تیشه داعش بر ریشه بین‌النهرین

گروه تروریستی «داعش» هر‌روز پرده جدیدی از نمایشات انزجارآور خود را به صحنه می‌آورند و بعد از مدل‌های شقاوت ‌آمیز از سر بریدن و زنده درقفس‌سوزاندن گروگان‌ها، تخریب اماکن مذهبی مسیحیان، ایزدیان، صوفیان و شیعیان در کنار به غنیمت‌گرفتن زنان اقلیت‌های قومی-‌ مذهبی برای بهره‌ برداری جنسی، کنیزی و فروش در بازارهای تازه احیا‌شده برده‌ فروشی، هم‌ اکنون با حمله ارتش عراق و شبه نظامیان متحد دولت به ولایت صلاح‌ الدین، این گروه انتقام از تاریخ را در دستور کار خود قرار داده است.

رسانه‌های خبری ویدیویی را منتشر کردند که نشان می ‌دهد عناصر گروه تروریستی داعش در حال تخریب موزه موصل انهدام آثار تاریخی در موزه موصل و تخریب شهرهای باستانی «نمرود» و «هترا» که قدمت تاریخی آنان به دوران آشور و اشکانیان می ‌رسد، هر‌چند تیشه ‌ای‌ بر‌‌ریشه تاریخ باستان عراق تلقی می‌شود، اما در نوع خود یک برگ دیگر از جنایت علیه بشریت است.

داعش قبل از این هم با قاچاق اشیا و مجسمه‌ های موزه‌ های این کشور هم زمان یک ‌سیاست دوسویه کسب درآمد و به تاراج‌ دادن آثار گران ‎قدر عراق برای تهی‌کردن این کشور، از تاریخ باستان خود را در دستورکار قرار داده بود. این سبعیت فرهنگی کاملا هم‌ سو با سبعیت انسانی این گروه تروریست بنیادگرا است که در یک بازتعریف تاریخی سعی می‌کند هویت تاریخی قلمرو تحت‌تصرف خویش را کاملا دگرگون کرده و هر‌چه را که با دوران صدراسلام مغایرت دارد، نابود کند. برای بنیادگرایان داعش اصولا تاریخ از سده‌ پنجم‌ میلادی شروع می‌شود و شهود قبل از آن هیچ مشروعیت تاریخی و فرهنگی ندارد. این تلقی از تاریخ کاملا منطبق ‌با اعتقادات و منویات این گروه عصر حجری است و از قبل نیز قابل ‌پیش‌بینی بود تا شاید گواهی باشد بر محاسبات اشتباه ملی‌ گرایان عرب سنی که با اتحاد با تروریسم بنیادگرای داعش می‌ پنداشتند که این هم‌ پیمانی می‌ تواند توازن قدرت در عراق را به‌ نفع آنان تغییر دهد. از‌آنجا‌ که تاریخ آیینه تمام نمای هویت فرهنگی‌‌- اجتماعی یک‌ ملت است، هرگونه دست ‌درازی به این آثار و ارزش‌ها می‌ تواند اقدامی برای تهی ‌سازی و سلب هویت تاریخی از یکی از کهن‌ ترین ملت‌ها و تمدن‌های باستانی تلقی شود. هر‌چند در جریان هرجنگ و منازعه بزرگی بسیاری از زیستگاه‌ های انسانی و اماکن باستانی مورد هجوم و تخریب واقع می‌ شود، اما داستان انهدام موزه موصل و شهرهای باستانی نمرود و هترا بی‌ شک قاعده‌ ای فراتر از این نرم معمول را نماینده گی می‌کند. سیاست انهدام اماکن و آثار باستانی عراق توسط داعش کاملا آگاهانه و در راستای یک اندیشه واپس‌ گرایانه اعمال می شود که قصد دارد با انهدام میراث چند‌هزار‌ساله بین‌ النهرین یک‌ تاریخ جعلی و خود خواسته را برجای آن قرار دهد. جدا از سیاست فرهنگی و اعتقادی داعش که مبتنی بر یک‌ چارچوب ارتجاعی و بازگشت به دوران جاهلیت عرب است، این گروه به ‌طور زیرکانه یک هدف دیگر را درخصوص در پیش‌ گرفتن انهدام تاریخ باستان عراق دنبال می‌کند.


همواره در کشورهای کهن که سوابق تاریخی آنان یکی از ارکان اصلی حفظ وحدت ملی و هویت متحد در یک جامعه چند ‌فرهنگی، چند‌ مذهبی و چند ‌نژادی است و معمولا این نقش در میراث فرهنگی آن نمود عینی پیدا می‌کند، هجوم به این میراث می‌تواند ریشه‌ ها و بندهای این وحدت ملی را از هم بگسلد. به عکس تصور بسیاری از تحلیل گران، داعش قصد تصرف تمام عراق را ندارد و آنان به آن میزان از پراگماتیسم سیاسی برخوردارند که می‌ دانند هرگز توان حکمرانی بر ولایت‌های کردنشین و شیعه ‌نشین این کشور را نخواهند داشت. به‌همین ‌دلیل داعش سیاست انهدام وحدت ملی و تفکیک سرزمینی بر‌اساس مرزهای مذهبی را در درون عراق و دیگر کشورهای منطقه از جمله سوریه دنبال می‌کند. اصولا اتوپیای جهانی و خاورمیانه جدیدی که داعش به‌ دنبال آن است ابتدا بر اصل شکل‌ بخشی به یک‌ جغرافیای سیاسی بر‌اساس همین مرزبندی‌ های مذهبی استوار است در مرحله بعدی بر‌اساس تصرف سرزمین‌ های غیراسلامی در ورای این مرزهای مقدس را هدف قرار می‌دهد. داعش هم اکنون در مرحله اول پیاده‌ سازی طرح خود است و به‌همین‌دلیل اولویت اصلی آنان در این مرحله تفکیک سرزمینی و تغییر در مرزهای بین‌المللی کنونی طبق این الگو است. به‌همین ‌دلیل انهدام میراث‌ تاریخی عراق که هم اینک به یک‌ رویه معمول تبدیل شده است، بیش از آنچه مربوط به قاعده « زمین سوخته » در وضعیت شکست باشد ریشه در یک ‌تفکر سیستماتیک و اعتقادی برای تحقق اهداف بنیادین حکمرانی خلافت اسلامی در منطقه خواهد داشت. از‌آنجا‌ که میراث تمدن باستانی بین‌ النهرین بسیار فراتر از عراق به تمامی منطقه و حتا تاریخ بشریت تعلق دارد، هرگونه بی‌ تفاوتی کشورهای منطقه و جامعه بین‌المللی نسبت‌ به آنچه هم ‌اکنون در این کشور می ‌گذرد، یک ‌اشتباه بزرگ و غیرقابل‌ جبران خواهد بود.

روزنامه «شرق»

 بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۱۵۰۳

کارد قصابی افغانستان درگلوی تلویزیون نوروز

 

داکترحمیدالله مفید

داکتر فروید راوانشناس نامور در کورس های سیاسی که در کشور المان به راه می انداخت ، از هر شاگرد کورس فی ساعت مبلغ یک هزار مارک دریافت می کرد . در این کورس ها به یک نگاه به دیده ای ژرف نگریسته می شد. داکتر  فروید، بر این باور بود : رسانش وتبلیغ به منظور تغییر ذهنیت یا نگاه یک جامعه یا همبودگاه  نقش ویژه وبسزای دارد. او  به این دیدگاه پافشاری می کرد ، که به خاطر ته نشین شدن یک اندیشه ، دیدگاه ویا هدف باید، آنقدر تبلیغ کرد ، تا مردم با آن  خویگری یا عادت کنند. او نقش رسانه های گروهی را در تغییر افکار ونگاه همبود گاه وجامعه بسیار موثر می دانست ، از دیدگاه همین روانشناس اجتماعی یا همبودگاهی  است ، که امروز نقش رسانه ها را انقلاب خاکستری می دانند. در کشور المان تلویزون ها و رسانه های چاپی ذهن همبودگاه یا جامعه را تعیین می کند ، آنها با سروی های خود ساخته ای شان به مردم می فهمانند ، که در انتخابات یا گزینگاه کدام حزب برنده می شود وتلقین می کنند تا مردم به همان حزب رای بدهند.تا ایدون واقع نشده است ، که خلاف پیشبینی آنها تغییر بسیار جدی در پیروزی حزب ها سیاسی المان به میان آمده باشد. امروز در المان نقش تلویزیون های و رسانه های چاپی آنقدر تعیین کننده است ، که اگر بنویسند ، که شیر سیاه است ، هشتاد در صد مردم با آنکه می دانند ، شیر سپید است ، با اعتماد کور کورانه ای که  به رسانه ها دارند، به این باور می شوند ، که شیر سیاه است .

در این کشور مردم از هیچ رویداد آگاه نمی شوند ، مگر اینکه رسانه های المانی آنها را در خورد مردم بدهد. اگر رسانه ها تایید کردن ، مردم تایید می کنند و اگر رسانه ها منکوب کردند ، مردم نیز آن را منکوب می نمایند. 

نقش  رادیو وتلویزیون بی بی سی در تغییر افکار مردم ایران ، افغانستان وتاجکستان به مثابه یگانه تلویزیون و رادیویی منحصر به فرد بسیار تعیین کننده است .

نگاه به زمینه ها ایجاد تلویزیون نوروز

با دریغ مردم کشور های ایران ، افغانستان وتاجکستان نسبت پخش اخبار دروغین ، یک جانبه  وتبلیغی تلویزیون های  بی بی سی ، الجزیره واشنای امریکا و رادیو های یکسو و یکجانبه  آزادی ، صدای مسکو  ودیگران درهاله ای از گمراهی قرار می گیرند ، آنچه در این کشور ها روی می دهد ، تحت تآثیر فلتر سیاسی  دستگاه های جاسوسی  تغییر پذیرفته ودر خورد مردم داده می شود. جعل واقعیت ها وتغییر رویداد ها موجب شده است تا مردم از واقعیت های اساسی با خبر نشده وحقایق را از چشم دست اندرکاران شبکه های تلویزیونی مغرض بنگرند ، در زبان فارسی ضرب المثلی وجود  دارد، که هیچ پشک یا گربه ای موش را از برای خدا شکار نمی کند. رسانه های غربی به هیج روی به خاطر رشد آگهی مردم این کشور ها سرمایه گذاری نمی کنند.  تلاش آنها این است ، تا همه رویداد های جهان وآنچه در این کشور ها رُخ می دهد ، باید از زبان آنها با تحریف نیرنگانه سیاسی داده شود.از اینرو در گام نخست فرهنگیان وسیاسیون کشور های افغانستان ، ایران و تاجکستان تصمیم گرفتند ، تا شبکه تلویزیون منطقه یی را به زبان فارسی به منظور درستکاری حقایق ورشد خدمات واقعی رسانه یی پی ریزی نمایند .

بر بنیاد این دیدگاه در ماه اسد سال ۱۳۸۵خورشیدی برابر به سپتامبر سال ۲۰۰۶ ترسایی بر بنیاد پیشنهاد همسو ومشترک کشور های افغانستان ، ایران وتاجکستان قرار بر آن شد، تا تلویزیون مشترک  فارسی زبانان به نام نوروز پی ریزی شود ، دو سال پس بر بنیاد توافق کلی رییسان جمهوران کشور های افغانستان ، ایران وتاجکستان ودستینه اسناد مربوط توسط وزیران خارجه سه کشور که در فرایند آن تلویزیون مشترک برای پوشش مسایل مربوط به حوزه ای کشور های فارسی زبان در تاجکستان به راه افتد، گروه کاری  در تیر ماه  (  )سال ۱۳۸۷در شهر دوشنبه  کشور تاجکستان ایجاد گردید .

گروه کاری پس از ارزیابی آیین نامه ایجاد تلویزیون را تایید وچنین فیصله کردند. تا :

‫۱- کشور افغانستان مسایل مربوط به ماهواره  وانترنیتی آن را پیگیری وحل نماید.

‫۲- کشور ایران مسایل مربوط به تجهیزات آن را سازماندهی نماید.

۳- کشور تاجکستان مسایل مربوط به محل وساختمان آن را تدارک وکار سازی نماید.

کشور ایران تمام تجهیزات ونیازمندی های تخنیکی این تلویزین را  به کشور تاجکستان انتقال ونصب نمودند.

کشور تاجکستان جای مناسبی را به این منظور  تخصیص وساختمان آن را اعمار و برای بهره برداری آماده ساخته است .

مگر از جانب افغانستان تا ایدون  نه  نسبت مشکلات تخنیکی بلکه بنا بر بدبینی که نسبت به نام فارسی ونوروز در داخل ژریم کرزی و رژیم موجود نیز وجود  دارد، هیچ کاری صورت نگرفته و از وصل این تلویزیون با شبکه ماهواره ای ممانعت بعمل آمده است.

نیکویی های پروژه تلویزیون نوروز:

با به راه اندازی این طرح  این امکانات فراهم خواهد شد:

افزایش همگرایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورهای فارسی زبان .

کاهش واگرایی های گذشته بین سه کشور هم زبان.

افزایش همکاریهای راهبردی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سه کشور  .

کمک به شناخت بیشتر مردم سه کشور از هم و تقویت احساس یکی بودن بیشتر میان مردم این سه کشور با تاکید بر ریشه های یکسان تاریخی ، فرهنگی ، نژادی و زبانی .

گسترش و تقویت زبان فارسی کاربردی میان سه کشور، رفع معضل جداییهای زبانی میان مردم سه کشور و تقویت جایگاه زبان فارسی به عنوان یک زبانی فراملی و بین المللی و کمک به طرحهایی مانند تشکیل فرهنگستان مشترک زبان فارسی و دسترسی به زبان معیاری از دیگر حسن های این شبکه بیان شده است.

مقابله با شبکه هایی همانند بی بی سی فارسی، تلویزیون آشنا ، تلویزیون روسیه رو  که اغلب  کشورهای فارسی زبان را هدف قرارمی دهند.

 تقویت همکاریهای رسانه ای بین سه کشور و انتقال تجارب  از دیگر فواید راه اندازی چنین شبکه  است.

با وجود فواید بیان شده در باره طرح راه اندازی تلویزیون مشترک کشورهای فارسی زبان، این ایده از ابتدا مخالفان سر سختی نیز داشته است.

چرا در افغانستان با این پروژه مخالفت صورت می گیرد:

یکم: سوتفاهم ویا نادرست دانی که در اینمورد وجود دارد:  برخی از هموطنان غیر فارسی زبان کشور افغانستان به این باور هستند ، که شاید ، این تلویزیون به واژه های مروج وکاربردی در افغانستان رویکرد ننماید وتلاش صورت گیرد ، تا واژه های کاربردی ایرانی در خورد مردم افغانستان داده شود. از اینرو با حس بدبینی که نسبت به زبان فارسی دارند وتلاشهای آنها در زمینه گسترش وسراسری ساختن واژه های زبان پشتو به جای واژه های زبان فارسی  موجب شده است ، تا در برابر این پروژه قرار بگیرند وآن را بایکوت یا بندش نمایند.

این دیدگاه به هیچروی درست نیست ، زیرا:

بدون شک وتردید ، در تلویزیون  نوروز به واژه های کاربردی زبان اداری  وگفتاری مردم افغانستان، ایران وتاجکستان  باید  رویکرد صورت گیرد. امروز واژه های که در نظام اداری کشور افغانستان کاربرد دارند ، مانند: پوهنتون در پهلوی دانشگاه ، سارنوالی در پهلوی دادستان ، محکمه در پهلوی دادگاه ، القاب ارتشی یا اردوی کشور چون: بریدمن ، تورن ، تا سترجنرال در پهلوی افسر. سرهنگ ، ارتشبد وغیره ، ولسی جرگه در پهلوی مجلس نماینده گان ، مشرانو جرگه در پهلوی مجلس عیان  وهزارها واژه دیگر چون : افگارشدن  درپهلوی زخم برداشتن وغیره باید ، در این تلویزیون بکار روند ، این مساله موجب می شود ، تا واژه های کاربردی اداری وگفتاری مردم افغانستان ، که ایدون تنها در داخل کشور به کار می روند و برای مردم افغانستان  قابل فهم ودانستن هستند ، برای مردم ایران وتاجکستان نیز روشن وقابل دانستن گردند. این مساله نه تنها موجب رشد وسراسری شدن واژه های پشتو کاربردی  در افغانستان می گردد، بلکه موجب می شود ، تا دشواری های که ایرانی ها وتاجکستانی ها در دانستن متن های کاربردی اداری کشور دارند ، به مرور زمان مرفوع گردد.

از دید این قلم ، ایجاد شبکه تلویزونی نوروز نه تنها موجب به حاشیه راندن واژه های ناب زبان پشتو از زبان اداری کشور نخواهد شد ، بلکه موجب همه گیر وسراسری در کشور های تاجکستان و ایران نیز خواهد گردید.

از سوی دیگر نام این تلویزیون به در خواست  افغانستان نوروز گذاشته شده است ، زیرا ایرانی ها نوروز باستانی را عید سال نو می گویند  مردم افغانستان و تاجکستان نوروز باستانی  را، نوروز باستانی می گویند.

دوم: تفاوت های نظام های سیاسی ونگاه بر مسایل از این  دیدگاه

ساختار نظام های موجود ، ارزش های فرهنگی وقوانین  سیاسی  کشور های افغانستان وتاجکستان نزدیک وبا هم همگون می نمایند، مگر ساختار رژیم سیاسی کشور ایران اسلامی شیعه  با آنها تفاوت دارد. مگر به هیچروی این تلویزیون یک تلویزیون دین گرا نخواهد بود ، این مساله در آیین نامه این تلویزیون به صراحت بیان شده است ، که این تلویزیون زیادتر به رویداد های جهان وکشور های ایران ، تاجکستان وافغانستان با نگرش واقعی خواهند پرداخت . این تشویش نیز سوده و باهوده نیست.

مخالفت روسیه  وازبکستان با این پروژه:

روسیه از جمله مخالفان سرسخت این پروژه به شمار می رود . این کشور ایجاد  شبکه تلویزیونی  نوروز را عاملی برای کاهش دایره نفوذ و تاثیر زبان روسی در منطقه تاجکستان و فارسی زبانان ازبکستان می داند. ازبکستان نیز از جمله مخالفان این شبکه است ، زیرا : نزدیک به ۵۰ در صد نفوس سی میلیونی ازبکستان را فارسی زبانان وتاجکان تشکیل می دهد، مردم مناطق : بخارا ، سمرقند،خیوه ، قوقند اغلب فارسی زبان اند ، از اینرو ازبکستان چنین می انگارد ، که این شبکه به نفع این کشور نخواهد بود.

این دیدگاه نیز قبل ازوقت ونادرست است ، زیرا همین اکنون هزار ها واژه زبان روسی وازبکی  در زبان اداری  تاجکستان به کار می رود ، که با به کار گیری آنها در شبکه تلویزیون نوروز در پهلوی واژه های فارسی ، به گسترده گی این واژه ها کمک خواهد کرد. در حالی که اموزش زبان وتکلم به یک زبان حق مسلم مردم ازبکستان وبه ویژه فارسی زبانان انکشور است ، مخالفت روسیه وازبکستان  غیر دموکراتیک وغیر انسانی خواهد بود.

نقش استخبارات انگلیس در این زمینه:

انگلستان که از ده ها سال با پخش رادیو و تلویزیون بی بی سی ذهن و روان مردم کشور های تاجکستان ، افغانستان وایران را تسخیر نموده ودر اختیار دارد ، نمی خواهد تا اعتبار رسانه یی اش کاهش یابد ، از اینرو با استفاده از شبکه های اجنتوری واستخباراتی  تلاش می کند ، تا حس بد بینی نسبت به این پروژه را در میان پشتون های افغانستان وبه ویژه احزاب ناسیونالیستی کشور  تقویه  نماید.

چی باید کردتااینشبکه رسانه یی تلویزیون نوروز به بهره برداری برسد:

اگر افغانستان به این شبکه نپیوندد. فکر می شود ، که کشور های ایران وتاجکستان این شبکه را بدون اشتراک افغانستان فعال خواهند ساخت ، پخش این شبکه بدون اشتراک افغانستان ، به این معنی خواهد بود ، که افغانستان و به ویژه واژه های ناب زبان پشتوی اداری کشور از رشد و رونق وبه کارگیری از این شبکه محروم خواهد گردید، این تلویزیون فعال خواهد شد و در افغانستان فارسی زبانان کشور آن را با دل وجان خواهند شنید ، در آنجا فرهنگستان زبان فارسی ایجاد خواهد شد، مگر افغانستان از آن بی بهره خواهند ماند و آنگاه  ناسیونالیست های تنگ نظر وسرخورده حق هیچ نوع شکایتی را در مورد زدودن واژه های کاربردی اداری  پشتوی کشور  از این شبکه نخواهند داشت.

گمارش چند زبانشناس ورزیده افغان   وکارشناسان ورزیده در این پروژه که صلاحیت پاسداری علمی از زبان اداری وفرهنگی کاربردی افغانستان را داشته باشد. یک کار درست و ارزشمندی خواهد بود.

رفتن از این پروژه و از این شبکه رسانه یی به نفع فرهنگ کشور نیست ونباید تا به گمان شوونیست های تنگ نظر آن را مردود شمرد .

 بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۱۳۰۳

 

 

 

 

هشت مارچ روز تجدید تعهد بخاطر دفاع از حقوق زنان

 

 

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بمناسبت هشتم مارچ، روز زن و روز همبستگی بین المللی زنان مراتب عمیق  شادباش خود را به پیشگاه زنان و از جمله به زن افغان در داخل و خارج افغانستان تقدیم میدارد و به مقام شامخ زن ادای احترام مینماید.

سالهاست که احقاق حقوق زنان بمثابه یکی از ارکان جهان متمدن پنداشته میشود و برخورد با این مساله معیار تعهد بخاطر گذار به شاهراه ترقی ، انکشاف و تجدد قلمداد میگردد.

در طول تاریخ و بخصوص در صد سال اخیر در افغانستان ، از نهضت امانی تا کنون و در جدل تاریخی علم و جهل اربابان جهالت از ملای لنگ .... تا ملای کور و اعوان و انصار شان در برابر حقوق زن قرار داشته و دارند و با اتکا بر عقب مانده گی اجتماعی و فرهنگی و سوٌ استفاده از معتقدات پاک دینی مردم میخواهند نیمی از پیکر جامعه را در اسارت دائمی نگهدارند.

به برکت مبارزه دادخواهانه و بر حق زنان در یک قرن اخیر و فداکاری رهبران شایسته و بزرگ زنان ، نهاد ها  و سازمانهای شان امروز دیگر مساٌله حقوق زنان به محور اساسی مبارزه بخاطر گذار افغانستان از عقب مانده گی ، بازسازی و رفتن به شاهراه ترقی مبدل گردیده و زنان در نبرد سرنوشت ساز بخاطر حفظ و تداوم افغانستان ، تاٌمین صلح و ثبات و استقرار دولت مشروع ، ملی و مبتنی بر حاکمیت قانون حضور بالفعل دارند و سرنوشت تاریخی شان را رقم میزنند.

بدین رو در منجلاب کنونی که صلح در محراق تمام وظایف ملی پنداشته میشود، باید تمام نیرو های ملی و مدافعان عدالت اجتماعی و دموکراسی واقعی در دفاع از حقوق برحق و مشروع زنان قرار داشته و بخاطر ارزش های جهانشمول مندرج در قانون اساسی در این راستا تلاش نمایند.

بدین رو انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ضرور میداند تا بخاطر سهمگیری از تجلیل شایسته از روز جهانی زن این خواست را مطرح نماید که :

نهاد های مدافع حقوق زنان، جامعه مدنی ، مطبوعات و رسانه آگاه و مواظب باشند تا در پس پرده معاملات سیاسی حقوق زنان " وجهه المصالحه" قرار نگیرد.

زنان بیشتر از نیم پیکر جامعه افغانی را تشکیل میدهند و در بیشتر از چهار دهه اخیر بار اساسی مصیبت جنگ، خشونت و آفت بنیادگرائی را متقبل گردیده اند و با تمام جنجال های روزگار در هر دو مرحله انتخابات حضور فعال داشتند که ۳۸ فیصد آراٌ را از آن خود ساختند. بناٌ بسیار منطقی و عادلانه است تا مطابق به تعهدات وسوگند رهبران دولت در کار زار های انتخاباتی بخاطر  سهم واقعی  زنان از شعار ، تجلیل نمادین و بخاطر خشنودی حامیان غربی  به اقدامات عملی در راستای تحقق حقوق آنان تصامیم اساسی اتخاذ گردد تا زانان مطابق اصل شایسته سالاری  در قدرت و ادره دولتی شریک گردیده  و در حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشتراک فعال داشته باشند.

در گام نخست باید عضویت زن شایسته در شورای عالی ستره محکمه مشخص و تعداد بیشتر و متناسب به سهم آنان کرسی های   وزارت در کابینه به زنان  تعلق گیرد و همچنان در سطوح مختلف ادارات دولتی در داخل و خارج کشور حضور آنان تاٌمین گردد.

رشد سالم و مصوون جسمانی و روانی کودک در نظام خانواده به مثابه رکن اساسی جامعه مربوط به مصونیت زن و مادر در خانواده  است و این معمول زمانی تحقق یافته میتواند که مبارزه علیه خشونت در صدر وظایف دولت قرار داشته باشد . روی همین هدف  ما در دفاع کامل از انفاذ قانون منع خشونت در برابر زن و خانواده هستیم.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا با کمال احترام  به مبارزه جسورانه زنان افغان بخاطر احقاق حقوق شان و در راه دموکراسی و ترقی اجتماعی از تمام سازمانهای مدافع حقوق زنان جامعه مدنی ، رسانه ها و مطبوعات  و نهاد های اجتماعی و فرهنگی مربوط به اقلیت  افعان در اروپا صمیمانه میخواهد در این راستا صدای شان را متحدانه و رساتر بلند نمایند.

 

 با احترام

 

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۱ـ ۰۸۰۳

 

 

اهدا به زنان پاکیزه سرشت افغان  

         

          مقام زن

 

زن تویـــی آن خلقــــت والا گهر

هم عــزیزو مهــــربان و همسفر

ای تویی پشت و پنـــــاه کودکان

آیت مهری ولطــــف بیـــــکران

میدهی هســــتی به هرجان وتنی

وز صفا بر دل گشـــایی روزنی

خانه از مهرتو رضوان می شود

غنچهء دل از تو خندان می شود

چون تویی مادر بر افلاکت مقام

خاک پایـــت روضهء دارالسلام

ارج تو همپـــــــایه مـــردان بود

در ذکا و فطــرت و فهم و خرد

نقش تو پیداست بر روی زمین

شاد زی ای معبــــد مهر آفرین

می ستـــــــایم همــت والای تو

روشن است ازرزم توفردای تو

شاد میخواهد بری هرروز تان

هشت مارچ ومیله نوروز تان

ف.بری   

بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۱۱۰۳  

          هشت مارچ روز حق خواهی و دادخواهی زنان رنجبر در روند تاریخ

 

علی رستمی

کارشناس امور اجتماعی و فرهنگی حزب مردم افغانستان

هشت مارچ  مصادف هست به  روز همبستگی بین المللی  زنان جهان ؛ ازاین روز درتما م کشور های مترقی وعدالت پسند جهان  و کشورهای جهان سوم، با براه انداختن گردهمایی ها و تظاهرات خیابانی تجلیل میگردد.

این روز به ارتباط قیام آن عده از زنان و مردان شجاع وقهرمان کارگران فابریکه بافننده گی شهر نیویارک  که بتاریخ ۸ مارچ سال ۱۸۵۷ ترسایی  براه انداختند، میباشد.  آنان خواستار  پایین امدن ساعات کار وتامین حقوق  انسانی خویش  بودند . این قیام عد الت خواهانه  زنان ومردان کارگر توسط  رژه های پولیس به خاک خون کشانیده شد ، اما ازخود حماسه بزرگی انقلابی به نسل های بعدی جهان بجا گذاشتند که رهنمون حق طلبی هزاران انسان عدالت پسند وسر آغاز مبازرات پیگیر زنان علیه نظام بورژوازی در سطح  جهان گردید. برعلاوه که این قیام سرکوب شد اما خاطرات وحماسه های آن  فراموش نه شده وبرای یادبود وگرامیداشت از جان باختگان این روز توسط کلارا زتسکین زنی قهرمان وپشتاز جنبش انقلابی المان  ۸ مارچ ،  در سال ۱۹۱۰  در کنفرانس بین المللی  سوسیالیست ها در کوپینهاگن ،  بعنوان روز همبستگی بین المللی زنان پیشنهاد و پذیرفته شد.

بنابرآن ، اولین بار این روز درسال ۱۹۱۱ درالمان، اتریش وچند کشور دیگر برگزار وتجلیل شد. چنانچه از آن زمان به بعد، این روز همیشه ازجانب جنبش های مترقی زنان در تمام گوشه وکنار جهان  به یاد استواری وقربانی زنان کارگر که با عمال سرکوبکرانه حاکمان خودکامه وخون اشام سرمایداری جان های شرین خویشرا از دست داد ه اند ، با برپایی محافل و تظاهرات خیابانی خاطرات انها را گرامی داشته وتجلیل میاورند .

طوریکه روشن است؛  زن این موجود باعاطفه ودلسوز که نیمی ازجمعیت جهان را تشکیل میدهد ونیم دیگرانرا در آغوش خویش پرورش  وبه جامعه تقدیم میکند،  بنام: مادر، خواهر ، بانو ، خانم  ویا ناموس (درافغانستان) وغیره درجامعه بشری  احترام وبه ان ارج میگذارند.

شوربختانه  بانوان درطول تاریخ بشری درگروه های اتنیکی، دارای حقوق نا همسان با مردان بوده است. وبهترین ومعروفترین ادیان، مذاهب و شخصیتهای علمی واندیشه وی ـ فرهنگی نظریات مختلفی علیه زنان داشته  وبا ایده های متنوع با اآها برخورد داشته اند. در روند تکامل جامعه بشری زنان در مناسبات اقتصادی واجتماعی بنام بانوی خانه ، خدمتکار منزل  ویا کنیز درعقاید باوری مردم جای داشته است. وباشیوه های گوناگون مورد زجر ، ازار وتحقیر قرارگرفته است. امروزهم درسایر کشورهای عقب مانده بالخصوص درکشورها ی اسلامی درمیان باشنده گان  بمانند مردان ازحقوق مساوی بر خوردار نمیباشند. حق مساوی با مرد از لحاظ تعین سرنوشت وانتخاب همسر درزنده گی ندارند ، برعکس مرد حق دارد که برای خود چهار زن را بربنیاد ارزشهای دینی به اراده خود انتخاب کند . درکشور ما نیز، همچو باورها در زمانهای مختلف از جانب  دولتهای حاکم مستبد وغیر دموکراتیک، پشتبانی وحمایت گردیده که باعث از میان رفتن حقوق  و آزادیهای  اجتماعی وحقوق شهروندی، انها شده است. اکثریت بانوان کشور بی سواد ودرکنُج منزل مصروف وظایف امور منزل میباشند. درادارات دولتی ویا آموزشی وتحصیلی قسمیکه مردها حق رفتن را به اراده خود دارند زنان ندارند و تا زمانیکه والدین ویا شوهر اجازه آموزش سواد وتحصیل وکار را درخارج منزل ندهد نمیتواند ، مستقلانه تصمیم بگیرند و ازحقوق  طبیعی خویش دفاع واستفاده نمایند.

برعلاوه اینکه درکشورما زنان ازسالیان متمادی دوشادوش مردها درعرصه های  زراعت ، مالداری و دامپروری  فعالیت دارند،  این امر نیزبراساس تصمیم و رضایت مردان  خانواده  صورت میکرد  .

کشور ما در درازنای تاریخ دردامن خود زنان قهرمان فرهنگی ودلاوران جنگجو تربیه کرده که نام شان دراشاعه ورشد تکامل فرهنگ وهویت ملی مردم از جایگاهی معینی برخوردار هست.  تغیرات وتحولات مترقی که درکشورما درزنده گی  مردم  اعم از زن ومرد بعد ازکسب استقلال کشوردر زمانی امان الله خان غازی رونما کردید ، زنان توانستند که آهسته آهسته از امکانات اجتماعی، سیاسی ، تحصیلی واموزشی برخوردار شوند.  شرایط اشتراک  وحضورزنان درمحافل رسمی ، ادارات ، موسسات آموزشی و اعزم شان برا ی کسب تحصیلات مسلکی مهیاشد. با رشد تحولات مترقی و آزادیهای فردی واجتماعی در« دهه دموکراسی »  وبادرنظر داشت مبارزات دلیرانه مشروطه خواهان درکشور نهادهای مدنی وسیاسی ، تحصیلی رشد نموده که زنان ودختران جوان با تغیرات وضع جهانی وملی  آزادیهای معین کسب کرده ودرهسته های مهم و هدایت کننده الی سطوح رهبری دولتی  انتخاب وتعین میشدند.

باتشکیل احزاب سیاسی چپ و راست هسته های تشکیلاتی زنان درنهادهای فرهنگی دولت بوجود آمد که ازاین طریق برای کسب پیشتری ، حقوق خویش  مستقلانه داخل کارزار مبارزه حق طلبی  شدند. تشکیل سازمان دموکراتیک زنان افغانستان که به ابتکارو رهبری داعیانه شاد روان اناهیتا راتب زاد درسال ۱۳۴۴ خورشید ی با پشتبانی وحمایت حزب دموکراتیک خلق افغانستان وسایر نیروهای روشنفکر مترقی بوجود امد که سبب حضور مستقیم زنان ودختران جوان ونوجوان، دراین سازمان متشکل اجتماعی  شدند، که نقطعه عطفی  درمبارزات ازادیخواهانه، حق طلبانه وتامین حقوق مساوی مرد زن درهمه عرصه های اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی در کشور بود. این سازمان باجلب وجذب داوطلبانه زنان ودختران جوان مبارزه منظم وسازمانی را در میان زنان آغاز کرد که در ارتقای سطح شعور سیاسی واجتماعی آنان نقشی شایانی را ایفا کرده هست. با رشد تکامل سازمان دموکراتیک زنان افغانستان  بود که ایده های هشت مارچ درمیان زنان کشور جایگیرشد .بخاطری یاد بود از اهداف و ارمانهای این روز با براه انداختن مارش ها ومیتنگ ها درموسسات آموزشی واداری تجلیل بعمل می آمد، دراین روزهمه زنان روشنفکر اعم از متعلمین ودانشجویان دانشگاه های کابل و مکاتب عالی ومتوسطه درولایت وشهر های کشور یکجا با کارگران ، مامورین وسایر اقشار اجتماعی وطنپرست اشتراک فعال میگرفتند وخواستار آزادی واعاده حقوق  بیشترزنان  در کشورمی شدند. نفش محصلین اعم از دختران جوان وپسران درپوهنتون (دانشگاه) کابل بمثابه مهد گاه ازادی خواهی و آزادمنشی و کانون مبارزه داغ عدالت خواهانه تحت رهبری سازمان دموکراتیک زنان افغانستان وبا پشتبانی وحمایت حزب دموکراتیک خلق افغانستان وسایر نیروهای چپ ملی و دموکراتیک در تاریخ جنبش ازادیخواهی وعدالت پسند برجسته  بوده است.

با پیروزی  قیام ثور وبالخصوص مرحله تکاملی ان تغیرات فاحش در زندگی زنان و اعاده  حقوق شان  بوجود آمد. زنان به مانند مردان درهمه عرصه ها، مساویانه سهم فعال میگرفتند واز همه مزایای حقوق شهروندی برخوردار بوداند. درموسسات اداری و تحصیلی در تمام سطوح رهبری نقش شان با مردان یکسان بود. برای بانوان بیسواد کورسهای بیسوادی تشکیل میکرداند. هزاران دختر جوان برای تحصیل به خارج اعزام می شدند.  زنان تخصیل کرده وباسواد درتمام ارگانهای دولتی استخدام گردیده ودر اجرای  همه امور نقش فعال داشتند. بخاطر کسب تحصیل و ارتقای سطح آموزشی زنان برعلاوه تضمین های حقوق شهروندی  درعمل سهولت های  بی شماری را برای آموزش وپرورش دختران از طرف دولت فراهم شده بود ، به تعداد مکاتیب دخترانه  افزوده شده میرفت، زمینه تحصیلات عالی بطور مساوی با پسران  به یک امر عادی تبدیل شده بود. دختران نیم پیشتر موسسات تحصیلی را تشکیل میدادند. شرکت گسترده دختران و زنان در زمینه آموزش و پرورش وصحت بعنوان اموزگاران، استادان، پزشکان  وکارمندان بهداشتی درکشوربرجسته وعالی بود. طوریکه  محترم سلطان علی کشتمند درکتاب«  یادداشتهای سیاسی ورویدادهای تاریخی » درجلد سوم چنین نگاشته اند:« .. اکثریت معلمان مکاتب ابتدایی پسرانه و تمام معلمین مکاتب دخترانه وبخش بزرگی از کارمندان فرهنگی برخی از موسسات را زنان تشکیل میکردند. حتا برطبق امارمنتشره ازسوی منابعی که رویدادهای دهه هشتاد را درافغانستان هنوز به دیده تعصب میگردند، هفتاد تا هشتاد درصد اموزگاران درحدود ۵۰ درصد پزشکان وبیش از ۵ درصد پرسونل طبی اعم از نرس ها، قابله ها ودواسازان در دهه هشتاد زن بودند.که مجموعأ درحدود ۶۰  درصد را تشکیل میکردند. در واقع بیش از ۶۰ درصد کارمندان دولتی را به ویژه درعرصه های فرهنگی واموزشی زنان تشکیل میکردند.»

بر علاوه درساحه خدمات اجتماعی  ایجاد کودکستان ها وشیرخوارگاه ها در محل کار برای مواظبت کودکان ایجاد شده بود. همچنان افزون برآن محترم سلطان علی کشتمند درکتاب فوق الذکر تشریح نموده اند که:« تا سالها دهه هشتاد درشهر کابل چهارـ پنج کودکستان وبعد از دهه هشتاد پیش از ۳۰۰ باب کودکستان وشیرخوارگاه نه تنها درکابل درسایر شهرها ی دیگر تاسیس گردید ».

زنان برعلاوه درموسسات خدماتی وتحصیلی  درموسسات عمده ای تولیدی وفرهنگی  سهم فعال داشتند. شوربختانه بعد از سقوط حاکمیت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان وانتقال قدرت به تنظیم های جهادی تمام شیرازه ودستاوردهای بزرگ زنان کشور که با فداکاری وجان فشانی بدست آمده بود یک شبه همه به باد فنا رفته ؛ دوباره  زنان کشورسیاه بخت  ودرکنج منزل سکونت اختیار کردند.

 در شرایط حاضر درکشور مابرعلاوه  بی نظمی ها ی امنیتی و خشونت بی نهایت بزرگ مردسالارانه  علیه زنان تغیرات نسبی در زنده گی زنان وسایر اقشار جامعه بعد از سقوط طالبان به نفع آنان بوجود آمده اما وسیع وگسترده وچشمگیر نیست.  حضور دختران جوان در موسسات تحصیلی وآموزشی  با موجودیت نماینده گان وعساکر نظامی کشورهای جهان غرب که خود را مهد ازادی وحقوق خواهی وتمدن می نامند ، درپایین ترین سطح  استفاده ازحقوق و ازادیهای شهروندی وانسانی  خود نسبت عدم تامین امنیت وتهدیدهای گروپهای مسلح دینی ومذهبی قرار دارند.

بنا بر ارقام احصاییوی سازمانهای مدنی در شرایط فعلی ۴۰ درصد دختران به مدرسه ابتدائی وتنها یک نفر از بیست دختر بیشتر درصنف ششم در س می آموزند. زنان ودختران جوان ونوجوان به شیوه های مختلفی شکنجه شده ومورد ظلم  واستبدادی مناسبات قبیلوی قومی قرون وسطایی قراردارند  . اینهمه رنج ومصیبت که امروز دامنگیر  زنان  کشورما شده است، عامل آن گروپهای رادیکال  افراطی ومذهبی  که زیر نام: های سلفیست ، طالب، وهابیت وداعش  درداخل کشوربرای تشکیل « دولتی ایدال خویش » به حکم باداران خود فعالیت دارند، میباشند. اکثریت زنان در ولایات وشهرها  ،  اجازه کار وتحصیل در موسسات دولتی ودانش آموزی بدون نظر مرد خانواده را  ندارند. هزاران مورد از شکنجه جسمی زنان اعم از: خرید فروش  دختران جوان زیر نام تویانه ، زنده سوزاندن ،  اسید پاشی ، ازدواج های اجباری خلاف سن وسال ،کشتن با کارد وچاقو ... وده ها انواع  شکنجه که خلاف تمام نورمهای اخلاقی  وانسانی میباشد ، بالای آنان تحمیل واجرا میشود.طوریکه از احصاییه سازمان های مدنی معلوم هست ، درحال حاضر ۵۰ درصد دختران تا ۱۲ سالگی وپیش از ۶۰ درصد دختران تا ۱۶ سالگی نامزد ویا ازدواج کرده اند. تخمینآ ۸۰ درصد از دختران کشور ما جبرآ با مردانی زیر سن ۶۰ ساله ازدواج کرده اند. درحالیکه قانون منع خشونت علیه زنان توسط پارلمان افغانستان تدوین  وبه تصویب رسیده است؛  که متاسفانه نظر به فشار وتسلط زورمندان ،جنگسالاران و ناامنی قابل اجرا نیست.

پی ریزی نظام عادلانه اجتماعی ، پیشرفت  و فراهم آوری شرایط بهتر زنده گی  و تامین حقوق  مساوی میان  زن و مرد از خواست ها وآرمانهای جنبش های عدالت پسند ومترقی از جمله حزب مردم افغانستان میباشد. حزب مردم افغانستان همپا با خواست های مردم افغانستان و جنبش جهانی  آزادیخواهی و ترقی پسندی علیه استبداد ، ستم و بهره کشی  مبارزه نموده ؛ بدین باوراست  که  برتری ها و  نابرابری ها زمانی از بین میروند که در نتیجه مبارزه و تلاش مردم شرایط عادلانه  فراهم آمده و در آن انسان ها اعم از زنان  و مردان ، وابسته گان اقلیت های قومی و دینی از حق برابر و انسانی برخوردار باشند. تا رسیدن به چنین شرایطی راه دشواری در پیش است که نیازمند مبارزه متشکل و سازمان یافته نیروهای هوادار مردم  اعم از زنان و مردان آگاه ، داد خواه و ترقی پسند میباشد.

پیروز باد آرمانها و اماج های نهضت  دادخواهی هشت مارچ ، روز همبستگی بین المللی زنان جهان!

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۵ ـ ۰۷۰۳