وطـن در تنـور داغ

در حیرتم چسان که ترا خواب برده است ؟
نی نی نــه خواب بلکه ترا آب برده است


غـافل ز حال خویش و وطن در تنور داغ
ای وای من  که  گوهر نایاب  برده است


سلسا ل و شــامــامه و آثار با شکـــوه
دار و ندار ما همه ؛ سیلا ب برده است


واحسرتــا ! که ملک خــراسان و آریا ن
سیلاب برده است و به گرداب برده است


گـــل هــای این دیارهـــمه ؛ پامال ظلــم
این ظلم و این ستم ز دلم تاب برده است


حقا که آه و نــالـه و زاری ز حـــد گذشت
این آه وشور، شکوه به مهتاب برده است


گفتم که پاسدار ! سلا مت بزی به عـمــر
دیدی که فرش کهنه ز محراب برده است


کی دیده ام « وفا » و محبت ز روز گار
این مرده زنده گی ز رخم آب برده است.

                                        (  عبدالله وفا )

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۰۵۰۸

      صبـر خـــدا


این چه صبریست کــه خـدا  دارد
این چه رنجیست که خلق ما دارد


ابر غم در فضای کشور ما
بـارش مـرگ  در قفـا دارد


کوچه و باغ جوی خون جاریست
خـــانه  در ماتمــش عـــزا  دارد


جنگ فرمایشی قـدرت را
طالب و داعش وملا دارد


در ســر راه مــاورا النهر
خاک ما را به زیر پا دارد


ضعف دولت ، توان قدرتها
قصه از طول مـاجــرا دارد


جنگ خونین ودرد نا فرجام
نی تمــامی نـه  انتـهـا  دارد


کشتيی ما شکسته در تو فان
احتیــاجــی به نــاخــدا   دارد


ای وطن من نبینمت تنها
دامنت خلق بـا وفــا دارد


لشکر پاک و سر سپرده تو
به نجات تــو رزم هــا دارد


رسته می گردی از بلا آخر
هر غــم رنج چاره ها دارد


گــر کنند اتحاد مــردم ما
زخم ناسـور هم دوا دارد.

( عبدالوکیل کوچی )

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۰۹۰۸

فشار از بیرون، عاملی مهم در حل مساله فلسطین

« نتانیاهو با قاطعیت و صراحت نظر خود را گفته است که هرگز حاضر به پذیرش یک دولت فلسطینی در کرانه غربی نخواهد بود.»

 

حنا عمیره، عضو هیات اجراییه سازمان آزادی‌بخش فلسطین

آیا واقعاً این طور است که روزنه امید به سوی راه‌ حل دو- دولتی برای مساله فلسطین دیگر بسته شده است؟ برخی معتقدند که راه‌ حل تک ‌دولتی گزینه شدنی‌ تری است. این عده باورندارند که برقراری یک دولت فلسطینی در کرانه غربی رود اردن و نوارغزه در درون مرزهای ۴ جون ۱۹۶۷ ( پیش از جنگ شش روزه) ، آن‌ طور که در برنامه ملی سازمان آزادی‌بخش فلسطین آمده، امکان‌ پذیر است. طرفداران راه حل تک ‌دولتی هشدار می‌ دهند که روزنه‌ ای که برای تحقق یک راه‌حل دو- دولتی وجود دارد، به ‌سرعت در حال بسته شدن، و این فرصت درحال از دست رفتن است. اسراییل با شتاب بخشیدن به اسکان شهروندانش در سرزمین‌های اشغال‌ شده فلسطین و تنگ‌ تر کردن حلقه محاصره قحطی‌آورغزه، همچنان از برقراری یک دولت فلسطینی جلوگیری می ‌کند. به نظر هواداران راه‌حل تک ‌دولتی، از زمان جنگ شش روزه جون ۱۹۶۷ ترسایی  و بر اساس ایده معاوضه « زمین در برابر صلح»، راه‌ حلی که در مرکز توجه همه تلاش‌های دیپلوماتیک بوده، همان راه ‌حل دو- دولتی بوده است، ولی به علت طرح‌های اسکان یهودیان و اشغالگری بی‌امان اسراییل در کرانه غربی، راه‌حل دو- دولتی که سال‌های سال برای تحقق آن مبارزه شده است، سرانجام به بن‌بست رسیده است.
در سال ۱۹۹۳ ، درآن روزِ معروف که اسحاق رابین نخست‌ وزیر اسراییل و یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین  در محوطه چمن جلوی کاخ سفید با یکدیگر دست دادند، در شهرک‌ های یهودی‌نشین در سراسر کرانه غربی (سوا اورشلیم) در حدود ۱۰۹هزار اسراییلی اسکان داده شده بودند. امروزه این رقم به ۳۰۰هزار نفر در بیشتر از ۲۳۰ شهرک رسیده است، به‌علاوه اینکه رقم مشابهی نیز در سرزمین‌های اشغال شده اورشلیم شرقی اسکان یافته‌ اند. همه این شهرک‌ها طوری طراحی و ساخته شده‌اند که حضور دایمی یهودیان در سرزمین فلسطین را تحکیم کنند، بدین معنا که اکنون بیرون راندن ساکنان این شهرک‌ها به زور، بسیار مشکل خواهد بود و حتا می‌تواند به یک جنگ داخلی با یهودیان دامن بزند. اما آیا این درست است که وجود این شهرک‌ نشینان بهانه‌ای بشود برای توجیه مخالفت با خواست فلسطینی‌ها برای داشتن کشور مستقل خود؟ آیا می ‌شود فرض را بر این گذاشت که با وجود ادعاهایی که یک ملّت مستعمره و اشغال شده از یک سو، و یک دولت استعمارگر و اشغالگر نظامی از سوی دیگر دارند، باز هم می‌ توان یک دولت واحد دموکراتیک مدنی غیرمذهبی (سیکولار)  ایجاد کرد؟

به نظر می‌آید که چنین راه‌ حلی یک خیال‌ پردازی آرمان‌گرایانه است که هرگز تحقق نخواهد یافت. در میان راستگرایان افراطی اسراییل نیز خیلی‌ها هوادار سرسخت راه‌حل تک ‌دولتی‌اند. تزیپی هوتووِلی، دستیار وزیر امور خارجه دولت ایتلافی اخیر بنیامین نتانیاهو و عضو حزب لیکود نتانیاهو می‌ گوید که وجود « یک دولت فلسطینی فاجعه به بار خواهد آورد و فقط تروریسم را افزایش خواهد داد.»  وقتی از او درباره « راه‌حل»  مطلوبش پرسیدند، گفت:  «همه می‌دانند که فقط یک راه‌ حل وجود دارد و آن حاکمیت اسراییل (بر کرانه غربی) است. یک کشور برای یهودیان خواهیم داشت که عرب‌ها ساکنان اقلیت در آن خواهند بود.»

گرشان مسیکا، رییس شورای منطقه ‌ای شهرک‌های یهودی‌نشین، می‌گوید: « مردم کم‌ کم دارند متوجه می‌ شوند که راه‌حل دو- دولتی ممکن و شدنی نیست؛ راه‌حل دو- دولتی فقط یک توهم است.» موشه آرنز هم که از رهبران بلند پایه پیشین حزب لیکود و از یاران نزدیک نتانیاهو است می‌گوید: « گزینه دیگری را نیز می‌ توانیم در نظر بگیریم، و آن اینکه اسراییل قانونش را بر منطقه یهودیه و سامریه (کرانه غربی) حاکم کند و به یک میلیون و نیم فلسطینی شهروندی عطا کند.» او « تهدید »  جمعیت فلسطینی را یک « لاف گزاف»  می‌داند. همه این افراد و شخصیت‌ها از روندی صحبت می‌کنند که یک دهه تا یک نسل طول خواهد کشید تا کامل شود، و دست آخر، فلسطینی‌ها از حقوق کامل شخصی برخوردار خواهند شد، ولی در کشوری که جوهر و نمادهای آن همچنان یهودی باقی خواهد ماند. در این صورت، چشم‌‌اندازی که صهیونیست‌ها دارند اصلاً آن‌ چیزی نخواهد بود که هواداران فلسطینی راه‌ حل تک ‌دولتیِ عادلانه می‌ خوانند. پیشنهادهای صهیونیست‌ها در سه مورد اساسی با آنچه فلسطینیان می‌خواهند تفاوت دارد:
ـ ماهیت کشور را به صورت « کشور یهودی»  حفظ می‌کند.
 ـ نوار غزه را از نقشه فلسطین حذف می‌کند.
ـ پناهنده گان فلسطینی را از حق بازگشت به سرزمین ‌شان طبق قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل متحد محروم می‌کند.
اما آنچه در راه‌ حل هر دو گروه مشترک است، طرد کامل راه‌ حل دو- دولتی بر اساس مرزهای پیش از ( جنگ شش روزه ) ۱۹۶۷ترسایی است. این همان چیزی است که طرح اسکان در شهرک‌های یهودی ‌نشین از همان آغاز کار درنظر داشته و در پی آن بوده است: ایجاد وضعیتی که حل ‌وفصل آن برای جهان به ‌قدری مشکل و غیرعملی باشد که از آن بتوان برای محروم کردن فلسطینی‌ها از وطن شان بهره‌ گیری کرد. موضع‌ گیری‌ها و سیاست‌های ما باید طوری باشد که در برابر این نقشه تسلیم نشویم.
این درست نیست که به بهانه اینکه نمی ‌شود به شهرک ‌هایی که بدون مسوولیت ایجاد شده‌اند دست زد، پس با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی مخالفت شود. هر چقدر هم که هواداران فلسطینی راه‌ حل تک ‌دولتی به خود بقبولانند که شریک شدن در یک سرزمین ( با اسراییلی‌ها ) معقول و منطقی است، ولی باید گفت که موضع ایدیولوژیکی صهیونیستی چنین نیست. مهاجران صهیونیست اولیه از همان آغاز خواستار یک « کشور منحصراً یهودی » بودند. بعد هم در سال ۱۹۴۸ ترسایی  فلسطینی‌ها را « پاک‌سازی قومی » کردند. عاقبتت فلسطینی‌هایی هم که نتوانستند از خانه و کاشانه خود دل بکنند و همان‌ جا ماندند، این بود که پشت دیوارها و سیم‌های خاردار گیر کردند و اسیر شدند. سمت‌ گیری سیاست‌های اسراییل همیشه همین بوده است.
واقعیت این است که توسعه‌ طلبی اسراییل در سرزمین‌های اشغال‌ شده هدفی جز از میان بردن راه‌ حل « دو کشور، دو دولت»  ندارد. این‌ طور نیست که عملکرد اسراییل راه را برای راه‌ حل تک ‌دولتی هموار می‌کند. مبلغان و هواداران تک ‌دولتی دو گزینه را به میان می‌آورند، در حالی که گزینه سومی هم وجود دارد. روشن است که اسراییل از همان زمان که ساختن دیوار جداساز (حایل) را در سال ۲۰۰۲  ترسایی آغاز کرد، روی گزینه سوم کار می‌کرده است، که چیزی نیست جز « حفظ وضعیت موجود».
دولت تازه ماورای راست اسراییل یک « کشور اسراییلی و چیزهای دیگر»  را تبلیغ می کند که منظورشان از «چیزهای دیگر»، اجازه فعالیت به یک نهاد حاکمیت فلسطینی است که فاقد هرگونه حقوق سیاسی است. به‌ علاوه، غزه نه جزو این طرح است و نه جزو هیچ طرح اسراییلی دیگر.
نفتالی بنِت، وزیر اقتصاد دولت اسراییل  پیشنهاد می ‌کند که اسراییل ۶۰ درصد زمین‌های کرانه غربی را (منطقه C را که اکنون زیر کنترول اسراییل است) ضمیمه خاک اسراییل کند، که در آن صورت آنچه برای فلسطینی‌ها باقی خواهد ماند، فقط حدود ۹ درصد زمینی است که پیش از طرح جداسازی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ ترسایی  ( در آستانه ایجاد کشور اسراییل) داشتند، که در آن زمان ۴۵درصد خاک فلسطین بود.
نتانیاهو با قاطعیت و صراحت نظر خود را گفته است که هرگز حاضر به پذیرش یک دولت فلسطینی در کرانه غربی نخواهد بود. دیوار جداساز در درون فلسطین اشغال‌ شده، منطقه‌های فلسطینی‌نشین را از یک دیگر جدا کرده است، به طوری که این منطقه‌ها  اکنون در محاصره شهرک ‌های یهودی‌نشین، پاسگاه‌های بازرسی نظامی و جاده‌های کنارگذر قرار گرفته‌اند. این واقعیت، که خود نماد آپارتاید است، حفظ و ادامه اشغال را، تا زمانی که اشغالگر بخواهـد، آسان ‌تر می‌کند. آنچه ما اکنون با آن روبروییم، یک دولت استعماری واحد است که رهبرانش فکر می‌کنند که با تکیه به قدرت نظامی‌شان و حمایت نامحدود آمریکا می ‌توانند وضعیت کنونی را تا ابد به همین صورت نگه دارند.
مانع اصلی در برابر هر راه‌حل آتی در خاورمیانه، توازن نیروهاست. اسراییل فقط زمانی حاضر به پذیرش صلح است که توازن نیرو میان این دولت و جهان عرب برقرار باشد. فقط یک جهان عرب مصمم و متحد به همراه فشار بین‌المللی است که می‌ تواند اسراییل را وادار کند که به صلحی گردن بگذارد که تا کنون با چنگ و دندان برای نپذیرفتن آن جنگیده است. مساله اصلی این نیست که راه‌ حل دو- دولتی مورد نظر سازمان آزادیبخش فلسطین  امکان‌پذیر نیست. مساله اصلی، نابرابری نیروهاست که همان اثر منفی را بر راه‌ حل تک ‌دولتی نیز دارد. هرگز با قطعیت نمی‌توان گفت که راه‌ حل دو- دولتی دیگر مرده است، چون اسراییل هرگز تن به انتخاب میان دو راه‌ حل تک ‌دولتی یا دو- دولتی نداده است؛ آنچه اسراییل همواره دنبال کرده است، گزینه سوم، یعنی حفظ وضعیت موجود بوده است. حتا یک عضو صهیونیست عضو پارلمان اسراییل ـ کنیست) را هم پیدا نمی‌کنید که خروج اسراییل از کرانه غربی برایش اولویت بالایی داشته باشد، چون عموم یهودیان همین  وضع موجود کنونی را ترجیح می‌دهند. حالا معلوم شده است که آن اشغال « غیر قابل دوام »، نسبتاً دوام آورده و پایدار شده است. اسراییل در ده سال گذشته توانسته است با صرف هزینه ‌ای کم، در برابر فشار بین‌المللی مقاومت کند و کنترول خود را بر سرزمین‌هایی که در سال ۱۹۶۷  ترسایی با زور به دست آورده است؛  حفظ کند. وضعیت موجود احتمال دارد که تا آینده‌ای قابل پیش ‌بینی نیز ادامه یابد، چون اسراییل از کرانه غربی بیرون نخواهد رفت.
دست‌ یابی به یک توافق جامع نهایی نیز با توجه به موضع‌ گیری‌های اسراییل و امریکا غیرواقعی به نظر می‌آید. اسراییل با دست زدن به اقدام‌هایی ظاهری و سطحی برای بهبود وضعیت اقتصادی برخی از فلسطینی‌ها ؛ تلاش می‌کند خشم جهانیان را بخواباند. به‌علاوه، اسراییل اکنون فرصت خوبی پیدا کرده است که فرآیندهای سیاسی برای حل مساله فلسطین را کنار بگذارد و تلاش‌هایش را روی تدوین و پیشبرد سیاست‌ هایی متمرکز کند که در چارچوب آنها، اسراییل و کشورهای عربی همراه با هم، از یک سو در برابر جنبش اسلامگرای تروریستی« داعش »  بایستند، و از سوی دیگر، در برابر ایتلاف به سرکرده گی ایران مقاومت کنند. مادام که اسراییل قدرت، توانایی فناوری، قدرت مالی و حمایت آمریکا را دارد که به او امکان می‌ دهند بتواند به ‌تنهایی درباره آینده مردم فلسطین تصمیم بگیرد، وضعیت موجود به همین صورت باقی خواهد ماند. زمانی که اسراییل با فشار واقعی از بیرون روبرو شود که آن را مجبور به پذیرفتن نظرهای دیگران کند، آنگاه شرایط سیاسی ممکن است به طور بنیادی تغییر کند و چشم‌انداز یک راه‌ حل عادلانه نزدیک ‌تر خواهد بود.
مساله عمده و اصلی، برنامه راه‌ حل دو- دولتی سازمان آزادیبخش فلسطین  نیست، بلکه سیاست‌های اشغالگرانه اسراییل است که هدفش حفظ وضعیت موجود است.

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۰۵۰۸

نه ګیله ده نه پیغور
د زړه څړیکه، لورپه لور


     ***
تـــــــا ریخــــه!
بیا د چا خمــــارنشه کړې
چی:
دجفا پرلــور، رېبې سرونه
چنګیز،
موسولونی،
هیتلر،
ته دې برات ورکړﺉ
دپړو،څېـړو
رسوایی تاب نه لرې
په پټو سترګو
او:
د چا په لمسون
وایه ،
ترکومه
به:
له، کوم خماره
داسې توده نشه کې
لابه ریبې سرونه
لابه رېبې سرونه


له کوره(خیرخانی) نه
تردوتره( بهرنیوچارووزارت ته مخامخ )

 

نجم الرحمان مواج
د زمری(۱۴) مه۱۳۹۴  

 

 بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۰۵۰۸

  ریشسفیدان وطندوست مهمترین تکیه گاه مردمی وپیام آوران صلح اند

 

ازدفترچه خاطرات عبدالوکیل کوچی

 

ده ها سال قبل رهبر فرزانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان میگفت:« در میان مردم بروید ،از مردم بیاموزید ، برای مردم بیاموزانید ، در غم وشادی مردم شریک بوده ودرخدمت مردم باشید». بربنیاد همین وصایای حیاتی وفنا ناپذیربود که راه حزب دموکراتیک خلق افغانستان را انتخاب نمودم ، راه مکتب انسانیت ، راه عشق به مقام انسان واحترام به مقام انسا نی که کارمل بزرگ آنرا رهبری میکرد .

هنوز بیش از یکسال و چند ماهی از تا سیس حزب نگذشته بود که میر محمد شاه آغا همدرس وهمصنفم در دارالمعلمین کابل ،ضمن آنکه بنده را به حزب دعوت وبه مبارزه تشویق ام نمود ، نظرم را در رابطه به جریانات سیاسی جویا شد .آنگاه همین سخنان  انساندوستانه رهبرفرزانه حزب بیادم آمد که راه مرا به سوی مردم می گشود و براساس آن برای نخستین بار بود که سرنوشتم را به جریان دموکراتیک خلق افغانستان گره زدم وهر باری که در ایام رخصتی های زمستانی به محلات برمی گشتیم همین نصایای پر بار رهبری بطور موکد برای ما گفته می شد که بتاسی ازآن برنامه کاری به خاطر تحقق مسوولیت های مردمی و تشکل مردم به فعالیت های گسترده اجتماعی عملا راه اندازی گردیده وبا ایجاد اتحادیه های صنفی ، انجمن ها وکلپ های ورزشی در شهرها وقصبات  حضور رفقای حزبی درغم وشادی مردم بشکل گسترده وفعال پر رنگ ترمی شد و دهاقین را در هنگام جمع آوری حاصلات شان یاری می رساندند .

پس از قیام مسلحانه ثور دولت دموکراتیک افغانستان به منظورخدمت به مردم ، برنامه های کاری و پروگرام های مترقی ونوسازی حیات سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی را در پیش گرفت . دیری نگذشته بود که نظام نوپا ودموکراتیک به چالش ها وتنش های سازمان یافته از خاک پاکستان مواجه گردید .اما دولت مردمی افغانستان با مشارکت دادن وسیع مردم در حیات سیاسی اجتماعی و شریک ساختن نظریات جمعی در تصمیم گیری های سازنده وحیاتی ، مسایل صلح وثبات کشور را در صدر وظایف خویش قرار داده وبه منظور فعالیت های اجتماعی وتحکیم پایه های دولتی در میان مردم به خاطر تامین امنیت پایدار در کشورخواهان سهمگیری فعال مردم ، خاصتاَ معززین کشور بود. ریشسفیدان وطندوست به مثابه گلهای سرسبد جامعه منحیث ترجمان خواسته های شریفانه مردم وپیام آوران صلح وثبات در کشور ، مسوولیت خطیر تاریخی را به عهده گرفتند ودر تحکیم روابط حکومت ومردم  در امر بسیج توده ها وتشکل اقشار ولایه های مختلف اجتماعی،  در شهر ها ودهات که بنام فازنوین بهبود کار خوانده میشد کار های موثری را انجام میدادند.

بربنیاد فعالیت های صلح خواهانه دولت در بهار سال ۱۳۵۹ خورشیدی حتا قبل از تاسیس جبهه ملی پدروطن ، در راستای وظایف مردمی کمیته حزبی ولایت کاپیسا که مسوولیت آن را بنده به عهده داشت ، جرگه قومی بنام جرگه صلح ولایت کاپیسا به اشتراک زنده یاد پرو فیسوراستاد عزیزالرحمن شمال، استاد علی جان خان ،سناتور محمد امان کوهستانی، وکیل عبداله جان کوهستانی،غلام حضرت کوهستانی ، منشی عبدالجلیل سنجنی، ملک رستم خان ، وکیل محمد عمر کوهستانی ، خواجه غلام ایشان ،ملک جلندر خان خمزرگری، ملک غلام سخی نو آبادی، سنا تور گل محمد کوهستانی ، خزانه دار محمد کبیرخان، حاجی عبدالقدوس خان مفتش معارف، سناتور بسم الله کارگر و بعضی از وکلا ونماینده گان مردم ولسوالی های تگاب ونجراب و کوهبند در جوار نساجی گلبهار تشکیل گردید که مسوولیت آن را به عهده کمینه گذاشتند .

این مویسفیدان معزز ومحترم بر خاسته از میان مردم برای خیرخواهی ملت در غم و شادی مردم شریک بودند وبا دادن مشوره های سودمند وحیاتی شان به مثابه اساسگذاران صلح در ولایت کاپیسا تا پای جان سعی وتلاش نمودند وبا قلب های ملهم از دوستی ومهر به وطن حتا در زمان لازم ، بخاطر نجات مردم صلح را در ازا جان خریدند ولی نگذاشتند که دامنه جنگ گسترش پیدا کند. ریشسفیدان دلسوز وطن مجهز با تجارب وخرد عالی با خصایل نیک اندیشی ونیکوکاری همواره در خدمت مردم قرار داشتند وبه مثابه پیشوایان خیراندیش ، مردم را به راه راست وصراط المستقیم رهنمایی میکردند .این مومنان پاکنهاد وطن با قلب های سرشار از عشق به وطن ومردم دوستی ، با غرور ، بی باک وبی هراس، با جسارت وشجاعت ،با ایمانداری وصداقت  در دشوار ترین شرایط در گرداب بحران دست وپنجه نرم کرده و با بدست آوردن گوهر صلح مردم را در هر گونه شرایط یاری میرساند ند ودرمحلات صعب العبور و هولناک ترین شرایط با طرفین درگیر جنگ باب مذاکره را باز می نمودند که نمونه های فراوانی درین زمینه وجود دارد .

قا بل یاد آوریست که در زمان وظیفه داری ام در ولایت پروان وپس ازمدت چند سال بعد ، علاوه بر وظیفه امنیتی ، باری مسوولیت سرپرستی ولایت کاپیسا را که مقر آن در شهر جبل السراج ولایت پروان بود به عهده داشتم در آنجا نیز مویسفیدان محل و شخصیت های مستقل ومعزز قوم درراه صلح وامنیت تلاش فراوان نموده همچنان ولایت کاپیسا را در رابطه به فعالیت های صلح آمیز یاری میرساندند . که درمیان همه  میتوان از نام مدیر نظرمحمد خان ، مدیر عبدالطیف ، والی عبدالرزاق خان و محرر صاحب ودیگران نام برد .

 یکی از پایه گذاران جرگه صلح ولایت کاپیسا محترم محمد طارق کوهستانی والی اسبق ولایت پروان بود که با تمام امکانات ، قرارگاه ولایت وجرگه صلح کاپیسا را در رابطه به محل برگزاری جلسات ، مسایل لوژستیکی وپذیرایی از مویسفیدان واعضای جرگه که جلسات آن سه بار در کابل و دوازده مرتبه در ولایات کاپیسا و پروان تدویر یافته بود به جرگه همکاری فراوان نموده وکار جرگه صلح ولایات پروان وکاپیسا را با تمام امکانات تحکیم می بخشید .

همچنان در راستای سیاست صلح آمیز دولت فرزندان این مرز وبوم هرکدام به نوبه خود در کار تشکل وانسجام جرگه صلح ولایت کاپیسا سهم فعال گرفته  مبارزه به خاطرتامین صلح وثبات را در سرلوحه وظایف خویش قرار داده بودند و جرگه را یاری میرساندند . فرزندان وطنخواه ومردمی این ولایت در کنار ریشسفیدان معزز ومحترم در راه تحکیم صلح وثبات با تمام قوت تلاش بخرچ میدادند؛که میتوان از سهمگیری موثر محترم عبدالواحد فیضی رییس تقنین محکمه عالی وقت ومعاون ریاست جبهه ملی پدر وطن شهر کابل ،استاد خلیل الله کوهستانی معین وزارت مخابرات ، استاد مضرابشاه رویین ، غلام ربانی سیر سابق ریس امنیت دولتی ولایت کاپیسا ، محمد علی خان مدیر امنیت دولتی آن زمان درولایت کاپیسا و تعداد زیادی ازفعالین سیاسی ،محققین وکارشناسان پیشتازآن ولایت در امر صلح وثبات سهم ارزنده داشته  ودرین راه کار های با ثمری انجام داده اند

هرچند روند صلح درکشور از جانبی قربانی جنگ سرد میان ابر قدرت ها ومداخله آشکارای نظامی گران پاکستانی ها میگردید ، ولی از سوی دیگر، موسفیدان ومعززین قوم و فرزندان صلحدوست وطنخواه کشور رسالت وطنپرستانه خود را در قبال صلح وثبات در کشور با موفقیت انجام دادند .

هرچند تجاوزات ومداخلات گسترد ه ودسایس پیهم دشمنان افغانستان در یک جنگ نابرابر منجر به فروپاشی دولت دموکراتیک افغانستان گردید و کشور را درعمق بحران جنگ ونا امنی فرو برد ، ولی داشته ها و ارزش های تاریخی مبارزات صلح خواهانه  فعالین صلح همچون نماد صلح خواهی ملت قهرمان افغانستان در کشورما و جهان مانده گار و جاودانه خواهد بود .   

جرگه صلح ولایت کاپیسا که به برکت سهمگیری فعال مویسفیدان خیرخواه ودلسوز ولایت توانست راه هدفمندانه ی را دنبال کند و درین راستا مویسفیدان ومعززین صلحدوست آنچه از خود به جا گذاشتند میراث بزرگ صلح خواهی وعدالت خواهی ، برادری وطن دوستی وخاطرات فراموش ناشدنی ایثارگری وفداکاری میباشد که تجارب گرانبهای شان مشعل راه امروز ونسل های آینده سرزمین ما خواهد بود.

 

دل می تپد م  به عشق  و ارمان وطن

بر یاد   وطن  و  ما  نده گاران  وطن

میراث گرانماییه شان صلح صفا ست

جاویــد  بود   نام    بزرگـــان   وطن

 

روح رفته گان شاد و یاد زنده گان بخیر!

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۲۸۰۷