ارتش اسراییل مصمم است انتقام عملیات نظامی بی نتیجه سال ٢٠٠۶ را بگیرد
دمیتری نفیودوف
عملیات جدید نیروی هوایی اسراییل در لبنان که روز گذشته آغاز شد و با تهاجم زمینی دیگری همراه بود، رسماً توسط تلاویو به عنوان تضمین امنیت بازگشت شهروندان این کشور که به دلیل اقدامات خصمانه حزب الله، حماس و دیگر گروههای تندرو عرب فلسطین، مناطق شمالی کشور را ترک کرده و یا در حال ترک هستند، توجیه می کند.
اسراییلیها در ٢٠ سپتامبر، به بزرگترین حمله به بیروت از سال ٢٠٠۶ و سومین حمله از زمان آغاز جنگ علیه غزه در ٧ اکتوبر ٢٠٢٣ دست زدند. پیش از این، در ٢ جنوری، صالح العاروری، رهبر حماس، و در ٣٠ جولایه، فواد شکر، فرمانده اصلی نظامی حزب الله حذف شد. بعد از حذف فواد شکر، این بار ابراهیم محمد عقیل و فرماندهی نیروهای رضوان، نیروهای ویژه حزب الله هدف قرار گرفت. حزبالله کشته شدن ١۶ جنگجوی خود، از جمله دو فرمانده عالی رتبه نیروهای رضوان – ابراهیم عقیل و احمد محمود وهابی را تأیید کرد. در میان کشته شده گان، احمد محمود وهابی، رییس مرکز آموزشی این گروه شیعه که مسوول عملیات علیه ارتش اسراییل در مرز لبنان و اسراییل بود نیز دیده می شود. فرماندهان کشته شده بدست اسراییلیها که در جلسه شرکت داشتند، از تجربه رزمی گستردهای برخوردار بودند، از جمله در سوریه، که برخی از آنها در عملیات علیه داعش ممنوعه در روسیه شرکت کردند (و در آنجا متحمل خسارات سنگین شدند). به گزارش وزارت بهداشت لبنان، در میان کشته شده گان سه کودک ۴، ۶ و ١٠ ساله، هفت زن و تعدادی اجساد ناشناس نیز وجود دارند. ۶٨ نفر مجروح شد. بر اساس اطلاعات رسمی اسراییل، ۴٩۶ فعال، از جمله فرماندهان بلند پایه که دارای پستهای کلیدی بودند و تجربه طولانی در این سازمان داشتند، کشته شدند.
رژیم نتانیاهو مانند گذشته برای تحقق اهداف سیاست خارجی خود با استفاده از سخت ترین روشهای ممکن (از جمله، انفجارهای گسترده وسایل الکترونیکی از راه دور که قبلاً منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی شد)، صرفاً بر اساس ملاحظات بقای خود و گسترش بیشتر درگیری منطقه ای عمل می کند و با احساس مصوونیت کامل و بی توجه به اعتراضهای شفاهی ضعیف، به دنبال ایجاد واقعیتهای جدید است. بسیار قابل تامل است که یک روز پس از ورود آموس هوخشتاین، فرستاده امریکا به اسراییل برای ایجاد آرامش در مرز اسراییل و لبنان، انفجار پیجرها شروع شد. او تقریباً یک سال در جستجوی یک توافق دیپلوماتیک بین بیروت و اورشلیم [غربی] بود که بتواند به حملات موشکی که دهها هزار نفر را مجبور به فرار از مناطق مرزی در هر دو طرف کرده است، پایان دهد (در همین حال، امریکاییها به پمپاژ سلاح به رژیم نتانیاهو ادامه میدادند ).
شمال اسراییل، در محدوده مرزهای خود از اوایل دهه ١٩۵٠ تا اواسط دهه ١٩۶٠، ٨٠ درصد از قلمرو منطقه تاریخی الجلیل را تشکیل می دهد که در ابتدا در سال ١٩۴٧ به دولت هرگز ایجاد نشده اعراب فلسطین اختصاص یافت و متعاقباً توسط صهیونیستها اشغال گردید (از جمله، تمام الجلیل). تا به امروز، تعداد پناهنده گان عرب از این منطقه در لبنان، بر اساس دادههای موجود، بیش از ١٠٠ هزار نفر است و در سوریه حداقل ۵٠ هزار (و این فقط تعداد پناهنده گان رسمی است که در آنجا ثبت نام کردهاند). این عامل به تنهایی به تندرو شدن مقاومت ضداشغالگری اعراب الجلیل و فلسطینی به طور کلی کمک می کند.
به گفته منابع اسراییلی، جمعیت عرب الجلیل به لطف سیاستهای ظاهراً « طرفدار عرب» تلآویو در منطقه، با سرعت بیشتری نسبت به جمعیت اسراییل رشد داشته است. در عین حال، ساکنان دایمی عرب الجلیل شامل شهروندانی می شوند که برای کار فصلی (دوره بهار- پاییز) از لبنان، سوریه ( از طریق لبنان)، از مناطق همسایه «خودمختاری» فلسطین وغیره میآیند. ثانیاً، مهاجران اسراییلی که رسماً برای اقامت موقت به الجلیل می رسند، بعنوان شهروندان آن در نظر گرفته نمی شوند. اما، بر اساس برآوردهای موجود اسراییل، حداقل نیمی از جمعیت شهرک نشینان «موقت»، از جمله کیبوتسهایی که مقامات اسراییلی با حمایت مالی دولت از سوی ایجاد می کنند، دایمی محسوب می شوند.
همانطور که عامل خارجی دویچه وله می نویسد (٩ دسامبر ٢٠٢٣)، حق بازگشت فلسطینیان، از جمله به الجلیل در قطعنامه شماره ٣٢٣۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد درسال ١٩٧۴ و پیش از آن در کنوانسیون ژنیو ١٩۵١ گنجانده شده است. با این حال، این حق « نقش برجسته ای در مذاکرات فلسطین و اسراییل در اسلو در سال ١٩٩۴ ایفا نکرد و اصلاً در قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل درباره درگیری بین اسراییلیها و فلسطینیها دیده نمی شود».
بر اساس آخرین دادههای سازمان ملل متحد، تا جولای ٢٠٢٣، حدود ٢۵٠ هزار پناهنده فلسطینی در لبنان زنده گی می کنند (بر اساس برآوردهای دیگر، در واقع حدود ۵٠٠ هزار نفر)، که حداقل ۶۵ درصد از این تعداد در جنوب لبنان اسکان یافته است. علاوه بر این، حدود ٨٠ درصد از پناهنده گان فلسطینی در لبنان، از همان ابتدا در زیر خط فقر زنده گی می کنند. در سوریه بیش از ۶٠٪. زیرا، مقامات دمشق ضمن کمک مالی و ارایه مراقبتهای پزشکی رایگان به فلسطینیها، زنده گی روزمره و اشتغال آنها را تسهیل میکنند.
در همین حال، در سال ١٩٨٢، پس از اولین حمله گسترده اسراییل به لبنان، از جمله به بیروت و کشتار آواره گان فلسطینی در اردوگاههای صبرا و شتیلا توسط فالانژیستهای محلی با حمایت ارتش اسراییل، در تلاویو پروژه دیرینه اوایل دهه ١٩۵٠، که تقریباً ٨٠ درصد از جنوب لبنان (منطقه الناقوره) را به اسراییل ملحق می کرد، به خاطر آوردند. البته، پس از آن، برنامه های توسعه طلبانه به دلایل مختلف کنار گذاشته شد، با این حال، با توجه به اوضاع بعدی و فعلی در جنوب سرزمین سروها، گمان نمی رود اسراییل این پروژه را رها کرده باشد.
نزدیکی سیاسی و دیپلوماتیک بین بیروت و دمشق که برای نیروهای امپریالیستی بسیار نگران کننده است، تمایل تلاویو به «مجازات» لبنان و تقسیم سیاسی و سرزمینی آن را تشدید کرده است. وزرای خارجه سوریه و لبنان، فیصل مقداد و عبدالله بوحبیب، پس از دیدار در پایان اکتوبر ٢٠٢٣ ترسایی در دمشق، طی بیانیه مشترک، در پاسخ به پیشنهاد اسراییل مبنی بر انتقال جمعیت عرب نوارغزه به جنوب این بخش و در امتداد مرز آن با مصر، «هر گونه تلاش برای جابجایی اجباری مردم فلسطین» را قاطعانه رد کردند. در بیانیه مشترک همچنین آمده است که نظامیان اسراییل مرتکب جنایات جنگی علیه فلسطینیها میشوند… لازم است به اشغال سرزمین های فلسطین، لبنان و بلندیهای جولان توسط اسراییل پایان داده شود و یک کشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس تشکیل گردد.
عروسک خیمه شب بازی جنوب «لبنان آزاد» ١٩٧٩-٨۵
لازم به ذکر است که در سالهای ١٩٧٩-١٩٨۵، طبق پروژه تلآویو، تلاشهایی برای تشکیل یک شبه دولت دستنشانده بنام «لبنان آزاد» در جنوب سرزمین سروها با همکاری جنایتکاران «ارتش جنوب لبنان» به عمل آمد. از اواسط دهه ١٩٨٠، ارتش اسراییل کنترول نوار باریکی (به طول ٧٠ کیلومتر و عرض تقریباً ٢۵ کیلومتر) در امتداد مرز لبنان با الجلیل را در دست دارد. در هر صورت، اگر تصمیمی برای آغاز مرحله زمینی جنگ سوم لبنان گرفته شود، تجربه انبوهی برای اشغال جنوب لبنان با برنامه ریزی مشخص وجود دارد.
پینوشت: در شامگاه ٢١ سپتامبر، موج جدید حملات هوایی گسترده ارتش اسراییل با استفاده از مهمات پرقدرت در جنوب لبنان آغاز شد. انهدام انبارهای موشکی حزبالله که متناوباً بصورت بی رویه به سمت شمال اسراییل شلیک می شود، هدف اسراییلیها اعلام شده است. اما با اطمینان می توان گفت که این پایان کار نخواهد بود. به گفته راندا اسلیم از موسسه خاور نزدیک واشنگتن، حمله پیجری ١٧ سپتامبر « از نظر دامنه و شیوه، یک حادثه تاریخی» و حاوی « یک پیام جدی » به حزب الله بود: « ما میتوانیم به شما در هر نقطه دسترسی داشته باشیم. این، روحیه ها را به شدت تضعیف می کند. جنگ، دیگر در مرزها نیست. این حمله، جنگ را وارد خانهها و بازارهای آن ها در سراسر لبنان کرد».
نوک پیکان مبارزات جنبش حزب الله، اسراییلیها را که مناطق جنوبی کشور را در جریان جنگ داخلی لبنان در سالهای ١٩٧۵-١٩٨٠ تصرف کردند، هدف گرفته بود. تاکتیکهای چریکی قطعات شبه نظامی شیعه لبنان به خروج اجباری ارتش اسراییل از منطقه در سال ٢٠٠٠ ترسایی منجر شد. هدف از جنگ ٣٣ روزه اسراییل علیه لبنان در تابستان ٢٠٠۶، شکست نظامی و سیاسی حزب الله اعلام شده بود. اما، کارزار نظامی به دلیل تاکتیک های رزمنده گان حزب الله برای مقابله با خودروهای زرهی اسراییل، نتیجه غیرمنتظره داشت و خط مرجعیون- حاصبیا را خفه کرد. مثلا، واحدهای ضد تانک حزب الله متشکل از ١٢ تا ١۵ نفر، مجهز به تجهیزات ضد تانک کورنت و فاگوت، تعداد قابل توجهی از تانک های «مرکاوا» را که قبلاً آسیب ناپذیر تلقی می شدند، منهدم کردند.
پیروزی واقعی نظامی در «جنگ ژوییه» محبوبیت حزبالله لبنان را به طور قابل توجهی افزایش داد.
(رجوع کنید به: الکساندر کوزنتسوف، جنبشهای شیعی و گروههای نیابتی در چارچوب سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی ایران - شرق، مجله جوامع آفریقایی-آسیایی: تاریخ و مدرنیته. ٢٠٢٣. شماره ٢ )
در عین حال، شکی نیست که اسراییلیها بلافاصله به تجزیه و تحلیل دلایل شکست خود شروع کردند و با استفاده از روشهای مختلف برای انتقام آماده می شدند و همچنانکه اکنون میبینیم، در هیچ چیز توقف نکردند. به نوشته نیویورک تایمز، اسراییل طبق یک برنامه چند ساله دستگاههای آماده منفجر شدن در ساعت ایکس را با کمک شرکتهای متقلب تولید کرد./ ا.م.شیری
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۳۰۰۹
Copyright ©bamdaad 2024
سوریه: امریکا مسوول جنایات اسراییل است
نماینده دایمی سوریه در سازمان ملل متحد و رییس گروه کشورهای عربی در نشست شورای امنیت با موضوع لبنان، امریکا را مسوول جنایات اسراییل خواند.
به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، قصی الضحاک در سخنرانی خود گفت: رژیم اشغالگر با ارتکاب این جنایت شنیع، تروریزم خود علیه لبنانی ها را بدون توجه به اصول حقوق بین الملل، حقوق بشردوستانه بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر تشدید کرده است.
وی افزود: رژیم اشغالگر در جریان تجاوزات خود به لبنان، از فناوریهای مدرنی که در خدمت و نفع بشریت است در کشتار جمعی غیرنظامیان استفاده کرد و دستگاههای معمولی را که برای مقاصد غیرنظامی استفاده می شد، به بمبهای ساعتی تبدیل کرد که حاملان خود را بی هیچ فرقی می کشند.
الضحاک اضافه کرد: گروه کشورهای عربی تجاوز اسراییل به لبنان را با شدید ترین عبارات محکوم می کند و خواستار پاسخ گویی عاملان آن است و با دولت و ملت لبنان و خانوادههای قربانیان ابراز همدردی می کند.
نماینده سوریه در ادامه، گفت: گروه کشورهای عربی همبستگی خود را با لبنان و حمایت خود از مقاومت و پاسخ به تجاوزات اسراییل را اعلام می کند که امنیت و ثبات این کشور را تهدید می کند.
وی افزود: از شورای امنیت می خواهیم که تروریزم سایبری و تجاوز به لبنان را محکوم کند که بیانگر گسترش نسل کشی است که توسط رژیم اشغالگر علیه مردم فلسطین و حملات این رژیم به کشورهای منطقه از جمله سوریه انجام شده است.
الضحاک اضافه کرد: از شورای امنیت می خواهیم که مسوولیتهای خود را در حفظ صلح و امنیت بین المللی بر عهده بگیرد، این تجاوزات را فورا متوقف کند و تصمیمات خود را برای پایان دادن به اشغال سرزمینهای عربی در فلسطین، سوریه و لبنان توسط اسراییل عملی کند.
نماینده سوریه گفت: دمشق تجاوز اسراییل به ضاحیه بیروت را محکوم می کند، بر همبستگی خود با مردم لبنان تاکید می کند و در کنار آنها میایستد و از کشورها و مردم جهان می خواهد که تجاوز را محکوم کرده و برای توقف آن اقدام و اشغالگران را به خاطر جنایات شان پاسخگو کند.
وی در پایان گفت: سوریه کشورهای حامی رژیم اشغالگر به ویژه ایالات متحده را مسوول ادامه اقدامات تجاوزکارانه و جنایات وحشیانه و همچنین مسوول جلوگیری از رسیده گی شورای امنیت به تهدیدی که این رژیم برای صلح و امنیت بینالمللی دارد، می داند.
نشست عصر جمعه شورای امنیت سازمان ملل درباره انفجارهای روزهای اخیر در بیروت، بار دیگر صحنه رویایی حامیان و مخالفان جنایات اسراییل بود؛ برخی اعضای این شورا از نقض حاکمیت ملی لبنان از سوی اسراییل گفتند و همه گی بازیگران منطقه ای را به خویشتنداری برای جلوگیری از تشدید تنش در منطقه دعوت کردند اما امریکا همچنان از ماشین ترور اسراییل حمایت کرد.
اسراییل طی عملیات تروریستی در روزهای سه شنبه و چهارشنبه در لبنان، با منفجر کردن هزاران دستگاه پیجر، بی سیم و سیستمهای ارتباطی، دست کم ۳۷ شهروند لبنانی را شهید و بیش از ۴ هزار نفر دیگر را زخمی کرد.
بسیاری از کشورهای جهان و نهادهای بینالمللی انفجارهای اخیر در لبنان را محکوم و برلزوم کاهش تنشها در منطقه تاکید کردهاند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۵۰۹
Copyright ©bamdaad 2024
چـرایی نبـرد کـورسـک
احمد شاهین
جهان امروزی در گیربحران های متعدد ومتکثر با شتاب تکنولوژی گونه است.چنين پدیدار بقولی سایه بحران چنان برسرعت تحولات افزوده که پهنه ای بین المللی بویژه محوریت اورآسیا را آشفته ساخته است.
درچنین فضای آشفته ی جدید، در ۶ اگست سال در جریان ترسایی اوکرایین به منطقه کورسک روسیه حمله کرد وتا ژرفای هژده کیلومتر در خاک آن کشورپیشرفت .درظاهر «اين دستآوردی»
شوکه کننده بود که توانایی دفاعی و اطلاعاتی روسیه را زیر سوال برد، بویژه اینکه اوکرایین در جبهه های لوهانسک و دونتسک ساحاتی را از دست میداد و متحمل تلفات سنگینی نیز می گردید.
همراه با ره آورد دراماتیک یاد شده، غرب با استفاده از زمینه رفلکس سنتی سیاست خارجی اش در جهت « روس خصومتی » بر طبل شادی کوبید و با بزرگ نمایی این رویداد به تسخیر اذهان ساده لوحانه عامه غرب پرداخت.
اما در زیر پوست این رخداد!
غرب جمعی:
- خطوط سایر جبهه های روسیه در دنباس را میخواهد ناتوان و باریک سازد .
- به اردوی خسته و افسرده در حالی شکست اوکرایین روحیه و مورال تازه می بخشد، تا دراین آوردگاه به مقاومت امید واردکننده بپردازد.
- درمذاکرات برای چانه زنی کارتی در آستین داشته باشد تا از آن برای امتیازگیری بهره گیرد.
- به دموکرات های بی حال و در حال زوال عقل در انتخابات فرارو از این « دستآورد » که به یمن سلاح های آمریکا و متحدینش حاصل گردیده، جان تازه می بخشد.
- جنگ را بداخل خاک روسیه بکشاند تا از اردوی نیرومند روسیه ابهت زدایی نماید .
- و با توجه به حضورنظامی ناتو در پیرامون روسیه، این کشور را در تنگنای جیوپولیتکی قرار دهد.
روسیه:
- از تجاوز اوکرایین به کورسک در جهت درستی دلایل و توجیه عملیات ویژه سود میبرد، بدین معنا که هرگاه عملیات ویژه نظامی به مثابه رویکرد پیش گیرانه صورت نمیگرفت ، ناتو در راس امریکا که از اوکرایین اسراییل متجاوز دیگری ساخته است، با بهره گیری استعاره یی تاریخی ازجنگ شش روزه اعراب واسراییل در سال ۱۹۶۷ م ،ا وکرایین به پشتیبانی ناتو به خاک روسیه غافلگیرانه تجاوز مینمود.
- روسیه دلایل ومنطق عملیات ویژه را در راستای روند تبلیغاتی بگونه یی محکم وقایع کننده وارد اذهان عامه می نماید.
- با توجه به روانشناختی ملت روسیه، بسیج و حمایت از پوتین نیرومندتر میگردد ،زیرا روسها رهبر مقتدر را دوست دارند و به تجاوز با همه امکانات پاسخ محکم میدهند.
- درجغرافیایی تبلیغاتی، روسیه تعریف این نبرد را وارد دایره معنادار تقابل نظامی روسیه وناتو ساخته است.اکنون این واژه درادبیات سیاسی این کشور پهنا و مفهوم جنگ جهانی را تداعی مینماید. حضور اجیران پولندی ، استونیایی ،رومانی، فرانسوی ...درکو رسک به درستی دلایل و توجیه عملیات ویژه نظامی به عنوان مدارک نیز می افزاید.
- به بهانه تجاوز اوکرایین - ناتو به کورسک، روسیه دایره عملیات ویژه را پهنای بیشتر داده که درحملات پسین آن کشور به کیف، خارکوف و لویف نمودار گردیده است. نمود مشت کوبنده یی نظامی روسیه در زمین اوکرایین غرب جمعی را در هاله ای ازهراس فروبرده است که بی تردید در انتخابات پیشروی امریکا وهمچنان انتخابات کشورهای اروپایی این بذر به بار خواهد نشست.
- حالت کنونی کورسک که تلفات سنگین جانب اوکرایین- ناتو تا این نگارش به حدود سیزده هزار نفر رسیده است، نشانه از آن دارد که شاید تله ای توسط استراتیژیست نبرد، والری گراسیموف لوی درستیز قوای مسلح روسیه پهن شده باشد.
این گمانه زمانی قوت گرفت که روسیه درنبردکورسک به تاکتیک جنگی دفاعی و پیشروی خزنده متوسل شده ، ولی در سایر جبهه ها از جمله لوهانسک و دونتسک بگونه یی سریع به پیشروی درخطوط دشمن می پردازد و هر روز شهرک ها،روستا ها ومناطق و شهرهای استراتیژیک را تسخیرمی کند. تا این دم قوای روسیه تا نزدیکی شهرحیاتی و استراتیژیک پوکروفسک رسیده ، که با تسلط به آنشهر، جبهه شرق اوکرایین - ناتو ازهم فرومی پاشد.
روسیه از آغازین عملیات ویژه روند تجهیز و اصلاح ساختاری و کادری قوای مسلح اش را با استفاده از تجربه اين جنگ آغازیده است. گزینش اندری بلوسوف که مهارت و دانش انباشته در حوزه توسعه یی مدرن دارد، به عنوان وزیر دفاع آن کشور، این پروسه را به گونه ای روشمندانه سامان می بخشد.
نکته پایانی:
با این گزاره که« در حوزه حکمرانی چه مستقیم چه غیر مستقیم، اندیشه ها جامعه را هدايت می کند. »
مسلماْ که هیچ شیوه، عمل، راهکار و رویکرد هایی جدید که در امتداد هم استند، در هرحوزه زیست بشری بدون تحول فکری قابليت پیاده سازی نمی یابد.
دولت فدراسیون روسیه به رهبری پوتین و احزاب توانا و قدرتمندی در حمایت از حکمرانی امروزی آن کشور ، در عرصه های مختلف از این گزاره به گونه معنادار استفاده میکنند. کمااینکه رشد اقتصادی روسیه با شاخص ۳/۶ به پشتوانه ای مطمین عملیات ویژه و روند توسعه آن کشور تبدیل گردیده است .
نکته اینکه درگیری نظامی روسیه با اوکرایین- ناتو باد را در درفش اور آسیا و فراتر از آن با پیام نظم نوین جهانی به وزیدن آورده اس
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۴ـ ۱۶۰۹
Copyright ©bamdaad 2024
شبح فلسطین در جهان گشت میزند
« تا زمانی که فلسطین آزاد نشود، هیچ کسی آزاد نخواهد بود. »
پیترمِرتَنز، منشی عمومی حزب کارگران بلجیم
شبحی در جهان گشت میزند، شبحی به نام « فلسطین ».
همه قدرتهای جهان کهنه درعملیاتی بی رحمانه علیه آن متحد شدهاند: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، جو بایدن، رییس جمهور فرتوت امریکا، ستون نویسان نیویورک تایمز، اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا، و بینالملل نفرت پراگنی راست افراطی و افسران پولیس المان.
در اینجا حقیقت نخستین چیزی است که کشته می شود. به گفته کمیته حفاظت از روزنامه نگاران (CPJ)، از زمانی که گردآوری دادههای تلفات جانی روزنامه نگاران در سال ۱۹۹۲ ترسایی آغاز شد، نسل کشی فلسطینیها تا اکنون « مرگ بارترین دوره برای روزنامه نگاران » بوده است. در نسل کشی کنونی درغزه عده بیشتری روزنامه نگار کشته شدهاند تا در دو جنگ جهانی و جنگ کوریا رویهم. دست کم ۱۶۵ کارشناس حرفه یی رسانه کشته شدهاند. فقط یک لحظه تصور کنید که اگر سربازان روسی در کمتر از یک سال بیش از صد روزنامه نگار را در اوکرایین کشته بودند چه می شد: فریاد اعتراضها گوشها را کر می کرد.
با وجود این، حقایق را نمی توان کُشت. این روزها نسل کشی در هر لحظه در مقابل چشمان ما دارد رخ می دهد. وحشت، جنون، و مصوونیت ( اسراییل ) از مجازات باعث می شود که خیلی ها احساس ناتوانی کنند. همه آنهایی که از « رودخانه » و « دریا » و « آزادی » صحبت می کنند خود را در معرض خطر نیروهای پولیس در برلین، پاریس، لندن، یا آمستردام می یابند.
با وجود این، همه آنهایی که فراتر از گرد وغبار و هرج ومرج امروزی را می بینند جنبشی را می بینند که از جاکارتا تا بروکسل، از لندن تا یوهانسبورگ، و از استانبول تا واشنگتن سر بلند می کند ، جنبشی که هم صدا در همبستگی با فلسطین سخن می گوید. این قدرت، این اتحاد، است که فلسطین را به شبحی تبدیل کرده است.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ترسایی، دانشجویان در اعتراض به جنگ ویتنام و امپریالیزم امریکا دانشگاهها را اشغال کردند. در دهه ۱۹۸۰ ، دانشجویان در اعتراض به آپارتاید در افریقای جنوبی دانشگاهها را اشغال کردند. این روزها دانشجویان در سراسر جهان علیه نسل کشی اسراییل و مصوونیت آن دولت از مجازات و رفتارهای دوگانه و تبعیضآمیز در برخورد با اسراییل به حرکت درمی آیند.
همواره علیه این جوانان بدگویی شده است، به دانشجویان تهمت زدهاند، و آنها را محکوم کردهاند. اما حق درهرمورد با دانشجویان بوده و هر بار پیروز شدهاند. آنچه امروز رخ می دهد «جرقه ویتنام » دیگری در نسل نوینی است که می فهمد: « تا زمانی که فلسطین آزاد نشود، هیچ کسی آزاد نخواهد بود. »
در سال ۱۹۶۸ ، جنبش ضد جنگ پس از حمله سال نو (تت) ویتنام قوّت گرفت. جنبش ضد جنگ امروزی ( و نسل کشی در فلسطین ) از جنبش مقاومت در برابر ویرانی غزه به دست اسراییل قوّت گرفته است. در هر دو مورد، موفقیت نظامی (موقت) نصیب قدرتهای استعماری و متحدانشان شد، اما پیروزی سیاسی نصیب جنبش مقاومت شد. برای مثال، در بریتانیا در حدود ۱۰۰هزار نفر در سال ۱۹۶۸ علیه جنگ ویتنام تظاهرات کردند. این تعداد کمتر از جمعیت شرکت کننده در کوچک ترین تظاهرات این روزها علیه نسل کشی در غزه بود. امروزه در راه پیمایی های اعتراضی بین ۱۵۰هزار تا ۸۰۰هزار نفر شرکت می کنند.
کشور شما، تاریخ شما، و آینده شما
تصور کنید که فلسطینی هستید و مهاجران زمین هایتان را بدون اینکه مجازات شوند از شما می گیرند. این تصرف زمین ۷۵ سال است که ادامه دارد، الحاق پس از الحاق، نسل بعد از نسل. تصور کنید که فلسطینی هستید و تاریخ شما را از شما می گیرند. موزه ها، مراکز فرهنگی، کتابخانهها، مسجدها و کلیساها را به ویرانه تبدیل می کنند و چیزی جز پوسته ای از فرهنگی « که اسراییل می خواهد وانمود کند هرگز وجود نداشته است » باقی نمی گذارند. هدف روشن است: زدودن گذشته فلسطین و وانمود کردن اینکه چنین سرزمین و چنین ملتی هرگز وجود نداشته است. تصور کنید که فلسطینی هستید و آینده شما به سرقت می رود. اسراییل بیش از پنج صد مکتب را بمباران کرده و بیش از ۶۲۵هزار کودک را در غزه بدون امکان تحصیل و ۹۰هزار محصل را بدون دانشگاه رها کرده است.
می خواهند زمین را بدزدند، تاریخ را بدزدند، و آینده را بدزدند. اما هرگز موفق نخواهند شد. جنگ نمی کنند، دارند نسل کشی می کنند ، محله به محله، بیمارستان به بیمارستان، مدرسه به مدرسه، «منطقهٔ امن » به « منطقه امن ». اما هرگز پیروز نخواهند شد. نسلی تازه از فلسطینیها آنها را به خاطر آنچه هستند( جنایت کاران جنگی و عاملان نسل کشی) در خواب غفلت شکار خواهد کرد. این نسل شجاعت اِعمال پیگیرانه قوانین بینالمللی را خواهد داشت، حتا علیه قدرتمند ترین کشورها و بزرگ ترین متجاوزان جهان. در جولای ۲۰۲۴ ( میانه تابستان امسال)، دیوان بینالمللی دادگستری اشغال فلسطین از جانب اسراییل را غیرقانونی اعلام کرد و آن را آپارتاید خواند و از کشورهای عضو خواست که برای پایان دادن به این وضع اقدام قاطع کنند. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. برعکس، فقط در یک سال گذشته امریکا بیش از ده هزار بمب هزار کیلویی به اسراییل داده است که از آنها برای ویران کردن مدرسه ها، بیمارستان ها، مسجد ها، و « مناطق امن » و تبدیل کردن آنها به گودال های بزرگ و گورستان ها استفاده شده است.
رفتارهای دوگانه
چهار روز پس از تهاجم غیرقانونی روسیه به اوکرایین، هر دو نهاد فوتبالی یوفا و فیفا همه تیم های فوتبال روسیه، چه تیم های باشگاهی و چه تیم ملی، را از شرکت در هر مسابقه ای درجهان منع کردند. فیفا و یوفا در بیانیه مشترکی اعلام کردند: « (جامعه ) فوتبال در این مورد کاملاً متحد است و با همه آسیب دیده گان در اوکرایین همبستگی کامل دارد.»
انتظار می رفت که واکنش مشابهی در مورد نسل کشی اسراییل علیه فلسطینی ها نشان داده شود. با این حال چنین نشد. اسراییل همچنان مُجاز است بدون هیچ مشکلی در لیگ ملت های یوفا شرکت کند، همان طورکه اجازه دارد بدون دغدغه مجازات در المپیک پاریس و در مسابقه آواز یوروویزیون در مالمو (سوید) شرکت کند. این رفتار دوگانه نه فقط سرشت آپارتاید دولت اسراییل، بلکه نسل کشی جاری را نیز «عادی » می کند. کار تا آنجا پیش رفت که نماینده گان کنگره ایالات متحد امریکا در هنگام سخنرانی جنایتکار جنگی بنیامین نتانیاهو در کنگره به پا خاستند و او را تشویق کردند.
روسیه پس از تهاجم غیرقانونی به اوکرایین بی درنگ مورد تحریم کامل اقتصادی و نظامی قرار گرفت. اما در مورد اسراییل چنین نشد. حتا پس از کشته شدن دهها هزار نفر (در غزه) ، اتحادیه اروپا به توافق همکاری با اسراییل ادامه می دهد و به شهروندان اسراییلی امکان دسترسی کامل به فناوری، علوم، و دانشگاه های اروپایی می دهد. اتحادیه اروپا با نشان دادن اینکه تمایلی به انجام ضروری ترین اقدام ندارد، در عمل خود را از نظر اخلاقی مُرده اعلام می کند.
سنگ اندازی در ماشین جنگی امپریالیستی
ویجی پراشاد، مارکسیست هندی، در جشنواره همبستگی مانی فی یستا (ManiFiesta) در اوستاند (بلجیم) به من گفت: « لازم نیست برای فلسطینی ها دلسوزی کنیم. فلسطینیها سرانجام خود شان را آزاد خواهند کرد. ما لازم نیست این کار را بکنیم. ما باید بکوشیم که ماشین جنگی متوقف شود.»
نقطهٔ ضعف و ضربه پذیری ماشین جنگی در تامین تسلیحات است. یک مَثَل قدیمی داریم که سلاح های المانی و پول المانیها در سراسر جهان در حال کشتارند. امروزه این گفته بیشتر در مورد سلاحهای امریکایی صادق است. طی پنج سال گذشته، ۷۹ درصد از کل تسلیحاتی که به اسراییل داده شده از امریکا و ۲۰ درصد از آلمان بوده است. دولت امریکا با حمایت های مالی و نظامی بی امانش به سوخت رسانی به ماشین جنگی اسراییل ادامه می دهد. امریکا بیش از ۳۰۰میلیارد دلار به اسراییل کمک کرده است، از جمله ۴میلیارد دلار کمک سالانه نظامی. در همین ماه اگست امسال، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهٔ امریکا، فروش جت های جنگنده اف-۱۵ به ارزش ۱۹میلیارد دلار، همراه با گلولههای تانک به ارزش ۷۷۴میلیون دلار، مرمی هاوان به ارزش بیش از ۶۰میلیون دلار، و موتر های زرهی نظامی به ارزش ۵۸۳میلیون دلار به اسراییل را تایید و تصویب کرد. بخشی از این محمولههای تسلیحات از بندرها و فرودگاههای اروپا عبور می کند. در یک مورد، یکی از کارگران فرودگاه بروکسل که در حال بارگیری محموله ای بود جعبههایی را دید که به مقصد تل آویو فرستاده می شدند. او و یکی از همکارانش متوجه شدند که این جعبه ها حاوی تجهیزات نظامی به مقصد اسراییل اند. آنها تصمیم گرفتند که موضوع را با اتحادیه صنفی شان مطرح کنند و بی معطلی همین کار را کردند. اتحادیه در نهایت تصمیم گرفت که ارسال این محموله را تحریم کند. به دنبال این اقدام، اتحادیه کارگران حمل ونقل تصمیم کلی گرفت که ارسال همه محموله های تسلیحاتی بعدی به اسراییل را نیز تحریم کند.
همه چیز با نه گفتن یک کارگر آغاز شد. و سپس یک کارگر دیگر، یک اتحادیه و سپس یک اتحادیه دیگر. سرانجام اتحادیههای سراسر جهان، از ایتالیا تا استرالیا، از هند تا کانادا.
جنبش دانشجویی ریاکاری و رفتارهای دوگانه عاملان جنگ های امپریالیستی را محکوم می کند. و جنبش کارگری در خودِ ماشین جنگی امپریالیستی سنگ می اندازد. ما نمی گذاریم آپارتاید عادی شود، استعمارعادی شود، نسل کشی عادی شود، و امپریالیزم عادی شود. شبحِ فلسطین دنیایی را گشت می زند. / نامه مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۴۰۹
Copyright ©bamdaad 2024
تشکیلات دموکراتیک زنان ایران:
زنان شجاع ایران سنگرهای فتح شده را پس نخواهند داد!
۲۵ سنبله امسال (۱۴۰۳) دو سال ازکشته شدن « مهسا ژینا امینی » دختر زیبای ایران و برخاسته از خطه قهرمان پرور کردستان، به جرم رعایت نکردن کامل « حجاب اجباری» به دست گزمه گان رژیم جمهوری اسلامی و در پی آن فوران خشم انباشته مردم از بیعدالتیها و جبر رژیم ضد مردمی و فراگیرشدن جنبش عظیم میهنی « زن ، زنده گی ، آزادی » می گذرد. این جنبش با پیشتازی و پرچمداری زنان و جوانان جسور ایران بر بسترجنبش های اعتراضی پیش از آن در سال های اخیر (به ویژه خیزشهای مردمی سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸) و دههها تلاش پیگیر زنان شجاع ایران علیه قوانین تبعیضآمیز شکل گرفت و سرآغاز تحولی برگشت ناپذیر در میهن ما گردید. تحولی که رژیم ولایی با تمام توان حکومتی و با به کاربردن انواع ابزارهای اهریمنی سرکوبگری اش از کشتار صدها معترض خیابانی، کورکردنها، مسموم ساختن دانش آموزان دختر مدارس، اعتراف گرفتن های اجباری در شکنجه گاهها، اعدام مبارزان دلیراسیرگرفتار در بند رژیم، و جز این ها، نتوانسته و نخواهد توانست وضعیت مطلوب اجتماعی و سیاسی و مورد نظرش را به قالب گذشته بازگرداند، و بهگفته نرگس محمدی « دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست» .
به چالش طلبیدن اسلام سیاسی و عبور از انواع خط قرمزهای مبتنی بر تبعیضهای جنسی و جنسیتی (مثل داشتن حجاب اجباری این نماد بارز اسلام سیاسی ) و در برابر آن رشد دامنه دار گفتمان برابریطلبانه ( گفتمانی که همراهی مردان را نیز به جز واپس مانده گان در تاریکیهای قرون وسطا را به خود جلب کرد ) جدایی دین از حکومت و حفظ کرامت انسانها بدون قید وشرط و نیز رشد گفتمان طرد سلطه هر نوع تفکری منسوخ بر زنده گی نیمی از مردم میهن ما، بدون شک دستاورد چشمگیر این خیزش مردمی است که با شعار زیبای زن ، زنده گی ، آزادی آغاز شد. رژیم با همه ترفندها و تبلیغات حکومتی اش و گسیل مزدوران سرکوبگرش به خیابان ها این بار با نام « حجاب بان » و به گردش درآوردن « ون » هایی به منزله سلولهایی برای بازداشت دختران و زنان میهن در سرکوبگریای بر پایه طرح های تنبیهی عهدعتیقیای مانند «طرح نور » باز هم نتوانست در تاریکیهای ارتجاعش دستاوردهای چشمگیر جنبش زن ، زنده گی ، آزادی را بازپس گیرد.
دوسال پس از جنبش غرور آفرین « زن، زنده گی، آزادی » که با شرکت زنان و جوانان و همدلی تودهها با اعتراضهای آنان آغاز شد، این جنبش در شکلهایی متنوع تر و تکامل یافته تر و درعین حال با شرکت قشرهای گوناگون مردمی به راه خود ادامه داده و خواست انجام تغییرهایی بنیادین به مهم ترین خواست مردم میهن ما تبدیل شده است. اعتراض های نمادین خیابانی مانند روسری سوزندانها، عمامه پراکنیها، و گیسو بریدنها امروزه جای شان را به مقاومت شگفت انگیز زنان و دختران در برابرتحمیل حجاب اجباری رژیم و برای حق داشتن پوشش اختیاری و سبک زنده گی مورد نظرشان و همچنین شرکت فعال در مبارزات مطالباتی کارگران و زحمتکشان، بازنشسته گان، معلمان، پرستاران، طرفداران محیط زیست، دانشجویان و استادان، مادران و خانوادههای دادخواه و به ویژه پیکار شجاعانه زندانیان سیاسی داده است.
بازپس گیری فضاهای شهری به شکلهای گوناگون، بیاعتنایی به حضور نیروهای سرکوبگر، و به چالش کشیدن قالب های کلیشه ای تحمیلی سبک زنده گی از سوی رژیم ولایی (مانند: جای زنان در خانه و فرزندآوری است) و اختیار کردن حق طبیعی خود برای سبک طبیعی زنده گی شان از جمله رقصیدن، آواز خواندن، موتورسواری، و حتا تلاش مضاعف در جهت دستیابی به موفقیتهای ورزشی درغیاب و نبودِ حمایت از سوی دولت و برعکس، به وجود آوردن محدودیت های فراوان در این زمینه از سوی دولت (برای نمونه نگاه کنید به فیلم سینمایی ـ اورکا )، اخراج شدنها از کار و تحصیل دانشگاه یا کلاً تعلیق از تحصیل. شرکت موثر زنان کارگر و زحمتکش ایران در اعتراضهای گوناگون معیشتی و خواستهای برحقی که رژیم ناتوان از پاسخ بدانهاست (مثل خواستهای معلمان و پرستاران)، تحریم بی سابقه انتخابات نمایشی به ویژه از طرف زنان، همگی، نشانه هایی بارز از آنست که زنان با ادامه دادن به جنبش پرتوان زن ،زنده گی ،آزادی نه تنها سنگرهای فتح شده را رها نخواهند کرد بلکه به همراه تودههای زحمتکش برای فتح سنگرهای بعدی خیز برداشته اند تا دیو استبداد را از خانه و جامعه برون رانند. به همین سبب جنگ ددمنشانه جمهوری اسلامی علیه زنان و دختران ایران در عرصه های گوناگون شدت یافته و آنان با جسارتی بی نظیر هزینههای سنگین عبور از خط قرمزهای نظام را ( حتا با از دست دادن جان خویش ) می پردازند. مواردی چند از جان باختن و یا سرکوب خشن دختران و زنان ایران که در رسانههای جمعی درج گردیدهاند:
در ۶ عقرب سال گذشته رژیم جمهوری اسلامی گل عمر جانی شریف مانند آرمیتا گراوند، دختر دانشآموز ۱۷ ساله که بدون حجاب اجباری در راه رفتن به مدرسه بود را پرپر کرد. سارا دلدار، از فعالان گیلانی و زندانی سیاسی سابق اهل رشت، پس از تحمل عفونتهای ناشی از زخمهای اصابت گلوله های ساچمهای رژیم و رسیده گی نکردن و نرساندن دارو به او در زندان لاکان رشت، پس از آزادی مشروط و بهعلت تأخیر در روند معالجه در روزهای اخیر جان جوان خود را از دست داد. او در میانه کمک رساندن به مجروحان در جنبش زن زنده گی آزادی، از ناحیه چشم هدف گلوله بارانهای ساچمهای قرار گرفته بود.
نفس حاجی شریف، دختر ۱۴ساله نیز در اول سرطان امسال « حجاب بان » ها او را زیر کتک و دشنام گرفتند. فیلم خشونت وحشیانه نسبت به این کودک در شبکههای اجتماعی پخش گردید. مادر نفس ، در مصاحبه با « روزنامه شرق »، با شجاعتی کم نظیر، به افشای این خشونت وحشیانه پرداخت و نفس را دانش آموزی نخبه، هنرمندی مستعد، و ورزشکاری مدال آور نام برد، اما این کودک اکنون و پس از این کتکها و دشنام ها به مشکل های روحیای فراوان دچار شده است.
زارا اسماعیلی، دختر جوانی که با اجراهای خیابانی و حتا در مکانهای عمومی مانند مترو، پارک، بدون داشتن حجاب اجباری توجه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرده بود، به وسیله نیروهای امنیتی دستگیر و زندانی شد و کسی از سرنوشت او اطلاع ندارد.
آرزو بدری، مادری جوان از شهرستان نور، در مازندران، به خاطر رعایت نکردن حجاب اجباری در خودرو خودش با تیراندازی مأموران رژیم به سوی او تا آستانه مرگ پیش رفت. بنا بر گزارشها، حال این مادر جوان وخیم و از ناحیه کمر فلج شده است.
رویا حشمتی، در ارتباط با حکم شلاق و اجرا شدن این حکم، و دادن شعار زن ، زنده گی، آزادی در حین شلاق خوردن از سوی او، در سال گذشته چهره طالبانی رژیم ولایی را باری دیگر نزد افکار عمومی ایران و جهان به نمایش گذاشت.
مادران دادخواه و مادران خاوران همچنان برای دادخواهی در راهند و مزارهای جمعی و بی نشان عزیزان شان را گلباران می کنند و خانواده های دادخواه این جنبش نیز مثل همیشه با ممانعتها و آزارهای ماموران رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و دستگیری و زندان (مانند مادر پویا بخیاری) روبرو هستند.
در زندان های رژیم جمهوری اسلامی کارزار سه شنبه های اعتصابیِ « نه به اعدام» که از سوی زندانیان سیاسی در ایران از سه شنبه نهم دلو ۱۴۰۲ آغاز شد، هرهفته شماری بیشتر از زندانیان زندان های مختلف ایران که با اتهام هایی گوناگون درحبس اند را دربرمی گیرد. کارزار « سهشنبه های نه به اعدام » به صدای اعتراضی و حق خواهانه رسا تبدیل شده است. این صدای اعتراضی که از سوی زندانیان گرفتار در بندهای رژیم که بسیاری از آنان شاهد اعدام بسیاری از هم بندیهای شان بودهاند بر پا گردید. آنان به درستی اعدام را ابزار نظام مند جمهوری اسلامی برای سرکوب مردم در رویارویی با بحرانهای چند وجهی اش، تهدید جنبش های اعتراضی، و هراساندن مردم می دانند.
دربند زنان زندان « اوین » برای پخشان عزیزی نیز از سوی قاضی “افشاری”- قاضی حکومتی بنا بهروال قوهٔ قضائیهٔ غیرمستقل نظام جمهوری اسلامی- حکم اعدام صادر شده است. پیش از او نیز برای شریفه محمدی، فعال کارگری زندانی در زندان لاکان رشت حکم اعدام صادر شده است. در بند زنان زندان اوین همچنین برای وریشه مرادی و نسیم سیمیاری نیز با اتهام “بغی”- قیام علیه حکومت- خطر صادر شدن حکم اعدام وجود دارد. درعینحال صادر شدن حکمهای ضدبشری اعدام برای زنان شجاع زندانی سیاسی ایران، اعتراض نیروهای دمکراتیک و مترقی ایران و جهان را برانگیخته است، اعتراضهایی تا به امروز همچنان ادامه دارند.
بنا به گزارش صفحهٔ اینستاگرامی نرگس محمدی (۱۷ ثور ۱۴۰۳)، « از ۶۹ زن زندانی سیاسی عقیدتی زندان اوین، ۲۱ زن بالای ۶۰ سال سن متحمل حبس هستند ». برای نمونه، از راحله راحمیپور ۷۲ ساله، مهوش شهریاری ثابت ۷۱ ساله، و پروین میرآسان ۶۷ ساله می باید نام برد.
در زندان لاکان رشت برای فعالان زندانیان زن فعال در راه دستیابی به حقوق طبیعی زنان در گیلان که عبارتند از: زهره دادرس، متین یزدانی، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیعنیا، آزاده چاوشیان، سارا جهانی، جلوه جواهری، آناهیتا دوستدار، نینا گلستانی، رزیتا رجایی، آناهیتا حجازی، و نگین عدالتخواه، حکم هایی سنگین صادر شده اند. این حکم های سنگین خود نمونههایی آشکار از ادامه یافتن مبارزه زنان در عین هم زمان بودن با سرکوبگریهای رژیم زن ستیز قرون وسطایی جمهوری اسلامی است.
با این حال زنان زندانی نه تنها از صادرشدن این حکم ها مرعوب نشدهاند و قصد سکوت ندارند، بلکه در برابر بی عدالتیها همچنان ایستادهاند و ضمن دردست داشتن مشعل مبارزات مدنی جلودار این راه شدهاند. واقعیت امراین است که زنان میهن ما درسال های اخیر با وجود همه فشارها، محدودیت ها، و سرکوبگری های رژیم در برابر سازماندهی هرگونه حرکت مدنی- سیاسی، و به رغم دستگیریها و محکومیتهای طولانی زمان زندان، کارزارهایی مهم را به پیش بردهاند و در ارتقای آگاهی عمومی و جنسی جنسیتی جامعه نقشی به سزا داشته اند. هراس رژیم زن ستیز ازنقش مهم و تأثیرگذار زنان میهن در مبارزه پیشِ روی و تجربه سازمان یابی و پیوند مبارزاتی نیروی پرتوان زنان با دیگر نیروهای مردمی جنبش، خواب رژیم ولایی را آشفته کرده و به همین سبب است که باردیگر زنان را نیز در صف اعدام های خود ردیف کرده است.
در آستانه دومین سالگرد جنبش زن زنده گی آزادی، « تشکیلات دمکراتیک زنان ایران » ضمن گرامیداشت یاد و خاطره گرامی همه جان باخته گان شجاع این جنبش مردمی، عمیقاً معتقد است که سرکوب های وحشیانه نیز حاکمیت مستاصل و استبدادی ولایی را از فروپاشی حتمی آتی نجات نخواهند داد. تجربه جنبش فراگیر مهسا در سال ۱۴۰۱ خورشیدی یک بار دیگر ثابت کرد که شرکت هماهنگ و گسترده همهٔ طیف های اجتماعی مانند زنان، کارگران، و زحمتکشان، فرهنگیان، بازنشسته گان، دانشجویان، و جوانان، پشتوانه پیروزی مبارزه بر ضد استبداد در میهن مان است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۶۰۹
Copyright ©bamdaad 2024