دلیل های اعتراض جمعی در ترکیه

اعتراضات جمعی در ترکیه مقامات این کشور را دچار نگرانی کرده است. ظاهرا مقامات دولتی نه تنها برای چنین راهپیمایی بزرگی با حضور ده ها هزار نفر آمادهگی نداشتند که حتا نوع حضور مردم و شعارها برایشان غیرمنتظره بود. شعارها از حفاظت فضای سبز میدان تقسیم و حفظ مرکز فرهنگی آتاتورک شروع شده تا تقاضای استعفای رییس جمهور کشور ادامه پیدا کرد. ضمن اینکه این قبیل اقدامات در ترکیه طی شش ماه اخیر چندین مرتبه مشاهده شده است.

استانیسلاو تاراسوف سیاست پرداز و کارشناس مسایل ترکیه در این رابطه می گوید: « البته، این تنشها در ترکیه توسط کارشناسان ترک با دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در حال حاضر، فقط می توان چند عامل مشخص را نام برد که به اعتقاد من بیشتر قابل تامل و مشاهده هستند. مشکل در مبارزه برای حفظ درختان و فضای سبز نیست. و حتا تصویب قانون محدودیت فروش و مصرف مشروبات الکلی نیز نمی تواند دلیل اصلی این اعتراضات باشد. مساله پیچیده تر از این دلایل می باشد..

تجربه تاریخی نشان می دهد که اعتراضات جمعی در بسیاری کشورها در زمان وقوع بحران اقتصادی رخ نمی دهد، بلکه درست درهنگام بالارفتن وضعیت اقتصادی مردم دست به اعتراض می زنند. ترکیه برای اولین بار در تاریخ خود توانسته بر بحران اقتصادی جدی غلبه کرده و حتا با آهنگ رشد خود در حوزه اقتصادی از کشورهای اروپایی پیشی بگیرد. عامل اقتصادی کمک می کند تا حزب حاکم درکشور بتواند مجددا در انتخابات مجلس بردیگران غلبه کرده و روند مدرن سازی کشور را به ترتیب قبل ادامه دهد.

از طرف دیگر، بخش اعظم جامعه ترکیه با سیاست های دولت در راستای تجدید نظر در میراث آتاتورک و امتناع از سیاست های کمال آتاتورک رضایت خاطر ندارند. ظاهرا، اردوغان حق دارد که می گوید تنش های کنونی در ترکیه ویژگی های ایدیولوژیک دارند. برکسی پوشیده نیست که سیاست « اسلام گرایی نرم » که توسط دولت در حال اجراست، از طرف جامعه ترکیه چندان مورد حمایت قرار نمی گیرد. به همین خاطر، برنامه دولت برای ساخت مسجد به جای مرکز فرهنگی آتاتورک، در حکم ضربه ای بود که دولت حاکم برساختار جمهوری تاسیس شده توسط مصطفی کمال وارد کرده.

سیاست های خارجی دولت نیز برای مردم سوال برانگیز می باشد. منظور از سیاست های خارجی، شیوه ای است که دولت ترکیه در رابطه با سوریه پیش گرفته است. این سیاست ها توسط ۶۰ درصد مردم کشور تایید نمی شود. دو عامل ذکر شده سبب شده که نارضایتی های زیادی در میان مردم کشور شکل بگیرد. مشکلات موجود در سطح زنده گی مردم، تنها می تواند عامل سوم در این جریان باشد که همه گی در کنار موجب تنش های حاضر شده است.

اما، آیا می توان رفتار خشونت آمیز پلیس ترکیه با مردم معترض را توجیه کرد؟ احمد داووداغلو وزیر امور خارجه ترکیه در سایت تویتر می نویسد که حوادث اخیر در میدان تقسیم شهر استانبول، به بدترین شکل ممکن کشورما را برای دنیا ترسیم کرد. کاترین اشتن رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نسبت به خشونت های اعمال شده در استانبول و برخی شهرهای ترکیه ابراز تاسف عمیق کرده و نسبت به اعمال خشونت پلیس این کشور نسبت به مردم اظهار نگرانی نمود. بدین ترتیب، ترکیه تصویرخود را به عنوان دولت دموکراتیک از دست می دهد، اگرچه تلاش زیادی برای ساختن آن کرده اند.

اتحادیه اروپا به انقره پیشنهاد می کند که برای خروج از بحران راه گفتمان سیاسی را پیش بگیرد. اما در شرایطی که مشکل بازسازی میدان تقسیم درمرحله دوم قرار گرفته و معترضین خواستار استعفای اردوغان را دارند، چگونه و با چه کسی می توان به مذاکره نشست؟

عبدالله گل رییس جمهور این کشور اظهار کرد که باید نسبت به بیانیه هایی که هم اکنون موجب نگرانی شده اند، با مسوولیت پذیری بیشتری اقدام کرد. شعارها و بیانیه های مردم در راهپیمایی اعتراض آمیز سبب شده که پولیس کشور دست به اعمال خشونت بزند. آیا اکنون اردوغان می تواند راه حلی برای شرایط پیش آمده ارایه کرده و وزیر کشور یا حتا شهردار استانبول را از سمت خود برکنار کند؟ مهم این است که به گفته روزنامه ترک زبان «ملیت»، اردوغان شانس خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ از دست داده است و حزب حاکم نیز در انتخابات منطقه ای و از جمله در انتخابات شهر استانبول شانس کمتری خواهد داشت.

هر اتفاقی که از این پس بیافتد، میدان تقسیم در شهر استانبول همچون میدان تحریر در قاهره و میدان تیان آن من چین به تاریخ سیاسی کشور وارد می شود.

 

ص.ر.

نیروهای ایساف درآنسوی گزارش‌ها

 

(بخش نخست )

 

گزارشگر: کریستف پرانتنر

برگرداننده : بامیک

 

چند جرعه ای در « لوژ گندمک »

 

شام روز جمعه است و تاریکی لحظه به لحظه شهررا فرامیگیرد. این روزدیدنی ها و کردنی های زیادی را با خود داشت. ما ازمیله های ماشیندار ها دودی را استشمام نمودیم ؛ افراد مسلح بلا وقفه سینه موترهای ما را تلاشی مینودند تا مواد انفجاری در آن نباشد. ناگزیریم ازسیم‌های خار دار، دیوارهای کانکریتی و موانع استنادی بگذریم و کنفرانس های مطبوعاتی بی پایان و دعوت غذا با نوشابه های بی مزه آب میوه را پشت سر بگذرانیم .

چند لیوان نوشابه الکلی وچند دانه سگرت، اینها آیا سنگ بلند نا کردنی بودند ؟ دیپلوماتی دستگیری و رهنمایی کرد و دروازه بان هوتل « سیرنا » روی پرزه کاغذی نوشت: « لوژ گندمک » ؛ چهارراهی شیرپورنزدیک دفتر کمیشنری عالی ملل متحد برای پناهنده گان ، مقابل سفارت ایران .

راننده تکسی، موتر تویوتای سپید خود را به سختی از درون شهر به بیرون میراند.در پوسته بازرسی اردوی افغانستان سگرت ها روشن بود .اندکی دورتر درگوشه تاریک سرک موتروان به شدت برگ گرفت و آهسته گفت : اینجا ! دروازه آهنی موریانه خورده نمایان گردید ، افراد مسلح آنرا باز نمودند و در روشنایی گروپی که گل و روشن میشد ما را تلاشی کردند .آنها گفتند : تفنگچه و پاسپورت ها باید تسلیم داده شوند! عکس گیری منع است !  فهمیدید ؟ شما فهمیدید ؟ بلی ، بلی فهمیدیم ، هیچگونه دلیلی برای عصبانیت وجود ندارد.سر انجام دروازه با صدای گوش خراشی بازشد و با‌ گذشت ازدردومی به حویلی رسیدیم و وارد  « بار »   بویناک و نمناکی در تهکابی گردیدیم . « تالی بار » که از آن نباید تصویری گرفته شود در حالیکه در اینجا بهترین نقش نمادین ازشک و تردید و درد جامعه نامنهاد بین‌المللی در افغانستان برداشته شده میتوانست.در اینجا و تنها دراینجا  نظامیان ، دیپلومات ها وافراد انجوها چیزهایرا میگویند که با فکر آن‌ها همسانی دارند. آن‌ها چیز های را نمی گویند که جهان خواهان شنیدن آن‌هاست.

در آن کنجی دو المانی نشه تکیه داده‌اند که ازقیمت بلند « بیر» مینالند :« این لعنتی ها بیر را ازاردوی آلمان یک دالر میخرند ولی آنرا اینجا به ده دالر میفروشند.» در انسو درمحل پارتی، چند تن از متولدین سال‌های ۷۰ و دو امریکایی غول پیکر ریشداربا دریشی های پلنگی همدیگررا سلام میکند .انها شکایتی ندارند ، تنها ویسکی کولایی را مینوشند که دخترموطلایی چالاک ازنام آن‌ها فرمایش داده است .ازموزیک بوکس ها آهنگ « سیندی لوپر » شنیده می‌شود*. ازآن دختر پرسیدم : باید باورکرد که دوشیزگان درطول روز در اینجا خوش می گذرانند ؟ او پاسخ داد : مهم این است که کی میپرسد ؟ یک ژورنالیست. در این صورت من یک مشاور حکومت افغانستان استم .این عرصه خیلی وسیع است .حتا تو میتوانی بالای آن شرط ببندی. مشاور !؟ مشوره شغل انتونی است. او از ناتینگهم است. ریش باریک رابین هوت مانند  دارد و تفنگچه بند و جاغور مرمی هنوز در کمر بندش آویزان است ؛ بازوان پُرگوشتش به ران دیگران میماند .انتونی وابسته به قوای بحری و نیروهای ویژه است .او به آرامی میگوید که برای بار چهارم به افغانستان آمده است .از نگاه اش برمی‌آید که کشتن را نه تنها در نظربلکه در عمل نیزمیداند .در حال حاضر انتونی به کومانده های عملیاتی اردوی افغانستان آموزش میدهد.از او پرسیدم : وضع چگونه است ؟ است ، میگذرد ، خوب ( OK) است .بلی ، این همه چیزی است که آدم پس ازاین همه سرمایه‌ گذاری میلیون ها پوند و گذشت ده سال در اینجا گفته میتواند .ما به سربازان بهترین آموزش را میدهیم و آنانرا با تسلیحات بسیار مُدرن مجهز مسازیم .اما با وجود آنهم آنها دارای هیچگونه پلانی نیستند.اگر من آن‌ها را متوجه اشتباهی میسازم  تنها کلمه « انشا الله » را میشنوم .در این پیغوله مردارچنین است . انتونی پیا له هشت دالری جین تونیک خود را سرمیکشد. اوسر گپ آمده گفت: هفته گذشته شش بچه پاکستانی را دراینجا ، در کابل دستگیر نمودیم . هیچ کدام آن‌ها بیشتر از ۱۸ سال نداشت.آنها کمر بند های انفجاری خود را روی اتاق هموارنموده بودند و میخواستند خود را درشهر منفجرسازند.زمانیکه پرسیدیم که چرا به اینکار مبادرت میورزید ؟ پاسخ دادند: که دین ما این را میطلبد و ما در مدرسه قرآن آنرا آموخته‌ایم .این تصادفی نیست که درتقویم کشور امسال ۱۴۳۴ است. این بچه‌ها همه در قرن وسطی زنده گی میکنند .

برای پیتردنمارکی که ناظم انجوها در کابل است همه چیزبنا برسنجش تیپیک و نادرست غرب سر چپه است .او به سرکس جهانگردان بین‌المللی تعلق دارد که از بحرانی به بحرانی می پرند .اوازسیرالیون درافریقا به شرقمیانه واز آنجا به افغانستان کشانیده شده است. پیترمیگوید : « افغان ها مجبور نیستند که از طرزدید ما پیروی کنند ، بلکه این ماییم که دیدگاه افغان ها را بپذیریم .هیچ سودی ندارد که ما ارزش‌های خود را بگوش آن‌ها بخوانیم .ما باید آن‌ها را چنانچه هستند بپذیریم . تو زمانی افغان ها را بسویت میتوانی جلب نمایی که از مهمان‌نوازی بیمانند  آن‌ها استفاده نمایی. پیتر با وجود وضع خراب امنیتی  دایمأ در این کشوردرسفر است .او با بزرگان ده ، رهبران قبایل و ملیشاها می‌بیند .آنها به او گزارش میدهند که درمناطق شان چه میگذرد .پیترازسیاستمداران غربی شاکی است که به کابل پرواز میکنند ، چند ملاقاتی را انجام میدهند، چند تصویری میگیرند و در فکر رای دهنده گان خود در کشورهای شان استند بدون اینکه بدانند که دراینجا ، در افغانستان چه کاری باید صورت بگیرد. « به وزیرتان میگویم که بیا اینجا ! او دراینجا میتواند بهترین اطلاعات را درباره افغانستان بدست آورد .»** البته وزیر ما باید اطلاعات را از کسی دیگر بگیرد چونکه پیتر چند لحظه بعد به خواب خمار آلودی فرورفت.او به سُکر روی آورده است زیرا به مشکل میتواند این همه دروغگویی ها و فریبکاری هارا تحمل نماید.برخلاف پردازهای رنگین که جنرال های جسوردر قصر ریاست جمهوری افغانستان و قرارگاه اصلی نیرو های امنیت بین‌المللی ـ ایساف ـ در باره ثبات و خوبی وضع ارایه میدارند پیتر وانتونی میتوانند پس از سرکشیدن این همه پیاله ها ارزیابی تکاندهنده ولی هوشیارانه ایرا از وضع افغانستان  پیشکش نمایند .در لوژ گندمک هیچکس ادعا ندارد که طالبان درهم کوبیده شده‌اند .در میان تصاویرجنگ‌های دریایی و یادگارهای جنگی بریتانیایی که بکمک آن‌ها فضای « لوژ گندمک » تزیین وطنی یافته، هیچکسی نمی گوید که واگذاری مسوولیت سیاسی ونظامی به افغانستان درخط پیشبینی شده  صورت گیرد و بیرون شدن قوای بین المللی تا آخر سال ۲۰۱۴ ترسایی درست باشد.در یک عشرتکده ای که نامش کشتاردسته‌جمعی سربازن بریتانوی را در کوتل گندمک بیاد میآورد، این چنین کاری شوخی زیردار را خواهد ماند .یک دیپلومات غربی آرام که خوش داشت بیشتر حرف بزند تا بنوشد تلاش نمود تا بر گفته‌ها لبخندی بزند .اما خوشبینی انتزاعی او تقریبأ در هرجمله‌ای که به مهمانان می‌گفت رو به انجماد میکرد.وضع امنیتی امروزی نسبت به دوره افزایش قوای امریکایی درسال ۲۰۰۹ ترسایی بد تراست.طالبان درکوه‌ها اند و انتظار میکشند تا نیرو های مسلح غربی از کشور خارج شوند.پنج تن ازجنگجویان آن‌ها کافی است تا صد سربازرا مصروف بسازد.

در چنین حالتی چرا وضع بدون ایساف بهتر باشد تا با آن ؟ این مرد کوچک اندام افزود که وضع امنیتی و واگذاری قدرت سیاسی در اینجا به هیچ وجه بزرگترین پرابلم نخواهد بود .بانک جهانی محاسبه نموده که خروج قوای بین‌المللی به معنای فروکشی اقتصاد به پیمانه ۴۰ در صد محصول نا خالص اجتماعی خواهد بود. چه کسی جلو آنرا خواهد گرفت ؟ چگونه سیستم فعلی دربیرون کابل باقی خواهد ماند ؟ او خود پاسخی ندارد. هیچکس نمیتواند و نمیخواهد پاسخی بدهد .

اگر انتخابات سال آینده صادقانه ترنسبت به سال ۲۰۰۹ ترسایی باشد بازهم افغانستان پس از ده سال اشغال از دموکراسی چنان فاصله دارد، مانند لوژ گندمک از سوهـو *** . این حقیقتی است که انسان در اینجا پیدا نموده میتواند .

آخرین قطره جین را باید نوشید وجام را تهی کرد.در بیرون موترتویوتا درانتظاراست .باید براه افتیم .بیرون رویم از اینجا ، از اینجا...بیرون !

 

پانویس ها :

 

*cyndi lauper :

 „ they wanna have fu-un....  „ oh ; girls,

 

** منظور وزیر خارجه اتریش است که در نیمه اول مارچ ۲۰۱۳ سفرتشریفاتی به افغانستان داشت .

*** سوهو: از اینجا تا به امریکا

 

نشرشده در روزنامه اشتاندرد

جنگ « گاز» در سوریه

 

امیر نشین قطر با پرداخت میلیارد ها دلار از اپوزیسیون سوریه علیه اسد حمایت می کند. دولت سوریه مانع کشیدن لوله نفتی است که نقشه آن کشیده شده است.

 

برگردان از: ر.نافعی

 

امیر نشین کوچک قطر در دوسال گذشته « ۳ میلیارد  دلار»  به شورشیان درسوریه کمک کرده است. « این مبلغ بمراتب بیشتر از کمک هر دولت دیگریست». این خبری است که روز جمعه فاینشل تایمز انگلیس منتشر کرد. این روزنامه  در باره نقش قطر در چالش سوریه می نویسد که گزارشش مبتنی بر دهها مصاحبه  با رهبران شورش در خارج و در خود سوریه و همچنین با مقامات اداری در  پایتخت های کشورهای غربی و نیز با مقامات محلی است. بعنوان مثال یکی از نتایج بدست آمده این است که این امیرنشین بسیار کوچک و بی نهایت ثروتمند به هریک از افراد نیروهای نظامی و انتظامی اسد که فرار کند و به شورشیان بپیوندد، سالی ۵۰ هزار دلار می پردازد.

روزنامه انگلیسی می نویسد ناظران محلی هم اکنون حامد بن خلیفه الثانی حاکم فیودال قطر را مسخره می کنند که در سوریه یک » انقلاب خریده است»  و با حمایت از شورشیان اسلامگرا می خواهد در سراسر جهان عربی تبدیل  شود به » عبدالناصر پان اسلامیست»  . اما این امر سبب حسادت عربستان سلفی شد و قطر را بعنوان  کشوری که  بیش از هر کشور دیگر به شورشیان اسلحه می رساند عقب زد و خودش جای اول را گرفت. پایتخت های کشورهای غربی با نگرانی ناظر این رویداد هستند زیرا مجاهدینی که اینک سیل وار از سراسر جهان بسوی سوریه روان شده اند، بیشتر تقویت می شوند و این ها از نوع  جبهه النصرت هستند که با صراحت خود را پیرو اعتقادات القاعده اعلام می کنند.

اما آنچه که فاینشل تایمز بکلی مسکوت می گذارد این است که آنچه امیر قطر دنبال آنست و می خواهد  با شورشیانی که در سوریه خریداری کرده  به آن برسد علائق اقتصادی و کاملا ملموس او هستند. زیرا در سوریه هم ( مثل بقیه نقاط در خاور میانه ) دعوا بر سر منابع نفت و گاز و راههای حمل و نقل آنهاست. آنچه برا ی قطراهمیت دارد لوله حمل گازی است که قراراست از اردن بگذرد و به کالاس در جنوب ترکیه برسد و از آنجا به اروپای غربی منتقل گردد. در این میان دولت اسد مشکل ایجاد کرده است، به همین دلیل است که ترکیه ناگهان خواستار سقوط اسد شده است، در حالی که اردوغان رییس دولت ترکیه همین چندی پیش با خانواده اش با اسد ، در خلوت مطلوب خانواده گی، دوران تعطیلات  مشترک را می گذراند.

قطر کوچک که میان ایران و عربستان گیرکرده است صاحب سومین منبع گازجهان است. این ثروت سبب شده که شهروندان آن که حتی به ۲۵۰ هزار نفر هم نمی رسند، بالاترین در آمد سرانه ملی را در جهان دارا باشند. امیر قطراز ترس آن که مبادا عربستان و یا ایران چشم طمع به آن امارت بدوزند آمریکا را بعنوان قدرت حامی خود به قطر فراخواند و دو پایگاه نظامی هم در اختیارش گذاشت. اسناد ویکی لیکس افشا کردند که ۶۰ درصد ازهزینه دو پایگاه آمریکایی در قطر را امیر قطر می پردازد. امیر نشینی که با این قیمت امنیت خود را بیمه کرده است البته می تواند در صحنه سیاسی جهان به خود اجازه خیلی  کارها  بدهد.

بخش عمده صادرات گاز قطر گاز مایع است و قطر خود را با خطر عرضه بیش از اندازه گاز در بازار جهانی روبرو می بیند. استرالیا بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۰ با  هشت دروازه بارگیری گاز مایع وارد بازار جهانی خواهد شد، بازارمصرف  امریکای شمالی به برکت بکار بستن شیوه فراکینگ، برای کسب گاز، هم اکنون اشباع شده است. دهها کشتی حمل نفت و گاز که هم اکنون سفارش داده شده اند باید در دهسال آینده گازآمریکا را به بازارهای جهان برسانند، که این امر خود سبب کاهش بهای گاز در بازار آسیا خواهد شد. بنا براین قطر برای فروش بیشتر گاز خود فقط یک هدف می تواند داشته باشد و آن انتقال گاز ازطریق لوله به اروپاست. نقشه این لوله کشی در سال ۲۰۰۹ تهیه شده است.در این نقشه سوریه نقشی کلیدی ایفا می کند.

این لوله جدید باید از عربستان، اردن و سوریه بگذرد و در ترکیه  از طریق لوله نابوکو که هنوز ظرفیت پذیرش گاز بیشتری دارد به اروپای غربی حمل گردد. در اتحادیه اروپا این نقشه مورد حمایت پرشور سیاست گرانی که از روسیه می ترسند نیز قرار گرفت، چون می تواند وابسته گی اروپای غربی را به گاز روسیه کاهش دهد. ولی دولت اسد در سوریه وارد این بازی و تحقق این نقشه نشد. نخست به این دلیل که مناسبات قطر با سوریه مناسباتی دوستانه نبود و امتیازاتی که قطر به سوریه پیشنهاد می کرد نیز دوستانه نبود. دوم آن که نزدیک سواحل سوریه منایع بزرگ گاز کشف شد و سوم آن که همپیمان استراتژیک سوریه ، ایران ، قبلا پیشنهاد بهتری به سوریه ارایه کرده بود.

در ماه جون ۲۰۱۱ سوریه یک قرار دا د ستراتژیک برای حمل گاز با ایران و عراق منعقد کرد که از طریق آن گاز ایران باید از حوزه پارس جنوبی  به سوریه و از آنجا به اروپا منتقل گردد. این امر یک خط بطلان قطور برنقشه های قطر و اروپا کشید ولی هنوزامیدی باقی بود چون در این زمان « انقلابی» که قطر پولش را می دهد در سوریه شروع شده بود.

Rainer Rupp - JW

 

« بهار ترکی » در استانبول

 

اعتراضات با سرعت خیره‌کننده‌ای به چند شهر دیگر مانند «انقره»، «ازمیر»،

« قونیه» و « بودروم » گسترش یافت.

 

 

جرقه آغازین اعتراض‌های دو روز گذشته در استانبول، تخریب پارکی در میدان « تقسیم » و ساخت یک مجتمع تجاری به‌جای آن بود. معترضان از چهار روز پیش در پارک « قزی» در حاشیه میدان تقسیم درمرکز استانبول تحصن کرده‌اند. آنها از برنامه ساخت ‌وساز در اطراف این میدان، خشمگین هستند.

شعار این گروه چند صدنفره « تقسیم را اشغال کنید » است؛ الهام‌گرفته از جنبش «وال‌استریت». این بهانه به خودی خود برای تظاهراتی به این بزرگی کافی است. فراموش نکنیم انگیزه اولیه جنبش اعتراضی می‌۱۹۶۸ در پاریس و سایر شهرهای اروپا نیز چیز مشابهی بود: مبارزه برای متوقف کردن شاهراه ساحل غربی و جلوگیری از نابودی محله‌های قدیمی به دلیل ساختن آسمانخراش‌هایی همچون« پالاس دیتالی » و «مونپارس». تظاهرات در روز جمعه پس از آن به خشونت کشیده شد که پولیس ضدشورش به متحصنان، حمله کرد. اعتراضات با سرعت خیره‌کننده‌ای به چند شهر دیگر مانند «انقره»، «ازمیر»، « قونیه» و « بودروم » گسترش یافت.

به همین سرعت سوسیالیست‌ها، اتحادیه‌های کارگری، اعضای احزاب مخالف و حتا گروه معروف به « مسلمانان ضد کاپیتالیسم » به اعتراضات پیوستند. با این حال در ماه‌های اخیر جامعه ترکیه از یکسو به‌ واسطه سیاست‌های حزب حاکم، که مردم آن را حمله مستقیم به زنده گی خصوصی می‌دانند و ازسوی دیگرسرکوب فعالان کارگری و رسانه‌ها، به ‌شدت ملتهب و آماده اعتراض بود. چند خربوزه ‌ای که اردوغان با یک دست خود برداشته است او را به دالانی هدایت کرده است که امکان دارد برنامه‌های آینده او را برای تصدی پست ریاست‌جمهوری زیر سوال ببرد. سیاست خارجی « حزب عدالت و توسعه » که تا پیش از داستان‌های سوریه به صفررساندن مشکلات منطقه‌ای با همسایگان بود هم‌اینک در عرصه اجرا به نقطه جوش رسیده و سوریه پاشنه‌ آشیل حزب حاکم در ترکیه شده است.

اردوغان می‌خواهد بمب‌گذاری در«  ریحانلی  » را به گردن مهمترین حزب مخالف خود یعنی حزب جمهوریخواه خلق بیندازد. در مقابل کمال کلیچداراغلو می‌گوید که آماده زندان رفتن است و ازحرف‌های خود بازنمی‌گردد. او می‌گوید که نخست ‌وزیر ترکیه دست در دستان تروریست‌های مخالف اسد دارد. حزب او که ماه پیش به دیدار اسد رفته بود دولت اردوغان را به صرافت انداخت تا از حزب جمهوریخواه خلق به جرم اقدام علیه امنیت ملی شکایت کند. این در حالی است که قانون تازه‌ای که او قصد به تصویب رساندن آن را دارد صدای سکولارهای این کشور را درآورده است.

او لایحه‌ای به نام « بیماری روح » که محدودیت‌های استفاده از الکل دارد را به دست عبدالله گل سپرده است تا تبدیل به قانون کند. این قانون هم‌اکنون با ایرادهایی که صورت گرفته است زیردست رییس‌ جمهوری ترکیه معطل مانده است. براساس این قانون فروش مشروبات الکلی از ساعت شش بعدازظهر به ‌بعد ممنوع خواهد شد. مخالفان می‌گویند که اردوغان نیز به همان راهی می‌رود که سکولارهای این کشور پیش از این رفته‌ اند. آنها با ادله مداخله در امور شخصی افراد به مخالفت با این قانون برخاسته‌ اند. از سوی دیگر تضاد شدید میان دولت و جنبش چپ و رادیکال ترکیه، با قدغن کردن تجمع اول می ‌امسال در میدان تقسیم بار دیگر خود را نشان داد.

در نتیجه حمله خشونت‌آمیز پلیس به معترضان در آن روز، صدها نفر زخمی شدند و نگرانی جامعه از حکومت کنونی و قدرت‌گیری نهاد پلیس تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه، افزایش یافت. ۱۰ روز بعد از درگیری‌های روز جهانی کارگر، مردم ترکیه با یکی از خونین‌ترین اتفاقات تاریخ خود روبه‌رو شدند: انفجار شهر ریحانلی، صدها نفر کشته بر جای گذاشت و دولت به‌جای پاسخگویی به مردم، خبررسانی درباره این اتفاق را برای ۴۸ ساعت قدغن کرد. دولت ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان نشان داد که با وجود انتقادهایی که از سرکوبگری دولت سوریه می‌کند، خود نیز اگر لازم بداند، برای انداختن پلیس با انواع ابزارهای سرکوب به جان مردم کشورش، کم نخواهد گذاشت.

پلیس ترکیه با گاز اشک‌آور، آب پرفشار و اسپری مرچ به معترضان حمله کرد که به گزارش رویترز تا دیروز دست‌کم ۶۳ نفر بازداشت و چندین نفر دیگر زخمی شده‌اند*. در جریان حمله پلیس ضدشورش، تا دیروز به گزارش روزنامه «حریت» که از منتقدان دولت اردوغان است، گزارش داده که هفت نفر از مجروحان، صدمه جدی دیده‌اند از جمله یک نماینده مجلس حامی کردها و یکی از عکاسان خبرگزاری رویترز زخمی شده‌اند. عفو بین‌الملل نسبت به استفاده از گاز اشک‌آور توسط پلیس ترکیه ابراز نگرانی کرد.**

وزیر کشور ترکیه نیز متعهد شد که درباره استفاده بی‌دلیل پلیس از گاز اشک‌ آور تحقیق کند. این درحالی است که اردوغان در نخستین واکنش معترضان را به سیاسی‌کاری و تلاش برای محقق کردن اهداف برنامه‌ ریزی‌شده خود متهم کرد. به گزارش اسکای‌نیوز عربی، او گفت: « برخی گروه‌ها با سیاه‌ نمایی و جنجال رسانه‌ای سعی دارند دولت را خراب کنند.» او افزود: «هدف ما توسعه استانبول است و با هر قیمتی این هدف را محقق می‌کنیم. »

اعتراضات از کجا آغاز شد؟

این اعتراضات در هفته گذشته در پی طرح توسعه جدید دولت در پارک گزی آغاز شد و رفته‌رفته تبدیل به تظاهراتی گسترده شد. مظاهره ‌‌کننده گان می‌گویند که نمی‌خواهند درختان این منطقه قطع شود و مخالف طرح دولت هستند. خبرنگاران گزارش داده‌اند، آنچه در ابتدا یک اعتراض زیست‌محیطی در استانبول بود، به تظاهراتی علیه دولت تبدیل شد. حامیان محیط‌ زیست ابتدا این اعتراض‌ها را راه انداختند اما بعدا سوسیالیست‌ها، اتحادیه‌های کارگری، اعضای احزاب مخالف و حتا گروه معروف به مسلمانان ضدکاپیتالیسم به این گروه پیوستند. هدف این برنامه اعتراض‌برانگیز برای نوسازی میدان تقسیم، تسهیل رفت و آمد در اطراف این منطقه اعلام شده اما به اینجا ختم نمی‌شود. این طرح همچنین شامل احداث یک مرکز خرید به جای پارک قزی است. مخالفان این طرح می‌گویند این پارک بخشی از فضای سبز محدود باقی‌مانده در مرکز استانبول است. با این وجود نخست‌وزیر ترکیه تاکید کرده که مصمم است این طرح بحث‌برانگیز را در استانبول اجرا کند.

ناآرامی در حال رشد

کمال کلیچداراوغلو، رهبر اصلی مخالفان دولت ترکیه و رجب طیب اردوغان، این وضعیت را مورد انتقاد قرار دادند و خواهان عقب‌ نشینی پلیس از منطقه و خواهان تن دادن به خواسته مردم شده‌اند. حسین آتای، والی استانبول نیز پیش از آغاز طرح توسعه از آن انتقاد کرده بود. با این حال این نوع ناآرامی‌ها نشان‌دهنده آن است که دولت اردوغان رفته رفته با نارضایتی‌هایی روبه‌ رو خواهد بود و این ناآرامی‌ها و اعتراضات رو به رشد است. دلایل این نارضایتی‌ها را به طور کلی می‌توان سیاست‌هایی دانست که دولت در ماه‌های اخیر اعمال کرده است، از جمله آن می‌توان مواضعی که دولت ترکیه در قبال بحران سوریه گرفته است و همچنین محدودیت‌های اجتماعی و قانون‌هایی دانست که مردم ترکیه را به اعتراض علیه دولت اردوغان وا داشته است. با این حال باید یادآور شد که ترکیه در دهه گذشته به رهبری اردوغان به موقعیت‌های بسیار زیادی دست یافته است و جایگاه این کشور را در دنیا بسیار ارتقا داده و اکنون که قاره اروپا با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند، اما ترکیه تا جایی که توانسته است خود را از این بحران به دور نگه داشته و آن را تبدیل به فرصتی برای ارتقای جایگاه خود کرده و همچنین از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه درآمد سرانه این کشور ۳ برابر شده و واحد پولی این کشور رشد بسیاری داشته است. اما اردوغان حتا با شرایط فعلی نیز می‌تواند محبوب‌ ترین سیاستمدار در طول تاریخ ترکیه پس از آتاتورک باشد که این کشور را از دل امپراتوری از هم پاشیده عثمانی در ۹۰ سال پیش به بیرون آورد.

صدای مردم

* مقامات رسمی ترکیه امروز رقم زخمی ها را ۷۹ تن اعلان کردند  ـ بامداد

**همین امروز روزنامه حریت انلاین از قول وزیر داخله ترکیه موامر گیولر (Muammer Güler  ) نوشت که به تعداد ۹۳۹ اعتراض کننده در ۴۸ ولایت ترکیه زندانی شدند ـ بامداد

 

جهادیون غربی برای چه به سوریه می روند؟

 

 

 

میان بی نظمی ها در حوالی پایتخت سویدن و حوادث در سوریه  یا  مالی چه ارتباطی وجود دارد؟ محققان می‌گویند که میان آن‌ها ارتباط مسلم هست هرچند که در غرب عجله ندارند آنرا قبول کنند.

به عقیده تفسیرگر «یوگنی یرمولایف» ماهیت امر در این است که کشورهای دارای مسایل، این مسایل را به دیگر مناطق جهان وارد می کنند. اما صحبت سر این نیست که آسیا و آفریقا مسایل خود را با غرب شکوفان در میان می گذارد. نخیر، همه چیز بر عکس است. مفسر ما گفت:

« مقامات کانادا،انگلیس،بلژیک،فرانسه و آلمان اعتراف کردند که شهروندان شان در اختلاف سوریه مزدور بوده و در ترکیب شبه نظامیان می جنگند. بنا به برخی داده‌ها در میان مزدوران شبه نظامیانی از شمال اروپا نیز دیده شدند. چرا شهروندان این کشور ها که کشور های مرفه محسوب می‌شوند برای جنگیدن و ترور کردن راهی دیگر کشور ها می شوند؟ شاید زندگی در «بهشت غربی»  بدون احساسات تند برایشان بی نمک و یک نواخت شده است؟ به نظر می‌رسد که چنین نیست.»*

رسانه‌های غربی ضمن پوشش بی نظمی های جمعی در حوالی استکهلم مجدانه جنبه نژادی – ملی مساله که برای اروپا مناسب نیست را نادیده می گیرند. می‌گویند جوانانی آشوبگری می‌کنند که در جامعه برای خود جا پیدا نکردند. این درست است. در باره نارسایی‌ها در سیاست اجتماعی- کاری دولت سویدن هم صحبت می‌کنند و این هم درست است،هر چند که تا این اواخر سیاست اجتماعی سویدن بهترین در اروپا بود و آنرا «سوسیالیسم سویدن» می نامیدند، فقط در این باره حرف نمی زنند که اکثر آشوبگران ۱۰۰ یا ۹۰ درصدشان ، برخاستگانی از آسیا و آفریقا و دارای گذرنامه سویدن بودند.

حادثه سویدن از این نظر با حوادث پاریس در سال ۲۰۰۵ و آتش سوزی های شهرهای انگلیس در ۲۰۱۱ دست کمی ندارد. افرادی که برای زندگی بهتر زمانی به اروپا آمده بودند، حالا از زندگی خود راضی نیستند. فرزندانشان که زاده اروپا هستند نیز ناراضی اند. علت فقط این نیست که خانواده‌های افراد برخاسته از آسیا و آفریقا عمدتا شرایط بد تر زندگی دارند. یکی از علل نارضایتی این است که آن‌ها فکر می‌کنند که برخورد به آن‌ها مانند افراد درجه دو است. فقر و ناداری همراه با خدشه دار شدن غرور ملی ماده انفجارزا را بوجود می‌آورد و برای بروز انفجار روشن شدن فقط یک دانه کبریت کافی است.

فقر و ناداری و حس بی‌عدالتی اجتماعی شرایط ایدال برای پیدایش تروریسم نیز به شمار می روند. برخی ها از اروپاییان جوان غیر اروپایی نژاد به خیابان‌ها رفته و ماشین‌ آتش می‌زنند و دیگران در مجالس سازمان هایی حضور می یابند که برای سوریه مزدور استخدام می کنند. به نظر می‌آید که غرب مسایل خود را به خارج صادر می‌کند.

در غرب جهادیون القاعده و سازمان های مانند آنرا زیاد دشنام می دهند. اما در‌واقع فرستادگان آن سازمان ها بی پرده در غرب عمل می کنند. علت چیست؟ عقیده سیاست شناس «ویکتور نادیین- رایوسکی » در این باره چنین است:

« غرب گاهی اوقات خبر ندارد که دست راستش نمی‌داند که دست چپش چکار می کند. یگان های فرانسه در مالی با شبه نظامیان القاعده می جنگند و در این هنگام گروه دیگر شبه نظامیان در سوریه در طرف مخالفان دولت می‌جنگد و از حمایت فرانسه برخوردار است. اما اینجا هیچ اختلافی نیست.این سیاست معمولی استاندارد های دوگانه است. اگر جنایتکاران یک نظامی انگلیس را در لندن کشتند این یک قضیه معمولی جنایی نیست بلکه عمل تروریستی است. ولی اگر تندروهای خارجی لانه گرفته در لندن سالیان دراز در میان مسلمانان انگلیسی و خارجی به تروریسم تحریک می‌کنند- این آزادی بیان است. یعنی اینکه تروریسم فقط هنگامی است که به غرب ضرر رسانده می شود. ممکن نیست با این راهکار در مبارزه با تروریسم به پیروزی رسید. »

و در باره شرکت جهادیون شهروند کشور های غربی در جنگ‌های جاری در دیگر مناطق می‌شود گفت که اکنون مثل اینکه سرویس های ویژه غرب در این رابطه ابراز نگرانی می کنند. اما نه به این خاطر که آن‌ها برای قتل و کشتار به کشور های دیگر رفتند، اما به این خاطر که می‌توانند به غرب باز گردند. برای پلیس غرب بهتر بود که جهادیون به ستوه آمده شان به فاصله دورتری می‌رفتند.

در نتیجه شاهد یک پدیده ضد و نقیض هستیم: غرب به تحویل دهنده جهادیون برای دنیای اسلامی تبدیل شده. اما اگر تعمق کنیم می‌بینیم که چیز عجیب و غریبی در این پدیده نیست.

 

 بیست وهفتم ماه می ۲۰۱۳ برابر ششم جوزا ۱۳۹۲ ، رادیو صدای روسیه

*  در تحلیل سیاسی بامداد : « ای اس ای در سوریه بخاطر ایجاد یک دولت اسلامی می جنگند » ؛   اطلاعات دلچسپی درهمین زمینه وجود دارد. به نشانی زیر روکنید:

http://www.bamdaad.org/politics.html?start=10