رنجــور روزگــار
(به مناسبت روز جهانی زن )
بانوی دردها،
ای مام دل شکسته رنجور روزگــار
غمگین ترین ترانه دل های سوگوار
تاکی غم چـو کـوه گران می بری بدوش
تاکی زدرد می شکنی گوشه ای خمـوش
تاکی نشسته در دل خ«ود گریه می کنی
تاکی اسیر کنج قفس بال و پر زنی
بر زخم سینه خنجر خشم دگر زنی
درین فضای سرد وغم آلــود مرگبار
نخل امید خویش به تیر و تبر زنی
تاکی چوبیقرار،
شام دریغ وحسرت دیرینه سرکنی
باآه وناله هرشب خود را سحر کنی
دگر بس است بار ستم ها به شانه ات
چون لاله داغ سینه خونین نشانه ات
آری دگر بس است
از خویشتن برآی وتلاطم بپا بکن
رسم پلید کوی اسارت بهم بریـز
آری بپا بخیز!
پهنای آسمان وطن بال وپر بزن
ساز زمانه را به نوای دگر بزن
بی ترس وبی هراس
از عمق سینه ناله سوزنده تر بزن
دام وقفس شکن
آتش به کام هستی بیدادگر بزن
هرخار وخس بسوز
خود را زدام حلقه غم ها رها بکن
برخیز استوار
تا آنکه دست خویش نیاری زمام خویش
هرگز گره مشکل تو وا نمی شود
بی آنکه هرقدم
با کاروان سیر زمان همسفر شوی
دربی گشوده از پی شب ها نمی شود
بی آنکه این کرانه دشوار بگذری
این زنده گی برای تو زیبا نمی شود
کاین درد بیکران
هرگز بدست غیر مداوا نمی شود
خورشید گر نتابد ازآنسوی آسمان
شب ها زپا فتاده و فردا نمی شود
باید شکست هر در و دیوار کهنه را
باید دوباره ساخت ز نو عالم دگر
این نکته ثبت دفتر اندیشه ها نمود
بی کار زار مشترک و عزم پایدار
درین فضای سرد
هرگز نشاط راحتی بر پا نمی شود
هرگز جدا زهم
دنیا سرای زیستن ما نمی شود
مارچ ۲۰۱۷ / نورالدین همسنگر
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵/ ۱۷ـ ۰۸۰۳
هشتم مارچ روز جهانی زن مبارک باد

انجینر نورمحمد سلطانی
هشتم مارچ ، برای زنان سراسر دنیا روزی حساس است. این روز در ابتدا به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی آغاز شد. در هشتم مارچ ۱۸۵۷ زنان کارگر کارگاههای پارچه بافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پولیس و لت و کوب زنان برهم خورد.
سال ۱۹۰۷ ترسایی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تظاهرات نیویورک در هشتم مارچ ، زنان دست به تظاهرات زدند.بعد از آن ایده انتخاب روزی از سال به عنوان «روز زن» نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با شعار «حق رای برای زنان» مطرح شد. دو هزار زن تظاهرکننده در ۱۹۰۹ پیشنهاد کردند که هر سال در روز یکشنبه آخر فبروری ، یک تظاهرات سراسری در امریکا به مناسبت «روز زن» برگزار شود.
در سال ۱۹۱۰ دومین کنفرانس زنان سوسیالیست که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مساله تعیین « روز بینالمللی زن» پرداخت. زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز اول ماه می را پیشنهاد کرده بودند. اما اول ماه می، جایگاه و مفهومی داشت که می توانست اهمیت و جایگاه مبارزه مشخص بر سر مساله زن را تحت الشعاع قرار دهد. زنان سوسیالیست المان، روز ۱۹ مارچ را پیشنهاد کردند. مناسبت این روز، مبارزات انقلابی در سال ۱۸۴۸ علیه رژیم پادشاهی پروس بود که به عقب نشینی لفظی حکومت در نوزدهم مارچ همان سال، منجمله در مورد مطالبات زنان، انجامید. دومین کنفرانس زنان سوسیالیست تاریخ برگزاری نخستین مراسم « روز زن » را ۱۹ مارچ ۱۹۱۱ تعیین کرد.
بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس درمورد تعیین « روز جهانی زن »، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، و نخستین تشکیلاتی بود که این روز را به رسمیت شناخت.
۱۹ مارچ ۱۹۱۱ خیابانهای المان، اتریش، سوییس و دنمارک با مارش زنان به لرزه درآمد. شمار زنان تظاهرکننده در اتریش به ۳۰ هزار نفر می رسید. نیروهای پولیس به تظاهرات حمله بردند و به زدن زنان پرداختند و گروهی را دستگیرکردند
سال ۱۹۱۳ « دبیرخانه بینالمللی زنان » (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارچ را با خاطره مبارزه زنان کارگر در امریکا، بهعنوان « روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری در سراسر اروپا، مراسم «۸ مارچ» را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند.در سال ۱۹۱۴ ترسایی جنگ جهانی اول درگرفت. در اروپا که مرکز جنگ بود، زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارچ ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ را تحت شعار مرکزی «علیه جنگ امپریالیستی » برگزارکنند. در کشورهای درگیر جنگ، طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند و انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده «روز جهانی زن» شد.
در سال ۱۹۱۷ تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریزم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ مارچ ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.
سال ۱۹۲۱، « کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی » در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارچ بهعنوان « روز جهانی زن» بتصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواستههایشان فراخواند.
از اواسط دهه ۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات «روز جهانی زن» در کشورهایی که تحت سلطه فاشیزم بودند، غیرقانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارچ ۱۹۳۶ترسایی زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات هشتم مارچ در مادرید بود. ۳۰ هزار زن کمونیست و جمهوریخواه، شعار « آزادی و صلح » سر دادند.
در پی جنگ جهانی دوم، انقلابات و جنبش های رهاییبخش در کشورهای متعددی درگرفت و ۸ ماچ را«روز جهانی زن» و فعالیت می کردند.
در دهه ۱۹۶۰، درکشورهای اسیا و افریقا و امریکای لاتین جنبش های رهایی بخش به پا خاسته بود. در کشورهای سرمایه داری پیشرفته نیز جنبش ها و مبارزات انقلابی و ترقی خواهانه بالا گرفته بود و جنبش رهایی زن نیز اوج و گسترشی چشمگیر یافت.
در امریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی به پا خواستند. درجنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه نگاری، کاهش ساعات کار روزانه وغیره مطرح شد. این جنبش موفق شد در برخی از این زمینهها پیشروی کند. در تظاهرات هشتم مارچ ۱۹۶۹ ترسایی زنان دردانشگاه برکلی در امریکا گرد آمدند و علیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند.
بالاخره در سال ۱۹۷۷ سازمان ملل متحد در قطعنامهای ۸ مارچ را با عنوان « روز حقوق زنان و صلح بینالمللی» وارد تقویم رسمی خود کرد.
و اما در كشور ما افغانستان درحاليكه مردم ما در ساحه اقتصادی و اجتماعی نه تنها كوچك ترین ترقی و پيشرفت نكرده اند بلكه هنوزهم خشونت عليه زنان و دختران وجود دارد كه ما نمونه های بسياری از خشونت هارا به چشم سر مشاهده مي كنيم از قبيل خود سوزی زنان و دختران، سنگ سار نمودن زنان و اعدام و ترور نمودن زنان و بالاخره محروم ساختن دختران و زنان از رفتن به مكتب و فاكولته كه در حقيقت امر محروم ساختن زنان و دختران از آموختن علم و دانش است كه روز به روز اين خشونت ها بيش ترو بيش تر مي گردد .
خلاصه مردم ما بطور مجموعی صرف نظر از اينكه به كدم مليت و نژاد و يا زن و مرد از نگاه جنسيت تعلق دارند از كوچكترين آزادي های فكری و تحصيلی و شغلی برخوردار نيستند كه علل و عوامل همه عقب مانده گی های فكری، اجتماعی و اقتصادی همه و همه به دوش زمامداران خود كامه و منفعت جو و پول پرست بوده كه بجز از كشت و كشتار مردم وچورو چپاول دارايي های عامه كوچك ترين خدمتی به مردم و وطن نكرده اند و در حال حاضر نيز نه تنها از اعمال غيرانسانی شان درگذشته ندامت نمی كشند بلكه به كاركردهای ظالمانه و جاهلانه خود افتخار مي نمايند و بازهم در فكر فريب، حيله و نيرنگ ديگری هستند كه با زهم به سرنوشت مردم ما چه در داخل و چه در خارج افغانستان مسلط شده و اهداف شوم و پليد خود را كه همانا كينه توزی با مردم است دنبال نمايند
. به طور مثال چند روز پیش اعلامیه ای که از طرف شورای علمای افغانستان از طرف دفتر سخنگوی ریاست جمهوری نشر گردید، تمام حقوق اجتماعی ، تحصیلی ،شخصی و سیاسی زنان و دختران را زیرپا می کرد و واضحاً اصرار می کرد تا با اجرای قوانین خود خلق ما را دوباره به لجنزار افکار قرون وسطایی سوق دهند.
هشتم مارچ روز جهانی زن را بر تمام زنان زحمتکش و ستمدیده افغانستان و جهان تبریک گفته؛ و آرزومندم روزی همه زنان نیز بدون تبعیض جنسیتی ، دست به دست و کنار برادران خود برای آبادانی و یک پارچه گی وطن عزیز افغانستان و همچنان جهان روان باشند.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱۱/ ۱۷ـ ۰۸۰۳
روزجهانی زن درکشورهالند

به پیشواز هشتم مارچ روز جهانی زن ،محفل باشکوهی از سوی شورای سراسری زنان افغان در هالند بتاریخ ۴ مارچ در شهر آرنهم کشور شاهی هالند دایر گردید.گرداننده گی این محفل را که خانم یاسمین همسنگر سکرترمسوول شورای سراسری زنان افغان در هالند و یکی از فعالین سابقه دار نهضت زنان افغانستان وبانو نیلوفر زیارمل عضوفعال شورا بدوش داشتند، در آغاز خانم سهیلا زحمت رییس شورای سراسری زنان افغان درهالند درپیوند با هشتم مارچ روز جهانی زن صحبت نموده ،از اقدامات ارزنده شورا درزمینه تشکل وآگاهی دهی زنان درعرصه های مختلف یاددهانی کرده وحمایت قاطع خود را از نهضت داد خواهی زنان در داخل کشور ابراز داشت.
همچنان خانم سهیلا زحمت ازآنها یی که در برگزاری محفل خجسته روزجهانی زن در شهر آرنهم سهم فعال گرفته بودند سپاسگزاری نمود.
بعدا خانم سعیده طلوع معاون شورای سراسری زنان افغان درهالند وریس انجمن همبستگی زنان شهر اندوفن ،خانم یاسمین زیارمل معاون شورای سراسری زنان افغان درهالند، خانم جمیله زمان انوری نطاق ورزیده وسابقه دار رادیو تلویزیون ،خانم زلیخا پوپل فعال سیاسی و اجتماعی،محترم ولی محمد زیارمل فعال سیاسی واجتماعی ،خانم ناهید علومی مدیر مسوول فصلنامهبانو وسکرتر مسوول اتحادیه انجمن افغان ها در هالند،خانم انجنیر فردیانا شاعر ، نویسنده ونقاش چیره دست، خانم داکتر فهیمه پوپل فعال اجتماعی ، خانم عزیزه عنایت شاعر ونویسنده شناخته شده ،خانم فتانه مقتدر شاعر ونطاق ورزیده ،خانم زیبا یارزی عضوهیت رهبری ،خانم فاطمه سیامی نطاق سابقه دار رادیو تلویزیون وخانم ستوری احمدی ضمن سخنرانی های شان درمورد اهمیت برگزاری روز جهانی زن از کار وفعالیت های سازنده شان در عرصه های گوناگون اجتماعی وفرهنگی بخاطر دفاع از حقوق وآزادی های مسلم زنان یاد آوری نموده وقسمت های از تلاشهای شانرا تصویری به نمایش گزاشتند.
در ادامه محفل دسته گلهای زیبایی که از طرف شورای سراسری زنان افغان در هالند تهیه گردیده بود برای تعداد اززنان بپاس قدردانی از کار وتلاشهای آگاهانه آنها در عرصه های گوناگون توسط محمد ولی زیارمل ،نورالدین همسنگر ُپروفیسور داکترنثار احمد صدیقی،خانم سهیلا زحمت ،خانم سعیده طلوع ،خانم زلیخا پوپل ، خانم یاسمین زیارمل وخانم ماری کریم زاده اهدا گردید.
بدین مناسبت پیامهای تبریکیه نیز از جانب ولی محمد شاهپور ریس اتحادیه انجمن افغانها درهالند وخانم ناهیدد صدیق علومی مدیر مسوول فصلنامهبانو یگانه نشریه زن دراروپا عنوانی شورای سراسری زنان افغان در هالند مواصلت ورزیده بود.
محفل با اجرای کنسرت جالب و دیدنی توسط هنرمند با استعداد وخوش آواز کشور داود حبیبی در اوج احساسات حاضرین بپایان رسید.
گزارشگر شورای زنان افغان درهالند
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵/ ۱۷ـ ۰۷۰۳
گـلـی مــن

داکتر آرین
هشتم مارچ روز جهانی زن را به تمام زنان و دختران آزاده، نجیب، سزاوار و قابل سپاس و ستایش افغانستان، تبریک و تهنیت می گویم و برای همگان میمنت، نیکبختی، شادکامی، تندرستی، پیروزی و آزادی آرزومندم.
زنان، دختران، مادران و خواهران پیام آوران عشق، زیبایی، خرد و مهرورزی در جهان آند. زنان بخشاینده ای عشق است و عشق بایسته زنده گی که بدون آن نمی توان زنده بود، زنان گل های معطر اند دربهشت و فرشته های خوش رنگ و آراسته اند درجهان، نهایت گرانبها که با هیچ گنجی، ثروتی و گوهری نمی توان آنرا خرید، مگربا احترام، دوستی و محبت، با لبخند، نوازش، دلجویی و شفقت، با هدیه، مهربانی، توجه و حرمت، بلی! این شکوهمندی و جلال، طرب و نشاط ، تسکین و آرامش تنها در قدرت و آفرینش زن وجود دارد.
زن یعنی گل و گل یعنی زیبایی، خوبی و ظرافت، یعنی رایحه، شمیم و نگهت، یعنی بهار، طراوت و تازه گی. زن یعنی همسر و همسر یعنی همسفر و شریک و نیمی از زنده گی، یعنی همتراز، هم ارزش، برابر وهمسان، یعنی رفیق، همدم و همراه، یعنی قرین، یاروهمتا.
زن یعنی الهه، الهه ای قابل پرستش و ستایش، الهه ای مهر و روشنی، تکمیل کننده ای زنده گی، نماد بی گناهی و پاکی، مظهر شادی و خوشحالی است، زن عاطفه، شایسته و خجسته است که از ناز و دلبری جامه به تن دارد و قامتش به مهربانی، لطف و لطافت آراسته شده است.
زن یعنی محبوبه، محبوبه ای دلبر، دل نواز، دلربا و دوست داشتنی، جلوه گاه خوش زبانی، خوش قلبی و خوشبویی است، زن یعنی مونث که می سوزد و می سازد، پاکدامن و با صفا، با استقامت و با وفا، دلستان و دل آرام است.
زن یعنی افتخار، عظمت، بزرگواری و سرافرازی است، زن چشم و چراغ خانه و جامعه، قریحه و آفرینگر است، زن مظهر نبرد و پیکار، راهگشای زنده گی نو، ذوق نو، درک نو و افق های نو است.
زن موهبت، سعادت، صداقت، عطوفت، صمیمیت، موفقیت، خجسته گی و خوشبختی است وشالوده ای تمام این موهبات، خانواده ای است که اساس زنده گی آنان را احترام، ایثار، همزبانی، انعطاف،عشق، علاقه و محبت نسبت به همدیگر تشکیل داده باشد و هردو برای حفظ و نگداری و بزرگداشتی چنین موهبتی همواره بکوشند.
بعد از این مدیحه که در ثنا و سپاس از زن و جایگاه او ارایه گردید باید وارد اصل موضوع شویم که: چرا عنوان این نوشته « گل من » است؟ پاسخ آن بسیار ساده است، بازهم به خاطر ستایش زن و روز جهانی زن است:
تنها زنده گی می نمودم، همیشه با گل های خیالم صحبت کرده و به گل دوست داشتنی خود دو بیتی ها می نوشتم، شب ها به بوستان اندیشه های خویش نشسته و فکر می کردم که در پای کدام گل پناه گاه و آشیانه ام خواهد شد، هنوز گلم را نمی شناختم که با خیالبافی در غربت دور از میهنم می گفتم و می نوشتم:
ســلام مـن به تـو ای نازنینم
بـه تــو ای گل نـگار نازنینم
دل من دیده من فرش راهـت
بـیـا ای دخـتر افـغـان زمینم
زمان طولانی و زنده گی بالایم دیر می گذشت، غربت غم انگیز بود و همزبانی نداشتم از سعادت و مصاحبت کسانی که زبان، دل و احساساتم را بدانند محروم بوده و از آنانی که اندیشه و تفکرم را با آنها شریک ساخته و در میان بگذارم بی بهره و بی نصیب، روزگار می گذشت و دلم تنگ می شد:
چو تنگ آید دلم شعر است فغانم
بـرایــش مـی گــویــم راز نهانم
از ایـن بهتر که من همدم ندارم
فـقط شعر است دوای درد جانم
به همین ترتیب چیزهای نوشته و کاغذ را سیاه می نمودم. بدون تردید هر کس یک گل را از میان گل ها انتخاب می کند، با آن گلی که من معرفی شدم اتفاقا اسمش« گل مکی » بود و آنچه نوشته بودم بیجا نبود، بی هوده و به هدر نرفت، سال گذشته « رساله » از دوبیتی های خود را ترتیب و آماده نشر نمودم که عنوان آن « گلی من » است. و این هم چند بیت از همین رساله:
گــلی دارم، گــلی مســتــانـــه دارم
دلـــی دارم، دلـــی دیــــوانــه دارم
از این مست و از این دیوانه یاران
هـــزاران قــصــه و افســانـه دارم
***
خـدا کــرده ز ازل نـام او گل
نصیبش همسری از اهل کابل
خـداونـدا نگـهـدارش ز آفـات
بـه حـق نـالـه هـای زار بلبل
***
گـــل نـــازم، گـــل نـــازدانـــه من
به قلبم هست و هم در خانه ای من
گـــل عشــق مـنست و گشــته زیبا
از او شـعـر مـن و افسـانـه ای من
***
بـه پـرواز آ، فـراز گلستانم
ببـین انـدر بهاران مهرگانم
منم تنهای تنها، بی وجودت
بـــود خـالی، خـالی آشـیانم
***
گلی دارم و در راهست انتظارم
همان روزیکه آیـد هسـت بهارم
بــهـــار زنده گی آغـــاز گــردد
خـدا را صـد هزار شکر گذارم
***
گلـم امـشـب بیـادت شـعــر گویم
ز ایــامی کـه گـشـتـه تـیـر گویم
تـرا در جـنـگل و دریـا و ساحل
به شب ماه و سحرگه مهر گویم
***
به هجرت من گلم هم روز و هم شب
غــمـیـن و بـیـقـرارم، ســوزم از تب
دوای درد مــن تــنــهــا تــو هســتـی
تـرا خـواهـم ترا خـواهـم مـن از رب
***
گلم هرچـه نـویـسـم کـم باشد
ز هجرت بر دیده ام نم باشد
اگـر کـه تـو نـیـایـی نازنیـنم
تــمـام زنده گی ام غــم باشد
***
گلم یادم ، به یادت هر لحظه
دو چشم من برایت هر لحظه
بـیـایـی زر بـپـاشم بر قـدمها
ببوسم سر و پایت هر لحظه
***
گـل گلاب، گـل مریـم یا یاسمیـن گویمت
گل ریحان یا ارغوان من کدامین گویمت
نـگـویـمـت گـل مـن، زیـب گلستان کسی
گـل بـهـشـت جمالی و بـهتـریــن گویمت
***
تـو گل افروز، گل انـدام ، گل زیبای منی
گل دلـسـوز، تــو گل فــام، دل آسای منی
مــه گل نـــواز گل نــاز و هــمـنـام گلــم
که همه روز بی گلم شام، گل یکتای منی
***
مــن از روز ازل گلـباز بودم
به بلـبل هـمدم و هـمراز بودم
به ساقی و گل و پیمـانه و می
رفیق و مونس و دمساز بودم
***
گشتم همه ترکستان خوارزم و بخار را
دیـدم بـه سمـرقـنـدش، گلهای پریسا را
نـامـد به نظر هرگز مانند " گل نازم "
آذر همه را گشتم، هم بلخ و هریوا را
***
از آن روزی که دیدم نازنینم
گل تاجـیک گل آریــن زمینم
دگر چشمم نبیند هیچ گلی را
بـبـاغ حسن او مسکن گزینم
***
گـهی جـنگ و گه آشـتیـست گل من
گهی قـهـرو گــه رازیــسـت گل من
گـهـی سـجــده و گــه آتــش پرسـتـد
گهی خاموش و گه مستیست گل من
که گل گـویی و هـم بـوستان برنجـد
زگل بـهــتـر نـدانـم چـیسـت گل من
به دل باز و به رخ ناز و به قد ساز
اگر که نیست قبولش کیست گل من
گلم هـــمــدم و هـــم راز" آریــن "
بـرایـم جـان و هم هستیست گل من.
چون روز همبسته گی زنان سراسر جهان است، از یک طرف روز پیکار برای آزادی از اسارت و از جانب دیگر جشن همبسته گی زنان است و طبیعی است که توام با شادی و مسرت نیز برگذار می شود، بیشتر بالای نکات مثبت، عاطفی و امید بخش آن تاکید نمودم و گرنه وصاف، مخافت ها، ماتم ها، درد ها و رنج های ناگفتنی و اشعار ناسرودنی فراوان است.
خانم های گرانقدر!
جشن تان با شکوه، خانه های تان چراغان و سر شار از شادی و تندرستی باشد.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱۱/ ۱۷ـ ۰۷۰۳
افغان اتله ميرمن به د غلامی کړۍ ماتې کړی!

د مارچ د اتمی په وياړ
حکیم روان
نازو ، زرغونه او ملالئ ، ژان دارک، مور تیریزا، روزالوکزامبورګ،سوزان . ب . آنتونی، الیس پاول ،لوسی برن ، الجزایری جمیله او په زرګونو نوری ښځې او دهغو له ویاړه ډکې او نه هيریدونکې کارنامې د انسانی تاریخ ستره او پرتمینه برخه جوړه کړی ده .
ښځې د انسانی ټولنې پوره کونکی نیمائی ده . انسان او انسانیت د ښځې د خلاق او جوړوونکی رول زېږنده دی په داسې حال کې چې اوس په مدنی ټولنو کې د ښځو لوړ رول ته په درنه سترګه کتل کیږی ، خو ددې سره سره زمونږ د بې نیاوه نړئ په ډېرو برخو کې ، ښځې بر سېره پر عمومی بې وزلیو او محرومیتونو د ځانګړو انسانی ضد بندیزونواو محدودیتونو سره لاس او ګریوان دی .
په افغانی ټولنه کې د ښځو د مرئیتوب پر غیرعادلانه طلسم باندې لمړنئ مرګونئ ګوزار امانی نهضت وکړ، خو ډیر ژر سقاوی تورتم د ښځو د خلاصون لارې او ګودرونه وتړل ، د افغان ټولنې او په ځانګړی توګه د ښځو د آزادئ او رڼا مخه یې ډب کړه او یو ځل بیا یې نوی د خلاصون راټوکیدلی هیلې د ښځو سره یو ځای د تورتم او ستم د تورو تمبو شاته ځنځیر او زولانه کړې .
خو د ښځو د آزادئ پیل شوی هنګامه او غوغا یې غلی نه کړای شوه . ښځو ورو ورو او په نامحسوسه توګه د ټولنیز ژوند په مختلفو برخو کې د ظهور او حضور جریان او پروسه ژوندئ وساتله .د مشروطیت د غښتلی غورځنګ دواړو برخو، د ښځو د مرئیتوب پر ضدد ښځو د آزادئ او د هغو انسانی حقوقو ته د درناوی توغونه اوچت وساتل .
خو د ټولنې دبرلاسی او واکمن استبدادی فرهنګ په چاپيريال کی د انسان آزادی او حقوق او په ځانګړی توګه د ښځو هویت ، آزادی او حقوق سلب دی. دا فرهنګ ښځې ته یواځې د بې عدالتیو د زغملو ، د بې پوښتنې او بې ځوابه اطاعت، تسلیميدو او ړندې پیروئ په حق قایل دئ . په دې فرهنګ کې ښځه له سړی نه ټیټه ده ، او باید دسړی پالنې غیر عادلانه دود اوزنګ وهلی سنت په پټو سترګو ومنی . دا فرهنګ هیڅ کله د سړیو په حق کې هم نه دئ ، بلکې ټولنیزه بې عدالتی او بې انډولی ، د ټولنې ظالمانه او غیر عادلانه وېش او د انسان بې وزلی او بې حرمتی ددې فرهنګ له ريښو څخه تغذيه کيږی .
که څه هم د مدنی حقوقو له مخې ښځه او سړئ په حقوقی لحاظ یو د بل سره برابر دی ، خو دا دلمر په شان څرګند او روښانه حقیقت دئ چې د ښځې مقام او منزلت اصولأ له سړی نه لوړ دئ . « هغه لاس چې زانګو زنګوی ، نړئ زنګوی» . د واکمن استبدادی فرهنګ په محیط کې ښځې له درناوی او وړ منزلت نه بې برخې دی ،خو ښځې دی چې نړئ ته یې پیغمبران ، فیلوسوفان ، عالمان ، شاعران او اتلان وړاندې کړی دی .
د انسان په پیدا کیدو کې دښځې او سړی رول برابر دئ – خو نهه میاشتې ښځه خپل بچئ له خپله تنه تغذیه کوی او له پیدا کیدو وروسته بیا په میاشتو میاشتو شیدې ورکوی او د ماشوم روزنه او پالنه کوی، له دې امله د ښځې رول د ټولنې د دوام او تشکیل په پروسه کې بنسټیز اهمیت پیدا کوی .
ښځه نه یواځې د عاطفې ،مهرابانئ ، ترحم ، انسانیت او لوړ معنویت مظهر دی، بلکې د انسان د کرامت د روزونکی او جوړوونکی رول هم لوبوی . که څه هم په ټولنیز ژوند کې د ښځې رول د سړی په پرتله د ټولو لوړتیاو او ترجیحاتو سره سره کمرنګه او کمزورئ ښودل کیږی ، خو همدا ښځه ده چې د سړی مور ده!
او همدا ښځه ده چې د انسان د شرافت او عظمت پیل او مبداء جوړوی .
افغانې شریفې او پاک لمنې ښځې د نړئ پر مخ تر ټولو بې وزله او محرومې ښځې دی .جهادی او طالبی ناتار نه پرېږدی چې زمونږ پتمنې ښځې د نړئ د آزادو هیوادو د ښځو په څير د ټولنیز ژوند ډګرونو ته په سرلوړئ سره راووځی او د کرکجنو بنیادګرو تروریستی او جنګ غوښتونکو سیاستونو ته چې هره ورځ د دوی بچیان بلهاری کوی ، د پای ټکئ کیږدی او نه پريږدی څو د سولې او صفا ، انسان او انسانیت ته د درناوی ، دعدل او انصاف، د دوستئ او ورورولئ چال چلند بناء شی .
د یادولو وړ ده چې د ښځوامانی نهضت او د ښځو په حق کې نور غورځنګونه له دې امله په زړه پورې او مطلوبو پایلو ته ونه رسیدل ، چې ابتکار یې د ښځو په لاس کې نه وو او له بده مرغه تر اوسه د سړی انحصاری رول ادامه لری . سړی د ښځو ورځې نمانځی ، د ښځو غوښتنې را پورته کوی او د هغو د حقوقو څخه د دفاع ډبرې پر سینه ماتوی ،د خپلې مور ، خور ، ميرمنی او لور سره يو ځای د ښڅو د حقوقو څخه د دفاع له پاره له کوره نه راوځي او ددې زړه او جرئت نه لری چې خپله مور او خور ، میرمن او لور د ښځود حقوقو څخه د دفاع ستر او له ویاړه ډک کار ته وهڅوی او يا لږ تر لږه په دې ځان پوه کړی چې د ښځو له پاره دحقوقو او آزادۍ غوښتل د ښځو کار دی .له دې امله چې سړی په ټولنه کې د ښځو په پنځوونکی او نوښتګر رول باور نه لری او د ښځې ونډه په ټو لنيزو فعاليتونو کې د هيڅ سره برابره بولی ، فکر نه کوی چې سړی په خپله د منځنيو پيړيو د یوه سړی سالاره قبيلوی فرهنګ اسير دی ، تر څو ځان د وروسته پاتی والی له اسارت څخه خلاص نه کړی ، د نورو د خلاصون د پاره به د ډيرو لږو څه کولو وس ولری . سړی سالاری نه يواځې ښځې له خپلو حقه حقوقو څخه بې برخې کړی دی ، بلکې هغوی يې د خپلو حقوقو له غوښتلو هم محرومې کړی دی .
په امریکا کې سوزان .ب . آنتونی د ښځو د انتخاب د حق د ترلاسه کولو د پاره زندانونه او جریمې وزغملې او د ښځو د حقوقو څخه د دفاع ټولنې یې جوړې کړې ، همدا هڅې او الې ګولې د نورو اتلو ښځو لکه آلیس پاول او لوسی برن په واسطه تعقیب او وپالل شوې او د امریکا د ښځو د ملی ګوند بنسټ یې کښېښود ، تر څو چې د امریکا سړی سالاره (پاتریال کال )غیر عادلانه ټولنیز جوړښت یې په ۱۹۲۰ زیږد کال کې د ښځو حقوقو او آزادئ ته د درناوی لپاره په ګونډو کړ .
د ښځو د آزادئ غوښتنې غورځنګ د تاریخی پلوه نوی او ځوان غورځنګ بلل کیږی ، خو د مضمون او متن له لحاظه پراخ پرګنیز او بې سارئ ارزښتناک ټولنیز غورڅنګ دئ .
افغان اتلې ميرمنې باید د منځنیو پيړیو د استبداد د ملاماتوونکو فشارونو او بندیزونو څخه د خلاصون له پاره ، د سړیو د آزادی بښونکو هڅو تر څنګ خپل مستقل دفاعی ، سرښندونکی ښځینه غورځنګونه را مینځ ته کړی . افغان ښځې نور باید د ستم مننې زاړه فرهنګ ته د پای ټکئ کيږدی . آزادی او برابری ، د ټولنیز ژوند په ټولو برخو کې د ښځو پراخه ونډه د ښځو مسلم او انکار نه منونکئ حق دئ .
د بده مرغه انسان د علمی او تخنیکی سترو او حیرانوونکو بریالیتوبونو او لاسبریو په پيړئ کې لا تر اوسه د ښځو د حقوقو د تأمین او په ټولنه کې د هغې د نقش او رول په راژوندی کولو ، نه دئ بریالئ شوئ . د بشر د حقوقو څخه د ښځو محرومیت نه یواځې د ټولنې د پوره نیمائی یعنې ښځو درد او کړاؤ دئ ، بلکې د سړی درد او کړاؤ هم دئ . وايي چې : « ښځه د سړی کالی دی »، په دې مانا چې ښځه د سړی عزت ، پرده ، آبرو ، شرافت ، ننګ او ناموس دئ . ښځه د سړی د ژوند ملګری ده ،سړی بی له ښځې نيمګړی نيمه خوا دی . د ښځې درد ، محرومیت او بې حقوقی سیخه او سیده د سړی له درد او محرومیت سره تړاو لری .
افغانې ښځې نه یواځې د سړی په بند اواسارت کې دی ، بلکې په خپل ټولنیز چاپيریال کې رنګارنګ اسارتونه زغمی . د لیک او لوست څخه د ښځو ډله ایز بې برخيتوب او د ټولنې په فرهنګ کې د هغه ځای تشه په ټولنیز ژوند کې د ښځو رول د هیڅ سره برابر کړئ دئ . زمونږ ښځې حتی خپل محکومیت او اسارت هم نه شی درک کولای .نه پوهیږی چې اسیره او بې برخې ده او داسې تلقین شویده چې ګوندې اسارت او محرومیت د ښځې د طبعیت او سرشت سره تړاو لری . ښځې د نارینه سره یو ځای د اسلام مقدس دین ته مخه کړیده اوپه ډېر اخلاص د خپل دین پیروی کوی ، خو نه پوهیږی چې ولی ټاکلی کړئ د اسلام د مقدس دین د نامه څخه د ښځو بې برختوب ، محرومیت او بې حقوقی توجیه کوی ؟ قرآن کریم د جنس ، نژاد او نسب توپیر ته قایل نه دئ ، ځکه وایی چې د خدای په نزد هغه څوک بهتر دئ چې تقوا ولری . د نر او ښځې ، تور او سپین ، قوم او نسب تر منځ د خدای له نظره توپیر نه شته .د اسلام مقدس دين د عربو د جهالت په وړاندې د ښځو سره د زور زياتی پر ضد د ښځو له انسانيت څخه دفاع وکړه خو نن د اسلام ټيکه داران د ښځو د بی حقوقي او اسارت له پاره وينی تويوی .
په نړئ کې د اسلام د مقدس دین د خپریدو څخه نږدې ۱۴۰۰ کاله تیریږی ، خو د قرآن کریم د څرګندو لارښونو پر خلاف د مسلمانو ښځو مرئیتوب او محرومیت تر اوسه د اسلام څخه د مخه پيړیو په څير په ډېر کم توپیر سره ځای پر ځای پاتې دئ .
زمونږ بدمرغی بیا تر ټولو زیاته ده ، داسې چې د دین ټیکه داران زمونږ د ښوونځيو د معصومو نجونو پر مخونو تيزاب شیندی ، د نجونو مکتبونو ته اورونه اچوی او په اسارت کې د ښځو د ساتلو د پاره هر بګنوونکی جنایت او وحشت ته لاس اچوی .
جهادی او طالبی ناتار ، افغانې ښځې نه یواځې په دین کې د ښځو د رښتینې مقام او حیثیت څخه محرومې کړی ، بلکې په افغانی دود او رسومو کې یې د ښځې پر ونډه بندیزونه لګولی دی .
په داسې حال کې چې افغانې ښځې د پيړیو را هیسې د منځنیو پيړیو په تورتم لاهو دی ، زمونږ د ټولنې دا تر ټولو زيان منونکی او کمزوری برخه د جهادی او طالبی بربریت او وحشت د خونړیو بریدونو او ملاماتوونکو بندیزونو او تیریو غوره هدف ګرځیدلئ دئ . د جهادی – طالبی انارشی په دوران کې په سلګونو ښځو ځانته اورونه واچول ، او په ځان وژنو یې لاس پورې کړئ دئ .طالب وحشيان د ټولو اسلامی ارزښتونو پر خلاف ښخې په عام محضر سنګساروی . دطالبی او جهادی مغولو په واکمنی کې د افغان ميرمنو پوزې او غوږونه پرې کيږي او غواړی په خپل وحشت سره نړيوال وبوګنوی . همدارنګه افغانو ميرمنو په ډله ایزه توګه د جهادی – طالبی وحشت ، اسارت او محروميت ، تيريو او بې عدالتيو څخه ، د هيروئينو او مخدره موادو یوه بل وحشت ته چې د همدې وحشت زېږنده ده ، پناه وړی ده .
د افغانې ميرمنې نننئ حالت ، محرومیت او بې حقوقی د بنیادګرو دناولی ماهیت او بګنونکی څيرې بهترین څرګندوی دئ .
بنسټ پالونکی د دينی احکامو له مخې نه بلکې دمنځنيو پيړيو د وروسته پاتې انسانی ضد دودونو له مخې د ښځو سره دښمنی ګالی .
افغانان باید پوه شی چې جهادی او طالبی ناتار نه يواځې د ښځو، بلکې زمونږ د ټولوخلکو او وطن دښمن دی او د پردو په لمسون زمونږ هيواد او خلک د تیارو او بدمرغیو ګودال ته ورټيل وهی .د شيطانانو دا ډلې د حاجی پير کرم شاه (لارنس ) د پروګرامونو له مخې زمونږ دخلکو او هيواد سره دښمنی ګالی .د تش په نامه دينی عالمانوپه نوم د ښځو د حقوقو او آزاديو پرضد، او په ټولنه کې د هغه پرحضور د بنديزونو د لګولو پرېکړې کوی .دا شوراګانې د ښځو پرضد د تشدد او خشونت پرضد پرېکړې نه کوی . کله چې د پنځه لس کلنې ماشومې سره په زور او جبر واده کيږی او نوکان يې ايستل کيږی ، شکنجه او عذاب ورکول کيږی او يا کله چې د نامرده ميړونو د ظلمونو له لاسه ښځې ځانونو ته اورونه اچوی ، د دينی عالمانو خولې مهر وی او کله چې يو جاهل خپله ښځه له دې امله وژنی چې د ځوی پر ځای يې لور دنيا ته راوړی دئ ، دينی عالمان ګونګان وی ، کله چې د هيوادپه لسګونو ماشومان د اسلامی حکومت په سيوره کې د ساړه له لاسه سا ورکوی او تورو خاورو ته ځی ، نو پر دينی عالمانو يې څه ؟ دوی ته خو ډالر رسيږی ،پردو ته د خدمت له برکته په داخل او خارج کې د ماڼيو او بنګلو خاوندان دی ، د دنيا د حکومتونو او لوړ پوړو چارواکو سره ناسته ولاړه لری ، زامن او لوڼې يې په دوبی ،امريکا او اروپا کې درسونه لولی او لوييږی خو د افغان خوارانو ، بزګرانو ، کارګرانو، دکاندارانو ، کسبګرو ، موټرچلوونکو او يتيمانو ميندې بايد له کوره ونه وځی او خپلو بچيانو ته روزی پيدا نه کړی . د دينی علماؤ شورا په هيواد کې دآپينو او هيروئينو د کښت، توليد او قاچاق په هکله پريکړې نه کوی ، داشرارو او مفسدينو له فساد، ظلمونو او تيريو څخه د خلکو چيغې او کوکارې نه آوری ، د يتيمانو د خوراک ، کاليو، کور ، دوا ، تعليم ، روزنې او پالنې پوښتنې نه راپورته کوی . خو ښځې له کوره د باندې نه راپرېږدی . دوی له خپلو سعودی ، پاکستانی او ايرانی بادارانو نه پوښتنه نه کوی چې دوی ولی په خپلو هيوادونو کې د ښځو پر ضد اسلام نه پلی کوی چې افغانستان ته نسخې ورکوی . د دينی علماؤ د شورا يو غړی هم د کوډلو او سوريو سوريو کيږديو نه نه راوځی ، ددوی اولادونه په واورو کې پښې ابلې نه ګرځی او له لوږې په کوڅو کې سوالګری نه کوی .
زمونږ ملا په دې خبرو کې نه دی ، د ملا کار د ښځو د ښونځيو د بندولو او سوځولو او د ښځو د کار د منع کولو سره دی .زمونږ د ملا کار د برق د پايو الوزول دی، د پلونو ، کلينيکونو ړنګول دی ، انتحاری بريدونه کوی، زمونږ ملا د هيواد د ښځو او ماشومانوچاروته وخت نه لری . زمونږ د ملا يانو پيرانو مولانافضل الرحمان، سميع الحق او اشرفی شرابخور د پاکستان صدراعظمې بی نظير بهوټواو خارجه وزيرې ميرمن حنا کهر ته جی جی ويل ، خو افغانستان ته د ښځو پر ضد نسخو سره طالب راليږی . زمونږ د دينی عالمانو شورا د ښخينه او نارينه بيسوادۍ پر ضد جهاد نه اعلانوی ، خو د ښځو د ښونځيو او ښځو د کار پر ضد جهاد ته هر دم تياردی . زمونږ دينی عالمان د نشه ای توکو پرضد جهاد نه اعلانوی ځکه چې د هغه ګټې خو د دوی جيبونو ته هم لويږی . دا چې پاک قرآن د ښځو تعليم فرض کړی، نشه ای توکې او نشې يې منع کړی دی، د ملا يې په څه ؟ زمونږ ملا په ډاګه وايی چې مونږ څه وايو تاسې يې بايد وکړی ، خو چې څه کوو، هغه بايد ونه کړی .
ددې مانا داده چې زمونږ ملا په خوله مسلمانی کوی خو په عمل کې بل څه کوی . زمونږ ملا د خپل نفس له پاره پاک اسلام بدنام کړ ، جومات يې خوشی کړ، په وزارت او رياست کې کښيناست . د خدای او پيغامبر خبرې يې پرېښودې ، دحکومت او سياست خبرې کوی .
د ښځو د نړيوال پیوستون د ورځې ( د مارچ اتمه ) په درشل کې د هيواد بې وزلو او محرومو ښځو ته ددې ورځې په وياړ د مبارکيو تر څنګ بايدووايو چې :
ښځه مور ده ، هیڅوک بې موره زیږیدلی نه دی ، سپيڅلی قرآن وايي :
« جنت د مور او پلار په پښو کې دئ » ، د مور مقام او منزلت ته باید درناوئ وشی ، جهالت، ناپوهي، بې سوادي او بې خبرتیا دمور د شان سره نه ښايي . مور د آزادئ ، په ټولنه کې د فعال ژوند او ټولو انسانی حقوقو وړتیا لری ، هغه ته باید په ټیټ نظر ونه کتل شی ، ښځه انسان دئ او باید په ټولنه کې د مستقل هویت ، حقوقو او آزادیو څخه برخمنه وی .
مونږ خپله ځنډنه منونکی دنده بولو چې د نورو ملی او وطنپالو ځواکونو سره یو ځای د افغان ښځې د غمیزې ، اسارت او محرومیت پر ضد تر اسمانونو د اعتراض لړزوونکی او ځواکمن غږ پورته کړو!
مونږ دړندوبنسټ پالو په څير دښځو مصئونیت د هغوئ په محرومیت، اسارت او بيسوادی کې نه وینو، ددې پر خلاف مونږ د ښځو مصؤنيت ، آبرو او عزت په ټولنه کې د ښځو د وړ مقام ، درناوی او حقوقو د اعادې په ګرو کې وينو.
مونږ له خپلو مبارزواو پوهو خویندو غواړو چې د خپلو حقوقو د رښتینې اعادې لپاره ، د افغانستان د پاک لمنو ښځو په منځ کې د سیاسی ویښتیا او حقوقی خبرتیا د شعور خپراوی ته مټې ورکړی .
مونږ ټينګ باور لرو چې ټول افغان روڼ آندی د افغان ميرمنو پرضد د پراخې ټولنیزې بې عدالتئ پر وړاندې د خپلو خویندو سره یو ځای د هغوئ په ستونزمنه خو له ویاړه ډکه مبارزه کې قوی ،ډاډمن او هوډمن متحدين دي. مونږ باور لرو چې جهادی اوطالبی ناتار يوه مؤقتی پديده ده ، د هغه ځای بايد د خلکو له واقعی ارادې را مينځته شوی، د خلکو په آزادو رايو غوره شوی ، ملی او انسانی ارزښتونو ته ژمنه، پاکه او د خلکو په وړاندې مسؤله واکمنی ونيسی .هله به د افغانستان د هر وګړی ، ښځې او نر د هر ډول حقوقو او آزاديو د ساتنې او تأمين رښتينی تضمين را مينځته شی .
د ښځې او مور مقام ته دې سرونه ټیټ وی !
د افغان خویندو او میندو د آزادئ اوحقوقو د اعادې توغ دې اوچت وی !
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۷۰۳