یادی ازساربان آوازخوان فراموش ناشدنی کشور

دور از رخت سرای درد است خانه  من
خورشید من کجایی سرد است خانه  من


زلمی رزمی


عبدالرحیم ساربان این خواننده محبوب و خوش آواز درشهرکابل به دنیا آمده و هنوز طفل خوردسالی بیش نبودکه سروده های زیبای فلکلوروطن را با آوازگیرایش زمزمه میکرد.
ساربان ابتدا روی ستیژتیاترکابل ظاهرگشت اما علاقه بیشتری به هنرموسیقی و آوازخوانی داشت و همین عشق او را به سوی موسیقی کشاند و همکاری با رادیو(کابل) افغانستان راآغازکرد و با اولین آهنگ هایی که در رادیو به ثبت و نشر رساند، نامش برسر زبان ها افتاد.
بعضی ازترانه های او از به یادماندنی ترین ترانه ها در تاریخ موسیقی کشور ماست ، آهنگ های:
- دردامن صحرا، بی خبر از دنیا
- خورشید من کجایی، سرد است خانه  من
- ازبسکه نازنینی و نازت کشیدنی ست ، دشنام کز دهان تو باشد شنیدنی ست
- چشمک بزن ستاره ، شد ابرپاره پاره
- صبح کشورمیوات، یاسمن بهارهستی
- دخپل یار له مینه هسی دیوانه یم ، چه خبر نه له کعبه نه بتخانه یم
ساربانا وغیره را همه به یاد دارند و نیزآهنگ های دلنشین :
خورشید من کجایی - چشمک بزن ستاره، شد ابر پاره پاره - دردامن صحرا، بی خبر از دنیا وغیره را که فقید احمدظاهر نیز با صدای سحرانگیز خود به کاپی و بازخوانی آن پرداخته و تا به امروزهزاران تن از دوستداران صدای ساربان آنرا زمزمه میکنند.
رحیم ساربان این خواننده باارزش و خوش آواز و محبوب پیر و برنای کشور علاوه ازهنرآوازخوانی،کارمند دولت نیزبود و زمانی درریاست انحصارات دولتی وظیفه احرا میکرد با دریغ و درد بیماری روانی- جسمانی وعدم توازن فشارخون به سراغش آمد و منتج به سکته مغزی و فلج دست و پای وی شد و زبانش را از وی گرفت.
ولی مصیبت تنها همین یکی نبود.
ساربان درسال های راکت پرانی های فی سبیل الله، نیز بی آسیب باقی نماند ، یکی از همان راکت ها دربلاکی ازمکروریان که وی بسر می برد، به سراغش آمد تا جان وی و عزیزانش را بگیرد؛ ولی درخانه همسایه اش اصابت کرد، شیشه هایش را شکست و سرانجام ساربان بیمار و رنجور، مجبورشد مثل هزاران هموطن دیگرخود در زیر باران راکت ها خانه و کاشانه اش را ترک و همراه با زن و بچه هایش در شهر پشاور پاکستان منتقل گردد.
و اما تحمل درد غربت و آواره گی درکشوری چون پاکستان برای ساربان کشنده تر و دردناک تر از راکت و مرمی بود و سرانجام به روزهفتم حمل سال ۱۳۷۳خورشیدی که دیگر تاب تحمل را از دست داده بود ؛ در دیار غربت برای ابد رخت سفربربست و درخاک آرام گرفت .
آری،
ساربان به مهمانی خاک رفت و درخاک آرام گرفت .و اینک بیش ازبیست سال می گذرد که دیگردرمیان ما نیست ولی مرگ او پایان او نبود.
ساربان در طول حیاتش آهنگ های به یادماندنی و قابل تقدیری را به یادگار گذاشته و به واسطه این آثارخودهمواره در یاد و خاطره مردم جاودانه مانده و درآهنگ هایش زنده گی خواهد کرد.
روحش شاد و یادش گرامی!

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۱۵۰۵