نگاه بر سیاست های استعماری غرب در افریقا :

افریقا با حمایت چین و روسیه دیگر زیر بار استعمار غرب نمی رود

 

 

از آغاز قرن پانزدهم میلادی قدرت های امپریالیستی اروپا، کشورهای افریقایی را به استعمارخود درآورده و از آن پس، افریقا را همچون حیاط خلوت خود میپندارند و این تفکر تا به امروز تغییر نکرده است. با این همه علیرغم افزایش «تلاشهای » اروپاییان به ویژه فرانسه و المان، اروپا در حال از دست دادن نفوذ خود در افریقاست.

وزارت امور خارجه المان در ۲۴ جنوری از حساب انگلیسی زبان خود در توییتی نوشت: لاوروف وزیر خارجه روسیه برای دیدن پلنگ به افریقا سفر نکرده است، او آشکارا اعلام می کند که شرکای اوکرایین می‌ خواهند «همه چیز روسی را از بین ببرند». در این توییت به جای کلمه « پلنگ » از« ایموجی» پلنگ استفاده شده است. روز بعد، ابا کالوندو، سخنگوی دبیرکل اتحادیه افریقا، در پاسخ خطاب به وزیر خارجه المان نوشت:« خانم بیربوک ، آیا شما برای دیدن حیوانات به کشورهای افریقایی سفر می کنید؟ یا قاره افریقا با مردم و حیوانات اش برای شما یک موضوع خنده دار است؟».

این سخنان مضحک و کودکانه، که موجب پاسخ سخنگوی اتحادیه افریقا شد، ذهنیت استعماری اروپاییان را نشان داد. اصطلاح «چماق مرد سفید پوست » به «چماق وزیر امور خارجه فمینیست سفید پوست » تبدیل شده است، وگرنه همه چیز ثابت مانده و تغییری نکرده است. یعنی فقط اروپایی ها می توانند وحشی های غیرمتمدن جنوب مدیترانه را از جهل و فقر نجات دهند.

والتر رادنی

والتر رادنی، مورخ اهل گویان، در اثر خود در سال ۱۹۷۲ با عنوان: « افریقا - تاریخ توسعه نیافته گی »،دلایل فقر و توسعه نیافته گی افریقا توسط قدرت های استعماری اروپایی را بررسی کرده است. رادنی ضدامپریالیست، ابتدا وضعیت توسعه اقتصادی افریقا را پیش از استعمار اروپاییان مورد کنکاش قرار می دهد. او توضیح می دهد که چگونه نژادپرستی در اروپا به منظور دفاع از منافع استعماری به وجود آمد و سپس نقش استثمار افریقا در انباشت سرمایه در اروپا را تحلیل می کند. او این دروغ را که افریقا نیز از استعمار سود برده است، را رد می کند. رادنی شرح می دهد که زیرساخت‌های ساخته شده توسط قدرت‌های استعماری منحصراً برای انتقال مواد خام از داخل افریقا به بنادر ساحلی مورد استفاده قرارمی ‌گرفته است.

این سیاست تا به امروز تغییراساسی نیافته و پیامدهای ویرانگری بر جای گذاشته است. زیرساخت های توسعه نیافته، تبدیل به مانعی بزرگ برای توسعه صنایع و همچنین دشوارتر شدن تجارت داخلی بین کشورهای افریقایی شده است.تجارت داخلی تنها حدود ۱۵ درصد از کل حجم تجارت کشورهای عضو اتحادیه افریقا را تشکیل می دهد. اتحادیه افریقا خواهان تغییر این وضعیت است. طبق برنامه اتحادیه افریقا، قرار است تا سال ۲۰۶۳ ترسایی تمام پایتخت های این قاره با حمل و نقل ریلی سریع السیر به یکدیگر متصل شوند. برای این پروژه بزرگ، اتحادیه افریقا در درجه اول به کمک های جمهوری خلق چین متکی است. تا پایان سال ۲۰۲۱ ترسایی  شرکت های چینی بیش از ۶۰۰۰ کیلومتراز این مسیرها را احداث نموده اند.

ناپدید شدن نفوذ اتحادیه اروپا

این مثال تنها یکی از نمونه های متعددی است که نشان می دهد چگونه نفوذ اتحادیه اروپا در افریقا و به همراه آن کنترول بر مستعمرات سابق در حال کاهش است. یکی از واکنش ها به همکاری چین با افریقا، پروژه «ابتکار دروازه جهانی » است. در چارچوب این طرح، کمیسیون اتحادیه اروپا برنامه شش ساله ای را از سال ۲۰۲۱ ترسایی راه اندازی کرد. بروکسل قصد سرمایه گذاری ۳۰۰ میلیارد یورویی در این پروژه را دارد. این مبلغ ازپروژه هایی که پیش از این برنامه ریزی شده ولی به انجام نرسیده بودند، بدست آمده است. اورزولا فون در لاین، رییس کمیسیون اتحادیه اروپا هنگام ارایه این برنامه گفت: « ما سرمایه گذاری های هوشمند را در زیرساخت های با کیفیت بالا، که منطبق بر بالاترین استانداردهای اجتماعی و زیست محیطی و ارزش های ما می باشد را به اجرا در خواهیم آورد». در وبسایت «ابتکار دروازه جهانی » این پروژه بدین گونه معرفی شده است:

این پروژه بر اساس یک مدل اروپایی مبتنی بر پیوندهای دراز مدت قابل اعتماد میان کشورها طراحی شده است و با «منافع و ارزش های اتحادیه اروپا»، حاکمیت قانون، حقوق بشر، هنجارها و استانداردهای بین‌المللی همخوانی دارد.

«منافع و ارزش های اتحادیه اروپا » در افریقا به خوبی شناخته شده اند ( به ویژه منافع بورژوازی فرانسه).قتل توماس سانکارا ، رییس جمهور بورکینافاسو در ۱۵ اکتوبر ۱۹۸۷، که به احتمال زیاد به تحریک دولت فرانسوا میتران (رییس جمهور وقت فرانسه) انجام شد، همچنان در اروپا مخفی مانده ولی در افریقا فراموش نشده است. سه ماه قبل از ترور، سانکارا  از کشورهای افریقایی خواسته بود که در برابر دیکته های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول تسلیم نشوند و پرداخت بدهی ها را متوقف کنند. همچنین ۹ نوامبر ۲۰۰۴ ترسایی روزی فراموش نشدنی برای مردم افریقاست. در این روزتک تیراندازان فرانسوی در آبیجان، بزرگترین شهر ساحل عاج، ۵۷ نفر را به گلوله بستند. کشته شده گان به همراه هزاران نفر دیگر، از ترس اینکه ارتش فرانسه علیه رییس جمهورشان لوران گباگبو، کودتا کند، یک زنجیره انسانی در اطراف کاخ ریاست جمهوری این کشور تشکیل داده بودند.

موقعیت فرانسه به عنوان یک قدرت بزرگ، علاوه بر زرادخانه سلاح های هسته ای و کرسی دایمی آن در شورای امنیت سازمان ملل، عمدتاً مبتنی بر کنترول مستعمرات سابق خود در غرب و مرکز افریقاست. بیش از ۱۱۰۰ شرکت انحصاری فرانسوی با ۲۱۰۰ شرکت وابسته به آنها در افریقا فعال می باشند. بریتانیا و ایالات متحده مریکا نیز مبالغ زیادی در افریقا سرمایه گذاری کرده اند. کنترول افریقا بوسیله فرانسه همراه با مشت آهنین است: دولت فرانسه، از طریق «توافقنامه‌ها»، از حقوق اولیه برای همه منابع طبیعی « کشورهای شریک» خود و دسترسی ممتاز به قراردادهای دولتی برخوردار است. در ازای آن، فرانسه به کمپرادورهای محلی خدمات نظامی ارایه می‌ کند و آنها رادر برابر کودتا محافظت می کند. فرانسه دارای پایگاه های نظامی دایمی در جیبوتی، ساحل عاج، سنیگال و گابون است. با واحد پولی فرانک «سی اف آ » پاریس سیاست پولی و ارزی بنین، بورکینافاسو، ساحل عاج، گینه بیسایو، مالی، نیجر، سنیگال، توگو و همچنین گینه استوایی، گابون، کامیرون، جمهوری کانگو، چاد و جمهوری افریقای مرکزی را کنترول می‌ کند. این کشورها ۵۰ درصد از ذخایر ارزی خود را به بانک مرکزی فرانسه می پردازند. فرانک افریقا به طور استوار با یورو پیوند خورده است و کاهش ارزش پول «فرانک سی اف آ »به منظور رقابت بین المللی غیرممکن است. در مناطق با فرانک «سی اف آ »" ارزش شرکت های فرانسوی دو برابر بیشتر از «کشور مادر» است.

در ۲۰ سال گذشته، انتقاد از این انقیاد رساتر و بلندتر شده است. معمر قذافی، به عنوان رییس اتحادیه افریقا، اقدامات مشخصی را برای جایگزینی فرانک «سی اف آ » با واحد پول مشترک افریقایی اتخاذ نمود. او پروژه ایجاد یک بانک سرمایه گذاری افریقایی مستقر در سرت، لیبیا، یک صندوق پولی دریایونده ـ کامرون و یک بانک مرکزی در ابوجاـ  نیجریه را در نظر داشت. اندکی پس از شروع شورش در لیبیا در سال ۲۰۱۱ ترسایی  دولت فرانسه از این طرح ها مطلع گردید. سیدنی بلومنتال، مشاور نزدیک هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده امریکا ، در ایمیلی در ۲ اپریل ۲۰۱‍۱ به رییس خود نوشت: « افسران اطلاعاتی فرانسه این طرح را اندکی پس از شروع شورش فعلی کشف کردند و این یکی از عواملی بود که بر تصمیمنیکلا سارکوزی (رییس جمهور وقت فرانسه) برای یک حمله نظامی به لیبیا تاثیر گذاشت ». اینیکی از ایمیل هایی است که در میان بیش از ۳۰۰۰۰ ایمیل کلینتون، توسط ویکی لیکس منتشر شده است. بلومنتال حتا واضح‌ تر توضیح می دهد که: ازجمله انگیزه های مداخله سارکوزی، « نگرانی‌های مشاورانش ازبرنامه‌ های بلندمدت قذافی برای حذف فرانسه به عنوان قدرت مسلط در افریقای فرانسوی زبان» بود.

به رغم حمایت۵۰ میلیون یورویی قذافی، از کمپاین انتخاباتی نیکلا سارکوزی در سال ۲۰۰۷ ترسایی گفته می شود که او حکم قتل رهبر انقلاب لیبیا را صادر نمود. حمله نظامی فرانسه و ناتو در لیبیا منجر به فروش انبوه تسلیحات لیبیا به ساحل عاج شد که مشکل تروریزم اسلام گرا را در آنجا تشدید کرد و همین به نوبه خود، بهانه لازم را برای دخالت نظامی فرانسه درآن کشور در سال ۲۰۱۳ ترسایی فراهم کرد.

در پایان سال  ۲۰۱۹ ترسایی  امانویل ماکرون، رییس ‌جمهور فرانسه اعلام کرد که فرانک «سی اف آ» را با ارز جدیدی به نام «اکو» جایگزین خواهد کرد و این ارز نیز پیوندی استوار با یورو خواهد داشت.

در سال ۲۰۲۱ ترسایی  اعضای سازمان «سوروی » که علیه استعمار نو فرانسه مبارزه می کنند، مجموعه ای تحت عنوان «امپراتوری که نمی خواهد بمیرد »،منتشر کردند که کنایه به حکومت فرانسه بود. آنها در این مجموعه، این امپراتوری را به سه مرحله تقسیم می کنند. اولین مرحله مربوط به سال های ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۵ ترسایی است که سیاست های این کشور براساس دسترسی به مواد خام برای انحصارات فرانسوی متمرکز بود.پس از پایان جنگ سرد، یعنی از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰، ایالات متحده امریکا و بریتانیا نفوذ خود را گسترش دادند و از آن پس غرب و مرکز افریقا یک منطقه بسته و منزوی برای فرانسه نبود و قدرت استعماری سابق مجبور بود رقابت اقتصادی بیشتری را متحمل شود.در مرحله سوم که از سال ۲۰۱۰ ترسایی آغاز می شود، مرحله ای است که فرانسه به طور فزاینده ای به مداخلات نظامی متکی بود ( برای مثال، مداخله در جنگ داخلی ساحل عاج تا سال ۲۰۱۱، و سپس در سال ۲۰۱۳ ).

المان

المان جوان در ابتدا خود را بر جنوب افریقا متمرکز نمود تا بر سر راه فرانسه و ایالات متحده امریکا قرار نگیرد.این کشور در دوران آپارتاید روابط نزدیکی با افریقای جنوبی برقرار نمود.در ابتدا، سیاست المان در افریقا با خطوطی که توسط جامعه اروپا در سال ۱۹۷۵ ترسایی در« توافقنامه لومه» و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۰ در «توافقنامه کوتونو » تدوین شده بود، همسو بود.از اواسط دهه ۲۰۰۰ ترسایی  سیاست المان در افریقا مستقل تر شده است.

این موضوع برای نخستین باردر سال ۲۰۰۶ آشکار شد و آن زمانی بودکه دولت المان ۷۸۰ سرباز را به عنوان بخشی از ماموریت اتحادیه اروپا به جمهوری دموکراتیک کانگو فرستاد.هدف این ماموریت به طور رسمی، تضمین «انتخابات آزاد » ولی در واقع هدف دسترسی به مواد خام و اولیه این کشور بود. در بررسی های یکی از پژوهشگران صلح به نام پیتر استروتینسکی، المان برای به چنگ آوردن امتیازات جدید به هیج وجه قصد عقب نشینی در برابر فرانسه و بلجیم را نداشته است. استقرار در کانگو، نخستین ماموریت نظامی ارتش المان در افریقا نبود، ولی بزرگترین گام نظامی این کشورتا آن زمان بود.

امروزه علاوه بر جنوب افریقا، کشورهایی مانند رواندا و مراکش و مناطقی چون شاخ افریقا و غرب این قاره نیز، در کانون توجه منافع امپریالیزم المان قرار دارند. سال ۲۰۱۳ ترسایی المان تعداد بیشتری از نظامیان و سربازان خود رادر کشور مالی مستقر کرد. دولت تا ۱۴۰۰ پرسنل نظامی المانی را به عنوان بخشی از مأموریت سازمان ملل متحد به مالی منتقل کرد. ماموریت رسمی حمایت از دولت مالی در اجرای توافقنامه صلح با جدایی طلبان طوارق در شمال و بازگرداندن اقتدار به دولت مرکزی بود. افزون براین، شرکت در یک دوره آ موزشی نظامی توسط اتحادیه اروپا و «ماموریت مدیریت بحران غیرنظامی » در ساحل مالی نیز جزیی از این ماموریت بود.

نیکولاس بوسه ، به تاریخ ۲۳  می ۲۰۲۲ در روزنامه «فرانکفورت الگیمینه سایتونگ » به مناسبت سفر اولاف شولتز صدراعظم المان به افریقا نوشت: « اگرچه المان خود زمانی یک قدرت استعماری بود، اما با کمال میل حاضر است که دیگر کشورهای غربی، به ویژه فرانسه را در اولویت قرار دهد». از آنجایی که دولت المان قصد رهبری اروپا را دارد، تلاش های سیستماتیکی را برای گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی خود در افریقا انجام می دهد.

افریقا دیگر نمی خواهد «بهبود » پیدا کند

این تلاش ها روز بروز کم ثمرتر می شوند. در  می ۲۰۲۲، دولت انتقالی ما لی  دو «توافقنامه دفاعی» با فرانسه را بی درنگ فسخ کرد.آخرین سربازان فرانسوی در اواسط ماه اگست این کشور را ترک کردند. در نوامبر، رییس ‌جمهورآسیمی گویتا ، همه سازمان‌های غیردولتی تحت حمایت فرانسه را از فعالیت در مالی منع نمود. او پیش از این نیزدسترسی به رسانه های فرانسوی را مسدود کرده بود. ارتش المان نیز دیگر در آنجا مورد استقبال قرار نمی گیرد. تمدید ماموریت آنها تا ماه می ۲۰۲۴ تا حد زیادی به دلیل سفر بیربوک ، وزیر امور خارجه المان به کشور مالی بود. وی خواهان جلوگیری از «نفوذ بیشتر روسیه» و بدنبال بدست آوردن یک کرسی غیردایمی در شورای امنیت سازمان ملل می باشد.

اعتماد به نفس جدید کشور مالی ، در درجه اول ازتکیه این کشوربه شرکای جدیدی مانند روسیه و چین و همچنین ایران ناشی می شود. وجه اشتراک این کشورها چیست؟ آنها به جای دولت ها، کشورها را به رسمیت می شناسند و در امور داخلی آنها دخالت نمی کنند.

این اعتماد به نفس مسری است و می توان بازتاب آن را در توییتی که از سویابا کالوندو، سخنگوی دبیرکل اتحادیه افریقا (که در ابتدای این مقاله) نقل شد و همچنین از خودداری ۱۸ کشور افریقایی از محکوم کردن روسیه به دلیل ورود به اوکرایین مشاهده کرد. از دیگر نشانه های این اعتماد به نفس، گردهمایی اخیر دولت‌های انتقالی مالی، بورکینافاسو و گینه است. این کشورها برای تشکیل یک فدراسیون گردهم آمدند وآشکار است که چه اندیشه ای در سر دارند. آنها والتر رادنی را خوانده اند و به توماس سانکارا گوش داده اند.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ۱۶۰۳ 

Copyright ©bamdaad 2023

 

 زنان نماد شجاعت و همبستگی

 

هایده صدیقی ، ژورنالیست و فعال مدنی

روز جهانی زن در واقع یک رویداد سیاسی است که هرساله در هشتم مارچ برای گرامی داشت از دستاوردهای زنان در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از کشورهای جهان ازآن یادبود به عمل می آید. هدف از بزرگداشت هشتم مارچ، آگاهی از کارزارها و مبارزات زنان در سراسر جهان است.

 درواقع، مبدا و ریشه هشتم مارچ روز همبستگی زنان، بر می گردد به اعتصاب  زنان معترض کارخانه نساجی کتان در شهر نیویورک که در سال ۱۸۵۷ بخاطر شرایط سخت کاری با دستمزد کم، تبعیض و محرومیت از حقوق شان، بشکل سازمان یافته و منظم وارد مبارزه علیه این بی عدالتی ها شدند و اعتصاب کردند. گفته میشود که به منظور جلوگیری از همبستگی و اعتصاب زنان کارگر این کارخانه درحالیکه زنان کارگر در آن محبوس بودند به دلایل نامعلوم آتش گرفت و به اثر این حادثه به تعداد ۱۲۹ تن اززنان معترض کارگر جان های شان را از دست دادند. پس از این رویداد در سال ۱۹۰۹ برای نخستین بار مراسم « روز زن » در شهر نیویورک امریکا برگزارشد و از اعتصاب زنان اتحادیه کارگری نساجی کتان یاد بود به عمل آمد و به همین ترتیب درپی تصمیم تصمیم دومین کنفرانس سوسیالیستی بین المللی زنان در شهر کوپنهاگن ( ۱۹۱۰) و پذیرش ۸ مارچ منحیث «  روزجهانی زنان » ، درهشتم مارچ مبارزات زنان علیه بی عدالتی، فشارکارسخت، نابرابری جنسیتی و تبعیض، محرومیت از حقوق و آزادی های مدنی، حق رای و مشارکت در انتخابات و حق تحصیل و کار در کشورهای اروپایی و امریکا ادامه پیدا کرد و گسترش یافت.

جنبش های جهانی زنان، مبارزات و اعتراضات زنان بخاطر کسب حق رای زنان و مشارکت زنان درعرصه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و داشتن حقوق مساوی در اجتماع، منع محرومیت ازآموزش و آزادی های مدنی، منع خشونت، تبعیض و نابرابری جنسیتی  نشان میدهد که روز زن به عنوان یک رویداد سیاسی و در واقع یک اصل سیاسی بوده که بیشتر کارزارها و مبارزات زنان را به ارمغان دارد.

این روز همچنین یک نقطه عطف در جنبش های زنان است تا توجهات را به موضوعاتی مانند حقوق و آزادی های زنان، حق تحصیل و کار، منع خشونت علیه زنان و برابری جنسیتی ، منع محرومیت ومنع سواستفاده از زنان جلب کند این درحالیست که در سند توسعه پایا ۲۰۳۰ یا (Sustainable Development Goals) که توسط روسای دولت ها، نماینده گان بلند پایه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در سپتامبر 2015 درمجموع سازمان ملل متحد به تصویب رسید، در بخشی از این سند معتبر، همچنان به توسعه و حقوق زنان تاکید و پرداخته شده است و درحقیقت این دستورکاری( SDGs) یا توسعه پایا شامل برنامه ها و استراتیژی های است که با عملی سازی آن برنامه ها کشورها میتوانند فقررا درهمه اشکال آن بخصوص فقر دانش به ویژه خاتمه دادن به محرومیت زنان و دختران از آموزش و پرورش پایان ببخشند، برای زنان و دختران فرصت ها و زمینه های کاری و آموزش با کیفیت فراهم و ایجاد نمایند، تبعیض ، خشونت و نابرابری جنسیتی را کاهش داده  وتا سال ۲۰۳۰ زنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسعه یافته و نیرومند شوند.

هشتم مارچ با داشتن تاریخ روشن مبارزات  دادخواهانه و همبستگی زنان در جهان گویا اینست که زنان میتوانند علیه ظلم و بی عدالتی، برای کسب و حفظ حقوق شان صدا بلند کنند که همواره حقوق شان از سوی دولت ها بخصوص در کشورهای جنگ زده نظیر افغانستان نادیده گرفته شده است. زنان در افغانستان حتا از حقوق و امتیازات اساسی و اولیه شان که همانا حق کار و تحصیل است محروم اند و آزادی های مدنی و حقوق بشری زنان در افغانستان سلب گردیده است. تمام نهادهای مدنی و مدافع حقوق زن از جمله سازمان منع خشونت علیه زن در افغانستان که همواره برای دفاع از حقوق و امتیازات زنان کار میکرد و همچنین نهادهای پشتیبان حقوق زنان که شامل خانه های امن و پناه گاه های امن برای زنان مطلقه و زنان که مورد خشونت ها قرار گرفته بودند، وجود داشتند و فعالیت میکردند، ادارات و موسسات که برای توانمند سازی زنان و حمایت از زنان بی سرپرست که در وضعیت خراب اقتصادی قرار داشتند طی فعالیت های حمایتی شان در بخش های از قریه جات جهت بلند بردن و توانمند سازی زنان کار میکردند تا از زنان بی سرپست که شوهران و پسران شان را درجنگ از دست داده اند، حمایت کنند، به شمول مکاتب و پوهنتون ها که دران دختران آموزش می دیدند، ادارات و نهادهای که زنان و دختران درآنها مصروف کار و اشتغال بودند و از درآمد شان زنده گی خود را سپری میکردند، در حال حاضر در افغانستان از سوی امارت اسلامی مسدود گردیده و اجازه کار و فعالیت را ندارند.

زنان در افغانستان امن نیستند، از حقوق و آزادی های مدنی، حق رای و حق آموزش و کار که از اساسی ترین حقوق بشری بوده است، واین حقوق نشان دهنده رویدادهای تکامل اولیه زنان است، محروم استند. ازدواج های اجباری و زیرسن به اساس فرهنگ های ناپسند در افغانستان، محروم ماندن دختران و زنان از تحصیل و گسترش بی سوادی در بین زنان در افغانستان، بسته ماندن مکاتب به روی دختران دانش آموز از سوی امارت اسلامی در افغانستان، اختطاف و کشتار زنان معترض و مدافع حقوق زنان از سوی امارت اسلامی، وضعیت نابه هنجار اقتصادی و مالی که دامن گیر بیشتر از چهارمیلیون افراد شامل زنان و کودکان و مردان استنند، در افغانستان، این ها همه مواردی اند که باید به انها و پیامد های ناگوار آن پرداخته شود.

افغانستان یک کشور در حال گزار از جنگ است و داشته ها و دستاوردهای زنان در افغانستان که با مبارزات و تلاش ها بدست آمده است با روی کار آمدن امارت اسلامی کاملا از بین رفته است که این عواقب خطرناک برای آینده افغانستان محسوب می شود که به آسانی نمی توان آن را جبران کرد. بنابرین از جامعه جهانی و دولت های متعهد به سند توسعه پایا، مدافعین حقوق زنان و مدافع حقوق بشر و جنبش های جهانی زنان خواهان راه حل های دایمی و پشتیبانی و حمایت از زنان و دختران افغانستان که همواره مورد خشونت ها و ظلم و بی عدالتی قرار داشته و دارند، میباشیم.

امروزه هشتم مارچ مصادف است به روز بین المللی حقوق زنان در جهان در حالیکه زنان افغانستان به طور قطعی از تمامی حقوق و آزادی های شان محروم اند و هیچ گونه عکس العمل و برنامه عملی دراین زمینه به منظور بازگشایی مکاتب به روی دختران افغانستان، بهترسازی وضعیت زنان در افغانستان در نظر نیست.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۳ـ ۰۷۰۳ 

Copyright ©bamdaad 2023

 

 

چرا هشتم مارچ روز جهانی زن و چگونه به این تاریخ رقم زده شد ؟

 

زلیخا پوپل

ما در حالی از هشتم مارچ و تاریخچه آن نام میبریم که زنان دختران  مادران هموطن  در کشور ما از کمترین حقوق انسانی که حق تحصیل ،حق کار ،حق آزادی، برخوردار نیستند در فقر تنګدستی  بینوایی و بیچاره ګی بیکاری بسر میبرند. مکاتب دختران جوان بعد از صنف هشتم و پوهنتون ها بروی شان بسته شده است ، مادران بیوه و بیچاره  اطفال خورد سال راخود را بخاطر بدست آوردن لقمه نانی و حاذوقه شباروزی بفروش میرسانند تا دیګر اطفال و اعضای خانواده خود را تغذیه نمایند با این وضع و نا بسامانی در جامعه میشرمیم که هشتم مارچ را تبریکی بګوییم پس باید بدانیم این روز از کجا و چګونه اساس ګذاری شده است ! بیایید لحظه درین مورد سکوت نموده به قدامت تاریخی آن پی ببریم !

تاریخ روز جهانى زن هم زمان با تاریخ مبارزات سیاسى و اجتماعى زنان علیه تبعیض است. این روز روز همبستگى براى مبارزه در راه برابرى حقوق و شرایط بهتر کارى و زندگى زنان است .

انتخاب تاریخ روز هشتم ماه مارچ به عنوان روز جهانى زن به خاطره مبارزه زنان کارگر نساجى در سال ۱۸۵۷ در شهر نیویورک  امریکا بر مى گردد .

شرایط کارى سخت و غیر انسانى و دستمزد کم کارگران زن که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همراه با مردان در کشورهاى صنعتى وارد  بازار کار شده بودند، آنان را وادار به اعتراض و مبارزه صنفى به شکل هاى سازمان یافته و یا غیر متمرکز علیه  این بى عدالتى مى کرد .

در این روز کارگران نساجى زن در یک کارخانه بزرگ پوشاک  براى اعتراض علیه شرایط بسیار سخت کارى و وضعیت اقتصادیشان دست به اعتصاب زدند. خاطره این اعتصاب براى کارگران نساجى باقى ماند. نارضایتى عمومى ازاین شرایط براى زنان کارگرادامه داشت .

درهشتم مارچ سال ۱۹۰۸، بعد از گذشت بیش از پنجاه سال کارگران زن کارخانه نساجى کتان در شهر نیویورک با خاطراعتصاب در این روز، به دلیل تبعیض و محرومیت و فشار زیاد کار در مقابل حقوق بسیار کم اعتصاب خود را شروع کردند. صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان براى جلوگیرى از همبستگى کارگران دیگر بخش ها با این  اعتصاب و سرایت آن به بخش هاى دیگر این زنان را در محل کار خود در کارخانه محبوس کرد. به دلایل ناشناخته اى آتش در کارخانه درگرفت و فقط تعداد کمى ازکارگران زن محبوس توانستند خود را نجات دهند. ۱۲۹ کارگر زن در آتش سوختند .

درسال هاى بعد در کشورهاى مختلف اروپایى و امریکا مبارزه زنان به شکل تظاهرات و اعتصاب کارى علیه فشار، تبعیض و استثمار کارى و همینطور براى داشتن برابرى حقوق در اجتماع و علیه جنگ  ادامه پیدا کرد.

از جمله یکى از مهمترین مدافعان حقوق زنان  در کشور آلمان خانم کلارا زتکین  (۱۸۵۷-۱۹۳۳) خواست هاى مبارزان زن در آلمان را مبنى بر هشت ساعت کار در روز براى زنان  همینطور حق داشتن تعطیلات و مرخصى  زایمان  و برابرى حقوق در مقابل قانون مطرح کرد .

در اروپا دومین کنفرانس سوسیالیستى بین المللى زنان که در آن صد شرکت کننده از هفده کشور جهان شرکت داشتند، به پیشنهاد کلارا زتکین در ۲۷ اگست سال ۱۹۱۰ در کپنهاک روز هشتم ماه مارچ  به عنوان روز زن  و براى دفاع از حقوق آنان در مقابل تبعیضات مختلف و چند جانبه  برگزیده شد.

 

 اولین روز جهانى زن در ماه مارچ ۱۹۱۱ در دانمارک، آلمان، اتریش، سویس و امریکا برگزار شد. میلیون ها زن در برگزارى این روز شرکت کردند.  خواست هاى اساسى زنان عبارت بودند از قوانین حمایت کننده کار براى زنان، حق راى و شرکت در انتخابات، علیه جنگ هاى امپریالیستى، برابرى مزد با مردان در مقابل کار مساوى، هشت ساعت کار در روز، حمایت از مادر و کودک، تعیین حداقل مزد.

به دلیل بحران عمومى اقتصادى جهان در سال هاى سى و در همین ارتباط خطر فاشیسم  مسائل مبارزاتى زنان در حاشیه قرار گرفت.

در فاصله دو جنگ جهانى علاوه بر موضوعات قبلى  حق قانونى سقط جنین و حمایت از مادران نیز از اهمیت خاصى برخوردار شد. این مبارزه به یک حرکت بزرگ تبدیل شد به دلیل بحران اقتصادى که در آن زمان تمام اروپا را در بر گرفته بود، سالانه حدود یک میلیون زن وادار به سقط جنین  مى شدند. به دنبال آثار منفى این سقط جنین هاى غیر قانونى در سال ۱۹۳۱ تنها در آلمان حدود ۴۴۰۰۰ زن  به مرگ رسیدند

از طرف دیگر مسئله برابرى مزد در مقابل کار برابر، کوتاه کردن ساعات کار، پایین آوردن قیمت اجناس وغیره نیزاز خواست هاى زنان  بودند.  خواست هایى که براى امروز ما هم غریبه نیستند.

 با روى کار آمدن حکومت دیکتاتورى فاشیستى در کشور آلمان و ممنوع کردن هرگونه تشکل مخالف امکان برگزارى این روز غیرممکن گردید.

بعد از جنگ جهانى دوم در کشورهاى اروپاى شرقى جشن روز زنان در سال ۱۹۴۶ دوباره برگزار شد. در این کشورها روز زن به عنوان جشن رسمى و از طریق دولتى نیز به دلیل نشان دادن تمایلات حکومت به بهبود وضع زنان گرامى داشته مى شد.

در کشورهاى اروپاى غربى در ابتدا بعد از جنگ هیچ برنامه اى در ارتباط با روز زنان برگزار  نمى شد.  بعدها این روزبه عنوان روز مبارزه براى خواست هاى عمومى زنان و روز خانواده و جشن عمومى زنان تبدیل شد .در سال هاى هشتاد بود که در این  کشورها  روز هشتم مارچ باز هم اهمیت و معنى خاصى پیدا کرد. دوباره موضوعاتى مانند برابرى حقوق زنان در تمام عرصه هاى زندگى، حق سقط جنین، رفع تبعیض در زندگى خانوادگى  و حمایت از مادران در دوران حاملگى و بعد اززایمان مورد توجه قرار گرفتند. یکى از نقاط اوج این اعتراضات در سال ۱۹۹۴ روز اعتصاب زنان بود که بیش از یک میلیون زن درسراسر آلمان علیه تبعیض و نابرابرى در حقوق زنان  در آن شرکت کردند .امروزه بزرگداشت این روز در تقریبا تمامى کشورها به عنوان روز اعتراض عمومى به اجحاف و فشار بر روى زنان و هم چنین تجلیل از کسانى که این مبارزه را شروع کردند و براى دگرگونى و بهبود وضع زنان تلاش ورزیدند، برگزار مى شود.

در طى دو قرن گذشته پیشرفت ها براى به رسمیت شناختن و قبول حقوق اولیه و انسانى زنان اندک نبوده. در اکثر کشورهاى جهان حق راى زنان و شرکت آنان در فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى به رسمیت شناخته شده است. با وجود این راه طولانى براى انجام واقعى این خواست ها در پیش است. زنان هنوز در موارد زیادى در خانواده، در اجتماع و یا در محیط کارمورد خشونت قرار مى گیرند. قوانین زن ستیز در بسیارى از کشورها عمل مى کنند.  براى  نیروى کار زنان در مقابل کار مساوى با مردان هنوز حتى در کشورهاى صنعتى کمتر پرداخت مى شود، درآمد نسبى زنان در همه کشورها بسیار پایین تر از مردان است.

آنان ازامکانات آموزشى و بهداشتى به مراتب کمترى برخوردارند.  سه چهارم بیسوادان درسطح جهان را زنان تشکیل مى دهند. اکثر آوارگان و پناهنده گان جنگى زنانند. تعیین پوشش معین براى زنان، اجبار به حجاب و یا بى حجابى، قاچاق و خرید و فروش زنان، سوءاستفاده جنسى از آنان و غیره و غیره از نمونه اجحافات آشکار علیه حقوق زنان هستند که امروزه بطور عادى و در همه جا اجرا مى شوند. 

از تاریخ برگزارى اولین روز زن (۱۱۲ ) سال مى گذرد. اما هنوز هم  دلایل زیادى وجود دارد که به عنوان زن و یا مدافع حقوق زنان در این روز از خواست هاى اولیه آنان در سراسر جهان به پشتیبانى برخیزیم .

پیروزباد اتحاد همبستگی زنان افغانستان با زنان سراسرجهان!

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ۰۷۰۳ 

 

Copyright ©bamdaad 2023

 

سیکزنچی مارچ بیرمی قوتلوغ بولسین

 

سهیلا زحمت

حرمتلی آنه خانلری، مونس آپه سینگلر، سیوملی قیزلر. سکیزنیچی مارچ خلق آرا خاتین قیز لربیره مینی چین یرک دن قوتلوغ ایتیمن. عزیزاولکه میزده اونتوقیز آیدن بیری تالبرکیلبدی، عیالر، قیز لرنی اوقش، ایش، یکه یورماقده بی محرم، محروم قلیلبدی. فقط کسل خانه گه وایتداییه مکتب له گه ایش قلیدی. اونچه کوب یمسدور. بوبرحقیقت دور اورشلرگه خاتین لرقلیغ لرنی ، آتا، یناغ ویا بلهسینی قوغلگن برگن او گرایش لمسه عایله لرنینگ کیم اایاعشه قسن،. شوندی چوده کته قیندبولگن ،عیالراویگه اولتگن، عیران بولدی قندی قلسه. بیزلرسکیزنچی مارچ استيم که عزیزاولکه میزدی عیالری تیزراق او حق گه ایشسلر،مکتب لرو دانشگاه لرگه رخصت برلسنلر. تااولکه داشلریمز(حرمتلی آنه لر،سینگل آپه لریمزوعزیزقیزلر)کته مصیبت دن خلاص بولسنلر. سکیزنچی مارچ اول دفعه رحمتلی کلارا زتکین دن ماندن عیالربیرمی دیپ تان لیدی، بوروزده عیالیلر جاده لرگه چقپ اوزسیس لرنی بلندقلدیلر، افغانستان ده بیرنچه بارسکیزنچ مارچ ۱۳۴۶ خورشیدی داکتراناهیتاراتبزاد تماندن که محدود الدی، ۱۳۶۰ ییل حکومت تماندن بون رسمی عیالربیرمی تانلدی. ینه با دفعه سکیزنیچی مارچ ده چین یرک دندن قوتلوغ ایتب ،جان ساغلیق، سلامت لیک، بختیارلیک سیزلرگه عزیزعایله لری گه ایستیمین.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۳ـ ۰۷۰۳ 

Copyright ©bamdaad 2023

 

 پیام همدردی حزب آبادی افغانستان بمناسبت درگذشت رفیق عبدالغفور وحدت 

 

 

 

با اندوه فراوان خبردردبار درگذشت رفیق عبدالغفور وحدت، عضو کمیته اجراییه وعضو دارلانشا حزب آبادی افغانستان را دریافت نمودیم.

رفیق وحدت که از آوان جوانی سرنوشت خود را با مردم و آرمانهای عدالت ، برابری و داد اجتماعی گره زده بود، تا آخرین روزهای زنده گی که در بستر بیماری بسر میبرد ، با وقف واستواری کاروان عدالتخواهی و مبارزه سازمان یافته را همراهی نمود. او با عشق سرشار نسبت به مردم و میهن در راه اتحاد نیروهای تحول پسند و داد خواه کشور تلاش نموده ، و با اگاهی ، وقف و پشت کار در این راه صادقانه کوشید.

رفیق وحدت منحیث یک کادر آگاه مسلکی درجریان وظایف دولتی وهم درسالهای فعالیت درادارات سازمان ملل متحد خدمات ارزشمندی را به کشور، و خلق های جهان انجام داده اند.

 

ازسوی خود و از نام هیات رهبری ح آ ا مراتب غمشریکی عمیق را خدمت اعضای حزب ، خانواده محترم وحدت ، دوستان و بازمانده گان ، و راهروان جنبش ترقیخواهی و پیشرفت کشور ابراز نموده ، یاد کارنامه های نیکوی او را گرامی وهمیش میخواهم .

برای آن مرحوم غفران و رحمت واسعه ، و برای بازمانده گان صبرعظیم و شکیبایی آرزو می نماییم.

 

پوهاند داکتر محمد داوود راوش

رییس حزب آبادی افغانستان

 

 

 تاریخ و محل خاکسپاری و مراسم فاتحه خوانی بعداْ ازهمین طریق به اگاهی رسانیده میشود.

 

 

اگهی های فوتی و پیام تسلیت ـ بامـداد ـ ۲۳/۲ـ ۰۴۰۳

Copyright ©bamdaad 2023