بحران ویروس کرونا، از تجارب و آموزه ها امروز تا پیشگیری های فرداها
بصیر دهزاد
بروز و شیوع ویروس کرونا در مدت بیش از سه ماه جوانب مختلفه زنده گی اجتماعی، اقتصادی جامعه بشری را با شدت بی سابقه متاثر و آسیب پذیر ساخته است. ویروس کرونا با سرعت سرسام آور بیشتر از به چهار میلیون انسان را در 206 کشور جهان به خطرات صحی تا سطح مرگ میر مواجه ساخت، بحران های اجتماعی و اقتصادی را درکشور ها شدت بی سابقه بخشید و یک حالت ترس، تشویش ، اضطراب و عدم اطمینان نسبت روزها و هفته های پیشرو را به وجود آورد. گویی جهان درحالت اضطراری وقوع یک جنگ جهانی بدون تعریف قرار دارد.
بروز و شیوع ویروس کورونا را میتوان یک آسیب طبیعی نامید ولی نقش انسان ها، موسسات علمی و تحقیقاتی ، دولت ها و جامعه جهانی میتوانند با اشتباهات انسانی ناشی ازعدم وضاحت در مسوولیت مبنی بر جدی گرفتن، عدم موجودیت قواعد نورماتیف دراتخاد تدابیر سنجیده شده و به موقع و عدم استفاده از فرصت زمانی، بزرگترین فاجعه انسانی را در کره خاکی ما به وجود بیاورند.
مرتبط به بروز و شیوع ویروس کورونا ،عدم توافقنامه ها در سطح بین المللی مبنی بر تبادل معلوماتهای علمی و تحقیقاتی بخاطر پیشبینی و جلوگیری از خطرات احتمالی بشری ، الزامیت دولت ها و جامعه جهانی، مسایلی گرهی اند که درس ها و آموزه های جدید و مهم را به نسل بشر، سازمان ها، دولت ها و جامعه جهانی ارایه نموده است که حفاظت و بقای نسل بشر بدان گره خورده اند. البته دو اصل حقوقی در بررسی مساله ویروس کورونا قابل بحث و درک است، یکی ایجاد خطر ناشی از یک "فاجعه طبعی و خارج از اراده " مطرح است و دومی وقوع "حالات غیر قابل پیشبینی".
تجربه شیوع سریع کرونا نشان داد که چگونه جوامع ملی و بین المللی در یک شرایط غیر قابل پیشبینی و غیر قابل جلوگیری میتوانند قرار گیرند که در مدت کوتاه:
- ویروس با اثرات کثیرالجوانب آن با سرعت غیرقابل تصور درسطح جهانی فراگیر میگردد،
- سرحدات کشورها بین یکدیگر مسدود میگردند،
- روابط اجتماعی در بین مردمان از قریه، شهر تا کشور قطع میگردد،
- انسانها از ترس ، واهمه و عدم اطمینان نسبت به آینده به بازار های مواد اولیه یورش میبرند و دوکانها و فروشگاه ها خالی میشوند،
- موسسات تولیدی اعم از دولتی و سکتور خصوصی بسته و ورشکست میگردند،
- بیش از 20 فیصد نفوس فعال جامعه به لشکر بیکاران اضافه میشوند و میزان فقر ناشی از بیکاری دامنگیر میلیون ها خانواده در سطح جهان میگردد.
- تجارت بین کشورها در عرصه بین المللی شدیداْ آسیب می بیند.
- ترانسپورت هوایی و کانال های انتقال مواد اولیه که صریحاْ میتوانند داخل عملیات رسانیدن کمک ها گردند، تقریباْ به صفر تقرب مینماید،
- عدم مواد کافی وقایوی و حفاظتی برای جلوگیری از مبتلا شدن به امراض و ویروس های خطرناک جهان را به بحران صحت جسمانی مواجه و موسسات بین المللی را در وضعیت فوق العاده ، خارج از اراده و کنترول قرار میدهد،
- تبلیغ ذهنیت های ناشی از عقب مانده گی اجتماعی و پیشداوری های خلاف علوم و تجارب معاصر در میان مردمان عمیقاْ مذهبی میزان خطرات ابتلا و مرگ و میر را بالا میبرد،
- سود جویان حریص با احتکار و سودجویی بیشتر در حالت بحران، خوف و وحشت از بروز بحران را شدید تر و عمیق تر میسازند و ده ها مسائل دیگر که دراوضاع کنونی ناشی از بروز، شیوع و ابتلای ویروس کرونا تجربه گردیدند و درس های جدید را به نسل بشر ارایه داده است.
با درنظرداشت تجارب و درس های ناشی از آن باید به چند اصل زیرین دقت و توجه نمود تا کدام اقدامات درسطح جوامع ملی و بین المللی میتوانند، زمینه های پیشگیری و جلوگیر از مصایب یاد شده بالا مورد نتیجه گیری، بررسی و تعمق قرار گیرند و در مورد کدام اقدامات ضروری را باید روی دست گرفت.
مبرمیت مساله در آنست که چه تدانیر و عملکرد های ضروری باید طرح ریزی و مورد تطبیق قرار داده شوند که جامعه جهانی و دولت ها بتوانند در حالات مشابه به وضع کنونی ، به موقع و با تدابیر قانونی ، اقتصادی و اجتماعی نایل گردند.
- مقدم ترین و ضروری ترین مسآله تدویر یک کنفرانس بین المللی بخاطر بررسی ها، نتیجه گیری ها و اقدامات پیشگیرانه و الزامیت دول در سهمگیری بدون قید و شرط شان در این اقدامات، در یک سند کنوانسیونی تدوین گردد.
-از آنجائیکه ماده 12 کنوانسیون بین المللی سال 1966 نیویارک حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکسان دولت های عضو را بحیث حق بشری دانسته و تاکید نموده که همه افراد حق یکسان دارند تا از صحت جسمانی و روانی برخوردار باشد، ولی حالات غیر قابل پیشبینی مانند بروز و شیوع امراض مانند کورونا پیشبینی نشده است و دولت ها و جامعه جهانی ملزم به رعایت تدابیر عاجل، همکاری بین المللی و ارائه کمک های ضروری به مو قع نشده است . در حالیکه تجربه کنونی کرونا ضروت تکمیل این موافقتنامه را در چوکات یک ضمیمه جدید متبارز و ضروری میسازد.
- با در نظرداشت اینکه بالاثر شیوع سریع کرونا در مدت سه ماه ده ها میلیون کارگر به لشکر بیکاران و تهیدستان در بیشترین کشورها عرض وجود نمود، ده ها هزار موسسات تولیدی به خطر ورشکست شدن مواجه گردیدند و اقتصاد کشورها مواجه به بحران غیر قابل پیشبینی گردید، ضرورت تصویب ضمیمه ها در قوانین کار و کارگر و کنوانسیون های بین المللی مربوطه بخاطر پیشبینی و پیشگیری از آسیب های آنی ناشی از شیوع امراض ساری و خطرناک درعرصه های مختلف اقتصادی ملی و بین المللی ، ضروری به نظر میرسد.
- از اینکه جهان کنونی با پیشرفت سریع در عرصه تخنیک، ترانسپورت، تکنالوژی مدرن و سیبرنتیک در یک روابط نزدیک و سریع قرار دارد، منجمله ترانسپورت هوایی و آبی انکشاف بزرگ و قابل اهمیت را کسب نموده است، ایجاب توافقنامه های جدید را ضروری میسازد تا در صورت بسته شدن سرحدات، انتقال مواد ضروری و خدمات با وسایل ترانسپورت هوایی و آبی به سرعت داخل عملیات عاجل شده بتوانند.
- بروز و شیوع کرونا را میتوان در ردیف آفت های طبیعی حساب نمود، ولی نقش انسانها، نهاد های علمی وتحقیقاتی عرصه خدمات صحی در سرعت و یا جلویگیری از شیوع ویروس های مانند کورونا باید قویاْ اثر بخش باشد. اشتباهات، عدم برخورد محتاطانه و عوامل و اهداف دیگر که زنده گی افراد بشر را در سطح ملی و بین المللی به خطر اندازد ، باید از زوایای حقوق بین المللی مورد بررسی قرار گرفته ، دولت ها باید در چهارچوب موافقتنامه های بین المللی تعهدات دولت ها، منجمله دولت های که با بلند ترین امکانات مالی و تخنیک پیشرفته مجهز اند، مکلف به ارایه معلومات های قبلی از چنین پروژه ها، مانند ساخت واکسین ها گردند. نظر به اثرات منفی و خطرناک مانند ویروس کورونا ، باید دول زیربط به مانند کنوانسیون ها و موافقتنامه های بین المللی مربوط به استفاده از انرژی اتومی ، تعهدات شان را در قالب یک کنوانسیون جدید تدوین نمایند تا الزامیت دول مشخص و قابل تطبیق باشد. مهم است تا نهاد های بین المللی مانند سازمان صحی جهان باید صلاحیت دسترسی به معلوماتهای امنیتی و مصوونیتی مبنی بر پروژه های تحقیقاتی صحت وقایعوی را داشته باشد.
- همه دولت ها و موسسات بین المللی برای پیشگیری از بحرانات اقتصادی ناشی از کمبود مواد اولیه باید به امکانات مواد ریزرفی برای مدت زمان که تدابیر عاجل جلوگیری از شیوع ویروس های مانند کورونا ، رویدست گرفته میشوند، دسترسی داشته باشند.
- از آنجاییکه در مراحل بحران اقتصادی و یا تهدید به چنین بحرانات جرایم احتکار بخاط منفعت غیرمشروع میتواند، حق حیات گروه های مردم مانند فقراو سایر تهیدستان را به مخاطره جدی قرار دهد، باید این چنین جرایم در سطح ملی و بین المللی بحیث جنایت ضد بشری و ضد امنیت ملی در قوانین ملی و کنوانسیونهای مجازاتی بین المللی قابل پیش بینی گردند.
- داشتن دین و مذهب حق بشری جامعه بشری است و حرمت، رعایت آن در اکثریت قوانین کشورها و کنوانسیون بین المللی حقوق بشر تسجیل یافته اند، ولی تبلیغات مذهبی نهاد ها و یا رهبران دینی و مذهبی درحالات بحرانات که در فوق از آن تذکر داده شده است، باعث تشویق، تحریک انسان ها درایجاد موانع از تدابیر پیشگیری از شیوع ویروس های خطر ناک و کشنده مینمایند، متکی بر قوانین مجازاتی مورد تعقیب عدلی و قضایی قرارگیرند.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۵۱۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
دهیواد دملی، مترقی اودموکرات ځواکونو یووالی دا فغانستان دآبادی دګوند غوره دنده ده !
دوکتور حبیب منگل
زمونږ دهیواد افغانستان دملی ، مترقی ، دموکراتیکو اودټولنیز عدالت غوښتونکی ګوندونو اوسیاسی سازمانونو او کړیو یووالی او په سیاسی وضعیت کی متحدانه حضورچی همیشه مطرح وه ، خو اوس په یوه ملی او بیړنی اړتیا بدل شویدی او د ورځي په دستور کی قرارلری ترڅو ذکر شوی ځواکونه دعمل دیووالی اودموکراتیک بدیل په یوه غورځنګ کی سره متحد شی اودګران وطن افغانستان او افغان ځوریدلی ولس په وړاندی خپل هوډونه ترسره کړی .
او په حقیقت کی همدغه ګوندونه اوسیاسی سازمانونه او خوآکونه کولی شی چي د خپلو افکارو ، برنامو ، سیاسی خط مشی له مخی یوځواکمن ملی دولت جوړاورامنخته کړی ، دهیواد ملی حاکمیت او سیاسی خپلواکی تامین اووساتی اود تروریزم ضد جګړی کی اوسنی استراتیژیکی بن بست اوپه هیواد کی امنیتی بحران ته دپای ټکی کیږدی ، کارا دموکراسی را منځته کړی اوانتخاباتی او سیاسی فساد او دمشروعیت پر له پسی بحرانونو اودسیاسی واک پرسر شرمونکی ډغرو اودغیر مشروع اوفساد کی ډوب او خلکو ته خدمت کی د ناکامو حکومتونو درامنخته کیدلو دتکرارمخه ونیسی ، مالی او اقتصادی فساد ، ددولت او ملت دشته منیو دغارت ، په هیواد کی مخ په زیاتیدونکی بی وزلی ، ظلم ، ستم او د ټولنیزی بی عدالتيو دوام ته د پای ټکی کیږدی او ریشي یی وباسی ،
اودسولی او دهیواد دقضیی دحل په پروسه کی اغیز من ګډون دترلاسه کولو په صورت کی داساسی قانون دارزښتونو پراساس د یوه حاکمیت او خپلواکی لرونکی دولت او دموکراتیک نظام او دیوې ځواکمنی مدني ټولنې ، دټولنیزعدالت دتامین او مرفه ټولنی د ایجاد اود بشری حقونو دنړیوالې اعلامیې رعایت اودملګرو ملتونو د سازمان دمنشورد رعایت اوپه نړیواله کورنی کې دافغانستان وړځای د تثبیت په برخه کی خپل هډونه ترسره کړی او د۷۰ کالونو انارشی او کورنی جکړی اودطالبانود الیګارشی او نظام دتکرار مخه ونیسی .
اودرست له همدی ځایه ده چی دهیواد دملی ، دموکراتیکو ، مترقی او عدالت ِغوښتونکو ګوندونو او سیاسی ځواکونو یووالی او په سیاسی وضعیت کی دمتحدانه حضورتامین دافغانستان دآبادی ګوند دبرنامی او کړنلاری او هڅو اوهاند په محور کی قرار لری او پدی اړوند دګوند دکنګری او مرکزی کميټی په پیغامونو کی راغلی دی چی « ...دهیواد اوسنی وضعیت څخه دوتلو لپاره د سولی ، دموکراسی ، ترقی او ټولنیز عدالت یو سراسری حرکت ایجاد په یوه غوره او تاریخی اړتیا بدل شوی دی او د افغانستان دآبادی ګوند دهیواد دملی، دموکراتیکو اومترقی ځواکونو اتحاد او دعمل یووالی یوه اساسی اصل او ځنډ نه منونی دنده بولی ا وپدی لاره کی دهیواد ټولو وطندوست او ترقی غوښتونکو ځواکونو ته دملګرتیا او دوستی او دعمل دیووالی لاس ورکوی او متحدانه مبارزه او هڅه او هاند کوی ، او دخپلو هملوری ګوندونو او سیاسی سازمانونو اوکړیو غواړو چی لاس په لاس پدی لاره کی دیووالی لپاره خپل هوډونه ترسره کړو اودا واقعیت ومنو چه مونږ ملګری او هملوری ګوندونه او سیاسی سازمانونه اوکړی په یوازی ډول او یوله بله جدا او د خپل منخي کشمکش او خود خواهی دشتون په صورت کی هیڅ ګوند او سازمان نه شو کولای په سیاسی وضعیت کی مطرح شواودوطن او وطنوالو په وړاندی خپل رسالت ترسره کړو. »
بنا پردی مونږ دهیواد ملی ، مترقی ، دموکرات اود ټولنیزعدالت غوښتونکی ګوندونه او سیاسی سازمانونه دفکری ، مرامی او سیاسی اشتراکاتو پراساس ، د ملګر تیا او صمیمت ، مدارا او تفاهم ، تساهل او تساند ، جمعی ارادی او نظرپراساس دیووالی په یوه ساختار لکه دعمل دیووالی ، ایتلاف ، متحد جبهی او واحد حزب کی متشکل او متحد شو او د اوسنی هراړخیزه امنیتی بحران او دجګړی ، تروریزم او افراطیت اودقدرت دشرمونکی اوتباه کونکی ډغرو، سیاسی ، انتخاباتی فساد ،غارت ، بی وزلی ستم او استثمار او بی عدالتی څخه دهیواد داکثریت خلکو او دکرونا دوبا دبحران څخه دملت دژغورنی او د۷۰ کالونو د انارشی او کورنی جګړی او د طالبانو داستبدادی نظام دتکرارڅخه هیواد او هیواد وال وژغورو او دیوه آزاد او خپلواک ، متحد او یو موټی ، دموکراتیک او امن ، پر مختللی او ځواکمن غوړیدلی او مرفه افغانستان دملی او تاریخی هدفونو او آرمانونو دتحقق لپاره چه اوږده او فداکارنه مبارزه ورته شوی او بی ساری قربانی ورکړ شویدی متحد شواو په عمل کی خپل هوډونه په بریالیتوب ترسره کړو .
په وړاندی دهیواد د ملی ، مترقی ، دموکراتیکو او عدالت ِوښتونکو ځواکونو دیووالی په لور !
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۵۱۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
آدمی، محتاج خودشناسی و جهانشناسی در «تنازع بقا»
(مقدماتی بر تیوری های پساکرونایی)
محمد عالم افتخار
تعیین اینکه اینجا و آنجا تا چه حد میتوان و باید پیرامون ( باور ها ) سخن گفت و آنها را به نقد گرفت و ... شاید دشوار ترین کار درعالم بشری باشد، چرا که تا حدود بالاتر از ۹۰ درصد به اوسط جهانی، افراد آدمی تک تک، و گروه های به ویژه خونی و نسلی آدمی دسته دسته، فقط همان باور هایشان استند.
ولی به ویژه در عصر کنونی، (باور ها) را نمیتوان « برنامه » زنده گانی فردی و اجتماعی و به خصوص برنامه زنده گانی اجتماعی ساخت!
اگر ازهیچ مورد دیگرِ دیده و شنیده و تجربه و سرگذشت... این مهم را درنیافته باشیم، حال بایستی از ابتلای فوق عظیم و سراسری جهان بشری با کرونا به این دریافت نایل گردیم.
بسیاری از باورهای بشری به نحوی با اینکه ما و دنیا همه مخلوق خداوند استیم، پیوند دارد. اینکه باورهای انسانی که اغلب اساطیری اند، در ذات خود دارای تناقضات حل ناپذیر میباشند و اینکه تماس به باورها، همان ترس را که موجب پیدایش و نضج و تداوم آنها شده است، به ضریب بالایی احیا و بیدار میگرداند، از صدورمشکل هاست.
البته خردمندانه نیست و غیرمقدورهم میباشد که به ریز و درشت باورها پرداخته شود. فقط به ستون فقرات و خطوط تعیین کننده بین البینی چند و چندین سیستم باوری که در راه جهانبینی و جهانشناسی کارساز واقع شده اند، ناگزیر باید تاملاتی کرد. ازاین جمله:
میگویند: بلاشک و لا ریبَ فی، که دنیا، "دار امتحان است و مکان آزمایش"!
گویا مؤمنِ اهل کتاب، اگرهیچ چیزی از زمین و آسمان و مافیها و از خالق و مخلوق نداند، این راز و حکمت و حقیقت خداوندی را "میداند" که او تعالی همه خورد و بزرگ و پیدا و پنهانِ عالم را به خاطری آفریده که آنها را "امتحان و آزمایش" کند.
در عین حال فرمایشات داریم که:
ـ خداوند تعالی که عالِم مطلق و دانای کُلِ اَزَل و اَبَد است، پدیده ها و موجودات عالم را به خاطری آزمایش نمی کند که معلوم دارد آنها چه اند و چه می توانند بشوند؟!
چرا که خود ذات اقدسش پیش ازخلق کردن همه و هنگامِ خلق کردن همه، اراده فرموده است که آنها چه و چطور باشند و چه و چگونه رشد و حرکت و سکون و تغییر و تحول ... نموده بتوانند.
اراده خداوند دانا و قادرمطلق نعوذ بالله، مانند مخلوق نحیف و ضعیف از جمله آدمی نیست، که با صد تردد و تذبذب به کاری دست برد و منتظر بماند که نتیجه مطلوب می آورد یا برعکس نه تنها زحمات که حتا سرخودش را به باد میدهد.
ـ اراده خداوندی، مصدر مجبره «کُن فیکن» است، بی اراده او تعالی، هیچ ذره و موج، هیچ کهکشان و کیهان و هیچ ریز و درشت هستی، معنا و مصداق پیدا نمیکند، اصلاً برگی از درخت نمی ریزد و هیچ جمادی را تکانی و هیچ زنده جانی را مرگ و درد و ملالی نمی رسد یا برعکس!
با تمام اینها بازهم خداوند جلت عظمه، فقط "امتحان و آزمایش" میکند و اصلاً دنیا را "دار امتحان" خلق کرده است!
ما آدم های «اهل کتاب» کتاب ناخوان، گاه نیزخیال باطل می کنیم که خداوند، تنها ما ها را امتحان و آزمایش میکند چرا که به ما قدرت و اختیار گناه و ثواب بخشیده است و ما را توسط انبیا و رسولان علیهیم السلام، امربالمعروف و نهی عن المنکر نموده است، لذا اگر طبق فرموده ها عمل کنیم مکافات بی حساب این دنیایی و بهشت ابدی آنجهانی را مزد و بخشش می گیریم و الا ذلت و مجازات تا مرگ و نابودی اینجهانی و عذاب الیم چه بسا ابدی ی آنجهانی را بر ما نازل میدارند....
بدینگونه بقیه عظیم و اصیل دنیا از دایره تفکر و توهم باورمندانه بیرون مانده یا هیچ انگاشته میشود یا اساساً و کلاً مخدوم و مامور «برای ما» پنداشت میگردد.
راستی، چنین ملغمه با خدا شناسی و یکتا پرستی ادعایی چه نسبتی دارد؟
این وهم و خیال اولاً خلاف قدرت مطلق خداوندی است چرا که خداوند را، محتاج یاری و همکاری بعضی مخلوقاتش برای راندن و راه بردن دیگر مخلوقاتش می نمایاند.
ثانیاً این وهم و خیال، برضد علم مطلق خداوندی است چرا که او تعالی را نسبت به آنچه مخلوقاتش خواهند شد و خواهند کرد، مذبذب و مشوش و حتا نعوذ بالله، ناآگاه وانمود می گرداند.
این وهم و خیال، ناشی از بدویت جسمانی و دماغی آدمیان بوده و از اجداد سافل مان به ما رسیده و توسط برخی از همعصران غافل و مغرض ما، حالت های عجیب و غریب و چه بسا وحشتناکی به خود گرفته است..
اصلا آنچه انبیا و پیامبران می خوانیم، شریکان و همکاران و یا اجیران خداوند تعالی نیستند که این یا آن کار خداوند را اجاره کرده یا این و آن بار خداوند را از دوش اوتعالی برداشته باشند.
انبیا و پیامبران، آن آدمیزاده گانی بوده اند که نسبت به باورها و توهمات و رسوم و عادات پدران و نیاکان شان به شک و تردید افتاده کوشیده اند، آنها را کم و بیش که میسر بوده و ممکن شده، اصلاح کنند و تغییر بدهند.
چنانکه "ابراهیم نبی" بر بُت سازی و بُت پرستی "آذر" پدر(یا به روایتی: عموی)ش و عقاید باطل حاکمان و محکومان زمانش شورید و «محمد مصطفی» بُت های پدران و نیاکانش را از خانه کعبه برانداخت و بسی سنت ها و عادات آنها را باطل و ضاله اعلام داشت.
گفتنی است که همچو تلاش های پیامبرانه در زمانش، بیحد خطیر و وخیم و قربانی طلب بوده است، چنانکه پیامبرانی زیاد، توفیقی کسب نکرده و برعکس زیر دست و پای مردمان جاهل و نیمه وحشی گرفتار عذاب و مرگ های فجیع گردیده اند. در مورد روشنگران و کاشفان و مخترعان و مصلحان تاریخ بشر، این مشقات و قربانی ها گسترده تر و لرزاننده تر هم بوده است و هنوز می باشد!
رویهمرفته بهترین سنت انبیا و پیامبران و دیگر ارباب خرد و درایت بشری، نیز همین است که آیندهگان، میراث فکری و توهمی و اعتیادی گذشته گان را، میمون وار تقلید نکرده غل و غش و گمراهی و جهل را آز آنها، سوا نمایند و فقط درست ها و نیکوها و پسندیده ها را محفوظ و محترم و گرامی بدارند و طبق مقتضیات زمانهِ تغییر خورده خود، بینش درست تر و برنامه اجرایی تر برای خویشتن و نسل اینده خود طراحی نمایند.
چه خداوندِ خالق متعال، ما موجودات دوپای را "امتحان و آزمایش" کند، چه تمامی مخلوقاتش را، در هردو گزینه، امرِ راز ناک "امتحان و آزمایش" الهی، کار خود اوتعالی است.
یعنی که، آدمیزاده گان چه به نام انبیا و پیامبران و چه به نام ها و عناوین دیگری، در این "امتحان و آزمون" آلهی، اصلاً و ابداً دخل و غرضی داشته نمی توانند به این دلیل اظهر من الشمس که در آنصورت نعوذ بالله شریک خلقت و خالقیت خداوند عظیم الشان میگردند و خدا میشوند!.
آدمی و آدمیزاد به یمن دماغ بزرگتر و تکامل یافته تر خویش، فقط همینقدر پنداشته است که دنیا، دار "امتحان و آزمایش" الهی است ولی ( در حالیکه این پنداشت درست باشد ) آدمی و آدمیزاد و هیچ مخلوق دیگر خداوندی، هرگز و ابداً قادر نیست و قادر نمی شود که کُنه و کان و کیف و آماج و مقصود این "امتحان و آزمایش" آلهی را دریابد، همانگونه که هرگز و ابداً قادر نیست و قادر نمی شود که کُنه و کان و کیف و آماج و مقصود خِلقت و آفرینش یا خالقیت و آفریدگاری خداوند را درک و دریافت نماید.
چرا که در صورت چنین درک و دریافت محال اندر محالی، بایستی مرز ازلی و ابدی میان خالق و مخلوق، میان آفریدگار و آفریده و میان صانع و مصنوع شکسته شود و چنین چیزی خیال است و جنون.
به اساس منطق نحیف و نزار بشری هم ـ در حالیکه این پنداشت درست باشد که دنیا دار امتحان خالق تعالی است، این امتحان مربوط و منوط خودِ خِلقت می باشد چون بر اساس همین منطق نحیف و نزار بشری، امتحان باید به نتایجی منتج شود، شاید خالق تعالی نتایج را درخلقت های دیگرمنظور خواهد فرمود، چرا که خداوند جاودان و لایزال است و دنیا فانی و گذرا. احتمالا پیش از این دنیا و پس از آن، خلقت های خداوندی ادامه داشته است و ادامه خواهد یافت و چه بسا در موازات این دنیا هم خلقت های خالق متعال متداوم بوده و خواهد بود.
خلقت های ذات آفریدگاری همه در روال « کون و فساد» یعنی هست شدن و نیست شدن می باشند، و هرگزمخلوقی جاودانه ـ چه خورد، چه بزرگ ـ آفریده نشده است و آفریده نخواهد شد، چرا که جاودانگی فقط و فقط ازآنِ خالق تعالی میباشد!
نمُرده ها و «حیات جاویدان» یافته های اساطیری، فقط افسانه ها استند و اینان، اگر در عالم واقعی بوده اند، اغلب حتا نیمه عمر مقدور و معمول طبیعی را طی نکرده، خاک شده اند!
علوم کیهانشناسی مستدل و مستند و مصور نشان میدهند که مرگ بر خورشید ها و کهکشانها نیز طاری و ساری است و از برهه های زمانی ی به شناخت در آمده در عمر گیتی تا اکنون کم از کم دو نسل خورشیدها و غول های ستاره ای عالم به طریق «سوپر نووا»(انفجار های نواختری) دچار مرگ گردیده و عناصر سنگین تر را که طی فعل و انفعالات هستوی ی عمر آنها ایجاد شده بوده است، به فضا پراکنده اند که در ساختمان نسل جدید تر ستارگان و منظومه های آنها جذب گردیده است.
خورشید ما و سیارات نظام شمسی که از سومین نسل شناخته شده کیهانی میباشند، و اصلاً تمامی نسل های کرات سماوی، همه در خلقت، به گونه ای «پروگرام» شده اند که در مدار های معینی گردش کنند، در فضا، در موقعیت های معینی قرار و نوسان داشته باشند و به لحاظ قوای جاذبه و نور و تأثیرات مد و جذری وغیره که به آنها ارزانی گردیده همدیگر را تکمیل و در ایجاد یک نظام، با هم مشارکت بدارند. البته خورشید ها همه منابع تشعشع و نور و حرارت اند، ولی سیارات نظر به موقعیت های ویژه نسبت به خورشید ها، ندرتاً می توانند کانون حیات و شگوفایی باشند.
چنانکه از سیاره ای چون زهره که در نزدیکی سوزان خورشید ما واقع است یا از سیارات دیگر که بسیار دور از مرکز نور و گرمای نظام شمس یعنی در مناطق زمهریر گونه واقع میباشند، طبق «پروگرام» خلقت خواسته نشده که میزبان حیات باشند ولی از کره زمین که در «منطقه طلایی حیات» در منظومه قرارگرفته است، میزبانی حیات و زنده گی، منظوری محتوم میباشد.
از اینجاست که زمین مهد تنوع بی حساب حیات میکروبی و گیاهی و نباتی و جانوری است که یکی و فقط یکی از آنها آدمی یا بشر میباشد و یکی هم کرونا ویروس ـ موجود نادیدنی مولیکولی که امروزه دنیای هفت و نیم میلیاردی بشری را به تباهی تهدید میکند و تمامی باور ها و آیین های هزاران سال فراهم آمده در تاریخ و گنجینه های فرهنگ را به زلزله انداخته و حتا آیین های دفن و کفن سنتی ـ اخلاقی ـ روانی آدمیان را به جهت غیرممکن و غی اجرایی شدن میکشاند!
در نظام های منظومه ای و کهکشانی و هکذا در ستاره هایی مانند خورشید و سیاراتی مانند زمین، قوانین، حاکم است که متکی بر چار نیروی گرداننده هستی میباشند ولی و معهذا تصادفات و تصادمات نیز منتفی نیست و حتا امکان برخورد کهکشان های ستُرگ و پهناور با همدیکر موجود میباشد، سنگ ها و سیارک هایی که از تشکل کُرات و منظومه های قانونمند دور مانده اند، در فضای گیتی سرگردان میباشند و گاه با ستاره ها و سیارات از جمله با زمین برخورد می نمایند (که چه بسا از نظرگاه ما، فجایع آنی تباه کن ایجاد می نمایند.) تصادفات و تصادمات نیزمطلقاً یا نهایتاً ناشی از انارشی و آشوب نبوده بلکه بالنوبه از نتایج عملکرد قوانین است که مانند خطوط متقاطع در تقابل واقع میگردند. کافیست دراین گستره به تصافات و حادثات ترافیکی در زمین و هوا و ابحار تعمق نماییم!
درعالم حیات نیز فقط قانونمندی ها نیست که عمل میکند بلکه تصادفات و تصادمات حتا بیشتر و به مراتب بیشتر از دنیای غیرِحیه، در آن جاری و ساری میباشد. شگفت آورتر از همه وجود حاکمانه زنجیره غذایی (از نظر گاه ما، ظالمانه!) است که حیات سلسله ای از گیاهان و جانوران، به مرگ و دریده شدن و پایمال گشتن سلسله دیگر از گیاهان و جانوران در ابحار و خشکی ها و فضا ها، وابسته است و ازاین جمله ویروس ها که مستقلاً موجوداتِ اولیه بالقوه حیه یا نیمه حیه میباشند، جز به گونه یافتن و چسپیدن به میزبانی حیه خورد یا بزرگ، اصلاً حیاتیت خویش را از قوه به فعل آورده نمی توانند، لذا خواست و دعای یک ویروس به خدایش جز این نیست که به او امکان تحقق حیاتیت و ادامه نسل اعطا کند ولی این «عطا!» ـ چنانکه این روز ها گویا به ویروسِ نوِ کرونا اعطا شده است، می بینیم که به چه قیمت برای سایر جانوران و به ویژه آدمیان در سراسر کره زمین، تمام شده است و تمام میشود.
براساس دانش های کنونی بشر، حیات پس از تشکل ترکیبات مولیکولی نسبتاً بزرگ که مرکبات آلی یا زیستی خوانده میشوند، به تدریج شروع شده است. اینها عبارت اند از آمینو اسید ها، پروتئین ها، لیپتید (چربی) ها و بالاخره زنجیره های مولیکولی یک ردیفه (RNA) و دو ردیفه (DNA).
(RNA) ها و (DNA) ها معجزه های بی همانند در پیدایش حیات میباشند برای اینکه حاوی اطلاعات و نقشه ژنتیکی نیمه سلول، تک سلول تا موجودات حیه بیش سلولی به سطح آدمی و پُر سلولی های بزرگتر و به مراتب بزرگتر از آدمیان میباشند.
اطلاعات و نقشه ژنتیکی موجودات حیه که البته در پیوند تنگاتنگ با محیط زیستی (ایکوسیستم) بازخوانی و اجرایی میشوند، به تناسب حجم و تفصیل به طریق الفبای ژن هادر مجموعه هایی به هم بسته (DNA) ها که کروموزوم نامیده شده اند، ضبط شده میباشد. و هر موجود حیه با مهیا بودن محیط زیستی مناسب، در تداوم نسلی، طبق همان اطلاعات و نقشه درونِ کروموزوم های اختصاصی اش نطفه می بندد، جنین میشود، به دنیا می آید و مراحل طفلی و جوانی و کمال پخته سالی را طی می نماید.
صرف دراین میان نوع بشر یا آدمی، در پروسه تکاملِ نوعی، دچار تحولاتی گردیده که به دلایلی از او نوع عالی تری ازجانوران ساخته است ولی به دلایلی دیگر، او را گرفتار ناتوانی هایی گردانیده که شباهت هایی به موجودی «ناقص الخلقه» بهم می رساند.
این مورد بی اندازه مهم و مبرم را که پایه و مایه هرگونه تیوری شناختی و برنامه ای ایست، در بخش بعدی خواهیم گشود.
پایا و دانا و توانا باشید!
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۵۰۴
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
کارل مارکس منتقد جامعه سرمایداری
به مناسبت دوصد ودومین زاد روزهنریش کارل مارکس
علی رستمی
هنریش کارل مارکس به تاریخ 5می 1818 درشهر تریر المان ، دریک خانواده روشنفکر،مذهب پروتستانت عیسوی از پدر ومادر یهود به دنیا آمد. شهر تریر سه سال پیشتر از تولدی وی بدست فرانسویان بود که فضای روشنگرانه ولیبرالی ناشی از اهداف انقلاب فرانسه درآنجا مسلط بود. مارکس نیز جزوی گروه های از لیبرال ها بود. مارکس بعد از دوران وختم دانشگاه دررشته حقوق تا اخذ درجه دکترا در1848 نایل آمد. مارکس بعد از ختم تحصیل ودوران فعالیت های سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی خویش اثار زیاد ی نوشت وازخود به یادگار مانده است . مارکس منتقد جامعه سرمایداری ویا مدرنیته بود که نطریه های خود را درآثار زیرعنوان " درآمدی به نقد فلسفه حق هگل"، گروندریسه ، دست نوشته های اقتصادی 1844 ، مانفیست حزب کمونیست ، خانواده مقدس ، فقر فلسفه وغیره به تحریر درآورد. بنیاد وشالوده اندیشه مارکس توضیح وتشریح ونقد شیوه تولید و مناسبات تولیدی نظام سرمایداری میباشد. درعین زمان عقاید لیبرالی داشت که مارکس را مشهور
ساخت . به همین سبب به خاطر انتشار ایده های خود ، کاری روزنامه نگاری را اختیار کرد. دراکتوبر ۱۸۴۲ درکلن به نشریه بنام « راینش سایتونگ » مصروف شده با مواضع تند لیبرالی برضد سلطنت استبداد پروس تبلیغ ومنتشر میکرد. مارکس از جمله مشهور ترین فلاسفه المانی است که می گوید، ثروت اقتصادی نقش تعیین کننده را در تحولات تاریخی دارد. افکار فلسفی او در چارچوب ماتریالیزم دیالیک، ماتریالیزم تاریخی و اثر معروفش " سرمایه " که در انگلستان آن را نوشت، شهرت او را جهانی ساخت و افکارش در جهان معاصر بویژه پس از انقلاب اکتوبرسال ۱۹۱۷ ترسایی روسیه، بربخشی از جهان مسلط بود. مارکس در اندیشه های فلسفی خود متاثر از فویرباخ و هگل است و چنان که می گوید، دیالکتیک هگل را "سرراست وبه پای استوار"کرد. به همین گونه در مسایل تنازع بقا و تکامل تاریخی متاثر از داروین و در مسایل اقتصادی متاثر از ریکاردو بود. کارل مارکس خصلت جامعه سرمایداری را استثمارفرد ازفرد میدانست ، که درآن دوطبقه وجود دارد یکی استثمار گر ودیگری استثمارشونده است. استثمارگران ابزار تولید را برای تولید ضرورت است به اختیار دارند. وبه همین سبب است که زیادتری سهم را از تولید اضافه مواد می برند. درصورتی که دراین روند سهم مستقیم و مهمی ندارند . استثمار شونده گان یعنی کارگران استند که بیشترکار میکنند ،کمتر سهم می برند. سهم زیادتر به سرمایداری تعلق میگیرد. مارکس این روند را درآثار و مقالات خود انتقاد و سرشت جامعه سرمایداری را اشکار ساخت. او تولید کالا را مساله مرکزی ساختارجامعه سرمایداری درتما م جنبه های آن والگوی همه شکل های موضوع جامعه سرمایداری دانست . او این اندیشه را توضیح داده و واشکار ساخت که تولید کالایی درسازوکار وتحول های اقتصاد بازار آزاد مساله محوری وساختاری «مدرنیته » است. اصل استثمار فرد ازفرد و رمزگشایی شی واره گی مناسبات اجتماعی واز خود بیگانگی انسان مدرن را گشوده که انسان بالای شی که تولید میکنند اختیار ندارد.تنها مزد آنرا برایش میدهد که بخور نمیر است ومقدار کمی از بهای کالایی که تولید می کند ،برایش داده میشود. او مثل یک آدم ماشینی کارمی کند ومحصولش به اوتعلق نمی گیرد، بلکه به بازار فرستاده می شود تا به نفع سرمایدار فروخته شود. اینست بیگانگی کار از کارگرچون کارگر تبدیل به کیفتی خارجی میشود نه برای خود کارگر. استثمارانسان ازانسان چه درزمان نیولیبرالیزم وبعد از آن شکلش تغیر نکرده، بلکه تمام انسانهای که چه در تولید ماشینی ، تولید فکری ، فرهنگی وعلمی مصروفیت دارند، مورد استثمار قرار میگیرند. تمام فرآوردهای تفکری وعلمی وتولیدی ماشینی آن تحت نظر شرکت های فراملیتی بزرگ استند که آنها را به مزدی ناچیزی استخدام یا حتا خریداری کرده و به قیمت بیشتری به شرکت دیگری به فروش میرسانند. تمام کارهای تولیدی فکری وجسمی به اختیار این شرکت ها قرار میگیرند، سپس بعد از تقاضا به بازار عرضه وبه فروش رسانیده میشود از آن سود به د ست می آورند ( آدم فروشان قرن بیست ویک). خلاقیت وابتکار هنرمندان، قهرمانان وپیشتازان حوزه های سپورتی وباشگاه های آنها از قبیل فوتبال ، بوکس ، باستکبال وغیره همه درخرید وفروش این شرکتهای فراملیتی قراردارند ،از آنها در باخت وبُرد مسابقه های سپورتی استفاده مینمایند. به مانند یک ماشین تولید که گذشته ها کالابود واکنون پول برای تولید پول بهره گیری صورت میگیرد. فرد گرایی به فرد منشی وخودخواهی فردی تبدیل شده و هر کس برای نفع وسودجویی درجامعه دربازار آزاد سهم میگیرند، اخلاق جمع گرایی واجتماعی قربانی اخلاقی فردگرایی شده است. چنانچه این امر با انتخاب ترامپ به حیث رییس جمهور امریکا درسطح رهبری کشوربزرگ جهان ظهورکرد که وحدت جهانی وگلوبالیزم برهم خورده نظمی که بعد از جنگ دوم جهانی بوجود آمده بود ازبین رفت. جای آنرا ملی گرایی وروشهای پوپولیستی گرفت. سبب رقابت های اقتصادی میان قاره اروپا ، امریکا ،اسیا وافریقا شده است. جهان به سوی جنگ سرد دیگری روان است. شیوع ویروس کرونا تایید کننده این امراست که جهان نتوانست به اسرع وقت جلو ی این اپیدمی را بگیرد، وجهان گیر شد . تابحال 3441767 تن مبتلا و ازجمله244022 تن ازبین رفته ، 1098275تداوی شده اند. کشورها ی که پیش ترین تلفات رادارد، قدرت های برزگ لیبرالیستی ازجمله امریکا، انگلستان و هسپانیا وایتالیا وجمهوری اسلامی ایران میباشند. دراین روند معلوم شد که روحیه جمعی واجتماعی برای تصمیم گیری و تولید واکسین وداروی درمانی ،میان ابرقدرت های توافق میان شان وجود ندارد وهرکدام در آرزوی آنست که امتیاز تولید را برای خود کمایی نمایند، تا ازاین طریق سرمایه هنگفت را درشریانهای اقتصادی خود جاری نماید.تا ضرری را ازدرک رکود وبحران اقتصادی واجتماعی دیده اند، جبران نمایند . این روند هنوزهم خطرو تهدید بزرگی حهان را درجهت رکود اقتصادی و بحران اجتماعی درآینده می نماید. پایین آمدن نرح نفت درسطح جهانی یک پدیده است که تا به حال درجهان کمتر بوقوع پیوسته بود. حتا زیر صفر دلارنرخ نفت امریکا درآمد . اینهمه دستاوردهای منفی ،غروب ستاره رهبری جهان امپریالیستی غرب را نوید میدهد وتغییر فاحش را به سطح جهانی در تمام شیون زنده گی بشریت وارد خواهد کرد!.در طول باداریی امریکا اهرم اقتصاد جهانی طوری شکل گرفت که اقتصاد تمام جهان به اختیار شش تن درآمده و99 درصد درآمد کل جهان به آنها تعلق دارد . غریب غریب تر سرمایه دار سرمایه دارتر استثمارگر واستثمار شونده دوچند شد ه است.
کارل مارکس در نهاده های یازدهم در باره یی فویرباخ گفته است :" فیلسوفان فقط جهان را به راه های گوناگون تاویل کرده اند ، مساله بر سردگرکونی کردن انست". این نهاده آشکار میسازد که مارکس از نظر به سوی عمل حرکت وتغیر دادن جهان رهنمایی میکند. او راهی تغیر اساسی وبنیادی را در وجود انقلاب پرولتاری درجهان میدانست .
مارکس میگفت:" اما جهان را به نحو جزمی پیشبینی نمی کنم بلکه می خواهم جهان تازه از طریق جهان قدیم بیابم". چنانچه درشرایط فعلی با شکسته شدن نظم گذشته جهانی توسط جبر کرونا تغیراتی در تمام نهادهای اجتماعی ، سیاسی فرهنگی ، بوجود آمده سبب ساز سنت شکنی: دینی ، مذهبی، اخلاقی و وغیره شده است.جهان امروز ضرورت دارد به جنبش بزرگ انقلابی با رهبری افراد کاریزماتیک برای تشکل و رهبری نیروهای پیشرو و اگاهی جامعه بشری که بتوانند به سطح جهانی اجماعی کلانی را بوجود آورند و زمینه تغیر بنیادی اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی را به سطح جهان بیاورند ، جهان جدید بدون فقر ،رنج ،تضادها وتبعیض طبقاتی بنیاد نهد.تا قطب های متخاصم یک طرف فقر ودیگر طرف ثروت سرمایه که به مشت مفت خواری انگلی تعلق دارد ، وجود نداشته باشد!.
وضع سیاسی ، اجتماعی واقتصادی افغانستان به اثر شیوع مرض کرونا 19 وعدم توجه رهبری دولت نسبت مخالفت های سیاسی بالای چوکی ریاست جمهموری، میان اشرف غنی وداکترعبدالله عبدالله به سطح بسیار ناهنجاروتباهی کننده یی رسیده است. ازیک طرف جنگ با طالبان ازجانب دیگر قرنطین دولتی برای جلوگیری شیوع ویروس کرونا19 دومیلیون انسان "دست به دهن" بیکار شده لشکر بزرگی بیکاری را بوجود آورده است. دولت هم توان و قدرتی کمک های همه جانبه را ندارد که مردم را ازاین فقر وگرسنگی نجات دهید. پولهای کمکی کشورهای جهان معلوم نیست درکدام شریان اجتماعی واقتصادی تزریق شده تا درد بی درمان مردم بیچاره وغریب را درمان نماید؟ تا اکنون به تعداد2500 تن مبتلا به این ویروس درافغانستان شده اند که ازجمله 70 تن جان باخته اند. ازجمله مبتلایان ویروس کرونا 692 تن ازشهرکابل میباشد.نظر به اطلاعیه ها وتحلیل های آگاهان سیاسی معلوم میشود، فجایع بزرگ درآینده دامنگیری مردم افغانستان از ناحیه شیوع کرونا 19 خواهد شد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۰ـ ۰۵۰۴
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
گرامی باد اول می ، روز همبستگی تمام کارگران جهان
علی رستمی
اول می روزی همبستگی کارگران جهان را به تما م کارگران وزحمتکشان ونیروهای ملی دموکراتیک وعدالتخواه درجهان وکشورعزیز خود افغانستان شاد باش میگویم. زنده گی انسانی شرافتمندانه برای همه شما آرزومینمایم.
درعالم امروزی از زمانی که انسانها دارای مغزخردمند و با شعورشدند ،برای بقا ونیازهای زنده گی خویش درمبارزه استند. این مبارزه دراشکال مختلفی در اداوار گوناگون بشری صورت گرفته است . اصول آن بر شالوده مبارزه بین ثروتمندان و مستمندان و یا رعیت ،حاکم ،برده ،برده و غلام کنیز بوده است. اولین بار انسانها با خرد درکشورهای تاریخی ازجمله یونان باستان ،روم ،مصر وبین النهرین قیام های علیه ظلم استبداد اشرافیون ویا کسانی که اختیارات منابعی مادی زنده گی دیگران را دراختیار داشته اند صورت گرفته است. از قیام برده های یهودی علیه فرعون درمصر و سپارتاکوس در روم وانقلاب سولونی زحمتکشان یونان عیله استبداد اشرافیون همه ، مزدبگیران وکارگران بودند که چرخ ماشین اقتصاد به دست شان بوده است. ازنیروی کار وعرق ریزی آنها سود وبهره کمایی کرد ه اند. این چنین شیوه ومناسبات تولیدی در تاریخ قرون وسطی اروپا نیز وجود داشته که با مبارزه کارگران ،کسبه کاران وسرف ها در تشکیل انجمن ها بازتاب یافته است. که به شکل اجتماعی در انجمن های: کارگران وسایط نقلیه درنوشته های روم قرن هفتم وورمس قرن دهم سخن به میان آمده است . اصناف ابتدایی در امپراتوری بیزانس آثارش بحا مانده است : درقرن ششم تحت ا داری بیزانس نانوایان دارای انجمنی بوده اند، درقرن دهم ماهیگیران، درقرن نهم صنعتگران ونیزی به نام مینیستریا ، درقرن یازدهم باغبانان همچنان درسایر کشورهای اروپایی شمالی وجود داشته است. درلومباردی کشور ایتالیا اهسته اهسته این انجمن ها گسترش و نیرومند شده میرفتند. درقرن دوازدهم بود که اتحادیه پیشه های مختلفی ازقبیل: پشم فروشان، بانکداران، پزشکان ،ادویه فروشان حریر فروشان، پوست فروشان، اسلحه سازان، وغیره برمیخوریم. این انجمن ها وظیفه داشتند دستمزدها ، ساعات و شرایط کار ، دوره آموزشی استاد وشاگرد، وفروش وبهای مواد خام واجناس فروش را تعین کنند. جلسه های مختلفی میان خویش داشتند متخلفین که از احکام ودساتیر اتحادیه سرپیچی میکردند،مجازات میشدند. در۱۰۹۹ ترسایی درلندن لینکن، واکسفورد انجمن های نساجیهان ، بعد از آن اتحادیه دباغان، قصابان ، زرگران وغیره وجود داشته است. این گونه تشکیلات ها درقرن سیزدهم به نام های گوناگونی در سراسر اروپا فعال بوده است. درمحدوده دشهرهای : ونیزپنجاه وهشت، جنوا سی وسه، فلورانس بیست ویک، کولونی (شهرکلن المان) بیست وشش ، وپاریس یکصد صنف اتحادیه وجود داشت. دراین انجمن ها افراد جدید تحت تربیه قرار میگرفتند وآموزش دررشته های مختلفی داده می شد. این افراد ازجوانان ونوجوانان به نام شاگرد زیر دست استاد تربیه می شد که بعد از تکمیل دوره آموزش سند فراغت از طرف استادش داده می شد. نوآموزان که درشغل های مختلفی مصروف بودند بعداز دوره تعلیمات اش به درجه نوچه (نوکار یا زیردست) استادی میرسید ، چنین افراد ی را درانگلیس« جرنی من»، یا «کارگر سیار» ودرفرانسه « سرویتور» ،« گارسون» و«کومپانیون» میخواندند.
به فارسی آنها را شاگرد و زیر دست استاد یاد مینماید. درقرن سیزدهم این انجمن ها اصناف پیشه وران پرقدرت بود که سپس به بازرگان مشهور و به اریستوکراسی کارگری مبدل شدند. مانند قرن نزدهم در اروپا که توسط سوسیال دموکرات های به قشر متوسط تبدیل وحل شده و روحیه انقلابی شان زودوده وبه بیروکرات های کارگری مبدل شدند.
بعد ازانقلاب ها درجهانی از آنجمله انقلاب صنعتی درانگلستان ،سیاسی درامریکا و اجتماعی درفرانسه انجمن های و اتحادیه کارگران شکل جدیدی و روحیه جدید و آرمان جدید و مترقی پیدا کردند که علیه نظام های زورمند سرمایدار ی قدعلم کرده به خاطر بهبود وضع زنده گی وتقلیل ساعات کارشان درمحل کار تظاهرات و اعتصاب های بزرگی را براه انداختند. که کاخ ستم گران سرمایداری را به لرزه درآوردند . ازجمله قیام وخیزش کارگرانی انقلابی شهر شیگاگوی امریکا با فداکاری و روحیه سرشار از عدالت خواهی علیه دژستمگرانه نظام سرمایدای صدای رسای خود را برای برقراری کارهشت ساعته بلند کردند. اما سرمایه داران خون آشام وحریص امریکایی مانند سایر هم قماشان جهانی خود حوصله نکردند ،دست به توطیه ودسیایس یازیدند. جنگ نابرابری را با کارگران براه انداختند وبا زور وقوای پولیس استفاده کرده و احترازهای قانوی وبشری انسانی آنها را سرکوب وهزارها تن آنها را زخمی و به قتل رسانیدند.
این حادثه خونین زمینه ساز آن شد تا ازاین روزبه حیث روز رستاخیزعدالتخواهانه کارکران درسطح جهانی در ۱۸۸۹ ترسایی در انجمن بین المللی رهبران جنبش های کارگران وکمونیستی یعنی «انترناسیونال دوم» به نام روزهمبتسگی بین المللی کارگران جهان روز اول می ر ا به خاطر یادبود از جان باختگان خیابانهای شیکاگو اعلام دارد. این امر نمایانگر آنست که در جهان امروزی و از آغاز پیدایش سرمایداری کارگران باهم دردهای مشترک و دشمن مشترک داشته و آنها را پیوند داده است. نقش این اتحادیه های کارگری درجهت استرداد حقوق کارگران وشرایط بهتر کاربا بیمه بهداشتی ، سالمندان ، تقاعد، کمک بزرگی را درکشورهای مختلفی انجام داده وبرجسته است . مواظبت و دفاع ازحقوق واقعیی کارگران وظیفه اصلی آنها میباشد. همچنان درسطح جهانی به حیث یاک جنبش قوی ضد امپریالیستی ضدجنگ و مدافع صلح و آزادی کشورهای مستعمره و جنبش های استقلال طلب در دوران جنگ سرد، از جایگاه بزرگی برخور بوده که خاطراتش گرامی است. درشرایط فعلی نظر به وضع ملی بین المللی این جنبش ها با عدم توجه احزاب محافظه کار کارگری و دموکرات از اصول اولی خویش عدول کرده وعاطل باطل واله دست نیروهای لیبرالیزم محافظه کاردموکرات قرارگرفته اند . مبارزه انقلابی واستقامت دهی مبارزه طبقاتی را به باد فراموش سپرده اند! با آنهم اول می به حیث یکروز خجسته ومیمون وانقلابی باگردهمایی ها و راه پیمایی احزاب کمونیستی ودموکرات ترقیخواه عدالت پسند درکشورهای جهان تجلیل بعمل آورده میشود. . درکشور ما نیز ازدهه ۶۰ پیش از هفت ثور وبعد ا ز هفت ثور تحت زعامت حزب دموکراتیک حلق افغانستان از اول می با اشتراک کارگران ، روشنفکران، کسبه کارن وکارمندان دولتی، محصلین وغیره با راه پیمانیی خیابانی ازآن تجلیل شایانی بعمل اورده میشد. این عنعنه تابحال میراث به سایر احزاب گروهای روشنگر ومترقی باقیماند است. طبقه کارگر کم رشد افغانستان به اثر عدم مواظبت شرایط کاری بین المللی ودستمزد پایین وپرداخت به موقع حقوق معیشتی درحالت رقت باری قرار دارد. توجه به ارتقای سطح رهبری اتحادیه های کارگری درسطح نازل قراردارد .دولت هم دراین زمینه پلان های توسعه یی ندارد. فقرگرسنگی بیکاری وعدم سرپناه ، بیمه صحی ، حقوق بازنشته گی واز سایرخدمات اجتماعی محروم اند .
رویکرددها تاریخ تمدن جهان اثر، ویل دورانت
اسناد انترناسیونال دوم احزاب کمونیستی وکارگر
بامداد ـ دیدگاه ـ ۶/ ۲۰ـ ۰۴۳۰
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020