سپاسگذاری هیات رییسه انجمن حقوق دانان افغان در اروپا

 به شورای نویسنده گان بامداد،

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا میخواهد بدین وسیله بهترین مراتب تبریک و تهنیت خویش را بخاطر حلول سال نو ۱۳۹۴ و جشن نوروز باستانی خدمت شما فرهنگی و قدرمند  و مسوول صفحه وزین و پرخواننده ابراز نماید.

ما در سال گذشته با  رضایت مندی و ممنونیت از همکاری بی آلایش شما در نشر پیام های انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ، نشر مقالات تعداد از اعضای انجمن برخوردار بوده ایم. ما نه تنها از همکاری بی شایبه شما اظهار سپاس مینمائیم ؛بلکه شما نقش بزرگ را که در نشر افکار و اندیشه های روشنگرانه اهل قلم  و نوشته ایفا می کنید، با ارزش و قابل قدر و تمجید است.

ما در حالیکه برای شما بیشترین موفقیت ها را در این عرصه با اهمیت رسانه ای آرزو مینمائیم. برای شما سلامتی  خواهانیم. همه آرزو ها بکام تان باد.

رییس و هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 میر عبد الواحد سادات  

 

 بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۱ـ ۲۰۰۳

                                          

جشن نوروز ملی ، تاریخی وجهانیست !

           نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم           نوروز چنین باران باریده مبارک باد

                                                                              (مولانا جلال الدین محمد بلخی)      

 علی رستمی                     

کارشناس حزب مردم افغانستان                           

کشور ما در درازنای تاریخ  ، تمدن های بزرگی را در آغوش خویش پرورنده است که دستاوردهای ان از نسلی به نسلی به مثابه فرهنگ ملی،  تا امروزبرای ما به میراث باقیمانده است. از جمله این میراث های بزرگ  یکی هم جشن  نوروز باستان است. این جشن جهانی، تاریخی و ملی  دارای تاریخ کهن پربارمادی ومعنوی بوده که مصادف است به روز اول سال نو خورشیدی واغاز فصل نو بهاری  که همه ساله در کشورما و در سایر کشورهای  جهان تجلیل  از آن بعمل اورده میشود.  

این جشن جهانیست وتاریخی که  در فبروری سال ۲۰۱۰ ترسایی برابر سال ۱۳۸۸خورشیدی ، نظربه پیشنهاد جمهوری آذربایجان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۲۱مارچ  را به عنوان جشن نوروز به رسمیت شناخت وانرا در تقویم خود جا  داد. در تصویب نامه تذکار داده شده است که:« نوروزجشن سرزمین اریانای کهن با قدامت بیش از سه هزار سال داشته که از جانب ۳۰۰میلیون نفر در کشورهای مختلف انرا جشن میگرند.»

در کشور ما در آستانه این روز، آماده گی هایی برای استقبال وتجلیل هرچه با شکوه تر از آن گرفته میشود. مسوولین خانواده ها برای  خود واعضای خانواده  بالخصوص جوانان و نوجوانان لباس های جدید تهیه میکنند ،سفره های غذای نوروزی  مانند ماهی جلبی ،سبزی چلووهفت سین (بعداً هفت میوه شد) که ازهفت چیزی که باحرف سین آغاز شده باشد مانند:سیر،سنجد،سمنک،سیاق،سیب، سکه وسبزه که هرکدام آن نماد از تندرستی ، فراوانی رزق وحوشبختی گفته میشود، تهیه میگردد ودر شب و روز اول نوروز آنرا بااعضای خانواده  صرف مینمایند. خانه تکانی ، لباس شویی وپاک کاری تمام وسایل خانه جزی از سنت های این روز است.  

نوروز روز شروع اعتدال بهاری  یعنی برابری شب و روز است.

از برگزاری این جشن کهن ، درزمان عباسیان هم مروج بوده است. طوریکه  محمد بن جریری طبری درجلد ۱۵ صفحه۶۶۵۸  چنین تحریر داشته اند :«...المعتضدبالله خلیفه عباسی به همه عاملان در ناحیه ها وشهر ها نامه نویسند که خراج را از نیروز(نوروز)عجمان است آغاز نکنند وآنرا تا به روز یازدهم حزیران عقب اندازند». همچنان در صفحه ۶۶۵۹ همین جلد آمده است در سال ۲۷۲  هجری خلیفه عباسی المعتضدبالله هدایت دادکه:« در این سال مردم از آنچه در نیروز(نوروز) عجم می کرده بودند از پاشیدن آب وافروختن اتش ورسوم دیگر ممنوع شدند.»

این جشن کهن در درازنا وفراخنای تاریخ بارها، مورد تاخت و تاز حاکمان دینی وسلاطین دولتی ، زورگویان وجاهلین قرار گرفته است؛ چون ای نروز دارای فرهنگ غنی  انسانی و اجتماعی و ریشه عمیق مردمی دارد ، نتوانستند که آنرا از بین ببرند؛ و دربرابر سیلی از زورمندان ،مورد پشتبانی عظیم تودهای حوزه تمدنی آرین زمین  قرار گرفته است.

در زمان اقتدار سلجوقیان به هدایت جلال الدین ملک شاه سلجوقی گروه ای از ستاره شناسان از جمله، خیام شاعر توانا فارسی ـ دری، دور هم جمع شدند تا تقویم خورشیدی راتنطیم نمایند،این ستاره شناسان  نوروز را که مصادف به اول بهاراست اول سال نوی خورشیدی تثبیت کرده که برابر است به سال ۳۹۲ هجری که از ان به بعد گاهشماری خورشیدی آغاز گردید است .

نوروز جشن ملی است برای اینکه این جشن به اراده وخواست همه اقوام وقبایل کشور تبدیل شده که درآن ارمانها وحماسه های مذهبی وتاریخی انان انعکاس یافته وبا روح و روان  انها عجین شده هست.

این اراده راستین درنمایشات ورزشی،نواختن سرودها ی رزمی وعاشقانه ، رقص و پای کوبی واتن های محلی در تمام نقاط کشور ، نمایان واشکار هست که همه ساله هموطنان ما ازهمه گوشه وکنار کشوربرای تماشای میله گل سرخ در ولایت بلخ درشهرمزارشریف که با بلند شدن جنده زیارت روضه خلیفه چهارم مسلمانان حضرت علی آغاز میشود، آمده واشتراک میورزند. این جشن تا چهل روز با پایین نمودن دوباره جنده دوام میکند.

 بر علاوه اینکه این روز یک نماد کاملاً طبیعی  وعینی بوده که هیچ گونه ریشه دینی ومذهبی توحیدی بخود ندارند. بانهم نسبت محبوبیت بیشتر در قلوب و روان مردمان سرزمین ما که بعضی افتخارات مذهبی وتاریخی خود را به این روز نسبت میدهند، ناشی ازاحساس عمیق توده ایست که به این روز کهن تاریخی دارند. به گفته مولانا جلال الدین بلخی شاعر توانا و  پر نبوغ کشور:   

هرکسی ازظن خودشد یارمن       ازدرون من نجست اسرار من 
جشن نوروز، جشن رستاخیز طبیعت است که برای انسانها آغاز زنده گی نو ، آرزوی نو، دیدن نو، آفریدن از نو، بستن ونوبرخاستن نو را نوید میدهد. برای هموطنان وسایرباشنده گان حوزه تمدنی ارین زمین نوروز سال ۱۳۹۴ خورشیدی را تهنیت گفته سال پرازمیمنت ومملو از صفا ، صلح وارامش برایشان تمنا مینمایم.

هرروزتان نوروز، نوروز تان مبارک!

 

  بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۴ـ ۱۹۰۳

 

بهارنو، سال نو، روزنو و نوروز کهن مبارکباد

 

«استاد صباح»

 

عشق راباید باورکرد … بوسه را باید حس کرد … احساس راباید لمس کرد ...  دوست داشــــــــتن راباید ثابـت کرد … بهاررامانند مادرستایش کرد ... سال نوراهمچون پدرعزیزداشت... ونوروزرابا خانواده باید جشن گرفت.

تمام  لحظه هایت عید باشد

همه روزهای توسپید باشد

ببینم  شاد وخرم سبزو آباد

نگاهت غرق  در امید  باشد.

برادرهموطنم تو را دوست دارم ، هركه می خواهی باش ، خواه دركلیسا بروی ، یادرمعبد، ویا درمسجد نیایش نمایی. من وتوفرزندان یك یک سرزمین هستیم ودردامان مادروطن بزرگ شده ایم ، درغمت گریسته ام ودراندوه ام اشک ریخته یی ، درخوشی ام سهیم بوده یی ودرجشن وسرورت پایکوبی نموده ام .توبهترین وقابل اعتماد ترین شریکم بوده ای ودوشادوش هم سختی ها، رنجها، مصیبت ها، روزهای سخت وجانگدازوشبهای سرد وسکوت را درزیریک آسمان ودریک محدوده جغرافیه وی سپری نموده ایم .

آرزومیکنم باران شوق درزنده گی ، کانون خانوادگی وامورروزمره شما ببارد ، تا روح بزرگ تان را صفا دهد وگلهای عشق دردل پرامید تان تان جوانه زند ،  لبخند برلبان تان نقش ببندد .

 بلی ! مانند لحظه ی که باغ وبوستان، درترنم سرود وترانه شکوفا ن میشود، روزگارتان ، زنده گی ولحظات عمرتان ، قلبها وامیدهاوآرزوی هایتان و بهـار، نوروز، سال نو، روزنووخوشبختی وسعادت تان پرازشکوفـه باد.  سال نووفصل نورا، فرصتی نو برای تازه شدن نوو بازنگریستن نو و زیستن  نووهمدلی نوببنیم!  برای همه تان دراین فرصت نو،  شوری نوو درین رستن وجوانه زدن های نوبرای ساختن وبهترزیستن،  آرزوموفقیت مینمایم.  امیدوارم همیشه سلامت وسرزنده ومهربان وروشن بین باقی بمانیدوکانون خانواده گی تان پرجوش ومسیرزنده گی تان پرازسعادت وخوشبختی وسبزوآفتابی باد.

بایک دامن پرازگل وبایک یک شاخه جوانه های بهاری .

دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمر جاو یدان  بماند

درین قصل نودرروزنوروز
هرآنخواهی برایت آن بماند
تمام خوشی ها بادا نصیبت

حسودانت همه حیران بماند
تمام فصل سالت روزنوروز
چراغ خانه ات  تابان  بماند.

با رسیدن بهار، طبیعت جان می گیرد و شادابی وسرزنده گی را نه تنها برای درختان و طبیعت که برای روح و جان آدمی نیز به ارمغان می آورد. بهار، رستاخیز زمین پس از کرختی وبی جانی است که جان و روح را دوباره به طبیعت پیوند می زند.همین رنگ و بوی بهاری است که نوروز را درسالیان متمادی زنده وجاودانه نگهداشته است.

دربهار، تنوع خاصی دررنگها وجلوه های طبیعت ، درختان، گیاهان و گلها مشاهده می شود. زنده گی متعادل نیز بایدبرخوردارازتنوع ویژه ای باشد. كار، استراحت، اوقات فراغت، مطالعه، ورزش ، ارتباطات اجتماعی و ... همگی عناصری ازیك زنده گی متنوع بوده ودرجای خود، مهم و با ارزش تلقی می شوند.

بهار، آكنده ازشادابی وطراوت است، به گونه ای كه معرف تحول و دگرگونی درتمامی طبیعت می باشد. زنده گی متعادل نیزبرخوردارازشادابی وسرزنده گی است. باید در زنده گی مشوّق روح شادمانی ومسرت باطنی باشیم وهریك بردیگری در این امر، سبقت بجوییم. از زیبایی های بهار، تعادل درهواست؛ نه آن چنان سرد است كه گزنده باشد و نه آن اندازه گرم است كه سوزنده باشد. هوای ملایم و نسیم فرحبخش بهار، جان ها را گرمی می بخشد. باید درزنده گی متعادل، باالهام ازبهار، در روابط متقابل خویش به دور از هر گونه افراط و تفریط ،مناسباتی گرم و ثمربخش را پی ریزی کرد.

بهارحیات است وحیات آفرین،آن گونه كه نسیم بهاری بر روح ها و جان ها می وزد، حیاتی دوباره در كالبدها می دمدو به عبارتی، بهارعلاوه برسر زنده گی ، زنده گی سازنیزهست.

بهاران با طبعیت خنده  کرده

خدا لطف بی حد ارزنده کرده

بیا با هم رویم  دامان  صحرا

لطافت د شتها را زنده کرده.

نوروز یا همان تحول طبیعت وحلول بهار وپایان زمستان درواقع جشن همه بشریت وتمامی انسانهاست كه پیامش گستره‌ای به وسعت هستی است، چرا كه تحول درمسیر زنده گی و رهایی از زمستان و تاریكی برای رسیدن به سعادت و روشنایی هم وظیفه یك انسان است وهم خواسته او، پس هراتفاقی كه انسان را متوجه این موضوع كند نیك وپسندیده است. نوروز، ازجمله اعیادی است که قدامتی دیرین وگستره‌ای وسیع دارد. مردمان مختلف ، ازعهد باستان تابه حال این مراسم را با آداب ورسومی خاص برگزارمی کنند. این سنت حسنه كه با حلول بهارو نو شدن طبیعت همزمان شده آداب و رسوم زیبایی دردل خود دارد، دید و بازدید ازبزرگان وخانواده ها ودستگیری ازفقراومستمندان ازجمله باورها وآداب و رسومی هستند که درسال نودرمیان مردم رایج‌اند.

یکی ازسنت‌های خوب و با ارزش که در ایام نوروز رایج و متداول است، دید وبازدیدهاست که درمیان اقوام و دوستان انجام می‌گیرد ودراین دید وبازدیدها، انسان‌ها ازمشکلات هم آگاه می‌شوند ونوروزوسیله‌ای است که دل‌ها با آن شادمی‌شود، انسان‌ها با یکدیگرارتباط برقرارمی‌کنند... دید وبازدید از خویشان و دوستان و رفع کدورت‌ها از بهترین ارزش‌ها و سنت‌های نوروز است،و روایات اسلامی در این باره بسیار فراوان است تا جایی که در روایات آمده، بابستگان خود دیدار داشته باشید،هرچند در حد نوشاندن آبی باشد، واگر چه با سلامکردن باشد .

زمین وباغ گردیده گل افروز

نواها میرسد از باغ امروز

نوازش میکند جان ودلم را

 سرودگرم بارانهای نوروز

طبیعت زیبا آدمیان را درگذر زنده گی همواره شاداب و جوان نگاه می دارد .
روان رنجور ، در طبیعت سبز دوباره پیوند خواهد زد و به زنده گی خویش ادامه خواهد داد . ارد.

بهار، فصل شكوفتن وزیبایست در بهار- زنده گی تازه آغازمیشودوفصلی رویدن ، جوانه وشکفتن شکوفه ها است.  بهار، فصل زنده شدن است. در این فصل می‌توان با بهار، زنده شد.

نوروز به عنوان یك جشن كه در تاریخ سرزمین ماسابقه چند هزار ساله دارد، تنها مختص به سرزمین فعلى افغانستان نیست و در كشورهاى همسایه نیز این جشن فرخنده را كه در آن طبیعت و انسان بار دیگر بیدار مى شوند، گرامى مى شمارند. اکثرکشورهای آسیایی نوروز را به عنوان بخشى از میراث نیاكان خود گرامى مى دارند.

بهاران  کینه وغم را بشوید

جوانه های خوشبختی بروید

بگوشی تک تک هم میهنانم

پیام  لطف  خدا  را  بگوید

به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش .  بارش باران کپش زنده گی و مهربانی است . ارد

چه افسانه زیبایی، زیباتر از واقعیت! راستی مگر هر کس احساس نمی‌کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلما بهار نخستین فصل سال و نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلما اولین روز بهار، سبزه‌ها روییدن آغاز کرده‌اند و رودها رفتن و شکوفه‌ها سرزدن و جوانه‌ها شکفتن واین هیاهورانوروزنام گذاشتن.

رسید بهار و آمد نوبهاری

شکفته لاله ها درمرغزاری

نوازش مینماید جان وتن را

صدای چشمه ها بابیقراری.

نویسنده یی میگوید: ( ... نوروز واقعی زمانی است كه، دوستی ویگرنگی بردل‏ها حاكم و بر حالات و رفتار انسان‏ها متجلی شود،‌ وگرنه تفاوتی میان ایام سال وجود نخواهد داشت...)  نوروز رستاخیز است رستاخیزطبعیت، جوانه ها ، شکفتن وبارورشدن وآغازنووزنده گی نو. نوروز زمانی تجلی  واقعی میابد كه، دل‏ ها شكوفه كنند،  آسمان دل‏ه ا صاف و آفتابی شود،  دل‏ه ا باز شده از دلتنگی خلاصی یابند، دل‏ ها پاك و مطهر شوند، بذراحترام به انسان وهمگامی وهمیاری در دل ‏ها سبز شود، گل نسترن و شقایق در دل‏ ها بروید، دل‏ ها از هجوم کوله بارکینه ونفرت رهایی یابند، دل‏ ها ازوسعت اندوه زنده گی كه پهنایش به اندازه یك دنیا است، نجات پیدا كنند؛ هیچ دلی تنها نباشد.

بهار وسال  نو چه  د لنشین  شد

گل وبلبل به بوستان همنشین شد

رویم  فصل بهار و روز نو روز

وطن یکسرچوفردوسی برین شد.

میگویند: هیچ درختی دلش برای برگهای زرد پارسال تنگ نمی شود، مگراینكه قدرت جوانه زدن را از او گرفته باشند!

عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است، عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است. عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زنده گی است، عمیق ترین درد زنده گی مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست.

بهارآمد گذ شته رابشوید

نوا و نغمه  نو را بگوید

به قلب مردمان میهن ما

نها لی آرزومندی بروید.

دانشمندی میفرماید: سه چیزدرزنده گی هیچگاه بازنمی گردند: زمان، کلمات و موقعیت ها .  سه چیز در زنده گی هیچگاه نباید از دست بروند: آرامش، امید و صداقت. سه چیز در زنده گی هیچگاه قطعی نیستند: رویا ها ، موفقیت و شانس . سه چیز در زنده گی از با ارزش ترین ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان .

پنجره را بازکنیم . بوی هوای صبحدم می آید . بوی گل اقاقیا ، بوی شکوفه های بهاری بوی عشق می آید. بوی خوش زنده گی ، بوی آزادی ، صبح وشفق ، بیداری ، روشنایی ترنم شادی پرنده گان می آید ،عشق به وطن ومردم میهن ،عشق به پدرومادر، عشق به خانواده عشق به زن وفرزند .

بهاران  رنگها  داده چمن را

شقایق  وگلهای  نسترن  را

به غربت بوکردم لاله ها را

مگریاد آورد  بویی وطن را

بهارونوروزرا با بزرگان وافتخارآفرینان زبان وادبیات پارسی جشن بگریم.

چگونگی نام گرفتن روزهای آغازین فصل بهاربه نوروز را می توان دراشعار فردوسی یافت.

شاید پس ازفردوسی همه سراینده گان وشاعران، به این تغییرو دگرگونی توجه ویژه نموده اند وهر کدام مطابق زمینه فکری خود در وصف نوروز، بهار، چمن، گلستان و شکوفه، با نازک خیالی شعرسروده اند.

رودکی سمرقندی پدر شعر پارسی دری که به سرودن اشعاردلپذیر، مشهور واکثرابیات واشعار به جا مانده از وی در حوزه ادبیات توصیفی است، چنان به توصیف بهارپرداخته است که ازواژه واژه ابیاتش می توان نغمه پرنده گان، غرش ابرها، ریزش باران و حرکت جویباران را شنید:

 

آمـد بـهار خـرم بـا رنـگ و بوی طیب              بـا صـد هـزار نـزهــت و آرایـش عجیب

چـرخ بـزرگوار یـکی لـشکـری بـکرد              لـشـکــرش ابـر تــیره و بـاد صبــا نــقیب

آن ابر بین که گرید چو مرد سوگوار               وآن رعد بین که نـالد چون عاشق کئیب

خورشید زابرتیره دهد روی گاه گاه              چونان حصاری ای که گذر دارد از رقیب

بـاران مـشک بـوی بـبارد نـــو بـه نـو             وز بــرف بـرکــشیــد یـکی حـله قـصیب

رودکی بهار را به سپاهی تشبیه کرده است که رویدادهای طبیعی، هر کدام در این سپاه وظیفه ی برعهده دارند؛ ابرهای تیره به منزله سپاهیان و باد صبا، نقیب وفرمانده لشکراست و برق آسمان به عنوان نفاط یا کسی است که ظرف های مشتعل از نفت را به کشتی یا سپاه دشمن می اندازد.

خاقانی دیگرشاعربلند آوازه در بیتی، آمدن صبح وپرتو افشانی خورشید برکوهساران را چنین توصیف می کند:

شب چاه بیژن بسته سر، مشرق گشاده زال زر           خون سیاووشان نگر بر خاک و خارا ریخته

او خورشید مشرق را به زال زر تشبیه کرده است که ناجی بیژن از چاه آراسیاب است که به شب تشبیه شده و سرخی حاصل از پرتو افشانی خورشید را نیز به خون سیاووش شبیه دانسته است که بر کوه و صحرا پاشیده و به این ترتیب تابلویی شگرف از رفتن شب و آمدن صبح به تصویر کشیده است.

فرخی سیستانی نیز همچون خاقانی در توصیف آسمان ابری، این چنین سروده است:

تو گفتی گرد زنگار است بر آیینه چینی                     تو گوی موی سنجاب است بر پیروزه گون دیبا

فرخی در مصرع اول از لایه ای از رنگ زده گی سخن گفته است که برسطح آیینه نشسته و در مصرع دوم از موی خاکستری سنجاب سخن گفته است که به حریری پیروزه گون افتاده و این چنین، آسمان گاه سرخ و گاه خاکستری آماده بارش در بهار را توصیف کرده است.

منوچهری دامغانی درباره بهار این چنین سروده است:

آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز              کامگار، کار گیتی تازه از سرگیر باز

پس از ورود تصوف وعرفان به شعر پارسی، رویکرد مفهوم بهار نیزهمچون بسیاری از واژه ها در ذهن و زبان بزرگان ادب ما دچار تغییر و تحول شد. در آثار این دوره، بهار قرین تحول درونی و انفسی انسان است و شاعران نیز آن را دستاویزی برای تحولی درونی قرار داده اند.

مولانا در ابیاتی سروده است:

در بهاران کی شود سرسبز سنگ               خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ

سال ها تـو سنـگ بودی دلخراش                آزمـون را یـک زمـانی خـاک بـاش.

مولانا دراین دوبیت روش تمثیل را در پیش گرفته است واین چنین بیان می کند که در بهار که فصل رویش و شکفتن است .  ازحافظ می خوانیم:

به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم                بهار توبه شکن می رسد، چه چاره کنم.

مولوی دراین ابیات به وجه زنده گی پس ازمرگ که در بهار نهفته است، اشاره کرده است.

در بهاران کی شود سرسبز سنگ               خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ

سال ها تـوسنـگ بودی دلخراش                آزمـون را یـک زمـانی خـاک بـاش

درحقیقت بهار، فصلی است که هرانسانی، به خصوص انسان فرهیخته واندیشمند را به تفکر و تأمل در زیبایی های طبیعت، تازه شدن و نفس کشیدن زمین ودگرگون شدن حیات وا می دارد.

سعدی بهار را چنین بیان می کند:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار       خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار.

خیام دراین رباعی دل انگیز هم خوش بودن و لذت راچنین سروده است:

ابـرآمـد وباز برسرسبزه گریست                بـی باده گـلرنگ نـمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست             تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟.

 

حلول سال ۱۳۹۴ خورشیدی را برای  افغانان عزیزم پرمیمنت و  متبرک خواسته، سال توام با صحت و سلامتی ، خوشی های فراوان  و موفقیت های هرچه بیشتر برای فرد فرد شان آرزو

سروده بهاریه، به عنوان هدیه خدمت شان تقدیم است.

بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۲ـ ۱۸۰۳

 نـوبـهــار

 شد نوبهار دشت و دمن لاله زار شد

شوری هــزار برســـرهرشاخسار شد

روح مسیح به همــــره باد صبا د مید

جان دیگر گرفت جهان خوشگوار شد

فرش زمـــــردین به دامــــــان کهسار

جلوه نمــــای زینـــت فصل بهار شد

خنـــــدیــد گل زرایحه شـاد در چمن

هر بیشه از لطــــافت آن گلعذار شد

اسباب کارو جنبش وپیشرفت واعتلا

بر دامــــــن بهار همـــه سازگار شد

چرخ فلک نمود بقــا است و کارزار

صاحب نظربه شیوه عقل استوارشد

ای باغبان سلامت گل درصفــــــای تست

ازغفلــــــت مـــــــدام چمــن خاره زارشد

بگذارحدیث خواب چه وامـــــاندهء به جا

غفلـــــت سرای تیره زاوهام تارشد

غافل مشــــو بری بیــامیز با زمان

با نو بهـــــار جنبش نــو اختیار شد

(ف. بری )

بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۳ـ ۱۸۰۳

 

جشن نوروز ستایش برانگیز

 

داکتر حمیدالله مفید

کارشناس امور فرهنگی حزب مردم افغانستان

 

واژه نوروز را آریایی های باستانی به گونه ای «ناوه سردا» می خواندند در زبان فارسی میانه به گونه ای« نوگ روژ » آمده است ، در زبان اوستایی به گونه ای «نوکه روکه» گمان برده می شود.در دوران خوارزمشاهیان وسغدیان نوروز را «نوسارد ونوسارجی » می گفته اند .سپس در دوره های پسین به گونه ای نوروج ونوروز به کار رفته است.

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز

زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

                          (منوچهری)

همه ساله بخت تو پیروز باد

همه روز گار تو نوروز باد

                   (فردوسی)

 

جشن نوروز از کهنترین ومهمترین رسم آریایی است ، که در میان اقوام وتبار های گوناگون فلات بزرگی با گسترده گی  وشادمانی بر پا می گردد.گسترده گی این جشن در سرزمین های افغانستان ، ایران ، تاجکستان ، ترکمنستان ، اذربایجان ، ارمنستان ، بخش های از سوریه ، ترکیه وعراق از فراگیر بودن آن حکایت دارد.

در واقع پس از رسیدن بهار و پایان فصل سرد سرمای زمستان گیتی رنگ تازه  می گیرد، و جهان به سوی زایش وپایش به پیش می رود.

نوروز خجسته با ریشه های ژرفش در گهنامه یا تاریخ کشور ما پیشینگی نزدیک به هفت هزار ساله دارد.به تلاش داکتر لویی دوپری امریکایی باستان شناس که در فرایند کاوش وپویشش  در روستای آق کپرک جنوب شهر مزار شریف کنار دریایی بلخ هویدا گردید. آثاری شامل آیینه برنجی ، دست بند ، افزار جنگی ، قیزه اسپ ونگین لاجوردی بدست آمد ، که عمر آنها میان ۷ تا ۱۰ هزار سال می رسد.بیانگر برپایی مراسم نوروز در این خته است

دراین سرزمین انسان با دستآورد هایش پیشینگی بسیار باستانی دارد و از همان زمانه ها سال نو ونوروز را می شناخته اند وآمدن بهار را در روز نوروز جشن می گرفتند.

نام نوروز در شاهنامه فردوسی ، تاریخ طبری وآثار الباقیه ابوریحان البیرونی چندین بار آمده است.

فردوسی به این باور است ، که آغاز شهریاری کیومرث نخستین انسان آریایی در برج حمل  واول نوروز بوده است:

چنین گفت کایین تخت وکلاه

کیومرث آورد واو بود شاه

که آمد به برج حمل آفتاب

جهان گشت با فر وآیین وآب

کیومرث شد بر جهان کدخدای

نخستین به کوه اندرون ساخت جای

فردوسی همچنان پادشاهی جمشید پیشدادی را به روز نوروز در روز هرمزد از ماه حمل یا فروردین می داند:

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته بر او شاه فرمانروا

به جمشید گوهر افشاندند

مر آن روز را نوروز خواندند

به نوروز تو شاه گیتی فروز

بر آن تخت بنشست فیروز روز

پژوهشگران و نوروز نگران به این باور هستند ، که نوروز هزارها سال پیش از پیدایش زردشت ودیگر دین های آریایی وجود داشته ومردم این سرزمین آن را می شناخته اند.

پس از پیدایش دین اسلام و رسیدن آن به سرزمین های آریایی ، جشن نوروز رنگ دینی واسلامی به خود گرفت .

روایت می کنند :دردوران پیامبر اسلام  هنگامی که طبق شیرنی نوروز را برای شان آورند ، پرسیدند چیست؟ گفتند ،طبق شیرنی نوروز است ، فرمودند ، نوروز جشن  مجوس هاست ، که بالای یکدیگر آب می اندازند وطبعیت را دوباره زنده می سازند.سپس تناول فرمودند.

به گفتاورد برهان القاطع :« خدای تعالی در روز نوروز عالم را آفرید ، وهر هفت کوکب در اوج تدویر بودند واوجات همه در نقطه اول حمل بود ، در این روز ایزد یا خدا آدم علیه السلام را نیز خلق کرد.»

گویند حضرت علی علیه السلام در روز نورروز خلیفه مسلمین شد.

از اینرو نوروز پس از رسیدن اسلام که در آغاز آن را جشن مجوسی می دانستند، دوباره رونق گرفت وبرپا شد.

گفته می شود ، که عرب ها پایتخت یزدگرد سوم پادشاه ساسانی را در روز نوروز فتح کردند.

در آغاز خلیفه های مسلمین مالیات عظیمی به خاطر برپایی  نوروز وضع کردند.

به گفتاورد تاریخ طبری المعتضد خلیفه ی عباسی مردم بغداد را از برافروختن آتش وپاشیدن آب به روی عابران بر حذر داشت مگر پس از نگرانی از آشوب مردم فرمان خود را پس گرفت .

عباسیان گاهی برای پذیرش هدایای مردم در روز نوروز استقبال  می کردند، با روی کار آمدن سلسله طاهریان ، سامانیان وصفاریان جشن نوروز با گسترده گی بیشتری برگزار می شد.در این دوره ها با فرارسیدن نوروز شاعران در بار در ستایش نوروز شعر می سرایدندوبه شاه پیشکش می کرند ، بیهقی از شکوه مراسم نوروز در دربارغزنویان نوشته است .شاعرانی چون : فرخی سیستانی ، منوچهری دامغانی ، ومسعود سعد سلمان در ستایش نوروز شعر های سروده اند.

در دوره ای سلجوقیان ، به دستور جلال الدین ملک شاه سلجوقی برخی از ستاره شناسان به منظور بهتر سازی ، گهشماری اغاز سال را در روز یکم نوروز (یعنی ورود افتاب به برج حمل) قرار دادند ، بر اساس این گهشماری که به تقویم جلالی شناسایی شده است وبه نام سال هجری خورشیدی یاد می شود ، تقویم جدید وضع گردید ، که تا ایدون کما کان به کار می رود.

در افغانستان نوروز در همه دوره ها با جشن  ومیله دهقان بر پا گردیده است.

آیین نوروز از خانه تکانی آغاز می یابد، وخانواده ها به پیشواز نوروز هفت میوه تر می کنند، در روز نوروز ماهی ، جلبی وسبزی می پزند . در روز نوروز مراسم میله گل سرخ وبرافراشتن ژنده آرامگاه علی در مزار شریف که پیشینگی آن به دوران شیبانیان می رسد، آغاز می یابد. در این روز از همان زمانه های پیشین  مردم لباس جدید و نو می پوشند. مراسم میله سخی ، میله شاه شهید، میله شهدای صالحین  در شهر کابل در همین روز نوروز برپا می گردد.

نوروز یک جشن بسیار باستانی اریایی است وبه همه  تبار ها واقوام کشور تعلق دارد، در ولایات گوناگون جشن نوروز را بر پا می دارند. در شهر گردیز  وشهر خوست مردم در تپه متون بابا میله نوروز را بر پا می دارند . در شهر های هرات ، بامیان ، بدخشان ، نورستان مردم با این جشن سرور وشادی می کنند.

این جشن از گیرو دار تاریخ به سلامتی سر بدر برده است ، طالبان با خرافه گرایی که داشتند ، تلاش کردند ، تا این جشن را در میان مردم حرام بپندارند ، مگر مردم به این تحریف های خود ساخته وخود بافته آنها اعتنا نکردند و آن را برپا داشتند.

پس از سقوط طالبان جشن نوروز با گسترده گی وشکوه ویژه ای دوباره در سراسر کشور بر پا می گردد.

ایدون برخی چهره های تبار گرا و اسلامیست ها ی تنگنظر با ارایه دلایل ناسوده وخود ساخته  پس از یکهزار وچهارصد سال با اختراعات جدید ، می خواهند تا جشن نوروز را حرام بپندارند، مگر مردم هوشیار افغانستان فریب این تحریف های دینی واسناد جعلکاری شده ای آنها را نمی پذیرند وبا مراجعه به تاریخ یکبار دیگر جشن نوروز باستانی را در سال جدید  با شکوه وافتخار بزرگی بر پا خواهند داشت.

 بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۱ـ ۱۸۰۳