اوزبیک خلق مثل لری

 

چند ضرب المثل ازبیکی به انتخاب رفیق عارف گهریک :

 

۱ ـ جسور بولسنگ جنگ گه کیر.

۲ ـ جسور جنگ دن قورق می دی.

۳ ـ کشی یورتی ده شاه بولگینچه اوز یورتینده گدا بول.

۴ ـ اوزگه ایلنینگ سلطانی بول گینچه اوز ایلینگ نینگ چوپانی بول.

۵ ـ مرد بولسنگ میدان گه چیق.

۶ ـ مرد بولسنگ کوچینگنی میدان ده کورست.

۷ ـ مرد میدان ده بلینر.

۸ ـ مرد نی میدان ده سینه.

۹ ـ آنه یورتینگ آلتن بیشیکینگ.

۱۰ ـ آنه یورتینگ امان بولسه رنگ و روینگ سمان بولمس.

دوامی بار.

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۲۱۲

Copyright © bamdaad 2019

ما و منشور حقوق بشر

صلح ، آزادى ، مساوات ، عدالت و توسعه

 

( بمناسبت روز جهانی حقوق بشر ۲۰۱۹ )

 

قبل از پرداختن به اصل موضوع بحث ، بسيار ضرور است تا به اين سوال  پاسخ روشن ارایه نمايیم که : 

چرا تجليل و تبجيل از روز جهانى حقوق بشر براى افغانان و افغانستان اهميت حياتى دارد ؟ 

جواب مشخص و موجز اين است که : 

هست و بود افغانستان و سرنوشت افغانان در گرو چگونگى پرداختن بحث با  سه موضوع زیر قراردارد : 

- صلح و امنيت 

- عدالت 

- توسعه و ترقى 

در واقع هر سه موضوع با هم مرتبط و ملزوم همديگر اند و اعلاميه جهانى حقوق بشر منشور حقوق بشر که با تصويب ميثاقها و اسناد ناشى از ان ، بحيث منشور حقوق بشر شناخته ميشود ، راه های حل اساسى و جهانشول را مطرح مينمايد که در حل و فصل مسايل و مصايب افغانان و افغانستان رهگشا ميباشند . 

اگر قبل از ( ١٩٤٨ م ) موضوعات بالا موارد بحيث هاى سياسى و فرهنگى مطرح بودند ، امروز بمثابه نورمهاى حقوق بين المللى از طرف اکثريت  قريب به اتفاق کشور هاى جهان برسميت شناخته شده و با تسجيل در قوانين داخلى  الزام اور ميباشند . 

در احواليکه افغانستان اماج ذهنيت تکفيرى و تلاش گسترده بخاطر انفاذ " شريعت من دراوردى"  گروههای افراطى دهشت افگن ميباشد ، چنگ زدن به منشور حقوق بشر راه را به حاکميت قانون باز مينمايد که فقدان ان يکى از عوامل اساسى مصيبت جارى در کشور ميباشد . 

مصيبت افغانستان ، داستان غم انگيز نقض مستدام حقوق بشر ميباشد که با شدت تداوم دارد و کشور ما به بزرگترين قربانى حقوق بشر و قبرستان ارزشهاى آن مبدل ساخته شده است . 

پيامد  هولناک اين فاجعه حقوق بشرى، محروم شدن افغانان از حقوق اساسى زندگى و منجمله حق حيات و  کشور شان از حق گذار بشاهراه صلح و ترقى ميباشد . 

موارد اسفبار فوق ، دادخواهى بخاطر حقوق اساسى مردم و احياى حق حاکميت ملى در دستور کار قراردارد که مبين مبرميت دفاع از منشور حقوق بشر و تبجيل و تجليل از روز جهانى حقوق بشريت ميباشد . 

متاسفانه طى اين هفتاد و يک سال ، استفاده ابزارى از اعلاميه جهانى حقوق بشر و برخورد ايديولوژيک با آن بخاطر مقاصد اهداف سياست خارجى ، باعث گرديده تا اصول زرين مندرج در منشور حقوق بشر ، تحت الشُعَاع اعمال ناقضان داخلى و بين المللى آن قرار گيرد و اين واقعيت تلخ ضرورت تفکيک و مرز میان اصول و ناقضان ارزشها را مبرهن ميسازد . 

اعلاميه جهانى حقوق بشر مصوب سال (  ١٩٤٨ م ) سازمان ملل متحد در واقع محصول مبارزات قرون واعصار ابناى بشر در راستاى حقوق انسانى و دفاع از کرامت انسانى ميباشد . 

در اعلاميه جهانى حقوق بشر حفظ کرامت انسانى در راستاى  حق زندگى ، آزادى ، برابرى ، برادرى ، مساوات ، عدالت ، آزادى وجدان ، دين و انديشه بحساب حق ذاتى انسان  ، بدون هر نوع تبعيض و تمايز ، مسجل گرديده است که تکميل ان در وجود ميثاقها و اسناد بعدى بمثابه منشور حقوق بشر با تاريخ ، ارزشهاى فرهنگى و دين و آيين مردمان شرق ، حوزه تمدنى و کشور کهن و باستانى ما ، همخوانى دارد . 

سير حوادث چند قرن اخير در انگلستان و اسناد ذيقيمت تاريخى منجمله اعلاميه استقلال امريکا ( ١٧٧٦ م ) ، اعلاميه حقوق شهروندان در فرانسه ( اگست ١٧٨٩م) ، تاسيس جامعه ملل ( ١٩١٩ م ) و تاسيس سازمان ملل متحد و انفاذ منشور ان ، پيش زمينه هاى تدوين و تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر ميباشند . 

در سالهاى بعدى تصويب کنوانسيونها و ميثاقهاى معتبر جهانى و بويژه ميثاق جهانى حقوق مدنى و سياسى و ميثاق جهانى حقوق اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى ( ١٩٦٦ م ) و اسناد پر ارزش بعدى ، معرف معيار هاى حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه در حقوق بين المللى معاصر ميباشند . 

پرسش مبرم کنونى اين است که : 

چگونه در موجوديت چنين منشور ذيقيمت حقوق بشر و معيار هاى نجات بخش حقوقى ، جامعه بشرى ، طى اين هفتاد و يک سال در مسير تحقق آن ناکام اند ؟ 

عامل اساسى ناکامى در عدم ناکارايى سازمان ملل متحد نهفته است که سکاندار اصلى آن ، اعضاى دايمى شوراى امنيت آن سازمان ميباشند که متاسفانه در جمع ناقضان موازين منشور حقوق بشر قراردارند ، کافى متذکر شويم که طى نيم قرن ( ٧٧ ) بار قطعنامه شوراى امنيت در مورد محکوميت اسراييل ، ويتوگرديده است .

ايالات متحده امريکا بمثابه بزرگترين امپراطورى جهان همين اکنون در ( ٦٦ ) کشور جهان زندانهاى مخفى دارد . 

امروز خطرات محيط زيست بالاتر از خطر اتومى محاسبه ميگردد و سه کشور بزرگ عضو شوراى امنيت ( ايالات متحده امريکا ، فدراتيف روسيه و چين ) که در خرابى محيط زيست سهم بالا دارند ، از عضويت درين کنوانسيون اجتناب مينمايند . 

نابرابرى سونامى مدهشی است است که موجوديت جامعه بشرى را تهديد و عامل بسيارى از مصايب بشريت ميباشد که متاسفانه سير صعودى دارد که اين ارقام جانکاه مبين آن ميباشد :

( ٤٣ ) فيصد زمين در جهان ، فقط در اختيار يک فيصد تعلق دارد و نود فيصد نفوس جهان ، فقط ( ١٧ ) فيصد زمين را در اختيار دارد . يک فيصد نفوس جهان ، ( ٨٢ ) فيصد ثروت را تصاحب نموده است و تنها هشت مليارد در برابر به نيم نفوس جهان ثروت دارند و فقط پانزده کشور بزرگ صنعتى ،( ٧٥ ) فيصد ثروت جهان را در اختيار دارند .

در افغانستان آفت جنگ و فقدان دولت مقتدر و حاکميت قانون باعث گرديده که  يک اقليت منفور غاصب و چپاولگر به قيمت تباهى اکثريت مردم ، "  گنج هاى قارونى " را تصاحب و سه اکثريت بزرگ : 

- زنان 

- جوانان 

- فقيران 

را با طاعون فقر به نابودى بکشانند . پيامد اين غارتگرى و وحشتناک  نابودى والاترين ارزشهاى حقوق بشرى و دولت فساد ، موبوکراسى و کليپتوکراسى  ( بجاى ديموکراسى ) در کشور است . 

با کمال تاسف ، موارد فوق در افغانستان حالت خوفناک " نقض مستدام حقوق بشر " ( continuing human right violation ) را مستولى ساخته است . 

دوام جنگ خانمانسوز ، حملات انتحارى ، انفجار ، ترور ، بمبارد هاى شبانه ، کشتار اهالى ملکى و حمله بر تأسيسات ملکى موسسات خيريه خارجى و ... از وقوع روزمره جرايم هولناک خبر ميدهند که مطابق به احکام ميثاقهاى جهانى و منجمله کنوانسيونهاى چهار گانه ژينو :

- جنايت جنگى 

- جنايت عليه بشريت 

- جنايت ضد بشرى 

رديف بندى گرديده اند و :

- دولت 

- قواى نظامى ناتو و امريکا 

- طالبان و ساير گروه مسلح دهشت افگن 

هر کدام و البته با تفاوت ها در رابطه ملزم و مقصر ميباشند . 

" فرهنگ " معافيت و عدم محاکمه مجرمان گوشه ديگر از تداوم تراژيدى افغانستان است و تا کنون در هيچ مورد نظاميان خارجى متهم به جرايم جنگى محاکمه نشده اند وبه تقاضاى محکمه بين المللى جزايى ، دولت امريکا پاسخ مثبت نميدهد . 

دلايل فروان در مورد " نقض مستدام حقوق بشر " و " فاجعه حقوق بشر " در افغانستان وجود دارد و شايد " پروژه " ساختن حقوق بشر و استفاده ابزارى سياسى و انجويى از عوامل اساسى باشد که نسبت عدم دستاورد مشهود ، مردم نسبت به منشور نجات بخش حقوق بشر بى باور گردند . 

احترام بحقوق بشر ( Respect for human rights )  بمثابه يک اصل اساسى ، زمانى در جامعه ريشه ميگيرد که مدعيان خود ، مثال در زمينه باشند و در همچو حالت  ، اصل کلتور حقوق بشر ( Culture of human rights ) ميتواند در جامعه تعميم يابد .

بدون شک تحقق ارزشهاى متعالى و جهانشول منشور حقوق بشر ، فقط و فقط در پرتو حاکميت قانون در مقياس ملى و جهانى پيوند اساسى دارد و در افغانستان که پاشنه اشيل آن ، فقدان دولت مقتدر ملى قانون محور و عدالت گستر ميباشد ، تطبيق معيار هاى مطلوب به يک سراب مبدل گرديده است . 

در احواليکه صحبت از صلح و مصالحه مطرح است ، بايد پاسداران  صلح واقعى و دوامدار،  از اصل اصالت و برترى قانون و رعايت ارزشهاى والاى منشور حقوق بشر که در فصل دوم قانون اساسى نافذ نيز تسجيل يافته است ، دفاع نمايند . 

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بخاطر تبجيل شايسته ازين از روز جهانى حقوق بشر ، در سايت حقوق ( Hoqooq. Eu ) بخش ويژه يى را گشوده و به همين مناسبت مقالات اختصاصى و ارزشمند حقوقدانان و دانشمندان گرامى را به نشر ميرساند و در آتیه  آرزومنديم  آنرا بحيث جزوه جداگانه منتشر نماييم . 

 

با حرمت

شورای رهبرى انجمن

ميرعبدالواحد سادات ریيس انجمن

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۹۱۲

Copyright © bamdaad 2019

 

اطلاعیه انجمن حقوقدانان افغان دراروپا

 

قابل توجه نویسنده گان، هم مسلکان و قلم بدستان عزیز،

 

روز سه شنبه دهم دسامبر  ۲۰۱۹ م.  روز بین المللی حقوق بشر است که از جانب سازمان ملل متحد همه ساله به تجلیل گرفته میشود. این روز تنها روز تجلیل و بزرگداشت از یک روز جهانی نیست بلکه روز تأکید و تبارز خواست های جوامع ، سازمان ها و نهادهای اجنماعی و سیاسی از رعایت و تمکین بر ارزش های اولیه حقوق بشری و تطبیق محتوای کنوانسیون بین المللی حقوق بشر  سال ۱۹۴۸م. ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر و همشهری میباشد.

در جهان نا امن کنونی که هر روز انسان ها با خشن ترین شیوه های ضد انسانی و جرایم شدید علیه بشریت قربانی می گردند، بلند کردن صدای رسا و گره زدن همه توانایی ها در جهت دفاع از حقوق بشر و ارزش های کنوانسیون بین المللی حقوق بشرملل متحد، یک مسوولیت  بزرگ اخلاقی و انسانی است.

در کشور جنگ زده ما افغانستان روزانه ده ها  هموطن ما در نتیجه جنگ و عملیات های شبانه بدون یک پروسه  واضح و روشن توسط دستگاه های استخبارات بیگانه  دستگیر و به زندان های مخفی انتقال داده میشوند، ده ها هموطن ما قربانی جنگ میگردند ، زخمی و یا به شهادت میرسند، اطفال و زنان هموطن ما بزرگترین قربانیان جنگ و خشونت های  وحشیانه خانواده گی و محلی اند و صد ها موارد دیگر نقض حقوق بشر که از شنیدن آنها  مو در قد ما راست میگردد.

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا  مطابق بر اهداف اساسنامه یی و ادای مسوولیت  مسلکی و بشر دوستانه خویش همه ساله از این روز تجلیل نموده ، با باز کرده صفحات فوق العاده در  سایت انترنتی  حقوق و فیس بوک انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ، ضمن یک پیام، مضامین و مقالات و سایر نوشته های علاقمندان را با علاقمندی در این صفحات نشر مینماید.

ما از دوستان، علاقمندان ، اهل قلم بخصوص هم مسلکان صمیمانه تقاضا مینماییم تا الی روز جمعه ۶   دسامبر ۲۰۱۹م.  مقالات خویش را به آدرس زیر ارسال فرمایند. علاوتاْ علاقمندیم تا گزارشات جدید  تحریری و تصویری شانرا مبنی بر نقض حقوق بشربه ما ارسال فرمایند تا ما بتوانیم صفحات با محتوا و وزین را پیرامون این موضوع به خواننده گان گرامی خویش تقدیم نماییم.

 

آدرس ارسال:

بصیر دهزاد، معاون و سکرتر مسوول انجمن،

تیلفون دستی ۰۰۳۱۶۱۹۴۸۰۰۴۸  ،

ادرس ایمایل   

This email address is being protected from spambots. You need JavaScript enabled to view it.

ارسال فرمایند.

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۶۱۱

Copyright © bamdaad 2019

 

پیام شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بمناسبت روز بین المللی منع خشونت علیه زنان

۲۵  نوامبر  ۲۰۱۹

 

امروز دوشنبه ۲۵ نوامبر روز بین المللی مبارزه بر ضد خشونت و خشونت علیه زنان است.

 بیست سال قبل درست در همین روز ملل متحد طی قطعنامه  خشونت در برابر زنان را محکوم و حق مصئونیت زنان و دختران  در خانواده، اجتماع و محیط کار را منحیث یکی از اساسات حقوق بشر متبارز و دولتها ها را ملزم به رعایت و مصئونیت این نصف جامعه بشری، با اقدامات قانونی، دانست.  از سال ۲۰۰۰ م. بدین سو ملل متحد ۲۵ نوامبر را بحیث روز جهانی مبارزه علیه خشونت در برابر زنان برسمیت شناخته و اعلام نموده است که همه  ساله این روز از طرف سازمانهای زنان  و سازمانهای تحول طلب اجتماعی و سیاسی  به یادبود گرفته شود.

از تاریخ ۲۵ نوامبر الی دهم دسامبر، که روز جهانی حقوق بشراست، در کشورهای مختله اقدامات و حرکت های اجتماعی و سیاسی در تبارز خواست های بشری و حمایت از مصوونیت زنان و دختران در برابرانواع خشونت روی دست گرفته خواهد شد.

 این روز بخاطر انتخاب گردیده است که درسطح جهان توجه به رفع خشونت در برابر زنان ، دختران و کودکان اعم در محیط و هم در خانواده مبذول گردد و دولتها  و حکومتها مساٌله خشونت را در چهار چوب سیستم حقوقی و قضائی خود در عرصه های  حقوق مدنی، حقوق بشری و حقوق جزاٌئی مورد بررسی جدی قرار دهند.

خشونت در برابر زنان و دختران  یک معضله جدی و قابل تشویش در سلب حقوق و آزادی های اساسی بشری کتله زنان و دختران در جوامع ملی و بین المللی است.  نظر به ارقام در سطح جهان از هر سه زن و دختر جوان یکی آنها به شکلی قربانی خشونت فزیکی ، روانی و جنسی قرار میگرد.  بدون در نظرداشت سطح رشد و بالا بودن سطح زنده گی در کشور های مختلف  سالانه از 25 الی 75 فیصد زنان و دختران مورد خشونت های جسمانی ، روانی و جنسی قرار میگیرند.

اهمیت بررسی خشونت علیه زنان  خیلی ها قابل ارزش و تعمق است زیرا  دامنه و ابعاد وسیع تر خشونت متوجه زنان و دختران است و خانواده میتواند اولین و مهمترین لانه ایجاد و رشد خشونت و اشکال سواستفاده باشد که در آن بخش اعظم شخصیت ، کردار و رفتار فرد شکل میگیرد و از آنجا محیط و ماحول را میتواند بصورت مثبت و یا منفی مورد تاٌثیر قراردهد. 

درکشورجنگ زده ما میزان قربانیان خشونت به مراتب بزرگ تر از هر جای دیگر است. زنان و دختران جوان  با آنکه بر اثر جنگ و اعمال تروریستی بزرگترین قربانی ها را متحمل میگردند، استفاده خشونت فزیکی در خانواده ها، قتل های ناموسی ، اهانت ، به دره زدن دختران و زنان در در برابر چشمان مردم عامه و به حکم عقب مانده ترین حلقات مردان، منجمله بعض ملا امامان، طالبان و حتی قاضیان دستگاه قضایی افغانستان ، با ایده های قرون اسطائی ، زنان و دختران را مورد خشونت فزیکی قرار میدهند. اذیت و آزار های جنسی زنان و دختران در بازار ها و حتی در دفاتر رسمی دولتی و ارتکاب جرم مشدده تعرض و تجاوز جنسی به زنان ،وحشیانه و غیر انسانی روزانه واقع میگردند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا معتقد بر این امر است که حمایت و ارائه مصئونیت زنان و دختران جوان در منزل، اجتماع و ادارات دولتی  وظیفه مقدم اورگانهای عدلی، قضایی و سایر موسسات حراست حقوق مردم میباشد. با وجود موجودیت قانون منع خشونت در افغانستان و ایجاد ادارات مخصوص در اورگانهای عدلی و قضایی  مسئول بررسی واقعات جرمی  خشونت در برابر زنان ، هنوز با مرتکبین جرایم خشونت، جنسی ، اذیت ، آزار دختران در محلات عامه، پولیس و موسسات مربوطه با مرتکبین با مدارا برخورد مینمایند.

انجمن ضمن دفاع و حمایت از حمایت و مصئونیت زنان کشور و تطبیق بلا انحراف قطعنامه موسسه ملل متحد مورخ ۲۵ نوامبر ۱۹۹۹ ، صدای رسای خود را  با تمام نهاد ها و موسسات ملی و بین المللی مبارزه بر ضد انواع  خشونت و آراز های جنسی زنان و دختران  اعلام مینماید. ما جایگاه پر ارج زنان و دختران کشور را با  حفظ همه حقوق مساوی با مردان ، فقط با تطبیق کامل قوانین و حاکمیت بلا انحراف قانون میدانیم. در اوضاع و حالات نا مصئون برای زنان و دختران جوان در افغانستان مرئی الاجرا شدن و تطبیق قانون منع خشونت یک ضرورت جدی است. دیگر نباید با طرزدید های خرافی و عقب گرایی ، با روپوش بدون توجیه و مستدل اسلام، مانع تطبیق و اجرایی شدن این قانون در کشور شد و به انواع جرایم خشونت علیه زن مظلوم و بی دفاع انگشت تایید و اجازت گذاشت.

بگذارید زنان و دختران هموطن ما در داخل و خارج کشور با تمام مصوونیت و تحت حمایت قانون، به بالاترین موقف اجتماعی، سیاسی و سهمگیری در انکشاف جامعه نایل گردند.

 

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۵۱۱

Copyright © bamdaad 2019

 

 

محمد ولی

تصوف وعرفان گنجینه ادبی علمی وعقیدتی در جهان اسلام است که بیان ان با پیدایش مذاهب چهار گانه از قرن دوم هجری آغاز وبا حضور دانشمندان وشخصیت های بزرگ عرفانی چون شیخ اکبر محی الدین بن عربی ، مولانا جلال الدین محمد بلخی ، سنایی غزنوی ، خواجه عبدالله انصاری ، مرزا عبدالقادر بیدل وسائر عرفای کرام درجهان عرب وعجم به مراحل بلند ومقامات منیع تکامل رسید.
میگویند اگر شریعت برظاهر حکم میراند طریقت حافظ آنچه است که درباطن اعتقادات وجود دارد . سیر دل وسیر گریبان وغیره برهمین مصداق درعرفان بکار برده میشود.
شریعت را بر (خرد) یا عقل و عرفان را برعشق ودل وابسته گی داده اند.
دانشمندان عرصه معرفت عرفان را بیان تیوریک تصوف گفته اند وآنرا مبرا از دگم های ذهنی میدانند که تفاوت سیاه وسفید وگبر وترسا وشیعه وسنی را درآن جای نیست چه بسا که ( صلح ) کل را جانشین این تفاوت ها واختلاف ها ساخته اند .
بیدل میگوید:

بیا زاهد طـریق صلح کل  هـم عالمی دارد
تووتسبیح وما ومی کشی هرکاری ومردی

 

درروشنی این صلح نزول تجلیات الهی را بردیرو حرم یکی دانسته بران تفاوت قایل نیستند

ای که در دیر وحرم مست کرم می آیی
دل چه دارد که درین غمکده کم می ایی

( بیدل )
یا
رمز تنزیه حرم فکر برهمن نه شکافت
صمد است انکه هیولای صنم میباشد

( بیدل )

عرفا ،عرفان را راه عشق میگویند که برخی متعصبین آنرا به کفر محکوم کرده اند سیر درین راه دشوار است حضرت مرزا میگویند :

طریق عشق دشوار است زآیین خرد مگذر
حریف کفر اگر نتوان شدن باری مسلمان شو

 

اگر هم حرفه مسلک عشق که طریق آن دشوار است شده نمی توانی ازراه خرد یعنی راهی که بر ظاهر حکم میکند برنگرد.
راهی راکه عرفا می پیمایند از نظر خواجه عبدالله انصار به هزار ویک منزل میرسد ، اما شیخ فریدالدین عطار نیشاپوری آنرا به هفت وادی خلاصه ساخته که سالک باید آنرا بپماید :

۱-  وادی طلب ، سالک دراین وادی دور سرگردانی را می پیماید ، دور از اجتماع میرود این وادی وسیله صبر وتحمل سالک است که ازحقایق خلقت شناخت عرفانی حاصل نماید .

به گفته بیدل ملاقات خضر درهمین وادی به سالک دست میدهد :

دربیابان طلب بیدل به خضر زنده گفت
ای بیابانگرد باشی مانده های زنده گی

۲  - وادی عشق، که دوره سوز وگداز عارف است واساس آن درد بوده درمان ندارد

درد عشق ومژده راحت زهی فکر محال
این خبر یارب کدامین بی خبر اورده است بیدل

۳ - وادی معرفت ،؛ دراین وادی عارف بادرک حقایق از شک به یقین میرسد ونیل به معرفت قلبش را ازشبهات مبرا میسازد.
۴ - وادی استغنی ، گویند دراین وادی حجاب ها برداشته شده عارف حقایق الهی را میبیند ومورد الطاف خداوندی قرار گرفته از ماسوا مستغنی میگردد.
۵ - وادی توحید ، که درآن کثرت ها ازمیانه برمی خیزد ، همه چیز واحد است .

سراغ جلوه یار است هرکجا بینی
درین بهار گل انتخاب دشوار است ( بیدل )

این وادی از بحث انگیز ترین منازل سیر وسلوک بوده آنرا( مقام همه اوست) میگویند . عارف توقف درین وادی را مجاز نمیداند درغیر آن مقام او همچون منصور بر سر دار میباشد.

تکلف برنمی دارد دماغ جام منصورم
سر عشاق هرجا گردد از گردن جداگردد ( بیدل )

۶-  وادی حیرت، عارف با دید واقعیت ها به حیرت اندر شده معمولآ سکوت اختیار میکند ، دم نمیزند وگاهگاهی برایش فراموشی دست میدهد این وادی را جهل درجهل نیز گفته اند .
۷ - وادی فقر وفنا ، آخرین وادی وبلند ترین مقام عرفان است. اگر عارف دراین شهر عشق زمینگیر شود به شکل مستدیر در سیر وحرکت می ماند یعنی آغاز وانجام حرکت همان یک نقطه میباشد . اما اگر دوباره سیر نزولی را پیمود وبه عالم ناسوت برگشت اوبر مسند ارشاد می نشیند ، کامل ومکمل میشود (ناقصان را پیر کامل کاملان را رهنما ) میگردد .
بیدل حالت این وادی را چنین میگویند:

 

زمینگرم به افسون دل بی مدعا بیدل
درآن وادی که منزل نیز می افتد براه آنجا

درفقر وفنا دل عارف عاری از هرگونه خواهشات ومدعاها میگردد .
درسیر سعودی هفتگانه عارف یک ماده محرکه وجود دارد که عارف را به این سیر وسلوک همت داده بیباک و نترس او را به سیر وسلوک وامیدارد وآن عشق است.
عشق از نظر عرفا مبدا حرکت وجنبش بوده کاینات را به حرکت دایمی نگه میدارد ، هرگاه مایه عشق که اصل حرکت است ساکن گردد قیامت برپا میگردد .

مولانای بزرگ روم میگویند :

دور گردون را زجوش عشق دان
گرنبودی عشق بفسردی جهان

مولانا این عشق را به مفهوم انجذاب تعریف کرده اند که این انجذاب ازذرات اتوم تا منظومه شمسی ما وتمام اعیان ثابته وجود دارد قوه انجذاب است که از فرار اجرام سماوی مانع میشود ،مانند گردش سیاره ها بدور خورشید اگر قدرت انجذاب خورشید نباشد مدار حرکت سیارات برهم خورده به گفته مولانای بزرگ قیامت برپا میشود.
عشق محرک هیجانات عارف برای شتافتن بسوی حق است در همه ذرات جهان جا داشته وچون خون در رگ جاریست :

پیمبر عشق ودین عشق وخدا عشق
زفوق عرش تا تحت الثری عشق

درهیجان عشق صفاتی چون دلیری ، بی پروایی واز خود گذری به سالک دست میدهد اوازروی این تهیج به خالقش عشق میورزد نه ازبیم دوزخ و امید بهشت .
صوفی عاشق در راه محبوب حقیقی از ناهمواری وخطرات نمی هراسد وبی توجه به لعن وطعن زهاد مردم فریب بسوی منزل مطلوب می شتابد .

بیدل زفیض عشق به مژگان دویده ایم
دربیشه ایکه پنجه شیران شکست وریخت

عشق مایه حیات جاویدان است :

حیات جاویدان خواهی گداز عشق حاصل کن
که دل در خون شدن خاصیت اب بقا دارد

عشق را به مجاز وحقیقت تقسیم کرده اند . عارف در پی عشق حقیقی است .عده ای از عرفا عشق مجاز را مردود میدانند چناچه مولوی گوید :

عشق های کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود .

اما بیدل مجاز را پذیرفته آنرا مبدا عشق حقیقی میداند که مجاز نردبان حقیقت است :

ساغر عشق مجازم نشه تحقیق داشت
مشت خونم جوش مجنون میزد ومنصورشد

دو قافله سالار عشق یکی مجنون استوره عشق مجاز و دیگری منصور حلاج استوره عشق حقیقی دو مثال برای ادعای مصرع اول آورده شده است که جوشش وهیجان عشق مجنونی به منصوری رسیده است. به عقیده بیدل معنویت ازمجاز به حقیقت سیر میکند و از ادنی به اعلی میرسد.
عرفا عمل زهادی راکه ازروی تذویر راه عشق را طی میکنند فریبنده گفته آنرا هوس میپندارند نه عشق
بیدل میگوید:

به دماغ دعوی عشق سر بالهوس بلند است
مگر از دکان قصاب جگری خریده  باشد

یعنی بالهوسان جگر عشق را ندارند آنیکه با این نمایش سربلندی میکنند شاید از دکان قصاب جگری خریده باشند .
یا خواجه شیراز میگوید :

کار هر بالهوسی نیست گذشتن از سر
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد

پس عشق عارف حرص واز جنسی نیست محرک او درسیر وسلوک عرفانی است که تا منزل مقصودش میرساند .
غایت عشق جنون است ودر مقابل خرد قراردارد . اهل عرفان که خود را در وجد عشق مستغرق میدانند خرد را نمی پذیرند زیرا جوشش عشق با سردی خرد در یک وجود نمی گنجد .
جنون عشق است که که عارف را ازجبن ( خرد) در برابر شور انگیزی عرفانی دستگیری میکند .
سوز ودرد عشق خصایل ناستوده وغیر ممدوح را از عارف میزداید. مولانای روم میگوید:

شادزی ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله  علت های ما
ای دوای  نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما

مکتب عشق دگرگون ساز است از خودی به بیخودی میبرد وعارف درین بیخودی ازوابسته گی وتعلق فارع میگردد او خوبی خود را در خرابی دیگران و بلندی خودرا در ذلت دیگران نمی بیند ، غرور را می شکند تا اشراق حقیقت بر عقلش غالب اید ودر پرتو عشق به کمال ادمیت برسد ( وجود آدمی از عشق میرسد به کمال) اودیگر تابع کفر ودین وسفید وسیاه نبوده درپی رسیدن به حقیقت میباشد بیدل میگوید:

کفر ودین مانع تحقیق نگاهان نشود
سیل هرسو گذرد سیر به دریا دارد

این جوشش معنویت تابع هیچ قاعده موضوعه بشری نیست ، قالب های محدود وتنگ نطرانه اوامر ونواهی درآن نمی گنجد ، بحریست که ساحل ندارد واین وسعت باور ها از مسلک زهاد فریبکار جدااست

داغ شو زاهد که درآیین مرتاضان عشق
خاک گردیدن به خاک افگندن سجاده است ( بیدل )

بیدل راه زهد خشک و راه عشق را یکی ندانسته عشق وعقل را ازهم جدا میگوید :

عقل را مپسند با عشق جنون پرور طرف
بی خبر تا چند سازی پنبه با اخگر طرف

درحالیکه افلاطون را به مثابه سمبول فلسفه انکار نمی کند اما شیوه او را نمی پسندد بلکه راه مجنون را که سمبول عشق می ستاید :

بران ستم زده بیدل زعالم اوهام
چه ظلم رفت که مجنون نه شد فلاطون شد .

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۲۱۱

Copyright © bamdaad 2019