بیاد مسحور جمال

داکترآرین

شاد روان مسحور جمال که سالی پیش چشم از جهان بربست، بدون شک از برجسته ترین فرهنگیان و فرزانه ترین استادان ادبیات و هنر در افغانستان است، این حماسه سرای فرزانه را میتوان به عنوان یکی از بزرگ ترین نوابغ موسیقی انقلابی و  حماسی جهان دانست، عشق و نبرد، ترسیم دورنمای روشن، تلاش بسوی زندگی نوین، میهن پرستی و انسان دوستی، همبستگی اجتماعی، راه رهایی از درد و رنج، پویایی و اندیشه های والای انسانی و بلاخره یک جهانبینی مثبت و علمی و امید بخش، ماهیت و مضمون سرودهای ناب و بی بدیل این استاد بزرگوار را تشکیل می دهد:

وطــن عــــــشـق تـو افتـخـارم        وطــــن در رهـــت جـان نـثــارم

وطن بهر حفظ تو سر می دهیم       ترا شوکت و شان و فر می دهیـم

وطن بهرعشق توجان می دهیم       ترا رونــق گلــسـتـان می دهــیـم 

وطن عشق تو در دل و جان ما       که قـدر تو افـزون تر از جان مـا

وطــن آشـــیـان بـــزرگـــان مـا       تــویـی ارمــغــــان نـــیـاکـان مـا

بزرگان به حـفط تو سر داده اند       تـرا شوکت و شان و فر داده انـد

جـــوانــان مــا ســــرو آزاد تــو       گـل و یاسـمیـن شـاخ شمشاد تـو

وطن ...

 مسحور جمال کوشیده است تا ترانه هایش در کمترین کلام بیشترین معنی ممکن را اریه و بیان کند که شنیدن آن تاثیر عمیق بالای هر شنونده از خود بر جای می گذارد، سرود های میهنی او بیانگر یک تفکر عالی و یک گزینش آگاهانه است که میهن پرستان و بخصوص جوانان را تربیه و پرورش میهن دوستی داده و باعث تکامل اخلاق و روحیه ای عالی انسانی می گردد:

عشق پاک این میهن همچوخون به رگهایم        خـار زاری خـاکی مــن گـلـشن تمـنایم

تـوده های این کشور چون برادرو خواهر        هستی آفرین هستن در نگاهی مـعـنایم

من به میهنم عاشق خوش، به عشق خود صادق          بهر عشق این کشور این همه خـوش آوایـم

تـاکـه عـشق مــردان شــد چـلچـراغ راهـی مــن         روشـن اسـت امروزم  گلشن اسـت فـردایـم

عشق پاکی این میهن .......                         

افغانستان سی و پنج سال است در آتش جنگهای تحمیلی و جاهلی می سوزد، خانه و کاشانه ای مردم آن به تل خاکستر مبدل شده، وحشت جنگ و خون ریزی دردهای بی پایانی را در قلوب توده های معصوم و بی گناه آن به جا گذاشته و به همین سبب است که تمام عرصه های هنر میهن ما  وصاف مخافت ها، ماتم ها و رنج های نا گفتنی و نا سرودنی آن بوده و این دردهای نا تمام چه در مفاهیم، چه در تصاویر، چه در تمثیل، چه در سینما، چه در شعر، چه در نثر و چه در موسیقی در طول این سالها توسط استادان برجسته ای هنر افغانستان بازتاب یافته است.

هنر شیوه ها و راه های است که به یاری آن انسان می کوشد روند زندگی و هدف زندگی و دور نمای آنرا بیان کند، هنر بخشی از از شعور اجتماعی است که هنرمند آفرینش هنری خویش را به مثابه هنر پیشه صحنه تاریخ برای توده ها عرضه می دارد، خصوصیت هنر جمال در آن است که واقعیت های زندگی را بیان می کند و از نقش بزرگی در جامعه جهت  بسیج انسانها و دعوت و تشویق توده ها  به صلح و آشتی برخوردارمی باشد:

در این وطن در این بهشت جاویدان         در این فضا به جستجـوی کاروان 

دراین فضـا در این بـهشت جاویـدان         در این زمان به جستجوی کاروان

بــه جـستـجــوی کــاروان زنــدگــی          بـه ســوی اوج بـیـکـران زنـدگـی

بــه اتــفـاق و بـا هـمــی و یـکــدلـی           روانه ایم و می رویم و می رسیم                    

مسحور جمال یک انقلابی آگاه بود از آغاز پیکارش برضد بی عدالتی ها و در رویا رویی با دشمنان وطن و ترقی قرار گرفت، خصلت هنر جمال در آن است که مناسبات طبقاتی، بی عدالتی ها را آشکار و بیان گر شیوه های مبارزه با ستم گران می باشد، جمال مبارزات ستم کشان و دفاع عادلانه میهن پرستان را در مقابل تروریزم و ارتجاع ستود و در پهلوی ستم کشان قرار گرفت واز  پیکار مسلحانه آنان پشتی بانی نمود:

 

درود بـر شـما سـپاهــیان انــقـلاب      درود بـر شـما راهـیان انقلاب

شما که...

 

مسحور جمال با تنگ نظری و ناسیونالیزم کور مخالف بود و معتقد بود که ناسیونالیزم با انتر ناسیونالیزم یعنی همبستگی تمام ملیت ها ومردم جهان همراه و یکی گردد یعنی ویژگی های ملی را با ارزش های هنر بین ا لمللی بیامیخت، او در ترانه های میهنی اش خواسته تا توده ها را از نظر سیاسی و معنوی از قید ملیت و زبان و رنگ رهایی بخشد:

 

خموش باد صدای زنگهای  جنگها     مــبـاد زنــده امـتـیـاز رنـگـهــا

شـعــــار مـا بـــرادری  و  بـا هــمــی       سعادت و نـوای صلح و یک دلـی

یــکی شـویــد بـرادران و خــواهــران       بـرادران و خـواهران یـکی شویـد

 

 مسحور جمال با آرمانهای عدالت اجتماعی، برابری و دموکراسی ایمان و عقیده داشت و معتقد بود که پیکار ضد تاریک اندیشی و ضد بنیادگرای به فرجام پیروزمند خود دست مییابد.

نگارنده اولین بار با استاد بزرگ در آمریت موسیقی که در "قلعه فتح الله شهرنو کابل" موقعیت داشت در سال ١٩٧٦ معرفی شدم و بخاطر تمرین نمودن موسیقی رفته بودم که همان روز رفیق مرید، رفیق واحد، احمد ولید عزیز و شادروان مهریار نیز تشریف داشتند.

 رفیق بیات از دوستان نزدیک من است در دوران مکتب که جمال گرامی استاد شان بود می گوید "او بسیار سختگیر و در عین حال مهربان، آموزگار بزرگ، رهنمای دلسوز بود و تا آنجائیکه میتوانست و امکان داشت برای متعلمین بخصوص آنانیکه از خانواده های بی بضاعت و دارای امکانات کم بودند کمک و همکاری می نمود" بار دوم جمال گرامی را در سال ١٩٧٨ در استدیو ۴٦ رادیو تلویزیون افغانستان ملاقات نمودم، در آن روز نگارنده و وحید صابری جهت ثبت آهنگ رفته بودیم، رفیق مرید و پریسا مرسل نیز حضور داشتند و بار آخر در سال ١۹٨۵ در "فیستیوال جهانی جوانان دموکرات" در ماسکو استاد گرانقدر را ملاقات نمودم که من هم بخاطر اشتراک در این فیسیوال بزرگ دعوت شده بودم، صحبت مفصلی داشتیم، اما خاطره و ویژگی این ملاقات درآن بود که هنرمندان از هر کشور کنسرت اجرا می نمودن استقبال می شدند و می رفتن، ولی با اعلان نمودن نام افغانستان همه متوجه بزرگ مردی شدند که با آرکستر خویش داخل تالار شد و تمام حاضرین با کف زدنها از او استقبال نمودند در این کنسرت بزرگ، استاد آفرینش ترانه های میهنی و انقلابی، یک بار دیگر عشق خدشه ناپذیرش را نسبت به میهن، مردم و انقلاب آن، در هنر خویش به نمایش گذاشت، آهنگی که چند دقیقه متواتر برای آن کف زده می شد و مردم بپا خاسته بودند، ترانه ای ساخته شده از سرودهای انقلابی کشورهای مختلف و بیانگر مبارزه و پیکار توده های خلق بخاطر آزادی واقعی و همه جانبه انسان و انسانیت بود که با ترانه های میهنی و انقلابی افغانی   آمیخته شده و ارزش های فرهنگی و انقلابی کشور های دیگر را نیز بیان می نمود.

اما با تاسف بعد از حوادث مرگبار دهه ای نود جمال مثلی هم میهنان دیگر ما  روانه دیار غربت شدند و با همه افتخارات که داشت همانند همه وطن پرستان به جرم بشردوستی و میهن پرستی محکوم گردید،  بنیادگرایان افغانی و به اصطلاح مدافعین حقوق بشر در حق او نهایت جفا نمودند، اگرچه در آن زمان پیش آمدن چنین رخ داد ها  و افترا ها نه بیرون از انتظار بود و نه مایه ای شگفتی، اما امروز که نسبت به هر وقت دیگر جهان عرصه تاخت و تاز بنیاد گرایی و تروریزم است و دار و دسته های طالب و داعش این وارثان وحشت و بنیادگرایی پیوسته جنایت می کنند و آثار فاجعه ای آنان را جهانیان با چشم و سر تماشا می نمایند بی گمان که این افترای نسبت داده شده به استاد بزرگ موسیقی افغانستان کم بهاتر از آن است که در این جا از آن سخنی به میان آوریم ، ولی گفتنی است که دروازه معذرت خواهی از پیکر سرد و نام جاویدان این استاد برجسته افغانستان بروی آنانیکه این جفا  را باعث شده اند باز می باشد، زیرا از تهمتی که به این مرد بزرگ زده شده بود رنجها و دردهای فراوانی را متحمل شد، اگرچه قامت رسای این تندیس بزرگوار را هیچ دروغی نتوانست خم کند  و هیچ افترا  نتوانست بشکند.

این "مرد تلخ و رنج کشیده" انزواجویی و گوشه گیری از جامعه و مردم را نمی پسندید وهیچ وقت از کارزار مبارزه و پیکار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دور نماند و همواره شرکت در طوفان زندگی اجتماعی را وظیفه خود دانست، او   هیچگاهی از خدمت به بشر و حقوق بشر از خود کوتاهی نشان نداده و اصالتش را در راه بر آورده ساختن آرمانهای انسانی، صلح و دموکراسی، ترقی و پیشرفت با عالی ترین شکلی ازاحساسات و عواطف انسانی بخاطر انسان و جامعه انجام داد، او صلح، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی را ستود و برایش سرود.

 

روحش شاد و خاطره اش جاویدان باد

برنامه ریب و ریا

وای به حال ملتی در اضـطراب افتاده است

در تمیز راه حـق،دور ازصواب افتاده است

خنجــر جهل و شقاوت می خلـد بر سینه اش

او به خواب غفلت و در منجلاب افتاده است

راه علم و دانش و فضل را نمی داند، ولی

در پی موهوم، در وهم  سراب افتاده است

 زاهـد و شیخ و ملا، چون رهبـر و رهبان شدند

گشته اند مرغوب دنیا ، دین خراب افتاده است

با قرائت های شخصی از روایت هـای دین

شیوه جنگ و تقابل نص و باب  افتاده است

جنگ هفتاد و دو ملت را سبب گردیده اند

صلح وهمزیستی و رفعت درحجاب افتاده است

می رسد هـردم  گروه و شیــوه و رفتار نـو

بهر تخریب جهان در پیچ و تاب افتاده است

طالب وایسی و داعش وحشـت و مرگ آفرین

سیف اسلام بهر قتل شیخ و شــاب افتاده است

صیغه  جنگی روا دارنــد بهرعیش و نــوش

دمبدم یک زن باچند مرد خراب افتـاده است 

تا که دین گردیـد بـری، برنـامــه  ریب و ریا

زورق فسق وجنایت خوش به آب افتـاده است

 

 

پیام اعتراضیه شورای سراسری زنان افغان درکشور شاهی هالند

در باره جنایت تازه تروریستان بر زنان و مردم قندوز

 

هموطنان شرافتمند ،

زنان و مردان آزاده و ترقی خواه کشور ،

بشریت مترقی و صلح خواه !

جنایات بی رحمانه و ضد بشری در جریان تسلیمی قندوز طی هفته های گذشته یکبار دیگر نشان داد که گروه های متحجر، تمامیت خواه ، شهوت ران و قدرت جوی طالب ، داعش ، القاعده و...  مانند همیشه  درجریان فرمان روایی شان دشمنی آشکار را با  آزادی ، پیشرفت ، علم ، دانش ، عدالت و برابری نشان داده ؛ و در راه از بین بردن این ارزش های انسانی علم ناسازگاری و دشمنی را بلند کرده اند.

این گروه های قرون وسطایی ، شرارت پیشه و تاریک اندیش که فقط در اندیشه برده سازی مردم و دست یابی به پول وغنایم جنگی اند ؛ هرباری که دست یافته اند؛ به بی ناموسی و تجاوز برحیثیت و ناموس مردم ؛ و چپاول دارایی ها بیت المال پرداخته اند. تروریستان بی وجدان درچند روز تسلط شان بر قندوز نیز اعمال قبیح و ددمنشانه ضد انسانی ، زن ستیزی ، تجاوز، وحشی گیری، چور و چپاول، دزدی، سر و دست بریدن و ... را درحق مردم فرهنگ دوست این ولایت باستانی؛ از جمله به حق  دختران  و زنان پاک دامن و با عفت آن انجام دادند.

این تروریستان جنایت کار و بداندیش  با بردن لذت از آزار، شنکجه  و کشتار مردم ؛ تجاوز ، لت و کوب زنان و مردان و ویرانی شهرها و آبادی ها را فیلم برداری و به نمایش گذاشته؛ و با این وسیله به جهانیان عدم پابندی خود را به حقوق بشر ،آزادی ، کرامت انسانی ، برابری و تمدن ثابت کردند.


حوادث خونبار وپردرد قندوز به روشنی نشان داد که  برخلاف ادعاهای دروغین حکومت وحدت ملی در افغانستان ، امریکا و جامعه جهانی در برابر این تروریستان که مراکز اصلی شان در پاکستان قرار داشته و این ها به کمک و یاری مقامات دولتی و سازمان  جهنمی استخبارات نظامی اینکشور «  ای اس ای » تربیت ؛ و برای اقدامات ضد افغانی و ضد بشری آماده می شوند؛ هیچ گاهی با صداقت و مسوولیت برخورد ننموده ؛ و این کشور ، اداره « ای اس ای »  ، سازمان ها و مراکز تربیت تروریستان  را مورد بازخواست و محاکمه  قرارنداده اند. با وجود هزاران سند وشاهد عینی درمورد موجودیت مراکز سربازگیری ، تربیت و آموزش ، و تسلیح سازمان های تروریستی  چون : القاعده ، طالبان ، شبکه حقانی ، داعش و سایر گروه های  تروریستی  درخاک پاکستان هنوزکشورهای غربی و حامیان ارتجاعی شان از پاکستان منیحث  « شریک بسیار مهم منطقه وی» خود یاد؛ و با تحمل ترور، کشتار و جنایات بی مانند آنها در برابر مردم افغانستان از جمله زنان ، کودکان و مادران ؛ افغانستان را فدایی منافع غیراخلاقی و غیرانسانی شان می نمایند.

خواهران و برادران باشهامت !

در چنین لحظات خونین که ترور و وحشت  تنظیم های  زن ستیز و انسان کُش دامن مردم افغانستان را رها نکرده ، وهمه روزه مادر وطن را به ماتم  و داغ فرزندان شان می کشاند؛ جا دارد تا همه باهم و دست بدست هم داده  و راه ها و چاره ایی برای برون رفت از این وضع خونبار را جستجو نماییم.

رخداد های قندوز ، غزنی ، وردک ، ننگرهار، بدخشان و...به روشنی نشان میدهد که از حاکمیت مافیایی و متحدین منطقه وی و جهانی آن نمی توان انتظار بهبود را نمود.

کمیته رهبری شورای سراسری زنان افغان درهالند به این نظر است تا نهادهای مردمی و شخصیت های فرهنگی و اجتماعی افغان با تقبیح جنایات تروریستان دست پرورده پاکستان و« ای اس ای »  اقدامات مشترک برای برچیدن پایگاه های ترور و جنایت درخاک پاکستان که در ضدیت روشن با اصول منشور سازمان ملل متحد ، اعلامیه جهانی حقوق بشر و تمام نورم های شناخته شده در مناسبات بین المللی می باشد؛ را جستجو نمایند.

ما جنایات بی مانند و غیرانسانی تروریستان طالب ، داعش ، القاعده و سایر تنظیم های وحشی و زن ستیز که همه روزه به حق مردم افغانستان روا میدارند ؛ را شدید نکوهش نموده و ازهمه نهاد های مسوول ملی و بین المللی خواستار تعقیب و مجازات سازماندهنده گان ، حامیان و عاملان این جنایات نابخشودنی در برابر مردم بی دفاع و صلح دوست قندوز و سایر مناطق افغانستان میباشیم.

 

کمیته رهبری شورای سراسری زنان افغان درهالند

 

  بامداد ـ اجتماعی ـ  /۱۵ ـ ۱۳۱۰ 

زبیر واعظی

 

ای که چرکین بود ریش و آن قبا و جامه ات

 

از کجا آورده ای این ثروت ســــرشار را ؟
از کجا آورده ای این شــوکت و دربار را ؟

ای که ژست لورد های پیور غربی میکنی
از کجا آموختـــه یی این شیوه و رفتار را ؟

ای که عمری بوده یی بی سایبان و سرپناه
از کجا آورده یی این قصر و این انبار را ؟

ای که چرکین بود ریش و آن قبا و جامه ات
از کجــا آورده یی این کـــرته و شلوار را ؟

بچـــــه های تو بســـا در بســـتر قاقم به ناز
از کجـــا آورده یی ســرمایه ء این کار را ؟

صاحب کرسی و قصر و باغ و ویلا هاستی
از کجــا آورده یی این پوند و این کلدار را ؟

یا خیانت کـرده یی و چور و دزدی مال ما
یا به یغما برده یی آن کارته و افشــار را !

میرسد روزی که ملت در عدالت گاه خویش
از گلویت می کشند تا آخــــرین دینار  را !

(زبیر واعظی)

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱ /۱۵ ـ ۱۸۱۰

جنایات جنگی و ضد بشری در کندز

اکتوبر ۲۰۱۵

 

در روزهای اخیر بالاثرتشدید جنگ اعلام نا شده و دسایس پاکستان وسقوط حاکمیت دولتی درکندز صفحه خونین دیگری در تراژیدی خونبار افغانستان گشوده شد. فاجعه حقوق بشرکه در کندز به وقوع پیوسته و دوام دارد شامل اشکال مختلف جنایات هولناکی است که مصیبت ملی را به وجود آورده است و یکبار دیگرچهره کثیف ، ضد انسانی و ضداسلامی شرارت پیشه گان بین المللی اعم از داعش و طالب را به جهانیان بر ملا ساخت که خشن ترین قاتلان انسان و انسانیت میباشند و آنها می خواهند که افغانستان را به عصر حجر سوق نمایند.

فهرست جنایات انجام یافته در کندزدرکتگوری جنایات جنگی وضد بشری ردیف بندی میگردد که شامل :

ـ قتل وکشتاراهالی ملکی، قتل های سیاسی ، قتل اسیران ، تعرض بر ناموس و هتک حرمت مردم ، چور و چپاول دارایی های عامه و تخریب اماکن دولتی و شخصی و... میشوند.

ـ سقوط اداره دولتی که با توطیه درونی سازماندهی گردید ، زمینه ساز فرار بیش از ۷۰۰ زندانی شامل تروریستان طالبی و مجرمین خطرناک جنایی و تاخت وتاز وسهمگیری گروه های تفنگ بدست بی بند وبار،جنگباره گان ملیشه و اربکی و جانیان فرار داده شده از زندان را درجنایات یاد شده مساعد ساخت .

ـ بمبارد شفاخانه داکتران بدون سرحد که خلاف تمام موازین قبول شده حقوق بین المللی انجام یافت ، نمک اضافی بر زخم خونین مردم به عزا نشسته ما پاشیده است.

مجموع جنایات یادشده برطبق قوانین و موازین بین المللی در ردیف جنایات ضد بشری وجنگی تعریف ومشخص میگردند.

این جرایم درکنوانسیونهای چهارگانه ژینو(۱۲اگست ۱۹۴۹ ) مسجل گردیده که برطبق آن :

« جنایات جنگی شامل موارد نقض حقوق بشردوستانه در منازعات و درگیری های جنگی میشوند وجنایات ضد بشریت،اعمال قساوت بر ضد انسانها، موارد شکنجه ، کشتار گروهی، کشتارهای سیاسی وتعرض بر سلامت جسمی و اخلاقی انسانان ... ، را احتوا مینماید.»

البته اسناد حقوقی بین المللی از کنوانسیون لاهه ، تا اساسنامه های محاکم نورنبرگ و توکیو، و در دهه اخیر قرن گذشته در روندا ، یوگوسلایای سابق و اساسنامه دیوان جزای بین المللی وجود دارند که میتواند مورد استناد قرار گیرد.

برای اولین بار در چند دهه جنگ در افغانستان ، حریم شفاخانه و آن هم شفاخانه بین المللی داکتران بدون سرحد به شکل عمدی و پلان شده ( درحالیکه موقعیت شفاخانه ازقبل نزد شان راجستر بوده ) هدف قرار میگیرد وحتا درجریان بمبارد به اخطارهای مسوولین شفاخانه ( که مستقیم برایشان ریلی میگردیدند ) توجه نمی نمایند.

درحالیکه جانب امریکا به وقوع جنایت اعتراف نموده ، مذبوحانه تلاش می نماید تا جنایت انجام یافته را توجیه نماید ( البته اظهارات جنرال کمپل قوماندان عمومی امریکا در افغانستان که بر تجمع طالبان درشفاخانه ودر خواست جانب افغانی تآکید میکرد، به مفهوم عذر بدتر از گناه پنداشته میشود )

بر طبق حکم ماده (۴۸ ) کنوانسیون ژینو که تفکیک اهداف ملکی و نظامی را مطرح مینماید و همچنان مواد ()۷ و( ۸ ) اساسنامه دیوان جزایی بین المللی که موارد چهارگانه (عدم حمله بر نیروهای حافظ صلح ، موسسات مصروف کمکهای بشری ، مردمان بی دفاع آسیب پذیرو حملات به غیر نظامیان ) را مسجل ساخته است و همچنان معیار های هفتگانه صلیب سرخ بین المللی در موارد مشابه ، الزام حقوقی و اخلاقی بر قوای نظامی امریکا ، و وقوع جنایت جنگی از طرف نظامیان آن کشور اظهرمن الشمس است .

درتمام موارد فوق الذکر الزام حقوقی به شخص و به آدرس دولت ها وارد شده میتواند، اما متاسفانه تطبیق عدالت و کشانیدن جنایتکاران به پای عدالت و محکمه با اشکال مواجه می باشد.

در بعد داخلی ،دولت ضعیف وقوه قضایی ناکارا ، قومی و تنظیمی بودن ارگانهای حراست حقوق و  دربعد خارجی ،وزارت خارجه مفلوج و سیاست خارجی منفعل ، عامل آن میگردد که دولت ضعیف کنونی نتواند اسناد تجاوز پاکستان ، جنایت جنگی نظامیان امریکا و جنایات شرارت پیشه گان چند ملیتی بین المللی را به شورای امنیت موسسه ملل متحد ، دیوان جزایی بین المللی و سایر مراجع ذیربط جهانی مطرح نماید.

دولت امریکا از عضویت در دیوان جزایی بین المللی طفره رفته است و همچنان در قرارداد امنیتی و ستراتیژیک با افغانستان ، نظامیان آن کشور از مصئونیت قضایی برخوردار می باشند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بنابر تعهد مسلکی و بخاطر دفاع از مردم به عزا نشسته افغانستان ، با نظر داشت مواردی که تذکار یافتند، به آنچه عملی و مقدور است،مکث نموده وبه خاطر افشا ، بررسی و در صورت ممکن محاکمه جنایتکاران جنگی و ضد بشری ، موارد آتی را مطرح مینماید :

 ـ به دلیل  الزام بر نظامیان خارجی و اشتراک افسران ای اس ای و شرارت پیشه گان بین المللی اعم از طالب و داعش و اوباشان داخلی ضرور است تا هیات بین المللی حقیقت یاب تحت نظر موسسه ملل متحد ایجاد گردد.

ـ عاملین مشخص ، افشا و به مراجع عدلی معرفی گردد.

ـ جبران خساره به طور جدی مطرح و مطالعه آن باید در دستور کار قرار دشاته باشد.

ـ عدم تکرار جنایات باید بحیث خواست جدی از طرف موسسه ملل متحد مطرح گردد.

دراحوال اسفبار کنونی که افغانستان درمعرض تجاوز وتشدید جنگ اعلان نا شده پاکستان وهجوم هیولای هولناک بنیادگرایی « اسلامی  » قراردارد ورقابت های جیوپولیتیک منطقه یی و بین المللی مقدرات دردناک کشور ما را رقم می زند، همچنان دولت توان اعمال حاکمیت ملی را ندارد؛ انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به جامعه مدنی ، نهاد های وطن خواه اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، مدافعان حقوق بشر، مطبوعات ، رسانه ها وشبکه های اجتماعی صمیمانه مراجعه و تقاضا میدارد تا بخاطر تنآغشته به خون مادر وطن ، دفاع از مردم به عزآ نشسته افغانستان را بمثابه داعیه ملی ، بدون اختلافات قومی،سمتی و....مطرح ساخته و درسرخط وظایف و کار خویش قرار داده ، با احساس خدمت به مردم و وطن درزمینه بشکل متحد عمل نمایند.

 

با احترام

هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۵ ـ ۱۱۱۰