دو دیدگاه درمجمع عمومی سازمان ملل متحد
در هفته هایی که گذشت در نشست سران بریکس در افریقای جنوبی ، نشست گروه ۷۷ درهاوانا و نشست اخیر مجمع سازمان ملل متحد کشورهای روبه انکشاف جنوب و متحدین آنها دیدگاه ها وخواست های سیاسی ، اقتصادی ـ اجتماعی شانرا جمع بندی نموده ، نظام یک قطبی حاکم را ستمگرانه و ضد منافع خلق ها خواندند . سخنرانی های لولا دا سیلوا رییس جمهور کشور معظم برازیل ، رهبران چین و روسیه ، اظهارات رییس جمهور کوبا ، رهبران کشورهای امریکای لاتین و افریقایی ساحل و... همه نشاندهنده تحولات بزرگ سیاسی در جهان میباشد . تارنمای بامداد تلاش نموده است تا این دیدگاه را خدمت خواننده گان خود پیشکش بدارد . دراین سلسله اینک گزارشی از نشست سازمان ملل متحد و سخنرانی لولا دا سیلوا را به نشر میرسانیم، امید مورد توجه قرار گیرد. بامداد
سخنرانی لولا رییس جمهور انقلابی برازیل در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد ، یکی از آینده نگر ترین سخنرانی ها بود. او در سخنرانی خود از صلح در اوکرایین دفاع کرد و درباره دیگر مسایل گفت:
موسسات و نهادهای جهانی منعکس کننده واقعیات جهان نیستند و این درشرایطی است که اختلافات بین قدرتهای اقتصادی و نظامی یا بین شمال و جنوب، شرق و غرب درحال افزایش است. این نهادها به جای اینکه به ما در حل مشکلات کمک کنند، این خطر را دارند که یکی از منابع مشکلات باشند. ما به طورخطرناکی به شکاف بزرگی در سیستم های اقتصادی و مالی و روابط تجاری نزدیک می شویم. آنچه جهان ما به آن نیاز دارد، یک دیدگاه سیاسی است، نه مانورهای منتهی به بن بست. سرمنشی سازمان ملل متحد تلاش می کند فضایی را باز کند که در حال حاضر وجود ندارد. شکاف بین کشورهای متعهد به ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و ناتو با کشورهای در حال توسعه و کشورهای عضو بریکس روز به روز عمیق تر می شود. اهداف توسعه پایدار رعایت نمی شود و حتا کمتر محقق می شود و این نشان می دهد که نگرانی ها در باره آینده جهان یکسان نیستند.
بی میلی دولت ها نسبت به ضرورت پایان دادن به نابرابری ها قابل تحمل نیست. ثروتمندترین کشورها جهان را به سمت جنگ هدایت می کنند. (تشویق حاضران)
اومانیته در ادامه گزارش خود درباره اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد و بویژه سخنرانی لولا می نویسد:
برخلاف آنچه رسانه های مختلف در فرانسه می نویسند، لولا، وفادار به مبارزه خود برای رهایی بشراست. او به بینش جهانی معتقد است که مطابق آن باید اراده کشورهای درحال توسعه به همان اندازه باید قبول شود که اراده کشورهای ثروتمند.
او ضمن اشاره به وضعیت فعلی توزیع ثروت و تأثیر آن بر آینده، یادآوری میکند که روزانه ۷۳۵ میلیون نفردرجهان با ناامنی غذایی مواجه هستند. ده مرد ثروتمند جهان از ۴۰ درصد فقیرترین مردم جهان دارایی بیشتری دارند. به نظر می رسد سرنوشت هر کودکی که در این دنیا متولد می شود از قبل تعیین شده است، در حالی که این کودکان هنوز در شکم مادران خود هستند. قسمتی از جهان که والدین آنها در آن زنده گی می کنند، وضعیت مالی یا حتا طبقه اجتماعی که خانواده آنها به آن تعلق دارد تعیین می کند که آیا این کودک در طول زنده گی فرصت هایی خواهد داشت یا خیر.
شورای امنیت در اتخاذ موضعی در برابر برخی از اعضای دایمی که «جنگ های غیرمجاز را رهبری کرده اند » کوتاهی کرده است.
اشاره او آشکارا به ایالات متحده امریکا و بریتانیا بود که در سال ۲۰۰۳ ترسایی از روی سر سازمان ملل متحد به عراق حمله کردند. لولا همچنین خواستار پایان جنگ در اوکرایین از طریق « دیپلوماسی» شد و گفت، جنگ در اوکرایین ناتوانی جمعی ما را در حمایت از اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد آشکار می کند. هیچ راه حلی اگر مبتنی بر گفت وگو نباشد پایدار نخواهد بود. سخنرانی لولا خلاف سخنرانی جو بایدن بود که علیه گفت وگو و صلح بود. رییس جمهور کشوری که از سال ۱۹۴۵ ترسایی تا اکنون بیش از هر کشور دیگری مصوبات سازمان ملل متحد را نقض کرده است. از جمله در ارتباط با اسراییل. کشوری که اکنون کمر به نابودی روسیه بسته است.
اومانیته بخش دیگری از سخنرانی لولا را برجسته کرد که گفت: « ما باید امروز در برابر هر تجاوزی آشکار مقاومت کنیم تا متجاوزان بالقوه را بتوانیم برای آینده متوقف کنیم.»
امریکا یک روز قبل از اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارسال مهمات و تانک های ابرهامز به اوکرایین را اعلام کرد، در حالی که صحبت از تحویل احتمالی هواپیما های F-۱۶ و میراژهای فرانسوی نیز هست.
رییس جمهور اوکرایین که برای اولین بار پشت میکروفون سازمان ملل متحد قرار گرفته بود در اجلاس مجمع عمومی گفت که ضد حمله اوکرایین پیش نمی رود تا سلاح های بیشتری بدست ما برسد.
به نظر می رسد که او این نکته را نادیده می گیرد که کشورهای در حال توسعه علاقه ای به همسویی با واشنگتن ندارند، کشورهایی که امروز بیشترین آسیب را از جنگ می بینند. / ر توده
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۳ـ ۲۹۰۹
Copyright ©bamdaad 2023
درنگی براظهارت وزیرخارجه و صدراعظم سرپرست پاکستان *
محمد ولی
امریکا و پاکستان مشترکآ پنجاه سال عاملین بی ثباتی در افغانستان بودند و هستند اما وزیر خارجه و صدراعظم سرپرست پاکستان در اجلاس عمومی سازمان ملل متحد میگوید یکجا با امریکا برای ایجاد ثبات و ارامش در افغانستان کار میکند . جالب است هفتاد وشش سال عمر پاکستان در دشمنی با افغانستان سپری شده و طی همین مدت امریکا در حمایت از پاکستان حاضر به هیچگونه همکاری نظامی به افغانستان نشده است حالا پس ازهفتاد و شش سال دشمنی و بیش از پنجاه سال کار برای بی ثباتی نام از ثبات و ارامش افغانستان میبرند .
واقعیت این است که نه امریکا و نه پاکستان در خفا نیت ایجاد ثبات در افغانستان را ندارند .
تنی چند از افغانها بنام تحلیلگران سیاسی در تلویزیون ها با اضافه گویی های دوراز حقایق تاریخی و سیاسی با لاف و گزاف دم از بلندی دست افغانستان درمقابله با پاکستان میزنند این ها یا لاف زنان بالفطره اند، یا ناآگاه ازحقایق حد اقل۵۰ سال اخیر، یا هم حاضر نیستند بدانند و بگویند که افغانستان قربانی سیاست بی ثبات سازی پاکستان و امریکا شده است و این سیاست ادامه دارد . افغانستانی را که آن دو کشور بزانو درآوردند واز سال ۱۹۴۹ که نماینده افغانستان درمورد عضویت پاکستان به ملل متحد مخالفت ورزید و پاکستان در بدل آن به بمباردمان مغلگی پکتیا پرداخت ، هرسال راه ترازیتی تورخم را بروی تجارت افغانستان بحیث یک مهره فشار مسدود نمود ، زیرفشارهای مریی و نامریی باعث سقوط حکومت سردار محمد داود درعهد صدارت اش گردید ، چهارده سال با فشار جنگ نیابتی و اتکا به تروریزم زیرحمایت امریکا افغانستان را ویران کرد ، تضاد های قومی و سمتی و ملیتی و تنظیمی را دامن زد ، اردوی مجهز و حامی ثبات کشور را مضمحل نمود ، درهرتحول جنگی و سیاسی دست اول را داشت ، خاکش را در خدمت تجاوز امریکا قرارداد و در سرحدات شرقی و جنوبی کشور به تصرف خاکهای افغانستات پرداخت ، از قریه تا شهر و مرکز کشور یکجا با امریکا گسترده ترین شیکه های جاسوسی ، تروریستی و احزاب و تنظیم های مزدور ایجاد کرد و بالاخره حالت زار موجود کشور محصول سیاست دوامدار و سنجیده شده هردو کشوراست بازهم ناآگهان از نفوذ و توانایی پاکستان دم ازاین میزنند که پاکستان چنین یا چنان نمیتواند در حالیکه دست باز دارد و هر انچه بخواهد میتواند ، در مجامع منطقه وی و بین المللی از افغانستان نیابت میکند و اطوار و حرکات حامی افغانستان بودن را به نمایش میگذارد .
اینها از تاریخ درس نگرفته همان دهل و سرنا را بلندتر مینوازند اما حیف که این دهل و سرنا دیگر دارد از نوا می افتد و پژواک آن گوش ها و دل ها را میخراشد . موجودیت بیش از دو ملیون مهاجر در پاکستان ، توان راهبندی تجارتی ، مانور های دپیلوماتیک در مجامع بین المللی ، توان تبلیغاتی و اتهام زنی ، قدرت بکار اندازی تروریزم و فعالیت های خرابکارانه با توانایی نظامی پاکستان و حامی جهانی آن امریکا ، در مقابل سکوت حاکمان افغانستان و عدم توانایی توصل به اقدامات بالمثل حقایقی است که در اتخاذ یک سیاست تاثیرگذار درمناسبات بین افغانستان و پاکستان در سنجش گرفته شده سیاست بدیل در عوض سیاست کهنه شده ۷۶ ساله در نظر باشد از سیاست زورکم قهر بسیار عبور گردد تا منافع ملی افغانستان حفظ شود و پاکستان نتواتد با این بازی های مزورانه مستقل بودن کشور ما را در برابر جهانیان زیر سوال قرار دهد و بار دیگر از افغانستان استفاده دوران به اصطلاح جهاد را بنماید .
* گزینش عنوان از بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۳ـ ۲۴۰۹
Copyright ©bamdaad 2023
۵۰ سال از کودتای چیلی: یادبود و درسها
نوشته وزیر امور خارجه روسیه سرگیی لاوروف
پنجاه سال پیش، در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ ترسایی در چیلی اتفاقی رخ داد که جهان را به شدت تکان داد. در نتیجه یک کودتای خونین، دولت « وحدت مردم» سرنگون شد و دیکتاتوری نظامی یک هیات حاکمه به رهبری جنرال پینوشه بر سرکار آمد. در سراسر جهان، تصاویری از هواپیماهای جنگنده ای که برفراز کاخ ریاست جمهوری در مرکز سانتیاگو پرواز می کردند و از رییسجمهور قانونی سالوادور الینده که در آخرین لحظات زنده گی خود کلاه آهنی بر سرداشت و با اسلحه ای در دست، از پایه های دموکراتیک دولت خود دفاع می کرد، دیده می شد.
کودتاچیان توسط بزرگ ترین شاعر و برنده جایزه نوبل چیلی، پابلو نرودا، خشمگینانه محکوم شدند: «مجازات کننده گان تاریخ چیلی، یوزپلنگ هایی که پرچم پیروزی را پاره می کنند». نرودا اندکی پس از کودتا «درگذشت» و به حق به عنوان یکی از قربانیان افسانهای شناخته می شود.
کودتا در چیلی دوردست، کشورما را نیز تکان داد، جایی که سالوادور الینده به خوبی شناخته شده بود و از مسکو بارها و بارها، حتا به عنوان رییس جمهور، بازدید کرده بود. اتحاد جماهیرشوروی به طور فعال در جنبش بینالمللی همبستگی با مردم چیلی شرکت کرد و به بسیاری از مهاجران سیاسی پناه داد. ما آزادی قهرمانانه پسر این کشور، لوییس کورولان، را از زندان اردوگاه کار اجباری خواستیم و به دست آوردیم و از برگزاری یک مسابقه فوتبال مهم در ورزشگاه ملی سانتیاگو خودداری کردیم، که به زندان تبدیل شده بود و با خون وطن پرستان چیلی آغشته شده بود. در کشورما، مردم آهنگ های ویکتور خارا را که به طرز وحشیانهای اعدام شد، می خواندند: «ما پیروز خواهیم شد» و «تا زمانی که مردم متحد باشند، شکستناپذیرند».
من از گفتن این امر باکی ندارم: تراژدی چیلی به تراژدی ما تبدیل شده است، تاریخ چیلی به بخشی از تاریخ ما تبدیل شده است.
رویدادهای نیم قرن پیش، سنت دموکراتیک چیلی را به مدت ۱۷ سال قطع کرد، به نقطه عطفی در تاریخ مدرن این کشور تبدیل شد و درسهای مهمی را برای جهان و نسلهای آینده ارایه کرد.
به طور گسترده شناخته شده است که دولت «وحدت مردم » به رهبری سوسیالیست سالوادور الینده در سال ۱۹۷۰ به عنوان نتیجه اعلام آزادانه اراده رای دهنده گان چیلی در چارچوب رویه انتخاباتی پیشبینی شده در قانون اساسی جمهوری به قدرت رسید. در عین حال، پروژه « وحدت مردم » اهمیت بین المللی واضحی داشت و برغلبه بر وابسته گی به خارج و تقویت پایه های ملی و امریکای لاتینی متمرکز بود. ایتلاف چپگرا به دنبال استقلال سیاسی و اقتصادی چیلی بود و روشهای تأثیرگذاری بر کشورها مانند تبعیض، فشار، مداخله یا بلوکاد را رد کرد. ایتلاف چپگرای « وحدت مردم » می خواست توافقهایی را که به کشور تعهداتی تحمیل کرده است که حاکمیت آن را محدود میکند را بررسی و در صورت لزوم فسخ کند. ایتلاف قصد داشت روابطی با همه کشورها، صرف نظر از گرایش سیاسی و ایدیولوژیکی آنها، ایجاد و حفظ کند. ایتلاف سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) را به عنوان ابزاری از امپریالیزم امریکای شمالی می دید و خواستار ایجاد یک سازمانی بود که واقعا نماینده کشورهای امریکای لاتین باشد.
طرحهای استراتیژیک رهبری چیلی، از دیدگاه منطق نواستعماری شناخته شده کاخ سفید، تقریباً برای ایالات متحده امریکا یک تهدید وجودی محسوب می شد. واشنگتن از آن زمان تا اکنون به شدت از این ایده که کشورهای دیگر حق دارند مدل توسعه سیاسی و اقتصادی خود را انتخاب کنند، و از آن پیروی کنند، و یا از منافع ملی خود پیروی کنند، حاکمیت ملی خود را تقویت کنند و یا به هویت فرهنگی و تمدنساز خود احترام بگذارند، متنفر است.
نمی خواهم وارد توسعه سیاسی و اقتصادی چیلی در آن زمان شوم. این یک موضوع کاملاً داخلی چیلی است و فقط خود مردم چیلی می توانند آن را قضاوت کنند. اما بدیهی است که بسیاری از مشکلاتی که دولت الینده با آن مواجه بود، نه تنها به طور قابل توجهی تشدید شد، بلکه مستقیماً توسط سیاستمداران و شرکتهای غربی ایجاد شد.
اسناد منتشر شده از آرشیف های امریکایی تنها تایید کننده آن چیزی هستند که بلافاصله پس ازکودتا دیگر یک راز نبود. حتا قبل از روی کار آمدن الینده، در واشنگتن برای برکناری او، با استفاده از کل زرادخانه سیاسی و فشار سیاسی، مقدمات لازم فراهم شد. همه چیز در خدمت بی ثبات کردن اوضاع داخلی بود.
در این راستا از روشهای مختلفی استفاده شد: یک جنگ اقتصادی چند وجهی ( شامل انزوای خارجی و تهدید به محدودیتهای علیه شرکای خارجی چیلی)، تامین مالی مخالفان، سازمانهای مدنی انتقادی و معروف به « ستون پنجم »، فشار اطلاعاتی و روانی و همچنین گمراه کردن مردم از طریق رسانه های تحت کنترول، تحریک به مهاجرت متخصصان و ایجاد سردرگمی در جنبش کارگری، تاسیس و حمایت از سازمانهای راست گرا و گروههای جنگجوی رادیکال و همچنین فشار سیاسی، تحریک و خشونت علیه حامیان دولت جدید. به عبارت دیگر،امریکاییها به طور فعال از همه چیز استفاده کردند که بعداً نام کلی « انقلابهای رنگی» را به آن اعطا شد.
خود الینده در دسامبر ۱۹۷۲ ترسایی از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به صورت احساسی وضعیت را به جهان اینگونه منتقل کرد: « آنها می خواستند ما را از جهان جدا کنند، ما را ازنظر اقتصادی خفه کنند. آنها می خواستند تجارت ما با مس، مهمترین محصول صادراتی ما را فلج کنند و از ما امکان گرفتن قرضه های خارجی را بگیرند. ما می دانیم که اگر از تحریم مالی و اقتصادی که کشور ما درمعرض آن قرار دارد، پرده برداریم، نه تنها برای افکار عمومی جهان، بلکه حتا برای برخی از هموطنان مان نیز دشوار است که آن را درک کنند، زیرا این یک حمله آشکار نیست که همه جهان از آن اطلاع دارد. برعکس، این حمله به صورت مخفیانه و غیرمستقیم انجام می شود، اما این امر آن را برای چیلی کمتر خطرناک نمی کند. »
امروزه اسناد گستردهای در دسترس عموم است که نقش غیرقابل انکار و سخیفانه وزارت امورخارجه ایالات متحده امریکا، سازمان استخبارات مرکزی (CIA) و سایر مقامات امریکایی در این رویدادها را نشان میدهد. به عنوان مثال، می توانید به اسناد منتشر شده در سال ۱۹۹۸ ترسایی در مورد « پروژه فوبلت» مراجعه کنید ( عملیاتهای CIA که هدف آنها سرنگونی الینده بود.) سیمور هرش، یک روزنامهنگار آمریکایی شناختهشده و بیطرف و برنده جایزه پولیتزر، یکی از اولین کسانی بود که فعالیتهای مخرب کاخ سفید را در مورد چیلی در سپتامبر ۱۹۷۴ افشا کرد. و در سال ۱۹۸۲ ترسایی او تحقیقی در این زمینه را منتشر کرد: « قیمت قدرت. کیسینجر، نیکسن و چیلی». یک مطلب بسیار آموزنده.
سیاستمداران امریکایی بسیار ریاکارهستند. طبق اسناد سیا، رییس جمهور نیکسن پس از آن دستور داد اقداماتی انجام شود تا اقتصاد چیلی « آه از نهادش بلند شود ». سفیر ایالات متحده امریکا درسانتیاگو، ادوارد کرری، این موضع را اینگونه توضیح داد: « ما هرکاری در توان داریم انجام خواهیم داد تا چیلی را به فقر و فلاکتی تلخ بیفگنیم. و این یک سیاست بلند مدت خواهد بود.:« امریکایی ها تحریم هایی علیه مس چیلی، یک ماده خام استراتیژیک که از طریق فروش آن کشور درآمد ارزی اصلی خود را کسب می کرد، سازماندهی کردند. آنها حسابهای چیلی را در بانک های خود مسدود کردند. کسب وکارهای داخلی شروع به انتقال سرمایه به خارج از کشور، تعدیل نیرو و کمبود مصنوعی مواد غذایی کردند.
گزارشی که به سنا ارایه شد با عنوان «عملیات مخفیانه ایالات متحده امریکا در چیلی ـ ۱۹۶۳-۱۹۷۳ » نشان می دهد که در سال ۱۹۷۱، معاملات چیلی با بانک صادرات و واردات ایالات متحده امریکا به طور کامل متوقف شد و بانک جهانی از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ هیچ وامی را به چیلی اعطا نکرد.
شرکتهای امریکایی در واقع به طور مستقیم در عملیات های مخرب غیرقانونی سیا مشارکت داشتند. این شرکتها شامل شرکت مخابراتی بدنام ITT نیز می شد که با رژیم نازی همکاری می کرد و دولت سالوادور الینده تلاش کرد آن را ملی کند.
این شیوه عملیاتی واقعاً ماکیاولیستی به عوامل کودتای این کشور امریکای جنوبی کمک کرد تا به هدف خود برسند. و به دلیل موفقیت « آزمایش » آنها، این سری از اقدامات مخرب به نوعی الگو تبدیل شده است که واشنگتن و ماهوارههای آن هنوز هم علیه دولتهای مستقل در سراسر جهان از آن استفاده می کنند.
غرب به طور مداوم در حال نقض یک اصل اساسی منشور سازمان ملل متحد ، مانند عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر است. این موارد شامل دور سوم انتخابات ریاست جمهوری اوکرایین در اواخر سال ۲۰۰۴ ترسایی ، « انقلاب های رنگی » در یوگوسلاویا، گرجستان و قرقیزستان است. سرانجام، حمایت آشکار از کودتای خونین در کیف در فبروری ۲۰۱۴ ترسایی و تلاشهای پیگیرانه برای تکرار سناریوی به قدرت رسیدن خشونتآمیز در بلاروس در سال ۲۰۲۰ ترسایی.
نباید از « دکترین مونرو» نیز غافل شد که امریکاییها احتمالاً می خواهند آن را به سراسر جهان گسترش دهند تا کل سیاره را به « حیاط خلوت » خود تبدیل کنند.
یک چیز دیگر این است که چنین خطی نواستعماری و آشکارا ریاکارانه غرب جمعی به طور فزاینده ای توسط اکثریت جهان رد میشود که ظاهراً از ارعاب و فشار، از جمله خشونت، جنگ های اطلاعاتی کثیف و بازیهای جیوپولیتیکی با مجموع صفرخسته شده است. کشورهای جنوب و شرق جهانی می خواهند سرنوشت خود را در دست بگیرند، سیاست داخلی و خارجی ملی را دنبال کنند و برای استعمارگران سابق « خود را قربانی» نکنند.
روابط دیپلوماتیک بین روسیه و چیلی بلافاصله پس از سرنگونی رژیم پینوشه در مارچ ۱۹۹۰ ترسایی از سر گرفته شد. من مطمین هستم که این امر در آینده نیز ادامه خواهد یافت، صرف نظر از گرایشهای فرصت طلبانهای که ممکن است برخی از سیاستمداران چیلی به آنها مبتلا باشند. چیزهای زیادی وجود دارد که ما را به هم پیوند می دهد ، جنبه های مشترک تاریخ، اقیانوس آرام بزرگ، تجارت و همکاری اقتصادی، تبادل فرهنگی و آموزشی بشردوستانه. روسای جمهور چیلی، پاتریسیو آیلوین، ریکاردو لاگوس و میشله باشله که اگرچه از گرایشهای سیاسی متفاوتی برخوردار بودند، اما همیشه برای توسعه روابط دوستانه بین دو کشور بسیار تلاش کردند، در سالهای مختلف به روسیه سفر کردهاند. من تردید ندارم که سنتهایی که توسط سالوادور الینده پایه گذاری شد و توسط جانشینان واقعی او ادامه یافت، به نفع مردم کشورهای ما تقویت خواهد شد.
( امضا سرگیی لاوروف )
ترجمه از مجله هفته
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ۱۷۰۹
Copyright ©bamdaad 2023
در اخیر هفته گذشته نشست سران « گروه ۷۷ + چین » به عنوان بزرگ ترین ایتلاف کشورهای درحال رشدبا حضور بیش از ۱۳۴ کشور درهاوانا پایتخت کوبای انقلابی برگزار گردید.
این مجموعه « Group of 77 » که در ۱۵جون سال ۱۹۶۴ ترسایی با مشارکت کشورهای اسیایی، افریقایی و امریکای مرکزی و جنوبی در حال رشد ، طی اعلامیه ایی در پایان نخستین جلسه انکتاد در شهر ژنیو سویس پایه گذاری شد. مقراین سازمان در شهر نیویارک میباشد. این ایتلاف ابتدا با حضور ۷۷ کشور تشکیل شده و در حال حاضر ۱۳۴ عضو دارد. افغانستان نیز عضویت این گروه دارا میباشد.
اجلاس « گروه ۷۷ + چین » بزرگترین تجمع جهانی است که تقریبا همه کشورهای در حال توسعه جنوب را در بر می گیرد.
میگل دیاز کانل، رییس جمهورکوبا در سخنرانی افتتاحیه این اجلاس بر ضرورت تلاش برارتقای سطح رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی برای کل جهان، و تامین رفاه وعدالت برای همه خلق ها تاکید کرد.
موصوف در سخنانی خویش به انتقاد از سیاست های نواستعماری و امپریالیزم به سرکرده گی ایالات متحده امریکا علیه کشورهای مستقل پرداخته ، یاد آورشد که کشورهای جنوب با بحرانهای مالی بسیار سنگینی روبرو هستند .وی افزود که پول های هنگفتی که برای جنگ ها به خرچ میرسد برای کشورهای جنوب در بخاطر رشد پایدار آنها مصرف گردد.
کانل با اشاره به چالشهای متعددی که مردم در نتیجه استانداردهای ناعادلانه بینالمللی با آن مواجه هستند، خاطر نشان ساخت :« گروه ۷۷ + چین » که بر پایه دوستی و مشارکت بنا شده است، قصد دارد با این چالشها مقابله کند.
رییس جمهور کوبا خطاب به جهانیان گفت : بیایید دنیا را عادلانه تر قرار بسازیم !
در این اجلاس تاریخی که کشورهای در حال رشد خواستار ایجاد یک نظم نوین جهانی بر پایه عدالت و برابری شدند ، آنتونیو گوتیرش سرمنشی سازمان ملل متحد هم تاکید نمود که « گروه ۷۷+ چین » برای مقابله با دهه ها انزوا و بی عدالتی و افزایش فقر و تغییرات آب و هوایی در جهان تشکیل شده است. وی با بیان اینکه جهان در حال ناکام کردن کشورهای در حال رشد است، گفت: امیدوارم این نشست باعث تقویت نفوذ شرکتکننده گان در طیف وسیعی از مسایل شود.
گوتیرش بار دیگر صحبتهای حامیان محیط زیست را مطرح کرد که بارها از کشورهای توسعه یافته از جمله اصلی ترین تولید کننده گان گازهای گلخانهای همچون امریکا خواسته اند تا برای فروخواباندن تغییر اقلیم و کاهش بار بدهیهای خارجی هزینه کنند.
در این نشست نیکلاس مادورو، رییس جمهور ونزویلا طی سخنرانی اش درباره یک « عصر جدید عاری از استعمار در قرن ۲۱ » سخن گفت.
دانیل اورتیگا، رییس جمهور نیکاراگوا نیز در سخنان خود به مساله تحریم های امریکا و نقش چین به حیث یک قدرت جهانی پرداخت.
گوستاوو پترو، رییس جمهور کولمبیا درباره برخورد و موقف مقایسه وی جامعه جهانی درباره جنگ اوکرایین پرداخت و از درگیریها در فلسطین انتقاد کرد.
در همین حال کشورهای در حال توسعه که از تغییر آب و هوا، همه گیری ویروس کرونا، تنشهای جهانی و چالشهای اقتصادی آسیب پذیرند، خواهان برخورد و موقف گیری عادلانه از سوی کشورهای توسعه یافته در بخش مالی و تکنالوژی جهانی شدهاند.
گروه ۷۷ که در سال ۱۹۶۴ با عضویت ۷۷ کشور جهان ایجاد شد و در حال حاضر ۱۳۴ عضو دارد.
چین گفته است که با وجود اینکه نامش در لیست، عضو گروه ۷۷ نیست اما از ادعاهای مشروع این گروه پشتیبانی میکند و روابطش را نیز با این گروه حفظ خواهد کرد.
هیاتهای ۹۰ کشور جهان در این نشست اشتراک کردهاند، اما تعداد کمی از آنان از سوی سران کشورها رهبری میشوند.
شرکت کننده گان نشست سران هاوانا « گروه ۷۷+ چین » بروزشنبه ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۳ ترسایی پس از رایزنی عمومی دو روزه، « بیانیه هاوانا » را به تصویب رسانیدند.این بیانیه شامل 46 ماده میباشد که در آن نماینده گان کشورهای عضو به تعهد خود بر تقویت وحدت و همکاری و ایفای نقش بیشتر درشرایط کنونی بین المللی تاکید ورزیدند. شرکت کننده گان این اجلاسه نگرانی عمیقی شانرا درباره چالشهای کنونی کشورهای در حال توسعه ابراز کرده، از همه کشورها خواستند تا برای پاسخگویی فعالانه به منظور دستیابی به اهداف توسعه پایدار کشورهای در حال توسعه، هماهنگی و همکاری نمایند.در« بیانیه هاوانا » بر نیاز فوری برای اصلاح همه جانبه سیستم مالی بینالمللی، مخالفت با اعمال تحریمهای یکجانبه علیه کشورهای در حال توسعه، مخالفت با انحصار فناوری و سایر اقدامات ناعادلانه که مانع رشد و توسعه تکنالوژی کشورهای در حال توسعه می گردد تاکید به عمل آمده ، از جامعه بین المللی میخواهد که یک محیط باز، عادلانه، فراگیر و بدون تبعیض برای توسعه علمی ـ فنی را ایجاد کند.
دراین بیانیه تاکید شد که همه طرفهای مربوطه باید درزمینه های توسعه جهانی و انکشاف علمی ـ فنی با همدیگر همکاری نمایند تا منافع بیشتری برای همه کشورهای جهان در ساختن جامعه ای با سرنوشت مشترک بشریت به ارمغان آورند.
ا.م ـ تارنمای بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ۲۱۰۹
Copyright ©bamdaad 2023
روزهای خونین یازده ام سپتامبر:
خلق متحد هرگز شکست نخواهد خورد !
پنجاه سال پیش در یازده ام سپتامبر ۱۹۷۳ ترسایی خونتای نظامی در تحت رهبری اگوستو پینوشه حکومت قانونی « جبهه وحدت مردمی » را در کشورچیلی در امریکای جنوبی سرنگون نموده ، رسیس جمهور منتخب مردم ، سالوادور الینده را به قتل رسانید . کورت پالم نویسنده وکارگردان اتریشی خاطراتی دارد از آنروزهای کودتا سیاه و رخدادهای سال های هفتاد سده پیشین که آنها را در روزنامه استاندارد چنین می نگارد :
روزها بود که از اردو خبری نداشتم تا اینکه در اوایل بهار سال ۱۹۷۵ م کمیسیون منصفه ، جلبیه ای را صادر و مرا احظار نمود . این کمیسیون وظیفه داشت تا توجیه عمل مرا درامتناع از انجام خدمت سربازی دراردو مورد بررسی قرار دهد . اجلاس کمیسیون بار دیگر در سالونی در شهر فوکلابروک ( ایلت اوبراوسترایش ـ اتریش ) دایرگردید و من این بار در آن به تنهایی شرکت داشتم . از بوی پراگنده در اتاق که عرق و پاهای ناشسته را به یاد می آورد دانستم که باید پیش از من در آنجا نشست جلب سربازان صورت گرفته باشد .
در کنار میز پنج تن ، سه نفر با یونیفورم و دو نفر با لباس ملکی نشسته بودند . فضا سرد و در برابر من خصمانه بود . یکی از آن یونیفورم پوش ها را به یاد آوردم ، او کسی بود که در نشست قبلی بمن خاطرنشان کرده بود که ما همدیگر را باردیگر خواهیم دید . یکی از آن دو نفر ملکی در شروع متونی از قوانین را که در آن از جزای زندان سخن گفته میشد برای هراسانیدن من بخوانش گرفت . من بیانیه ایرا آماده ساخته بودم تا بخوانم ولی برایم اجازه سخن گفتن داده نشد . از آنجایی که در کشور المان هم چنین کمیسیون هایی وجود داشت من میدانستم که آنها پرسش های درگیرکننده ایرا مطرح خواهند ساخت ، به گونه مثال آنها خواهند پرسید که اگر با معشوقه ات در جنگلی به گردش بروی و در آنجا به ناگهانی روسی بالای او تجاوز کند آیا برای نجات او از سلاح استفاده خواهی کرد ؟ در واقع کمیسیون در اینجا هم این سوال را مطرح کرد . پاسخ من آرام و پراگماتیک بود : نخست ، من معشوقه ندارم و دوم ، من هیچگاهی مسلح به گردش در جنگل نمی روم .
« به به ، عقل عالم ! گذشته از این ، آدمی با موهای دراز، با کسانی درستی روبرو شده ایم . آیا تو چرس هم میکشی ؟ »
من با سرگشته گی پرسیدم که چرا این را میخواهید بدانید ؟ » برای اینکه کسانی که از خدمت سربازی ابا می ورزند بیشتر چرسی اند . و یک چیز را برایت خاطر نشان میسازم که اگر پولیس ترا درچرس کشی گرفتار کرده باشد ،ما از آن با خبر خواهیم شد . »
لجوجانه جواب دادم که هیچ چیزی را بدست نخواهید آورد. پس ازاینکه چندین مراتبه امتناع خویش را از انجام خدمت سربازی به نسبت دلایل وجدانی وانمود کردم یکی از آن یونیفورم پوش ها دوسیه ای را باز نمود و با ژست پیروزمندانه شماره ای از روزنامه دانش آموزان را بیرون آورد. من از مدت چهار سال مدیر مسوول آن روزنامه ، و ده ها مقاله را در آن به نشررسانیده بودم .
وحدت خلق
در یکی ازهمین شماره ها در رویه اول با خط درشت نوشته شده بود : خلق متحد هر گز شکست نخواهد خورد !
این شعار جنبش همبستگی بین المللی با مردم چیلی پس ازکودتای خونین علیه حکومت سلوادور الینده به تاریخ ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ ترسایی بود .
من زمانیکه دربامداد روز دوازدهم سپتامبر۱۹۷۳ م از طریق رادیو از این کودتا با خبرشدم جهانی در برابر چشمانم فرو ریخت . من هموند حزب کمونیست شده بودم زیرا به چیزی چون عدالت باور داشتم و این باور را من از شمولیت خود در کلیسای کاتولیک بدست آورده بودم . اما آنچه که در چیلی اتفاق افتاد درست رویدادی در مقابل عدالت بود ، بیداد فریاد برانگیز بود و من از اتفاقات در چیلی چنان شوکه شده بودم که نمی توانستم درک کنم که جهان چگونه با بی تفاوتی نظاره می کند که حکومت دموکراتیک و انتخابی سرنگون شود و هزاران انسان شکنجه و ناپدید گردند و به قتل برسند .
هیچگونه تحریمی صورت نگرفت
کودتاچیان استدیوم چیلی را به زندانی مبدل کرده بودند که در آن ویکتور خارا، خواننده مشهور چیلی جابجا شده بود . زمانیکه سربازان او را شناختند انگشتانش را بریدند تا او گیتار خود را نواخته نتواند .اما او صدای خود را بلند کرد و سرود « ما پیروز میشویم ! » را خواند . او را کوبیدند و با ۴۴ مرمی از دهن ماشینداری به زندگی اش خاتمه بخشیدند . امروز استدیوم چیلی بنام او یاد میشود : استدیوم ویکتورخارا !
من از همان روز اول درجنبش همبستگی چیلی فعال بودم و با خود می اندیشیدم که بالاخره حالا باید در برابر چشمان همه انسان ها خصلت واقعی امپریالیزم ایالات متحده امریکا روشن شده باشد. همچنان من از روز اول میدانستم که در پشت سر این کودتا نه تنها کنسرن های بزرگ و بزرگ مالکین چیلی ، بل شرکت هایی چون کنسرن غول پیکر ایالات متحده امریکا مانند ای تی تی ( کورپوریشن تلفون و تلگراف بین المللی ) و سازمان استخبارات سیا قرار داشتند . با وجودیکه ثبوت دست داشتن کنسرن ها و سیا در این کودتا گرانسنگ بود بازهم دولت های بسیاری از ابراز اعتراض و یا وضع تحریمات در مقابل دیکتاتوری نظامی در زیر رهبری اگوستو پینوشه خودداری کردند . این امر برای من غیرقابل فهم بود و من با انزجار میتودهای شکنجه گری سربازان را در زندان ها واردو گاه ها مطالعه می کردم . آنها موش های زنده را در شرمگاه های زنان داخل میکردند ،دانشجویان چپ را از هوا پیما ها به بحر می انداختند ، با انبور ناخن های پای مخالفین را میکشیدند ، سرگین حیوانات را در دهن شان فرومی بردند و با شوک برقی شکنجه می کردند . ما گروه کوچکی در شهر فوکلابروک بودیم که اعلامیه ها را پخش می کردیم تا مردم از حوادث چیلی خبرشوند ولی هیچ کس علاقه نمیگرفت .ما شبانه پلاکات های را نصب میکردیم ولی در روز بعد همه آنها را دور میساختند . ما محافل معلوماتی را بر گزار میکردیم و نمایشگاه هایی را در باره جبهه همبستگی چیلی برپا میکردیم ولی تنها اشخاص اندکی در آنها سهم میگرفتند. من با مادر و پدرخود هم صحبت کرده نمیتوانستم چونکه آنها نه سلوادور الینده و نه جبهه وحدت مردمی را می شناختند .آنها همچنان نمیدانستند که من چرا برای مردمی کارمیکنم که ده هزار کیلومتر دورتر از ما زندگی میکنند . آنها گرفتاری های دیگری داشتند نسبت به اینکه مصروف کودتای چیلی شوند. اما همه اینها برای من غیرقابل فهم بود زیرا از دید من فریاد از بیعدالتی تا به آسمان میرسید ومن یقین داشتم که باید در برابر آن کاری انجام شود. من ازمکتب پاگریزی می کردم تا در مظاهراتی در ویانا و لینز شرکت کنم . پس از مظاهره ای در لینز من در گاهنامه خود یگانه کلمه را یادداشت کردم : سرخوردگی !
زمانیکه اگاه شدم که درگردهمایی بزرگی در شهر دورتموند المان خانم سلوادور الینده ، هورتنسیا بوسی ده الینده و گروه هنری مشهور چیلی بنام« اینتی ایلیمانی » حضور می یابند ، موتر خواهرم را به عاریه گرفتم و با دوستان چندی به دورتموند رفتم . میخکوب شده به بیانیه خانم الینده گوش نهادم و زمانیکه گروه« اینتی ایلیمانی » آهنگ خود را بنام « پیروز میشویم ـ Venceremos » می سرود و هزاران نفر آنرا زمزمه میکرد اشک های تاثر از چشمانم جاری شد .
به یکباره گی پاسیفیست ؟
در روزنامه دانش آموزان مقاله ای در باره چیلی نوشتم و در آنها بدون بدفهمی خواهان مبارزه مسلحانه برعلیه دیکتاتوری پینوشه شدم : « ما خواهان کمک مادی برای قربانیان خونتای فاشیستی و پیشتیبانی از مقاومت مسلحانه علیه دیکتاتوری نظامی در چیلی می باشیم . » این مقاله ماه جنوری سال ۱۹۷۴ م مرا افسرکمیسیون به خوانش گرفت و در پایان آن پرسید : امروزهم از این نظر پیروی میکنید و یا اینکه به یکباره گی پاسیفیست شده اید ؟ صدای پایین طعنه آمیز او دراین پرسش بخوبی شنیدنی بود. من در مخمصه ای قرارگرفته بودم زیرا حدس نمی زدم که اعضای کمیسیون منصفه از روزنامه دانش آموزان اگاه باشند . همچنان نمیدانستم که آنها چگونه این مقاله را پیدا کرده اند . اما مثل اینکه آن روزنامه را کسانی بیشتری نسبت به انچه ما فکر میکردیم میخواندند . از آنجاییکه مواضع من در آن مقاله روشن بود فایده ای نداشت تا کناره روی کنم . از این رو به تعرض پرداختم و از دید مارکسیستی حمایت خود را از مبارزه مسلحانه در چیلی توضیح نمودم . من همچنان روی آوردم به دینیات آزادیبخش امریکای لاتین و بگونه مثال از گوستاوو گوتیریس در پیرو ، و یا از کامیلیو توریس در کولمبیا یاد کردم . البته این نام ها برای اعضای کمیسیون همه ناآشنا بودند. زمانیکه واکنش این آقایان پنجگانه را درپایان گفتارخود مشاهده کردم متیقن شدم که درخواست من مبنی بر امتناع از خدمت سربازی در ارتش رد خواهد شد . شگفتی من زمانی بیشتر شد که ششماه بعد نامه ای از سوی وزارت داخله به دستم رسید و در آن پیشنهادم مبنی برانجام خدمت مدنی پذیرفته شده بود. قلبم سبک شد و خاطرم جمع شد که موهایم را کوتاه نمی کنند . از خوشی زیاد در روزنامه دانش آموزان مقاله ای نوشتم و سرنامه را چنین برگزیدم : دورباد روزنامه دیواری ارتش درمکاتب!
زمانیکه رادیو در یازده ام سپتامبر ۲۰۰۱ م به ساعت سه پس از نیم روز برای نخستین بار از حمله به مرکز تجارت جهانی در نیویارک گزارش داد در لحظه ای نخست فکر کردم که این یورش انتقام دیرترمبارزان مقاومت چیلی خواهد بود . به زودی سرود « گذر کوندور » به یادم آمد و تصویری از عقاب بزرگی در ذهنم متبادر گردید که همانند یک فیلم خیالی بر این نماد سرمایه داری امریکا تازیده بود .
ای کوندور با شکوه کوه های اندن
مرا به خانه برگردان ، به کوه های اندن
ای کوندور ،
میخواهم برگردم به میهن عزیزم.
این را که در فرجام هواپیما ها بر دو برج مرکز تجارت بین المللی تعرض کردند و حملات دلایل دیگر داشتند سپس از طریق اخبار تلویزیون دانستم .
روزنامه استاندارد ، اتریش
نهم سپتامبر ۲۰۲۳ ترسایی
برگردان از عمرمحسن زاده
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ۱۱۰۹
Copyright ©bamdaad 2023