گفت وگوی دولت ونزویلا با مخالفان
دولت و اپوزیسیون ونزویلا روز شنبه ۲۶ نوامبر سالروان ترسایی درمکسیکو دومین توافقنامه مرحله ای را تحت عنوان «حمایت اجتماعی» امضا کردند.هيات دولت ونزویلا روز جمعه ۲۵ نوامبر وارد مکسیکو شد تا روند گفت وگو با اپوزيسيون را از سرگرفته و دومين توافق را برای حفاظت از جمعيت کشور امريکای جنوبی امضا کند.بدین ترتیب روند گفت وگو میان طرفین که بیش از یک سال پیش به حالت تعلیق درآمده بود، با میانجی گری ناروی در مکسیکو از سر گرفته شد.
در همین راستا سفارت ناروی در مکسیکو و امریکای مرکزی از طریق شبکه های اجتماعی خود گزارش داد که دولت ونزویلا و مخالفان « تصمیم گرفته اند روند گفت وگو و مذاکره در مکسیکو را در ۲۶ نوامبر با همکاری های ناروی از سر بگیرند.»
بدین ترتیب با حضور مارسلو ایبراد، وزیر امور خارجه کشور میزبان، طرفین دومین توافق تحت عنوان « برای حفاظت از مردم ونزویلا » را امضا کردند. بر اساس یک بیانیه دولتی، آنها همچنین به تقویت خدمات انرژی، آموزش و توجه به فوریت های طبیعی تاکید کردند.این توافق سازوکارعملی برای رسیده گی به نیازهای حیات اجتماعی کشور ایجاد می کند و هدف آن بازیابی دارایی های مشروع، متعلق به مردم ونزویلا است که به طور غیرقانونی با اقدامات تحریمی یک جانبه اعمال شده توسط امریکا و اتحادیه اروپا به این کشور امریکای جنوبی تحمیل شده است.
پس از امضای این سند، رییس هیات مذاکره کننده در این گفت وگوی صلح خورخه رودریگز، امضای خود را به مردم ونزویلا، که مقاومت کردند، تقدیم کرد و تاکید کرد: « ما هیچ نوع تجاوز خارجی، دخالت خارجی، اقدام به تهاجم را نمی پذیریم.»
خورخه رودریگز، رییس هیات دولت در میز گفت وگو مکسیکو همچنین، در بیانیه ای اعلام کرد که توافق اجتماعی دوم « سازوکار عملی ایجاد می کند که هدف آن پرداختن به نیازهای حیاتی اجتماعی و پرداختن به مشکلات خدمات عمومی، بر اساس بازیابی منابع مشروع، اموال دولت ونزویلا است. که توسط کشور های سرمایه داری غرب مسدود شده است.»
این سند نشان می دهد که از این دارایی ها که « به طور غیرقانونی و به ناحق مسدود شده اند» برای تقویت سیستم بهداشتی، سرویس برق و توجه به بخشی از زیرساخت های مدرسه، نیازهای حاصل از حالات اصطراری به دلیل باران ها و برنامه های حمایت از مواد غذایی استفاده خواهد شد.
از طریق این بیانیه، رد بازداشت الکسی ساب، دیپلومات ونزویلایی تأکید شد. (الکسی ساب، تاجر ۴۸ ساله کلمبیایی، دوازدهم جون ۲۰۰۰، هنگامی که هواپیمای خصوصی اش در جزای کپ ویرده (دماغه سبز) در میان اقیانوس اطلس برای سوختگیری توقف کرده بود به سفارش امریکا با تهام پول شویی دستگیر شد. این میلیاردر کلمبیایی به خواسته امریکا همچنان در زندان دولت «دماغه سبز» به سر می برد و آزادی او منوط به موافقت امریکا است.
وکلای آقای ساب اخیرا اسناد مفصلی در مورد او به «خبرگزاری رویترز» ارایه دادند که نشان می دهد، دلیل اصلی دستگیری او چیزی غیر از دلیل اعلام شده توسط غرب می باشد. این وکلا گفتند آقای ساب در حال سفر از ایران به ونزویلا بوده که دستگیر شده است. به گفته آن ها، او به عنوان فرستاده ویژه نیکولاس مادورو، رییسجمهور ونزویلا، به ایران رفته بود تا مسوولان ایرانی را راضی کند به ونزویلایی ها بنزین و کمک های بشردوستانه بفرستند.م)
خورخه رودریگز، رییس این هیات و رییس مجلس ملی ونزویلا « آزادی فوری او » را خواستار شد. علاوه بر این، او متذکر شد که «امیدوارم ادامه روند گفت وگو ها امضا توافقنامه سوم را نیز در آینده میسر کند» موضوع جالب توجه در این گفت وگوها بالا بودن میزان تعداد جوانان، در بین هیات دولتیِ اعزامی از ونزویلا می باشد/ راه توده.
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۰۵۱۲
Copyright ©bamdaad 2022
دیدار و گفت وگوی روسای جمهور چین و کوبا
امروز جمعه ۲۵ نوامبر، شی جین پینگ دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس جمهوری خلق چین با میگل دیاز- کانل برمودز، دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس جمهور کوبا که در چین به سر می برد، دیدار و گفت وگو کرد.
در این دیدار شی جین پینگ گفت: شما نخستین رهبر یک کشور امریکای لاتین و کاراییب هستید که پس از بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین از کشورما دیدار می کنید که به طور کامل نشانگر روابط دوستانه ویژه دو حزب و دو کشور چین و کوباست. کوبا اولین کشور امریکای لاتین و کاراییب در نیمکره غربی است که با جمهوری خلق چین روابط دیپلوماتیک برقرارکرده است. روابط چین و کوبا نمونه ای برای همبسته گی و همکاری کشورهای سوسیالیستی و کمک صادقانه کشورهای در حال رشد به یکدیگر است. چین مایل است به اتفاق کوبا ضمن تقویت مداوم اعتماد متقابل سیاسی و گسترش همکاری عملی، با پشتیبانی متقابل قاطع از همدیگر در مسایل مربوط به منافع اصلی همدیگر و تقویت همآهنگی و همکاری در امور بینالمللی و منطقه ای، در راه ساخت سوسیالیزم با ویژه گی های خود دست در دست یکدیگر به پیش برویم و روابط چین و کوبا در عصر جدید را عمیقتر سازیم.
شی جین پینگ دست آوردهای مهم بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین را معرفی ، و بر رهبری حزب کمونیست چین بر مردم چین برای پیشبرد رستاخیز بزرگ ملت چین با مدرنیزاسیون به سبک چینی تاکید کرد.
میگل دیاز- کانل برمودز صمیمانه از دعوت شی جین پینگ از وی به عنوان نخستین رهبر یک کشور آمریکای لاتین و کاراییب برای دیدار از چین پس از بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین تشکر کرد. وی به نماینده گی از طرف حزب کمونیست و کشور کوبا بار دیگر برگزاری موفق بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین و همچنین انتخاب مجدد شی جین پینگ به عنوان دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و دست آوردهای تاریخی امور سوسیالیزم با ویژگی های چین به رهبری شی جین پینگ را تبریک گفت.
وی تاکید کرد: توسعه روابط با چین اولویت سیاست امور خارجه کوبا است. کوبا قاطعانه بر اصل چین واحد پایبند است و از ساخت مشترک با کیفیت بالای «کمربند و جاده »، ابتکار توسعه جهانی و ابتکار امنیت جهانی پشتیبانی می کند و مایل است همآهنگی و همکاری با چین در سازوکار چند جانبهگرایی منطقه ای و بینالمللی از جمله همایش امریکای لاتین و چین، گروه هفتاد و هفت +چین تقویت شود و همچنان برای کمک در کمک به روابط امریکای لاتین و چین و دفاع از منافع مشترک کشورهای در حال رشد سهم داشته باشد.
رهبران دو کشور پس از این دیدار، اسنادی را در باره تبادلات بین دو حزب، سازوکار رایزنی بین وزارت های امور خارجه، ساخت مشترک کمربند و جاده و همکاری عملی را امضا کردند.
دو طرف « بیانیه مشترک جمهوری خلق چین و جمهوری خلق کوبا درباره تعمیق روابط چین و کوبا درعصر جدید » را نیز منتشر کردند.
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۲۶۱۱
Copyright ©bamdaad 2022
اسراییل کشور بدون چپ
سوسیال دموکرات های اسراییل بدترین نتیجه خود در تاریخشان را بدست آوردند، مرتز حتا وارد پارلمان هم نشد!
نوشته کنات ملنتین
بلوک حامیان قدیمی بنیامین نتانیاهو درانتخابات زودهنگام سه شنبه گذشته پارلمان اسراییل تعداد اعضای خود در« کنست ـ پارلمان اسراییل » را از ۵۲ به ۶۴ افزایش داد.
از سوی دیگر، حزب کارگر بدترین نتیجه خود را از زمان تشکیل تحت این نام در سال ۱۹۶۸ترسایی با تنها چهار کرسی ثبت کرد ( سه کرسی کمتر از انتخابات قبلی در۲۳ مارچ ۲۰۲۱) .
مرتز، در سمت چپ حزب کارگر، به دلیل محدودیت ورود به پارلمان نتوانست ۳.۲۵ درصد لازم را بدست آورد و شکست خورد.
فقط تشکیلات تقریباً صرفا عربی چاداش که به عنوان بخشی از فهرست متحد در انتخابات شرکت کرد، با سه نماینده وضعیتی با ثبات داشت. حزب کمونیست، از جمله احزابی است که در این اتحاد مشارکت دارد.
حزب کارگر که معمولاً در زبان عبری به اختصار «آوودا» (کارگر) نامیده می شود، اکنون کوچک ترین جناح از ده جناح پارلمان جدید است. او با ۳.۶۹ درصد آرا، حتا ورود مجددش به پارلمان به خطر افتاد.
این نقطه پایین موقتی در تاریخ حزب سنتی است که ( که قبلا به نام ماپای شناخته می شد ) از زمان تاسیس دولت در سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۷ بر جامعه اسراییل تسلط داشت و همه ایتلاف های دولتی را رهبری می کرد. درآن زمان، تعداد نماینده گان حزب از ۴۴ کرسی نماینده گی در انتخابات قبلی در سال ۱۹۷۳ ترسایی به ۲۸ کسری کاهش یافت.
حزب راستگرای لیکود تحت رهبری مناخیم بگین با کسب ۳۳.۴ درصد آرا و ۴۳ نماینده برای اولین بار قویترین جناح و رهبر دولت شد. در دوره بعد، حزب کارگر در ابتدا وضعیت اش تغییر و حتا بهبود یافت و در انتخابات ۱۹۹۲ترسایی با ۴۴ کرسی قدرت عددی قدیمی خود را بازیافت، اما به هیچ وجه نفوذ اجتماعی خود را به دست نیاورد.
پس از ترور نخست وزیر اسحاق رابین، توسط یک قاتل افراطی راستگرا در ۴ نوامبر ۱۹۹۵، نتایج انتخاباتی حزب کارگر یا آوودا ، مستقیماً سیر نزولی را طی کرد و از ۳۴ نماینده در سال ۱۹۹۶ به ۱۸ کرسی در انتخابات ۲۰۰۶ رسید.
سپس پروسه ای از ارتباطات با احزاب دیگر یا انشعابات حزبی آغاز شد.
در سال ۲۰۰۹ حزب کارگر به عنوان کادیما و در سال ۲۰۱۵ به عنوان اتحادیه صهیونیستی به سیاستمداران سابق لیکود پیوست. زمانی که او در سال ۲۰۱۹ دوباره با نام خود نامزد شد، تنها ۴.۴۳ درصد را به دست آورد که برای شش کرسی پارلمان کافی بود.
قبل از انتخابات سه شنبه گذشته، حزب چپ گرای مرتز به دلیل نتایج ضعیف نظرسنجی تلاش کرد به لیست آوودا بپیوندد. با این حال، مراو میکاییلی، رییس آنها این موضوع را رد کرد( و بعداً به خاطر آن در حزب خود مورد انتقاد قرار گرفت.)
مرتز با ۳.۱۶ درصد نتوانست از محدودیت ورود به پارلمان عبور کند و « بلوک ضد نتانیاهو » حدود ۱۵ هزار رای خود را دست داد.
این اولین باریست که مرتز در ۳۰ سال گذشته تشکیل در کنست نماینده ندارد. او بهترین نتیجه خود زمانی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ تاسیس شد با دوازده نماینده ثبت کرد.
حتا پس آخرین انتخابات قبلی در ۲۳ مارس ۲۰۲۱ حزب مرتز هنوز شش نماینده داشت. از زمان آغاز به کار، مرتز این تشکل افراد با پیشینه های مختلف را متحد می کند، که در سال ۱۹۹۷ یک حزب مشترک را تشکیل دادند.
شولامیت آلونی، سیاستمدار شجاع، که از سال ۱۹۵۹ یکی از اعضای ماپای بود، در روزهای آغاز هژمونی مسلط بود. راتز (جنبش حقوق مدنی و صلح) که تحت رهبری او در سال ۱۹۷۳ ترسایی تاسیس شد، با اشغال کرانه باختری و نوار غزه در سال ۱۹۶۷ مخالفت کرد و از همان ابتدا از مذاکره با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) حمایت کرد.
یکی دیگر از عناصر انجمن مپام بود که در سال ۱۹۴۸ ترسایی تاسیس شد و از جنبش کارگری برخاسته بود. طبق درک خود، این حزب در ابتدا یک حزب سوسیالیستی بود که دیدگاهی کاملاً دوستانه نسبت به اتحاد جماهیر شوروی داشت و در طول سالهای بعد به تدریج از آن فاصله گرفت.
منبع : یونگه ولت
تصویر از روز نامه اشتاندرد
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۱۴۱۱
Copyright ©bamdaad 2022
زیرنام « انقلاب » و« سرنگونی » ایران را به سوی ویرانی می برند!
به موازات گسترش خشونت ها از طرف شورشیان نیابتی و تروریست های سازمان یافته غرب در ایران، موقعیت خشونت طلبان حکومتی نیز تقویت می شود و بتدریج دست بالا پیدا می کنند. برخلاف کسانی که فکر می کنند در ادامه خشونت ها حکومت سرنگون خواهد شد، اوضاع می تواند به این سمتی رود که برعکس مردم بتدریج از این فضای بلاتکلیفی و هرج و مرج و تنش و نگرانی برای آینده و سوریه ای شدن ایران خسته شوند و خواهان پایان یافتن آن باشند. در اینصورت کسانی در حکومت که طرفدار سرکوب هستند دست بالا را پیدا خواهند کرد. این نتیجه می تواند بسیار خطرناک باشد هم در کوتاه مدت و هم در درازمدت. در کوتاه مدت همه دستاوردهای جنبش اعتراضی کنونی را جمع و حامیان آن را قلع و قمع کند و در درازمدت ایران را وارد شرایط بحران و بن بست بسیار عمیق تر و سخت تر از امروز کند.
برخی نشانه ها حکایت از تحول در این جهت دارد. بازداشت شماری از بازیگران، توقیف روزنامه ها، فشار بر روی برخی به اصطلاح سلبریتی ها، اوضاع پیچیده در کردستان و بلوچستان، افزایش برخوردهای خشونت آمیز حکومتی، عدم آزادی زندانیان سیاسی و ... نشان می دهد که خشونت طلبان حکومتی و دارو دسته کیهان شریعتمداری و حزب موتلفه و جبهه پایداری می خواهند از فضای کنونی برای تسویه حساب با مردم و همه دستاوردهای جنبش دموکراتیک ایران بهره بگیرند. آنها می خواهند از این فرصت نه تنها برای اعدام همه زندانیان سیاسی، بلکه برای ترور و اعدام رهبران اصلاحات و ایرانیان مسالمت جو و میهن دوست استفاده کنند. فشار خشونت طلبان نیابتی برای قطع رابطه جهان با ایران دست خشونت طلبان حکومتی را برای اعدام های وسیع بدون نگرانی از افکار عمومی بین المللی باز می کند.
با اینکه بارها گفته شده که جنبش اعتراضی اگر می خواهد جنبه انقلابی پیدا کند لازم است که مسالمت آمیز باشد و خواست ها و مطالبات اصلاح طلبانه را طرح و بر روی آن پافشاری کند متاسفانه تسلیم و انفعال در برابر خشونت که آن را «انقلابی » معرفی می کنند همچنان بر روی بخش زیادی از کسانی که می توانند با قدرت وارد میدان شوند و دربرابر خشونت بایستند حاکم است. اتفاقا خشونت طلبان حکومتی هم خودشان را « انقلابی » می دانند و مخالفانشان را غیرانقلابی معرفی می کنند. آنها هم می گویند دشمن اصلاحات هستند. بنابراین طبیعی است که اگر درکی که خشونت طلبان نیابتی غرب از انقلاب ارایه می دهند را بپذیریم، حتما داعش های حکومتی و موتلفه و گرداننده گان زندان اوین و جبهه پایداری هم نماد انقلاب خواهند شد. بدینگونه است که این دو جریان همدیگر را تقویت می کنند. هدف حداقلی امریکا و غرب هم از دامن زدن به خشونت همین افتادن حکومت بدست همین خشونت طلبان حکومتی است چون می دانند که آنها خود شرایط را برای تضعیف وحدت ملی و ویرانی ایران فراهم خواهند کرد. / راه توده
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۲ـ ۲۳۱۱
Copyright ©bamdaad 2022
سیزدهم نوامبر یکصدوبیست ونهمین سال امضای معاهده منحوس دیورند
مجمد ولی
در مورد امضای این معاهده نظریات متفاوت ابرازشده است . عده ای درسطح تحلیلگران اکادمیک در بحث ها میگویند در معاهده امضای امیرعبدالرحمن خان وجود ندارد ، گروهی هم چنین ابراز نظر میکنند که امیر عبدالرحمن زیر فشار انگلیس تن به قبولی این معاهده داده است ، منجمله آغای عبدالصمد غوث معین وزارت خارجه دوران جمهوری مرحوم محمد داود در کتاب سقوط افغانستان مینویسد :« محمد داود رییس جمهور بوی گفته بود در طول سالهای آرام چنین معلوم میشود که پذیرش به اصطلاح خط دیورند از جانب امیر قابل بخشایش نیست ، مگر کسی که آن فشار بی انتها را درنظربگیرد که او با آن روبرو بود ... با تاسف باید پذیرفت که آن حالات براستی دردناک بود ، با پذیرش خط دیورند امیر قسمت های باقیمانده افغانستان را حفظ کرد ....» ص ۲۳
درهردو مورد نوشته صریح امیرعبدالرحمن درکتاب تاج التواریخ میتواند جواب قناعت بخش باشد ، امیر مینگارد : « بعد از ینکه سرحدات خود را با سایر همسایگان خود تجدید نمودم ، لازم دانستم که سرحدات بین مملکت و هندوستان را هم معین نمایم ... لهذا از ( لرد ریپون ) و بعد ازآن از (لرد دوفرین ) خواهش نمودم که بعضی از مجرب ترین صاحب منصب های خود را به سفارت نزد من به کابل بفرستد ... مناسب دانستم که این مسایله سرحدی را با این چنین سفارتی حل نمایم .»
«از فرمانفرما ( منظور وایسرای انگلیس درهند است ) خواهش نمودم نقشه ای به جهت من بفرستد و خطوط سرحدی را بطوریکه میخواهند معین نمایند روی نقشه مذکور، تخمینآ مشخص کنند تا بدانم کدام نقاط یاغستان را خیال دارند تحت نفوذ و حیطه اقتدار خود بیاورند. »
امیر در ادامه می نویسد که درنقشه ارسالی وایسرا ، مناطق وزیری ، چمن نو و استیشن راه آهن آانجا و چغایی و بلندخیل و مومند و اسمار و چترال و تمامی ولایاتی که بین آنها واقع است ، همه جز هندوستان مشخص نموده بودند . امیر ادامه میدهد که در مراسله جوابی به وایسرای تذکر نموده بود که این مناطق یاغستان اگر جز مملکت امیر باشد به آسانی اداره میشود زیرا اهالی یاغستان را به اسم جهاد و تحت بیرق حکمران مسلمان خوبتر میتواند اداره کند اما اداره آن برای انگلیس دشوار میباشد .
امیرمینگارد که انگلیس ها در گرفتن اسمار پافشاری داشتند اما او اسمار را دروازه کنر ، لغمان و جلال آباد و راه های پامیر و چترال میدانسته با آن موافقت نکرد .
« درباب خط سرحدی قرارداد شد که خط مذکور را از چترال و گردنه بروغیل تا پشاور کشیده مشخص نمایند و از آنجا هم تا کوه ملک سیاه معین نمایند . به این قسم واخان و کافرستان (نورستان فعلی ) و اسمار و طایفه مهمند و لال پوره ، قدری از وزیرستان جز مملکت من گردید و من ادعای حقوقی خود را در باب استانسیه راه اهن چمن نو و چِایی و باقی وزیرستان و بلند خیل و کرم و افریدی و باجور و سوات و بنیر ودیر ، چیلاس و چترال ترک نمودم . هردو طغرا قرارداد نامه را در باب سرحداتی که معین شده بود خودم و اجزا سفارت مهر و امضا نمودیم و در قرار داد نامه مذکور ذکر شده بود چون دولت افغانستان بطور دوستی ادعاهای خود را در باب بعضی ولایات چنانکه قبلآ مذکور شده است قطع نمود ، لهذا بعوض این همراهی وجه اعانه که سالی دوازده لک روپیه دولت هندوستان تا به حال می پرداخت . بعد ازین سالی هجده لک روپیه خواهدداد " ص ۴۱۵ و ۴۲۱ .
در مورد تشریفات امضای معاهده مینگارد : « در تاریخ سیزدهم ماه نوامبر، در عمارت سلام خانه دربار عمومی تشکیل یافته تمام صاحب منصبهای کشوری و نظامی و روسای طوایف مختلف و نیز دو نفر پسرهای بزرگم حضور داشتند . در حضور اهل مجلس ، به جهت من باب المقدمه ، نطقی نمودم و تمام قراردادهای که شده بود به جهت اطلاع ملت و اهل مملکت خود و کسانی که حاضر بودند اجمالآ بیان کردم . خداوند را حمد نمودم ... بعد ازان سر تیمور دیورند نطق مختصری نمود ... به تمام وکلا و مامورین دولت من که حاضر بودند سوادی از خطابه به نماینده های ملت افغانستان که تمامآ مهر شده بود داده شد ... » ص ۵۲۱ -- ۴۲۲ تاج التواریخ .
امیر می نگارد که به این مناسبت نشانها به هیایت انگلیس بخاطر خدمات ممتاز آنها داده شد .
به این ترتیب امیرعبدالرحمن برضای خود از حکومت هند برتانوی تقاضای تعین سرحد کرده و نقشه آنرا به رضاییت فرمانروای انگلیس گذاشته خودش و دیورند برمعاهده درمحضر دربارعام در سلام خانه ارگ کابل امضا کرده است . او از امضای این معاهده از خداوند شکر نموده که در بدل این خاک فروشی ماهانه دو لک روپیه هندی به مستمری اش اظافه شده است .
اما در مورد حقانیت و دوام این معاهده :
متکی بر اصول و موازین حقوقی ، امیرعبدالرحمن صلاحیت انعقاد معاهدات خارجی را نداشت زیرا در آن زمان افغانستان تحت الحمایه انگلستان بود ، در تحت الحمایگی صلاحیت روابط خارجی به کشور حامی سپرده شده پادشاه یا امیر در اجراات داخلی آزاد میباشد .
دوام این معاهد ه نیز مورد سوال است زیرا انگلیسها معترف بودند کههمه قراردادهای منعقده آنان با اشخاص بوده نه با خانواده ها یا دولت های افغانسنان چنانچه بعد از فوت امیرعبدالرحمن دولت هند برتانوی از امیر حبیب لله جانشین عبدالرحمن خواسته بود پیمان جدید امضا نماید که پیمانهای منعقده با حکمرانان افغان منجمله شخصی بوده نه خانواده ها و دولتها ، اولاده امیر تابع همین اصل باشند . لارد کرزن وابسرای هند در سال ۱۹۰۲ این تقاضارا از امیرحبیب الله نموده بود وامیر در سال ۱۹۰۵ معاهده مختصر با انگلیسها عقد کرد که به تمام معاهدات پدرش پابند میباشد .
یکی ازعوامل فسخ قراردادها این است که با از بین رفتن یکجانب قرارداد ، قرارداد ملغا پنداشته میشود چونامیرعبد الرحمن دیگر وجود نداشت قرارداد عملآ منسوخ پنداشته میشد .
قرارداد دیورند مراحل مکمل انعقاد و تطبیق را نه پیموده بود ، مذاکره ، بعدآ ترسیم خطوط ، تصویب و سپس تطلیق روی اراضی مکمل نبود قبل از آغاز مذاکره بنابر تقاضای امیر عبد الرحمن نقشه تقسیمات اراضی توسط وایسرای انگلیس بغرض امضا فرستاده شده بود ، قرارداد بطور مکمل روی اراضی تطبیق نشده خطوط آن در زمان امیر حبیب الله ترسیم شد.
با تغیر اوضاع و شرایط قرارداده ملغا میگردد ، حینیکه انگلیسها هند را ترک کردند اوضاع و شرایط تغیر نمود ، هند آزاد شد ، انگلیس به کشورش برگشت ، پاکستان بحیث بازمانده و مچاله تفاله شده استعمار در این منطقه ریخته شد ، یکجانب قرارداد که انگلیس بود و جانب دیگر امیرعبدالرحمان دیگر درمنطقه حضورنداشتند لهذا قرارداد فسخ شده تلقی میگردید ، اما انگلستان بنابر قدرت نظامی و استعماری اش از این پرنسیپها عدول کرده هیچکدام را نمی پذیرفت .
قرارداده میان دو جانب برای جانب سوم حقوق و وجایب بار نمی آورد
با ترک انگلیس ، پاکستان بحیث جانب سوم در نقشه این منطقه ظهورکرد که قرارداد سال ۱۸۹۳ دیورند ـ- عبدالرحمن برای آن نه حقوق میداد و نه وجیبه لهذا قرارداد باید منسوخ میشد .
با گذشت زمان این قرارداد بحیث یک معضله به فراموشی سپرده نشده است ازآن زمان تا اکنون هیچ پادشاه یا امیر و رییس جمهور پس از فوت امیر حبیب الله وپدرش این قرارداد را برسمیت نشناخته و یا سند تجدید انرا امضا نکرده است .
در سال ۱۹۲۰محمود طرزی درمذاکرات میسوری با هنری دابس انگلیس چنین گفته بود « به فکر افغانها حل مساله در صورتی ممکن بود که آن مناطق یا به افغانستان اعاده شود و یا آزاد گردد " ص ۵۰ کتاب سقوط افغانسنان .
عبدالعزیز حسین در اجلاس سازمان ملل متحد روی پذیرش پاکستان بحیث عضو آن سازمان گفته بود :« هیات افغانی نمیخواهد در این سازمان بزرگ با عضویت پاکستان مخالفت کند ، اما با تاسف در حالت موجود ما موافق رای دادن به عضویت پاکستان نیستیم ، دلیل آن این است که ما سرحد شمالغرب را نمیتوانیم جز پاکستان بشماریم تا اینکه به مردم سرحدات شمالغربی آزاد ازهر نوع اعمال نفوذ تکرار میکنم آزاد از هر نوع اعمال نفوذ موقع داده نشود که خود شان فیصله کنند میخواهند آزاد باشند یا یک جز پاکستان باشند » همان کتاب ص ۹۲ .
حالا پاکستان بحیث یک دولت شناخته شده در جهان وجود دارد ، رژیم گمرکی و قونسلگری و سفارتی بین افغانستان و پاکستان جاری است یعنی عملآ سرحد میان دو کشور روی همین خط استعماری برقرار میباشد .
این هم واقعیت تاریخی است که این خط استعماری خانواده های اقوام و قبایل خویشاوند با همدیگر را از هم جدا کرده است. دراوضاع موجود بنابر تداوم روابط میان اقوام و قبایل دو طرف خط مساله بیشتر به تصمیم ساکنان آن دو طرف ارتباط میگیرد . از برافروزی منازعات در اوصاع جار بهتر است اغماض گردد .
برخی تاریخ نگاران از جمله اغای رشتیا در خاطرات سیاسی اش مینگارد که کمپ های اموزشی مجاهدین درسرحدات افغانستان وجود داشت و نمی گوید درخاک پاکستان این ابن الوقتی نوعی براات استخباراتی برای سران مجاهدین بوده است .
خلاصه این خط نامنهاد و منحوس استعماری تا اکنون کشورما را در تب و تاب والتهاب بی ثبانی ، تجاوز ، مداخله و زور گویی نگهداشته است . باید برای حل آن راه های حقوقی متکی بر اصول قبول شده جهانی طبق خواست مردمان هردو طرف دریافت گردد .
ماخد :
۱ـ تاج التواریخ نوشته امیر عبدالرحمن خان .
۲ـ سقوط افغانستان نوشته عبدالصمد غوث .
۳ـ افغانستان در نیمه اول قرن بیست نوشته لودویک ادمک انتشارات مرکز فرهنگی جهاد .
۴ـ تاریخ روابط سیاسی افغانستان از امیر عبدالرحمن تا استقلال .نوشته لودویک ادمک ترجمه علی محمد زهما .
۵ـ دیورند و عقلانیت سیاسی نوشته محمد اکرم اندیشمند .
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۱۲۱۱
Copyright ©bamdaad 2022