نقش « الحبیب » درجنگ سوریه
اینگرسول : « شاهزاده بندربن سلطان قول داد که در صورت سرنگونی اسد، پایگاه دریایی روسیه درسوریه هیچ آسیبی نخـواهـد دید، و هشدار داد که در صورت عدم توافق، ممکن است تروریستهای چچنی بازیهای المپیک زمستانه در سوچی را هدف قرار دهند. »
به نقل از پایگاه خبری مینت پرس، گروههای شورشی القاعده که وابسته به شاهزاده بندر، رییس سازمان اطلاعات عربستان سعودی هستند، تسلیحات کیمیاوی را به واسطه این فرد تهیه کرده و کار جابجایی و استفاده از آن را به عدهای شورشی بدون تجربه واگذار کردهاند که این بیتجربه گی باعث انفجار و انتشار این گازها و کشته شدن افراد شده است. با آماده شدن ارتش امریکا برای مداخله در سوریه به دنبال حمله کیمیاوی هفته پیشین، امریکا و متحدین وی در حال آماده شدن برای حمله به کشوری هستند که مجرم نیست. مصاحبه با مردم دمشق و غوطه، از حواشی پایتخت سوریه، بسیار جالب توجه است. این منطقه جایی است که پزشکان بدون مرز اعلان کردهاند که هفته گذشته در اثرچیزی که به اعتقاد ایشان گاز عصبی بوده ۳۵۵ نفر کشته شدند.
امریکا، انگلیس و فرانسه به علاوه اتحادیه عرب حکومت رییس جمهور بشار اسد را به انجام حملات کیمیاوی متهم کردهاند که به ادعای ایشان مردم غیر نظامی مورد هدف قرار گرفتهاند. کشتیهای جنگی امریکا در دریای مدیترانه مستقر شدهاند تا حملات تنبیهی را علیه سوریه به خاطر استفاده از تسلیحات کیمیاوی انجام دهند. امریکا و دیگران به هیچ وجه تمایلی به بررسی شواهدی که خلاف این امر را ثابت میکند ندارند، چنانکه جان کری، وزیر امور خارجه امریکا روز دوشنبه گذشته اعلان کرد که مجرم بودن اسد « قضاوتی است که همه دنیا آن را پذیرفته است.»
با این حال مصاحبههای بسیار با چندین نفر از پزشکان، اهالی غوطه، مبارزان شورشی و خانوادههای ایشان، تصویر دیگری به دست میدهد. بسیاری بر این باورند که عده مشخصی از شورشیان تسلیحات کیمیاوی را از طریق بندر بن سلطان، رییس سازمان اطلاعات عربستان سعودی تحصیل کرده و مسوول انجام حملات کیمیاوی هستند.
ابوعبدالمعین، پدر یکی از شورشیانی که علیه اسد مبارزه میکند گفت: « پسر من دو هفته پیش نزد من آمد و نظر مرا در مورد تسلیحاتی که حمل میکرد، جویا شد.»
عبدالمعین گفت که پسرش و ۱۲ نفر از شورشیان در داخل تونلی کشته شدند که برای ذخیره تسلیحاتی استفاده میشد که توسط ابوعایشه، شبهه نظامی سعودی تهیه شده بود و یکی از گروه های مبارز را رهبری میکرد. پدراین تسلیحات را شبیه به «یک تیوب» توصیف کرد در حالی که برخی آن را شبیه «کپسولهای بزرگ گاز» توصیف میکردند.مردم شهرغوطه گفتند که شورشیان از مساجد و خانهها برای خوابیدن و استراحت استفاده میکردند در حالی که تسلیحات شان را در تونل انبار میکردند.عبدالمعین گفت که پسرش و دیگران در جریان یک حمله کیمیاوی کشته شدند. درهمان روز، گروه شبهه نظامی جبهه النصره، که به القاعده وابسته است، اعلان کرد که به منظور تلافی حملات مشابهی را علیه غیرنظامیان لاذقیه که در سواحل شرقی سوریه و در محدوده تحت کنترل اسد قرار دارند انجام خواهد داد.
یک مبارز زن در گفت و گوی خود چنین شکایت کرد که : «ایشان به ما نگفتند که این تسلیحات چه هستند و چگونه باید از آنها استفاده کنیم. ما نمیدانستیم که آنها تسلیحات کیمیاوی هستند. هرگز تصور نمیکردیم که تسلیحات کیمیاوی باشند .» او هشدار داد که :« هنگامی که بندر، شاهزاده سعودی، چنین تسلیحاتی را به افراد ما داد، باید آنها را به کسانی میداد که بدانند چگونه آنها را جابهجا و استفاده کنند.» او نیز همانند دیگر سوریها نمیخواست که نامش فاش شود.
یکی از شورشیان شناخته شده در غوطه با این ادعا موافق بود. او گفت که: « شبهه نظامیان جبهه النصره با دیگر شورشیان همکاری نمیکنند، به جز در مبارزات میدانی. آنها اطلاعات محرمانه را با کسی به اشتراک نمیگذارند. آنها فقط از چند شورشی معمولی برای حمل و نقل و استفاده از این تسلیحات استفاده کردند. »او ادامه داد که «ما به شدت در مورد این تسلیحات کنجکاو بودیم. متاسفانه برخی از مبارزان در انتقال و استفاده از این تسلیحات بی دقتی کردند و باعث آنها شدند. »
پزشکانی که قربانیان حملات کیمیاوی را درمان کردند به مصابه کنندگان هشدار دادند که در مورد این سوال که چه کسی واقعاً مسوول این حمله مرگبار بود بسیار مراقب باشند.گروه پزشکان بدون مرز اضافه کردند که پرستارهایی که ۳۶۰۰ مصدوم را یاری میکردند نیز نشانههای مشابهی را گزارش کردند، از جمله وجود کف در دهان، تنگی نفس، تشنج و ضعف بینایی. این گروه به طور مستقل نمیتواند این اطلاعات را تایید کند.در مصاحبه با بسیاری از شورشیها معلوم شد که دستمزد ایشان از جانب حکومت سعودی درعربستان تامین میشود.
جیوفری اینگرسول، در گزارشی که به تازه گی در نشریه « بیزنس اینسایدر» منتشر کرده است بر نقش شاهزاده سعودی، شهزاده بندربن سلطان در جنگ داخلی دو سال و نیمه سوریه تاکید میکند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بندر با استفاده از روابط نزدیکی که با واشنگتن دارد، در کانون فشارها برای ورود امریکا به جنگی علیه اسد قرار دارد.*
اینگرسول به مقالهای اشاره میکند که در نشریه « دیلی تلگراف» انگلیس در مورد گفت و گوهای محرمان روسیه ـ عربستان منتشر شد و مدعی شده بود که بندر به ولادمیر پوتین پیشنهاد کرده است که در عوض سرنگون ساختن اسد، نفت ارزان قیمت به ایشان میفروشد.**
اینگرسول مینویسد که «شاهزاده بندر قول داد که در صورت سرنگونی اسد، پایگاه دریایی روسیه در سوریه هیچ آسیبی نخواهد دید، و هشدار داد که در صورت عدم توافق، ممکن است تروریستهای چچینی بازیهای المپیک زمستانه در سوچی را هدف قرار دهند. »
گفته میشود که بندر به روسها گفته است که «من به شما تضمین میدهم که المپیک زمستانه سال بعد بدون هیچ مشکلی برگزار شود. گروههای چچنی که امنیت این بازیها را تهدید کردهاند توسط ما کنترل میشوند.»
اینگرسول مینویسد: «در کنار مقامات سعودی، به نظر میرسد که امریکاییها به رییس سازمان اطلاعات سعودی چراغ سبز نشان دادهاند که این گفت و گو را با روسها داشته باشد و این به هیچ وجه جای تعجب ندارد.» او میافزاید: « بندر در امریکا تحصیل کرده است هم دوره آموزش آکادمیک و هم آموزشهای نظامی را در این کشور گذرانده و به عنوان سفیر بسیار با نفوذ سعودیها در امریکا خدمت کرده است و در مجموع سیآیای عاشق این چهره سعودی است . »
بر اساس گزارشهای روزنامه انگلیسی « ایندی پندنت»، این آژانس اطلاعات تحت رهبری شاهزاده بندربود که برای اولین بار در ماه فروری اتهامات مربوط به استفاده از گازسارین را توسط حکومت سوریه مطرح کرد تا توجه متحدین غربی را جلب کند.
« وال استریت ژورنال » به تازه گی گزارش کرده است که سیآیای دریافته است که عربستان سعودی برای سرنگون کردن اسد کاملاً «جدی» است چرا که فردی به نام شاهزاده بندرهدایت این جریان را عهدهدار شده است.دراین گزارش آمده است که : «ایشان بر این باورند که شاهزاده بندر، یکی از دیپلوماتهای کهنهکار درعرصه توطیه چینی و وابسته به واشنگتن و جهان عرب، میتواند اقدامی را عملی کند که سیآیای نمیتواند: ارسال هواپیماهایی پر از پول و تسلیحات . » وال استریت ژورنال گزارش کرد که بندریکی از اهداف عالی سیاست خارجی عربستان سعودی را پیش میبرد که همان شکست دادن اسد و حامیان ایرانی و حزباللهی او است. برای تامین این هدف، بندر با واشنگتن وارد همکاری شده تا برنامه تجهیز و آموزش شورشیان را در خارج از یک پایگاه نظامی در اردن تامین کنند.این روزنامه گزارش میدهد که او با «اردنیهایی که چندان در مورد این پایگاه خوشنود نیستند» ملاقات کرده است:
ملاقات او درعمان با ملک عبدالله گاهی اوقات در یک نشست تا هشت ساعت ادامه پیدا میکرد. فردی که از این نشستها خبر داشت میگوید که ملک گاهی اوقات به مزاح میگفت: « آه، بازهم بندر آمده است؟ باید دو روز کاری کامل را برای او خالی کنیم. » وابسته گی مالی اردن به عربستان سعودی، اهرم بسیار قدرتمندی را در اختیار سعودیها قرار میدهد. یک پایگاه آموزشی در اردن کار خود را در تابستان سال ۲۰۱۲ آغاز کرد که یک باند فرود و انباری برای تسلیحات را در خود جای میدهد. به گزارش وال استریت ژورنال مهمات تفنگ « ایکی۴۷ » ساخت عربستان به این پایگاه تحویل داده شده است. هرچند که عربستان سعودی به طور رسمی اعلان کرده است که از شورشیان میانه رو بهره میبرد، این روزنامه گزارش میکند که « پول و تسلیحات به دست افراطیها میرسد تا از این طریق از نفوذ اسلامگراهای تحت حمایت قطر جلوگیری شود.»
اما شورشیانی که مصاحبه کردند گفتند که مبارزان القاعده در سوریه از شاهزاده بندر با عنوان « الحبیب » یاد میکنند. پیتر اوبورن، در یادداشت سه شنبه گذشته خود برای روزنامه« دیلی تلگراف » به واشنگتن هشدار میدهد که نباید در تنبیه کردن حکومت اسد با استفاده از حملات «محدود» عجله کند؛ حملاتی که به زعم ایشان نه برای سرنگون کردن رهبر سوریه، بلکه برای از بین بردن ظرفیت استفاده مجدد از تسلیحات کیمیاوی انجام میشود:
این ماجرا را در نظر بگیرید: سود این کار تنها به شورشیان میرسد، که پیش از این جنگ را باختهاند و اکنون انگلیس و امریکا را در جانب خود وارد جنگ میکنند. درحالی که تقریباً شکی نیست که از تسلیحات کیمیاوی استفاده شده است، اما شک و تردید بسیاری در مورد اینکه چه کسی آنها را به کار گرفته است، وجود دارد.
بسیارمهم است که به یاد داشته باشیم پیش از این هم یک باردیگراسد متهم به استفاده از گاز کیمیاوی علیه غیر نظامیان شده بود. اما در آن مورد، کارلا دی پونته، فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه، به این نتیجه رسید که شورشیان و نه اسد، مسوول چنان حملهای بودهاند.»
برگرفته از صدای مردم
*هفته نامه « فوکوس » در شماره ۲۹ اگست خود گزارش درازی در باره نقش عربستان سعودی و شهزاده بندر در جنگ روان درشرق میانه به نشر رسانیده است.در این گزارش از قول روبریت مود فرستاده پیشین سازمان ملل متحد برای سوریه آمده است که : « حمله بر سوریه باعث جنگ داخلی در لبنان و عراق میشود.» ، درهمین مقاله برنقش روحانی معروف عربستان شیخ عید القرنی که تا یکسال قبل سالانه مبلغ یکصد هزاردالر برای قتل و یا زخمی ساختن یک سربازاسراییلی میپرداخت و امروز این پول را برای کشتار مسلمانان سوری تخصیص داده است، درنگ شده است.
** در مورد نقش عربستان سعودی در جنگ روان سوریه رو کنید به جستار دکتراسد محسن زاده زیرعنوان : « شرق میانه، قربانی بازیهای قدرت »
در نشانی http://www.bamdaad.org/politics/442-2013-08-16-08-35-33.html
و مقاله رفیق دهزاد زیرعنوان : « سوریه درعمق فاجعه تکرارشده افغانستان (۱۹۸۰-۱۹۹۲) » ، تارنمای بامداد
به نشانی: http://www.bamdaad.org/politics/478-2013-09-01-15-40-46.html
سیاسی ـ بامداد۱۳/۱ـ ۰۴۰۹
سوریه در عمق فاجعه تکرار شده افغانستان ( ۱۹۸۰-۱۹۹۲)
نوشته :ع . بصیر دهزاد
سوریه از یکسال و نیم بدین سو در عمق یک فاجعه در میان خون ، دود و آتش میسوزد. هر روز فاجعه بالای فاجعه، روزانه خون ده ها انسان کوچه ها وسرک ها را رنگین میسازد و اجساد بیگناهان فرش زمین میشوند. قوانین و کنوانسیون های بین المللی مربوط به مصونیت اسران جنگی، عدم تعرض به مناطق غیر نظامی، رعایت حقوق بشر و احترام به انسان ( از مفهوم رعایت اسلامی تا رعایت جوامع دموکراسی ، از رعایت اخلاقی تا برخورد وجدانی) و عدم تحویلدهی ، قاچاق و استفاده از سلاح های کیمیاوی همه و همه بباد تمسخر گرفته میشوند . زمینه های نقض حقوق انسان و نقض حاکمیت ملی با شیوه گستاخانه طرح ریزی و در عمل پیاده میگردد. اهداف نا مشروع غرب و سردمداران تعداد از کشور های اسلامی مانند عربستان سعودی، اردن، ترکیه کلاٌ و واضحاٌ متضاد بر اصل احترام به حاکمیت ملی دولتها بوده و این اهداف نا مقدس آنها تمام وسیله های « غیر انسانی و خلاف حقوق انسان و قوانین بین المللی » را به اصطلاح و گفته نیک ماکیا ولی « تبریه » میکند و آنها تارومار کردن یک دستگاه و یک سیستم دولتی که طی بیش از ۵۰ سال در کشور سوریه شکل گرفته و یک تضمین ثبات نسبی برای مردم آنکشور بوده است را عملاٌ روی دست دارند . غرب ( امریکا ، فرانسه و انگلیس) در تبانی بی شرمانه با ترکیه ، اردن و عربستان سعودی از یک جانب و قوت های جنگی فرستاده شده القاعده از پاکستان، مصر، تونس، اردن، چچینی، لیبیا و تندروان اسلامی داخل سوریه در یک مثلث نا مقدس در پی سرنگونی حکومت بشار الاسد و واژگون کردن سیستم این کشور با تمام ابعاد آن شکل یافته است.
جنایات شدید علیه بشریت هر روز وهر دقیقه جان انسانها را بصورت انفرادی و گروهی میگیرد. چهار فاجعه بزرگ حقوق بشری در سوریه یعنی قتل عام بیش از ۴۵۰ خانواده های علویها ، سربریدن اسیران جنگی و حتا چک زدن قلب های در حال تپیدن اسیران جنگی ، استفاده از گاز سمی در کشتار بیش از ۱۲۰۰ نفر و سوٌ استفاده جنسی زنان و دختران جوان از جانب گروه های القاعده که تحت نان « جهاد النکاح » و بنا بر فتوای « اسلامی » در قد مو راست میکند. « جهاد النکاح » اصطلاح جدید است که زنان شوهر دار و دختران جوان باید صرفاٌ برای یکبار مورد استفاده جنسی « مجاهدین اسلام.!!!!» و آنهم برای نیم ساعت به عقد نکاح در آورده میشوند و بعد از رفع ضرورت جنسی و یکباره همبستر شدن دو باره طلاق میگردند ، فقط با سه ناره تکبیر یک جنایت بزرگ رو پوش اسلامی داده میشود (۱) . مردان مجبور میگردند که زنان در عقد نکاح خود را تحت جبر این « فتواه اسلامی » بخاطر همبستر شدن با مردان دیگر طلاق دهند.
پیرامون این موضوع که یک جرم و یک عمل شنی در برابر انسان و عقاید دینی اسلامی است باید حلقه های اسلامی که هر روز در تلویزیون ها به ساعت ها صحبت میکنند، این عمل را از دیدگاه های اسلامی شان برای به توضیح بگیرند.
غرب به خصوص امریکا ، انگلیس و فرانسه در سه مورد بالا نقض صریح حقوق بشر که در مورد مدارک و شهود کافی و انکار ناپذیر وجود دارند، چشم پوشی میکند و حتا نهاد های غیر دولتی حقوق بشر دراین کشور ها خود را به کوچه « حسن چپ » میرنند و زبان را بسته نگه میدارند. در حالیکه بعضاٌ این نهادها در رهایی یک زندانی سیاسی « طرفدار حقوق بشر » که در مصونیت هم بسر میبرد ، دنیای وسایل اطلاعات جمعی را گویی به انفجار میآورند ولی زمان که جنایت شدید مطرح است ، روی منافع نا مشروع بدان برخورد سمبولیک و نمایشی صورت میگیرد. ولی این غرب موضوع استفاده از سلاح های کیمیاوی را در حومه دمشق که هنوز هیچ گونه اسناد مبنی بر استفاده این سلاح از جانب حکومت بشاراسد باشد، در دست نداشته در صدد حمله نظامی بر سوریه میگردد.
مساله استفاده از سلاح های کیمیاوی در طی چند ماه اخیر یکی از تشویش های جدید حکومت سوریه بوده است که رسماٌ به اطلاع شورای امنیت ملل متحد رسانیده شده بود. در ۱۹ مارچ۲۰۱۳(۲) دولت سوریه رسماٌ نیرو های مخالف را متهم بر استفاده از سلاح کیمیاوی نموده بود که تصاویر آن در مطبوعات نشادن داده شدند ولی غرب از این اتهامات خود را کنار زد. حوالی همین وقت نیروهای مسلح سوریه در نزدیکی سرحد با ترکیه مقادیر زیاد مواد را در یک انبار کشف نمود که دال بر دست یابی مخالفین سوریه به مواد کیمیاوی بوده است. یکی از جدید ترین تصاویر نشان میدهد که مقادیر از مواد کشنده کیمیاویاز جانب عربستان سعودی به القاعده و دیگر مخالفین تحویل داده شده است.
اکنون حکومت امریکا و تعداد دیگر کشور های غرب با آنکه هزاران گروه های خشن و تروریست را با پول و سلاح کمک میکنند، در تدارک حمله مستقیم نظامی وسرنگونی حکومت بشار اسد اند. اکنون با موجودیت این واقعیت یکبار دیگر تثبیت میگردد که سلسله از بین بردن مدنیت های شرق میانه و شمال آفریقا و تصرف بر تمام منابع آنان از راه براه انداختن جنگ های خشن داخلی با قصی القلب ترین اعمال ضد بشری ، وحشت و انارشی و وسعت مخاصمت های قومی، مذهبی ، برای شان یک هدف است. برای امریکا و همدستان شان مصون سازی اطراف اسرائیل هم یک بهانه و یه وسیله برای رسیدن به « اهداف بزرگ » است. حل منازعات داخلی و منطقه وی از طریق مسالت آمیز و در چوکات اساسنامه ملل متحد دیگر برای این کشورها یک بازی و تثبیت عدم صداقت آنان به محتوای مواد اساسنامه و سایر کنوانسیون های بین المللی است. نقطه دیگر و جالب در معضله سوریه نقش احزاب سوسیال دموکرات در کشورهای امریکا، فرانسه است که همیشه در قضایای مشابه موقعیت سیاسی احزاب محافظه کار را بباد انتقاد گرفته اند در حالیکه در قضایای لیبیا و اکنون سوریه شدید تر از آنان عمل مینمایند.
جنگ در سوریه را میتوان در یک مشابهت با جنگ های افغانستان نیز به ارزیابی و مقایسه گرفت. دقیقا، تکرار حوادث سالهای ۱۹۸۰-۱۹۹۲ در افغانستان یعنی که رژیم کنونی سوریه باید از بین برود ، مهم نیست اگر صد ها هزار جوان و مردمان عادی این کشور کشته شوند، مهم نیست اگر سرها با وحشیانه ترین شکل با تیغ از تن جدا شوند ، آنچه در افغانستان هم واقع میگردید و اکنون در سوریه هم واقع میگردد ، روشنفکران که به سیاست های غرض آلود جهانی تن نمیدهند باید در عمق کوبیده شوند و دیگر مجال شکل گیری جدید آنها نباشد!.
این هم نتیجه روشن از جنگ های فغانستان است که آن گروه های که درس تبر و تفنگ میگیرند و بی انتها آدم میکشند در یک لحظه ( که دیگر نا وقت شده است ) میدانند که آنها همیشه وسیله دست تبهکاران و سیاست های « تصرف و تفوق جهانی » بوده اند ، همین که هدف نا مقدس دیگران را تامین نموده اند، دیگر به مانند دستپاک های آلوده و چرکین بدور انداخته میشوند، امید ها و اهداف شان که بخاطر آن جنگ میکردند دیگر به خاک سپرده شده است ، یک زمانی درک میکنند که یک نیروی اشباح مانند که در دورن خود شان شکل داده شده است، خود بر سینه آنان ثم اسپ های مغرورشان را میگذارند.
این وقایع تلخ است که کشور مظلوم افغانستان در طی سالهای ۱۹۸۰ الی امروز تجربه میکند و تلخی های حوادث مشابه دو ملت مظلوم را از چنگال اختاپوت ها نمیتواند نجات دهد.
در افغانستان بعد از سال ۱۹۸۰ که تازه یک دوره یکنیم ساله وحشت و دهشت سیاسی حفیظ الله امین سفاک را پشت سر گذشانده بود ، جهان غرب با وارخطایی با فعال ساختن اولین گروه های اپوزسیون به تعداد ۳۰۰ تفنگ ۳۰۳ بور را از طریق دستگاه استخبارات بدنام پاکستان به آنان تسلیم داد که تداوم آن فعال ساختن کشورهای مانند مصر، عربستان سعودی، ترکیه، ایران و سرازیر شدن دریا های سلاح های مدرن و پول از طریق جزیره شیطان ( پاکستان) به کشور ما سیل آسا روانه میگردید ولی با تمام این جنگ های اعلان ناشده حکومت های وقت توانست مقاومت نماید و هم مردم بیطرف در شهر ها دشواریهای تحمیل شده را بدوش کشند.
اکنون در تشابه با افغانستان درکشور سوریه همه چیز یکباردیگر تکرار میگردد.
رژیم ترکیه یکبار دیگر دندان نظامیگری خود را بحیث ژاندارم منطقه برخ سوریه کشیده و عین موقعیت را اتخاد مینماید که در قضیه افغانستان پاکستان و حکمای دوره یی آن ظالمانه در برابر ملت ما انجام میدادند. اگر در افغانستان در آغاز سلاح ها از تفنگ ۳۰۳ بورشروع گردید و به راکت های « سکر ۶۰ » و راکت های زمین به هوا « استینگر» ادامه یافت، اکنون اپوزیسیون سوریه عملاٌ سلاح های مدرن را از طریق ترکیه ، قطر و عربستان سعودی بدست میآورند. کشور اردن بحیث محل تنظیم و کوردینه مصون فعالیت های استخباراتی در برابرسوریه قرارگرفته است. کشور پاکستان با فرستاده صد ها طالب و القاعده جنگ دیده و سلاح عین موقعیت را در برابر سوریه دارد بگیرد که مصر آن وقت تحت رهبری انور السادات بر ضد ملت ما انجام میداد.
کشور های غربی عملیات های شان را در داخل سوریه در تبانی با تروریست ها و آدمکشان حرفوی شکل میدهد، آنها را مسلح میسازند و وجدان های آدمکش را با پول میخرند تا سطح که فلم کشیدن قلب یک عسکر حکومتی از بدن و چک زده میشود، در تلویزین ها به نمایش گذاشته میشود ولی لب های طرفداران حقوق بشر و دموکراسی ، از لیبرال ها تا سوسیال دموکراتها ، بسته است. نام از نقض صریح حقوق بشر بزبان نمیآید اگر آید در آن شک و تردید نشان داده میشود.
بزرگترین اشتباه سیاسی جامعه بین المللی بخصوص حکومات فرانسه، انگستان و امریکا در قضیه سوریه جلوگیری از بکار گیری دیپلوماسی فعال در حل مسالمت آمیز معضله و جلوگیری از یک جنگ داخلی بوده است که هیچ کدام از این حکومات علاقه مندی به حل مسالمیت آمیز، البته با در نظر داشت نقش و سهمگیری عمده حکومت سوریه بحیث یک دولت دارای حاکمیت ملی، نشان نداند و قبل از بررسی شورای امنیت ملل متحد و تصویب یک قطعنامه، مداخله نظامی را آغاز نمودند و دسته های جنگی را مخفیانه داخل سوریه نمودند. این جرم سیاسی به عین شکل در کشور لیبیا هم صورت گرفت. غرب به امید تکرار حوادث لیبیا سر نگون کردن حکومت سوریه و کشتن شخصیت اثر گزار این کشور را در سر میپروراند که اکنون با نا امیدی شکست های پی در پی نیرو های مخالف در سوریه را میپذیرد و در صدد حمله مستقیم نظامی اند. در تشابه با این قضیه جنگ جلال آباد در دهه ۸۰ و زمامداری شهید دوکتور نجیب الله مثال دقیقی است که غرب ، کشور های عربی وفادار به منافع امریکا و انگلستان و پاکستان به امید سقوط حاکمیت و از بین بردن حتی کوچک ترین بقایای دولت و سیستم که طی ده سال انکشاف نموده و شکل گرفته بود، هر گونه راه حل مسالمت آمیز ختم جنگ را مانع گردیدند. رفت و برگشت عای دپلوماتیک از مجرای ملل متحد شکل رفت و برگشت های تفریحی را به خود گرفت. ولی نیرو های تندرو اسلامی و استخبارات پاکستان با تلفات زیاد شکست را پزیرفتند. در نهایت غرب و ملل متحد بر تطبیق برنامه قبلی اش هم وفا ننمود و گذاشت تا نیروی قبلاٌ وابسته در یک جنگ جدید و وحشتناک بعدی درگیرهم شوند. آمدن طالبان و ترورتعداد شخصیتهای موثر و با نفوذ و نسبی مستقل راه را برای یک مداخله نظامی بدون درد سر مساعد نمود، آنچه اکنون در سوریه زمینه سازی میگردد.
جرایمی حقوق بشری که در افغانستان سالهای بعد از ۱۹۸۰ به کرات ارتکاب می یافتند ، در آن زمان غرب با مجموع آرگاه و بارگاه دموکراسی و حقوق بشر با لبان خموش آب از آب را تکان نمیداند همه چیز برای شان تصویر از یک مبارزه « شورشیان مسلمان» بر علیه « کمونستان و بی دین» بود. درآن زمان هم برخورد شکلی و سازشکارانه در برابر جرایم حقوق بشر صورت میگرفت و اکنون در سوریه عین برخورد وجود دارد.
جرایم شدید جنگی متاٌسفانه با رنگ های متفاوت، ارزیابی ها و نتیجه گیریهای متفاوت حکومات و نهاد های حقوق بشر کشور های غربی دیده میشوند ، یکی را قابل درک میدانند و دیگیری را عامل و مرتکب جرایم جنگی. در حالیکه از دیدگاه حقوق اخصاٌ حقوق بین المللی که در همین کشور های لیبرال به پخته گی رسیده اند، جرم ضد بشری برخورد در برابر یک بشر است ، صرف نظر از اینکه یک مخالف است و یا یک موافق است.
با آنکه قضایای مربوط به افغانستان در سالهای بعد از ۱۹۸۰ از طریق مجاری دپلوماتیک قابل حل بوده و دولت وقت افغانستان مبتکر طرح های عملی برای حل مساٌله افغانستان بوده است و آخرین تعهد صادقانه رئیس جمهور شهید دوکتور نجیب الله مبنی بر کنار رفتن از قدرت این صداقت و ادای تعهد به موافقات دپلوماتیک بوده ولی جامعه غرب بخصوص امریکا و انگلستان در تعهدات شان صادق نبودند و حالا هم در قضیه سوریه صادق نیستند و ادامه جنگ را راه رسیدن به اهداف خویش میدانستند و میدانند و اکنون سوریه هم در یک پلان که ادامه پلان های وسیع در آسیا و شرق میانه است ، در جنگ و آتش میسوزد. آیا درس های افغانستان میتواند یک معیار تجربی و تاریخی برای نیروهای داخلی سوریه و مردم این کشور باشد که خود با استقلالیت و عدم هر گونه وابسته گی خارجی در حل مسالمت آمیز و آبرومندانه مشکل کشور خود نایل آیند؟
سیاسی ـ بامداد۱۳/۴ـ ۰۱۰۹
نیرنگ دسیسه سازی در شرق میانه پیشنه تاریخی دارد
نوشته :علی رستمی
جهان امروز که با رشد فناوری ، در سیر تاریخ از بطن جامعه مدرن با مناسبات غیرعادلانه استثماری نظام سرمایداری قد بلند نموده ،که با اتش ودود جوان وتکامل یافته است.
بوجود امدن مناسبات بازرگانی ــ تجاری میان کشورهای دور نزدیک بعد از کشف امریکا وگشایش راه های بحری رسیدن به بحرهند و رشد حمل ونقل اموال تجاری توسط کشتی از طریق بنادر درقاره ی مختلف جهان زمینه توسعه بازرگانی شده،ودر فکرطمع وآز سود بیشتر شدند. بدین اصل مناسبات بازرگانی خودرا ازطریق واردات وصادرات محصولات در کشورها ی دور ونزدیک آغاز نمودند؛ تا بتوانند از اینطریق در انباشت سرمایه خویش افزون بخشیده وبالای منابع آنها تسلط یابند،این ارزو آنها را به فکر جهان گشایی و اشغال سرزمینهای حاصل خیز مواد خام وپخته ،بیگانه ساخت.
براین اساس کشورها ی قدرتمند که به اختیار خویش نیرویهای مادی ومعنوی داشتند. آنرا برای تسلط وگسترش منافع طبقاتی وگرویی خود،بالای کشورهای ضعیف که از استعد داد های سرشارمنابع طبیعی برخوردار بودند،استفاده نموده وآنرا به مستعمره خویش تبدیل نمودند. این عمل الی قرن هجده ادامه پیداکرد، واهسته اهسته مستعمرات به مصرف کننده گان عمده ودایمی آنها تبدیل شد. رقابتی میان ملت ها بوجود امد، که جهان را بمثابه « بازار جهانی » میان خود تقسیم نمودند.
انقلاب امریکا ، فرانسه وانگلستان وهمچنان کشف ماشین غبار در صحنه جهانی این کشورها را به کشورها قدرتنمد جهانی ومسلط بالای سایرکشورهای کم زور گردانید. عده زیادی از کشورهای اسیایی افریقایی، تحت مستعمره آنها درامد. اشغال هند تحت نام کمپانی شرقی توسط انگلیسها و فرانسوی ها ،از جمله کشورها ی الجزایر تونس وسایر کشورهای افریقای وعربی در یوغ استثمار ظالمانه آنها قرار گرفته الی سرحد نسل کشی در این کشورها برای تا مین سیادت خویش دریغ نه ورزیدند ؛ وهریک ازاین کشورها با دسایس وتوطیه های رنگارنک ، ازحقوق انسانی شان محرم گردیدند.
یکی از پرچنجال ترین نقطعه داغ منازعات بین المللی که از سالیان کهن دراین منطقه حاکم است „ شرق میانه“ است.
اولین بار کلمه « شرق میانه» توسط تاریخدان نیروی دریایی امریکا، الفرد تایر ماهان ،درسال ۱۹۰۲ برای جدایی منطقه ای عرب باهند بکار برده شد. منطقه ایکه در گوشه استراتیژیکی « خلیج فارس» وشرق نزدیک ،هم گفته شده است ،واقع شده است.
شرق میانه با ویژه های خاص خود از لحاظ تاریخی دارای تمدنهای بزرگ بوده که دراین سرزمین بوجود امده ویا پرورش یافته اند. زادگاه ای سه مذهب بزرگ جهان از جمله یهودیت، مسحیت واسلام است که دراین سرزمین ظهور نموده است..
این منطقه به لحاظ موقف استراتیژیکی خویش دارای اهمیت بزرگ اقتصادی برای جهانیان در گذشته وحال داشته و دارد. بنادر مهمی بحری و خطوط بازرگانی ـ تجاری در طول تاریخ موجب شده بود تا تهاجمات ولشکر کشی های ابر قدرتهای مختلف مانند امپراطوری روم وفارس در قرنهای ۶ الی اوایل قرن ۷ ، دایماً باهم در جنگ ومناقشه باشند. با دادن باج به یکدیگر بوسیله طلا ویا سلاح باهمدیگر به صلح می رسیدند. حمله مغول وپایان دادن سلطه اعراب مسلمان و ترکان عثمانی درجهان وظهور وهابیت وهابی در عربستان در قرن ۱۸ پیام اور تغیرات جدی در ساختار اقتصادی،اجتماعی وسیاسی این منطقه بوده است . در قرن ده میلادی ترکان به عنوان سرباز به منطقه خاورمیانه امده ودر قرن ۱۱ ترکها فاتح این مرز و بوم شده که ا سلام دین رسمی اعراب وایرانیان و ترکها بود. مذهب مسحیی زیادترین در مصرو لبنان و یهودان هم مصر وایران پراگنده بودند.یهودان نظر به فشار امپراطوری روم در قرن ۱۹ برای نخستین بار به اروپای مرکزی وشرقی مهاجر نمودند.
گسترش وتوسعه تجارت زمینه ان شد تا اروپایی ها از لحاظ سیاسی فرهنگی ونفوس شناسی داخل اقدامات شوند و طوریکه معلوم است تمدن اروپایی درقرن ۲۰ جهانگیر شد و اسپانیایی ها، انگلیس ها پرتگالی ها، هلندی ها، فرانسوی ها وبلاخره روس ها برای اهداف اقتصادی سیاسی وفرهنگی خود داخل تسخیر قیانوسها گردیدند.اهسته اهسته دامنه بازرگانی توسعه یافته تمام بازارهای داخلی کشورهای مربوط خاورمیانه را اشغال نمودند وتجارت دراین منطقه رونق شایان بخود گرفت.
رشد پایه های امپراطوری روسیه وجنگ کریمه وتسخیر کامل بحیر سیاه ودرگیرهای ترکهای عثمانی با روسها باعث شد تا سایر قدرتهای اروپایی ازجمله انگلیس فرانسه به بهانه پشتبانی از ترکها باتمام امکانات زمینی ودریایی ازترکها حمایت نمایند.
حمله واشغال مصر توسط بناپارت در سال ۱۷۹۸ نخستین رخنه توطیه ونیرنک بازی درخاورمیانه وهمچنان نمایش قدرت نمایی بود؛ برای انگلیسها وفرانسویها که می تواند که در سایر قاره های جهان نفوذ نماید.
تغیرات دیگر که زمینه توطیه هارا درخاورمیان هموار ساخت عبارت از جنگ اول جهانی و شکست ترکهای عثمانی وتسلط انگلیسها از سال ۱۹۱۸ الی ۱۹۴۵ بالای کشورهای منطقه خاورمیانه که بعد از ختم جنگ دوم جهانی تسلط آنها پایان یافت.
نفت این به اصطلاح طلای سیاه که مغزو روان تمام نیروهای غول سرمایه را دیوانه واشفته خود ساخته وباتمام نیرنگها ودسایس خانمانسوزضد انسانی دراین منطقه کوشش کرده ومیکنند که تا تسلط خودرا تامین و به انحصارکامل خود در اورند. این منبع حیاتی برای کشور های استثمارگر غرب برای اولین بار درسال ۱۹۰۹ درایران استخراح گردید. با براه انداختن جنگ اول جهانی برای این مقصد وتقسیم این اراضی به مستعمرات خود وبوجود اوردن کشورهای خورد کوچک مستقل مانند کویت بحرین، یمن وعربستان اقدام نموده وبعدن نفت آنها را کمپنی های انگلیسی وفرانسوی بر اساس قرادادهای جداگانه، هرکدام به ترتیب ۷۵ فیصد و ۲۵ فیصد بشمول نفت ایران وموصول را میان خود تقسیم نمودند. در سال ۱۹۲۷ امریکا توسط شرکت نفتی ترکیه در شرق میانه نفوذ نموده ودرسالهای ۱۹۴۸/ ۱۹۳۸ امریکا۱۳.9 فیصد وبعدن ۵۵.2 فیصد تولید نفت شرق میانه را برای خود اختصاص داد. تسلط سیاسی واقفتصادی کشورهای زورمند امپریالیستی باعث شد تا کشورها که بنام « هفت خواهر» یادمیشوند که شامل شرکتهای نفتی : استانداردکالیفرنیا، نفت مییل، نیوجرسی، نیویارک، تکزاس، شرکت نفتی انگلیسها وشل هلند میباشند، که بازار نفت جهانی دردست آنها قرار گیرد. بر اساس قراردادهای طویل المدت کشور های امپریالستی تسلط کامل را بر استخراج واستفاده ان به اختیار گرفت.
بر علاه تسلط بالای منابع سرشار نفتی خاور میانه ،اروپائیان درعرصه های ساختمانی وتکنولوژی واقتصادی نیز، ساحتن پلها ، جاده ها، راه اهن،بنادر، ماشینهای گازی وبرقی، تلگراف، رادیوو غیره را درانحصار خودگرفته و پولهای را که ازمدرک نفت ،کشور های شرق میانه از کشورهای غربی نصیب میشدند ،دوباره ازطریق اعمارساختمان وتکنالوزی ها مختلف دوباره به آنها نسبت بهای ساختمانی می پردازند.
با رشد سطح تعلیم وتربیه وآموزس ودسترسی به ابزار مدرن وهمچنان پیروزی انقلاب اکتوبر وتشکیل دولت کبیر شوراها که مدافعگر منافع کشورهای عقب مانده ودرحال رشدوانکشاف بود؛ وخیزش جنبشهای ضد استثماری وامپریالیستی درجهان وتشکیل حزب بعث وجنبشهای ملی ومترقی در کشورهای عربی ، زمینه مبارزه برای ازبین بردن انحصار نفت ازاین کشورها مساعد وبه مبارزه خود الی پیروزی ادامه داده اند. وخواهان قطع نفوذ کشورهای امپریالیستی از منابع ثروت ملی خویش و تسلط وکنترول قیمت نفت در بازارجهانی شدند. این حرکت بنام« حرکت جنگ» معروف است. با مبارزه ییگیر جنبشهای ملی کشورهای شرقی میانه باعث گردید؛ تا فرایند ملی شدن نفت تسریع شود.از جمله دکترمصدق درایران، قزافی در لیبی درسال ۱۹۷۰ کنترول نفت را بدست گرفته و در ۱۹۷۱ الجزایر ودرسال ۱۹۷۲ عراق، درسال ۱۹۷۵کویت ،قطردر سال ۱۹۷۶، بحرین در ۱۹۷۸ وعربستان سعودی درسال ۱۹۸۰ ملی کردن نفت اقدام نموده وبه نفوذ کشورهای استعماری خاتمه دادند.
کشورهای امپریالیستی با تسلط خویش درشرقمیانه در۹ دسمبر سال ۱۹۱۷ که سلطه ۴۰۰ساله حکومت عثمانی پایان دادند،کشورهای این منطقه رامیان خویش قرار ذیل تقسیم نمودند: سوریه،دمشق، موصل،شرق وغرب ان ولبنان را فرانسه تحت تسلط خود قرارداد؛ وکشور انگلیس :بیابان های درفلسطین، شرق اردن تا بصره وخلیج فارس وقسمتهای حیفا وهمچنان کانال سویز را تحت کنترول خود گرفت. فلسطین ومراکز مقدس تحت کنترول بین المللی قرار گرفت.بعد از خروج عثمانی ها نیرنگهای جدیدی برای شرق میانه مدرن سر دست گرفته شد واین عبارت ازان است زمانیکه اخرین عسکر ترکها از شرقیمیانه خارج میشد فرماندار نیروهای متحدین یعنی انگلیس، فرانسه ، ایتالیا وامریکا به مسلمانان ویهودان ومسحیان اظهار نمودکه:" ما برای فتح واشغال نیامده ایم بلکه ما نیروهای ازادیبخش وپیام اور صلح دراین سرزمین هستیم." از سوی دیگر در نومبر همان سال دفتر وزارت امور خارجه انگلیس به لرد رتچیلد، رییس فدراسیون صهیونست درانگلیستان مینویسدکه:" موافق با ایجادکانون ملی یهودیان در فلسطین است، وبرای تحقق ان از هیچگونه کمکی دریغ نخواهد داشت." برعلاوه در سال ۱۹۱۸ اولین بار" وایزمن"رهبر صهیونیست به فلسظین امده که با تعداد زیادی از ناسیونالیست های مهاجر سوریه در پایتخت مصر ملاقات نموده که آنها با تشکیل کانون ملی یهودان مخالفت کرده وامابا حضور نماینده شان درپارلمان موافقت نشان داداند.
با یک بازی ونیرنگ سیاسی با ملک فیصل اولین پادشاه عراق و اردن که قبلن تحت حمایه دولت عثمانی بود در نوامبر ۱۹۱۹ بین وی و"وایزمن "ونماینده صهیونستها قرارداد تفاهم وتوافق به امضا رسید در این قرارداد:" همکاری، مشارکت وپیشرفت اقتصادی دولت عرب وفلسطین مطرح میشوند وفیصل اجرای قطعنامه« بالفور» درمورد مهاجرت یهودیان به فلسطین را تضمین میکند."
دراین بازی سیاسی فیصل میخواست که تا بر سوریه با الحاق ساحل غربی اردن بزرگترین دولت عرب یعنی حجاز تا دمشق را برعلیه فرانسه بوجوداورد.
بعداز اقدامات غرض الود کشورها غربی وجابجا نمودن مهاجرین یهود وبیانیه" تالفور" حرکتهای خودجوش علیه سیاستهای صهیونستی در شرق میانه اغاز یافت وواکنشهای شدیدی بین این دوگره یعنی فلسطینها ویهودیان بوجود امد.ازجانب دیگر فروش زمینهای زراعتی برای یهودان که از اروپا امده بودند دامنه فقر وبیکار ی را افزایش بخشیده وباعث رویا رویی وافزایش های خورد بزرگ ضد صهیونست شد.
در فبروری ۱۹۲۱ اولین برخورد عربها با یهودیان در اورشلیم بوقوع پیوست که تعداد زیادی جانبین کشته وزخمی شدند.این برخوردها باعث شد تا علیه خلق فلسطین درسال ۱۹۴۷ دولت انگلیس تصمیم بگیرد تا دوسیه تقسیم سرزمین فلسطین ویهودرا به سازمان ملل پیشنهاد وتقدیم نماید. کمیسون ارزیابی وتحقیق بنام یونسکو تشکیل شدو یونسکو کار خودرا اغاز ودرنتیجه درسال ۱۹۴۷ چنین پیشنهاد کرد: «مناطق خلیله تپه های مرکزی فلسطین تا مناطق جنوبی در مرز های مصر متعلق به دولت مستقل عرب خواهدبود.اورشلیم وبتلام تحت کنترول بین المللی قرار خواهند گرفت ویهودیان باقی مناطق را تحت کنترول مستقل خود خواهند داشت.ودر نوامبر ۱۹۴۷ مجموع عمومی سازمان ملل تقسیم فلسطین را به تصویب رسانید.»
تشکیل دولت اسراییل خلاف تمام نورمهای انسانی وقانون بشر بوجودامده است . در ماه می سال ۱۹۴۸ گلدمایر عضو انسجام صهیونستهاکه در تشکیلات بن گورکن مشهوربود، با عبدالله شاه اردون ملاقات نموده ودراین ملاقات طرح دولت رسمی اسراییل راپیشکش ؛ واز عبدالله تقاضانمود تا سایر کشور های عربی ازجمله سوریه ،عراق ومصر مذاکره نماید.
در۱۴ می سال ۱۹۴۸ انگلیسها به فرمانده ژنرال الونبی فلسطین را ترک گفته واظهار نمود که فلسطین دیگر جز کشورهای مشترک المنافع نیست . بعدن بن گوریون رییس کمیته اجراییوی اژانس یهود ورهبر سیاسی نطامی صهیونستها در فلسطین زیر قیمومیت انگلستان تشکیل کشور اسراییل را به عهده داشت ،در حضور کمیته ومشاورین یهود در موزه تل اویو تشکیل دولت مستقل اسراییل را اعلام نمودوچنین سخنرانی نمود:« دولت اسراییل درهای خودرا به روی مهاجرین یهود میگشاید.این کشور براساس ازادی، عدالت وصلح همانطور که پیغمبر اسراییل یش بینی کرده بود پایه ریزی میشود. ما برابری کامل حقوق سیاسی اجتماعی برای تمام ساکنین با مذهب،عقیده زبان وفرهنگی را تصمین میکنیم.مراکز مقدس طبق قطعنامه سازمان ملل اداره خواهند شد.ما از اعراب برای ساختن وپیشرفت کشور تحت شرایط برابر دعوت میکنیم. ما دست دوستی به همسایگان دراز میکنیم.ما همکاری وکمک انان را در استقلال کشور اسراییل نیازمندیم.»
بعد ازاین واقعه تراژیدبار، فصل خونین در سرزمی فلسطینها در شرق میانه اغاز که تابحال ادامه دارد. هیچگونه رحم انسانی علیه فلسطینهای بی دفاع صورت نگرفته وهرروز سرزمینهای پدری آنها توسط دولت صهیونستی اسراییل غضب وبرای یهودان خانه های معیشتی می سازند. وتابحال هیچ نوع مذاکرات جانبین به جزو تلفات جانی ومالی مردم فلسطین اعم از زن وکودک نتیجه مثبتی بار نیاورده است. بلکه در بلیه ء این مردم بی وطن افزون ودامنه ان وسعت می یابد.غم واندوه ساکنین این نواعی واطراف ان بعد از سقوط اتحادشوری که جهان بسوی یک قطبی شدن رفت وکشورهای غربی با سردمدار غول پیکر خویش امریکا برای حفظ منافع قدیمی خویش داخل فاز جدیدی از برنامه های تهاجمی وازبین بردن حریف های قبلی خود شدند . آنهایکه زمانی ازوی سر پیچی وخودرا مستقل میدانستند واز ان نافرمانی وزیر یوغ استثمار آنها نمی رفتند. با تبلیغات ایده های نیولیبرالیستی وپست مدرنیزیم تحت نام گلوبالیزیم وصدور دموکراسی در کشورهای مانند: عراق ، لیبی، سوریه وایران سرنگونی رژیم این کشورهارا در سرخط سیاستهای جهان کشایی خود قراردادند. بابهانه و دسایس برای سرنگونی رهبران کشورعراق ولیبی لشکرکشی نظامی نموده و آنهارا سرنگون ونابود کرد. بعد ازاین اقدامات خشونتبار فاجعه اور تابحال دراین کشور های ثبات سیاسی بوجود نیامده بلکه تروریزم تحت نام عقاید مذهبی ابعاد وسیع را بخود گرفته و تبعات این اقدامات جزو، ویرانی وتشدید اختلافات مذهبی وقومی دیگر پیامد نداشته است.
درکشور سوریه که از گذشته های دور اختلافات قومی و مذهبی جریان داشت ازسال ۲۰۱۰ دامنه ان تشدید وبه جنگهای وسیع داخلی تبدیل شد وهروز تعداد تلفات به شیوه های مختلفی در هردوطرف افزایش یافته که این اغتشاشهای داخلی بهانه وفرصت خوبی برای غرب وبالخصو امریکا وهم پیمانان ان بود است که تا آنرا تشدید واهداف دور ونزدیک خودرا تحقق بخشند.به گفته مردم ما" ابرا خئت نموده واز ان ماهی بگیرند ".این باعث شد که مداخلات مستقیم وغیر مستقیم با افزار های سقیله جنگی از جانب کشورهای غربی وامریکا از خاک ترکیه پشتبانی خودرا اغاز ومستقیمن سهم بگیرند ونطر به نشر اخباردر وسایل اطلاعاتی فرانسه گواهی انست که گروپ کموندی امریکا دراین جنگها وعملیاتهای دهشت افگن ،یکجا با گروپ تروریستی القاعده که به اصطلاح بنام ارتش ازاد سوریه یادمیشود ، اشتراک ویکجا باآنها درخاک سوریه علیه افراد ملکی وقشون دولت سوریه محاربه مینمایند.
طوریکه در وسایل اطلاعاتی جهان به نشر رسیده است که سلاحهای شیمیایی از جانب نیروهای درگیر در حومه شهر دمشق استفاده شده که منجر به کشته وزخمی شدن عده زیادی از مردم اهالی دمشق شده است. دستگاهای استخبارتی جهنمی امریکا وانگلستان وفرانسه ادعادارند که از جانب دولت بشر اسد صورت گرفته است برای روشن شدن این موضوع هئیت اعزامی ملل متحد غرض بررسی قضیه ارسال تا از چگونی استفاده ان ازجانب گروهای در گیر به سازمان ملل اطلاع بدهید.هیچ عقل سلیم اینرا باور نمی کند دولتی در ۷ کیلومتری پایتخت خویش از سلاحهای شیمیایی علیه مردم خود استفاده نماید! . دولتی که همه جهانیان بالخصوص بازرسان ملل متحد دراین کشور مصرف بازجویی بوده است به همچوعمل بزند و چنین موضع ویا هدف عبارت از قوتهای مسلح مخالف دولت است تا برای محکوم کردن دولت دست به همچو اقدام فجیع دست بزنند .
از انجاکه معلوم است باز هم این دسیسه ونیرنگ بازیها ، برای از بین رفتن رقیب تاریخی امریکا وکشورهای غربی ، یعنی بشاراسد بوده تا بااین توطیه حملات نطامی خودرا اغاز وبه حکومت بشار اسد خاتمه دهند. طوریکه تجارب سالهای گذشته ونزدیک نشان داد که از میان بردن حکومتهای رقیب بنام دیکتاتور هیچ گونه سود ی را برای مردمان سرزمین ان بوجود نیاورد. بلکه تخریبات ،قتل وفجایع بیشتر انسانی در قبال خود داشته است.چون کشور سوریه هم پیمان با ایران ، ونزدیکی با شوروی سابق وروسیه فعلی میباشد و فرمانبرداری از امریکا ندارداز این وضع حساس تاریخی استفاده نموده و ارزوهای خودرا تحقق می بخشد.به گفته ناپلیون که:" فرمان،نافرمانی واخر بی نطمی " بناعن حالا دارد که بی نطمی وبی ثباتی را در کشور سوریه بادرنطرداشت هرگونه هزینه های مادی ومعنوی بوجود اورده وبعدن بسوی هدف "راهبردی" خودکه عبارت از ایران می باشد داخل عمل گردد. تا اینکه در شرق میانه حضور حریفان سرسخت خودراکاملن نابود نموده وفضای صلح وامنیت دایمی را به شیاد تاریخی یعنی اسراییلیها به ارمغان بیاورد.
مورفیلدن کشور المان ۲۹ـ ۰۸ـ۲۰۱۳
ماخذ:بررسی تاریخی خاورمیانه فلسطین ــ اسراییل، ترجمه ازمرجان افتخاری
رساله های مارکس وانگلس تحت عنوان« استعماردرآسیا »
سیاسی ـ بامداد۱۳/۱ـ ۰۱۰۹
اندازه تولید انرژی هرکشوراندازه استقلال آن را به نمایش میگذارد
نبود برنامه استراتژیک برای تولید نیروی برق درافغانستان یا کمبود دانش دراین عرصه؟
نوشته : خلیل الله عالم ، کارشناس انرژی برق
اگرافغانستان آبرومندی می خواهید اگر صلح میخواهید پس باید بداند که مشکل کمبودی انرژی را باید حل کند.
من به این باورم که هرقدردرعرصه تولید و اندازه مصرف انرژی خودکفا باشیم به همان اندازه استقلال و به همان اندازه صلح و آرامش درمهین ما پایه دارتر میشود و به همان اندازه امیدواری زیاد تر میشود.
صلح و آرامش بدون بیشرفت اقتصادی غیره ممکن است چون جنگ امروزی هم اقتصادی است. آنانی که فکر میکنند مشکلات را با فریبکاری حل میکنند در اشتباه هستند، مشکلات اصلی ما درافغانستان که ما در تمامی مشکلات است اقتصادی است بدونه حل اقتصاد نمیشود دیگر مشکلات مهم مانند آموزش و پرورش و بهداشت و درمان را حل کرد شاخص های اقتصادی هم خیلی روشن است که اساسی ترین آن تولید نیروی برق آرزان و فراوان میباشد هرکشوری به اندازه تولید انرژی اندازه استقلال خود را به نمایش میگذارد من بارو دارم که اندازه خودکفاهی درعرصه یاد شده مساوی به اندازه استقلال هرکشورمیباشد برای این که نشان داد که این اقتصاد است که جنگ را به صلح تبدیل میکند و اگر اقتصاد خراب باشد صلح به جنگ تبدیل میشود .به پژوهش دقت فرمایید شما کمترکشوری پیدا میکنید وابسته انرژی داشته باشد آرامی و پیشرفت داشته باشد پس این یک روش جدید از استعمار است در عرصه نظامی هرقدر که لازم باشد کمک میکنند ولی وقتی بس انرژی میشود از کمک خبری نیست بس باید شرط اصلی دوستی به هرکشور این باشد که در تولید انرژی و خودکفاهی انرژی دوستی خود را ثابت کند یعنی دربومی ساختن آن در حال حاضرتنها ۶۰۰ میگاوات برق درافغانستان ازمنابع آبی و وارداتی تامین می شود. خنده دارتر از همه این است که شرکت ملی برق رسانی افغانستان برشنا میگوید که به پنج هزارمیگاوات برق نیازدارد مشکل کم بود حل میشود در صورتی که به این پژوهش نظراندازید خواهید دید که این گونه نیست ما دریک دهه آینده خیلی بیشترازاین ضرورت دارم تا یک کشور آبرومند و گدای منطقه خود نباشمږ
پژوهش بنده طوری تنظیم شده است که برای عام مردم قابل فهم باشد، من مدل مقایسه ایی که یکی از روش های تحقیق میباشد تدوین کردم تا که مخطبان این پژوهش بتوانند آن را به ساده گی درک کنند ، وشما افغانستان را به هرکشوری که میخواهند مقایسه کنید ؛ باید یادآوری کنم که این بخش کوچکی ازتحقیقاتی انجام شده میباشد اما از آن جایی که افغانستان از نظر اجتماع و فرهنگ زنده گی مدرن به عنوان یک ملت ، به طور واقعی آن در نیم قرن اخیر به شدت از جهان و خاصتاً از منطقه عقب مانده است؛ و از یک جنگ خون بار و ویرانگر که هنوز هم کم و بیش ادامه دارد ، سر بالا کرده است ولی بدون یک ارزیابی درست و علمی که درباره نیاز ها و توانایی های افغانستان باشد، در یک یا دو دهه آینده افغانستان که چه برنامه برای اساسی ترین و مهم ترین پروژه های زیر بنایی که بدون شک برتمامی مشکلات ها تاثیرخواهد داشت چون مشکلات اساسی افغانستان درشهرهای آن نیست بلکه در روستا های دورافتاده مرکزی و مرزی افغانستان است که نیاز به باز سازی دارد آن هم باز سازی فکری و اقتصادی از این نظر که دسترسی آن به شبکه های تصرفی ملی، رسانه ها و تولید شغل که این ها نمیتوانند بدون نیروی برق ارزان و فراوان حاصل شود، این تجربه زنده گی مدرن است و ثابت شده است که با سازکارهای کهنه و ناکار آمد قدیمی نمیشود، از بس که مسوولیت های مدرن امروزی برآمد به این واسطه که من افغانستان را به چند کشور مقایسه کردم که شما در جدول زیرمشاهده میکنید، هدف از این پژوهش این است که نیاز واقعی نیروی برق افغانستان را به دوراز سیاسی کردن آن ارزیابی صورت گرفته باشد و اینکه افغانستان در دو دهه آینده نه یک قدرت منطقه وی به گفته بعضی از مسوولین بلکه یک کشوری که ازجدول کشورهایی که نیاز به کمک های خارجی دارد ، خارج شود دست کم قابل مقایسه با یک یا هم دو همسایه خود باشد وهم چنان خود کفایی نسبی برای تامین غذایی، آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان و حمل ونقل داشته باشد، هدف های یاد شده بدون نیروی برق کافی مورد نیاز غیرممکن است باید یادآوری کنم که افغانستان نمیتواند استثنا باشد ، میشود درعرصه های فرهنگ یا اجتماعی استثنا قایل شد ولی در این باره یعنی اقتصاد و تولید نیروی برق، افغانستان نمیتواند بدون الگو باشد چون این تجربه کشورهایی است که از مشکلاتی مشابه افغانستان داشتهاند.
تولیدانرژی به هرفرد به کیلو وات |
تولیدانرژی به هر فرد به میگاه وات |
تولید نیروی برق به میگاه وات |
مصرف نیروی برق به کیلوات بر هرفرد |
تراکم جمعیت بر متر مربع |
مساحت بر هزار کیلومترمربع |
جمعیت برمیلیون |
کشور |
7.198,5 |
7,2 |
######## |
7.185,0 |
230,5 |
357,0 |
82,3 |
المان |
8.525,7 |
8,5 |
91.225.000 |
8.617,0 |
345,2 |
31,0 |
10,7 |
بلژیک |
3.482,3 |
3,5 |
15.667.000 |
|
88 |
51,1 |
4,5 |
بوسنی |
6.493,6 |
6,5 |
36.364.000 |
6.671,0 |
130,2 |
43,0 |
5,6 |
دانمارک |
6.374,1 |
6,4 |
######## |
6.296,0 |
91,1 |
506,0 |
46,1 |
اسپانیا |
8.633,5 |
8,6 |
######## |
7.573,0 |
113,8 |
552,0 |
62,8 |
فرانسه |
3.590,8 |
3,6 |
35.908.000 |
|
107,5 |
93,0 |
10,0 |
مجارستان |
4.829,1 |
4,8 |
######## |
5.718,0 |
201,3 |
301,0 |
60,6 |
ایتالیا |
7.756,0 |
7,8 |
3.878.000 |
16.315,0 |
166,7 |
3,0 |
0,5 |
لوکزامبورک |
27.097,6 |
27,1 |
######## |
24.997,0 |
12,7 |
385,0 |
4,9 |
نروی |
6.837,5 |
6,8 |
######## |
|
395,2 |
42,0 |
16,6 |
هالند |
3.961,4 |
4 |
######## |
3.662,0 |
122,4 |
313,0 |
38,3 |
پولند |
2.698,3 |
2,7 |
58.014.000 |
|
90,3 |
238,0 |
21,5 |
رومانیا |
6.059,1 |
6,1 |
######## |
6.142,0 |
255,1 |
243,0 |
62,0 |
انگلستان |
6.936,9 |
6,9 |
######## |
6.338,0 |
8,4 |
##### |
143,0 |
روسیه |
3.870,9 |
3,9 |
38.322.000 |
|
128,6 |
77,0 |
9,9 |
صربستان |
14.544,4 |
14,5 |
######## |
15.238,0 |
20,9 |
450,0 |
9,4 |
سویدن |
8.890,0 |
8,9 |
68.453.000 |
8.209,0 |
187,8 |
41,0 |
7,7 |
سویس |
2.676,0 |
2,7 |
######## |
2.210,0 |
92,9 |
784,0 |
72,8 |
ترکیه |
|
|
|
|
|
|
|
|
9.429,5 |
9,4 |
######## |
8.502,0 |
482 |
100,0 |
48,2 |
کره جنوبی |
8.283,9 |
8,3 |
######## |
8.475,0 |
334,7 |
378,0 |
126,5 |
جاپان |
2.745,8 |
2,7 |
######## |
2.325,0 |
44,9 |
1.648,0 |
74,0 |
ایران |
549,5 |
0,5 |
95.400.000 |
475,0 |
218,1 |
796,0 |
173,6 |
پاکستان |
734,4 |
0,7 |
######## |
543,0 |
372,6 |
3.287,0 |
1.224,6 |
هندوستان |
5.167,0 |
5,2 |
78.710.000 |
|
5,6 |
2.717,3 |
15,2 |
قزاقستان |
3.168,8 |
3,2 |
15.980.000 |
|
10,3 |
488,1 |
5,0 |
ترکمنستان |
1.821,2 |
1,8 |
49.900.000 |
1.658,0 |
61,3 |
447,0 |
27,4 |
ازبکستان |
2.202,9 |
2,2 |
16.127.000 |
|
51,2 |
143,1 |
7,3 |
تاجیکستان |
2.755,5 |
2,8 |
######## |
2.346,0 |
140,3 |
9.561,0 |
1.341,3 |
چین |
947,5 |
0,9 |
83.191.000 |
728,0 |
264,5 |
332 |
87,8 |
ویتنام |
3.554,7 |
3,6 |
13.771.000 |
|
372,5 |
10,4 |
3,9 |
لبنان |
0,0 |
0 |
0 |
0,0 |
48,2 |
652,0 |
31,4 |
افغانستان* |
نبود نام افغانستان در جدول تولید کننده گان نیروی برق جهان * |
|||||||
13.493,0 |
13,5 |
######## |
13.616,0 |
32,2 |
9.629,0 |
310,4 |
امریکا |
2.301,7 |
2,3 |
######## |
2.028,0 |
57,7 |
1.964,0 |
113,4 |
مکسیکو |
2.393,4 |
2,4 |
######## |
2.154,0 |
22,9 |
8.515,0 |
194,9 |
برازیل |
3.028,4 |
3 |
######## |
2.658,0 |
14,5 |
2.780,0 |
40,4 |
ارجنتاین |
3.551,0 |
3,6 |
60.722.000 |
|
22,6 |
756,0 |
17,1 |
چیلی |
17.742,2 |
17,7 |
######## |
16.995,0 |
3,4 |
9.971,0 |
34,0 |
کانادا |
|
|
|
|
|
|
|
|
11.702,5 |
11,7 |
######## |
|
2,9 |
7.741,0 |
22,3 |
استرالیا |
|
|
|
|
|
|
|
|
1.713,9 |
1,7 |
######## |
1.468,0 |
81 |
1.001,0 |
81,1 |
مصر |
1.204,8 |
1,2 |
42.769.000 |
903,0 |
14,9 |
2.382,0 |
35,5 |
الجزایر |
680,8 |
0,7 |
21.785.000 |
715,0 |
71,6 |
447,0 |
32,0 |
مراکش |
2.293,7 |
2,3 |
43.308.000 |
|
102 |
185,2 |
18,9 |
سوریه |
8.034,2 |
8 |
######## |
7.236,0 |
13,8 |
1.960,6 |
27,0 |
عربستان سعودی |
4.981,2 |
5 |
######## |
5.013,0 |
41 |
1.221,0 |
50,1 |
افریقای جنوبی |
|
|
|
|
|
|
|
|
افغانستان را با چند کشور درمنطقه کم و بیش قابل مقایسه به افغانستان میباشد مقایسه شده است شما هم میتوانید بر اساس این داده ها افغانستان را به هرکشوری که دوست دارید مقایسه کنیدالبته باید جمعیت و مساحت کشور ها را درنظر گرفت که کم وبیش قابل مقایسه باشد به افغانستان |
|||||||
اگراین مقایسه را پپزیریم پس تولید نیروی برق افغانستان باید این قدر باشد 69080000میگاوات برق تولید کند تا که دسته کم خود را به گوچکترین همسایه برساند |
مقایسه افغانستان با تاجیکستان |
||||||
اگراین مقایسه را پپزیریم پس تولید نیروی برق افغانستان باید این قدر باشد 56520000 میگاوات برق تولید کند |
مقایسه افغانستان با ازبکستان |
||||||
اگراین مقایسه را پپزیریم پس تولید نیروی برق افغانستان باید این قدر باشد 100480000 میگاوات برق تولید کند |
مقایسه افغانستان با ترکمنستان |
||||||
اگراین مقایسه را پپزیریم پس تولید نیروی برق افغانستان باید این قدر باشد 295160000میگاوات برق تولید کند |
مقایسه افغانستان با کره جنوبی |
حالا شما وعده های شاخدار بعضی ازمسوولین کشور ما را میتوانید با داده های این تحقیقات مقایسه کنید و اینکه جایگاه افغانستان درکجای جدول تولید نیروی برق جهان قراردارد را پیدا کنید؟ چند درصد نیروی برق مورد نیاز خود راتولید میکند؟ چند سال بعد میتواند تولید نیروی برق خود را دست کم به کوچکترین و فقیرترین همسایه خود یعنی تاجیکستان برساند ؟. آن های که از قدرت منطقه وی افغانستان صحبت میکنند اول باید جایگاه خود را در این جدول مشخص کنند و آیا مسوولین کشورما خود را به کدام یک ازهمسایه های خود درتولید نیروی برق را مقایسه میکنند؟
اقتصادی ـ بامداد۱۳/۴ ـ ۰۱۰۹
لاوروف: بازی با قوانین بینالمللی نتایج خطرناکی را به دنبال خواهد داشت
سرگی لاوروف اعلام کرد که تهدید نظام سوریه به حمله نظامی خارج از چارچوب شورای امنیت به معنای شکست همه توافقاتی است که پیشتر صورت گرفته بود و بازی با قوانین بین المللی به نتایج خطرناکی منجر خواهد شد.
به نقل از شبکه « روسیا الیوم » وزیر خارجه روسیه امروز در نشست خبری خود درباره اوضاع سوریه و تهدیدات غرب و آمریکا گفت: غرب هیچ مدرک و سندیدرباره استفاده از سلاح های کیمیاوی در سوریه در اختیار ندارد و تنها بهتصاویر جعلی و ساختگی رسانه ها بسنده کرده است.
وی در ادامه با بیان اینکه تاکنون هیچ مدرکی از سوی غرب و آمریکا که گواه بر صدق ادعای آنها باشد، ارایه نشده است، گفت: کشورهای غربی بدون اینکه به نتایج تحقیقات سازمان ملل درباره استفاده از سلاح های کیمیاوی توجه کنند، سوریه را به حمله نظامی تهدید می کنند.
وی در ادامه با بیان اینکه آنچه ما اکنون شاهد هستیم فرار غرب از برگزاری نشست کنفرانس ژنیو ۲ درباره سوریه است گفت: موضوع ادعای حمله شیمیایی در سوریه با هدف مانع تراشی برای برگزاری کنفرانس بین المللی ژنیو۲ مطرح شده است.
لاوروف گفت: جان کری همتای آمریکایی من در تماس تیلفونی اعلام کرد که واشنگتن به برگزاری کنفرانس ژنیو ۲ پایبند است و به تلاش برای شرکت مخالفان در این کنفرانس متعهد است.
وزیر خارجه روسیه گفت: واضح است که مخالفان سوری گفتگو را نمی خواهند و تنها موافق « تسلیم شدن نظام » هستند.وی در ادامه تصریح کرد که روند حل بحران سوریه نشان می دهند هر زمانی که فرصت برای حل سیاسی بحران مهیا شد، گروه های مخالف برای تغییر نظام با استفاده از خشونت و خونریزی تلاش می کنند.
لاوروف با تاکید بر اینکه مسکو نگران اظهارت مقامات آمریکایی و غربی درباره حمله احتمالی علیه سوریه خارج از چارچوب شورای امنیت است، گفت: تغییر نظام در سوریه به پایان جنگ داخلی منجر نخواهد شد.
لاوروف گفت: غرب باید آینده استراژیک منطقه را بفهمد و بازی با قوانین بین المللی به نتایج خطرناکی منجر خواهد شد.
وزیر خارجه روسیه تاکید کرد که کارشناسان بین المللی حقیقت آنچه را که کشف کردند در اختیار شورای امنیت قرار می دهند و سپس درباره آنها بحث و بررسی خواهند کرد.وی در ادامه خاطر نشان کرد که ضربه زدن به قدرت نظامی سوریه به معنای ترک میدان برای تررویست ها است.
لاوروف همچنین اعلام کرد که تهدید نظام سوریه به جنگ علیه آن به معنای شکست همه توافقاتی است که پیشتر صورت گرفته بود و علاوه بر آن به جنگ خونین منجر می شود.
سیاسی ـ بامداد۱۳/۱ـ ۲۸۰۸