یادی از ساربان آوازخوان فراموش ناشدنی کشور

به مناسبت بیست و سومین سال وفاتش

دور از رخت سرای درد است خانه  من
خورشید من کجایی سرد است خانه  من

  زلمی رزمی

عبدالرحیم ساربان آوازخوان محبوب کشور متولد شهرکابل است. او ۲۳ سال قبل بروزهفتم حمل سال ۱۳۷۳ خورشیدی در دیارغربت درشهرپشاورپاکستان برای ابد رخت سفر بربست و در خواب غنود.
ساربان از دوران کودکی آواز زیبا و دلنشین داشت و عشق به موسیقی در وی شعله ور بود. وقتی آهنگ های فلکلور وطن را زمزمه می کرد، موردتشویق و تحسین قرارمی گرفت و ابرازاحساسات مردم را نسبت بخودش بچشم می دید.
درجوانی مدتی روی ستیژتیاتر کابل ظاهرگشت،  اما عشق به موسیقی و آوازخوانی او را به سوی هنر موسیقی کشانید و همکاری هنری را با رادیو افغانستان آغازنمود.
ساربان درطول دوران همکاری هنری اش با رادیو صدها ترانه اجرا کرد که برخی ازترانه های او ازبه یادماندنی ترین ترانه ها درتاریخ موسیقی کشورماست.

آهنگ های :
ـ خورشید من کجایی سرد است خانه من
ـ از بس که نازنینی و نازت کشیدنیست
ـ چشمک بزن ستاره
ـ دخپل یارله مینه
ـ صبح کشورمیوات
ـ در دامن صحرا
ـ بنمای مه رویت ای مهرگسل امشب

ـ ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
ـ تو آفتابی و من آن ستارهء سحرم
ـ ﺳﺎﻗﯽ دل ﻣﺎ ﺧﻮن ﺷﺪ ﺑه ﺨﺪا ﮐﻮ ﺟﺎم ﺷﺮاﺑﻢ
ـ دیشب به خدا خمار بودم
ـ تا بکی ای مه لقا خون جگرم می کنی
ـ ساربانا …وغیره  را تا امروز هزاران تن از دوستداران وی زمزمه می کنند.


سازبان روزگاری می گفت:
موسیقی وسیله ای برای انتقال احساس است و موسیقی ای که ازعهده انتقال احساس برنیاید، موسیقی نیست و بدرد نمی خورد.
این خواننده خوش آواز و محبوب پیر و برنای کشور، به  اوج شهرت و محبوبیت رسیده بود که
با دریغ و درد بیماری روانی جسمانی و عدم توازن فشارخون به سراغش آمد و منتج به سکته مغزی و فلج دست و پای وی شد.و زبانش را از وی گرفت ولی مصیبت تنها همین یکی نبود او درسال های جنگ قدرت و راکت  پرانی ها بی آسیب باقی نماند. یکی ازهمان راکت ها دربلاکی ازمکروریان های شهرکابل که وی درآن بسرمی برد به سراغش آمد تا جان وی را و عزیزانش را بگیرد؛  ولی در خانه همسایه در بدیوارش اصابت کرد، شیشه های پنجره اش را شکست، گوشت و استخوان همسایه هایش را پاشان ساخت و سرانجام این هنرمند رنجور و بیمارمجبورشد مثل هزاران تن ازهموطنان دیگرخود در زیرباران راکت ها خانه و کاشانه اش را ترک و همراه با زن و بچه هایش درشهرپشاور پاکستان اقامت گزیند.
و اما تحمل دردغربت و آواره گی درکشوری چون پاکستان برای ساربان کشنده تر و دردناکتر از راکت و مرمی بود.
سرانجام بروزهفتم حمل سال ۱۳۷۳ خورشیدی که دیگرتاب تحمل را از دست داده بود؛ در دیار غربت برای ابد رخت سفر بربست و در خواب غنود.

یادش را گرامی می داریم و بروانش درود می فرستیم!

  بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۲۰۴

عوامل مهاجرت و رقم پناه جویان افغانستان درهالند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا  در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶

کنفرانس « مهاجرت و عوامل آن » که به تاریخ ۱۹ مارچ ۲۰۱۷ م. در شهر آرنهم کشور شاهی هالند به ابتکار اتحادیه  انجمن های افغانها درهالند زیر عنوان : عوامل مهاجرت و رقم پناه جویان افغانستان درهالند و کشور های عضو اتحادیه اروپا در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ برنامه ریزی گردیده بود موفقانه پایان یافت.

در کار کنفرانس بیشتر از ۱۵۰ تن از فعالان جامعه مدنی افغانستان در بیرون مرز چون: مسوولان نهادهای هموند و همکار اتحادیه  انجمن های افغان ها درهالند، فرهنگیان و نخبه گان عرصه های مختلف جامعه مهاجرافغانستان ازهالند، نماینده گان نهاد های اجتماعی   فرهنگی افغان ها از المان، بلجیم، انگلستان و روسیه اشتراک ورزیده بودند.

بعد از ورود مهمان به سالون، کنفرانس با پخش فلمی کوتاهی و تراژیدی از قتل فرخنده و مهاجرینی که آب های مدیترانه را با مشقت عبور نموده اند، با صحبت های مقدماتی گوینده گان مجرب، بانو فتانه مقتدر و بانو سلطانه پیروز رسمأ آغاز گردید. دربخش نخست کارکنفرانس ابعاده گسترده مهاجرت وعوامل آن بوسیله پژوهشگران مستعد:

ـ قانون پناهنده گی درهالند و اتحادیه اروپا توسط محترم پروفیسور پرویز صمیم استاد دانشگاه حقوق در شهر اتریخت،

ـ پروسه پناهنده گی و نقش وکیل مدافع توسط محترم مسیح رسول وکیل مدافع درعرصه پناهنده گی، مهاجرت وعوامل آن توسط محترم بصیردهزاد معاون انجمن حقوقدانان افغانستان در اروپا،

ـ ارقام پناه جویان افغانستان در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ بوسیله بانو سانگه صدیق شریفی مشاور امورمالیاتی تحلیل و بررسی اکادمیک صورت گرفت.

ویژه گی خاص کار این کنفرانس برخلاف کنفرانس های قبلی در آن نهفته بود که محل تدویر آن آن طوریکه لازم بود تنظیم، مواد کنفرانس و معلومات فشرده پیرامون اتحادیه انجمن های افغان ها درهالند و اهداف آن، سمبول های شرکت های تمویل کننده منابع مالی کنفرانس در یک بورشور ویژه پیش از پیش چاپ و به دسترس شاملین کنفرانس قرارگرفت ، سخنرانان دیدگاه ها و نظریات خویش را در فضای صمیمانه طبق زمان تعین شده طرح و تجربه کردند، شیوه کار و مدیریت کنفرانس مورد پسند و استقبال گرم شاملین واقع شد. دربخش دوم کار کنفرانس بحث آزاد در مورد عنوان کنفرانس و عناوین بحث های اکادمیک به مدت یک ساعت به گرداننده گی ولی محمد شاهپور و بانو سلطانه پیروز راه اندازی گردید که در آن محترمان هریک: ظاهر ملک بابا، صدیق وفا، فرشته نوری، آرش اکبری، شفیق احمدی، ناهید علومی، طاهر هوتک، اسلم سلیم، فرید سیاوش،یارمحمد آرشید، نوروزخان، صاحب نظر، نعیم وردوچی، قادریعقوب زاده، صالحه وهاب، زلمی رزمی، عظیم مقبل، فوزیه زرین، سیده طلوع ، سید بهمن ، مقیم احمدی و دیگران نظریات و دیدگاه های خویش را در فضای دموکراتیک در محور عنوان کنفرانس ، مشکلات مهاجرین و راه های حل آن باهم شریک ساختند که در بعضی موارد از جانب گرداننده گان و تحلیل گرانی که در بخش نخست کنفرانس صحبت های اکادمیک داشتند پاسخ ارایه و نظریات مفید شان برای بهبود کار ازجانب سکرتریت کنفرانس یاداشت گردید.

در بخش دیگر کار کنفرانس محترم اخترمحمد صافی رییس اتحادیه بین المللی مهاجرین افغانستان، محترم زلمی رزمی مسوول شورای سراسری مهاجرین افغانستان درالمان، محترم قادر یعقوب زاده مسوول بنیاد دستیار از کشور انگلستان پیام های همبسته گی شان را به مناسبت تدویر کنفرانس به نماینده گی از نهادهای خویش ایراد و معلومات فشرده در مورد وضع زنده گی پناهنده گان افغانستان درکشورهای شان ارایه نمودند. همچنان عنوانی کنفرانس پیام های همبسته گی از محترم غوث الدین یر مسوول کانون فرهنگ افغانستان در اتریش، بانو سهیلا زحمت مسوول شورای سراسری زنان افغانستان در هالند، محترم فرید صافی مسوول نهاد خط سوم در بلجیم، محترم نوروز خان مسوول بنیاد غرغش درهالند، محترم سادات رییس انجمن حقوقدانان افغان در اروپا، محترم دستگیرهژبر عضو شورای مرکزی حزب نوین افغانستان از بلجیم ، محترم هارون یوسفی طنز نویس بی مانند کشور و دیگر نهاد ها و شخصیت های مستقل فرهنگیءاجتماعی و سیاسی مواصلت ورزیده بود که نسبت کمبود وقت در کنفرانس به خوانش گرفته نشد. کار کنفرانس حوالی ساعت هفت شب توسط محترم داکتر نجیب الله مسیر رییس  بورد مشورتی اتحادیه انجمن های افغان ها درهالند بررسی گردید، وی ضمن سپاسگزاری از سهم و اشتراک فعال شاملین کنفرانس که از راه های دور و نزدیک در کار این همایش با اهمیت اشتراک ورزیده بودند استقبال و سپاس گزاری نمود و کار آن را مثبت ارزیابی کرد، مشارکت نسل جوان را که رهبری اتحادیه روی دست گرفته است اقدام نیک دانست و برای انکشاف و ظرفیت سازی بیشتر آن مشوره های مفید به مسوولین ارایه کرد، از ابتکار اتحادیه انجمن های افغان ها در هالند مبنی بر سازماندهی برنامه های مفید و هدفمند آن ستایش کرد و پیشنهاد نمود تا به هدف استفاده از مواد کنفرانس صحبت های اکادمیک و پژوهشی آن چاپ و به بهره برداری نیازمندان گذاشته شود. فرید سیاوش فعال فرهنگی و همکار تخنیکی اتحادیه انجمن های افغان ها درهالند طرح قطعنامه کنفرانس را که از نام شاملین کنفرانس تهیه گردیده بود پس از نهایی شدن به خوانش گرفت که در بخشی از آن چنین آمده است: « اتحادیه انجمن های افغان ها مقیم کشور هالند منحیث خانه مشترک شهروندان افغانستان در کشور میزبان به همیاری سایر نهاد های فرهنگی افغانستان در کشورهای اروپایی که کرکتر سراسری دارند موظف می شود تا تفاهم با نهاد های مدافع حقوق بشر درهالند و اتحادیه اروپا برای حل این معضله با دولت های میزبان در اتحادیه اروپا تماس های سودمند را برقرار و زمینه همکاری های انسانی را برای پناه جویانی که نیازمند کمک اند فراهم نمایند. شاملین کنفرانس اولیت های حکومت وحدت ملی را که برای تامین امنیت سراسری در کشور و ایجاد زنده گی باهمی اتخاذ می گردد آن را درک ، قرار دادها و برنامه های انسانی آن را که خلاف منافع شهروندان کشور نباشد احترام و از آن حمایت می نمایند، اما توافقنامه های که حق پناهنده گی پناه جویان در آن معامله گردد آن را رد و به شدت تقبیح می نمایند. ما جامعه مهاجرین افغانستان در بیرون مرز ، با کنار گذاشتن هرنوع اختلافات و بدبینی های ذات البینی خود، با تحکیم وحدت عمل و همبسته گی وطنی برای هدف مشترک و واحد پروسه پذیرش پناه جویان؛ می توانیم تاثیر گذار باشیم.... » به پاس قدردانی، دسته های گل ی که از جانب محترم فهیم ضایی سابق سکرترمسوول اتحادیه  انجمن های افغان ها درهالند به کنفرانس طور تحفه تهیه گردیده بود برای گرداننده گان کار کنفرانس، تحلیل گران بحث های اکادمیک و مهمانانی که از کشورهای دیگر در کنفرانس تشریف آورده بودند توسط ولی محمد شاهپور رییس، ناهید صدیق علومی سکرتر و شفیق احمدی مسوول مالی اتحادیه انجمن های افغان ها درهالند به آنها اهدا شد. سپس رییس اتحادیه انجمن های افغان ها درهالند از اشتراک فرهنگیانی که فعالانه در کار کنفرانس حضور داشتن اظهار سپاس و قدردانی نموده گفتند: وضعیت ناگوار زنده گی پناه جویان افغانستان در کشورهای اروپایی، توافقنامه غیرانسانی دولت وحدت ملی و اتحادیه اروپا مبنی بر اخراج و بی سرنوشتی پناه جویان، رهبری اتحادیه انجمن های افغان ها در هالند را مکلف ساخت تا کنفرانسی را زیرعنوان مهاجرت و عوامل آن تدویر و در آن مشکلات پناه جویانی که تمام هستی مادی و معنوی شان را در کشور از دست داده و زادگاه خویش را نسبت عدم امنیت، بی کاری، فقر، ترور و انتحار ترک و با پیمودن مسیرهای دشوار و پرازخطر خود را به کشورهای امن رسانیده اند، بررسی و برای حل این تراژیدی انسانی منحیث نهاد سراسری فرهنگی شهروندان افغانستان درهالند مسوولیت خود را ادا نموده و در جهت رفع آن درکار مشترک با نهاد های مدافع حقوق پناه جویان در کشور میزبان مطابق امکانات دست داشته کار و تلاش نماید. وی درپایان ازنام کمیته تدارک از سهم فعال، شایسته و زحمات هریک: سهیلا زحمت، شکریه ستار زاده، شفیق احمدی، صالحه وهاب ، زلیخا پوپل، بصیر رفیق، بصیر کامل، مقیم احمدی،ناهد علومی، آرش اکبری، فتانه مقتدر، سلطانه پیروز، زهره پوپل و همچنان نذیر پایا حسینی و بشیر حسینی همکاران تخنیکی اتحادیه که جریان کنفرانس را عکاسی و فلمبرداری نمودند از آنها قدردانی و شرکت های که بخشی از منابع مالی کنفرانس را تمویل نموده بودند ( لزیزکیترن، دفتر وکالت مسیح رسول، شرکت راننده گی آرنهم و دفترمالیاتی فهیم ضیایی) را به مهمانان معرفی و از احساس نیک و فرهنگ دوستانه شان سپاسگزاری کرد. بعدأ مهمانان را پس از معرفی بخش برنامه نوروزی که آن را گوینده موفق فتانه مقتدر پیشبرد به صرف غذای گرم که بوسیله نسرین شالیزی مسوول لزیز کیترن تهیه گردیده بود دعوت نمود.

یاداشت: قطعنامه کنفرانس و گزارش برنامه نوروزی بعدأ به نشر سپرده خواهد.

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۱۰۴

 

گفت وشنود فایزه ابراهیمی ژورنالیست خبرگزاری بانوان افغانستان با شیرین نظیری

شیرین نظیری نویسنده ، پژوهشگر و مدافع حقوق زنان، یکی از چهره های سرشناس و پیش گام درنهضت زنان افغانستان است. او ازهمان اوان نوجوانی عشق  سرشاری که به میهن و هم میهنانش داشت به فعالیت های اجتماعی و فرهنگی بویژه در راستای حقوق زنان پرداخته و سرنوشت خود را با سرنوشت میلیون ها زن ستمدیده کشور گره زده و تا این دم به تعهد خود وفادار مانده است. او درتحت هر شرایط در بهترین وسخترین دوران زنده گی در قبال روشنگری زنان لحظه ایی فرو گذاشت نکرده و با موفقیت واعتماد گام های متین واستوار برداشته است.

بانو نظیری دوره  های مکتب را در ولایت کندز به پایان رسانده وسپس در دانشکده اقتصاد ودانشکده روابط اقتصاد بین المللی تا درجه ماستری درس خوانده است. ایشان افزون بر مقاله های علمی و پژوهشی ، صاحب چندین اثر فرهنگی وتاریخی نیز می باشند. همه نوشته های بانو نظیری درحوزه زنان، درمجلات وسایت های انترنتی درون مرزی وبیرون مرزی اقبال چاپ یافته است.

پرسش: از چه زمانی فعالیت های تان را آغاز کردید و درچه بخش های بوده است؟

پاسخ: در دوره های مکتب، ما سه خواهر با هم به مکتب می رفتیم و هرصبح  زنان همسایه را که بسیارجوان بودند، انتظاردر عقب درهایشان می دیدیم. ایشان پس از سلام و نیمه تبسم با ما خداحافظی
می کردند و ما هم به راه خود ادامه می دادیم.  دریکی از روزها، این حاضری منظم بانوان همسایه را خواهر کوچکم به مادرم حکایت کرد.مادرم گفت:
این بانوان جوان مانند شما حق داشتند که مکتب بروند و درس بخوانند، با تاسف که بدبختی های خانواده گی و رسم  و رواج های کهنه و فرسوده این حق را از ایشان گرفت. سپس مادرم در باره هریک شان به تفصیل صحبت کرد و هرسه ما را سخت در تحت تاثیر قرارداد.همین که صحبت مادرم تمام شد من به مادرم قول دادم که برای شان درس میدهم و باسواد شان می سازم. کارم را به صورت انفرادی از همان لحظه که دانش آموز صنف هفتم بودم آغاز کردم. همچنین در همین دوره ،جراید دیواری مکتب خود را تحت عنوان طلوع آماده میکردم  و در آن راجع به دانش آموزان ممتاز،بانوان آوازخوان و زنان پیشتاز جامعه خود می نوشتم. در برنامه هاى فرهنگى وهنرى مکتب هم سهم فعال می گرفتم.

پرسش: از شما هشت کتاب  و مقاله های زیادی به چاپ رسیده است. در مورد کتاب های تان و این که چه وقت این کتاب ها را نوشته اید. معلومات بدهید ؟

پاسخ: پس از سرنگونی رژیم سیاه امارات اسلامی طالبان، سفری به افغانستان داشتم. در آنجا نوجوانان وجوانان را پس از جنگ ها، ویرانگری ها ، دربدری ها ، فشار طالب ها ؛خیلی نگران وافسرده دیدم. زیرا طالبان اجیر درمدت پنج سال حکومت خودکامه شان، اعمال سخت تکان دهنده، سنگین و ننگینی را بالای مردم به ویژه زنان وجوانان رنج دیده افغانستان با فشار زیاد تحمیل کرده بودند. از اعدام و سربریدن ها در محضر عام گرفته، تا ستم و شکنجه و باج گیری به نا حق از مردم بیگناه، اعمال بی شرمانه تبعیض و تعصب زبانی و مذهبی، غارت و ویرانی بیشترین ذخایر و آثار فرهنگی، برهم زدن نظام تعلیمی ، تحصیلی و تحمیل هزاران مشکل دیگر که حاصل آنهمه ناروایی ها وبی نظمی ها، منجر به نابودی و قتل هزاران انسان بی گناه، بی خانمانی و مهاجر شدن هزاران خانواده ، گسترش جهل و بی سوادی، فقر و بی کاری، ویرانی آثار گرانب های باستانی « تندیس های بامیان » ،پس مانده گی فرهنگی و تاریخی وهزاران مشکل دیگرکه کشور را از بنیاد ویران کرد.

افغانستان زمانی از لحاظ فرهنگی و ادبی، با داشتن دانشمندان و فضلا جایگاه ویژه ای را نه تنها در سطح منطقه ، بلکه در سطح جهان داشت. ولی در زمان حاکمیت امارت اسلامی طالب ها فعالیت های فرهنگی درسطح کشور خیلی ناچیز و گفته می توانم که نابود شد. فرهنگ کتاب خوانی کمرنگ چه که حتا از میان رفت. تلویزیون ها، رادیو ها و تیپ ریکارد ها همه بدار آویخته شدند...

از آن جایکه کتاب و کتابخوانی نقش محوری را در تکامل افراد در یک جامعه دارد و کتاب و کتابخوانی است که جهل و تاریکی ها را می زداید، انسان و جامعه را به سوی روشنایی پیشرفت و ترقی سوق میدهد . به همین آرمان در گام نخست سه اثرفرهنگی تحت عناوین عجایب هفت گانه جهان باستان، عجایب هفت گانه جهان درسده های میانه و عجایب هفت گانه جهان نو را برای جوانان و نوجوانان نوشتم. تا ذهن نسل جوان کشورم را که سال ها درتحت جنگ و حوادث ناگوار سرگردان بودند منسجم بسازم و ایشان را کتاب خوان نمایم. بنا برهمین دلیل، درنشر و چاپ این سه کتاب از قیمتی ترین کاغذ و رنگ های متنوع استفاده نمودم. تا نسل جوان میهنم کتاب خوان شده کسب علم نمایند و تمام قضایای جامعه شانرا با چشمان بازنگریسته و به آنها برخورد سالم داشته باشند.

 عامل دومی نوشتن این سه کتاب ،نابودی تندیس های باستانی دربامیان بدست طالبان بی فرهنگ بود.این عمل جاهلانه سخت مرا متاثر ساخت و داغ بردلم گذاشت.تا هنگام مرگ نمی توانم آن خیانت ملی را فراموش کنم.

تاریخ نگاران ما درگذشته ها وهم اکنون زنان یعنی نیم پیکر جامعه را همیشه درحاشیه مسایل سیاسی ضمنی نام برده اند و یا هم به صورت بسیار فشرده ازسراینده گان که به لایه های فرادست جامعه وابسته گی داشته اند و ازامیران و شاهدختان و یا به گونه ی با قشراشراف ،بزرگان با نفوذ و ثروت مندان وابسته بودند، نام برده و کارنامه ها وشناسنامه هایشان را تا زمانه ما رسانده اند.

درحالی که شاید صد ها زن نامدار وشناخته شده، دردوران این بانوان صدرنشین نیزمی زیسته اند؛ اما هیچ گاهی نامی ازآن ها برده نشده ودرهیچ اثری تاریخی هم ثبت نگردیده و با درگذشت شان، نام و نشان هم محو ونا بود گردیده است.

بنابرهمین دلیل من کتاب های « ستاره های سرزمین من» و « حقوق زن در گذر تاریخ » را یعنی  « کتاب تاریخ زن ،برای زن و به وسیله زن نگاشتم.» این کتاب دارای ۲۰ بخش و ۱۲۳۵ رویه می باشد.                                      
 کتاب بعدی« ستاره های سرزمین من» نام دارد. این کتاب دارای ۱۰ بخش ، ۶۰۷ رویه و حدودی ۱۵۰ بانو به معرفی گرفته شده است.                                                                                                                                                           

باید متذکر شد؛بانوان نخبه ،موفق و سرشناس که ازاین اثربازمانده اند متاثرنباشند. با نویسنده خود شان تماس حاصل نمایند تا در جلد دوم کتاب « ستاره های سرزمین من » که همین اکنون در زیر دست دارم، گنجانیده شوند. این کتاب مانند کتاب« گینس» نا تمام خواهد بود.  آرزومندم که کارنامه های زنان زمانه ما،میراث اثرگذاربرای آینده گان باشد و درهر زمان بانویی پیشگام شود و به ادامه این کتاب،کتاب های ستاره های زمان خود را بنویسد و باچنین گامی نام های آن فرشته گان صلح و زیبایی وعملکردهای مثمر و ارزشمند آنان را ثبت اوراق تاریخ زنان افغانستان نمایند.                                                                                   
کتاب بعدی را که برای شما معرفی می دارم « گنجینه های فرهنگی افغانستان» نام دارد.چرا این اثر را نگاشتم خدمت تان عرض میدارم این که: زبان مادری من فارسی دری/پارسی است و من عاشق زبان مادری خودهستم . ادبیات غنی این زبان را دوست دارم. با همین زبان زاده و بالیده شدم.باهمین زبان به سخن زدن ،راه رفتن آغاز کردم، آب و نان خواستم، به خاطرآغوش گرم مادرم گریستم گاهی هم خندیدم، درس خواندم ، اندیشه هایم را یافتم و به همین زبان نوشتم ، ویرایش کردم و ازحق خود و حق زنان کشورم دفاع نمودم ....

زبان مادری من هویت، تاریخ و هستی من است.برای پاسداری، برای زنده ماندن و حفظ زبان مادریم اقدام به نوشتن چنین کتاب نمودم ، داشته های فرهنگی زبان مادری خود را درج اش نمودم ، آنرا امانت به نسل جوان وبالنده کشورم می گذارم تا جوانان عزیزی به مرور آنرا تکمیل و مانند مردمک چشم از آن حفاظت نمایند و این میراث را نسل به نسل انتقال دهند.

دو کتاب دیگرهم آماده چاپ دارم. ممکن نام های شان تغیر نماید. هر زمانی که به زیورچاپ آراسته شد.
در باره آنها بحث جداگانه ای خواهیم داشت. جزبعدی پرسش تان؛  همه ای کتاب ها طی سال های  ۱۹۹۹ – ۲۰۱۵ نوشته شده اند.

پرسش: شما خارج ازافغانستان بسر می برید چقدر فضای بیرون از کشور برای نویسنده گی مساعد است  چقدر بالای فعالیت های زنان تاثیر گزاربوده است؟

پاسخ : تجربه زیست در جوامعی که دارای آزادی بیش تر است خواه ناخواه تاثیر خود را روی آثار نویسنده گان که در آن کشور زنده گی دارند،می‌گذارد. آشنایی با جامعه اروپا و امریکا و پرسش‌های جدیدی که در ذهن نویسنده ایجاد می‌شود به صورت طبیعی دریچه هایی به تحول فرهنگی می‌ گشاید. از جمله نوعی جست و جوی خود، توجه به نیازهای جنسی  و توانایی‌های زنانه است. یکی از ویژه گی برجسته آثار بسیاری از زنان مهاجر، همانا برخورد با مساله جنسیتی ، حقوق و روابط نابرابر با مردان و نیز کشف هویت مستقل زنانه است.

اگرچه نویسنده گان در خارج از کشور در بستر فرهنگی متفاوت با فضای افغانستان زنده گی می ‌کنند. اما دامنه موجی که از بحران‌های ناشی از جنگ ها ورژیم پسا طالبانی زنان را علی ‌رغم موانع محدودکننده، به صحنه اجتماع کشاند، به بستان شعر وادب نیز رساند.

مهاجرت ،رهایی از فشار های عرفی و باورهای سنتی ، رهایی از سانسور دولتی تاثیر بی ‌چون و چرای خود را بر آثار زنان نویسنده در خارج از کشور گذاشته است. در آثار زنان داستان نگار خارج ازکشور،نشانه‌های زنده گی در فرهنگ کشور میزبان دیده می ‌شود.شاید به این دلیل که  زن نویسنده در فرهنگ جامعه میزبان که بیشتر مدافع حقوق و به رسمیت شناختن هویت اوست احساس نزدیکی و امنیت بیشتری می ‌کند.

پرسش: وضعیت زنان افغانستان را درمسایل اجتماعی درخارج از کشور چگونه بررسی می کنید .   زنان چه فعالیت های موثری درزمینه داشته اند؟

پاسخ : درمورد حضور زنان درمسایل اجتماعی دید و یا چشم انداز هر انسان و هرخانواده نظر به اندیشه شان متفاوت است. به گونه نمونه درتفکر فمنیستی، زن بدون هیچ گونه قید و شرطی حق حضور دربخش های مختلف اجتماعی را دارد و درمقابل درتفکر بنیادگرایی دربرخی جوامع این حق محدود و حتا درشرایطی « مانند رژیم طالبان » سلب می گردد. 

دو عامل مهم و تعیین کننده دوران نوین برای زنان افغانستان،یکی فراهم شدن امکان تحصیل و دیگری دشواری های اقتصادی باعث شده که زنان در امور اجتماعی سهم فعالتر بگیرند. اشتغال در بیرون از منزل به زنان کمک کرده تا از تخصص و کسب دانش خود بهره ببرند و این مساله در امنیت روانی و احساس کارآمدی شان اثرگذار بوده است .

به همه ثابت شده که زن افغان یک مادر مهربان و یک همسر بسیارخوب است. در کنار این دو مسوولیت بزرگ زنان برای توانمند شدن خود در خارج کشور، زبان کشور میزبان را می آموزند، درس می خوانند، برای امرار معیشت خانواده  کار می کنند ، گواهنامه راننده گی می گیرند. در برنامه های معرفی افغانستان از لحاظ کلتوری و فرهنگی درمکاتب سهیم می شوند، در روزهای ملی وبین المللی جلسات ومارش های خیابانی راه اندازی می کنند،نشست های ادبی، نمایشگاه های نقاشی،صنایع دستی و کورس زبان پارسی دری برای کودکان برگزار می کنند، کار های دسته جمعی برای جمع آوری البسه وضروریات اولیه  همراه با کمک های مادی برای زنان در داخل کشور آماده می کنند، برنامه های صحی درمورد صحت و سلامتی افراد مسن در ارتباط به تغذی سالم، بیماری  شکر (دیابت ) فشار خون بلند، ارتروز (نرمی استخوان ها ) دوره نقاهت ( مونوپوز ) ، افسرده گی و برخی از ورزش های دیگر ضرورت کهنسالان ، جلسات آموزشی با نهادهای کشورمیزبان درمورد رفع بحران های خانواده گی در ارتباط به کشمکش ها در برابر اختلاط  فرهنگی واجتماعی و ده ها مساله مهم  و حیاتی دیگر را سازماندهی می کنند.

ناگفته نباید گذاشت که زنان آزاده میهنم در سال های پسین در بخش سیاسی هم خوب و برازنده درخشیدند. مریم منصف ۳۰ ساله به عنوان وزیر « نهادهای دموکراتیک» در کابینه کانادا و نسیمه رزمیارنخستین دوشیزه افغان از حزب سوسیال دموکرات فنلند از شهر هلسنگی در نتیجه رقابت آزاد و دموکراتیک در انتخابات پارلمانی فنلند راه یافت.  همه ای دستاوردهای زنان از یک کشور جنگ زده ای مانند افغانستان، در خارج کشورقابل مباهات است.

پرسش: شما کسی هستید که برای حقوق زنان مبارزه کردید و می کنید چالش های جدی سد راه تان چه بوده است؟

پاسخ : همینگونه که در طی ۱۵ سال پسین با حکومت اسلامی افغانستان بیش از چهل کشور در برابرطالبان « ساخت خودشان » به اصطلاح می جنگند.در زمان جمهوریت دموکراتیک همین چهل کشور با ۱۵ تنظیم در برابر حکومت و یگانه حامی او« شوروی سابق» می جنگیدند. به وسیله این چهل کشور فضای سرزمینم جنگی ، پر از دودباروت، آوازخشمگین راکت های گلبدین و جویبارخون بود.

نشر شب نامه ها از سوی دشمنان این خاک، کشتن آموزگاران مکاتب، دانشجویان ،داکتران ،کارمندان وآموزگاران کورس های سواد آموزی دردستورروزشان قرارداشت. اما با آنهمه فشاراجانب ؛ دولت توجه خاص ومحوری به حقوق زنان در تمام تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های کلان خود داشت. برابری جنسیتی پیش شرط تحقق دموکراسی، توسعه پایدار و دستیابی به جامعه ای سالم انسانی و عاری از خشونت، فقر ، بی عدالتی و آزادی های فردی بود. آواز زنان در سیستم عدلی و قضایی کشور شنیده می شد، فساد در دستگاه دولت وجود نداشت و اگر هم در شهرستان های دور وجود داشت بسیار ناچیز و کمرنگ بود.

چالش های جدی فرآروی من برای مبارزه حقوق زنان مانند امروز درگام نخست نا امنی بود. من فقط توانسته بودم که تنها کاربا زنان رادرشهرهای بزرگ و شهرستان ها انجام بدهم با وجود پا فشاری زیاد هیچگاهی موفق نشدم که بانوان را در روستا های دور افتاده ملاقات نمایم. جایی که بانوان در تحت سخت ترین آزار و اذیت قراردارند،مانند مال بفروش میرسد،مثل برده و کنیز از ایشان کار کشیده می شود. از رادیو و تلویزیون خبری نیست. زنان که  حتا ازتصاویر آقایان در تلویزیون  رو می پوشند و با حق و حقوق کاملن بیگانه هستند وهمه ناهنجاری ها را حق خود می دانند.

مشکل عمده من در سفر به ولایت ها نارسایی ترانسپورت بود.جهت کار تبلیغی ،تنویری و ترویجی با زنان درولایت های کشور فقط ،پلان یک هفته یی می داشتم .اما بارها و بارها تا دو،سه هفته، در میدان های هوایی گرسنه وتشنه منتظر هلیکوپترها می ماندم. هیلکوپترها طبق پلان منظم می رسیدند. اما نخست باید جنازه ها و زخمی ها منتقل می شدند. من روز ها به میدان می آمدم و موفق به پرواز نمی شدم. بعضی وقت ها از محل سکونت تا میدان هوایی  هرات  امنیت نبود و ما را به وسیله زره پوش تا میدان هوایی می رساندند. بدست آوردن زره پوش در شرایط جنگی آنوقت کارساده ای نبود.

 درولایت لغمان جایکه پسان ها حنیفه صافی رییس اداره امور زنان لغمان و ناجیه صدیقی سرپرست امور زنان لغمان شهید شدند. بالای من هم شلیک کردند. خوشبختانه که مرمی ها به من اصابت نکرد وجان سالم بدر بردم. زیرا هنوز نشان شان قوی نشده بود و دست های شان میلرزید که مبادا بدست نیروهای امنیتی گرفتارشوند.از سفرهای متواترم در سرتاسرکشورتجارب غنی می آموختم و هربارکه ازسفر برمی گشتم یک رهنمود تازه جهت کاردرمیان اقشار مختلف زنان می نوشتم. ده ها رهنمود درباره اشکال و شیوه های کار درمیان زنان خانه، دهقان زنان، کارگر زنان، زنان کارمند، دانش آموز، دانش جو و ... نوشتم و درهمه شورا های زنان گسیل داشتم.(ممکن کاپی های آن به نزد بانو ثریا پرلیکا موجود باشد. )

نا گفته نباید گذاشت سنت های دست وپاگیر ، تعصب دینی ومذهبی، همیشه سد مبارزه ام بوده اند.
 خاطره های شور وشیرین زیاد از سفرهایم دارم. اگر صحت و عمرم مجال داد آنرا برایتان خواهم نوشت.

پرسش: برای آینده چی برنامه های دارید اگر شرایط مساعد شود بر می گردید به کشور و اهداف تان برای آینده چیست؟

پاسخ: بسیار آرزو دارم تا در شهرک های که زنان زیاد ترمورد اذیت و آزار قرار می گیرند. یک اتاقک کوچکی داشته باشم وسالانه چندین بار به آنجا سری بزنم. درد دل ها وچالش های زنان را از نزدیک بشنوم و برای کم رنگ نمودن و نابودی آن، راه ها وشیوه های جدیدی را جست وجو کنم. آواز زن برای زن باشم ، تا از این مسیر بتوانم مرحمی برای دردهای درمان نشده زنان کشورم گردم.

در بخش جز دوم پرسش تان باید بگویم. که جسم من در خارج است.روان من در هر لحظه به داخل کشورم است.در هر دو سال یک باربه افغانستان سفر می کنم .از کابل تا شیرخان بندرو از شیرخان بند تا سرپل گردش می کنم و زنان زیادی را ملاقات می کنم. درمکتب های که درس خوانده ام می روم . با دانش آموزان و آموزگاران دیدار می کنم. هر زمانی که بانوان بشنوند که من در شهر شان رسیده ام بلا وقفه بدیدنم می آیند و این آمدن و رفتن شان بارها ادامه پیدا می کند. تا زمانی که یکدیگر را به آغوش بکشیم و مانند فصل بهار بباریم و از همدیگر جداشویم.

هر زمانی که جنگ قطع شود. نخستین فردی مهاجر من خواهم بود که به کشور زیبایم برگردم. بهشت من افغانستان است. هیچ جای دنیا را به میهنم برابر نمی کنم.

پرسش: چی گفتنی دارید برای بانوانی که تازه به فعالیت شروع کردند و در داخل کشور فعالیت دارند؟

پاسخ : به بانوان جوان عزیزمی گویم:

تاریخ ها، دین ها، باور ها و نوشته ها برای بی ارزش بودن و بد نشان دادن زن از همان آغاز کوشیدند وبهترین دلیل شان همانا افسانه ی  پیدایش زن از قبرغه ی مرد است و هم  فریب دادن « آدم » به دست « حوا » که سبب راندن آنها و همه ی آدمیان از بهشت گردید. مگر هیچ کس نگفت که در این افسانه اگر « آدم » به جای فرمان خداوند  به « حوا » گوش داد؛ پس گنهکار خودش می باشد....

بنا براین برای دوشیزه گان جوان جسورو پرانرژی پیشنهادمی نمایم که آنها باید به ارزش خود باور داشته باشند وبه شخصیت خود احترام قایل شوند، به زن بودن خود ببالند و خود آگاهی ، خودباوری و اعتماد سازی شان را ارتقا بخشند.هیچگاهی خود را دست نگریک مرد نسازند. در جامعه حضورپررنگ داشته و به عنوان عضوفعال جامعه نقش بازی کنند.

نخستین سلاح سرکوب زن ستیزان؛ فراگیری تحصیلات عالی زنان است. اگر زنان جهت ادامه تحصیل مشکل اقتصادی دارند این دوره ها را دردانشکده های شبانه به پایان برسانند. (البته با درنظرداشت وضع امنیتی و ترانسپورت شریکی  سطح بلند آگاهی علمی و تخصصی بانوان عزیز ما،م انند قله شامخ کوه هندوکش است. که هیچ طوفانی نمی تواند این تکیه گاه وسرمایه با ارزش معنوی شان را ازجایش تکان دهد. درس و دانش کلید پیشرفت زنان جهت حضور پر رنگ شان در بخش های مهم اجتماعی و اقتصادی است. همچنین زنان مطالعه شب هنگام را پس از روز طولانی فراموش نکنند. به تبصره ها وگفتمان های رسانه ای گوش فرا دهند.درسیمینارها وجلسات اشتراک وسهم فعال بگیرند.

زنان باید جسارت داشته باشنداز خطر ترس نداشته باشند، به مبارزه خود ادامه دهند. آهسته و سنجیده به جلو بروند تا به قله های پیروزی برسند. ازسخنان مایوس کننده و موفق نشدن آنی ناامید نباشند. همیشه حواس شان برای شنیدن و قدم های شان برای در اجرا درآوردن آرمان شان آماده باشد. ازمحدودیت‌های ساخته شده ناپسند و غیرعقلانی بیرون شوند ، سنت ها را مدرنیزه نمایید، از حسادت و تنگ نظری پرهیز کنند، همدیگر پذیر باشند، کنار هم زیستن را بیاموزند ،منسجم شوند و برای برابری تامین حقوق زنان پیکار بی امان نمایند. دراین صورت موفقیت ازآن شان خواهد بود.

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۹۰۳

« ماهنـامـه حقیقـت زمـان » پنج ساله شد!

 

شماره تازه « ماهنامه حقیقت زمان  » ارگان نشراتی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان (شماره اول ، سال پنجم) ازچاپ برآمد. دراین شماره مطالب  زیر را می خوانیم :

سرمقاله ماهنامه: « گامی به سوی وحدت سازمانی »

د.ر. بسیم  : «  دسیاست په رڼا کی د خلکو ځیرکتیا »

هدایت بابک : « سهمگیری اجتماعی »

عبدالطیف  صالحی : « علت افزایش جنایات خونین در کشور چه می باشد؟ »

عبدالرحمن سروری : « سرزمینی که زنده خوب و مرده بد ندارد»

پوهاند دوکتورعبدالقیوم عارف استاد پوهنحی اقتصاد پوهنتون کابل : « پول شویی در افغانستان »

عابد رحمانی : « تحقق عدالت اجتماعی آرمان ماست »

علاوتاً در این شماره  اعلامیه ها ، پیام ها ، گزارشات مربوط به کارکردها وموضعگری های  حزب دربرابرمسایل مبرم جامعه ، شعر و بخش هایی از اسناد بنیادی حزب  نیز به نشر رسیده است .

خواندن و پحش ماهنامه ، اعضای حزب و هوادارن جنبش ترقی خواهی کشور را با دیدگاه ها و موضعگیری های حزب م م ت م ا  و مسایل مبرم مربوط به جامعه آشنا نموده ؛ مقالات تیوریک آن  کمکیست به بلند بردن دانش سیاسی مردم .

 

پخش و توزیع  همه جانبه و گسترده « ماهنامه  حقیقت زمان  » وظیفه و رسالت  اعضای حزب می باشد .

سازمان های حزب در برون از کشور ؛ به ویژه  در اروپا با  نشر و توزیع  ماهنامه به اعضای حزب و هوادان جنبش باید  وظیفه روشنگرانه  شانرا انجام  دهند.

سازمان های حزبی و علاقمندان  می توانند  فایل پی دی اف  شماره تازه « ماهنامه حقیقت زمان » را از نشانی زیر بدست آورند.  ( بامداد )

http://milli-payam.com/wp-content/uploads/2017/03/%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%8748%D9%8849.pdf

بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۱/ ۱۷ـ۰۱۰۴

ازصفحات سراج التواریخ : دولت خداداد افغانستان

احسان واصل


وقتی سراج التواریخ رابه خوانش می گیری ، انگار که نشستی وفلم دلچسپی را تماشا می کنی، انسان را می برد به آن دورهای وطن آبایی؛  ما وقصه های بزرگان ما در شب های زمستان . اینکه چگونه این دولت خداداد اداره می شده  درحالی که درآن زمان تلگراف ، تلیفون، موتر های پُستی وغیره وسایل ابتدایی موجود نبود . «  پوسته» یا نوشته و سندی بدست فردی سپرده می شد وآن شخص فرسخ ها راه می پیمود شب ها درسرای ها و یا هم در مساجد می گذشتاند و پس ازاعاشه خودش ، اسپ و یا الاغش بعد راه را پیش می گرفت وتا اینکه آن سند بدست امیر می رسید شاید ماه ها می گذشت . درآن زمان آمرین ولایات هم صلاحیت چندانی نداشتند وهمه مسایل خورد و بزرگ را شخص شاه(حضرت والا) اداره می کرده ، نامه های رسیده داخلی و خارجی را جواب می داده وچه بسا مردمانی که تا رسیدن جواب ازبین رفته اند و یا پا به فرار نهاده اند؛و یا مسایل مهم کشورکه تا رسیدن جواب، هرکس موضوع را به میل خودش «  حل » نموده باشد . از آن جمله مسایل خط دیورند در زمان امیر عبدالرحمن است که فیض محمدکاتب ثبت نموده است و بارها این موضوع رخ داده که هردو هیات بالای موضوعی اختلاف پیدا نموده اند و بنابر نداشتن صلاحیت لازم توسط نامه به « حضور والا » نگاشته ونظرامیر را تقاضا نموده اند و دربسا موارد امیرهم جوابی ارایه داشته که حاکمان ومسوولین امور بار دگرجراات نکنند درزمینه نامه بنویسند ویا درزمینه اظهار نظر نمایند.
***                      
درمقدمه سراج التواریخ می خوانیم « علامه فیض محمد کاتب درجلد چهارم موفق شده است تا تصویر واقعی ازاقوام و قبایل مردمان این کشوربا یکدیگر ودادوبیداد وامتیازو محرومیت و تعصب وخشونت و برده گی و بنده گی وآقایی و سروری وغارت و تاراج و تجاوز به عنف تا انواع فسق و فجور وعشرت جویی هاوکامروایی هاوناکامی ها وفساد و تباهی و رشوت خواری و دو رویی ونفاق وخود کامه گی حاکمان وعمال آنان و تصرف اموال و املاک و خانه و کاشانه دیگران و کوچ اجباری و مهاجرت های بی فرجام و فرمان های غیر قابل اجرا... به دست بدهد. هرچند هیچ یک ازموارد فوق ممکن خوشآیند  فرزندان امروز پدران دیروز نباشد، اما واقعیت وحقیقت دارد.»
برخی از قسمت های که برای شما شاید دلچسپ باشد وتا حال جایی نخوانده باشید وبرای بنده امکان تایپ آن میسر باشد، انتخاب کرده وبا شما شریک میسازم:
***
وقایع ماه جمادالاخرای سنه ۱۳۱۴ هجری قمری (مطابق ۱۲۷۵شمسی-۱۸۹۶م)

منازعه مردم تروه ولوانه  بر دیمه زار کوه سراغر:

وازسوی دیگر درتضاعیف واقعیات مذکوره این سال، جهان خان نام ساکن مواضع لوانه درماه حمل به عزم زراعت دیمی، درحدود شمال کوه سراغر،راه گردش برگرفته وچند تن ازمردم ترکی سکنه موضع تروه با پیاده گان ساخلو مقیم محافظ  خانه واقع خضرچاه ، او را ازگشت وککشت مانع شدند وازآنجا مجبوراٌ رانده گفتند که جانب جنوب کوه سراغر، حق و حصه افغانستان و شمالش به طریق اولی ازدولت ومملکت متبوعه ایشان است. پس درتمامت شمال آن مردم لوانه رااجازت زراعت داده نشده و نمی شود، واو ناکام برگشته نزد ارچر نام انگلیس شکایت نمود. واومردم لوانه را از زراعت درآنجا بازداشته فرمود که تا خودم آنجا را مشاهده و معلوم نکنم که حق و خاک کدام یک ازدولتین است، اقدام به زراعت نکنند. چنانچه آنجارا دیده یا ندیده به سردارگل محمدخان حاکم ارگون نوشت که : « شما درهنگامی که به کاریز قمرالدین بودید،آنجا رامشاهده  وعلم حاصل نمودید که زمین های که خان جهان قصد زراعت آن را دارد،از خاک منصرفه دولت انگلیس است.  باید درسال آینده مردم لوانه [را] از زراعت آنجا ممنوع  وازحق خود محروم نشوند وامسال ازقلت باران وممانعت مردم تروه و ترکی اگرچه مساعد برزراعت نشدند، پس ازاین باید بکارند.» وسردارگل محمدخان درپاسخ این مکتوب اورقم کردکه: « درحدود وقت تعیین حدود خود شما راه مشاهده تا وضع تروه پیموده حاضر بودید که کپتان مکمهان درکاریزقمرالدین به خصوص این زمین گفت وشنود زیاد نمود تا که حدود تروه ترکی ولوانه منقسم ومحدود شده خط فاصل قرار داده اند. بعد خط فاصل ازتروه ترکی خارج وجانب کوه سراغر وازآنجافرود واز دشت واقع سمت شمال ومغرب گذشته تا خضرچاه کشیده شد و دراین جا مردم لوانه و ترکی باهم منازعت کرده، یکی ازخود دیگر ازخود می گفتند ومردم ترکی سه دهنه قنات جاری ومزارع دیمه کاری را با سه دهنه قنوات مخروبه، که همه دراین سوی خط فاصل به جانب خاک افغانستان اتفاق افتاده اند، ملک وحق خود گفته اظهار کردند که از اراضی ملکیه ماست وجانب خاک مقبوضه انگلیس رفته اند، وما ازحق خویش نگذشته کسی راپیش نگذاریم که دست تملک و پای تصرف دراز نماید ومکمهان ازاین اظهار وحق خواهی آنان درشگفت آمده، ناچارخط  فاصل و تعین حد آن جا را لفظاً با اشاره انگشت نموده  لساناً اقرار کرد که هرقدر دیمه زاری که ازمردم ترکی درجانب خاک متصرفه دولت انگلیس داخل آمده باشد، ازحق خود محروم نمی شود و نه این خط فاصل مانع و قاطع حقوق جمعی ازمخلوق خدامی گردد و هرآیینه هرکس مالک حق خود است وتا این جا به ارچر رقم  نموده و درذیل آن نوشت که شما نیزمردم لوانه رامفهوم بسازید که بدون استحقاق مزاحم حال رعایای افغانسان نشده، دست تصرف به اراضی متملکه ایشان نگشایند.» ونقل این مکتوب خود وارچر را سرا پا ارسال حضور والانموده استدعا کردکه منصور خان حاکم مقر که در وقت تعیین و تقسیم حدود با مکمهان انگلیس حاضر بود درکابل است، ازاین رقیمه ارچر به او اعلام و امرشد که ازمردم  ترکی محکومه خود تحقیق و تفتیش نموده وعلم حاصل کرده  معروض حضور بدارد و کارکنان حضور از این عریضه سردار گل محمدخان، منصور خان را احضار فرموده ماجرای زمان تعین وتقسیم حدود آنجا را بپرسیدند و او اظهارکرد که درموضعی مردم تروه ولوانه با هم منازعه ومقاوله نموده، هر یک افزون ازحد مستحقه خود خواهان شدند تا که مذاکره به مشاجره منجر شده، در پایان کار، به صواب دید مکمهان و سردارگل محمدخان قرار داده شد که مردم تر کی قران مجید را با خود برداشته  تا نقط ای که آنرا حد و حق خود  ومفصل ومقطع جانبین می دانند رفته بایستند ومردم لوانه  قبول این قرار داد کرده، بعد مردم ترکی با کلام الله شریف تاجایی رفته بایستند وگفتند  تا این جا حق وملک ماست. سپس خط  فاصل ازآنجا راست ومستقیم کشیده وحد طرفین ازهم مفروز شد. وحضرت والا در روز بیست ونهم جمادی الاخری، این اظهارمنصور خان حاکم مقررا به سردار گل محمدخان رقم فرمو دکه : «  کسانی ازمردم ترکی را که دعوی حقوق بدان سوی خط فاصل دارند، گسیل کابل کند تا ازایشان ومنصور خان باالمواجه والمثافهه علم حاصل نموده ؛ بعد سررشته  و دستورالعمل کافی به ایشان داده شود که قاطع نزاع باشد .» و در ذیل این دیمه به سردار گل محمد خان رقم فرمود که: « ازاین که درپاسخ ارچر نوشته اید که مکمهان گفت این خط قاطع ومانع  حقوق جمعی ازمخلوق خدا می گردد معنی آن چیست ؟

اگرچنانچه درهنگام تعیین و تقسیم حدود جایی ازحق رعایای افغانستان درآن طرف خط  فاصل یا ازحصه مردم رعیت دراین سوی خط اتفاق افتاده و درعهدنامه آن را معین کرده نوشته باشید، البته صحیح  و درست گفته می شود و برطبق آن هریک از رعایای جانبین متصرف مزرعه محقه خود می گردد؛  و اگر درعهدنامه  مرقوم و معلوم نباشد و حدود جانبین به واسطه خط فاصل ازهم مفروز وحق هریک معین گردیده باشد، پس چگونه این عبارت را نوشته که خط فاصل قاطع و مانع حقوق جمعی ازمخلوق خدا می شود؟ یعنی خط فاصل اعتبار کاملی ندارد وهروقت که باشد پس ازتعیین وتصفیه حدود اگر کسی دعوی حقوق خود را درآن طرف یا این طرف خط بکند مستحق است باری چون خط فاصل حد وحق هرکدام از دولتین و رعایای جانبین رامعین ومفروز ومنصل کرده است کسی مقدور نیست که ازخط عدول وتجاوز نماید وبه جانب دیگران ادعای حق وملکیت کند.» واین رانیز به سردارمعزّی الیه رقم فرمود که : « درمکاتیبی خودکه به انگلیسان می نویسد بدین کلمات نازک دقت وغور نماید، بلکه آنچه راکه به آنان می نویسد نخست اصل مکتوب آنها را ارسال حضور نموده هرچه امرشود  پاسخ ایشان بنویسد. و مجازنیست که ازخودچیزی رقم کند.» وسردار گل محمدخان عذر آن نوشته خود را بدان خواست که ازحکایت زبانی مکمهان که این لفظ را گفته بود، به ارچر نوشتم نه ازخود. خلاصه درپایان کار ارچر انگلیس که ازماخذ غیر صحیح و نااستواراین گفتار رادرمیان آورده بود مختار جانبین نیفتاده، بر وفق نقشه متعهده معترف گشت اما دراین وقت به زبان پلتیکل مغالطه آغازیده به مذاکرات بی مأخذ ازآن پرداخت که به خود معلوم نماید که اولیای دولت افغانستان حدود وحقوق خود را نخواهند دانست تا اگر برطبق تصور او ندانند بعد از تعیین حدود وتمدید خط فاصل نیز اگر جایی را بخواهند به سرقت با خاک مقبوضه دولت متبوعه خود منضم کنند و کسی اعتراض نکند واگر کند حمل برعدم علم ودانش او نمایند. (تتمه جلد سوم صفحه  ۳۳۷)


پ.ن.
نقل مطابق اصل است . ممکن در نوشته سردارگل محمد ویا امیرعبدالرحمن سکتگی های موجود باشد که کاتب عین آنرا نقل کرده است .
 - تروه ولوانه ، خضرچاه ، کوه سراغر : نام محلات مربوط ولایت زابل ( مقر)
-  پیاده گان ساخلو، از زبان ترکی و به سربازانی گفته می شود که به محافظت محلی گماریده شده باشند
 - قنات یا کاریز: آب رسانی برای زراعت ازمحلات پایین به محلات بلند توسط جوی ها و تونل ها را گویند
-  مردم ترکی : شاید منظورقوم تره کی باشد.

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۷ـ ۲۴۰۳