نقش و جایگاه ارگان های نشراتی حزب آبادی افغانستان

 

میرمحمد شاه رفیعی

رسانه ها و ارگان های نشراتی درجهان امروز وسیله ایست غرض ارتباط با مردم و رکن مهمی از دموکراسی که خدمات اطلاع رسانی ، تربیتی و معلوماتی را عرضه می نمایند.

تمام نشرات اعم از صوتی ، تصویری ، چاپی  و مجازی هریک  با داشتن ویژه گی ها ، شنونده  و خواننده خود،  ازاثرگزاری و جایگاه معینی برخوداربوده  و روزتا روز بر اهمیت و تاثیرآنها برذهنیت عامه و جلب توجه مردم به سوی اهداف خاص و تشکل و سازماندهی به منظورعملی شدن اهداف مشخص افزوده میگردد.

احزاب سیاسی از جمله حزب آبادی افغانستان منحیث یک حزب مدرن و مردم دوست با درنظرداشت اهمیت ویژه تبلیغات درشرایط کنونی جامعه و به منظور رسانیدن صدای دادخواهانه حزب ، افشای حقایق پوشیده و پنهان درباره مشکلات و پرابلم های اجتماعی که در راه ترقی و پیشرفت جامعه ما قراردارد به عرصه کارنشراتی، تبلیغی و آموزشی توجه خاصی مبذول داشته  و میدارد.

با درک نقش وجایگاه کارتبلیغی ، آموزشی و رسانه ایی در مبارزه سیاسی  ، دارالانشا حزب آبادی افغانستان و شعبه تبلیغ و آموزش سیاسی حزب فعالیت ارگان های نشراتی حزب :

ـ ماهنامه حقیقت زمان،

ـ تارنمای بامـداد،

ـ و گروه فیسبوکی حزب آبادی افغانستان  را مورد مواظبت و توجه همیشه گی قرارداده و در راه  پیشبرد وظایف این ارگانها از هیچ نوع کمک دریغ نکرده است .

هیات رهبری حزب در فاصله های معین زمانی به برسی فعالیت های نشراتی ارگانهای مرکزی حزب پرداخته ، و بخاطر بلند بودن سطح مطلوب نشرات این ارگانها ، مسوولین آنها را بخاطر وقف و تلاش شبانه روزی مورد ستایش و تقدیر قرارداده است .

امروزرسانه های حزب ما با نشرمنظم وگسترده مطالب و موضوعات  مربوط به زنده گی درون حزب مسوولیت شانرا دررسانیدن صدای حق طلبانه و دادخ واهانه مردم زحمتکش افغانستان ، آگاهی از رخداد های ملی و بین المللی ، مسایل اندیشه وی و بلند بردن سطح آگاهی اعضای حزب و خواننده گان شان به وجه نیکو انجام داده و میدهند. خوشبختانه امروزمساله تولید اندیشه درفعالیت های نشراتی حزب ما جایگاه خاصی داشته ، و پیوسته اندیشمندان حزب ما با نشرمقالات علمی و پژوهشی شان خدمات سودمندی را در توضیح مسایل مبرم جامعه و جهان انجام میدهند. 

در نتیجه مسلکی بودن و کیفیت بلند نشرات این ارگانها  تعداد زیادی از رفقا  شامل هیات رهبری حزب و کارشناسان حزب ما به صورت داوطلبانه در زمره نویسنده گان و همکاران این رسانه ند .

نشرات  و گزارشات  اختصاصی اخیر تارنمای وزین و پرخواننده بامـداد، ارگان کمیته مرکزی حزب از تظاهرات کارگران موسسات نفت و گاز شبرغان ، دیدگاه های پزشکان حزب درباره خطرات بیماری کوید ۱۹ درکشور، اثرات اقتصادی واجتمای این پاندمی ، نشرات ویژه به مناسبت های مختلف چون هشتم مارچ ، نوروز، اول می و... با سهمگیری بی مانند کارشناسان امور بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی حزب ما نشاندهنده  این حقیقت است که این نشرات در خط منافع حزب و مردم قرارداشته زودترعمل می نمایند،  و مورد پسند قراردارند.

جای خوشی است که رسانه های حزب ما دراین فعالیت های مردمی ، دادخواهانه  و روشنگرانه ازاعتماد نویسنده گان و قلمبدستان هوادار مردم برخوردار بوده و تعداد زیادی از نویسنده گان غیرحزبی با این رسانه ها همکاری بی غرضانه دارند.

ما میدانیم که تبلیغ ، و ازجمله تبلیغ ازطریق رسانه های حزبی و غیر حزبی یکی از وظایف قبول شده و لازم الاجرا ازطرف هریک از اعضای حزب در مطابقت به اساسنامه حزب آبادی افغانستان میباشد.تبلیغ اهداف و پالیسی جاری و عمومی حزب بخشی از وظایف هریک از اعضای حزب میباشد که باید طور سیستماتیک و دوامدار انجام داده ، و درهرجلسه گروپی حزبی خود از چگونگی اجرای این وظیفه و فعالیت خود گزارش مسوولانه ارایه کند.لازم به تذکر میدانیم که اعضای حزب ما باید مساله پخش و همرسانی گزارشات ، مضامین و مقالات رسانه های حزبی را در محراق توجه قرارداده و با امکانات دست داشته شان ازجمله برگه های فیس بوکی شان این مطالب را پخش نمایند. سازمانهای حزبی ما نیز به اهمیت این کار توجه نمایند.

یقین کامل داریم که همه رفقای ما به اهمیت نشرات و بلندگوهای حزب آبادی افغانستان و از تاثیرات این نشرات بر اذهان عامه و رسانیدن اطلاعات به اعضای حزب ، دوستان و علاقمندان حزبی و متحدین سیاسی ما آگاهی کامل دارند.

مطلب مهم و با اهمیت دیگری که ما باید به آن توجه داشته باشیم آنست که ارگانهای نشراتی حزب ما مطابق اصول و آرمانهای مردمی حزب ما درچارچوب مسوولیت های سیاسی خود مطابق پالیسی تعین شده نشراتی فعالیت نموده ، با رسانه های شخصی  و تجارتی تفاوت دارند.

پابندی به همین تعهد سیاسی و اخلاقی باعث میگردد تا رسانه های حزب ما از دروغ ، تهمت زنی و شایعه پراگنی دوری جسته  و منافع و وحدت ملی ، عدالت و برابری، دفاع از صلح و ترقی  را منحیث رسانه های متعهد به  منافع مردم  را درصدر وظایف خود قرار دهند. رسانه های حزب ما نمی توانند چوکات مسوولیت سیاسی  و ژورنالیستی شانرا نادیده بگیرند. برای همین هم اعضای حزب ما باید در وقت تهیه و ارسال مطالب شان به رسانه های حزبی به این اصول اشد توجه داشته باشند.  

رسانه های حزب آبادی افغانستان مسوولیت دارند تا  رنج های بیکران مردم افغانستان را انعکاس دهند و راه ها و وسایل التیام این زخم های خونین را که برپیکر جامعه وقلب هرهموطن ما موجود است مشخص نمایند.

خوشبختانه این سه رسانه رسمی حزب آبادی افغانستان درخط ضدیت آشکاربا تلاش های برتری جویی و شونیزم  و برخوردهای تفرقه افگنانه ، و مخالفت با تروریزم، جنگ،جهل،عقب گرایی و ارتجاع فعالیت مینمایند . متاسفانه این مظاهرشوم هم اکنون درکشورجریان داشته  و وحدت وهمبستگی میان اقوام برادر ساکن در سرزمین واحد و تقسیم ناپذیر افغانستان  را خدشه دار میسازد .

رسانه های حزب آبادی افغانستان برعلیه فساد و تلاش های که بخاطر بدنام ساختن دموکراسی ،حقوق بشر،حقوق زنان، و فعالیت های آزاد رسانه ها،آزادی بیان و جامعه مدنی در جریان است مبارزه اصولی ،آگاهانه و شجاعانه را انجام میدهند.

مسوولین رسانه های حزب ما توانسته اند درنتیجه برخورد مسلکی و آینده نگرهمکاری نویسنده گانی که هم اکنون عضویت حزب آبادی افغانستان را ندارند را جلب نمایند.ما از رهروان جنبش دادخواهی کشور و سیاسیون اگاه وطن درخواست مینماییم تا با درنظرداشت اصول نشراتی حزب ما  اندیشه ها و دیدگاه های شانرا با ما شریک سازند.

دست اندرکاران رسانه های حزب ما، همکاران قلمی و گزارشگران نشرات حزبی ما همه داوطلبانه و بدون دریافت کدام امتیاز مادی به صورت منظم و شبانه روزی وظیفه خدمت به مردم و ژورنالیزم متعهد را  از پیش میبرند .

درهمین روزهای دشوار که بیماری کوید ۱۹ درکشور روند زنده گی عادی را بهم زده است شماره   هشتاد وچهارم « ماهنامه حقیقت زمان » ارگان نشراتی حزب ما ازچاپ برون آمد . باتاسف به دلیل حالت خاص حاکم بر کشور نتوانسته ایم  این شماره را دراختیار همه سازمانهای حزبی و رفقا در محلات قرار بدهیم .

 همین نمونه  نشانده این حقیت است که مدیران این رسانه ها رسالت خویش دراجرای وظایف حزبی و ملی را به وجه احسن انجام میدهند که این خدمات ، وقف و توجه آنها ستایش وسپاس بوده و در تاریخ پرافتخارحزب ما به نیکویی مانده گارمی باشد.

به نماینده گی از دارالانشای حزب آبادی افغانستان و شعبه تبلیغ و آموزش سیاسی حزب آبادی افغانستان ازهمه رفقا و دوستان و همکاران سیاسی مان در هرکجایی که هستند و هرنوع وظیفه ای که دارند درخواست مینمایم تا در بخش و نشر مطالب درهرسه ارگان رسمی حزب ما : سایت وزین بامـداد، ماهنامه حقیقت زمان و گروه فیسبوکی حزب ، سهم مسولانه و رفیقانه داشته ، و دربهبود و ارتقای سطح کیفی این نشرات سهم لازم و همه جانبه مادی ومعنوی بگیرند تا صدای رسای حزب محبوب ما در سراسر جهان طنین رسا و با هیبت داشته باشد.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۵۰۴

 

Copyright ©bamdaad 2020

 

 

حزب آبادی افغانستان حزب دادخواه و برنامه محور است

داود کرنزی

احزاب و سازمانهای سیاسی فعالیت شانرا بریک سلسه اصول و موازینی استوارمینمایند که در مبارزه و پیکارکوتاه مدت و درازمدت ازآن پیروی نموده ، و در پیاده نمودن آن اعضای و هواداران خود را بسیج می نمایند. درحزب آبادی افغانستان اساسنامه آن که دموکراسی گسترده درحیات حزبی ، همبستگی ،مسوولیت پذیری ، تعهد و پابندی به اراده جمعی ، وقف ، پاسخدهی و آماده گی در مبارزه وپیکارصادقانه عملی روحیه کلی آنرا تشکیل میدهــد ، موجودیت وساختارسازمانی ، یا همان خانه سازمانی برآن بنایافته است .

افزن براین سند معتبرکه زنده گی درون سازمان برآن بنا یافته است ، حزب ما دارای یک سند معتبر دیگر نیز میباشد که اهداف و خواستهای حزب را برای مبارزه سیاسی دربرمیگیرد. این سند معتبر که اعضای حزب دروقت کسب عضویت حزب در کنار پذیرش اساسنامه جزب برای تحقق آن داوطلبانه تعهد میسارند ، برنامه عمل حزب آبادی افغانستان میباشد.

این دوسند پراعتبارحزب ما با تکیه برواقعبینی و بررسی از وضع عینی موجود اجتماعی و اقتصادی کشور و جهان ، و سطح رشد و اگاهی مردم تهیه شده است .

خواست ها پیشکش شده در مرامنامه حزب ما با خواست زمان ، و وضع نیروهای مولده درکشور همخوانی داشته و دراین راه اندوخته های بزرگ جنبش دادخواهی کشوربصورت گسترده مورد بهره قرارگرفته است .

یکی ازاصول مرامنامه حزب آبادی افغانستان را مساله برخورد با جنبش های دادخواهی کشور در گذشته تشکیل میدهد. درهمین مورد در برنامه عمل حزب میخوانیم که  :
« حزب آبادی افغانستان با الهام از اندیشه ها و آرمان های جنبش مشروطه خواهان وتجدد طلبان سده پیشین کشورما سازمان می یابد که در طی این سده، سنت غنی مبارزه برای آزادی، دموکراسی، جمهوریت و عدالت اجتماعی را درکشورما پی ریخت و تلاش برای پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورما را درمرکزتعهد جانبازانه ای خود قرارداد.حزب ما بی آنکه در صدد احیا سازمانها وجنبش های متعلق به گذشته باشد، به سنن پرافتخار این جنبش ها ارج می گذارد.برای حفظ و تحکیم دستآوردهای ملی و تاریخی آن سعی می ورزد، از تجارب آن می آموزد و میکوشد که سیاست هاوعملکردهای خود را با واقعیت های امروزی جهان، منطقه و روان جامعه ما عیارسازد. حزب بر نسل جوان وبالنده کشورمتکی است ما به آینده ای کشور خوشبین هستیم واین آینده به خرد و بازوی توانایی نسل جوان کشورما ساخته میشود.»

با آنکه درباره جنبش ها وسازمانهای متعلق به گذشته دیدگاه حزب روشن است ، شماری از اعضای حزب گاه گاهی خواست هایی برای احیای سازمانهای سیاسی اثرگزار مربوطه به گذشته را طرح نموده ، و یا دربخش اتحادهای سیاسی دیدگاه های را پیشکش می نمایند که سوالات بیشماری در پی داشته ، و رهروان جنبش درنزدیک به سه دهه گذشته با وجود تلاش های فراوان نتوانستند بدیل ویک نسخه قابل پذیرش برای همه را ارایه بدارند .

کسانی شعار « احیای ح د خ ا » را سرمیدهند ، و تعدادی ازاتحاد « چپ افغانستان » یاد میکنند.

همین دیدگاه های و بحث و گفت و گوها دربین رفقا و وابسته گان ح د خ ا نشان میدهد که نمی توان راه سپری شده را پس گشته ، تا به آغازو همان روزهای اول سال ۱۹۶۵ میلادی برسیم. اگر این مسیر را پس پسکی برگردیم خواهیم دید که درهمین حزب افراد و گروه هایی به دلیل های عینی و ذهنی با سازمان بریده و راه شانرا ازحزب مادرجدا کرده اند. مهمترین عاملی که این مساله را ناممکن میسازد همانا واقعیت تاریخی است که درآن این حزب پیدا ، رشد و سقوط نمود. این عوامل جنبه تاریخی ( ملی و بین المللی  ) دارد که هیچ کس نمی تواند از تفاوت های ماهوی امروز با آن چشم پوشی نماید.

عده ای هم  بدون اینکه خود را درجریان حوادث دراماتیک و واقعی کشور قراردهند ذوق حزب سازی شان به شور وبه تورآمده  وشعار ساختن حزب دیگر را سر داده و ایجاد حزب « ولو کوچک ولی جسور وداد خواه » را منحیث « ضرورت زمان » مطرح مینمایند.

اگر مساله حزب سازی و کاپی از گذشته جنبش میتوانست درد جامعه ، اقشار و طبقات زحمتکش و فرودست کشور را دوا نماید حتماْ کسانی از جمع بیش از ۸۰ حزب رسمی ثبت شده  در وزارت عدالیه ، و ده ها سازمان و گروه ثبت ناشده اینکار را میکردند. چنان که در بالا نوشتم این خواست غیرعلمی و نابجا بوده و خودفریبی محض میباشد و بس !

تا حال این مساله درهیچ کشوری ازجهان تجربه نشده است که یک ساختار فروپاشیده شده پیشین باردیگرمطابق شرایط دوران گذشته ، سراز نو پی ریزی شود.

دربخش دیگری ازمباحث داغ رهروان جنبش های مربوطه به گذشته مساله اتحاد های سیاسی قرار دارد. در این میدان نیز همه روزه خواست ها و آرزوهای بیشماری مطرح میگردد که بخشی از آن با شرایط زمان ، وضع کشور و سطح رشد و سازمانیافته گی نیروهای اجتماعی کشورهمخوانی ندارد.

کسانی وحدت نیروهای « دموکرات » ، دیگری « نیروهای ملی و مترقی »  و سومی نیروهای « چپ افغانی » را طرح مینمایند. بربنیاد اصول سیاسی ـ سازمانی احزاب موجود در کشور شمار کمتر احزاب را می توان سراغ نمود که خود را « دموکرات » ، « ملی » ، « مترقی » و « دادخواه » ندانند.

و درمورد « چپ » نیزدربین همین احزاب سیاسی موجود کشور و سازمانهای راجسترناشده تعداد زیادی از سازمانهای وجود دارند که خود را «سوسیال دموکرات » ، «سوسیالیست »  و «کمونیست » اعلان میدارند.

درچنین وضع برخوردهای ذهنی گرایانه و بدوراز واقعیت های موجود جامعه ، و پیشکش نمودن شعارهای غیرعملی به مشکل جنبش می افزاید.

حزب آبادی افغانستان مطابق اصول مرامی خود مساله وحدت ها و همکاریهای سیاسی را یکی از وظایف مبرم خود تشخیص نموده و با صداقت و درک شرایط و نیازهای جنبش در راه تحقق این اصول گام بر میدارد.

این دیگر یک واقعیت انکارناپذیراست که حزب آبادی افغانستان خود ثمره همین تعهد مرامی در راه وحدت خواهی میباشد .

حزب ما مطابق اصول مرامی خود نه تنها به وحدت های سیاسی ـ سازمانی توجه دارد ، بلکه کوشیده و میکوشد تا با احزاب و سازمانهای مختلف سیاسی چوکات های مختلف همکاری های موقت و دوامدار را پی ریزی نماید.

حزب ما تا حال در این بخش با شرکت دراتحادهای انتخاباتی ( از جمله انتخابات پارلمانی سال گذشته ) ، تفاهمنامه های همکاری با احزاب سیاسی، حضور درشوراهای محلی احزاب و سازمانهای سیاسی  ، و ایجاد «ایتلاف احزاب ملی دموکرات و ترقی خواه » بخاطر پی ریزی یک حزب بزرگتر و اثرگزارترسیاسی گام های سنجیده شده عملی را برداشته و به تعهدات خود در این همکاری ها صادق میباشد.

همین شیوه های متنوع همکاری های سیاسی باعث شده است تا حزب ما در شرایط سخت دشوار و خونین حاکم بر جامعه توانسته است با امکانات  ناچیز دست داشته کارهای معینی را در دفاع از منافع لایه های زحمتکش و فرودست کشور انجام دهد.

همه این اقدامات و دستاوردها فقط در نتیجه پابندی حزب و هیات رهبری آن به اصول مرامی ، فیصله ها و میکانیزم های ایجاد شده در حزب استوار بوده و روز تا روز این اندوخته های حزب ما بیشتر و اثرگزارتر میگردند. در اینجا لازم است بر پیام ها و اعلامیه های روشن حزب ما از جمله پیام پلینوم سوم عقرب کمیته مرکزی عنوانی تمام احزاب و سازمانهای سیاسی ملی مترقی و عدالتخواه کشور اشاره کرد. علاوتاْ حزب ما بخاطرتحقق اصول مرامی خود دربخش اتحاد های سیاسی شعبه ایی بنام « شعبه تفاهم و روابط سیاسی » را ایجاد کرده است که مطابق اصول و پرنسیپ های قبول شده حزب ما که عبارت است از : تفاهم ، تدارک و وحدت ، پروسه های همسویی و اتحاد را از پیش میبرد.

در راه پیروزی های بیشتر حزب ما و جنبش عدالت اجتماعی درکشور پابندی اعضای حزب به این اصول و میکانیزم های آزمون شده  بالایی و دوری از هرنوع کلی گویی و ذهنی گری لازم میباشد.
خوشبختانه حزب ما امروز بطرف بزرگ شدن میرود. ما ازچارسال به اینطرف در ایتلاف بزرگ احزاب ( متشکل از دوازده حزب سیاسی ) شریکیم که درسرخط هدف و منظورشان ایجاد یک حزب بزرگ تر و موثرتر قرار دارد. اکنون درگام نخست شش حزب سیاسی که عده ای شان ثبت و راجستر شده ای وزارت عدلیه کشوراند آماده ای ایجاد چنین حزب اند.
از اعضای پرافتخار حزب آبادی‌ افغانستان بخصوص دراروپا تقاضا می نمایم که مبلغ اصول برنامه ، اساسنامه  و سیاست های حزب پرافتخار خود باشند.
به پیش درراه تطبیق اصول و آرمانهای انسانی و آینده نگر حزب محبوب ما !
زنده باد حزب آبادی افغانستان!

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۱۰۴

اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

نابرابری و توزیع مجـدد

دیپلوم انجنیرعمرمحسن زاده   

دراین روزها که کرونا انسان ها را به تغیر شیوه و رفتار زنده گی واداشته ، دیده می شود که بحرانی با ابعاد گسترده و متنوع در حال بروز است و اینک آهسته آهسته در پهنه های اقتصادی و اجتماعی بازتاب می یابد و در دنیای اندیشه نیز جا می گیرد . همه در باره آینده می اندیشند .بازار گفتمان فلسفی گرم است و برخی ها از رابطه بحران و تفکر فلسفی در این زمینه یاد آوری میکنند . در میان آنها سر و صدای هواداران ٬٬ فلسفه وجود ٬٬  بلند تر بگوش میرسد .کتاب ٬٬ طاعون ٬٬ البرت کامو دست بدست میگردد و کجاست که گفتآوردی از فریدریش نیچه به چشم نخورد . او را بزرگترین اندیشمند ٬٬ بحران ٬٬ می دانند. هر چند روانشناسان توصیه میکنند که در وضعیت موجود نباید بسیار اندیشید مگر صد ها اندیشه پرداز چون سلاوو سیساس ، ک . جینتینا ، ‌نوام چامسکی ، نوح هراری ، چارلز تایلر و دیگران دست از سخن برنمی دارند و درمفصل گذشته و آینده پیرامون جامعه فردا به تولید فکر می پردازند . اینها تنها نیستند . دراین روزها به موازات گرایش های فکری ، معلومات و احصاییه های دیگری نیز منتشر میگردند که گستره بحران را نه تنها در عرصه بهداشتی بل در بُعد اقتصادی و پیآمدهای اجتماعی آن بیان می دارد . صندوق بین المللی پول و بانک جهانی با مهارت و احتیاط خبر ٬٬ کسادی ٬٬ در اقتصاد جهانی را منتشر میسازند . اقتصاد دانان ورزیده و کارشناسان با تجربه گامی فراتر می نهند و از خطر ٬٬ کاستگی ٬٬ و ٬٬ رکود ٬٬  نه تنها در اقتصاد های ملی بل از اثرات نا گوار آنها در مناسبات اقتصادی جهانی هوشدار می دهند . همه به این باور اند که بحران کووید ـ ۱۹ بار سنگینی را بجا خواهد گذاشت و چنانچه درهمه بحران های پیشین دیده شده این بار را بار دیگر بدوش مردم خواهند گذاشت. دولت های ملی در کشورهای غربی به عواقب کار واقف اند و کوشش دارند با خونسردی شیرازه های نظام خود را حفظ نموده ، و از بروز تشنجات و نا آرامی ها ی اجتماعی جلوگیری کنند . آنها با تصویب و اخذ قرضه های سرسام آور دولتی با بحران کرونا که به تدریج به بحران اقتصادی مبدل می گردد مقابله می کنند . نخبه گان سیاسی آنها با ژست عاقلانه اذعان میدارند که کرونا همه گیر است و میان این و آن فرقی نمی گذارد . بنا براین باید از اقدامات حکومت پیشتیبانی نمود و با قبول قیودات و تحریمات دوشادوش همدیگر در برابر این ویروس مبارزه کرد . گوش های آشنا با این گفته های مدبرانه نیک می دانند که زنده گی درعمل به گونه دیگریست .همه میداند که امکان انتشار ویروس درمیان خانواده ایکه دریک اپارتمان کوچک زنده گی میکند به مراتب بیشتر از قصری است که در آن دو سه نفری بیش بود و باش ندارند . کسانی که بنا بر شیوع کووید ـ ۱۹ شغل خود را از دست داده اند نمی دانند که مخارج زنده گی خود را چگونه تامین کنند . رویهمرفته محرومیت و سرگشته گی فرودستان درمقایسه با ناراحتی فرادستان چنان بزرگ است که گویی کرونا در گام نخست به جنگ با توده های مردم برخاسته است . با این حال اگر پس از اپید می کرونا بار سنگین اقتصادی و اجتماعی ناشی ازبحران،‌ به ویژه بار قرضه های بزرگ دولتی بدوش مردم گذاشته شود ناگفته پیداست که از استاندارد زنده گی مردم کاسته خواهد شد و در مناسبات اجتماعی شگاف های ژرفی پدید خواهد آمد . آنانی که به آینده بشریت باور دارند کرونا را انگیزه ای میدانند برای خردورزی و نگرش انتقادی در باره آنچه که بوده و خواهد بود .

بر خی میگویند که گوش ٬٬ جهانی سازی ٬٬ بدست کروناست و این موجود ٬٬ زنده و یا غیرزنده ٬٬  پیوسته بر پیکر نیولیبرالیزم شلاق می زند . هر چه باشد ، پاندومی کرونا روزی به پایان خواهد رسید و پس از ارزیابی های دقیق معلوم خواهد شد که این تزها تا چه اندازه درست و یا نادرست بوده اند . اما آنچه نیاز به اثبات ندارد همانا ٬٬ بحران ٬٬ است و بار سنگین ناشی از آن . همین اکنون بحث در باره ٬٬ توزیع مجدد ٬٬ و ضرورت تغیرات اجتماعی براه افتیده  و شعار ٬٬ مساوات در تقسیم بار سنگین ٬٬ که مورد حمایت اقتصاد دان های شناخته شده  چون کورت بایر ( مدیر پیشین بانک جهانی ) ، ماکسیمیلیان کی زی ( استاد دانشگاه اکسفورد ) و صدهایی دیگر قرار دارد مطرح شده است تا هزینه های بحران متناسب با کیسه هر شهروند تقسیم شود و آنانی که ثروت بیشتر دارند سهم بیشتر را به عهده گیرند . تحقق این شعارمستلزم وضع مالیات دولتی شدید بر ثروت های بزرگ است که تا ایندم از پرداخت چنین باج و خراجی در امان بوده اند .از روی تصادف در این روزها ی پُرهنگامه کتاب پُرمغزی در باره علل ٬٬ نا برابری اقتصادی ٬٬ و ضرورت ٬٬ توزیع مجدد ٬٬ ثروت بنام ٬٬ سرمایه و ایدیولوژی ٬٬  به زبان المانی به نشر رسید و تو جیه علمی شعار داد خواهانه را بدست داد . در اساس این کتاب ادامه کتاب ٬٬ سرمایه در سده بیست و یکم ٬٬ است که تا اکنون بیش از دو نیم میلیون بار در سراسر جهان به فروش رسیده است . هر دو کتاب از گنجینه بزرگ احصاییه ها و معلومات اقتصادی جهان ما تغذیه می شود که نویسنده ، پروفیسور توماس پیکیتی فرانسوی و هزاران همکار او در ٬٬ پایگاه احصاییه های نابرابری جهان ٬٬ گرد آوری نموده اند . این کتاب را باید در جای دیگر به تقریظ گرفت . اما در رابطه با بحران کنونی جا دارد تا گفته شود که بررسی تاثیرات علتی ایدیولوژی مالکیت خصوصی بر سیر رُشد درازمدت نابرابری اقتصادی ـ‌ اجتماعی و مطالعه جهان غیراروپایی به ویژه چین ،‌ جاپان ، هند و ایران در تحلیل نابرابری دو گرانیگاه مهمی اند که مولف با صلاحیت علمی به آنها می پردازد و نتایج درخور توجه را عرضه می دارد. پیکیتی صورت بندی های اقتصادی ـ‌ اجتماعی و به ویژه ایدیولوژی های دوره های برده داری ، ملاکی و سرمایه داری را موشگافانه مورد ارزیابی قرار میدهد و از فراز و فرود جنبش های چپ درسده بیستم به خصوص سوسیال دموکراسی و فروگذاشت اجتماعی آن سخن میگوید. او در بخش های سوم و چهارم کتاب خود بدین نتیجه میرسد که اکنون در جهان ما اردوگاه های جدید سیاسی بوجود آمده اند و فضای ایدیولوژیک نو به مشاهده میرسد. توماس پیکیتی دانشمند بورژوایی و هوادار ریفورم است ولی به موضوعات اساسی چپ سخت رغبت می ورزد . او براندازی سرمایه داری را ضروری دانسته و پایان سرمایه داری را نه تنها آمدنی بل خواستنی میداند . جامعه شناسی او که ایدیولوژی را عامل علتی در تکامل اجتماعی میداند ناگزیر درزیر تاثیر داوری ارزشی قرار دارد . این امر او را به سوسیالیزم دموکراتیک میکشاند . پژوهش های پیکیتی پُر دامنه اند ولی با اهمیت ترین نتیجه گیری های او افزایش هر بیشتر ٬٬ تمرکز سرمایه ٬٬ و توسعه ٬٬ نابرابری ٬٬ است . او با زبان ارقام نشان میدهد که سرمایه از سالهای ۱۹۸۰ میلادی بدینسو به شدت تمرکز یافته و تجمع آن در کنسرن های بزرگ دیجیتال چون گوگِل ، اِ پل ، ‌فیسبوک ،‌امازون و ... تجلی خاص دارد . در روز گارما گونه و شیوه تمرکز ثروت عاملی است که تشنجات اجتماعی و گرایش های ناسیونالیستی را دامن میزند . از سوی دیگر این نابرابری خود خواست سرمایه داری بوده و ریشه های آن سیاسی و ایدیولوژیکی اند . نابرابری زمانی بیشتر میگردد که ثروت اندوزی از آهنگ رُشد اقتصادی جهان پیشی گیرد . پیکیتی برای هردو معضل ( تمرکز سرمایه و نابرابری )  راه حلی پیشنهاد می کند : توزیع مجدد

این دانشمند شناخته شده جهان که خواهان لغو مالکیت خصوصی نیست و هنوزدرباره مناسبات اجتماعی پس از این شکل مالکیت نسخه مشخصی ندارد می گوید که مالکیت اشکال متعددی دارد و مالکیت خصوصی یکی از آنهاست . برای سازماندهی جدید مالکیت خصوصی باید سر از نو فکری شود. تا این زمان باید توزیع مجدد و رادیکال ، یعنی وضع مالیات شدید دولتی بر درآمد و ثروت میلیاردرها تا نود در صد از تجمع بیشتر سرمایه در دستان اندک جلوگیری نماید . توزیع مجدد همچنان نابرابری را کاهش میدهد .پول بدست آمده از بابت مالیا ت اخذ شده از میلیارد رها میتواند در راه رفاه و حل پرابلم های اجتماعی مردم بکار گرفته شود و به جوانان جهت ابتکار و تشبث اقتصادی سپرده شود .

طرح های پیکیتی چنانچه خود میگوید موی بر بدن نیو لیبرال ها و محافظه کاران راست نموده است . اما کرونا و بحران ناشی از آن شعار ٬٬ توزیع مجدد ٬٬ و٬٬ تقسیم عادلانه بار سنگین اقتصادی ٬٬ را در دستور روز قرار داده است . ثروتمندان که همیشه از بحران ها جان به سلامت برده اند این بار باید سر فرود آورند و مسوولیت های اجتماعی خود را انجام دهند .  زیرا ثروت خود پروسه اجتماعی است و از اجتماعی برخاسته که سرمایه داران در آن بزرگ شده اند .

توزیع مجدد میتواند همچنان شعار همه نیروهای دموکراتیک و داد خواه افغانستان باشد تا در این نابرابری جانکاه مردم چیزی را بدست آورند که از آن خود شان است .

یادداشت ها

ـ پایگاه احصاییه های نابرابری جهان یا World Inequality Database   بانک بزرگ معلومات احصاییه ویی جهان است که با اهتمام تیم بین المللی کارشناسان و مو لفین همکار پیکیتی در سال ۲۰۱۳ میلادی تا سیس شد .

ـ توزیع مجدد یا Redistribution  فرآیند توزیع موجود درآمد ، ثروت و ... درجامعه است و بیشتر روی وضع مالیات سنگین بر صاحبان درآمد بالا و تعین پرداخت های انتقالی خاص برای افزایش قدرت خرید گروه های درآمدی پایین اتکا دارد ، میتواند نقدی و یا جنسی باشد .

ـ کتاب سرمایه و ایدیو لوژی در ماه سپتامبر ۲۰۱۹ میلادی به زبان های انگلیسی و فرانسوی به چاپ رسید . نشر آن به زبان المانی در نیمه اول ماه مارچ ۲۰۲۰ میلادی صورت گرفت . کتاب دارای ۱۲۳۲ صفحه ، چهار بخش و هفده فصل می باشد .

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۴۰۴

اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

 

 جایگاه سازمانهای حزبی محلی درپیاده نمودن اصول و آرمانهای حزب

 

 

انجنیرمحمد امین پرتو

 

حزب آبادی افغانستان منحیث یک حزب ملی ، دادخواه ، سراسری و فراملیتی یک سازمان سیاسی برنامه محوراست.اصول و آرمانهای حزب در برنامه علماْ تنظیم شده که درکنگره  ۱۹اسد ۱۳۹۷  حزب به تصویب رسید ، بازتاب دارد. جهت آگاهی اعضای حزب از اصول مرامی آن کورس های آموزش حزبی وکنفرانس های آموزشی ازطریق جلسات گروپی حزبی درهمه کمیته های حزبی ولایتی و معادل آن راه اندازی شد.

سازمانهای محلی حزب ، طبق تعریف اساسنامه ( فصل سوم، ماده هشتم )عبارت اند از: ـ کمیته های حزبی ولایتی و معادل آن ،

ـ کمیته های حزبی شهری ،

ـ کمیته های حزبی نواحی،

 ـ کمیته های حزبی ولسوالی،

ـ حوزه های حزبی ، و

ـ گروپ های حزبی .

هرکمیته طبق وظایف قید شده دراساسنامه حزب درجهت پیاده نمودن اصول و آرمانهای حزب وظایف مشخص دارند که در فصل چهارم اساسنامه درج شده است.

ماده بیست یکم اساسنامه جزب ما، گروپ ها و حوزه های حزبی را مورد بحث قرار داده است:

« گروپ های حزبی نقطه اتصال و ارتباط حزب با مردم بوده و براساس محل کار و یا محل زیست ایجاد میشود .گروپ های حزبی اهداف حزب را درمیان مردم تبلیغ نموده ، جلب و جذب بهترین ها را به صفوف حزب مورد توجه دایمی قرار میدهند. گروپ های حزبی روابط ومناسبات نزدیک و دوستانه را با شخصیت های ملی ، فرهنگی ، تجاری و قومی ایجاد و تقویت میبخشد .در صورتی که دریک محل بیش ازسه گروپ حزبی وجود داشته باشد ، حوزه حزبی ایجاد میگردد. پذیرش به حزب ، جمع آوری حق العضویت و اعانه ، تدویر جلسات گروپی، ارتقای آموزش اعضای حزب ، تامین ارتباط با مردم در ساحه مربوط ، تبلیغ اهداف حزب ، تحقق مصوبات مقامات مافوق با تهیه پلان های تدابیری، ایجاد گروپ های علاقمندان وغیره از وظایف حوزه حزبیست.» حوزه حزبی به کمیته های ناحیه ، شهر بدون ناحیه ،و ولسوالی گزارش ده می باشند . حزب ازطریق ارگانهای عالی رهبری کننده خود چون کنگره ، پلینوم های کمیته مرکزی ، جلسات بیروی اجراییه و دارالانشا، مسایل ملی و زنده گی حزبی را مورد بررسی قرارداده مصوبات و پیام ها صادر می نماید.

بربنیادهمین اصول زرین ، سازمانهای محلی حزب آبادی افغانستان درپیوند نزدیک با مردم ولایه های ناتوان محل قرارداشته ، با آشنایی ازمشکلات و خواستهای آنها با امکانات دست داشته درراه برآورده شدن این خواست ها مبارزه و تلاش می نمایند. باوجود شرایط دشوارو پیچیده امنیتی درمحلات ، اعضای حزب ما درغم وشادی با مردم همراه بوده  و این رابطه و پیوند باعث موجودیت و رشد اتوریته سازمانهای حزبی ما در محلات شده است . دراین نوشته میخواهم با اختصاریک بخش کوچکی ازاین تلاش و دستاوردها را که درشرایط دشوارو خونین کشور بدست آمده است را برشمرم.

در بیشتر ولایات کشور، درجنب مقام ولایت ، « شوراهای احزاب سیاسی » فعالیت دارند که خوشبختانه حزب آبادی افغانستان منحیث حزب قانونی و ثبت شده  درریاست های عدلیه ولایات عضو فعال این شوراها میباشد. این شوراها با مقامات مسوول ولایت ارتباط و نشست های منظم داشته از این طریق دیدگاه های سازمانهای عضو و خواست های مردم را با مسوولین امور درمیان میگذارند.

 شورای ولایتی احزاب سیاسی ولایت کندز که با ترکیب شانزده نفربکابل آمده و با رهبری احزاب سیاسی روی مسایل ملی ، و کارمشترک میان احزاب دریک جبهه واحـد ملاقات داشتند . خوشبختانه آغاز این نشست ها با رهبری حزب آبادی افغانستان بود .

رفیق پروفیسور راوش رییس حزب ، و دوکتور جانبازعضو دارالانشا از سوی حزب دراین ملاقات شرکت نموده ، برعلاوه صحبت مفصل روی اهداف و آرمان های مردمی حزب، آماده گی خود برای همکاری های لازم با این شورا را ابراز نمودند. که خبر آن قبلا ازطریق رسانه های حزب ، ازجمله  تارنمای وزین بامـداد بازتاب یافت.

اعضا و رهبری کمیته حزبی ولایتی جوزجان درسازماندهی و تنظیم تظاهرات کارگران موسسات نفت وگاز شبرغان نقش موثرایفا نموده ، همه روزه با کارگران بوده، با سخنرانی های پرشورهمبستگی وهمراهی خود را با خواست های برحق کارگران ابراز نمودند.

آنها پیام همبسته گی دارالانشای حزب آبادی افغانستان را بصورت گسترده چاپ و در بین کارگران معترض توزیع نمودند.

کمیته حزبی ولایتی بلخ ضمن تلاش های گسترده سیاسی واجتماعی ، طبق تفاهمی که با موسسات تحصیلات عالی و نیمه عالی ولایت دارد ، تعدادی ازجوانانی که درامتحان کانکور پوهنتونها نتوانستند به رشته دلخواه شان راه یابند را به موسسات تحصیلات عالی بلخ با امتیازمعرفی نمود.  این کار در دفتر مرکزی حزب نیز انجام شده است.

کمیته حزبی ولایتی هرات ، درپهلوی سایرتلاش های مردمی ، کورس های آموزش سیاسی را راه اندازی نمود که درآن جوانان حزبی و غیرحزبی شرکت  ورزیدند.

در این کورسها که ازجانب رهبری حزبی ولایت پیش برده می شود، طبق اجندای مشخص ،روی مسایل موردعلاقه بحث وگفت و گو صورت گرفت.راه اندازی این کورس ها نقش برجسته درتنویر، جلب وجذب جوانان دارد.چنان که درترکیب کمیته ولایتی هرات حزب ما سهم جوانان ( پسر و دختر) پیوسته افزایش مییابد.

کمیته حزبی ولایتی هلمند حزب آبادی افغانستان با وجود شرایط دشوار و پیچیده کاری درآنولایت در پهلوی  سایر فعالیت های منظم سیاسی و سازمانی ، با حضوردرستاد کمپاین انتخابات ریاست جمهوری و بدون دریافت پول از سوی تیم مورد حمایت ، درچهارصد محل رای گیری نماینده فرستاده ، وبااستفاده ازاین امکان پیوند مردمی اش را تقویت نمود.

کمیته حزبی ولایتی بامیان روابط منظم با نهادهای جوانان وموسسات تعلیمی برقرارنموده ، محافل ، گردهم آیی ها و نشست های منظمی را سازماندهی نموده و با این نهادها همکاری دوامدار دارد.

راه اندازی مراسم تجلیل از« هشتم مارچ ، روزجهانی زن » که به ابتکار و سهمگیری گسترده بانوان عضو حزب صورت گرفت ، نشانه پیوند وسیع حزب ما با مردم و جوانان این ولایت میباشد. علاوتاْ پیشگامان کاردراین ولایت پیوسته مورد تقدیر کمیته ولایتی حزب در بامیان قرارمیگیرند .

کمیته ولایتی غزنی حزب آبادی افغانستان ضمن توجه جدی به کاردرمیان جوانان ،  روابط حسنه با مقامات مسوول ولایت را برقرار نموده ، درجلسات و نشست های آنها فعالانه اشتراک ، و خواست های مردم را با آنها در میان می گذارد. هیان رهبری حزب در این ولایت مدافعین صدیق وطن و سربازان پیشتاز را مورد تقدیر و مکافات قرار داده اند.

رهبری کمیته حزبی ولایتی ننگرهار با داشتن پیوند نزدیک با مردم درمحلات ، درسطح ولایت نیزدرجلسات با نهادهای دولتی و موسسات بین المللی ولایت شرکت فعال داشته ، درهمراهی با مردم از روزهای ملی تجلیل ، و با گل گذاری برمزارشاه امان الله غازی بانی استقلال قدردانی بعمل آورده اند. 

در کمیته های ولایتی و شهری کابل حزب ده ها اقدام سودمند به نفع حزب و مردم سازماندهی شده است که درگسترش پیوند حزب با مردم ، و افزایش اتوریته حزب ما موثرمیباشد. به عنوان نمونه:

چون درمحل صرف یک ایستگاه مرکزی و خط السیر موترهای لینی وجود داشت، به ابتکارناحیه پانزدهم حزبی شهرکابل وملاقات های با ارگانهای مربوط  درمورد صورت گرفت. چون تراکم نفوس در منطقه سیار زیاد و موترهای موجود مشکلات مردم را رفع نمی کرد خط السیر دوم ازمحل دیگرایجاد واین لین جدید به کمک ترافیک و ترانسپورت رسما طی محفل افتتاح گردید که سهولت زیاد به شهروندان ایجاد نمود.

رهبری حزب ، و رهبری کمیته های حزبی ولایتی درتلویزیون های مرکز و ولایات ، در نشست ها و میزهای مدور شرکت نموده ، اهداف و پالیسی های حزب را روی مسایل قابل بحث تشریح و صدای حزب را به گوش هموطنان عزیز می ‌رسانند.

سایرسازمانهای حزبی ما درمحلات نیز در بخش های مختلف سیاسی ـ سازمانی ، تبلیغی و ابتکارات مردمی دستارود ها واندوخته های با ارزش کاری را باخود دارند که درآینده درمورد آن خواهم نوشت .

اعضای رزمنده حزب آبادی افغانستان، بخصوص نسل جوان و بالنده کشور طبق اسناد مرامی درپیاده نمودن اهداف انسانی حزب نقش برجسته داشته ، دربین جوانان کارمثمر را سازماندهی نمودند که نتیجه کارشان طی سال گذشته صدها جوان اعم از دختر و پسر به صفوف رزمنده حزب محبوب ما درمرکز و ولایات کشورپیوستند .

کمیته های حزبی ولسوالی ، نواحی و گروپهای حزبی نقش فعال در تامین ارتباط با مردم ، سازمانهای جامعه مدنی ، شورا های قومی ، احزاب ، نهاد های تعلیمی و تحصیلی دارند که با ترتیب پلان کاری هدفمند برای سال جاری ، صدای حزب و اهداف عالی انسانی و ملی حزب را بگوش هموطنان عزیز برسانند و بهترین های شان را به صفوف حزب جذب کنند تا این درفش با افتخار دست بدست و نسل به نسل به اهتزاز نگهداشته شود .

زنده باد حزب آبادی افغانستان !

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۰ـ ۱۶۰۴

Copyright ©bamdaad 2020

 

وحدت سازمانهای چپ دموکراتیک عملی شده میتواند ؟

محمد ولی

آنانیکه تعلق سیاسی وتشکیلاتی با احزاب و سازمانهای جدا شده از ح.د.خ.ا.( حزب وطن) دارند آرمان وحدت این تشکلات را جز آرزوهای وطنپرستانه وعدالتخواهانه شان می دانند .

دراوضاع موجود خلای نبود یک سازمان نیرومند سیاسی عدالتخواه و ترقی پسند وضعیت را یکطرفه به جانب بحران آفرینی وبی ثباتی رقم میزند.

از لحاظ عملی چنین سازمان سیاسی واحد میتواند پا به عرصه سیاسی کشور بگذارد. اما جمع عددی سازمان های چپ دموکراتیک باعث تشکیل یک حزب واحد نیرومند سراسری و دارای نقش موثر در حیات سیاسی کشور شده میتواند؟

احزاب چپ دموکراتیک عمدتآ بعد از فروپاشی حاکمیت حزب وطن به شکل سازمان های جداگانه به فعالیت آغاز کردند.

ح د خ ا  سه مرحله سیاسی را عقب گذاشته است: 

-  مرحله اپوزیسیونی.

-  زمان حاکمیت.

 - زمان پس از فروپاشی حاکمیت .

مبارره حزب واحد دردوران اپوزیسیون تحت زعامت جمعی ، با دسپلین وهمبسته گی منتج به آن شد که با یک قیام نظامی درراس رهبری جامعه قرارگرفته ، دربرابر جنگ وتروریزم وحامیان جهانی آن مقاومت نماید وزنده گی سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه را موفقانه رهبری نماید.

پس از فروپاشی نظام تحت رهبری حزب که روی عوامل آن دراین نوشته کوتاه نمی شود تماس گرفت ، حزب دچار فروپاشی تشکیلاتی شده رهبران و کادرهای آن جبرآ ازکشورخارج گردیدند.

عده ای از کادر ها درداخل و خارج سازمانهای حزبی ایجاد کردند و به شکل حلقات جدا ازهم به کار سازمانی و تشکیلاتی اقدام نمودند که احزاب امروزی حاصل کارهمان کادرهاست.

احزاب امروزی با حزب واحد قبلی دو پیوند را حفظ کرده اند یکی کادرها واعضا ،  و دیگری آرمان عدالتخواهی وترقی پسندی. این احزاب از لحاظ برنامه وی آرمان مشترک دارند واز لحاظ اساسنامه وی هم تفاوت جدی در میان نیست ، یعنی حزب دچار انقطاب برنامه وی واساسنامه وی نشده از لحاظ تشکیلاتی درگیر تعدد گردیده است.

آیا میشود این سازمان ها تا سرحد وحدت تشکیلاتی باهم تقرب نمایند؟ 

حزب سیاسی باید ناگواری های گذشته را تکرارنکرده بلکه فراموش نماید . همانطوری که انسانها از اشتباه عاری نیستند احزاب نیز نمی توانند عاری ازاشتباه باشند . شاید این اشتباه در تعین استراتیژی وتاکتیک باشد ، یا درنحوه کارسیاسی درمیان مردم ، ویا درحالت اقتدار در شیوه حکومت داری.

تاریخ یک حزب سیاسی انعکاس خوبی و زشتی شیوه های عمل وکار آن است ، باید تاریخ گذشته اش را مورد ارزیابی قراردهد وبا ترک غلطی های گذشته بسوی کشف راه های جدید به مبارزه برخیزد.

با تاسف رهبران گذشته حزب واحد حاضر نشدند کنگره یا کنفرانس حزب درداخل یا خارج کشور دایر گردد تا درآن با ذکر کمی ها وعوامل سقوط فاجعه بار آن مسیر جدید مبارزه  با شرایط جدید جامعه مورد ارزیابی قرارگیرد و حزب واحد دوباره به فعالیت آغاز نماید .

زمانی که جریان دموکراتیک خلق با نشر مرامنامه اش درجامعه بحیث یک نیروی جدید با اوای بلند پا به عرصه سیاست گذاشت ، و زمانی که مدت چهارده سال قدرت را بدست داشت زمان متفاوت با حال واحوال امروز بود.

آن زمان موضعگیری صریح طبقاتی حزب از لحاظ مبارزه در داخل و طرفداری از اردوگاه ضدامپریالیستی و استعماری درعرصه بین المللی خطوط روشن را در برابر روشنفکران و اعضای حزب قرارداد که بربنیاد همان معیارها جوانان به حزب جدب می شدند وسازمان های حزبی درموسسات تحصیلی و تعلیمی  ، ادارات دولتی ، موسسات تولیدی وکارخانه ها وحتا در دهات میان دهقانان توسعه می یافت .عین موضعگیری حزب در زمان حاکمیت با حمایت نظامی ، سیاسی و کمک های وسیع اقتصادی اتحاد شوروی در زمان بر سراقتداری ادامه یافت وبا آغاز تغیرات درسطح جهانی وتغیردرقطب بندی آن دوران حزب نیز تغیراتی در خطوط مرامی واصول تشکیلاتی را رعایت نمود.

پس از فروپاشی حاکمیت حزب وتشکل مجدد سازمان های جدا گانه این سوال به میان آمد که در وضع جاری روی کدام خطوط برنامه وی واصول تشکیلاتی باید باهم یکی شد؟

بربنیاد مبارزه طبقاتی ، مبارزه بخاطر تامین تساوی حقوق اقوام وملیت ها، مبارزه آزادیخواهی یا رسیدن به قدرت؟ 

روح وخرد جمعی یک حزب دور خطوط مرامی آن گردش میکند که ماهیت درونی حزب را شکل میدهد ، شیوه بسیج و تشکل اعضای حزب و تبارز بیرونی آن ها درخطوط اساسنامه وی آن تبارز میکند که درحقیقت این دواصل تعهد فکری وشکلی آنرا میسازد .

اگر تشکلات جداگانه حزب باهم یکی شوند روی همین دو خط حرکت خواهند کرد ؟ 

تا جایی که ازهردو سند احزاب بر می آید درهردو اصل تفاوت های وجود ندارد که آنها را ازهم جدا نگهدارد ، پس میتوانند بدون دغدغه های مرامی وسازمانی باهم یکی شوند.

آنچه این سازمان ها را باهم یکی می سازد مبارزه برای نهادینه سازی دموکراسی و تحکیم حاکمیت قانون میباشد .

درروشنی اسناد مرامی و اساسنامه ها این احزاب چگونه میتوانند راه درهم آمیزی فکری وتشکیلاتی را پیش گیرند؟ 

حوادث بعد ازسقوط به صورت طبیعی برخی تمایلات ناسازگار با گذشته را نزد عده ای از اعضای حزب ایجاد نمود ازقبیل : دل شکسته گی از مبارزه ، نفی هرآنچه در گذشته ارزس داشت ، انکار وعقبگرد ازباورهای گذشته، یا تمایلات سمتی، محلی  قومی و ادامه مبارزه زیر نام قوم و سمت و زبان ،  و یا هم چسپیدن برهبران متوفا و حرکت روی اندیشه های ایشان .

نام حزب (ح.د.خ.ا.) بعدآ حرب وطن بود ، امروز کسانی ازهمان حزب هستند که خود را به حزب دموکراتیک خلق افغانستان مربوط میدانند ولی قبول ندارند که نام ‌این کشور افغانستان باشد .

کسانی هم هست که معیار مبارزه شان یکی از رهبران فقید حزب است .

تا جای که دیده میشود همین دو اصل نزد برخی اعضای حزب معیار تشکیل حزب میباشد ، اصل سوم موقف کسانی است که بحیث روسای احزاب شناخته شده اند .

برای وحدت مجدد چکیده های حزب گذشته باید قبول تساوی ملیت ها و اقوام ، احترام به همه اقوام وقبایل ، عدم برتری جویی زبانی وسمتی معیار باشد .

کسانی که به گرایشات تفوق طلبی قومی و زبانی معتقد باشند نمی توانند دریک تشکل سیاسی واحد وسراسری برمبنای تامین حقوق همه مردم افغانستان جمع شوند. باید دامن حزب از وجود اندیشه های تفرقه انگیز پاک باشد.

اگر تمایل صادقانه برای تشکیل حزب واحد وجود داشته باشد این اصل مدنظر گرفته شود که حزب واحد برای زنده ها به منظور مبارزه برای خوشبختی مردم تشکیل گردد . با حفظ احترام و قدر دانی از جایگاه رهبران فقید وتمجید از نقش شان در اساسگذاری حزب ، رهبری حزب در روزها و سال های دشوار مبارزه ، توانایی رهبری دولت و جامعه پس از تحول هفت ثور۱۳۵۷ نباید درستایش یا بدگویی رهبران گدشته که یکی از عوامل عدم نزدیکی است مصروف شد ، بلکه همه را بحیث رهبران صاحب خرد و توانایی احترام گذاشت .

کسانی که زیرنام رهبران گذشته حزب بسازند و مبارزه کنند مشکل است که در یک حزب واحد باهم جمع شوند . بهتر است به این نحوه کار و مبارزه کمی با توجه برخورد صورت گرفته در پی طرق نوین مبارره برابر با شرایط جاری برخاست.

مشکل دیگر که ازهمه بیشتر مانع وحدت میگردد خود نگری و خود محوری برخی روسای احزاب است که نمی خواهند از مقام رهبری احزاب کم عده و فاقد نفوذ شان بی جا شوند.

دو دورانتخابات سال گدشته ( انتخابات پارلمانی و انتخابات ریاست جمهوری ) شاهد زنده  و قابل انتباه برای رهبران است که نشان داد کاندیدان  شان به پارلمان راه نیافتند و در انتخابات ریاست جمهوری از یک چهره معین و به تفاهم رسیده حمایت نکردند بلکه موضعگیری های شان به نفع کاندیدای ریاست جمهوری باعث طعنه بازی و برخ کشیدن عیوب همدیگرگردید وتا هنوز ادامه دارد.

اگر روسای احزاب باهم به تفاهم برسند و راه درست غرض رییس شدن را جست وجو کنند ، به خاطر تشکیل حرب واحد و رنجهای مردم باهم تفاهم کنند وخود گذری نمایند شاید کار وحدت حزب آسان تر گردد.

روی این عوامل بادرک ضرورت رنج ها وعوامل بدبختی مردم روسای احزاب به ضرورت تشکیل یک حزب واحد لبیک نگفته اند . اگر باری به وحدت رسیده اند شکننده و زود گذر بوده است .

هیچ یک ازاین احزاب از داعیه تشکیل حزب واحد انکار نمی کنند ، در اسناد و فیصله هایشان پیوسته از ایتلاف ، اتحاد و در نهایت وحدت سازمان های ملی و دموکراتیک نام می برند اما درعملی سازی این داعیه آن طوریکه باید ایثار واز خودگذری کنند نمی کنند چه بساکه بعضی ها میگویند حزب هستیم بیایید یکجا شوید ، دروازه های حزب بروی همه باز است ماخود محور نیستیم .این شیوه دعوت نماینگر خود محوری بوده، نمی تواند شعار وحدت حقیقی احزاب باشد.

دراخیر این سوالات در برابر احزابی که بصورت جداگانه عمل میکنند مطرح میگردد: 

۱ -  آیا این احزاب جدا ازهم بیک نظام فکری قابل قبول جامعه افغانی که درمقایسه با سی سال قبل هیچگاه به این مقیاس معروض بنیاد گرایی مذهبی نبوده است ارایه کرده اند مخصوصاْ که بنیاد گرایان از حمایت کشورهای همسایه ، ناتو ، غرب وامریکا وحتا روسیه برخوددار اند؟ 

۲-  بنیاد گرایی بانقش فعال در جنگ ، سیاست ، دیپلوماسی  و دست بلند دراقتصاد مافیایی با تنظیم های جهادی می توانند وجوه مشترک پیدا کنند و برای سر کوبی هرنوع جنبش عدالت خواهی و ترقی پسندی قانون مدار یکجا عمل کنند ، آیا احزاب چپ و دموکراتیک درمرحله اول بین خود وبعدْ بادیگر گروه های تحول طلب وغیربنیادگرا میتوانند درپی دریافت متحدین وحمایه گران ملی ، منطقه وی وجهانی برآیند؟

 ۳ـ بادرنظرداشت ازهم پاشی بنیادهای تفکر ملی زیر سایه بنیاد گرایی و یکسوگرایی محلی وبادرنظر داشت اصل اعتقاد به ترقی و پیشرفت، دموکراسی وحقوق بشر در روشنی سنن و رسوم پسندیده مردم خط مشی ملی واحد  که بتواند بسیج کننده مردم و حافظ تمامیت ارضی باشد ارایه کرده اند؟

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۰ـ ۱۲۰۴

اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020