دو سروده زیبا از ف. بری                    

بازیچه اهریمنان

قلب آسیا گشته مجــــروح از فتن      صلح و آرامش شفــای این وطن

تیر زهــــر آلود تبعیــــض ونفاق      می خراشـــد سینه اش از افتراق

ازخود و اغیار بر او دارنـد نظـر      سود خود سنجند ز اوضاع یا ضرر

آنکه نفعش درکشاکش مضمراست     آتش افروز وشیاد و مخبـــراست

آنکه او بــــــر صلــح دارد مدعا       ســــــعی دارد در ره امن و دغا

ملت افغان ازین فســــــانه رنگ       گشته اند آماج صــــد تیر خدنگ

ازفریــــب و خدعه و از ماجرا       درخروش و در تلاطـــــــم دایما

گشته اند گمراه دربحــــــر نفاق        الفـــــراق والفــــــراق و الفراق

گاه شوند دردین ومذهب درعناد       می شـــــوند بازیچه  دست شیاد

گاه شوند مجذوب قـــوم ومنطقه        سرگران درگیرو دارو معضـله

دور مـــــــانده از رونــــد ارتقا         گاه نیاسودیم درامـــــــن و رفا

فقر و بیداد است نماد این وطن        درفســـــاد دارد نشــــان مبرهن

آخـــــرانسانیــــم واز نسل بشر         تا به کی نشناسیم خیر را زشـر

دیده های عقـــــل گر بینا شوند       فتنه و شیـــــــاد خود رسوا شوند

بر فروزیم نور عرفان در وطن       وهم و ظلمت را بدورداریم زتن

با تمـــــــدن همره و همپا شویم        پرده  جهل بر دریـــم  بینا شویم

ساز هستی درنــــوای علم وفن       غیرت و شان است بهر هموطن

کی روا باشد ازین بیش اینچنین      خوار ومحتاج وحقیــر و دستبین

همتــــــی درکار می باید نمود        زین حقارت جان وتن باید زدود

فخــــر می باید بری بـر ملتی         کاز رفا و امـــــن دارند راحتی

 

تکیه گاه

پدربــــا فرزنـــد در راه روان بود         زپیری موســــم عمرش خزان بود

نهاده دســـــت بر دوش پســــر تا          نبینــــــد لطمه  از لـــــــــرزش پا

پــــــدر گفتا پسر ای نور چشمان          بــــــود مهر تو دایم بر دل و جان

تــــــرا قوت بود بیش یا مراهـــم          ز تــــــو بیشتر بود نیرو فراهــــم

 بگفت فـــرزند، مراقــوت بود بیــــش           نه جای پرسش است نی جای تشـــویش

پدر بـــــــار دگر بنمــــود پرسان          همان پاسخ شنید از نورچشمــــان

گرفت دستش پدر از دوش فرزند          دلش بــــگرفت ازین گفتــار دلبند

به خود گفتا پسـررا چه هوایسـت           زاخلاص وادب دورخود نمایست

پدربازهم بگفتــــــا ای پسر جان            ترا بیش است زپدر قدرت وشان

پسر گفت نه پدر، مـن خاک پایم            زتــــــو باشـــــد نوا و هر ادایـم

چو دست تو مرا اندر قفـــــا بود           از آنم کــــوه قدرت تکیه گاه بود

مرا قدرت بودی چون کوه فولاد           رضامنـــــــدی پدر نیروی اولاد

پدر دامان مهرت پر توان است            مرا پشت و پناه درهرزمان است

تو بودی ای پدر از آنکه هستم           مرا هستی زتوست هرآن که هستم

بری مهر پدر لطــف خدا است          دعایش مظهــــر مجــد و رفا است

 

 گفت وگوی ویژه رجاءعالم با روت رنی رایف

 

 میگویند مکه شهریست که در آن نام زنی را در جمع به زبان آوردن شرم است .اما  « رجاء عالم » نام زن مکی دیگر مایه ننگ نیست و همه نه تنها  او را میشناسند بلکه به شهرتش میبالند. این زن  رومان ها ، داستان های کوتاه و نمایشنامه هایی چون « راه ابریشم » ، « خانه شیشه یی » ، « ۳۶۰ داغ چهره یک زن » ، « دریای جانوران» ، « لقب » ، « مُهرانگشتری » ، « آذرگاه پرنده » ، « راز » ، « هزار و یک شب من » دارد. « گردنبند کبوتر » و برخی دیگر را به زبان عربی کلاسیک نگا شته و سبک زیبای خود را آفریده است.در نوشته های او، واژه ها در شادمانی اند وهوشمندی و لطف بیمانند او را بیان مینمایند .رجأ عالم مکه را با چشمان دیگرمینگرد ، چادر بسرنمی گذارد و به تصوف اسلامی عشق میورزد.او که در سال ۱۹۵۶ ترسایی زاییده شده و ادبیات انگلیسی را آموخته است، آثارش تا هنوز درسرزمین ما ناشناخته است. بامداد برای آشنایی با ا ین چهره ادبی گفت  وگویی را برگزیده که به همین تازه گی با ژورنالیست اتریشی خانم روت رنی رایف انجام داده است .امید که انگیزه ای برای خوانش بیشترنوشته های زنان روشنگر باشد . ( بامداد )

 

متن گفت وگوی رجاء عالم  با روت رنی رایف

برگرداننده : بامیک

پرسش : خانم عالم ! شما ده ها رومان ، نمایشنامه ، داستان و مقاله نوشته اید. چه انگیزه های سبب شد که اکنون میخواهید تا خواننده گان المانی زبان نیز شما را بشناسند ؟

پاسخ : ناشرها باید به کتاب هایی اعتماد کنند که خواننده گان زیادی را به سوی خود بکشانند .برپیشانی ادبیات عربی پیشداوری ها و کلیشه های  فراوانی چسپانیده شده اند .ناشر ها دردرون این کلیشه ها خود را مصوون احساس میکنند .آنها از کتاب هاییکه از این چارچوب بیرون اند دوری میگزینند. رومان های من در ژرفای روح زادگاه من ، شهرمکه ، ریشه دارند.من از اسطوره ها و تاریخ آن مایه میگیرم و آنرا بزبانی میگویم که باید مانند متن های تصوفی نخست بازگردند .این امر به دشواری قابل برگردانی اند.                                                                                    

پرسش : مکه شهر مقدس اسلام است .آیا نیروی معنوی این شهر شما را به نوشتن کشانیده است ؟ 

پاسخ : این نیروی معنوی به فانتزی من پروبال می بخشد. من مینویسم تا آنرا پژوهش کنم ؛ مرزهای نهایی آنرا بشناسم و با آن جاری شوم . رومان های من گسترش « خود » من اند.من با آنها به دنیا هایی میرسم که خیلی کهن ولی همزمان با آن آینده گرا اند .من خوشوقتم که ازمرزهای گذشته ، حا ل وآینده ، زنده گی و مرگ میگذرم . من از پنجره های سقفی خانه پدر بزرگم میلیون ها حاجی را نظاره میکردم و آنها را بمثابه نقطه های نوررنگین میدیدم. آنها در مجموع یکی بودند .من در رومان هایم میخواهم همه را ازاین امراگاه بسازم .

پرسش  : رومان های شما در کشه ای غصه ناپدید شدن مهندسی کهن و با شکوه مکه و خیال پردازی شهرسازی آینده آن قراردارد.آیا این کیفیت گزارنده شگاف جامعه عربستان سعودی است ؟

پاسخ : زمانیکه به نوشتن « گردنبند کبوتر » آغاز نمودم به گذشته نگریستم. اما وقتیکه این کتاب را به پایان رسانیدم خود را در یک اندیشه دیگر یافتم . چگونه میتوان ادعا نمود که که سنگ ها معنوی تر اند نسبت به شیشه و یا فولاد ؟ ریشه های ما در دیوارها قرار ندارند بلکه آنها درمرکز اند واین همان کعبه است و ما باور داریم که خانه خدا است .نه تنها سعودی ها بل همه انسان های سراسر جهان در جنبشی نسبت به  نوعی از واقعیت معنوی بسر میبرند. ما دیگر محدود به گونه اندیشیدن و یا شیوه زنده گی نیستیم بلکه خود را به موجود های همگانی و معنوی مبدل میسازیم و آهسته آهسته دریک بخش معنوی ریشه میدوانیم که درآن زادگاه و ارثیه فرهنگی بمثابه  یک بخشهنری آرایش دهنده و مشترک همه ونه بمثابه  ژرفنا های مناقشه بر انگیز دیده میشوند .

پرسش : شما در رومان های خود از فساد و برخورد خشونت آمیز دربرابر مهاجرین غیر قانونی سخن میگویید . آیا اینها همان پرابلم هایی اند که جامعه سعودی با آن دست و پنجه نرم میکند ؟

پاسخ : مفهوم « مهاجرین غیر قانونی » در رابطه با مکه غیرنورمال میباشد ؛  زیرا در خانه خدا مقدم همه انسان ها ، همه نژاد ها و رنگ پوست ها خوش است .در آوان کودکی ام پذیرایی از حاجی ها مکلفیت افتخار آمیزهمه بود .مکه ازمهاجرین ، غربا و اغنیا تشکیل یافته است .آنها با ایمان ، خوشی و رنج به اینجا میآیند .این همه تضاد ها درونمایه کتاب های مرا میسازند.اکنون مکه شهری با بلند ترین قیمت زمین درجهان است ؛ گدا ها و ثروتمند ها را همسان بسوی خود میکشاند. مکه مکان معنوی و درعین زمان تجارتگاه بزرگ است .بازارهای مکه که درآنها شاعرها شعرهای خود را میخواندند ،گذشته تاریخی دارند.مکه مرکز خلاقیت است .

پرسش: مساله حقوق زن ( درعربستان ـ بامداد ) همواره درغرب مطرح میگردد.اما نوشته های شما بیانگر کرکترهای بسیارخود اگاه زنان ( عربی ) است . چرا ؟

پاسخ  : من همواره میخواستم در باره مادرکلانم و خاله ها وعمه هایم بنویسم .آنها نمونه های ایده آل و مُدرن برای من بوده اند .آنها زنانی قابل ستایش اند که درهمسایگی های ما با زنان زیرستم بسرمیبرند. این مساله مانند جا هایی دیگراست ؛ جاهاییکه در آنها زنان و مردان به تامین برابری موفق گردیده و یا اینکه حکم های اجتماعی سدی در برابر آنها بوده اند . این مبارزه ، زنده گی  و چلنجی است که باید آماده آن باشیم . من بیاد ندارم که این امر آسان بوده باشد ؛ اما ناممکن هم نبوده است.من همیشه در جاهاییکه درها بسته بوده اند به پیش تازیده ام . من خوشبختم که پدرم کلیدی بود که با آن درهای بسیاری را بازنمودم. اما من خود نیزکلید های را ساخته ام که برایشان قیمت گزافی پرداخته ام.

پرسش : مساله « حجاب » هم به موضوع یاد شده بسته گی دارد.کریستینی فن براون دانشمند فرهنگ شناس ، باور دارد که برهنه سازی زنان دربرابر همگان هیچگونه رابطه ای با آزادی زنان ندارد. برای شما « حجاب » دارای چه اهمیتی است ؟

پاسخ : زمانیکه جوان و هنوز به بیرون کشور سفر نکرده بودم درخیابان های مکه  چادر « آباجه » می پوشیدم و « طرحه » نازک ابریشمین بر روی میگذاشتم .قانون حجاب چنین بود.دختران عفیف هیچگاهی رخسار خود را نشان نمیدادند و با یک چادریکه خطوط چهره آنها را مینما یاند راضی نمی شدند . من درهمسانی با موقف خانواده ام چهارچادرمیپوشیدم و حتا به آن میبالیدم. آما در پس چادری مغزم با انقلابیونی چون کانت ، هگل ، هاید گر ، نیتچه ، پینوزا ، سارتر ، داستایفسکی ، ویکتورهوگو ، لورنس ، تولستوی و یا سو ناری کایاتا می خروشید .

پرسش : زمانیکه شما به نوشتن آغاز نمودید فضای ادبیات سعودی چگونه بود ؟

پاسخ  : الگوهای من همه در نقشه بزرگ بین المللی و درهنروادبیات بیرون قرار داشته اند .کتاب های کهن عربی چون آثار صوفی های بزرگ ، النافری ، مولانا جلال الدین رومی ـ بلخی ،ابن عربی، سهروردی و یا حلاج که برای گذاراز مرزها کشته شد بر من تاثیرزیادی داشته اند. نا اگاهانه سبک من از آثاری چون کتاب « جانوران » الجاحظ یا کیهان نگاری القزوینی « اعجاز موجودات زنده و چیز های دیگر » شکل گرفت .این آثار درواقعیت ساینس فیکشن ( خیال پردازی دانشی ) بودند که پیش از آنکه درغرب رواج پیدا کنند آفریده شده بودند . درعربستان سعودی رومان ها تا اکنون عرصه ای پژوهش نا شده اند. شبه جزیره عرب سرزمین شاعرها وشعر کتاب تاریخ ما بوده است . تنها درزمان واپسین نسلی پدید آمد که شیفته نوشتن رومان بود .

 پرسش : اگر کتاب « دختر ریاض » نوشته رجا الصانع نادیده گرفته شود آثار دیگری به زبان المانی وجود دارند.کدام پهنه موضوع ها دارای اهمیت بارز است ؟

پاسخ : در رومان های سعودی بیشتر بیان « فردیت » مطرح اند. نویسنده گان انسانها ی می آفرینند که آزاد اند ؛ مسوولیت کلی کارکرد های شانرا به عهده میگیرند و درکار خود نه از جامعه بلکه از خود نماینده گی میکنند. آنها از مرزها میگذرند و آماده اند تا قیمت این کار خود را بپردازند .

پرسش : شما درگفت و گوهای خود همواره بیان مینمایید که  بمثابه یک روشنفکر به در یافت شناسایی رسیده اید درحالیکه  نویسنده گان دیگر پیوسته مورد پیگرد و دستگیری قراردارند.درشرایط کنونی وضع سانسوردرعربستان سعودی چگونه است ؟

پاسخ  : من در رابطه با کار های نویسنده گی ام که همه چیز را زیر سوال میبرند و مبین معنای ژرفی اند هیچگاهی مورد بازرسی قرار نگرفته ام. البته این امر بدین معنا نیست که سا نسور وجود ندارد.این پهنه خیلی فراخ است.بطور عادی مجاز نیست که دین و ارزش های انسان مورد توهین قرار گیرند.اما من زمانیکه مینویسم هرگز به سانسور نمی اندیشم ؛ درهنگام نوشتن در جایی میباشم که درآنجا امرمجاز یا غیرمجاز با من تماس ندارد.من آزادوار مینویسم مانند اینکه درخواب پروازنمایم .اما من توهین و تحریک هم نمی کنم .نقش من منحیث  نویسنده تنها اینست که بپرسم ولی داوری نکنم .

پرسش : نویسنده مصری جمال الغیطانی در گفتگویی به سانسوری اشاره میکند که از فضای اجتماعی بیرون میشود و نویسنده را در برابر چلنج بزرگتری نسبت به سانسور واقعی میکشاند.شما با این امر چگونه برخورد مینمایید ؟

پاسخ : بنا برهمین امرمن « گردنبند کبوتر » را نخست به زبان انگلیسی نوشتم وسپس به عربی برگردانی نمودم. من میخواستم تا از سانسور درونی رهایی یابم .من زبان انگلیسی را بکارمیگیرم تا مکه را با چشمان بیگانه نگاه کنم و آنرا رام ناشده و آزادوار  بنگرم.من در هرسطری انسان های واقعی را می بینم  و این گفته من به ویژه روی با دو زن ، عایشه و أسا ، دارد.من نمی خواستم که درآغاز کار، زمانی که درافشای این جهان تلاش میکردم ، صدای هوشدار دهنده مادر کلانم مانع کنکاشم میگردید.همچنان زبا ن عربی بنام « شرم » یا « ترس » توان کشاندن آن دنیا های مرا بدور دست ها داشت.

روزنامه اشتاندارد، ۲۱ دسامبر  ۲۰۱۳

اجتماعی ـ بامداد۱۴/۱ـ۰۲۰۱ 

 گزارش تاناسیس پافیلیس، دبیرکل شورای جهانی صلح

 

رفقا و دوستان عزیز،

برگزاری جلسه کمیته اجراییه ‌مان، برای اولین بار پس از اجلاس مجمع عمومی در کتمندو، در اینجا در کاراکاس، پایتخت جمهوری بولیواری ونزویلا مایه مسرت ویژه است. قبل از هرچیز به خلق  ونزویلا درود می‌فرستیم و از « کمیته همبسته گی بین‌المللی» ونزویلا COSI ، سازمان عضو و میزبان ما به‌خاطر مهمان‌ نوازی و پذیرایی عالی‌شان سپاسگزاری می‌کنیم.

ما برگزاری مجمع عمومی شورای جهانی صلح را در سال ۲۰۰۸، که طی آن ما کاراکاس را به‌عنوان « پایتخت جهانی صلح و مبارزکمیته ضدامپریالیستی» اعلام کردیم، به‌خوبی به ‌یاد می‌آوریم. به ‌دنبال آن، مجمع عمومی ما زیر نظارت رییس جمهور فقید، فرمانده هوگو چاوز فریاس برگزارشد. ما عمیق ‌ترین احترامات خود را به ‌پاس خدمات عظیم او و رهبری موفق انقلاب بولیواری، و به‌عنوان رهبر واقعی خلق ونزویلا با مقبولیت وسیع جهانی، به او تقدیم می‌کنیم.

 

 

 

کاراکاس، ونزویلا، ۲۵ ـ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳ ترسایی

رفقا و دوستان عزیز،

اجلاس خود را در دورانی برگزارمی‌کنیم که با تهاجم  فزاینده امپریالیسم در تمام گوشه و کنارجهان، در تمامی عرصه‌ها و جنبه‌های زنده گی بشر مشخص می‌شود. بحران عمیق اقتصادی سرمایه‌ داری موجب  درد  و رنجی جدید بی‌سابقه برای صدها میلیون نفراز مردم، فقر، بیکاری، گرسنگی و بدبختی، درکنار سودهای هنگفت برای سرمایه‌های بزرگ و شرکت‌های فراملیتی شده است. تجلی همزمان این رویدادها در تمام نقاط جهان، و عواقب وخیم در اروپا برای مردم و جوانان آن، ماهیت بحران سیستمی را نشان می‌دهد که نه‌ تنها نمی‌تواند مشکلات بشریت را حل کند، بلکه  فقط آن‌ها را تشدید می‌کند.

در حالی که اکثریت قریب به‌اتفاق جوامع بیش از پیش فقیر می‌شوند، خصوصی‌سازی بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، و بخش اجتماعی به ‌سرعت به ‌پیش برده می‌شود؛ و شرکت‌های بزرگ سرمایه‌داری، به‌ ویژه صنایع نظامی، رکورد‌های جدید سود را ثبت می‌کنند. در سراسر جهان بیش از ۱/۶ تریلیون دلار امریکایی صرف جنگ‌افزار می‌شود که نیمی از آن به ‌تنهایی به ایالات متحده امریکا تعلق دارد. بخش کوچکی از این مبالغ می‌توانست برای از بین بردن گرسنگی، سوتغذیه و بیماری‌های قابل درمان در افریقا، آسیا و کل جهان کفایت کند.

نیروها و مراکز گوناگون امپریالیستی، در عین این‌ که بر سرسهم خود در بازارها و کنترول انرژی و منابع طبیعی به ‌شدت باهم در رقابت هستند، بر علیه خلق‌ها و کشورهایی که به طرح‌های آنها گردن نمی‌نهند یکپارچه عمل می‌کنند. ما هر روز با حمله به حقوق مردم و به حق حاکمیت آنها، تا حد تصمیم‌ گیری برای آینده آنها، توسط ایالات متحده امریکا با پیمان‌های گوناگون‌اش‌، یا ناتو، یا اتحادیه اروپا، یا نیروهای دیگر، روبه ‌رو هستیم.  

هرجا که  سلطه سیاسی و اقتصادی سرمایه نتواند از طریق وسایل دیگری تامین شود، مداخلات نظامی، اشغال وحشیانه و تغییر خشونت‌ بار رژیم‌ها ابزارهای مورد استفاده‌اند. بشریت از زمان حمله به یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، عراق (۲۰۰۳)، و لیبیا (۲۰۱۱) شاهد این امربوده است. بشریت شاهد نتایج این تجاوزات، نابودی زمین، اماکن، کشتار و درد و رنج میلیون‌ها نفر از شهروندان بی‌گناه، همراه با سرکار آوردن رژیم‌های متمایل به امپریالیسم، بوده است.

افزایش هجوم امپریالیستی در خاورمیانه

منطقه خاورمیانه همواره در مرکز توجه نیروهای امپریالیستی بوده است و همچنان باقی خواهد ماند. در حالی که امروز هدف اصلی سوریه است، ایران هدف بعدی این برنامه خونین برای کنترل منطقه است. سوریه بیش از ۲ سال است که به صحنه عملیات گروه‌های «اپوزیسیون» مسلحی بدل شده است که در اقدامات خرابکارانه ‌شان برای بی‌ثبات کردن کشور و گستردن مرگ و ترور بر سر مردم سوریه، مورد حمایت، آموزش و هدایت قرار می‌گیرند.

با نقش مسلط شیخ ‌نشین‌های خلیج فارس و ترکیه، و سرکرده گی  ایالات متحده امریکا، ناتو و اتحادیه اروپا، دخالت در امور داخلی سوریه با اقدامات تحریک‌آمیزی مانند مورد آخر، یعنی ۲۱ اگست  که بدون هیچ سندی ادعامی شد که سلاح‌های کیمیاوی توسط رژیم سوریه مورد استفاده قرار گرفته است، به‌ سطح خطرناک تازه‌ای رسیده است. همان بهانه‌ها و اتهامات دروغین به ‌کارگرفته شده در هجوم‌های قبلی امپریالیسم، اکنون در مورد سوریه تکرار می‌شوند. حتا کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد، به‌ ریاست خانم « کارلا دپونته » دادستان سابق دادگاه بین‌المللی جنایی در لاهه، در ماه می ۲۰۱۳ اظهار داشت که به‌احتمال زیاد  این  گروه‌های «مخالف» هستند که از سلاح‌های کیمیاوی استفاده کرده‌اند.

شورای جهانی صلح از همان لحظه اول حمایت خود را از خواسته‌های برحق مردم سوریه برای تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سوریه اعلام کرد؛ همان‌طور که در آغاز تظاهرات مردمی در سال ۲۰۱۱ حمایت خود را اعلام کرد. اما این حمایت ما،  با این حقیقت  که در این سرزمین گروه‌های مزدور مسلح، رزمنده گانی از چندین کشور در زیر پرچم «جنگ تمام عیار » مشغول از بین بردن، تخریب و کشتار هستند، فاصله بسیار دارد.

شورای جهانی صلح تاکید می‌کند که تنها نیروی مشروع برای تعیین آینده و رهبری سوریه خلق  سوریه است  که می‌تواند به صاحب واقعی دارایی‌ و ثروت کشور بدل شود. ما به‌هیچ ‌وجه و تحت هیچ بهانه ‌ای با دخالت سیاسی و نظامی در سوریه موافق نیستیم. هیچ‌چیز مزورانه‌ تر از این نیست که کسانی که بر امیرنشین‌ها حکومت می‌کنند، و یا رژیم‌هایی مانند ترکیه بخواهند دموکراسی را به سوریه « آموزش دهند»  ، یا آن را «صادر» کنند.

شورای جهانی صلح از برنامه‌های امپریالیستی در خاورمیانه، به‌ ویژه از طرح ایالات متحده برای «خاورمیانه بزرگ» که توسط ناتو نیز تایید شده است، به‌خوبی آگاه است. آنچه اکنون در سوریه در جریان است بخشی از این برنامه عینی است که ایران را به‌عنوان هدف بعدی خود قرار داده است. گرچه ایران به بهانه برنامه هسته‌ای‌اش هدف گرفته شده است، اما انگیزه واقعی، کنترل جیوـ استراتژیک و منابع غنی انرژی آن کشور است.
 
شورای جهانی صلح همبسته گی خود را با مردم ایران و نیروهای صلحدوست آن کشور در مبارزه پیچیده ‌شان برای دستیابی به‌ صلح، دموکراسی و پیشرفت اجتماعی اعلام می‌دارد و تهدیدات خارجی و تحریم‌ها را علیه ایران قاطعانه رد می‌کند.

در رابطه با  فلسطین، رژیم اسراییل با حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به سیاست اشغال، گسترش شهرک ‌سازی، ساخت و ساز پست‌های بازرسی و دیوار جدایی، اعمال جنایت‌کارانه، و دستگیری‌های خودسرانه و قتل‌های سیاسی انتخابی ادامه می‌دهد. همه این‌ها بخشی از نسل‌ کشی آرام در مقابل چشمان بشریت است. به‌ طور همزمان، نیروهای عمده امپریالیستی و اسراییل راه را برتصمیم سازمان ملل متحد مبنی بر به ‌رسمیت شناختن فلسطین به‌عنوان یک دولت عضو کامل مسدود می‌کنند.

ما باردیگر حمایت و همبسته گی خود با مردم فلسطین برای پایان دادن به اشغال و برای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ و بیت‌المقدس شرقی به‌عنوان پایتخت آن، اعلام می‌کنیم. علاوه براین، ما خواهان خروج نیروهای اسراییل از بلندی‌های جولان سوریه و مزارع لبنانی «شبا » هستیم، و قاطعانه از حل مساله پناهنده گان فلسطینی بر اساس قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل متحد و آزادی همه زندانیان فلسطینی از زندان‌های اسراییل حمایت می‌کنیم.

شورای جهانی صلح بار دیگر برخواست خروج کامل تمام نیروهای اشغالگر از افغانستان و عراق اصرار می ‌ورزد و نقش عربستان سعودی را در بحرین محکوم می‌کند.

شورای جهانی  صلح و سازمان‌های عضو آن رابطه با تمام موارد فوق به‌ طور فعال در بسیاری از نقاط جهان فعالیت  کرده‌اند. به ‌طور مشخص، شورای جهانی صلح در بسیاری از مناطق نزدیک به سوریه ابتکارات مهمی را همراه با « انجمن صلح ترکیه » در ماه نوامبر ۲۰۱۲ و اپریل ۲۰۱۳ در استانبول و انطاکیه، در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه به‌ کار گرفت. ما همچنین از پروژه « اقدام بین‌المللی برای عدالت» در ترکیه، با هدف اثبات همدستی جنایتکارانه دولت ترکیه در جنایت علیه مردم سوریه، حمایت می‌کنیم.

اتحادیه اروپا به‌عنوان «بازیگر جهانی» صفحه شطرنج امپریالیستی، دست در دست ناتو

در حالی که بحران اقتصادی سرمایه‌داری، همراه با سیاست‌های دولت‌ها و اتحادیه اروپا،  به فقر و بدبختی ده‌ها میلیون نفر از مردم اروپا منجر شده است، اتحادیه اروپا در صدد توسعه هرچه بیشتر ارکان نظامی خود  بر اساس « پیمان لیسبون» بمنظور ایفای نقش فعال در همکاری و رقابت در میان مراکز و نیروهای امپریالیستی است.

اتحادیه اروپا اخیراً عبارت « بازیگر جهانی»  را در مورد خود بکار گرفته است که هدف‌های این اتحادیه را به ‌وضوح نشان می‌دهد. به به‌اصطلاح « امنیت دریاها » توجه ویژه‌ای می‌شود که بر اساس آن اتحادیه اروپا قصد دارد به تامین‌کننده امنیت در برابر نیروهایی تبدیل شود که « مانع حرکت آزاد کشتی‌ها و تجارت» هستند. استراتژی « چرخش به‌ سمت آسیا» ایالات متحده فرصت‌های جدیدی را برای حضور فعال و سهم‌ بری از « مبارزه با تروریسم » برای اتحادیه اروپا ایجاد کرده است.

اتحادیه اروپا دیگر خود را به « مدیریت بحران » محدود نمی‌کند، بلکه علاوه بر آن، به‌ اصطلاح « دولت سازی» را نیز هدف خود قرارداده است، که به‌ معنی به‌ مسند نشاندن رژیم‌های تحت‌الحمایه و متمایل به خودش است (مانند نمونه کوسوو).

عرصه‌های اصلی‌ای که اتحادیه اروپا به‌عنوان اهداف خود اعلام می‌کند عبارت‌ اند از عرضه و مدیریت انرژی ( نفت، گاز، خطوط لوله) و منابع ذخایر آب.  با توجه به اسناد استراتیژی‌اش، اتحادیه اروپا می‌خواهد در نشست سران آن در دسامبر ۲۰۱۳ رسماً این مساله را که  امنیت اروپا به امنیت نواحی دارای منابع وابسته است، به ‌تصویب برساند. این به ‌وضوح هدف افزایش شعاع عمل را نشان می‌دهد که در آن سیاست خارجی « باید در خدمت و حفاظت ارزش‌ها و منافع اتحادیه اروپا » باشد. تا همین اواخر، اتحادیه اروپا در سه گروه عمده از کشورها، با هدف اعمال  « استراتژی‌های جامع » برای ابزارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی حضور داشت:

الف: سومالی ـ یمن ؛

ب: مالی ـ نیجر ـ موریتانی؛ و

پ: غرب افریقا، که در آن‌ها کوشید با توسل به ‌مسایل مربوط به انرژی، آب، و تغییرات جوّی،ازموضوع  افراط ‌گرایی مذهبی به‌عنوان بهانه ‌ای برای مداخلات خود استفاده کند.

علاوه بر این، اتحادیه اروپا، با میلیتاریزه کردن هرچه بیشتر ساختار خود، اشکال جدیدی از همکاری « ادغام نیروها و اشتراک» را در مورد اعضای خود به‌ کار می‌بندد . اتحادیه در حال ایجاد « گروه‌های جنگی » و افزودن بهانه « امنیت شهروندان اروپایی» به اهداف نظامی است،  که به ‌معنای اعلام علنی استفاده از نیروی نظامی در درگیری‌های مدنی و شورش‌های داخلی در آینده  است.

اتحادیه اروپا در حال تقویت همکاری‌های خود با ناتو است، اما همزمان می‌کوشد تا ظرفیت لازم را برای پژوهش و فناوری خود « برنامه افق ۲۰۲۰» با هدف دستیابی به هواپیماهای بدون سرنشین و ماهواره‌های نظامی متعلق به‌خود ایجاد کند  .

اکثریت قریب به‌ اتفاق دولت‌های عضو اتحادیه اروپا اعضای ناتو نیزهستند است که اجلاس سران خود را در ماه اپریل ۲۰۱۴ در انگلستان برگزار خواهد کرد. ناتو بزرگترین ماشین جنگی امپریالیسم می‌کوشد با یک‌ پارچه سازی تعلیمات در همه ارتش‌های دولت‌های عضو، هزینه‌های خود را کاهش دهد و آن‌ها را مدیریت کند و این به‌ معنای درگیر شدن ناتو در سیاست‌های امنیتی و دفاعی اتحادیه اروپا است.

شورای جهانی صلح و اعضای آن، به اقدامات لازم در مورد مسایل فوق‌الذکر در رابطه با اتحادیه اروپا و نشست‌های مورد انتظار سران ناتو دست خواهند زد.

« چرخش به‌سمت آسیا » استراتژی جدید ایالات متحده در آسیا ـ اقیانوس آرام

در منطقه آسیایی اقیانوس آرام این به‌ اصطلاح  « بازگشت ایالات متحده امریکا » به‌ منطقه در واقع به ‌معنای افزایش دخالت‌های ایالات متحده امریکا در منطقه است. ایالات متحده امریکا اعلام کرده است که ۶۰ درصد نیروی نظامی خود را در منطقه آسیایی اقیانوس آرام  برنامه « چرخش به‌ سمت آسیا » گسیل خواهد کرد. ایالات متحده امریکا کشورهای منطقه آسیایی اقیانوس آرام را تحت فشار گذاشته است تا با آن کشور پیمان استراتژیک ببندند و از هم‌ اکنون با برخی از این کشورها پیمان‌هایی را به‌امضا رسانیده است. این کاربا هدف گسترش نفوذ نظامی ایالات متحده و همچنین بهره ‌برداری از منابع زیرزمینی مانند منابع دریایی نفت و گاز در منطقه انجام می‌شود. ایالات متحده امریکا از قبل در تمرینات نظامی و دریایی مشترک درگیر شده و همزمان کمک‌های نظامی به برخی از کشورهای منطقه را افزایش داده است.

در کنار این دیدگاه که مرکز توسعه جهانی در حال انتقال به این منطقه است، افزایش درگیری ایالات متحده امریکا در منطقه اسیایی اقیانوس آرام، تهدیدی برای ثبات، امنیت و صلح منطقه بشمار می‌رود. به‌همین دلیل، مبارزه برای صلح در منطقه آسیایی اقیانوس آرام به یک اولویت در مبارزه برای صلح در جهان بدل شده است.

در آسیای مرکزی، ایالات متحده می‌کوشد تا به حضور مصیبت‌ بار نظامی خود در افعانستان، در عین حفظ شبکه گسترده پایگاه‌های نظامی خود درآن کشور پایان دهد. ایالات متحده همچنین به نقض شدید استقلال پاکستان، از طریق بمباران‌های جنایت‌کارانه با استفاده از هواپیمای بدون سرنشین ادامه می‌دهد.

در شبه‌جزیره کوریا، جمهوری دموکراتیک خلق کوریا توسط پایگاه‌های نظامی امریکا و کلاهک‌های هسته‌ای آن دایماً تهدید می‌شود. تکرار تمرینات مشترک نظامی توسط ایالات متحده امریکا، جاپان و کوریا جنوبی فقط به تشدید تنش کمک می‌کند. شورای جهانی صلح از مبارزه خلق کوریا علیه برنامه‌های امپریالیستی، برای استقلال و حاکمیت ملی، برای غیرنظامی کردن و خلع‌سلاح هسته‌ای، و برای یکپارچگی مجدد کره با شیوه‌های صلح‌آمیز، حمایت می‌کند.

ما همچنین مایلیم همدردی صمیمانه و همبسته گی خود را با مردم فیلیپین که از پیامدهای غم‌انگیز طوفان «هایان» (یولاندا) که در آن هزاران نفر از مردم جان خود را از دست دادند و کل منطقه توسط بلایای طبیعی تخریب شد رنج می‌برند ابراز کنیم. در این چارچوب، شورای جهانی صلح افزایش حضورنظامی ایالات متحده امریکا در فیلیپین را، که با سواستفاده از مصیبت مردم در جهت تقویت حضور خود در منطقه بهره‌ برداری می‌کند، هم‌چنان که پیش از این با وقوع زلزله هاییتی در سال ۲۰۱۰ ترسایی انجام داد محکوم می‌کند.

افریقا: هدفی برای بازارهای جدید مواد خام

در افریقا استثمار وحشیانه توسط شرکت‌های فراملیتی، با پشتیبانی کامل نظامی ایالات متحده و اتحادیه اروپا همچنان ادامه دارد. میلیون‌ها نفر در فقر زنده گی می‌کنند و هزاران نفر هر روز به‌ دلیل گرسنگی، کمبود دوا  و آب آلوده می‌میرند. نیروهای امپریالیستی سیاست دیرپای تفرقه بینداز و حکومت کن خود را با مداخله مستقیم و از طریق ایجاد تفرقه و درگیری‌های داخلی به ‌طور غیرمستقیم به ‌پیش می‌برند.

افریقا به تیآتر تضادها ورقابت‌های درون‌ امپریالیستی بدل شده است که به ‌واسطه درگیری قابل ‌توجه چین در آن قاره تشدید شده است. امپریالیسم در حال بازسازی اسلوب خود برای درگیری در قاره، از قبیل دخالت نظامی غیرمستقیم‌ تر با استفاده از سرسپردگان خود در قاره مانند رواندا، اوگاندا و دیگران است.فرانسه کنترول خود را بر افریقای غربی از دست داده است و برای به‌ سرکار آوردن سرسپردگان خود، مثلاً در ساحل عاج، به زور و فشار متوسل شده است، با این نگاه که شرایط لازم برای دخالت مستقیم آن کشور از طریق حضور نظامی ایجاد شود.
 
سرریز شورش‌های ناشی از جنگ امپریالیستی در لیبیا در سال ۲۰۱۱ ترسایی موجب بی ‌ثباتی و بهره ‌برداری از وهابی‌های افراطی و دیگر شبه ‌نظامیان القاعده، که برای تقویت تعبد مذهبی از طریق وابستگان‌شان در نیجریا و دیگرکشورهای منطقه فعالیت می‌کنند و دیگر نیروها در منطقه که از ضعف دولت‌ها و عدم حضور ارتش درکشورهای حواشی بیابان « صحرا » بهره می‌برند شده است.

امپریالیسم همچنین رقابت‌های خود را با استفاده از تجارت و سرمایه‌ گذاری (FDI)، از جمله با استفاده از « قانون رشد و فرصت افریقا» (AGOA) در برابر « پیمان‌های شراکت اقتصادی اروپا (EPAs) آشکار کرده است. هدف از این کار گره زدن عامدانه کشورهای از لحاظ اقتصادی ضعیف و دارای تولید ناخالص داخلی پایین با شرکت‌های فراملیتی قدرتمند غرب است تا قراردادهای طولانی‌مدتی را برای استخراج منابع و بهره‌ برداری از آن‌ها، بدون تحمل عواقب یا خسارات هرگونه انهدام زیست‌محیطی ناشی از گسترش ملموس صنعت و تولید در کشور میزبان، به‌ امضا برسانند.

در این ‌جا شورای جهانی صلح مایل است بار دیگر بر همبسته گی خود با مردم صحرای غربی تاکید کند. ما اشغال صحرای غربی توسط پادشاهی مراکش را محکوم می‌کنیم و بار دیگر بر همبسته گی خود با مبارزه عادلانه مردم «صحرا» برای حق مسلم‌شان در تعیین سرنوشت و تحت یک همه پرسی آزاد و دموکراتیک تاکید می‌ورزیم.

همبستگی با مردم مبارز امریکای لاتین

شورای جهانی صلح همبستگی عمیق خود را با خلق‌های امریکای لاتین، جایی که ما این روزها اجلاس خود را  برگزار می‌کنیم  اعلام می‌کند. امپریالیسم ایالات متحده، در اتحاد با نیروهای ارتجاعی منطقه، چندین دولت منطقه را، با اعمال فشار خاص بر کوبای سوسیالیستی و ونزویلا تهدید می‌کند. آن دولت هم‌چنین می‌کوشد تا دولت‌های مترقی اکوادور و بولیویا را سرنگون سازد. بسیاری از کشورهای امریکای لاتین، با الهام از انقلاب کوبا، دستاوردهای مترقی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را ایجاد کرده اند که شرایط زنده گی مردم فقیر و کارگران را بهبود داده است. شورای جهانی صلح از این روندها، که منعکس‌کننده مبارزات طولانی برای توانمندسازی مردم و کنترول آینده خودشان است پشتیبانی می‌کند.
 
ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا نقش ارتجاعی خود را در منطقه رها نکرده‌اند. در عین رقابت با یکدیگر، آن‌ها دست در دست هم موافقتنامه‌های سیاسی، تجاری و نظامی را بر بسیاری از کشورها تحمیل می‌کنند. ایالات متحده امریکا، علاوه بر راه‌ اندازی مجدد ناوگان چهارم نیروی دریایی خود، در حال استقرار پایگاه‌های نظامی جدید در امریکای جنوبی و مرکزی است.

شورای جهانی صلح مجدداً همبسته گی کامل قلبی خود را با انقلاب کوبا و مردم آن، ۵۵ سال بعد از پیروزی انقلاب، اعلام می‌کند و محاصره تحمیلی جنایت‌کارانه کوبا را توسط ایالات متحده امریکا محکوم می‌کند. علاوه بر این، شواری جهانی صلح خواستار تعطیلی اردوگاه‌های جمعی در پایگاه گوانتانامو و برچیدن کامل آن پایگاه از خاک کوبا است. ما خواهان آزادی ۴ کوبایی میهن‌دوست باقی‌مانده در زندان‌های ایالات متحده، که حبس‌شان به‌منزله عمل انتقام‌جویانه سیاسی علیه کوبا است هستیم.

در نشست این روزها در جمهوری بولیواری مهمان‌ نواز ونزویلا، ما تلاش‌ها و برنامه‌های جنگ اقتصادی به‌ اجرا گذاشته شده توسط الیگارشی علیه  مردم و دولت ونزویلا را محکوم می‌کنیم. ما حمایت و همبسته گی خود با مردم ونزویلا، با صلح‌ دوستان و نیروهای ضدامپریالیستی که از حق مردم برای تصمیم‌ گیری درباره فرصت‌ها و مالکیت بر ثروت و سرنوشت خود دفاع می‌کنند، اعلام می‌کنیم.

تقویت شورای جهانی صلح  برای موج جدید مبارزات  علیه امپریالیسم و دفاع از صلح
 
افزایش تجاوز امپریالیسم علیه مردم جهان بشریت را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد. امروز بیش از هر زمان دیگر ما به تشدید اقدامات ضدامپریالیستی و همبسته گی خود و تقویت جنبش‌های عضو شورای جهانی صلح در هر کشور نیازمندیم. از این راه است که می‌توانیم با دشمن اصلی خود مقابله کنیم و آن را شکست دهیم.

برای برآمدن از عهده این چالش و قرار دادن جنبش‌مان در خط مقدم مبارزه جهانی برای صلح، ما باید یک جبهه ضدامپریالیستی گسترده برای صلح ایجاد کنیم. به‌خصوص در دوران بحران عمیق اقتصادی سیستم، ما به برجسته کردن رابطه سرمایه‌ داری و بحران آن با گرایش آن به جنگ و تجاوز نیازداریم. ما باید برنامه صلح خود را با تمام مبارزات ـــ برای مشاغل و حقوق و دستمزد مناسب، علیه  تجاری‌سازی فرهنگ و آموزش و پرورش، و برای یک محیط زیست امن و مطمئین ـــ پیوند بزنیم.

ما برخی از اولویت‌های مبارزه ضدامپریالیستی شورای جهانی صلح در دفاع از صلح را برای دوره کنونی برجسته می‌کنیم:

ـ مبارزه علیه همه جنگ‌های امپریالیستی، تجاوز و فتنه‌ انگیزی؛  
ـ  مبارزه علیه پایگاه‌های نظامی خارجی، برای انحلال ناتو، و برای حق خروج هر یک از خلق‌های کشورهای عضو ناتو؛
ـ  مبارزه علیه جان گرفتن دوباره فاشیسم و بازنویسی تاریخ‌ مبارزات خلق‌ها  برای صلح و مبارزه ضدامپریالیستی؛
ـ همبسته گی با مبارزات عدالت‌جویانه مردم سراسر جهان، برای صلح و حق تعیین سرنوشت خویش؛
ـ  امحای تمامی سلاح‌های هسته‌ای در سراسر جهان؛
ـ  پایان دادن به همه نوع اشغال خارجی، حمایت از حق حاکمیت مردم، و حقوق مردم بومی؛
ـ  محکوم کردن نقض منشور سازمان ملل متحد و حقوق بین‌الملل، ابزاری کردن و سواستفاده از سازمان ملل متحد؛    
ـ همبسته گی با کارگران، جوانان مترقی، کشاورزان فقیر و همه مردمی که در سراسر جهان علیه حملات وحشیانه تحمیلی امپریالیسم و حکومت‌های ضد مردمی به حقوق و دستاوردهای خود مبارزه می‌کنند.

  اجتماعی ـ بامداد۱۳/۴ـ۲۹۱۲

 

زنان سرشناس افغانستان

شیرین نظیری

در یك سپیده دم صبح گاهی موسم بهار در خانواده ای روشن فكری دیده به جهان گشودم ، نامم نادیه متخلص به ارس فرزند سید داود و متولد شهرپلخمری ولایت بغلان میباشم . پدرم داكتر طب بودند كه در اوایل دوره ای سیاه حكومت حفیظ الله امین توسط ارگان های دولتی آنوقت در جمع از قربانیان پنج هزارشهید آن دوره پیوسته و جام شهادت را لبیك گفت و مادرم كه افتخارات كنونی ام را وابسته به او میدانم ، اولین آموزگار من بوده است . زیرا وی از آوان طفلیت مرا با كلام شعرای بزرگ زبان دری همچون حافظ شیرازی ، بیدل و مولانای كبیر معرفت بخشیده است . حكایاتی از شاهنامه ای فردوسی را در ایام كودكی از زبان پر مهر و شفقتش شنیده ام . و سخنان ارزشمند و زنده گی سازش از كودكی الی اكنون به گوش هایم طنین انداز است كه میگفت :

             تنت با تار مو گر بسته باشد                      بپایت صد جهان خار رسته باشد

             نویسایم  !  بگو  الام  انسان                      كتابت  در جهان  گل  دسته باشد

زیباست " مادر " یعنی اولین آموزگاران عشق ، محبت ، راستی و صداقت و اولین موجود قدیسی كه ما را با جهان هستی معرفت میدهد .

زیباست احساسی كه در قالب " شعری " از دلی برخاسته و بدل ها جا گزین میگردد ، زیبایی ها ، زشتی ها و حقایقی را برملا میسازد .

مینویسم تا هر خواننده ای با مرور آن به روح مطهر همه مادران رنجدیده ای گتاه درود بفرستند و عشق میورزم به واژه ای زیبا و مقدس " مادر " . اكنون با درود بی پایان به همه مادران جهان میخواهم پیامم را از طریق این چكیده ام تحت عنوان " غفلت خواب " كه شعر استقبالیه است از شهر " هدیه به مادران " استاد خلیل الله " خلیلی " به فرزندانم برسانم :

 

                                                        خواب غفلت

           مادر  غم    پرورم   تاج     سرم                   بیتو  با  دا خاك عالم بر سرم 

           یاد  دارم  آن   شب   تاریك    ده                   آخرین حرفت " بیا داروبده "

           خواب غفلت عقل وهوشم درربود                   چون بپا خاستم مرا مادر نبود

           روح  پاكت در سما  پرواز داشت                   آن شب یلدای من آغاز داشت

           با  ستم  های   زمان   آذین   شدم                   از زمین تا آسمان نفرین شدم

           سال  ها   گشتم   بیابم    مهر   تو                   یا  مگر  یابم  مثال  چهر  تو

           نی  وفا  دیدم نه  مهرت  در جهان                   نام پاكت روز وشب وردزبان

           از  دبستان   وفا   سازم  " ارس "                   مینهم  بر  دیده  تا  دارم  نفس

           هر كی بر وجدان خویش داور شود                  بی  تغافل  خادم   مادر  شود

            " اشك مادر گنج  گوهر  زا شود "                 "مردازآن یك قطره ای دریاشود"

مرگ یك پدیده ای تحمیلی و اجباریست برای انسانها . و مرگ والدین میراثی است به فرزندانش . تمنا مینمایم هر فرزندی یكبار این چكیده ای قلب مرا مرور نماید ، تا مبادا آینده ای مملو از درد ندامت را در قبال داشته باشد .

 تحصیلاتم را در سال ( ۱۳۶۰ ) به رشته ای كیمیا و بیولوژی در پوهنحی علوم طبیعی(  ساینس ) پوهنتون كابل به اكمال رسانیده ام . بعد از فراغت از سال ( ۱۳۶۱- ۱۳۸۷ ) در لیسه های مختلف شهر كابل به صفت آموزگار مصروف تعلیم و تعلم فرزندان كشورم و مدتی هم مصروف سفر های تجارتی در كشور های همسایه بوده ام .

از سال ( ۱۳۹۱- ۱۳۸۸ ) در دفتر ولایتی ( UN ) هبیتات ولایت بغلان مسولیت بخش جندر را داشتم .

 جنگ های تحمیل شده ای میهنی نه تنها تلفات جانی بلكه اثرات ناگوار مادی و معنوی نیز بر كانون خانواده گی من گذاشته است . كه با كمال تاسف میتوان گفت بعد از سال ( ۱۳۷۲ ) با پیروزی حكومت اسلامی در وطن هیچ آثار و یا نشانه های از گذشته ها به جز سه فرزندم برایم باقی نمانده . با ازدست دادن همسرم از سال هاست كه جاده های هولناك زنده گانی را به تنهایی می پیمایم . او یگانه مردی بود كه به مقام والای زن ارج میگذاشت و نمونه ای مثالی از مردان نیكو سیرتی بود . كان عشق ، كان محبت . لهذا روحش را شاد میخواهم و بیاد اولین دیدارش میگویم :

                                                         انوار فلك

      ای  ماه  بگو قصه ای  مهتاب  شبی  را               آن  شب كه به خرگاه  تو دیدم عجبی را

      از   پرتو  انوار   فلك   نوری   درخشید               رخشید  چراغ  دل  و آورد  طربی  را

      من  بودم و او  بود ،  نور  مصفی   بود               صورتگرگیتی كه بساخت مصحوبی را

      آن شب كه دودل بادل شب تاب همی خورد             حاسد شدی  بر عشقم ، بستی دربی  را

      آئین   مقدس  به   دل  شب  چو  نگنجید                خورشید به پاخاست كه جوید سببی  را

      از فیض  و  كرم  كن  مددی  خالق  یكتا                مخروبه  نما خانه ای هربی نصبی را

      محفوظ بدار عشق " ارس " از ره  تاران                دیوانه ای عشقی زتوخواهدعصبی را

آغاز برنامه های علمی و ادبی ام را میتوان از سال های بعد از ( ۱۳۷۰ )محاسبه نمود كه همواره انعكاس دهنده ای درد و اندوه مردمان رنجدیده و ستم كشیده ای سر زمینم از طریق تحریر اشعار ( رعبایات ، دوبیتی ها ، غزل ، قصیده و ....) ، داستان های كوچك و مقالات علمی و ادبی بوده ام و با صلاح قلم خویش الی اكنون علیه جنگ سالاران در مبارزه و مجادله میباشم .

شرایط ناگوار جامعه ، زنده گی خشونت بار زنان ، كودكان و جوانان و محرومیت های آنان از هرنوع مزایای خدا داد زیست ، مرا وا داشته تا اكثرا" تحریراتم را در رابطه داشته باشم .

 به آثار پُربها و ارزشمند همه نویسنده گان و شعرا ارج میگذارم و اما به غزلیات عشق میورزم و دوست دارم آن سروده های را كه بیانگر آلام بشریت باشد .

علاقمندی هایم : به مطالعه ای كتب ، موسیقی آرام ، كار اجتماعی ، مخصوصا" خدمت به زنان كه محروم ترین قشر جامعه بوده ، كودكان و جوانان كه آینده سازان یك جامعه اند علاقمندم .

آرزوی من : محو جنگ ، محو بیسوادی ، محو فقر و محو انواع واشكال خشونت ها در وطن آرزوی من است ، و تمنا دارم فرزندانم كه از داشتن تحصیلات عالی نسبت شرایط ناگوار زنده گی محروم اند بتوانند ادامه دهند .                                                                                                                                            

             

             برادر با   برادر جنگ  دارد               زمین از خون آدم رنگ دارد

              شیون  وناله  و فریاد  طفلان               به هرجاگر روی آهنگ دارد

                                          *            *             *

            چی میشد جنگ دردنیا نمیبود               به عالم  ماتم و غوغا  نمیبود

            جهان یك كشتی غم زن ملاحش             ز اشك  كودكان دریا  نمیبود

                                     *             *              *

            بدل غم  های  عالم  لانه  كرده              سرشكم دیده ها  پیمانه  كرده

            ندارم      آشنای     تا    بگویم              غم  فرزند مرا  دیوانه  كرده  

 اكنون جهت سرور هر چه بیشتر شما عزیزان دور از میهن مژده ای را به شما میرسانم كه از تحریر آخرین آثارم  دارم . و آن دو كتاب داستانی ام تحت عناوین (  اشك پیروزی ) و ( نوای بینوایان ) میباشد كه می خواهم بعد از طبع آن دو فلم فیستوالی از این حكایات عینی و واقعی جامعه ای افغانی تهیه نمایم كه اكنون شما را با چند كلام آن معرفت می بخشم :

 ۱ـ اشك پیروزی : نام كتابیست كه انعكاس دهنده ای انواع و اشكال مختلف خشونت ها علیه زنان ، دختران و كودكان بوده و از تجاوز جنسی هشت تن مرد مسلح بالای دختر پنج ساله ای حكایت می نماید :

            ای مظهر حقیقت و ای عشق واپسین             هر صفحه را بنام  تو آغاز میكنم

            گر مشتی ازایام نخورم بر رخ حزین             صد لعنتی به عالم این راز میكنم 

 مظهر حقیقت اولین صفحه ایست از داستان اشك پیروزی كه هم اكنون قلم نیز از افشاء این ( راز ) در انگشتانم خجل میگردد ولی صد ها افسوس كه . . . . . . . .

 آخرین سطورش  دعای مادر داغ دیده ایست به فرزند فنا شده اش ( شمعراز ) .

              الهی  همتی  بخشا به  شمعراز              ز آب  رحمتت  بر  دجله  انداز

              شود صداهاهزاران قطره هایی               و هم سیلاب راه ( عامل راز )

 ۲ـ نوای بینوایان : كه شامل دو بخش است :

        ۱ ـ معرفت با زنده گی فلاكت بار مریضان معتاد ، علل و عوامل آن .

        ۲ ـ غصب ملكیت های شخصی توسط جنگ سالاران و غاصبین زمین .

رهین كوكنار عنوان چكیده ایست كه میتواند بیانگر زنده گی فنا شده ای یك نوجوان بوده و بخشی است از كتاب نوای بینوایان :

 

                                                        رهین كوكنار

 

            ساقی  بریز باده  ای نابی  بساغرم              گوهرفشان دل  كنم از دیده ای  ترم

            دامان  دل  به  اشك یتیمانه   بسترم              آشا  گذر  كند  ز  پیش  گاه   مادرم

            آنجا رود  به  وادی  برباد  رفته ای              صد ها هزار بوسه  زند پای  مادرم

            گوید  دلم  زیاد  تو  غافل  نمی  طپد             درهركجا خیال تو با خود همی برم

            رفتم چوكاغذی كه به بادش رهاكنند              پرپر زنان ز پیش تو با دیده ای ترم

            تاران  شب  وداع   تو  یادم  نمیرود              دست  تهی  و چشم  امیدت  بهاورم

            در موج آتشی كه  ترا شعله ور نمود             رفتم  كه  مدعای  ترا خود  بر آورم 

            رفتم  بنزد   حاكم    عالی  مقام  شهر            گفتا  برو –  برو من آن غافل  كرم

            بر سفره ای نشاط غم  از دل  بدر نما             درمان غم به داروی من كن برادرم

            مادر  رهین  دانه  كوكناری  گشته ام             صاحبدلی كجاست بنزدش یخن برم

            با  حلقه های  دود  پدر   را  رقم  زنم            با  آتش  فنای  خودم  نقش  كشورم

            با  اهریمن  بگو !  بگیر  پیشه ای مرا            برداربساط خویش كه دیگرنمی خرم

            تو آشكار عرضه كنی هر متاع خویش            من آن متاع حرص تودزدانه میخرم

            تو  در  رفاه من  به فنا  نسخه  رو برو           تو عامل غمی كه در آن من شناورم

            رود " ارس "  براه  تو  سیلاب  میكنم            تا  مظهر فساد و  شر از پا در آورم

 

           

 اجتماعی ـ بامداد۱۳/۲ـ۳۰۱۲

    

 

      

                شکست‌ناپذیر

 

در فراسوی این شب تیره
که چون مغاکی میان دو قطب
مرا در برگرفته است
برای سرشت استوار و تسخیر ناپذیر خود
شکرگزار خدایانم

در شرایط طاقت فرسا
ودر چنگال ضربات زمانه
سر را سندان صبور کردم
نه دست از تلاش برداشتم
و نه به لابه و زاری افتادم
با پتک ایام و زیر آوار سرنوشت
سرم خونین
اما برافراشته است

فراسوی این جایگاه پراز خشم و اشک
جز سایه های وحشت دیده نمی شود
و تهدید و رنج سالیان
مرا می پاید
اما در من
نشانی از هول و هراس نیست

از این گذرگاه تنگ و تاریک
و از پیامدهای در تقدیر
واهمه ای ندارم
چون سرنوشتم را
با دست خود می نویسم
و سردار فاتح روح خویشتنم.

شعری از: ویلیام ارنست هنلی

 

فرهنگی ـ بامداد۱/ ۱۳ـ ۲۹۱۲