گفتگو با محترم اسماعیل فروغی ژورنالیست آگاه، نویسنده روشنگر و کارمند شایسته و با تجربه رادیو وتلویزون

مصاحبه کننده : انجنیرعبدالقادرمسعود

درجمع نخبگان پرتلاش و ورزیده سرزمین باستانی ما و در دنیای شکوهمند ادب و فرهنگ ما، در مورد کارنامه ها و خدمات مثمر شخصیت مستعد وهوشمندی مینگارم، که یکی از چهره های قدیمی ولی آشنا برای بیشترینه بیننده گان وعلاقمندان تلویزون افغانستان است. این نویسنده فرزانه و سخنور آگاه دنیای ادب و فرهنگ، ژورنالیست ورزیده وممتازمحترم اسماعیل فروغی میباشد. چنانچه شما هموطنان با کار و فعالیت مثمرایشان از راه رادیو و تلویزیون و مطبوعات شناسایی دارید.

در شروع نظری کوتاهی می اندازیم به زندگینامه محترم اسماعیل فروغی :

محترم اسماعیل فروغی در سال (۱۹۵۴) عیسوی در شهرکابل در یک خانواده منور چشم به دنیا گشوده، در لیسه عالی غازی درس خوانده و در سال (۱۹۷۵) عیسوی در پوهنځی زبان و ادبیات پوهنتون کابل،  رشته  ژورنالیزم را به پایان رسانیده است.

او پس از فراغت از تحصیل، در برنامه های گوناگون رادیو وتلویزون به صفت پرودیوسرونویسنده متن برنامه ها ، ایفای وظیفه نموده و درایجاد و تهیه برخی برنامه های مشهور و پرطرفدار، سهم فعال و سازنده داشته اند؛  که به طور نمونه میتوان از برنامه های (موسیقی و نکته ها) برای رادیو و (ساعتی با شما) برای تلویزون یاد آور شد.

وظایف و مسوولیت های مسلکی و رسمی که محترم اسماعیل فروغی پیش از مهاجرت به کشورالمان تا سال (۱۹۹۳) عیسوی در داخل کشور داشتند ازین قرار است :

- نویسنده وگرداننده برنامه های مختلف رادیویی و تلویزونی .

- دستیار انتخابی اتحادیه ژورنالیستان تلویزون و رادیوی افغانستان .

- مدیریت عمومی ارزیابی و انسجام تمام برنامه های رادیو افغانستان وقت .

- مدیریت عمومی اطلاعات تلویزون ملی افغانستان .

- ریس بورد مفسرین رادیو و تلویزون ملی افغانستان .

محترم فروغی بعد از مهاجرت در کشورالمان نیز مسوولیت مسلکی ایجاد ، اداره و تولید نشرات  تلویزیون جهانی ای  بنام (آریانا)  را به عهده داشته و بحیث رییس نشرات آن  ایفای وظیفه نموده است .

او داستان کوتاه و مقالات تحقیقی سیاسی ، اطلاعاتی و ادبی زیادی نوشته است که در نشریه های گوناگون درون مرزی و برون مرزی  و یا از راه انترنت به نشر رسیده  است .

محترم داکتر ببرک ارغند که یکی از دانشمندان فرزانه، نویسنده گرانمایه، ژورنالیست ورزیده داستان نویس و نمایشنامه نویس ممتاز کشورما است دریکی از نوشته های خود درمورد شخصیت ادبی و فرهنگی محترم فروغی صاحب چنین مینگارد:

« از دیروز تا امروز در ادوار گذشته حکومتهای اقتدارگرا در شان خود نمیدانستند که در باره سیاست های خویش به مردم و عوام توضیحات ارایه دارند.توضیح سیاست به مردم را کسرشأن خویش میدانستند و لزومی نمی دیدند تا اذهان مردم را برای پذیریش سیاستهای خویش آماده سازند. گویا به چنین بستری اصلاً نیازی دیده نمیشد و در نتیجه  یک گودالِ عمیقِ بی خبری و بی باوری، مردم را از سیاستهای دولتها  و حکومتها بدور نگه میداشت. 

سیاستها به گونه رمز و اسرار در گاوصندوق های ذهن سیاستمداران نگهداری و حفاظت میشد و درفرایند تحقق اهداف دولتمداران، کاربرد افزاری میداشت. گاه گاهی حتا مجریان این سیاستها نیزدرچنبره بیخبری بسرمیبردند.

از سوی دیگرهیولایی بنام سانسور درفضای بسته کشوردرپرواز میبود وصدای شوم  بهم زدن بال هایش خواب از چشم آفرینشگران و ژورنالیستان وقلم بدستان میپراند.

اما امروزه چنین نیست.ورق برگشته است. وسایل ارتباط جمعی - تبلیغاتی و ارتباطات  اجتماعی و بین المللی خیلی وسعت یافته اند.سرمایه جهانی شده است و افکارعمومی ناگزیرنقش بزرگی درکارکردها و اقدامات حکومتها به دست آورده اند. امروزه سمت و سو یافتن اذهان مردم و مشارکت شان در تامین سیاستهای حکومات یک امر مهم و سودآور است. به این منظور دولتها با استفاده وسیع ازوسایل ارتباط جمعی چی نوشتاری و چی شنیداری و با تبلیغات وسیع و برنامه ریزی شده  در تلاش جلب مشارکت افکار مردم اند تا از آن ازیکسو برای تحقق اهداف خود و ازسوی دیگربرای برانگیختن  مقاومت افکارعمومی مردم علیه دشمنان خویش استفاده ببرند. این دولتها تلاش دارند تا  دریچه های اذهان مردم را با اعمال نظارت و سانسورنامریی بروی تبلیغات دشمنان خویش ببندند.درواقع میخواهند یک نوع کنترول اجتماعی را که  در ژورنالیزم مدرن کنترول تلقینی نامیده میشود بجای اعمال خشونت وبگیر و ببند هایی که در گذشته ها رواج داشت جا نشین سازند.ما درد این شیوه تبلیغات را درکشورخویش حس میکنیم.آن آزادی های دروغین و سمت و سو دادن اذهان مردم را که بیرحمانه  آب به آسیاب سرمایه میریزد را میبینیم.

واضح است در چنین وضعیتی که کشورما قرار دارد  وظایف قلم بدستان وبه ویژه  ژورنالیستان ما نیز سنگینی بیشتر مییابد. اما  جای دلگرمیست  که مردم ما چنین قلم بدستان و ژورنالیستانی را دارد که با پایمردی و شجاعت درسنگر دفاع منافع  آنان ایستاده اند.

یکی ازین نخبه گان اندیشمند و روشنفکر جناب اسماعیل فروغیست. ایشان یکی از  ژورنالیستان آگاه ، اثرگذار، سابقه دار و گرم و سرد چیده روزگارماست که با فروتنی و پشتکاردرخدمت وطنداران خویش قراردارد.ایشان نتنها یک ژورنالیست با وجاهت ، پیشگام و با شخصیت اند بل در آفرینش داستان کوتاه  نیز از مهارتهای ویژه ای برخورداراند . من داستانهای زیادی از ایشان خوانده ام  ولذت برده ام. بایسته میدانم تا از کارکردهای ا یشان باقدر دانی یاد نماییم .

اسماعیل فروغی سالهای سال زنده باشند و با آثار و کار کرد های علمی و ادبی  خویش  مردم ما را یاری رسانند . فروغِ  فروغی فروغمند و راه شان هموار بادا !»

 محترم اسماعیل فروغی در سال  (۲۰۱۲) عیسوی بنا برتقاضای شهرداری شهر کابل در براه اندازی اساسات مسلکی تلویزیون واستودیوی پرودکشن آن اداره سهم بسزایی ادا نموده و در سال (۲۰۱۳) عیسوی بنا بر تقاضای ریاست عمومی رادیو تلویزیون ملی افغانستان ، بحیث عضو بورد بهترسازی برنامه های تلویزیون سهم شایسته ای را ادا نموده است .

محترم اسماعیل فروغی با همسر و سه فرزند خود به نامهای پرویز، مژگان و منوچهر  در کشورالمان روزها و شب های مهاجرت و بی وطنی را سپری مینمایند.

 فرزندان او تحصیلات عالی شانرا در کشور المان به پایان رسانده اند و با علاقمندی که به میهن خود دارند در فکر و ارزوی این هستند که اگردر وطن ما آرامی و صلح سراسری بوجود آید بتوانند در کشور آبایی شان مصدر خدمت به وطن و هم میهنان خود گردند.     

 فروغی صاحب از جمله چهره های شناخته شده و مجرب مطبوعات میهن ما میباشد که درفعالیت های ادبی و فرهنگی خود همیشه  آگاهانه با شایسته گی و با احساس مسوولیت پاک وطنی و ملی خود،  توانسته است افکار سالم، عاطفی و انسانی خود را صادقانه، بی طرفانه و بی غرضانه بیان نماید.

محترم صدیق کاوون توفانی که یکی از شخصیت های توانا، روشنگر و سخنور اگاه  دنیای ادب و فرهنگ کشور ما است، در یکی از نوشته های خود در مورد شخصیت ادبی و فرهنگی محترم اسماعیل فروغی جنین مینگارد :

(( اسماعيل فروغی  يکی از چهره های درخشان فرهنگی افغانستان است  که بيشترينه  سالهای  زنده گی خود را به  امر خدمت به دانش و فرهنگ کشورش وقف کرده است . به ياد دارم سالهای دهه  شصت خورشيدی  را  که او همگام  و همراه با همنفسان  ديگر -  که هر کدام شان  غنيمت بزرگی بود  برای کشور -  چه گونه  تلاش شباروزی به خرچ ميداد تا سهم خود را در شگوفايی  فرهنگی  ادا نمايد و برای  ميهن و هم ميهنانش مصدر خدمتی گردد.

برنامه های راديويی و تلويزيونی که توسط محترم اسماعيل فروغی و همکارانش تهيه و ترتيب ميشدند از پر شنونده ترين و پر بيننده  ترين برنامه های راديو و تلويزيون افغانستان بودند . به گونه  مثال  ميتوانم  از برنامه  های موفق « موسيقي  و نکته ها » و « ساعتی با شما »  يادآور شوم .

اسماعيل فروغی يکی از زيبانويسان کشور ماست که  داستانها و نوشته هايش مملو از عشق به انسان و انسانيت است . او يک انسان متواضع ، صميمی و راستکار است که به رسالت روشنگرانه اش وفادار مانده است . او فقيرانه زيست و فقيرانه ميزيد  ولی هيچگاه از دانش و هنرش نردبان نساخت تا به  ثروت  برسد.

من به ژورناليست آگاه و نويسنده خوشنام کشور ، فروغی عزيز صحت و سرفرازی هميشه گی  آرزو ميکنم  و قلمش را رسا و پر رنگ ميخواهم.))

محترم اسماعیل فروغی یک انسان مهربان، فروتن،  مؤدب،  با دوستان و همکاران خود بی نهایت صمیمی بوده و در کار وفعالیت های مسلکی خود از استعداد سرشار، تاثیر گذار و تجارب غنی برخوردار است. او همیشه تلاش نموده،  تا اندوخته ها و تجارب  مسلکی خود را در خدمت  وطن ، هم میهنان و هم  مسلکان  خود قرار دهند.  

دوستان عزیزو گرامی به خاطری معرفی بیشتر محترم اسماعیل فروغی با او مصاحبه انجام داده ام که توجه شما علاقمندان علم، هنر، ادب وفرهنگ را به آن جلب مینمایم .

محترم فروغی صاحب به شما وهمه هموطنان عزیز خود عرض سلام و ادب دارم، اجازه دهید پرسشهای خود را مطرح نمایم .

مسعود عزیز تشکر از شما . من در خدمت شما و خواننده گان عزیزخود هستم.

 پرسش : محترم فروغی صاحب ، شما ژورنالیزم را چگونه تعریف مینمایید، چه کسی با کدام صفات و خصوصیات میتواند به عنوان یک ژورنالیست خوب، آگاه ومسلکی تبارز نماید؟

پاسخ :  پیش ازهر کلامی اجازه دهید با سلام و درود خدمت شما و خواننده گان عزیز، ازشما تشکر نمایم که مرا بیاد آوردید.از شما وهموطنان عزیز و قدرشناسم سپاسگزارم که کارهای کوچک ژورنالیستیک مرا هنوز بخاطر دارید .

درمورد سوال شما ، بسیار فشرده مینویسم که : ژورنالیزم با تکامل حیرت آوری که طی سالهای اخیر داشته و با  ژرفا و گسترده گی که امروز کسب کرده است، علم تامین ارتباط با مردم بخاطرآگاهی دادن، معلومات دادن و تفریح بخشیدن آنان میباشد . ژورنالیزم مددگاروهمدم و همراز مردم است. به نظرمن امروز ژورنالیزم جز حتمی زنده گی مردم است. شاید مبالغه نباشد اگربگویم که ادامه حیات امروزی بدون موجودیت ژورنالیزم بسیار دشوار و حتا آزار دهنده خواهـد بود  .

واما صفات و خصوصیات یک ژورنالیست خوب و موفق به نظرمن در پهلوی سایر صفات خوب دیگر، قبل ازهمه این است که :                                                   

ــ  صادق ، درستکار و صمیمی باشد،                                                           

ــ  همواره به اندوخته های علمی و معلوماتی اش بیفزاید .                                 

ــ   هیچگاهی ابتکار و نوآوری را از یاد نبرد.                                               

 ــ   واگر در بخشهای خبری و اطلاع رسانی کار مینماید ، سریع و دقیق باشد .

 پرسش : به نظر شما وظایف عمده واساسی یک ژورنالیست چه است؟

پاسخ : همانها که قبلأ زیرعنوان صفات خوب ژورنالیست یادآوری نمودم. به این معنا که ژورنالیست خوب باید قبل ازهمه ؛ صادق و راستکارباشد، همواره به اندوخته های علمی و معلوماتی اش بیفزاید ، مبتکر و ایجادگربوده و سریع و دقیق کارنماید. به نظر من همین ها ازمبرم ترین وظایف یک ژورنالیست است .

پرسش :  تعریف شما از آزادی بیان چیست ؟ آیا آزادی بیان وآزادی مطبوعات سرحد میشناسد یا خیر؟ اگر میشناسد این سرحد شامل چه مسایلی خواهد بود ؟               

 پاسخ :  من تا کنون از آزادی بیان تعریف های گونه گونی شنیده و خوانده ام ؛ اما آنچه همه تعاریف به آن تاکید دارند اینست که : آزادی بیان آزادی ابرازعقیده ، تفکر و اندیشه است ، آزادی بیان آزادی کسب اطلاعات و برخوردای از اطلاعات است. و بالاخره آزادی بیان ، مایه و درونمایه ی دیموکراسی و حقوق بشر است. شما میدانید که بیان و انتشار آزاد اندیشه ها ، عقاید و افکار یکی از اساسی ترین و گرانبها ترین حقوق انسانیست. آدمها این حق را باید به گونه طبیعی داشته باشند. این حق یک ودیعه است برای جوامع بشری که هیچ نیرویی حق ندارد آنرا از آدمها دریغ نماید . و اما این حق و این آزادی را ما تا زمانی داریم که به دیگران صدمه نرسانیم.  این مساله شامل آزادی مطبوعات نیز میگردد. آزادی مطبوعات یا بهتراست بگوییم آزادی رسانه های گروهی هم که یکی از پایه های اساسی دیموکراسی و حقوق بشر است، آزادی بیان و انتشار حقایق به دیگران است . جوامع بشری تنها به یاری آزادی بیان و آزادی مطبوعات و اطلاعات است که میتوانند به قله های بلند ترقی، تکامل و عدالت اجتماعی دست بیابند .

پرسش : شما خبر دارید که در افغانستان نسبت به سالهای گذشته آزادی بیان، آزادی نشرات، کار وفعالیت ژورنالیستان با تهدید، ممانعت وسانسور روبرو شده است . به عنوان یک ژورنالیست آزاد این مشکلات را چگونه ارزیابی مینمایید؟

پاسخ : من به این باورم که ، با وجود دشواریها و رسوایی های محدودی که در سالهای اخیر درعرصه ی آزادی بیان و آزادی رسانه ها وجود داشته است ، آزادی بیان و آزادی رسانه ها یکی از با ارزش ترین و عمده ترین دستآورد های سالهای اخیردرکشورما بوده است. مردم و رسانه های گروهی ما هیچگاهی چنین آزادی برای بیان عقاید و نظریات  و درد دل هایشان نداشته اند. شما آگاهی دارید که امروز ما صاحب صدها رسانه گروهی شامل تلویزیون ها ، رادیوها ، روزنامه ها ، مجلات ، نشرات گونه گون چاپی و برقی هستیم . من نمیخواهم به ماهیت و کیفیت این رسانه ها بپردازم که این رسانه ها چگونه و از کجا تمویل شده و کیفیت برنامه ها و کارنامه هایشان چگونه است. این بحث جداگانه ییست. اما همینکه گروه های متنوع از راه رسانه های متنوع و گوناگون و درنهایت مردمان مختلف ؛ اندیشه ها ، تفکرات و نظریات شانرا بیان و پخش مینمایند ؛ برای من یک دستاورد است ــ یک دستاورد قابل قدر . و این حق مردم است ــ حق طبیعی مردم که در گذشته ها از مردم دریغ ورزیده شده است .                       

 به نظرمن خوب است اگر مردم و ژورنالیستان ما بخاطر استفاده ی بهتر و سودمندتر ازین حق شان (  حق آزادی بیان و آزادی رسانه های جمعی ) ، تشکل های طبقاتی ،  حقوقی و صنفی شانرا قوی ترنموده و ازآزادی بیان و آزادی رسانه ها بخاطر تامین حقوق اقتصادی، اجتماعی و ایجاد و تحکیم عدالت اجتماعی استفاده نمایند .

پرسش : زمانیکه در داخل کشور ما یکعده مقامات و حاکمان دولتی آلوده با فسادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منافع خود را درخطر احساس میکنند، و اکثر ژورنالیستان ومسوولین رسانه های گروهی را تحت فشار، اخطار، هشدارو تا سرحد قتل آنها و در تحت مراقبت های عدلی و قضایی مورد تهدید قرارمیدهند. شما به عنوان یک ژورنالیست مجرب و واقع بین به خاطر همچو مشکلات وچالشها در جهت دفاع ازهم مسلکان تان چگونه می اندیشید؟

پاسخ : وقتی من خبر ناگواری را درباب برخورد غیرقانونی ، ظالمانه و غیرعادلانه اهل فساد با ژورنالیستی میشنوم یا میخوانم ، میخواهم پتک گرانی شده ، بر فرق عامل یا عاملان آن ناروایی و ظلم فرودآیم . میخواهم فریاد شده به گوش جهانیان بنشینم و همه را به حمایت از هم مسلک یا هم مسلکان عزیزم بپا بخیزانم. به نظرمن، موثرترین راه حمایت از آزادی بیان ، آزادی رسانه ها و ژورنالیستان آگاه و آزادی دوست ، تنویر بهتر و بیشتر مردم و اتحاد و همدلی بیشتر بخاطر حفظ دستاوردهای بزرگ ماست .

پرسش : به نظر شما اتحادیه های ملی و بین المللی ژورنالیستان درمقابل تهدیدها و حتا به شهادت رساندن ژورنالیستان وخبرنگاران چگونه میتوانند از توانایی های خود حد اعظم استفاده را نمایند تا جلو تکرار همچو حوادث دلخراش گرفته شود؟

پاسخ :  من به این باورم که توانایی هر کتله و اتحادیه و گروهی درهمفکر بودن و یکپارچه بودن آن است.اگر اتحادیه ژورنالیستان ما دربرابرهرتهدید زورمندان و مفسدان ، متحد و یکپارچه عمل کرده ، عکس العمل مناسب و فوری نشان دهند ، هیچ زورمند و فاسدی جراات تهدید دوباره را نخواهد داشت. شما میدانید که از گذشته های دور ژورنالیزم را بحیث چارمین قوه ای جامعه قبول کرده اند ؛ ولی با دریغ و درد که تا هنوز بسیاری ژورنالیستان ما به این حقیقت توجه جدی ننموده و به توانایی های ذاتی و مسلکی خود کم بها میدهند  .

پرسش : قسمیکه ما شاهد هستیم شما هم در عرصه ژورنالیزم وهم در زمینه ادبیات دستاورد های درخور توجه داشته اید. در مورد هماهنگی این دو رشته چگونه می اندیشید، و در کدام بخش ها کار های تان را برجسته ترمی بینید ؟                            

 پاسخ : شما میدانید که پهنای ژورنالیزم امروز آنقدرگسترده شده است که شاید بتوان اذعان کرد که گاهگاهی بخشی از کارهای ژورنالیستیک با ادبیات سروکار زیادی ندارد ؛ اما من برای ژورنالیزم ، ادبیات را بمثابه ی مادرمیپندارم. به نظر من یک ژورنالیست خوب ، قبل ازهمه باید بتواند خوب بخواند، خوب و درست بنویسد، خوب و درست سخن بگوید و منظم و پیگیر مطالعه نماید . دریک سخن، تنها به یاری ادبیات است که ژورنالیزم موفقیت و موثریت بیشترکسب کرده ، به تعالی و ترقی بیشتر دست مییابد .

واما درباره کارهای ناچیزمن که البته شما با محبت و اغراق برخورد کرده اید ، باید بگویم که من بیشتربه کارهای ژورنالیستیک پرداخته ام که البته همه با ادبیات سرو کار مستقیم داشته است. درایجاد ، اجرا و نگارش برخی برنامه های رادیویی و تلویزیونی نقش مستقیم داشته ام  که همه برای من برجسته و با ارزش بوده . و به همینگونه داستان کوتاه مینویسم ، برخی کارهای تحقیقی انجام داده  و مقالات ادبی و سیاسی نوشته ام  و مینویسم که شاید  نسبت به کارهای مشخص ژورنالیستیک من کمرنگ تر بوده اند .

پرسش : در انعکاس دادن چگونگی صدای برحق افراد یک کشور یک  ژورنالیست، خبرنگارومصاحبه کننده باید به کدام نکات مهم و اساسی توجه نماید و روی کدام اصول و مقررات مسلکی باید عمل نماید؟

پاسخ: یک ژورنالیست قبل از همه باید صادق و امین باشد. سرعت ودقت در کارش داشته باشد و ابتکارو نوآوری را همواره ازیاد نبرد. هرگاه این نکات ارزشمند را همواره درنظرداشته باشد بدون شک و تردید میتواند قادر به بیان حقایق و بیان صدای برحق ملتش هم باشد .

پرسش : درجمع رسانه های گروهی، رادیو وتلویزون در روشنگری ذهنیت مردم یک کشورچه رول و نقشی میتواند داشته باشد؟

پاسخ :  بدون شک رادیو و تلویزیون ــ بخصوص تلویزیون با در نظرداشت امکانات وسیع تکنالوژیکی که دراختیاردارد ، میتواند بیشترو شاید هم موثرتر از دیگر وسایل ارتباط گروهی درکارارزشمند روشنگری نقش ایفا نماید. امروز رادیو و تلویزیون هردو به یاری تکنالوژی میتوانند بسیار سریع عمل کنند و با بیان حقایق و ارایه تصاویر روشن از زنده گی ، افراد اجتماع و مخاطبان شانرا در روشنی بیشتر قراربدهند.ولی از یاد نبریم که هرگاه همین وسیله بسیار موثرروشنگری، معکوس و بصورت منفی بکار گرفته شود، به آسانی میتواند افکار جامعه را مغشوش نموده ، پرده ای سیاهی بروی حقایق بکشد و ما را از دست یافتن به حقیقت محروم نماید .   

پرسش : به نظر شما درتهیه یک خبرتلویزونی، متن خبرزیاد نقش دارد و یا تصاویر مربوط به واقعات؟

پاسخ: در هرحال هردو ــ هم متن خبر و هم تصاویر مربوط ، در تهیه یک خبر تلویزیونی از اهمیت خاص برخورداراست.اما درنظرباید داشت که یک خبر در تلویزیون باید به شکلی از اشکال با تصاویر مربوط اش همراه باشد. متن خبر در تلویزیون اندکی فشرده تراست و همین اصل فشرده بودن از ما میخواهـد که متن خبرباید بسیار دقیق ، واضح و افاده کننده ای تمام حادثه یا موضوع باشد .

پرسش : فروغی صاحب شما منحیث کارمند سابقه دار رادیو و تلویزون در تهیه تعدادی از برنامه ها از جمله برنامه ساعتی با شما و برنامه موسیقی و نکته ها که در آن زمان واقعاً از جمله برنامه های پربیننده ترین و پرشنونده ترین بود ؛ نقش مهم و مرکزی داشته اید. مهربانی نموده به طور مختصردرمورد چگونگی تهیه مسلکی این برنامه ها و علت مشهور شدن و به دل نشستن این برنامه ها در میان مردم به طور مختصر معلومات ارایه نمایید .

پاسخ: راستش آنهمه پیروزی ها درکار تهیه برنامه های خوب ومحبوب ، درگام اول، ثمره ونتیجه ی کار صمیمانه ی یک تیم یا یک گروه بود ــ تیم یا گروهی که به شغل و وظیفه ی شان عشق ورزیده و بیننده و شنونده شانرا صمیمانه دوست داشتند .            

دوم اینکه ، ما درهمان زمان با وجود امکانات کم ، خواستها و آرزو های مخاطبان خود را شناسایی کرده، پس از آن به یاری خود بیننده گان و شنونده گان به تهیه مطالب و محتویات برنامه ها میپرداختیم .

درین زمینه ، اداره ریسرچ رادیو تلویزیون ملی تحت هدایت آقایون روشنگر و بعد محبوب الهی حسن زاده ، همه را  از جمله مرا در شناختن خواستها و آرزوهای بیننده گان و شنونده گان ، یاری میرساندند .

در مورد کارهای کوچک خودم باید بنویسم که راهنمای کار من همواره همان صمیمیت ، امانت داری و صداقت در کار بوده است . من خودم را هنگام ارایه هر برنامه ، عضوی ازاعضای هرخانواده های میپنداشتم که برنامه ام را می دیدند یا می شنیدند .

پرسش : در آنزمان در پهلوی مسوولیت برنامه های یاد شده، مصروف کدام کارها و فعالیت های مسلکی و هنری دیگر بودید، لطف نموده در زمینه معلومات ارایه نمایید؟

پاسخ  :  خوشبختانه در مدت زمان کارم در رادیو تلویزیون ملی ، در بخشهای گونه گون مسوولیت داشته ام . در نوشته و تهیه ی برنامه های هنری و ادبی ، در انسجام و طرحریزی برنامه های مختلف برای رادیو ، مدیریت و اداره تمام برنامه های خبری و اطلاعاتی تلویزیون و اداره و مدیریت ریاست مفسرین رادیو و تلویزیون. ناگفته نگذارم که من مسوولیت دستیارانتخابی اتحادیه ژورنالیستان رادیو تلویزیون ملی را هم بعهده داشتم. علاوه برآن با شور و عشق زیاد داستان کوتاه مینوشتم  .  

پرسش : قسمیکه به یاد داریم شما مدتی به خاطر ایجاد شبکه تلویزونی آریانا در کشور المان اقدام نمودید که مورد دلچسپی افغانها قرارگرفت. لطفاً در مورد چگونگی ایجاد و خاموشی آن مختصرا بگویید؟

پاسخ:  تلویزیون جهانی آریانا که در نوع جهانی بودن خود اولین تلویزیون جهانی افغانها در تاریخ نشرات تلویزیونی ما افغانها بود ، در اساس به ابتکار آقای نعیم جوانبخت سرمایه دار روشن ضمیر ما ، به همکاری من و عده ای از همکاران خوب من ؛ براه انداخته شد. ما اراده ی تاسیس و راه اندازی یک تلویزیون جهانی ملی را داشتیم که هدف اساسی و بزرگ آن روشنگری بود ــ فقط روشنگری . ما میخواستیم اهمیت والای یکپارچه گی و وحدت ملی را تبلیغ نموده ، دررشد واعتلای فرهنگ ما در داخل و خارج کشور گامهای موثر وصادقانه برداریم. ما آرزو داشتیم در بالا بردن سطح دانش و شعور اجتماعی ــ سیاسی اجتماع خود سهم کوچک ولی موثر خویش را ادا نماییم . فشرده اینکه ، تلویزیون براساس اراده یی پاک و بسیار صادقانه ایجاد شد و براه افتاد ؛ اما با درد ودریغ بدلیل عدم حمایت مالی و دخالتهای خرابکارانه ی برخی عناصر مخالف نشرات تلویزیون، پس از دوسال کار و کوشش مسلکی و صمیمانه ؛  قادر به ادامه ی نشرات خود نبود. اگر نشرات آن تلویزیون ادامه می یافت ، اکنون ما صاحب یک تلویزیون جهانی افغانی در اروپا میبودیم که به وضوح هنوز این کمبود را داریم .

پرسش : شما به عنوان یک ژورنالیست سابقه دار و با تجربه  برنامه ها و گزارشهای مختلف رادیوها و تلویزون های افغانی داخل و خارج کشور راچگونه می بینید ؟ آیا این برنامه ها با معیارها، اصول ومقررات مسلکی ژورنالیزم عیارهستند یا خیر؟ واگر نیستند ، پیشنهادهای شما به خاطر بهبود این برنامه ها چه است؟

پاسخ :  در اول ، من ازینکه اکنون ما صاحب چندین برنامه تلویزیونی در داخل و خارج کشوریم ، خیلی خوشنودم. بگذارید تا با گذشت زمان با بالا رفتن سطح ذوق و شعور بیننده گان و از اثر رقابت های سالم و موثر، ازمیان اینهمه برنامه های گونه گون که بسیار شان غیرضروری وغیرمسلکی هم هستند ؛ چند تای شان باقی بمانند که بتوانند نیازهای بیننده گان را برطرف نمایند .

و اما درمورد نشرات برنامه های تلویزیونی ما :  به باور من برخی برنامه های تلویزیونی از داخل کشور نشرات خوب و امیدوارکننده ای دارند. این برنامه ها اگر تفریحی و سرگرم کننده هستند یا برنامه های اطلاعاتی و سیاسی،  با افتخار میتوانم بگویم که مطابق معیارهای مسلکی زمان ما تهیه و نشر میشوند. هرچند شمار این برنامه ها کم اند ؛ اما ما را امیدواری میبخشد که ژورنالیستان جوان داخل کشورما توانایی تهیه برنامه های خوب و شایسته ی تلویزیونی را داشته و هر روز به این توانایی هایشان می افزایند .

در مورد نشرات تلویزیونی از خارج کشور ، متاسفانه من نمیتوانم موافقت زیاد داشته باشم . نشرات تلویزیونی از خارج کشور بیشتر رادیویی است تا تلویزیونی. بیشترین برنامه ها  به یاری تیلفون داخل استودیو و سهم دادن به همه بیننده گان تهیه میشود . که این کار بصورت عام بسیارغیرمسلکی و نمایانگر ناتوانی و تنبلی تهیه کننده گان برنامه هاست. این تلویزیونها تا هنوزاصلأ خبرتهیه نمی نمایند که جزاساسی کار ژورنالیستیک در هرتلویزیون است. در این تلویزیونها برنامه های اطلاعاتی و سیاسی همچنان یا اصلأ تهیه نمیشود و یا با شرکت اشخاص تصادفی و غیر مسلکی تهیه میشود. به همین سان برنامه های هنری ــ فرهنگی شان .

به نطر من اکنون زمان آن فرا رسیده است تا این تلویزیونها هم دررقابت با تلویزیونهای داخل کشور،  کار شانرا جدی گرفته ، نورمها و قیودات مسلکی را برای تهیه تمام برنامه ها و برنامه سازان شان وضع نمایند .

پرسش : رادیوها و تلویزونهای داخل و بیرون مرزی از شما منحیث ژورنالیست آگاه وکارمند مجرب و شایسته سابقه دار رادیو وتلویزون دعوت نموده اند یا خیر؟ و اگر نه دلیلش را چگونه ارزیابی می نمایید؟

پاسخ : خوشبختانه طی سالهای اخیر تاکنون دوبار از من بعنوان یک خدمتگار سابقه دار مردم در عرصه ژورنالیزم، از داخل کشور دعوت بعمل آمده است تا تجارب اندکم را را در اختیار ژورنالیستان جوان بگذارم؛ که البته من هم با کمال میل و با کمال افتخاراین کار را انجام داده و در داخل کشور خدمت نموده ام . من فرزند و خادم وطنم هستم و تا زمانیکه توان خدمت مسلکی داشته باشم،  با افتخار انجام میدهم .

 پرسش : در وضعیت بحرانی موجود کشور، فرهنگ و ادبیات و تمام داشته های مادی و معنوی کشور توسط مشتی غارتگر به  بهانه حمایت از معنویات مقدس مردم ما و به بهانه دموکراسی و سایر پدیده های خوش لباس برباد داده میشوند.شما منحیث یک ژورنالیست آگاه و رسالتمند چی فکر میکنید راه نجاتی به نظرمیرسد ؟

پاسخ : من به این باورم که همان مشتی غارتگرهرگز توانایی اینرا نخواهند یافت تا فرهنگ و معنویات مقدس ما را از ما بدزدند. شما میدانید که فرهنگ پدیده ای پویا و رشد یابنده ایست وتمام فرهنگها بخصوص فرهنگ گشن بیخ و دیرپای ما آنقدراستعداد و توانایی دارد تا با وجود ناملایمات روزگاروکوششهای خصمانه در برابر آن ، پویایی اش را حفظ کرده و رشد و اعتلای طبیعی اش را بپیماید .

طبعأ رشد و اعتلای فرهنگ همچنان به پالایش و پرورش توسط پاسداران و حامیانش نیازمند است. فرهنگیان ما ، تمام نهادهای جامعه مدنی و درنهایت همه  ما  قبل از همه  باید حامیان و پاسداران فرهنگ خویش باشیم ــ پاسداران این امانت بزرگ پدران و نیاکان ارجمند ما. اگر ما همه پاسداری از فرهنگ را اولین و عمده ترین وظیفه ملی و وطنی خویش بدانیم ، همان مشتی غارتگر شاید بتوانند کیسه هایشان را بیشتر پر از زر نمایند ؛ اما هرگز توان نابودی فرهنگ گشن بیخ ما را نخواهند یافت .

پرسش :  نظر شما در مورد متشکل ساختن ژورنالیستان و به خصوص کارمندان ارشد رادیو وتلویزون و ایجاد دوباره یک شبکه رادیویی و تلویزونی قوی و مسلکی که بتواند نقش و رول موثردر برنامه هاو پروگرام های آموزنده، علمی، ملی، ادبی وفرهنگی، سیاسی واجتماعی داشته باشد چه است؟

پاسخ :  میگویند «  نابینا از خداوند چه میخواهد ، دو چشم بینا  »  من یکی از علاقمندان سرسخت تشکل ژورنالیستان کشورم در خارج از کشور بخصوص اروپا هستم . من به این باورم که هموطنان ما این شایسته گی را دارند تا همانند سایرملل مقیم اروپا ، صاحب نشرات تلویزیونی و رادیویی مستقل باشند.من این را یک نیاز میدانم. ایکاش دولتمداران ما ، شرکتهای خصوصی و یا اشخاص صاحب سرمایه ی ما  به  این مساله بیشتر توجه نمایند .

ما بخاطر پاسداری ، رشد و اشاعه ی فرهنگ خویش به نشرات مستقل رادیویی و تلویزیونی ضرورت داریم .

پرسش : پیام شما به بنیاد ژورنالیستان و اتحادیه های سراسری هنرمندان در داخل و خارج کشور چه است؟

پاسخ : به همه هم مسلکان عزیزم احترام و سپاس تقدیم نموده ، سرفرازیها و پیروزیهای بیشتر شانرا در راه حفظ و گسترش فرهنگ گهربار ما آرزو مینمایم . آنچه ما درهر برهه تاریخ بخصوص حالا به آن نیازداریم ، همبسته گی ملی ماست. و این ژورنالیستان و فرهنگیان عزیزما هستند که با کارهای خلاقه شان ، اهمیت حیاتی همبسته گی میان مردمان سرزمین واحد ما را بیشتر برجسته نموده  و آنرا دست یافتنی تر میگردانند .

تقاضای صمیمانه ی من از همه ژورنالیستان ، هنرمندان و فرهنگیان گرانقدر ما اینست که وطن و مردم خود را مثل همیشه یاری برسانند و درشرایط کنونی بدون درنظر داشت تعلقات قومی ، زبانی ، گروهی و عقیدتی در راه حفظ همبسته گی و وحدت ملی بکوشند .

ــ  محترم فروغی صاحب کار ها و فعالیت های شما در عرصه علم، ادب، هنر و مسلک ژورنالیزم قابل قدرو ستایش است. از شما جهان سپاس که حاضر شدید به پرسش های من پاسخ های علمی، هنری، مسلکی، ادبی و منطقی ارایه نمودید. به شما دوست عزیز و گرامی و خانواده محترم تان صحت و سلامتی، موفقیت ، سرافرازی ، طول عمر، سعادت و خوشبختی آرزو می کنم.

ــ  من هم از جناب شما انجنیرمسعود گرانقدر که خود خدمات شایسته و با اهمیتی در راه رشد و اعتلای فرهنگ ما انجام داده اید ، ابرازسپاس مینمایم . خوشبختی و سرفرازی شما هم آرزوی من است .

انجنیرعبدالقادرمسعود

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱ / ۱۴ـ ۱۲۰۶

روز جهانی صنایع دستی و روز ملی پیشه وران افغانستان

 

...هنوزهم پیشه وران با مشکلات مالیه سنگین ، پرداخت های غیرقانونی ،جرایم شاروالی ها ،عدم دسترسی به قرضه مناسب ونبود مشوق ها ی مالیاتی مواجه اند.

 

محمد حسن سپاهی  

امروز ۲۰ جوزا مطابق دهم جون روز جهانی صنایع دستی وروز ملی پیشه وران افغانستان است .
صنایع دستی پس از جنگ جهانی دوم با محتوای هنری و فرهنگی مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفت و ۱۰ جون (۲۰ جوزا) سال ۱۹۶۴ میلادی، نخستین کنگره ی جهانی با شرکت مسوولان اجرایی استادان دانشگاه، هنرمندان و صنعت گران بیش از ۴۰ کشور جهان در نیویورک برگزار شد که در قطعنامه ی پایانی این کنگره ، تاسیس شورای جهانی صنایع دستی به عنوان نهاد وابسته به یونسکو تصویب شد.


با تاسیس سازمان ملل متحد، محافظت از میراث های فرهنگی بشری بر عهده «  یونسکو » یا  سازمان آموزشی ـ علمی و فرهنگی ملل متحد گذاشته شده است. که از سال ۱۹۶۴ میلادی با تاسیس "شورای جهانی صنایع دستی"، در قالب یکی از ارگانهای وابسته به یونسکو، صنایع دستی و سنتی به صورت بخشی از حیات فرهنگی اقتصادی ملل مورد توجه قرار گرفت. در بدو امر، شورای جهانی صنایع دستی با شمار محدودی از اعضا کارخود را آغاز کرد و در حال حاضر، ۹۰ کشور جهان را تحت پوشش دارد. دبیرخانه آن در شهر امستردام کشورهالند قرار دارد. مهمترین هدف های که این شورا، به عنوان یک ارگان غیر انتفاعی غیردولتی قایل شده است عبارت اند از:
۱ـ تشویق، کمک و راهنمایی صنعتگران دستی و همچنین بالا بردن سطح اطلاعات تخصصی و حرفه ای آنها با توجه به زمینه های متفاوت فرهنگی موجود در هریک از کشورهای عضو.
۲ـ حفظ و تقویت صنایع دستی و تجلی آن به صورت رکن عمده ای از حیات فرهنگی ملتها.
۳ـ ایجاد همبستگی میان صنعتگران دستی سراسر جهان.


درافغانستان نیز بنا به پیشنهاد اتحادیه ملی پیشه وران افغانستان ,کمیته محترم اقتصادی شورای وزیران درسال ۱۳۹۰ بیستم جوزا را « روز ملی پیشه وران » نام گزاری نمود اینک سه سال است که روز ملی پیشه وران طی محافل وگردهم ای تجلیل میگردد. اما متاسفانه که هنوز هم پیشه وران با مشکلات مالیه سنگین ، پرداخت های غیرقانونی ،جرایم شاروالی ها ،عدم دسترسی به قرضه مناسب ونبود مشوق ها ی مالیاتی مواجه اند .
اتحادیه ملی پیشه وران افغانستان تلاش می نماید تا فضای مناسب فعالیت برای پیشه وران بوجود آید، ازین جهت دو وظیفه عمده یعنی دفاع از منافع پیشه وران وارایه خدمات برای پیشه وران به پیش می برد .


امروز ۲۰ جوزای ۱۳۹۳ قراراست طی یک همایش بزرگ درعین حالیکه از روزملی پیشه وران تجلیل خواهد شد عمده ترین مطالبات پیشه وران به کاندیدان ریاست جمهوری ارایه میشود
من از صمیم قلب این روز را به تمام پیشه وران زحمتکس افغانستان تبریک میگویم .

افتخار به پیشه وران افغانستان که با امکانات کم ارزشهای بزرگ مادی را می افرینند ودرخدمت هموطنان هستند .

 

بامـداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۱۰۰۶

آیا آب شیرین جای نفت سیاه را می‌گیرد؟


 به نظرمی‌آید که بشر درآستانه‌ یک بحران جدی آب شیرین قرارداشته باشد، و در آینده‌ نه چندان دور با مشکلی جدی روبرو خواهد شد، مگر آنکه ذخایرموجود آب شیرین بدرستی نگهداری و به طورعادلانه مصرف شود.

 

استفاده از آب به‌ عنوان سلاح جنگی و محدود کردن دسترسی به آب در مناقشه‌های نظامی در سراسرجهان بوده وهست.یکی از تلاش‌ها نیروهای مترقی در جهان یافتن راه‌حل برای کمبود آب در کشورهای در حال توسعه است، این موضوع هم اکنون به یکی از مساله‌ جدی ومبرم روز تبدیل شده است که روز به روز شدیدتر می‌شود.

در جنگ‌ها و مناقشه‌های نظامی در سراسر جهان که همیشه تلفات جانی و خسارت‌های مالی فراوانی به جا می‌گذارند، نه‌ فقط از سلاح‌های آتشین مرگبار برای کشت و کشتار استفاده می‌شود، بلکه متاسفانه شیوه‌ها و سلاح‌های غیرانسانی و ضدانسانی دیگری نیز به کار برده می‌شود. یکی از این « سلاح »ها، آب است. 

آب، مثل نفت و مواد معدنی و الماس و اورانیوم  وغیره، یا حتا مواد غذایی، ذخایر محدودی در جهان دارد. کشورهای توسعه ‌طلب نه ‌فقط به دنبال تامین و تضمین ذخایر بیشتر و بیشتر برای خود هستند (همان‌طور که در مورد نفت و الماس و مواد دیگرعمل می‌کنند)، بلکه دیده می‌شود که با اختلال در آب‌ رسانی و تامین آب آشامیدنی و بهداشتی برای ملت‌های دیگر (یا حتا در درون کشور خودشان) از این ماده‌ مایه‌ ای حیات به‌عنوان سلاحی برای تحت فشار قرار دادن دیگران استفاده می‌کنند. متاسفانه این وضعیت بیشتر درخاورمیانه و افریقا دیده می‌شود. به نظرمی‌آید که بشر در آستانه‌ یک بحران جدی آب شیرین قرارداشته باشد، و در آینده‌ ای نه چندان دور با مشکلی جدی روبرو خواهد شد، مگر آنکه ذخایرموجود آب شیرین بدرستی نگهداری و به طورعادلانه مصرف شود.

تازه‌ ترین نمونه‌ های این وضع را می‌توان از جمله در سوریه، عراق، مصر، فلسطین (جایی که اسراییل آب‌ رسانی به مناطق اشغالی را قطع کرده است!) و کشور افریقایی بوتسوانا دید.اخیراً گزارش‌های نگران کننده‌ای از شهر محاصره شده‌ حلب در سوریه منتشر شد مبنی برآنکه گروه‌های مسلح ضد دولتی به مدت هشت روز عمداً جریان آب را به روی مردم شهربستند و دونیم میلیون از ساکنان شهر حلب را از دسترسی به آب آشامیدنی و بهداشتی محروم کردند. در پی انتشار این گزارش‌ها، بان کی‌مون،  دبیرکل سازمان ملل متحد، هفته‌  گذشته نسبت به این وضع اظهار نگرانی جدی کرد و هشدار داد که «جلوگیری از دسترسی مردم به آب سالم، نقض حقوق بنیادی بشر است… هدف قرار دادن عمدی مردم عادی و غیرنظامی، و محروم کردن آن‌ها از نیازهای اساسی زنده گی، نقض آشکار قوانین بین‌المللی بشردوستانه و قوانین حقوق بشر است.» در طول ۴ سالی که از مناقشه‌ نظامی در سوریه می‌گذرد، از آب به‌عنوان سلاح در این جنگ استفاده شده است، که زنده گی روزمره‌ی مردم، و کار بیمارستان‌ها و مراکز درمانی را مختل کرده است. مناقشه‌ جاری در سوریه تا کنون بیشتر از ۱۵۰ هزار تلفات جانی داشته است و تقریباً ۹ میلیون سوری را آواره و بی‌خانمان کرده است. شکنجه، و محروم کردن از غذا و آب، از جمله موارد نقض آشکار حقوق بشردوستانه ‌ بین‌المللی در مناقشه‌ی جاری در سوریه بوده است. گفته می‌شود که در سال ۲۰۰۰ نیز دولت سوریه با تغییر مقررات مالکیت زمین، زمین‌ها و ذخایر آب وسیعی را در اختیار ثروتمندان قرارداد که موجب اختلال در سفره‌های آب زیرزمینی و رانده شدن نزدیک به یک میلیون دهقان و شبان از این مناطق شد.

خانم ماد بارلو (Maude Barlow  )، رییس « شورای کانادایی‌ها » و رییس هیات مدیره‌ سازمان غیردولتی « دیده ‌بان غذا و آب » نیز از اینکه در مناقشه‌های چند سال گذشته و جاری از آب به‌عنوان سلاح استفاده می‌شود، ابراز نگرانی می‌کند. او از جمله به خشک کردن تالاب‌های بین‌النهرین (در خاک عراق) در جریان جنگ ایران و عراق اشاره می‌کند. صدام حسین از این طریق می‌خواست برتری تاکتیکی در این منطقه‌ی مردابی و نی‌زاری به دست آورد. بخشی از این خشک کردن نیز برای بهره‌ برداری از ذخایر نفتی بوده است. به گفته‌ خانم بارلو، صدام حسین در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰ و در حول و حوش جنگ با کویت (و جنگ اول بوش پدر با عراق) اقدام به تخلیه‌  آب تالاب‌ها در بین‌النهرین (میان‌دورود) کرد چون ادعا می‌کرد که شیعیان در آن مناطق مخفی شده‌اند و «معدان» یا «عرب‌های تالاب» آن‌ها را در میان خود جا داده و پنهان کرده‌اند.

خانم ماد بارلو در مورد مصر می‌گوید که خصوصی‌سازی آب در مصر و تغییر مسیر آب‌رسانی به خواست ثروتمندان یکی ازعوامل موثر در خیزش مردمی « بهار عربی » در مصر بود. او می‌گوید: « طوری شد که در مدتی کوتاه، هزاران مصری از دسترسی به آب تمیز محروم شدند؛ «اعتراض بر تشنگی» یک از عوامل تشدید خیزش بزرگی بود که بعدها شکل گرفت.» خانم بارلو درباره‌ی وضعیت در اسراییل و فلسطین می‌گوید: « اشغال سرزمین‌های فلسطینی توسط اسراییل، ایجاد و نگهداری زیرساخت‌های مناسب برای آب ‌رسانی در غزه را غیرممکن کرده است، و منجر به آلوده گی آب آشامیدنی و مرگ عده‌ی زیادی شده است.»

خانم بارلو به وضعیت در کشور افریقایی بوتسوانا نیز اشاره می‌کند و می‌گوید که دولت این کشور ازآب به‌عنوان سلاح در جنگ علیه مردم قبیله‌های صحرانشین « کالاهاری» استفاده کرده است تا با بستن آب بر روی آن‌ها، مجبورشان کند که از محل سکونت خود بگریزند. گفتنی است که در این مناطق معادن الماس قابل ‌توجهی کشف شده است!

البته محروم کردن از آب فقط منحصر به آسیا و آفریقا نیست. خانم بارلو به قطع آب خانه‌های هزاران نفر در شهر دیترویت (در میشیگان، امریکا) که نتوانسته بودند پول آب را بدهند اشاره می‌کند. دراروپا نیز دراثر اجرای سیاست‌های ریاضتی  دولت‌های اسپانیا، یونان و بلغاریا اخیراً دست به اقدام‌های مشابهی زدند و آب مصرفی مردم را قطع کردند. خانم بارلو معتقد است که «دسترسی به آب سالم جزو حقوق بشر است و دولت‌ها نباید بتوانند از آن به‌عنوان سلاح در مناقشه‌ها استفاده کنند.»

برغم اقدام‌های تنبیهی‌ای که اینجا و آنجا برای محروم کردن مردم از آب صورت می‌گیرد، قرار دادن آب سالم در دسترس مردم جهان پیشرفت‌های قابل ‌توجهی داشته است.

 بنا بر گزارش تازه‌ای که سازمان ملل متحد هفته‌ پیش منتشر کرد، از سال ۱۹۹۰ تاکنون در حدود ۲ میلیارد نفر درسراسر جهان از امکانات بهداشتی بهتر برخوردار شده‌اند، و ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر به آب آشامیدنی دسترسی پیداکرده‌اند. در گزارش مشترک «صندوق کودکان سازمان ملل متحد» و «سازمان جهانی بهداشت » آمده است که در حدود ۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر از این عده اکنون آب لوله‌کشی در خانه‌ها و مجتمع‌های محل زنده گی‌شان دارند. بر اساس گزارش مذکور که عنوان آن « روزآورد ۲۰۱۴:  پیشرفت در تامین آب آشامیدنی و بهداشتی» است، اکنون بیشتر از نیمی از مردم جهان در شهرها زنده گی می‌کنند، و امروزه وضعیت آب آشامیدنی و بهداشتی در مناطق شهری- در مقایسه با مناطق روستایی- کماکان خیلی بهتر است، ولی « این فاصله دارد کم می‌شود».

در سال ۱۹۹۰ بیشتر از ۷۶ درصد از مردمی که در مناطق شهری زنده گی می‌کردند دسترسی به امکانات بهداشتی داشتند، درحالی‌که این رقم در مناطق بیرون از شهرها و مناطق روستایی فقط ۲۸ درصد بود. امّا در سال ۲۰۱۲، ۸۰ درصد ساکنان شهرها و ۴۷ درصد ساکنان غیرشهری دسترسی به امکانات بهداشتی بهتر داشتند.

گزارش سازمان ملل هشدار می‌دهد که «برغم این پیشرفت، در زمینه  دسترسی به امکانات بهداشتی و آب آشامیدنی بهتر، همچنان نابرابری‌های شدید اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی در سراسر جهان به چشم می‌خورد.»

صم

بامـداد ـ اجتماعی ـ ۲/ ۱۴ـ ۰۲۰۶

 

 

 

گسترش اعتیاد درافغانستان و ضرورت مبارزه با آن

 

 

 

به  ادامه نبشته «اتخاذ تدابیر کارا »*

محمد داود کرنزی

 چشم پوشی و گذشتن ازکنار«  معضل اعتیاد » و اثرات آن بر سلامتی فردی و اجتماعی درافغانستان،جفای بزرگ  به انسان ، تندرستی او وتخریب مناسبات سالم اجتماعی میباشد .تولید بیسابقه مواد مخدر در افغانستان و مصرف آن درمیان قشرهای مختلف جامعه این مساله را به معضل بزرگ اجتماعی تبدیل نموده است.در هیچ مقطعی از تاریخ افغانستان سطح تولید و مصرف این ماده افیونی به  اندازه امروز آن سابقه نداشته است.

براساس ارقام داده شده بین المللی افغانستان نود درصد تریاک و هیرویین جهان را تولید و ۸۰ در صد بازار اروپا  و ۳۵ در صد بازار امریکا را میپوشاند.فقط در یکسال ۷۰ تن هیرویین و ۵۶ تن تریاک افغانی به مصرف کننده گان روسی رسید. اثرات ویرانگر و کشنده این « ماده مرگبار» در افغانستان و جهان سخت چشمگیر بوده و اداره مبارزه با مواد مخدر روسیه تعداد قربانیان آنرا سالانه به بیش از ۱۰۰۰۰۰ تن ، یعنی بیشتر ازقربانیان بم اتومی فروریخته شده ازسوی امریکا بر یورشیما و ناگاساکی در جاپان میداند. در این رقم ۳۰ هزار شهروند روسی نیز شامل میباشند. با رشد چشمگیر میزان تولید و پروس مواد افیونی در افغانستان از یکسو؛ و افزایش چشمگیر مصرف کننده گان داخلی از سوی دیگر، مساله اعتیاد و وابستگی کشاوزان افغانی به آن را به یکی از مساله های مهم اجتماعی و اقتصادی کشور تبدیل نموده است. امروز در افغانستان از موجودیت یکنیم  تا دو میلیون معتاد سخن گفته میشود. این رقم روبه افزایش بوده و چهره های  رنجور، ناتوان و بیمار« پودری ها » در شهرها نمایان تر از دیروز میگردد.دریا ها ، زیر پل ها ، ویرانه ها ... یگانه پناهگاه این انسانهای بدون پشتوانه را میسازند. شماری ازهممیهنان به این پدیده درد بار خوگرفته و از کنار آن به آرامی وبی تفاوتی میگذرند و کسانی هم به آن به دیده  جرم و گناه نگریسته و اعتیاد را جرم ؛ و جای معتادان را زندان میدانند.

حاکمیت درکشور و جامعه جهانی در برابر این گرایش خطرناک و کشنده، تقریبآ خاموشی اختیار و میزان و عمق این فاجعه ملی را کوچکتر از آن که هست نشان داده ؛ واین بدلیل سهم داشتن آنها در سود های قارونی «  تجارت مرگ »  میباشد.

 وقتی در برابر چشم جامعه جهانی ، ناتو وایساف در جریان یک دهه میزان تولید و پروسس مواد مخدر درافغانستان به ۳۵ برابر رشد مینماید ، جهان به دیده حیرت بسوی افغانستان مینگرد که ، چگونه در سایه حاکمیت آنهاییکه با شعار « مبارزه با تروریزم و مواد مخدره » به افغانستان ریختند ، نه فقط جلوکشت و پروسس این ماده افیونی گرفته نشد ، بلکه در آن رشد ۳۵ برابر رخ داد ه و رقم معتادین افغانی به بیش از یکنیم میلیون رسید.

 

فزایش چشمگیر معتادین، بخصوص جوانان، زنان و نوجوانان سلامت جامعه را به میزان خطرناکی  تهدید مینماید که نمیتوان در برابرپیامد های ناگوارآن بی تفاوت ماند ، بنآ این وظیفه نیروهای مترقی و مردم دوست از جمله حزب مردم افغانستان است تا با این معضل خطرناک و کشنده اجتماعی با مسوولیت برخورد و برای چاره جویی راه حل های را جستجو و برای عملی نمودن آن به مبارزه بی امان بپردازند.

 با توجه به اثرات این معضله  و بادر نظر داشت میزان مصرف و گسترش بی سابقه آن در جامعه ، میتوان گفت که  بنابر عوامل عینی از جمله سهیم بودن حاکمیت در سود های قارونی این ماده افیونی  فعالیت وزارت مبارزه با مواد مخدر و ادارت امنیتی و حقوقی کشور که تحت حمایت و توجه جامعه جهانی قرار دارند ،  ناکافی و بی اثر بوده و از این ها نمی توان انتظاربزرگی داشت .

 وزارت «  مبارزه با مواد مخدر»  خود رایک وزارت پالیسی ساز اعلان داشته  و فاقد یک برنامه کاری مسوولانه و رهکار مشخص در زمینه میباشد.

لازم است تا شما با برنامه کاری این  وزارت که بر اساس آن نحوه  و شیوه فعالیت خود را تنظیم وپیش میبرد آشنا شوید. در این برنامه به اصطلاح پالیسی ساز از جمله میخوانیم:

 ۱- بلند بردن ظرفیت و شخصیت سازی پولیس مواد مخدره.

۲- ایجاد پولیس امحای مواد مخدره.

۳- کنترول از سرحدات هوایی و زمینی.

۴- دستگیری قاچاق چیان مواد مخدره واز بین بردن زمینهایی که در آن مواد مخدرکشت میشود.

۵- تقویت پولیس مبارزه علیه مواد مخدره.

به یک نگاه میتوان دریافت که این پلان به هیچ صورت عملی نبوده و بنیادی ترین وظایف در مبارزه با مواد مخدر درآن جا ندارد. سراپای این«  پالیسی » فقط و فقط به اقدامات پولیسی از نوع امنیتی ، انتظامی و تبیهی  اختصاص داده شده و با پیش کش نمودن راه حل های عملی و برخورد علمی وعملی  با معضل روبه افزایش اجتماعی ، اقتصاد  و روانی ناشی از تولید و بکار گیری مواد مخدربیگانه میباشد. برای همین هم است که این وزارت محترم حتا بودجه منظور شده دولتی اش درسال گذشته را به مصرف نرسانیده و رقم بزرگ این بودجه درکسه وزارت مالیه باقی ماند!

معین مسلکی این وزارت در مصاحبه مورخ ( ۱۴/۳/۲۰۱۴ ) با تلویزون طلوع که به اشتراک عده یی از نماینده گان ستاد انتخاباتی کاندیدان ریاست جمهوری دایرشد بود؛ به صراحت گفت :« این وزارت یک وزارت پالیسی سازاست پس کدام وزارت دیگر وظیفه مبارزه با این پدیده وحشتناک را عهده داراست؟

ایشان نام و هویت وزارت خود را که «  وزارت مبارزه با مواد مخدر» است و موادات ۲-۳-۴ پلان دست داشته شان ، وظایف حد اقل مشخص شده خود را نا دیده میگیرند و کار کرد های آن وزارت را که ده ها و صد ها قاچاقبر را دستگیر کرده فراموش میکنند .

به نظر من پالیسی و پلان سازی اولین قدم کاری هرارگان است و اصولاً پالیسی آن وزارت باید انعکاس دهنده کارمثبت ایشان باشد. درین مصاحبه شخصآ اعتراف کردند که تولید سالانه کوکنار فعلآ (۵۵۰۰ ) تن بوده و افغانستان ۸۰٪ تریاک جهان را تولید میکنند .بنظرمن وضع چنین باید میبود که این رقم در مقایسه با سالهای قبل گراف تنزیل را نشان میداد.درحالیکه میزان تولید مواد مخدر در سال ۲۰۱۰ ترسایی به ۳۶۰۰ تن میرسید این رقم در سال ۲۰۱۱ به ۵۸۰۰ تن رسید و در سال های بعدی ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ رشد بیشتر نمود.و چنانکه در بالا اشاره شد ، تولید این ماده کشنده دردهسال گذشته به سی و پنج برابرافزایش و بنا به گفته نویسنده کتاب  « جنگ و جهانی شدن » عاید حاصله از آن به ۴۰۰ میلیارد دالر امریکایی رسید. میشل شوسودوفسکی در سال ۲۰۰۵ سود تجارت مواد مخدر افغانی را ۲۰۰ میلیارد دالر تخمین نمود. در برابر چشم همین وزارت و حکومت با آنکه منابع روسی لیست و نشانی ۱۷۵ آزمایشکا یا لابراتوار پروسس مواد مخدر در افغانستان را دراختیار منابع افغانی و جهانی قرار داده اند ، در هیچ جایی از تخریب و نابودی این ازمایشگاه ها حرفی بزبان رانده نشده است.

درد ناکتر اینکه ازمرکبات تریاک (کوکنار) علاوه از ((هیرویین)) تابلیت های نشه آورقوی ومضر درخارج کشورتولید گردیده و توسط مافیایی بین المللی از طریق سرحد شمال داخل کشورگردیده و پس از مصرف داخلی بخشی از آن به ایران و سایر کشورهای جهان صادرمیگردد. مقامات افغانی حتماً از این مساله اگاه اند. شاید دست اندرکاران مبارزه  با کشت و پروسس مواد مخدر اطلاع داشته باشند که دلالان محصول کوکنار، یکسال قبل در قریه جات و محلات کشت کوکنار و چرس وارد میشوند و برای دهقانان کشت کننده پول (دالر) پیشکی میدهند. کشاورزان بدهکار موظف اند که محصول خود را صرفآ برای آن دلالانی بفروشند که بر ایشان پول پیشکی داده اند. این دلالان هستند که اندازه و میزان تولید سال آینده را مشخص میکنند. مثلآ اگر درسال گذشته یکتن کوکنار می خرید، برای سال آینده پول یکنیم تن را می پردازند و این گونه افزایش درمیزان تولید را برای سال آینده گرنتی مینمایند. از سوی دیگرهمین ها (خریداران پیشکی ) تریاک را نسبت به خریداران عاجل و آزاد، بقیمت ارزان تر بدست می آورند که بعدآ آنرا بصورت خام بخارج صادر و یا اینکه آنرا در فابریکات تولیدی داخل کشوربه تولید کننده گان ( هیرویین و سایر مرکبات) به فروش میرسانند .

اعتیاد بیماریست یا جنایت ؟

با آنکه رقم در خورتوجه ای از هم میهننان ما به مصرف مواد مخدر گرفتار شده و معضل اعتیاد به یکی از پرابلم های بزرگ اجتماعی تا سرحد یک بحران ملی مبدل گردیده است ،  ولی برخورد غیر مسوولانه با آنها « پودری» صورت گرفته و در بسیاری از موارد به آنها بدتراز جنایتکاران جنایی وجنگی می نگرند. دولت و مردم از کنار این معضله با بی تفاوتی گذر مینمایند. کسی و مرجع ای به بلند بردن  سطح آگاهی مردم منحیث شهروند ان کشوردر قبال  این معضله درد بار  توجه نکرده و کمترکسی کار روشنگرانه و یاری به معتادان و خانواده های شان را در دستور کار خود قرارا داده است . بی تفاوتی رسانه های جمعی ، کم توجه ایی سازمانهای اجتماعی و سیاسی ، روحانیون، متنفذین محلی  و... باعث شده است تا در کشور مساله برخورد با اعتیاد به مساله مبرم روز تبدیل نشود.بسیاری ها با معتادان که بخشی از بیماران جامعه را تشکیل میدهند، بدون اینکه دلیل روکرد آنها به اعتیاد را جستجو نمایند، آنها را « پرازیت های جامعه » خواند و خواستار برخورد تنبیهی در برابر آنها میباشند. آنها کمتر به مساله پیوند اعتیاد با بیکاری فزاینده در بین جوانان، سیاست های غیرعادلانه و سیستم اقتصادی ـ جتماعی نا کارا، فعالیت های گسترده باندهای مافیایی و فروشندگان مواد مخدره ، نا امیدی ، رشد روز افزون فقر و سرخورده گی مردم و نسل جوان از ناتوانی حاکمیت د رحل صد ها معضل اجتماعی ـ اقتصادی  توجه دارند.

 در کشور که همه روزه تعداد معتادین فزونتر میشود ، خرابه ها ، زباله دانی ها و زیرپل ها یگانه پناه این هموطنان ما را تشکیل میدهد. این ها همه روزه درکناردریا ها گندیده  و پر از کثافات ،جوی های بوی ناک و پر از مکروب بکار« نشه کردن » در حالی مصروف اند که صدها  و هزاران جوان رهگذر و کودکان شاهد تماشای این صحنه اند.چی تضمینی وجود دارد که ذهن آنها مکدر نگردیده ، تشویق به یکبار « آزمایش » مواد مخدر نشوند. این هموطنان ما زمستان سخت و جانکاه امسال و سالهای گذشته را درزیرپل ها و در پناه خرابه ها گذشتاندند. کمتر شخصی یا نهادی دینی،  اجتماعی ، مدنی و یا دولتی به آنها پناه گاهی را پیش کش و یا زمینه حد اقل زنده گی را برای آنها فراهم نمودند. با آنکه امسال دولت به معتادین وعده کمک و یاری را داده بود ، ولی در عمل کار درخور اهمیتی را انجام نداد.

از دید این قلم بایست روی مساله اعتیاد و اثرات کوتاه مدت و دراز مدت آن  توجه جدی صورت گیرد.برای این منظور بایست برنامه های علمی و پیشگیرانه  طرح شیده  و  در راه پی ریزی یک برنامه ملی دراز مدت و استوار بر پایه اندوخته های علمی و تجربه و تجربه سایر مردمان ، منافع  کشور و نسل های آینده  تلاش صورت گیرد. مبارزه در این زمینه بایست  برنامه ریزی شده ، فراگیر بوده و راه را برای ازبین بردن تدریجی این معضل فراهم نماید. برای همین منظور پیشنهاد میگردد:

ـ چون معضله کشت ، پروسس و ترافیک مواد مخدره یک قضیه منطقوی و جهانی میباشد لازم است مبارزه هماهنگ منطقه وی و جهانی در برابر آن صورت گیرد.

ـ درسطح کشورلازم است تا درجه اگاهی مردم در باره ضررهای اقتصادی ، اجتماعی و روانی آن افزایش یافته و  یک جنبش و تشریک مساعی ملی در مبارزه با آن ایجاد گردد.به یاری نهاد های جامعه مدنی و وسایل اطلاعات و ارتباط جمعی و با سهمگیری وزارت محترم مبارزه با مواد مخدر و سایر نهاد های ذیربط  برنامه ملی  مبارزه با  اعتیاد و مواد مخدر تدوین و برای عملی نمودن آن کوشش شود.

ـ فعالیت ها ی پیشگرانه محصولات و کشت کوکنار و چرس اجرا شود.مثلآ زراعت بدیل سازماندهی عملی گردد و بجای  کوکنار زعفران ، پنبه ویا  فرآورد دیگر متناسب با نیازمندی های مردم و با در نظر داشت بهبود وضع دهقانان طرح و عملی گردد. در این پروسه دولت و ارگانهایکه میتوانند سودمند باشند ، بایست فعالانه داشته  و دولت وموسسات بین المللی دراین پروسه سهم گرفته با قبول سبسایدی های لازم درعملی نمودن این برنامه ملی سهم بگیرند.ارگانهاییکه میتواند این برنامه ها  را عملی نمایند  چون اداراتی که سبسایدی های بزرگ و کوچک راتضمین نمایند ( بانک ها، اتحادیه های کوپراتیفی و صندوق های تعاونی ) ،همچنان شورا های قریه وغیره بیشتر فعال شوند.این ارگانها در پیوند مستقیم  با ادارات و سازمانهای منطقوی و جهانی مشابه قرارداشته باشند . به دهاقین قرضه های کوتاه مدت و طویل مدت و حتا کوپون های سالانه داده شده و حد اقل برای پنج سال شرایط  مناسب زنده گی شان تضمین گردد.

ـ آزمایشگاه ها و فابریکات تولید هیروهین از بین برده شده و از ورود و تجارت مواد کیمیاوی که از ترکیب آن با تریاک و هیروهین (پودر) و غیره مرکبات از قبیل قرص ها و ...ساخته میشود جلوگیری شود.

ـ موسفیدان ، مشران قومی ، رییس شورای قریه و کوچه ، ملا امامان ، مدیران مکاتب ، معلمان ، پدران و مادران طی جلسات و نشست های دوامدار در مساجد ، مهمان خانه ها و مکاتب  با اثرات ناگوار استفاده از مواد مخدر آشنا شده و این ها در آگاهی دهی به فرزندان شان و سایر افراد جامعه  منحیث یک وظیفه دینی ، اجتماعی و ملی سهم بگیرند.

ـ هرتلویزیون ،  شبکه رادیویی ، روزنامه ها  ، مجله و سایر رسانه های کشور موظف گردند تا حد اقل پروگرام روزمره در مبارزه با مواد مخدر و اثرات آن بر جامعه تهیه و پخش نمایند.

ـ پلان های منظم از جانب وزارت شوون اسلامی (حج و اوقاف) برای ملا امامان و وزارت تعلیم و تربیه برای همه مکاتب درین عرصه تنظیم گردد .

ـ وزارت صحت عامه برنامه های مشخصی را در راه  تداوی جسمی و روانی معتادان پی ریزی و در برنامه های رسانشی در باره اثرات این فاجعه انسانی و اجتماعی  فعالانه سهم بگیرد.

ـ دولت به ایجاد ادارات امنیتی کشف ، تعقیب و بازپرسی  را در مبارزه ایجاد و برنامه های اوپراتیفی را در این بخش طرح و در منصه اجرا قرار دهند.

اینها بخشی کوچکی از اقداماتی اند که میتوانند در برنامه ملی مبارزه با اعتیاد  جا داشته باشند. البته نگارنده قبلاً نیز در اینباره پیشنهاداتی را ارایه نموده بود که میتوان آنرا براین لیست افزود.

بادر نظرداشت وضع موجود  امنیتی ، سیاسی و اقتصادی در کشور ؛ و نقش وحضور قدرت های جهانی در تولید ، پروسس و ترافیک مواد مخدر در افغانستان عملی نمودن این پیشنهادات امر ناممکن به نظرمیرسد، ولی با مشارکت و تلاش مشترک نیروهای ترقیخواه و هوادار مردم و همه آنهاییکه به سلامتی  جامعه و آینده کشور مایل اند میتوان در این راه  کارهای سودمندی را انجام داد.

 * اتخاذ تدابیرکارا بربنیاد سیاست حزب مردم افغانستان درخصوص مبارزه علیه تولید و زرع مواد مخدر

http://www.bamdaad.org/didgah/645-2014-01-09-09-08-08.html

 بامـداد ـ اجتماعی ـ ۱۴/۱ ـ ۰۶۰۶

 

 

 

پرپایی محفل فرهنگی از سوی اتحادیه جوانان افغان

مقیم ایالت هسن المان

 

کنسرتی مشترک هنرمندان افغانی وایرانی بتاریخ ۲۴ ماه می ۲۰۱۴ ترسایی  از طرف اتحادیه جوانان افغان مقیم هسن در سالن ویلی برانت درشهرمیولهایم فرانکفورت پرپاگردید. محفل با صحبت یک تن از ژورنالیست  کشور محترم بهرام رصین  در رابطه به نقش جوانان درعرضه های فرهنگی در داخل وخارج کشور آغاز شد. و ی از این محفل ابراز خورسندی نموده وخواهان بر پایی همچو نشست ها وگردهمایی جوانان برای درک واگاهی از وضع کشور درعرصه های مختلف گردید واز ابرازهمنوایی وهمسویی  مادی ومعنوی  به هموطنان کشور از جانب  جوانان افغان مقیم کشورالمان  سپاسگذاری نمود.

اتحادیه جوانان افغان در ایالت هسن درپهلوی سایرهموطنان، ازحوادث ناگوار طبیعی وغیر طبیعی که در کشور صورت می گیرد وباعث تلفات جانی ومالی میشود، خو د را با آنها همنوا دانسته ودرغم وماتم انها خود را شریک میدانند. حوادث مدهش وناگواری که ناشی از لغزش زمین در ولسوالی ارگوی  ولایت بدحشان بوقوع پیوست و تلفات جانی ومالی را در قبال داشت که به اثر این حادثه بیشتر از ۲۷۰۰ تن از باشنده گان این ولسوالی جانهای شرین خویشرا از دست دادند. این حادثه نه تنها هممیهنان  بدخشان را در غم و ماتم وسوگواری نشاند، بلکه افغانان خارج کشور از جمله جوانان افغان مقیم ایالت هسن  نیز متالم شده و خود رادر این ماتم ملی شریک دانسته و تصمیم کرفتند تا در عمل برای همدردی وهمنوایی  انسانی وافغانی ، کمکی را به باز ماندگان  این خانواده ها انجام بدهند.

 بادرک این احسا س ومسوولیت وطن دوستی محترم  پیشتاز دوست جوان وارسته وپیش گام این اتحادیه وسایرهمکاران وی کنسرتی را به اشتراک گروه هنری ایرانی وافغانی به آواز خوانی هریک  منوچهرجعفری، نازنین وج وشکیب مصدق در شب  ۲۴ ماه می ۲۰۱۴ ترسایی تدارک دیده، تا اینکه از طریق برگزاری این کنسرت مقداری پولی بدست اید و انرا به اسیب دیده گان ولسوالی ارگوی ولایت بدخشان کمک و ارسال نمایند. دراین شب تعدادی ازجوانان یکجا با اعضای خانواده های شان در این نشست اشتراک وسهم فعال گرفتند.  با پرپایی این کنسرت مقداری پول ازدرک فروش تکت و پرداخت اعانه از جانب اشتراک کننده گان کنسرت دراین محفل بدست آمد  که برای  مردم اسیب دیده ای ولسوالی ارگوی کمک وارسال میشود.

دراین محفل بانو محترمه زرغونه ژواک و بانو محترمه پروین هاشم منصور هاشم پارچه های شعر حماسی شانرا در رابطه به حوادث ناگوار ولسوالی ارگوی به خوانش گرفتند  که مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. محفل که ساعت ۹شب آغاز گردیده بود به ساعت یک شب به پایان رسید.

 

گزارش دهنده :

مسوول فرهنگی اتحادیه جوانان ایالت هسن

بامـداد ـ اجتماعی ـ ۶ / ۱۴ـ ۰۱۰۶