آماده گی برای یک رویاروی نظامی میان چین وامریکا
آیا جنگ محتمل خواهد بود؟
عبدالاحمد فیض
کاربرد ادبیات تنش آلود وابرازآماده گی بخاطرآغازیک رویارویی نظامی درمقیاس بزرگ ازمدتهاست درروابط میان ایالات متحده امریکا و جمهوری مردم چین برسرآب های جنوبی چین ودرمجموع اقیانوس آرام که واشنگتن گسترش فزاینده نظامی چین را درتضاد با منافع امنیتی خود میپندارد ، درجریان بوده وتعاطی التیماتوم های تهدید کننده دراداره ترامپ دربرابرچین گستره بی پیشنه ای کسب نموده است.
آنچه که دراین راستا بیش ازهمه افکارعامه را بخود معطوف می نماید،همانا کسب مهمترین اطلاعات راهبردی ازمنابع فوق العاده سری امریکایی است که دراین فرصت زمانی دراختیارتیم بزرگ پژوهشی چینی قرارگرفته است لذا ازدید این هسته محرم تحقیقات راهبردی دولت چین، اطلاعات بدست آمده ، شواهد انکارناپذیری را بدست میدهد که ارتش ایالات متحده امریکا به شدت مصروف آرایش صنوف متفاوت رزمی و پوتنسیال های جنگی به قصد یک تهاجم مسلحانه علیه تمامیت ارضی چین بوده است، لذا بی تردید آماده گی های سری راهبردی ارتش ایالات متحد امریکا باعث شده است تا رهبری سیاسی و نیز نظامی چین ازسوی پژوهشگران راهبردی آن کشورگوشزد شده است تا به اتخاذ تدابیرفوق العاده دفاعی استراتیژیک مبادرت ورزد،هکذا تصمیمات از اینگونه درچنان فضای بشدت پرتنش درروابط دوقدرت دردستورکاردر پیکن قرارمیگیرد که قبل برین، شی جین پینک رهبرچین درهفتادمین سالگرد اعلام موجودیت جمهوری خلق چین به ارتش خلق چین دستورصادرنمود که برای پیروزی دریک جنگ تمام عیارآماده باشند.
مسلم می نماید که سده کنونی قرن دگرگونی های پیچیده وتحولات سیل آسا به موجب تشدید رقابت ها میان قدرت های موثردرعرصه های متفاوت نظامی، سیاسی وتجاری درمناسبات بین المللی خواهد بود لذا مجموع این تحولات وتمهیدات بیشترینه دربرگیرنده حوزه بزرگ درآسیا ـ پاسفیک میتواند باشد که توسعه وپیشرفت های حیرت انگیز و سریع اقتصادی ونظامی چین بمثابه هیولای جهانی اقتصاد موجب آن گردیده است.
ارتش جمهوری خلق چین بربنیاد دکتورین نظامی اصل تسلط برزمین، روند توسعه ومدرن سازی را با سرعت می پیماید، این دکتورین محصول تفکر(سون تزو) استراتژیست نظامی عصرچین باستان است، موصوف دراثرمعروفش (هنررزم) مهمترین ابزارحاکمیت برزمین را داشتن نیروی قدرتمند نظامی میدانست که در دوران معاصرقلمروهای هوایی ودریایی ونیزتسلیحات غیرمتعارف درآن اضافه شده است ، لذا چین با پیروی از این دکتورین وتلاش بی وقفه درراستای ایجاد ارتش قدرتمند، به تولید موشک بالستیک (دی-اف- ۴۵) با برد دوازده هزارکیلومتر،(موشک دانگ فنگ -۴۱ ) وهکذا عملیاتی سازی جنگنده های نسل پنجم (جی-۲۰) دارای توانای حمل تسلیحات استراتژیک هوا به هوا وهوا بر زمین طلسم برتری هوایی واشنگتن را درهم شکسته است.
چین علی الرغم موفقیت های درخشان درزمینه مدرن سازی نیروهای مسلح اش درعرصه دفاعی وتهاجمی با تعقیب گذارازیک ارتش سنتی ودارای کرکتردفاعی به یک ارتش معظم حاوی ظرفیت های بلند تهاجمی بوضوح خشم واشنگتن را برانگیخته است.
ارتش خلق چین مرکب ازبخش های متفاوت، (۲،۳) میلیون پرسونل آماده خدمت دراختیاردارد که با توجه به ارتقای سقف روزافزون بودجه نظامی چین که موازی به سطح رشد سرسام آور اقتصادی آن کشورو دریک رقابت راهبردی با ایالات متحده مشخص می شود، باعث شده است تا ارتش خلق چین این امکان را به رهبری چین دهند تا جمهوری خلق چین درزمینه کنترول دریایی و سیادت سنتی منطقه وی، نقش تاریخی اش را مجددأ بدست آورده و بیک رقیب و خطربالقوه برای امریکا مبدل گردد.
اذعان باید داشت که ارتش امریکا کماکان یگانه قدرت بی رقیب درمقیاس جهان پنداشته میشود، اما رشد اقتصادی کم سابقه چین درچند دهه آخیر، دستیابی به فن آوری های کم نظیردرعرصه نظامی وبخصوص انواع تسلیحات پنهان در زرادخانه های ارتش چین، وهکذا تجهیزنیروهای مسلح به وسایط زرهی مدرن، انجام مانورهای دریایی چین درآب های جنوبی چین وانحصارمارکیت های جهانی ازمحصولات چینی، مجموع فکتورهای است که ازدید پنتاگون ومراکزی پژوهشی ایالات متحده، ناقوس خطرازسوی چین به صدا درآمده است.
با عنایت به دلایل موجزفوق، رهبری کاخ سفید، بخصوص دولت ترامپ درسالهای پسین اقدامات بی پیشینه را در ضدیت با چین به هدف مهارآن کشور، از تعاطی التیماتوم ها تا وضع تعزیرات اقتصادی و راه اندازی سروصدا های رسانه ای، انجام داده است ، پنتاگون به کرات به استناد به گزارشات نهادهای پژوهشی آن کشوروبویژه داشته های مرکزتحقیقی (رند) مربوط به کاخ سفید ازآماده گی ارتش خلق چین درحمله علیه امریکا ومتحدان خبرداده است که بیان انکارناپذیرعمق اختلافات نظامی، اقتصادی وسیاسی ایالات متحده با کشورچین پنداشته شده وخطربالفعل رویا رویی دوکشوررا نسبت به هرزمان دیگرکه مقامات رده نخست دولتی هردوکشوراز آن انکارنمی نمایند، مضاعف کرده است.
توسعه فزاینده حضورنظامی چین علی الرغم اینکه این کشور، بعد ازسال (۱۹۷۹) یعنی زمان حمله برویتنام هیچ تهاجم در بیرون ازمرزهای ملی انجام نداده است، درحوزه دریای جنوبی چین، رزمایش های مشترک با روسیه ، مأموریت صلح بانی ملل متحد وایجاد بیزنظامی درشاخ افریقا وهکذا توسعه بی وقفه ومستدام تجاری درکشورهای جنوب امریکا که حوزه نفوذ سنتی وحیاط خلوت واشنگتن پنداشته میشود ، نگرانی جدی دیگری است که به تقابل واشنگتن و پکن دامن خواهند زد.
ظهور و شیوع اپیدمی کووید (۱۹) ازشهرووهان چین وگسترش ویروس درمقیاس دنیا که پیآمدهای نهایت مرگباری اقتصادی، بشری وسیاسی درقبال داشته وبه اقتصاد امریکا ضربات محکم وارد کرده است، بهانه یابی دیگری به رهبری امریکا دست داده تا کاخ سفید بنام ویروس چینی، دولت چین را مسوول تعمدی شیوع ویروس عنوان داشته وتحت لوای دفاع ازتضیع حقوق بشر و متهم ساحتن جمهوری خلق چین به اعمال تبعیض دربرابراقلیت های قومی و مذهبی، با وضع شدید ترین تحریمات تحت فشارگذاشته واین سبب شده است تا مناسبات دوکشوربه پایین ترین سطح نزول نموده وبه تنش اوضاع فی مابین این دوطاقت اتومی گستره مزید بخشد.
تردیدی نیست که طیف گسترده پژوهشگران اموربین المللی بدین باورهستند که با درنظرداشت این واقعیت که چین کلید نظام اقتصادی جهانی را دراختیارداشته ومتناسب به شگوفایی بی رقیب اقتصادی، موفقیت های چین درزمینه های دفاعی وتهاجمی، موجب خواهد شد تا این کشورتا چند دهه نچندان دوراز رقیب امریکایی پیشی گرفته و اقتصاد بزرگ و قدرتمند ترین ارتش دنیا را دراختیارخواهند داشت و این تحولاتی خواهد بود که برای ایالات متحده پذیرفتنی نخواهد بود، اما آیا امریکا ازهمین اکنون با پیروی ازتیوری توطیه وبا اتکا به کرکترماهوی نظام سرمایه با بحران سازی و خلق بحران تصنعی، با استفاده ازقدرتمندی کنونی نظامی اش، با توسل به ابزار زوربه مصاف رقیب خواهند شتافته وبا بکارگیری تسلیحات غیرمتعارف وممنوع دربرابر چین پاسخ خواهد داد؟
به باوراین قلم، هرگونه اقدام نظامی علیه چین یا برعکس آن اشتباه استراتیژیک خواهد بود، زیرا توسل بقوه علیه یک قدرت هستوی بدون ابهام به استعمال جنگ افزارهای متعارف کنونی یا هم استفاده به اصطلاح محدود هستوی محدود نخواهد شد ویا هرحمله پیشگیرانه به قصد وارد نمودن ضربه نخست با ملاحظه توانمندی دفاعی طرفین، کدام پیروزی را رقم نخواهند زد، بلکه بیک درگیری با ابعاد وسیع انجامیده وهردوطرف ازآخرین امکانات و ظرفیت های دفاعی و نیزتهاجمی استفاده خواهند نمود که با درنظرداشت حساسیت موضوع ازمنظرژیوپولتیک وژیواستراتیژیک نه تنها پای رقبای جدید منطقه دارای قدرت هستوی را به درگیری خواهند کشانید، بلکه کاربرد جنگ افزارهای هستوی به امحای کامل هردوطرف جنگ وحتا مجموع جهان خواهد انجامید، لذا با این پندارغالب، که سلاح کشتارجمعی در نظام پیچیده جهانی بیشترینه با توجه به تعدد قدرت های اتومی، دارای نقش بازدارنده بوده تا سلاح پیروزی، لذا میتوان به این نظریه غالب محقیقان اهمیت داد که نظام بین المللی درآستانه تغیرمدیریت قرارداشته وآسیای پاسفیک یا بعباره دیگرجنوب آسیا بمثابه مرکزاصلی تحولات آینده که جمهوری چین درآن حرف نخست را بیان خواهد کرد، مبدل شده واستقرار توازن جدید درمجوع درنظام بین الملل تا چند دهه بعد سیاست ونظم موجود جهانی منجمله سیاست و اکت های بلند بالای امریکا را درعرصه مناسبات خارجی دگرگون خواهد کرد.
رویکردها:
- گزارش بین المللی مطالعات استراتیژیک (ای ای اس اس) منتشره دویچه وله مورخ ۱۴-۲- ۲۰۲۰
- وبگاه (چانیا مورنیک پست)
- گزارش شبکه خبری انگلسی زبان العالم می( ۲۰۲۰) گزارش اسلام تایمزومشرق درمورد تحولات درمناسبات چین وایالات متحده.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۱۰۶
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
من متهم مى سازم!
من جرم را تعريف و مجرم را معرفى مينمايم!
مير عبدالواحد سادات
من شريک و مشوق قاتل کودک نوزاد و افغانان مقتول را معرفى و عليه آن اقامه دعوى مىنمايم!
افغانستان بزرگترين قربانى تروريسم بينالمللى است و آماج دور جديد ترور شرارت پيشه گان قرار دارد.
به گرد "سراب " صلح در دو ماه بعد از "معاهده " قطر در افغانستان حمام خون برپا است و همه روزه مظلومترين خلق خدا، بخاک و خون مى غلطند.
آنچه را ديروز تروريستان ددمنش در شهر کابل و ولايت ننگرهار انجام دادند، بمثابه خونينترين و هولناکترين جنايت عليه بشريت در جريان جنگهاى جهانى و تراژيدىهاى خونين در کربلا، صبرا، شطيلا روندا، يوگوسلاوياى سابق و ... قابل مقايسه نمى باشد.
در شفاخانه ملکى (داکتران بدون مرز) شرارت پيشهگان شرير و دون همت کودکان نوزاد، مادران حامله و فرشتههاى چپن سپيد را با قساوت غيرقابل بيان و با نهايت دهشت و بربريت به قتل رسانيده اند و مادر را در نخستين لحظات ديدارنوزادش و نوزاد را در نخستين دقايق تولدش از حق حيات محروم ساخته اند ...
اين تراژيدى خونبار حقوق بشر و اين مرگ انسانيت و قتل ارزشهاى والاى انسانى با تقبيح معمولى "دکانداران" حقوق بشر بدرقه گرديد که خود کمال قباحت آنان را هويدا ميسازد.
اما از آنطرف اوقيانوس، صداى آشناىی در قبال اين فاجعۀ هولناک انسانى بلند گرديد و سفيهانهترين سخنان اوج رفعت سفلهگان را نمايش داد و بر زخم خونين مقتولان و تراژيدى خونبار افغانستان نمک پاشى نمود.
اين صداى رئيس جمهور ايالات متحده امريکا اقاى ترامپ بود که با استحقار گفت:
«ما نميتوانيم نقش پوليس را ايفا نماييم»
«افغانها بايد خود از کشورشان مواظبت نمايند»
به توصيه بزرگان با "قالو سلاما" گفتن، ميتوان حرف اورا ناديده انگاشت؛ بويژه که از دوسال باينطرف به تأسى از کلام عارف و يکى از بزرگترين شخصيت اسلامى و فرهنگى حضرت مولانا، من او را "زنگى مست" خطاب مينمايم.
سفيهانه تر از "زنگى مست"، وزير خارجه او که قرار صادر کرد تا: «حکومت افغانستان و طالبان مشترک بر ضد تروريستان اقدام نمايند»
اين سخنان را آقايانى به زبان ميآورند که در ايجاد شرکت سهامى چندسره، از همان بن اول تا کنون نقش اساسى دارند و در عين حال با گروه دهشتافگن مخالف آن هميشه حشر و نشر داشته و "معاهده" در قطر عقد و پروسه صلح را به "پروژه" مبدل نموده اند.
چنين اظهارات ابلهانه از طرف رئيس دولت انجام ميیابد که در قبال افغانستان افزون بر مسووليت اخلاقى (Moral obligation) داراي مسووليت حقوقى نيز ميباشد و قرارداد ستراتيژيک و امنيتى را عقد نموده است.
هرگاه حداقل احساس مسووليت در قبال منشور سازمان ملل متحد و ميثاقهاى جهانى که امريکا به آن الحاق نموده است در دولت اقاى ترامپ وجود ميداشت، بايد حوادث خونين ديروز افغانستان را بحيث جرايم بزرگ عليه بشريت بحيث عضو مقتدر شوراى امنيت به ان شورا مطرح مينمودند.
آقاى "زنگى مست" (جناب ترامپ): با شما موافقم که :
اجراى نقش پوليس به عهده خود افغانها است و اما شرط اجراى دقيق اين نقش اين است تا:
تا شما از نقش متجاوز صرفنظر نماييد و به سياست کجدار و مريز تان در قبال تراژيدى خونين افغانستان خاتمه دهيد!
جناب شما در راس دولتی قرار داريد که يکى از خالقين شرارت پيشهگان تروريست جهان و منجمله همين طالب و داعش ميباشد و در دهۀ حضور ناميمون شما در افغانستان، مصروف آبيارى ريشه تروريسم در پاکستان و شاخ برى در افغانستان به قيمت خون افغانان مظلوم ميباشيد.
ضرور نيست تا انسان مورخ و يا محقق باشد تا از نقش دولت شما در ايجاد، تجهيز، تسليح و سازماندهى تروريستان شرارت پيشه در مجموع جهان و به ارتباط افغانستان آگاهى داشته باشد، به برکت کهکشان انترنيت امروز حتا شاگردان مکاتب نيز اعترافات آقاى برژينسکى طراح ايجاد کمپهاى تروريستان در پاکستان (جولاى ١٩٧٩م) و کسي که بخاطر تشويق دهشت افگنان از درۀ خيبر به جانب افغانستان فير نمود، خانم کلينتن رقيب انتخاباتى شما، خانم بى نظير بوتو، کتاب جنرال مشرف و ده ها سند ديگر را خوانده اند و بخوبى ميدانند که چگونه:
در راستاى "کمر بند سبز" بنيادگرايى تشويق و جمهورىهاى اسلامى در ايران و پاکستان شکل گرفتند، تنظيم هاى "جهادى" بوجود آمدند و داستان ايجاد طالبان از چه قرار است؟
و زماني که در اوج جنگ سرد و در تصفيه حساب ابر قدرتهاى وقت (اتحادشورى و امريکا)، افغانستان بحيث "نطع" آن قربانى گرديد، تحت رهبرى مثلث (سى آى اى، استخبارات سعودى و آى اس آى) بيشتر از يکصد هزار دهشتافگن عرب و عجم را به حيث ابزار آن جنگ استخدام و القاعده و داعش محصولات همان پلانها است و در سى سال اخير بمثابه "معبر ورود به آسياى ميانه"، قربان ميگردد.
داستان يونيکال و ايجاد طالبان را و نقش آقاى خليل زاد در آنوقت ميتواند به بسيارى از چون و چراها در رابطه پاسخگو باشد.
آقاى ترامپ (زنگى مست):
آنچه ديروز در افغانستان توسط عمال تروريست طالب و داعش انجام يافت، يک فاجعه حقوق بشر و يک تراژيدى هولناک مرگ انسانيت است که در مطابقت با تمام معیارهای حقوقی، موازین قبول شدۀ حیات مدنی و دینی، بمثابه بربریت و تجاوز بر والاترین ارزشهای انسانی و مدنی بوده و قتل انسانیت پنداشته مى شود.
مطابق به تمام معیارهای حقوق بینالمللی از کنفرانس لاهه (1907م)، تا اساسنامه نورنبرگ، دیوان جزایی بین المللی، دادگاه لندن و کنوانسیونهای چهارگانه ژینو (1948م) ، این عمل جنایتکارانه که «بشکل هدفمند» و «از قبل پلان شده» صورت گرفته در کتگوری:
«جنایات جنگی، ضد بشری و علیه بشریت»
مسجل گردیده است.
در همچو موارد که وقوع جنایت متذکره، اظهر منالشمس است، موارد الزام حقوقی بر "مجرم" سازمان عامل و حاميان، از طرف مراجع مسئول وارد شده میتواند.
بدينرو :
من بحيث يک افغان و در عين حال بمثابه يک شاگرد علم حقوق که مسووليت يک نهاد معتبر حقوقى (انجمن حقوقدانان افغان در اروپا) را نيز عهده دار ميباشم:
صداى نعش آغشته به خون مادر افغان را بلند و همچون مدعىالعموم (څارنوال)، به دفاع از حق حيات: کودک نوزاد، زن حامله و موسپيد و محاسن سپيد، مندرج مواد يک و ششم اعلاميه جهانى حقوق بشر و ميثاق بين المللى حقوق مدنى و سياسى عليه قاتلان سفاک اقامه دعوى مينمايم و منجمله:
رئيس جمهور ترامپ را بر مبناى تعريف از جرايم وقوع يافته:
متهم ميسازم و بمثابه شريک قتل و مشوق قاتل معرفى مينمايم!
بر مبناى حکم مادۀ دهم اعلاميه جهانى حقوق بشر که چنين مشعر است:
«هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوايش در دادگاه مستقل و بيطرف، منصفانه و علنى رسيدگى شود.»
دعوى خودرا اقامه و به محاکم بين المللى تقديم مينمايم و در هر نوع تريبون ملى و بينالمللى، متکى بر معيارهاى جهانى «مشروعيت جرم و جزا» از حق افغانان مقتول و مظلوم دفاع و در برابر هر اتهام و ادعاى خود بر طبق قانون جوابگو باشم.
درين اقدام من اين کلمات و جملات از اعلاميه جهانى حقوق بشر مطمح نظر من ميباشد که :
«شناسايى حيثيت و کرامت ذاتى تمام خانواده بشرى و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان، اساس آزادى، عدالت و صلح در جهان است»
باور کامل دارم که :
همين ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر، تبعيض بين خون افغان و امريکايى، مشوق اقدامات وحشيانه است که وجدان بشريت آگاه به دادخواهى فراميخواند.
با نهايت تاسف، ازين واقعيت تلخ نيز آگاه ميباشم که در جهان "هابسى" ما که از "جنگل قانون" بطرف "جنگل بدون قانون" روان ميباشد، محاکمى وجود ندارد که قلدران و زورگويان ملى و بين المللى را محاکمه نمايد و "زنگى مست" ( اقاى ترامپ ) نيز از در پنجه قانون نمى افتد و چنانچه حتا از صدها مورد ارتکاب جرايم جنگى و ضد بشرى، هيچ عسکر و شهروند امريکايى در محاکم بين المللى حاضر نگرديده اند.
دولت امريکا حتا اساسنامه ديوان بين المللى جزايى (ICC) را نپذيرفته و باوجودي که در نوامبر (٢٠١٧م) اين محکمه فيصله نمود تا څارنوال آن جرايم جنگى و ضد بشرى را در افغانستان بررسى نمايد، اما دولت امريکا در برابر آن محکمه و از آمدن څارنوال موظف خانم (فانو نسوتا) به افغانستان مانع تراشى کرده است.
با اذعان به اين واقعيت تلخ در گام نخست به:
محکمه وجدان هر شهروند آگاه جهان و تمام نهادهاى که به اعلاميه جهانى حقوق بشر و انسانيت باور دارند، مراجعه مينمايم:
تا ازين عدالت خواهى بخاطر کودک نوزاد و مادر حامله، پير و جوان افغان که همه روزه توسط تروريستان شرير، دهشت افگن، در حالي که دولت اقاى ترامپ با آنان "معاهده" صلح را عقد نموده و بر حاميان منطقوى و بويژه بر مرکز اصلى (پاکستان) اشراف کامل دارد، به شهادت ميرسند، بر مبناى نداى وجدان دفاع نمايد.
اين اقامه دعوى به هيجوجه به مفهوم ناديده گرفتن مسووليت افغانان نمى باشد که متأسفانه پاشنه آشيل ما، همان فقدان دولت مقتدر ملى قانون محور و عدالت گستر است.
با حرمت
مير عبدالواحد سادات
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۰ـ ۲۲۰۵
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
پاندمی کرونا و مشکلات ناشی از آن
دوکتورعبدالولی سمندری*
می خواهم تذکر بدهم که آمار مبتلایان به ویروس کووید ۱۹ در افغانستان نسبت به کشورهای انکشاف یافته مثل امریکا، انگلستان و سایر کشورها که شماری ملوث شده ها به ویروس کرونا روزانه به هزارها تن مبتلا و تعدای دیگر آنها جان های خود را از دست می دهند درحد بسیار پایین و غیرقابل مقایسه می باشد**. اگرچه باید اذهان نمایم که در کشور ما بالخصوص در ولایات کابل، هرات، بلخ بیمارستان های که به تشخیص ویروس نامبرده اختصاص داده اند در۲۴ ساعت هر کدام ظرفیت تشخیص بیشتر از ۲۰۰ تن را دارا نمی باشند، احتمال زیاد وجود دارد تعداد مبتلایان به کووید ۱۹ درشهرهای بزرگ کشور مخصوصآ کابل بیشتر از آمار باشد که وزارت صحت عامه تاکنون آزمایش گرفته و تشخیص نموده، در بعضی این مراکز گزارش های وجود دارد که به کمبود کیت های تشخیصی ویروس کووید ۱۹ مواجه اند و یاهم در بخشی از این لابراتوار ها نمونه های گرفته شده به موقع انجام نمی شود روزها را در برمی گیرد تا نتایج آن اعلام گردد. بعضآ گزارش وجود دارد نمونه آزمایش یک شخص با کسی دیگری عوض شده یا همچنان ادعا می شود اشخاص دولتی و زورمندان خود و خانواده خود را با فشار دست داشته خود آزمایش ویروس کرونا را انجام می دهند که فرصت برای گرفتن نمونه از اشخاص عادی کشور کمتر مساعد شود و در بعضی حالات این وضعیت سبب خشم مردم شده که به این سبب باعث لت و کوب شماری دوکتوران گردیده است .
قبل از شیوع ویروس کرونا در کشور و روز های اول اپیدمی آن در افغانستان مبارزه با این ویروس در محراق توجه همه مسوولین قرارداشت، در راس حکومت، وزارت صحت عامه و کمیته های ویژه بخاطر مبارزه با ویروس کووید ۱۹ خیلی جدی بودند، جلسات فوق العاده و متعددی برگزار می شد اما متاسفانه اخرآ یا شاید بدلیل چالش ها سیاسی مبارزه علیه این پدیده را از نظر دور انداخته باشد، اکنون بحث کووید ۱۹ در حکومت و کمیته های آن به سردی مواجه شده است .
همچنان در اوایل شیوع این ویروس به اساس پشنهاد وزارت صحت عامه و منظوری کابینه افغانستان قیود گشت و گذار، رخصتی مکاتب، پوهنتون ها برای یک ماه صورت گرفت که بعدآ این معیاد تمدید گردید و تا حالا ادامه دارد. به وزارت امور داخله کشور دستور داده شد به صورت جدی از گشت و گزار بی مورد مردم، تجمعات، به ویژه در شهرهای بزرگ نظارت نموده و جلوگیری کنند، اما در روزهای آخر در شهر کابل نظر انداخته شود از روزهای عادی چندان فرق ندارد مردم بصورت معمولی از تنگ دست و مستحق تا شخص دارا همه درشهر و بازار به گونه چشم گیر دیده می شوند، که این خود با تاسف زنگ خطر را برای شیوع بیشتر ویروس در کابل و سایر نقاط کشور به صدا می آورد، تنها فرق که با روزهای عادی دارد اینست که ادارات دولتی رخصت اند و شماری مامورین مصروف تعطیلات اند. قیود گشت و گزارهم در قسمت تمدید مرحله دوم رخصتی از طرف وزارت امور داخله کشور نسبت به گذشته چندان جدی گرفته نمی شود. سخنگوی این وزارت طارق آرین به رسانه گفته که مردم با ما همکار نیستند و مسوولیت قیود گشت و گزار بدوش ما نمی باشد. دیده می شود با چنین بی مسوولیتی نهادهای مختلف دولتی کشور، هر روز آمار مبتلایان به ویروس کووید ۱۹ رو به افزایش است، در روز های آخر روزانه بیشتر از ۳۰۰ تن به کووید ۱۹ ملوث شده اند، وزارت صحت عامه گزارش داده از ۵۰۰ تن که در شهر کابل به شکل میدانی نمونه گیری کرده نصف آن اشخاص به کرونا مبتلا گردیده اند. بر اساس این نمونه گیری می افزایند که شاید ۳۰ درصد مردم کابل به این ویروس مصاب شده باشند، دلیل اینکه تا هنوزعلایم کرونا در وجود سایر افراد تبارز ننموده ممکن این باشد که اکثریت نفوس کشور را جوانان تشکیل می دهد، بنابرین طبقه نامبرده بدلیل سیستم قوی معافیت شان توانسته اند در مقابل ویروس مبارزه نموده و آن را سیستم دفاعی شان سرکوب کرده باشد و علایم خفیف را نشان داده و یا هم هیچگونه نشانه یی را از خود تبارز ندهند، یعنی ویروس سیر مخفی خود را سپری نموده و افراد در مقابل آن معافیت حاصل نموده، شفا یاب گردیده اند.نگرانی دیگر اینکه در ولایات بلخ و ننگرهار قیود گشت و گزار از چند روز به اینطرف کاملآ برداشته شده و مردم بصورت کتلوی به شهرها بعدی بیشتر از یک ماه هجوم آورده و این وضعیت خود سبب گسترش کووید ۱۹ در بین مردم شود. نگرانی درقسمت توزیع کمک های که به مردم ناچار و تهی دست جامعه تخصیص داده شده است به مستحقین واقعی نمی رسد.
بطورمثال توزیع نان خشک که ازسوی شهرداری کابل دراین شهر شروع گردید. قراراطلاع چند روزقبل رییس جمهور داکترغنی اعلام نمود روزانه از طرف خبازی ها به افراد فقیر و کم درآمد شهر۱۰ قرص نان خشک توزیع می شود و شهرداری کابل از این پروسه نظارت می کند. با تاسف پروسه نظارت شاروالی هم کدام تاثیر مثبت تا اکنون درقبال نداشته و جدول مستحقین که از طرف ملا امامان مساجد، وکلای نواحی ترتیب گردیده پراز نواقص می باشد. قابل ذکر می دانم من در یکی از نواحی شهر کابل زنده گی می کنم در خبازی رفتم تا نان خشک بیآورم ، اشخاصی را دیدم کارت برای نان رایگان دریافت نموده اند که بلند منزل دارند و اصلآ به ۱۰ قرص نان نیاز ندارند و در ناحیه که تذکر دادم توزیع نان به اشخاص مستحق اصلآ توزیع نمی گردد. نهادهای ناظرمیگویند قرار اطلاع آنها مسوولین مصرف کننده این کمک ها به حکومت گزارش می دهند که کمک روزانه به هر فرد مستحق در حدود ۶۰۰ افغانی تمام خواهد شد، در حالی که حتا روزانه ۱۰۰ افغانی ده قرص نان خشک هزینه می بردارد و آنهم به اشخاص که واقعآ نیازمند باشد نمی رسد. باید اذعان نمود که شیوع ویروس کووید ۱۹ در کشور برعلاوه ضربه اقتصادی به مردم ، برای کسانی هم به گاو شیرده تبدیل شده که حکومت باید توزیع این کمک ها را کنترول نموده و از مصارف گزاف و بی مورد که به نیازمندان اصلی نمی رسد اجتناب نماید، به خصوص از شهردادی کابل حساب گیری شفاف صورت گیرد که چرا در قسمت توزیع کمک ها روش درست روی دست نمی گیرد و پول ملت حیف و میل اشخاص بی نیاز قرار گرفته و می گیرد.
در آخرمی خواهم نظر به صحبت های معین وزارت بهداشت جناب بشیر نورمل در رادیو بی بی سی باری دیگر تذکر بدهم، اینکه ایشان گفتند همین اکنون ویروس کرونا در کشور بخصوص کابل سیر صعودی خود را سپری می کند، یا به همان اوج خود رسیده است. درصورتی به توصیه های بهداشتی در دو هفته باقی مانده از قرنطین توجه جدی صورت گیرد و افراد که مستحق نیستند در خانه ها خویش بمانند می توان گفت که ویروس کرونا در کشور دوباره سیر نزولی را به خود اختیار نمود و شیوع ویروس کووید ۱۹ در کشور کاهش خواهد یافت.
* یادداشت :
نویسنده ، مقاله خود را با این جملات آغازمیکند : « در نخست جا دارد از مسوولین سایت وزین بامـداد بخصوص رفیق بزرگوار و ارجمند داکتر صاحب اسد محسن زاده سردبیر تارنما سپاس و امتنان خود را بخاطر اینکه شما همه روزه مطالب مفید و متنوع درمطابقت با موضوع روز را به نشر می سپارید، و شما مصاحبه هایی با رفقای اهل مسلک در امور مختلف انجام نموده اید مخصوصآ در زمان همه گیری ویروس کووید ۱۹ در جهان این فعالیت تان بیشتر و چند برابر گردیده و هنوزهم ادامه خواهد دارد.».
ما از اعتماد و برداشت مثبت رفیق داکتر سمندری گرانقدر سپاسگزاری خود را ابراز نموده ، خاطرنشان میسازیم که درتلاش های روشنگرانه نشراتی پیوسته منافع حزب و مردم را درنظر داشته و به آن پابند میباشیم ـ مدیرمسوول تارنمای بامداد
**
ارقام امروزی بیماران مبتلا به کرونا بر اساس امارهای دانشگاه جانز هاپکین:
جهان : ۴۸۰۶۲۹۹
ایالات متحده امریکا : ۱۵۰۸۹۵۹
روسیه : ۲۹۰۶۷۸
انگلستان : ۲۴۷۷۰۹
عربستان سعودی : ۵۷۳۴۵
پاکستان : ۴۳۹۶۶
قطر : ۳۳۹۶۹
امارات متحده عربی : ۲۴۱۹۰
کویت : ۱۵۶۹۱
افغانستان : ۷۰۷۲
( بامداد )
بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۰ـ ۱۸۰۵
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
وطن نیاز به اجتماعی سازی نظام اقتصادی دارد
داود کرنزی
جنگ ظالمانه و تحمیلی از برون ، کشتار همه روزه و بی رحمانه مردم بلاکشیده ، کاستی های بی مانند درنظام اقتصادی و اجتماعی ، تشدید بحران ، توسعه فقرساختاری درنتیجه گسترش بیماری کرونا از یک سو ، و موجودیت سیستم ناکارای اقتصاد مصرفی، نبود برنامه های روشن و مردمی برای رشد اقتصادی و اجتماعی ، و بحران سیاسی ناشی از مداخلات و دست درازی های کشورهای همسایه، امریکا و ناتو ازطرف دیگر روز تا روز بر پیچیده گی اوضاع و مشکلات لایه های کم درآمد و زحمتکش کشور افزوده است .
در چنین وضعی نقش گروه های مافیایی دراقتصاد و اداره دولت ، فرارمنظم سرمایه به کشورهای خلیج و سایرنقاط جهان ، غضب املاک و موسسات دولتی ، عدم پرداخت مالیه ازکالاهای وارداتی ، عواید و جایداد ها ، و ده ها اقدام زورمندان باعث بی اعتمادی در کشور شده و زمینه جلب سرمایه در بخش های بنیادی و زیر ساخت ها را ضعیف ساخته است .
ما در دوره پساطالبانی شاهد آن بوده و هستیم که زورمندان و صاحبان سرمایه به قانون و مسوولیت اجتماعی شان پابند نبوده و با همه امکانات در پی سودجویی به هرقیمت و به هروسیله بوده و میباشند. گسترش فقرو فساد باعث شده است که کشور درصدر کشورهای قانون ستیز و اختلاس گر جهان قرار گیرد . زورمندان و مافیای حاکم نه مالیه میدهند ، و نه کالاها و فعالیت های اقتصادی و مالی شانرا مطابق قانون ثبت و راجستر مینمایند. این ها حتا بل مصرف برق شانرا نپرداخته و باوجود سودهای قارونی با زور برچه از انجام این دین شان ابا می ورزند.
این بی بند وباری ، زورگویی و سواستفاده از موقف شان درنهاد های قانونگذاری و اجراییه وی باعث تضعیف نقش دولت و قانون در کشور شده و اثرات مستقیمی بر گسترش فقر و بدبختی مردم دارد. امروز درکشور ثروتمندان دارا ترو توانمند تر، ولی اکثریت مطلق مردم فقیرترشده میروند .
درچنین وضعی کشنده و دردبارکه اکثریت مطلق مردم که در زیرخط فقر بسر میبرند مساله یافتن راه های حل آینده نگر برای بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم دردستور روز قرار میگیرد.
حزب آبادی افغانستان در اصول مرامی خویش مساله « تقویت سکتور خدمات اجتماعی و رفاه عامه » را از یکسو، و « ...توزیع عادلانه ثروت ها و درآمدهای ملی، عدم تمرکز قدرت و ثروت در دست حلقات محدود » را از طرف دیگر مطرح نموده است .
روزهای کرونایی و شرایط زنده گی لایه های ناتوان کشور یکبار دیگر بی بنیادی این ادعای نیولیبرالیستی که تنها بازار است که همه مشکلات جامعه را حل مینماید را غلط ثابت نمود . امروز میلیون های زحمتکش کشور که با فقر کشنده دست و گریبان هستند برای پیدا نمودن یک لقمه نان خطر بیماری کرونا را به جان گرفته و با بی توجه ایی به احکام قرنطین و شلاق به شهرها رو کرده اند.
از نظر من و کارشناسان امور اقتصادی و اجتماعی کشور بهترین راه حل تا ایجاد فرصت های کاری برای همه ، درآمد مناسب ، کاهش در سطح قیمت کالاهای مورد نیاز اولیه مردم و دسترسی به سرپناه قابل پرداخت ( دولتی و کوپراتیفی ) ، استفاده از اندوخته های بزرگ اجتماعی و اقتصادی در دهه هشتاد و برخی از اقدامات دهه هفتاد میلادی در کشورمیباشد.
درهمین دو دهه مامورین و کارمندان دولت مواد اولیه مصرفی را از طریق کوپون با سبسایدی دولتی بدست آورده، و بدینگونه با معاش حق و حلال و بدون رشوت و اختلاس می توانستند به زنده گی آبرومندانه ادامه بدهند.
از سوی دیگردولت و موسسات عام المنفعه با ساختمان کارته های مامورین و خانه های دولتی برای افسران ، مامورین دولتی ، کارگران ، معلمین و... قمیت سرپناه را کنترول ، و هزاران تن را ازبی سرپناهی حلاص نماید.علاوتا موجودیت بیمارستان های دولتی ، کلینیک های صحی ، بیمه های مامورین وکوپراتیف ها ، موجودیت لابراتوارهای مجهز و سایر خدمات بهداشتی توانست جان هزاران انسان را ازنابودی نجات داده و برای صحت و سلامتی مردم کمک های بزرگی را انجام دهد. لیست این دستاوردهای سودمند و ضروری طولانیست . جا دارد تا این اقدامات آینده نگر و مردمی یکباردیگرشامل برنامه کاری دولت شده و بدینگونه ازگسترش فقر، بدبختی و فرار مردم به کشورهای همسایه جلوگیری صورت گیرد.
هنوزبخشی از این موسسات عام المنفعه و مردمی از دست چپاولگران درامان مانده است . از جمله سلیوی مرکزی درکابل و سیلوها در برخی از ولایات کشور .
اگر دولت برای کارمند اش کوپون مواد خوار و بار سبسایدی شده را از سربگیرد ، این موسسات میتوانند زمینه ساز کاربرای هزاران جوان بیکارکشور گردند. درپهلوی آن هزاران دهقان و مالدار ما میتوانند به راحتی و با اطمینان محصولات شانرا بدون دست درازی محتکرین و دلالان بالای دولت فروخته و ازخدمات و مساعدت های دولتی مستفید گردند.
تجربه اروپا و بسا کشورهای دیگرسرمایه داری جهان در این روزهای دشوار پاندمی کرونا نشان داد که تنها خدمات اجتماعی دولتی و نظام اقتصادی با رویکرد اجتماعی ، تضمینات دولتی و بیمه های اچتماعی میتوانند با بحران های کشنده و ویرانگر از نوع کرونا مقابله و رویارویی کنند.
چنانکه در بالا اشاره شد سیاست های اجتماعی و اقتصادی حزب آبادی افغانستان با منافع زحکتشان و لایه های ناتوان کشورسخت گره خورده است که برای تطبیق آن درعمل باید کار و پیکارهمه جانبه ، پیگیر و باوقف صورت گیرد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۰۰۵
اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
علل وعوامل سربازگیری طالبان از اقوام مختلف کشور
نجیب الله عظیمی
از زمانیکه طالبان ظهور نمودند و بعداْ هم در دوران حاکمیت شان و در حال حاضر هم از دو دهه به اینطرف، طالبان چطور توانستند، به شکلی از اشکال از میان اقوام مختلف کشور سرباز گیری نمایند؟
حضور، دوام و بقای نظامی طالبان در میدان های نبرد مقابل نیروهای امریکا و ناتو برای بسیاری از مردم افغانستان و خصوصاْ برای نیروهای روشنفکر کشور به یک پرابلم خیلی ها سوال برانگیز و حساسیت آفرین مبدل گردیده است؟
گرچه که عده بزرگی از مردم حال دیگر عقیده برآن دارند، که در عقب طالبان، هم دولت و هم امریکایی ها قرار دارند؟
ولی از جانب دیگر پذیرش، باور و قبولی این مفکوره "پرادوکس سرگیچ کننده" را در طی این سه دهه میان ملتی که از دانش و سواد بلند علمی و سیاسی نیز برخوردار نبوده و نیستند، پیوسته به نمایش گذاشته و ملت و مردم بیچاره افغانستان را، نه تنها به تردد و دو دلی، بلکه به سردرگمی گیچ کننده کشانیده است؟
گرچه که بسیاری از روشنفکران افغانستان بر این باورند، که: (« هنوز هم پیوند های جدی میان تعدادی از سران جریان های افراطی به ویژه نیروهای طالبان و القاعده با نیروهای امنیتی امریکا و غرب وجود دارد و از طریق همین ارتباط ها است، که جریان های تروریستی تبدیل به آلت دست امریکا و کشورهای غرب گشته و در راستای منافع آنها عمل می کنند.»)
اگر اعترافات خانم هیلیری کلنتن در مورد " چگونگی جهاد افغانستان" را بیاد بیآوریم، بکلی روشن و هویدا میگردد، که گفته بود:
" زمانی که درگیر جنگ سرد با شوروی بودیم و شوروی افغانستان را اشغال کرده بود و ما نمی خواستم شاهد کنترول شوروی برآسیای میانه باشیم. رییس جمهور ریگن با تایید کنگره به پشتیبانی ارتش و سازمان استخباراتی پاکستان پرداخت. بعداْ هم مجاهدین افغان را به تجهیزات جنگی مجهز کردیم. حتا از عربستان سعودی کمک مالی و انسانی گرفتیم و اجازه دادیم، اسلام وهابی درافغانستان رشد کند، تا ما به توانیم شوروی را شکست دهیم و البته موفق هم شدیم. شوروی میلیارد ها دالر از دست داد و در نهایت امپراطوری شوروی ازهم پاشید. برای همین خیلی ها معتقد اند، این کار سرمایه گذاری بدی برای ما نبود."
پس با درنظر داشت اعترافات خانم کلینتن در بالا، و اعترافات بعدی او را در مورد تشکیل گروه طالبان را منحیث فاکتورهای اصلی حضور دوامدار طالبان قرارداده و از نظر بگذرانیم، با اطمینان کامل می توان گفت، که دلایل خیلی ها فراوان و روشن غرض بقا و دوام طالبان در میدان های جنگ و حضور آنها در صحن سیاست افغانستان وجود داشته و دارند.
از همین لحاظ است، که دهن کجی طالبان مقابل ملت رنجدیده و اقوام ستم کشیده افغانستان، نه تنها سوال برانگیزگردیده، بلکه بیک معضله پرخاش برانگیز میان بسیاری از روشنفکران کشورنیزمبدل گردیده است.
معمای دوام و بقای طالبان نزدیک است، که جامعه کثیرالملیت افغانستان را ازهم بپاشاند؟
زیرا کتله بزرگی از مردم و حتا بسیاری از روشنفکران کشورهم عقیده برآن دارند، که طالبان متشکل از یک قوم، یعنی پشتون بوده و به لحاظ ارتباط اتنیکی و قومی خویش می جنگند.
عده دیگری را هم عقیده برآنست، چونکه قوم پشتون از ظرفیت های تعلیمی و تحصیلی پایین برخوردار بوده و خیلی ها عقب نگاه داشته شده اند، بناْ به جز ازجنگ کدام پیشه و یا مصروفیت دیگری ندارند.
عده یی دیگری هم وضعیت را چنین توضیح می دهند، چونکه پشتون ها مسلمان سنتی اند و طالبان دولتی را که یکبار درکشورحاکم گردانیدند، جوابگوی خواست های عمومی پشتون ها را می نمود، بناْ اکنون هم بسیاری از پشتون ها به طرفداری طالبان برای برقرارهمان حاکمیت می جنگند.
در حالیکه در میان نیروهای جنگی طالبان نماینده گان اقوام دیگر نیز دیده شده و حضور دارند.
مثلاْ حضور یک نفر از هیات بلند پایه گان طالبان، که من شخصاْ اسمش را نمی دانم، ولی ظاهرآ شباهت های فراوان به ملیت برادرهزاره داشت، که غرض گفت و گو با خلیل زاد در قطر آمده بود و مصاحبه های را هم با آژانس های مختلف انجام داد.
هموطنان عزیز!
بیایید، که پی این مصیبت واقعاْ موجود در کشور را بگیریم.
چرا این پرادوکس در این سرزمین فلک زده وجود دارد و دوام می یابد؟
علل و عوامل دوام این دایره خبیثه را باید، که در میان جامعه خود جست وجو نماییم.
اگر طالبان با استفاده از نام اسلام سربازگیری می نمایند، پس در اسلام که در میان جامعه و مردم ما جریان دارد، مشکلی وجود دارد.
اگر طالبان از بی سوادی و کم سوادی مردم سواستفاده نموده و آنها را به طرف خود می کشانند، باید که غرض برهم زدن این تاکتیک آنها چاره جویی کرد.
اگر طالبان مردم را بزور وادار به همکاری می نمایند، پس باید راه بیرون رفت از آنرا جست وجو نمود؟
اگر طالبان با تادیه پول مردم را وادرا به جنگ می نمایند، باید راه حل و راه بیرون رفت از این معضله را بالاخره جست وجو نموده و پیدا کرد.
اگر طالبان مردم را انگیزه میدهند، پس باید علل و عوامل و نوعیت این انگیزه را کشف و آنرا خنثی نمود.
اگر طالبان درمیان مردم جا دارند، باید رازاین موفقیت آنها را کشف نمود و تدابیری را علیه آن سنجید.
راه حل برای این تناقض جاری در کشور درکجاست و چاره چیست؟
چرا چنین است؟
مشکل در کجاست؟
غرض جمع بندی این قضیه و جست و جوی راه حل برای این مشکل دوامدر در جامعه می خواهم، توجه همه را به این نکات معطوف نمایم و آن اینکه:
دقیق ترین توضیح در مورد حضور، دوام و بقای طالبان همان، همانا موجودیت تکیه گاه های مطمین در خارج از مرزهای افغانستان برای طالبان می باشند.
بحث دیگری که طالبان را به "چارمغز سخت" تبدیل نموده، همانا پشتیبانی دوامدار مالی و پولی کشورهای کوچک و بزرگ خلیج از طالبان و همسایه های حسود افغانستان از آنها می باشند.
موضوعی دیگری که باعث حضور، دوام و بقای طالبان گردیده، عبارت از تادیه پول کافی از جانب طالبان برای جنگ جویان شان میباشد، که تا اکنون آنرا از کشورهای خلیج بدست می آورند و در پهلوی آن واگذاری بعضی از امتیازات ساحه وی برای جنگ جویان شان در مناطقی که در اثری جنگ ها تحت کنترول آنها قرار می گیرند.
در پهلوی اینهمه دستگیری ها، که به اصطلاح وطنی ما طالبان را به " پشک هفت جان" تبدیل نموده، همانا کمک های استخباراتی کشور های منطقه و همسایه های حسود افغانستان بوده، که برای دوام و بقای طالبان خیلی ها موثر واقع گردیده اند.
و بالاخره هم سواستفاده طالبان ازکم سوادی و بیسوادی و فقرجانکاه که از چندین دهه به اینطرف در افغانستان وجود داشته و هیچگاهی هم برطرف نگردیده است، این فقر دوامدار زمینه سربازگیری مداوم را برای طالبان باز نگاه داشته و مساعد گردانیده است.
امید که توانسته باشم، در گره گشاهی گوشه از این معضله حاد و بنیاد برانداز جامعه شدیداْ صدمه رسیده و درد دیده افغانستان سهم ناچیز خود را گرفته باشم.
موخذ: ویدیو کلیپ اعتراف بزرگ کلینتون ، وزیر خارجه مریکا گفت که بخشی از آن چه امروز در حال مبارزه با آن هستیم، ساخته دست خودمان است. خبر گذاری صدای افغان، ۲۳ عقرب سال۱۳۸۹
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۵۱۸
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020