علمای دینی پاکستان می گویند که داعش هیچ ارتباطی با اسلام ندارد
«مرگ بر داعش ! » شعاری که بر دیوارهای عراق و سوریه فزونی می یابد
ظاهرشاه
پیشاور - علمای دینی پاکستان به تازه گی « دولت اسلامی عراق و شام ـ داعش » را محکوم کردند و گفتند که اسلام هیچ کدام از خشونت های داعش را توجیه نمی کند. حدود ۲۵ عالم دینی و مفتی از شورای علمای تحریک سنی پاکستان در بیست وشش اکتوبر دربیانیه ای گفتند که این گروه بین مسلمانان شکاف ایجاد می کند و صلح دنیا را به خطر می اندازد.
داعش اسلام را ترویج نمی کند
علما گفتند که گروه های افراط گرا تصویر اسلام را لکه دار کرده است. گروه دولت اسلامی عراق و شام مسوول تعدادی از تخلفات است، ازجمله نبش قبرچهره های برجسته اسلامی و مردم عادی مسلمان و همچنین جنایت و قتل مردم غیر نظامی - که داعش آن را «اعـدام » می نامد.
آنها گفتند که داعش و سازمان های مشابه طالبان تصویراسلام وعلمای اسلام را لکه دارمی کنند و علما باید دین واقعی را که پیام واقعی آن صلح است، ترویج کنند.
دراین بیانیه آمده است که : داعش یک سازمان تروریستی و اسلام عمیقا تروریسم و مخدوش کردن اعتقادات توسط داعش را رد می کند.
ستیزه جویان داعش هم اکنون در عراق و سوریه نشان داده اند که جان انسان ها چه قدر برای آنها بی ارزش است. داعش اکنون از بابت تمسخر اسلام، بی احترامی به افراد مسن، سرکوب اقلیت های دینی و عضوگیری از کودکان برای جنگیدن معروف شده است.
آنها گفتند: از آن جا که داعش یک سازمان تروریستی است، ادعای خلیفه گری ابوبکر البغدادی، رهبر آن، فاقد هر گونه مشروعیت است.
نیاز به پاکسازی جهان از تروریسم
علما بر اهمیت حذف این سازمان تروریستی تاکید کردند. دراین بیانیه آمده است که القاعده و داعش منبع مشکلات و تروریسم در سراسرجهان هستند و رفتار آنها براساس ایدیولوژی ضداسلامی شکل گرفته است و « اولین قربانی فعالیت های تروریستی آن ها همیشه مسلمانان است.»
آنها از مسلمانان خواستند تا علیه این تروریست ها، که در حال تحمیل برداشت منحرف خود بر دنیای اسلام هستند، متحد شوند.
علما گفتند که که دورنگاه داشتن جوانان را ازگروه خطرناک داعش و حامیان آن امری حیاتی است.
برخی دیگر از آنها از دولت خواستند تا علیه این سازمان ضداسلامی اقدام کند.ایجاز ثروت قادری، رهبر حزب تحریک سنی گفت: «عملیات علیه داعش نباید با چشمداشت به منافع برخی کشورها صورت گیرد؛ بلکه باید با هدف حذف منبع اصلی ترور و مشکلات انجام شود.»
( آسیای میانه انلاین)
بامداد ـ اجتماعی ـ۱۴/۴ـ ۰۲۱۱
بیست و شش وزارتخانه وپنجاه وپنج وزیر
عبد الوکیل کوچی
نظری اگر بما نداری میلش
به وزارتم روا نداری میلش
درانتخابات وعده کرده بو دی
بوعدت اگر وفا نداری میلش
زنگ تیلفون بصدا درآمد خدا خیر کند درین وقت صبح ، گوشی را بر داشته دیدم که از راه دور است . تا گفتم هلو هلو صدای نازنین آشنا پکه گوشم را لرزاند . سلام کردم آنوقت نوبت صحبت را گرفته بود از تقرر خود ، از اداره نو تشکیل واز پیشرفت های حکومت وحدت ملی مژده میداد .کنجکاو شدم مامور صاحب از چی صحبت می کنی گفت اولا دگر مرا مامور صاحب مگو ، پس ازین مرا رییس اداره حل پرابلم ها بگویید وافزود که حکومت وحدت ملی شکر خدا پیشرفت هایی دارد . مثلا همین که رهبران دو تیم با هم برسر قدرت توافق کردند وسوگند وفاداری وخدمت یاد کردند فوراً بیست وپنج میلیون نفوس کشور وحدت کردند . بگونه مثال اکثرمردم ازبرکت همرنگی ، چپن های همرنگ میپوشند وازبرکت همدلی لباس های همشکل وفراخ وسبحه های ظریف به د ست .
گفتم کابینه چه وقت معرفی میگردد گفت روی همین موضوع بسیار فکر میشود واز برکت حکومت وحدت ملی کادر های ورزیده به مقام های وزارت ارتقا داده میشوند ، بخاطر تحقق وعده هایی که در جریان انتخابات از طرف نام زدان محترم برای اعضای هردو تیم داده شده بود و بنا به پیشنهاد اداره ما تشکیل وزارت خانه ها از ۲۶ وزارتخانه به ۵۵ ارتقا داده میشود. بگونه مثال وزارت جوانان وجود دارد، در پهلوی آن وزارت پیران تاسیس گردد. در مقابل وزارت زنان وزارت مردان ، در جوار وزارت صحت عامه وزارت مریضان ، در کنار وزارت کار وزارت بیکاران ، در نزدیکی وزارت امور اجتماعی ، وزارت شخصی ، وبه همین ترتیب در ردیف وزارت مبارزه با مواد مخدره وزارت مبارزه با چرس ، بنگ ونصوار ایجاد گردد .
موصوف در رابطه به ولایات و تقرر والی ها فرمودند که ما فعلا ۳۴ ولایت داریم و۶۹ والی پیشنهادی. در رابطه به تقرر والی های وعده داده شده گفت بنظرم دو و ریانت باید در نظر گرفته شود اول اینکه با دوستان بین المللی مذاکره شود که به کمک آنها باید سرحدات کشور توسعه داده شود تا از خاک های که بدست می آید چند ولایت دیگر تشکیل گردد. و ریانت دوم اداره ما این است که بخاطر تحکیم وحدت ملی برای تمام ملیت های ساکن در یک ولایت یک یک والی مقرر شود مثلا دریک ولایت افراد مربوط به سه یا چهار ملیت سکونت دارند برای ملیت پشتون یک والی وبرای تاجیک والی دیگر، برای برادران هزاره دیگر والی وبرای پشه یی والی علیحده ، برای ازبیک والی تنهایی و برای اهل هنود نیز یک والی جدا گانه مقرر گردد. به این ترتیب دریک ولایت پنج شش والی جذب میشود وهم حکومت وحدت ملی تحکیم می یابد .
در رابطه به طرح تشکیل وزارت بیکاران گفت اگر وزارت بیکاری بفرض محال تشکیل گردد ، اولا خود جناب وزیرصاحب در هر روز که با مردم سه ملاقات داشته باشد صاحب سه تحفه چپن میشود اگر ۶۵ روز در سال را تفریح کند در ۳۰۰ روز سال میتواند نهصد چپن حق حلال را از آن خود کرده حتا میتواند به خارج صادر نماید .ثانیا جوانان بیکار که درچهار راهی کارته پروان ، دهن چوک سپاهی گمنام ،چهار راهی دهمزنگ ،میرویس میدان وسرای مندوی که از بام تا شام در انتظار کار نشسته اند با استفاده ازین فرصت طلایی استفاده اعظمی نموده خوب فکرکرده میتوانند .
ودر رابطه به حقوق و آزادی ها ی فردی گفت هرکس میتواند هر کاری بکند بگونه مثال مریض میتواند خوب بنالد ،مرده دار هرقدر بخواهد گریه کند، گدا هرقدر تواند گدایی کند ، دهقان میتواند در زمین خود گندم شانی کند ویا نهال بکارد. هم چنان مظاهرات واظهار سخن آزاد است واما در رابطه به گوش، گوش که هست یک ملکیت شخصی است نمیتوان از شنیدن فریاد ها زیاد توقع نمود ونباید سختگیری کرد هرکس شنید دلش نشنید میلش . رییس اداره حل پرابلم ها افزودند که در رابطه به کمبود آب نظر ما ثابت است ، اگر خدای نا خواسته آب دریا ها ، جویبار ها ویا کاریز ها خشک شود . برای زنده جان های ذومعشیتین ، زمین در نظر گرفته میشود تا باقی عمر خویش را در خشکه سپری نمایند و این به محیط زیست هم خوب است . موصوف در عرصه تجارت گفت نظر به طرح اداره ما ، دهاقین مکلف نیستند که خود را خسته ساخته چیزی بکارند ،مواد مخدره میرود ، گندم می آید . در عرصه تجارت فرمودند مطابق به پلان انکشاف اقتصادی وبازرگانی اگر در هر پنجصد متر سرحدات کشور یک راه گمرکی با اداره آن ساخته شود تا چوب چهار تراش وسنگ های قیمتی براحتی راه خود را به خارج باز کند ودر عوضش مال تالپت پاکستانی واضافه برش ایرانی وارد گردیده بازار رونق می یابد ودر عرصه صنعت گفتند که در حال حاضراصلا ضرورتش نیست .وقتی جهان خارج برای ما کار وتولید کند پس چه حاجت که ما خود را خسته کنیم . از وی پرسیدم که در عرصه معارف ودرسهایی از افتخارات اجداد ونیاکان ما چی پیشرفت هایی وجود دارد رییس با عصبیت گفت در پشت مرده ها گپ زدن خوب نیست . ودر بخش ریاضیات فرمودند که شکر الحمدولله سوالات ریاضی ، فزیک وشیمی را با تیلفون همراه حل کرده میتوانیم وانترنیت کار ما را آسان کرده ومغز ما را استراحت خواهد داد . موصوف در اخیر با شعار زنده باد حکومت وحدت ملی حرفهایش را به پایان رسانید .
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۴ /۲۶۱۰
یادی از اولین تجلیل واقعه سوم عقرب درشهرکابل
به مناسبت چهل و نهمین سالگرد واقعه سوم عقرب، روزهمبستگی جوانان کشور
از دفترخاطرات میرمحمدشاه رفیعی
واقعه سوم عقرب ۱۳۴۴ سرآغاز اعتراضات ضدحکومتی و طرح خواستها ومطالبات صنفی به گونه مسالمت آمیزدرکشور گردید.
چنانچه ما میدانیم بعدازبرگزاری انتخابات دورهشتم شورای ملی(۳۱ حمل ۱۳۳۱) اعتراضاتیکه برضد نتایج این انتخابات و تقلب گسترده دربار شاهی درشهرکابل و نزدیکی ارگ صورت گرفته بود از وقوع تظاهرات دیگر الی سال ۱۳۴۴ اطلاعی دردست نیست.
اما بعدازگذشت یک ماه از سوم عقرب ۱۳۴۴ اعتصاب درفاکولته ساینس پوهنتون کابل ازطرف محصلین برضد اعمال واجراات غیرقانونی ومخالف روحیه افغانی تیم همکار آلمان غرب و غرض تحقق سایرخواستهای محصلین آغاز گردید.
ازآنجائیکه این اعتصابات مبنای قانونی داشت و خواستها ومطالبات آنها بردلایل اکادمیک استواربود مورد حمایت اکثریت ازمحصلین پوهنتون کابل قرارگرفت.و اعتصابات درسراسرپوهنتون توسعه یافته و پروسه تدریس واجراات یومیه متوقف گردید.رهبری پوهنتون تصمیم به تعطیل امورتعلیمی و بستن لیلیه بروی محصلین گرفت بدینوسلیه حکومت میوندوال توانست فضای خاموشی را درپوهنتون مسلط گرداند و بعداز مدت چند روز با انجام فعالیتهای استخباراتی و تطمیع عده ی از محصلین اعلان شد که هریک از محصلین که آرزومند سپری نمودن امتحان هستند ثبت نام نمایند. بدینترتیب اکثریت محصلین حاضر به سپری نمودن امتحان گردیدند و اعتصاب ناکام شد.
حکومت پولیسی به این هم بسنده نکرده عده ای ازمحصلین فاکولته ساینس را به اتهام محرک و سردسته اعتصاب اخراج نمود که ازاین جمله میتوان از استاد بسم اله محصل صنف چهارم ریاضی-فزیک، استاد سیدقاسم محصل صنف سوم ریاضی- فزیک، محمدابراهیم بابری محصل صنف دوم ریاضی- فزیک ، بابه صاحب طوفان محصل صنف دوم ریاضی- فزیک و محتشم محصل صنف اول ساینس نام برد،همچنان انجینرعثمان استاد ریاضی درآن فاکولته مورد سوظن قرارگرفت، تاجائیکه امتیازات استادی خویشرا ازدست داد.
درآغازسال تعلیمی۱۳۴۵ شامل صنف دهم دارالمعملین کابل گردیدم و از روی تصادف استاد بسم اله معلم الجبروهندسه ما شد. موصوف بعد ازاخراج ازپوهنتون به صفت معلم مقررگردیده بود.استاد بسم اله فرد آگاه وعاشق سربلندی و اعتلای افغانستان بود با قد کوتاه و چهره بشاش، درعلم ریاضیات دسترسی زیادی داشت ،خیلی مهربان و شخصیت تاثیرگزار بالای شاگردانش بود اوبعدها به مقام استادی پولتخنیک کابل هم رسید و درجوانی چشم ازجهان بست.روحش شادباشد.استاد بسم اله جهان فکری مرا تغیرداد و باعث گردید تا ریاضیات را به مثابه مسلک و مضمون مورد علاقه خویش انتخاب نمایم.
دربهارسال ۱۳۴۵ بنا براعتراضات محصلین و وابستگی محتشم به وزیرداخله حکومت میوندوال(عبدالستارشالیزی) افراد نامبرده شده ای اخراجی از پوهنتون دوباره چانس شمولیت پیدا کردند اما استاد بسم اله به مثابه استاد مضمون ریاضیات ما باقی ماند و زمینه معلمی طورخدمتی برای سایرافرادایکه گویا محرک اعتصاب فاکولته ساینس بودند نیزبه حمایت محمدسالم مسعودی در دارالمعلمین کابل مساعد گردید که ازجمله بابه صاحب طوفان و سید قاسم هم به دارالمعلمین کابل راه یافتند تاطورحق الزحمه تدریس نمایند.محمد سالم مسعودی به مثابه مدیر دارالمعلمین زمینه های لازم فعالیتهای سیاسی را دراین موسسه مساعد ساخته بود.
ازآنجاییکه دارالمعلمین کابل به مثابه مرکز بزرگ تعلیمی افغانستان محسوب میگردید ودرتظاهرات سوم عقرب ۱۳۴۴ وبعدها در اعتصابات و پوهنتون، متعلمین آن اشتراک وسیع داشتند، از اینرو استاد بسم اله و رفقایش علاقمند برقراری مناسبات دوستانه و تماس های دایمی با شاگردان بودند.ازجمله من با استاد بسم اله برعلاوه مناسبات شاگردی، پیوندهای رفیقانه شخصی هم پیدا کردم و همچنان مناسبات دوستانه من با محمدابراهیم بابری بوجودآمد. محمد ابراهیم بابری که درساحه پل سرخ کارته چهار زنده گی داشت میتوانست هرزمان در دسترس و در درالمعلمین باما درتماس باشد.
دراین تماس ها آنها ما را به مطالعه آثار ادبی وسیاسی تشویق میکردند و از اوضاع سیاسی واجتماعی کشور و جهان به ما معلومات میدادند و ماهیت طبقاتی و شیوه های ظالمانه حکومت شاهی را مشخص نموده و درزمینه تغیر اوضاع به نفع مردم عقاید خود را ابراز مینمودند.
دراواخرماه میزان ۱۳۴۵ ازطریق استاد بسم اله و استاد بابری اطلاع یافتم که اولین سالگرد واقعه سوم عقرب طی تظاهرات وسیعی تجلیل میگردد و نه تنها من خودم، بلکه اکثریت ازمتعلمین دارالمعلمین هم باید دراین مظاهرات اشتراک نمایند وقرارتقاضای آنها من شب دوم برسوم عقرب ۱۳۴۵ بعدازصرف طعام شب با دوتن از همصنفان خود به لیلیه مرکزی پوهنتون رفتیم ودراتاق طعام منتظر آغاز میتنگ شدیم. فضای لیلیه آرام بود هرکس بعدازصرف طعام به اتاق خود میرفت تنها بدور یک یا دو میز افرادی نشسته بودند که بنظرمیرسید منتظر شروع میتنگ باشند. درمیان آنها استاد بسم اله و بابه صاحب طوفان هم دیده میشد. درزمانیکه کمترین افراد داخل صالون طعام خوری باقی ماندند میتنگ توسط صحبتهای بابه صاحب طوفان آغازشد و یک عده ای زیادی از محصلین دوباره از اتاقها به طعامخانه آمدند و بعداز مدتی میتنگ ختم گردید، درمیتنگ از آماده گی محصلین برای تجلیل از سوم عقرب و انجام راهپیمایی ومارش از لیلیه پوهنتون الی شهدای صالحین معلومات داده شد.
فردای آنشب (روز سوم عقرب) قبل ازهفت صبح بازهم باعده ای از همصنفان خود به لیلیه پوهنتون رفتیم. قبل از رسیدن ما در لیلیه پوهنتون گردهمآیی آغازگردیده بود.چندین شعارنوشته توجه ما را جلب کرد که درآنها شعارهایی به یادبود شهدای سوم عقرب، برضدحکومت وقت و در دردفاع از حقوق و آزادی های مدنی و تطبیق قانون اساسی نوشته شده بود. بعداز توقف اندک، مظاهره چیان ازمقابل لیلیه به سوی مرکز پوهنتون حرکت کردند وبعد ازتجمع چند دقیقه ای در نزدیکی پوهنځی طب سابقه به سوی چارراهی دارالمعلین حرکت کردیم با وجودتدابیر خاص اداره دارالمعلمین اکثریت متعلمین دارالمعلمین کابل با تظاهرکننده ها یکجاشدند.مارش به سوی دهمزنگ درحرکت شد درمسیر راه متعلمین لیسه های صنایع، تخنیک ثانوی وغازی نیز با ما یکجا گردیدند، و بعدازتوقف در چهارراهی دهمزنگ و یکجاشدن عده ای ازمتعلمین لیسه حبیبیه مارش به سوی سینما پامیرادامه یافت.
راهپیمایی سوم عقرب۱۳۴۵ که صبح وقت از لیلیه مرکزی پوهنتون کابل آغازگردیده بود باعبور ازمسیر کارته چهار- دهمزنگ - پل آرتل - سینما پامیر- جا ده میوند و دروازه لاهوری حوالی ظهر به شهدای صالحین رسید. درمسیر راه دربعضی از نقاط مرکزی ازجمله درچهارراهی ها توقف کوتاه بعمل میآمد و عده ای از اشتراک کننده ها که همه شان ازمحصلین پوهنتون کابل بودند باخواندن اشعار وسخنرانی های مختصر و دادن شعارها احساسات وطندوستانه ملی و میهنی شانرا تبارز میدادند.درمسیرراه بیشتر از بالای درختان و بالکن های اپارتمان ها به مثابه استیج استفاده بعمل میآمد.اشعاری که به خوانش گرفته میشد بیشترین آن ازسروده های ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی،اجمل ختک، سلیمان لایق، بارق شفیعی، میرزاده عشقی وغیره بودند. اکثریت سخنرانان و گوینده گان آنروز بعدها از شخصیتهای بزرگ سیاسی کشور شده و عده ای هم به مقامات عالی رهبری دولت رسیدند.
درشهدای صالحین بعداز تجمع و سخنرانی چند نفر دوباره مارش به سوی لیلیه پوهنتون کابل از مسیر طی شده قبلی درحرکت شد و حوالی شام همانروز درمقابل لیلیه پوهنتون کابل به پایان رسید.ویژه گیها و اهمیت این اولین تجلیل از واقعه سوم عقرب عبارت بودند از:
- این تجلیل اساسات تجلیل از سوم عقرب را به مثابه یکی از روزهای ملی و پرافتخار درتاریخ مبارزات سیاسی افغانستان پایه گزاری کرد که مدت شش سال هرسال با براه انداختن مارشها و گردهمایی ها درشهرکابل و اکثریت ازشهرهای افغانستان تجلیل میگردید و این روزفرصتی بود که خواستها و نیارمندیهای سیاسی جامعه و مردم ما و نقایص و کمبودی های حکومت ازطریق سخنگویان و رهبران احزاب سیاسی به مردم توضیح وتشریح می گردید. تجلیل هرساله سوم عقرب دربیداری وآگاهی مردم نقش چشمگیروبا اهمیتی را ادا کرده است.
- روز سوم عقرب ۱۳۴۵ (تجلیل ازاولین سالگرد واقعه سوم عقرب) اولین و آخرین روزی بود که تمام احزاب ونیروهای سیاسی فعال جامعه و تحت شعارهای واحد تجلیل گردید، حال آنکه درسالهای بعدی هریک از احزاب و گروه های سیاسی تحت شعار گروهی و سازمانی خود بصورت جداگانه ازاین روز تجلیل بعمل میآوردند.همچنان درسالهای بعد هریک از گروه ها وسازمانها برعلاوه عملکرد حکومت، اعمال و اجراات احزاب و سازمانهای دیگر را نیز مورد نقد قرار میدادند تا جاییکه به اختلافات و دوری این سازمانها ازیکدیگر هرچه بیشتر دامن زده میشد.
- قراریکه بعدها به ما معلوم شد این چهارنفرمحصل ساینس هم ارجمله اعضای پرافتخارحزب دموکراتیک خلق افغانستان و علاقمندان آن درآنزمان بودند و اهداف همین حزب را برای ما در دارالمعلمین کابل میرساندند . چنانچه استاد بسم اله درحالیکه هنوزآثار وعلایم جوانی درچهره اش نمایان بود با افتخار داشتن عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان چشم ازجهان بست و بابه صاحب طوفان با وجود نوسانات سیاسی درسال ۱۳۶۹ آنهاآنموقف عضو علی البدل کمیته مرکزی حزب وطن را بدست آورد.اما محمد ابراهیم بابری بنابرمناسبات خاصی که با استاد انجینرمحمدعثمان داشت بعد از سال ۱۳۴۵ گرایش بیشتر با جریان سیاسی شعله جاوید پیدا کرد و با همین اندیشه و مخالفت با نظام درسال ۱۳۵۷ ازبین برده شد و سید قاسم هم به همین سرنوشت دچارگردید.
- تا زمان اولین تجلیل از سالگرد واقعه سوم عقرب دهها جوان و نوجوان با وجود نداشتن عضویت حزبی و حتا بی خبر ازاینکه درافغانستان اساس تشکیلات سیاسی انقلابی گذاشته شده است بنابراحساسات پاک وطندوستی و درک مظالم اجتماعی درتظاهرات ضدحکومتی وترقیخواهانه سهم میگرفتند که یکی ازآنها من بودم و البته این سهم گرفتن و اشتراک درتظاهرات زمینه تماس و استحکام روابط جوانان بیطرف را بافعالین حزبی مساعدمیساخت.
ازتذکرمطالب فوق بوضاحت فهمیده میشود که تربیت و ارتقای شعورسیاسی افراد درآن ایام که آثارچاپی و رسانه ای بسیار اندک بود و رادیوهای که بتوانند برای مردم آگاهی سیاسی بدهند وجود نداشت کاری بود دشوار و توام باخطر؛ ازاینرو جوانان انقلابی وفعالین حزبی که درراس آنها جوانان وابسته به حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرارداشتند برای تربیت سیاسی جوانان وآگاهی آنها ازاوضاع سیاسی کشور وجهان وظایف دشوار و خیلی سخت شباروزی را انجام دادند تا توانستند جنبش وسیع و بزرگ مترقی ضداستبداد وارتجاع را درافغانستان بوجودآورند ازاینرو من برای آنانیکه در فعالیتهای سیاسی و سازمانی دهه چهل سهم کم ویا زیاد گرفته اند و تاهنوز حیات دارند برای همه شان طول عمر وسعادت و خوشبختی آرزو مینمایم و آرزو دارم تا میراث سیاسی و افتخارات زنده گی خود را با امانت داری و شجاعانه حفظ نموده و به نسل های آینده کشور، بطورخاص به فرزندان شان انتقال دهند و آنانیکه بازنده گی وداع گفته اند روحشان را شاد،خاطرات شان را جاودانه و راهشان پررهرو خواهانم.
به باورمن مردم حق شناس و تاریخ پرشکوه افغانستان و فرزندان اصیل این مرز وبوم رهروان واقعی راه تحولات دموکراتیک وترقیخواهانه کشور را هرگز فراموش نخواهند کرد.جوانان رسالتمند و پرتلاش امروزی ما ازتجارب و حماسه آفرینی اجداد و پدران پرافتخارشان درس مردانگی، شجاعت و وطندوستی خواهند آموخت؛ چنانچه تاکنون آموخته اند و میآموزند و با اتحاد و همدلی درفش باشکوه این مبارزات روشنگرانه را برافراشته نگهداشته و بسوی فرداهای روشنتر و بهتر ،مصمم واستوار قدم برمیدارند.
جاودان باد خاطرات حماسه آفرینی جوانان افغانستان!
فرخنده باد سوم عقرب روزهمبستگی جوانان کشور!
بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۲۴۱۰
دست آورد جهاد
این چه روزگاریست خدایا ای خدا فتنـــــــه و آشوب شد بر ماروا
کی بدیدیم یــــک دمــــی آسودگی در رسیــــد بر ما بلا، اندر بلا
هر گهی راه معــــــارف برده ایم تیــغ تکفیر گشت برما هر ملا
رنج بی پایان ما بــــی دانشیسـت زیــن ضلالت بهره بردی اغنیا
لشکر یاجـــــــــوج باشند جاهلان برخود و برخلق دارند بس جفا
می ستیـــــزند بـــا رهء فرزانگان خطبــهء ابلیـــس باشد این دغا
از بـــــرای پول پیمــــان بسته اند رهبــران، بر ضد علم و ارتقا
وعده دادند گاه بر مسنــــــد رسند اوج اسلام باشدو صلح و صفا
بــــر سر قــــدرت بشد روحانیت فتنـــــــه و آشوب گردید بر ملا
طالـــب و مـــاذن و چـلی بچه ها هریکی میروقوماندان شد به پا
جنــــگ تنظیمی بنا شد در وطــن طالب قدرت بودی هر یک ملا
بسکه ریختند مرمیی هاوان وتوپ خانه ویـران گشت مردم بی نوا
شصت هزاران کشته در کابل فتاد کی جهاد بودی، بودی خشم خدا
چور کردند مــــــال و مـلک ملتی از سلاح و جهل خیزد این دغا
رشوه وفسق و فســـــاد و اختلاس همچو قانون شد روا درهر کجا
هتک ناموس و تــــجاوز برزنان از برای هر مجـــــاهد بود روا
گشت جمهوری و اسلامی عجین دیو غارت گشت با خشم ورجا
کشت افیون گشت فراوان دروطن صنعت هیرو هین است درارتقا
بهر باز سازی این ملک ازجهان بیش زصد ملیارد دالر شد سخا
آن همه غارت شدو رفت ازمیان لقمـــــهء بود بر دهــــان اژدها
دزد دیروز گشـــت قارون زمان ملــــــــت بیچاره در رنج و عزا
کار بنیــــادین نشــــد در اقتصـاد بس فریب بود وعده ها ،باد هوا
نمره یک گشتیم درسطح جهان در فساد و فقر و در ریب و ریا
این چنین است دست آورد جهاد درطی بیست سال واندی بی بها
وهم و ظلمـت گشت مفهوم جهاد جزهمینش نیست بری وصف بجا
ف.بری
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۳/ ۱۴ /۲۴۱۰
تراژیدی افغانان مهاجر در اروپا
۱۸ اکتوبر ۲۰۱۴
مهاجران افغان که درطی چند دهه اخیر بلند ترین رقم را درجهان تشکیل میدهند، بخش از تراژیدی ملت افغانستان پنداشته میشوند که متاسفانه روز تا روز ابعاد پرجنجال را کسب مینماید.افغانانیکه بعدازتقبل مصایب فراوان ومصارف هنگفت به اروپا میرسند با دشواری های باورنکردنی مواجه میگردند و بالاجبار باید تحقیر، توهین، زندانی، شکنجه و مدتهای طولانی انتظار،حتا تا چندین سال را متقبل گردند. متاسفانه دردو دهه اخیر، قبل ازهروقت دیگرسیاست، معیارهای حقوقی را تحت الشعاع قرارداده و سرنوشت کتله های وسیع مهاجران در لابلای تصامیم سیاسی قربان میگردد. بصورت عام میتوان پروبلم های مهاجران متقاضی پناهنده گی را درسه بخش ارایه کرد :
ــ بلاسرنوشتی، تحقیر،زندان وسرنوشت نا معلوم دریونان وایتالیا ، که حوادث هولناک تا سرحد خود کشی را درقبال داشته است. اکنون دیگربه مسوولین اتحادیه اروپا نیزآشکاراست که یونان و درگام دوم ایتالیا به دوزخ مهاجران مبدل گردیده است.
ــ احوال انتظار طولانی درکمپ های مهاجران، که تا به چند سال را در برمیگیرد. درین مدت احوال ناگوار افسرده گی روانی و مصایب صحی فراوان دامنگیرهموطنان ما میگردد.
ـ دیپورت جبری افغانان در مجموع این کشورها ، با اشکال غیر انسانی روز تا روز بیشتر میگردد. در تمام این سه حالت فوق، ما شاهد نقض صریح احکام اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ژنیو (۱۹۵۱ م ) ، معیارها وموازین قبول شده جهانی میباشیم .
مهاجرت وتقاضای پناهنده گی بمثابه حقوق شهروندان جهان درماده ( ۱۴) اعلامیه جهانی حقوق بشرمسجل میباشد وکنوانسیون متذکره ژنیو، زمینه های تحقق آنراتسجیل کرده است. برطبق روح اسناد متذکره ، هرشهروند جهان، منجمله افغانان زمانیکه در پرتو این اسناد معتبر جهانی تقاضای پناهنده گی مینمایند درموقف (Mandat Refugees) باید مورد مواظبت (UNHCR) کمیشنری عالی موسسه ملل متحد ودولتهای که به این کنوانسیونها الحاق نموده، قرار می گیرند. برگشتاندن جبری متقاضیان پناهنده گی درمغایرت کامل با حکم ماده (۳۳) کنوانسیون ژینو قراردارد. اما متاسفانه اتخاذ این تصامیم، سیاسی میباشد که مندرجات حقوقی را پامال نموده ومینماید. چنانچه از سال (۲۰۰۳ م ) به بعد وزارت مهاجران وعودت کننده گان افغانستان بدون درنظرداشت واقعیت های داخلی ودلایل عینی مهاجرت ازکشور و اعتراضات نهادهای مدافع حقوق مهاجرین (بشمول نهاد های افغانی) قراردادهای دوجانبه وسه جانبه را با کشورهای اروپایی منعقد نموده، تا اولیای امور را راضی و« دنیا را گل وگلزار جلوه داده » ،سفریه های گزاف به این کشورها را « حلال» نمایند. بدین ترتیب وزارت مهاجرین افغانستان به حیث وسیله و« دسته تبر» دولتهای اروپایی عمل نموده، تا پای هموطنان مستضعف وآواره اش را قطع نمایند. (چنانچه معین قبلی آنوزارت اقرار کرده است که عقد این قراردادها عامل اصلی دیپورت های جبری میباشد.) گزارشات (IOM) ومراجع ذیربط اروپایی نشان میدهد که تا اکنون چندین هزارافغان بشکل جبری دیپورت گردیده اند. درمیان شان مریضان ،کهنسالان ، اطفال و... نیزشامل میباشند. که با شیوه های غیرانسانی لت وکوب ، تحقیر و زندانی ساختن قبلی، انجام یافته است. مطبوعات اروپا درهمین شب و روزصحنه های درد ناک ازاحوال اسفبارافغانان در سویدن را به نشررسانید، به همین شکل چنین صحنه ها بارها در دنمارک ،آلمان ، ناروی وسایر کشورها انجام یافته است. این دیپورت های جبری درزمانی انجام می یابد که امریکا والمان همکاران افغان شان را به صورت کتلوی پناهنده گی میدهند.
انجمن حقوقدانان افغان دراروپا بمثابه نهاد اجتماعی ومسلکی مدافع حقوق افغانان با صدور این اعلامیه ازموسسه ملل متحد و دولتهای اروپایی تقاضا مینماید تا جلو دیپورت افغانان را بگیرند واعلامیه جهانی حقوق بشر را ملاک عمل قراربدهند. این مامول زمانی تحقق خواهد یافت که دولت جدید افغانستان در رابطه به تراژیدی افغانان بی توجه باقی نمانده ومدافع حقوق آنان گردد.
بدینرو : به جناب رییس جمهور افغانستان پیشنهاد میگردد تا : به وزارت مهاجرین هدایت بدهند تا هرچه زودتر، قرارداد های عودت به کشور را ملتوی بسازند. تا زمانیکه امنیت وحاکمیت قانون درکشور برقرار گردد، انجمن حقوقدانان افغان دراروپا ، مساعد ترین راه حل حقوقی وعادلانه را چنین پیشنهاد مینماید تا : دولت افغانستان حقوق مهاجرین را در دو بعد :
۱ـ حق پناهنده گی .
۲ ـ حق عودت داوطلبانه را برسمیت بشناسد.
هرافغان حق دارد هر وقتیکه خواسته باشد برمبنای تصمیم خویش به سرزمین آبایی و وطن عزیز خود عودت نماید. انجمن حقوقدانان افغان در اروپا از تمام نهادهای مماثل صمیمانه میخواهد تا در دفاع از حقوق افغانان که درمعرض اتلاف حقوق و دیپورت قراردارند ، صدای اعتراض شانرا رساتر ساخته و درین راه انسانی وافغانی با انجمن همکار باشند.
بااحترام
رهبری انجمن حقوقدانان افغان دراروپا
بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۲۲۱۰