باشد وبرای فامیل های جمال وصدیقی صبر جمیل خواهانم، وابرازی تسلیت خدمت سلطان صدیقی نجیب جان صدیقی و داکتر صاحب صدیقی ودیگر برادران صدیفی وفامیل محترم شان از طرف خود و« اتحادیه ورزشی افغانها انگلستان » و « انجمن افغانها لندن » تقدیم میدارام ،
با حرمت فراوان
انجینر نور سلطانی
لندن ، ۲۰۱۴
امروز را برای بیان احساس به عزیزت غنیمت شمار شاید فردا احساسی باشد اما عزیزی نباشد . او، به مثابه یک جوان با رسالت کشور، خدمت صادقانه برای وطن و مردمش را از اهداف اولی خود در زنده گی میدانست، زیرا او با آگاهی و درک سالمش به خوبی میدانست که وطن و مردم به خدمت او نیاز دارند. همین درک آگاهانه او بود، که به صفوف حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) پیوست، تا در راه تحقق آرمانهای مردمش برزمد و درفش پیکار هدفمندانه را بلند و بلندتر نگهداشته باشد. او برای انتخابِ راهی که برگزیده بود، آزمونهای سخت و طاقت فرسایی را که خود تعیین کرده بود، از سرگذراند و آن گاه بود،که در راه حقیقت و راستی، در راه خوشبختی و سعادت مردم با سیل رهروان این راه همگام شد .سرنوشتش را با سرنوشت هزاران همرزم دگر گره زد تا جاویدان بماند .
زیاد دوست اش داشتم و قابل دوست داشتن هم بود .مهربان بود ، صمیمی بود ، مجلس آرا بود و رفیق دوست .
دو سه روزی با عزیزان برگۀ خاطره ها در شهر کوپن هاگن دنمارک خوش گذشتاندم .در راۀ بازگشت در میدان هوایی سری به فیسبوک زدم .تصویر او را دیدم ، فکر کردم عکس پروفایلش را تغیر داده ، یک لایک هم زدم . متنی را از دوست مشترک ما محترم عارف صخره خواندم که از مرگ نصیر صدیقی خبر می داد . همان صدیقی خود ما ، همان صدیقی که اگر زود زود نمی دیدیم حد اقل زود زود تیلفونی صحبت می کردیم .باورم نشد و یا شاید هیچ باورم نشود که دیگر او در میان ما نیست .
او برای مرگ بسیار جوان بود .از دیروز که این خبر استخوان سوز را خوانده ام تا کنون لحظۀ نیست که چهرۀ مهربان و لبخند همیشه گی اش از برابر چشمانم دور شود .دیروز در هواپیما گریستم .اما می شود درد دوری عزیزی را گریست ؟
فواد پامیری
با تاثرو تاسف فروان اطلاع گرفیم که نصير احمد صديقي يکی از مبارزين دلير ودادخواه راه دموکراسی وترقی افغانستان، شنبه شام روز ۲۳ اگست ۲۰۱۴ در شهر کابل جهان فانی را وداع گفت.
استاد نصير احمد صديقی با ارزش ترين روزهای زندگی اش را برای تربيه نسل جوان وطن درليسه های حبيبه، محمود طرزی و غازی ومبارزه درجهت رفاه وسعادت انسان زحمتکش سپری نموده است. او همچنان در اداره پرورشگاه وطن بخاطر تربيه سالم اطفال و پس از آن به صفت نمايده و مسول وزارت تعليم و تربيه در جمهوری تاجیکستان وظايف را انجام داده و در راه دفاع و تامين امنيت و صلح سراسری کشورنيز شجاعانه رزميده و سهم فعال گرفته است .
بدين مناسبت، مرگ نا بهنگام موصوف را برای اعضای فامیل های صدیقی و دوستان آن مرحومی تسلیت گفته و بمرحوم نصیر احمد صدیقی روان شاد آرزو میبریم.
سلیمان کبیر نوری ازجانب دوستان مرحوم نصیر احمد صدیقی
در دو روز که گذشت برواقعیت که صورت گرفته بود بی باوربودم . برایم دشواربود تا بپذیرم و واقعیت تلخ وسوزنده را قبول کنم . اما امروز سه شنبه چهارم سنبله ۱۳۹۳
زمین گهواره شد و جسد بی نفس رفیق نصیراحمد صدیقی مبارز نستوه ، حزبی استوار و یکی ازمبارزین عدالتخواه و ترقی پسند حزب مردم افغانستان را در ارامگاه ابدی خود
ازما گرفت . من درغم فامیل داغدیده خود را شریک و سهیم میدانم . وسیلتآ تسلیت قلبی به خانم وفرزندان عزیزاش ، به رفیق احمد شاه صدیقی ، داکتراحمدضیا صدیفی و پوهاند نثارصدیقی وباقی فامیل محترم صدیقی تقدیم داشته صبرجمیل به بازماندگان ارزو دارم . روانش شاد ، یادش گرامی
حنیف ضرابی
باتاسف و تاثر فراوان ، اطلاع گرفتم که رفیق عزیز نصیراحمد صدیقی هم ما را رها کرده به ابدیت پیوست.
روان اش راشاد و یاد اش را گرامی میخواهم.
مرگ نابهنگام رفیق صدیقی گرامی را به خانواده داغدارش،به همرزمان و دوستان تسلیت میگویم.
علی احمد صارم
بمناسبت وفات نا بهنگام نصیرصدیقی برای خانواده ، رفقا و دوستان تسلیت گفته خودرا درغم تان شریک میدانم . روجش شاد ویادش گرامی باد !
احسان واصل
از مرگ نا بهنگام رفیق نصیراحمد صدیقی که سالیان درازی را در جمع رفقای حزب دموکراتیک خلق افغانستان، بعد ها با رفقای حزب وطن و بالاخره با حزب مردم برای رفاه و آرامش مردم کشور رزمیده بود و میرزمید اطلاع حاصل کردم که باورم نمیشد. اما این یک واقعیتی بود که باید می پذیرفتم.
این ضایعه را برای تمام رفقا، دوستان، خانواده صدیقی و بخصوص رفیق ضیا صدیقی تسلیت عرض میدارم. خاطرش همیش باد و روحش آرام.
احمدشاه قادری
بدین وسیله مراتب تسلیت هاى عمیق خویش را بمناسبت وفات نابهنگام مرحوم نصیراحمد صدیقى به اعضاى فامیل و باقى بازماندگان آن مرحومى تقدیم داشته، روانش را شاد مىخواهیم و براى بازماندگانشان صبر جمیل آرزو مینمایم.
سید اکرام پیگیر ، عبدلله بهار، احمد شاه سرخابى، محمدحکیم سرورى و سید نسیم میهن پرست
با اندوه فراوان خبر وفات رفیق ارجمند نصیر احمد صدیقی را در یافت نمودم. باین وسیله مراتب تسلیت، همدردی و تاثرات عمیق خویش را به همسرگرامی و همه اعضای فامیل محترم شان، اعضای ح.د.خ.ا.، دوستان و همرزمانشان تقدیم داشته روانش را شاد و برای فامیل و دوستان شان صبر جمیل آرزو مینمایم.
توریالی نوریار
باهرستاره كه به گردون كند طلوع
با هر پرنده كه پرد بر فراز دشت
انسان تازه ره مستى كند شروع
يك سر نوشت ميكند آهنگ سرگذشت
سرگذشت رفيق ما نصير احمد صديقى باياد نامه هاى انسانى ، سجاياى عالى وخردمندانه آ غاز وبا مرگ ونبود شان انجام نپذيرفت خاطرات وعملكرد ها يش رفاقت و دوستى هايش براى ما جاودان وفراموش ناشدنى است . فوت نا بهنگامش دور از پذيرش ماست اين مرد قلم وعمل همه اميد هاى مارا، وآرزو هاى خويش رابا خود به خاك برد.
رفيق صديقى مبارز راه آزادى وعدالت اجتماعى بود در تحقق اين راه بى هراس رزميد وهيچ مسير انحرافى جلوش را سد نكرد ، ثبات وعزم راسخ كه داشت به همه مشكلات وناملايمات پير وز ميشد
شادروان نصير احمد صديقى شخصيتى بود كه كه حزب را بخاطر اصوليت وحزبيت سالم ميخواست او ابداً براى خود مقامى ، شهرتى ، اقتصادي خواستگار نبود هميشه تابع انضباط ودسپلين در حزب بود سخن حق وواقعيت رابه سود وزيان هر كه ميبود به زبان مى راند ، بار سنگين كار حزبى رابدوش ميگرفت وآنرا با موفقيت انجام ميداد در شرائط ناگوار وسخت تاريخى با خلاقيت و هوشمندى سياسى مبارزه نمود
اين راد مرد در مبارزه از هيچ شكست وحرمان آزرده وبد خلق نميشد.
زنده ياد صديقى در مها جرت از جمع ده تن انگشت شمارباقى ماند توانست كه زند گى سالم حزبى رابا همرزمان خود حفظ كند وآنرا به احياى مجدد برساند حيف وصد افسوس كه اين مرد رسالتمند تاريخ در بين ما نيست .اما! اين شخصيت والاگهر در قلب هاى ما تا أبد زنده وجاود است.
روحش شاد فردوس برين برايش آرزومنديم
من وخانواده كه دوپسرم از جمله شاگردانش در مكتب حبيبه بودند براى فاميل داغديده شان ، صبر جميل آرزو داريم درين غم بزرگ ما را شريك بدانند
عزیزحساس
خبر درگذشت نابهنگام روانشاد نصیر احمد صدیقی دوست و رفیق همرزم و گرامی شوک دهنده و باورناکردنی است. با شنیدن آن تمنا کردم شایعه باشد و نادرست. اما گوییا نصیر احمد صدیقی دیگر در میان مان نیست. بیشتر نگاشتن در پیرامون اکنون دشوار است. روانش شادترین باد و جایش بهشت برین.
نیلاب موج سلام
باز هم خبر از کوچ است!
جامعه سیاسی افغانستان فرزند دگری را از دست داد!
درگذشت آقای نصیر احمد صدیقی را به رفقا، خانواده و دوستانش و بویژه به حزب برادر(حزب مردم افغانستان) تسلیت گفته یادش را گرامی میداریم.
نور سنگر
با تاسف و دریغ خبر درگذشت دوست و رفیق عزیز و گرامی ام نصیر صدیقی را امروز دریافت نمودم. اینجانب علم مل عمیق ترین تاثرات خود را نسبت درگذشت مرحوم نصیر صدیقی به خانواده عزیز و گرامی اش، سلیمان جان صدیقی، دنیا جان صدیقی و خانم محترم ایشان، برادران محترم شان هر یک احمد شاه جان صدیقی، رفیق احمد ضیا سپهر صدیقی، داکتر نثار احمد صدیقی و تمام بازمانده گان و دوستان مرحومی ابراز میدارم. از آنجاییکه من مرحوم صدیقی عزیز را معرفت و شناخت داشتم، او یکی از جمله مبارزین سرسخت وطن بوده و همیشه صادقانه در راه ترقی و تعالی کشور کار و پیکار مینمود. او یک انسان رفیق دوست، صادق و مطمین بود.
یاد و خاطره اش گرامی باد.
با حرمت
علم مل
مراتب تاثرات عمیق و تسلیت ام را به خانواده سوگوار ، فامیل ، دوستان و همرزمان شان ابراز داشته برای محترم نصیر احمد صدیقی عفران رحمت الهی و برای بازمانده گان و دوستان شان صبر جمیل خواهانم
روان شان شاد و یاد شان گرامی باد!
آشوک داس
با ابراز تاسف اطلاع حاصل نموديم كه رفيق مبارز همسنگر ودوست گرامى نصير احمد صديقى در ميان ما نيست. در حاليكه من و فاميل عميق ترين تاثرات خويش را ابراز ميداريم به فاميل و باز مانده گان شان تسليت عرض نموده صبر جميل ارزو مينمايم مرگ نابهنگام صديقى عزيز ضايعه بزرگ براى همه رفقاست.
روح شان شاد وخاطرات شان گرامى وجاويدان باد !
خلیل اسرع
شاید هم دردناکترین خبر برای من این خبر المنک باشد. نصیر را از ٣٠ سال شناخت دارم. با هم روابط خانوادگی داشتم. در کنار هم زندگی کردیم . مردی از تبار عیاران همیش لبخند بر لبانش پر جاذبه متین رفیق دوست با محبت و سرانجام یک انسان با مفهوم واقعی کلمه. اشک ها نمیتواند سخن بگوید ورنه دردم را با اشک ابراز میکردم. روحش شاد یادش جاویدان . نصیر عزیز تو نه مردی تو با جاودانگی پیوستی. برای من زنده جاودانی. نجیب یونسی
محمد سرور زهتاب
بخواب اى رفيق و دوست عزيز ام، تو شايسته زيست كردن و رسيدن به ارمان هاى انسانى ات را داشتى، افسوس ديگر جسمأ در ميان ما نيستى ولى خاطرات خوش و خوب تو هميش با ماست.
خواب تو برايم غير قابل باور است، اما حقيقت همين است.
صمد کارمند
اطلاع حاصل کردم که رفیق نصیر احمد صدیقی وفات نموده است. خیلی متاثر شدم که یک عضو خوب و سابقه دار دیگر حزب را از دست دادیم. رفیق صدیقی در مکتب محمود طرزی و در مکتب حبیبیه منحیث مدیر لیسه های مذکور وظایف خود را در تربیه و تعالیم شاگردان و اداره مکاتب مذکوردر شرایط دشورا که دشمنان علم و معارف بیداد میکردند از خود شایسته گی خوبی نشان داد. به اعضای خانواده محترم شان، رفقا و دوستان تسلیت عرض میکنم.
روانش شاد یادش گرامی باد!
محمد نبی غـروال
با حسرت و درد بسیار در سوگ نبود دوست خوب ما ، نصیر احمد صدیقی نشستیم . دست مرگ ، بی هنگام او را از دامان خانواده و نزدیکی دوستان و آشنایانش دور ساخت . روز شنبه اول سنبله ۱۳۹۳ آخرین روز زندگی پُر بار او بود و دیروز سه شنبه روز اندوهناک به خاک گذاری پیکر جوانش .
از او همه به نیکی یاد کردند و مهربانی ، صمیمیت و یک رنگی را از ویژه گی های برجسته ی او دانستند. ما همه خود را در این اندوه بزرگ شریک خانواده و دوستان او میدانیم . برای بانو سیما سما شاعر گران ارج و دوست و همکار نزدیک ما ، فرزندان و تک تک اعضای گران ارج خانواده صدیقی برده باری و توانمندی آرزو میکنیم .
بورد گردانندگی گروپ همکاران ساز مان دموکراتیک جوانان افغانستان
با تاسف عمیق و اندوه فراوان اطلاع حاصل کردم که رفیق و همرزم عزیزم نصیراحمد صدیقی شخصیت وطندوست و عضو هیات رییسه حزب مردم افغانستان داعیه اجل را لبیک گفته و به جاودانگی پیوست. درگذشت نا به هنگام رفیق عزیزم نصیر احمد صدیقی یک ضایعه بزرگ و جبران ناپذیر برای جنبش چپ دموکراتیک و ترقیخواه کشور میباشد.
اینجانب هادی مصدق (غفوری) به خانواده محترم رفیق نصیر احمد صدیقی، به همسر گرامی، فرزندان، برادران مرحومی هر یک احمدشاه صدیقی، احمدضیا صدیقی، نثاراحمد صدیقی، امان الله صدیقی، سایراعضای فامیل محترم، اقارب، دوستان و بازمانده گان مرحومی مراتب همدردی و تاثرات عمیق قلبی و تسلیت خویش را ابراز نموده، در غم و اندوه شان خود را شریک دانسته از بارگاه خداوند متعال برای مرحوم بهشت برین آرزو نموده و برای بازمانده گان شان صبر جمیل آرزو میکنم.
هادی مصدق (غفوري)
نصیراحمد جان صدیقی، شوهرخواهرم و دوست وبرادر نزدیکم، شنبه گذشته به عمر ۵۴ سالگی داعیه عجل را لبیک گفت و بروز سه شنبه در هدیره آبایی شان بخاک سپرده شد.
انا لله و انا الیه راجعون.
نصیر جان تمام عمر خود را به سمت استاد و مدیر لیسه های عالی محمود طرزی و حبیبیه در خدمت نسل جوان وقف نمود. نصیر جان پدر مهربان و رفیق روزگار بد به همگان بود.همرازی ها، شب نشینی ها و جوانمردی هایتان همیشه به یاد ما باقی خواهد ماند. روحت شاد و بهشت برین نصیبت باد. برای خواهر عزیزم و جگر گوشه گان هریک سلیمان جان، دنیا جان و بهار جان صبر جمیل و طولای عمراز بارگاه ایزد متعال خواهانم.
از اشتراک گسترده و همدردی همه دو ستان و همکاران عزیزم اظهار سپاس و امتنان می نمایم.
همایون محتاط
امروز مصادف است به مراسم خاک سپاری روانشاد محمد نصیر صدیقی که غوغای بی پایان غم درگذشت او سراپای همه عزیزان را فرا گرفته وچطور سخت است که به یکبارگی عزیزی از بین ما میرود , بدون تردیدبرای همه دوستان سخت وغیرقابل تحمل شده ٬ وهمه درجستجوی پیداکردن انگیزه یک ارامش اند.من ازسر صبح با خواندن این شعر زیبای سعدی خواستم تااندازه ای تسکین خاطر نمایم وهربارکه خواندم ارامش ام بیشتر شد٬ چون شادروان صدیقی عزیز,دوست مشترک همه ما بوده وازنبود ان همه متاثریم ,خواستم بگویم که شایدبا خواندن این شعر دلنشین سعدی دمی شماهم ارامش را قسمی نصیب شوید. سالم فخری
(ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود)
از سعدی
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می رود
و آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پر آتشم کز سر دخانم می رود
با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود
باز آی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود
شب تا سحر می نغنوم و اندرز کس می نشنوم
وین ره نه قاصد می روم کز کف عنانم می رود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فرو ماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می رود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی وفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می رود
با عالمی از اندوه و درد این غم بزرگ را بایست پذیرفت و کمبودش را ضایع بزرگی در حزب مردم افغانستان دانست . روحت شاد رفیق صدیقی عزیز و کارنامه هایت جاودان باد
مدت ها پیش همدیگر را از طریق فیسبوک میشناختیم و در جلسات پالتاکی هم با صداهای همدیگر اشنا شده بودیم و درین اواخر نه چندان دور در جلسه حضوری وسیع شورای اروپایی حزب مردم افغانستان با یک عده رفقا از جمله استاد نصیر احمد صدیقی معرفی شدم، در اولین برخورد دریافتم که یک رفیق مهربان، دلسوز، صمیمی و خوش برخورد بودند.این خاطره من را همیشه انرژی میبخشد
روح این مبارز خستگی ناپذیر شاد باد !
غم و اندوه مان مشترک است و به همه اعضای فامیل،دوستان و رفقا صبر جمیل استدعا میدارم.سلطان صدیقی
فشرده زنده گینامه زنده یاد، نصیر احمد صدیقی
سال۱۳۳۸خورشیدی بود، هنوز چادر سیاه ستم، به شهر کابل گُسترده بود، حاکمان و عوام وطن مان، " پادشاه" را رسماً سایه خدا بر زمین می خواندند و خلق خدا را جمله رعیت شاه می انگاشتند، با آنکه مردم بومی کابل زمین، به ویژه خانواده های روشنفکر، تحت فشار نظام شاهی، قرار داشتند اما بی باکانه در دل شب می طپیدند و نفس می کشیدند.در چنین نیمه شبی از تاریخ کابلیان بود، که در شهر حماسه آفرین کابل، در گذر عاشقان و عارفان، در یک خانواده روشنفکرِ عارف پرور و عرفان دوست، چهارمین پسری دیده به جهان گشود، که اسمش را « نصیر احمد صدیقی » گذاشتند..
پدرش خواجه محمد امین صدیقی، کارمند دولتیی بود با شهامت، وطندوست و فعال در عرصه سیاست آن روزگار، و خانواده اش ناسازگار با دولت. این ناسازگاری در برابر اقتدار سلطنتی و روحیه آزاده گی و داد خواهی، ویژه گیهای بودند، که آرام آرام بر شخصیت اجتماعیش نقش بستند.
در شرایطی که «خانواده صدیقی»، فضای مختنق و فشارحاکمان دولت را، بر شانه های خویش احساس و حمل می نمودند، وی به مکتب شتافت و وارد مکتب ابتدایی« استاد بیتاب» شد، بعد از تکمیل دروس ابتدایی، شامل لیسه عالی غازی شهر کابل گردید و با کسب سند تحصیلی بکلوریا، از آن لیسه فارغ شد. به دنبال آن، برای ادامه تحصیلات عالی مسلکی، وارد دارالمعلمین کابل گردید.و دیپلوم خویش را به درجه لیسانس بدست آورد و بعداً به منظور ارتقای سطح اگاهی و فهم مسلکی خویش، به هدف خدمتگذاری در امر اعتلای وطن، دوره ماستری خود را به پایان رساند.
او در مکتب، آگاهی های متداول را حاصل کرد و آهسته، آهسته به سوی کتاب کشانیده شد، وی درک نمود که چیزی فراتر از کتابها، در سرنوشت انسانها نهفته است و آن زنده گی واقعییست، با همه ابعاد متناقضش، او نی گفتن به وضعیت موجود را آموخت و در پی " وضع دیگر" برآمد، او با پیشگامان جنبش دموکراتیک ترقیخواهانه وطنش همراه شد و در امر پایان دادن به رنجها و عذابهای بیگران مردم خویش سوگند بست.
نصیر احمد صدیقی بعد از اکمال تحصیلات مسلکی، به صفت آموزگار در لیسه غازی، شروع به کار نمود و بعداً به حیث مدیر عمومی لیسه محمود طرزی، مدیرعمومی لیسه عالی حبیبیه، رئیس پلان پروشگاه وطن و نماینده وزارت تعلیم و تربیه در کشور تاجکستان طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۲ ایفای وظیفه نمود.
او جوانان بسیار را، با روحیه فدا کاری و سرشار از حب وطن دوستی پرورش داد و رهنمایی کرد، که تعداد زیاد آنان چهره های برازنده و شخصیتهای مطرحِ ِ روزگار خود گردیدند. وی در پرورش نسل ترقیخواهان، چی در کانون خانواده و چی فراتر از آن نقش به سزایی را ایفا کرد.
نصیر احمد صدیقی بعد از سال ۱۹۹۲ عیسایی، مجبور به مهاجرت از وطن شد در کشور المان، اقامت اختیار نمود. موصوف دارای دو دختر و یک پسر است
او می گفت« نامیمون ترین واژه در قاموس زنده گی من جدایی از سرزمین مادری و مهاجرت است» با درد و دریغ که تا پایان عمر این واژه نامیمون عذابش میداد.
با اندو فراوان که؛ این فرهیخته مرد فروتن، شام روز شنبه اول سنبله ۱۳۹۳ خورشیدی، مطابق ۲۳ اگست ۲۰۱۴ عیسایی، به سن ۵۵ ساله گی، در یکی از شفاخانه های شهر کابل، چشم از جهان بست.و داغی به سینه همسر، فرزندان، برادران و اعضای خانواده خود گذاشت.
سلطان صدیقی
کاسترو مانیفست دفاع از فلسطین را امضا کرد
تا به امروز ٣۴٢ هزارهنرمند، آکادیمیسین، دانشمند، حقوقدان، روزنامه نگار، پروفیسور، نماینده پارلمان، چهرههـای مذهبی، پزشک، دانشجو، دهقان، کارگر، رهبر سندیکایی و فعال اجتماعی و همچنین سازمانها و موسسات از بیش از ۵٠ کشور مانیفست « در دفاع از فلسطین » را امضا کردهاند.
فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا امضای خود را به سندی افزود که توسط روشنفکران و سیاستمدارانی که نام خود را به مانیفست «در دفاع از فلسطین» اضافه نمودند امضا شده است. این سند توسط «شبکه دفاع از انسانیت» ترویج میشود.
پنجم اگست فیدل کاسترو مقالهای تحت عنوان «فلسطین ، هولوکاست در فلسطین» نوشت و در آن گفت : « کشتار یهودیان توسط نازیها، نفرت کلیه خلقهای جهان را به دنبال داشت. چرا دولت این کشور (اسراییل) تصورمیکند که جهان بی هیچ احساسی این نسلکشی هولناک را که در مورد خلق فلسطین صورت میگیرد، تحمل خواهد کرد؟ آیا آنها تصورمیکنند که به خاطر هم دستی امپراتوری ایالات متحده این کشتار بیشرمانه پنهان خواهد ماند؟»
برخی از شخصیتهایی که سند « در دفاع از فلسطین» را امضا کردهاند عبارتند از: اوو مورالس رییسجمهور بولیویا، ادواردو گالیآنو نویسنده ، روبرتو فرناندز رتامار شاعر و رییس خانه امریکا ، آلیسیا آلونسو بالرین برجسته ، آلیس واکر نویسنده ایالات متحده ، سیلویو رودریگز خواننده ترانه سازکویایی ، اسقفها راوول ورا و پدرو کاسالدالیگا، جوآ پدرو استدیل رهبر برازیلی.
مانیفست «شبکه دفاع از انسانیت» میخواهد که دولتهای جهان از اسراییل بخواهند قطع نامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد حاکم بر خروج از غزه، ساحل غربی و بیتالمقدس شرقی را اجرا کند.
تا به امروز ٣۴٢ هزار هنرمند، آکادمیسین، دانشمند، حقوقدان، روزنامه نگار، پروفیسور، نماینده پارلمان، چهرههای مذهبی، پزشک، دانشجو، دهقان، کارگر، رهبر سندیکایی و فعال اجتماعی و همچنین سازمانها و موسسات از بیش از ۵٠ کشور مانیفست را امضا کردهاند.
برای امضای سند به صفحه «کوبا در دفاع از انسانیت» مراجعه نموده
http://cuba-networkdefenseofhumanity.blogspot.com/2014/08/call-in-defense-of-palestine.html
یا نام خود را مستقیماً به نشانی زیر ارسال نمایید.
This email address is being protected from spambots. You need JavaScript enabled to view it.
منبع: شبکه دفاع از انسانیت
بامـداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۲۰۰۸
بیایید «من» ها را« ما » بسازیم
گره مشکلات را وابسازیم
زدیروزامروزآموخته ها را
وسیله توشه فردابسازیم
« نجم الرحمن مواج »
افغا نســــــــــــــــتان
وريدلاى زه دلمرله سترګې نوريم
چاته تور،وچاته شين اوچاته سوريم
دوست ته مې شمه جنت لکه خليل ته
خوغليم ته سره سکروټه سورتنوريم
چې دحق رڼاته ورکړي غزونه
زه موسى دزماني ته هغه طوريم
وم خپلواک، يمه خپلواک اوخپلواک پايم
نه دچايمه باداراونه مزدوريم
هرې لويشتي کې به ټينګ دحق سنګرکړم
دتاريخ اوږ دوکې ټول منصورمنصوريم
داچې چا؛ نه يم تراوسه پېژند لاى
دهريو له پوهې پورته شان شعوريم
دآسیادخپلواکۍ توغ مې په لاس کې
ددښمن په پرځولوکې مشهوريم
نهوټکېونه مې نوم افغانستان شو
لوستل کېږي چې، نه هغه لوست مستوريم
هندوکش ، پامير.، خېبر مې شاهدان دي
دتاريخ اتل ، دسیمې ځواک ، مغروريم
په لاس تش ، سترګې مړې اووچې شونډې
قناعت پانګه درنه بډاى معموريم
له شپږ لوري داورکاڼوته يم موخه
بيارغيږمه راتلونکى ته مسروريم
دپردو،خپلوتاړاک ته ايسارپاتې
لرم زغم دپېښونه چې مات تروريم
دتودواوبوپه مينې کې تل ګورﺉ
کله وران کله سيزلاى کله چوريم
د نړۍ سیاست سیالۍ له ډېره قهره
لژندوينوکې کلونه پروت رنځوريم
مابه وپېژنی سم که راته ځيرشی
دخوشحال ،ميرويس ،محمود، احمدانځوريم
دآسيا زړه يم نړۍ ته تل په نښه
هم لويديځ ، ختيځ ته لوست دلوړ غروريم
يم مواج دځمکې ژوندڅپوبهيرکې
دپايښت اوپرمختـــګ پرمې مخـــموريم
« نجم الرحمن مواج »
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۴ـ ۱۹۰۸
به مناسبت درگذشت بانوی شعر ایران سیمین بهبهانی و به عنوان ارج گذاری سروده زیبای « دوباره می سازمت وطن » را بنشر میسپاریم . یادش گرامی و نامش جاویدان باد! ( بامداد )
دوباره می سازمت وطن!
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم،
اگر چه با استخوان خویش
دوباره می بویم از تو گُل،
به میل نسل جوان تو
دوباره می شویم از تو خون،
به سیل اشک روان خویش
دوباره ، یک روز آشنا،
سیاهی از خانه میرود
به شعر خود رنگ می زنم،
ز آبی آسمان خویش
اگر چه صد ساله مرده ام،
به گور خود خواهم ایستاد
که بردَرَم قلب اهرمن،
ز نعره ی آنچنان خویش
کسی که « عظم رمیم» را
دوباره انشا کند به لطف
چو کوه می بخشدم شکوه ،
به عرصه ی امتحان خویش
اگر چه پیرم ولی هنوز،
مجال تعلیم اگر بُوَد،
جوانی آغاز می کنم
کنار نوباوگان خویش.
حدیث حب الوطن ز شوق
بدان روش ساز می کنم
که جان شود هر کلام دل،
چو برگشایم دهان خویش
هنوز در سینه آتشی،
بجاست کز تاب شعله اش
گمان ندارم به کاهشی،
ز گرمی دمان خویش
دوباره می بخشی ام توان،
اگر چه شعرم به خون نشست
دوباره می سازمت به جان،
اگر چه بیش از توان خویش .
« سیمین بهبهانی »
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۲/ ۱۴ـ ۱۹۰۸
ف.بری
غیـــرت افغانیـت....
چون به پا شد شیوه ظلمــانیت خدمــــــت ناکس بشــــد ارزانیت
خود بیاوردی به سـر ویرانیت وای بر حـــــال تو وحیـــــــرانیت
خفته گردید غیرت افغانیت
رشک رستم بودی وگشتی زبون عزت و شان تو گردیـــــد واژگــــون
غیرت اسفنـــــد یار بودی کنون پیرو بیــــــــگانه گشتــی و جبون
ملک ویران تحفه نادانیت
چون بدام افتادی در مکر جهـاد بر شــــدی با هموطن اندر عنــــاد
دشمن از ویرانیــت گردیده شاد عظمـــت و شان وطـن دادی به باد
این نه اسلام است و نی انسانیت
فتنه انگیز است خصـــــم نابــکار چون به درگاهش فتــــادی خوار و زار
رخت بست ازخانه ات صلح وقرار نیست چون تو درجهان مسکین و خوار
لیک نشنـــاختی تو خصم جانیت
خصم یکد یگر شدید ای غافلان میکشیـــد بر روی هم تیــــغ و سنان
با فریب و فتنه ســازید این زمان نیست جز تفـــــریق و تفتین بر زبان
کشتــــــن افغان بشــد اسانیت
کن به دنیا و به خود یکدم نظر دیگـــــران در نعمــــت و تو در سقر
او به راه راست شـــد فرخنده فر تو شـــــدی مغضــــــوب درگاه بیخبر
پس کجــا شد عزت اسلامیت
بر سرشت مردم است حب وطن بهر آبرویش سپــــــــــارند جان وتن
هریکی باشد چنــــــانی تهمتن گر شــــــوند آزاد ازمکر و فتـــــن
فتنه انگیز است صف روحانیت
شیوه انسانی است سازنده گی کیـــــن و نفــرت نیست راه زنده گی
رحمت حق است در بالنــده گی باز آ زین غفلـــــت و شــرمنده گی
تا بیـــابی غیــــرت افغانیـت
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۳/ ۱۴ـ ۱۸۰۸