آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد 

مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد

چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان

عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد

رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد

غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد

تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود

ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد

باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند

سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد

چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما

زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد

 

 (جلال الدین محمد بلخی )

 

 

بامداد ـ فرهنگی ـ۱ / ۱۴ـ ۱۸۰۳

 

                

زمین را سوختند ای موج رستاخیز با ران شو

برآ از  قله   آفاق   خـورشید    بهاران     شو

هوای دیگری میخواهد این او ضاع بی سامان

زبون کن لشکر شب را نسیم صبحگا هان شـو

غریو تازه   بر پا کن  وزین بنبست هـا  بگـذر

بهم شو قطره قطره موج دریای خرو شان شـو

فر و رفتن به گرداب  بلا هنگامـه عشق  است

اگرپا بند عشق استی حریف موج وتو فان شـو

طلسم دیو را بشکن  ،  سرآید  ظلمت شب  ها

چراغ   روشن    تاریخ  اجداد  و نیا کان  شـو

در آنجایی که حق  پا مال و آزادی بود  در بند

فروغ  راه  آزادی  وحق خواهی و احسان شو

تن  بیمار میهن  خسته  و محتاج در مان است

بروی  زخم  مرهم  کن  برای درد درمان  شـو

علاج درد هجران با شعار و شکوه نتوان کـرد

به ملاک  عمل ، نوش  و نوای این نیستان شـو

نجات مردمـان در همدلی و وحـدت  و  یاریست

به پا کن  جنبش و حماسه پیشآهنگ دوران شو

در ین   آشفته  با زار  سیاست ها  مکن  بیداد

زجا بر خیز اگر خـواهی رفیق داد خواهـان شـو

اصـول کارهمسویی زخـودبگذشتن اسـت ای دل

فـدای   ملت   هردم   شهید  و قهر  ما نان شـو

جهان   کهنه را  بگذار با جنگ و جــدل هــایش

جهان   نو  به  پا کن  مشعل  ره جـوا نان  شـو

جهان علم  مشحون از هــزاران آفرینش هـاست

برآ از قعــر ظلمت  ،  افتخار عصر کیهان  شــو

زمین راسوختند ،امابه عمقش ریشه ها باقیست

بزر کن  دا نه همبستگی ، همــرزم  دهقـان شـو

که سوختنها سرآغازیست رویش هــای دیگر را

بیا  ای با غـبان  آینــده  ساز این  گلستان  شــو

(عبدالو کیل کوچی ) 

بامداد ـ فرهنگی ـ۴ / ۱۴ـ ۱۷۰۳

تجلیل شایسته ازهشتم مارچ در کشورشاهی هالند

 

به ابتکار شورای سراسری زنان افغان در هالند وبه همکاری همایش اروپایی زنان افغان ،انجمن افغانهای شهر آرنهم و نواحی آن  بروز شنبه هشتم مارچ ۲۰۱۴ محفل باشکوهی بمناسبت روز جهانی زن در شهر آرنهم کشورهالند برگزارگردید که در آن تعدادی از فعالین واعضای همایش اروپایی زنان افغان ، مسوولین نهاد های کاربا زنان از سراسر هالند ، نماینده شهر داری شهرآرنهم وتعدادی از هواداران نهضت زن حضور بهم رسانیده بودند.

محفل به گرداننده گی خانم یاسمین همسنگرگوینده موفق وسکرترمسول شورای سراسری زنان آغازگردید. وی طی صحبت مختصرتشریف آوری حاضرین را خیر مقدم گفته و پیرامون ارزش برگزاری محفل هشتم مارچ ومقام  والای زن سخنرانی نمود.بعدا خانم سهیلا زحمت مسوول شورای سراسری زنان افغان در هالند طی صحبتی هشتم مارچ روز جهانی زن را به همگان تبریک وتهنیت گفته وبا ارایه گزارش مختصر ازکار کرد یکساله شورا ،از همکاریها و فعالیت های مشترک نهاد های افغانی وهالندی یاد آوری نمود.

 

سپس خانم ملیکه المرادی نماینده شهر داری شهر آرنهم هالند ضمن صحبت از سهم گیری فعالانه زنان درعرصه های اجتماعی در اروپا تذکراتی بعمل آورد.همچنان طی این محفل محترم ولی محمد شاهپور رییس اتحادیه انجمن های افغانها درهالند،محترم سرورفقیری ریس انجمن آرنهم ونواحی آن، محترمه شفیقه از انجمن ریددکرک روتردام، محترمه

فرشته ازشهراندوفن، محترمه زینب سرخابی از شهرخوریننگین پیرامون اهمیت این روز تاریخی صحبت نمودند.

در ادامه محفل محترمه زلیخا پوپل عضوهیات رهبری شورا، محترمه عزیزه عنایت شاعر ونویسنده توانا وعضوهیات رهبری، محترمه سیده طلوع معاون شورا ومحترمه پروین احسامی از شهر دین بوش اشعار خود را دکلمه نمودند. طی این محفل بپاس فعالیت های ارزشمند تعدادی از زنان تحایفی برای محترمه گل مکی ارشید مسوول انجمن زنان زندام، محترمه شفیقه از انجمن ریددکرک روتردام ، محترمه سحرنور ژور نالیست جوان ازشهرآرنهم ،محترمه ویدا ایوبی نویسنده جوان ومحترمه فرشته از شهر اندوفن توزیع گردیده ومحفل با اجرای کنسرت جالب ودیدنی محترم احمد پرویز آواز خوان ورزیده کشور در اوج استقبال اشتراک کننده گان پایان پذیرفت.

( کمیته تدارک تجلیل از هشتم مارچ )

 

     

     زن

 

زن فرشته و ستاره ای زیبای کهکشان

تـوبای بهشتی و فریاد ندا های بیکران

زن مادری و همسری وخورشید نورعشق

پـرتــو رســان نــور به راستــای آدمیا ن

زن ای رفیق راه مصایب مرد و  مهــر

زن شمله و زن عزت وهم غیرت زمان

زن را ستایم چونکه بود مادر زمین

پرورده ای زمان و هم ذال داستا ن

 

فبروری ۲۰۱۴

ح.کرنزی

 

بامداد ـ فرهنگی ـ۲ / ۱۴ـ ۱۷۰۳

 

 

 

ننگ انسانیت

 

باز مزدوران طالــــب بدعنـان        این غـــــلامان وحـشی دور زمان

جاهلانی بستــه با تیغ و سنــان        از تمــــدن دور به انسان بد گمان

همچوموم در پنجه اهریمنان

جوی خون جاری نمودند درکنر      قتل عام کردنــــد بهـــرسیم و زر

دیــــن فروشان طماع و فتنه گر      ننگ انســـــان اند توهیــــــن بشر

از وفــــا و آدمیـــت بی نشان

میکنند با نام دین صـد فتنه ساز      قتل وغارت فرض دانند چون نماز

بهر تفتین وفریـب با رمز و راز      صحنه ساز حیلـــه و ســوز وگداز

انتحاری سازند از صد ها جوان

چونکه فاسد است زمام رهبری       نیست بر طالـــــب نظـــام داوری

خاینین را نیســـت حکم کیفری        قانون زور،مسنــــد خیره ســری

ملت مظلوم به دســـت ناکسـان

نا مسلمانان زاسلام دم زننــد           صد هزاران کفـر و آلام بر دمند

پیـــرو ابلیس و خـــدام شراند          وحشـی وبی رحم و بد نام وکرند

نام انسان نیست زیب طـــالبان

ف. بری

 

بامداد ـ فرهنگی ـ۱ / ۱۴ـ ۱۰۰۳