بازتاب رخدادهای سیاسی پاکستان
ماریا زاخارووا : مداخله امریکا در امور داخلی پاکستان شرم آوراست
سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه مداخله ایالات متحده امریکا در امور داخلی پاکستان را شرم آور دانست و گفت: واشنگتن درپی مجازات عمران خان به دلیل سفر رسمی وی به مسکو و دیدار با پوتین است.
رسانه های پاکستانی روز سه شنبه این اظهارات را به نقل از ماریا زاخارووا عنوان کردند، جایی که وی موضع گیری ایالات متحده امریکا علیه سیاست مستقل خارجی پاکستان و سفر اخیر نخست وزیر این کشور به روسیه را به شدت مورد سرزنش قرارداد.
وی اظهار داشت: تحولات سیاسی در پاکستان شکی باقی نمی گذارد که ایالات متحده قصد دارد عمران خان صدراعظم پاکستان را مجازات کند.
سخنگوی وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه امریکا و همتایان غربی آن را را به اعمال « فشار ناهنجار » بر صدراعظم پاکستان و تعیین اولتیماتوم برای دولت این کشور متهم کرد.
وی افزود که صدراعظم پاکستان به طور مرتب از مداخله خارجی و توطیه علیه وی برای براندازی دولت سخن گفته است لذا روسیه امیدوارم است تا مردم پاکستان با حضور در انتخابات آتی از این شرایط مطلع باشند.
***
جمهوری اسلامی ایران اتفاقات پاکستان را رصد می کند
سعید خطیب زاده ،سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز گذشته در نشست خبری خود درباره تحولات اخیر در پاکستان گفت: از نزدیک اتفاقات پاکستان را رصد می کنیم و تحولات در کشور دوست و برادر پاکستان از اهمیت جدی برخوردار است و در نظام پارلمانی پاکستان این تحولات طبیعی است و همه باید اطمینان حاصل کنیم مردم پاکستان بدون دخالت خارجی و مداخله سرنوشت کشور خود را رقم بزنند. روابط بسیار خوبی با دولت پاکستان داریم و در همین چارچوب تلاش کردیم روابط را حفظ کنیم.
به رغم تاکید صدراعظم پاکستان مبنی بر دخالت امریکا در امور کشورش، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا در واکنش به تحولات اخیر در پاکستان و مواضع رهبران این کشور علیه مداخله خارجی مدعی شد که واشنگتن معتقد به برتری قانون و نظام دموکراتیک است و از هیچ حزب سیاسی خاصی در پاکستان حمایت نمی کند.
وزارت امور خارجه پاکستان هفته گذشته در واکنش به اظهارات تهدیدآمیز واشنگتن علیه اسلام آباد و موضع گیری علیه سیاست مستقل خارجی پاکستان به ویژه سفر عمران خان به مسکو همزمان با آغاز رویارویی نظامی روسیه و اوکرایین، مستشار امریکا در اسلام آباد را احضار کرد.
***
جانشین موقت عمران خان معرفی شد
برگزاری انتخابات ۶ ماه زمان نیاز دارد
صدراعظم پاکستان در پاسخ به نامه رییس جمهوری این کشور، گلزار احمد ، رییس سابق دیوان عالی پاکستان را برای پست نخست وزیری موقت به عنوان جانشین عمران خان صدراعظم برکنارشده معرفی کرد.
به نقل ازهندوستان تایمز، فواد چودری رهبر حزب تحریک انصاف پاکستان (حزب متبوع عمران خان) با نشر توییتی نوشته است که عمران خان صدراعظم پاکستان در پاسخ به نامه عارف علوی رییس جمهور کشور، گلزار احمد رییس سابق دیوان عالی پاکستان را برای پست نخست وزیری موقت معرفی کرد.
چودری گفته است که در پاسخ به نامه رییس جمهور و پس از مشورت با کمیته مرکزی حزب تحریک انصاف و تایید آن، عمران خان نام گلزار احمد رییس سابق دیوان عالی را برای پست نخست وزیری موقت پیشنهاد کرده است.
گلزار احمد بیست و هفتمین رییس دادگاه عالی پاکستان و متعلق به حوزه کراچی بود. وی در اول فبروری ۲۰۲۲ ترسایی بازنشسته شد.
از سوی دیگر کمیسیون انتخابات پاکستان، امروز سه شنبه اعلام کرد که با توجه به چالشهای قانونی و لوژیستیکی نمی تواند ظرف سه ماه آینده انتخابات سراسری را برگزار کند.
یک مقام ارشد کمیسیون انتخابات پاکستان گفت که برگزاری این انتخابات حدودا شش ماه زمان می برد. با تعیین حدود حوزههای انتخابی خصوصا در ایالت خیبر پشتونخوا، کرسی ها افزایش یافته و به روزرسانی فهرست های انتخاباتی بر حسب ایالات و حوزههای انتخابی چالش اصلی این انتخابات هستند.
به گفته این مقام مسوول، تهیه اقلام انتخاباتی، تنظیم برگه های رای دهی و همچنین تعیین و آموزش کارکنان مراکز جمع آوری رای، از دیگر چالشها هستند.
وی افزود، در این انتخابات از نوعی از برگه های رای استفاده می شود که نقش زمینهای دارند و باید از خارج از کشور وارد شوند.
***
افشاگری «عمران خان» درباره تهدیدهای امریکاییها علیه دولت او
«عمران خان» نخست وزیر پاکستان از جزییات بیشتری درباره تهدیدهایی از سوی مقام های امریکایی که طی یک ماه گذشته دولت او با آنها مواجه شده است پرده برداشت.
به گزارش پایگاه خبری داون پاکستان، پس از انحلال پارلمان پاکستان تعدادی از رهبران حزب تحریک انصاف پاکستان ، به دفتر عمران خان رفته و ازحرکت موفقیت آمیز و شوکه کننده او استقبال کردند.
عمران خان در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد در شرایطی که شورای امنیت ملی دخالت نیروی خارجی را محکوم کرده است، شمارش آرا بی ربط به نظر می رسد.
وی در ادامه افشا کرد: امریکا پیام های تهدید آمیزی از طریق فرستاده پاکستان برایش ارسال کرده است. دونالد لو دستیار وزیرامور خارجه امریکا در امور آسیای میانه و جنوبی در جلساتی با اسد مجید سفیر پاکستان هشدار داده بود اگر عمران خان از رای اعتماد مخالفانش در مجمع ملی با موفقیت بیرون بیاید پیامدهایی برایش خواهد داشت.
صدراعظم پاکستان همچنین گفت: گزارش هایی به او رسیده مبنی بر اینکه اعضای حزب تحریک انصاف پاکستان که مخالف دولت است با سفیر امریکا دیدارهایی داشته اند. او اضافه کرد: « چه دلیلی وجود دارد مردمی که ما را ترک کردند و تنها گذاشتند به شکل منظم در روزهای گذشته افراد سفارت امریکا را ملاقات کنند.»
عمران خان در پایان نتیجه گیری کرد مخالفان دولت توانایی درک اتفاقاتی که در جریان است را ندارند.
منابع خبری پاکستان بامداد دوشنبه از سفر دونالد لو دستیار وزیر خارجه دولت بایدن در امور آسیای مرکزی و جنوبی به هند و مواجه شدن وی با پرسش خبرنگاران درباره تحولات پاکستان و متهم شناخته شدن واشنگتن به تهدید دولت عمران خان خبر دادند.
دستیار وزیر امور خارجه امریکا در واکنش به این پرسشها، اتهام نخست وزیر پاکستان را رد نکرد اما مدعی شد که واشنگتن از فرآیند قانونی و دموکراتیک پاکستان حمایت میکند.
دونالد لو افزود: امریکا تحولات پاکستان را از نزدیک رصد می کند.
درپی افشاگری نخست وزیر پاکستان درباره رفتار غیردیپلوماتیک و تلاش امریکا برای دخالت در امور داخلی اسلامآباد، وزارت امورخارجه این کشور با احضار مستشار سفارت ایالات متحده امریکا اعتراض رسمی خود در قبال نامه تهدیدآمیز و تلاش برای مداخله در امور داخلی پاکستان را به نماینده این کشور ابلاغ کرد.
گفتنی است،جلسه رسمی پارلمان ملی پاکستان روز گذشته برای رسیده گی نهایی به طرح عدم اعتماد علیه صدراعظم با حضور نماینده گان حزب حاکم و مخالفان برگزار شد. ریاست مجلس ملی با اشاره به مداخله خارجی علیه دولت پاکستان و غیرقانونی بودن طرح عدم اعتماد، آن را رد کرد.
ریاست جمهوری پاکستان نیز لحظاتی پس از مردود اعلام شدن طرح عدم اعتماد به عمران خان، دستور انحلال پارلمان را صادر کرد و متعاقب آن کابینه دولت پاکستان نیز منحل شد.
***
مجله اشپیگل چاپ المان مینویسد :
عمران خان، ایالات متحده را به « راه اندازی » رای عدم اعتماد متهم می کند. و برای احتیاط اعلام می کند که ممکن است آن را نادیده بگیرد. خان به یک گروه منتخب از روزنامه نگاران خارجی در دفتر خود گفت: « چگونه می توانم نتیجه را بپذیرم وقتی کل روند بی اعتبار است؟ » تلاش برای برکناری من مداخله آشکار ایالات متحده امریکا در سیاست داخلی ما است.عمران خان صدراعظم پاکستان با رای عدم اعتماد مواجه است. او اعلام کرده است که در این میان توطیه ایالات متحده امریکا را احساس می کند. اما مصمم است که به درخواستی که از طرف بخشی از اعضا پارلمان آمده است بی توجه بماند.
عمران خان، صدراعظم پاکستان اعلام کرد که رای عدم اعتماد پارلمان برای برکناری خود را نمی پذیرد. این طرح توسط چندین حزب مخالف ارایه شد که عمران خان را به سیاست های نادرست اقتصادی و عدم شفافیت متهم کرده اند.عمران خان اکثریت پارلمانی خود را پس از خروج متحدان کلیدی از ایتلاف حاکم و پیوستن به مخالفان از دست داده است. پیش از این روز جمعه، نخست وزیر یادداشت اعتراضی را برای اعتراض به توطیه ادعایی علیه خود به سفارت امریکا ارسال کرده بود. جو بایدن، رییس جمهور امریکا همواره هرگونه دخالت کشورش را رد کرده است.عمران خان, حتی در ارتش کشورش، تا حدودی تنها مانده است و به نظر می رسد با مبارزات ناامیدانه اش برای کسب و تثبیت موقعیت خود هم، دوستان زیادی ندارد. درهمین ارتباط ژنرال قمر جاوید باجوا، رییس نیروهای مسلح پاکستان، در یک سخنرانی در اسلام آباد گفت: پاکستان همواره روابط عالی و استراتیژیک دیرینه ای با ایالات متحده امریکا داشته و مایل است آن را بیشتر از هر وقت تعمیق بخشد.
منبع : رسانه های ایران، هند و روسیه
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۰۵۰۴
Copyright ©bamdaad 2022
دهها شخصیت از امریکای لاتین موضع گیری می کنند
دهها شخصیت از امریکای لاتین، به ویژه از ارجنتاین در رابطه با درگیری اوکرایین و روسیه موضع گیری کردند. در میان برجسته ترین امضاها می توان به امضاهای برنده جایزه صلح نوبل، آدولفو پرز اسکیول (Adolfo Pérez Esquivel)، سناتور کلمبیایی، پی یداد کوردوبا (Piedad Córdoba) و نویسنده برجسته ارجنتاینی لوییسا والنزویلا (Luisa Valenzuela) اشاره کرد.
رایول تورس (Raúl Torres) خواننده کوبایی و نیز روزنامه نگاران ارجنتاینی ساندرا روسو (Sandra Russo)، خورخه الباون (Jorge Elbaun) و استه یا کایونی (Stella Calloni) به بیانیه پیوستند.
متن کامل بیانیه
جنگ در اوکرایین بیان (یقیناً نهتنها) فرایند تجزیه سرمایه داری در مرحله نولیبرالی آن است، زیرا در حالی که رسانه های فراگیر بر اروپای شرقی متمرکز هستند، اسراییلی ها به سوریه و کرانه باختری حمله کردهاند و در آن جا باعث مرگ و مجروح شدن صدها فلسطینی شدهاند و پنتاگون به تازه گی سومالی را بمباران کرده است. با این حال، به نظر می رسد که تنها اوکرایین شاهد نقض حق تعیین سرنوشت خود بوده است.
اما در عین حال، واضح است که با تضادها، پیشرفتها و عقب نشینیها، بشریت به سوی نظم چند قطبی جدید پیش می رود، نه بدون مقاومت قدرتی که بیش از یک سده است که بزرگ ترین قدرت روی کره زمین بوده است. این امر توضیح دهنده تشنج های اقتصادی، سیاسی و نظامی است و با رقابت چین قابل بررسی است.
اقدام نظامی روسیه علیه اوکرایین را نمی توان بدون زمینه سازی آن در جنگی که دولت طرفدار غرب اوکرایین از سال ۲۰۱۴ ترسایی علیه جمعیت طرفدار روسیه در دونباس به راه انداخته است درک کرد، جایی که تا اکنون ۱۴۰۰۰ نفر کشته شدهاند و گروههای شبه نظامی نیونازی به دلیل قساوت شان برجسته شدهاند، گروههایی که از سوی ناتو و ایالات متحد امریکا مسلح شده اند. این حمله ها توافق نامه مینسک از سال ۲۰۱۵ ترسایی را نقض می کنند.
عزم ایالات متحده امریکا برای گسترش ناتو به سوی مرزهای فدراسیون روسیه همراه با تحویل تسلیحات مدرن به اوکرایین، در واقع به منزله یک محاصره نظامی پیش رونده است که هیچ دولتی نمی تواند آن را بپذیرد.
یک کارزار واقعی دروغ پردازی و سانسور و خاموش کردن هر صدایی که مخالف نسخه برتریطلبانه طرفدار ناتو و متحده امریکا است، خواست ضد دموکراتیک سخن گویان سرمایه بزرگ را آشکار می سازد.
ما می دانیم که فتح یک صلح پایدار، با خوش بینی معتدل امکان پذیر است و این امر نمی تواند به قیمت امنیت هیچ یک از کشورهای عضو جامعه بینالمللی به دست آید. بازگشت به توافق های مینسک ممکن است بهترین راه برای بازگرداندن گفت وگو بین طرفهای درگیر باشد.
مبارزه اساسی که طبقه کارگر و توده مردم باید ادامه دهند، مبارزه برای یک نظم جایگزین در برابر سرمایه داری است، نظمی بدون استثمار و با همکاری بین خلق ها، کالایی زدایی شده و در همبسته گی، با احترام به طبیعت و زنده گی.
آدولفو پرز اسکیول، برنده جایزه صلح نوبل، ارجنتاین.
پی یداد کوردوبا، سناتور، مدافع حقوق بشر، کلمبیا.
آتیلییو بورون، تحلیلگر جهانی، ارجنتاین.
رایول تورس، خواننده کوبایی و نماینده مجلس، کوبا.
آلخاندرو روسکونی، دبیر روابط بینالمللی جنبش اویتا، ارجنتاین.
سایول اورتگا، معاون ملی حزب سوسیالیست متحد ونزویلا.
استه یا کایونی، روزنامه نگار و نویسنده، ارجنتاین.
ساندرا روسو، روزنامه نگار و نویسنده، ارجنتاین.
خورخه کریی نس، دبیر روابط بینالمللی حزب کمونیست ارجنتاین.
لوییس والنزویلا، نویسنده، ارجنتاین.
لوییس پرز لیرا، نویسنده و فیلم ساز، ارجنتاین.
تانیا والنتینا رودریگز، رییس نماینده گان محلی حزب کارگر مکسیکو.
ادواردو سیگال، معاون رییس حزب جبهه بزرگ، ارجنتاین.
نیدیا دیاز، مذاکره کننده و امضا کننده صلح از سوی جبهه فارابوندو مارتی، السالوادور.
رافایل مندز، معاون سابق کشوری، جمهوری دومینیکن.
لوییس د الیا، دبیر MIELS. ارجنتاین.
نورمن بریسکی، بازیگر، ارجنتاین.
خورخه الباون، جامعه شناس و روزنامه نگار، ارجنتاین.
روبرتو پردیا، ارجنتاین.
کارلوس آزنارز، روزنامه نگار، ارجنتاین.
خولیو گامبینا، استاد دانشگاه.
کریستیانه بارکهاوزن، نویسنده، آلمان.
خولیو لاکارا، نوازنده، ارجنتاین.
کارلوس لنین وییا توربیو، پروفیسور و عضو بخش بینالمللی کار حزب خلق پانامه.
و ۴۳ شخصیت دیگراز کشورهای مختلف امریکای لاتین
(امضاها ادامه دارد)
بامـداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۲ـ۲۹۰۳
Copyright ©bamdaad 2022
افغانستان، جغرافیای تاریخی تجزیه ناپذیر
پوهاند دکتر محمد داوود راوش
مقدمه:
درباره این که افغانستان چه ساختارجغرافیایی دارد، نکاتی چند دراین بحث خواهیم داشت و به چالشها و فرصت های بستر تاریخی این جغرافیا اشاراتی می گردد . افغانستان کشور تجزیه ناپذیر و دلایل موجه آن ازنظرنگارنده این سطور ومکث روی ارزشهای آن ازنکات عمده دیگراست.هم چنان اشاره به وضعیت جیودموگرافیک وجیواتنوگرافیک وچالشها وفرصت هایی دراین زمینه ونگاهی هم به مشترکات فرهنگی و زمینه های هرچه بیشتر نزدیک شدن برای ایجاد دولت - ملت بوده می تواند.دراخیر روندهایی که بتوانند درعملکردهای اجتماعی برای بیرون رفت ازوضعیت نیازاند واثرگذارمی باشند ، پرداخت مختصری صورت می گیرد که به نوبه خود می تواند باب بحث گسترده تری را بگشاید.باوردارم که هرطرحی درحد اعلای خود می تواند به برخی از جهات یک چنین روند پیچیده اجتماعی درکشوری مانند افغانستان، نگاهی باشد که برای غنامندی آن باید وباید نظریات دانشمندان عزیز وخبره گان ارایه گردد.تمنا دارم تا دراین زمینه از بزرگمهری شما عزیزان گران ارج بدورنمانم.
نقش جغرافیا برتنوع
افتاده گی جغرافیایی افغانستان که گروه های انسانی را بیشتر درمیان کاسه کوها جا داده به ویژه در دوران گذشته، سبب تنوع به ذات خودش شده است. این به آن معنا است که هر دره ژرف مانند تافته جدا بافته و جزایر مجزا ازهمدیگر بوده که عبور ومرور را به شدت با ارتفاعات موجود دشوار گردانیده نگذاشته که دراین تنوع وحدت عام وتام به وجود آید.
این تنوع که باعث هرنوع تغییری می گردید دراثر امتزاج باهم باعث تغییرات مثبت وبهتر می گردید که برعکس تفاوت های چشمگیری را به بارآورده . اما دردهه های پس از جنگ جهانی دوم وایجاد راه های مواصلاتی و بویژه در دهه اول قرن بیست ویکم با تامین ارتباط با وسایل ارتباط همگانی وفضای مجازی این طلسم تاریخی وجغرافیایی درهم شکست اما مردمان ما با در نظرداشت تامین روابط نیک وحسنه وبرخی مراودات درگذشته درتقابل و رویارویی و تضاد منافع درآمدند ودرگیری های شدید که می توان گفت یکی از عوامل آن همین تضاد منافع می باشد بوقوع پیوست. اگر ارزشهای جغرافیایی و برخی دست آوردهای تاریخی و فشارمنطقه ای و جهانی نمی بود چندین پارچه شدن این جغرافیا علاوه برمسایل دیگر باحضور این این کوه های خشن جدایی آورنده وجداکننده مساعد بود.به ویژه که درکشورم سطح آگاهی به شدت پایین وغرور وتعصب به همان پیمانه فراوان است.بادریغ ودرد که متفکرانی به ویژه در سده هایی اخیر هم نداشته ایم که برای تفکر ملی راه ها وسایل و اندیشه هایی را ارایه دهند. به زبان قرن بیستمی ایدیولوگ و نظریه پردازانی نبوده که بتواند افتخار ارزش وفرهنگ و شعور سیاسی ملی را ارایه دهند و تقویت نمایند.صوفی های سفته وعرفای وارسته بوده اند که برای رهایی وانسجام مردم کاری نداشته اند.اکثریت قریب به اتفاق شاعران هم دریک چنین چنبره ای گویی بوده گی داشته اند که حتا احساسات وطنپرستی شان به علت های گونه گون فراگیر نشده . در دهه حاکمیت ح.د. خ. ا. از طریق سروده ها وموسیقی واشعار میهن پرستانه درآهنگ های هنرمندان این روند تشکل وتکامل روحیه میهن پرستی و سرزمین و جغرافیا و تاریخ و ارزش ها تا حدودی تحقق پذیرفت ولی نارسیده و ناپخته شده سوخت و ازخاکسترش بنای جدید هم اعمارنگردید که ساختن ساختمان از خاکستر خیالی خام را ماند.
اما درباره جدایی فیزیکی یا جغرافیایی باید گفت که این درست می تواند نقطه عطفی باشد دراین راستا که اگر ازاین تنوع وحدت بدرآید حاصل آن مایه فرهنگی دلپذیری خواهد داشت که درنوع خود بی بدیل می تواند باشد.این امر مستلزم آن است که نخبگان با صطلاح درحد ایدیولوگ های داشته باشیم که مهارت وقابلیت ساخت وساز تفکر ملی را با جمعی ازکارگزاران مجرب در اختیار داشته باشند. یعنی این نظریه پردازان درعرصه های مختلف آرا وافکار شان را برای ایجاد و کاردر راستای ساخت وسازملت واحد ارایه بدارند. ارزش ها درگذشته وحال درعرصه های سیاسی اقتصادی ، فرهنگی ودینی برجسته شوند و درخورتوجه مردم قرار گیرند.
افتخارات درگذشته های دور گذشته های نه چندان دور گذشته نزدیک هم درتفکر هم درشخصیت ها اعم از فرهنگی وسیاسی ودینی و... وهم در نمادها برجسته گردند وبرای نگهداشت کارهای صورت پذیرفته و آنچه باید صورت پذیرد به اذهان مردم رسانیده شود. حتا مثالهای از جنگ ۵۰ سال اخیر که حدوداْ نیم قرن را دربرگرفت آورده شود که هیچ جریانی عملاْ با درنظر داشت امکانات نظامی برای جدایی وتجزیه کاری نکرده اند که به گونه افکار مردم ناظر آن بوده باشند. تنظیم های تا دندان مسلح وبا امکانات پولی ومردمی ونیروهای درگیر به یک چنین اقدام تجزیه طلبانه دست نزدند. شاید درهرکشوری نیم قرن جنگ با مداخلات خارجی و یک چنین جغرافیای پیچیده و تنوع اگر درآن این حالات وجود می داشت پیامد تجزیه درآن امر حتمی می بود. اما مردمان ساکن این سرزمین به این حرکت نه تنها مهر تایید نگذاشتند بلکه نه گفتند. باید و باید دقت کرد که این جغرافیا باهمین صورت فیزیکی موجودیتی دارد که تحفظ آن در حفظ منافع خودش ومنطقه وحتا جهان دیده می شود. بنا برآن، به گونه فشرده آنچه در لحظه کنونی مهم به نظر می آید ، توجه به پژوهش های گسترده درزمینه است.
در حد اعلای آن حزب با برنامه که بتواند در انسجام ملی به محور برنامه ملی و ظرفیت کادری یک چنین آرمانی را تحقق دهد، یکی دیگر از ضرورتهای لحظه کنونی است. به باورم زمان آن شاید سپری شده باشد که یک فرد حتا فردی کاریزماتیکی هم بتواند این گسست های ژرف اجتماعی را پیوند دهد. ازاین رو، به حزب سیاسی ضرورت جدی دیده می شود. راه دشوارگذاری برای ملت شدن درپیش داریم ولی قابل عبور است.همت والا ، دولت توانا و اراده محکم می طلبد . زیرا علاوه از تجاوز بیگانگان عناصری درراس جهل مرکب دارند. فروپاشی افغانستان خیلی دور از واقعیت به نظر می رسد و حتا ناممکن ، زیرا صدمات آن منطقه را آسیبی خواهد داد که دیگر کشوری در منطقه بدون جنگ وحتا جنگ دایمی وجود نخواهد داشت. بلوچ به بلوچستان ، ازبیک به ازبکستان ، ترکمن به ترکمنستان وتشیع به ایران ، تاجک به تاجکستان وپشتون به پشتونستان ودیگران درمحور اینها جنگ هفتاد ودوملت را به راه خواهند انداخت . درآن صورت سرزمین وجغرافیا مبدل به پارک ملی عاری از سکنه خواهد شد که پارک ملی آسیا ویا پارک ملی جهان شود. و این امری است محال ومنطقی درآن به نظر نمی آید. اینجا جغرافیای تاریخی است که چنین شکل یافته اراده آزاد فردی محترم است ولی دراین جغرافیا باید و باید بیشتر از هرجایی دیگر، اصل تفکر جمعی رعایت شود تا جایی که ما وقوف داریم و اطلاعی دردست است حد اقل در آسیا با یک چنین جغرافیایی پیچیده وتاریخ پر درد روبرو نیستیم . بنابراین، خودرا به همدیگر پذیری ، تساهل وتسامح آراسته سازیم. هرطرز حکومت ؛ جمهوری فدرالی، جمهوری دمکراتیک، جمهوری اسلامی و حتا شاهی مشروطه و یا جمهوری به رفراندوم گذاشته شود. دراین صورت مردم حق تعیین سرنوشت می یابند ومعضله ای باقی نمی ماند و قانون اساسی مدون محور فعالیت های دولت، جامعه وشهروندان قرار می گیرد. حاکمیت قانون و تطبیق یکسان آن تاکنون یگانه راه حل ایجاد نظم اجتماعی ودولت واحد وملت انسجام یافته به محور آن را تشکیل می دهد.
اقوام تاریخی در یک جغرافیا در پویه تاریخ پس از گذر از رنج ها که تنوع فرهنگی داشته اند ، توانسته اند فرهنگ جدیدی بیافریند. افغانستان با درنظر داشت موقعیت جیواتنوگرافیک وجیودیموگرافیک خود دارای یک چنین ظرفیت که به ویژه فعلاْ درزنجیره تاریخی بزرگ منطقه ای و جهانی نیز، به خصوص با حضور دست آوردهای تکنالوژی امروزی که فراگیر وهمگانی است، بوده ومی باشد.
مهم مدیریت آن است وبرای ساخت وساز، همه اقوام اصلی اند ، قوم فرعی وغیرمحوری درچنین روندی به گونه مطلق بی معنا وپوچ است. از همه با اهمیت تر محرک های فرهنگی وعناصر پایدار فرهنگی است که در هریک از فرهنگ های موجود در کشور به صورت آشکار واستوار وجود دارد.
پرواضح است که همین عناصر پایدار ومستحکم و تکرار شونده اند که با نفی نفی دیالکتیکی از امتزاج خویش فرهنگ نوین را به بار می آورد. عنصر دیگری که براین همه تنوع فرهنگی می افزاید، کلتورهای متنوع جهان است که افغانها در اثر جنگ های نیم قرنه مهاجرت های حتا دسته جمعی وکتلوی نموده اند. این مهاجرتها وسیر وسفرها اگر تبعات منفی هم دارند، برای گرفت وبرداشت از فرهنگ و زبان ودست آوردهای جهانی که حدودن هفت میلیون افغانها در اطراف واکناف جهان درآن کشورها قراردارند سبب سازبهترین ترکیب نوین تمدنی درآتیه تاریخ خواهد شد.
هرچند پیش بینی آینده های دور به ویژه در روند های اجتماعی منطقی نیست ولی برخی پارامترهای کلتوری را درآمیزش با یکدیگر با درنظرداشت تجربه های تاریخی و درس هایی از تاریخ می توان به گمان درآورد. درافغانستان مشترکات فراوان است ولی با دریغ ودرد روی اختلافات کارشده ودست بیگانه درآن خیلی دراز است. و پارادوکس اساسی این است که ملت قدرت جنگ دارد ولی قدرت هدایتگرندارد. رفتارو نابودی دیگران درکشور فردی تلقی می شود. دربرخی موارد اصلاْ نمی دانند چه می خواهند و گاهی هم برای خود با نوعی بی رویه گی وناشیانگی رفتارمی کنند. از آگاهی و خود آگاهی درمیان مردم خبرچندانی نیست و با خوف و رجا به مسایل و افکار جدید وبهتر می نگرند و آن را به صورت فردی با عقاید وباورخود پیوند می دهند.مردم در برخی حالات ، حالت انفعالی دارند و به اصطلاح سیل بین اند، حتا فهمیده نمی شود چه می خواهند. به چیزهای گویی دلبسته اند ویکنوع تقدیرگرایی دارند که فکر می شود خود را به باد هوا سپرده اند، البته دربرخی حالات وموارد.عبور ازین وضعیت و ایجاد شعورملی وملت واحد طوری که بارها گفته شد دردرازمدت آموزش وپرورش درمیان مدت تامین احتیاجات اقتصادی و رفع چالشهای عدیده دردنیای کار و زحمت ودرکوتاه مدت علاوه برآن عرصه ها ی پایدارمتذکره که کار دوام دار می طلبد، دولت مسوول وپاسخگو وملی می باشد. هیچ مهم نیست که درکدام پیشینه تاریخی درکدام یکی از اتنیک ها چه تفاوت وتفوقی وجود داشته ، مهم این است که از آن ها برای امروز در رشد و اعتلای کشور وایجاد ملت واحد چگونه استفاده می کنیم.
درعرصه تاریخی از تمدن های گندهارا ، بلخ ، غور، غزنه وننگرهارها گرفته تا تخارستان وهریوا وحوزه های بزرگ فرهنگی این جغرافیا ی تاریخی و تمدنی را شکل داده اند و درمنطقه وحوزه بزرگ، تاثیرات بسزایی ازخود به جا گذاشته اند.دردوره های زردشتی و بودایی شهرهای مشترک ونمادهای مشترک وشخصیتهای همه شمول بوده اند. درپس از نشر و پخش اسلام نیز، شخصیت های مدیری چون امیرعلی شیرنوایی ، ناصر خسرو ، خوشحال خان ختک ، سید جمال الدین ، کاتب هزاره وسید اسماعیل شهید بلخی که هرکدام دردنیای فرهنگ وسیاست از بزرگان زمان و زمانه ها بوده ومی باشند؛ حضور داشته اند.
آزادیخواهانی از استیلای خلافت بغداد واستعمار مانند ابومسلم خراسانی ، عمرلیث و طاهرفوشنجی و وزیر محمد اکبر خان و صدها آزادی خواه دیگر که ذکرنام آنها درجای دیگرخواهد آمد، بوده اند.
نمادها ی درگوشه های کشور که هرکدام به آن فخرمی کنیم وآن را از خود می دانیم، نیز وجود دارند که برجسته گردند و برای این که مشترکات همه باشندگان این سرزمین وافتخار همه مااست بیشتر وبهتر تشریح و توضیح گردند.ازآتشکده زردشت تا مجسمه های بودا در بامیان ، ازمندیگگ تا آثارهده ومنارجام و آثار غزنه و هرات وسرخ کوتل بغلان و آی خانم تخار وبرج عیاران وحج پیاده دربلخ وطلاتپه جوزجان برای همگان اهمیت بسزایی دارد که میراث های مشترک دارند وتا به حال شنیده نشده که کسی در داخل و خارج کشور ازشهروندان افغانستان به آن ها افتخارنکنند و مایه فرهنگ پربارتاریخی خود، ندانند.
یکی از مشترکات فوق العاده مهم ، ارزنده و واقعی پیوندهای خونی درسراسر کشور است که ما شاهد هزاران درهزار ازدواج ها میان اقوام وگروه های اتنیکی و مذاهب خود هستیم. به قول یکی ازفیلمبرداران بنام کشورما آقای نجیب هروی که اضافه نیم قرن خودش وبا پدرش همین شغل شریف را داشته، عکس، فیلم و مستندات فراوانی ازچنین مراسم دارند وخود شاهد آن بوده اند، وجود دارد.
چیزمهم دیگر دشمنان مشترک در پویه تاریخ داشته اند که دربرابر آن ها پیوسته رزمیده اند و بیگانه ستیزی مشترک دارند. دراخیر روز هرباشنده ی این سرزمین علیه بیگانه درصورتی که بداند او چشم طمع دارد ، می ایستد.
دریک چشم اندازکلی ازنظرفکری وباورها و ازنقطه نظرافتخارات تاریخی شخصیت ها، ارزشهای تمدنی و بیگانه ستیزی و رابطه خونی و جغرافیا و موقعیت جیوپولیتیکی وژیواتنوگرافیکی و دیموگرافیک واکونومیک، افغانستان کشور تجزیه ناپذیر است. دیگرکشورهای منطقه نیز، برای ایجاد دولت - ملت درآن با نظرداشت منافع خودشان ومنافع ملی افغانستان باید بذل مساعی نمایند.
روندهای اصلی
ما به سه روند اصلی باید توجه جدی مبذول داریم:
الف : روند فکری
ب : روند تشکیلاتی
ج : روند سیاسی
الف : از نظر فکری ومعنوی
ما ارزش مشترک درهرگوشه کشور داریم که همگان به آن حرمت می گذارند وبه آن درعمل احترام دارند و رعایتش می کنند ؛ عنصرفضیلت است.این عنصرمعنویت بزرگ درمیان مردمان درگذشته وحال چه در وجود فرد وخانواده و چه دراجتماع و دیگرنهادهای اجتماعی مورد توجه و تمجید بوده است. طوری که فردی یا خانواده ای یا نهاد اجتماعی درجامعه اگر ازفضایل نیکو، بهتر ویا آراسته برخورداربوده در نزد حتا ناشیانه ترین افراد مورد احترام قرارگرفته. فضیلت صرف به تحصیل و موقف حکومتی یا زر و زور مرتبط نبوده و نیست ودرنزد مردم حتا درویش ها وملنگ ها جایگاه رفیع به سبب مناعت وعلو طبع و بی نیازی شان دارند. یعنی فضیلت بیشترینه بعد اخلاقی و صفات و ارزشهای اخلاقی است که مردم جامعه به آن به دیده قدر می نگرند.
منتسکیو درجایی گفته :« که فضیلت اساس دموکراسی است .» (هگل، گیورگ، (۱۳۹۳)، ۳۶۳) حال اگربرای تامین عدالت اجتماعی به دمکراسی نیاز داریم به همان اندازه برای تحقق دمکراسی به فضیلت ضرورت است. این روند آنقدر پیچیده هم نیست، تامین عدالت اجتماعی و تحقق دموکراسی درهرجامعه مستقیما متناسب است با سطح آگاهی و خود آگاهی فردی واجتماعی همان جامعه.درجامعه ما با تکیه برفضایل موجود، اندیشه ملی را که به نحوی شکل دارد، می توان انسجام بهتر وبیشتر داد و بربنیاد آن وحدت ملی ودولت ـ ملت را بوجود آورد.درباره فضایل اجتماعی موجود درجامعه ما می توان بیشتر بحث نمود وضرورت آن نیزاست اما دراین جا به مثابه فکرمحوری درافکار اجتماعی به گونه اجمال بسنده می نماییم، که بخشی ازآن به باورنگارنده عبارت اند از: کرامت وفضیلت.
ازنظر کرامت انسانی ما همه انسانیم وبا هم برابرکه جای حرفی و بحثی درآن نیست.
فضیلت با عناصر ذیل بیشترینه بیان می گردد که هرکدام به نوبه خود ایجاب بحث مفصلی را می نماید، اما به گونه ای اجمال فضیلت را درآگاهی و دانایی انسان می توان دریافت که ازتحصیل وتعلیم وآموزش فرد که دارای تخصص اگر باشد ویا در زمینه ای آموزش دیده باشد و دیدگاه درباره خود، جامعه و جهان پیرامون داشته باشد؛ منشامی گیرد. قدر مسلم اینکه سطح آموزش می تواند حایز اهمیت باشد واما درهرصورت امری است نسبی و پیوسته درحال شدن .
عنصردیگری که فضیلت آدمی را مکمل است ، هما نا مجموعه ای ازصفات اخلاقی ونورم های رفتار فردی وشخصی است، که می توان آن را کدکس صفات اخلاقی و در یک کلمه « خصلت » نامید.خصلت از کرکتر ذاتی یا وجود شخصیتی و تربیت درخانواده ، نهادهای آموزشی وکار وجامعه منشا می یابد، که عامل پرورش نقش اساسی درآن می تواند داشته باشد. این آگاهی فرد و خصوصیات شخصی اگر رشد آزاد و مستقلانه هم داشته باشد واکثریت جامعه دارای آن باشند، وعناصر مثبت این شاخص ها بیشتر باشد؛ جامعه هم ازفضیلت بیشتر برخوردارمی باشد.
علاوه براین، دوعنصراز نظر رشد تاریخی و تاریخمندی ودریافت تجارب تاریخی البته با فراگیری تاریخ که حضورحافظه تاریخی فرد می تواند او را از تجارب بهره مند گرداند ؛ نیز، یکی از عناصر اصلی فضیلت فرد را تشکیل می دهد، که با این مجموعه ای از چنین صفات افراد جامعه ای را با حضور حافظه تاریخی به بارآورده می تواند.دریک چنین جامعه ای که افرادش دارای این ویژه گی هایی از فضیلت باشند، یعنی دارای نوعی از دانایی و آگاهی معین و مجموعه ای از صفات اخلاقی که تعهد به اصولی از اصل های انسانی را درخود داشته باشد، و حافظه ای تاریخی فرد وجامعه درسطح معینی از آن چه حد اقلی نیازمندی است، بهره مند باشد، ما می توانیم برای تحقق عدالت اجتماعی از راهی پیاده نمودن اهداف دموکراتیک و مردم سالاری ودموکراسی نایل آییم.دشوارخواهد بود که برای تطبیق دموکراسی حتا درسطح ابتدایی آن ، بدون موجودیت فضیلت فردی واجتماعی ، کارموثری به پیش برده بتوانیم.به این صورت و دریک چشم اندازکلی باید و باید برای اینکه جامعه سالم متشکل از افراد سالم داشته باشیم به رشد آگاهی که آموزش و پرورش اساس آن است و راه توسعه پایدار ازآن می گذرد، توجه جدی مبذول داریم. این رشد آگاهی و آموزش و پرورش آفرینشگرخصایل وبارآورنده تجارب فردی و اجتماعی نیز، می شود که ما می توانیم زمینه ای بهتر تحقق عدالت اجتماعی ودموکراسی را فراهم آوریم.
هم چنان، با درنظرداشت رشد جوامع انسانی وفرهنگ همدیگرپذیری یکی از خصوصیات برجسته ای دیگرکه در زمانه ما بیش از هرزمان، مطرح است و جزیی از فضایل والای انسان به شمارمی رود، همانا تحمل، گذشت، شکیبایی وبرد باری است.
دراینجا به مثابه ای یک اصل مهم که درفرد وجامعه ای بافضیلت باید وباید وجود داشته باشد؛ « تحمل مخالف» است.تحمل مخالف و آرای متفاوت نه تنها و صرف برای اینکه صاحب تحمل هستیم بلکه به صفت نیازمبرم تکامل فردی واجتماعی که دینامیزم حرکت فکری و اجتماعی را هدایت کند، می باشد. این تحمل پذیری درجامعه ای ما که پس از جنگ های خانمانسوز قرار داریم ، اهمیت بسزایی کسب می کند وما باید این فضیلت تحمل پذیری را داشته باشیم و برای تعمیم آن برنامه داشته باشیم و آگاهی دهی نماییم تا به اهداف یک جامعه ای مرفه که تامین عدالت اجتماعی و تحقق دموکراسی محورهای اصلی آن باشد، نایل آییم. آشکاراست که فرهنگ تساهل وتسامح وهمدیگرپذیری وتحمل مخالف، هم ریشه درآگاهی دارد وهم چنان درخصلت وسجایای اخلاقی وتجارب انسانی که آن را می توان ازعناصر پایه دارفضیلت در وجود فرد و جامعه دانست.
درتفکر وشعور اجتماعی جامعه به مثابه مشترکات اساسی عناصر زیادی وجود دارند که عده ای از آنها را چنین درمی یابیم. سنت جلیل جوانمردی و« عیاری » که ازآن درسراسر کشور مردمان ما پاس می دارند وبه دیده قدرمی نگرند. زنان ومردان عیار و ازخودگذر درتاریخ قدیم و معاصر افغانستان که الگوها ونمونه هایی درهربخشی ازکشور وجود داشته و نقل آن ها که اعم از بزرگان ومشاهیر زن ومرد توسط مادربزرگ ها وپدربزرگ ها برای مان شده است، یکی دیگر از ارزشهای معنوی و شخصیتی است که که می تواند پیوند دهنده و تامین کننده روابط نیک باشد. قصه های پرارزش فلکوریک . از لیلی ومجنون تا شیرین و فرهاد و رابعه وبکتاش وعایشه وملامحمد جان وآدم خان ودرخانی وشاه وعروس وسیاه موی وجلالی وصدها ی دیگردرمیان مردم به صفت داستان های مردمی ومشترک درشکل گیری ایجاد فرهنگ واحد نقش بسزایی داشته اند که باید به مثابه نقطه وصل درافکار وتشکل و تکامل شعور داستانی مردمان ما مد نظر باشند.
شاید برای زبان شناسان پرواضح باشد که حروف الفبای هردو زبان فارسی دری و پشتو از الف تا ی ، آنقدر مشترک باشند که در کمتر زبان های دیگر دنیا سراغ آن را داریم . هم چنان کلمات و اندرزها وضرب المثل ها و... این که هردو زبان از یک ریشه سانسکریت اند وخواهر وبرادریکدیگرباشند، جای حرف نیست.
دین اسلام به مثابه باور بنیادی وعقاید وآرا باشنده گان این مرز وبوم معنویتی است که درآن همه برادر وبرابر اند جزدرعبادات شان. تامین عدالت دراسلام در صدر وظایف دولت اسلامی برای همه شهروندان به طور مساوی است.حق وحقوق اتباع درشریعت وپیروی احکام شریعت درغم وشادی وزنده گی مردم درهمه جای کشور با درنظرداشت ویژه گی محلات وسنت ها و... وهم چنان حکومت داری و دولت مداری در دوره های مختلف تاریخ پس از ایجاد خط و پیدایی آیین زردشت و ترویج بودیزم ونشر وپخش اسلام در۱۴۰۰ سال قبل و پس از خلفای اموی و عباسی و به میان آمدن دولت های مستقل دراین خطه فرهنگی وبالاخره، درسال ۱۷۴۷ تاسیس حکومت مستقل افغانستان به اشتراک همه اقوام ساکن درکشور تحت قیادت امپراتور احمد شاه ابدالی . ازهمان زمان تا اکنون سرزمین واحد ، اقتصاد و شیون دولت داری واحد و فرهنگ همدیگر پذیری وجود داشته وکماکان دارد.دربزرگ شهرها ازهمه ملیت ها واقوام وگروه های مذهبی بوده وهستند.
به این صورت افغانستان یکی از ترکیب های نوین درتاریخ معاصر که بنا برضرورتی به وجود آمده وبنا برضرورتی وجود دارد و وجود آن را باید بیشترنهادینه کرد.. قدرمسلم اینکه مبتنی برفضیلت وآگاهی مردم هرنوع نظامی متناسب به آن،ماهیتی خواهد داشت درخور تایید که با نگهداشت ارزش ها معطوف به حرکت پیشرونده باشد. عنصرپیشرفت و ترقی با تامین عدالت اجتماعی جوهر نظام را تشکیل می دهد.
ب) تشکیلاتی
اگر نکاتی درباره ارزشهای مشترک وعناصر فکری به مثابه قطب نمای حرکت اجتماعی دربالا ارایه گردید، ابداْ به معنای کلام کامل ومتن شامل به همه عرصه های روند پیچیده ومیان درمیان و پرتناقض جامعه ما نیست بهتراست از زوایای دیگر نیز، به عطف توجه صورت گیرد.
درباره اینکه تشکیلات یکی از راه های پیوند سراسری اجتماعی- سیاسی به مثابه هسته ای درجامعه نیاز است، بحث های فراوانی به ویژه پس از رنسانس صورت گرفته. عملآ پیدایی و حضور احزاب ونهادهای مدنی و اتحادیه ها موید آن است.گسست های موجود درجامعه ما بیشتر از هرزمان دیگر نیاز به احزاب ملی سراسری دارد. نهادهای مدنی که ویژه گی های کشور شمول داشته باشند و نیز دارای تفکرملی باشند می توانند به مثابه حلقات پیرامونی احزاب دربستر اجتماعی برای دموکراتیزه ساختن هیات اجتماعی کاهش گسست های موجود مفید ومثمر ثمرواقع شوند.اتحادیه ها اعم ازکارگری ، دهقانی و اصناف، نیز پروسه تحکیم مناسبات اجتماعی را نیرو بخشیده واستحکام می دهند. به این صورت برای زدودن گسست های اجتماعی ما به راهکارهای مدرن مطابق اقتضای عصر و زمان توسل جوییم تا باشد شیرازه وحدت ملی و تجزیه ناپذیری را درکوتاه مدت ودرازمدت نگهداری کنیم.
ج: سیاسی
آنچه درباره سیاست ، باید گفت دریک کلام سیاست مداران بدون فهم تاریخی و برخورد منطقی که لازمه آن دانش آکادمیک است و تحصیلات استاندارد از حوزه سیاست به دور نگهداشته شوند.درحوزه سیاست و سیاستگذاری، تحصیل، تجربه، تعهد وتقوی درمحور گزینش کادرهای سیاسی قرارداده شود.تجربه دهه های اخیر نشان داده که هرفرد من درآوردی درسیاست قدم گذاشته، حمایت شده وفاجعه بارآورده ، چند رییس جمهور و وزیر خارجه مثال های برجسته ای اند که با دریغ و درد بیشتر از هرجای دنیا ما آن را داریم که باد و باران حوادث و بحران ها وطوفان ها ایشان را صدرنشینان گردانید.
درسیاست، سیاست کادری و ثبات کادری ، یکی از نکات فوق العاده مهم و ارزشمند است که به این روند پیچیده حرکت اجتماعی ماهیت ومعنا می بخشد، زیرا هرنوع برنامه ونسخه ای را این کادرها اند که تطبیق می نمایند. درتعامل با کشورهای منطقه وجهان سیاست بیطرفی مثبت و فعال درعرصه سیاست خارجی با رعایت منافع ملی باید در دستورکار قرارگیرد؛ معقول خواهد بود . بنا به تجربه تاریخی وتحلیل منطقی اوضاع که طرز حکومت توسط رفراندوم معین گردد که ازهمه مهمتر ماهیت نظام است
نتیجه گیری:
آنچه درباره جغرافیا و پیشینه تاریخی، ارزشها ومشترکات فرهنگی وتجزیه ناپذیری افغانستان و برخی راه حل ها دراین نبشته اشاراتی شد، موید آن است که افغانستان ترکیب نوینی درتاریخ معاصر ازاقوام ، ارزشها وجغرافیای تاریخی است که با درنظرداشت کلیه چالش ها فرصت های برای بودن دولت ـ ملت می باشد.ازنظر روابط منطقه ای بنا به ساختاراجتماعی، اتنیکی و حتا جغرافیایی، موجودیت افغانستان فراهم کننده وعامل ثبات میان کشورهای منطقه است.
ازنگاه اینکه به چه راهکارهایی درعرصه ایجاد تفکرملی، تشکیلات و اتخاذ سیاست های خردمندانه عطف توجه صورت پذیرد، پرداخته شده که درنتیجه می توان گفت این سه عرصه حیات اجتماعی یکی از نیازهای مبرم انسجام و استحکام دولت - ملت و ملت واحد بوده می تواند. مسایلی که دراین نبشته به آن ها اشاراتی صورت گرفت، اگر بتواند زمینه ای برای گشایش بحث هایی باشد، حداعلی خواست آن برآورده خواهد گردید.
منابع
هگل، گیورگ ویلهلم فریدریش(۱۳۹۳) فلسفه تاریخ، ترجمه: زیباجبلی، تهران: انتشارات شفیعی.
غبار، میرغلام محمد(۱۳۶۶ ) جغرافیای تاریخی افغانستان، کابل: مطبعه دولتی.
حبیبی، عبدالحی، (۱۳۶۵) تاریخ مختصر افغانستان ، کابل : مطبعه دولتی.
تمام.
استراحتگاه کالیوری ریسورت ، گولیم ، کشور البانیا، جنوری ۲۰۲۲
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۰۹۰۳
Copyright ©bamdaad 2022
کنفرانس حضوری سازمان حزب آبادی افغانستان درکشورشاهی هالند برگزارشد
بروز شنبه ١٢ مارچ ، سال روان ترسايی کنفرانس حضوری سازمان حزب آبادی افغانستان در کشورشاهی هالند دايرگرديد. دراين کنفرانس رفقای پيشکسوت و سابقه دار حزب و عده ای از علاقمند نيز از جانب شورای کشوری هالند دعوت شده بودند، از اين جمع رفقای گرامی:
نوراحمد نور، سيد طاهر شاه پيکارگر و آدينه سنگين از پيشگامان نهضت ترقيخواهانه کشور ، محترم ولی شاهپور رييس اتحاديه انجمن های افغان در کشور هالند، محترم زهير آصفی يکی از رهروان راه نجات مردم کشور و قهرمان چندين دوره ای شطرنج کشور عزيز ما در جهان ، و محترم شفيق کاکړ نماينده جوانان در کشورهالند دراين نشست منحيث مهمانان عزيز شرکت نموده بودند.
با اعلان رسميت يافتن کنفرانس، برنامه کاری ذيل برای کنفرانس توسط رفيق عبدالرزاق طلوع مسوول کميسيون تدارک کنفرانس پيشنهاد گرديد:
ـ ارايه گزارش اساسی طی سه سال کار و فعاليت شورای کشوری هالند حزب آبادی افغانستان،
ـ ارايه سوالات و ديدگاه ها پيرامون گزارش اساسی غرض بهبود شيوه های کارحزبی در سطح شورای کشوری،
ـ انتخاب نماينده گان به کنفرانس اروپايی،
ـ ارزيابی و نتيجه گيری از کار جلسه،
ـ قطعنامه کنفرانس ، و
ـ پيام کنفرانس عنوانی نيروهای ترقيخواه و تحول پسند افغانستان.
رفقا به اتفاق رای اجندای نشست را تاييد نمودند.
درآغاز کارکنفرانس، رفقا به احترام رفته گان و شهدای حزب ما و شهدای مظلوم کشور به پا ايستاده و برای يک دقيقه سکوت کردند.
درادامه از روز جهانی همبستگی زنان با قدردانی يادآوری گرديده به همه اناث شامل در کنفرانس تبريکی داده شد.
سپس رفيق عبدالرزاق طلوع مسوول کميسيون تدارک کنفرانس در مورد کارکردهای کمیسيون و برگزاری کنفرانس کشوری هالند حزب آبادی افغانستان معلومات ارايه نمود. در ادامه کار کنفرانس، گزارش اساسی شورای کشوری در رابطه به کارکرد های رفقا توسط رفيق محمد سرور زهتاب رييس شورای کشوری هالند حزب پيشکش گرديد که در بخشی از صحبت شان در رابطه به بهبود و راهکارهای کارحزبی و ايجاد وحدت وعمل چنين آمده است :
شورای کشوری هالند جهت پيشبرد امور حزبی، ايجاد وحدت حزب و تقويت صفوف حزب يک سلسله تدابير معينی را درمنصه اجرا قرار داده است که تدوير کنفرانس باشکوه امروزی و شرکت فعال رفقای ما با شور و شوق و در وحدت عام و تام ميتواند مصداق ادعای ما باشد، ما برای هر يک از رفقای سازمانی خود درخواست نوشتاری و شنيداری را ارسال نموديم که در اين راه آرمانی ما را تنها نگذارند، و بيايند که با هم اين آرما ن را تحقق بخشيم !
در گزارش از جذب يک عده از رفقا، حق العضويت ها و اعانه ها در شورا های ولایتی که با احساس مسووليت رفقای سازمان حزبی هالند سهم شانرا ادا نموده اند با قدردانی يادآوری گرديد. در ادامه کار کنفرانس رفقای گرامی هريک:
ادينه سنگين، سيد طاهر شاه پيکارگر، ولی محمد زيارمل، عباس دهاتی، زليخا پوپل، فاروق روستايی، حفيظ مصدق و ولی محمد شاهپور رييس اتحاديه انجمن های افغان در هالند ( يگانه نهاد برای دفاع از حقوق پناهندگان افغان در کشورهالند) هرکدام ديدگاه های سودمند شانرا پيرامون گزارش اساسی کنفرانس شريک ساخته ، و راهکارهای اثربخشی را در جهت همسويی با احزاب معتقد و متعهد به دموکراسی و نجات وطن را با حاضرين شريک ساخته، و آنرا اصل مهم و يگانه راهی برای بهمرسانی، همسويی و وحدت مليت های با هم برادر افغانستان دانسته و آنرا در اولويت وظايف رفقا قراردادند و با تاييد گزارش اساسی و همچنان ديدگاه های تکميلی و بعضا انتقادهای شانرا در فضای باز و دموکراتيک با حاضرين اجلاس بازگو نمودند.
سخنرانان ابتکار بيروی اجراييه شورای حزبی هالند ، در راس رييس شورا رفيق سرور زهتاب را بخاطرتدوير کنفرانس حضوری سازمان حزبی حزب آبادی افغانستان در کشور شاهی هالند که امروز با شور و هيجان و با شکوه تمام تجلی دارد، تمجيد نموده و از آن ستايش بعمل آوردند.
دربخش بعدی کارکنفرانس:
درفضای دموکراتيک با رای سری و مستقيم به تعداد 20 تن از رفقا با اتفاق ارا به حيث نماينده بهکنفرانس اروپایی حزب آبادی افغانستان ، انتخاب گرديدند که از جانب رییس شورای کشوری هالند به اين مناسبت برايشان تبريک گفته شده و برای نماينده گان منتخب در اجرای وظايف مبرم و شريفانه شان در انتخاب بهترين ها درکنفرانس اروپايی با حکم وجدان موفقيت آرزو گرديد.
در ادامه کار کنفرانس رفيق گرانقدر نوراحمد نور يکی از بنيان گذاران نهضت ترقيخواهانه کشور و عضو پيشين بيروی سياسی ح د خ ا ـ حزب وطن، با صحبت های مبسوط و رهنمود دهنده در رابطه به اوضاع سياسی کشور پس از تسلط امارت اسلامی طالبان ، و راه های بيرون رفت مردم مظلوم و بيدفاع کشور از مشکلی که دامنگير کشور ما گرديده است، صحبت همه جانبه نموده ، همه را به وظايف و مسووليت های بعدی شان متوجه ساخته و کار کنفرانس را مورد ارزيابی قرار داده و آنرا عالی و مثبت ارزيابی نمودند.
دربخش پايانی نشست پيام کنفرانس عنوانی نيروهای ملی، مترقی و وطنپرست توسط رفيق احسان عمری و قطعنامه کنفرانس توسط رفيق روح الله توده ای ارايه گرديد ، که قطعنامه کنفرانس به اتفاق ارا بمثابه اساس کار و وظايف بعدی شورای کشوری هالند حزب آبادی افغانستان مورد تاييد قرارگرفت.
کنفرانس که حوالی ساعت یک بعد از ظهر شروع بکارکرد، ساعت ۵ بعد از ظهر در فضای شور و هلهله رفيقانه به پايان رسيد.
با تمنيات نيک و رفيقانه
محمد سرور زهتاب
رییس شورای کشوری هالند حزب آبادی افغانستان
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۸۰۳
Copyright ©bamdaad 2022
هشتم مارچ ، روزهمبسته گی جهانی زنان
سیده طلوع
هشتم مارچ، روز جهانی زن در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته می شود. 8 مارچ روزیست که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی، نژادی و ... به یادآوری موفقیت ها و دستاوردهای شان می پردازند. در حقیقت، این روز مجالی است برای نگاه کردن به گذشته در مسیر تلاش ها، منازعه ها و فعالیت های پیشین، و بیشتر برای نگریستن در راستای حرکت های پیشرو برای بازکردن راه در جهت شکوفایی استعدادها و فرصت هایی که در انتظار نسل آینده زنان است.
انگیزه انتخاب 8 مارچ به عنوان روز جهانی زن
سالانه میلیونها تن زن و مرد در نقاط مختلف جهان در روز هشتم مارچ ، با ترتیب اجتماعات و گردهمایی ها این روز را گرامی میدارند. انتخاب روز هشتم مارچ به عنوان روز زن بخاطر مبارزه زنان کارگر فابریکه نساجی کتان در سال ۱۸۵۷ میلادی در شهر نیویورک امریکا برمی گردد.
شرایط کاری سخت و غیرانسانی با دستمزد کم کارگران زن در اوایل قرن بیستم که همراه با مردان در کشورهای صنعتی وارد فابریکات و بازار کاری شده بودند آنان را وادار به مبارزه علیه این بیعدالتی به شکل سازمان یافته و منظم نمود. در اين روز كارگران نساجى زن در يک كارخانه بزرگ پوشاک براى اعتراض عليه شرايط بسيار سخت كارى و وضعيت اقتصادی شان دست به اعتصاب زدند. خاطره اين اعتصاب براى كارگران فابریکه نساجى باقى ماند. نارضايتى عمومى ازاين شرايط براى زنان كارگر ادامه داشت
هشتم مارچ سال ۱۹۰۸ میلادی
بعد از گذشت بیش از پنجاه سال، کارگران زن کارخانـه نساجی کتان در شهر نیویورک به منظور احیا خاطره اعتصاب در این روز را که تبعیض، محرومیت و فشار کار و حقوق بسیار کم زنان را بیاد میآورد دست به اعتصاب زدند، صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان بخاطر جلوگیری از همبستگی کارگران بخش های دیگر با اعتصاب گران و عدم سرایت آن به بخش های دیگر ، این زنان را در محل کارشان محبوس ساخت و بعداْ به دلایل نامعلوم کارخانه آتش گرفت و فقط تعداد کمی از زنان توانستند از این حادثه نجات یابند و مابقی ۱۲۹ تن از زنان کارگر در این آتش سوختند
به همین دلیل روز هشتم مارچ بطور سنتی بنام روز مبارزه زنان علیه بی عدالتی و فشار علیه زنان در خاطره ها باقی ماند. در سال هاى بعد در كشورهاى مختلف اروپايى و امريكا مبارزه زنان به شكل تظاهرات و اعتصاب کاری علیه فشار، تبعیض و استعمار کاری و همینطور برای داشتن حقوق برابر در اجتماع ادامه پیدا کرد
از جمله یکی از مهمترین مدافعان حقوق زن در المان خانم کلارا زتکین (۱۸۵۷-۱۹۳۳) خواسته های مبارزان زن در آالمان را مبنی بر هشت ساعت کار در روز، تعصیلات ویژه در ایام زایمان و سایر حقوق طبق قانون را تقاضا کرد.
در اروپا دومین کنفرانس سوسیالیستی زنان که در آن صد زن مبارز از هفده کشور جهان شرکت داشتند، در اثر پیشنهاد خانم کلارا زتکین در روز۲۷ آگست سال ۱۹۱۰ میلادی درکوپنهاگن پایتخت دانمارک روز هشتم مارچ به عنوان روز زن و روز همبستگی بخاطر دفاع از حقوق زنان و مبارزه در مقابل تبعیض های گوناگون علیه زنان بر گزیده شد. در واقع می توان گفت آغاز حرکت برای شکل گیری یک روز و اختصاص آن به زنان، ابتدا از دل فعالیت های اعتراضی زنان کارگر در آغاز قرن بیستم در امریکای شمالی و سراسر اروپا نطفه بست.
در سال ۱۹۰۹نخستین روز جهانی زن در ایالات متحده امریکا در۲۸ فبروری ۱۹۰۹ برپا شد. حزب سوسیالیست امریکا این روز را به افتخار و تجلیل از اعتصاب کارگران نساجی نیویورک ، که در آن زنان علیه شرایط کاری خود اعتراض کرده بودند، برگزید.
در سال ۱۹۱۰کنگره جهانی سوسیالیست ها، طی جلسه ای در کوپنهاگن، «روز زن» را روز بین المللی زنان اعلان، و آن را به عنوان حرکتی در جهت کسب حقوق زنان و گسترش حمایت به منظور دستیابی زنان به حق رای در سراسر جهان، تثبیت کرد. طرح پیشنهادی با موافقت بیش از یکصد تن از زنان از۱۷ کشور جهان در این کنگره به تصویب رسید و نخستین پیامد آن، انتخاب سه زن در پارلمان فینلاند بود. در این کنگره تاریخ ثابتی برای برگزاری مراسم انتخاب نشد.
درسال۱۹۱۱ میلادی بازتاب کنگره کوپنهاگن سبب شد که روز جهانی زن برای نخستین بار (۱۹ مارچ) در اتریش، دانمارک، المان و سوییس برگزار شود، یعنی در کشورهایی که بیش از یک میلیون زن و مرد در تظاهرات بزرگی شرکت و حق رای برای زنان، امکان دستیابی به مشاغل دولتی، حقوق زنان برای کار، آموزش حرفه ای و پایان تبعیض شغلی را مطالبه نمودند.
در سالهای ۱۹۱۳-۱۹۱۴با شروع جنگ جهانی، روز جهانی زن، دستمایه ای برای جنبش های زنان در سراسر جهان شد تا آن را به روزی برای اعتراض به جنگ جهانی تبدیل کنند. زنان روسی، به عنوان بخشی از جنبش صلح خواهی، نخستین مراسم روز جهانی زن را در آخرین یکشنبه ماه فبروری برگزار کردند. زنان در دیگر نقاط اروپا نیز حول و حوش ۸ مارچ در اعتراض به جنگ و با ابراز همبستگی با دیگر فعالان، تظاهرات باشکوهی برپا ساختند
درسال۱۹۱۱ زنان روسی، علیه عاقبت شوم جنگ، آخرین یکشنبه فبروری را برای اعتراض و اعتصاب خود و با درخواست « نان و صلح » انتخاب کردند ( که براساس تقویم گریگوری روز ۸ مارچ قطعیت پیدا کرد). چهار روز بعد، تزار روسیه استعفا داد و دولت موقت حق رای برای زنان را به رسمیت شناخت
سازمان ملل متحد و برابری جنسی
قطعنامه سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۴۵ امضا شد، نخستین توافقنامه ای بود که اصل برابری زن و مرد را تصریح کرد. از آن زمان تا کنون، این قطعنامه بین المللی که منجر به ارایه استراتیژی ها، استانداردها، برنامه ها و اهداف مختلف از سوی سازمان ملل شده، در پیشرفت موقعیت و وضعیت زنان در سرتاسر جهان موثر بوده است.
پس از سال ها، سازمان ملل متحد و آژانس های تخصصی اش مشارکت زنان را به عنوان شرکا برابر با مردان در دستیابی به پرورش، صلح، امنیت، و احترام کامل برای حقوق بشر مداوم، ترفیع داده اند. قدرت و اختیار زنان، نشان از چهره آشکار تلاشهای سازمان ملل متحد با نظارت و تصحیح چالش های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان دارد.
امروز تجلیل از روز جهانی زن
در چندین ساله اخیر، ۸ مارچ روز جهانی زن برای زنان، نه تنها در کشورهای توسعه یافته که در جوامع درحال توسعه نیز به صورت گسترده تری مطرح و ابعاد تازه ای به خود گرفته است. جنبش رو به رشد جهانی زنان، که با برگزاری چهار کنفرانس بین المللی زنان توسط سازمان ملل متحد جهان تعمیق یافته است، در تبدیل روز جهانی زن به صف آرایی و اعتراض در جهت دستیابی زنان به حقوق شان و مشارکت آنان در عرصه های سیاسی و اقتصادی یاری بسیار رسانده است.
علاوه بر این، زنان جهان در روز جهانی زن تلاش کرده اند تا این روز را به فرصتی برای انعکاس پیشرفت ها و دستاوردهای به دست آمده، و کنشهای شجاعانه و نیز عزم راسخ زنان عادی (که نقش شگفت آوری را در تاریخ کشورها و جوامع شان ایفا کرده اند) تبدیل کرده و این دستاوردها را گرامی بدارند.
گرامی باد روز همبسته گی زنان جهان !
بامـداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۲۲ـ۰۶۰۳
Copyright ©bamdaad 2022