بهارنو، سال نو، روزنو و نوروز کهن مبارکباد
«استاد صباح»
عشق راباید باورکرد … بوسه را باید حس کرد … احساس راباید لمس کرد ... دوست داشــــــــتن راباید ثابـت کرد … بهاررامانند مادرستایش کرد ... سال نوراهمچون پدرعزیزداشت... ونوروزرابا خانواده باید جشن گرفت.
تمام لحظه هایت عید باشد
همه روزهای توسپید باشد
ببینم شاد وخرم سبزو آباد
نگاهت غرق در امید باشد.
برادرهموطنم تو را دوست دارم ، هركه می خواهی باش ، خواه دركلیسا بروی ، یادرمعبد، ویا درمسجد نیایش نمایی. من وتوفرزندان یك یک سرزمین هستیم ودردامان مادروطن بزرگ شده ایم ، درغمت گریسته ام ودراندوه ام اشک ریخته یی ، درخوشی ام سهیم بوده یی ودرجشن وسرورت پایکوبی نموده ام .توبهترین وقابل اعتماد ترین شریکم بوده ای ودوشادوش هم سختی ها، رنجها، مصیبت ها، روزهای سخت وجانگدازوشبهای سرد وسکوت را درزیریک آسمان ودریک محدوده جغرافیه وی سپری نموده ایم .
آرزومیکنم باران شوق درزنده گی ، کانون خانوادگی وامورروزمره شما ببارد ، تا روح بزرگ تان را صفا دهد وگلهای عشق دردل پرامید تان تان جوانه زند ، لبخند برلبان تان نقش ببندد .
بلی ! مانند لحظه ی که باغ وبوستان، درترنم سرود وترانه شکوفا ن میشود، روزگارتان ، زنده گی ولحظات عمرتان ، قلبها وامیدهاوآرزوی هایتان و بهـار، نوروز، سال نو، روزنووخوشبختی وسعادت تان پرازشکوفـه باد. سال نووفصل نورا، فرصتی نو برای تازه شدن نوو بازنگریستن نو و زیستن نووهمدلی نوببنیم! برای همه تان دراین فرصت نو، شوری نوو درین رستن وجوانه زدن های نوبرای ساختن وبهترزیستن، آرزوموفقیت مینمایم. امیدوارم همیشه سلامت وسرزنده ومهربان وروشن بین باقی بمانیدوکانون خانواده گی تان پرجوش ومسیرزنده گی تان پرازسعادت وخوشبختی وسبزوآفتابی باد.
بایک دامن پرازگل وبایک یک شاخه جوانه های بهاری .
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمر جاو یدان بماند
درین قصل نودرروزنوروز
هرآنخواهی برایت آن بماند
تمام خوشی ها بادا نصیبت
حسودانت همه حیران بماند
تمام فصل سالت روزنوروز
چراغ خانه ات تابان بماند.
با رسیدن بهار، طبیعت جان می گیرد و شادابی وسرزنده گی را نه تنها برای درختان و طبیعت که برای روح و جان آدمی نیز به ارمغان می آورد. بهار، رستاخیز زمین پس از کرختی وبی جانی است که جان و روح را دوباره به طبیعت پیوند می زند.همین رنگ و بوی بهاری است که نوروز را درسالیان متمادی زنده وجاودانه نگهداشته است.
دربهار، تنوع خاصی دررنگها وجلوه های طبیعت ، درختان، گیاهان و گلها مشاهده می شود. زنده گی متعادل نیز بایدبرخوردارازتنوع ویژه ای باشد. كار، استراحت، اوقات فراغت، مطالعه، ورزش ، ارتباطات اجتماعی و ... همگی عناصری ازیك زنده گی متنوع بوده ودرجای خود، مهم و با ارزش تلقی می شوند.
بهار، آكنده ازشادابی وطراوت است، به گونه ای كه معرف تحول و دگرگونی درتمامی طبیعت می باشد. زنده گی متعادل نیزبرخوردارازشادابی وسرزنده گی است. باید در زنده گی مشوّق روح شادمانی ومسرت باطنی باشیم وهریك بردیگری در این امر، سبقت بجوییم. از زیبایی های بهار، تعادل درهواست؛ نه آن چنان سرد است كه گزنده باشد و نه آن اندازه گرم است كه سوزنده باشد. هوای ملایم و نسیم فرحبخش بهار، جان ها را گرمی می بخشد. باید درزنده گی متعادل، باالهام ازبهار، در روابط متقابل خویش به دور از هر گونه افراط و تفریط ،مناسباتی گرم و ثمربخش را پی ریزی کرد.
بهارحیات است وحیات آفرین،آن گونه كه نسیم بهاری بر روح ها و جان ها می وزد، حیاتی دوباره در كالبدها می دمدو به عبارتی، بهارعلاوه برسر زنده گی ، زنده گی سازنیزهست.
بهاران با طبعیت خنده کرده
خدا لطف بی حد ارزنده کرده
بیا با هم رویم دامان صحرا
لطافت د شتها را زنده کرده.
نوروز یا همان تحول طبیعت وحلول بهار وپایان زمستان درواقع جشن همه بشریت وتمامی انسانهاست كه پیامش گسترهای به وسعت هستی است، چرا كه تحول درمسیر زنده گی و رهایی از زمستان و تاریكی برای رسیدن به سعادت و روشنایی هم وظیفه یك انسان است وهم خواسته او، پس هراتفاقی كه انسان را متوجه این موضوع كند نیك وپسندیده است. نوروز، ازجمله اعیادی است که قدامتی دیرین وگسترهای وسیع دارد. مردمان مختلف ، ازعهد باستان تابه حال این مراسم را با آداب ورسومی خاص برگزارمی کنند. این سنت حسنه كه با حلول بهارو نو شدن طبیعت همزمان شده آداب و رسوم زیبایی دردل خود دارد، دید و بازدید ازبزرگان وخانواده ها ودستگیری ازفقراومستمندان ازجمله باورها وآداب و رسومی هستند که درسال نودرمیان مردم رایجاند.
یکی ازسنتهای خوب و با ارزش که در ایام نوروز رایج و متداول است، دید وبازدیدهاست که درمیان اقوام و دوستان انجام میگیرد ودراین دید وبازدیدها، انسانها ازمشکلات هم آگاه میشوند ونوروزوسیلهای است که دلها با آن شادمیشود، انسانها با یکدیگرارتباط برقرارمیکنند... دید وبازدید از خویشان و دوستان و رفع کدورتها از بهترین ارزشها و سنتهای نوروز است،و روایات اسلامی در این باره بسیار فراوان است تا جایی که در روایات آمده، بابستگان خود دیدار داشته باشید،هرچند در حد نوشاندن آبی باشد، واگر چه با سلامکردن باشد .
زمین وباغ گردیده گل افروز
نواها میرسد از باغ امروز
نوازش میکند جان ودلم را
سرودگرم بارانهای نوروز
طبیعت زیبا آدمیان را درگذر زنده گی همواره شاداب و جوان نگاه می دارد .
روان رنجور ، در طبیعت سبز دوباره پیوند خواهد زد و به زنده گی خویش ادامه خواهد داد . ارد.
بهار، فصل شكوفتن وزیبایست در بهار- زنده گی تازه آغازمیشودوفصلی رویدن ، جوانه وشکفتن شکوفه ها است. بهار، فصل زنده شدن است. در این فصل میتوان با بهار، زنده شد.
نوروز به عنوان یك جشن كه در تاریخ سرزمین ماسابقه چند هزار ساله دارد، تنها مختص به سرزمین فعلى افغانستان نیست و در كشورهاى همسایه نیز این جشن فرخنده را كه در آن طبیعت و انسان بار دیگر بیدار مى شوند، گرامى مى شمارند. اکثرکشورهای آسیایی نوروز را به عنوان بخشى از میراث نیاكان خود گرامى مى دارند.
بهاران کینه وغم را بشوید
جوانه های خوشبختی بروید
بگوشی تک تک هم میهنانم
پیام لطف خدا را بگوید
به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . بارش باران کپش زنده گی و مهربانی است . ارد
چه افسانه زیبایی، زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کس احساس نمیکند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل سال و نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز بهار، سبزهها روییدن آغاز کردهاند و رودها رفتن و شکوفهها سرزدن و جوانهها شکفتن واین هیاهورانوروزنام گذاشتن.
رسید بهار و آمد نوبهاری
شکفته لاله ها درمرغزاری
نوازش مینماید جان وتن را
صدای چشمه ها بابیقراری.
نویسنده یی میگوید: ( ... نوروز واقعی زمانی است كه، دوستی ویگرنگی بردلها حاكم و بر حالات و رفتار انسانها متجلی شود، وگرنه تفاوتی میان ایام سال وجود نخواهد داشت...) نوروز رستاخیز است رستاخیزطبعیت، جوانه ها ، شکفتن وبارورشدن وآغازنووزنده گی نو. نوروز زمانی تجلی واقعی میابد كه، دل ها شكوفه كنند، آسمان دله ا صاف و آفتابی شود، دله ا باز شده از دلتنگی خلاصی یابند، دل ها پاك و مطهر شوند، بذراحترام به انسان وهمگامی وهمیاری در دل ها سبز شود، گل نسترن و شقایق در دل ها بروید، دل ها از هجوم کوله بارکینه ونفرت رهایی یابند، دل ها ازوسعت اندوه زنده گی كه پهنایش به اندازه یك دنیا است، نجات پیدا كنند؛ هیچ دلی تنها نباشد.
بهار وسال نو چه د لنشین شد
گل وبلبل به بوستان همنشین شد
رویم فصل بهار و روز نو روز
وطن یکسرچوفردوسی برین شد.
میگویند: هیچ درختی دلش برای برگهای زرد پارسال تنگ نمی شود، مگراینكه قدرت جوانه زدن را از او گرفته باشند!
عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است، عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است. عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زنده گی است، عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست.
بهارآمد گذ شته رابشوید
نوا و نغمه نو را بگوید
به قلب مردمان میهن ما
نها لی آرزومندی بروید.
دانشمندی میفرماید: سه چیزدرزنده گی هیچگاه بازنمی گردند: زمان، کلمات و موقعیت ها . سه چیز در زنده گی هیچگاه نباید از دست بروند: آرامش، امید و صداقت. سه چیز در زنده گی هیچگاه قطعی نیستند: رویا ها ، موفقیت و شانس . سه چیز در زنده گی از با ارزش ترین ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان .
پنجره را بازکنیم . بوی هوای صبحدم می آید . بوی گل اقاقیا ، بوی شکوفه های بهاری بوی عشق می آید. بوی خوش زنده گی ، بوی آزادی ، صبح وشفق ، بیداری ، روشنایی ترنم شادی پرنده گان می آید ،عشق به وطن ومردم میهن ،عشق به پدرومادر، عشق به خانواده عشق به زن وفرزند .
بهاران رنگها داده چمن را
شقایق وگلهای نسترن را
به غربت بوکردم لاله ها را
مگریاد آورد بویی وطن را
بهارونوروزرا با بزرگان وافتخارآفرینان زبان وادبیات پارسی جشن بگریم.
چگونگی نام گرفتن روزهای آغازین فصل بهاربه نوروز را می توان دراشعار فردوسی یافت.
شاید پس ازفردوسی همه سراینده گان وشاعران، به این تغییرو دگرگونی توجه ویژه نموده اند وهر کدام مطابق زمینه فکری خود در وصف نوروز، بهار، چمن، گلستان و شکوفه، با نازک خیالی شعرسروده اند.
رودکی سمرقندی پدر شعر پارسی دری که به سرودن اشعاردلپذیر، مشهور واکثرابیات واشعار به جا مانده از وی در حوزه ادبیات توصیفی است، چنان به توصیف بهارپرداخته است که ازواژه واژه ابیاتش می توان نغمه پرنده گان، غرش ابرها، ریزش باران و حرکت جویباران را شنید:
آمـد بـهار خـرم بـا رنـگ و بوی طیب بـا صـد هـزار نـزهــت و آرایـش عجیب
چـرخ بـزرگوار یـکی لـشکـری بـکرد لـشـکــرش ابـر تــیره و بـاد صبــا نــقیب
آن ابر بین که گرید چو مرد سوگوار وآن رعد بین که نـالد چون عاشق کئیب
خورشید زابرتیره دهد روی گاه گاه چونان حصاری ای که گذر دارد از رقیب
بـاران مـشک بـوی بـبارد نـــو بـه نـو وز بــرف بـرکــشیــد یـکی حـله قـصیب
رودکی بهار را به سپاهی تشبیه کرده است که رویدادهای طبیعی، هر کدام در این سپاه وظیفه ی برعهده دارند؛ ابرهای تیره به منزله سپاهیان و باد صبا، نقیب وفرمانده لشکراست و برق آسمان به عنوان نفاط یا کسی است که ظرف های مشتعل از نفت را به کشتی یا سپاه دشمن می اندازد.
خاقانی دیگرشاعربلند آوازه در بیتی، آمدن صبح وپرتو افشانی خورشید برکوهساران را چنین توصیف می کند:
شب چاه بیژن بسته سر، مشرق گشاده زال زر خون سیاووشان نگر بر خاک و خارا ریخته
او خورشید مشرق را به زال زر تشبیه کرده است که ناجی بیژن از چاه آراسیاب است که به شب تشبیه شده و سرخی حاصل از پرتو افشانی خورشید را نیز به خون سیاووش شبیه دانسته است که بر کوه و صحرا پاشیده و به این ترتیب تابلویی شگرف از رفتن شب و آمدن صبح به تصویر کشیده است.
فرخی سیستانی نیز همچون خاقانی در توصیف آسمان ابری، این چنین سروده است:
تو گفتی گرد زنگار است بر آیینه چینی تو گوی موی سنجاب است بر پیروزه گون دیبا
فرخی در مصرع اول از لایه ای از رنگ زده گی سخن گفته است که برسطح آیینه نشسته و در مصرع دوم از موی خاکستری سنجاب سخن گفته است که به حریری پیروزه گون افتاده و این چنین، آسمان گاه سرخ و گاه خاکستری آماده بارش در بهار را توصیف کرده است.
منوچهری دامغانی درباره بهار این چنین سروده است:
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز کامگار، کار گیتی تازه از سرگیر باز
پس از ورود تصوف وعرفان به شعر پارسی، رویکرد مفهوم بهار نیزهمچون بسیاری از واژه ها در ذهن و زبان بزرگان ادب ما دچار تغییر و تحول شد. در آثار این دوره، بهار قرین تحول درونی و انفسی انسان است و شاعران نیز آن را دستاویزی برای تحولی درونی قرار داده اند.
مولانا در ابیاتی سروده است:
در بهاران کی شود سرسبز سنگ خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ
سال ها تـو سنـگ بودی دلخراش آزمـون را یـک زمـانی خـاک بـاش.
مولانا دراین دوبیت روش تمثیل را در پیش گرفته است واین چنین بیان می کند که در بهار که فصل رویش و شکفتن است . ازحافظ می خوانیم:
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار توبه شکن می رسد، چه چاره کنم.
مولوی دراین ابیات به وجه زنده گی پس ازمرگ که در بهار نهفته است، اشاره کرده است.
در بهاران کی شود سرسبز سنگ خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ
سال ها تـوسنـگ بودی دلخراش آزمـون را یـک زمـانی خـاک بـاش
درحقیقت بهار، فصلی است که هرانسانی، به خصوص انسان فرهیخته واندیشمند را به تفکر و تأمل در زیبایی های طبیعت، تازه شدن و نفس کشیدن زمین ودگرگون شدن حیات وا می دارد.
سعدی بهار را چنین بیان می کند:
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار.
خیام دراین رباعی دل انگیز هم خوش بودن و لذت راچنین سروده است:
ابـرآمـد وباز برسرسبزه گریست بـی باده گـلرنگ نـمی باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟.
حلول سال ۱۳۹۴ خورشیدی را برای افغانان عزیزم پرمیمنت و متبرک خواسته، سال توام با صحت و سلامتی ، خوشی های فراوان و موفقیت های هرچه بیشتر برای فرد فرد شان آرزو
سروده بهاریه، به عنوان هدیه خدمت شان تقدیم است.
بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۲ـ ۱۸۰۳
جشن نوروز ستایش برانگیز
داکتر حمیدالله مفید
کارشناس امور فرهنگی حزب مردم افغانستان
واژه نوروز را آریایی های باستانی به گونه ای «ناوه سردا» می خواندند در زبان فارسی میانه به گونه ای« نوگ روژ » آمده است ، در زبان اوستایی به گونه ای «نوکه روکه» گمان برده می شود.در دوران خوارزمشاهیان وسغدیان نوروز را «نوسارد ونوسارجی » می گفته اند .سپس در دوره های پسین به گونه ای نوروج ونوروز به کار رفته است.
نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
(منوچهری)
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روز گار تو نوروز باد
(فردوسی)
جشن نوروز از کهنترین ومهمترین رسم آریایی است ، که در میان اقوام وتبار های گوناگون فلات بزرگی با گسترده گی وشادمانی بر پا می گردد.گسترده گی این جشن در سرزمین های افغانستان ، ایران ، تاجکستان ، ترکمنستان ، اذربایجان ، ارمنستان ، بخش های از سوریه ، ترکیه وعراق از فراگیر بودن آن حکایت دارد.
در واقع پس از رسیدن بهار و پایان فصل سرد سرمای زمستان گیتی رنگ تازه می گیرد، و جهان به سوی زایش وپایش به پیش می رود.
نوروز خجسته با ریشه های ژرفش در گهنامه یا تاریخ کشور ما پیشینگی نزدیک به هفت هزار ساله دارد.به تلاش داکتر لویی دوپری امریکایی باستان شناس که در فرایند کاوش وپویشش در روستای آق کپرک جنوب شهر مزار شریف کنار دریایی بلخ هویدا گردید. آثاری شامل آیینه برنجی ، دست بند ، افزار جنگی ، قیزه اسپ ونگین لاجوردی بدست آمد ، که عمر آنها میان ۷ تا ۱۰ هزار سال می رسد.بیانگر برپایی مراسم نوروز در این خته است
دراین سرزمین انسان با دستآورد هایش پیشینگی بسیار باستانی دارد و از همان زمانه ها سال نو ونوروز را می شناخته اند وآمدن بهار را در روز نوروز جشن می گرفتند.
نام نوروز در شاهنامه فردوسی ، تاریخ طبری وآثار الباقیه ابوریحان البیرونی چندین بار آمده است.
فردوسی به این باور است ، که آغاز شهریاری کیومرث نخستین انسان آریایی در برج حمل واول نوروز بوده است:
چنین گفت کایین تخت وکلاه
کیومرث آورد واو بود شاه
که آمد به برج حمل آفتاب
جهان گشت با فر وآیین وآب
کیومرث شد بر جهان کدخدای
نخستین به کوه اندرون ساخت جای
فردوسی همچنان پادشاهی جمشید پیشدادی را به روز نوروز در روز هرمزد از ماه حمل یا فروردین می داند:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
به جمشید گوهر افشاندند
مر آن روز را نوروز خواندند
به نوروز تو شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
پژوهشگران و نوروز نگران به این باور هستند ، که نوروز هزارها سال پیش از پیدایش زردشت ودیگر دین های آریایی وجود داشته ومردم این سرزمین آن را می شناخته اند.
پس از پیدایش دین اسلام و رسیدن آن به سرزمین های آریایی ، جشن نوروز رنگ دینی واسلامی به خود گرفت .
روایت می کنند :دردوران پیامبر اسلام هنگامی که طبق شیرنی نوروز را برای شان آورند ، پرسیدند چیست؟ گفتند ،طبق شیرنی نوروز است ، فرمودند ، نوروز جشن مجوس هاست ، که بالای یکدیگر آب می اندازند وطبعیت را دوباره زنده می سازند.سپس تناول فرمودند.
به گفتاورد برهان القاطع :« خدای تعالی در روز نوروز عالم را آفرید ، وهر هفت کوکب در اوج تدویر بودند واوجات همه در نقطه اول حمل بود ، در این روز ایزد یا خدا آدم علیه السلام را نیز خلق کرد.»
گویند حضرت علی علیه السلام در روز نورروز خلیفه مسلمین شد.
از اینرو نوروز پس از رسیدن اسلام که در آغاز آن را جشن مجوسی می دانستند، دوباره رونق گرفت وبرپا شد.
گفته می شود ، که عرب ها پایتخت یزدگرد سوم پادشاه ساسانی را در روز نوروز فتح کردند.
در آغاز خلیفه های مسلمین مالیات عظیمی به خاطر برپایی نوروز وضع کردند.
به گفتاورد تاریخ طبری المعتضد خلیفه ی عباسی مردم بغداد را از برافروختن آتش وپاشیدن آب به روی عابران بر حذر داشت مگر پس از نگرانی از آشوب مردم فرمان خود را پس گرفت .
عباسیان گاهی برای پذیرش هدایای مردم در روز نوروز استقبال می کردند، با روی کار آمدن سلسله طاهریان ، سامانیان وصفاریان جشن نوروز با گسترده گی بیشتری برگزار می شد.در این دوره ها با فرارسیدن نوروز شاعران در بار در ستایش نوروز شعر می سرایدندوبه شاه پیشکش می کرند ، بیهقی از شکوه مراسم نوروز در دربارغزنویان نوشته است .شاعرانی چون : فرخی سیستانی ، منوچهری دامغانی ، ومسعود سعد سلمان در ستایش نوروز شعر های سروده اند.
در دوره ای سلجوقیان ، به دستور جلال الدین ملک شاه سلجوقی برخی از ستاره شناسان به منظور بهتر سازی ، گهشماری اغاز سال را در روز یکم نوروز (یعنی ورود افتاب به برج حمل) قرار دادند ، بر اساس این گهشماری که به تقویم جلالی شناسایی شده است وبه نام سال هجری خورشیدی یاد می شود ، تقویم جدید وضع گردید ، که تا ایدون کما کان به کار می رود.
در افغانستان نوروز در همه دوره ها با جشن ومیله دهقان بر پا گردیده است.
آیین نوروز از خانه تکانی آغاز می یابد، وخانواده ها به پیشواز نوروز هفت میوه تر می کنند، در روز نوروز ماهی ، جلبی وسبزی می پزند . در روز نوروز مراسم میله گل سرخ وبرافراشتن ژنده آرامگاه علی در مزار شریف که پیشینگی آن به دوران شیبانیان می رسد، آغاز می یابد. در این روز از همان زمانه های پیشین مردم لباس جدید و نو می پوشند. مراسم میله سخی ، میله شاه شهید، میله شهدای صالحین در شهر کابل در همین روز نوروز برپا می گردد.
نوروز یک جشن بسیار باستانی اریایی است وبه همه تبار ها واقوام کشور تعلق دارد، در ولایات گوناگون جشن نوروز را بر پا می دارند. در شهر گردیز وشهر خوست مردم در تپه متون بابا میله نوروز را بر پا می دارند . در شهر های هرات ، بامیان ، بدخشان ، نورستان مردم با این جشن سرور وشادی می کنند.
این جشن از گیرو دار تاریخ به سلامتی سر بدر برده است ، طالبان با خرافه گرایی که داشتند ، تلاش کردند ، تا این جشن را در میان مردم حرام بپندارند ، مگر مردم به این تحریف های خود ساخته وخود بافته آنها اعتنا نکردند و آن را برپا داشتند.
پس از سقوط طالبان جشن نوروز با گسترده گی وشکوه ویژه ای دوباره در سراسر کشور بر پا می گردد.
ایدون برخی چهره های تبار گرا و اسلامیست ها ی تنگنظر با ارایه دلایل ناسوده وخود ساخته پس از یکهزار وچهارصد سال با اختراعات جدید ، می خواهند تا جشن نوروز را حرام بپندارند، مگر مردم هوشیار افغانستان فریب این تحریف های دینی واسناد جعلکاری شده ای آنها را نمی پذیرند وبا مراجعه به تاریخ یکبار دیگر جشن نوروز باستانی را در سال جدید با شکوه وافتخار بزرگی بر پا خواهند داشت.
بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۱ـ ۱۸۰۳
کارد قصابی افغانستان درگلوی تلویزیون نوروز
داکترحمیدالله مفید
داکتر فروید راوانشناس نامور در کورس های سیاسی که در کشور المان به راه می انداخت ، از هر شاگرد کورس فی ساعت مبلغ یک هزار مارک دریافت می کرد . در این کورس ها به یک نگاه به دیده ای ژرف نگریسته می شد. داکتر فروید، بر این باور بود : رسانش وتبلیغ به منظور تغییر ذهنیت یا نگاه یک جامعه یا همبودگاه نقش ویژه وبسزای دارد. او به این دیدگاه پافشاری می کرد ، که به خاطر ته نشین شدن یک اندیشه ، دیدگاه ویا هدف باید، آنقدر تبلیغ کرد ، تا مردم با آن خویگری یا عادت کنند. او نقش رسانه های گروهی را در تغییر افکار ونگاه همبود گاه وجامعه بسیار موثر می دانست ، از دیدگاه همین روانشناس اجتماعی یا همبودگاهی است ، که امروز نقش رسانه ها را انقلاب خاکستری می دانند. در کشور المان تلویزون ها و رسانه های چاپی ذهن همبودگاه یا جامعه را تعیین می کند ، آنها با سروی های خود ساخته ای شان به مردم می فهمانند ، که در انتخابات یا گزینگاه کدام حزب برنده می شود وتلقین می کنند تا مردم به همان حزب رای بدهند.تا ایدون واقع نشده است ، که خلاف پیشبینی آنها تغییر بسیار جدی در پیروزی حزب ها سیاسی المان به میان آمده باشد. امروز در المان نقش تلویزیون های و رسانه های چاپی آنقدر تعیین کننده است ، که اگر بنویسند ، که شیر سیاه است ، هشتاد در صد مردم با آنکه می دانند ، شیر سپید است ، با اعتماد کور کورانه ای که به رسانه ها دارند، به این باور می شوند ، که شیر سیاه است .
در این کشور مردم از هیچ رویداد آگاه نمی شوند ، مگر اینکه رسانه های المانی آنها را در خورد مردم بدهد. اگر رسانه ها تایید کردن ، مردم تایید می کنند و اگر رسانه ها منکوب کردند ، مردم نیز آن را منکوب می نمایند.
نقش رادیو وتلویزیون بی بی سی در تغییر افکار مردم ایران ، افغانستان وتاجکستان به مثابه یگانه تلویزیون و رادیویی منحصر به فرد بسیار تعیین کننده است .
نگاه به زمینه ها ایجاد تلویزیون نوروز
با دریغ مردم کشور های ایران ، افغانستان وتاجکستان نسبت پخش اخبار دروغین ، یک جانبه وتبلیغی تلویزیون های بی بی سی ، الجزیره واشنای امریکا و رادیو های یکسو و یکجانبه آزادی ، صدای مسکو ودیگران درهاله ای از گمراهی قرار می گیرند ، آنچه در این کشور ها روی می دهد ، تحت تآثیر فلتر سیاسی دستگاه های جاسوسی تغییر پذیرفته ودر خورد مردم داده می شود. جعل واقعیت ها وتغییر رویداد ها موجب شده است تا مردم از واقعیت های اساسی با خبر نشده وحقایق را از چشم دست اندرکاران شبکه های تلویزیونی مغرض بنگرند ، در زبان فارسی ضرب المثلی وجود دارد، که هیچ پشک یا گربه ای موش را از برای خدا شکار نمی کند. رسانه های غربی به هیج روی به خاطر رشد آگهی مردم این کشور ها سرمایه گذاری نمی کنند. تلاش آنها این است ، تا همه رویداد های جهان وآنچه در این کشور ها رُخ می دهد ، باید از زبان آنها با تحریف نیرنگانه سیاسی داده شود.از اینرو در گام نخست فرهنگیان وسیاسیون کشور های افغانستان ، ایران و تاجکستان تصمیم گرفتند ، تا شبکه تلویزیون منطقه یی را به زبان فارسی به منظور درستکاری حقایق ورشد خدمات واقعی رسانه یی پی ریزی نمایند .
بر بنیاد این دیدگاه در ماه اسد سال ۱۳۸۵خورشیدی برابر به سپتامبر سال ۲۰۰۶ ترسایی بر بنیاد پیشنهاد همسو ومشترک کشور های افغانستان ، ایران وتاجکستان قرار بر آن شد، تا تلویزیون مشترک فارسی زبانان به نام نوروز پی ریزی شود ، دو سال پس بر بنیاد توافق کلی رییسان جمهوران کشور های افغانستان ، ایران وتاجکستان ودستینه اسناد مربوط توسط وزیران خارجه سه کشور که در فرایند آن تلویزیون مشترک برای پوشش مسایل مربوط به حوزه ای کشور های فارسی زبان در تاجکستان به راه افتد، گروه کاری در تیر ماه ( )سال ۱۳۸۷در شهر دوشنبه کشور تاجکستان ایجاد گردید .
گروه کاری پس از ارزیابی آیین نامه ایجاد تلویزیون را تایید وچنین فیصله کردند. تا :
۱- کشور افغانستان مسایل مربوط به ماهواره وانترنیتی آن را پیگیری وحل نماید.
۲- کشور ایران مسایل مربوط به تجهیزات آن را سازماندهی نماید.
۳- کشور تاجکستان مسایل مربوط به محل وساختمان آن را تدارک وکار سازی نماید.
کشور ایران تمام تجهیزات ونیازمندی های تخنیکی این تلویزین را به کشور تاجکستان انتقال ونصب نمودند.
کشور تاجکستان جای مناسبی را به این منظور تخصیص وساختمان آن را اعمار و برای بهره برداری آماده ساخته است .
مگر از جانب افغانستان تا ایدون نه نسبت مشکلات تخنیکی بلکه بنا بر بدبینی که نسبت به نام فارسی ونوروز در داخل ژریم کرزی و رژیم موجود نیز وجود دارد، هیچ کاری صورت نگرفته و از وصل این تلویزیون با شبکه ماهواره ای ممانعت بعمل آمده است.
نیکویی های پروژه تلویزیون نوروز:
با به راه اندازی این طرح این امکانات فراهم خواهد شد:
افزایش همگرایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورهای فارسی زبان .
کاهش واگرایی های گذشته بین سه کشور هم زبان.
افزایش همکاریهای راهبردی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سه کشور .
کمک به شناخت بیشتر مردم سه کشور از هم و تقویت احساس یکی بودن بیشتر میان مردم این سه کشور با تاکید بر ریشه های یکسان تاریخی ، فرهنگی ، نژادی و زبانی .
گسترش و تقویت زبان فارسی کاربردی میان سه کشور، رفع معضل جداییهای زبانی میان مردم سه کشور و تقویت جایگاه زبان فارسی به عنوان یک زبانی فراملی و بین المللی و کمک به طرحهایی مانند تشکیل فرهنگستان مشترک زبان فارسی و دسترسی به زبان معیاری از دیگر حسن های این شبکه بیان شده است.
مقابله با شبکه هایی همانند بی بی سی فارسی، تلویزیون آشنا ، تلویزیون روسیه رو که اغلب کشورهای فارسی زبان را هدف قرارمی دهند.
تقویت همکاریهای رسانه ای بین سه کشور و انتقال تجارب از دیگر فواید راه اندازی چنین شبکه است.
با وجود فواید بیان شده در باره طرح راه اندازی تلویزیون مشترک کشورهای فارسی زبان، این ایده از ابتدا مخالفان سر سختی نیز داشته است.
چرا در افغانستان با این پروژه مخالفت صورت می گیرد:
یکم: سوتفاهم ویا نادرست دانی که در اینمورد وجود دارد: برخی از هموطنان غیر فارسی زبان کشور افغانستان به این باور هستند ، که شاید ، این تلویزیون به واژه های مروج وکاربردی در افغانستان رویکرد ننماید وتلاش صورت گیرد ، تا واژه های کاربردی ایرانی در خورد مردم افغانستان داده شود. از اینرو با حس بدبینی که نسبت به زبان فارسی دارند وتلاشهای آنها در زمینه گسترش وسراسری ساختن واژه های زبان پشتو به جای واژه های زبان فارسی موجب شده است ، تا در برابر این پروژه قرار بگیرند وآن را بایکوت یا بندش نمایند.
این دیدگاه به هیچروی درست نیست ، زیرا:
بدون شک وتردید ، در تلویزیون نوروز به واژه های کاربردی زبان اداری وگفتاری مردم افغانستان، ایران وتاجکستان باید رویکرد صورت گیرد. امروز واژه های که در نظام اداری کشور افغانستان کاربرد دارند ، مانند: پوهنتون در پهلوی دانشگاه ، سارنوالی در پهلوی دادستان ، محکمه در پهلوی دادگاه ، القاب ارتشی یا اردوی کشور چون: بریدمن ، تورن ، تا سترجنرال در پهلوی افسر. سرهنگ ، ارتشبد وغیره ، ولسی جرگه در پهلوی مجلس نماینده گان ، مشرانو جرگه در پهلوی مجلس عیان وهزارها واژه دیگر چون : افگارشدن درپهلوی زخم برداشتن وغیره باید ، در این تلویزیون بکار روند ، این مساله موجب می شود ، تا واژه های کاربردی اداری وگفتاری مردم افغانستان ، که ایدون تنها در داخل کشور به کار می روند و برای مردم افغانستان قابل فهم ودانستن هستند ، برای مردم ایران وتاجکستان نیز روشن وقابل دانستن گردند. این مساله نه تنها موجب رشد وسراسری شدن واژه های پشتو کاربردی در افغانستان می گردد، بلکه موجب می شود ، تا دشواری های که ایرانی ها وتاجکستانی ها در دانستن متن های کاربردی اداری کشور دارند ، به مرور زمان مرفوع گردد.
از دید این قلم ، ایجاد شبکه تلویزونی نوروز نه تنها موجب به حاشیه راندن واژه های ناب زبان پشتو از زبان اداری کشور نخواهد شد ، بلکه موجب همه گیر وسراسری در کشور های تاجکستان و ایران نیز خواهد گردید.
از سوی دیگر نام این تلویزیون به در خواست افغانستان نوروز گذاشته شده است ، زیرا ایرانی ها نوروز باستانی را عید سال نو می گویند مردم افغانستان و تاجکستان نوروز باستانی را، نوروز باستانی می گویند.
دوم: تفاوت های نظام های سیاسی ونگاه بر مسایل از این دیدگاه
ساختار نظام های موجود ، ارزش های فرهنگی وقوانین سیاسی کشور های افغانستان وتاجکستان نزدیک وبا هم همگون می نمایند، مگر ساختار رژیم سیاسی کشور ایران اسلامی شیعه با آنها تفاوت دارد. مگر به هیچروی این تلویزیون یک تلویزیون دین گرا نخواهد بود ، این مساله در آیین نامه این تلویزیون به صراحت بیان شده است ، که این تلویزیون زیادتر به رویداد های جهان وکشور های ایران ، تاجکستان وافغانستان با نگرش واقعی خواهند پرداخت . این تشویش نیز سوده و باهوده نیست.
مخالفت روسیه وازبکستان با این پروژه:
روسیه از جمله مخالفان سرسخت این پروژه به شمار می رود . این کشور ایجاد شبکه تلویزیونی نوروز را عاملی برای کاهش دایره نفوذ و تاثیر زبان روسی در منطقه تاجکستان و فارسی زبانان ازبکستان می داند. ازبکستان نیز از جمله مخالفان این شبکه است ، زیرا : نزدیک به ۵۰ در صد نفوس سی میلیونی ازبکستان را فارسی زبانان وتاجکان تشکیل می دهد، مردم مناطق : بخارا ، سمرقند،خیوه ، قوقند اغلب فارسی زبان اند ، از اینرو ازبکستان چنین می انگارد ، که این شبکه به نفع این کشور نخواهد بود.
این دیدگاه نیز قبل ازوقت ونادرست است ، زیرا همین اکنون هزار ها واژه زبان روسی وازبکی در زبان اداری تاجکستان به کار می رود ، که با به کار گیری آنها در شبکه تلویزیون نوروز در پهلوی واژه های فارسی ، به گسترده گی این واژه ها کمک خواهد کرد. در حالی که اموزش زبان وتکلم به یک زبان حق مسلم مردم ازبکستان وبه ویژه فارسی زبانان انکشور است ، مخالفت روسیه وازبکستان غیر دموکراتیک وغیر انسانی خواهد بود.
نقش استخبارات انگلیس در این زمینه:
انگلستان که از ده ها سال با پخش رادیو و تلویزیون بی بی سی ذهن و روان مردم کشور های تاجکستان ، افغانستان وایران را تسخیر نموده ودر اختیار دارد ، نمی خواهد تا اعتبار رسانه یی اش کاهش یابد ، از اینرو با استفاده از شبکه های اجنتوری واستخباراتی تلاش می کند ، تا حس بد بینی نسبت به این پروژه را در میان پشتون های افغانستان وبه ویژه احزاب ناسیونالیستی کشور تقویه نماید.
چی باید کردتااینشبکه رسانه یی تلویزیون نوروز به بهره برداری برسد:
اگر افغانستان به این شبکه نپیوندد. فکر می شود ، که کشور های ایران وتاجکستان این شبکه را بدون اشتراک افغانستان فعال خواهند ساخت ، پخش این شبکه بدون اشتراک افغانستان ، به این معنی خواهد بود ، که افغانستان و به ویژه واژه های ناب زبان پشتوی اداری کشور از رشد و رونق وبه کارگیری از این شبکه محروم خواهد گردید، این تلویزیون فعال خواهد شد و در افغانستان فارسی زبانان کشور آن را با دل وجان خواهند شنید ، در آنجا فرهنگستان زبان فارسی ایجاد خواهد شد، مگر افغانستان از آن بی بهره خواهند ماند و آنگاه ناسیونالیست های تنگ نظر وسرخورده حق هیچ نوع شکایتی را در مورد زدودن واژه های کاربردی اداری پشتوی کشور از این شبکه نخواهند داشت.
گمارش چند زبانشناس ورزیده افغان وکارشناسان ورزیده در این پروژه که صلاحیت پاسداری علمی از زبان اداری وفرهنگی کاربردی افغانستان را داشته باشد. یک کار درست و ارزشمندی خواهد بود.
رفتن از این پروژه و از این شبکه رسانه یی به نفع فرهنگ کشور نیست ونباید تا به گمان شوونیست های تنگ نظر آن را مردود شمرد .
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۱۳۰۳
تیشه داعش بر ریشه بینالنهرین
گروه تروریستی «داعش» هرروز پرده جدیدی از نمایشات انزجارآور خود را به صحنه میآورند و بعد از مدلهای شقاوت آمیز از سر بریدن و زنده درقفسسوزاندن گروگانها، تخریب اماکن مذهبی مسیحیان، ایزدیان، صوفیان و شیعیان در کنار به غنیمتگرفتن زنان اقلیتهای قومی- مذهبی برای بهره برداری جنسی، کنیزی و فروش در بازارهای تازه احیاشده برده فروشی، هم اکنون با حمله ارتش عراق و شبه نظامیان متحد دولت به ولایت صلاح الدین، این گروه انتقام از تاریخ را در دستور کار خود قرار داده است.
رسانههای خبری ویدیویی را منتشر کردند که نشان می دهد عناصر گروه تروریستی داعش در حال تخریب موزه موصل انهدام آثار تاریخی در موزه موصل و تخریب شهرهای باستانی «نمرود» و «هترا» که قدمت تاریخی آنان به دوران آشور و اشکانیان می رسد، هرچند تیشه ای برریشه تاریخ باستان عراق تلقی میشود، اما در نوع خود یک برگ دیگر از جنایت علیه بشریت است.
داعش قبل از این هم با قاچاق اشیا و مجسمه های موزه های این کشور هم زمان یک سیاست دوسویه کسب درآمد و به تاراج دادن آثار گران قدر عراق برای تهیکردن این کشور، از تاریخ باستان خود را در دستورکار قرار داده بود. این سبعیت فرهنگی کاملا هم سو با سبعیت انسانی این گروه تروریست بنیادگرا است که در یک بازتعریف تاریخی سعی میکند هویت تاریخی قلمرو تحتتصرف خویش را کاملا دگرگون کرده و هرچه را که با دوران صدراسلام مغایرت دارد، نابود کند. برای بنیادگرایان داعش اصولا تاریخ از سده پنجم میلادی شروع میشود و شهود قبل از آن هیچ مشروعیت تاریخی و فرهنگی ندارد. این تلقی از تاریخ کاملا منطبق با اعتقادات و منویات این گروه عصر حجری است و از قبل نیز قابل پیشبینی بود تا شاید گواهی باشد بر محاسبات اشتباه ملی گرایان عرب سنی که با اتحاد با تروریسم بنیادگرای داعش می پنداشتند که این هم پیمانی می تواند توازن قدرت در عراق را به نفع آنان تغییر دهد. ازآنجا که تاریخ آیینه تمام نمای هویت فرهنگی- اجتماعی یک ملت است، هرگونه دست درازی به این آثار و ارزشها می تواند اقدامی برای تهی سازی و سلب هویت تاریخی از یکی از کهن ترین ملتها و تمدنهای باستانی تلقی شود. هرچند در جریان هرجنگ و منازعه بزرگی بسیاری از زیستگاه های انسانی و اماکن باستانی مورد هجوم و تخریب واقع می شود، اما داستان انهدام موزه موصل و شهرهای باستانی نمرود و هترا بی شک قاعده ای فراتر از این نرم معمول را نماینده گی میکند. سیاست انهدام اماکن و آثار باستانی عراق توسط داعش کاملا آگاهانه و در راستای یک اندیشه واپس گرایانه اعمال می شود که قصد دارد با انهدام میراث چندهزارساله بین النهرین یک تاریخ جعلی و خود خواسته را برجای آن قرار دهد. جدا از سیاست فرهنگی و اعتقادی داعش که مبتنی بر یک چارچوب ارتجاعی و بازگشت به دوران جاهلیت عرب است، این گروه به طور زیرکانه یک هدف دیگر را درخصوص در پیش گرفتن انهدام تاریخ باستان عراق دنبال میکند.
همواره در کشورهای کهن که سوابق تاریخی آنان یکی از ارکان اصلی حفظ وحدت ملی و هویت متحد در یک جامعه چند فرهنگی، چند مذهبی و چند نژادی است و معمولا این نقش در میراث فرهنگی آن نمود عینی پیدا میکند، هجوم به این میراث میتواند ریشه ها و بندهای این وحدت ملی را از هم بگسلد. به عکس تصور بسیاری از تحلیل گران، داعش قصد تصرف تمام عراق را ندارد و آنان به آن میزان از پراگماتیسم سیاسی برخوردارند که می دانند هرگز توان حکمرانی بر ولایتهای کردنشین و شیعه نشین این کشور را نخواهند داشت. بههمین دلیل داعش سیاست انهدام وحدت ملی و تفکیک سرزمینی براساس مرزهای مذهبی را در درون عراق و دیگر کشورهای منطقه از جمله سوریه دنبال میکند. اصولا اتوپیای جهانی و خاورمیانه جدیدی که داعش به دنبال آن است ابتدا بر اصل شکل بخشی به یک جغرافیای سیاسی براساس همین مرزبندی های مذهبی استوار است در مرحله بعدی براساس تصرف سرزمین های غیراسلامی در ورای این مرزهای مقدس را هدف قرار میدهد. داعش هم اکنون در مرحله اول پیاده سازی طرح خود است و بههمیندلیل اولویت اصلی آنان در این مرحله تفکیک سرزمینی و تغییر در مرزهای بینالمللی کنونی طبق این الگو است. بههمین دلیل انهدام میراث تاریخی عراق که هم اینک به یک رویه معمول تبدیل شده است، بیش از آنچه مربوط به قاعده « زمین سوخته » در وضعیت شکست باشد ریشه در یک تفکر سیستماتیک و اعتقادی برای تحقق اهداف بنیادین حکمرانی خلافت اسلامی در منطقه خواهد داشت. ازآنجا که میراث تمدن باستانی بین النهرین بسیار فراتر از عراق به تمامی منطقه و حتا تاریخ بشریت تعلق دارد، هرگونه بی تفاوتی کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی نسبت به آنچه هم اکنون در این کشور می گذرد، یک اشتباه بزرگ و غیرقابل جبران خواهد بود.
روزنامه «شرق»
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۱۵۰۳
اهدا به زنان پاکیزه سرشت افغان
مقام زن
زن تویـــی آن خلقــــت والا گهر
هم عــزیزو مهــــربان و همسفر
ای تویی پشت و پنـــــاه کودکان
آیت مهری ولطــــف بیـــــکران
میدهی هســــتی به هرجان وتنی
وز صفا بر دل گشـــایی روزنی
خانه از مهرتو رضوان می شود
غنچهء دل از تو خندان می شود
چون تویی مادر بر افلاکت مقام
خاک پایـــت روضهء دارالسلام
ارج تو همپـــــــایه مـــردان بود
در ذکا و فطــرت و فهم و خرد
نقش تو پیداست بر روی زمین
شاد زی ای معبــــد مهر آفرین
می ستـــــــایم همــت والای تو
روشن است ازرزم توفردای تو
شاد میخواهد بری هرروز تان
هشت مارچ ومیله نوروز تان
ف.بری
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۱۱۰۳