برگهایی از تاریخ مبارزات استقلال طلبانه مردم افغانستان
« درتاریخ معاصر افغانستان روزهای روشن و تاریک ، روزهای فتح و شکست ، روزهای خوشی و غم ، روزهای افتخار و افسرده گی ملی زیاد است که عندالوقت هر کدام آنرا باید با آب و تاب و رنگ حقیقی خودش رسم کنیم تا ملت روزهای آفتابی و ابرآلود زنده گانی خود و کشور خود را ببینند. روز ۲ نوامبر سال ۱۸۴۱ که مصادف به ۱۷ رمضان ۱۲۵۷ هـ ق میباشد ، روزتصمیم ، عزم ، ثبات ، قهر و غلبه ملی است.»
( علامه احمد علی کهزاد ، مورخ شهیر کشور )
حرکتی که به تاریخ ۲ نوامبر ۱۸۴۱ از طرف جمع محدودی در شهر کابل آغازیافت و رنگ جنبش و قیام ملی بخود گرفت در تاریخ معاصر افغانستان از لحاظ عظمت واقعه و تاثیر بی سابقه است و چون معرف روح آزادیخواهی ملت میباشد ، یادآوری آن نهایت ضروری است .
یکصدو یازده سال قبل ( در وقت نگارش متن ـ بامداد ) استعمار ، استبداد و تجاوز به وجود « مکناتن » « شاه شجاع » و « برنس » تجسم نموده و از شیرپور ، بالاحصار و محله خرابات دست بهم داده و مانند هیولای غیرمریی ولی مدهش و ستمکار برافغانستان حکمفرمایی میکرد.
قوای فرنگی* در سیاه سنگ و چونی شیرپور درقلعه های مختلف حومه شهر تمرکز داشت و دسته دیگر در سیاه سنگ بنام شاه شجاع ولی به امر صاحب منصبان اجانب با توپ و توپخانه در پیرامون موقف شاه در بالاحصار افتاده بود . نظام الدوله وزیر خاینی که اجرای مقاصد اجنبی کمال آرزوی او بود در میان مکناتن و شاه شجاع کارهایی را سر به راه میکرد که باید ملت را زبون ، قوم را سرافگنده و مملکت را به پرتگاه نیستی سوق دهد.
۱۸۴۱ سال سوم سلطنت دوم شاه شجاع است که باید آنرا سال سوم تجاوز و اشغال مملکت بدست فرنگی حساب کرد. نیرنگ استعمار اجنبی که در این سه سال در وجود عناصر مفسد و وطن فروش خوب ریشه دوانیده بود از مراتب کامیابی های ظاهری لذت می برد. وضع مالیات تازه ، اخذ دسته های جدید عسکری، صرف حصه معاش سران غلزایی به تنخواه و تجهیزات نظامی ، نقشه دستگیری و تبعید روسای متنفذ قوم به هندوستان ، بی بازخواستی ، حق تلفی ، بی امنی ، حقارت های شخصی ، تجاوز به مال و جان و حتی ناموس مردم که از هر کدام بوی استعباد ** قوم و ذلت ملت می آمد ، ذهنیت عامه را از هر رهگذر آماده ساخت تا هر طوری شود این دستگاه ستم و تعدی را از میان بردارند.
قراریکه همه میدانند دسته یی از روسای قوم و سران ملت که اسمای ایشان زیب صفحات تاریخ است با ایمان قوی و اعتماد به نفس بار اول در خانه عبدالله خان اڅکزایی جمع شده اساس جنبش آزادی قوم و نجات ملت و مملکت را از استعمار و استعباد خود و بیگانه گذاشتند و صبح ۲ نوامبر ۱۸۴۱ در حالیکه هنوز حرکت و رفت و آمد در شهر پیدار نشده بود ، چهار نفر از از سران مجاهد قوم : عبدالله خان اڅکزایی ،امین الله خان لوگری ، سکندر خان ، عبدالسلام خان در میان جمع محدودی از مردمان شهر به اطراف باغجه و خانه الکساندر برنس گردآمدند.
برنس میخواست با فرستادن نماینده باب مذاکراتی را بازکند ، سکندر خان با ضرب شمشیر سر نماینده را جدا کرد تا ابداْ حرفی از او شنیده نشود .
خود برنس بر بام برآمد و میخواست با اعطای پول مجاهدین ملی را تطمیع کند. چون این اسلحه کارگر نه افتاد ، امر به ضرب گلوله باری داد . در اثر رفتار بالمثل مجاهدین چند نفر از فرنگی ها به ضرب گلوله کشته شد. که در آنجمله کپتان برادفت ، هم شامل بود. سپس برادر برنس ،چارل برنس ، کشته شد و مجاهدین خود را به در خانه برنس رسانیده آنرا آتش زدند و خود او را تکه تکه کردند.
آتشی که بامداد روز ۲ نوامبر۱۸۴۱ در خانه برنس درخرابات بدست ملیون مشتعل شد ، آتشی بود که شعله های آنرا شاه شجاع و، مکناتن و الفنستن از بالاحصار ، شیرپور و سیاه سنگ تماشا میکردند ولی کسی به خاموش کردن آن موفق نشد.
برنس امید زیادی به امداد قوای بالاحصار داشت ، واقعاْ کپتان کمپل ، با غندعسکر بنای مداخله را گذاشت ، ولی تمام افراد کمکی تباه و توپ های شان بدست غازی ها افتاد و در حالیکه آفتاب روز ۲ نوامبر عقب کنگره های حصار تاریخی کوه های کابل غروب میکرد ، نیروی ملی به موفقیت های درخشانی در نفس شهر کابل نایل آمده و قهر و این اضطراب هر دو محقق و لازم و ملزوم یکدیگر بود و بالاخره شدت همین قهر و توسعه همین اضطراب منتج بر آن شد که ملت افغان فایق و اجنبی و اجنبی پرستان معدوم شوند.
*فرنگی : مردم عوام و نویسنده گان ملی افغانستان انگلیس ها را بنام « فرنگی » و یا « انگریز » یاد نموده و مینمایند.
**استعاد به معنای برده گی بکار رفته است. ( بامداد )
برگرفته از کتاب « رجال و رویداد های تاریخی افغانستان »
مولف : اجمد علی کهزاد
چاپ اول : ۱۳۳۱ ، انجمن تاریخ افغانستان
برگه ۱۴۰ ـ ۱۴۲( چاپ دوم ، دانش کتابخانه ، پشاور )
بازتایپ : تارنمای بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۳ـ ۱۹۰۸
Copyright ©bamdaad 2023
به بهانه ۱۰۴ مین سالگرد استرداد استقلال کشور:
" اطفال تان را به مکتب بفرستید و ثروت تان را در تعلیم و تربیه فرزندان تان مصرف کنید"
هایده صدیقی
مقدمه
جای تردید نیست که دستیابی به استقلال یک رویداد بزرگ برای مردم هر کشوری و برای ما نیز است و از آن خشنود استیم و به خود می بالیم. کسب استقلال کشور ۱۰۴ سال پیشتر از امروز منحیث ثمره مبارزات طولانی و جانبازانه مردان و زنان آزادیخواه و استقلال طلب کشور در برابر بزرگترین قدرت استعماری آن عصر ، زمینه ساز دگرگونی های سودمند درهمه عرصه های زنده گی مردم شد . جا دارد ضمن تجلیل از روز استقلال افغانستان و شادباش گفتن به مناسبت این رویداد عظیم، تا در مورد کارنامه ها و قهرمانی های غازی شاه امان الله خان و همرزمانش در رابطه به عصری سازی و توسعه معارف در زمان سلطنت وی پرداخت که یکی از علایق و حرص غازی شاه امان الله خان بود. او با پیروی از برنامه های ملی و ترقیخواهانه مشروطه خواهان کشور به توسعه ، عصری سازی و انکشاف معارف پرداخت و دراین راه تلاش کرد وبا باورها و عقاید نادرست جامعه مبارزه نمود.
اکنون تاریخ یک بار دیگر تکرار شده است و افغانستان به صد سال عقب برگشت نموده است. زمانی که عقاید و باورها به ضد تعلیم دختران و کار زنان بود، همان باورها و افراد افراطی صد سال قبل در افغانستان حاکم شده اند و بر ضد روشنگری و تعلیم و تربیت هستند
در حالی که وی برای حق تعلیم و توسعه معارف مبارزه کرد و تلاش کرد. او درهر پیام و سخنرانی هایش مردم را به تعلیم و روشنگری تشویق و ترغیب مینمود و ترقی و پیشرفت کشور از راه آموزش و تعلیم یگانه آرزو و خواست وی بود. بیشتر از هر زمانی بایست به این موضوعات پرداخت و از کارنامه های غازی شاه امان الله خان و مبارزین راه آزادی و ترقی کشور یادبود کرد تا باشد از وضع اکنون که در افغانستان حاکم است رهایی یافت .
غازی شاه امان الله خان بنیان گذار معارف عصری در افغانستان
بزرگترین تحول در معارف افغانستان با دستیابی به استقلال سیاسی کشور و آغاز سلطنت غازی شاه امان الله خان آغاز یافت. غازی شاه امان الله خان در واقع بنیان گذار رسمی و ترویج کننده ای معارف عصری در افغانستان است. طبق قانون اساسی دوران شاه امان الله خان یا ( نظامنامه اساسی دولت) برای نخستین بار تعلیم تا دوره ای ابتدایی به طور اجباری و ضروری اعلام گردید. به اساس نوشته های لیون باکویر و پاولادا پژوهشگر و نویسنده ای افغانستان شناس امریکایی، در زمره تمام برنامه های اجتماعی دوران سلطنت شاه امان الله خان، معارف مقام برجسته داشت. نشان معارف از بلند ترین نشان های افتخارات آن وقت بود و نشان معارف از نشان های نظامی و ملکی بلند تر بود.
یکی از کارنامه های برجسته وی اعزام جوانان برای تحصیل درعرصه تعلیم و تربیه عصری به خارج از کشور بود که با حساسیت های شدید نیروهای ارتجاعی داخلی مواجه شد. هرچند عملی سازی این برنامه ها در ان وقت شدت و عجله را نشان میدهد چون مردم در یک فضا و جامعه ای به شدت مذهبی و سنتی زنده گانی میکردند ،اما دیدگاه و عقاید شاه امان الله خان و یاران او در رابطه به ترقی معارف و تعلیم و تربیت برای نسل امروزی حایز اهمیت است. تاسیس کتابخانه ای بزرگ در شهر کابل جهت ارتقای کیفیت تعلیم و تربیت، تاسیس مراکز سواد آموزی (اکابر) برای افراد بی سواد بزرگسالان، تاسیس مکاتب در کابل و ولایات، تاسیس مراکز تربیه معلم در کابل، تاسیس اولین مکتب دختران بنام مستورات ( لیسه ملالی)، تاسیس وآغاز نشریه های چاپی در افغانستان در عرصه فرهنگ و مطبوعات از جمله برنامه های طلایی ایندوره به شمار می آیند.
تعلیم و تربیت از نظر انتظام در فضای آزاد عملی می گردید و هیچ گونه تهدید و سرکوبی از نظر سیاسی وجود نداشت. لهذا روحیه معلمان و متعلمات عالی و با نشاد بود. آنها می توانستند آزادانه فکر کنند و عقاید و دانش خود را ابراز نماید تا در مراحل بعدی عملی کنند. چیزیکه امروزه جهان در اصول تعلیم و تربیه به آن سخت تاکید می دارد و آن عبارت از فضای عاطفی در آموزش توام با جدیت و دانش نوین که صد سال قبل شاه فقید چنین یک فضای دموکرات و آزادی را برای جوانان و مردم فراهم ساخته بود.
یکی از کارهای برجسته شاه فقید تاسیس و اعمار مکتب برای دختران بنام مکتب مستورات( لیسه ملالی) که در جنوری ۱۹۲۱ گشایش یافت و در راس آن اسما رسمیه طرزی مادر ملکه ثریا خانم شاه امان الله خان قرار داشت. با گشایش این مکتب برای طبقه اناثیه در قلب کابل در اثر توطیه های انگلیس مردم پغمان دست به اعتراض زدند و تشکیل لویه جرگه را خواستند. دراین لویه جرگه جمعیت علمای دینی عریضه ای را برای بسته ساختن مکتب مستورات خدمت علیحضرت شاه امان الله خان پیشکش کردند که قسمتی از مفهوم متن آن را دراین جا نقل قول میکنم: « ما علما و سادات و مشایخ ملت افغانستان به حضورعلیحضرت شاه امان الله خان عریضه پردازیم که قرار مسایل مسلمه و روایات مفتی به فقه شریف بایستی تعلیم و تحصیل نسوان در خانه های خود از اقارب محارم شان باشد تا از آن تعلیم دینی که فرض منصبی ما ملت اسلام است محروم نمانند، بنابرآن امید می شود که تعلیم جمعیت نسوان در مکتب ها نشود تا مساله حجاب و ستر برای نسوان اسلامی خوبتر و بهتر حاصل شود ». اما شاه امان الله خان در جواب این عریضه و اعتراضات جمعیت علمای فقهی با متانت و خونسردی به استدلال پرداخت و از نیاز تعلیم دختران در توافق با اسلام سخن گفت و آنها را دعوت به تعقل در مورد تعلیم و آموزش دختران کرد. به آنها گوش زد کرد که ما نباید سبب محروم شدن دختران و زنان از حق تعلیم و تربیه شویم. نباید دختران و زنان در عالم جهالت و نادانی و فرومایه گی زنده گانی کنند.
بازگشایی دوباره مکتب دختران ( مستورات) در کابل که به سبب توطیه های انگلیس و اعتراضات علمای دینی موقتاً بسته شده بود دوباره به دستورغازی شاه امان الله خان بازگشایی شد و دختران به تعلیم و آموزش خود ادامه دادند. این کارسبب شد تا اعتراضات در برابر شاه فقید بیشتر و گسترده تر شود. او با اجرا و عملی سازی برنامه های انکشافی برای تعلیم دختران با مخالفت های شدید و مسلحانه ای در کشور روبرو شد اما دراین راه مبارزه کرد و جنگید. وی اجازه نداد که دختران قربانی باورها و برداشت های نادرست آن زمان شوند. تعلیم و تحصیل دختران را بشکل مختلط با پسران تا صنف ششم مکتب تایید کرد و تعلیم دختران را اجباری اعلام نمود.
غازی شاه امان الله خان در تمامی جلسات و سخن رانی هایش با مردم و مقامات در باره معارف سخن می گفت. گاهی او در مقام سلطان و پادشاه کشور به مثابه داعی و مبلغ مکتب و معارف در کوچه ها و بازار ها بین مردم ظاهر می شد و تلاش می کرد مردم را از اهمیت و ارزش تعلیم و تربیه دختران و پسران شان آگاهی دهد و قانع سازد. غازی شاه امان الله خان فقید در آخرین سخن رانی خود نیز مردم را به تعلیم و تربیت فرزندان بخصوص دختران شان تشویق کرد وآخرین کلام وی چنین بود؛ « اطفال تان را به مکتب بفرستید و ثروت تان را در تعلیم و تربیه فرزندان تان مصرف کنید این است راه آزادی، کامیابی، استقلال و پیشرفت، نگذارید دختران تان در عالم جهل و نادانی و فرومایه گی زنده گی کنند برای آنها زمینه ساز باشید نه موانع ».
تعلیم و تربیت از جمله نیازهای اساسی یک جامعه است و دولت ها مکلف اند تا زمینه آموزش بهتر و کارآمد را برای افراد جامعه تامین نمایند. حق دسترسی به آموزش از اساسی ترین حقوق افراد می باشد که نادیده گرفتن آن نقض آشکارا حقوق بشری را نشان میدهد. طی سالیان متمادی به اثر جنگ های داخلی، تحولات سیاسی و عقاید متضاد نظام های حاکم نسبت به آموزش در افغانستان، متاسفانه تعلیم و تربیت یکی از عمده بخش های است که بیشتر دستخوش تغییرات و مداخلات بیرونی قرارگرفته است واین مداخلات تاثیر عمیق بر پروسه تعلیم و تربیت افراد بخصوص تعلیم دختران و زنان گذاشته است که اثرات آن را در زنده گی رقت بار زنان تعلیم ندیده ای امروزی می توان به وضوع مشاهده کرد.
تعلیم و تربیت دختران ازجمله مسایل پیچیده و ناحل در افغانستان بوده است که مورد برخورد های متضاد و عقاید بی اساس نظام های ضد مردمی در افغانستان قرار گرفته است و این جز اثرات منفی بر جامعه چیزی دیگری به ارمغان نداشته است. این دور از واقعیت نخواهد بود که دختران و زنان از متاثرین اصلی سه دهه جنگ و نابسامانی ها در افغانستان می باشند. شرایط و امکانات آموزشی برای دختران در طول تاریخ در افغانستان محدود بوده و دختران کمتر به آموزش و امکانات آموزشی دسترسی داشته اند. ممکن ادعا شود که دختران در بعضی از دوره های حکومت داری در افغانستان از حق آموزش و امکانات آموزشی بهتر برخوردار بوده اند، اما اگر به دقت به این موضوع دیده شود خواهیم دریافت که حتا در دوره های که در افغانستان امنیت و آزادی مستقر بوده است بازهم عده ای کثیر از دختران بنابر سنتی بودن و فرهنگ های نادرست جامعه ای افغانی از حق آموزش محروم شده اند وهمچنان به نسبت مساعد نبودن برنامه و امکانات آموزشی مطابق به شرایط اجتماعی و فرهنگی برای آنان، نتوانستند به تعلیم دست یابند و یا به تحصیلات خود ادامه دهند. در کناراینکه جامعه افغانی به شدت سنتی و مذهبی است و دیدگاه ها در رابطه به تعلیم دختران قیدگرانه است، مشکلات اقتصادی، جنگ و مهاجرت های اجباری، مسایل مذهبی و مداخلات و فعالیت های گروه های ضد بشری و روشنگری ، مسایل امنیتی و صدها عامل دیگر نیز شرایط را برای دختران افغانی برای دستیابی به تعلیم و تربیت در افغانستان سخت تر و محدودتر ساخته اند.
متاسفانه به اثر تحولات اخیر در افغانستان، دختران بطور قطعی از حق آموزش محروم شده و به حاشیه رانده شده اند. دختران برای دستیابی به حق آموزش همواره با محدودیت ها و شرایط سخت آموزشی مواجه بوده اند اما محروم شدن آنان بطور قطعی از حق تعلیم به شدت متاثر کننده و رنج آور است. همچنان واکنش ها دراین مورد هیچ اثری بر تغییر وضعیت موجود نداشته بلکه بر تداوم این وضعیت پافشاری ها به جدیت جریان دارد. جنگیدن و مبارزه و لشکرکشی علیه کسانیکه برخاک یک ملت تعرض میکنند ممکن با میکانیزم مشخص، آسان تر باشد نسبت به اینکه یک ملت را به انجام کاری متقاعد ساخت و در باورها و ذهنیت های آنان تغییر ایجاد کرد.
ممکن دیدگاه ها و برخوردها در باره کارنامه های شاه امان الله خان متفاوت باشد و حتا ممکن حساسیت برانگیز ، اما یادبود از این موضوعات جرقه ای است برای بیدار سازی افکار واذهان مردم در رابطه به حقوق و آزادی های مدنی و تعلیم و تربیت در افغانستان، و هم چنان نقطه ای آغازبرای یک مبارزه گسترده و مستحکم بر ضد افراط گرایی و تعصبات جنسیتی وکسب استقلال و آزادی علم و دانش برای همه از نظام مستبد و مردسالاری حاکم در افغانستان . امید دارم کلمات و سطر های متن این مقاله، با قدرت زیاد بر اذهان جامعه اثر کند و سبب تغییرات مطلوب در وضعیت زنده گی دختران و زنان و دستیابی آنان بر آموزش گردد و این است استقلال، آزادی و پیروزی در برابر ظلم، بی عدالتی ها و رهایی از جهالت.
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۳ـ ۱۹۰۸
Copyright ©bamdaad 2023
از زنده گی پردرد مهاجر افغان در جمهوری اسلامی ایران :
م. روغنی
شوربختانه یکی از ویژه گیهای فرهنگی بسیاری از ما ایرانیان نگاه از پایین نسبت به خود در برابر شهروندان اروپایی و امریکای شمالی و نگاه از بالا نسبت به شهروندان کشورهای هم جوار است. گردشگران اروپایی و امریکایی که به ایران سفر کردهاند همواره تحت تاثیر مهمان نوازی ایرانیان قرار گرفته اند اما کمتر توریستان و یا مهاجر از کشورهای همسایه شاهد این خصلت پسندیده ایرانیان بوده است. دلایل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی این ویژه گی نیاز به بررسیهای جامعه شناسانه دارد.
...در نیمه اول دهه پنجاه و در پی افزایش چشمگیر درآمدهای نفتی و رشد بی پیشینه فعالیتهای ساختمانی، بسیاری از افغان تبارها به صورت کارگران ساختمانی در شهرهای بزرگ کشورمشغول به کار بودهاند.
اما ورود انبوه افغانها به ایران از زمان جنگ میان سربازان این کشورو بنیادگرایان مجاهد کلید خورد.
بنا بر سرشماری سال ۱۳۹۵ خورشیدی شهروندان افغانستان، عراق و پاکستان بیشترین جمعیت مهاجر ساکن ایران را تشکیل می دادهاند. بر پایه این امار، شمار افغان تبارها حدود یک میلیون و ۵۸۴ هزار، عراقیها ۳۴ هزار و ۵۰۰ نفر و پاکستانی تبارها ۱۴ هزار و ۳۲۰ نفر بودهاند.[۱] البته اداره پناهنده گان سازمان ملل متحد شمار شهروندان افغان سرشماری شده در ایران پس از تسلط طالبان را حدود ۲/۶ میلیون نفر اعلام کرده است. نیم میلیون از این افراد فاقد مدرک بودهاند.[۲]
ولایات تهران، خراسان رضوی و قم بیشترین، و ایلام و کردستان کمترین (تنها ۱۲ و ۱۳ نفر) مهاجر افغانها را در خود جای دادهاند.
رفتار دولت ولایی و بسیاری از ایرانیان با مهاجران افغان تبعیض آمیز و نژادپرستانه بوده است.اقامت افغانها در ۱۵ ولایت کشور ممنوع است و حتا پس از ۳۰ تا ۴۰ سال اقامت در کشور برای سفر به برخی از شهرها از جمله شیراز، مشهد و حتا سفر از تهران به قزوین باید برگه تردد بگیرند که با پرداخت حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان امکان پذیر می گردد.[۳]. افزون برین یک کارگر افغان با دهها سال سابقه کار، هنوز قادر به خرید خانه، گواهینامه راننده گی و خرید موتر نیست و باید این اقلام را به نام یک نفر ایرانی خریداری کند. افغان ها برای تمدید اقامت سالانه باید مصارف سنگینی بپردازند. با وجود این محدودیتها یکی از نگرانی های مهم مهاجرین افغان بازگشت اجباری و خشن آنان به افغانستان است.
مناطق نشانی شده با سرخ ولایات و ولسوالی های اند که اقامت مهاجران افغان در آنها ممنوع میباشد
برپایه یک نظر سنجی که در شهر تهران در سال ۱۳۹۸، در مورد اقامت مهاجرین افغان صورت گرفت، ۴۳ در صد پرسش شونده گان موافق ممنوع شدن اقامت آنان در تهران و ۴۱ در صد موافق بودهاند. در جنوب شهر تهران که جمعیت ساکن درگیر مشکلات معیشتی است، از هر ۳ نفر ۲ نفر خواستار ممنوع شدن اقامت افغانها در این مناطق بودهاند.[۴]
چندی پیش پسر نجیب مایل هروی، شاعر و نویسنده سرشناس افغان در اعتراض به انتظار ۴۰ ساله پدرش برای دریافت شهروندی ایرانی خود سوزی کرد.[۵]
فضای کشور به طور عموم و با استثنایاتی حاکی از افغان ستیزی است و در پشت خشونت در قبال این دسته از مهاجرین حکومت ولایی قرار دارد که می تواند به رفتار اجتماعی بسیاری از ایرانیان علیه شهروندان افغانستان تبدیل شود.
به طور کلی صدا و سیمای جمهوری جهل و جنایت تنها بازنمایی منفی از مهاجران افغان را در دستور کار قرار داده است. گزارههایی نادرستی همچون : « افغانها سبب بیکاری جوانان ایرانی شدهاند»، « افغانها جرم های خطرناکی مثل بچه ربایی و قتل و تجاوز انجام می دهند » و « افغانها عامل شیوع بیماریها هستند » در این رسانه رایج است که در تصویرسازی نادرست از مهاجرین در ذهن بسیاری از ایرانیان موثر است.
به باور آرش نصر اصفهانی، پژوهشگر مسایل اجتماعی و مهاجران افغان در ایران، « نوعی سو ظن نسبت به پناهنده گان وجود دارد که گویی آنها به جامعه ایران وفادار نبوده و در لحظه نهایی عامل افغانستان خواهند بود» . برپایه این نگاه امنیتی، حتا آنهایی که سی یا چهل سال است در ایران زنده گی می کنند و یا در ایران به دنیا آمده اند و تشکیل خانواده داده اند هنوز خود و خانواده شان بیگانه و خارجی محسوب می شوند و حکومت و بخش بزرگی از جامعه حاضر به پذیرش آنها به عنوان ایرانی نیست.[۶]
تبعیض جنسیتی نسبت به زنان ایرانی نیز سبب شده است که ارایه شهروندی ایرانی شامل شوهران افغان آنان نگردد. اما اگر یک مرد ایرانی با زنی افغان ازدواج کند، این زن می تواند تابعیت ایرانی کسب کند!
حکومت در بهترین حالت مهاجرین افغان را « مهمان » می خواند که پس از آرام شدن شرایط زنده گی در افغانستان باید به کشور خود باز گردند. با اینحال خامنه ای و سپاه قدس برای پیشبرد اهداف ایدیولوژیک با پرداخت حقوق ماهانه تا ۵۰۰ دلار و وعده اعطای تابعیت، از مهاجرین شیعه افغان بهره گیری ابزاری کردهاند. لشکر فاطمیون در سال ۱۳۹۴ خورشیدی با ترکیب قطعه ابوذر در زمان جنگ ایران و عراق و مهاجرین افغان زیر نظر سپاه قدس تشکیل شد و برای حمایت از دولت بشار اسد به نام محافظین حرم به سوریه اعزام گردید. این لشکر بین ۱۲ تا ۱۴ هزار جنگجو داشت. دیدبان حقوق بشر، دولت ایران را متهم کرده است که از مهاجرین فقیر، بی سواد هزاره مقیم ایران سواستفاده کرده و آنها را به سوریه می فرستد. گفته شده که در جنگ های سوریه بیش از دو هزار افغان کشته و بیش از هشت هزار نفر زخمی شدهاند.[۷]
رویکرد برخی از نهادهای دولتی به خصوص در ولایات نیز در تشدید اهانت و آزار اتباع افغانستان نفرت آور است. این دسته از نهادها « فروشنده گان مواد غذایی، نانوایی ها و تکسی ها را موظف کردهاند که به اتباع خارجی غیرمجاز خدمات ارایه ندهند و پیش از فروش یا ارایه خدمات از اتباع خارجی کارت اقامت بخواهند »[۸]
غلامرضا غلامی، مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی ولایت فارس دلیل چنین رفتار ناشایسته ای را « حفظ بهداشت » مردم و پیشگیری از « خطر بیماری های واکیردار» اعلام کرده است!
گاهی شایعههایی علیه مهاجران افغان انتشار می یابد که واکنش خشمگین بسیاری از شهرنشینان را بر می انگیزد. برای نمونه در ماه جوزای سال ۱۳۹۷ شایعه نادرست تجاوز ۲۵ افغان به یک دختر ۱۶ ساله و قتل وی در شهر یزد بر سر زبان ها افتاد که در سال ۱۳۹۳ نیز انتشار یافته بود و صحت ان در آن سال از سوی نیروی انتظامی تکذیب شده بود.پس از نشر این دروغ، جمعیتی از شهرنشیان به منازل افغان ها حمله برده و تعدادی از آنها را آتش زده خواستار اخراج افغانها از کشور شدند.
- حدود ۷۱ درصد کودکان افغان در مدارس ابتدایی تحصیل می کنند اما ورود این کودکان در سطح دبیرستانی به ۴۱ درصد می رسد. ورود زود هنگام به بازار کار علت کاهش تحصیل دانش آموزان افغان در سطح دبیرستان است.
- ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان از اتباع افغانستان و پاکستان اند (۳ جدی ۱۳۹۹، خبر انلاین)
- ۹۰ در صد کودکان کار کاشان، اهل افغانستان اند (۱۵ حوت ۱۴۰۱ باشگاه خبرنگاران جوان)
- ۸۰ درصد کودکان کار گلستان اهل افغانستان اند (۲۴ جوزا ۱۴۰۱، ایسنا)[۹]
ورود به دانشگاه برای افغانها رایگان نیست و مشکلاتی از جمله مصارف بالای تحصیل، مشکل تمدید اسناد اقامتی، بیمه دانشجویی وغیره چالش برانگیز است. در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۱ هزار دانشجوی افغان دردانشگاه های ایران در رشته های محدودی مشغول به تحصیل بودهاند. رشتههای ممنوعه از جمله شامل رشته های انجینری، فیزیک اتمی، فناوری ماهواره و کامپیوتر می گردد.[۱۰]
البته در حالی که حتا دختران ایرانی به واسطه تبعیضهای جنسیتی در نظام دینی از تحصیل در برخی از رشته ها در ۳۶ دانشگاه کشور از جمله انواع رشته های انجینری، فیزیک هسته ای وغیره محرومند[۱۱] نمی توان از اعمال چنین تبعیضهایی علیه مهاجرین شگفت زده شد.
برپایه گزارش سازمان امور پناهنده گان در سال ۱۳۹۶ خورشیدی تنها ۱۲۴ هزار مهاجر قانونی در طرح سلامت ثبت نام کرده تحت پوشش بیمه قرار گرفته اند. مصارف سالانه بیمه هر مهاجر ۴۶ هزار تومان است که از سوی کمیسیاریای عالی پناهنده گان پرداخت می شود.
در حالی که نرخ بالای بیکاری در کشور شامل فارغ التحصیلان دانشگاهی، متخصصان و زنان می گردد و اکثریت اتباع خارجی در شغلهای پرزحمت و ساده مشغولند، برخی از کارگران ایرانی به حضور کارگران افغان در کشور اعتراض کردهاند. در واکنش دولت ایران محدودیتهای متعددی در برابر اشتغال افغان ها کرده از جمله از کارفرمایان خواسته است از کارگران ایرانی بهره گیرند و در صورت تخلف به زندان و پرداخت جریمه محکوم خواهند شد. با این حال بسیاری از کارفرمایان ترجیح می دهند از کارگران افغان به دلیل نداشتن بیمه و بهروری بالا استفاده کنند.
نگاه امنیتی و ایدیولوژیک نظام ولایی به پناهنده گان و مهاجرین سبب اعمال تبعیضهای گوناگون در حد نژاد پرستی علیه مهاجرین افغان شده است و انگیزه بهره وری از تواناییهای مهاجرین در ساخت کشور را به بیگانه ستیزی تقلیل داده است. این درحالی است که تشویق مهاجرت در برخی از کشورهای دموکراتیک از جمله کانادا کمبود نیروی کار و کاهش جمعیت در اثر کاهش تولید مثل را جبران کرده است. در برابر راهبردهای افزایش جمعیت خامنه ای، خانه نشین کردن زنان را در دستور کار قرار داده است.
پانویس ها :
[۱] – بی بی سی فارسی، مهاجران در ایران؛ تعداد اتباع کدام کشورها بیشر است؟ ۲۹ جوزا ۱۳۹۶
[۲] - اداره پناهنده گان سازمان ملل متحد، پناهنده گان در ایران
[۳] - تردد مهاجران افغان در شهرهای ایران: ممنوع یا با برگه عبور و تردد، رادیو زمانه
[۴] - نگرش ایرانیان به مهاجرین افغانی، روزنامه شرق، ۱۳ جوزا ۱۳۹۹
[۵] - رنج مضاعف، مهاجران افغان در ایران، ارادا: سازمان مبارزه با نژاد پرستی و افترا، ۱۲ جنوری ۲۰۲۱ ترسایی
[۶] - اعظم حمید پور، نگاهی که یک مهاجر افغان به رفتار ایرانیها دارد، ایرنا، ۴ اسد ۱۴۰۱
[۷] - لشگر فاطمیون؛ ایران حمایت می کند و افغان ها قربانی می دهند. العربیه فارسی، ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۸
[۸] - خشونت علیه افغان ها در ایران، اراد: سازمان مبارزه با نژادپرستی و افترا، ۲۲ اکتوبر ۲۰۱۸
[۹] - وضعیت کودکان کار افغان در ایران؛ پیدای پنهان، دیاران، ۱۶ ثور ۱۴۰۲
[۱۰] - رشته های ممنوعه برای داوطلبان غیرایرانی در کانکور اعلام شد، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، ۲۸ دلو ۱۳۹۶
[۱۱] - رشتههای ممنوعه برای دختران، مشرق، ۱۷ اسد ۱۳۹۱
منبع : iran-emrooz.net
۱۷ جولای ۲۰۲۳
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۳ـ ۰۳۰۸
Copyright ©bamdaad 2023
امریکا بزرگترین عامل بی ثبات کننده در جهان
وانگ یی، وزیر امور خارجه جمهوری خلق چین در ابتدای سفر خود به سنگاپور، مالزیا و کامبوجیا، امریکا را به اعمال فشار بر اقتصادهای نوظهور متهم کرد. این انتقاد پس از آن صورت گرفت که واشنگتن سرمایه گذاری های خاصی را در صنعت فناوری چین ممنوع کرد.
این هفته، وانگ یی، رییس دیپلوماسی چین در یک سفر کاری به سنگاپور، مالزیا و کامبوجیا رفت. وزیر امور خارجه روز جمعه در دیدار با لی هسین لونگ، نخست وزیر سنگاپور، از محدودیت های اخیر دولت امریکا علیه جمهوری خلق چین انتقاد کرد. وانگ واشنگتن را به تلاش برای تحت فشار قرار دادن بازارهای نوظهور با اقدامات خود متهم کرد. روزنامه اینترنتی ساوت چاینا مورنینگ پست (SCMP) به نقل از این دیپلومات نوشت:
« ایالات متحده در تلاش خود برای حفظ هژمونی تک قطبی، نمی خواهد شاهد توسعه و احیای چین و دیگر اقتصادهای نوظهور باشد. »
وانگ تاکید کرد که توسعه بیشتر اقتصاد چین منافع و فرصت های پایداری را برای همه کشورها به ویژه همسایگان چین به همراه خواهد داشت. وزیر امور خارجه همچنین دولت امریکا را به دامن زدن به بی ثباتی در سراسر جهان متهم کرد:
« از یک سو، دولت امریکا از نیروهای استقلال طلب در تایوان که برای استقلال طلبی خود به امریکا تکیه کرده اند و در تلاش برای عبور از خطوط قرمز چین هستند، استقبال می کند و از آنها حمایت می کند. از سوی دیگر، رقابت منصفانه را تضعیف می کند و سایر کشورها را مجبور می کند که به حمایت گرایی یک جانبه خود علیه چین بپیوندند.»
این دیپلومات چنین اقداماتی را انحرافی توصیف کرد. وانگ هشدار داد که آنها به اعتبار ایالات متحده امریکا آسیب خواهند رساند. در این زمینه، وی خاطرنشان کرد که واشنگتن اکنون به « بزرگترین عامل بی ثبات کننده در جهان» تبدیل شده است. این بر روابط دوجانبه بین ایالات متحده امریکا و پادشاهی میانه تاثیر خواهد گذاشت.
این انتقاد شدید پس از آن صورت گرفت که دولت ایالات متحده امریکا سرمایه گذاری های خاصی را در صنعت فناوری چین برای محافظت از فناوری های حساس ممنوع کرد. جو بایدن رییس جمهور امریکا روز چهارشنبه فرمانی را امضا کرد. یک نماینده دولت در واشنگتن تاکید کرد که این فرمان اقدامی برای حفظ امنیت ملی است و نه ترمزی برای سرمایه گذاری.
اگرچه در این سند به « کشورهای نگران کننده » اشاره شده است، اما تنها نام چین به صراحت ذکر شده است. بنابراین باید از سرمایه گذاری شرکت های امریکایی در رایانه های کوانتومی، تراشه های پیشرفته و هوش مصنوعی در چین جلوگیری شود. شرکت های امریکایی که در مناطق خاصی در چین سرمایه گذاری می کنند، اکنون باید چنین معاملاتی را از قبل به دولت ایالات متحده امریکا گزارش دهند. این می تواند سرمایه گذاریها را در صورتی که مربوط به بخش دفاعی یا فناوری باشد، ممنوع کند و در نتیجه برای امنیت ملی خطر ایجاد کند. / مجله هفته
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۳ـ ۱۴۰۸
Copyright ©bamdaad 2023
نظامیان جمهوری نیجر در یک اقدام نظامی قدرت را در این کشور بدست گرفتند. دولت ها و رسانه های غرب تا چهل وهشت ساعت، از شکست این خیزش نظامی گزارش دادند و پس از آن متوسل به سازمان ملل متحد شدند و همزمان با آن، دولت های معدود کشورهای تحت سلط خود را تحریک دخالت در امور داخلی نیجر کردند.
نظامی ها درتمام کشورهای افریقایی و همچنین در امریکا لاتین سابقه بدست گرفتن قدرت از طریق کودتا را دارند. اما همه این کودتا در جهت منافع غرب نبوده و نیست، از جمله کودتای نیجر که آشکارا علیه سلطه فرانسه و غرب بر این کشور است.
در کشورهای همسایه نیجز مانند مالی، گینه و بورکینافاسو نیز تحولات درهمین جهت پیش می رود. یعنی جدا شدن از غرب و نزدیکی به چین و روسیه.
در یک ویدیوی دو و نیم دقیقه ای، ارتش اعلام کرد که دولت دست نشانده فرانسه را سرنگون کرده و از مردم خواهان حمایت شد. در این ویدیو دگروال آمادو آبدرامانه سندجودی، در میان وزرای اطلاعات، ورزش و خارجه با لباس آبی نشسته و در اطراف او ۹ افسر با یونیفرم نظامی ایستاده بودند. متعاقب آن سه بیانیه نظامی دیگر نیز به طور متوالی قرایت شد.
در سومین بیانیه اعلام شد:
امروز ۲۶ جولای ۲۰۲۳ ترسایی نیروهای دفاعی و امنیتی، یک شورای ملی حفاظت از میهن تشکیل داده و به حیات رژیم دست نشانده خاتمه داده اند.اکنون نظامیان می خواهند « جامعه بین المللی را متوجه حمایت مردم از این اقدام نظامی کنند. »
محمد بازوم ، که در سال ۲۰۲۱ ترسایی رییس جمهور نیجر شد، از صبح روز کودتا توسط گارد ریاست جمهوری در کاخ خود بازداشت شد. آمادو آبدرامانه سندجودی، اعلام کرد که « همه نهادهای جمهوری هفتم به حالت تعلیق درآمدهاند »، واز « همه کشورهای خارجی در خواست کرد که در امور داخلی نیجریه مداخله نکنند.»
دولت نظامی و جدید هر گونه پادرمیانی و دخالت رژیم بنین، برای میانجیگری بین نظامیان و رییس جمهور بازداشت شده را رد کرد. مردم در خیابانها، ضمن حمایت از اقدام نظامی ها، خواهان برچیده شدن پایگاه های نظامی فرانسه و امریکا در نیجر شدند و بتدریج در اطراف سفارت فرانسه در پایتخت جمع شدند. جمعیتی که سفارت فرانسه را محاصره کرده بود، سرانجام پرچم فرانسه را از بالای ساختمان سفارت پایین آورد وبجای آن پرچم روسیه را بالا برد و این یعنی مردم خواهان قطع رابطه با فرانسه و در برابر آن، خواهان دوستی با روسیه اند.
نیجر پیوسته پایگاه فرانسه و امریکا بوده و شرکت های بزرگ فرانسوی اورانیوم مورد نیاز شرکت الکتریسته فرانسه EDF را از نیجر به فرانسه منتقل می کردند . این شرکت ها اکنون بشدت نگران آینده نیجر و از دست دادن ادامه غارت اورانیوم استخراجی در این کشورند.
گای لابرتیت، نماینده ملی افریقا از حزب سوسیالیست PS بین سال های ۱۹۹۶ و ۲۰۰۶ ترسایی که کارشناس امور سیاسی نیجر نیز هست، می گوید: « از نرمی واکنش های غرب نسبت به کودتا متعجب شده است. تا اکنون وضع نیجر شبیه کشور بورکینافاسو یا مالی نیوده و اقدام کودتایی نظامیان قابل پیش بینی نبود. رییس جمهوری که سرنگون شد روابط خوبی با فرانسه و سایر کشورهای غربی داشت. » نگرانی ها نسبت به ورود به صحنه ۱۵۰۰ نظامی فرانسه که در نیجر مستقر هستند وجود دارد و از جمله دلایل نظامیان برای فراخواندن مردم به خیابانها برای حمایت از کودتا آماده گی مقابله با اقدام احتمالی نظامیان فرانسوی مستقردرنیجر است. قابل پیش بینی است که رهبران مالی، گینه و بورکینافاسو، از کودتای نظامی ها و دولت جدید نیجر حمایت کنند.
گای لابرتیت ، کارشناس امور نیجرمعتقد است :« کودتا بسیار خوب سازماندهی شده بود. من افسران حاضر در نخستین ویدیو کودتا افسران را بخوبی می شناسم. برخی از آنها فرزندان چهره های سرشناس نیجرهستند که توسط دولت سرنگون شده به حاشیه سیاسی نیجر رانده شده بودند. از جمله پسر رییس سابق ستاد ارتش و یا پسر عضو سابق رهبری حزب «جامعه توسعه ».
نیروهای سیاسی پشت این کودتا قرار دارند.
منبع : Au Niger, le retour des généraux | L'Humanité (humanite.fr
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۳ـ ۰۱۰۸
Copyright ©bamdaad 2023