جشن استقلال به هم میهنان آزادی دوست مبارک !

۱۳ اپریل ۱۹۱۹ ترسایی ،  شاه امان الله از مسجد تاریخی عیدگاه شهر کابل استقلال افغانستان را اعلام داشت

 

Read more...

افغانســـتان


وريـدلاى زه د لمــرله سترګې نوريم
چاته تور،وچاته شين اوچاته سوريم

 
دوست ته مې شمه جنت لکه خليل تـه
خـوغليم ته سـره سکروټه سورتنوريم


چې دحق رڼــاته ورکړي غــزونه
زه موسى دزماني ته هغه طوريم


وم خپلواک، يمه خپلواک اوخپلواک پايم
نه د چــايمه بــــادار او  نـــه مـــزدوريم


هرې لويشتي کې به ټينګ د حق سنګرکړم
د تاريخ اوږ دوکـې ټــول منصـورمنصـوريم


داچې چـا؛ نه يم تر اوسه پېژنـــدلاى
دهر يوله پوهې پورته شان شعوريم


د آسیا د خپلواکۍ توغ مې په لاس کې
د دښمن په پرځـــولــوکـــې مشهــوريم


نه وټکېونه مـــې نــــوم افغانستان شــــــــو
لوستل کېږي چې، نه هغه لوست مستوريم


هندوکش ، پامير، خېبر مې شاهدان دي
دتاريخ اتل ، دسیمې ځواک ، مغروريم


په لاس تش ، سترګې مړې اووچې شونډې
قناعت پــانـګه درنــه بــــډاى معمـــــــوريم
له شپږ لوري د اورکاڼوته يم موخه
بيا رغيږمه راتلونکى ته مسروريم


دپردو،خپلوتــاړاک ته ايسارپـــاتې
لرم زغم دپېښونه چې مات تروريم


د تودو اوبو په مينې کې تل ګورﺉ
کله وران کله سيـزلاى کله چوريم


د نړۍ سیاست سیالۍ له ډېره قهره
لژندوينوکې کلونه پروت رنځــوريم


ما  بــه وپېــژنی ســم که راتــــه ځيـــرشی
دخوشال ،ميرويس ،محمود، احمد انځوريم


د  آسيــا زړه يــم نـــړۍ تــه تـل په  نښه
هم لويديځ ، ختيځ ته لوست دلوړغروريم


يم مــــواج د ځمکې ژوند څپو بهيرکې
دپايښت اوپرمختـــګ پرمې مخــموريم

(نجم الرحمن مواج )

 

بـامــداد ـ اجتماعی ـ ۲/ ۱۵ـ ۱۸۰۸

چهارده سال  پس از تاسیس ،  حزب عدالت وتوسعه از موفقیت همه جانبه تا ورشکسته گی کامل

 

محمد نورالدین، استاد دانشگاه ترکیه

بسیاری توجه نکردند که دیروز ، سالگرد تاسیس حزب عدالت وتوسعه  ترکیه ، درسال ۲۰۰۱ بود . در طی چهارده سال گذشته ، سیزده سال  این حزب بطور کامل وبه تنهایی در قدرت بود ، این حزب موفق شد در انتخابات سال ۲۰۰۲ ترسایی پیروزی را نصیب خود کند.

چهارده سال از حکایتی گذشت که با پیروزی کامل آغاز گردید؛  وبا ورشکسته گی کامل  پایان یافت.

از نظر توسعه اقتصادی که  این حزب مفتخر بود درتمامی زمینه ها بیشترین پیروزی ها را داشته است ، از سال ۲۰۱۳ ترسایی علامت هایی از عقب گرد اقتصادی به طور روشن و درتمامی سطوح دیده میشد. کاهش حجم تجارت خارجی ، متلاشی شدن ارزش لیره که هم اکنون در حدود سه لیره در مقابل دلار رسیده است ، افزایش بدهکاری دولتی ، افزایش نسبت تورم و بیکاری ، پایین آمدن سرمایه گزاری های خارجی ، کاهش تولید ناخالص ملی وسقوط موقعیت جهانی اقتصادی ترکیه.


از نظر توسعه سیاسی نیز   حزب عدالت وتوسعه ، نتوانست از اجماعی که در شروع کار خود به دست آورده بود محافظت کند.اردوغان در ابتدای شروع کار خود قول داد که دو مشکل مهم ترکیه ، یعنی مساله علوی ها وکردها را حل کند ، اما وی وعده خود را نقض کرد وترکیه را وارد مرحله اختلافات بی سابقه وجدل های مذهبی ـ طایفه ای نموده وآزادی ها را سرکوب وصدای مخالفان را خفه کرد . پس از اینکه مردم امید داشتند که در ترکیه دموکراسی برقرار گردد، اما ، به دست  حزب عدالت وتوسعه  دولتی تک حزبی و زیر رهبری فردی به وجود آمد که مشابه دیکتاتوری های سال های ۱۹۳۰ ترسایی ترکیه ویا هم چون حکومت های فردی المان وایتالیا ، در آن سالها بود. 

اکنون عملکرد حزب عدالت وتوسعه  با نتایج انتخابات اخیر ، که مردم ترکیه  مانع سلطه فردی آن شدند، به مثابه زنگ خطری بود از نا آرامی ها واضطراباتی که در انتظار ترکیه میباشد. اردوغان در حقیقت از پذیرش نتایج انتخابات ابا ورزید ، و اکنون برای انتخاباتی زودرس فشار می آورد ، واین درحالی است که نماینده گان منتخب مردم در حال سوگند یاد کردن در پارلمان هستند ، همین اردوغان در گذشته به ترک ها میگفت که آنها باید عادت کنند ، تا انتخابات را به موقع خود برگزار کنند .

اما اکنون که نتایج انتخابات به منفعت وی نبوده است ، یک دقیقه هم صبر نکرده وبه کودتای ازدرون قصر دست زده ومانع تشکیل حکومت تازه میگردد   تا به انتخابات زودرس دست زده ومردم را میان دو امر، یا اطاعت کامل ، ویا آتش سوزی کامل ، قرار داده است.این وضعیت پرسش های بزرگی را مطرح میکند که اسلامیون تا چه حد به اصل انتقال قدرت سیاسی در دولت ، باور دارند ، واینکه آیا این تجربه ترکیه به جنگ میان نیروهای اسلامی ونیروهای دموکرات ، تبدیل خواهد شد ؟.

باید گفت اولین سرخورده گی ونا امیدی بزرگی که درمیان ملت ترکیه به ظهور رسید، هنگامی بود که حزب عدالت وتوسعه  در تحقق حتا یک گام جدی برای حل مشکلات تاریخی ترکیه ، یعنی  مشکل علوی ها ، عاجز ماند، مشکلی که وعده های دروغینی برایش میداد ، پس از سیزده سال  که ازحکومت این حزب میگذرد ، اکنون در امکان ما میباشد که سوال کنیم ، چه مانعی و سببی  وجود داشت که مانع پاسخگویی به مطالبات علویان شد ؟

اما در مورد مساله کردها که بسیار پیچیده ترازمساله علوی ها میباشد ، متاسفانه باید گفت که شکست در این مساله بسیار بارزتر بود. پس از سال ها آرامش ، ودوسال ونیم مذاکرات میان دولت و رهبر حزب کارگران کردستان ، عبد الله اوچالان درزندان، نتیجه اش انفجارو درگیری مسلحانه تازه ای در سراسرترکیه گردید. سیزده سال پس از حکومت و دوسال ونیم مذاکرات ، نتیجه اش صفر بود ، کردها تن در دادند به اینکه ، یک ، یا دو ویا چهار بار از یک سوراخ مار گزیده شوند ،  در حقیقت تن دادن آنها به مذاکرات معنایش همین بود که اردوغان آنها را با وقت گذرانی بازی بدهد ، بهانه های اردوغان مسایل داخلی ویا روابط بین المللی بود ، اما کردها با خوشبینی امیدوار بودند که وی تنها کسی است که اگر بخواهد میتواند به خواسته های آنها ویا بخشی از ان پاسخ گوید ، کردها در طی این مدت به هیچ استراتیژی تازه ویا پیشنهاداتی که در ضدیت با سیاست های اردوغان باشد ، روی نیاوردند.اما پیروزی بزرگی که کردها بدست آوردند نه در میدان جنگ با اردوغان بلکه در زمینه سیاست بود . کردها ، اردوغان را در عرصه سیاسی ودر انتخابات شکست دادند ، آرمان اردوغان را برای تشکیل نظام ریاستی نقش بر آب کرده واز اینکه بتواند سلطه فردی خود را بر کشور بگستراند ، محرومش کردند ، وی اکنون به چپ و راست وبه دور خود میچرخد  شاید برای تنگنای خود مخرجی پیدا کند ، تنها راهی که برایش مانده،  بحرانی کردن کشور  و گشودن جبهه جنگ تازه ای برعلیه حزب کارگران کردستان  است به این امید که شاید در انتخابات پارلمانی آینده ، بخشی از ناسیونالیست های قومی ترکیه به نفع وی رای بدهند وبتواند مجددا در خزان  آینده ، قدرت را به تنهایی قبضه کند .

بعد از دوسال ونیم مذاکره ، میتوان سوال کرد که اردوغان ،  در مقابل آرامشی که کردها به وجود آورد ه وصبر وشکیبایی که از خود نشان دادند ، به آنها چه داده است ؟ پاسخ هیچ است. دقیقا همان پاسخی که به  مساله علوی ها داده است ،یعنی هیچ !

اما در مورد « پاکی دست » وروزهای که اردوغان در شهرداری استانبول داشته است، امروز اردوغان میکوشد تا مساله فساد مفتضحانه آن دوره را مسکوت بگذارد، زیرا با به جریان افتادن آن پرونده ها ، همه حزب وخانواده حاکم به لرزه درخواهد افتاد. این امر به مثابه ازمایشی اخلاقی وبسیار حساس ، برای هر کسی است که بخواهد با این حزب عدالت وتوسعه  وارد ایتلاف شود.

یکی از مهمترن عاملی که باعث میشود اردوغان ، مانع از تشکیل دولت گردد، ترس وی از به جریان در آمدن پرونده های فساد است .

مساله مهم دیگر در زمان اردوغان وحزب عدالت وتوسعه  سرکوب آزادی ها وتعقیب روزنامه نگاران واتهام آنها به جاسوسی و عامل بیگانه بودن است .

اما در مورد فصل قوای سه گانه که میتوان گفت گویا در خبرها بوده است ، به طوری که قوه قضاییه به مثابه ملک شخصی وزیر دادگستری بود، زیرا اردوغان عملا برخلاف معیارهای عمل کرد که اروپایی ها ، از اردوغان خواسته بودند تا به آنها ملزم بماند. اکنون همان قاضی که در نقطه مرکزی محاکمه جنرال ها، معروف گروه « آرگینیکون»  قرار داشت واز نزدیکان اردوغان بود ، خود به اتهام توطیه برای سرنگونی نظام حاکم ، تحت تعقیب است .واین هم زکریا اوز ، که از ترکیه به گرجستان واز آنجا به ارمنستان وروسیه ویا…  فرار کرده است . گناه  وی این است که که در راس گروهی تحقیقاتی قرار داشته است ، این گروه در زمینه فساد مفتضحانه ای تحقیق میکرد، که در پایان سال ۲۰۱۳ ترسایی به وقوع پیوست.در این تحقیقات ثابت شد که چهار وزیر وفرزندانشان وهمچنین ، بلال فرزند اردوغان ، اموال دولتی را سرقت کرده ودر صندوق های کفش در منزلشان ، مخفی کرده بوده اند.

حزب  عدالت وتوسعه  که تا زمانی مورد احترام وتبعیت درکشورهای اسلامی بود ، از این پس به مثابه تجسمی از سخریه وابتذال درآمد.

اما در زمینه سیاست خارجی ، سقوط دراماتیک بود.نظریه «صفر مشکلات » بیش از شش ویا هفت سال عمر نکرد ونظریه « عمق استراتژیک »  اقای اوغلو، تبدیل به نمونه سریعی از سقوط استراتژی ها درتاریخ درآمد ، به طوریکه میتوان از این نظر آنرا در « سالنامه گنیس » وارد کرد.ترکیه تبدیل به دولتی منزوی، درنزد دوست و دشمن گردید، زیرا اردوغان وداود اوغلو ، خود را وکیل و وصی  امورکشورهای دیگر قرار دادند، از سوریه ، مصر ، تونس، یمن تا   اما رات وحتا عربستان سعودی. اما مشروع عثمانیزه کردن منطقه ، هنگامی سقوط کرد که  اولین پایگاه اصلی  حزب عدالت وتوسعه  برای ساقط کردن دکتر بشار اسد ، متلاشی شد  و دومین پایگاه اردوغان نیز، با سقوط محمد مرسی در قاهره درهم فرو ریخت .

اما « اسلام معتدل »  ترکیه نیز تبدیل به کنام هارترین وتند رو ترین بنیادگرایانی همچون « داعش »  ،« جبهه نصره » وتروریست های دیگری که آنها را مزورانه « معتدل » مینامند ، گردید. دیر یا زود پرونده اصلی آنها کشف و رسوا خواهد شد. پس از چندی آشکار شد که سیاست « صفر مشکلات » ، تنها دستاویز ومدخلی بود برای سیاست های تسلط گرانه وسپس اشغال این کشورها از خارج . چه کسی به ترکیه اجازه داده است که گروه های تروریستی را در عراق وسوریه مسلح کند ، کدام مشروعیت بین المللی ، به ترکیه اجازه داده است تا در مرز سوریه « منطقه امن »  ایجاد کند وسپس ده هزار ترکمانی وعده ای نیز از « ارتش آزاد سوریه » را به آنجا بفرستد ؟ . کدام عرف ، به ترکیه اجازه میدهد که به نیرو ی بنام  « داعش » بر علیه دیگری کمک کند ، مثلا کردها ، وسپس بگوید اجازه نمیدهم که آنها به سوی مناطقی هم چون ، جرابلس ، اعزاز ، مارع وغیره... پیشروی کنند ، ایا این اماکن ، سرزمین ترکیه هست وآیا آنان شهروندان ترکیه میباشند؟

تر کیه با این اعمال خود هر گونه رابطه همسایه گی واحترام متبادل شناخته شده را نقض نموده ولگدمال کرده است . همه آن چیزی که میتوان از ترکیه سوال کرد این است که ، آیا ترکیه اجازه می دهد یک کشور منطقه ای و یا بین المللی ، مخالفان دولت ترکیه را از نظر مالی وتسلیحاتی تقویت کند ، بلکه بدتر منطقه امن در خاک کشور ترکیه ایجاد کند وسپس درخواست کند که اردوغان ویا داود اوغلو به زور ویا با دل خواه، باید کشورشان را ترک کنند وبرای  آینده نظام سیاسی ترکیه نقشه تهیه کنند ؟

سوالات فوق را به این دلیل مطرح میکنیم که برخورد مشابه هیچ دولتی را نمی توان قبول کرد ، همچنین این عملکردها حتا پس از دهه ها نمی تواند بدون مجازات رها شود .تاریخ به قدرت ها مهلت میدهد ، اما کسانی که به لباس دینی معتدل درمیایند واساس کار خود را منهدم کردن دولت ها وکشورهای منطقه ، همچون سوریه وعراق ولیبا وحتا مصر قرار میدهند ، بخشیده نخواهند شد.

اما داستان کشور ترکیه با اتحادیه اروپا ، باید گفت که بیشترین عقب نشینی را داشته است ، به طوری که اکنون میتوان گفت رابطه آنها در جمود مطلق قرار دارد ، واین ازسال ۲۰۰۵ ترسایی آغاز شد که اردوغان بر اساس آرمان  زعامت و رهبری جهان اسلام را در سر می پرورانید؛ «معیارهای کوپنهاگن » را با«  معیارهای انقره » تبدیل کرد، چه کسی میدانست که معیار انقره  چه صیغه ایست ؟.

چهارده سال از تاسیس  حزب عدالت وتوسعه” در ترکیه میگذرد ، چهارده سال از تجربه ظلمانی در تاریخ منطقه وجهان اسلام . تجربه ای که بر اساس معیارهای تفرقه افکنانه ، فتنه ، دشمنی وتسلط فردی ، بنا گردید. تجربه تلخی که پایانی برایش ، قبل از انهدام ترکیه ومنطقه درچشم انداز نیست.

برگردان از: ا. مزارعی

بامداد ـ اجتماعی ـ ۴/ ۱۵ـ ۱۷۰۸

تشدید جنگ اعلام ناشده پاکستان و راه های مقابله با آن

( دولت پاکستان ناقض منشورسازمان  ملل متحد وحامی تروریسم )

 

پاکستان به حیث یک کشور غیر« طبیعی » ومخلوق استراتیژی های استعماری در تمام دوران موجودیت خود عامل آشوب و منازعه بوده و رمزبقای خود را در خفقان داخلی و دشمنی با همسایه گان جست و جو وبه خصوص بعد از کودتای نظامی (۱۹۷۹ م) که به حیث حلقه اساسی در «کمربند سبز»، « نقاب جمهوری اسلامی » بر رخش ایزاد گردید، به تربیه، تجهیز و تسلیح گروه های دهشت افگن مبادرت وبه صورت سیستماتیک از تروریسم بحیث ابزار سیاست خارجی خویش استفاده مینماید.

افغانستان از بدوخلق نا میمون پاکستان در راستای نقش خصمانه و تاریخی این کشور در معرض دسایس اسلام آباد (که عضویت پیمان های تجاوزکارنظامی را حاصل کرده بود) قرار داشته و با اعلام جمهوریت (۱۹۷۳م ) آماج جنگ اعلام ناشده آن کشور قرارگرفته، که تا کنون ادامه دارد .

از همان جمهوریت اول تا اکنون جنگ اعلام ناشده پاکستان به اشکال وشیوه های مختلف ودر نقش های متفاوت از تربیه، تسلیح وصدورخرابکاران گرفته تا قرار گرفتن بحیث «تخته خیز» در اوج جنگ سرد، طرح کنفدراسیون وجنگ های تنظیمی دهه نود، رول بازی نموده است وهمچنان تلاش دستگاه نظامی – استخباراتی پاکستان به خاطرتسلط مستقیم در وجود طالبان، بخاطر تثبیت عمق ستراتیژیک وبی ثبات سازی وتضعیف افغانستان دریک دهه ونیم اخیر، صورت گرفته  و تداوم دارد ( ارایه دلایل دررابطه به این حقایق آفتابی ، به حیث اثبات « کفر ابلیس » تحصیل حاصل پنداشته میشود .)

اسناد معتبر بین المللی از سازمان ملل متحد  تا وزارت های خارجه کشورهای عضوشورای دایمی امنیت ملل متحد (به شمول ایالات متحده امریکا ) و سایر کشورها و مطبوعات جهانی گویای این حقیقت است که سرنخ بسیاری حوادث دهشت بار تروریستی از کابل تا بمبی، دارالسلام ، چیچین، سینکیانگ و تا نیویارک، به پاکستان میرسد و دهشت افگنان شریر بین المللی در خانه های « امن آی.اس.آی » مصروف طراحی می باشند.

این دیگرمسخره نیست که :

پاکستان هم عضو سازمان ملل متحد است و هم با پررویی منشور آن ودیگر اصول قبول شده حقوق بین المللی را نقض مینماید ؟

پاکستان هم عضو جامعه جهانی است و هم از خاک آن کشور به جهان تروریست صادر میگردد ؟

پاکستان هم «شریک استراتیژیک» امریکا است و هم جنگ اعلام نا شده رابا هم پیمان آن کشور(افغانستان) تداوم میدهد؟

بسیار سوال برانگیز نیست که:

ـ درین چهارده سال اخیر حضورگسترده امریکا و ناتو درافغانستان، پاکستان میلیاردها دالر را زیر نام همکاری مبارزه بر علیه «تروریزم » تصاحب نموده است، در حالیکه رهبران و مراکز سازمان های تروریستی در داخل آن کشور فعال می باشند. امریکا به خاطر اسامه بن لادن سر دسته شرارت پیشه گان القاعده به افغانستان هجوم نظامی آورد و چند سال بعد سر وکله موصوف از اسلام آباد پیدا گردید، بر سر ملاعمرآخوند ده میلیون دالر جایزه تعین گردیده بود، اما نامبرده در «خانه های امن» کراچی زنده گی وبه شکل مرموز در شفاخانه های آن شهر به قتل رسید ؟

معمای اقامت و قتل هر دو سر دسته شرارت پیشه گان، تشت رسوایی پاکستان را از بام انداخته است و دیگر هیچ وجدان بیدار شک نخواهد داشت که پاکستان مرکز ودولت آن کشور حامی تروریزم می باشد .

زمانیکه اسامه واجب القتل است، سزای میزبانان چه خواهد بود؟ 

دولت پاکستان وزمامداران آن مشروعیت اخلاقی دارند ؟

یک اصل قبول شده حقوق بین المللی (Pacta Sunt Servanda) می باشد که اعضای موسسه ملل متحد مکلف به رعایت آن میباشند، اما در عمل دولت پاکستان در مجموع و از موافقت نامه های ژنیو تا اکنون وهمچنان رهبران آنکشور هیچ گاهی به وعده و وعید و تعهد خود وفا نکرده اند و بدین ترتیب مشروعیت اخلاقی دولت وزمامداران آن زیر سوال جدی قرار دارد.

پاکستان به حیث مرکزتولید فکر انتحاری وکشتن دگر اندیشان :

تعداد مدارس، مراکز و « نهادهای خیریه» در پاکستان که اندیشه های بنیادگرایانه اسلامی، کافرکشی ، سیف الاسلام، انتحار و قتل دگراندیشان را ترویج میدهند تا به چندین ده هزارمیرسد و اکثریت آن های که توسط مولاناهای خبیث آنکشوررهبری میشوند، زیر چتر محافظتی آِی.اس.آی و بقایای جنرال ضیآالحق در اردو قرار دارند .

پاکستان مرکز پرورش شرارت پیشه گان شریر بین المللی :

طی این چهل سال اخیر بیشتر از دو صد هزار تروریست عرب و عجم از کشور های مختلف در کوره های تروریست سازی پاکستان پرورش یافته ورهبران سازمان های تروریستی که بر سر آنان جوایز تعین گردیده، درین کشور کسب تجربه کرده اند . اسامه، ایمن الظواهری، ابوبکربغدادی، ملاعمر، ملامنصور و ده ها تن دیگر در این ردیف قراردارند و از امتیازات «خانه های امن آی.اس. آی» مستفید گردیده اند.

استخبارات نظامی پاکستان مسوولیت قتل وترور افغانان را عهده دار میباشد:

در داخل وخارج پاکستان تعداد زیادی از شخصیت های معروف افغان توسط آی.اس.آی و یا به دستور اجیران آن به قتل رسیده اند ، اکنون دیگر حضور جنرال اسلم بیگ در شب شهادت دوکتور نجیب اله رییس جمهور اسبق یک راز نمی باشد . در چند سال اخیر آن عده رهبران طالبان که خط قرمز اصول مافیایی روابط ( آی.اس.آی ـ طا لبان ) را نقض کرده اند، زندانی و به اشکال مرموز به قتل رسیده اند.

دولت پاکستان واجیران آن جرایم سنگین را در افغانستان مرتکب شده اند :

ـ درین مدت تداوم جنگ اعلام ناشده، پاکستان عامل اولی واساسی تراژیدی خونبار افغانستان می باشد، مداخلات آن کشور دلیل و بهانه مداخلات نظامی شرق و غرب پنداشته میشود .

ـ درین چهاردهه میلیون ها هموطن ما نابود، معلول، معیوب و یتیم وبیوه گردیده اند و ده ها میلیارد دالر به کشور ما خسارت رسیده و مناطق زیاد تخریب ویا مانند پایتخت به تل خاک مبدل گردیده است.

ـ غنایم و آثار ملی و تاریخی تاراج و یا مانند بت های بامیان تخریب گردیده است .

ـ تاسیسات دولتی و اردوی ملی افغانستان نابود گردیده است .

ـ جنایات ضد بشری، جنایات جنگی، نقض حقوق بشرو قتل وکشتاراهالی ملکی دوام دارد .

ـ در چند ماه گذشته هر روز در افغانستان کربلا، صبرآ وشتیلا برپا است .

ـ از قرار معلوم پاکستان در ولایات ننگرهار و پکتیکا در این طرف خط نامنهاد دیورند مراکز عسکری ایجاد کرده است .

ـ تداوم و تشدید جنگ اعلام ناشده پاکستان مانع اصلی گذار کشور ما به شاهراه ترقی می باشد .

در برابر این همه جنایت ، تجاوز و تشدید جنگ اعلام ناشده چه میتوان کرد ؟

ختم جنگ اعلام ناشده و دستیابی به صلح با تگدی بدست نمی آید و چنانچه گفته اند: حق داده نمیشود، حق گرفته میشود.

اگر دولت در کفش خود ریگ ندارد، باید هر چه عاجل دوسیه جنایات ناشی از جنگ اعلام نا شده پاکستان در وجود طالبان وشرکای شانرا تنظیم وبه:

 ــ شورای امنیت م.م.م  و دیوان عدالت بین المللی ارجاع نماید

بر طبق اصول منشور م.م.م « دولت قربانی باید اعلام نماید که مورد تجاوز قرارگرفته است»

دولت باید به شورای امنیت پیشنهاد نماید تا :

به اساس اصول منشور م. م. م اصل (united nations sancations) را در مورد پاکستان بررسی و تطبیق نماید تا به حیث مرکز تروریسم، دولت آنه کشور به مثابه حامی تروریسم بر طبق اصل (Legal Settlement Sancation) مورد تعزیرات بین المللی قرار گیرد .

ـ دولت باید با سازمان ناتو و کشورهای انگلستان و ایالات متحده امریکا که تشدید جنگ اعلام نا شده پاکستان معلول سیاست های کجدار و مریز آنان است و بر اساس پیمانهای ستراتیژیک، مکلف به دفاع قاطع می باشند، مذاکرات سازنده را آغاز نماید . تداوم تراژیدی خونبار افغانستان مشروعیت اخلاقی آنان را با سوالیه بزرگ مواجه ساخته است؟

ـ دولت باید با کشور های اتحادیه اروپا حقایق قربان شدن افغانستان را مطرح و در جلب همنوایی آنان تلاش وسیع انجام دهد .

ـ بسیار ضرور است تا دولت کار وسیع را با همسایه گان وقدرت های بزرگ مانند چین، روسیه وهندوستان سازماندهی نماید و نشست عاجل این کشورها را در رابطه به مسایل جاری افغانستان خواستار گردد.

آیا دولت افغانستان توانایی انجام این رسالت تاریخی را دارد ؟

پاشنه آشیل افغانستان ضعف اقتدارملی است. « مردم بزرگ »  که بار طولانی ترین جنگ تاریخ را متحمل گردیده اند ، با « رهبران کوچک » مواجه می باشند، رهبرانی که به مردم باور ندارند و فراموش کرده اند که: د خلکو زور، دخدای زور دی؛ و از تشخیص مصالح کشور و منافع ملی عاجز می باشند و درگیر ودار تقسیم « قدرت » قوای مسلح را درین مقطع حساس به حساب قوم و گروپ تقسیم می نمایند.

رهبران دولت وحدت ملی که پای شان در ترازوی مشروعیت می لنگد، بخاطر جبران این نقیصه باید برای کسب وجاهت ملی تلاش نمایند. این وجاهت فقط وفقط با چنگ زدن به منافع ملی و دفاع قاطع از وطن و جان و ناموس مردم بدست میآید .

دستیابی به این مآمول زمانی سراب نخواهد بود که قانون را ملاک عمل قرار بدهند، استقرار حاکمیت قانون یگانه راه تحکیم قدرت دولتی پنداشته شود .

این هدف بزرگ فقط با پشتیبانی مردم ممکن خواهد بود و برای کسب کمک مردم باید تعریف دقیق از منافع ملی با شناخت از جیوپولیتیسم بین المللی و منطقه داشته باشیم  و برمبنای همین تعریف استرتیژی امنیت ملی و چگونه گی مقابله در برابر پاکستان را مشخص بسازیم .

در همچو حالت دولت میتواند با دیپلوماسی فعال بحیث پارتنر در سطح بین المللی و منطقه ، منافع افغانستان را دفاع و پاکستان نیز با عزم و احتیاط حرفش را تحویل بگیرد .

چنین دولت که کارا خواهد بود در برابر مخالفان مسلح برخورد دقیق را در وجود یک سند تقنینی که حالت حقوقی  افراد و گروپ های مسلح که به پروسه صلح می پیوندند ، تنظیم و مطابق آن برای صلح به حیث هدف والای ستراتیژیک اقدام نماید.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا با مراجعه به هموطنان و از جمله افغانان مقیم اروپا و نهادهای اجتماعی و فرهنگی، جامعه مدنی و مدافعان وطن و مردم صمیمانه میخواهد تا در دفاع از هست و بود وطن ، صدایی اعتراض شانرا در برابرتشدید جنگ اعلام ناشده پاکستان متحدانه بلند نمایند .

با احترام

هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

میر عبدالواحد سادات

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۱۸۰۸

 جنت و دوزخ

ای خـــدایا سخـــت حیـــرانم کنون

دیـــن و ایمان را نمودند بس زبون

دو هدف اندر عبادت مضمـر است

ترس دوزخ شوق جنت درسراست

یا زخـــــوف دوزخ و روز جــــزا

می گــــــرایند بر عبـــادت بر دعا

تــــا ببخشد بر خطا شـــان کردگار

می نباشنــد دوزخــــــی روز شمار

واندگر از شـــوق حوران و شراب

درنمــاز و روزه و در تـــب وتاب

دست بــــر دامــــــان  دلا لان دین

می بـــرند تا وارسند بر حور عین

جاهــــلان اکنون بـه دست مفسدان

می شــــــوند تلقین جنــــت آنچنان

یا ســــــلاح انتحـــــاری می شوند

یا که وحشی و جهـــادی می شوند

شـــــوق رضــــوان و تخویف سقر

دیـــــن و ایمـان را بسازد مختصر

گر نبـــود این دو بودی رسم دیگر

ارزش انســـــــانی بـــــودی مستقر

این طمع وحرص این خوف ورجا

نزد آن انســــان بـــــودی  بی بها

فکر شان بــــودی صفای زنده گی

جهد شان بــــــودی همـه بالنده گی

باغ رضوان بودی این دنیای شان

نعمت و هستی بودی در پای شان

گر بـــری گـوید چنین عیبش مدار

بر رونـــــد روزگار اسـت بیقرار

( ف. بـری )

  بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۱۷۰۸