
سال نواندرخیالم خود نمایی میکند
می رسد اینجا برایم آشنایی میکند
جنگ وجدال میشود محوازکشورم
این بهاربا مردم ماهمنوایی می کند.
خداوندا ، درین بهار و نوروزعنایت فرما
خداوندا ، دراین سالی که در پیش است
نمی دانم چه تقدیری فرموده ای ، لیکن،
در آغاز طلوع روشن سالی که می آید
کمک کن تا رها سازم ز خود کوله بار یک هزار و سیصد افسوس هزار و سیصد و اندوه...
خدایا مهربانم کن
تو چشمان مرا با نور خود بگشا
تو لبخند رضایت را عطایم کن
بفهمان زنده گی زیباست
خداوندا
تو راه سبز زنده گی را نشانم ده
تو نیکی پیشه ام فرما
که راه حق را صبورانه بپیمایم
و از زیانکاران هرگز نباشم
مهربانا ، مرا در شط پرمهر گذشتت شست و شویم ده وتو پاکم کن .
کریما ، دست های گرم و لبخندی عطایم کن
تو ای نزدیک تر از من - به من اینک مرا دریاب، پناهم ده
تو ذکرت را عطایم کن که با یادت دلم آرامشی یابد....
شاد وخرم
تمام لحظه هایت عید باشد
همه روزهای توسپید باشد
ببینم شاد وخرم سبزو آباد
نگاهت غرق درامید باشد.
هموطنم ترا دوست دارم، فقط ترا!
بهار رامانند مادرباید ستایش کرد ...
سال نو راهمچون پدرعزیزداشت...
ونوروزرابا خانواده باید جشن گرفت.
برادرهموطنم ، ترا دوست دارم ، هرکه می خواهی باش ، خواه درکلیسا بروی ، یا درمعبد، ویا درمسجد نیایش نمایی. من وتو فرزندان یک یک سرزمین هستیم و در دامان مادروطن بزرگ شده ایم ، درغمت گریسته ام و دراندوه ام اشک ریخته ایی ، درخوشی ام سهیم بوده ایی و درجشن و سرورت پایکوبی نموده ام .توبهترین و قابل اعتماد ترین شریکم بوده ایی و دوشادوش هم سختی ها، رنج ها، مصیبت ها، روزهای سخت وجانگدازو شب های سرد وسکوت را در زیریک آسمان و دریک محدوده جغرافیایی سپری نموده ایم .
آرزومی کنم باران شوق در زنده گی ، کانون خانواده گی وامو رروزمره شما ببارد ، تا روح بزرگ تان را صفا دهد و گل های عشق دردل پرامید تان جوانه زند ، لبخند برلبان تان نقش ببندد .
بهارآمد
بهار آمد که گل ها باز گردد
سرود زنده گی آغــاز گردد
بهـــار آمــد که دل آرام گیـرد
زدرد وغصه ها فرجام گیرد.
هموطنم
نقطه آغازبهار زنده گی تان بی انتها باد ، سال نو مبارک ، برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سال دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد .
فرارسیدن نوروز وسال نو را شادباش میگویم. برایتان تندرستی و نیکروزی درسال نو آرزو دارم. باشد که سالی سرشار ازشادی.
نوروز
نوروز نُماد جاودان نو شدن است
تجدید پیمان و دوستی کهن است
خوشحالم ازاینکه خجسته نوروز
یاد آور فرهنگ ماوتمدن من است.
پروردگارا
درمفاتیح الجنان ، در اعمال روز نوروز ، این دعا ذکر شده است : پروردگارا! این سال ، سالی است جدید وتوپادشاه و فرمانروایی قدیم هستی . از درگاه تومسئلت دارم که از خیرات این سال وهرچه خوبی در این سال خواهد بود ، برخوردارم کنی؛ و از بدی های این سال و زشتی هایی که درآن است ، مرا پناه دهی و خودت عهده دار تامین روزی و کارم دراین سال باشی ، ای پروردگار صاحب جلال و بزرگواری.. .
پروردگارا ، دراین روزهای پایانی سال به خواب عزیزان مان آرامش ، به بیداری شان آسایش ، به زنده گی شان عافیت، به عشقشان ثبات ، به مهرشان وفا ، به عمرشان عزت به رزق شان برکت ، و به وجود شان صحت عطا بفرما ، آمین.
نوروزنماد ازتمدن وفرهنگ
نوروز نُماد جاودان نو شدن است
تجدید پیمان و دوستی کهن است
خوشحالم ازاینکه خجسته نوروز
یاد آور فرهنگ ماوتمدن من است.
نــوروز
نوروز ، واژه ای مرکب از دو جز و بر روی هم به معنای روزنوین است که بر نخستین روز از شروعِ فروردین ، اطلاق می گردد . نکته مهم ترآن که بنیانگذاران نوروز در اولین روز بهار ، ما که فصل شکفته شدن گیاه و نبات و آغاز شکوفایی هستی و نظام را روزبزرگ ملی خویش می شماریم ، بزرگان ما پیدایش نوروز را به زمان پیشدادیان نسبت می دهند و جمشید ، پادشاه پیشدادی را پایه گذار نوروز می دانند .
مسعودی می گوید : بیش تر مردمان براین باورند که نوروز، در روزگار جمشید شاه پدید آمد و نیز درزمان پادشاهی وی ، آیین هایی درنوروز ، برگزار گردید .
قرنهاست این جشن ، رونق و تازه گی و درخشش یافته است .
فردوسی در شاهنامه چنین سروده :
سر سال نو ، هرمزِ فروَدین
برآسوده از رنج رویِ زمین
به نوروزِ نو ، شاهِ گیتی فروز
برآن تخت بنشست فیروز روز
چنین جشن فرّخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروانْ یادگار
خانه تکانی دل
بهطوریقین، کسانی که درانسانیت ذوب می شوند، هرگز بدی و زشتی را درزنده گی نمی بینند وهرچه که میبینند، زیبایی ها، جوانه زدن ها ،روییدن ها وشکفتن ها است.
قول معروفی است که می گویند: کینه از دیگران گرفتن بی منطقی وکینه در دیگران ایجاد کردن دیوانگی ومحبت به دیگران مایه سربلندی است.
زنده گی تفسیر سه کلمه است: خندیدن، بخشیدن و فراموش کردن ! پس تا می توانید بخندید ،ببخشید و فراموش کنید.
نوروز و روز
درذهن ما اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی کلید امیدی هست
ماسال نورابه فال نیک میگیریم
درپشت هرسیاهی سپیدی هست .
نوروز و ادبیات پارسی دری
جشن نوروز، جشن رستاخیز طبیعت، تجدید زنده گی و مایه نشاط و پویایی و شادابی است شاعران به عید، بهار و طبیعت توجه ویژه ای داشته اند. از آغاز شعر پارسی شاعرانی هم چون رودکی، منوچهری و ... به طبیعت نگاهی هنری افکنده اند و تصاویر زیبایی از فصل بهار در شعر آن ها انعکاس یافته است. حتا شاعرعارفی هم چون مولانا که بیشتر در عوالم روحانی خود مستغرق بود در غزلی خود را به عید نو شبیه می کند که آمده است تا قفل زندان را بشکند و همه جهان و جهانیان را از غم آزاد سازد.
باز آمدم چو عید نو تا قفل زندان بشکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم .
درنوروز
سلا م گرم من بادانثا رت
مبارک روزنو،فصل بهارت
امید وارم بهارآرد دوچندان
قناری خوشبختی ها برایت
بهاردرادبیات پارسی دری
شاعران با تمام فصل ها درآمیختند اما به دلیل زیبایی، نوشدن و یادآوری روز رستاخیز و معاد، به بهار و نوروز بیش تر پرداخته اند. پرداختن به نوروز و بهار علاوه بر درک زیبایی که جلوه ای از جمال الهی است، برای عارفان بسیار حیرت انگیز و فصل شادی و انبساط خاطراست. شاعران بسیاری هم چون حکیم عمر خیام، قاآنی، ملک الشعرای بهار …به نوروز پرداخته اند، عمر خیام و میرزاده عشقی در نوروزنامه های خود به وصف نوروز پرداخته اند و قاآنی نیز علاوه بر نوروز به هفت سین نیز در اشعار خود اشاره کرده است.
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز
گو نباشد هفت سین رندان درد آشام را.
دعا کنیم
دعا کنم خوشی زود تربیاید
به شهری آرزوها یت بپا ید
بهاروروزنو،نوروزبا ستان
قناری خوشیها آرد براید.
بهار و نوروز درمتن کهن
نوروز درمتون کهن ادبیات پارسی دری بارتاب گسترده داشته است. تاریخ نویسان، شعرا و منجمان همه به این جشن اصیل آریایی پرداخته اند، تا آنجا که نوروز از مرزهای جغرافیایی ادبیات پارسی فراتر رفته و در ادبیات عرب نیز از آن ذکر شده است. چنانکه ابونواس در شعری خطاب به بهروز مجوسی نوروز را به شکل نوک روز چنین آورده است:
بحق المهر جان و النوک روز و فرخ الروز البسال الکبیس
تاثیری که نوروز بر فرهنگ و ادب سرزمین های پارسی گوی و کشورهای خارج از این حوزه داشته است، نشان دهنده ای عظمت و غنای این آیین کهن است. در رابطه به سبب این که چرا این روز را نوروز می نامند روایات و قول های مختلفی وجود دارد، اما آنچه در همه ای آنها مشترک است این است که این روز به نحوی با آفرینش، مدنیت و دادگستری ارتباط دارد.
روییدن
بهارآمد که د ل ها شاد گردد
زقید رنج وغم آزاد گرد د
دعا کنیم همه در روزنوروز
وطن باری د یگر آبا د گردد.
صاحب مجمل التواریخ و القصص
صاحب مجمل التواریخ و القصص از قول حمزه الاصفهانی می گوید که حق تعالی اول خلقت مردی آفرید و گاوی و اندر مرکز بالایین سه هزار سال بی آفت بماندند، و این هزارگان های حمل و ثور و جوزا بود، و پس به زمین سه هزار دیگر بی هیچ رنج و مکروه بماندند، و آن هزاره سرطان و اسد و سنبله بود، پس چون اول هزار سال میزان بود، خلاف ظاهر گشت، و این مرد کهومرث نام بود، سی سال زمین نبات و گاو را همی داشت، و طالع این هزار سرطان بود مشتری اندر وی، و آفتاب در حمل، و قمر اندر ثور، و زحل در میزان، و مریخ در جدی، و زهره و عطارد اندر حوت، و این کواکب روان گشت از برج ها به سیر خویش اندر اول ماه فروردین کیه نوروز است، و از گردش فلک روز از شب ظاهر گشت، ونسل این مرد به پیوست.
بهاران
بهاران با طبعیت خنـده کرده
خدا لطف بی حد ارزنده کرده
بیا با هـم رویم دامان صحرا
لطافت د شت ها را زنده کرده
بهار و نوروز و آریاییان
آریاییان معتقد بودند که خداوند جهان را در شش روز آفرید و در روز ششم به آفتاب فرمان حرکت داد تا همه موجودات از حرارت و روشنایی آن استفاده کنند و همان روزی که آفتاب و افلاک شروع به حرکت نمودند، نوروز بود. خیام این موضوع را در نوروز نامه چنین بیان می دارد: و گویند چون ایزد تبارک و تعالی بدان هنگام که فرمان فرستاد که ثبات برگیرد (آفتاب) تا تابش و منفعت او به همه چیز ها برسد، آفتاب از سر حمل برفت و آسمان او را بگردانید و تاریکی از روشنایی جدا گشت و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد مر تاریخ این جهان را.
خیام روایت دیگری را نیز در رابطه به نوروز می آورد و آن چنان است که زمانی که جمشید بر دیوان غلبه نمود و انواع صنایع را به مردم آموخت، با علما و موبدان نشستی برگزار کرد و در آن نشست از علما پرسید، چیست که این پادشاهی بر من باقی و پاینده دارد؟ گفتند: داد کردن و در میان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم شما نزد من آیید تا هرچه در او داد باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز هرمزد از ماه حمل بود، پس آن روز را نوروز نام کردند.
سخاوت بهاری
بهاران رنج وغم هارا بشوید
جوانه های خوشبختی بروید
بگوش مظلومان سردوساکت
پیا می لطف خدا را بگو ید .
عنصری و سلطان غزنه
عنصری در پیشگاه سلطان محمود این چکامه سروده است:
باد نوروزی همی در بوستان بت گر شود
تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
باغ همچون کلبه بزاز پر دیبا شود
باد همچون طبله عطار پرعنبر شود
روز هر روزی بیافزاید چو قدرشهریار
بوستان چون بخت او هر روز برناتر شود
منوچهری گوید:
آمد نوروز ماه با گل سوری
به هم باده ی سوری بگیر، بر گل سوری بچم
زلف بنفشه ببوی، لعل خجسته ببوس
دست چغانه بگیر، پیش چمانه به خم
ای پسر از نردباز داوگر ان بر
به نرد وز دو کف سادگان، ساتگنی کش به دم
ای صنم ماهروی! خیز به باغ اندر آی
زانکه شد از رنگ و بوی باغ بسان صنم
شاخ برانگیخت در، خاک برانگیخت
نقش باد فرو بیخت مشک، ابر فرو ریخت نم.
شاعران با تمام فصل ها درآمیختند اما به دلیل زیبایی، نوشدن و یادآوری روز رستاخیز و معاد، به بهار و نوروز بیشتر پرداخته اند. پرداختن به نوروز و بهار علاوه بر درک زیبایی که جلوه ای از جمال الهی است، برای عارفان بسیار حیرت انگیز و فصل شادی و انبساط خاطر است. شاعران بسیاری هم چون حکیم عمر خیام، قاآنی، ملک الشعرای بهار …به نوروز پرداخته اند، عمر خیام و میرزاده عشقی در نوروزنامه های خود به وصف نوروز پرداخته اند و قاآنی نیز علاوه بر نوروز به هفت سین نیز در اشعار خود اشاره کرده است.
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز
گو نباشد هفت سین رندان درد آشام را.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۱۰۳
از بسکه باغ پهنه گلهای پر پر است
گلبرگ شاخ غنچه پراز خار خنجراست
رنگ رخ زمانه پراز دود و آتش است
بلبل بخون تپیده وبی بال و بی پر است
روی زمین درآتش بم کوچه غرق خون
روی فضا تیره و تار و مکدر است
خورشید خون چکیده فرورفته برزمین
در آسمان عزای عمومی و محشر است
آن کله های یخزده افکار منجمد
باقیست تا هنوز همی زار وابتر است
ترفند زیرکا نه از آنسوی قاره ها
پیغام جنگ وکینه فراروی خاور است
دروادیی که پرز دد ودام وحشت ا ست
انسا نیت اسیر ددان مصور است
درخطه ی که جهل و فساد وتظلم است
خرمهره صف کشیده با در برابر است
بید ار شو دلا که درین خشم روز گار
دشمن پی دسیسه و تزویر دیگر است
هر سنگ و آتشی که ببارد زآسمان
بر فرق عاشقان وطن همچومجمراست
بر خیز همسفر قدمی سوی قله ها
کا فا ق از سپیده مشرق منور است
راه نجات راه ترقی و با همیست
وحدت یگانه ضامن توفیق کشور است
آنست روز نو که به پیشواز سال نو
جشن وخوشی برهمگان تا سرآسراست
(عبدالوکیل کوچی)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۷ـ ۲۰۰۳
جشن نـوروزی در میـان آتـش وخـون

اندرآن جایی که محکوم شب است
گرمیی بهار و نوروزی کجاست
کله یخبند ان و فکر ی منجمد
رستگا ری ها و پیروزی کجاست
عبدالو کیل کوچی
جشن نوروزباستان و حلول سال نو خورشیدی را تبریک و تهنیت گفته ، سلامتی رفقا ، دوستان وهموطنان رنجدیده کشورم را خواهانم . تجلیل از سال نو در واقع استقبال از روشنی ، گرمی و رهایی است . رهایی از یخبندان طبیعت و از انجماد مشقت زا ، از سردی ، سیاهی و ظلمت ، استقبال از نوی وغلبه بر کهنه گی وکهنه کاری هاست . مسلماً اگر جو زمان مسیر نوی را در پیش داشت ، دنیا شاهد روزنو ، سال نو و آفرینش های نو می بود. بالعکس طوری که معلوم است طی یک سالی که گذشت جهان در زیر سایه ی ابرهای تیره وظلمت زا با روند نکبت بار چرخش های سیاسی ، خیزش های نظامی ، حملات جنگی ، تجاوزات فرسایشی وجنگ های نیابتی به سوی استراتیژی های کلان وخطرساز درحرکت بوده است . طی سالی که گذشت آتش ترور و تجاوز در شرق میانه بیشتر از سال پار زبانه میکشد . طی سالیکه گذشت شبکه های تروریستی و اشکال گوناگون آن را در گوشه و نقاط جهان گسترش دادند که بیشترین قربانی آنرا مردمان کشورهای سوریه وعراق ، یمن و مالی ، سودان و افغانستان تشکیل داده است.طی سالی که گذشت جهان شاهد لشکرکشی های تسلط جویانه و تشکیل پایگاه های نظامی ، جابجا سازی نیروهای جنگی مجهز با تجهیزات عصری وموشک های پیشرفته و سپرهای دفاعی زیرنام اقدامات پیش گیری کننده و دفاعی با تعقیب اهداف جیوپولیتیک وجیو استراتیژی های بزرگ قدرت ها بود ه است.
همچنان طی سالی که گذشت با توجه به جریانات جنگ ، روند نا کام صلح به کندی پیش رفته تا هنوز در کشورهای افریقایی ، شرق میانه ، اوکرایین و افغانستان شعله های آتش جنگ زبانه کشیده و در صورت گسترش آن خطر رویا رویی بزرگ جهانی را به تصویر خواهد کشید.
در کشورما افغانستان طی سالی که گذشت برغم موجودیت نیروهای نظامی جامعه جهانی و رشادت قوای مسلح کشور ما در امر دفاع از سرزمین آبایی و اجدادی مان هنوز متاسفانه جنگ وخونریزی ادامه داشته ؛ و تجاوزات پاکستانی ها بر حریم کشورما بیشتر وبیشترشده وگروه های تجهیز شده تروریستی ازخاک پاکستان به بیش ترین نقاط کشور منتقل وجابجا می گردند که در نتیجه آن دامنه جنگ و خونریزی و حملات انتحاری در کشورگسترش یافته است. سالی که گذشت برای کشورما خونریز ترین سال جنگ های نیابتی پاکستان وحامیان بین المللی شان ، سال جابجایی دشمن درداخل کشور، سال گسترش تولید مواد مخدره ، سال هستی سوز ، سال غارت سنگ های قیمتی وقاچاق چوب واشیای قدیمی ، سال فرار تروریستان از محابس ، سال تشدید تعصبات قومی ، لسانی ، مذهبی ، جنسیتی و سال تشدید خشونت بر زنان وکودکان ودرعین حال سال رسوایی اداره دولتی مفسدان مالی ، قوم گرایی ، سازش های سیاسی وحملات فرمایشی وارتقای جریان عقب گرایی ، نفوذ دشمان خارجی در داخل کشور، جابجایی گروه های عقب گرا در موقف های بلند دولتی ، سال دست درازی و بهره گیری دشمان وهمسایه گان از منافع داخلی کشور بود.
باید گفت که درآستانه سال نو خورشیدی تشدید حملات انتحاری و ریختاندن خون صدها هموطن ما درشهر کابل ، مزار ، ننگرهار ، بغلان ، پروان ، غور ، بامیان ، قندهار ،هرات ،غزنی وهلمند مردم را در آستانه جشن نوروزی در غزای عمومی وماتم ملی نشاندند . بنا بر آن بی جهت نخواهد بود اگر بگوییم کدام نوروز را به توصیف و تعریف گرفت ،کدام جشن ، کدام بهار و کدام گرمی وسرسبزی ،کدام شادی وشادابی ؟
ملتی که شب و روز آن در مصیبت جنگ، ماتم و مرگ وعذاب ظلم ظالمان سپری شود چگونه می تواند از مزایای نوروز بهره مند شود.
همه می دانند که نوروز چیست ومشخصه آن کدام است. آنگاه که عطر نوی مشام نوروزیان را نوازش دهد ، و چشم انداز سحری مژده رسان سپیده دم افق ها باشد ، نیزه های زرین خورشید بهاری قلب ابرهای تیره را بشگافد ، سر زمین فکر از انجماد سرمای عقب گرایی آزاد گردیده و کله های منجمد از یخبندان جهالت رهایی یافته ، پای درنده گان ددمنش از گرده های انسانیت کوتاه گردد، آنگاه و آنروز مژده رسان روزنو است که نوروز گفته می شود .
آنگاه نوروز از زینت گل های نوروزی تخت جمشید ، غرس نهال دوستی ، بزر دانه های امید ، نمایش غیرت و پهلوانی ، اسپ دوانی و لذت بردن از گل سرخ لاله زاران ام البلاد باستان حکایت داشته و آن روزگار تاریخی را بنام نوروز باستان گرامی می دارند.
می گویند که روز نوروز مصادف است بروز های تاریخی ومذهبی بدین معنا که چرخش زمین بدور محور خود در همین روز آغازید . حالا که دیده می شود زمین برای مردم افغانستان سال های سال است که معکوس می چرخد. می گویند که انگشتری سلیمان در همین روز یافت شده است. در وطن ما دراین روز اصلاً دست ها از بند بریده می شود.
یا میگویند که خلافت حضرت علی ، تورات موسی ، عروج عیسی را به این روز نسبت می دهند . ولی درافغانستان گروه های سیه دل و جلاد صفتان تاریک اندیش زیر نام علی ، معتقدان علی را تیر باران می کنند ، بنام موسی موسوی ها را می کشند ، تحت نام عیسا عیسوی ها را کشتار جمعی می کنند وبنام رسول الله مسلمانان را سر به نیست می سازند. به این ترتیب به پیشواز نوروز میروند . می گویند که در نوروز شب و روز دریک تعادل می رسد ولی در کشور ما این تعادل آنقدر برهم خورده است که چهل سال است که شب ها آنقدر به درازا کشیده می شود که روزها دارد به فراموشی سپرده شود و هیچ تعادلی میان شب وروز برقرار نمی شود .
اگر نوروز را مطابق سنن گذشته ها به تعریف بگیریم طبعا ً از سمنک ،حنا وپا کوبی ، خانه تکانی ، نوپوشی ، نوآوری ، نورنگی ، میله ها وسیر وسیاحت تعریف کنیم واگر قرار باشد که نوروز را در کشور غمزده خود در میان واقعیت های زنده گی که در حال حاضر خون و آتش را بر مردم ما تحمیل کرده اند به تعریف بگیریم از نوروز بجز سیمای عزاداری ارمغان دیگری نداریم . زیرا در کشور ما بد بختانه با دست درازی دشمنان وطن به جای بزر دانه های دوستی خار غم می کارند . به جای غرس نهال صلح ، زقوم جنگ می نشانند . به جای سبزه در صحرا ماین کاشته می شود . به جای قلبه کشی ، آدمکشی مروج شده است .
تا هنوز در مناطق دور ونزدیک کشور شعله های جنگ زبانه میکشد زیرا کارشکنی دولتی که خودش را بنام وحدت ملی یاد میکند با سرازیر شدن میلیاردها دالر از کمک های خارجی نخواسته یا نتوانسته است قوای مسلح کشور را با سلاح عصری مکمل ومجهز سازد .دولتی که قوای مسلح را ضعیف وساختار های اقتصادی،صنعت و زراعت را فلج نگهداشته است .در چنین حال وهوا سروصدای دشمنان ، جابجایی طالبان و داعش در تمام ولایات کشور بگوش میرسد . زیر سایه اوضاع شوم فقر مرض جهل و فساد مالی و اداری به اوج خود رسیده افغانستان با موجودیت این دولت ننگین ، فاسد ترین کشور جهان محسوب می شود . جوانان کشوراکثراً دسترسی به کار و تحصیل را نداشته مکاتب دوردست کشور کماکان توسط مدعیان اسلام و اسلام نما ها در واقع اجیرکفر به آتش کشیده می شوند .
دربسا نقاط کشور مردم در زیر سلطه ونفوذ عرب های جاهل پسند وعقب گرا و جاسوس در پوشش فعالیت های مذهبی از حق کار و تحصیل وحق اراده وسرنوشت و آزادی محروم گردیده همانند قرون وسطی بر سرنوشت شان حاکم اند واکثر جوانان وطن در جست وجوی لقمه نانی در داخل و خارج کشور سرگردان وقربانی جنگ های نیابتی رژیم ایران می شوند . در کشوری که همه روزه دشمن با حملات انتحاری جان ده ها وصدها هموطن را گرفته و مردم را در گلیم غم وعزای عمومی می نشانند چگونه می توان از نوروز یا روز نو تجلیل بعمل آورد .
بنا بر آن به باور این قلم تا وقتی که کشور وابسته و مردم آن بی سرنوشت باشد و ملت با همبسته گی واتحاد به پای خود ایستاده نشوند ، تا وقتیکه ملت سرنوشت خود و سرنوشت جنگ وصلح را بدست خود نگیرد ، تا وقتی که تجاوز ونیرنگ های خارجی برای دوام جنگ و فریب مردم ادامه دارد، تا وقتی که ملت راه علم و دانش کار و مبارزه متحدانه و دادخواهانه را طی نکند و از خواب دیرینه زمستانی بیدار نشوند، تا وقتی که مردم به نیرنگ های دشمنان داخلی وخارجی پی نبرند، راه نجات دشوار خواهد بود. مردم وقتی به رهایی از ستم جنگ و تجاوز دشمان داخلی وخارجی خلاصی خواهند یافت که بدور فرزندان واقعی و رسالتمند وطندوست واحزاب مردمی وناجیان ایثارگر و صدیق کشور بسیج و متشکل گردند و راه مبارزه رهایی از جنگ وعقب مانی را متحدانه در پیش گرفته به هدف نزدیک خواهند شد در آن صورت نوروزهمگانی و سال نو را به استقبال خواهند گرفت وخورشید بهاری در همه جا گرم ویک سان خواهد تابید .
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵/ ۱۷ـ ۱۹۰۳

بهار آمد و گل ها شگفت و دل ها شاد
در اين زمان خجسته كسى ملول مباد
به بهاران بگير « واعظى » تـو كام اميـــد
كه نقد عمر ز دست ميرود چو صرصر باد
زبير واعظى
نوروز باستانی پیشینه دیرینه دارد و همیشه روایت گر خوبیها و نیکویی ها بوده و می باشد. نوروز و جشن نوروزی یکی از کهن ترین سنن به جا مانده از دوران ها و زمانه ای دور و باستان است . زمان و برگزاری این جشن پراهمیت مصادف با آغاز فصل زیبای بهار می باشد. بدین لحاظ نوروز درکشورعزیز ما افغانستان و کشورهمسایه و هم زبان وهم فرهنگ ما ایران آغاز سال نو محسوب می گردد و هم چنان در برخی از کشور های دیگر جهان درین روز تعطیل رسمی است. یاد و خاطره نوروز در نزد آبا و اجداد ما در طول تاریخ سنگ بنای خیلی دیرینه دارد و آئین و رسم برگزاری اش یک میراث غنامند و با ارزش نیاکان ماست. ادیبان و مورخان آوردهاند که خداوندگار در همین روز عالم و آدم را آفرید و به فرمان او هفت کوکب به گردش و چرخش در آورد.
گویند هنگامی که جمشید ( یما ) مجددآ بر تخت نشست ، خاصان و نزدیکان را نزد خود طلبید و مراسم نیکو برگزار کرد و آنگاه حاضرین را مخاطب قرار داد و اظهار داشت:
خداوند بنده گان را آفریده است، پس باید قدر این نعمت را دانست و شکرانه آنرا به جا آورد. بایست با آب پاک جسم و جان را شست و شو نمود و به درگاه ایزدی سر به سجده گذاشت و دعا و نیایش خواند و آنگاه این روز را نوروز خاصه نامیدند.
مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۳ فبروری سال ۲۰۱۰ میلادی ۲۱ ماه مارچ هر سال را به عنوان «روز جهانی عید نوروز » به رسمیت شناخته و آنرا در تقویم خود جا گذاری کرد. درمتن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل ، نوروز جشنی است با قدامت سه هزار ساله که امروز بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در جهان آنرا جشن می گیرند.
جشن نوروز از لحظه های اعتدال بهاری آغاز می گردد. در علم ستاره شناسى ویا استرولوژى اعتدال بهاری به آن لحظهای گفته می شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می رود. در کشور هایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می شود ، نوروز روز آغاز سال نو است. اما در کشور های آسیای میانه و قفقاز نظر به دلایل تاریخی و سیاسی تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می شود ولی روز آغاز سال محسوب نمیشود واژه ى نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژه « نو» و « روز» به وجود آمده و این نام در دو معنا به کار می رود.
۱- نوروز عام : که روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو می باشد،
۲- نوروز خاص : که روز ششم حمل ویا فروردین است.
منشآ و زمان پیدایش نوروز دقیقآ معلوم نیست. در شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید ( یما ) را و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث را به عنوان پایه گذار نوروز معرفی کرده اند.
پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین به روی تخ نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آنروز را روز نو نامیدند.
پدید آمدن نوروز را فردوسی در شاهنامه این گونه به نقش می کشد:
چو این کار های وی آمد به جای ز جای مهی بر تر آورد پای
به فر کیانی یکی تخت ساخت چه مایه برو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا
سر سال نو هرمز فروردین بر آسوده از رنج تن، از دل کین
به نوروز و شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست فیروز روز
به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند
بر آن تخت بنشست پیروز روز بفرمانش مردم نهاده دوگوش
به فرمایش مردم نهاده دو گوش به رامش جهان پر ز آوای نوش
بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ ازان روزگار به ما ماند ازان خسروان یادگار
بر طبق بعضی روایات رواج نوروز به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کوروش به بابِل باز می گردد. در برخی از روایت ها از زرتشت به عنوان بنیان گذاز نوروز نام برده شده است. هخامنشیان نوروز را در سال ۵۳۸ میلادی جشن ملی اعلام کرد. وی درین روزبرنامه هایی برای ترفیع سربازان، پاک سازی مکان های همه گانی و خانه های شخصی و بخشش محکومان اجرا می نمود. در زمان فرمانروایی غزنویان و غوریان هم نوروزرا گرامی داشته و آنرا گسترده جشن می گرفتند. درین دوران جشن های رنگارنگ و متعددی در طول یک سال برگزار می شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است.
برگزاری این جشن خجسته در گذشته حتا چند روزی طول می کشید پس از ظهور دین اسلام در این سر زمینها ، به ویژه در اوایل و در زمان امویان از برگزاری آیین های نوروز نشانه ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز برگزاری این جشن کمرنگ بوده است.
با رویکار آمدن سلسله های سامانی ، غزنوی و غوری جشن نوروز با گسترده گی بیش تری برگزار شد.
در دوران سلجوقیان تعدادی از ستاره شناسان نوروز را در اول بهار قرار دادند و جایگاه آنرا ثابت نمودند و بدین ترتیب جشن نوروز در زمان بعدی نیز کماکان برگزار میشد.
درعصر حاضر نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی ما مورد توجه خاص مردم قرار داشته و هر سال با شکوهمندی ویژه ای برگزار می شود.
این جشن در کشورهای مختلف با آیین های متفاوت برگزار می گردد. طور مثال در کشور عزیز ماافغانستان، سفره هفت میوه می چینند، اما در ایران سفره هفت سین هموار می نمایند
جغرافیای نوروز با نام نوروز و مشابه آن ، سراسر خاور میانه ، بالکان ، قزاقستان ، تاتارستان ، در آسیای میانه ، چین شرقی ، سودان ، زنگبار ، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیزامریکای شمالی ، هند ، پاکستان ، بنگله دیش ، بوتان ، نیپال و تبت را شامل می شود. خانه تکانی ، آتش افروزی ، سفره های نوروزی ، غذا های نوروزی ، دید و باز دید ، مسابقات ورزشی ، طبیعت گردی و نوروز خوانی از جمله آیین های نوروز می باشد که هر کشور و هر سرزمین و هرملت به گونه های متفاوت وجالب بدان می پردازند که جلوه هایی از باورهای آن قوم و ملت را به تصویر میکشد.
به گونه مثال در افغانستان در جشن بهاری نوروز مردم شریف ما روز اول سال را فال نیک گرفته و با امیدواری از آن استقبال می نمایند. جشن گل سرخ ، جنده بالا ، جشن دهقان ، نهال شانی ، خانه تکانی ، لباس نو به تن کردن ، سمنک ، هفت میوه ،ماهی و جلبی و کیک و کلچه و بعضی تحایف دیگر را به خانه نامزد فرستادن ، به صحرا و باغها و سبزه زار ها رفتن و پایکوبی کردن از مشخصات برازنده نوروز درکشور عزیز ما افغانستان به شمار میروند. مردمان کشور ما در ایام عید نوروز به بازی های محلی از قبیل پهلوانی ، بز کشی ، بیل بازی ، گاو جنگی ، مرغ جنگی ، سگ جنگی ، تخم جنگی ، چوب بازی و دیگر بازیها خود را مصروف می نمایند. پس بهار بهترین بهانه برای آغاز ، و آغاز بهترین بهانه برای زیستن است.
بدینوسیله فرا رسیدن بهار و آغاز سال ۱۳۹۶ هجری خورشیدی را به تک تک شما تهنیت گفته و در هر جایی که هستید:
سلامتی ، سعادت ،سیادت ، سرور ، سروری ، سبزی و سر زنده گی هفت سین سفره زنده گی تان باشد.
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت وتخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم ، فال نیکو ، مال وافر ، حال خوش ،
اصل ثابت ، نسل باقی ، تخت عالی ، بخت رام.
سال نومبارک!
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۰۰۳
فیض محمد کاتب و سراج التواریخ

احسان واصل
علامه فیض محمد کاتب فرزند سعید محمد، فرزند خداداد ( غزنی ۱۲۷۹ق ـ ۱۳۴۹ق مطابق ۱۲۴۱-۱۳۰۹ شمسی) خود را هزاره محمد خواجه ، وکیل قوم هزاره و باشنده ناهور غزنی معرفی می کند.
فیض محمد کاتب درسال۱۲۷۹ ق مطابق ۱۲۴۱شمی در دهکده ای بنام « زردسنگ» از توابع قره باغ غزنی چشم به جهان کشوده ، تحصیلات اولیه را در همان زادگاه خویش تا رسیدن به لقب ( ملا) یعنی کسی که درس خوانده وعالم و فاضل و دارای دانش عمیق است ، فراگرفت و سپس راهی نجف گردید و چندی در آن مرکز علمی به تحصیل پرداخت و مدتی در هند آنوقت، در شهرهای لاهور و پیشاور مشغول تحصیل شد و نیز مدت کوتاهی درقندهار نزد علمای اهل سنت تحصیل نمودهاست. اما بیش تر معلومات او درسایه مطالعات پیوسته ای است که در کتابخانه های عراق، ایران، هند و افغانستان انجام دادهاست و در ضمن گردش درکشورهای مذکور با فرهنگ ها و ملیت های مختلف و همچنین به زبان های عربی، انگلیسی، اردو و پشتو آشنا شدهاست. او وقتی به وطن مراجعت می کند درشهر کابل سکونت اختیار کرده و به نویسنده گی می پردازد و بدین طریق حدود ۵۰ سال از عمر گرانبهای او در خدمت علم و فرهنگ می گذراند و کتاب های ارزشمندی به یادگار می گذارد.
بنابریافته ها وآگاهی های موجود درمجلدات چهارگانه سراج التواریخ ، ارآنجا که دانش های لازم را فرا گرفته بود واز حسن خط ، املا وانشا وآنچه بایسته کاردبیری ونویسنده گی است درحد کفایت برخورداربوده ، به دربار راه یافت و به لقب « کاتب » ملقب شد زیرا درمیان تعداد زیادی از دبیران ونویسنده گان وخوشنویسان دربار جایگاهی خاصی داشت وبه همین منظور هم امرخطیرنگارش و تدوین سراج التواریخ که هر صفحه آن تحت نظر خود امیر بود بعهده او گذاشته شد.
فیض محمد کاتب درتحریرسراج التواریخ خود را هم قلم امیرحبیب الله می داند و بدان تفاخر می کند.امیرکه خود شخصاٌ نوشته های فیض محمد راپس ازانجام حک واصلاح (*)هیات منتصب می خواند، به کار او و یا به تعبیر کاتب کارمشرک خود و فیض محمد اعتماد داشت. بااین حال گاه گاه کاراو را به کسی بیرون ازآن هیات می سپرد تا بخواند و نظر بدهد.
باری امیر حبیب الله خان جلدهای اول و دوم سراج التواریخ را بعد از مطالعه درطول سفربرای اظهارنظر واعمال اصلاحات به فیض محمد ومحمودبیگ طرزی سپرد. فیض محمد به دلایلی ، انجام کار را به محمودطرزی واگذار کرد (ج۴- بخش۳- ص۴۴۸)
آن دوجلد بیش ترازیک سال نزد طرزی ماند واوهردوجلد را درربیع الاول۱۳۳۱ق درصفحات هشت رخ بازنوشت وبدون حضورفیض محمد به امیر حبیب الله خان تقدیم کرد. امیراصلاحات محمود بیگ طرزی را آلوده به غرض تشخیص داد و فیض محمد راکه دراندرون ارگ شاهی درحجره معینه خود مشغول تالیف ونگارش جلد سوم بود فراخواند تااعتراض هایی راکه محمود بیگ دربعضی ازعبارات وارد آورده بود، رویا روی باوی پاسخ گوید: « ازتقریری که به عزّ عرض رسید، اواز جواب عاجز آمده، ساکت بایستاد. بعد رجوع پاک نویس آن به خود محرر شده جای شایسته با طعام و چای ازخوان حضورمعین گردیده به کارپرداخته آمد.»(۴-۳-۵۰۴).
پس ازفروپاشی سلطنت امیرامان الله ، حبیب اله کلکانی از کاتب خواست تا نزد ملت هزاره رفته و از آنها بیعت را حاصل نماید. ملت هزاره به حبیب اله هیچ گونه بیعت ندادند. پس از برگشت حبیب اله او را خیلی لت و کوب نمود. از اینکه عمر کاتب ۷۰ سالگی را پشت سرمی گذراند خیلی ناتوان شده فردای همان روز یعنی ۱۲ حوت ۱۳۰۹ هجری خورشیدی (۱۳۴۹ قمری) در سن ۷۰ سالگی در کابل چشم از جهان فروبست و در بالا جوی چنداول به خاک سپرده شد. روحش شاد ویادش گرامی باد . حوت ۱۳۹۵
(*)یکی ازافرادیکه موظف بودبه دستور امیر، زبان فارسی کتاب را درسراج التواریخ اصلاح وتهذیب کند ، میرزاعبدالطیف خان بزرگ ومهترمنشیان و دبیران درباربود.
- منابع: سراج التواریخ و ویکیپدیا
آثارکاتب :
کاتب علاوه ازسراج التواریخ آثار زیادی از خود بجا گذاشته است :
ـ تحفته الحبیب جلد دوم در مورد وقا یع سطنت از سال۱۲۵۸ـ۱۲۹۷
ـ فیضی از فیوضات در دوره امانیه نوشته شدهاست.
ـ تذکره الانقلاب درمورد اغتشاش دوره امانیه بحث می کند
ـ تاریخ امانیه این کتاب در دوره امانیه به طور آزاد نوشته شدهاست دارای هفت جلد اند.
ـ نژاد نامه یا نسب نامه افغان
ـ تاریخ حکمای متقدم. درسال ۱۳۰۲ به چاپ رسید.
همچنان یک تعداد از کتاب را از منابع دیگران نیز نوشته که عبارتند از:
دستورالعمل آگهی، دیوان شهاب ترشیزی، رساله فیوز وغیره
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۱۷ـ ۱۷۰۳