درکنفرانس استانبول علیه بشار اسد، خطر تقسیم سوریه

به سه قسمت تقویت یافت

 

 

برگردان: ر.نافعی

« دوستان سوریه » در استانبول اعلام کردند که به کمک های خود به معارضان خواهند افزود. بار دیگر در باره لغو تحریم ارسال اسلحه به سوریه گفتگو شد.کشورهای یازده گانه موسوم به  » دوستان سوریه »  به حمایت خود از جنگ معارضان سوری با دولت سوریه ادامه خواهند داد.این حاصل اصلی همایش نماینده گان ترکیه، قطر، عربستان، امارات، مصر، اردن،  فرانسه، امریکا، انگلستان، آلمان و ایتالیاست  که در روزهای شنبه و یکشنبه در استانبول گردهم آمدند.

دولت المان با افزایش ۱۵ میلیون یورو مجموعاً ۱۴۵ میلیون یورو برای «  کمک های انسانی! » در اختیار می گذارد. با این پول باید به پناهندگان و « دولت مخالفان  » که بعداً در مناطق«  آزاد شده » تشکیل خواهد شد، کمک شود.یک «دفتر تماس» المانی در مرز ترکیه – سوریه باید از آن کارحمایت کند.مبانی حقوقی این اقدامات مبهم است.

جان کیری وزیرخارجه امریکا اعلام کرد که امریکا کمک های نقدی خود را دو برابر کرده و به ۲۵۰ میلیون دلار افزایش خواهد داد. امریکا قصد دارد با جلیقه های ضد گلوله، دستگاههای دید در شب و اتومبیل های زره پوش  برای حمله افراد مسلح « ایتلاف ملی»  به نیروی های نظامی ارتش سوریه  به آنها کمک کند. اسلحه را قطر، عربستان و لیبا در اختیار خواهند گذاشت. بنا به گفته جان کری هرچه ارسال می شود باید توسط رییس شورای نظامی « ارتش آزاد سوریه » جنرال سلیم ادریس کنترل شود.

گیدو وستر وله , وزیر خارجه المان با اشاره به رقیق تر شدن مقررات تحریم ارسال اسلحه به شورشیان  از سوی اتحادیه اروپا، در استانبول گفت اگر یک یا دو کشور در اتحادیه اروپا معتقد باشند که این خطر وجود ندارد که سلاحها بدست گروههای نامطلوب بیفتد « المان به آن احترام خواهد گذاشت».

مدت تحریم ارسال اسلحه در پایان ماه می به اتمام خواهد رسید، امروز وزرا خارجه اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ در این باره مشاوره خواهند کرد. انگلستان و فرانسه قصد دارند رسماً آزادی ارسال اسلحه به شورشیان را به کرسی بنشانند.... در بیانیه ای که روزشنبه از سوی این گروه منتشر شد از کشورهای غربی خواسته شده علیه  نیروی هوایی و ارتش سوریه « با هواپیماهای بی سرنشین دست به عملیات زده شود» . برای آن که بازگشت پناهنده گان به زادگاه خود تضمین شود، باید یک منطقه ممنوع پرواز در مرزهای شمالی و جنوبی سوریه به کرسی نشانده شود که موجب تقسیم سوریه به سه قسمت خواهد شد.

 روزنامه سوریه ای  الوطن، امریکا را متهم کرد به این که نفت بر آتش می ریزد. آلکساندر لوکاشه ویچ سخنگوی وزارت خارجه روسیه قبلا از کشورهای یازده گانه خواسته بود نهایت کوشش را بعمل آورند تا گفتگو میان دولت سوریه و مخالفان ممکن گردد.   معاذ الخطیب رییس »  ایتلاف ملی » استعفای خود را که در ماه مارچ اعلام کرده بود، بار دیگر تایید کرد. بنا به گزارش خبر گزاری فرانسه از استانبول این استعفا در ماه می قوت قانونی خواهد یافت. تا کنون نه « ایتلاف ملی» و نه گروه رهبری « دوستان سوریه » این استعفا را نپذیرفته اند.

 

 

روزنامه یونگه ولت

 



فرخنده باد اول ماه مى روز هـمبسته گى بين المللى كارگران جهـان!

 

نوشته : داود کرنزی

 

۲۹ـ ۴ـ ۲۰۱۳

طبقه  كارگر جهـانى و متحـدين طبیعى آن كشاورزان،  پيشه وران ، روشنفكران و سایر زحمتكشان و ترقى خواهـان إز اين روز به مثابه جشن بزرگ جهـانى تجليل به عمل مياورد.
حزب ما و سایر نيرو هاى دموکراتیک، چه قبل از حاكميت دموکراتیک و چه در دوران حاكميت طى محافل بزرگ مارش هـا و تدوير متينگ هـا هـمبسته گى شان را با مبارزات كارگران جهـان به خاطر تحقق آرمان هـا و خواست هـاى دموکراتیک كارگران ابراز داشته اند. وتجليل از اين روز را جز عنعنات تاريخى خود ميدانند. 
با وجود اينكه دوكتورين بورژوازى و سرمايه دارى بين المللى در تلاش متداوم اند و ميكوشند بار بحران اقتصادى جهـانى، عدم ارتقاى سطح توليد وبازدهـى كار را به گردن كارگران بیندازند و مانع اجراى خواست آن هـا شوند. اما مبارزه طبقاتى پرولتاريا در سطح كشور هـا و هـمبسته گى آنهـا در سطح جهـانى وسيع تر و اشكال تعرضى مبارزه آنهـا در مقابله با بورژوازى نيرومندتر گرديده است در حالىيكه نظم موجود سرمايه دارى بقاى خود را در طويل ساختن و چندين مرحله سازى نظام بورژوازى ميبينند در حقيقت احساس ميكنند كه نظام موجودشان رو به ذوال است .
ناكار آيى سيستم سرمايه دارى و ايجاد تفاوت عميق ميان ثروت و فقرخود دليل عمده و اساسى محكوميت نظام سرمايه دارى ميباشد.
به استناد (اخباركار) مايكل شومان نويسنده مقاله در مجله تايمز زير عنوان « نقد ماركس» مينويسد كه چگونه مبارزه طبقاتى به جهـان شكل ميدهـد. 
تصور براين بود كه كارل ماركس مرده و مدفون است يا با فروپاشى شوروى سابق و جنبش بزرگ چين به سوى سرمايه دارى، سيستم كشورهـاى كه سمتگيرى سوسياليستى داشتند درپس زمينه شگفت انگيزى  فرو رفته است و چين به نظرميرسد كه جنگ طبقاتى كه به باور كارل ماركس تعين كننده مسير تاريخ است، و در عصر شگوفايى تجارت آزاد،تصدى آزاد، « گلوباليزم » اين باور ناپديد گرديده ارزش تاريخى خودرا از دست ميدهـد. 
بورژوازى به اين عقيده است كه درعصر گلوباليزم از كارگر فابريكه گرفته تا دهـقان مزرعه و يك پيشه ور عادى و صنعتگر كار دستى ثروت و منفعت زيادی به دست خواهـد آورد و صاحب زنده گى مرفع خواهـند شد؛ ازفقررهـايى خواهـنديافت،  كه اين خود تبليغ آن بهـشت موعود يا برين است وبس نه زنده گى مرفه حقيقى و عينى.
آن وعده هـاى ارتقا سطح زنده گى همه گانى فراهـم آورى خدمات اجتماعى درنظام سرمايه دارى و گرفتارى اقتصاد جهـانى در بحران و بيكارى دراز مدت كارگران درسراسر جهـان حقيقت آن نقد كارل ماركس راكه معتقد به نا عادلانه بودن نظام سرمايه دارى بود به اثبات ميرساند.
چون نظام سرمايه دارى بر مبناى استثماركارگران استوارگرديده و استثمارخوداخلاقآ تعريف ضدانسانى دارد ميتوانيم به حقيقت نظام سرمايه دارى پى ببريم .
كارل ماركس قبلآ ابراز نموده بود كه با تمركز ثروت جهـانى دردست گروه آزمند نظام سرمايه دارى جبرآ  توده هـا را فقير ميسازد وباعث بروز بحران هـاى اقتصادى وتشديد ستيزميان طبقات ثروت مند و كارگران ميشود.
حوادث ناشى از فقرروزافزون و اتفاقات جهـانى يك بارديگر حقيقت پيش بينى او را نشان ميدهـد.
در تحقيق انستيتوت سياست اقتصادى در امريكا واضع گرديد كه درآمد متوسط سالانه يك كارگرعادى( مرد ) كه تمام وقت كارميكند درسال (٢٠١١) به ( ٤٨٢٠٢  دالر ) ميرسد كه كمتر از سال (١٩٧٣) بوده است. بين سال هـاى (١٩٨٣ ـ ٢٠١٠) معلوم گرديد كه ( ٧٤ ٪ ) افزايش ثروت متعلق به (٥٪) ثروت مندان بوده است .
اين ارقام مربوط به تفاوت سود  و ضرر، فقير، و ثروتمند شدن مردم امريكا نبوده بلكه شامل حال انسان هـاى كره زمين ميباشد .
با ايجاد چنين تفاوت بزرگ طبیعى است كه مبارزات كارگران و تهـى دستان جهـان عليه سرمايه دارى اوج و شدت ميگيرد . چنانکه درسال گذشته در تظاهـرات اعتصابى كارگران جهـان گاه گاهـى ميليون هـا تن شركت نموده اند ما ميتوانيم از تظاهـرات هـمزمان و گسترده كارگران در (١٤) نوامبر( ٢٠١٢) كه تحت عنوان روزهـمبسته گى عليه( رياضت) مسمى شده بود، نام ببريم .
در اين روز در (٢٣) كشور اروپايى، ميليون هـا تن از كارگران دست از كار كشيدند و نمايش قدرتمند از اتحاد و هـمبسته گى خود را عليه بورژوازى به عمل گذاشته اند كه اسپانيا و پرتگال شاهـد بزرگترين مظاهـرات بوده كه تنهـا در اسپانيا بيش از دو ميليون كارگر به مظاهـره پرداختند  .
در ايتاليا، فرانسه، يونان، بلغاريا، آلمان نيزاقدامات مختلف را شاهـديم .دربلغاريا بعداز تغيرسيستم عادلانه توزيع نعمات مادى و انتخاب راه سرمايه دارى،  فقر به اوج رسيد.دراين اواخردر (٣٥) شهـر اين كشور تظاهـرات بزرگ راه اندازى شد زير تاثيراين اعتصابات عمومى كارگران نيروى سركوب گر مجبوربه استعفاءازقدرت گرديد وعملآ طرح خصوصى سازى افزايش قيمت برق وگازوغيره نعمات مادى متوقف گرديد. 
تظاهـرات (١٠) ميليونى كارگران در هـند وسايركشورهـاى آسياى ميانه نيزادامه دارد. امادركشورما بعد از سقوط وفروپاشى حاكميت دموکراتیک و برقرارى حكومت اسلامى وامروز به اصطلاح حاكميت دموكراسى غربى نه تنهـا اين كه كليه نهـاد هـاى سياسى ، اقتصادى، اجتماعى، فرهـنگى و نظامى تخريب گرديده فابريكات بزرگى چون جنگلك  ـكابل ، نساجى بگرامى ، تصدى مرمر و رخام ده سبز... و صد هـا فابريكه كوچك و بزرگ شخصى در ساحه صنعتى پلچرخى كابل ، نساجى گلبهـار، نساجى هـرات، نساجى پلخمرى، فابريكات سپين زر با ١٤ نماينده گى در ولايت كندز، بغلان و تخار، فابريكات سمنت جبل السراج ، سمنت غورى و بغلان ، فابريكات برقى، فارم هـاى دولتى جلال آباد و سايرولايات تخريب گرديده و يا فعاليت آنهـا متوقف شده اند كه با تخريب و توقف اين فابريكات كارگران كار خود را از دست داده اند.
اين كارگران قبلآ از امتيازات صحى، اجتماعى، كوپون ، سواد آموزى، كودكستان محل كار، بيمه صحى، كلينيك هـا، شفاخانه هـا، محل بودوباش وسایر امتيازات برخوردار بودند كه فعلآ از اين امتیازات محروم استند.
سياست خصوصى سازى فابريكات و موسسات در كشور ما نيز نتيجه منفى داشته در حاليكه صاحبان فابريكات منافع خود را از منابع ديگر تامين مينمايند.
كارگران از كار و منازلشان اخراج گرديده اند به نسبت پايين بودن سطح مزد كارگران خارجى در كشور و بلند بودن تخصص شان كارگران حرفوى افغانى به خاطر دريافت كار به كشورهـاى هـمسايه کوچ نموده و با مبتلا شدن به مواد مخدره و امراض گوناگون به طورنيم جان به كشور برميگردند.
سخت درد بار است که محلات دريافت كار صبحانه كارگران حرفوى در كابل و مراكز ولايات به محلات خيرات خواهـى و گدايى تبديل شده است.
فقر و بد بختى ميراث شوم اين دوران بوده كه نصيب مردم به خصوص كارگران و زحتمکشان کشورگرديده است . بناً مبارزه به خاطر متشكل ساختن كارگران ، مبارزه به خاطر اجتماعى ساختن موسسات كارى كارگران وظيفه مبرم و اساسى نيروهـاى دموکراتیک و ترقى خواه كشور است .
   
                                                                     زنده باد كارگران سراسر جهـان و افغانستان 

ای اس ای در سوریه بخاطر ایجاد یک دولت اسلامی

می جنگند

 

 

نوشته : الف سمیر

 

در پی حملات تروریستی  برادران چیچینی در شهر بوستن امریکا ؛ امروز روزنامه های اتریشی گزارش کردند که رقم قابل  توجه ای ازچیچینی ها و افغانهای پناهجو دراتریش نیز با بهره از کمک های غرب و پشتیبانی کشور ترکیه در جنگ در برابر مردم سوریه سهم گرفته اند. اینها با گرفتن ویزه ترکیه بصورت رسمی بدانجا سفر و به یاری دوستان داخل سوریه شده و در جنگ ویرانگر و تباه کن سهم میگیرند. روزنامه کلینه سایتونگ نوشت که  حتا چند پناهجوی اتریش در این جنگ ها کشته شده اند.

علاوتاً منابع المانی از جمله روز نامه فرانکفورترالگیمینه سایتنونگ اخیراً گزارش نمودند که بیش از ۸۰۰ جنگجوی اسلامیت از اروپا درسوریه همراه با گروه های تروریستی از جمله النصر دربرابر دولت سوریه می جنگند که البته این رقم رو به افزایش میباشد.

با هر روزی که ازاین جنگ جنایتبارو ویرانگرمیگذرد ، چهره نکبتبار این جنگ تحمیل شده برمردم بیگناه سوریه و بازیگران رنگارنگ آن برجسته ترمیگردد.

روزنامه عربی « سعودی گزیت »۱ در شماره دهم اپریل خود گزارش درازی در باره نقش شبکه القاعده عراق در جنگ سوریه  پخش نموده وحقیقت های در باره برنامه های این سازمان  جهنمی را به نشر رسانید. « القاعده عراق اعتراف کرد که از جهادیست های سوریه که با رژیم سوریه می جنگند حمایت می کنند .»

روزنامه می افزاید که  « جبهه النصر شاخه ای از ای اس ای »۲ میباشد . چنانکه رهبری ای اس ای  ابوبکر البغدادی اعلان کرد گروه های جهادی درسوریه،  خواستار ایجاد یک دولت اسلامی در آنکشور میباشند.بغدادی با ستایش  از رهبر جبهه النصر ابومحمد ال جولانی، از وی به عنوان یکی از « از سربازان ما » یاد کرده افزود که: « ما او را برگزیدیم و سایر جنگجویانی  را از عراق به سوریه فرستادیم .ما برنامه ها وسیاست های کاری آنها را آماده ساختیم . ما برای انها سرباز و پول میدهیم. »

 این اطلاعیه البغدادی زمانی بنشر رسید که یک روز قبل انتحاری های النصر با جاگذاری بمی در دمشق پایتخت سوریه باعث کشته شدن ۱۵ نفرو زخمی  شدن ۱۴۶ شهروند بیگناه سوریه شدند. انفجار نشان انگشت ای اس ای را با خود حمل میکرد.

این ابلاغیه رادیویی زمانی  نشر شد که الزواهری  رهبرالقاعده  ازجنگجویانش چند روز پیش خواستار ایجاد یک دولت اسلامی در سوریه گردید.

 

 حمله اخیر اردوی سوریه به مراکز تجمع جبهه النصره در ریف لاذقیه بار دیگر پرده از شرکت وسیع و گسترده  گروه های تروریستی از کشور های عربی برداشته ؛  نشان داد که  اینها با بهر ازجومناسبی که ارتجاع عرب و کشور های ناتو فراهم آورده اند استفاده وسیع و همه جانبه در راه ایجاد یک دولت به اصطلاح اسلامی در سوریه مینمایند.

عملیات  ۲۶ ماه حمل ۱۳۹۲ ارتش سوریه ، باعث کشته شدن  چند تن از سران گروه های افراطی حوزه خلیج  که منحیث بخشی از ارتش آزادی  بخش در برابر دولت و مردم سوریه عمل مینمایند گردید. در میان کشته‌ها  یکی هم   « مازن المفتاحی »، مفتی قطری بود که فتوا های بیشماری برای بریدن سرشهروندان سوریه ای  را صادر کرده بود. تصاویر ویدیویی که از این جنایت قبلاً توسط شبکه النصر وهمدستان شان در رسانه ها بنشر رسید نشاندهنده وحشت باور نکردنی  میباشد.
ارتش سوریه  در این اواخر چند مرکز تجمع عناصر وابسته به گروه جهادی – تکفیری جبهه النصر در روستا ی المریج‌ در  ریف لاذقیه درغرب سوریه را هدف قرار داده و آنرا منهدم کرد.

 مازن المفتاحی که بارها  فتوای قطع سرها را داده بود ؛ یکی ازخطرناکترین تروریست‌های موجود در سوریه و جبهه النصره بشمارمیرفت. در میان کشته‌ها دو معاون مازن المفتاحی ، ابو اللیث لیبیایی و ابو عمر فیلیپینی نیز شناسایی شدند.


به گزارش منایع اطلاعاتی  در سایرعملیات‌های اردوی سوریه در روستاهای ربیعه ، ساقیه الکرت ، العوینات ، وادی شیخان و خان الجوز از توابع ریف لاذقیه شمار دیگر از تروریست‌های مسلح کشته شدند که در میان آنها « حمد سلیم »، سرکرده یکی از گروه‌های تروریستی شامل بود. در حجیره، از توابع ریف دمشق در جنوب سوریه نیز درگیری میان ارتش سوریه و یک گروه تروریستی وابسته به جبهه النصر صورت گرفت که تلفاتی را برای النصر بجا گذاشته است. در میان کشته‌ها «ابو عمر البغدادی» یکی از سرکردگان جبهه النصر ، ابو محمد الترویحی و صادق شلاش نیز شامل بودند.

گزارشات بالایی و ده ها گزارش دیگر از این نوع  نشان میدهد که این ارتش نام نهاد آزادی بخش سوریه جز اجیران جنگی بیش نیستند که ازهر طرف  بدورعسل کندوهای دالر و دینار ارتجاع عرب و همدستان غربی شان جمع شده اند. در اینجا فرق میان تروریست عراقی ، چیچینی ، لیبیایی ، فلیپینی، اروپایی ... نیست . آنها همه برای یک هدف میرزمند : سر نگونی رژیم بشار الاسد  به فرمان  ناتو و شیخ های خلیج !

اینکه چه شمار ی ازانسانها همه روزه  قربانی این جنگ تحمیل شده میگردند و چه مقدار هستی های مادی و معنوی سوریه که درعین زمان دارایی فرهنگی و معنوی بشریت است نابود شده و از بین میروند؛ برای جنایت پیشه گان و حامیان شان ارزشی ندارد.ماموریت اصلی همانا سرنگونی رژیم و تسلیمدهی سوریه به هرقمیت است. بعد ازسوریه نوبت  نوبت لبنان است .

به هیچ خردمند و فرهنگ دوستی پوشیده نیست که سرزمین شام وحلب که از شمار حوزه های بیمانند فرهنگی درجهان است ، با دسترسی بنیاد گرا ها و ذردان آثار باستانی ازغرب ؛ چون گنجینه بین النهرین  نیست شده و به یغما برده خواهند شد.و آنچه از سوریه بجا میماند همانا ترور روز مره ، انسان کشی ، انتحار، ویرانی ،شلاق و امر ونهی بنیاد گرا ها چنانی که القاعده عراق وهمدستان دیگر شان آنرا هدف  خود قرار داده اند .

 

 

Saudi Gazette , April 10, 2013, Page 6  - ۱

  Islamic State in Iraq ( ISI ) – ۲

۳ ـ آوا ، ۲۷ حمل ۱۳۹۲

 

 

 

فروریزی اصل بیطرفی لبنان در برابر سوریه

 

 

 

نگارنده : گودرون هارر ، کارشناس امور شرقمیانه

 

به هر پیمانه ایکه تشنج در وضع سوریه بیشترمی‌شود، به همان اندازه صلح نا پایدار در لبنان تحت فشار قرار میگیرد .هواداران و مخالفین رژیم سوریه پیوسته در برابر هم از خشونت کار میگیرند و   « قرار داد انحلال » ( سازمان های شبه نظامی ) و « اعلامیه بعبدا »  را که در آن همه احزاب مکلف به بیطرفی درمناقشه سوریه و جلو گیری از اثر گذاری مواضع مختلف بر سیاست لبنان گردیده بودند خدشه دار میسازند .ناظرین فعالیت‌های ملیشای حزب الله را که با ایران و سوریه متحد اند، بمثابه نقض توافقنامه  یاد شده می‌دانند .دراین روز ها حزب الله در لبنان بر خلاف گذشته علنأ از سهمگیری در جنگ دوشادوش قوای سوریه سخن میگوید .در شروع هفته روان یکی از فعالین عالیرتبه حزب الله در مراسم تدفین یک شیعه لبنانی که در سوریه کشته شده است یاد آوری نمود؛ که دفاع از لبنانی های مقیم مرز سوریه مکلفیت ملی و اخلاقی هر لبنانی است .شهر القُصیر در نزدیکی های مرز سوریه و لبنان  قرار دارد و از  پهلوی آن سرکی میگذرد که از دمشق تا به سواحل بحیره مدیترانه امتداد داشته و از میان مناطق علوی ها کشیده شده است .در اطراف این شهراستراتیژیک حزب الله در عملیات قوای سوریه  قعالانه سهم میگیرد .درآ نسوی دیگر روز تا روز نظر و عملکرد سنی‌ های لبنان به تعرض میگرایند .آنها روز دوشنبه ( ۲۲ اپریل ۲۰۱۳ ) نعش یک علوی سوریه  ای را که در جسد اش شعار ها ی را نبشته بودند با ریسمان در جاده های تریپولی میکشیدند . در همین روز شیخ سلفی لبنا نی بنام احمد الاسیر از سیدان فتوا داد که جنگ علیه بشارالاسد و حزب الله یک فریضه جهادی است . او خواهان ایجاد « ائتلاف مقاومت آزاد » سنی‌ها در لبنان گردیده و مطالبه  نمود تا همه سنی‌ها مسلح گردیده و در صورت هجوم حزب الله مقاومت کنند. با وجودیکه در لبنان تا اکنون جنگ علنی براه نیافتاده است ولی بازهم لبنانی ها  به ارتباط سوریه علیه همدیگر میجنگندند .

حزب الله با  جناح مسلح خود قوای نظامی نیرومندی را در لبنان تشکیل میدهد و با وجود مطالبات داخلی و خارجی ( قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد ) حاضر نیست تا سلاح خویش را تسلیم نماید .

مسیحی‌های سوریه که درگذشته از آزادی‌های نمونه وار مذهبی در این کشور برخورداربودند اینک با وجود موقف انتقادی نسبت به رژیم سوریه مورد  سو ظن جهادی های سنی قرار گرفته و سر اسقف های اختطاف شده آنان در حلب « پاول یازیگیر » و «  ابراهیم یوهانا » تا هنوز رها نشده اند . تشنجات رو به افزایش کنونی تلاش‌های  « تمام سلام » نخست وزیر مو ظف را در تشکیل یک حکومت « منافع ملی » بدون سهمگیری سیاسیون بدشواری های جدی مواجه ساخته است . بیش ازهمه حزب الله این حکومت را نامطلوب خوانده و خواهان برپایی یک حکومت سیاسی می‌باشد.

  ۲۵ اپریل۲۰۱۳


جنرال حمید گل میگوید :

ما به بازگشت مشرف خیر مقدم نگفتیم و حالا که باز گشته، خود ش باید جواب بدهد

 

 

همان چیزی رخ داد که قرار بود رخ بدهد.دراوایل هفته گذشته دادگاه،ثبت نام «پرویز مشرف» رئیس جمهور سابق پاکستان بعنوان نامزد نماینده پارلمان در یکی از مناطق اخیری که در آنجا هنوز ثبت نام نشده بود را لغو کرد.روز پنجشنبه دادگاه دیگری دستور بازداشت مشرف را صادر کرد و قرار قبلی خود را در باره آزاد بودن وی در ازای پرداخت وثیقه را ملغی اعلام کرد.

 ابتدا مشرف در اقامتگاه خود پناه گرفته اما روز جمعه به مقامات تسلیم شد و حالا در خانه خود محبوس است و در دو روز باید در دادگاهی حضور یابد که به پرونده شرکت وی در اعمال تروریستی رسیده گی می‌کند.

 دادگاه اعمال او در سال ۲۰۰۷ را چنین ارزیابی کرد،مشرف آن وقت اختیارات چند تن از قاضیان دادگاه عالی را متوقف کرده و دستور داد برخی از آن‌ها را بازداشت کنند.هر چند مشرف کسی را نکشته بود اما دادگاه توصیف آن اعمال بعنوان تروریسم را بجا دانست زیرا این اقدام‌ها علیه مقامات حکومتی قانونی متوجه شده بودند.

 رسیدگی به نکات و ظرایف آن پرونده کار دادگاه است و مشرف اعلام کرد که سعی خواهد کرد که این تصمیم در دادگاه عالی بازنگری و لغو شود،حالا این امر اهمیت دارد که موقعیت پدید آمده از نظر سیاسی چه ارزشی دارد؟ بوریس والخونسکی  پژوهشگر انستیتوت پژوهش های راهبردی روسیه چنین می‌گوید:

 « ظاهراً سرنوشت مشرف در ماه گذشته مشخص شد هنگامیکه وی پس از تبعید چهار ساله به میهن بازگشت. مشرف آشکارا در فکر استقبال پر شوری بود زیرا از نارضایتی مردم از حاکمیت پنج  ساله مقامات کنونی بخوبی آگاه بود. اما نشد. فقط چند صد نفر از طرفداران مشرف از او استقبال کردند و اما اکثر اهالی از وی با سردی و حتا با خصومت پذیرایی کردند.».

 حالا اکثر اتهامات وارده برمشرف مربوط به روابط او با مقامات کنونی است،از جمله اتهام دست داشتن وی در ترور خانم بینظیر بوتو همسر رییس جمهور کنونی پاکستان در سال ۲۰۰۷ . البته مشرف می‌توانست به نوعی اغماض امید داشته باشد در صورت تعویض حکومت در انتخابات ماه می سال جاری، اما یک مانع هست. بوریس والخونسکی  می‌گوید:

 «  مدعی اساسی پیروزی در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری پاکستان «نواز شریف» نخست وزیر سابق است که پرویز مشرف او را بر اثر کودتای نظامی سال ۱۹۹۹ از حکومت برکنار کرد و بعید است که وی به این اقدام مشرف چشم‌پوشی کند. وی هم اینک کل مصوباتدادگاه مربوط به پرونده مشرف را تایید کرد. بعید است که مشرف مانند ذولفقار بوتو از طرف ضیا الحق اعدام شود اما شکی نیست که در شرایط روحیات خصومت آمیز نسبت به مشرف دادگاه او را محکوم خواهد کرد. »

 راستش این امکان هنوز حفظ می‌شود که ارتش پاکستان که مشرف سال‌های مدید فرمانده آن بود به حمایت از او دست بزند. منتها ارتش پاکستان در سال‌های اخیر از سیاست فاصله گرفته و نظامیان اصلاً علاقمند به دفاع از فرمانده پیشین خود نیستند.جنرال حمید گل یکی از امرای ارتشی اظهار داشت: « ما به بازگشت مشرف خیر مقدم نگفتیم و حالا که باز گشته، خود ش باید جواب بدهد . ارتش خارج از سیاست باقی می‌ماند.»

 به نظر می‌رسد که پاکستان از رسم ۶۰ سال اخیر عدول می کند، رسمی که در آن درجه داران و غیر نظامیان زمام حکومت را به نوبت می گرفتند.

والخونسکی  گفت:  « از نظر ظاهری شاهد روند تعویض حکومت مطابق قانون اساسی هستیم اما قبلاً دیدیم که حکومت غیر نظامی پاکستان حتی در مقایسه با حکومت مشرف ضعیف بود. این سووال پیش می‌آید که آیا مقامات حکومتی آینده خواهند توانست تعداد بزرگ و فزاینده مسایل اقتصادی،مذهبی و قومی و نیز خطر تروریستی را که در پیش روی آن کشور قرار گرفته‌اند رفع کنند؟ »    

 آیا این اتفاق نخواهد افتاد که دیر یا زود مردم پاکستان باز هم به ناچار از ارتش کمک خواهند خواست؟ مسلماً آن وقت نه مشرف بلکه یک فرد منجی دیگری به کمک خواهد شتافت ، اما وی با مشرف فرق زیادی نخواهد داشت.