« آب » اهـرمـی برای تحت فشار قـراردادن هنــد
فرزاد رمضانی بونش ، تحلیل گر و پژوهش گر مسایل منطقه ای
ابعاد تنش دو کشور بر سر آب روندی رو به افزایش را طی کرده و می کند. برای بررسی این امر باید به چند بعد توجه شود.
نخست ـ آن که فلات تبت در نزاع های آینده بر سر منابع آبی دو کشور نقشی بسیار استراتیژیک خواهد داشت. این منطقه در شمال شرق هیمالیا از دهه ۱۹۵۰ ترسایی ضمیمه خاک چین شده است. تبت سرزمینی مقدس برای بوداییان است. سیاست هند برای عدم شناسایی چین واحد و همچنین سیاست پکن مبنی بر به رسمیت نشناختن آروناچال پرادش و جامو و کشمیر به مثابه بخشی از هند، بستر لازم را برای افزایش تنشها در مورد مالکیت آبی میان دو کشور فراهم کرده است.
دوم ـ اینکه در واقع نیازهای دو کشور به آب روز به روز افزایش می باید .یعنی برخی از بلند ترین کوههای جهان و بزرگ ترین یخچالهای جهان نیز در تبت قرار دارند و پس از قطب جنوب و قطب شمال، بزرگ ترین یخچال های جهان را دارد و برخی آن را « قطب سوم » نیز می نامند بخشی از بزرگ ترین و مهم ترین رودخانه های آسیا از تبت سرچشمه می گیرند و این منطقه مرتفع و کوهستانی را « قلب آب آسیا » نیز لقب دادهاند و عملا آب بخش عمدهای از آسیای شرقی و جنوب شرقی بین دو کشور بزرگ هند و چین را تامین می کند. اما با تغییرات اقلیمی از آن جا که بزرگ ترین رودخانه های هند ، دو کشور بزرگ و در حال توسعه ، به یخچال ها و منابع آبی زیر زمینی تبت وابسته است، هرگونه تغییر عمده در اندازه یخچالها می تواند در سرنوشت آب و میزان آب برای این کشورها نیز تاثیر گذار باشد. در واقع از این منظر کم آبی برای دو کشور پرجمعیت در حالی است که از با در نظر گرفتن جمعیتهای میلیاردی چین و هند و همچنین کشورهای اطراف مانند بنگلادش، می توان گفت بخش زیادی از منابع آبی حدود دو و نیم میلیارد نفر به تبت و حوزههایی که از آن آب می گیرند وابسته است. در واقع چین و هند برای توسعه به منابع آبی تبت وابسته هستند و از یک سو چین که یک چهارم آن را صحرا تشکیل می دهد، به شدت با مساله تامین آب رو به روست. بخش زیادی از رودخانه های چین آلوده هستند. در این شرایط به نظر میرسد چین قرار است دو نیروگاه تامین برق انرژی خود را از آب های رود برهما پوترا تامین کنند و بخشی از این آب نیز برای راکتورهای هستهای استفاده کند. به علاوه مساله اصلی برای چین انتقال آب از فلات تبت در غرب چین به مراکز صنعتی و شهرهای بزرگ در شمال و شرق کشور است و در سال های گذشته چینی ها در حال ساختن سدی بر روی رودخانه « برهما پوتر» بوده که می تواند بر میزان آب این رودخانه در بخش هندی آن تاثیر بگذارد. در این حال اگر این امر مد نظر بیش تری قرار گیرد بر سهم کشورهای پایین دست چون هند تاثیر منفی می گذارد. از سوی دیگر نیز باید توجه داشت که بیش از ۳۰۰ میلیون نفر از جمعیت هند با کمبود منابع آب مواجه هستند. در حالی که هند ۲۰ درصد از جمعیت جهان را به خود اختصاص داده است تنها به ۴ درصد از منابع آب شیرین جهان دسترسی دارد و بیم آن می رود که با تداوم رشد جمعیت، هند با بحران آب مواجه شود. بنابراین وابسته گی هند به این مخزن آبی طبیعی که اکنون در حال کوچک تر شدن است، می تواند تاثیرات مهمی در روابط آینده دو کشور و شکل دادن به نزاع ها و اختلافات منطقه ای بر سر آب داشته باشد و هند نیز در تلاش است که سهم بیش تری از منابع آب حوزه تبت را به خود اختصاص دهد.
سوم ـ از نگاه دهلی نو حال احداث سد روی رود برهما پوترا و رود آب به هند و بنگلادش را با مشکلات جدی مواجه می کند. رود براهماپوترا یکی از بزرگ ترین رودهایی است که حدود ۳۵ درصد آب هندوستان را تامین می کند و علاوه بر مقدس بودن زمینهای کشاورزی را نیز سیراب می نماید بعد از عبور از چین وارد هند می شود. در این بین در سال های گذشته هندی ها معتقدند چین با استفاده از اهرم های خود در هند از آب در واقع به عنوان یک اهرم جدید در روابط چین و هند بهره برده است. در این بین پس از پیشنهاد مانموهان سنگ، نخست وزیر سال ۲۰۱۳، مبنی بر اینکه دو کشور وارد یک معاهده آب و یا ایجاد یک نهاد بین دولتی برای تعریف حقوق و مسوولیت های مشترک در رودخانه های مشترک می شوند، چین عملا توجهی به هند نکرده و از نگاه دهلی نو پکن در حال بهره گیری از آب به یک سلاح سیاسی است. در این رویکرد عدم توجه پکن به داده های هیدرولوژیکی (مربوط به سیل و جریان رودخانه بالادست برای پیش بینی و هشدار سیل) در حالی است که داده ها را در سال های گذشته عرضه می کرد. در بعد دیگری به نظر می رسد اقدام چینی در واقع نقض دو موافقت نامه های دو طرفه سال ۲۰۱۳ ترسایی و یک توافق نامه ۲۰۱۴ ترسایی در وضعیتی است که هند برای همسایگان پایینش (پاکستان و بنگلادش) فراهم می کند.
چهارم ـ از نگاه چین حدود ۱۱ سد که این کشور در مسیر رودهای منتهی به هند احداث کرده برای دریافت سهم آب خود این کشور است و مشکلی برای هند به وجود نمی آورد و از سال ۲۰۱۴ ترسایی سدهایی بر روی رود براهماپوترا هرگز آب این رود را به طور کامل نبسته است و عملا هند طبق قوانین بین المللی هم نمی تواند به چین اعتراض کند زیرا در این زمینه هیچ قراردادی با چین ندارد.
پنجم ـ آنکهسه کشور پاکستان، هند و چین بر سر حاکمیت منطقه جامو و کشمیر ادعا دارند. شمال شرقی منطقه، تحت کنترول چین است و در تقسیمات کشوری چین بخشی از منطقه خود مختار «سینکیانگ» به شمار میرود. شمال غرب و نوار غربی منطقه در کنترول پاکستان است و به «کشمیر آزاد» معروف است. کشور هند نیز جنوب و مرکز این منطقه را در کنترول خود دارد و در تقسیمات کشوری این کشور با عنوان « جامو و کشمیر» شناخته می شود. مناطقی که تحت کنترول این کشورها از نظر راهبردی اهمیت بسزایی برای آنان دارد. در این میان از یک سو کشور پاکستان از زمان استقلال از هند همواره ملاحظات گستردهای در مورد منابع آب ایندوس داشته است و از تهدید قحطی، گرسنه گی و بحرانهایی که از کمبود آب ناشی می شوند نگران بوده است. در این حال سخنان ناناندرا مودی نخست وزیر هند که قبلا گفته بود که « خون و آب نمی توانند همزمان جاری شوند» و به این ترتیب کشور پاکستان را به قطع جریان آب هایی که از مناطق کشمیر هند عبور می کنند تهدید کرد در شرایطی است که زنده گی بیش از ۴۰ میلیون نفر از جمعیت پاکستان به صورت مستقیم از جریان همین آب هایی کشمیر متاثر است. در این بین اگر هند تصمیم بگیرد برای مجازات همسایه ها از سلاح آب استفاده کند، آن گاه چین به عنوان متحد پاکستان، ( قبلا چین هشدار داد در صورتی که هند به قرارداد سند طاس عمل نکند و حق آب پاکستان را ندهد این کشور نیز مسیر رودهایی که به هند منتهی می شود را مسدود خواهد کرد) که توافقی در مدیریت منابع آبی با کشورهای همسایه ندارد، می تواند هند را تهدید کند. در این میان تهدید منابع بالادستی آب در هند توسط چینی ها، می تواند فاجعه ای برای تولیدکننده گان محصولات زراعی در هند ایجاد کند.
آنچه مشخص است چین روی رود برهما پوترا ۱۱ سد احداث کرده و می تواند بدون فشارهای بین المللی این سدها را ببندد و هند را از ۳۶ درصد آب های خود محروم کند و حل و فصل مناقشه مرزی دو کشور را بسیار دشوار کند.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۵۰۹
عیــد قــربـان
زحج رفتن چه می خواهی دلی را شاد کن حاجی
طواف صد هـــزاران کعبه بر یک دل نمی آرزد
عبدالوکیل کوچی
عید سعید اضحی ، عیدی که رمز و راز آن به پاکیزه گی و دوستی ، محبت و خدمت ، گذشت و صلح ، وحدت وفدا کاری ، آشتی ومهربانی، شادی و دل خوشی، متمرکز بوده است ، این موهبت آسمانی و روز خجسته باستانی را به مومنین آزاده و پاک نهاد تبریک می گویم . همان عیدی که شمشیرش به عوض اسمعیل از« میش » قربانی گرفت ولی حالا متاُسفانه به جای حیوان انسان قربانی شده وسیمای عید با خون آدمیان رنگین می شود .
عیدی که گروه اجیرشده شمشیر شیطان را به اجاره گرفته در کشورما انسان های بی گناه را سر می برند. ازچهل سال تا بدین سو در اثر خشونت وحشیانه متجاوزین در کشورما اوضاع خجسته عید به ماتم سراسری عمومی مبدل گردیده جای فدا کاری را جنگ وتجاوز گرفته وبجای آشتی ومحبت ، ظلم وخونریزی ، بعوض پاکیزه گی ، فساد وغارتگری ودربدل شادی عزای عمومی سایه افگنده و دشمنان وطن چیزی برای خوشی کردن باقی نگذاشته اند . ازینرو مراسم عید در میان دود باروت ، آتش وخون برگزار می گردد.
بآنکه در کشور اسلامی ما درس های عید ملهم از فداکاری ، کمک وهمیاری ،خدمت وهمدردی ،مهر ودوستی ، محو کدورت ها با دل های آگنده از صداقت می آموزد که در پرتو آن فضای خونبارکنونی به صلح و آرامش مبدل گردد . ولی با درد و دریغ که جریان بی پایان جنگ و تجاوزگری در افغانستان چنین چانسی را از مردم گرفته ودرچنین فضای مختنق ارمغان عید را به چالش کشیده اند که بر بنیاد آن مصیبت های غیرقابل تحمل و تحمیل شده در کشورما روبه افزایش است . مصیبت هایی که حتا در همین ایام عید از داخل شدن کاروان سیاه متجاوزان تروریست داعش و طالب درافغانستان ، تهدید استقلال و تمامیت ارضی کشور، لیلام نوامیس ملی دربازارهای پاکستان ، موجودیت زندان های شخصی وخصوصی غیردولتی ، بی سرنوشتی میلیونها نفر از ملت هردم شهید کشور ،کشتار جوانان افغان در یمن وسوریه وطالب سازی ایرانی ها را در ولایات غربی ، کشت سراسری کوکنار درافغانستان، ناسزاگویی ملاهای بی عمل وضد ترقی و رشد روز افزون مغزشویی کودکان معصوم درشهر ها ومحلات ، گرسنگی ،فقر ،جهل ،مرض وبرتری جویی قومی قدرتمندان شهری و محلی ، حملات وحشیانه طلب وداعش در کندز وقتل عام مردم در بغلان ، گروگانگیری زنان وکودکان وکشتار مردم بیگناه در ولسوالی های مربوطه ، برده گیری زنان در ولایات شمال ، شمالغرب ،جنوب و شرق کشور ، سربریدن مردم در ولایت ننگرهار ، خوست و بدخشان ،هرات ، بامیان وسرپل ، معامله خرید و فروش بعضی ولسوالی ها توسط دلالان دالر وکلدار، شهید شدن برخی از سربازان فداکار وطن بدست طالب و داعش و بی مسولیتی دولت وعدم مواظبت لازم از قوای مسلح کشور، سیاه پوش شدن عموم مردم وعزای عمومی سرتاسری و گریه کردن مردم برسر تابوت خون چکان جگرگوشه های شان حکایت دارد .
بنا بر آن با حفظ رعایت حرمت و تقدسات این روز خجسته همچو میراث گرانبها وملهم از ارزشهای بزرگ انسانی ودرس های همدلی ، نمی توان عزای عمومی مردم ومصیبت بزرگ میهنی را بجای تسلیت گفتن تبریک گفت وروزگار سیاه مردم را نادیده گرفت.
باگذشت چهل سال جنگ در افغانستان تا هنوز در بستر تجاوزات نوکران زرخرید دالر وکلداروجنگ نیابتی قدرت های بزرگ ، وحشت وتجاوز در سرتاسر کشور از مردم قربانی گرفته روزی نیست که خون انسان بیگناه بدست وحشیان جلاد صفت طاغوتی نریزد .
بگونه مثال اگر در فاصله زمانی بین دو عید که یکی نه ماه وبیست روز ودیگری دو ماه و ده روز در یک شهر یا قریه ی حد اوسط بتعداد دوصد نفر شهید ، زخمی ومفقودالاثر می شوند و تعداد اعضای فامیل هرکدام شهید ومریض و زخمی حد اوسط پنج نفردرنظر گرفته شود به تعداد هزار نفر و اگر هر فرد از این هزار نفر ده نفر اقارب و خویشاوند داشته باشند ، ده هزار نفردر هرشهر وده ، روز های عید در گلیم فاتحه وعزا داری نشسته در غم ومصیبت عزیزان از دست داده خود گریه ونوحه سر میدهند .
به اینترتیب تمام شهر ها ، قرا وقصبات کشور با از دست دادن اعضای فامیل یا اقارب شان یکبار در روز جنازه و بخاک سپاری جسد خون چکان شهید ، وبار دوم روز های عید عزاداری مصیبت باری برگزار می شود. علاوه بر آن فقدان همیشه گی جگر گوشه های مادر وطن رنج ومصیبت وآلام همیشه گی است که درطول سال وماه وروز دامنگیرشان می باشد.
در کشور فقیر وجنگ زده ما اکثراً فامیل ها با از دست دادن اعضای فامیل ونان آور خانه به مصیبت بزرگی روبرومیشوند زیرا فامیل های مصیبت زده با ازدست دادن نان آور فامیل توان تعلیم وتحصیل و زنده گی جمعی را از دست داده آواره ومتواری میشوند . بآنهم در چنین حال وهوا بعضی ها در وصف عید و رسومات آن از قبیل خانه تکانی وتزین منازل ،وپوشیدن لباس های جدید ، دستان حنایی ورفت وآمدهای آشتی جویانه بخانه یکدیگر وسفره های رنگین غیره وغیره عید را به تجلیل میگیرند ایکاش که چنین میبود درحالیکه مردم عوام از تجلیل مناسک عید خیلی عاجز اند وبا خوشی ها فاصله دارند .
اگر اغنیا روزهای عید را با راه اندازی بازار گرم قربانی ،سفرهای پر درآمد حج وسفره های رنگین پر زرق وبرق و مراسم شانداری به نمایش می گیرند ، این کارمربوط به یک قشر بالا نشین نظام است ،کار یک گروه زورمند وغاصب است که با نمایش عید بروی زخم های مردم نمک پاشیده وخاک بچشم مردم می زنند که خط این ها از ملت جداست و این ها بخود عید دارند به این معنا که این گروه خوشی را از مردم گرفته بخود عید ساخته اند .
به باور این قلم اگر دلسوزان وطن وانسان های متعهد ومسوولیت پذیر و فرزندان صدیق و فداکار این سرزمین برای رهایی مردم از بدبختی ومصیبت حاضر ، متحداً چاره اندیشی نموده اولاً خود کینه وکدورت وفاصله های موجود را از میان خود برداشته باگذشت وفروتنی وهمدیگر پذیری بخاطر نجات مردم یک دیگر را در آغوش گرفته تا دیر نشده یک نیروی فراگیر و یک جنبش سرتاسری با چرخش عظیم و تحرکات تازه برای نجات وطن و روزهای عید واقعی زحمتکشان کشور بشتابند . این رسالت بزرگ بالاتر از هزاران بار تبریکی دادن روز عید برای توده های ملیونی کشور حایز اهمیت میباشد .
آنچه را که ملت در آرزویش نشسته اند آنست که نیروهای مسولیت پذیر ،بادرد وبادرک جامعه ، گروه های وطن دوست و دوستان واقعی مردم و فرزندان صادق وطن در جریان بزرگ وجنبش سراسری همبسته گی ملی با هژمونی صادقانه ودادخواهانه مردمی ملت را به سوی نجات شان رهنمون گردند تا بر پایه ی آن در زنده گی مردم عید واقعی به میان آید وآنگاه به همه تبریک خواهم گفت .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۲۰۹
فرخنده باد نود و هشتمین سالروز استقلال کشور !
داود کرنزی
استقلال وطن پرافتخار ما محصول فداکاری ومبارزات یک نسل بزرگ ازآزادی خواهان ( پدران وپدر کلان های ما و شما ) بوده است.
وطن پرستان وآزادی خواهان با ایجاد صف عظیم ، فداکاران ملیت های مختلف کشور اعم از پشتون ها ، تاجیک ها ،ازبک ها ،هزاره ها، نورستانی ها وغیره ملیت ها برادر از همان آغاز تجاوز ونفاق افگنی انگلیس ها شروع از سلطنت شاه محمود به بعد الی اعلان استقلال وآزادی وطن بوسیله شاه جوان آزادی خواه وتحول طلب امان الله غازی چندین دهه قربانی وشهدای فراوان داده اند.
که اسم های جاودان شان ثبت تاریخ کشورماست.
آزادی کشور ما واقعیت انکارنا پذیر همان دوران و جریان موجود تاریخ است .
امواج آن تکانه ی بود برای آگاهی کشورهای تحت استعمار واستثمار.که موجب درهم شکستن حلقه های ضعیف استعمار انگلیس شد کشورهای به آزادی رسیدند وکشور های تازه ایجاد شدند.
این حادثه ی تاریخ موجب بروز خصومت انگلیس شد که تا اکنون انتقام جویی ودشمن آنها با بی رحمی ادامه دارد.
تلاش های از جانب آنها وشرکای جرمی شان ازگذشته تا اکنون درطول زمان ادامه دارد که این آزادی را بی مفهوم وکم بها جلوه بدهد. با تاسف وضعیت را در کشورما چنین غم انگیز وتراژدیک ساختند (دوره اول سقاوی) که تاریخ شاهد برگشت آن شد. بعدها مردم توانستند مدتی نفس راحت بکشند.
قضایای سیاسی ووضع موجود کشور ما،موجودیت قوای خارجی فعالیت های بی حد و بی سرحد استخباراتی این کشورها جمع سازمان های استخباراتی پاکستان ،ایران و منطقه موجب تغیر اخلاق جامعه ومردم گردیده است بی باوری ایجاد اختلافات قومی ملیتی مذهبی ونفاق ملی نیز حقیقت های تلخ موجود کشور ماست که استقلال و آزادی وطن را به خطر می اندازد اما هیچگاه وهیچوقت نباید چنین گمان کرد که کدام آزادی ؟
وضع کنونی میهن وبی باوری موجود نباید موجب سرافگنده گی آزادی خواهان در نودوهشت سال گذشته شود.
ما باید با چشم باز وفهم کامل مسایل مختلف سیاسی را که درحقیقت باهم در ارتباط اند بصورت جداگانه مورد بررسی وکنکاش وتحلیل قرار دهیم .
اگر حالا در کشور ما اشکالاتی وجود دارد می شود که از واقعیت آزاد بودن کشور مانند کورها چشم پوشی نماییم ؟ به هیچ صورت نه ؟
ما آزاد بودیم وهستیم وبرای آزادی کامل اقتصادی واجتماعی باید به مبارزه وقربانی حاضر باشیم که هستیم .
با تاسف در فیسبوک ، مصاحبه ها ونبشته ها تحلیل های غیرمنتظره را شاهد هستم که بازی باخون هزارن شهید آزادی خواه است.درهمان دوران آزادی خواهی نیز بودند ناراضی ها که به عوض محکوم سازی شرایط بد - یا موضعگیری سالم نمی نمودند و یا مردم را تشویق به تسلیم به استعمار می کردند. ومعتقد بودند که انگلیس ها کشور ما را آباد می کنند .
اکنون باید وطنپرستان با وضاحت در باریکه راه - یکطرف جنگ وجنگ طلبان وسازمان دهنده گان این جنگ که ناشی از منافع شان است
از طرف دیگر مردم ومنافع مردم وآزادی واستقلال کشور وبرقراری صلح وجلوگیری از تجزیه ونابودی کشور است راه عبور را کاملا با احتیاط بدون انحراف ولغزش به اپورتونیزم، محل پرستی ملیت پرستی، صرفا بنام وطن وخلق وطن دریافت وبه پیش رفت .
غبار موجود در فضای کشور ماگذرا است . تاریخ شاهد آمدن نسل های از انسان ها وتداوم ومرگ ومیربشر بوده است.اما وطن -آزادی -استقلال وانسانیت وعملکرد مثبت وخاطرات خوب انسانها جاودانه است.
زنده باد وطن آبایی ما افعانستان !
جاودان باد آزادی ؛استقلال ومردم !
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۰۰۸
تجاوز به حريم خصوصى فردى زنان افغانستان و ترور شخصيت زنان در اجتماع
زرغــونـه ولـى
حريم خصوصى فردى چيست؟
جهان فناور و مدرن امروز که به رغم پیشرفت هایی علم وتخنيک را برای نوع بشربه ارمغان می آورد، باعث نقض شدن برخی حقوق و اصول کلی مورد اعتقاد آنان نيز می شود.
یکی از مشکلاتى که همیشه در سالیان اخیر قربانی پیشرفت تکان دهنده ى عرصه فناوری و پيشرفت شتاب زده اى جهان امروز بوده است، محبثى است به نام حریم خصوصی.
قابل ياد آورى مى دانم که حریم خصوصی فقط قربانی فناوری و پيشرفت جهان امروز نیست، زیرا این موضوع گاهی به علت برخورد قهری و جهلی دولت ها و جوامع مختلف با شهروندان شان، بخصوص جوامع عقب مانده نیز دچار خدشه ها و نقض ها در احترام و حرمت افراد جامعه می شود.
بحث حريم شخصى که بيشتر روى مکان ، مسکن و يا جاى بود و باش زنده گى فردى صورت مى گيرد؛ ولى ما اينبارتجاوز به حريم شخصى را از مکان اغاز کرده تا تجاوز به حريم شخصى فردى واتوريته اى و اعتبارى افراد جامعه ادامه مى دهيم.
حريم خصوصى اعتبارى عبارت از اطلاعات است که مطلق به خود فرد است و هر شخص اطلاعات مربوط خودش را مجزا ساخته و با انتخاب اين اطلاعات که خودش بخواهد در برابر ديگران اشکار کند ويا نزد خود نکهدارد.
شناسايى حريم خصوصى که يکى از أساسى ترين الزامات زنده گى امروز امر واضع و مبرهن است، از يک سو حمايت و پشتبانى داشتن و از سوى ديگر نقص و تجاوز ان از جمله دغدغه هاى قانونى، حکومت ها و قانون گزاران به عنوان مهمترين و اثرگزار ترين عوامل در اين زمينه بوده است.
هر فرد جامعه دارى يک حريم خصوصى روانى، روحى، زمانى، مکانى، ارتباطى، اعتبارى، ابرو وحيثت و اتوريته موقف و مسلک وغيره در جامعه مى باشد.
مصونيت حريم شخصى که يک أصل پذيرفته شده بخصوص در جوامع پيشرفته است؛ توجه و احترام به اين حريم يکى إز عملکرد هاى اخلاقى افراد جامعه أعم از زنان ومردان بوده که حتى قانون ومحاکم هم نمى تواند بدون کدام دلائل موثق به اين حريم تجاوز کند.
حق حریم شخصی بارها در قوانین بینالمللی به آن اشاره شده است. به دنبال پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ و ماده ۱۲ که مستقیم در رابطه با موضوع حریم شخصی است، شروط مشابهی در قرارداد بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپا در مورد حقوق بشر و سایر کنوانسیونها و توافقات منطقه ای آمده است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر درماده ۳ چنین بیان می کند:« هر فردی حق زنده گی، آزادی وامنیت شخصی دارد و در اصل ۱۲ نیز آمده نباید در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات هیچکس مداخلههای خودسرانه صورت گیرد یا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنین مداخلههایی برخورداری از حمایت قانون حق هر شخصی است.»
« شورای اروپا در قطعنامه ای که درباره حریم خصوصی صادر کرده، حریم خصوصی را به عنوان حقی نسبت به داشتن زنده گی با سلیقه خود و حداقل مداخله دیگران تعریف کرده است.
و همچنان قوانين ديگرى در ماده ۲۰ اعلامیه ای جهانی حقوق بشر، ماده ۹ و ۱۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین شهروندان در این زمینه قابل اشاره است .»
در جامعه پيشرفته و مدرن اروپا و ديگر کشور هاى پيشرفته مشکلات چندانى وجود ندارد؛ ولى در کشور هاى جهان سوم از جمله جامعه سنتى ما ريشه هاى ساختارى ان بيشتر که از روى عاطفه و نرمش هاى بى سرحد بين أعضاى خانواده ومحل بودوباش در نزديکى با همسايه ها تنگا تنگ و رنگينتر است؛ صميميت هاى بى سرحد شانس بيشتر دخالت افراد را در وظايف شخصى و خصوصى شان بوجود مياورد. در حالى که برخورد اجتماعى افراد و صميميت هاى پررنگ نبايد منجر به دخالت هاى غير مجاز در حريم شخصى همديگر صورت بگيرد. اما، بنا بر عقب مانده گى کشور، سطح پايين برداشت و آگاهی از دستاوردهای علم وتخنيک مدرن افراد جامعه ما،حتى در خانواده ها بين همسران، فرزندان، مادران، پدران تجاوز به حريم فردى « بنام عزت وغيرت ! » به سطح بلند تر وجود دارد. بخصوص ميان افرادی که در تنگا تنگ خانواده زنده گى مى کنند.
از آن جايی، که موضوع مورد بحث ما زنان است به ريشه يابى تجاوز به حريم خصوصى زنان مى پردازيم
حريم خصوصى بانوان افغانستان که مبحثى وسيع است؛ ولى مختصراً ريشه يابى ان را مورد بحث قرار مى دهيم :
- بنا بر خصلت هاى انسانى در هر مرحله حيات بشرى بسيارى از افراد جامعه در معاشرت به افراد ديگر علاقه مند کنجکاوی و تجسس با فهميدن معلومات جديد فردىوعلاقه مند در خصوصى ترين زنده گى همديگر استند و کوشش مى نمايند در مورد دوستان شان معلومات هاى بيشتررا به دست بياورند و با تأمين روابط دوستى سرحد حريم شخصى را عبور مى کنند، که مخالف روند پروسه حفظ حريم شخصى و فردى است.
از آن جايی که زنان کشور، سال هاى دراز را با ممانعت هاى سنتى و مشارکت هاى اجتماعى در اجتماع و عدم حضورشان بنام های: سياسر، عورت، عورتينه، مادر اولادها، دختراو مرد و خواهر او پسر در جامعه ما کمرنگ بوده و استند؛ حتى إز نام بردن زنان در بين مردم، خود دارى مى شود که تا امروزهم اين سنت کهنه در تارو پود مردم ما ريشه دارد و ياد اورى از نام زنان را نه تنها ننگ مى دانند؛ بلکه تولد دختران را ماتم دانسته به سوگوارى مى نيشينند.
به اين اساس با کمال تأسف زنان افغانستان که دخالت ها و تعرض ها در زنده گى خصوصى شان وسيعتر است وروز بروز بيشتر مى شود.
مثال: همسران يا جفت هاى که تشکيل زنده گى مشترک را اغاز مى کنند بعد از مدتى بنام محبت و دوست داشتن،تجاوز به حريم خصوصى و اعتبارى همديگر را شروع مى کنند و سرحد حريم خصوصى را مى شکنند، که مردان پيشقدم تر از زنان استند وبنام نگهدارى و حفظ از ابرو و عزت ، غيرت وغرور که بيشتر تعدادى از مردان جامعه ما تجاوز به حريم خصوصى زنان را اغارگر استند و خود را مالک زنان مى دانند که اهسته اهسته انقدر اين تجاوز پيش مى رود که ديگر زنان بنام حريم خصوصى مفهومى را نمى دانند و حريم خصوصى انان مطلق شده و به مردان جامعه تعلق مى گيرد. بعضاً هم در ميان جوره هاى روشنفکر باعث از هم پاشيدن زنده گى زناشوهرى شان مى شود، که بحث جداگانه است.
پس تجاوز به حريم خصوصى همديگر، بخصوص زنان يکى از برجسته ترين بحث هاى مبرم کشور هاى جهان سوم و عقب مانده، بويژه کشور ما است که نقش زنان را در زنده گى اجتماعى ضعيف ساخته و زنده گى فردى وشخصيتى درونى زنان به سطح پايان نزول مى کند ومشکلات بيشتر را در خانواده ها و حتى در مسايل سياسى و اجتماعى جامعه ببار مى اورد.
از مشارکت زنان در اجتماع، بويژه در رسانه ها که هم دغدغه بيشتر را ببار اورده است مى خوانيم.
مثال: بانوان رسانه اى
ترور شخصيت سياسي ، اجتماعى ، فرهنگى زنان که از تجاوز به آن هميشه در هراس اند بحث وسيع است؛ولى در اين بحث ترور شخصيت هاى رسانه اى زنان کشور بيشتر مورد بحث است، که مختصر اشاره مى شود.
در بسيارى از کشورهاى عقب مانده جهان سوم بخصوص در کشور ما ترور شخصيت هاى سياسى، فرهنگى و اجتماعى زنان توسط تعدادى از مردم ما، بويژه مردان، که بمنظور أهداف خاصى شان آزار و اذيت جنسى زنان بيشترصورت مى گيرد و با استفاده از اطلاعات خصوصى زنان طرف مقابل را بمنظور تطبيق اين اهداف انان را مورد حمله رسانى قرار مى دهند و بعضا هم بعد از تهديد هاى شخصى طرف مقابل، بخصوص در مورد تجاوز جنسي بالأى کارمندان رسانه اى تعدادى از تلويزيون ها، راديو ها و غيره در داخل کشور که شکايات بيشتر از اين ناحيه بدست أمده است و همچنان در رسانه هاى انترنتى مانند فيسبوک که تا نشر کردن فلم هاى سکسى و غيرمجاز عليه زنان تجاوز به حريم اعتبارى و شخصيتى زنان صورت مى گيرد.
به اين منظور أکثريت زنان به علل تجاوز به حريم اتوريته اى شان از استفاده فسيبوک ها و رسالته هاى انترنتى مى ترسند واشتراک نمى کنند؛ شکايت هاى وافر از رسانه ها در زمينه وجود دارد، که از آزار و اذیتهای جنسی زنان و تا ترور شخصيت هاى فرهنگى، سياسى و اجتماعى شان در رسانهها بهعنوان عمده ترین مشکل در کشور ماست.
"واشنگتنپست" در ادامه گزارش خود به اظهارات «مونیکا بایکرت» رییس سیاستگذاری جهانی فیسبوک اشاره کرد و نوشت: تحمل آنها، در مورد کسانی که کاربران فیسبوک را با تهدید روبرو میسازند، صفر ا.
قسميکه ياد اورى شد زنان از طرف نام هاى مستعارمورد تهديد و ترور با فلم هاى ساختگى و دور از واقعيت ها ويا نوشتار هاى زننده اى توسط تعدادى از مردان در رسانه ها مواجع استند.
تعدادی از مردان روشنفکر ما هم که ذهنيت زن ستيزى را از تربيه دوره کودکى با خود دارند اگاهانه ويا نا اگاهانه با استفاده ازاعتبار شخصيتى شان در جامعه، مانند مهره هاى مافيایى بنابر برخورد هاى سليقه يى خويش زنان را در رسانه ها ترور شخصيت مى نمايند و يا زنان مورد ترور شخصيت قرار مى گيرند، که مطميناً تعداد بيشتر زنان اين خاطرات تلخ را با خود دارند.
راه هاى بيرون رفت: در اولين قدم ها هر فرد جامعه ما با اگاهى و خود اموزى مطابق برخورد هاى فردى؛ زنده گى شهر وندى را با مراعات کردن و احترام گذاشتن به حريم شخصى همديگر ، ازخود شروع کرده و بالاى ديگران تطبيق کنند.
در ماده ی ۲۴ قانون اساسى کشور در مورد حمايت از حريم خصوصی چنين مى خوانيم:
" آزادی و کرامت انسانی از تعرض مصون است. دولت به احترام و حمايت آزادی و کرامت انسان مکلف می باشد".
در ماده ۶۲۸ کود جزایی در این مورد چنین مى خوانيم : «شخصی که با استفاده از وسایل علنی، اسرار فامیلی دیگری را افشا کند، گرچه حقیقت داشته باشد، به جزای نقدی از ده هزار تا سی هزار افغانی محکوم میگردد.» ماده ۶۲۹ در دو فقره در این مورد چنین صراحت دارد: فقره اول: «شخصی که به مکالمهی مخابراتی دیگری بدون اجازه گوش دهد یا آن را ثبت کند، به جزای نقدی ده هزار افغانی محکوم میگردد. فقره دوم: شخصی که اسراری را که توسط تلیفون یا ایمیل یا فکس یا مکتوب ارسالی یا به هر طریق دیگر به آن آگاهی حاصل کرده، به قصد وارد نمودن ضرر به دیگری افشا کند، به جزای نقدی از ده تا سی هزار افغانی محکوم میگردد.» همچنان در ماده ۶۹۲چنین صراحت دارد: «شخصی که به وسیله گفتار، حرکات، نوشته، یا خواستههای نامشروع موجب صدمه به شخصیت و کرامت زن یا سبب ترس و ناامنی یا فشارهای روانی یا کاهش مشارکت اجتماعی زنان گردد، مرتکب جرم آزار و اذیت شناخته شده و قابل مجازات میباشد.»
و هم چنان اگر شخصی تصاویر و یا ویدیوهای اشخاصی را که مورد تجاوز قرار گرفته اند، به نشر بسپارد، قابل مجازات می باشد.
پس تجاوز به حريم شخصى زنان بحث وسيع تر در کشورهاى جهان سوم و عقب مانده نسبت به کشور هاى پيشرفته است و عوامل آن:
در ريشه يأبى تجاوز به حريم شخصى زنان جامعه ما مسائل مبرم و قابل بحث در بالا تذکر يافته بيشترين نقش را بازى مى کند و به نکات ذيل هم توجه صورت گيرد:
- در تأمين روابط، دوستى ها و صميميت هاى خود را تا يک سرحد مشخص با حفظ اين احترام متقابل به حريم خصوصى همديگر با دوستان و شهروندان تأمين نمايند.
- توجه به اموزش حريم شخصى از کودکى بأيد از خانواده ها شروع با همکارى مشوره دهنده گان وکارمندان اطفال در نظر گرفته شود. به کودک بأيد اموخت دروازه را بدون تک تک باز نکن ، صداى کسى را گوش نکن واحوال برى نکن، که متأسفانه بنا بر شرائط زنده گى کودکان که در سطح اقتصاد بدى قرار دارند کارى است مشکل؛ ولى امکان پذير.
- تنزيل نسل توسط امکانات مدرن در حاليکه انکشاف نسل بشکل سه برابر در خانوداده ها نسبت به جوامع پيشرفته است؛ همچنان توجه به کودکان و نسل جوان نسبت به کشورهاى ديگر در سطح نازل قرار دارد. بنابر ان دوره کودکى در مسکن يا جاى زنده گى خانواده تربيه اطفال ما هم در اين عرصه کار بيشتر صورت نگرفته حتى در مورد مفهوم حريم شخصى تعدادى بعد از بزرگ سالى هم چيزى نمى دانند.
اگر در جوامع بيشرفته ديده شود که چنين نيست توجه بالاى کودکان از سنين کودکى از خانوداده و کودکستان ها تا دوره بلوغيت و حتى بيشتر در اين عرصه با کودکان جهت اگاهى و درک بيشتر شان ميتود هاى مختلف وجود دارد و مورد استفاده قرار مى گيرد و احترام به حريم شخصى را با تربيه نسل هاى جوان شان در جامعه رشد مى دهند ودرج قوانين شان گرديده است.
باز هم از ماده ۲۰ اعلامیهی جهانی حقوق بشر، ماده ۹ و۱۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین شهروندان در این زمینه قابل اشاره است
- فراگيرى علم و تخنيک مدرن
متاسفانه نقش افراد جامعه در فراگيرى علم و تخنيک مدرن و عدم دسترسى و علاقه مندى مردم به علم و تخنيک امروز هم مشکلى است، که قابل بحث است.
- عقب مانده گى جامعه بيسوادى، فقر، عدم تأمين عدالت اجتماعى، نبود صلح وثبات، بيکارى ، کمبود ها و عقده هاى فردى، سطح اگاهى وغيره.
- ارتفاع سطح زنده گى مدرن شهروندى
زنده گى مستقل و دور از قوم و خويشاوندان هم مشکلى است در طرز پيشتبرد زنده گى فاميلى وحفظ حريم شخصى مردم قراردارد.
ترس از جدايى فاميل ها و قوم ها که در غلبه کردن به مشکلات اکثرا مردم قومى و يا گروهى، مشترکاً عمل مى کنند. زيرا تأمين قانونيت و تطبيق قانون در کشور به سطح نازل بوده ويا هم وجود ندارد؛ بنابر ان مسکن مشترک و تأمين زنده گى گروپى ، قبيله وى و روابط تنگا تنگ افراد جامعه ما تجاوز به حريم شخصى بيشتر توسعه مى دهد.
مردم بايد از زنده گى کلکتيفى وقبيله وى به طرف زنده گى مستقل و مدرن در فضاى سالم و امنيت شهروندى سوق داده شوند.
امروز که ديگر نسل جوان پيشرفته و متکى به شخصيت هاى فردى شان را بيشتر با خود داريم و از جانب ديگر نياز فطرت فردى، مصونيت حريم خصوصى را يک أصل پذيرفته شده مى دانند؛ اخلاق فردى هم تقاضاى مصونيت حريم شخصى را از تعرض غير مى نمايد.
دريافت بهترين راه هاى جلوگيری از تجاوز به حريم شخصى و اعتبارى فردى را در احترام و مراعات کردن حقوق شهروندى همديگر، با حفظ قوانين تصويب شده دولت بايد در نظر داشت، که عمل خلاف يا مخالفت به آن، هم نزد قانون جرم دانسته مى شود.
تجاوز به حريم شخصى افراد توسط فردى يا گروى دور از اداب و اخلاق پسنديده مردم و جامعه است، که هر فرد جامعه وظيفه دارد که با تجديد تربيت درونى خويش وظايف و مسؤوليت هاى خويش را در مقابل همديگر رشد و تربيه نسل هاى بعدى را در اين عرصه انجام دهند.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۷ـ ۲۴۰۸
انگلیس و سقوط دولت امان الله خان
محمد ولی
استرداد استقلال کشور ضربه غیرقابل جبران برای امپراتوری بریتانیا بود که آفتاب در قلمروش غروب نمی کرد.
در هند کلمه آزادی ورد زبان همه گردیده بود به گفته همفری سفیر انگلیس در افغانستان کاروان های شتر که لمبانده و جنبانده از بازارهای دهلی می گذشتند کلمه آزادی را تکرار می کردند. در آن وقت لرزه به اندام استعمار افتید اما آرام نه نشست و تمام ریزرفهای جا داده شده اش در کشور ما را به تحرک درآورد. سه حلقه ذیل بدست انگلیس قرار گرفته به شورش آغاز کرد:
۱- درباریان عقب گرا که در زمان امیر حبییب الله در قطب مخالف مشروطیت قرار داشتند.
۲- روحانیون واپس گرای تحت حمایت انگلیس که در کنار درباریان ضد مشروطه خواهان جا داده شده بودند.
۳- گروهی از اوباشان، رهزنان و باندهای که می توانستند امنیت شهرها و شاهراهها را بر هم بزنند.
بدین ترتیب بحران سیاسی، تحرکات مذهبی و شورشهای ضد امن و نظم عامه که همه را جواسیس انگلیس به هم پیوند می دادند به حیث ضربه کاری علیه سلطنت امانی بکار افتید.
سیاسیون در حکومت با سبوتاژ بحران می آفریدند، روحانیون و ملاهای عقب گرا تبلیغ کفر می کردند و اوباشها و رهزنان اعتبار حکومت را از لحاظ تامین امنیت نزد مردم پایین می آوردند. دراین جریان نمی توان از اشتباهات و تصامیم عجولانه شاه چشم پوشی کرد.
شورش از جنوبی آغاز شد ملا عبدالله مشهور به ملای لنگ بر یک دست قران و بر یک دست نظام نامه دولت افغانستان ( قانون اساسی ) قریه به قریه می رفت و به مردم می گفت بلشویزم را قبول دارید یا قران را؟
به گفته لودویک ادمک مورخ امریکایی شعبه جاسوسی حکومت هند برتانوی از طریق نماینده گی تجارتی افغانستان در کویته سر تصویر ملکه ثریا را با تصاویر بدن عریان زنان بد کاره یکجا کرده به افغانستان می فرستادند و برتبلیغ کفر شاه و ملکه دامن می زدند.
لارنس جاسوس مشهور انگلیس دران زمان در مناطق قبایلی آمده زیر نام آموزش زبان پشتو این شورش را رهبری می کرد روزنامه همدرد افغان خبرداد که کرنیل لارنس با استفاده از لقب پیر کرمشاه به افغانستان داخل شده است.
دولت توانست آن شورش را سرکوب کند. موج شورش به سوی شینوار رخ نمود در آنجا یک جاسوس انگلیس بنام عبدالواحد شینواری با نام مستعار (مستر وید) که در استرالیا زنده گی می کرد و میلیونر بود شورش را رهبری می نمود وی با نادر خان در پاریس ملاقات کرده بود.
شورش شینوار با ارسال خواستههای شان توسط غلام حیدر خان چرخی نماینده امان الله خان فروکش کرد. آنها شش خواسته را به امان الله خان فرستادند:
۱- طلاق ملکه ثریا،
۲- تبعید فامیل طرزی،
۳- لغو هیاتهای نماینده گی خارجی در کابل به استثنی انگلستان،
۴- لغو تمام قوانین جدید،
۵- تخفیف مالیات،
۶- شمولیت علما در امور دولت.
اما موج شورش به سوی شمال کابل به حرکت افتید. مولوی محمد رفیق جمال آغه یی با چند تن از ملاهای دیگر شورش را دامن می زدند آنها لینهای تلگراف و تیلفون را با کابل قطع کردند ملای تگاب آخندزاده حمید الله نامزدی حبیب الله خادم دین رسول الله را به صفت امیر افغانستان تایید کرد. خلیفه قزل ایاق با ۱۲ هزار مریدانش به اغتشاش سقوی پیوست و بدین ترتیب صف شورش از شمال کابل تا شینوار و جنوبی امتداد یافت و تخم کشت شده مذهبی - سیاسی و شورش گری انگلیس به ثمر رسیده باعث سقوط دولت امانی شد.
امان الله خان علاوه بر اینکه محصل استقلال بود اولین بانی جنبش دگرگونی و تحول طلبی در افغانستان نیز بود.
جمعاً به تعداد ۵۱ هزار شاگرد به مکاتب شامل شدند، ۳۲۲ باب مکتب ابتداییه در ولایات افتتاح شده لیسه ها و مکاتب مسلکی به تدریس آغاز کردند استادان خارجی از اروپا برای تدریس علوم معاصر استخدام شدند برای طبع و نشر کتب درسی مطبعه معارف تشکیل شد و تعدادی از دختران و پسران برای تحصیل به خارج اعزام شدند.
کار درعرصه مطبوعات به حیث رکن اساسی بیداری ملت رونق گرفت جمعاً ۹ جریده دولتی، ۴ روزنامه دولتی، ۲ مجله دولتی ؛ و ۳ جریده ملی آزاد به نشر پرداخته کتاب خانه ملی تاسیس شد برای اولین بار یک سینما در شهر کابل و یک تیاتر در پغمان باز گردید.
برای قانونی ساختن امور نظام نامه دولتی یا قانون اساسی افغانستان تصویب شد و ۷۷ نظامنامه دیگر بکار افتید. شخص شاه به ولایات سفر میکرد و از تطبیق قوانین مراقبت و رهنمایی مینمود. امان الله خان برای آغاز گذار از اقتصاد فیودالی میخواست یک بانک تأسیس نماید و مؤسسات تولیدی را بکار اندازد اما این پلان وی به اثر مخالفت فیودالها و روحانیون وابسته نیز به باد تکفیر گرفته شده همه رفورمهای عصر استقلال بهسوی نابودی سوق گردید او غلامی و کنیزی را رسماً ملغی قرار داد.
حبیب الله کلکانی بر تخت سلطنت زیر نام خادم دین رسول الله جلوس داده شد. او به اثر راهزنی و قطاع الطریقی در شاهراه کابل و مزار تحت پیگرد بود و به پاره چنار فرار کرده در آنجا مورد توجه مراجع استخباراتی انگلیس قرار گرفته ملا امام مسجد بتی کوت بوی گفت تو پادشاه می شوی در زیر درختی پول و اسلحه است آن را بردار و به جنگ کفار به کابل برو.
او درجریان شورش به اثر اصابت پارچه مرمی توپ در پشت اش به پغمان در قصر تابستانی امان الله خان برده شده سفارت انگلیس یک جراح سفارت را غرض تداوی وی در آنجا موظف ساخته بود. او ارتباط مستقیم با سفارت برتانیه داشت بر طبق نوشته خانم ریه تالی استوارت میل امریکایی در کتاب آتش در افغانستان وقتی افراد کلکانی در باغ بالا رسیده بودند شخص بچه سقو نماینده سفارت برتانیه را با خود به داخل سفارت با مصوونیت رسانید و نماینده گی برتانیه را از چوروچپاول نجات داده مستخدم آن سفارت را غرض تامین ارتباط سفیر برتانیه با پشاور به محل تلگراف خانه برد.
بچه سقو مرد ساده دهاتی بود که انگلیسها وی را از میان دو گروپ (درباریهای مخالف امان الله خان و روحانیون عقب گرا) در راس شورش قرارداد و به پادشاهی رسانید انگلیسها با این کار اهانت بزرگی به ملت افغان کردند و خواستند نشان بدهند بجای امان ا الله محصل استقلال، تحول طلب و ترقی پسند یک دزد قافله زن نیز می تواند افغانستان را اداره کند. اما حکومت سقوی برزخی بود میان ریفورم های امانی و آوردن شخص اصلی این بازی یعنی نادر خان. سقو یک وظیفه داشت محو تمام مبادی تمدن، آثار ترقی و اجراات حکومت امانی از صفحه تاریخ کشور. معارف از بین رفت، عایدات دولت سقوط کرد، فضای رعب مردم به خصوص کابلیها را فزا گرفته کشتار امانیستها آغازشد. او در اولین بیانیه اش گفت:« من لاتی گری، کفر و اوضاع بی دینی حکومت سابق را دیدم و به خاطر خدمت دین رسول الله به جهاد کمر بستم تا شما برادران را از کفر و لاتی گری نجات دهم. بعد ازین من پول بیتالمال را در تعمیرات و مدارس (مکاتب) مصرف نمی کنم و این پول را به عساکر خود می دهم که چای و قند و پلو بخورند و به ملاها می دهم که عبادت کنند ... بروید بعد ازاین همیشه ساعت تیری کنید، مرغ جنگی کنید، بودنه بازی کنید و ساعت تیری کنید.»
این بیانیه را با بیانیه اعلیحضرت امان اِلله خان که حین جلوس بر تخت شاهی ایراد کرده بود مقایسه کنید : « ای ملت معظم افغانستان ...وقتی که ملت بزرگ من تاج پادشاهی را بر سر من نهاد من عهد بستم که بایستی دولت افغانستان مانند سایر قدرتهای مستقل جهان در داخل و خارج کشور آزاد و مستقل باشد. ملت افغانستان در داخل آزا دی کامل داشته و ازهرگونه تجاوز و ظلمی محفوظ باشد کار اجباری و بیگاری در تمام رشته ها ممنوع است ...من در اجراات امور کشور مشورت را به حکم شاورهم فی الامر اجرا قرار می دهم».
چه می توان گفت جز یک هیهات تاریخی که بعد از گذشت ده ها سال استعمار بار دیگر آن را در افغانستان به تکرار گرفته است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۱۷ـ ۱۸۰۸