داکتر فیل
دردمند
نیاکان ما قصه میکردند، امیر عبدالرحمن خان یکی از پادشاهان گذشته غرض تداوی فیل های خویش یک داکتر را از هند برتانوی خواست، داکتر زمانیکه به کابل آمده غرض معاینات فیل کار خویش را شروع نمود. ساعت ها بدور فیل میگشت و هیچ حرف نمیزد، عبدالرحمن خان ازاین کار وی دلتنگ شده و با خشم از وی پرسید چرا اینقدر بدور فیل میگردی چرا کاری را انجام نمیدهی!
داکتر در جواب وی گفت قربان شوم من تا هنوز نمیدانم که سر و عقب فیل کدام است تا زمانیکه بین سر و عقب فیل فرق کرده نتوانم نمیتوانم کاری را انجام دهم.
با سپری شدن قریب به ۱۳۰ سال از آن زمان تا به امروز یک عده افراد و گروه ها مانند داکتر فیل زمان عبدالرحمن خان که از خصوصیات و نیازمندی های کشور و مردم آگاهی لازم نداشته و ندارند طی نزده سال گذشته با طرح و تصویب راهبردها غیرعلمی و غیر انطباقی در تمام عرصه ها از جمله اقتصادی زمینه ورود سیل آسایی اجناس و مواد کم کیفیت، تجملی، غیرضروری، یا اجناس و موادیکه در داخل تولید، خواست های هموطنان ما را مرفوع مینمود ده ها هزار دستگاه کوچک و بزرگ را ورشکست، میلیونها تن کارگران و کارمندان ماهر آنرا غرض کاریابی به کشورهای منطقه و جهان با قبول توهین، تحقیر وادار ساختند، هزاران تن آنها قربانی هوس های قاچاقبران انسان ها و طعمه نهنگ اوقیانوس ها گردیده اند، با وجودیکه باساس پیشنهادات رهبری وقت اتحادیه ملی پیشه وران بخاطر حمایت از تولیدات داخلی فرامین از طرف ریاست جمهوری صاد گردید اما به نسبت عملی نشدن اکثریت فیصله ها تاثیر آن احساس نمی شود.
در نهایت امر برعلاوه مداخلات صریح کشورهای منطقه و جهان درامور داخلی کشور ما یکی از عوامل عمده دشواری های امروز از جمله افزایش سرقت های مسلحانه، آدم ربائی، فقر، بیکاری، روآوردن جوانان به مواد مخدر، فرار مغزها، سرمایه ها بخارج کشور، قرار گرفتن افغانستان در صف کشور های فاسد و آلوده جهان اتخاذ تصامیم فوق الذکر میباشد که میلیون ها تن را دراین هوای سرد زمستان با مشکلات ها مواجه ساخته است.
بباور ما تا زمانیکه رییس جمهور آینده کشور با تقرر افراد دانشمند و دلسوز در مقامات کلیدی از جمله اقتصادی برخورد واقع بینانه ننماید ، نمیتوان با وعده های ریاکارانه خسارات جبران ناپذیر متذکره را کاهش داد.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۸۰۱
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright © bamdaad 2019
درد دل یک هموطن :
زمستان میرود رو سیاهی به ذغال میماند
اکثریت باشنده گان مکرویان شهر کابل مثل سایر هموطنان عزیز و گرامی ما عمر عزیز خویش را با سر بلندی و خدمت به کشور و مردم سپری کرده اند بخاطر دست یابی به قدرت نزد حاکمان در دوره های مختلف حکومات و زمامداری وجدان پاک خویش آلوده نساخته اند از همین لحاظ عده ای زیادی از آنها بخاطر پیدا کردن لقمه حلال در جاده ها ، بازار ها شب در هوای سرد زمستان و گرم تابستان ایستاده دست فروشی مینمایند و منازل که در آن زیست می نمایند بالاتر از قصرهای کشورهای جهان برای شان اهمیت داشته از همین لحاظ فرار را بر قرار ترجیح نداده اند، در مقابل تشنه گان قدرت و ثروت نظر به حسادت و عقده ها که در مقابل مردم آگاه با فرهنگ دارند نمی خواهند که باشنده گان مذکور لحظه در آرامش وقت خویش را سپری نمایند، طی ۱۸ سال گذشته با بلند بردن قیمت پول مرکز گرمی در سال فشار های متعددی را بالای آنها آورده که توان پرداخت آنرا ندارند از همین لحاظ صدها هزار تن باشنده گان متذکره در فضای سرد زمستان به مشکلات فراوانی را مواجه میباشند با تاسف که مسوولین حفظ و مراقبت مکرویانها به گفته نیاکان کمتر توجه می نمایند که گفته اند :
« زمستان میرود و رو سیاهی به ذغال میماند .»
(دردمند)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۴۰۱
Copyright © bamdaad 2019
شاعر نشدم كه مدح شاهان گويم...
شاعر نشدم كه مدح شاهان گويم
زان دبدبه و شكوه و دربان گويم
شاعر نشدم كه مذهب و دين خدا
من آله كنم خدا، خدا جان گويم
شاعر نشدم كه وصفى از حور بهشت
يا كز گل و بلبل و گلستان گويم
شاعر نشدم كه من به هر شعر و سرود
تمجيد مى و حديث غلمان گويم
شاعر نشدم كه من به هر روز و شبى
از شوخك و يا چاك گريبان گويم
عصر طرب و باده و گلبازى گذشت
از درد و مصيبت، از ضعيفان گويم
از غارت و تاراج و ازين مكر و جفا
از قتل و قتال و اين دجالان گويم
با ايده و انديشه از آن حب وطن
آموزه ى ناب از آن دبستان گويم
ز آزاده گى و عدالت و صلح و صفا
از جوش و خروش و عشق و ايمان گويم
با شعر و سرود خود به هر قالب و طرز
من جان سخن ز عصر و دوران گويم
هر چند كه ز هر واژه چكد خون غبن
با وصف همه شيرين و چو باران گويم
بى ترس و هراس و هيچكدام دلهره يى
ز انصاف و وفا و زان دليران گويم
زان واژه پراگنى ، ازان بيت ثقيل
بس فاصله ها دارم و آسان گويم
"حافظ" نيم و به خاك پايش نه رسم
كانگونه شيرين و بس در افشان گويم
هر چند كه ملامت ام كنند طعنه زنان
من در پس گوش كرده دو چندان گويم
شاعر شدن ام بدان به دستم نه بود
الهام شده مى آيد و من آن گويم.
( زبير واعظى )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۲۰۱
Copyright © bamdaad 2019
وداع دیدی حیاتگه جمعه کون استاد متین
سید عارف گهریک
تینگری جنتدن عطا قیلسین اونگه منگو مکین (شعر حرمتلی استاد محمد اشرف شریفی تیلی دن)
حرمتلی و فضیلتمآب استاد محمد امین متین اندخویی، افغانستان نینگ تیل و ادبیات همده فرهنگی شخصیتی دنیا دن کوز یومدی.
مرحوم استاد محمد امین متین اندخویی، مولانا عبدالحی نینگ اوغلی ۱۳۱۹ هجری شمسی ییل فاریاب ولایتی گه قرشلی اندخوی اولسوال لیگی ده ضیالی بیر آیله ده دنیا گه کیل دی. باشلنغیچ بیلم لر نی آته سی دن اورگانیب کیینچه لیک اندخوی مکتب لریده آلتی صنف گه چه اوقیدی، اما شعر و ادبیات گه قیزیق گنی سبب لی، شهریده گی شاعر لر و ادیب لر، جمله دن مولانا قربت صحبتی دن فیض لر آلدی. مرحوم استاد متین شعر دن تشقری نثر گه هم قیزیقیب، تله ئ گینه تحقیقی اثر لر یازدی. اونینگ تورلی بولیم لر ده جمله دن اولکه علمی و تاریخی شخصیت لری و تاریخی و قدیمی جای لری حقیده یازگن مقاله لری اولکه میز نینگ تورلی روزنامه، مجله و جریده لریده باسیلیب چیقگن. مرحوم متین جناب لری اولکه نینگ تورلی ادبی و فرهنگی اداره لری ده ایش آلیب بارگن اونینگ اثر لری قویده گی لر دن عبارت:
کونگول سوزی، شعری توپلم، مرز خورشید، فارس چه شعری توپلم، باغ لاله پوش، اوزبیکچه شعری توپلم، کاسه ئ چوبی، بابا منگو مشهور به بابا ولی اندخویی، سادات دودمان سید برکه اندخویی، اندخوی و جایگاه آن در تاریخ. و بو اثر لر دن تشقری اون لر چه باشقه لر نینگ کتاب لری اونینگ اهتمامی بیلن باسیلیب چیق گن.
افسوس حرمتلی استاد محمد امین متین اندخویی کسللیک سببی ده جمعه کونی ۱۳۹۸ اییل نینگ جدی آی نینگ ۱۳ نچی تاریخی ده اندخوی اولوسوال لیگی ده دنیا دن کوز یومدی. روح لری شاد، جای لری جنت و خاطره لری جاویدان بولسین. و شو آرقه لی بو بویوک ضایعه نینگ او کیشی نینگ عایله اعضا لری، برچه علم و فرهنگ اهلی ده و بوتون افغانستان فرهنگ سیور خلقی گه تسلیت دییمیز.
حرمت بیلن
سید عارف گهریک
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۴۰۱
Copyright © bamdaad 2019
تا ...
تا په کوم منطق کابل ورانوه ولی
دغه ښار دی په پيم چل ورانوه ولی
وړانګی وړانګی مخ دي وويشته په ګاڼو
لړ په لړ دي توراوربل ورانوه ولی
دګل مخو او پي مخو څه گناه وه
تا رانجه تا يی کجل ورانوه ولی
هديری دي له پارکونو جوړولی
تا فرهنک تا تحول ورانوه ولی
خړی خړی سترګی ښکته ښکته کوري
دا زمونږ کور دی په بل ورانوه ولی
د مين ژبه دي ورو ورو پريږوله
تا يی شعر تا يی غزل ورانوه ولی
دعسکر ( چالاک) د هر دور پرتم دي
په راکټ او مزايل ورانوه ولی.
(عسکرچالاک)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۲۰۱
Copyright © bamdaad 2019