اهمیت و جایگاه احزاب سیاسی بویژه حزب مردم افغانستان در جامعه

میرمحمدشاه رفیعی

شرایط زنده گی انسان متحول است و هر روزه ما شاهد ایجاد ساختارهای اجتماعی و تشكیلاتی هستیم كه جهت جوابگویی به نیازمندی ها و تنظیم بهترمناسبات و امورات زنده گی شكل میگیرند. یك نوعی ازاین تشكیلات كه سده های گذشته تا كنون توانسته در تنظیم  و سازماندهی امورحیاتی انسانها نقش داشته باشند و روزتا روز به اهمیت آن دردفاع از خواستها و منافع طبقات و اقشار اجتماعی افزود میگردد ، احزاب سیاسی بویژه احزاب سیاسی مدرن و مترقی میباشند.

جامعه افغانی هم از سالها قبل به سوی ایجاد ساختارها وتشكیلات مدرن سیاسی و اجتماعی گام برداشته كه این نوع ساختارها و تشكیلات تحت شرایط جهانی و خواست و نیازمندی های جامعه ایجاد ، استحكام و نهادینه شدن بیشتر را نموده و به این سمت درحركت میباشند.

ازآنجاییكه مناسبات سنتی- قبیلوی و تاثیرات اقشار و طبقات اجتماعی ایكه درموجودیت احزاب سیاسی مدرن و ترقیخواه منافع خود را درخطر میبینند، موانع و مشكلاتی را در برابر رشد و توسعه و همگانی شدن احزاب سیاسی ایجادكرده است كه متاسفانه بنابرهمین عوامل و صدها عوامل دیگر داخلی و خارجی احزاب سیاسی موجود درافغانستان نتوانسته اند در رهبری و اداره دولت نقش وتاثیرات بسزایی داشته باشند.عده ای ازاین احزاب با داشتن سوابق سیاسی بیش از چهل سال نتوانسته اند به احزاب سیاسی ملی و همگانی مبدل شوند وتاهنوز در محدوده های قومی ومذهبی و منطقوی خاص محصور مانده اند.

احزاب و سازمانهای دموكرات و ترقیخواه هم بنابرپراگنده گی ها و نبود شخصیت های موثر و ملی و رهبران كارآزموده درسطح كشور تا كنون در امر ایجاد حزب واحد سراسری و رزمنده كه بتواند درتمام عرصه های حیات سیاسی واجتماعی كشور حضورفعال و دایمی داشته  و بتوانند از منافع قاطبه ی ملت سرفراز افغانستان حمایت نمایند موفق نیستند.این احزاب بنابر تجارب گرانبهای سیاسی و حكومتداری خوب و سالم در صورت اتحاد و همبستگی  سازمانی خواهند توانست جوابگوی بسیاری ازخواسته ها و مدافع منافع برحق همه مردم افغانستان باشند و كشتی طوفان زده ی این جامعه رنجدیده و ستم كشیده را به ساحل خوشبختی و كامگاری رهنمون گردند.

آنچه در شرایط موجود قابل بحث وتوجه جدی ترقیخواهان كشور میباشد جایگاه و موقعیت اجتماعی احزاب سیاسی در نظام های سیاسی آینده كشور است كه عده ای از محافل وگروپهای سیاسی فعال كه بیشتر درخدمت منافع بانكهای جهانی و سازمانهای اقتصادی مافیایی همچو صندوق وجهی پول و سازمان تجارت جهانی هستند بنابرموقف ضعیف احزاب سیاسی وعدم رشد وتوسعه آنها كه بنابردلایل موجه وقابل لمسی تاكنون صورت نگرفته، میخواهند تاسیستم چند حزبی وتعدد احزاب را كه درقانون اساسی افغانستان به رسمیت شناخته شده تعدیل وآنرا به سیستم دوحزبی مبدل گردانند.آنها توانستند درقانون انتخابات مصوب سال ۱۳۹۲ خورشیدی برای احزاب سیاسی نقش و جایگاهی درنظرنگیرند و حتا یكی از كاندیدان مطرح ریاست جمهوری از موجودیت دو یا سه حزب سیاسی دركشور به صراحت دفاع نموده و خواهان تطبیق شرایط ودنباله روی احزاب سیاسی درامریكا وانگلستان گردید.

واقعیتهای موجود میرساند كه محافل معینی درصدد اضمحلال و ازبین رفتن احزاب سیاسی موجود میباشند و خواهان آن هستند تا احزاب سیاسی فرمایشی و گوش به فرمان محافل حاكمه ی موجود و سرمایه داران جهانی را دراین كشور ایجاد نمایند و یا برای همیش منكرنقش  وتاثیرگزاری احزاب سیاسی در روند تحولات مثبت اجتماعی كشور باشند.

بادرك مسوولیت عظیمی كه احزاب و سازمانهای دموكرات وترقیخواه كشور باید داشته باشند ضروری است تا این احزاب وسازمانها ازدنباله روی از عقب جریانات ریفورمیستی سرمایه داری كه به اشكال مختلف درجامعه ما تبارز نموده و نیز ازرفتن عقب احزاب بنیادگرای افراطی كه غرض تامین منافع آزمندانه شان با ماهیت قومندان سالاری و شرارت حضور دارند اجتناب ورزند،كه رفتن از عقب همچو جریانات جزاضمحلال ونابودی نتیجه دیگری برایشان درپی نخواهد داشت.

احزاب و سازمانهای دموكرات و ترقیخواه كشور ازسیستم تعدد احزاب سیاسی درافغانستان حمایت مینمایند باورمند به این هستند كه هرحزب مدافع بخشی ازجامعه بوده  وازحقوق ومنافع طبقات واقشار معینی ازجامعه نماینده گی و دفاع میكنند و درخدمت شان قرار دارند.

احزاب دموكرات و ترقیخواه و سازمانهای متعدد دیگر همسو با آنها مدافع صدیق و راستین اقشار وطبقات وسیع اجتماعی كشور بوده و برای همیشه دراین سنگر خواهند ماند.

تاكنون هیچ یك از نظامهای فاشیستی ؛افراطی ونظامیگر موفق به انحلال كامل این تشكیلات سیاسی كه درخدمت منافع ملی و تمام اقشار وطبقات زحتمكش جامعه میباشند نگردیده و درآینده نیز موفق نخواهند شد.

امروز مردم افغانستان باآگاهی وشعورسیاسی ایكه دارند ای پی هرحزب و سازمان ولوکه باتمام امكانات مالی داخلی و خارجی و شعارهای ملیت گرایانه  وقومندان سالاری وشعارهای عوامفریبانه مذهبی درصحنه حضورپیدا كنند نخواهند رفت ؛آنها از حزب و جریانی حمایت مینمایند كه اعضای آن همیشه درخدمت مردم بوده و باآنها یكجا زنده گی كرده و ازمیان آنها برخاسته اند.

حزب مردم افغانستان یكی ازآن جمله احزاب و سازمانهای سیاسی است كه بسیاری ازصفات نیك ذكرشده درفوق برای یك جریان مردمی درآن موجود بوده و مدافع حقوق تمام زحتمكشان اقشار وسیع اجتماعی كشورمیباشد وعلیه تمام باندهای تبهكار قاچاق، مافیا وغارتگران داخلی و خارجی غرض ایجاد یك جامعه مرفه و شگوفان مبارزه مینماید.این حزب كه امروز به حمایت و كارشباروزی وخستگی ناپذیر فعالان واعضای آگاه خود راه توسعه وپیشرفت را به سوی سراسری شدن میپماید واز استحكام بیشتر تشكیلاتی برخوردار میگردد، خواهد توانست درآینده جوابگوی خواستها ونیازمندی های دادخواهانه مردم باشد. چنانچه هم اكنون بنابراعتراف بسیاری ازافراد آگاه و واقعبین این حزب میتواند به مثابه محورتشكیلات وسیع سیاسی و ایتلاف بزرگ ملی ترقیخواهان مطرح گردد.درصورت تسریع روند كار تشكیلاتی ـ سازمانی در پرتواصول حزبی ومنافع علیای مردم و استواری در مبارزه علیه هرنوع امراض سازمانی به آنچه آرزوی همه ترقیخواهان بوده است نایل خواهیم گردید.

پس ای رفقای عزیز! رهبران نهضت های رهایی بخش كشور، پیشكسوتان و علمبرداران مبارزات میهنی ترقیخواهی،ای كسانیكه زنده گی خویش را وقف كار وپیكار بخاطر رنجهای بیكران خلق افغانستان نموده اید!
حزب مردم افغانستان میراث و ثمره ی كار برحق شماست،این حزب را حمایت نمایید و اعضای فداكار آن را ازمشوره ها و هدایات سازنده و تجارب عالی مبارزاتی خویش مستفید سازید.تا نسل های بعدی نام وكارنامه های شما را فراموش ننموده و به افتخارات تان افزود گردیده و ماندگارتر شوید.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۲ ـ ۱۴۰۴