« توفان دیپلوماسی »  برای صلح سوری

 

زارعی قنواتی

تحولات سوریه بعد از فروپاشی حوزه سرزمینی دولت اسلامی ( داعش) در مناطق استراتیژیک  رقه ،  دیرالزور و  ابوکمال ، هم اکنون وارد مرحله جدیدی شده است که اولویت راه حل سیاسی را در دستورکار تمام  بازیگران متفاوت در این میدان منازعه قرار داده است.

این مرحله جدید مشخصات متفاوتی نسبت به گذشته دارد که به تبع  دستور کار سیاسی در قالب مذاکرات بین المللی ژنیو ، نشست سه جانبه بین روسیه، ایران و ترکیه  در سوچی، کنفرانس مخالفان سوری در ریاض و دیپلوماسی تیلفونی  ولادیمیر پوتین  با رهبران امریکا ، عربستان و اسراییل را تعیین می کند. پیروزی های سریع و تعیین کننده ارتش سوریه و متحدان آن علیه داعش و تروریست های جهادی که تا حدود زیادی حاکمیت دولت مرکزی را بر بیشتر مناطق و شهرهای درگیر جنگ ۶ ساله تضمین کرد در کنار موفقیت های نسبی ایتلاف به رهبری امریکا با کمک واحد های مدافع خلق در بخش کردنشین ؛ و تسخیر شهر رقه از وجود داعش، در این مرحله توانسته است موضوع تهدید این گروه تروریستی در چارچوب قلمرو حاکمیتی آنان را پایان دهد. از آنجا که ظاهرا همه بازیگران سیاسی و نظامی حاضر در بحران سوریه هم اکنون پذیرفته اند که داعش در سوریه شکست خورده و دیگر فاقد قلمرو حاکمیتی می باشد، از این پس بار دیگر تمام نگاه ها به سمت مصالحه ملی و توافق حول چگونگی اجرایی کردن مکانیزم پروسه سیاسی دوره انتقالی معطوف شده است. در چنین شرایطی حامیان منطقه یی و بین المللی داعش که از این گروه تروریستی به عنوان یک کارت بازی در منازعات سوریه استفاده می کردند با پذیرش شکست آن و هم چنین پاسیو شدن دیگر گروه های تروریستی و شورشی مخالف که البته بقایای آن هم چنان در ولایت  ادلب  و بخش هایی از مناطق اطراف دمشق و بلندی های جولان به حیات خود ادامه می دهند، به نوعی پیروزی نظامی دولت مرکزی دمشق و ارتش ملی این کشور را پذیرفته اند. به همین دلیل با لحاظ چنین شرایطی هم اکنون نشست ها و مذاکرات سیاسی در جریان است و در واقع شرایط عینی میدان منازعه الزامات خود را بر اهداف ژیوپولتیک همه بازیگران آلترناتیف در حوزه ملی، منطقه یی و بین المللی دیکته می کند.
نشست سه جانبه روسای جمهوری روسیه، ایران و ترکیه در روز چهارشنبه ۲۲ نوامبر در شهر ساحلی سوچی در روسیه نقطه عطف تحرکات جدید سیاسی حول بحران سوریه تلقی می شود که اصلی ترین بازیگران بیرونی و تاثیرگذار بر تحولات سوریه را گرد هم آورد. این مذاکرات که به خلاف دیگر نشست های رنگارنگ و بی تاثیر در خصوص بحران سوریه، از همان ابتدا در  آستانه ، با ابتکار روسیه تابع یک « انطباق منافع »  در چارچوب پراگماتیزم سیاسی در کنار تلاش های نظامی هدفمند توانست گام به گام عوامل تشدید تنش و بحران را مهار و حداقل در حالت انجماد نگهدارد. به همین دلیل در این مرحله نیز تمام نگاه ها به خروجی مذاکرات سوچی جلب شده بود که در راستای استراتیژی سیاسی روسیه با همکاری کامل ایران و تا حدودی موافقت ترکیه در پایان بستر اصلی مصالحه ملی و راهکار برون رفت از بحران را تعیین کرد. هر چند که بسیاری در واشنگتن، ریاض و تل آویو هم چنان تلاش می کنند که همه موضوع و توافقات احتمالی را به نشست ژنیو در روز سه شنبه ۲۸ نوامبر موکول کنند اما از هم اکنون با توجه به توافقات سوچی مشخص است که تصمیمات اصلی در اینجا گرفته شده است. روسای جمهوری سه کشور در این نشست بر چند محور عمده و اساسی تاکید کرده اند که چون در چارچوب حقوق بین المللی و کنترول بحران تمرکز دارد، هیچ بازیگر دیگری قادر به نقض قانونی و نقد مشروعیت آن نخواهد بود و چنانچه این گروه سه جانبه که البته موافقت دولت سوریه را نیز همراه خود دارند به مفاد و اصول اعلان شده در بیانیه سوچی وفادار باشند، نشست هفته آینده ژنیو و مذاکرات آینده در خصوص بحران سوریه در حاشیه همین قالب تعیین شده قابلیت اجرایی پیدا می کنند. در بیانیه مشترک و پایانی نشست سوچی ضمن تاکید بر استقلال، وحدت و تمامیت ارضی سوریه آمده است : « تحت هیچ شرایطی ایجاد نواحی کاهش تنش فوق‌الذکر و هر گونه ابتکار سیاسی برای حل بحران سوریه نباید حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه را تضعیف کند».
در نشست سوچی جدا از ارایه راهکار اساسی برای شرایط جدید و تعیین چارچوب راه حل سیاسی در موقعیت تعهد به حفط یکپارچگی و حاکمیت ملی این کشور، رهبران حاضر در نشست یک مکانیزم اجرایی هم برای پیاده سازی این برنامه مطرح کرده اند که احتمالا در آینده و به خصوص مذاکرات ژنیو می تواند مورد توجه قرار گیرد. در پایان نشست سوچی پیشنهاد « کنگره گفت و گوی ملی » از طرف رهبران سه کشور حاضر در نشست سوچی مطرح شده است که می تواند مذاکرات بین دولت دمشق و مخالفان وی را در این چارچوب تعیین کند. آن چارچوبی هم که برای کنفرانس گفت و گوی ملی تعیین شده است بر طبق خروجی این نشست مبتنی بر این درخواست می باشد که « مخالفانی که خود را به حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی و تجزیه‌ ناپذیری سوریه متعهد می‌ دانند، می توانند در کنگره گفت‌ وگوی ملی سوریه شرکت کنند». این پیشنهاد که بعدا در نشست مخالفان دولت اسد در ریاض به واسطه تصمیم اکثریت شرکت کننده گان بر اساس عدم پذیرش نقش بشار اسد در آینده سوریه بر آن تاکید شد، می تواند چالش تازه یی باشد که به ساده گی قابل حل نبوده و احتمالا در نشست ژنیو موجب چالش های اساسی خواهد شد. اما متقابلا در نشست ریاض ضمن استقبال تلویحی از برگزاری کنفرانس گفت و گوی ملی که روسیه نیز از  استفان دی میستورا  فرستاده سازمان ملل متحد در امور سوریه خواسته است که ریاست این کنفرانس را به عهده بگیرد، با توجه با تاکید مخالفان بر کناره گیری اسد از قدرت و مبنای مذاکرات بر اساس تعهدات « ژنیو یک»  و قطعنانه ۲۲۴۵ شورای امنیت به نظر می رسد که راه ناهمواری در پیش رو باشد. قطعنامه ۲۲۴۵ در حالی صادر شد که دولت اسد در ضعیف ترین وضعیت سیاسی و نظامی قرار داشت و در ضمن آمریکا، اتحادیه اروپایی و کشورهای منطقه یی حامی مخالفان از یک سیاست واحد پیروی می کردند. هم اکنون اما اسد در بهترین موقعیت ممکن قرار داشته و ارتش ملی سوریه توانسته است گروه های تروریست و شورشی را به صورت قاطع شکست دهد و همچنین بین متحدان خارجی مخالفان و حتا طیف های رنگارنگ اپوزیسیون نیز شکاف های عظیمی شکل گرفته است. به همین دلیل کنفرانس گفت و گوی ملی و حتا نشست ژنیو درهفته آینده در گیر یک پارادوکس و چالش بنیادین خواهد بود که به ساده گی قابل رفع نیست اما مخالفان و حامیان وی نیز می دانند که اصرار بر حذف اسد از معادلات امکان ناپذیر می باشد. رسیدن به یک تفاهم حول این تضاد اساسی شاید موضوع اصلی نشست ها و کنفرانس گفت و گوی ملی در آینده باشد که حل و فصل سیاسی بحران سوریه به میزان زیادی به چگونگی یافتن راهی برای تطابق مطالبات دو طرف «  دولت ـ مخالفان » و قدرت های بیرونی تاثیرگذار در بحران جاری بسته گی به آن خواهد داشت.
هم زمان با نشست سوچی نیز مخالفان متنوع سوری در ریاض پایتخت عربستان گرد هم آمده بودند تا به یک جمع بندی حول مواضع اپوزیسیون « بشار اسد » در قالب سه ایتلاف موسوم به « ائتلاف ملی سوریه » تحت الحمایه عربستان، ایتلاف « نیروهای ملی مستقر در قاهره » و گروه « اپوزیسیون سکولار و مستقل مستقر در مسکو »  برای شرکت در مذاکرات هفته آینده در ژنیو به یک جمع بندی واحد برسند. نکته قابل توجهی که در همان شروع نشست نظرها را به خود جلب کرد استعفای ناگهانی  ریاض حجاب  رییس « کمیته عالی مذاکرات »  و هم چنین دیگر رهبران این کمیته بود که تا به امروز به عنوان نماینده گان اصلی مخالفان در نشست ها و مذاکرات شرکت می کردند و همه گی در جناح تندروی اپوزیسیون طبقه بندی می شدند. دلیل این استعفای جمعی بنا به گفته بعضی از رهبران کمیته عالی صلح سرخورده گی از روند اوضاع و پذیرش تلویحی عربستان و دیگر حامیان مخالفان از ادامه کار بشار اسد در مرحله انتقالی بوده است. این موضوع تا حدودی نشان می دهد که در دیپلوماسی تلفونی پوتین با  دونالد ترامپ  و  ملک سلمان  رهبران امریکا و عربستان، ظاهرا در این خصوص موافقت هایی به دست آمده است. در شرایط کنونی موضوعی که هنوز در هاله یی از ابهام قرار دارد عدم موافقت ترکیه با شرکت رهبران سیاسی کردهای سوریه در مذاکرات صلح ژنیو می باشد که روس ها، دولت دمشق و متحدین آن به شرط پذیرش تمامیت ارضی سوریه، رعایت حق حاکمیت ملی و بازگشت به خطوط مرزی مناطق کردنشین با آن هیچ مخالفتی ندارند.  روابط نزدیک فرماندهان میدانی ارتش روسیه با رهبران جناح کرد ایتلاف  « دموکراتیک سوریه »  و تجربه شکست خورده هم پیمانی اقلیم کردستان عراق با امریکا تا حدود زیادی رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی واحد های مدافع خلق را در وضعیت پارادوکسیکال و تناقض آمیز انتخاب همسویی با واشنگتن یا همراهی با دولت مرکزی سوریه که در شرایط کنونی پیروز بحران شش ساله تلقی می شود، قرار داده است. در تحولات آینده سوریه نقش و تعیین مواضع این نیروی  کرد  نقش اساسی بازی خواهد کرد و چنانچه دیپلوماسی روسیه بتواند راهی برای دور زدن مخالفت ترکیه و تعهد نیروهای کرد به حفظ تمامیت ارضی سوریه پیدا کند تا حدود زیادی می تواند آنان را به سمت محور دولت مرکزی بکشاند. چنانچه این رهبران که متاسفانه هم اکنون زیر نفوذ امریکا قرار گرفته و در ایتلاف سوریه دموکراتیک نیز به نوعی گروگان جناح عرب آن قرار دارند، دچار همان اشتباه محاسبه یی شوند که  مسعود بارزانی، در اقلیم قربانی آن شد، هر چند که راه حل سیاسی بحران سوریه را دچار اخلال می کنند اما خود شان نیز قربانی اصلی آن خواهند بود. آنچه هم اکنون اهمیت اساسی دارد این است که این بحران وارد مرحله سیاسی شده که راه همواری هم نخواهد بود و باید چالش مصالحه ملی را حل کند.

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۴۱۲


فساد او فاسد چارواکی


نصیراحمد څپاند


څرنګه چی هیوادوالو ته بهتره معلومه ده فساد زمونږ په هیواد کی ورځ تربلی خپلی ریښی غزوی او پیاوړی کیږی او ټولی اداری اوس په دغه کرغیړنه پدیده او افت اخته دی.او هرڅوک د ولسمشرنه نیولی ، والی، وزیر، وکیلان ، قاضیان ،څارنوالان او ترعاموخلکو پوری د فساد ناری وهی. حتا پخوانی ولسمشرکرزی فرمایلی وو:« پیسی چی پټوﺉ بهر ته یی مه وړﺉ بلکی دلته پری کور جوړ کړﺉ ». دی خبری ته نغوته وشوه خو عملی کار پکی و نه شو. د نړیوالی ټولنی میلیاردونو ډالرو افغانستان جوړوای شوای خو فساد یی مخه ونیوله. زمونږهیوادوال او یوشمیرکارپوهان په دی باور دی، چی په افغانستان کی تر یوی لسیزی جګړی او د نړیوالی ټولنی د میلیونو ډالرو مرستو له مصرف سره سره، دا هیواد د اداری فساد په ګودال ډوب دی، فسادیو له هغو مشکلاتو اوستونروڅخه دی چی زمونږ د هیواد وګړی، حکومتی ارګانونه اواداری ورسره لاس او ګریوان دی. هغه چی وایی چرته چی اداره ده هلته اداری فساد دی فساد د انسانی ټولنی اقتصادی ، ټولنیز او سیاسی پرمختګ او پراختیا یی ستونزو سره مخامخ کړی عایداتی سرچینی یی تالان وی او حکومتی سیستم زیانمن کوی. د یوهیواد د نا کراریو د لاپراخیدو او د اقتصادی پرمختګ په وړاندی د لوی خنډ سبب ګرځی. ګرانو هیوادوالو مخکی له دی چی په هیواد کی د موجوده فساد په هکله خبری وکړو غواړم د پوهانو له نظر فساد څه شی دی تعریف کړو ، ترڅو زمونږ ځوان نسل دغه شومه پدیده او ناوړی عمل لا ښه وپیژنی او ځان ورنه وژغوری.


فساد څه شی دی؟
د ترانسپرنسی انټرنیشنل اداره ، فساد هغه څه ته وایی چه د ورکړل شوی قدرت نه د خپلوشخصی ګټو په منظوراستفاده وشی او په ورسپارل شوی کار کی تر70٪ سلنه کمی چاری ترسره کړی او یا ورسپارل شوی مصارف و نه کاروی.
مونتیسکو وایی: فساد یعنی د یو ښه نظام انحراف او د یو شیطانی نظام جوړیدل ، له فوانینو او اشولو سرغړونه هم فساد دۍ.
د موقف څخه ناوړه استفاده اوګټه اخیستل د یو فرد، ډلی یا سیاسی ګوند په ګټه دعامه اداری بدلول هم فساد دی. د پیسو په وړاندی غیرقانونی اجراات (رشوت) ، دعامه شتمنۍ توتالان( اختلاس) د خپلوانو مقررول ( ضوابط په روابطو بدلول)، بی کفایتی ، د مجربو کدرونو او مسلکی پوهی نشتوالی، ټیت شخصیت (ناوړه کرکتر) ټول د فساد ډولونه دی.
د فساد معنا او مفهوم :
فساد په لغت کی ویجاړولو، ګنده ګی او تباهی او په مفهوم کی ویجاړونکی اوماتونکی پدیدی څخه عبارت دی چی د هغی پواسطه یوشی ماتیږی، کیدای شی چی دا ماتیدونکی شی اخلاقی ارزشونه وی، یاهم ټولنیز اساسات وی ؛ یا هم اداری اصول وی.
فساد هغه پدیده ده نړیوال بانک فساد په لاندی ډول تعریفوی:
د دولتی صلاحیتونو او امکاناتو او عمومی قدرت څخه سواستفاده د شخصی او خصوصی منافعو د تامین لپاره عبارت دی له اداری فساد څخه.
د ویبستر Webster د لغاتونو قاموس اداری فساد داسی تعریفوی:
اداری فساد عبارت د هغه نامشروع ورکړی (تحفی) څخه دی چی یو شخص ته ددی لپاره ورکول کیږی چی د خپل ورسپارل شوی وظیفی څخه تخلف وکړی.
د نړیوال شفافیت سازمان اداری فساد داسی تعریفوی:
د ورکړل شوی صلاحیت او قدرت څخه سواستفاده د شخصی منافعو د تامین لپاره.
سامویل هانتینګتون بیا اداری فساد داسی تعریفوی:
اداری فساد د عامه اداری د کارکونکو هغه رفتار ته وایی چی د خپلو شخصی او خصوصی منافعو لپاره منل شوی اصول او قواعد تر پښو لاندی کوی. (محمد ظهور پوپلزی لیکنه (


د اداری فساد عوامل :
په خواشینی سره باید ووایوو چی زمونږ په ګران هیواد افغانستان کی له پیړیو راهسی بی وزلی ، سیاسی او نظامی کړکیچونو ترڅنګ د ځوانانو اوزګارتیا حاکمه ده ، همدا راز په نورو پوری تړلی اقتصاد، د مادیاتو رواجول ، ملی ګټوته ژمن سیاسی ګوندونونه شتون، په اداراتو کی د شفاف مالی، لوژیستیکی سیستم اود متوازنه معاش او ترفعیاتو ورکولو ترڅنګ په اداراتو کی د مکافاتو او مجازاتو سیستم نشتون سره د مسوولیت ترڅنګ صلاحیت ورکول چی د دی اصل څرک هم نه لیدل کیږی او نه په پام کی نیول شوی ، دمعاشاتو د ویش غیرعادلانه سیستم (یوته په ډالرو معاش ورکول کیږی؛ او بل ته په افغانیو او یو بل ته دCBR معاش اویا هم  Super skillد مشاورانو خو استثنایی مساله ده. همدا راز په اداراتو کی ضوابط او روابطو ته ترجیع ورکول او د استخدام او ګمارنی ناقص سیستم په مقرری او برطرفی کی د شایسته سالار نظام نه شتون په ورسپارل شو چاروکی بی تفاوتی ، د بیروکراسی نظام ټینګښت له رسمی صلاحیتونو څخه ناوړه استفاده کول ، تخصصی چاروکی د معلوماتو نشتوالی او د مهارت ټیټوالی، قانون نه پلی کیدل او هغه څوک جی د فساد اومفسدینو پر ضد مبارزه کوی د حکومت لخوا ډیر زر په کور کیښنول کیږی او له دندی شړل کیږی چه ښه مثال یی د ننګرهار ولایت دملی امنیت رییس چی خلکو او ملی ګټو ته ژمن شخصیت و د فساد پرضد مبارزه او د هغه لخوا د مفسدینو نیول او دحکومت لخوایی په ځای د دی چی ملاټړی وشی په بیړه سره له دندی لری کول ، دهمغږی نشتون والی د یوبل په چاروکی دبیلا بیلوارګانونو مداخله په اداری تشکیل کی غیرضروری زیاتوالی او کموالی بهرنیوهیوادونو ته دکدرنو تګ او د مغزونو فراراو سیاسی فشارونه د فساد عمده او اساسی عوامل شمیرل کیږی.


داداری فساد مخنیوی:  

که څه هم افغان ولسمشر محمد اشرف غنی هم په دی برخه کی ځینی مهم ګامونه واخیستل، نوموړی د افغانستان د جمهور رییس په توګه د ټاکل کیدو په لومړیو کی د کابل بانک د ستر مالی فساد د دوسیی د څیړلو فرمان صادر کړ، په دی برخه کی ځینی کارونه ترسره شول، د کابل بانک له پوروړو څخه ډیر پورونه بیرته ترلاسه شول. حکومت ، ولسونه ، ملی شخصیتونه او دینی علما د خلکواو ولسونو تر څنګ دولتی مامورینو ته عامه پوهاوی او سیاسی پوهه ورکول، همدا راز هغوی ته د سالمی اداری اصول ورو پیژندل، د هغوی د پاک ضمیر او وجدان راویښول، د مدنی ارزښتونو معرفی او ترویج، ملی ګټو ته دژمنتیا ، له ټولنی ، بشریت او هیواد سره د مینی او وفاداری روحیی پیاوړی کولو، د شکایتونو اوریدل ، په نورانتقال کولو ترڅنګ پرځان د انتقال منلو فرهنګ دو دول ، داخلی نظارت ، دوړتیا په نظرکی نیولو ترڅنګ د مدیرانو اوهمکارنو ترمینځ د غرور او عزت نفس پیاوړی کول. په اداراتو کی د ضوابطو او روابطو پرځای وړ کدرونو ګمارنه اوکار اهل کارته سپارل تعلیم یافته ، صادقو او تجربه دارو اشخاصو استخدام هم د اداری فساد په له منځه وړلو کی مثبت رول لوبولی شی، د دموکراسی له ټولو اصولواو پرنسیپونو څخه پرځای او مثبته استفاده کول.،ځوانانوته د روزګاراو دندو زمینه برابرول. د فساد پر ضد د مبارزه په برخه کی فعالیت کونکی اداروهمږغی کول. د دولت لخوا سیاسی، ټولنیز او اقتصادی شرایطو ته په کتو داسی میتودونه ، طرحو او استراتیژی جوړول چی د اداری فساد په له مینځ وړلو کی ګټور وی. په نړۍ کی هغه ملکونه چی تر ټولو پکی اداری فساد زیات موجود دی ، د جنوبی آسیا یو شمیر ملکونه دی او افغانستان په نړۍ کی دریمه درجه ملک دی چی پکی اداری فساد زیات دی.
د فرانسی خبری اژانس د یو شمیر کارپوهانو په حواله لیکلی دی، چی په افغانستان کی موجود اداری فساد د مخدرو موادو قاچاق ته لاره پرانیزی او افغانان دی ته اړباسی چی د طالبانو خواته ورشی او دا دوه خبری په دی هیواد کی د بی ثباتۍ عمده سرچینی دی.
د آسیا فونډیشن موسسی د یوی د نظر پوښتنی په نتیجه کی وویل چی د افغانانو لپاره د تشویش وړ دریمه ستره مساله د اداری فساد موجودیت دی. د دی سروی پراساس، افغانان د طالبانو له حملو، بی کارۍ او د اداری فساد له موجودیت څخه تر بل هرڅه ډیر ځوریږی.
په کال ۲۰۱۳ کی د فساد او مفسدو ګیدړانو پرخلاف د چین مبارزه:
پنځه کاله وړاندی د چین حکومت د مفسد چارواکو چی په فساد کی ښکیل و او بهرملکونو ته په تیښته کی بریالی شوو د ملی امنیت وزارت لخو ا د فساد په ضدد ( ګیدړدښکار عملیات ) په نوم عملیات د نړۍ په ۱۲۰ هیوادونو کی پیل کړل چی تراوسه 1.3 میلیونه فاسد چارواکی نیولی دی حتا د دغه هیواد په مشهور او لوی ښار چونګ چینګ کی د کمونیست ګوند مشر سون جینګچای هم د فساد په تور نیول شوی دی نیول شویو کسانو لویه برخه په ایټالیا، یونان او بلجیم هیوادونو نه وو. کله چی پینګ په کال ۲۰۱۳ زیږدیزکال کی واک ته ورسیدو د فساد پرضد یی جدی مبارزه پیل کړه او ژمنه یی وکړه ترهغه به یی مبارزه دوام ولری ترڅو د فساد جرړی یی ایستلی نه وی.  (مسیرورځپاڼه)
سعودی هم د مفسدو ګیدړانو پرخلاف هم مبارزه پیل کړه.
په سعودی عربستان کی د فساد ضد مبارزی جرګه ګۍ په غوښتنه د دغه هیواد ۱۱ شهزاده ګان، څلور د اوسنی حکومت او په لسګونو پخوانی وزیران نیول شوی دی. العربیه تلویزون وایی، دا تورن کسان د محمد بن سلمان په امر نیول شوی دی. په نیول شویو کسانو کی پیژندل شوی سعودی میلیاردر ولید بن طلال هم شته چی په سیاسی ډګر کی هم مطرح کس دی. د اسامه بن لادن د  ورور او په ریاض کی د بن لادن د مالی بنسټ د مشر نوم هم په نیول شویو کسانو کی شامل دی. له بلی خوا د سعودی دولتی خبری اژانس وایی، د دغه هیواد پاچا سلمان د ملی ګارډ مشر شهزاده متعب بن عبدالله او امیرالبحر عبدالله بن سلطان بن محمد ال سلطان له دندو لری کړی دی. شهزاده متعب د پخوانی پاچا عبدالله زوی او د هغه د کورنۍ وروستی غړی و چی تر ټولو لوړه څوکۍ یی درلوده. محمد بن سلمان د سعودی عربستان ځوان ولیعهد دی، په دغه هیواد کی یی د سمون هڅی پیل کړی دی. شهزاده محمد بن سلمان چی د دفاع وزیر هم دی، اوس د دغه هیواد پر ټولو امنیتی ځواکونو واک لری.
د چین او سعودی هیوادنو د فساد او مفسیدونو پرخلاف میارزه ته په کتلو سره چون زمونږ هیواد هم د فساد دناوړ پدیده سره مخ دی باید زمونږ هیواد کی هم باید فاسدو ګیدړانو د نیولو لپاره (دفاسدو ګیدړانو د نیولوعملیاتو) ترعنوان لاندی یوه جامع مبارزه ته اشد ضرورت دی ترڅو زمونږ ټول دولتی واحدونه ، ارګانونو او عایداتی سرچینی تری پاکی او په امان کی شی او همدارنکه هغه فاسد ګیدړان چی دولتی مځکی ، د خلکو عامه شتمنی یی لوت کړی همدارنګه هغو مفسدو ګیدړانو چی په ملی هویت تذکرو کی د افغانیت او اسلامیت د کلمو سره حساسیت ښودلی او پرخلاف رایه ورکړی . همدارازدکابل بانک او دملی اردو سرتیرو د اعاشه ، اکرامیه ،معاش او د تقاعد یی لوټ او غلاکړی او خپلی شخصی ګټی یی ملی ګټونه غوره ګڼلی، د ملت شتمنی یی لوټلی، له خپلی دندی یی ناوړه ګټه پورته کړی په دولتی ادارو کی یی په ښځنو جنسی تیری او یا جنسی زورونه کړی او د خپلو شرمناک اعمالو د پټولو لپاره یی بیلابیلی لاری کارولی دی دبیت المال پیسی یی بهرملکونو ته وړی ونیول شی او دقانونو منګولوته وسپارل شی.
پایله: په پایله کی دا ویلی شو، چی فساد هغه ناروا شومه پدیده ناوړی عمل اوکړنه ده، چی په یوه ټولنه کی منل شوی ملی ارزښتونه، اوملی ګټۍ، اقتصادی ، ټولنیز پرمختګونه او بنسټونه ویجاړوی او ځای یی وحشت، تباهی ،بیروکراسی،انارشیزم او کړکیچونو او بهرینو هیوادونو فرهنګی یرغلونو او سیاسی مداخلو ته پریږدی.
زمونږ ګرانه هیواد فغانستان د پرمختګ په حال کی یو هیواد دی او د افغانستان اسلامی جمهوری دولت بایدهڅه وکړی چه د هیواد د اقتصادی بنسټونو د پراختیائی پلانونو د طرحی او تطبیق له لاری د خلکو د سوکالی اوهوسا ژوندانه لپاره زمینه برابره کړی. اوهمدارنګه دفاسدو ګیدړانو سره د مبارزه په خاطر یوه جامع برنامه او کړنلاره جوړه کړی ترڅو ټولنه د مفسیدینو څخه پاکه کړی.
دا موخه هغه وخت ترلاسه کیدای شی چه د یوی ښی او له فساد څخه پاکی حکومت والی زمینه را مینځ ته راشی او دا نه یوازی د افغانستان د دولت موخه ده بلکه د فساد په ورکیدو کی مهم رول خپله افغانان او تر څنګ یی د حکومت رهبری نړیوالی ټولنی په مرسته لوبولی شی تش په شعار نه کیږی او نه شعاری مبارزه د حل لاره ده بلکی عمل غواړی ترڅو دا شومه او ناوړی پدیده له منځه ویوړلی شی.

سرچینی او اخذونه:
بی بی سی ویبپاڼه
مسیر ورځپاڼه
ټول افغان
اداره اومنجمنت دټولو لپاره کتاب ، د خان آغا شینواری ژباړه

بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۷۱۱

 

تنش میان امریكا و سازمان آزادی‌ بخش فلسطین 

 

 

طرح صلح پیشنهادی دولت دونالد ترامپ که رسانه‌های اسراییلی روز گذشته بخش‌ هایی از آن را منتشر کردند، در کنار برنامه امریكا برای بستن دفتر سازمان آزادی ‌بخش فلسطین در واشنگتن یک باردیگر ثابت کرد که  فلسطینی‌ها یک راه‌ حل بیشتر ندارند: مقاومت. اگر تلاش‌ های ناکام باراک اوباما، رییس‌ جمهوری پیشین ایالات‌ متحده و جان کری، وزیر خارجه دولت او، برای پیش ‌بردن صلح بر پایه راه‌ حل‌ دو دولت روزنه امیدی در منطقه باز کرده بود، مواضع دونالد ترامپ و طرح اخیر دولت او که تماما بر پایه منافع اسراییل است، چشم ‌انداز صلح را بیش ‌ازپیش تیره کرده است. در چنین شرایطی تنش‌ها میان امریكا و فلسطین بالا گرفت. ابتدا گزارشی منتشر شد که از قصد امریكا برای بستن دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین در واشنگتن خبر می‌ داد؛ سازمانی که در عرصه سیاست بین‌الملل نماینده رسمی فلسطینیان محسوب می ‌شود. در واکنش به این خبر، مقامات فلسطینی تهدید کردند که تمام ارتباطات و تماس‌های خود را با دولت امریكا قطع خواهند کرد.
صایب عریقات، سرمنشی این سازمان و مذاکره‌ کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین، تصمیم امریكا را « تاسف‌ برانگیز و غیرقابل ‌قبول » خواند و گفت امریكا تسلیم فشار‌ بنیامین نتانیاهو، نخست ‌وزیر اسراییل، شده است؛ آن هم زمانی که به ‌گفته عریقات، فلسطین در حال تلاش برای همکاری در زمینه دستیابی به توافق نهایی است. صایب عریقات روز شنبه با انتشار پیامی ویدیویی همچنین تصریح کرد که چنین اقدامی از سوی دستگاه دولتی امریكا تمامی روند صلح خاورمیانه را متزلزل خواهد کرد. او تایید کرد که نامه‌ ای از سوی وزارت خارجه امریكا دراین‌ راستا دریافت شده است. در این نامه آمده است که وزارت خارجه ایالات متحده  امریکا تمدید مجوز برای ادامه فعالیت‌های دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین را ممکن نمی داند. او تهدید کرد اگر چنین اقدامی انجام بگیرد و نماینده گی دیپلوماتیک این سازمان واقعا تعطیل شود، « ما تمامی تماس‌ها و ارتباطات خود با دولت ترامپ را به حالت تعلیق درخواهیم آورد». به گفته عریقات، تصمیم  دولت امریكا پاسخی است به تلاش فلسطینیان برای شکایت علیه اسراییل و برنامه‌های شهرک‌ سازی دولت نتانیاهو در محاکمه بین‌المللی لاهه.

محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر سال جاری بر تصمیم برای شکایت از اسراییل در دیوان بین‌المللی لاهه تاکید کرده بود؛ اقدامی که دولت امریكا آن را عبور از خط قرمز می ‌داند.
سازمان آزادی‌بخش فلسطین در مجامع بین ‌المللی ازجمله سازمان ملل متحد نماینده مردم فلسطین محسوب می ‌شود. هر شش ماه‌ یک ‌بار وزارت خارجه امریكا باید مجوز ادامه فعالیت دفتر این سازمان را در واشنگتن صادر کند تا این دفتر بتواند همچنان به فعالیت خود ادامه دهد. این موعد شش ‌ماهه این ماه به پایان می ‌رسد و بر اساس گزارش‌ها فعلا تمدید نخواهد شد. آن ‌طور که یکی از سخنگویان شورای امنیت ملی کاخ سفید به الجزیره گفته، عدم تمدید ادامه فعالیت این دفتر به‌ معنای بسته‌ شدن دایمی دفتر سازمان آزادی ‌بخش فلسطین در واشنگتن نیست. این مقام امریكایی همچنین گفته که دونالد ترامپ ۹۰ روز وقت دارد تصمیم  رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریكا، درباره عدم تمدید مجوز فعالیت این دفتر را بررسی کرده و درباره آن تجدیدنظر کند. به‌ گفته او اگر رییس ‌جمهوری امریكا تشخیص دهد که طرف فلسطینی با اسراییل وارد مذاکراتی مستقیم  و جدی شده است، دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین در واشنگتن نیز می ‌تواند بازگشایی شود و فعالیت‌های دیپلوماتیک خود را از سر گیرد. از زمان به ‌قدرت‌رسیدن ترامپ نه ‌تنها پیشرفتی در مذاکرات صلح حاصل نشده، بلکه شهرک ‌سازی‌ های اسراییل در سرزمین‌ های فلسطینی هم سرعت بیشتری گرفته و حتا برای اولین بار در دو دهه اخیر، شهرک‌ هایی جدید در کرانه ‌باختری در حال ساخته‌ شدن است.


طرح صلح
هم ‌زمان با این تنش‌ها رسانه های اسراییلی بخش‌هایی از طرح صلح امریكا را منتشر کرده‌اند که همان ‌طور که انتظار می ‌رفت، در آن منافع اسراییل در اولویت قرار گرفته ‌اند. برخی ناظران بستن دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین در امریكا را هم بی ‌ارتباط با این طرح صلح ندانسته ‌اند و بر این‌ باوراند که دولت ترامپ با فشارآوردن بر فلسطین بر آن است طرف فلسطینی را در مذاکرات صلح تضعیف کند. آن طور که هاآرتص به‌ نقل از شبکه خبری تلویزیونی اسراییل گزارش داده، طرح صلح جدید امریكا بر پایه تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار اسراییل است اما نه لزوما بر پایه مرزهای ١٩٦٧. در این طرح شهرک‌ نشینان صهیونیستی از شهرک‌ها در کرانه ‌باختری تخلیه نخواهند شد و کوچ اجباری نیز شامل فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی ١٩٤٨ ترسایی نمی ‌شود. در این طرح همچنین آمده است که فلسطین صدها میلیون دلار از سوی دولت‌های سنی منطقه به عنوان کمک دریافت خواهد کرد. دراین‌ میان مساله تقسیم  بیت المقدس تا اکنون در طرح یادشده مطرح نیست و مساله انتقال پایتخت به بیت‌المقدس هم به تعویق افتاده است. از دیگر مفاد این طرح آن است که ارتش اسراییل در طول رود اردن مستقر می ‌شود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌ وزیر اسراییل، از این طرح استقبال کرده و گفته تمامی نیازهای امنیتی و غیرامنیتی این رژیم را برطرف می‌ کند. بر اساس گزارش‌ها  تشکیلات خودگردان ٩٠ روز فرصت دارد تا وارد مذاکرات جدی با رژیم اسراییل شود. عربستان محور اصلی این طرح است و اکنون محمود عباس، رییس تشکیلات خود گردان را برای پذیرش آن تحت فشار قرار داده است؛ هرچند مقامات اسراییلی در روزهای اخیر بارها تاکید کرده‌اند که از خطوط قرمز فلسطینی‌ها عقب ‌نمی‌نشینند./ ش

 

بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۰۱۱

راشیا تودی ، ترجمه رضا نافعی

یک پایگاه اینترنتی با استناد به منابع محلی می نویسد کمپاین تصفیه و تسویه حساب که محمد بن سلطان با هدف مبارزه با فساد آغاز کرده خونین تر، خشن تر و گسترده تر از آنست که تصور می شود. بر اساس گزارش رسانه ها  اقدامات محمد بن سلطان برای تسویه در دستگاه قدرت عرستان سعودی  که یک هفته پیش آغاز شد گسترشی اساسی تر  از آنچه که تا کنون خبر داشتیم یافته است.

ناشر پایگاه « میدل ایست آی» که نزدیک به اخوان المسلمین است گزارش می دهد که بر خلاف آنچه تا اکنون ادعا شده بود تعداد کسانی که در پی کمپاین با اصطلاح  ضد فساد بن سلمان دستگیر شده اند نه  ۳۰ نفر بلکه بیش از ۵۰۰ نفر از نخبه گان هستند.

میدل ایست آی از قول افرادی که حرفشان موثق است ولی برای دورنگاه داشتن خود از خطر می خواهند ناشناس بمانند، گزارش می دهد که کار به برکنار کردن افراد از مسوولیت ها  وبازداشت آنان محدود نمانده ؛ بلکه برخی از  باز داشت شده گان برجسته عربستان سعودی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و حتا چنان  شکنجه شده اند که بالاجباربه بیمارستان  منتقل گشته اند.

شکنجه که متضمن اِعمال شیوه های معمولی است نباید موجب مجروح شدن صورت افراد بازداشت شده گردد. این نیز باید ذکر شود که  شکنجه گران فقط کسانی را شکنجه می کنند که می خواهند آنان را مجبور به دادن اطلاعات دقیق از حساب بانکی خود سازند.

بر ریاض وحشت حاکم است!

بنا به گزارش  پایگاه  اینترنتی پیش گفته  دستگیری برخی از روحانیون، نویسنده گان،اقتصاد دانان و شخصیت های اجتماعی نشان میدهد کارزار پاکسازی فعلی  که  زیر لوای مبارزه با فساد صورت می گیرد، در جهت خاصی سیر می کند. آماج حمله عمدتا  افرادی هستند که با ملک عبدالله، سلطان متوفی عربستان که در سال ۲۰۱۵  ترسایی درگذشت روابط نزدیک داشته اند.  گفته می شود که وحشت بر ریاض مستولی است.

ارزیابی غالب در میان مردم عربستان این است که بن سلمان در پی آنست که  پیش از درگذشت پدر ۸۱ ساله خود و وارث او شدن، در زمان حیات خود او، تمام رقبای بالقوه خود را، چه در درون خانواده سعود و چه بیرون از آن خانواده ، از عرصه دور کند.

قراراست روز چهارشنبه هفت شاهزاده از هوتل کارلتون در ریاض که بسیاری از افراد مشمول پاکسازی در آنجا نگاهداری می شوند، آزاد گردند و به کاخ سلطنتی بازگردانده شوند.

دونالد ترامپ در تویتر اعلام کرد که به ملک سلمان و  ولیعهد او اعتماد دارد«  آنها دقیقا می دانند که چه می کنند» . برخی از آنها که امروز با  واکنشی سخت روبرو شده اند سال ها کشور خود را « دوشیده اند».

مرد مورد اعتماد بوش نیز در میان بازداشت شده گان است

به گزارش خبرگزاری رویتر دولت ریاض در روز های گذشته تمام دارایی محمد بن نایف پسر عموی بازداشت شده شاهزاده را مسدود کرده است. چند تن از فرزندان سلطان بن عبد العزیز ولیعهد پیشین نیز سرنوشت مشابهی یافته اند. شاخص ترین آنها سفیر سابق و با سابقه عربستان در امریکاست که مرد مورد اعتماد جورج بوش پسر بود : شاهزاده بندر بن سلطان.

بندر بن سلطان از جمله در ارتباط با معامله اسلحه معروف به الیمامه رشوه خواری کرده است.

گویا او در سال  ۱۹۹۰ ترسایی  از طریق انعقاد  قرار داد برای خرید هواپیماهای جنگنده به ارزش ۵۶،۵ میلیارد دلار یک روستا  و یک مرکز ورزشی نیز در انگلستان دریافت کرده است. بندر در سالهای 2هزار  توجه مقامات مبارزه با فساد  را درامریکا و انگلستان  به خود جلب کرده بود.

مثلا ۳۰ میلیون دلار به حساب بانکی بندر در « بانک – ریگس » در واشنگتن ریخته شده  بدون آن که مشخص شده باشد برای چه.  ولی در سال ۲۰۰۶  ترسایی ، پس از دخالت تونی بلر نخست وزیر انگلستان، مقامات مبارزه با فساد  تحقیقات خود را در مورد بندرمتوقف ساختند.

 

قطع قاطع تداول در عرصه سیاست داخلی از ۱۹۶۴ تا اکنون

بنا به گزارش « میدل ایست آی» در حال حاضر تعداد حساب های مسدود شده بانکی در عربستان سعودی به مراتب  بیش از تعداد بازداشت شده گان است.از آنجا که  هیچکس تصور نمی کرد که شخصیت های برجسته و با سابقه  دولتی عربستان با چنین بگیر و ببندی روبرو شوند ، مقامات برجسته ای که اینک مورد اتهام قرارگرفته اند فرصت  فرارهم پیدا نکرده اند حتا  برخی از آنها در حین ارتکاب جرم دستگیر شده اند.

بنا به گفته کارشناسان  از زمان کودتای شاهزاده فیصل علیه ملک سعود در سال ۱۹۶۴ترسایی تا اکنون چنین تکانه شدیدی سابقه نداشته است.

 در آن زمان هم که آن کودتا رخ داد ملک فیصل را با رعایت احترام تمام برکنار کردند. ولی امروز پسران ملک فحد و ملک عبدالله و شاهزاده گانی چون سلطان و نایف،  شخصیت های مرکزی و برجسته خاندان سعودی از ۴۰ سال پیش تا اکنون ، تحت بررسی قضایی قرارگرفته اند.

« میدل ایست آی» هشدار می دهد که چنین تجدید سازمان بنیادی در ساختار نخبه گان قدرت چه عواقبی می تواند در پی داشته باشد. پسرعمو های خود، طایفه های برجسته، خانوده ها و نامداران ثروتمندی  چون موسسه غول پیکر بن لادن یا فقیه را  زیر ضربه گرفتن، و آنها درملا عام مورد تحقیر قراردادن در فرهنگ بادیه نشینی نه بخشوده می شود و نه فراموش.

وقتی که حتا وزرایی که خود بن سلمان انتخاب کرده و به کارگماشته در معرض پاکسازی قرارگرفته اند، بسیاری از برگزیده گان شاهزاده را به تامل و به طرح این پرسش برخواهد انگیخت که احتمالا نوبت آنها کی فراخواهد رسید؟

باید صبر کرد و دید که آیا  رانده شده گان علیه بن سلمان  دست به  توطیه خواهند زد. میدل ایست آی از قول مفسری می نویسد بن سلمان با سلاح خود  ستون های سنتی  دولت سعودی را نشانه گرفته است. به نظر می رسد محاسبه او چنین است که وقتی  دشمنان او از درون دولت  در زندان باشند نمی توانند برای او خطرناک شوند.

آیا بن سلمان لقمه ای بزرگتر از دهان خود برداشته، لقمه ای که قادربه جویدن آن باشد؟

مفسر پیش گفته  که میدل ایست آی از او نقل قول کرده ، می نویسد او با این کار می تواند دست به قمار بزرگی زده باشد. آن  تخم هرج و مرجی که عربستان قبلا در عراق، سوریه، یا  یمن پاشید اینک  به عربستان  بازگشته  و هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که  کار چگونه پایان خواهد یافت. به نظر مفسر مزبور ولیعهد عربستان دست به اجرای تصمیم خطرناکی زده است:

ثبات سلطنت عربستان بر سه پایه استوار است :

۱ ـ  وحدت خانوده السعود ،

۲ ـ خصلت اسلامی کشور ،

۳ ـ مجمع کار و کسب موفق داخلی *.

که اکنون هر سه عامل مورد تهاجم قرارگرفته اند. این تهاجم می تواند منبع خطری گردد که به غرق شدن کشور سلطنتی عربستان در شنزار صحاری آن سرزمین بیانجامد. این خطری است بسیار بزرگ .

 

یادداشت بامداد : بیشترتحلیل گران سیاسی پایه سوم را جانبداری سیاسی ـ نظامی امریکا و انگلیس می دانند.

بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۲/ ۱۷ـ ۲۱۱۱

انقلاب معکوس سعودی‌ ها

 

یوشکا فیشر، وزیر خارجه پیشین المان

از زمان مسجل‌ شدن ولیعهدی ‌اش، محمد بن ‌سلمان در جهت تقویت قدرتش و همچنین انجام تغییراتی رادیکال درعربستان قدم برداشته است. اما همان‌ طور که او سیاست‌ های  داخلی و خارجی کشورش را دستخوش تغییر و تحول می‌ کند، احتمال  وقوع یک نزاع منطقه‌ ای در خاورمیانه نیز افزایش می‌ یابد. هفت سال بعد از آنکه « بهار عربی » موجی از تحول ‌خواهی در بخش زیادی از خاورمیانه  و شمال افریقا به راه انداخت، عربستان‌ سعودی نیز سرانجام به آن گرفتار شده است؛ البته به شیوه خاص خود.نسل جوان این کشور خواهان مدرن ‌شدن این پادشاهی سنتی و محافظه ‌کار است. البته این خواست نه از سوی انقلابیون در خیابان‌ها بلکه به وسیله محمد بن‌ سلمان، ولیعهد ۳۲ ساله این کشور هدایت می ‌شود.
از لحاظ جمعیتی و جغرافیایی، عربستان‌ سعودی یکی از بزرگ ‌ترین کشورهای عربی است و ثروت عظیم نفتی، این کشور را به شریکی استراتیژیک برای غرب به ‌ویژه ایالات متحده امریکا بدل کرده است. با ‌این‌ حال، عربستان ‌سعودی در مقام کشوری که در میان رویكرد قرون ‌وسطایی و تجددگرایی غربی گیر کرده و معلق مانده است، همواره تناقض‌هایی عظیم را در دل خود حمل کرده است. پای به ‌روزترین زیرساخت‌ها و شیک ‌ترین فروشگاه‌ هایی که نمونه‌هایشان را در امریکا می‌ توان سراغ گرفت، به مدینه و مکه به‌ عنوان دو شهر مقدس اسلام باز شده است. اما با این تفاسیر، ساختار قبیله‌ ای عربستان‌ سعودی همچنان دست ‌نخورده باقی مانده است ، کشوری که از زمان تاسیس اش در سال ۱۹۳۲ ترسایی ، به وسیله خاندان آل ‌سعود و یک پادشاهی مستبد اداره شده است. مرام اخلاقی و قانونی این کشور از نگاه خارجی‌ها قرون ‌وسطایی است و بر خوانشی ارتجاعی از اسلام به نام وهابیسم مبتنی است که آبشخور بسیاری از گروه‌های اسلام‌ گرای افراطی است.
با این‌ حال، در نتیجه افول طولانی ‌مدت قیمت نفت و نیاز برای تامین آموزش و اشتغال برای نسل جوان این کشور که در غیراین ‌صورت به افراطی‌ گری روی خواهند آورد، ملک سلمان و پسرش، محمد بن سلمان به این نتیجه رسیده‌اند که کشور نیازمند تجدد است و برای جلوگیری از یک افول تدریجی و اضمحلال، گام‌هایی را در جهت ایجاد گشایش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برداشته‌ اند. مدتی پیش، محمد بن ‌سلمان به‌ نظر با نگاه به نحوه قبضه قدرت از سوی شی جینگ‌ پین، رییس‌ جمهور چین، دستور یک مبارزه ضربتی علیه فساد را صادر کرد. بعد از آن بود که ده‌ها نفر از شاهزاده گان رده‌ بالا، وزرای سابق و تجار بانفوذ و ثروتمند دستگیر شدند و حساب‌هایشان مسدود شد. این تلاش برای پاک ‌سازی مفسدان اندکی بعد از آن صورت گرفت که منع راننده گی زنان در عربستان و حضور در ورزشگاه‌ها برداشته شد. مشخصا، رهبری جدید در عربستان‌ سعودی به دنبال آن است که هدایت و رهبری انقلابی از بالا به پایین را در دست بگیرد.
اما نباید فراموش کرد كه آخرین حاکم خودکامه در خاورمیانه که تلاش کرد با بی ‌توجهی به روحانیون اسلامی، انقلابی از بالا به پایین را رقم بزند، محمدرضا پهلوی، شاه ایران بود. او و « انقلاب سفیدش» در نهایت به پیروزی انقلابی اسلامی در سال ۱۹۷۹ انجامید. البته الزاما نمی‌ توان سرنوشت مشابهی را برای انقلاب بن‌ سلمان متصور بود. در صورتی که او شکست بخورد، سلفی‌های رادیکال، قدرت را در ریاض به دست خواهند گرفت و اگر او در پیاده‌ سازی سیاست‌های تجددخواهانه خود پیروز شود، زمینه برای اینکه دیگر کشورهای اسلامی منطقه نیز قدم در راه او بگذارند، آماده خواهد شد.

بن‌ سلمان به‌ عنوان بخشی از نقشه راهش، سیاست خارجی خصمانه جدیدی را به ‌ویژه علیه ایران در پیش گرفته است. تجدد خواهانی که حول بن‌ سلمان گرد آمده‌اند، به‌ خوبی می ‌دانند که پیروزی این انقلاب در گرو جایگزین‌ کردن وهابی ‌گری با ملی‌ گرایی سعودی است و برای این کار، آنها به دشمنی باورپذیر نیاز دارند. ایران شیعه که از قضا برای کسب سلطه هژمونیک با عربستان ‌سعودی در رقابت است، بهترین گزینه ممکن است.
البته، از دیدگاه عربستان ‌سعودی، مداخله ایران  در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، قطر، یمن و دیگر کشورها، عملا بهانه‌ ها را به دست آنها داده است. تا پیش از این، نبرد بر سر هژمونی منطقه ‌ای میان عربستان ‌سعودی و ایران به جنگ‌ های نیابتی در سوریه و یمن محدود می‌ شد. به نظر درحال ‌حاضر نیز هیچ کدام از دو طرف خواهان تقابل نظامی مستقیم نیستند. هرچند با توجه به تحولات اخیر، نمی‌ توان این گزینه را نیز نامحتمل دانست. یک جنگ سرد در خاورمیانه به‌ سرعت می ‌تواند به یک جنگ گرم بدل شود.
در طولانی مدت، رقابت ایران و سعودی با خاورمیانه همان کاری را می‌ کند که پیش‌ تر نزاع فلسطین و اسراییل کرده بود. برای مثال، شرایطی را در نظر بگیرید که درست ساعاتی قبل از فرمان بن‌ سلمان برای مبارزه با فساد به وقوع پیوست: سعد حریری، نخست وزیر لبنان در خاک عربستان استعفای خود را اعلام کرد. طبق اظهارات حریری، حزب ‌الله که به‌ عنوان متحد ایران شناخته می ‌شود، اداره کشور را ناممکن کرده و حتا نقشه قتل او را در سر می ‌پرورانده است این در حالی است که حزب ‌الله و دولت لبنان بر سر تقسیم قدرت، به‌ خوبی با هم کنار می‌آمدند. اما اظهارات حریری بیشتر از آنکه از ابهامات کم کند، بر ابهامات استعفای او دامن زد. چرا او باید الان از سمت خود کناره‌ گیری کند؟ آیا او تحت فشار عربستان این تصمیم را گرفته است؟ و با چه هدفی؟
اندکی بعد از اعلام استعفای حریری، عربستان‌ سعودی موشکی را منهدم کرد که انقلابیون یمنی از خاک یمن به سمت ریاض شلیک کرده بودند. طبق اعلام عربستان‌ سعودی، از آنجا که حوثی‌ها از سوی ایران حمایت می ‌شوند، این اقدام حوثی‌های یمن اقدامی جنگ ‌طلبانه از سوی ایران بوده است. چنین حجم عظیمی از تحولات غیرمعمول در این بازه زمانی کوتاه را به‌ سختی بتوان تصادفی و اتفاقی دانست. حال سوال این است که آیا لبنان بار دیگر شاهد جنگ داخلی خواهد بود و آیا عربستان ‌سعودی تلاش می ‌کند تا اسراییل و ایالات متحده را در تقابل با حزب‌ الله  وارد میدان کند یا نه.
پرواضح است که عربستان‌ سعودی به‌ تنهایی یارای مقابله با حزب ‌الله و ایران را ندارد. در سال‌ های اخیر، عربستان ‌سعودی متحمل شکست ‌های بزرگی در نزاع بر سر هژمونی شده است. اقلیت سنی از قدرت درعراق کنار گذاشته شده؛  و رژیم بشار اسد که از حمایت ایران برخوردار است، در سوریه در قدرت باقی ماند. محمد بن ‌سلمان شاید در لبنان یا مناطقی دیگر در تلاش برای جبران این شکست‌ها باشد. انقلاب از بالای عربستان‌ سعودی اقدامی پرخطر است که ناظران بی ‌طرف باید آن را با دقت زیر نظر بگیرند. شکست آن می ‌تواند به قدرت ‌گیری نیروهای افراطی در عربستان ‌سعودی منجر شود و موفقیت آن نیز می ‌تواند با افزایش چشمگیر تنش‌های منطقه ‌ای و درنهایت وقوع جنگ همراه شود.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۰۱۱