در حاشیه سفر وزیرخارجه امارات به دمشق :
پایان انزوای دیپلوماتیک بشار اسد
بشار اسد، رییس جمهور سوریه آرام آرام درحال بازگشت به جمع سران عرب است و دقیقا همین مساله نگرانی دولت جو بایدن، رییس جمهوری امریکا را به دنبال داشته است. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه این کشور، پس از انتشار خبر دیدار عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر خارجه امارات متحده عربی با بشار اسد در دمشق، خطاب به سران کشورهای عربی گفت: « واشنگتن از کشورهای منطقه می خواهد به دقت درباره آنچه اسد مرتکب شده فکر کنند».
اما این نخستین تحول دیپلوماتیک برای بازگشت دولت دمشق به جمع سران کشورهای عربی محسوب نمی شود. از چندی پیش الجزایر به همراه چند کشور عربی در کنار ایران و روسیه تلاش کرده بودند، زمینه ازسرگیری روابط با دمشق را مهیا کنند و نقطه اوج این تلاش ها، اعلام میزبانی الجزایر از نشست آتی سران اتحادیه عرب از سوی عبدالمجید تبون، رییس جمهوری الجزایر بود. این نشست که قرار است ماه مارچ آینده برگزار شود، پرونده کرسی خالی سوریه در این اتحادیه را پس از ۱۰ سال برای نخستین بار باز می کند.
در نوامبر ۲۰۱۱ ترسایی اتحادیه عرب تصمیم گرفت سوریه را تا زمانی که این دولت به طورکامل به تعهدات خود در چارچوب « ابتکار عمل عربی» عمل نمی کند، اخراج کند. این پیشنهاد در آن زمان برای حل وفصل بحران و آشفته گی داخلی این کشور پیشنهاد شده بود اما اکنون شرایط سوریه در سطوح امنیتی، اقتصادی و سیاسی در مقایسه با شرایط سال ۲۰۱۱ ترسایی متفاوت است و بسیاری از کشورها را بر آن داشته تا بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را مطرح کنند. مهم ترین تحولی که باعث شد موضع کشورهای عربی تغییر کند، در اوایل سال ۲۰۱۷ بود که مخالفان اسد در جنگ حلب شکست خوردند و در سال ۲۰۱۸ نیز پس از شکست در نبردهای ریف دمشق و درعا، مجبور شدند تسلیم ارتش سوریه شوند و سلاح خود را تحویل دهند.
احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب، اواخر ماه گذشته در گفت وگو با شبکه مصری « صدی البلد » گفت که بعضی از کشورهای عربی درحال بهبودی روابط با سوریه هستند، اما من شخصا به عنوان دبیر کل اتحادیه عرب، هیچ درخواست رسمی یا غیررسمیای درباره شروع مراحل بازگشت دمشق به اتحادیه دریافت نکردهام.
پس از این سخنان، وزیر خارجه امارات خواستار بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و تکیه آن بر کرسی خود در اتحادیه عرب شد. او در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با سرگیی لاوروف، همتای روس خود در ابوظبی، گفت یکی از نقش های مهم برای بازگشت دمشق، بازگشت به اتحادیه عرب است و این امر مستلزم تلاش طرف سوری و همچنین تلاش همکاران در اتحادیه عرب است.
به نظر می رسد سفر شیخ عبدالله بن زاید بخشی از راهبرد دولت امارات برای برقراری آشتی میان سوریه و اعضای اتحادیه عرب باشد. منابع مطلع به روزنامه الوطن سوریه گفته اند میهمان اسد به او گفته سوریه در اجلاس آتی سران عرب حاضر خواهد بود.
پیش تر شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی نیز بر اهمیت راه حل سیاسی برای پایان دادن به بحران جنگ سوریه که امنیت مردم آن کشور را تضمین کند و از آنها دربرابر سازمانهای تروریستی و شبه نظامیان فرقه ای محافظت کند، تاکید کرده بود، چرا که از دیدگاه او گروههای یادشده با هرگونه راه حل عملی که منافع آنها را برآورده نکند، مخالفت می کنند.
همچنین چندی پیش یکی از پایگاههای خبری لبنانی به نقل از منابع آگاه، از سفر قریب الوقوع اسد به یکی از کشورهای عرب حاشیه خلیج خبر داده بود و برخی از تحلیلگران سیاسی می گویند که نخستین کشورعرب که اسد از آن دیدار خواهد کرد، عمان است.
حال سفر بن زاید به عنوان نخستین مقام عالی رتبه ابوظبی پس از 10 سال، برای اسد نوید بازگشت به جمع سران است، هرچند پرایس به عنوان سخنگوی دولت بایدن می گوید « ما از گزارشها درباره این اجتماع و پیامی که دارد، نگرانیم، دولت امریکا از تلاش برای عادی سازی یا صلاحیت دادن مجدد به بشار اسد حمایت نمی کند». خلاف موضع تند دولت بایدن، دیوید لچ، کارشناس امور سوریه و استاد دانشگاه در امریکا، تاکید می کند: شرکای کاخ سفید به بایدن تاکید کردهاند موضعی تازه در قبال سوریه اتخاذ کند و از روشهای تخریبی و ادامه تحریم های گذشته دست بردارد و ظواهر امر حاکی از آن است که بایدن نیز این وجه تازه را کم وبیش پذیرفته است.
محمد خیرالعکام، از نماینده گان پارلمان سوریه، در گفت وگویی با «روسیا الیوم » گفته است: امریکا می خواهد بگوید مخالف این دیدارهاست اما به نظرم دراین خصوص صادقانه عمل نمی کند، چراکه ناچار به رساندن پیامهایی به سوریه است، زیرا متقاعد شده نمی تواند آنچه را به دنبال تغییرش در سوریه بود، تغییر دهد. او در ادامه افزود: این دیدارها و تحرکات اردن با هماهنگی ضمنی امریکا برای ارتباط با دمشق صورت می گیرد، چراکه واشنگتن به ایجاد تغییراتی در منطقه نیاز دارد و اکنون مطمین شده که تغییرات گسترده بدون سوریه و بشار اسد ممکن نیست.
جیم جفری، فرستاده ویژه دولت امریکا به دمشق در دوران دونالد ترامپ، رییس جمهوری امریکا می گوید: کشورهایی که به سوی دمشق بازگشته اند و قصد تجدید روابط را دارند، مطمین شدهاند که بایدن خیال برخورد با آنها را ندارد، زیرا هم شرایط کنونی منطقه چیزی متفاوت را می طلبد و هم اولویت های فعلی کاخ سفید به درست یا غلط موارد دیگری است. این سرفصلی تازه برای دولت سوریه و قدمی بلند در راه کاهش نسبی تشنج ها در خاورمیانه است. /ش
بامـداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۱ـ ۱۳۱۱
مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2021
توماس وست، ماموریت جدید و پیشبرد منافع
زلمی خلیل زاد، نماینده پیشین دولت امریکا در امور صلح افغانستان، در تازه ترین مصاحبه خود با شبکه طلوع نیوز گفته است که به تلاش هایش برای پایان جنگ در افغانستان افتخار می کند، جنگی که به باور او، بازنده آن نظام جمهوریت در افغانستان و دولت امریکا بودهاند. هرچند خلیل زاد آشکارا در تلاش است اتهام های وارده بر خود که او را زمینه ساز سقوط افغانستان معرفی می کند، دور کند اما بسیاری او و سیاست های کاخ سفید را مسوول آن چیزی می دانند که اکنون در این کشور جنگ زده در جریان است.
جو بایدن، رییس جمهوری امریکا که محبوبیت اش این روزها به دلیل خروج ناموفق از افغانستان به شدت کاهش یافته است هم درصدد آن است که بتواند کمی اوضاع در این کشور را سروسامان دهد. از همین رو توماس وست ، پس از دیدار با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا، در توییتی نوشته است که برای دیدار و گفت وگو با متحدان و شرکای امریکا در مورد اقدام های بعدی در افغانستان، نخست به اروپا و سپس به آسیا سفر خواهد کرد. او در ادامه این توییت ضمن بیان حس افتخار خود بابت برعهده گرفتن نقش نماینده ویژه ایالات متحده امریکا برای افغانستان، افزوده است که برای پیشبرد منافع حیاتی امریکا و حمایت از مردم افغانستان تلاش می کند.
در آنسو، آنتونی بلینکن نیز پس از دیدار با توماس وست، در توییتی ضمن ابراز خرسندی از این دیدار نوشته است: « از ملاقات با نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان خوشحالم و آقای وست به زودی سفرهایش را به اروپا و بعد آسیا آغاز می کند. نخست به بروکسل، پایتخت بلجیم، خواهد رفت و در آنجا با شرکای بین المللی و متحدان امریکا در مورد افغانستان ملاقات خواهد کرد».
توماس وست پس از آن به سمت نماینده ویژه ایالات متحده امریکا برای روند صلح افغانستان منصوب شد که زلمی خلیل زاد از سمت اش کنار رفت. امرالله صالح، معاون اول رییس جمهوری پیشین افغانستان و شماری دیگر از سیاست مداران افغان، تلاشهای خلیل زاد برای تقویت طالبان را یکی از عوامل پیروزی این گروه ، و سقوط دولت افغانستان می دانند. به تازه گی نهاد امریکایی « دفاع از دموکراسی» خلیل زاد را نماینده طالبان در واشنگتن خوانده است. این دیدگاه نشان می دهد که در داخل امریکا هم به عملکرد خلیل زاد در قبال صلح افغانستان، به دیده تردید و انتقاد نگریسته می شود. اکنون توماس وست که بهجای خلیل زاد نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان شده، تلاش های سیاسی امریکا در امور افغانستان را رهبری خواهد کرد.
برلین به دنبال احیای روابط
اما این تنها ایالات متحده نیست که می خواهد به طالبان و امارت آنان مشروعیت ببخشد، آن طورکه روزنامه المانی «ولت ام سزونتاگ» نوشته است، مارکوس پوتسل، سفیر المان در افغانستان که در پی فروپاشی دولت افغانستان، کابل را ترک کرده است، تصمیم دارد در چند هفته آینده برای ایجاد و تأمین ارتباط کشورش با طالبان، به کابل برگردد. این روزنامه به نقل از منابعی در دولت المان نوشته است سفیر المان قرار است در آن سفر، درباره زمینههای بازگشایی سفارت این کشور و از سرگیری فعالیت دیپلومات های آلمان با طالبان گفت وگو کند.
همچنین بازگشت سفیر المان و دیپلوماتهای آن کشور به افغانستان، زمینه را برای رسیده گی به وضعیت همکاران پیشین ارتش المان در آن کشور و نیز همکاری مجدد دولت المان با نهادهای محلی و بقیه سازمان های یاری رسان که به صورت مشترک با المان در زمینه های امداد رسانی فعالیت می کنند، مهیا می سازد. وزارت خارجه اآلمان در بیانیه خود آورده است آن کشور متعهد است تا در هماهنگی با نهادهای یاری رسان بینالمللی، در پیشگیری از وقوع بحران بشری در افغانستان سهیم شود و افزودن ۶۰۰ میلیون یورو به بسته کمکی المان برای مردم افغانستان، یکی از این اقدامات بشردوستانه برای جلوگیری از وقوع بحران بشری در افغانستان است. دولت آالمان از سوی برخی از احزاب و جریانهان سیاسی آن کشور مورد انتقاد قرار گرفته است که در انتقال همکاران محلی ارتش المان از افغانستان، کوتاهی کرده است.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۳۱۱
مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2021
روسیه گاز میدهد، اما نمیخواهد اروپا را گاز بگیرد
ارسال گاز الجزایر به اروپا یکی از معدود نمونه های استراتیژی کشورهای اروپایی، جهت خرید گاز برای جایگزینی گاز طبیعی گازپروم روسیه بود. در حال حاضر این استراتیژی هم مانند دیگر پروژه ها دچار نوسان شده است.
مقامات الجزایر روز ۳۱ اکتوبر از عدم تمدید قرارداد گاز این کشور از طریق خاک مراکش به اسپانیا خبر داده و اعلام کردند ، گاز این کشور به اروپا را از طریق لوله های دیگری که از دریای مدیترانه عبور می کند به اروپا ارسال خواهند کرد. بنا بر گفته مقامات الجزایری، علت چنین تصمیمی اختلافات سیاسی جدی این کشور با مراکش بر سر قلمرو صحرای غربی است که رباط ، ادعا دارد این منطقه به مراکش تعلق دارد، در حالی که الجزایر از استقلال طلبان صحرای غربی که برای آزادی خود با مراکش می جنگند حمایت می کند (مراکش تصمیم مقامات الجزایر مبنی بر تغییر مسیر ارسال گاز به اروپا را بیشتر به علت بالا رفتن مصرف داخلی و صرفه جویی کردن و عدم توانایی ارسال گاز با حجم بالا با لوله های با ظرفیت کمترمی دانند).
تصمیم الجزایر در اسپانیا با توجه به بالا رفتن قیمت گاز در اروپا نگرانیهای زیادی را در پی داشت. این در حالی است که الجزایر ۴۰ تا ۵۰ در صد گاز مصرفی اسپانیایی ها را تامین می کند که در نتیجه دیگر کشورهای اروپایی نیز در مضیقه قرار خواهند گرفت. علاوه بر این ضربه دیگری به تنوع خرید گاز اروپاییان وارد خواهد شد.
داشتن تنوع گازی برای اروپا با در نظر گرفتن چندین منبع و عدم وابستگی به یکی از آن هاست. با این حساب، تنوع واردات گاز اروپا دو ویژه گی اساسی داشت. یکی اینکه ، منابع معادلی وجود ندارد. از نظر عینی اروپا تامین کننده گازی با ظرفیت های بالای گاز پروم نداشت ( صادرات انحصاری گاز روسیه در سال حدود ۲۰۰ میلیارد متر مکعب برای این قاره است). ضمن اینکه گزینه های دیگری از نظر قیمت و با اطمینان تر در برابر روسیه وجود ندارد. دوم، در چنین شرایطی اتحادیه اروپا تصمیم گرفت برای تنوع دیگر اندیشه کند. این اتحادیه براحتی پروژه جنوبی را مسکوت گذاشت و اجرای استریم 2 را (با فشار امریکا) به تأخیر انداخت و با فریاد های گوشخراش، اعلام کردند روسیه یک تامین کننده قابل اعتماد نیست و قصد دارد از گاز به عنوان ابزار فشار بر اتحادیه اروپا استفاده کند.
با وجود چنین شرایطی اتحادیه اروپا روی چه گزینه ای حساب می کرد؟
بروکسل در صدد بود برای جای گزینی گاز روسیه از کشورهای دارنده گاز شمال افریقا، خاورمیانه، منطقه دریای خزر، همینطور گاز طبیعی امریکا چاره اندیشی کند، ضمن اینکه با روی آوری به انرژی سبز و مناسب با محیط زیست و از نظر سیاسی بدون مشکل مواجه می شد. لذا تصمیماتی از این دست برای داستان نویسان اروپایی، طرح تنوع واردات انرژی مانند ساختن خانه ای است مقوایی در مسیر طوفان که نمی تواند استوار بماند.
با این حساب اقدام الجزایر، یکی از کارت های تنوع گازی اروپا را مانند بسیاری از دیگر کارت ها، با حساب آرزوهای سیاسی و کمبود گاز، از محاسبات خارج کرد. جایگزین کردن گاز لیبیا نیز، در کشوری که هرج و مرج عملاً پس از سقوط رژیم معمر قذافی حاکم است غیرممکن می شود. در کشوری که بیش از دو بار قبایل محلی زیر ساخت های گاز را برای گرفتن برخی امتیازها از مقامات مرکزی به تصرف خود درآورده اند.
گاز مدیترانه شرقی هنوز استخراج نشده است
چنانچه در باره ذخایر عظیم گاز در مدیترانه شرقی صحبت به میان آید ( آب های اسراییل، مصر، قبرس و لبنان)، هنوز ذخیره اند و تا استخراج زمان لازم است. این ذخایر باید بطور موثر توسعه یابند و سپس به اروپا صادر شوند. راه دیگر، مسیر ترکیه است که به این ساده گیها نخواهد بود. ترکیه کوشش فراوان دارد تا تمام ترانزیت های گاز از شرق و جنوب به اروپا را به انحصار خود درآورد و هم زمان در پروژه های جایگزین مشکل ایجاد کند. به عنوان مثال دولت اردوغان، با امضای توافقنامه در سال ۲۰۱۹ ترسایی برای تقسیم دریا با دولت اسمی لیبیا گام مهمی را در این زمینه برداشت.
در این صورت، تقسیم بندی از این دست، لوله گذاری زیر آبی از منطقه مدیترانه شرقی به اتحادیه اروپا، از طریق آب های ترکیه یا لیبیا تحت کنترول این کشور عبور خواهد کرد. اتحادیه اروپا می تواند تا جایی که بخواهد از به رسمیت شناختن توافق ترکیه و لیبیا امتناع ورزد و آن را غیر قانونی بنامد. انقره ثابت کرده است که با سلاح های مختلفی که در دست دارد می تواند خواست های خود را تحمیل کند. این کشور تا به حال با بوقلمون صفتی، چندین بار از امکانات ترانزیتی خود، از جمله وجود پناهنده گان، گاز و دیگر ابزارتاثیر گذار، اتحادیه اروپا (و دیگر کشورها) را وادار به باج دهی و احترام کرده است، حتا تا حد درخواست برای عضویت در اتحادیه اروپا.
دیگر پروژه های جایگزین از جمله گاز ماورا قفقاز نیز بیشتر خیال پردازی است. قرار داد گاز آسیای میانه (عمدتا ترکمنستان) با جمهوری خلق چین بسته شده است که این کشور می تواند کل منابع انرژی منطقه را در اختیار خود بگیرد. بر اساس کنوانسیون دریای خزر، کشورهای ساحلی این دریا، حق صادرات منابع انرژی خود را به غرب ندارند. طبق توافقنامه امضا شده توسط کشورهای حاشیه خزر، به دلایل زیست محیطی احداث خط لوله در بستر دریا را یک کشور ساحلی می تواند ویتو کند. موضوعی که برای مسکو یک آرزو خواهد بود.
مساله ویتو برای صادرات گاز آذربایجان مشکلی بوجود نمی آورد، چنانچه باکو ظرفیت صادرات خود را تا حدی که برای گازپروم خطری ایجاد نکند، هر چند آذربایجان در حد صادرات خود آن را رعایت خواهد کرد. در این بین تنها ایران می تواند جای گزینی برای گازپروم باشد اما این کشور با موانع متعددی برای صادرات گاز به اروپا مواجه است. مشکل ایران مساله تحریم ها و غیرقابل اعتماد بودن این کشور به عنوان تامین کننده گاز می باشد (با توجه با روابط با غرب و ویژه گی های مقامات تهران) و سرانجام، عدم زیر ساخت خط لوله انتقال گاز از میدان های جنوبی کشور به مرزهای شمالی است.
در ارتباط با گاز مایع ایالات متحده نیز، واشنگتن عدم وفاداری به عهد خود را تا به حال به اثبات رسانده است. سالها پیش، در شرایطی که اروپا نیاز شدید به گاز داشت، امریکا از آنها خواسته بود تا علیه « چین دشمن » متحد شوند. در همان زمان دولت این کشور گاز مایع خود را صرفاً به دلیل صد ها دلار گران تر به چین و دیگر کشورهای شرق آسیا ارسال کرد.
آیا اروپاییها همچنان در پی الگو برداری رفتاری از امریکایی ها می باشند؟
اروپایی ها باید از بازی های سیاسی خود دست برداشته و به یاد داشته باشند که با وجود اختلافات عدیده در قرن بیستم، و روشهای غیر دیپلوماتیک و بازی های تحریمی، مسکو هرگز از ارسال گاز به عنوان سلاحی علیه اروپا استفاده نکرده است. بروکسل، پاریس و برلین، باید بیاد داشته باشند که در هیچ شرایطی روسیه در ازا گاز باج خواهی نکرده است. گازپروم همواره به تعهدات خود عمل کرده است مگر در یک دوره استثنایی کوتاه مدت یعنی در پایان سال ۲۰۰۰ ترسایی، زمانی که اکراین شروع به سرقت گاز ترانزیستی روسیه به اروپا کرد و طرف روسی اجبارا دریچه های لوله های گاز را بست تا مشکل با کشور متخلف حل گردد. پس از آن بحران، روسیه و اتحادیه اروپا تصمیم نهایی را با اجرای گذر « شمال » و « جریان جنوبی » گرفتند تا از مسیر نامطمین خلاصی یابند.
باید امیدوار باشیم تا اروپا از گذشته درسهای لازم را بگیرد و اندیشه « تنوع » گازی را به دست فراموشی بسپارد و از ایجاد مشکل برای خود و مسکو برحذر باشد. درهر صورت گفتن افسانه خوب است و دل نشین اما بهتر آنکه اروپاییان، این افسانه ها را در خانه های گرم و روشن برای یکدیگر تعریف کنند./ راشا تودی
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۰۱۱
مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2021
گـزارشی از نشست هنـد
در ادامه نشست ها درباره مساله افغانستان که در کشورهای همسایه آن برگزار می شود، هند نیز فردا میزبان یک نشست درباره افغانستان است. نشست هند در سطح مشاوران شورای امنیت کشورهای منطقه برگزار می شود و ایران، روسیه، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان در آن شرکت می کنند. با اینکه چین و پاکستان به این نشست دعوت شدهاند، چین تا اکنون درباره حضور در این نشست خبری منتشر نکرده و پاکستان نیز به صراحت اعلام کرده است که در این نشست شرکت نمی کند. معید یوسف، مشاور شورای امنیت پاکستان، هفته گذشته تصریح کرد که قطعا در این نشست شرکت نخواهد کرد. او گفت: « برایم جالب است که یک کشور خرابکار چگونه می تواند برای صلح تلاش کند». دولت هند از حضورنداشتن پاکستان در نشست دهلی اظهار تأسف کرده اما آن را قابل پیش بینی دانسته است. منابع دولت هند به رسانه ها گفته اند که پاکستان می خواهد کنترول افغانستان را کاملا در دست داشته باشد و هر حرکتی برای استقلال افغانستان را رد می کند. امارت طالبان نیز از نشست هند استقبال کرده است. هرچند هند از طالبان در این نشست دعوت نکرده اما مقام های امارت طالبان گفته اند که پیشنهادهای مشخصی را به نشست هند فرستادهاند. بلال کریمی، معاون سخنگوی امارت طالبان، به رسانه ها گفته است که خواست آنان از نشستها درباره افغانستان این است که ارتباط کشورها با افغانستان بهتر شود، پول های بلوک شده افغانستان آزاد و امارت اسلامی طالبان به رسمیت شناخته شود. به نظر می رسد هدف اصلی هند از برگزاری نشست امنیتی نگرانی این کشور از رویکرد تقابل گرایانه طالبان به هند است که به ترغیب پاکستان صورت می گیرد. هند درحال حاضر بابت سرمایه گذاری های هنگفتی که در افغانستان انجام داده هم نگران است. این سرمایه گذاریها اکنون زیر سیطره طالبان از بین خواهند رفت و به همین دلیل نشست امنیتی هند بیشتر برای ایجاد یک اجماع کلی بین کشورهای منطقه در مورد افغانستان است و هند می خواهد بداند کشورهایی مانند ایران و روسیه در قبال افغانستان و امارت اسلامی چه رویکردی در پیش خواهند گرفت./شرق
بیانیه پایانی نشست هند
مشاوران امنیت ملی کشورهای هند، روسیه، ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان در بیانیه پایانی سومین نشست گفتگوی امنیت منطقهای در دهلی نو با تاکید بر«احترام به حاکمیت، وحدت و تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی» افغانستان حمایت قوی خود از تامین صلح، امنیت و ثبات در این کشور را تکرار کردند.
شرکت کننده گان با ابراز نگرانی از وضعیت امنیتی افغانستان تاکید کردند خاک این کشور نباید برای پناه دادن، آموزش، برنامه ریزی یا تامین مالی هرگونه اقدامات تروریستی استفاده شود.
بیانیه با محکوم کردن تمام فعالیتهای تروریستی، تعهد قاطع خود را برای مبارزه با تروریزم در همه اشکال و مظاهر آن، از جمله تامین مالی آن، از بین بردن زیرساخت های تروریستی و مقابله با افراط گرایی، تایید کردند تا اطمینان حاصل شود که افغانستان هرگز به پناهگاه امن تروریزم جهانی تبدیل نخواهد شد.
مشاوران امنیت ملی کشورهای منطقه در ادامه نیز با تاکید بر همکاری جمعی علیه خطر افراط گرایی، جدایی طلبی و قاچاق مواد مخدر در منطقه بر ضرورت « تشکیل یک حکومت باز و واقعاً فراگیر که نماینده خواست همه مردم افغانستان و دارای نماینده گی از همه اقشار جامعه از جمله نیروهای عمده قومی- سیاسی» این کشور باشد، تاکید کردند.
بیانیه می افزاید که حضور همه اقشار جامعه افغانستان در ساختار اداری و سیاسی این کشور برای موفقیت آمیز بودن روند آشتی ملی افغانستان ضروری است.
مشاوران امنیت ملی ۸ کشور منطقه با یادآوری قطعنامه های سازمان ملل درباره افغانستان، خاطرنشان کردند که سازمان ملل نقش محوری در افغانستان دارد و حضور مستمر آن باید در این کشورحفظ شود.
آن ها همچنین بر اهمیت تضمین عدم نقض حقوق اساسی زنان، کودکان و جوامع اقلیت تاکید کردند و با ابراز نگرانی درباره وخامت وضعیت اجتماعی- اقتصادی و بشردوستانه در افغانستان، بر ضرورت ارایه کمکهای بشردوستانه فوری به مردم افغانستان تاکید نمودند.
نماینده گان ارشد کشورهای منطقه بار دیگر تاکید کردند که کمکهای بشردوستانه باید بدون مانع و بصورت مستقیم باید به افغانستان ارایه شود و این کمک ها در داخل این کشور بدون تبعیض در تمام بخش های جامعه توزیع گردد./تسنیم
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۱۱۱
مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2021
فشار دموکراتها به دولت بايدن برای پايان دادن به عمليات پهپادی
گشت زنی پهپادها در سالهای اخیر در آسمان افغانستان امری عادی تلقی می شد، اما به ندرت پیش می آمد که این هواپیماهای بدون سرنشین در آسمان کابل ظاهر شوند. روز ۲۹ اگست و زمانی که امریکا سراسیمه نظامیان خود و بخشی از پناه جویان افغان را از فرودگاه پایتخت افغانستان خارج می کرد، یک هواپیمای بدون سرنشین، یک تویوتای کرولا سفید رنگ را هدف قرار داد. پس از این حمله، ژنرال مارک مایلی، رییس ستاد مشترک ارتش و بالاترین مقام نظامی امریکا، این اقدام را یک حمله « عادلانه» خواند و پنتاگون مدعی شد حمله قریب الوقوع تروریست ها به نیروهای امریکایی را خنثی کرده است، اما در واقع هیچ تروریستی در این حمله کشته نشده بود و هفت نفر از ۱۰ قربانی کودک بودند*. جو بایدن، رییس جمهوری امریکا، خلاف برنامه باراک اوباما، سلف و دوست خود، نظامیان امریکا را از افغانستان خارج کرد و اکنون مانند اوباما، با انتخاب گستردهای برای استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای جایگزینی سربازان و خلبانان روبهرو است. بایدن از همان ابتدای ریاستجمهوری خود متعهد شده بود به عملیاتهای ضدتروریسم موسوم به «بر فراز افق» که عمدتا با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین مسلح انجام میشوند، ادامه دهد. این عملیات در افغانستان و پس از خروج نظامیان امریکایی از این کشور، برای تعقیب تروریست ها و در عین حال کاهش تلفات امریکایی ها در جنگ علیه تروریزم شکل تازه ای پیدا خواهد کرد.با این حال، همان طورکه تجربه اوباما و دونالد ترامپ جانشین او نشان می دهد، حملات پهپادها به سختی موفقیتی راهبردی را به اثبات رسانده است. آن طورکه سامویل موین، استاد دانشگاه ییل، در کتاب اخیر خود با عنوان «انسانی» استدلال می کند، چنین تلاش هایی برای کاهش تلفات انسانی جنگ در عمل ممکن است پایان دادن به جنگ را دشوارتر و پرهزینه تر کند. به نظر می رسد استراتیژی بایدن در استفاده از پهپادها تفاوت فاحشی با اسلاف او نداشته باشد. او می خواهد فرمول یک جنگ پایدارتر، اما نه الزاما کمترخشونت بار با تروریزم را اجرا کند. کاخ سفید و پنتاگون ماهاست از کارآمدی جنگ « بر فراز افق» (که ظاهرا هدف گیری دقیق و موثر تروریستها در کشورهایی است که ایالات متحده امریکا حضور نظامی درخور توجهی در آنجا ندارد) سخن می گویند. جو بایدن در ماه اگست گفت: «تروریزم در سراسر جهان گسترش یافته است، اما توانایی هایی حتا فراتر از افق داریم تا آنها را به کیفر برسانیم».
کارشناسان نظامی می گویند « جنگ بر فراز افق » در واقع تغییر نام تجاری عملیات پهپادی است که تقریبا ۲۰ سال است در کشورهایی مانند لیبیا، سومالیا و یمن به کار گرفته شده است. این کارشناسان می گویند احتمال شکست این کمپاین وجود دارد. مارک گارلاسکو، که به مدت هفت سال در پنتاگون خدمت کرده و در جنگ عراق نیز حضور داشته است، می گوید: « این ایده که عملیات بر فراز افق همه مشکلات را حل می کند، خرافات مطلق است». لوک هارتیگ، که به عنوان مدیر ارشد مبارزه با تروریزم در شورای امنیت ملی روی سیاست عملیات پهپادها در دولت اوباما کار می کرد نیز نسبت به موففیت آمیزبودن چنین عملیاتی در تمام نقاط جهان تردید دارد و می گوید: « از زمانی که بحث درباره عملیات بر فراز افق بهعنوان ابزاری موثر برای انجام حملات ضدتروریزم مطرح شد، نسبت به کارایی آن تردید داشتم. هنوز هم بعید می دانم چنین عملیاتی به تنهایی بتواند امنیت ملی امریکا را تضمین کند و گروههایی مانند القاعده و داعش شاخه خراسان را به عقب براند».
تغییر رویکرد نظامی
دولت بایدن به عنوان بخشی از بررسی های امنیتی در زمینه تغییر قوانین مربوط به استفاده از زور در دولت ترامپ، به طور مخفیانه محدودیت های موقتی را در استفاده از پهپادها و حملات کماندویی در خارج از مناطق جنگی همیشه گی مانند افغانستان یا سوریه اعمال کرده است. این تغییرات در حالی در اولین روزهای ریاست جمهوری بایدن به اجرا گذاشته شد که دولت بایدن حضور گسترده امریکا در خاورمیانه را مجددا ارزیابی می کند و کنگره نیز به دولت فشار می آورد که کنترول قدرت رییس جمهور درمورد اقدامات جنگی را به دست بگیرد. در ماههای ابتدایی حضور بایدن در کاخ سفید که عملیات پهپادی به حداقل رسیده بود، ارتش و سازمان اطلاعات مرکزی امریکا برای حمله به مظنونان عملیات تروریستی در خارج از جبهه های معمول ایالات متحده امریکا، به مجوز مستقیم کاخ سفید نیاز داشتند و این درباره مناطقی همچون یمن و سومالیا اعمال می شد. در دولت ترامپ، مقامات مسوول در این بخش، شخصا تصمیم می گرفتند که دستور چنین حملاتی را صادر کنند. شفافیت بیشتر دادههای مربوط به آمار کشته شدهها و تلفات غیرنظامیان و همچنین استانداردهای جدید برای جلوگیری از تلفات غیرنظامی، ازجمله تغییراتی هستند که برای بازبینی های گسترده تر در نظر گرفته شدهاند. امیلی هورن، سخنگوی شورای امنیت ملی می گوید: « این بررسی، مطالعه در رویکردهای پیشین در زمینه تهدیدات ضد تروریستی جهت اصلاح رویکردهای پیش رو را شامل می شود. به علاوه، اقدامات لازم برای شفاف سازی عملیات نیز به دقت مورد بررسی قرار خواهد گرفت». ایالات متحده در دو دهه ای که از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ترسایی می گذرد و در چهار دولت از پهپادها و نیروهای ویژه استفاده کرده و افرادی مانند انور العولقی، شهروند امریکایی تندرو را در یمن در سال ۲۰۱۱ به قتل رسانده است. دولت اوباما که بایدن معاون رییس جمهور آن دولت بود، استفاده از حملات پهپادی را بسیار گسترش داد، اما بعد این رویکرد را به دقت مورد بررسی قرار داد، از جمله در سال ۲۰۱۳ با تشخیص اینکه هدفها « تهدیدی مداوم و قریب الوقوع» برای مردم امریکا هستند. پس از آن هم سیاست افشای تعداد کشته شدهها و میزان تلفات غیرنظامیان به مردم در سال ۲۰۱۶ که هر دو در دولت ترامپ لغو شده بودند. با اینکه کمتر از یک سال از عمر دولت بایدن می گذرد، سیاستهای جنگی دولت بایدن تا اکنون با تردید از سوی گروههای حقوق بشری و متحدان رییس جمهور روبه رو شده است. اتحادیه آزادی های مدنی امریکا، در بیانیه ای در اعتراض به ادامه استفاده از پهپادها در دولت بایدن اعلام کرد: « بایدن وعده داد که برای همیشه به جنگ ها خاتمه دهد، اما با دستکاری در روند کاغذ بازی این برنامه کشتار غیرقانونی تنها موجب سواستفاده های بیشتر امریکاییها خواهد شد. دو دهه است که روسای جمهوری ایالت متحده به نام مبارزه با تروریزم، مجوز کشتار غیرقانونی، مخفیانه و توجیه ناپذیر در خارج از کشور را صادر کردهاند». رییس جمهوری امریکا در ماه های گذشته چند تغییر عمده ایجاد کرده است؛ به ویژه در سیاستهای ایالات متحده نسبت به جنگ در یمن بین ایتلاف کشورهای حاشیه خلیج و حوثیها. بایدن فروش اسلحه به عربستان سعودی را متوقف کرد و برای این جنگ تقریبا شش ساله فرستاده ویژه انتخاب کرد و در تلاش برای پایان دادن به جنگی که یکی از بدترین بحرانهای بشردوستانه در جهان را به همراه داشته، نام حوثیها را از فهرست تروریست های جهانی که از طرف دولت ترامپ در آن قرار گرفته بود، حذف کرد. بااین حال، بایدن همچنان زیر ذره بین است، خصوصا پس از حملات ایالات متحده در اواخر فبروری امسال به اهداف شبه نظامیان در سوریه و پس از آن نیز عملیات ناکام در کابل افغانستان. این حملات که بدون مشورت با کنگره صورت گرفتند، موجب خشم برخی از نماینده گان عمدتا دموکرات شدند. تیم کین، سناتور دموکرات ویرجینیا و از اعضای گروه دو حزبی که به دنبال لغو مجوزهای قانونی اعطا شده به رییس جمهور امریکا در جنگ علیه تروریزم است، می گوید: « حملات هوایی در سوریه و افغانستان نشان می دهد که دولت امریکا، صرف نظر از حزب، به گسترش قدرت جنگی خود ادامه خواهد داد».
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۱ـ ۰۷۱۱
مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2021