نگاه مختصری به تاریخ کوشانی ها
نوشته : عبدالوکیل کوچی
دوره کوشانی ها بخش بزرگی از تاریخ آریانا ی کبیر را تشکیل میدهد . بآ نکه موضوع مورد بحث ما بحث بزرگیست ، چنانچه گنجانیدن یک تاریخ بزرگ در یک مقاله بدون شک کاستی هایی خواهد داشت ، ولی بنا به پیشنهادعده ی از دوستان بخصوص یکی از محصلین جوان دانشکده یا پوهنتون ولایت باستانی سمنگان ،فشرده ی از تاریخ دوره کوشانی ها ذیلا تقدیم میگردد.
طلایی ترین دوره تمدن در سر زمین آریانا ی بزرگ دوره کوشانی ها بوده است . مردم مستعد آندوره نی فقط تنها مردان جنگی بوده اند بلکه بگواهی تاریخ در میان کوشانی ها هزاران عالم ، دانشمند ، پهلوانان هنرمند ،نقاش ، مجسمه ساز ، معمار ، مهندس وغیره وجود داشت که گرد وغبار روزگار وفشار های دور ودراز تاریخ تا هنوز نتوانسته است که آثار تاریخی وآفریده های آن دوره را از انظار پنهان کند بلکه بسیاری از آثار گرانبهای بجا مانده از دوره کوشانیان به برکت کاووش های علمی وباستان شناسی در ولایات مختلف افغانستان بدست آمده است که بیانگر تاریخ درخشان آن دوره ونمادی از استواری واستعداد سرشار کوشانی ها میباشد چنانچه عده ی از زایرین وتاریخ نویسان شرق وغرب همچون هیوانگ تسنگ ، سوماتسین ومستر کنو وغیره این تمدن بزرگ را به چشم حیرت نگریسته وثبت یاداشت های تاریخیء خود میکرده اند وصرفا با دیدن ومشاهدات آفرینش های آن دوره به خود میبالیدند آنگاه که برق تمدن درین سرزمین می درخشید تعدادی از کشور های دور ونزدیک جهان درزیر انبوه جنگلات خزیده بودند .
قبل ازینکه به موضوع قابل بحث پرداخته شود بهتر است با اندکی در رابطه به موقعیت وتاریخ کشورما مسئله را آغاز کنیم تا رابطه ء منطقی میان آریانا وکوشانی ها روشن گردد .
قرن ها وسالها ی متمادی گذشت افغانستان این میهن باستانی ما از موجودیت وهستی خود نام های مختلفی به یاد گار گذاشته است . نخستین نام کشور ما آریانا بود وآریانا قدیم ترین نام کشور ما است که از عهد اوستا وزبان اوستایی ( ایرنا ویجه ) محل سر زمین آریا ها که بین سرچشمه اکسوس وسر دریا ، شمال آمو دریا وعلاقه های مر و را تشکیل میدهد از چندین هزار سال در آن سر زمین وسیع زندگی میکرده اند .
چون منطقه اولی ظهور پیدایش آنها بسیار سرد بود از پنج هزار سال قبل از میلاد به سر زمین باختر مهاجرت کردند وسه هزار سال آنجا در باختر بماندند ودو هزار سال قبل از میلاد بسوی جنوب هندو کش مهاجرت کردند که پس از مهاجرت در جنوب هندو کش سلطنت وسیعی را تشکیل دادند که بنام کاپیسا وپایتخت آن بنام کاپسی یا بگرام یاد میشد . علامه میر غلام محمد غبار مینوشت بگواهی تاریخ نخستین نام کشور ما آریانا قلمرو وسیعتری را که از جریان رود خانه های پامیر وهندو کش آب میخورد بنام آریانا مسمی ساختند که از عهد اوستا هزار سال قبل از میلاد تا قرن پنجم میلادی حدودا یکنیم هزار سال برین مملکت اطلاق میشد . بعد از قرن پنجم میلادی کشور ما طی یکهزار و چهارصد سال بنام خراسان یاد میشده است .سومین وآخرین نام وطن عزیز ما افغانستان است که در قرن نزدهم میلادی بالای آن گذاشته شد .
افغانستان با تاریخ کهنسالش فراز ونشیب ها وحالات گونا گونی از سر گذرانیده است . این کشور شاهرای تجارت ومدنیت ها ، مدتی گذرگاه کشور کشایان ومهاجمین وگاهی هم میدان مسابقه ابر قدرت هابوده است . تاریخ گواه این حقیقت است که کشور ما افغانستان بعد از بین النهرین وسرزمین کلده مصر وسواحل شرقی مدیترانه وچین ،پنجمین کانون مدنیت در جهان را احراز می نماید . سالهای سال وقرنهای قرن گذشته افغانستان جاده تجارتی بود که طی جاده ابریشم شرق را به غرب وجنوب را به شمال پیوند میداده است وحیثیت چهار راهی مدنیت ها را بخود گرفته بود .اما با گذشت زمان لشکر های متعددی از بیگانگان ومهاجمین سرازیر شده سر زمین حاصلخیز ما را به انبار خاک مبدل ساختند . سه صد سال قبل از میلاد اسکندر ، بعد از آن چنگیز ، دوصد سال بعد از آن تیمور لنگ ،خلاصه در اثر وحشت ودهشت پی در پی مهاجمین وجنگ های حیوانی بیگانه گان سبب انهدام شهر ها قتل عام نفوس عاطل وباطل شدن کشتزار ها می گردید .تحت تاثیر این گونه نا آرامی ها ودیگر عوامل بود که حکمرانان متعددی درین سر زمین به قدرت رسیدند وحکمرانددند .برای وضاحت موضوع اگر مرور کوتاهی به سلسله حکمروایی ها در سرزمین آبایی ما داشته باشیم به هدف نزدیک خواهیم شد .
تاریخ ، تشکیل دولت های واقع در سرزمین آبایی ما را از گذشته های دور تا قرن ششم قبل از میلاد به اینگونه معرفی کرده است .
سر آغاز دوره پیشدادیان یما فریدون کیانی ها کاوه کواتا ،کیقباد ،کیخسرو ، خاندان اسپه کشتاسپ ،ویست اسپه ، لهر اسپه . پس از آن از قرن ششم قبل از میلاد دولت هخامنشی ها ودلت یونانی ها ، از قرن ششم تا سوم قبل از میلاد یونانی باختری ، کوشانی ها ، یفتلی ها ، از قرن سوم قبل از میلاد تا قرن ششم میلادی واز قرن هفتم تا نهم میلادی ترک ها ،ساسانی ها ،استیلای عرب ظهور اسلام ،خلفای راشدین اموی ها ،عباسی ها ،ابو مسلم خراسانی ، از قرن نهم میلادی تا سیزدهم میلادی طاهری ها ، صفاری ها ، غزنوی ها ، سلجوقی ها ، خوارزم شاهی ها ، قرن سیزدهم میلادی چنگیز وملک های کرت ،چهاردهم وپانزدهم تیمور لنگ کورگانی ،از قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی تجزیه وانحطاط دولت های شیبانی ،صفوی ، بابری هندی ، قیامها ومبارزات مردم وتاسیس دولت هوتکی ها در قندهار ،تاسیس دولت محلی ابدالی در هرات ، افغانستان ودولت نادر افشار ، از قرن هژدهم تا بیستم دولت ابدالی سدو زایی ها ،محمد زایی ها ،سیاست های انگلیس وروس ، استقلال کشور ، ۱۹۱۹ میلادی ، خاندان آل یحی ودر نیمهء قرن چهارده خورشیدی رویداد جمهوریت ، بریاست داود خان ، پس از آن رویداد هفتم ثور وبه تعقیب آن رویداد هشتم ثور .۱۳۷۱ خورشیدی .
طوریکه گفته آمدیم میرغلام محمد غبار مورخ شهیر کشور در رابطه به زمان حکمروایی کوشانیان در سرزمین آریانا چنین مینویسد ،از سال ۴۰ تا ۲۲۰ میلادی قبایل ستی که اصلا در کاشغرستان ساکن وبا چین همسایه بودند آنها در حوزه سیحون ،شمال بحیره ء خزر وشمال بحیرهء سیاه زیست میکردند که از قرن هفتم تا قرن سوم قبل از میلاد از تیانشان تا ارال گسترش یافتند .
کوشانی ها یا یوچی ها شرقی ترین قبایل ستی بوده اند. کوشانی ها پس از زدوخورد با (هوانگ نو ها ) وارد اراضی بین النهرین سیحون وجیحون شدند یوچی ها در قرن اول قبل از میلاد جیحون را عبور وباختر را اشغال کردند .این مهاجرت ها که دایره وسیعی در آسیای مرکزی وجنوبی را در بر میگرفت در تشکیل تاریخ کشور ما موثر بوده است . هجوم وهجرت کوشانی ها در سر زمین آریانای قدیم که هزاران خانواده رخت اقامت افگندند جز ساکنین این کشور قرار گرفتند . یوچی ها بعد از آنکه در شمال کشور مستقر شدند هر طایفه بوسیله ریبس خود اداره میشد .بلاخره ریس کوشانی ها توانست روسای سایر قبایل را تابع خود سازد وبه این صورت دولت کوشانی در سرزمین آریانا بوجود آمد .اولین پادشاه مقتدر کوشانی ( کوجولا کدفیزس ) چندی پس از آن (ویما کدفیزس ) شمال هندوستان را تسخیر کرد وراه ابریشم حدودا درین زمان یعنی ۹۲ میلادی از شمال به جنوب باز میشود ومقتدر ترین پادشاهان کوشانی ها کنشکا است .که بین ۱۲۰ و۱۶۰ میلادی سلطنت کرده است . در زمان این شخص بگرام بحیث شهر شاهی وپایتخت کشور قرار گرفت . پس از آن جانشینان کنشکا ی کبیر را سرزمین پر جاذبهء هند بخود کشید که اکثرا در آنجا ناپدید گردیدند و (اسوادوا ) پادشاه متئاخر کوشانی ۱۸۲ ـــ ۲۲۰ میلادی است که درهند از بین رفت که جای آنرا حکومت های محلی در شمال وجنوب هندوکش گرفت که قوی ترین آن دولت کابلستان بود که از کاپیسا در جنوب هندو کش تا سواحل سند تسلط داشت .
در زمان کوشانی های بزرگ از قرن اول تا قرن سوم میلادی تعدد عقیده ومذهب مانند زردشتی ،برهمنی ، بودایی تحت حمایت دولت قرار داشت . کنشکا خود بودایی بود ودر مسکوکاتش ارباب الانواع بودایی را نمایش میداد .زبان کوشانی ها (ختنی ) خوانده میشد ورسم الخط این دوره (خروشتی ) بود که از قرن پنجم قبل از میلاد تا قرن پنجم میلادی هزار سال عمر نمود که از بلخ تا موهنجو، دیرو، واز سیستان تا پنجاب رایج بود و آثار آن از بلخ ،بامیان ، وهده ،کشف گردید .درین دوره علما ،دانشمندان وهنرمندان طرف احترام وحمایت قرار داشتند . همچنان درین دوره طلایی صنعت کریک و باکتریان رواج داشت .مجسمه های بامیان ، ودیگر استوپه ها در گوشه ونقاط کشور از عجایب عالم به شمار میرفت .مسکوکات دوره ء کوشانیان از مناطق گردیز ، تپه مرنجان کابل بگرام وکاپیسا بدست آمده است . تجارت این دوره از سواحل مدیترانه به چین از راه ابریشم واز آسیای میانه تا به هند وسعت داشت .موسیقی ورقص در زمان کوشانی ها مروج بود .
کوشانی های کوچک : پس از حملات همسایگان چینی از شرق وساسانی ها از غرب ویفتلی ها از شمال جیحون کوشانی های کوچک بنا چار از شمال هندو کش به جنوب کشیدند .در طی این حوادث ودر طول یک قرن قسمتی از کوشانی ها که در باختر بودند زیر ضربات ساکنین آسیای مرکزی قرار گرفتند ودر جنوب هندو کش کشیدند سردستهء دستجاتیکه در جونب هندوکش فرود آمدند (کیدار ) بود واو توانست دولت کوشانی های خورد را تاسیس کند . این دولت از کاپیسا تا سواحل رود سند اداره را در دست گرفت وتا ظهور یفتلی ها در قرن پنجم میلادی عمر نمود وسلسله حکمرانان آنها بنام کیداری شناخته شد ند .بفرموده ء میر غلام محمد غبار گرچه تاریخ این دوره هنوز تاریک است ولی علی الرغم جنگ ها با ساسانی ها موجودیت خود را تا اوایل قرن پنجم حفظ کردند .
واما علامه احمد علی کهزاد تاریخ نویس شهیر کشور ما در رابطه به دوره کوشانیان از قول (مستر کنو ) می نویسد که قرار قرائن چینی ها ،یوچی ها را تقریبا در نیمه دوم قرن سوم قبل از میلاد می شناختند وبین آنها و اقوام دیگری موسوم به (هیوانگ نوها ) محالفت زیاد بود پس چنین معلوم میشود که قبایل یوچی ها بین (یوءن هوانگ ) )و(کلی لی ) بودوباش داشتند .پس از زدوخورد های شدید وارد منطقه ء سر دریا وآمودریا شدند وبه شهادت یکنفر دیگر از مورخین چینی (سوماتسین ) معلوم میشود که تا ۱۲۵ قبل از میلاد یوچی ها تا به فرغانه نفوذ ونفوس داشتند .ومرکز شان شهر (لان شی )بود .
پس از آن یوچی ها در حوالیء ۷۰ قبل از میلاد رود اکسوس را عبور نموده به کمک ( تاهیا ) یا تخاری ها به باختر نفوذ پیدا کردند دوصد سال بعد ریس یکی از قبایل یوچی ها موسوم به (کیوـ تیشو ــ کیو )که ریس قبیله (کوی شوانگ )بود دیگر قبایل را مطیع خود ساخت وبه خودش عنوان شاهی نهاد واسم سلطنتش را بنام قبیله اش کوی شوانگ نهاد ازین بعد جای کلمه یو چی ها را در تاریخ کشور ما کوشانی ها گرفت .. بعد ازین قبایل کوشانی وآریانا با هم متحد شدند سلطنت وسیعی تشکیل دادند .درین مورد بنا به قول منابع چینی اولین شاه کوشانی (کوزولو ) که بعد ها پارتیا نکانسی ــ کاوفو کابل ــ کی پن کاپیسا ، را تصرف کردند .پس از آن مناطق (پوتا ها ) (پوختو ) را گرفتند . (کوجولو کدفیزس )اولین شاه کوشانی ها کابل را وپسرش (ویما کدفیزس )هند را متصرف شدند .معنی کلمه کوشان که در مورد بزرگترین امپراطوری آریانا استعمال میشود در اثر لهجه های اقوام مختلفی که آنرا تلفظ کرده اند مانند کوشانا ، کهوشانا ، کیورشانا ، عموما لهجه های محلی آریانا را نشان میدهد .
مستر (کنو) درین باره چنین مینوشت :که اصلا این کلمه ، کوشی ومبداء آن ستی میباشد .کوشی مفرد وجمع آن کوشانو است ،کوشانا به مسکن کوشی یا کوشانی دلالت میکند ، که از اکزوس وشمال سردریا تا جنوب هندو کش شامل قلمرو بود وباش آنها بوده است . به این تفصیلات کلمه کوشی به کلمهء یوچی دلالت میکند یعنی اسمی که چینی ها به آن داده اند .
علامه کهزاد به استناد منابع مستند تاریخی معتقد است که کوشانی ها در اثر مهاجرت ها با آریایی ها یکجا شدند وبا مرور زمان اقوام آریایی را تشکیل دادند . چنانچه یوچی ها ابتدا از حوزه رود( ایلی وتارم )به حوزه سردریا واز آنجا به حوزه ء اکسوس رسیدند وارد آریانا شدند بر علاوه اختلا طات نژادی وخطوط چهره وشکل سر وغیره که آریایی بودن کوشانی ها را ثابت میکند . مسکوکات ، زبان ولهجه وغیره نیز بیان کننده ء مشترکات بسیاری با آریایی ها را نشان میدهد .
کوشانی ها با وقفه های مختلف هشت قرن عهد مسیح را در بر میگیرند.کوشانی ها چندین مرتبه در تاریخ مملکت ما پدیدار گردیدند وهر دفعه ظهور آنها در صحنه سیاست واداره ء کشور فصل جدید مهم وبزرگ کشور بود که این دوره ها را سه فصل تشکیل میدهد .
اول دوره یا فصل کوشانی های بزرگ .
دوم دوره یا فصل کوشانی های خورد یا کیداری ها .
سوم دوره یا فصل اخفاد کوشانی های خورد یا رتبیل شاهان .
اول : دوره یا فصل اول کوشانی های بزرگ ، طولانی ترین دورهء زمامداری بود دو قرن اول مسیح را در بر می گیرد .کوشانی های بزرگ طوریکه گفته آمدیم شامل دو خاندان سلطنتی بودند که اول آن کدفیزس وخاندان دوم آن بنام کنشکا یاد میشده است . از خاندان اول بنام های کوجولو کدفیزس و ویما کدفیزس معروف اند واز خاندان دوم کنشکا شامل چندین نفر است . خاندان اول از حوالی ۴۰ تا ۲۶۰ مسیحی دوام کرده است .
دومین خاندان سلطنتی کوشانی ها ی بزرگ خاندانیست که بنام موسس آن کنشکا یاد میشود .علاوه بر این سلطان معروف مشتمل بر چندین نفر پادشاهان خورد وبزرگ است که اخفاد مستقیم کنشکا میباشند واسمای اکثر آنها به ایشکا تمام میشود .کنیشکا بنام شاه شاهان نیز یاد میشده است .که پادشاهی او را به ۱۲۰ مسیحی نسبت می دهند وبزرگترین امپراطوری آسیای میانه وآسیای مرکزی را اداره می کرد ومرکز حکومتی آن شهر شاهی کاپیسا وکاپسی مر کز امپراطوری شاهان بزرگ کوشانی که میان مناطق شاداب جنوب هندوکش ورود خانه های خروشان پنجشیر ،شتل ،سالنگ وغوربند قرار دارد.
درین شهر آثار تاریخی زمان اسکندر وکوشانی ها بجا مانده است ودرین شهر نمونه هایی ازتمدن چهار مدنیت در یک طاق قرار داشت که به موجب قرار داشتن آن در تقاطع شاهراه جنوب وشمال یعنی هندوآسیای مرکزی وشاهرای شرق وغرب یعنی چین وحوزهء مدیترانه که دراثر رفت وآمد های بازرگانان وغیره مدنیت های مناطق یاد شده درین شهر باقی مانده است . پس از کنشکا ، واسیشکا ، هونیشکا ، وکنشکای دوم ، و آسودوا یکی پی دیگری درین سرزمین حکمروایی داشتند . باید گفت که مذهب ،هنر ،نقاشی ، رسامی وصنعت گریک وبودیک در تمام قلمرو کشور که نمونه های بارز آن در قندز ،سمنگان ، تخار ، بلخ ،بامیان ،کندهار ، غزنی ،وردک ، ننگرهار ، کابل وبگرام از عجایبات عالم بشمار میرود .
دوم : طوریکه گفته آمدیم دوره یافصل دوم کوشانی های کوچک یا کیداری ها ، پس از سقوط کوشانی های بزرگ ،شخص دیگری بنام (کیدار )از همان اخفاد کوشانی ها در باختر به سلطنت رسید وپس از جنگ ها با ساسانی ها وپس از سقوط تدریجیء کوشانی های بزرگ که در اثر حملات ساسانی ها صورت گرفت کوشانی های باختر نیز به جنوب هندوکش مهاجرت کردند وبا کوشانی های کابل یکجا شده ودر حوالیء کابل سلطنت مقتدری را تشکیل دادند که همین دولت به اسم موسس آن که کیدار نام داشت مسمی گردید . دولت کیداری یا کوشانی های کوچک بدون تعین حدوحدود در قرن چهارم مسیحی قرار میگیرند .
سوم : دفعه سوم ظهور کوشانی ها دوره اخفاد کوشانی های کوچک رتبیل شاهان است که میان این دوره ودورهء دوم کوشانی ،دولت مقتدریفتلی حایل شده است که مناصفه قرن ششم مسیحی را در بر گرفته است .این دوره نیز متجاوزین را به عقب رانده اند واز اوایل قرن هفتم مسیحی باز اولاد کوشانی های کیداری از شاخه های بلند کوه ها فرود آمده اقلا در جنوب هندو کش دولت مقتدری را تشکیل می دهند . این همان دولت نیرومند رتبیل شاهان کابلی است که تا حوالی ۸۵۰ مسیحی سیادت کوشانی های اولیه وبزرگ ومنجمله خاک مملکت را در مقابل حملات بیگانه محافظه میکنند . یکی از پادشاهان این دوره( کشا تریا ) شاه رتبیل شاهان معاصر زمانی بود که خان های تو کیو هندو کش (ترک ) در صفحات شمال هندو کش در تخارستان حکمفرمایی داشتند در جنوب هندو کش سلطنت مرکزی کاپیسا بدست کسی بود که زایر چینی هیوان تسنگ او را کشاترایه یعنی از طبقه نجبا یاد کرده است . او همچون پادشاه فرهنگ دوست ، هنر پرور و مقتدری به قلمرو وسیعی حکمفرمایی داشت . تمام قلمرو ولایات آن دوره جنوب هندو کش از شرق تا غرب نیمه جنوبی آریانا مربوط قلمرو این پادشاه مقتدر بود . پادشاهان آن دوره پایتخت تابستانی ایشان شهر شاهی بگرام مرکز کاپیسا در جوار رود خروشان پنجشیر و پایتخت زمستانی آنها پشاور بود .این پادشاه در حوالی ۶۳۲ میلادی زندگی میکرد . همچنان درین دوره امیر نشینان در بامیان بنام (شیر) بامیان ودر غرجستان بنام (شار) غرجستان امارت کرده اند .
در اخیر باید گفت که در زمان حکمروایی کوشانی ها مذاهب نه فقط منحیث عقاید بلکه در اصلاحات امور وقوانین نقش مهم داشت وهزاران معابد در قلمرو آریانا تاسیس گردیده بود که نتنها مردم این سرزمین را بلکه زایرین دوردست جهان را بسوی خود میکشانید ه است . صنعت گریک وبودیک در تمام سرزمین آریانا همراه با شقوق مختلف در تمام امور فرهنگی وکلتوری و زیست محلی نقش مهم داشته بود واز آفریده های عجایب آن دوره در کشور ها ومناطق دور دست جهان با قیمت های بزرگ همچون متبرکات انتقال داده میشد .گفته میتوان صنعت کریک وبودیک در آن دوره بعضی از دیگر کشور ها را از خواب قرون بیدار کرده بود . چنانچه رسم الخط ورسامی کتیبه سازی در چوب وسنگ ، نماد ماندگار وافتخارات جاودانی آندوره از کشور ما میباشد . کوشانی ها در زمان حکمروایی خود علما ودانشمندان ، معماران ،نقاشان ،مجسمه سازان ، موسیقی دانان ومهندسان را مورد لطف وحمایت خویش قرارداده وبه این ترتیب شهر های بزرگ ومدنیت عظیم را از خود بجا گذاشتند که از آثار منقوله آن در موزیم های کشور واز آثار غیر منقوله آن در سایر مناطق کشور تا هنوز از هستی شان میتوان یاد کرد .
امید واریم کشورعزیز ما افغانستان بیاری افریدگار وهمکاری وهمبستگی مردم ما ازبلای جنگ هرچه زود تر رهایی یابد ودرفضای صلح وبرادری گنجینه ها ومیراث های بجا مانده از نیاکان ما را باز سازی نموده وخورشید آرزو ها وآرمان های والای مردم مستضعف افغانستان بر فراز آرزو های انسانی ودر فضای کشور جنت نشان ما همیشه وگرم بتابد .بار دیگر به جهانیان ثابت سازد که افغانستان مهد تمدن بیش از پنجهزار ساله بوده وتاریخ هزاران سالهء درخشانی داردوجهانیان بیش ازین بدانند که این خطه جای دلاوران وآزاده گان است .
زیر نویس ها .
1ــ افغانستان در مسیر تاریخ جلد اول میر غلام محمد غبار
2 ـــ تاریخ افغانستان جلد دوم احمد علی کهزاد
3 ـــ افغانستان در درازنای تاریخ نجی الله قاسمی
4 ـــ یاد داشت ها وبرداشت های پراگنده ء نگارنده
اهل افغانستانم
اولاد آریانم
فرزند خراسانم
قبل از همه انسانم
***
از انسانیت شادم
از تعلق آزادم
فارغم زتبعیضء
جنس وقوم و نژادم
***
آزاده گی ما
استادگی ما
همبسته گی ما
رمز بقای ماست
***
خدای ما یکیست
وطن ما یکیست
نی سنی ونه شیعه
اما مسلما نم
***
د نیای انسانی
دوستی وهمدلی
یا ری و برادری
بی حد و انتهاست
***
انسان و همدمیم
همه فرزند آدمیم
اعضای باهمیم
در اصل آفرینش ازیک جوهریم
***
اهل افغانستانم
اولاد آریانم
فرزند خراسانم
قبل از همه انسانم
فرهنگی ـ بامداد۱۳/۳ ـ ۰۶۰۸
سروده ای از داکتر حمید الله مفید
پاسداری از زبان
فارسی ای غنچه ای رویای ما
رود ما ،هامون ما، دریای ما
ای خروش چشمه های جاودان
ای تو افزون تراز نام زمان
رُخشن تو رخُشن ارمان ما
کشتن تو کشتن وجدان ما
گر تو پالایش شوی زیبا شوی
بهر هر اندیشه ای دریا شوی
در میان تازی ودزدان دهر
گیر کرده ست این زبان از بد بدتر
پاسداری کار دارد این زبان
این زبان چشمه ست بر درگاه جان
روی تابم من ا زتازی نشان
بر نشانم جای او پارسی روان
از زبان خویش پاسداری کنم
با پزشک خویش غمخواری کنم
رگ شعر را با زبان پاره کنم
با سروده جای او چاره کنم
جای انبساط بستاخی کنم
پوست او را باد با شاخی کنم
بر کنم تقبیح وتحسین را زبُن
گاه نکوهش گاه ستایش آرم تُن
واژه ای پشتوی ستنگ آورم
تازی بازی ها را بتنگ آورم
کار تازی را به سخن سیاه کنم
جای او پارسی همه جا، جا ه کنم
جمع مکسر را من گُم کنم
جمع پارسی را با مردم کنم
هرچه انفجار را من دور کنم
جای او ترکش را منظور کنم
جای الله من ایزد آورم
جای مسجد هم مزگد آورم
همزه را که نیست بخش واژ من
کی گذارم در بلنداژ من
دشمنان این زبان را شل کنم
سر بی بنیاد شان را کل کنم
جای تعصب پیورزگرا آورم
من گمراهان را بر پا آورم
پاسداری کار دارد این زبان
این زبان چشمه است بر درگاه جان
مفید ۱ماه اګوست ۲۰۱۳
فرهنگی ـ بامداد۱۳/۲ ـ ۰۶۰۸
عا قبت به خیر
( قصه واقعی از زند ه گی )
تپش قلبم اهسته اهسته
سرعت میگرفت و
جهان دورو برم
به سیا هی میگرایید
علت چیست ؟
مگر چه واقع شده
همه چیز وهمه کس
یکباره دگرگون گشت و
مادر بی چادر شد و
پدر سر از پا نمی شنا خت و
پسرک ها با پاهای برهنه
فرار را بر قرار ترجیع میدادند. و
من در موج هیجان
به سرعت تمام
در کوچه را باز کردم
پسر همسایه رادیدم
که می گفت
مردمان عجیبی در کوچه
سر هر بام
به در هر خانه و منزل
باقیافه های زشت و نامانوس
بار غنیمت
بر سرو
بر پشت و
بر شانه
سرا زیر شده اند!!!
در دنیای سردرگمی
در کوچه ها وپس کوچه های زنده گی
گیچ وسر گردان
با خود در اندیشه بودم که
ناگهان رادیو
بانگ غلبه
اسلام بر[کفار!!!] را
نعره کشید!!!
در خود فرو رفتم و
گفتم
عاقبت به خیر؟؟؟
حکیم کرنزی
۴ جولای ۲۰۱۲
جلسه تبادل نظرمیان کادرها و فعالان خارج کشور ایتلاف احزاب وسازمانهای دموکرات وترقی خواه افغانستان، دایرشد
براساس فیصله مورخ اول جولای ۲۰۱۳ کمیته سراسری ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان در خارج کشور، مبنی بر تدویرجلسه تبادل نظرمیان کادرها وفعالان سازمانهای مشمول ایتلاف احزاب وسازمانهای دموکرات وترقی خواه افغانستان در خارج کشور، به منظورارزیابی فعالیت ها و تحقق اهداف پیش بینی شده در پلاتفورم واصول تشکیلاتی و دریافت میکانیزم موثر وعملی برای ایجاد حزب واحد سراسری،تحت اجندای « در مورد چگونه گی روند ایتلاف، انکشاف بعدی و تسریع فعالیت ایتلاف درراستای تحقق پلاتفورم سیاسی ـ تشکیلاتی آن» حوالی ساعت هفت شام مورخ ۲۳ جولای ۲۰۱۳ به و قت ارو پای مرکزی دایر گردید.
در آغاز محترم گلاب الدین فیضی رییس دوره یی کمیته سراسری ایتلاف احزاب وسازمانهای دموکرات وترقیخواه افغانستان درخارج کشور، اشتراک کادرها، فعالان و اعضای هیات ریسه ایتلاف را خیرمقدم گفته ، فعالیت های یازده ماهه کمیته سراسری ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان در خارج کشور را بر شمرده افزودند:
در نشست امشب کادر ها و فعالان سازمانهای ذیل به ترتیب الفبا هر یک:
ـ حزب آزاده گان افغانستان،
ـ حزب پیوند ملی افغانستان،
ـ حزب تفاهم و دموکراسی افغانستان،
ـ شورای تفاهم برای وحدت نیروهای ترقیخوا و طرفدارعدالت،
ـ کمیسون انسجام اعضای حزب وطن........،
ـ حزب مردم افغانستان،و
ـ نهضت آینده افغانستان، اشتراک ورزیده اند.
بعداً پوهاند دکتر محمد داوود راوش رییس دوره یی ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه
افغانستان طی صحبت مختصری دستاورد ها، دشواری ها و مسایل محوری قابل بحث در جلسه را به توجه اشتراک کننده ها رسانیده افزود، یکپارچه گی و انسجام جنبش دموکراتیک، از وظایف مبرم و تاخیر ناپذیریست که تاریخ در برابر ما قرارداده است.
بعداً رفقا هر یک سید طاهر شاه پیکار گر، نصیر احمد صدیقی، محمد سرور زهتاب، آقا سعید، محمد ابراهیم دهقان، محمد داود اسعد، حفیظ روند، پوهندوی دکتوربسم الله شیوامل، عبدالبصیر دهزاد، عبدالقدیرمحبوب،خالد، زلیخا پوپل، محمدعزیز صافی، داود اڅک، محمد علی رستمی، عارف عرفان، محمد ولی زیارمل بالترتیب صحبت نموده ضمن ابرازخرسندی از فعالیتهای انجام شده درراستای تعمیق روند هماهنگی میان احزاب و سازمانهای مشمول ایتلاف، بر ضرورت تداوم تلاشها در
جهت انسجام همه نیروهای دموکرات و ترقیخواه و تلاش برای تدویر کنگره حزب سراسری، تاکید کرده طرح ها، نظریات، پیشنهادها و سوال های خود را مطرح نمودند.
در جریان کارجلسه در مقاطع مختلف رفقا پوهاند دکور محمد داوود راوش رییس دوره ای، دکتور عبدلله نایبی مسوول کمیته تماس با سازمانها سیاسی و دستگیرهژبرمسوول کمیته فرهنگ و رسانه های هیات رییسه به سوال ها پاسخ داده و در مورد طرح ها، نظریات و پیشنهاد های رفقا به بحث پرداختند.
در اخیر گلاب الدین فیضی از سهم گیری فعال رفقا درکار نشست ابراز سپاسگذاری نموده از پوهاند دکترراوش تقاضا نمود تا کار نشست را ارزیابی نمایند، رییس دوره یی ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات وترقیخواه افغانستان طی صحبت مختصری با جمع بندی دیدگاهای ارایه شده، جلسه را مثبت ارزیابی کرده ازحضور صمیمانه همه اشتراک کننده ها ابرازامتنان و سپاسگزاری کرد.
کارجلسه حوالی ساعت دوازده شب به وقت اروپای مرکزی درفضای همبسته گی رفیقانه پایان یافت.
اجتماعی ـ بامداد۱۳/۳ ـ ۳۰۰۷
ماری کوری مخترع عناصر کیمیاوی رادیوم و پلوتونیوم
شیرین نظیری فعال حقوق زنان
ماریا اسکلودوسکا کوری(ماری کوری) درهفتم نوامبرسال ۱۸۶۷ ترسایی دروارسا پایتخت پولند دیده به جهان گشود.
اوبه عنوان يک کودک، مردم را با حافظه خارقالعادهاش، شگفت زده میکرد. او خواندن را وقتی تنها چهارسالش بود، آموخت.
پدرش يک پروفیسورعلوم بود. ابزارهايی که او درجعبهای شيشهای نگهداری میکرد، ماری را مجذوب میکرد.
ماری رويای دانشمند شدن را در سر میپروراند، اما ميدانست اين کارآسان نخواهد بود. خانواده ی ماری خيلی فقيرشدند ودرسن ۱۸ سالگی، ماری آموزگار خانه گی شد و به خواهرش برای درس خواندن در پاريس کمک مالی میکرد. پس ازآن خواهرش نيز او را در تحصيلش ياری رسانید.
در آن ایام برای دختران ،دانشگاهی درپولند وجود نداشت بنابراين، درسال ۱۸۹۱ ترسایی، ماری عازم پاریس شد ودردانشگاه سوربن در پاريس شامل و دردانشکده علوم به تحصیل دررشته کیمیا پرداخت. او یک فرد فقیر بود ولباسهای کهنه ای را که با خود از وارسا آورده بود میپوشيد.
هرروز تا ۱۰ شب در کتابخانه درس میخواند، پس از آن به اتاق سرد کوچکش می رفت و تا ساعت ۲ يا ۳ صبح کتاب میخواند.
درسال ۱۸۹۵ ترسایی با فیزیکدان جوان فرانسوی به نام پیرکوری آشنا شد. این آشنایی منجربه ازدواج شان گردید. ثمره ازدواج شان یک دختربه اسم ایرن ژولیو کوری بود.
ماری به همسرش پیرکوری درانجام آزمایشهای عملیاش درباره الکتریسیته کمک میکرد.
ماری کوری نخستین دانشمندی که دوبارجایزه ی نوبل رااز آن خودش ساخت.اوبه اتفاق همسرش پیرکوری عناصرپلوتونیم ورادیوم راکشف کرد. این زوج پژوهشگردر۱۹۰۳ ترسایی جایزه ی نوبل درفیزیک را برای کار برروی تشعشع(که نخستین بارهنری بکرل آن راکشف کرده بود) دریافت کردند.
مادام کوری باردیگردرسال ۱۹۱۱ ترسایی دررشته ی شیمی موفق به اخذ جایزه ی نوبل شد. زمانی که ماری کوری درسال ۱۸۹۵ترسایی درچوب خانه کوچکی که محل آزمایشگاه او بود شروع بکارکرد، نه او ونه هیچ کس دیگردرجهان،چیزی درباره عنصرشیمیایی رادیوم نمی دا نستند واین عنصرهنوزکشف نا شده بود.تنها یکتن ازفیزیک دان فرانسوی، «هانری بکرل »، درآن زمان تشخیص داده بود که عنصرشیمیایی اورانیوم ، پرتوهایی اسرار آمیز نامریی ازخود میافشاند.
بکرل به قسمی اتفاقی یک پارچه کوچک ازفلزاورانیوم را که نورندیده بود ، برروی یک صفحه فیلم که درکاغذ سیاه پیچیده شده بود گذاشت. صبح روز آینده مشاهده کرد که صفحه فیلم درست مثل این که نوردیده باشد سیاه شده است. بدیهی بود که عنصر اورانیوم، پرتو هایی « شعاع و روشنی » را ازخود پراگنده کرده بود ازکاغذ سیاه گذشته وبرصفحه فیلم اثرکرده بودند.
بکرل این فرآیند را دوباره با سنگ معدنی که سنگی سخت و سیاه قیرگون وازاورانیوم بدست آمده بود ، تکرارتجربه کرد. این بار، اثری که سنگ بر روی صفحه فیلم گذاشته بود، حتا ازدفعه پیش هم قویتربود. بنابراین میبایست به غیرازعنصراورانیوم، یک عنصر پرتوزای دیگر هم درسنگ وجود داشته بود.
در۱۲ اپریل ۱۸۹۸ ترسایی کوریها نظریه خود را به آکادمی علوم پاریس گزارش دادند.
در ۱۴ اپریل، کوریها با همکاری «لمون» کیمیادان فرانسوی، به جستجوی عنصر ناشناخته مزبور پرداختند. نتیجه گرانبهای این کارپرزحمت و طاقت فرسا تنها چند قطره ازمادهای بود که آنها این ماده را در لولههای شیشهای آزمایشگاهی نگهداری میکردند.
براثراین کارهای طاقت فرسا درنخستین زمستان، ماری کوری دچارنوعی عفونت والتهاب ریوی شد و تمام زمستان را بیمار بود. ولی پس از بهبودی، کارپختن مواد دردیگها را درآزمایشگاه ازسرگرفت. پس ازآن، نخستین دخترش به دنیا آمد واسمش را ایرن نام گذاری نمودند.
این زوج موفق درماه جولای همان سال توانستند این مسله را انتشاردهند که سنگ معدنی برعلاوه ازاورانیوم، دوعنصرپرتو زای دیگر را نیز درخود منحل دارد. نخسیتن عنصر را به یاد محل تولد و بزرگ شدن ماری کوری که پولند بوده است ،پلوونیوم نامیدند و دومین عنصر را که اهمیت زیادی داشت رادیوم نامیدند که از واژه لاتین به معنی «پرتو» الهام میگرفت.
تولد رادیوم :
در ۲۶ دسامبر۱۸۹۸ ترسایی اعضای اکادمی علوم پاریس ، گزارشی تحت عنوان «درباره ماده شدیدآٌ رادیواکتیوی که در پیچ بلند وجود دارد» انتشار دادند و این روز تاریخ تولد رادیوم است. پیدایش رادیوم در میان عناصر رادیو اکتیو طبیعی تقریباٌ به فورت ثابت کرد که این عنصر مناسبترین عنصر رادیو اکتیف برای بسیاری کارهاست. بزودی معلوم شد که نیمه عمر رادیوم نسبتاٌ زیاد است. (۱۶۰۰سال). کشف رادیوم موجب دگرگونیهای اساسی دردانش بشردرباره خواص و ساخت ماده شد ومنجربه شناخت و دستیابی به انرژی اتمی گردید.
اولین جایزه نوبل :
خانواده کوری به همراهی بکرل به خاطر کشفی که پس از آن همه کار طاقت فرسا به آن نائل شدند در سال ۱۹۰۳ جایزه نوبل در فیزیک را از آن خود ساختند و به این ترتیب توانستند وامهایی را که برای کارهای پژوهشی درازمدت خود گرفته بودند، پرداخت کنند.
دومین جایزه نوبل :
پیر کوری در ۱۹ اپریل سال ۱۹۰۶ترسایی در۴۷ ساله گی به علت تصادف با گادی درگذشت.
مادام کوری پس از مرگ همسرش به مطالعات خود ادامه داد و درسال ۱۹۱۰ ترسایی موفق به تهیه رادیوم خالص گردید. دراین هنگام استاد سوربون ،عضو آکادمی طب بود و درسال ۱۹۱۱ ترسایی برای دومین باربه دریافت جایزه نوبل نائل شد.
ماری کوری به همراه لینوس پاولینگ ،جان باردین و فریدریک سنگر تنها افرادی هستند که دو باراین جایزه ارزشمند را از آن خود کرده بودند.
ماری کوری نقش اصلی درتاسیس انستیتوت رادیوم پاریس در سال ۱۹۱۲ ترسایی داشت و تا زمان مرگ مسوول اداره بخش فیزیک- شیمی آن بود.
مادام کوری در ۴ جولای۱۹۳۴یعنی ۲۵ سال پس از مرگ همسرش و درسن ۶۲ سالگی به دلیل ابتلا به « لوسمی » درگذشت.
دستاورد کشف کوری:
این واقعیت که پرتوهای رادیوم میتوانند بافتهای زنده اندامها را از بین ببرند، به عنوان مهم ترین دستاورد کشف کوریها مشخص گردید. داکتران و پژوهشگران علوم پزشکی بزودی دریافتند که به این وسیله میتوانند غدهها و بافتهای خطرناک « ورم های سرطانی » را که درسرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غده ترشحی بروز میکنند، از بین ببرند.
در زمان جنگ جهانی اول، ماری بر روی اشعههای ایکس کار می کرد. او باور داشت که آنها میتوانند در درمان بيماری هايی مانند سرطان کمک کنند. اوهيچگاه کوشش نکرد که از کشفياتش برای مالاندوزی استفاده کند، زيرا هدفش کمک به ديگران بود.
بسیاری از بیماران سرطانی که توانسته اند با موفقیت درمان شوند و از مرگ نجات یابند، عمردوباره و سلامتی خود را مرهون تلاشهای خستگیناپذیر وانگیزه والای این زن بیهمتا میدانند.
شرح واژه های متن بالا:
Pu پلوتونیوم:
یک عنصر شمیایی رادیو اکتیو و فلزی است که نماد آن پی یوو عدد اتمی آن ۹۴ میباشد.
رادیوم : Ra
عنصرشیمیایی و رادیو اکتیو با عدد اتمی ۸۸ و نشان آن آر- ای است.
اورانیم: یکی ازعناصر شمیایی است که عدد اتمی آن ۹۲ و نشانه آن یواست. U
لوسمی: سرطان خون
Pitch-blend
مهمترین ماده معدنی اورانیوم عبارتست از پیچ بلنداست که نام علمی اش اکسید بی آب اورانیوم ۳۵۸ می باشد. این سنگ معدنی در قسمت فوقانی قشرجامد کره زمین تحت تاثیر جریانات آب تغییر می یابد و هیدرات های « امتزاج آب با جسمی » مختلف بوجود می آورد و اگر تغییرات و ترکیبات پیشرفت کند فسفات های مختلف مواد معدنی دیگری که خیلی پیچیده هستند ایجاد می شود.
(منبع: حقوق زنان درگذرتاریخ )
اجتماعی ـ بامداد۱۳/۱ ـ ۲۸۰۷