کندز:

« ازمیدان های سرد محاربوی ، تا میدان های گرم سگ جنگی»           

 

عبدالوکیل کوچی

در چنین شرایطی که دشمنان افغانستان در وجود گروه های تروریستی القاعده ، طالب وداعش به منظور ترور وقتل ، کشتاروحشت وبه آتش کشیدن هستی و تجاوز به سمت شمال کشور، به خصوص در ولایت قندوز اعزام و انتقال داده می شوند که دراثرحملات وحشتناک شان شهر قندوز را چندین بار به خاک وخون کشانیده صدها هموند قندوزی وده ها افراد قوای مسلح شهید وهزاران نفر زخمی وچند صدهزار نفر دیگر را بی خانمان ساخته ، موسسات دولتی، دیپوهای سلاح ومهمات ودارایی هایی عامه وبیت المال ، بانک ها ،مغازه ها ، دکان ها و خانه های مردم را غارت کرده و به آتش کشیده اند.

گفته می شود با وجود آزاد سازی شهر قندوز از وجود دشمنان ، هنوزهم شعله های آتش در حومه ها ونواحی شهر قندوز زبانه می کشد ومردم در زیرپاشنه های خونین دشمنان طالبی و داعشی فریاد مرگ و آزادی سر داده  ولی گوش های ناشنو و احساس منجمد مسوولان کمترجنبیده وبه فریاد این مردم بی دفاع رسیده گی لازم نمی شود زیرا که بسا فرماندهان نظامی وقوماندان های محلی به جای آن که در میدان محاربات صف آرایی نموده در خط دفاع از نوامیس مردم وآماده گی لازم جنگی در برابر دشمن ، دسایس شوم وهجوم دشمنان را عقیم بسازند ، مصروف عیاشی وخوش گذرانی بوده مردم را به میدان های سگ جنگی کشانیده ودرین کار هرزه وخلاف ارزش های اسلامی کودکان ونوجوانان را از مسیر درست زنده گی آداب واخلاق انسانی منحرف ساخته و از ریختن خون حیوان نیز لذت می برند که این خود آب انداختن به آسیاب دشمنان افغانستان بوده و پس کردن سنگ از سر راه دشمن و هموار کردن راه برای تعرض وتجاوزات بعدی دشمنان افغانستان به خاک و نوامیس وطن است. جهالت به این اندازه که در سرتاسر جهان گوشی نشنیده وچشمی ندیده باشد که انسان قرن بیست و یکم فرصت های طلایی دفاع از وطن را از دست داده خودش بدست خود قبر خود را درست می کند .

در حالیکه شهر قندوز یا کهندژ یکی از شهرهای تاریخی کشور که در واقع نماد شجاعت وطن پرستی ؛ وشهری سرشار ازعلم وفرهنگ و دانش بشری و دارای تاسیسات بزرگ علمی کانون علوم و اکادمیک عصر خود بوده و مردم شریف قندوز همچون دیگر ولایات کشور علم دوست ، بافرهنگ و سرشار از عشق ومحبت ،صل حدوست وباغیرت و افتخار بهترین همزیستی اجتماعی را دارا می باشند . ولی جبر تاریخ و گردش معکوس چرخ براین کسانی را برسرنوشت این مردم حاکم ساخته است که درگزارش ذیل وضاحت کامل دارد .

درین جا توجه خواننده محترم به گزارش مختصری ازآقای فرشاد صالح از آریانا نیوزتحت عنوان : «از میدانهای سرد نبرد ها  تا میدانهای گرم سگجنگی در قندوز » جلب میگردد .

به این مفهوم آمده است که « با سرد شدن هوا انتظار می رفت که فرماندهان نظامی به میدان های نبرد رفته و طالبان را از حومه های شهر قندوز عقب بزنند . ولی دیده می شود که هیچ برنامه ای برای سرکوب گروه های شورشی درین ولایت وجود ندارد و فرماندهان محلی به جای رفتن به میدان نبرد به میدانهای سگ جنگی رفته ودر گیر جنگ سگ های هزار دالری شان است. ارزش سگ های جنگی در میدان های سگ جنگی به هزاران افغانی و هزاران دالر امریکایی می رسد. آنجا بیش تر در روزهای جمعه گواه سگ جنگی است درین میدان وکسانی که علاقمند سگ جنگی هستند حتا در برابر هزاران افغانی وهزاران دالر امریکایی قمار می زنند» یکی دیگر از تماشاگران می گفت که : « این ها اکت می کنند ،اکت بدماشی می کنند قوماندانان....»

آقای صالحی به ادامه گفتند : « نگهداری سگ  های جنگی بدوش نوجوانان وکودکان شده است وبیش تر این کودکان به جای فراگیری آموزش وپرورش مصروف گردش سگ های جنگی اند وحتا این کودکان نیز تشویق به سگ جنگی شده اند .سال های زیادیست که فرماندهان محلی وکسانی که خود را درین حوزه ها بدماش می دانند به میدان سگ جنگی آمده وبه ارزش صدها هزار افغانی را به گونه قمار بالای سگ جنگی می پردازند.اما حکومت به ظاهرهیچ برنامه ای را برای متوقف ساختن این سگ بازی ها ندارد.»

این درحالیست که مدت کمی پس از آن اخباری به نقل از سایت وزین همایون از« کشف کارخانه بزرگ بم سازی گروه تروریستی طالبان در بلخ وهمچنان خبر اولین هنگ منسجم داعشی از ننگرهار سر بیرون کرد » به نشر می رسد . این است  شرایط  اوضاع  واین است روزگارملتی که از یک سو در چنبره و چنگال طالب وداعش و از سوی دیگر در زیر امر قوماندانان محلی به گروگان نشسته اند . اینست همان مدعیان اسلام که گاهی بنام جهاد می سوختاندند ومی کشتند  وگاهی بنام طالب و القاعده سر می بریدند  واکنون بنام داعش قتل عام می کنند . قوماندانان محلی و فرماندهان نظامی با گرفتن امتیازات کلان از دولت و اندوختن ثروت های میلیون دالری مصروف خوش گذرانی خود هستند وملتی هردم شهید را در مکاره بازار دین به بازی مضحکانه نگهمیدارند .

آنانی که در بلند گوها بزعم خود ناجی وطن خود را معرفی می کنند ، آنان نقش بازیگران بزرگ وحامیان خارجی خود را نادیده گرفته برد جنگ نیابتی متجاوزین بزرگ خارجی را  بنام خود قلمداد نموده ، آیا مدافعین اسلام همین ها بودند که ده ها بار زهرشکست طالب را چشیده واکنون با وجود پیشروی های طالب وداعش بر نوامیس همشهریان وهموندان مظلوم ما باز هم مصروف عیش ونوش وبازی با حیوانات می باشند دین اسلام وطن را همین ها نجات داده اند .

 همچنان حزب اسلامی  گلبدین که هزاران مکتب را به آتش می کشید و طلاب معارف را به جرم دانشجویی وانسان را بجرم انسایت می کشتند ، حالا از ریختن خون حیوان بی گناه نیز لذت می برند. آنها زمانی که  خواندن دروس در مکاتب را گنه کبیره می شمردند وموجودیت مکاتب را برخلاف اسلام تبلیغ کرده و به آتش می کشیدند  ولی حالا همان مدافعین پیروزمند ؟ اسلامی سگ جنگی وغارت گری را مطابق به کدام نوع اسلام جایز می دانند؟

  آنانی که زیر ساختارهای اقتصادی را تخریب ومکا تب ومدارس را به آتش کشیدند به این ترتیب جوانان را از حق کار وتحصیل محروم ساخته ومجبور می سازند که به جای تحصیل، یا اجیرطالب وداعش شوند ویا در خدمت فرماندهان محلی و پرورش دد ودام قرار بگیرند.  آیا همین بود مزایای دفاع از اسلام ؟

علمای اسلام و روحانیون که وظیفه رهنمایی و ارشاد در بین مردم را دارند کجاهستند که جوانان محروم از تحصیل را از گزند جهالت و بهره گیری فرماندهان محلی نجات دهند . نگذارند تا نوجوانان وجوانان در خدمت گروه های مسلح مخالف دولت بپیوندند . کجا هستند آن مدعیان مذهبی که در روز جمعه مبارک سگ جنگی را منع کرده ومردم را به سوی صراط المستقیم راهنمایی کنند. کودکان صغیر را به عقد زورمندان مسن نداده از حقوق انسانی آنها و هزاران کودک و نوجوان گروگان شده در دست زورمندان دفاع نمایند ، آیا آنها منحیث عالم صل حدوست مسوولیت های خود را در قبال پرسش روز بازخواست ادا نموده و در باره بدی جنگ و ارزشمندی های صلح توانسته اند که جلو جنگ را بگیرند ومردم را به امر دفاع از وطن ، صلح و نوامیس ملی بسیج بسازند . تا جایی که از ملا های پاک نهاد وطن دوست انتظار می رود که خط سیاه طالب داعش را با تمام جنایات آنها برای ملت واضح ساخته ومردم را برای عقیم ساختن ودفع تجاوزات دشمنان وطن وگماشتگان خارجی آنها بسیج ومتشکل سازند وظیفه ملاهای دینی درین مقطع حساس تاریخی تشریح وتوضیح مسایل بزرگ صلح بر جنگ است که برای مردم ارزش حیاتی دارد .

در چنین شرایط ناامن وناگوار کجاست دولت مردانی که با همه نفاق وشقاق داخلی که دارد خودش را وحدت ملی می خوانند ولی بسا فرماندهانش را به حالت خود رها کرده بی آنکه ایشان را به وظایف اصلی شان درراه دفاع از وطن متوجه ساخته مورد تشویق و پشتیبانی قرار داده واز کارهای هرزه وکشنده برحذردارد.

با آنکه قوای مسلح و امنیتی تا آخرین نفس درسنگر دفاع از هر وجب خاک وطن وبه خصوص شهر قندوز قرارداشته وشجاعانه از آن پاسداری می کند ولی نرسیدن کمک های به موقع دولتی عقب جبهه را خالی گذاشته که گاه گاهی به غلبه دشمنان منجر می شود.

در حالیکه دشمن تا لب دروازه های همه گان رسیده است دولت می باید هر چه زود تر برای مفرزه های مسلح دفاعی قندوز وسایر ولایات نا امن تدابیر اکمالاتی لوژیستکی ومساله تعلیمات مداوم مسلکی وآموزه های میهنی را در صدر وظایف خود قرارداده وبلند بردن ظرفیت توانایی قوای مسلح در نقاط استراتیژیک کشور وبه خصوص قندوز از الویتهای کاری دولت باشد . در غیر از آن اگر اوضاع نابسامان وخودسری ها چنین ادامه یابد، چه می توان از دولت ونهادهای دولتی توقع نموده وبه کدام چشم اندازی امید وار وبه آینده روشن باورداشت .

در چنین حال و هوا یگانه راهی که برای ملت باقی مانده است آنست که تمام مردم آگاه وچیزفهم کشور اعم از گروه های وطن پرست وصلح دوست ، احزاب وسازمان های سیاسی علما و روحانیون پاک نهاد کشور در یک طیف وسیع و در یک تشکل عظیم وگسترده ملی بسیج شوند تا فرصت های ناچیز موجود بدفاع از وطن ونجات مردم زمینه ختم جنگ را فراهم سازد و به صلح پایدار دسترسی حاصل گردد وبه این ترتیب از وطن آبایی مان دفاع لازم صورت بگیرد .

 

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۷ـ ۲۱۰۱

نقش مبارزات ملی و تاریخی مردم کشورما در تاسیس ح د م خ ا

 

علی رستمی 

پنجاه ودوسال قبل در ۱۱ جدی خورشیدی ۱۳۴۳ به خاطر « رنجهای بیکران مردم افغانستان» جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان ، درشهرکابل تشکیل گردید ، این امر رویدادی بسی عظیم و تاریخی بود درحیات سیاسی واجتماعی زحمتکشان افغانستان. 

افغانستان مانند بساکشورهای منطقه و جهان دارای تاریخ باشکوه و مشحون از مبارزات دلیرانه و وطن پرستانه می باشد . نیروهای روشن ضمیر ، ملی و وطن پرست کشورما، بادرک از ارزش های دموکراتیک ، بخاطر آزادی ، گسترش عدالت اجتماعی و تحقق مولفه های قانون بشری براساس جو سیاسی که پیش و بعد از جنگ اول جهانی و دوم درجهان بوجود آمده بود، با تشکل سازمان ها وحلقات قانون خواهی به مبارزه سیاسی واجتماعی در جامعه قد علم کردند. مشهورترین حلقات وگروه های سیاسی  نخستین بار زیر نام نهضت « مشروطه خواهان » به مبارزه علیه نظام خود کامه حاکمیت فیودالی  و استبداد شاهی الی ختم حاکمیت حبیب الله خان رشد و گسترش پیدا کرد. بعد ازکشته شدن امیرحبیب ا لله توسط اعضای این نهضت نظام جدید مترقی وملی تحت رهبری امان الله خان غازی  تشکیل شد. امان الله خان بعد از اعلام استقلال افغانستان از انگلیس ها ، تشکیل حکومت اصلاحات مترقی را روی دست گرفت. 

 در گام نخست حلقات روشنفکری درپایتخت انکشاف کرد. این گروه های  اصلاح طلب درمحور سه گروه وسازمان ها بنام: لیبرال های دربار که درآرزوی اصلاحات دردرون نظام بودند.گروه دومی: حزبی را بنام «جمعیت سری ملی»   که عمدآ تحصیل کرده های دموکرات را تشکیل میدادند ، درمکاتب کابل اهداف ومرام خود را ازطریق ترور وکودتا می خواستند عملی سازند. 

دسته سومی: روشن کران  وتحصیل کرده گان انفرادی بودند، که خارج ازدربار به شکل انفرادی براساس رفاقت های شخصی مبارزه می نمودند.اهداف آنها درقدم اول دولت مشروطه واصلاحات اجتماعی ـ اقتصادی در جامعه بود. این نهضت روشنگری الی حکومت امانیه بنام مشروطه خواهان درتاریخ یاد گردیده اند.  بعد ازسقوط دولت امانیه این سازمان ها وحلقات در زمان پادشاهی حبیب الله کلکانی و پادشاهی نادرخان غدار که فضای ترور اختناق سیاسی حاکم شده بود، به اثر استبداد وظلم بی رحمانه ضد بشری نادر خانی ،همه متلاشی ، پراگنده و یا بنام  مشروطه خواهان  کشته و زندانی شدند. بعد ازکشته شدن نادرخان ،پادشاهی ظاهرشاه و رویکار آمد ن  صدارت شاه محمود خان با اعلام دموکراسی و قوانین دموکراتیک و شروع آزادی وانتخابات بلدیه وشورای ملی ،احزاب وحلقات جدید با تشکیلات و مرام های مترقی ،در موجودیت فضای نوین سیاسی جهان،   بعدازجنگ دوم جهانی و دوقطبی شدن جهان درمحور نظام های کاپیتالیزم وسوسیالیزم ،  بوجود آمدند. ازآن جمله حزب ویښ زلمیان، حزب دولتی دموکرات ملی، جمعیت وطن و حزب خلق تشکیل گردید، که توسط روشنفکران ملی و دموکرات باشتراک نماینده گان اقشار جامعه با برنامه های ملی ودموکرات مترقی ومتاثر از ایده های سوسیالیستی ولیبرالیستی که درجهان حاکم بود، بنیان گذاری شده وهرکدام برای اهداف خویش درمیان مردم فعالیت می نمودند.  

 بعد از ختم صدارت شاه محمود و محمد داوود خان ، داکتر یوسف خان  برای اولین بار خارج ازخانواده سلطنتی به صدراعظمی انتصاب گردید. که پاد شاهی مطلقه به مشروطه اعلام  وپارلمان دوباره فعال وضمنا آزادی های فرهنگی که بنام آزادی« نیم بند وتاجدار» مشهوراست بوجود آمد.قانون احزاب تدوین وبرای توشیخ به محمد ظاهرشاه سپرده شد، اما تا اخردوره سلطنت  امضا نگردید.با آنهم حلقات وگروه ها وشخصیت های سیاسی با استفاده از وضع بوجود آمده استفاده کرده واحزاب مورد علاقه خویش را تشکیل وبه شکل نیمه علنی ومخفی به مبارزه آغاز نمودند . از آن جمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان به ادامه مبارزه آزادیخواهانه وعدالت پسندانه نیاکان ونسل های گذشته، به تاریخ ۱۱جدی سال ۱۳۴۳ خورشیدی برابر اول جنوری سال ۱۹۶۵ ترسایی با پرپایی نخستین کنگره خود به اشتراک نیروهای ملی و دموکراتیک ، تحت کمیته تدارک تشکیل گردید. دراین کنگره  شادروان نورمحمد تره کی منشی عمومی و شادروان ببرک کارمل منشی اول کمیته مرکزی حزب دموکرات خلق افغانستان با رآی سری ا نتخاب شدند . برای اعتلای  ریشه های  بنیادی امور جامعه و نابودی کامل مناسبات عقب مانده یی فیودالی ، ظلم واستبداد سلطنتی و ملک الطوایفی وایجاد جامعه نوین مترقی ، گام به  میدان مبارزه  سیاسی ،اجتماعی واقتصادی  گذاشت .درزمانی کوتاهی توانست که هزارن تن ازنماینده گان پیشتاز ونخبه گان تحصیل کرده و روشن ضمیر را به دورخود بسیح نماید، و با رویکردهای مختلفی مبارزه درجامعه به مثابه نیروی مدافع زحمتکشان اعم از کارگران، دهقانان وسایر اقشار اجتماعی تبارز کرد ،از طریق میتنگ ها ومحافل سیاسی ومبارزه پارلمانی ازشهرت عظیمی درمیان توده های برخوردار گردیده ، صدای برحق مردم را  با رویکردها وگفتمان مختلفی سیاسی به گوش حاکمان وقت می رساند.برای بهبود زنده گی مردم ، رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ازانجمله شادروان نورمحمد تره کی و زنده یاد ببرک کارمل با مسوولین بلند پایه دولت وحکومت های وقت ، برای اصلاح جامعه به نفع مردم  از نزدیک ملاقات وپشنهادات ها ونظریات خودرا ارایه می داشتند، طوریکه رفیق وکیل یکی از با تجربه ترین کادرهای رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان درکتاب زیرعنوان «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان » درصفحات ۱۰۶ ،۱۰۷ و۵۵ در مورد تماس و ملاقات های  رهبری حزب  با رهبران حکومت وقت ، براساس نیت نیک مردم دوستی وخدمت به وطن  به مثابه شخصیت های ملی و دموکراتیک برای بوجود آوردن اصلاحات ، غرض تحقق ارزشهای بشری  و پلان های مترقی به نفع کارگران و زحمتکشان مشوره های لازم ارایه می کردند .بر علاوه ازطریق  پارلمان  در انتخابات دوره دوازده وسیزده شورا درداخل پارلمان توسط نماینده گان منتخب حزب مانند جاویدان نام ببرک کارمل ،اناهیتا راتب زاد ونوراحمدنور به  سمع شان رسانیده می شد. ح د خ ا بعد ازتاسیس ،مرامنامه واهداف دور نزدیک خود را ،توسط جریده خلق و پرچم برای درک و روشنی اذهان مردم به نشر می سپرد، که مورد پشتبانی واستقبال نیروهای ملی ودموکراتیک  قرارمی گرفت. شادروان ببرک کارمل  درمقالات منتشره در پرچم ،اهداف، وظایف وسیاست های حزب را توضیح می داد و چنانچه شادروان کارمل درسر مقاله شماره نخست جریده پرچم  تحت عنوان« نگاه به وظایف ملی ما دراین مرحله تاریخی» در رابطه هدف غایی حزب که درمرامنامه منتشره ح.د.خ.ا که درجریده خلق ازآن ذکر بعمل آمده بود چنین نگاشته است:« افغانستان درمرحله مبارزه وجنبش دموکراتیک وملی قرار دارد،نه درمرحله"هدف غایی"که بعضی ها ناشیانه وعوامفریبانه آنرا بحث مساله روز وجز وظایف وهدف نزدیک سیاسی طرح میکند» . 

 رهبری ح.د.خ.ا از جمله شادروان ببرک کارمل  معتقد بودند، که مبارزه مسالمت آمیز وروشنگرانه ملی ومترقی برای تغیرات بنیادی وترقی خواهانه وعدالت پسندانه،با فعالیت سیاسی میان مردم ،با ارتقای  سطح شعور مردم ،  به تدریج می تواند درافغانستان با پشتبانی وسیع مردم عملی شود؛ هرگونه عمال ماجراجویانه ای نظامی را برای رسیدن به هدف رد می کرد. طوریکه رفیق وکیل درکتاب «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان »  به استناد از قول حسن شرق در مورد ملاقات محمد داوود و ببرک کارمل قبل از کودتای 26 سرطان 1352 درصفحه 137 جلداول چنین نگاشته است: « ببرک کارمل: چون شما(محمدداوود) مطابق قانون اساسی حق فعالیت سیاسی ندارید، اگر بخواهید می توانید از سه طریق استفاده نمایید. 

۱ـ یک روزنامه یا جریده بنام شخص دیگر امتیاز بگیرید ونظریات خودرا به نشر برسانید تا زمینه فعالیت های سیاسی شما میسر و مساعد گردد. 

۲ـ اگر امکان داشته باشد، با اعلیحضرت راه مفاهمه را باز نمایید و بهترین راه خدمت گزاری به شما این خواهد بود که شما در صورت امکان نایب سلطنه شوید. 

۳ـ کودتا با روش مبارزه ایدیالوژیکی  ما  متضاد بوده وآنرا یک عمل خاینانه وضد منافع ملی می شماریم وهرکسی به این راه اقدام کند ما طرف مقابل آنها قرار خواهم داشت.»  

  مقالات واسناد تاریخی گواهی می دهد که حزب دموکراتیک خلق افغانستان به صفت حزب ترقی خواه وملی از بطن جامعه روشنفکری بر اساس الگوهای تاریخی و ملی بوجود آمده ، و تغیرات دموکراتیک ملی  رابه نفع مردم در اولیت های وظایف اهداف خود قرار داده بود. اما وضع سیاسی ملی ، جهانی ومنطقه وی ،که براساس کشمکش های جنگ سرد میان دوقطب  امپریالیزم وسوسیالیزم در راس امریکا واتحادشوروی وجود داشت ،ح.د.خ.ا مجبور شد، تا بایکی ازاین قدرت ها پیوند همکاری و دوستی را بعداز کسب قدرت انتخاب نماید. حزب بنابر تجارب تاریخی، بعداز کسب قدرت در هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی ، برشالوده یی مناسبات دوستی وهمکار و حسن همجواری که درفرآیند تاریخی بعد ازکسب استقلال افغانستان از زمان حکومت امانیه الی سقوط دولت جمهوری داوود خان با کشور اتحادشوروی سوسیالیستی وجود داشت،آنرا تمدید وبا رویکرد نوین سیاسی، به خاطر پشتبانی وتحقق اهداف انقلابی خویش  ادامه داد.به این رو ،قراردادهای جدید میان هردوکشور برای همکاری های  وکمک های بزرگی اقتصادی ،اجتماعی  ونظامی  بعد ازقیام نظامی هفت ثور توشیح، ودرعمل بادرنظر داشت شرایط حساس  وپیچیده یی کشور به مردم افغانستان صورت گرفت.  

 زمانیکه جمهوری  دموکراتیک  جوان افغانستان ، تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بوجود امد ، آعمال تخریبکارانه توسط احزاب بنیادگرایی اسلامی وعقب گرا که قبل از قیام هفت ثور درزمان  محمد داوودعلیه نظام جمهوریت  وی به پاکستان لانه کرده بودند؛  در گوشه وکنار افغانستان  قیام های مسلحانه را با کمک دولت پاکستان و جهان غرب درراس امپریالیزم امریکا سازماندهی و شروع نموه بودند، با ازبین رفتن دولت محمد داوود دست ازاین عمل شنیع وحنایتکارانه دست نه کشیدند ،بلکه تحت رهبری دستگاهی جاسوسی ای. اس. ای  کمپ های  نظامی راغرض تربیه آنها درخاک پاکستان گسترش داده و برای تخریب کاری وخشونت وازبین بردن نهادهای مردمی واجتماعی دولت، به افغانستان زیر نام جهاد گسیل داشتند، وکوشیدن تا نفاق و دشمنی را درمیان افغان ها تشدید  بدهند، تا دولت جوان دموکراتیک افغانستان رادرنطفه خفه واهداف باداران منطقه وی وجهانی خودرا عملی سازند. جنگ های تخریبی احزاب هفت گانه وهشت گانه یی پاکستان وایران مجهز با سلاح های مدرن غربی از یک سو و اختلافات درونی جناحی حزب وتندروی و افراط گرایی باند امین درجهت تحقق برنامه های  دولتی از دیگر سو، زمینه ساز تشدید قیام های مسلحانه  دژخمیان گروه های احزاب اسلامی درگوشه وکنار کشور وپیش روی آنها در نقاط مختلفی کشور گردید ، هرروز فضای سیاسی در دردرون حزب و دولت میان رهبران  متشنج ترمی گردید . این امر باعث تضعیف روحیه رزمی دفاع از حاکمیت دولت وسقوط شهرها بدست اِعمال نیروهای پاکستانی  وایرانی میشد. حفیط الله امین برای غضب قدرت از هیج نوع اعمالی فردمنشانه درخارج وبیرون دولت وح.د.خ.ا دریغ نمی ورزید؛ برای رسیدن به این هدف ، تمام مخالفین خود را کنار زده ،ازجمله  شادروان نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق را، ناجوانمردانه توسط افرادخود به شهادت رسانید ، که  این عمل باعث تشدید تشنج وبر خوردهای مسلحانه ، میان طرفداران  تره کی و امین  درداخل حزب گردید ؛ افغانستان دریک باتلاق کشمکش های سیاسی داخل حزبی و گروهای مسلح تنظیم های جهادی خارجی تبدیل ، وحاکمیت دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان به سقوط مواجه شده بود . بر اساس  این همه حرکات های ماجراجویانه حفیط الله امین درسطح منطقه وجهان باعث شد، تا اتحادشوروی برای نجات حزب ودولت ج د ا  وحفظ  امنیت سرحدات جنوبی خود ،نظر به تقاضای دولت ج ا که درزمان زمامداری حفیظ لله امین و تره کی چندین بار تقاضا شده بود، کمک نظامی خودرا برای دفاع از ج د علیه تجاوزات کشورهای منطقه که با پشتبانی ایالات متحده امریکا ،ایران وعربستان سعودی  صورت می گرفت به افغانستان اعزام نماید، که بعدازآن فصلی جدیدی سیاسی درکشور گشوده شد. عبدالوکیل در کتاب « از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان » علت اعزام عساکر شوروی را چنین بازتاب داده است

۱ـ قتل نورمحمد تره کی،

 ۲ـ ترس از ارتباط امین با سی. آی.ای ونزدیکی با پاکستان،

 ۳ـ قیام ها واعتراضات مردم علیه استبداد رژیم در ولایت،

 ۴ـ نگرانی وتشویش اتحادشوروی ازمداخله امریکا

 ۵ـ نگرانی وتشویش اتحادشوروی از سرحدات جنوبی آن کشور،

۶ ـ عدم تصویب معاهدهء سالت 2 وحضور نیروهای نظامی امریکا درخلیج فارس،

 ۷ـ بهبودی روابط امریکا وجمهوری توده یی چین،

 ۸ـ نصب راکتهای میان برد اتومی دراروپایی غربی،

 ۹ـ فرضیه توسعه طلبی نظام سوسیالیستی جهانی و دستیابی به آبهای گرم ." 

همچنان به ادامه می افزاید: «چنانچه درتمام فیصله ها وتصامیم رهبری اتحادشوروی دراین دوران دلواپسی ودودلی، درمورد فرستادن قوای شان به افغانستان بطور روشن و واضح مشاهده می گردد. آنها تمام خطرات وعواقب فرستادن قوای نظامی خود را به افغانستان می دانستند . چنانچه  به تقاضای های مکرر تره کی وامین برای فرستادن به اشکال گوناگون بطور کلی جواب رد می دادند. ولی بالاخره به خواست آنها جواب مثبت داد ودرآغاز واحد های کوچک وبعدأ نیروهای تقویتی بیشتر نظامی را درمناطق حساس چون میدان هوایی بگرام وتپهء تاج بیگ فرستادند.» 

 بعد از تحول شش جدی ۱۳۵۸  نظر به فیصله رهبری جمعی کمیته مرکزی ح.د.خ.ا شادروان ببرک کارمل به حیث منشی ورییس شورا انقلابی ج دا که بعد ازقیام نطامی هفت ثور منشی اول کمیته مرکزی ح .دخ.ا ومعاون شورای انقلابی جمهوری د ا نیز دراین پست وظیفه داشت، انتخاب گردید. رهبری جدید درحزب ودولت در تلاش بودند، تا تمام انحرافات که درزمان امین بوجود آمده بود آنرا اصلاح وانقلاب را به سوی مسیر درستش سوق واداره نمایند.   شوربختانه که دشمنان داخلی وخارجی انقلاب ثوربه سطح منطقه وجهان یکبار دیگردست را باهم یکی کرده جنگ اعلام ناشده  را علیه دولت ج دا گسترش و سازماندهی  نمودند. با قراردادن سلاح های مدهش پیشرفته  به اختیار نیروهای عقب گرایی تاریک اندیش وسنت گرا،جنگ را علیه نیروهای مترقی ودموکرات به یک جنگ طولانی ایدیالولوژیکی تبدیل نمودند. تمام امکانات و نیروی خویشرا دراین عرصه بسیج ساختند، تا پای شوروی درافغانستان  هر چه چُقرترفروبرود ، تا انتقام شکست جنگ ویتنام را از اتحادشوروی بگیرند.  وکیل از نقل از ولیم کیسی رییس سابق سی .آی.ای  درمصاحبه با رادیوی بی بی سی در ۳۰ دسمبر ۲۰۰۴ درصفحه ۳۹۸ کتاب « از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دمکراتیک افغانستان» نگاشته است:« به بسیاری آرامی ، اکثر دولت های شرق میانه وعربی ، زندان های خودرا از افراد مضر خالی وآنها را به امید های فراوان به جهاد فرستادند تا درانجا شهید شوند. تعدادجنگ جویان خارجی وعربی  درافغانستان به ۶۰ هزارتن میرسند». 

چنانچه نظر به اظهارات برژنسکی مشاور امنیت ملی امریکا ، درکتاب «حقایق پشت پرده افغانستان» بقلم سلیک اس هاریسون در رابطه به تصمیم گیری  تشدید جنگ در افغانستان چنین تحریر یافته است: « دراواخر ۱۹۷۸ واوایل ۱۹۷۹ میلادی برژنسکی ودابس هرکدام روی اهدافی که مخالف دیگری بود، کارمی کردند. برژینسکی به طور مداوم سعی می کرد رییس جمهور را ترغیب کند که صلاحیت های کمیته بررسی سیاست خارجی سیا به سرپرستی وزیر خارجه را به کمیته هماهنگی ویژه شورای امنیت ملی ـ که خود او به عنوان مشاور امنیت ملی تصدی آن را به عهده داشت ـ انتقال دهد وبدین ترتیب اختیارات ونس( وزیر خارجه امریکا در زمان کارتر) را کاهش دهد دراین صورت برژنسکی می توانست یک سری اقامات تهاجمی علیه شوروی انجام دهد تا پای ان درقضیه افغانستان کشانیده شود، بدون اینکه وزارت خارجه چیزی زیادی ازآن بدانند.» بنان از شواهد فوق معلوم است که ایالت متحده امریکا پیش از آمدن قوتهای اتحادشوروی درافغانستان پلان های شوم تخریبکارانه ومدهش ضد بشری رادرمقابل زحمتکشان افغانستان طرح ریزی میکرد. 

با کمک های مادی ومعنوی اتحادشوروی و تدابیر وتحقق پلانهای مترقی به نفع کارگران وزحمتکشان کشور کارهای بسی عظیم وبی شایبه درطول ۹ سال ازموجودیت نظامیان شوروی درافغانستان انجام کردید . با نهادینه ساختن حکومت قانون وحقوق مساوی زن مرد براساس ارزش های شهروندی  وتطبق پلان های اقتصادی و اجتماعی به نفع زحمتکشان اخص کارگران، دهقانان وکارمندان دولت وسایر اقشار متوسط ومرفه ساحه نفوذ دولت ج دا هرروز بیشتر تحکیم می یافت ، مردم به حقانیت آرمانهای ح د خ ا پی می برد اند.درتما م عرصه اقتصادی واجتماعی ونظامی غرض ، تامین امنیت کشور سهم فعال می گرفتند. گروه های عقب گرایی اسلامی آهسته آهسته اعتماد ونفوذ خوی شرا درمیان مردم از دست می دادند . اما با رفتن عساکر شوروی ها به کشور شان مطابق به قرارداد مورخ ۱۴ اپریل ۱۹۸۸میان وزرای خارجه افغانستان وپاکستان در ژنیو و اعلام مشی مصالحه ملی یک جانبه از جانب شادروان نجیب الله عساکرشوروی  به ان شتاب که امده بودند به همان شتاب، رفتند. بعد ازان دولت جمهوری افغانستان  سه سال دفاع مستقلانه ازخود نمود. اما متاسفانه که باز هم تاریخ  به اثر اختلاف های درون حزبی وخودخواهی ها وفردمنشی های رهبری فرگشت کرده وبا  تغیر جهان دوقطبی به یک قطبی با ازبین رفتن اتحادشوروی ومعامله های سیاسی بالای سرنوشت زحمکشان کشور به سطح ملی وبین المللی  زیر  نام مصالحه ملی، قدرت به سیاه ترین گروهی عقب گرایی تاریخ انتقال یافت وشرایط برای مداخله مستقیم نظامی  بادران منطقه وی و بین المللی شان  درکشورمهیا وهست و نه بود تمام افتخارات مادی ومعنوی تاریخی کشور به حراج آنها گذاشته شد.  نه تنها صلح تامین نه شد بلکه جنگ وخون ریزی  تا امروز ادامه  پیدا کرد. زمینه اشغال افغانستان توسط ۴۸ کشور جهان در راس ناتو وامریکا مساعد که تاامروز این غایله ادامه دارد.  

شوربختانه حوادث تلخ تاریخی که ناشی از خودخواهی ،قدرت طلبی ، بی اعتمادی ،عدم صادقانه ء وحدت  اندیشه وی ،سازمانی و تشکیلاتی  و اتکا به نیروهای بیگانه بالای ح د خ ا به نوع از داخل وخارج تحمل شده بود،نه توانست اهداف خویشرا کاملأتحقق ببخشد. باهمه تلفات مادی ومعنوی و جانفشانی  ومبارزه صادقانه وخدمتگذاری به مردم  که درطول تاریخ بی نظیرو بی مانند هست ،  هویت ملی ان کم رنگ وپایه های توده یی آن در کشور تضعیف و زمینه ساز آن شد تا نیروهای سیاه تاریک اندیش سنت گرا به قدرت برسند.  

چانچه وکیل درکتاب خود درمورد مصاحبه شادروان ببرک کارمل با مصطفی دانش روزنامه نگار اشپیگل المانی  بعداز قدرت رسیدن تنظیم های جهادی درشهر حیرتان، چنین نگاشته است:  «عبرتی که من از مجموع تحولات آغازشده از هفتم ثور تا سقوط رژیم گرفته ام،این است که هیچ قدرتی نمی تواند و نمی خواهد ملت ومردم دیگری را برای رسیدن به استقلال و آزادی و ترقی کمک کند، مگرآن که تحت چنین عناوین اهداف خویش را به پیش ببرد .» 

با این همه تجارب و قربانی های مادی ومعنوی در طول چهار دهه درافغانستان، هنوز هم رهبران حاکم امروز نه توانستند که از تجارب تلخ گذشته پند بگیرند.   وطن را ازتاثیرات ، حمایه و دستبرد کشورهای بیگانه  که درجهت تحقق اهداف استراتیژیکی خود می باشند نجا ت دهند . یک کشور مستقل و آزاد وسربلند آباد نمایند. دسیسه وتوطیه ها  بازهم درآبستن هست ، وحدت قومی وملی کشورما اماج حملات دشمنان خارجی برای تحقق اهداف خویش قرار گرفته، هرروز پدیده های منفی خشونت های قومی سازماندهی شده ومی خواهند از این طریق اختلافات قومی زبانی ومحلی  را همان قسمی که درپایان سقوط جکومت شادروان نجیب الله  تشدید یافته بود، سناریوی آن  شعوری توسط عاملین دولت  درحال اجرا می باشد . مانند ادعای خجالت آوری ایشجی سابق معاون ولایت جوزجان در رابطه به استفاده جنسی از وی توسط جنرال دوستم وافرادش،برضد جنرال دوستم معاون اول رییس جمهور، به دستور فعالان حکومت اشرف غنی و کشورهای غربی سازماندهی شده است. تا جنرال دوستم که  باعث ممانعت جابجا شدن طالب وداعش درشمال میباشد و سرسختانه ازوطن وحاکمیت ان دفاع مینماید ، ازمقامش دور وآنرا خلع قدرت نمایند. تا پلان های شوم آنها مورد تحقق قرار گیرد. 

نابود باد دشمان وحدت ملی افغانستان! 

درود به روان پاک شهدای ح د خ ا که به خاطر آزادی ، ترقی وعدالت اجتماعی درکشورجانثاری نمودند. 

 

« تقلای دَم مرگ جسدهای سیاسی »

دیپلومات های روسی از خاک ایالات متحده اخراج شدند

 

مناسبات دیپلوماتیک رودربایستی نمی‌ شناسد: اخراج کنی، اخراج می ‌شوی. این قاعده امر است؛ به ‌ویژه اگر یک طرف متهم به دخالت در امور داخلی طرف دیگر باشد. اما این اصل دیپلوماتیک زمان و مکان می‌ شناسد. کافی است یک طرف معادله را کرملین و طرف دیگر را کاخ سفید قرار دهید که تنها سه هفته با روی‌ کارآمدن دونالد ترامپی فاصله دارد که کابینه‌ اش و در راس آن  وزیر امور خارجه سوابق دوستی دیرینه‌ ای با مقامات روس در کارنامه خود دارد. آن ‌گاه دیگر شاید حتا اخراج ٣٥ دیپلومات روس به اتهام دخالت در انتخابات ریاست ‌جمهوری ایالات متحده امریکا نیز نتواند ماسکو را متقاعد کند که به رسم معمول و در اقدامی تلافی‌ جویانه، دیپلومات‌های امریکایی را اخراج کند. شاهد این مدعا نیز بیانیه روز گذشته ولادیمیر پوتین، رییس ‌جمهوری روسیه بود که نشان از احتیاط مقامات کرملین در قبال هرچه محدود تركردن مجراهای دیپلوماتیک بین دو کشور دارد.
کرملین در حالی روز گذشته تصمیم باراک اوباما، رییس‌ جمهوری ایالات متحده مبنی بر اخراج دیپلومات‌های روس را اقدامی تحریک ‌آمیز در راستای وارد آوردن هرچه بیشتر لطماتی بلندمدت به روابط دو کشور دانسته و خاطرنشان کرده دولت قصد ندارد با صدور دستور اخراج، دیپلومات‌های امریکایی را به درد سر بیندازد که تنها ساعاتی پیش‌ تر سرگیی لاوروف، وزیر خارجه آن کشور، از ارایه پیشنهاد‌ها خود به پوتین برای اخراج ٣٥ دیپلومات امریکایی  در روزهای آتی خبر داده بود. لاوروف با بیان اینکه اتهامات واشنگتن علیه ماسکو درباره مداخله در انتخابات ٢٠١٦ ترسایی بی ‌پایه و نتیجه تلاش‌های اوباما برای شانه ‌خالی ‌کردن از شکست‌هایش در عرصه سیاست خارجه است و از سوی دولت بی ‌پاسخ نخواهد ماند، اعلام کرده بود از رییس‌ جمهوری آن کشور خواسته تا ٣١ نفر از اعضای سفارت امریکا در ماسکو و همچنین چهار نفر از کارمندان قونسلگری امریکا در سن پترزبورگ را عناصر نامطلوب اعلام و آنها را از خاک روسیه اخراج کند. این ها جدای از واکنش شدید دیگر مقامات دولتی و پارلمانی روسیه به اقدام اوباما بود که از اظهارات ماریا زاخارووا سخن گوی وزارت خارجه آن کشور، در تشبیه مقامات کاخ سفید به بازنده گانی کوته‌ بین در سیاست خارجه تا سخنان کنستانتین کوساچیوف، دبیر کمیته امور بین‌المللی دوما، را در بر می ‌گرفت که اقدام اخیر ایالات متحده را تقلای دَم مرگ جسدهای سیاسی خوانده بود.  با تمام این اوصاف و در شرایطی که اقدامی مشابه از سوی جورج دبلیو بوش در سال ٢٠٠١ ترسایی و اخراج ٥١ دیپلومات روس به اتهام جاسوسی، با واکنش بلافصل کرملین و اخراج ٥٠ دیپلومات امریکایی همراه بود، رویکرد اخیر پوتین حکایت از چشم ‌انداز متفاوتی در آینده روابط  دو کشور دارد. مقامات روس اگرچه با تعطیل‌ کردن مدرسه انگلیسی- امریکایی ماسکو که محل تحصیل فرزندان دیپلومات‌های بریتانیایی، کانادایی و امریکایی است، عملا ادامه خدمت کارمندان متاهل سفارت ایالات متحده امریکا را با مشکلات عدیده‌ای روبه ‌رو كرده‌اند؛ اما به نظر می ‌رسد به‌ شدت روی احتمال لغو فرمان اجرایی اوباما از سوی دولت آتی دونالد ترامپ حساب باز کرده‌اند. چهل ‌وپنجمين رییس‌ جمهوری ایالات متحده که از تاریخ ٢٠ جنوری به طور رسمی سکان دولت را برعهده خواهد گرفت، روز پنجشنبه در واکنش به اقدام اوباما، بدون تکرار ادعاهای پیشینش مبنی بر مداخله‌ نکردن ماسکو در انتخاباتی که در نهایت به پیروزی او انجامید، از لزوم توجه مقامات دولتی به مسایل بزرگ ‌تر و جدی ‌تر سخن گفته و اعلام کرده بود این هفته در راستای منافع کشور و مردم، با رهبران اطلاعاتی امریکا گفت ‌وگو خواهد داشت تا بلکه درباره ابعاد و پیامدهای این وضعیت تصمیم‌ گیری بهتری شود. این در حالی است که مقامات کاخ سفید اعلام کرده‌اند تیم انتقالی ترامپ پیش از اعلام رسمی تحریم‌ ها و صدور فرمان اخراج دیپلومات‌ها از این موضوع آگاهی داشته و ترامپ و اوباما نیز روز چهارشنبه درباره همین موضوع با یکدیگر گفت ‌وگوی تلفونی داشته‌ اند.
اوباما روز پنجشنبه گذشته عاقبت به وعده خود مبنی بر پاسخ‌ گویی به حملات سایبری ماسکو که به ادعای واشنگتن، با هدف مداخله در روند انتخابات اخیر ریاست‌ جمهوری به نفع نامزد جمهوری ‌خواهان، کمیته ملی دموکرات‌ها، ستاد تبلیغاتی هیلاری کلینتون و چندین و چند نهاد و سازمان سیاسی دیگر را هدف قرار داده بود، عمل کرده و در فرمانی نه‌ تنها ٣٥ دیپلومات روس را از خاک ایالات متحده اخراج کرد؛ بلکه تحریم‌های جدیدی نیز علیه افراد و نهادهای روسی وضع کرد. رییس‌ جمهوری امریکا که برای گذران تعطیلات سال نو در جزایر هاوایی به سر می ‌برد، در بیانیه‌ای درباره تحرکات روسیه در امور داخلی کشورش هشدار داده و اعلام کرده با اتکا به اختیارات خود در پاسخ گویی به آن دست فعالیت‌های سایبری که می‌ تواند فرایندها و نهادهای انتخاباتی امریکا  و متحدانش را تحت ‌تاثیر قرار دهد، تحریم‌های جدیدی علیه پنج نهاد روسی وضع کرده است. این نهادها عبارت ‌اند از اداره اصلی اطلاعات، سرویس امنیت فدرال و همچنین سه شرکت روسی که پشتیبانی‌ های مادی لازم برای عملیات سایبری دو نهاد اطلاعاتی نام‌ برده را فراهم می‌ آورده‌اند. این ها جدا از چهار افسر اداره اصلی اطلاعات روسیه است که هریک جداگانه هدف تحریم‌ های جدید ایالات متحده امریکا قرار گرفته‌ اند.  اوباما همچنین در بیانیه خود از ٣٥ دیپلومات اخراجی به‌ عنوان عوامل اطلاعاتی نام برده و اعلام کرده این افراد که از سوی وزارت خارجه امریکا عناصر مطلوب شناخته شده‌اند، ٧٢ ساعت فرصت دارند تا خاک ایالات متحده را ترک کنند. گذشته از این ها و البته اقدامات دیگری که شرح آنان به گفته اوباما در اختیار رسانه‌ها قرار نخواهد گرفت، تحریم‌های اعمالی جدید حق دسترسی دیپلومات‌های باقی‌ مانده روس به دو مجموعه ساختمان‌های اداری- مسکونی در مریلند و نیویورک را که به گفته مقامات امریکایی محل فعالیت‌های جاسوسی بوده‌اند، لغو خواهد کرد. این در حالی است که وزارت خارجه امریکا نیز در بیانیه‌ ای، اخراج دیپلومات‌های روس را نه صرفا پاسخی به مداخله سایبری روسیه در انتخابات ماه نوامبر، بلکه واکنشی به روند رو ‌به‌ افزایش آزار و اذیت دیپلومات‌های امریکایی در خارج از مرزها دانسته است. گزارش‌ها حاکی از آن است که شمار دیپلومات‌های امریکایی که با وجود مصوونیت قضایی ‌شان، در ١٢ ماه اخیر به اتهام جاسوسی از سوی پولیس روسیه تعقیب و آزار و اذیت شده‌اند، افزایش چشمگیری داشته است. / ش

 

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۶ـ ۲۱۳۱

سیاست خارجی افغانستان در سال ۲۰۱۶

فرزاد رمضانی بونش

سیاست خارجی هر کشوری پیوندی ناگسستنی با سیاست داخلی و سیاست خارجی دارد. به بیانی سیاست خارجی، ادامه و بسط سیاست داخلی یک دولت و روابط با دولت‌ ها و کشورهای دیگر است. در این بین هر چند در دوران کرزی وزارت خارجه افغانستان برای نخستین بار اصول سیاست خارجی این کشور را در یازده ماده به عنوان یک سند رسمی تدوین کرد، اما دولت وحدت ملی و نگاه آن به سیاست خارجی در یک سال گذشته چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد. در واقع از یک سو رییس جمهورغنی در سخنرانی پس از اجرای مراسم تحلیف حلقه های سیاست خارجی افغانستان را با اهمیت حیاتی دانست و در پنج حلقه کشورهای همسایه گرفته ، کشورهای اسلامی، کشورهای غربی، آسیایی و سازمان های بین المللی تقسیم کرد. از سوی دیگر نیز با توجه به نماینده گی دوکتور عبداله از جمعیت اسلامی افغانستان و توجه این جمعیت اسلامی به رویکردهایی چون سیاست مثبت و فعال و حفظ احترام دوسویه با کشور های جهان، احترام به تمام میثاق ها و معاهدات و پیمان های بین المللی که دولت جمهوری افغانستان به آن ملحق شده است، پیگیری سیاست تنش زدایی در منطقه و جهان ، دفاع از صلح و خلع سلاح جهانی در مسیر تحقق جهان خالی از جنگ و خشونت و سلاح هسته ای، جلوگیری از تسلط بیگانه گان بر منابع طبیعی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و امنیتی و دیگر شوونات کشور ، تلاش در جهت تحقق مصالح و منافع ملی کشور با جهت دهی سالم سیاست خارجی توجه دارد، باید گفت  نگاه سیاست خارجی افغانستان در یک سال گشته ترکیبی از دو بخش بدنه دولت وحدت ملی است. در این میان هر چند صلاح الدین ربانی در گذشته از ایجاد ثبات در سیاست خارجی افغانستان، تحکیم روابط افغانستان با کشورهای اسلامی و مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر سخن گفته و وزارت خارجه نیز اعلام کرده بود اصول بنیانی سیاست خارجی افغانستان را تسلیم مجلس شورای ملی افغانستان خواهد کرد، اما با این وجود هنوز ابهام هایی در مورد اصول دقیق سیاست خارجی افغانستان وجود دارد.

منتقدان داخلی

از نگاه ارگ در طی دو سال از عمر حکومت وحدت ملی امروزه بهترین رابطه را به غیر از پاکستان با کشورهای منطقه وجود دارد و افغانستان با تمام کشورهای اسلامی رابطه بسیار قوی دارد و در سال ٢٠١٦ در وارسا و بروکسل، اجماعی بسیار قوی در رابطه به پشتیبانی از افغانستان صورت گرفته است. با این حال منتقدان معتقدند که از یک سو سال گذشته میلادى، سرمایه گذارى هاى چشمگیری در کشور صورت نگرفته است و از سویی نیز سناتوران سنا از نبود سیاست خارجی روشن و مدون دولت افغانستان انتقاد کرده و شماری از اعضای مجلس نماینده گان برگزاری نشست سه جانبه روسیه، پاکستان و چین را ضعف دیپلوماسی حکومت افغانستان دانسته و از دولت خواسته اند تا خطوط اساسی سیاست خارجی کشور را روشن کند.  در همین راستا منتقدان بر این نظراند که با وجود اینکه سال ٢٠١٦ یکى از پرچالش ترین سال ها برای نیروهای امنیتی افغان، گسترش جنگ و.. در افغانستان بود و سیاست خارجی فردگرا، احساسی و ضعف در کنش قدرتمند مانع از حفظ و افزایش منافع ملی شده و وابسته گی به قدرت های بزرگ مانند امریکا موجب نبود استراتیژی کنش محور در قبال بازیگران بیرونی شده است. از این دید سیاست خارجی افغانستان از هماهنگی کافی در زمینه رابطه با پاکستان برخوردار نیست.

بررسی اجمالی سیاست خارجی افغانستان در سال ۲۰۱۶

از نگاه کابل افغانستان با شرکت در نشست ‌های مهم جهانی بار دیگر پشتیبانی اروپا، امریکا و سایر بازیگران کمک کننده را برای سال‌های آینده بدست آورد. چنانچه در یک سال گذشته تعهد کمک مالی ۲۲۰ میلیون دلاری عربستان ، هند کمک نظامی و تعهد کمک یک میلیارد دلاری و پشتیبانی هند از روند صلح افغانستان، بستر سازی پایه‌ های بنیادین همکاری ‌های بلند مدت میان افغانستان و کشورهای اروپایی، نشست وارسا و آینده ۵ ساله افغانستان در خواست کمک های میلیارد از کشورهای کمک کننده ، پشتیبانی نیروهای امنیتی تا سال ۲۰۲۰ ، تعهداتی جامعه جهانی برای همکاری با افغانستان در بخش های اقتصادی، مبازره با فساد و پیکار با بنیادگرایی ،امضا توافق نامه بندر چابهار، همکاری بیشتر در گشایش پروژه کاسا یک هزار ، تعهد کشورهای اسلامی را برای پشتیبانی افغانستان در مبارزه با تروریزم، احیای پروسه کشورهای قلب آسیا، کنفرانس همکاری های اقتصادی منطقه ای برای افغانستان یا ریکا و... موجب شد که رهبران حکومت وحدت ملی برای جلب کمک های کشور های بیرونی خوب ظاهر شوند و افغانستان را در دستور کار جهان نگهدارند.

همچنین توجه به افزایش جایگاه افغانستان در روابط اقتصادی و سیاسی آسیا نقطه پیوند میان خاورمیانه، آسیای میانه و جنوب آسیا تلاش و حضور در اجلاس نهادهای مهم منطقه ‌ای از سارک تا شانگهای، ریکا در یک سال گذشته مشهود تر شد. چنانچه گسترش ارتباطات با چین، گشایش راه آهن افغانستان با چین، گشایش خط آهن افغانستان و ترکمنستان و تلاش‌های موفق در منزوی کردن پاکستان در سطح منطقه و بین‌المللی نیز از نقاط مثبت حکومت وحدت ملی افغانستان در سال ۲۰۱۶ میلادی محسوب می‌ شود.

آنچه مشخص است در سال ۲۰۱۶ افغانستان در چهارچوب ضرورت ها و اولویت های داخلی چون چالش های امنیتی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و حل این چالش ها و مشکلات، استقرار صلح و ثبات ، تقویت روند بازسازی سیاست خارجی خود را تنظیم کرد و با روابط دوستانه با کشورها (جدا از رژیم اسراییل) ، توسعه روابط ، جلب پشتیبانی دنیا از افغانستان ، رعایت توازن در روابط منطقه ای و بین المللی و... کوشش کرد نوعی اجماع جهانی برای مبارزه با هراس افگنی در سطح بین المللی بوجود آورد. با این حال سیاست خارجی افغانستان در سال ٢٠١٦ تغییر گسترده ای نسبت به سال های گذشته نداشت و تنها تفاوت عمده در روابط با همسایه گان در سال ٢٠١٦ در راستای مبارزه با تندروی و به انزوا کشاندن پاکستان در سطح بین المللی بود. یعنی در سال ٢٠١٦ ادبیات دیپلوماتیک کابل- اسلام آباد به سوی اتهام ‌زنی دوسویه رفت و کابل سیاست مدارا در قبال پاکستان را کنارگذاشت و گسترش روابط خارجی افغانستان با کشورهای رقیب پاکستان و دشمنان مورد پشتیبانی اسلام آباد را اندک اندک مد نظر قرارداد و روابط کابل- دهلی گسترش بسیار یافت.

گذشته از این متغیرهایی همچون بهبود روابط ایران با غرب و.. موجب شد تا کابل توجه ویژه و بیشتری به ایران داشته باشد و گام‌ های ویژه‌ای برای افزایش روابط ایران برداشته و توجه نوینی به پیامدهای مثبت اقتصادی و ژیوپولتیکی توسعه چابهار برای افغانستان داشته باشد و بر سر موضوع مهاجرین و چگونه گی بهره ‌برداری از آب رودخانه هیرمند مذاکراتی نیز انجام دهد. در همین راستا روابط عربستان با حکومت وحدت ملی و کمک های این کشور نمود ویژه ای یافت و حکومت وحدت ملی در طی سال ۲۰۱۶ میلادی دست کمک به سوی عربستان دراز کرد.


بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۷۰۱

 

 توافق کنفرانس بروکسل دستاورد است یا خونبها ؟

داکتر آرین

تاریخ بیست و پنج سال اخیر افغانستان غمبارترین، وحشتناک ترین، ارتجاعی ترین و پرفساد ترین دوره های است که میهن ما تا بحال بیاد دارد، در این دوره که رژیم های دست نشانده و مزدور یکی پشت دیگر صاحب مال و جان مردم افغانستان شدند، همواره دست به کشتار مردم، چپاول خلق، دزدی بیت المال و ثروتهای ملی کشور زده اند، میزان غارت و فساد در این زمان به حدی عظیم و نحوه چپاول تا به حدی گستاخانه است که نه تنها گروه های مافیایی و حلقات خائن در این جنایات گسترده شریک اند و آنرا رهبری می نمایند، بلکه دولت های سه گانه ای مجاهدین، طالبان و تکنوکراتان جهادی- طالبی  نیزعملا ابزار دست مقاصد غارتگران بزرگ و نمونه بارز از غضب دارایی های عامه، کشت و قاچاق مواد مخدر و شریک جرم و سمبول فلاکت انگیز ترین صفاتی چون آزمندی، طمع، جنایت، خیانت و فساد بوده اند که در احصایه ها و گذارشات سازمانهای بین المللی همه ساله به این« صفات خوب » مقام های! اول و دوم و سوم را با افتخار از آن خود می نمایند.

 با این وصف آقای صلاح الدین ربانی در مصاحبه خویش با  خبرنگار« بی بی سی»  در حالی که نهایت خوش بود  جلب کمک 15 میلیارد دالری را در کنفرانس بروکسل از « بزرگ ترین دستاورد خود»  تا به حال در سمت وزارتش خواند، اما نگفت که از این دستاورد چه گونه استفاده خواهد شد و آقای عبدالله عبدالله این کمک ها را « دل گرم کننده » توصیف کرد.

  آیا این کمک ها بازهم به جیب جمعی از چکمه لیسان و چاکر مآبان و گماشته گان ریخته خواهد شد؟ و یا اینکه از این کمک ها در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهت ایجاد زیرساخت های جامعه، به خاطر رسیدن به برخوداری نسبی مردم از صحت و سلامت و رفاه، رشد تعلیم و تربیه و فرهنگ از آن استفاده می گردد.

 طوریکه دیده می شود، از همین حالا روشن است که این کمک ها مانند صدها میلیون دالر دیگر حیف و میل گردیده و اگر صریح تر گفته باشم به جیب زمامداران افغانستان، خانواده های شان، دوستان و سناخوانان شان خواهد افتاد و آشکار است که بازهم نه شکم گرسنه ای سیر و نه کلبه فقیری از این کمک ها گرم خواهد شد. آرزو دارم که این قضاوتم بر پایه ظن و گمان باشد، زیرا  از یک طرف این کمک ها خونبهای مردم افغانستان است، خونبهای هزاران طفل که بی مادر شده، هزاران جوان که بی پدر شده و به صد ها نوجوان و پیر که جام شهادت را در جنگ ها میان قوای خارجی و تروریستان نوشیده اند، این کمک ها در ازای دومیلیون انسان گرفتار و محتاد به مواد مخدر و هزاران معیوب و معلول جنگی پرداخته می شود و از جانب دیگر دولت افغانستان به خاطر جلب و گرفتن کمک جامعه جهانی حاضر به پرداخت تاوان عظیم شده و خطر بزرگی را قبول نموده است و قماری به حساب مردم افغانستان زده که برد و باخت آن نامعلوم است، زیرا این کمک ها را در مقابل پذیرفتن و دیکته سیاست دولت های خارجی و دادن اجازه به پایگاه های نظامی در خاک افغنستان در یافت می نماید. آیا می دانید که اگر رییس جمهور منتخب مردم امریکا آقای ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری پیروز نمی شد خطر درگیری جنگ جهانی وجود داشت؟ یعنی در صورت جنگ و مناقشه میان قدرت های بزرگ جهان اولین راکت های مرگبار اتمی طرف مقابل، به خاک افغانستان اثابت می کرد، آیا زمامداران افغانستان به عاقبت وحشتناک این جنگ تباه کن گاهی فکر کرده بودند؟ از جانب دیگر در حالیکه همسایه گان ما حضور قوای خارجی را در سرحدات خویش تهدید برای تمامیت ارضی خویش تلقی می نمایند افغانستان بنا بر مجبوریت های اقتصادی خلاف خواست همسایه گان به حضور پایگاه های نظامی خارجی در خاک خویش موافقت نموده است،اگر واضح تر بگویم، زمانی که یک طالب جاهل از مدارس کویته با یک کیلوگرام مواد منفجره و یک میل سلاح داخل خاک افغانستان می شود، فغان دولت افغنستان تمام جهان را می پوشاند که پاکستان در امور داخلی ما مداخله می نماید، اما دولت افغانستان گاهی متوجه شده  که  پایگاه های خارجی را با صد ها  « تن » مواد منفجره و عصری ترین سلاح ها و مدرن ترین اردو در خاک خویش جای داده است که همسایه گان ما آنرا دخالت و مداخله افغانستان در امور داخلی خویش تفسیر می نمایند.

بلاخره این کمک ها بهای تطبیقات نظامی است که چهل و چند کشور جهان در خاک افغانستان به خاطر محو و مبارزه با تروریزم انجام دادند و برگشتن، که نتیجه آن تروریست و حملات تروریزم کم نه، بلکه زیاد هم شد.

پس این کمک ها بهای جان های پاکی است که در مبارزه با تروریزم شهید شده اند و پاداش قهرمانانی است که همین اکنون با جانوران دست به گریبان اند و جسورانه از میهن و مردم خویش دفاع  و ایستاده گی می نمایند، برای آنکه آنان را گرامی داشته و به این ها احترام بگذاریم نباید به کسانی که چپاول و دزدی بی رحمانه این کمک ها را در سر می پروراند این اجازه را داد و یا « سرجوال » را گرفت، این «عمل صالح » از رییس جمهور کشور آغاز می شود در افغانستان مردم می گویند که: « آب از بالا خیت» است، یعنی اگر زمامدار بصورت جدی جلو خیانت را بگیرد زیر دستان قدرت خیانت را ندارند و این واقعیت و حقیقت برای همگان آشکار است که حاجت به شرح دادن ندارد. 

واقعیت و حقیقت تلخ تر از آن، این است که کمک های چند میلیارد دالری کشورهای جهان به افغانستان بیشتر شباهت به « تریاک » دارد، که انگلیس ها در کشور هند کشت و به مملکت چین صادر می کردند، برای زمامداران دولت افغانستان کمک های جامعه جهانی به « تریاک » مبدل شده است که دولت را به یک سازمان عاطل و باطل تبدیل نموده و قدرت کار و جنبیدن و ابتکار را از آنان سلب کرده است آنها مانند « لت های سلطان محمود »  از یک کنفرانس تا کنفرانس دیگر خواب اند و بی صبرانه انتظار تدویر کنفرانس بعدی را می کشند، اما دولت افغانستان این سخن را آویزه گوش خود کند: در شرایط نوین جهانی و مناسبات نو بین المللی ممکن که آخرین دور از کمک های جامعه جهانی به این پیمانه و وسعت برای افغانستان باشد، به این سبب باید هر دالر و هر سنت آن در جایش به مصرف برسد و از کشورهای کمک کننده خواهشمندم تا سطح بازخواست را بالا برده و از مدارک و مصارف آن بصورت جدی پرسش، استیضاح و مطالبه نمایند که این توانایی و تجربه را دارند، یعنی در کشورهای خویش یک رییس جمهور را به خاطر ده هزار دالر اسراف از بودجه دولت  نه دزدی، بلکه اسراف به محکمه می کشانند که تمام زنده گی و حیثیت سیاسی اش در نزد مردم برباد رفته و اعتبار خود را دست می دهد، ولی در افغانستان میلیونها دالر تا به حال دزدی شده و هیچ محکمه بین المللی وجود ندارد که از این فاجعه پرسان نماید، زیرا فساد دولتی نابودی جامعه و با « پخته کشتن » است، در افغانستان می گویند:« غریب را نکش، نانش را بگی ».

 آخر سخن اینکه: ورق در تاریخ برگشته است تروریزم و بنیاد گرایی در جهان اهمیت، قدر و قیمت دیروزی خود را ندارد و نباید کمک های جامعه جهانی برای افغانستان بیش تر از این، جهت تربیه و پرورش تروریزم و بنیادگرایی مصرف شده و با رهبران معلوم الحال آنان تقسیم شود، این کمک ها برای مردم افغانستان است و دولت افغانستان مجبور و مکلف است تا از چگونه گی مصرف آن برای مردم و جامعه جهانی گذارش بدهد و ضرور نیست که بیشتر از این از جهل و بی سوادی توده های نا آگاه استفاده کرده بازهم با تکرار لاطایلات بی پایه و بی اساس مردم را فریب داده و آخرین کمک ها را بدزدند. از مواخذه ای خداوند که نمی ترسید از قضاوت تاریخ و از خشم خلق بترسید. 

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۱۶ـ ۲۱۲۷