برنامه اتحادهای سیاسی موفقانه به پیش میرود
گزارشی از نشست هیات اجراییه « ایتلاف احزاب ، سازمان های سیاسی و شخصیت های غیرمتشکل ملی ، دموکرات و ترقیخواه افغانستان »
بروز دوشنبه ششم دلو سال ۱۳۹۹ ( برابربه ۲۵ جنوری سال ۲۰۲۱ ترسایی ) حوالی ساعت ۲ بجه بعد ازظهر به وقت افغانستان ، اجلاس فوق العاده و وسیع هیات اجراییه« ایتلاف احزاب ، سازمان های سیاسی و شخصیت های غیر متشکل ملی ، دموکرات و ترقیخواه افغانستان » تحت ریاست دیپلوم انجینرعبدالظهور رزمجو در دفتر حزب ملی مردم سالاری افغانستان در شهر کابل دایر گردید.
در جلسه اعضای هیات اجراییه محترمین هریک : رزمجو ، جبارخیل ، آرین ، خالد ، شاهین ، کیوان ، ثابت ، رهرو ، جمال و صدیقی افغانیار ، و از اعضای مجمع عمومی محترمین هریک : داکتر اصغرخیل منگل ، پوهاند داکتر راوش ، جنرال امان ، مختار، ساپی ، داکتر ایمل منگل و... اشتراک ورزیده بودند.
اجندا :
- ارایه گزارش مسوول شعبه سیاسی ایتلاف در مورد کار شان پیرامون دعوت سایر احزاب و سازمان ها به ایتلاف ، و چگونگی ایجاد جبهه وسیع نیروهای ترقیخواه و تحول طلب / محترم شاهین
ـ ارایه گزارش مسوول کمیسیون تدراک ایجاد حزب واحد محترم جبارخیل .
تصمامیم اتخاذ شده جلسه
در مورد بنداول اجندا :
بعد از انکه گزارش مفصل هیات سه نفری تفاهم ( رزمجو ، شاهین و جبارخیل ) با سایر احزاب توسط دیپلوم انجینر احمد شاهین ارایه شد ؛ پیشرفت ها ، اجراات ، چالش ها ، توافقات و دستآوردها مورد بحث قرارگرفت .
احزاب و سازمان های که قبلاْ در ایتلاف عضویت داشتند و بنابرملحوظاتی از ایتلاف فاصله گرفتند ( کمیسیوون تفاهم حزب وطن تحت ریاست انجینر صاحب نظرمحمد و شاخه فعالیت دوباره حزب وطن که تحت رهبری شادروان جبار قهرمان بود ، جنرال مهمند کتوازی ) و سایر نهادها عنقریب به اشتراک یک نماینده ایتلاف جبهه وسیع را بوجود خواهد آوردند ، احزاب که به حزب واحد میروند مستقل در آن شرکت کرده نمی توانند .
تنها حزب متحد ملی افغانستان موضع صریح خود را مبنی برعدم اشتراک در حزب واحد اعلان کرد، اما در جبهه همبستگی نیروهای ترقیخواه و تحول طلب اشتراک می ورزند.
بند دوم اجندا :
بعد از آنکه محترم شیرالله جبارخیل منشی ایتلاف و مسوول کمیته کاری تدارک و تدویر برای ایجاد حزب واحد سراسری گزارش خود را ارایه کردند ،جرو بحث آغاز شده و پرسش مطرح گردید که کدام احزاب به حزب واحد مصمم هستند تا بعداْ پیرامون چگونگی رفتن به حزب واحد که قبلاْ در طی طرزالعمل ها مشخص گردیده است بحث شود.
محترم میاگل خالد ، معاون حزب متحد ملی افغانستان باردیگر با صراحت اعلان کردند که حزب ما بنابر دیدگاه قبلی خود برای فعلاْ به حزب واحد نمی رویم و به دوستان آرزوی موفقیت داریم اما در جبهه کنارتان قرار می گیریم.
در جروبحث ها دوستان اشتراک کننده در اجلاس امروزی هر یک رزمجو ، شاهین ، آرین ، خالد ، صدیقی افغانیار، داکتر اصغرخیل منگل ، پوهاند راوش، مختار، امان ، کیوان ، ثابت ، جبارخیل ، رهرو ... به نماینده گی از احزاب ، سازمان ها و نهادهای شان به گفتمان بسیار صمیمانه و دوستان پرداختند .
در پایان کار اجلاس مشخص گردید که ایتلاف در نتیجه کار دوامدار توسط کمیته کاری یا کمیسیوون تدارک و تدویر در اسرع وقت ممکن به حزب واحد مبدل خواهد گردید که مورد تایید اکثریت مطلق به استثنای حزب متحد ملی قرارگرفت.
به نماینده گی حزب واحد یا ایتلاف موجود یک تن در جبهه اشتراک فعال خواهد ورزید ، و اگر ضرورت شد نام های احزاب شامل ایتلاف در جبهه تذکر داده شود و به نماینده گی رییس ایتلاف آنرا امضا خواهد کرد.
نتیجه جلسه ایجاد جبهه که بروز چهارشنبه نهایی می گردد با شما شریک می شود.
(سکرتریت کمیسیوون وحدت )
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۱ـ ۲۷۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
دونالد ترامپ و پایان کارش
دیپلوم انجینرعمرمحسن زاده
از دیر زمانی در ایالات متحده امریکا اصلی اعتبار دارد که آنرا ٬٬ کنترول و تعادل ٬٬ می نامند . پدران قانون اساسی این کشور از همان آغاز تدوین این وثیقه ملی سعی داشتند تا در میان قوای سه گانه دولت چنان توازنی وجود داشته باشد که در پرتو آن صلح ، ثبات و امنیت دوامدار کشور تضمین گردد . این آرزوی دیرین دیرپایی شگفت برانگیزی را نشان داد ولی در پایان کار دوره ریاست جمهوری ترامپ دیده شد که این کهن ترین قانون اساسی جهان غرب دیگر نمیتواند ثبات سیاسی ، صلح و وحدت ملی را تضمین کند ، زیرا از یکسو تضاد های جامعه و دولت در حال گسترش و از سوی دیگر قوای ثلاثه دولت با نقض ٬٬ کنترول و تعادل ٬٬ با هم در جدال و استخوان شکنی است . نمونه بارز چنین کشمکش تصمیم دونالد ترامپ ، رییس دولت و مسوول قوه اجراییه بود که در روز ششم جنوری ۲۰۲۱ میلادی به هواداران خود ( گروه های شبه نظامی فاشیستی ، گروه های نژاد پرست سفید پوست ، آشوب گران خرابکار و انارشیست ها و ... ) هدایت داد تا بر پارلمان کشور که آنرا به تقلید از امپراتوری روم باستان کاپیتول ( مرکز سنا ) نامیده اند یورش برند و مانع عملکرد مستقل و قانونی آن در پذیرش و تا یید آرا ٬٬ مردان انتخاب کننده ٬٬ رییس جمهور از سراسر کشور گردند . کاپیتول همچو قانون اساسی عمر درازی دارد و باشنده گان ایالات متحده از دوصد سال بدینسو به آن با نگاه ستایش دیده اند . جهان غرب هم این نهاد را مظهر دموکراسی و آزادی های لیبرال خود میداند و هنوز هم بدان روی دارد . کاپیتول در زمان موجودیت خود دو بار مورد تهاجم و تاراج قرار گرفته است : بار نخست انگلیس ها آنرا در سال ۱۸۱۲ میلادی آتش زدند و بار دیگر دونالد ترامپ و هوادارانش به آن تازیدند . آتش سوزی انگلیسی ها ناشی از شکست نظامی و آبروریزی سیاسی بود که برغم بزرگ نمایی و عقده گشایی نتوانست دموکراسی نوپا را واژگون کند . اما یورش ترامپ بر این نماد بزرگ دموکراسی بورژوایی نشانه گیری های سیاسی دیگر داشت و تکان لرزه هایی شدیدی را بر پیکر جهان غرب وارد نمود . رسانه ها در سراسر جهان از خرابکاری در درون کاپیتول ، تلفات جانی ، اخلال اجلاس خاص پارلمان بخاطر برسمیت شناسایی رییس جمهورنو، عدم جلو گیری پولیس فدرال از تهاجم ، پلان های از قبل تدوین شده و حادثات دیگر گزارش دادند و حتا رویداد ششم جنوری را کودتا خواندند . نخبه گان و بازیگران مطرح سیاسی ایالات متحده هم تکان خوردند و با نگرانی از عواقب فاجعه بار سیاست و رفتار ترامپ هوشدار دادند . آنها برای نخستین بار واژه ٬٬ ترامپیزم ٬٬ را بکار گرفتند و آنرا ترکیبی از اندیشه ها و رفتار های راست افراطی ، پوپولیستی و فاشیستی دانستند . از نظر آنها راز پیروزی ترامپ در کارزار انتخاباتی که رای ۷۵ میلیون تن را جلب نموده در اینست که او برای ناسیونالیست ها شعار ٬٬ تقدم امریکا ٬٬ ، برای نژاد پرستان شعار ٬٬ برتری نژاد سفید پوست ٬٬ ، برای بنیاد گرایان مسیحی پروتستانت شعار جنگ صلیبی ٬٬ طرفدار زنده گی ٬٬ ، برای عاشقان سلاح شعار ٬٬ فروش آزاد سلاح ٬٬ ، برای انارشیستان شعار ٬٬ دوری از دولت بیروکرات ٬٬ ، برای بیکاران شعار ٬٬ جای کار ٬٬ ، برای دهقانان شعار ٬٬ سبسایدی و حمایت دولت ٬٬ ، برای کم سوادان شعار دوری از ٬٬ اخبار غلط ٬٬ و شعارهای مشابه دیگری را داده و عدم تطبیق آنها را نتیجه خرابکاری دیگران به ویژه دموکرات ها ( چپ افراطی !؟ ) میداند. از دید این نخبه گان ترامپ شخص ورشکسته و بی عقل در امور اقتصادی ، فساد پیشه ، عیاش ، جبون و ترسو میباشد و از سخر روزگار است که او را اقتصاد دان لایق و متشبث ماهر ، آدم پاک نفس ، خداپرست و متقی ، شجاع و مرد میدان جنگ میدانند . از نگاه سیاسی دونالد ترامپ فاشیست ، دشمن دموکراسی و پارلمانتاریزم است و هواداران او نیز چنین افرادی اند . از اینرو پارلمان آسیب دیده ایالات متحده امریکا درنظر دارد تا با سرزنش این مرد ناپسند که مسوول همه وقایع ناگوار دانسته میشود بر اوضاع متشنج کنونی چیره گردد و حیثیت پامال شده خود را باز یابد . در مجلس نماینده گان برای دومین بار ٬٬ استیضاح ٬٬ و یا اگر بهتر گفته شود ٬٬ اتهام نامه ای ٬٬ علیه ترامپ به اکثریت آرا به تصویب رسید و به سنا راجع شد تا بمثابه داوری او را محکوم و سبکدوش نموده و از فعالیت های سیاسی او درآینده جلوگیری نماید .
روز بیستم جنوری ۲۰۲۱ میلادی روز یادکردن سوگند وفاداری رییس جمهور نو به قانون اساسی است . هوادرانش از او تقاضا کرده اند که مراسم گشایش کار او به طور معمول در روی پله های زینه دروازه غربی کاپیتول در فضای باز صورت بگیرد . اما مسوولین امنیتی پس از دستگیری افرا د مسلح و مقدار زیاد سلاح دید گاه دیگری دارند .
در قصر سفید از چندین دهه بدینسو معمول است که رییس جمهور نو در نخستین لحظات کار خود نامه ای از سلف خویش را روی میز کار خود می یابد . در چنین نامه ها حسن نیت ، آرزوی موفقیت ، اطاعت از او بمثابه رییس جمهور کل و وعده همکاری ابراز میگردد . به نظر نمی رسد که ترامپ چنین نامه ایرا از خود بجا گذارد و نیات نیک را برای جو بایدن بیان نماید . اگر شایع شود باید چند سالی بعد سراغ نامه ترامپ را از ارشیف ملی انکشور گرفت . دور شدن ترامپ از کرسی قدرت برای او و یارانش دشوار ولی برای آرامش سیاسی و تجدید روابط قصر سفید با کاپیتول حایز اهمیت جدی است . جوزف بایدن که اکنون خود را رییس جمهور همه شهروندان ایالات متحده میداند سعی خواهد نمود تا در بیان خط مشی حکومت خود مساله اجماع ملی و همکاری همه نهاد های دولتی را درمرکز کار خود قرار داده و راهکارهای آزموده شده را برای حل پرابلم های انباشت شده سیاسی و اجتماعی رویدست گیرد . ( برنامه کاری او باید به طور جداگانه مورد توجه قرار گیرد ) . گر چه خوشبینی نسبت به آینده در آغاز کار امر خوبی است ولی برخی از اگاهان سیاسی باور دارند که یورش ترامپ به کاپیتول پایان یک فصل تاریک تاریح امریکا نخواهد بود . در ایالات متحده امریکا تفاوت های شدید اجتماعی ، بیکاری فراگیر ،فقر رو به افزایش ، فرو لغزیدن لایه های اجتماعی به پایین ، فروپاشی زیرساخت ها ، نژاد پرستی ،نبود مصوونیت های اجتماعی و بیمه صحی ، آلوده گی محیط زیست ، کاهش قدرت اقتصادی ، تشنج با جهان بیرون و صدها پرابلم دیگر سنگ های پیش پای حکومت جدید است . دونالد ترامپ با وعده ایجاد ٬٬ جای شغل ٬٬ و بر گشتاندن آن از بیرون بداخل کشور در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی پیروز گردید . امروز پس از چهار سال دیده میشود که تعداد بیکاران هنوزهم افزایش بیشتر یافته است . رای دهنده گان ترامپ نه در آنزمان و نه در حال درک نمودند که نظم اقتصادی لیبرال آنکشور تنها در جایی ٬٬ محل شغل ٬٬ ایجاد مینماید که ارزان و بارآورنده سود بیشتر باشد ، نه در جایی که به آن ضرورت باشد و قوه خرید مردم را افزایش دهد . این اقتصاد با مداخله دولت در زنده گی اقتصادی مخالفت دارد و نمیخواهد که امتیازات و آزادی عمل خویشرا از دست دهد . جهانی سازی لیبرال و بهره گیری غیرمسوولانه از آن تمرکز تولید را در محلات معدود و فروپاشی اقتصاد را در سایر نقاط جهان ببار میآورد که کاهش محل کار و تولید در بسا از کشورهای جهان بشمول ایالات متحده امریکا پیآمد آنست . نسخه های ارزان قیمت و فریبنده دونالد ترامپ در حل مشکلات اقتصادی ـ اجتماعی ، جلوگیری از فاجعه های ایکولوژیک ، ممانعت از انتشار میکروب ها و ایپیدیمی ها چون ویروس کرونا و چاره سازی دشواری های دیگر بشری سودمند نبود و دردی را دوا نکرد . جو بایدن باید راه های دیگری جست و جو کند . میگویند نخستین فرمان های رییس جمهور نو ایالات متحده شمولیت مجدد ایالات در موفقتنامه حفاطت محیط زیست ، یکجا ساختن اعضای خانواده های مهاجرین در مرزهای آنکشور که به جبر از همدیگر جدا شده اند و توقف ساختمان پاپلین کیستون ایکس ال که تخریب و حشتناک طبیعت را در بر دارد خواهد بود . پیروزی بایدن که در آن نقش نیروهای چپ امریکا برازنده گی دارد امید های تازه را در این زمینه نیز بوجود آورده است که ایالات متحده در زنده گی بین المللی به سیاست های مسوولانه روی آورد و نقش مثبت را در حل معضلات جهانی ایفا نماید .
برای حل پرابلم های درونی ایالات متحده امریکا به ویژه رفع انقطاب اجتماعی ، کاهش نژاد پرستی ، کنترول نیروهای راست افراطی و شبه نظامیان فاشیستی و مسایل رُشد اقتصادی ـ اجتماعی مدت درازی ضرور است و دوره چهار ساله کار بایدن کفایت نخواهد کرد . در این جا نمیتوان انتظار چرخش بزرگ را داشت . اگر بایدن و تیم اش در رهبری قصر سفید بتوانند پاره ای از این مسایل را حل نمایند و ابزار موثری را برای تطبیق دموکراسی فراگیر و تحقق خواسته های نودو نُه در صد نفوس کشور بکار برند پس او از شمار موفق ترین روسای جمهور این کشور خواهد بود .
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۱ـ ۱۹۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
همکاری تسلیحاتی علیه ترکیه:
یونان و اسراییل مرحله جدیدی از روابط تسلیحاتی را آغاز کردند
محمود فاضلی
شواهد نشان می دهد روابط تسلیحاتی یونان و اسراییل وارد مرحله جدیدی شده و تلآویو به دنبال ایجاد تحول در صنایع دفاعی و اسلحه سازی یونان و همکاری با قبرس است و به همین منظور، سرمایه گذاری برای احیای کارخانههای ورشکست شده صنایع دفاعی یونان، در دستور کار دو طرف قرارگرفته است. تلاش تلآویو در حالی است که تنش قدیمی میان یونان و ترکیه ادامه داشته و انقره همکاری های تسلیحاتی یونان و اسراییل را به دقت مدنظر دارد. خرید سهام بزرگ ترین کارخانه صنایع دفاعی یونان توسط کنسرسیوم اسراییلی، با نگرانی ترکیه روبه رو بوده است. شرکت اسراییلی SK Group در کنار یک کارخانه نفربرساز Plasan Sasa با همراهی چند سرمایه گذار دیگر، کنسرسیومی پدید آوردهاند که با برند ELVO صنایع دفاعی یونان را متحول کنند. این کنسرسیوم ۷۹٪ سهام صنایع دفاعی یونان را خریده و زمینه برای تولید چندین نوع خود رو و نفربر زرهی و ساخت چند سلاح، فراهم شده است. اگرچه در اواخر ۲۰۱۹ مذاکرات محرمانه بین یونان، قبرس و اسراییل برای انتقال گاز از میادین حوالی حیفا به اروپا آغاز شد. در آغار سال ۲۰۲۰ میلادی اسراییل، یونان و قبرس توافقی را با هدف احداث خط لوله زیردریایی انتقال گاز از شرق دریای مدیترانه امضا کردند که بسیاری معتقدند این اقدام تشکیل مثلثی علیه ترکیه در شرق مدیترانه است.
با امضای این توافق در سال ۲۰۱۹، پیش بینی می شود تا سال ۲۰۲۲ آخرین برنامه ریزی و تصمیم نهایی برای سرمایه گذاری به فرجام رسیده و تا سال ۲۰۲۵ این پروژه انتقال گاز به اروپا به پایان برسد. در گام نخست، مذاکرات مورد حمایت امریکا قرار گرفته است. امریکا در شرق مدیترانه، در مخالفت با اقدامات ترکیه، در کنار یونان و قبرس قرارگرفت و از سویی با پایان دادن به تحریم تسلیحاتی قبرس و از دیگر سو با تشویق اسراییل به حمایت از یونان و قبرس، ترکیه را با بازی جدیدی مواجه کرد. یونان و قبرس که هر دو با مشکلات و تنگناهای مالی روبه رو هستند، امیدوارند تا در سایه توافق با اسراییل، پروژه مدیترانه شرقی را با شش تا هفت میلیارد دلار سرمایه برای انتقال سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز از سواحل اسراییل به جزیره قبرس و از آنجا به جزیره کرت ـ یونان و بعد به سرزمین اصلی یونان، ایتالیا و در نهایت تا شبکه گاز اروپا پیش ببرند. گروهی معتقدند امریکا با هدف حفظ موازنه در شرق مدیترانه، سناریو مهار تدریجی ترکیه را مورد توجه قرارخواهد داد که در چنین شرایطی، زمینه برای ماجراجویی های نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در یونان ، قبرس و مناطق نزدیک به ترکیه مساعد تر خواهد شد. بعضی از شواهد نشان می دهد اگرچه در گذشته ترکیه به دلایل مختلف شروطی را برای عادی سازی روابط با اسراییل مطرح کرده بود، اما اینک در شرق مدیترانه، شرایط روز به روز برای ترکیه سخت تر شده و ترکیه به دلیل سیاست های اتخاذشده در لیبیا، اختلافات اساسی با فرانسه و مصر و از همه مهم تر ادامه مشکلاتش با یونان و قبرس به اندازه کافی مورد انتقاد اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است. یونان و قبرس که در منطقه به طور فزاینده تحت فشار قرار گرفته اند، در تابستان گذشته همراه با هم پیمانان مخالف خود با ترکیه از جمله فرانسه، مصر، امارات، امریکا، اسراییل و عربستان در آب های متشنج منطقه مانورهای بسیاری انجام دادند. قرار است تعداد زیادی از جنگنده های اف -۱۵ بنا بر دستور ولیعهد عربستان و به منظور تحت فشار قراردادن ترکیه در پایگاه سودا واقع در جزیره کرت مستقر شود. این پایگاه در بزرگ ترین جزیره یونان، به عنوان پایگاهی برجسته در رزمایشهای هوایی و دریایی مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا جنگنده های رافایل فرانسه به منظور حمایت از یونان در پایگاه سودا مستقر شدند، سپس امارات ۹ بال از جنگنده های خود را به این پایگاه فرستاد و جنگندههای اف -۱۶ امارات با نیروی هوایی یونان مانور هوایی مشترک برگزار کردند. به اعتقاد ترکیه، دولت یونان وارد یک مسابقه بزرگ تسلیحاتی شده است و پیش از پایان سال ۲۰۲۰ با فرانسه برای خرید ۱۸ بال جت رافایل از این کشور قرارداد امضا کرد. این کشور از امریکا خواستار خرید جنگندههای اف -۳۵ شد و در دسامبر ۲۰۲۰ نیز تصمیم یونان برای خرید پهپادهای مسلح از اسراییل و ایجاد یک پایگاه پهپادهای مسلح در دریای اژه اعلام شده بود. یونان در برابر پهپادهای مسلح ترکیه در اژه، اجبارا اف -۱۶ها را به پرواز درمی آورد. موازنه ها در دریای اژه به لحاظ فعالیتهای اکتشافی-دیده بانی و گام های بازدارنده، به ضرر یونان است. آتن در نظر دارد بخشی از هواپیماهای آموزشی توربوپروپ T-۶ را مسلح کرده و آنها را در برابر پهپادهای مسلح ترکیه به پرواز درآورد. اخیرا وزارت دفاع اسراییل و شرکت اسراییلی Elbit Systems برنده مناقصه ایجاد و راهاندازی مرکز آموزشی برای نیروی هوایی یونان شدند. شرکت البیت یک شرکت خصوصی اسراییلی در ساخت صنایع دفاعی است. ارزش این توافق ۲۰ساله ۱.۶۸میلیارد دلار بوده و شامل فروش ۱۰ طیاره آموزشی از نوع M-۳۴۶ ساخت شرکت ایتالیایی «لیوناردو» به یونان و تعمیر هواپیماها و فراهم کردن سامانههای شبیه سازی، آموزشی و لوژیستیکی است که به زودی به امضا خواهد رسید.
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۱ـ ۱۴۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
خاورمیانه باردیگرشاهد اوج گیری « پان عربیزم » میشود؟
ژرژکورم، کارشناس خاورمیانه درباره نهضت های خاورمیانه با روزنامه اومانیته گفت و گویی کرده که ترجمه فارسی آنرا برای خواننده گان تارنمای بامداد پیشکش میداریم .
اومانیته: چگونه امروز درباره « بهار عربی » صحبت کنیم؟
ژرژ کورم: من اصطلاح « بهار عربی » را دوست ندارم. این عبارت از تاریخ قاره اروپا گرفته شده است و مانع از آن می شود که تاریخ واقعی و کنونی این شورش ها را در نظر بگیریم. بنابراین من ترجیح می دهم از « شورش های عربی ۲۰۱۱ » صحبت کنم، که فصل جدیدی را در تاریخ عرب گشود.
علاوه بر این، من متعجب هستم که یادآوری می کنم که تحقیقات اکادمیک و مقالات دانشگاهی غربی تأثیرات این شورش ها بر قیام هایی که پس از آنها در سراسر مدیترانه رخ داد وحتا به آنسوی اقیانوس کشانده شد را در رسانه ها و همچنین مقالات محققین غربی مکرر حذف میکند و واقعیت را پنهان میکند. علیرغم وجود جریان های دانشگاهی پسااستعماری یا پست مدرن وغیره ...این نوع حذف واقعیت، نشانگر تداوم چشم انداز اساسی جهان عرب درجهان است .
شورش خشمگینان در اسپانیا، یونان، که به ایالات متحده و جنبش وال استریت ختم شد، شورش های سال ۲۰۱۱ ترسایی مستقیماً ضد استعمار یا ضد امپریالیزم نیستند. با این حال ، « آزادی » ، که اغلب در شعارهای تظاهرکننده گان سر داده می شود، باید به عنوان ادامه مبارزات ضد استعماری درک شود. این خواسته آزادی جمعی است.
از اوایل سال ۱۸۴۰ ترسایی حتا قبل ازتولد جنبش صهیونیستی، انگلیسی ها طرفدار متقاعد کردن شهروندان انگلیسی از دین یهودی برای استقرار در فلسطین برای مقابله با نفوذ فرانسه در شرق مدیترانه بودند. بیانیه بالفور (۱۹۱۷) و به طور كلی حمایت اروپا از صهیونیزم بخشی از كنترول استعماری جهان عرب است. از منظر تقسیم بندی « تکه تکه کردن » ، خود اسراییل از نظر جغرافیایی مغرب عرب را از مشرق عرب و مصر را از ناصریه جدا کرده است.
اومانیته: آیا فراتر از جنبش مردم، چشم انداز خاصی از جهان عرب زیر سوال رفته است؟
ژرژ کورم: از یک سو جنگ مهیبی علیه پان عربیزم از طریق تهاجم مستقیم نظامی انجام شد. از طرف دیگر، با ابزارسازی جنبش های اسلامگرا... منابع مالی عظیمی برای تبلیغ وهابیت سعودی به منظور مقابله با اجتماعی شدن « سوسیالیزم » پان عربیزم در متن جنگ سرد به کار گرفته شد و این جنگ تا امروز ادامه دارد. امپریالیزم ایالات متحده حضور کشورهای بزرگ عربی را که تابع آن نیستند و روابط خصمانه با اسراییل دارند را تحمل نمی کند.
اومانیته :چرا یک شورش مسلحانه در سوریه و لیبیا اغاز شد ؟.
ژرژ کورم: وزیر امور خارجه سابق فرانسه لوران فابیوس، در مورد سوریه در سال ۲۰۱۲ ترسایی گفته بود: « النصره (القاعده) کار خوبی در منطقه انجام می دهد. »
از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ ترسایی جنبش های تروریستی به طرز حیرت انگیزی در« گفت وگوهای پنهان» و ایدیولوژیک به جنبش هایی برای آزادی سوریه در رسانه های غربی تبدیل شدند. از آغاز دهه ۲۰۰۰، حمله فرانسه و امریکا علیه رژیم سوریه به دلیل حمایت از حزب الله لبنان و اتحاد آن با ایران آغاز گردید . در اکتوبر ۲۰۰۳ ترسایی جورج بوش قانون پاسخگویی به سوریه و ترمیم حاکمیت لبنان را تصویب کرد وسوریه را به «حمایت از تروریزم بین المللی » متهم می کند و سوریه را در صورت ادامه سیاست خود تهدید به مجازات و تحریم های اقتصادی کرد. یک ماه بعد، بوش توضیح داد که این مساله برای ایجاد « خاورمیانه جدید » است و از رژیم های عربی خواسته می شود دموکراتیک شوند و ارزشهای غرب را در سیاست خود در نظر بگیرند و رعایت کنند، ازجمله نگرانی غرب از امنیت اسراییل که به عادی سازی روابط دیپلوماتیک با کشورهای عربی با اسراییل حاصل خواهد شد .
در سال ۲۰۰۸ ترسایی سارکوزی ، رییس جمهور وقت فرانسه رویکرد دیگری را امتحان کرد:
وادار کردن سوریه به عضویت اتحادیه مدیترانه، به این امید که موقعیت ژیواستراتیژیک سوریه را تغییر دهد. با این حال ، نتایج پیش بینی شده دنبال نشد. در لیبیا ، سناریوی کاملا متفاوتی بازی شده است. رژیم لیبیا نیز استبدادی بود که منجر به خشم مردم شد، اما توزیع مجدد درآمد حاصل از بهره برداری از نفت برای لیبیایی ها، همچنین مصری ها و تونسی هایی که در لیبیا کار می کردند، یک استاندارد مناسب زنده گی را فراهم می کرد. سقوط قذافی به آن سرعت، به این دلیل بود که ناتو دست به بمباران گسترده زد، که هدف اصلی آن نابودی قذافی و رژیم او بود. هیچ چیز نمی تواند در برابر این واقعیت مقاومت کند.
اومانیته: چگونه می توانیم به نگرش ارتش ، به ویژه در تونس و مصر نگاه کنیم؟
ژرژ کورم: یک عامل اساسی وجود دارد که سقوط این رژیم ها را توضیح می دهد: موقعیت ارتش. بدون شک تحلیل عمیق تری از روابط بین رژیم های قدرتمند در این کشورها و ارتش های آنها لازم است. به طور تقریبی، در هر دو مورد در تونس و مصر، فشار عظیم خیزش های مردمی اختلاف بین ارتش ها و رژیم ها را ایجاد یا آن را تشدید کرد. به گونه ای که ( در مقطعی ) ارتش ها رژیم ها را رها کردند. این عامل تعیین کننده است و در عین حال به طرز حیرت انگیزی در تحلیل هایی که از این انقلاب ها در غرب رسانه ای شده این عامل تعین کننده یعنی «ارتش» وجود ندارد.
اومانیته :آیا فاز جدیدی افتتاح می شود؟
ژرژ کورم: من اعتقادی به شکست یا کناره گیری مردم ندارم.
ایده پان عربی معاصر از اواخر قرن نوزدهم در جهان عرب راه خود را باز کرد. آرمان های مردمی بسیار قوی و بسیار سنتی را متراکم میکند .هنگامی که اسراییل در سال ۱۹۴۸ترسایی با ربودن بخشی از سرزمین فلسطین به رسمیت شناخته شد و دولت اسراییل تاسیس شد مردم عرب مغرب و مشرق احساس نگرانی مستقیم کردند و در جنگی که از پیش باخته بودند، در حد توان خود شرکت کردند. هنگامی که ناصر پان عربیزم را دوباره زنده کرد، از سال ۱۹۵۶ به بعد، مردمان عرب به طور خودجوش همراه او بودند. آزادسازی سرزمین های اشغالی فلسطین، حصول اطمینان از استقلال سیاسی و اقتصادی از امپریالیزم غربی و ساختن اقتصاد اجتماعی در مقیاس منطقه ای تنها راه حل ممكن برای اقوام عرب از ركود فعلی است.
وحدت عرب را باید به شکل مشخصی در یک فدراسیون، نه یک کشور- ملت در نظر گرفت. من فکر می کنم آنچه امروز از دست رفته است یک کشور شاخص است که می تواند مانند الجزایر در صحنه عرب حضور داشته و فعال باشد. فلسطین احساسات پان عربی را تقویت می کند و من اعتقاد ندارم که می توان مساله فلسطین را به هر طریقی شتاب داد و با عجله حل کرد. از این نظر، مقاومت فلسطین واقعاً تحسین برانگیز می دانم. سرانجام با طرح حل جامع مساله فلسطین است که خطوط یک پان عربیزم جدید پدیدار می شود./راه توده
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۱ـ ۱۸۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
درنگی بر نشست شورای همکاری خلیج فارس:
آشتـی در دقيقـه۹۰
نشست سال جاری شورای همکاری خلیج فارس در مقایسه با سه سال اخیر تفاوتی عمده داشت؛ شیخ تمیم بن حمد آل ثانی ، امیر قطر که کشورش یکی از اعضای این شورا با شش عضو است، در حالی روز گذشته در این اجلاس شرکت کرد که در سه سال گذشته و در پی قطع روابط با عربستان، غایب بزرگ نشست شورای همکاری خلیج فارس بود.
جرد کوشنر ، داماد و مشاور ارشد رییس جمهوری امریکا، با همراهی آوی برکوویتس و برایان هوک ، فرستاده گان ویژه « دونالد ترامپ ، رییس جمهوری امریکا که آخرین روزهای حضور خود در کاخ سفید را سپری می کند نیز میهمان این نشست در «العولی» عربستان بودند تا شاهد پایان تنش میان دوحه و ریاض باشند و اعتباری دیپلوماتیک برای رییس جمهوری جمهوری خواه امریکا کسب کنند که در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد.
عربستان که با همراهی مصر، امارات متحده عربی و بحرین در سال ۲۰۱۷ ترسایی قطر را تحت تحریم دریایی، زمینی و هوایی قرار داده بودند، با فشارهای واشنگتن دست از رویکرد بی نتیجه خود با قطر برداشت و اعلام کرد عادی سازی رابطه خود با این کشور کوچک اما ثروتمند خلیج فارس را از سر می گیرد.
احمد ناصر الصباح ، وزیر خارجه کویت که یکی از میانجیگران برای حل اختلاف ها میان دوحه و ریاض بود، بروز دوشنبه اعلام کرد عربستان با پایان دادن به محاصره دریایی، زمینی و هوایی قطر موافقت کرده و در حاشیه نشست شورای همکاری خلیج فارس توافق نامه رسمی برای پایان این تنش میان عربستان و متحدانش با قطر به امضای رهبران قطر و عربستان خواهد رسید.
براساس این توافق که رسانه های امریکایی بخشی از آن را منتشر کرده اند، چهار کشورعربستان، مصر، امارات و بحرین روابط خود را با قطر از سر خواهند گرفت و در مقابل، قطر هم شکایت خود را درباره محاصره اقتصادی و نقض قوانین و پیمانهای تجاری بینالمللی از سوی این کشورها و خساراتی که در این سه سال متحمل شده، پیگیری نخواهد کرد.
این توافق، تازه ترین مورد از سلسله توافق های اخیر خاورمیانه است که با پیگیری و میانجیگری دولت ترامپ به دست آمده، از جمله توافق میان اسراییل و امارات، بحرین، سودان و مراکش برای عادی سازی روابط که با هدف تشکیل جبهه ای متحد علیه ایران انجام شده است. همچنین گفته می شود چند کشور عربی دیگر هم به زودی به روند عادی سازی روابط با اسراییل خواهند پیوست.
در سال ۲۰۱۷ ترسایی عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی و بحرین، با قطر بر سر مسایل منطقه ای دچار اختلافات شدیدی شدند و روابط دیپلوماتیک و تجاری خود را با این کشور قطع و تمام راههای زمینی، هوایی و دریایی با قطر را تحریم کردند.
این چهار کشور با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسزم و پشتیبانی از گروههای افراطی از جمله اخوان المسلمین، داعش، القاعده، رابطه نزدیک با ایران و تلاش برای ایجاد شکاف بین کشورهای عربی، ۱۳ شرط برای ازسرگیری روابط خود با این کشور حاشیه خلیج فارس تعیین کرده بودند، شروطی که با گذشت سه سال از اعلام آنها، هیچ کدام محقق نشدند و عربستان در نهایت تصمیم به پایان دادن به فشارهای بی نتیجه علیه قطر گرفت.
یکی دیگر از موضوعات محل اختلاف میان عربستان و قطر، رابطه نزدیک دوحه و انقره و همکاری این دو کشور برای ایجاد پایگاه نظامی ترکیه در قطر بود. یکی از شروط عربستان برای عادی سازی رابطه با قطر، برچیده شدن این پایگاه بود، اما مشخص بود که نه قطر و نه ترکیه زیر بار چنین درخواستی نمی روند و در دوران تحریم قطر، ترکیه در کنار ایالات متحده به مهم ترین شرکای قطر تبدیل شدند.
ترکیه که همچنان اختلافاتی با عربستان، مصر و امارات دارد، از توافق برای پایان دادن به تنش در خلیج فارس استقبال کرده است. وزارت خارجه ترکیه در بیانیه خود نوشت: «از تصمیم اتخاذ شده برای گشودن مرزهای زمینی، دریایی و هوایی بین قطر و عربستان سعودی استقبال می کنیم. این پیشرفت گام مهمی در جهت حل وفصل درگیریها در منطقه است. تلاش بازیگران بینالمللی به ویژه کویت که با اقدامات میانجیگرانه و تسهیل کننده در این تصمیم گیری سهیم بودند، تحسین برانگیز است. امیدواریم این اختلاف بر پایه احترام متقابل به حاکمیت کشورها به صورت جامع و دایمی حل و تحریم های دیگر علیه قطر هم به زودی رفع شود».
نمی توان انتظار داشت رابطه عربستان و متحدانش با قطر حتا با اصرار ایالات متحده به زودی بهبود یابد. قطر و عربستان نه تنها درباره ۱۳ موضوع مورد اشاره عربستان برای عادی سازی روابط اختلاف نظرهای شدیدی دارند، بلکه در این سه سال چالشها و تضاد منافع دیگری هم در این روابط ایجاد شده که مهم ترین نمونه آن در لیبیا در جریان است.
در جنگ داخلی لیبیا، مصر و امارات در کنار روسیه از شبه نظامیان تحت فرمان خلیفه حفتر و ارتش ملی لیبیا حمایت میکنند ، اما قطر مانند ترکیه حامی دولت لیبیا است که از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته می شود. این موضوع در کنار تداوم حمایت قطر از اخوان المسلمین می تواند از جمله چالش های جدید قطر با این چهار کشور به ویژه مصر باشد.
سامویل رامانی، یکی از اعضای اندیشکده مجمع بین المللی خلیج فارس، به آسوشیتد پرس می گوید: « اقدام عربستان برای پایان دادن به تنش با قطر، کمتر از دو هفته قبل از سوگند ریاست جمهوری جو بایدن در واشنگتن صورت می گیرد. ریاض از یک جهت می خواهد با این اقدام یک پیروزی دیپلوماتیک دیگر نصیب دونالد ترامپ کند که روزهای پایانی ریاست جمهوری خود را می گذراند و از سوی دیگر یکی از چالشهای احتمالی با دولت بایدن را برطرف کند. ریاض انتظار دارد با ورود بایدن به کاخ سفید، رویکرد ایالات متحده نسبت به عربستان مانند دوره ترامپ نباشد و تداوم تنش با قطر می توانست چالش های بیشتری میان واشنگتن و ریاض قرار دهد. جنگ در یمن و تعامل احتمالی ایالات متحده با ایران از جمله موضوعاتی است که در ماه های ابتدایی ورود بایدن به کاخ سفید می تواند باعث بروز اختلافهایی میان امریکا و ریاض شود. رهبران عربستان نمی خواهند با اضافه شدن پرونده های دیگر، رابطه خود با مهم ترین شریک نظامی و سیاسی شان در جهان را متشنج تر کنند. تحریم سه ساله قطر سودی برای عربستان و متحدانش نداشت و اکنون بهترین زمان برای پایان دادن به آن بود»./ش
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۱ـ ۰۹۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021