چند سروده دلنشین از « کوهی لشکری »
ع. بصیر دهزاد
انتخاب چند قطعه شعر از پدر مرحومم محمد ابراهیم « کوهی لشکری » را بخاطر واقعه دلخراش و ادامه جرایم اشد ضد بشری در ارگون پکتیکا و در عین حال طرح و تصویب قانون حقوق و امتیازات اعضای شورای ملی ، به یکی به عنوان اهدا به شهدای وطن و به دیگری به عنوان شرمساری شان اهدا میکنم.
جرم جرم است، جنایت جنایت است و در آن تبعیض و تفاوتی جا ندارد. فقط ریختن خون هموطن مظلوم ما مطرح است که گهی در یک کنج و کنار و گهی در کنج و کنار دیگری زمین ها را رنگین و قلب ها را داغدار میسازد.
در جای دیگر وجدان ها تحت سایه حرس و آز پول، قدرت و منافع غیر مشروع شخصی ،خموشی اختیار میکنند و فقط برای آنها سوال « من، از من، برای من، بخاطر من و من های بیشمار » مطرح میگردد. به حق که شاعر در جامعه پر از فساد و عاری از عدالت شکایت گونه گفته است:
یکی را داده ئی صد ناز و نعمت یکی را قرص جو آلوده در خون
ترک تو و ما کنیم
ای وطنداران بیائید ترک تو و ما کنیم
متحد گردیم و دوری از جدایی ها کنیم
با قلوب پاک در آغوش یکدیگر رویم
روی هم بوسیم و رفع این کدورتها کنیم
ما بیک کشتی نشسته سوی یک مطلب روان
با دو چشم باز راه خویش را پیدا کنیم
با جبین باز و با صدق صفا و آشتی
فکر در آبادی این کشور زیبا کنیم
وقت آن باشد که بهر خدمت این مرز و بوم
پاچه خود بر زنیم و آستین بالا کنیم
آشتی و صلح و آرامی اساس زندگیست
با محبت بعد از این ترک خصومتها کنیم
ما بحرف آین آن دیگر نباید گوش داد
از سخن های غرض آلودشان حاشا کنیم
بارها ما را میان خویشتن افگنده اند
دشمنان کینه توز خویش را رسوا کنیم
آخر این قتل و قتال کشت و خون از بهر چی
تا بکی خون برادر را بزیر پا کنیم
این وطن از ما و اهل آن برادرهای ما
تا بکی در بین خود هنگامه سازیها کنیم
این وطن باشد امانت از پدرها بهر ما
پس چرا ویرانگری در خانه ها آبا کنیم
غیر ویرانی چی می آرد بما جنگ و نفاق
ضد آن باید صدای خویش را بالا کنیم
چاره سازی کرد باید این تباهی با خرد
پس چه سود از بعد مرگ افسوس و واویلا کرد
خان و مان سوزست این جنگ و جدال بی جهت
نیست لازم تا دگر این فتنه ها بر پا کنیم
دیگر از جنگ و ستیز و قتل غارت بس کنیم
خاک خود آباد و جبران خرابی ها کنیم
با همه سعی و تلاش پر دوام و بی دریغ
زین وطن نابود ننگ نارسایی ها کنیم
دی به میهن چون گذشت امروز آن چون نگذرد
حال، بهر این وطن اندیشه فردا کنیم
بی مبالاتی ما « کوهی » وطن را زار ساخت
در پی تعمیر آن تا چند استغنا کنیم
***
گفتم شود اما نشد
گفتم که قلب غمزده راحت شود نشد
آسوده یکدم از غم و محنت شود نشد
چشمم بآرزوی دمی راحت از جهان
در انتظار بود که قسمت شود نشد
گفتم که کارها ز راستی شود بجا
کوتاه دستها ز خیانت شود نشد
گفتم که دوستی و محبت کند دوام
نا بود دشمنی و عداوت شود نشد
دلها شود ز کینه و از دشمنی تهی
نا پایدار بغض و کدورت شود نشد
دل های همچو سنگ شود نرم مثل موم
کم این ستمگری و قساوت شود نشد
این فرق بین شاه و گدا از میان رود
از روی عدل و داد قضاوت شود نشد
گفتم که در مقابل بیچارگان دگر
برخورد ز روی لطف و مروت شود نشد
هر کس شود چو قاضی اعمال خویشتن
تا بسته راه جرم و جنایت شود نشد
بین زبان وقلب نباشد تفاوتی
اظهار مدعا بصراحت شود نشد
گفتم که نام جنگ نباشد درین جهان
محو این بلای پر ز مصیبت شود نشد
از اختلاس سخت نمایند بازخوا ست
از بیخ خشک ریشه رشوت شود نشد
خیر و صلاح خلق خدا آرزو شود
از جان برای جامعه خدمت شود نشد
با قلب پاک و صدق صفا زندگی بود
بنیاد کارها بصداقت شود نشد
گفتم گلیم واسطه گردد همیشه جمع
منفور این طریقه ذلت شود نشد
گفتم که اهل کار مقرر شود بکار
هر انتخاب روی لیاقت شود نشد
آلوده با حرام نگردد دهان دوست
معدوم ظلم و دزدی و غارت شود نشد
گفتم بگوش اهل غرض حرف من رسد
از گوش دور پنبه غفلت شود نشد
« کوهی » باوج خویش رسد صدق و راستی
پیروزمند اهل حقیقت شود نشد.
***
کجا روم
کجا روم که در آنجا ز غم اثر نبود
سکوت و امن بود هیچ شور و شر نبود
مرا برید در انجا که جز محبت نیست
ز بغض و کینه و از دشمنی خبر نبود
بمن رهی بنمایید راه راست بود
رود بسوی حقیقت در و خطر نبود
مرا برید در انجا که جز محبت نیست
ز بغض و کینه و از دشمنی خبر نبود
مرا برید دران انجمن که شاد شوم
ز مرگ و ماتم و از رنج چشم تر نبود
خوشا بملک و دیاریکه عدل داد دراوست
نظام آن بجز از خدمت بشر نبود
بشر کسیست که در ترک شر همی کوشد
« بشر اگر نکند ترک شر بشر نبود »
خوشا بحال چنان ملتیکه مرد و زنش
که بی کمال تن آسا و بی هنر نبود
خوشا دلیکه بود صاف و پاک و بی کینه
چو موم نرم بود سخت چون حجر نبود
بیا رویم به بازار اهل فضل و هنر
که علم و دانش و فرهنگ کسمخر نبود
خوشا عدالت و انصاف و دین و ایمانی
که تا خرید و فروشش به سیم و زر نبود
مباد زنده کسانیکه روز درد وطن
دلش نسوزد و در قلب او شرر نبود
چه لازمست کلامیکه دل خراش بود
پر از حلاوت با ارج چون گهر نبود
ندارد ارزش یک برگ کاه آن مردی
بخدمت وطن خویش مفتخر نبود
چگونه نسبت انسان شود بآن کسی
که خیر خواه و مدد گار یکدگر نبود
امید هست که هر مشکلی شود آسان
کجا شب یست که او را ز پی سحر نبود
لهیب آتش بیداد و جنگ و غارت چور
خموش باد ودگر بار شعله ور نبود
به علم کوش که راه سعادت ابدیست
بغیر علم درین راه رهبر نبود
نظام جامعه با عث سعادت اوست
که فرق بین گدا و توانگر نبود
امور عدل و قضا باید آنچنان باشد
که امتیاز به مسکین و معتبر نبود
اساس مملکتی استوار نتوان بود
که اهل آن همه یک فکر و یک نظر نبود
نفاق و تفرقه بدبخت میکند ملت
ز اختلاف بلای دگر بد تر نبود
امور محوله باید چنان شود انجام
که بار خجلت و توبیخ دردسر نبود
باعتماد کسی لایق و سزاواراست
که منفعت طلب و پست و حیله گر نبود
بروی خلق نباید ببست در هرگز
برای کار دران خانه رو که در نبود
بگوش هوش شنویدن پند « کوهی » را
اگر مفید نباشد در آن ضرر نبود.
***
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۴ـ ۲۳۰۷
بدمستان
نخستین جرعه تا در کام کردند
به مستی خویش را اعلام کردند
چو جنگیدند بر تقسیم قدرت
روند صلح را نا کام کردند
ندانستند فرق دشمن از دوست
بد شمن خویش راهمگام کردند
شدند مغرورکمک های خارج
به بیگا نه طمع خام کردند
برای اقتدار خود ز هر جا
بنام ملک و ملت وام کردند
ملایک را برای خدمت خویش
به صد تعذیب استخدام کردند
پی تبلیغ راه دین و مذهب
عجب کاری که با اسلام کردند
بجایی درس وتعلیم کودکان را
مسلح سا ختند اعزام کردند
ندیدند راه را از چاله و چاه
به خون مردم استحمام کردند
نظیرش نیست در تاریخ عالم
چه کارهاییکه دربگرام کردند
شکست خو یشتن را با تقلب
به پیروزیی خود اعلام کردند
بکا شتند باد و بردارند تو فان
که آغازین بی انجام کردند
چه باید کرد اندر حال حاضر
از اول کار نا فرجام کردند
که خودگشتند اسیرخودپرستی
دگرها را چرا بد نام کردند
(عبدالو کیل کوچی )
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۲/ ۱۴ـ ۲۱۰۷
پیام کمیته اجراییه حزب مردم افغانستان
به مناسبت وقوع حادثه ترورییستی المناک ولایت پکتیکا
هموطنان دلیر و شرافتمند!
دراین اواخر ما بار دیگرشاهد تشدید حوادث خونین و ویرانگر ترورییستی درسراسرکشورهستیم که هر روز از مردم ما قربانی میگیرد و باعث بخاک و خون کشانیدن هموطنان مظلوم ما میگردد.
یکی ازاین حوادث، حادثه ی خونین و المناک ۲۴سرطان۱۳۹۳ در ولسوالی ارگو ن ولایت پکتیکا میباشد که طی آن دشمن با قساوت و بیرحمی تمام دریک حمله انتحاری دست به قتل عام عده کثیری ازمردم بیگناه، مظلوم، مسلمان و روزه دار ما زدند که این حادثه میتواند در نوع خود از جمله جنایات مشهود علیه بشریت محسوب گردد.
مجریان وسازمان دهنده گان حوادث ویرانگر تخریبی کشورما هر روزه از طریق رسانه های معتبر بین المللی و موسسات نظامی و اطلاعاتی و بنیادهای دفاع از حقوق بشر معرفی میگردند ؛ چنانچه اینبارهم در پی حادثه پرازغم و اندوه ارگون دست ناپاک مدعیان دروغین اسلام، گروهک جنایتکار حقانی که حامی آن آی اس آی پاکستان میباشد ، نشانی گردیده است و این ادعا مورد تایید مسوول درولایت پکتیکا و مقامات امنیتی کشورنیزمیباشد.
به باورما علت وقوع همچو حوادث برعلاوه مداخلات بیرونی، عدم کارآیی کافی مراجع امنیتی کشور؛ ضعف وکمبود فعالیتهای کشفی و اطلاعاتی نیز تاجایی میباشد، بنابرآن تامین صلح و ثبات دایمی درکشور ازطریق تقویه وتجهیز نیروهای مسلح وامنیتی افغانستان درصدر وظایف ملی ومیهنی دولت و همه مردم کشورما قرار دارد که باید آگاهانه و مسوولانه به آن توجه صورت گیرد.
ما معتقد و باورمند هستیم که هرآن تیم انتخاباتی که براساس رای پاک مردم افغانستان زمام امور را بدست خواهدگرفت؛ درصورتی موفق و کامیاب بوده میتوانند و حمایت بیدریغ مردم را برخوردار خواهند شد ؛ که در راه تامین صلح وثبات دایمی درکشور و نابودی کامل آنعده از دشمنان قسم خورده ی میهن ما که اعمال به مراتب ظالمانه تر و غیرانسانی تر ازاعمال صهیونیستهای غاصب واشغالگر را انجام میدهند؛ قاطعانه و باشجاعت ومردانگی گام بردارند و راه مصالحه و سازش را با کسانی که حداقل صفات اسلامی و افغانی ندارند آغاز نکنند.
ازآنجاییکه تلفات انسانی وخسارات مالی وارده در ولسوالی ارگون فوق العاده زیاد و برای مدتی قابل تلافی و جبران نمیباشد مطابق تعهدات انجام یافته مراجع دولتی وخصوصی و نهادهای خیریه و افراد و موسسات باامکانات دست داشته در بازسازی و کمک به خانواده های غم دیده سهم انسانی و اسلامی لازم را باید ادا نمایند.ازاینکه تنظیم وبراه انداختن فعالیتهای انسانی خیرخواهانه یکی ازوظایف اولیه مراجع محلی و مرکز میباشد باید مراجع مربوطه به آن توجه عاجل و هماهنگی لازم را داشته باشند.
اهالی سلحشور ارگون درضمن بازدید رییس جمهور حامدکرزی ازآن ولسوالی بتاریخ ۲۷ سرطان عزم و اراده متین شانرا در راه تامین صلح و مبارزه قاطعانه با دشمنان مردم افغانستان درحالی ابراز نمودند ، که سراسرآن ولسوالی راغم و اندوه بی پایان فراگرفته بود.این روحیه شجاعت و مردانگی که با وجود حملات وحشیانه و غیرانسانی در بین مردم ما هنوزهم پابرجاست ، امیدی است برای آینده درخشان وسعادت و خوشبختی مردمی که هم اکنون درخاک و خون غلطیده اند و با آه و حسرت زنده گی میکنند.
کمیته اجراییه حزب مردم افغانستان روح شهدای گلگون کفن ارگون را شاد و خاطرات شان را جاودانه میخواهـد و برای بازمانده گان دلیروقهرمان شان از بارگاه خداوند یکتا صبر جمیل و برای مجروح شده گان این رویداد شفای عاجل استدعا مینمایـد.
ما باورمند هستیم که هرچه زودترمردم ما شاهد سیاه رویی هرچه بیشتر ونابودی قطعی دشمنان شان خواهند بود.
زنده و جاویدان باد خاطرات شهدای گلگون کفن افغانستان!
پوهاند داکتر محمد داوود راوش
رییس حزب مردم افغانستان
بامـداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۲۰۰۷
« قانون» حقوق و امتیازات اعضای شورای ملی
از اساس باطل است!
۲۶ سرطان ۱۳۹۳ش مطابق ۱۷ جولای ۲۰۱۴ ع
در روز های اخیر که افغانستان آماج دور جدید از تجاوزات قرار گرفته ، فعالیت شرارت پیشه گان در مجمو ع کشورگسترش یافته ، همه روزه هموطنان عزیز و بیگناه ما بخاک و خون کشانیده میشوند، بحران اقتصادی و قیمتی دمار از روز گار مردم بیرون کرده و جنجال های انتخاباتی کشور را به ورطه آشوب نزدیک ساخته است ، تا جائیکه « دل کافر» بحال و روز این ملت مظلوم سوخته وتلاش دارند تا از سقوط کشورما جلوگیری نمایند. اما در« خانه ملت » ما این به اصطلاح نماینده گان مردم ، فارغ از تمام این مصایب و خطرات ، از برج عاج پارلمان بفکر بیمه کردن آینده و زنده گی شان میباشند و از پوست مردم به عزا نشسته ما ، باج میخواهند .
فاعتبروا يا أولي الأبصا ر
مجلس ولسی جرگه بتاریخ ۲۱ سرطان قانون حقوق و امتیازات اعضای شورای ملی را در چهار فصل، شامل (۲۰ ) ماده با هشت رای مخالف تصویب نمود.
لب و لباب این قانون تضمین معاش دایم العمر و تامین مصوونیت توسط بادیگاردان تا زمانیکه از دارالبقاٌ تشریف میبرند و با امتیاز پاسپورت سیاسی دایمی و اشتراک در مراسم ملی و رسمی و....
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ضمن محکوم نمودن این امتیازطلبی خلاف قانون اساسی و احوال ناگوار کشور ، مراتب آتی را در این رابطه مطرح مینماید:
اول- طرح و تصویب این قانون در گام نخست از سواد پایین مقنن ناشی میگردد. آنان متاسفانه تا کنون ندانسته اند که صلاحیت ها و اختیارات شورای ملی در چوکات قانون اساسی و دیگر قوانین نافذ تعریف گردیده و باید ملاک عمل قرار گیرند در غیر آن مجوز حقوقی ندارد و هیچگاهی نمیتواند فرا قانون وهر چه را بحال شان مفید تشخیص دهند، بنام « قانون » وضع نمایند.
دوم – همین اکنون در افغانستان « قانون تنظیم معاش مقامات عالیرتبه » نافذ بوده که در شماره ( ۱۱۲۱) جریده رسمی منتشر گردیده است . حقوق و معاشات اعضای شورای ملی در آن مسجل گردیده است. بدینرو طرح و تصویب قانون جدید فقط و فقط اشتهای فوق العاده طراحان را بازتاب میدهد.
سوم- فقره دوم ماده ( ۹۵) قانون اساسی چنین حکم مینماید که :
« پیشنهاد طرح قانون در مورد بودجه و امور مالی صرف از جانب حکومت صورت میگیرد ». ماده (۹۶) قانون اساسی مشعر است که : هرگاه پیشنهاد طرح قانون حاوی تکلیف جدید یا تنقیض درعایدات دولت باشد، بشرطی در فهرست کار داخل میشود که درمتن پیشنهاد مدرک جبران نیز پیش بینی شده باشد.
چهارم- طرح و تصویب این قانون با روح ماده (۲۲) قانون اساسی که « هرنوع تبعیض و امتیاز اتباع افغانستان ممنوع است .» مباینت کامل دارد.
پنجم- وکلا مجلس هنگام طرح، بحث و تصویب این قانون حکم فقره ( ۲) ماده (۸۱) قانون اساسی که چنین حکم مینماید : « هر عضو شورای در موقع اظهار رای ، مصالح عمومی و منافع علیای مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار میدهد» ، را بر طاق نسیان گذاشته است.
بدینرو و با ذکر مواد فوق به آسانی میتوان نتیجه گرفت که :
طرح و تصویب این « قانون » نه تنها روح قانون اساسی را جریحه دار ساخته است بلکه در مغایرت تام به احکام آن قراردارد وبا اصول تقنین وپروسیجر طی مراحل اسناد تقنینی مغایرت دارد و از جانب دیگر عنصر مفیدیت و ضرورت تنها بر اصل منافع شخصی طراحان مطرح است و با احوال ناگوار وطن ، بحران اقتصادی و زنده گی رقتبار مردم همخوانی ندارد.
مگر این کتله وسیع مرتجعین به روز آخرت و داوری خداوندی باور ندارند؟ و از حال ملت بیچاره بی اطلاع اند که در این ماه مبارک رمضان در چند کیلومتری مقر پارلمان ، در سفره هموطنان فقیر شان حتا نان خشک وجود ندارد و...
به عوض اینکه بفکر امنیت دایمی و مصوونیت شهروندان کشور باشند و به آغوش مردم پناه ببرند، حیات و ممات شان را با بادیگاردان گره میزنند.
از اینرو طرح و تصویب این « قانون » از اساس باطل و به قول معروف شرعی « کان لم یکن » میباشد و طی مراحل بعدی آن با احوال مندرج ماده صدم قانون اساسی کشور مصداق ندارد.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا همنوا با اعتراض مردم، منورین و جامعه مدنی این اقدام ولسی جرگه را تقبیح و تلاش برای انفاذ آنرا مایه شرمساری میداند.
با احترام
هیات رهبری
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
بامـداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۲۱۰۷
پیشنـهـاد
( طنز کوتاه )
داکتر حمیدالله مفید
به منظور جلوگیری از تنش های بعدی و به منظور تامین وحدت ملی وإیجاد یك افغانستان مستقل ، نیرومند وبا ثبات، پیشنهاد می شود :
در كشور هر دو رییس جمهور گزیده شوند .
یكی رییس جمهورشب ودیگری رییس جمهور روز.
هر رییس جمهورلازم است تا كابینه خود را داشته باشد ، و وزارتها نیز ٢٤ ساعت فعال باشند ، كارمندان روز در روز وكارمندان شب در شب كار كنند.
درفرایند كشوربا كار وتلاش ٢٤ ساعته گل وگلزارمی شود.
در نامه ها نوشته شود:
داكتر اشرف غنی احمدزی رییس جمهورشب افغانستان
ودر دیگری : دوكتورعبدالله عبدالله رییس جمهور روز افغانستان .
همچنان وزیران نیز :
لطیف پدرام وزیر روز وزارت اطلاعات وفرهنگ
و شاغلی یون وزیر شام وزارت اطلاعات وفرهنگ.
گل محمد خانه سامان روز وشیر محمد خانه سامان شب.
میان دو كابینه وكارمندان رقابت به راه افتد ودرفرایند كشور راه یكساله را درششماه وهزار ساله را در ٥٠٠ سال طی می كند.
ششت ویا زمان كاری رییس جمهوران نیز درهرششماه عوض شود.
دنیا گل وگلزارخواهد شد!
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۲/ ۱۴ـ ۱۹۰۷