اطلاعیه شورای مهاجران افغان درالمان

 

درحالیکه مقامات کشورهای اروپایی روزتا روزبا وضع قوانین سخت و دشوارعرصه را برای پناه جویان و پناهنده گان تنگترساخته و بخصوص گرفتن جواب قبولی و اقامت قانونی دراروپا را برای پناه جوی افغانی با بهانه جویی و بهانه تراشی های مختلف ناممکن میسازند تا از راهی که آمده دوباره برگردد.

متاسفانه برخی نهادهای افغانی مقیم اروپا که خود را مدافع حقوق پناه جویان نیز تداعی میکنند، بجای دفاع متحدانه ازحق پناهنده گی، نشست ها، جلسات و به اصطلاح کنفرانس هایی را زیرنام ( نقش مهاجرین افغانی در باز سازی و تحکیم حکومت وحدت ملی درافغانستان) وغیره …اینجا و آنجا براه انداخته و با صدوراعلامیه ها و قطعنامه هایی از نام مهاجرین افغان دراروپا، ازمقامات دولت افغانستان می طلبند تا زمینه جذب و تقررشان بعنوان متخصصین در ارگان های دولتی را مساعد و درقدرت دولتی سهیم شان سازند.

قابل سوال است که این نهادهای محترم که تا دیروز فریاد تعقیب سیاسی و خطرمرگ خویش را فریاد میکشیدند چه اتفاقی افتید که بعد ازگرفتن قبولی پناهنده گی و جاه بجا شدن خود و فامیلهای شان در اروپا به یک باره گی این خطر رفع شد  و شوق بازسازی افغانستان برسرشان زد؟   

 شورای مهاجران افغان درالمان معتقداست که چنین نشست ها و به اصطلاح کنفرانس هایی که مصارفات گزاف آن ازخزانه غیب تمویل میشود، نه تنها نفی تعقیب سیاسی درکشور و منطق پناهنده گی  و دلیل اصلی ترک وطن است ، بلکه اقدام سازشکارانه و تسلیم طلبانه و در واقع مهرتائیدی است براجراات ضد پناهندگی این کشورها  تا متکی به آن به راحتی و ساده وآسان بتوانند به پناه جویان بی سرنوشت و تازه وارد هموطن ما در اروپا که تعدادشان به ده ها هزار نفرمیرسد، جواب منفی ارایه وعودت مجدد شان را زیرنام کشورامن تشدید و سرعت بیشتربخشند چنانچه اخراج اجباری و نهایت وحشیانه  و دور ازکرامت بشری عده ای ازپناه جویان هموطن ما درهمین چند روز اخیرازکشورسویدن، یکی از نمونه های آن است.

ما ضمن اینکه تدویرچنین گردهمایی ها و کنفرانس ها را ازنام مهاحرین افغان دراروپا ازجانب هر ارگانی که صورت میگیرد، شدیدا تقبیح میکنیم وهمصدا نبوده و نیستیم . ما باردیگرخاطرنشان میسازیم که مهاجران افغان، کسانی جزهمان تبعیدشده گان، پناه جویان و پناهنده گانی نیستند که :

به دلیل باورهای سیاسی یا مذهبی یا به دلیل تعلق به یک گروه خاص اجتماعی و یا تعلق ملّی و  « نژادی » از سوی حکومت یا نهادهای وابسته یا غیروابسته به حکومت، در کشور تحت تعقیب و پیگرد قرار داشته و جان شان درخطر بوده و بدین لحاظ مجبوربه ترک کشورشده اند که متاسفانه این خطرهنوز برطرف نشده و بهمان قوت خود باقیست، و لذا درشرایط  و اوضاع و احوال کنونی نه امکان برگشت دوباره بکشور مساعد است و نه نقشی به اصطلاح ( در بازسازی و تحکیم حکومت وحدت ملی درافغانستان) وغیره میتوانند داشته باشند.

البته حساب مهاجرینی که با باندهای مافیای قدرت و اشخاص سرشناس حکومتی رابطه و شناخت و سروکار دارند، از این امر مستثنی است و ما با آنان سر و کاری نداریم.

بناً ما از تمامی کشورهای عضو جامعه اروپایی می طلبیم تا با درنظرداشت حکم ماده چهاردهم اعلامیه جهانی حقوق بشر وتعهدات کنوانسیون ژنو ۱۹۵۱ در دفاع از حقوق پناه جویان  که خود درپای آن امضاء گذاشته اند، حق پناهندگی و اقامت در اروپا را برای مهاجرین و پناهجویان و پناهندگان هموطن ما که با هزاران مشقات از هفت خوان رستمی گذشته و به امیدیک زندگی امن و بدون خوف و خطر به اینجا آمده اند، محترم شمرده با بهانه جویی ها و بهانه تراشی های غیرانسانی و ضد پناهندگی زیرنام پناهنده بی اساس ، کشورامن ، اشتراک دربازسازی  وغیره، دوباره به جهنم تروریستان و آدم کشان و باندهای مافیای قدرت نفرستند.

 

اخراج اجباری پناهجویان افغان متوقف!

مسوولین شورای مهاجران افغان درالمان

 

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۲۲۱۲

 درهفته گذشته صدها هزار شهروند امریکا درده ها شهرآنکشوربه خیابان ها ریختند و صدای اعتراض و ناسازگاری شانرا دربرابر برخورد زشت و تبعیض گرانه پولیس و ارگان های قضایی بلند کردند. اینک تصاویری از این مارش ها  که بنام « مارش های میلیونی » معروف شده است را پیشکش خواننده گان تارنمای بامداد مینمایم.

نمایی از مارش  ضد تبعیض نژادی در خیابان پنسلوانیا ـ شهر واشنگتن ـ عکس ازSaul Loeb

 

 

« نمیتوانم   نفس بکشم !» نمایی از مظاهرات در واشنگتن دی سی

 

«  نه حرفی زد ، نه ترسی داشت  ! »

 

نمایی از راهپیمایی های ضد تبغیض نژادی در نیویارک

« در خیابان  شماره ششم  جایی برای پایماندن نبود »

 

 

 بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۱۶۱۲

زنی از سلاله رزم آوران دلیر

وحیده زلمی

زنی از تبار خوبان برفت و درآغوش خاک پاک میهن آرام گرفت. زنی که ندای مادروطن و مردمش را به گوش جان شنید و با دیده ای بینا خواست و نیاز زمان را درک کرد ؛ زنی از سلاله رزم آوران دلیر که نتوانست  دربرابر رنج ها و محرومیت های بیکران مردم ، بیداد و ستم بی تفاوت بماند ؛ زنی که به کرامت انسان ، آزادی ، برابری اجتماعی و جنسی باور داشت ؛ زنی از سپاه  دگراندیشان نو آور که نمیخواست  تنها به شناخت واقعیت اکتفا کند بلکه خواهان تغیر آن ها بخاطر  خوشبختی و بهزیستی مردم بود ؛ زنی آشتی نا پذیر با تاریک اندیشی ، پدر سالاری ، تبعیض و خشونت روانی و فزیکی در برابر زنان ؛ زنی فرهیخته ای که پیش ازهمه خواهان بیداری ، روشنگری و بالا بردن سطح اگاهی زنان در کشور بود ؛ زن اگاه و نیک فهمی که برای بر آورده ساختن آرمان ها و آماج های سیاسی کار خلاق و گسترده سازمانی و اجتماعی را از پیش زمینه های ضروری میدانست ؛ زنی هیومانیست و دوستدار صلح که خواهان تفاهم ، همبستگی و دوستی میان همه خلق های جهان بود و سرانجام زنی که برای پیروزی زن افغان سازمان دموکراتیک زنان افغانستان را پایه گذاشت.

این زن زنده یاد داکتراناهیتا راتب زاد است که با افتخار زیست و کارنامه درخشانی را که نمادی از ایمان راسخ ، عزم آهنین و مبارزه پیگیر است بجا گذاشت. در این روزها  توده های مردم ، احزاب و سازمان های دموکرات و ترقیخواه ، شخصیت های اجتماعی ، دوستان و هواداران  نهضت رهایی زن با قلب آگنده از درد  برگه های از این میراث گرانبها را ورق میزنند  و با قدردانی و سپاس از شخصیت عالی وکارکرد های بزرگش درشرایط دشوار سیاسی و اجتماعی سخن میگویند. برای من هم که از چند دهه بدینسو افتخارهمراهی و همرزمی او را داشته ام ؛ زندهگی و مبارزات  او سرمشق بیمانندی بوده است. او که درجوانی و درسال های پیش از تاسیس سازمان دموکراتیک زنان افغانستان با محموله ای از شیرخشک پودری و مواد امدادی  خارجی به کمک زنان فرودست روستایی میشتافت و یا آنها را معالجه میکرد بمن آموخت که برای بیداری و بسیج زنان باید درمیان آنها رفت و از نزدیک با درد و رنج آنها آشنا شد. اناهیتا با این شناخت عمیق خود از زنده گی زنان افغان نهضت رهایی بخش زنان افغانستان را پی ریزی کرد و اکنون هر دستینه ای در این زمینه با نام ماندگارش پیوند دارد. زنان افغانستان هیچگاهی فراموش نخواهند کرد که هرگام  کوچک و یا بزرگ در امر ارتقای نقش اجتماعی و تحق حقوق انسانی آنها تا اندازه زیاد با مبارزات  آغازین زنان پیشتاز به رهبری  داکتراناهیتا راتب زاد و ادامه آنها رابطه میگیرد. اهداف و برنامه  سازمان دموکراتیک زنان افغانستان روی این خواسته ها و مطالبات زنان کشور ما شکل گرفته بود و اناهیتاراتب زاد  درهمه عمر پُربار خود در راه تحقق این خواسته ها رزمید. کارکرد های  پیشوای زنان افغانستان تنها با مساله زنان محدود نمیگردید؛ بلکه عرصه های متنوع سیاست خارجی ، کار و خدمات اجتماعی ، آموزش و تربیت ، صحت عامه ، تحصیلات عالی ، رسانش و فرهنگ ، انجمن های دوستی افغانستان با سایر کشورها  و سازمان صلح ، همبستگی  و دوستی را در برمیگیرد . اناهیتا به نیکویی میدانست که برای تحولات اجتماعی پیش از هراقدام دیگرمساله سواد آموزی و تنویر افکارعامه دارای ارزش فوق العاده مهم است و این کار باید بیشتر درجایی انجام شود که در آنجا  فقر ومناسبات عقب مانده  تسلط همه جانبه دارند. خود درهمراهی با کتله  زنان مبارز و اگاه  سر به کلبه های موقر و فراموش شده  زنان  ده و شهر زد ؛ و با ابتکار خود کارزار سواد آموزی را آغاز نمود و زمانیکه  بعداً مسوولیت وزارت معارف کشور را به عهده داشت  این کارزار را به جنبش سرتاسری کشور مبدل سا خت  که در نتیجه  مساعی  خستگی نا پذیرارگان های دولت بیش از یک میلیون انسان در سرزمین ما  به ویژه زنان از نعمت سواد بهره مند شدند و سازمان فرهنگ ، دانش و تعلیم و تربیه سازمان ملل متحد « یو نسکو »  این دستآورد  را برسمیت شناخت و قدرنمود. نقش زنان در دستگاه  تعلیم و تربیه این زمان چشمگیر بود و این نقش در پهنه های دیگر زنده گی سیاسی و اجتماعی روز تا روز فزونترمیگردید . زنان و دخترا ن جوان افغان با حمایت سازمان دموکراتیک زنان افغانستان و شخص اناهیتا راتب زاد توانستند د فرصت کوتاهی از چانس های  مناسب بهره گیرند و راه خود را به صورت واقعی درپیشرفت اجتماعی بازکنند. شاید این امر بزرگترین آرمان تحقق یافته  اناهیتا درزمان زندگیش بود .

به ایجاز، همه کارنامه های این بانوی افغان دربخش های گسترده از درونمایه غنی بهره مند و یقیناً برای مدت درازی برای همه  هواداران صلح ، ترقی  و داد اجتماعی منبع الهام خواهد بود .

اناهیتا ر اتب زاد بر پایه تجارب گرانبهای خود همواره  راز پیروزی مردم را در اتحاد و یکپارچگی خود شان و سازمان های مد افع منا فع و خواسته های آنان میدانست. او در سال های فروپاشی  جنبش مترقی کشور بارها  بر ضرورت وحدت همه نیرو های اگاه و داد خواه تاکید میورزید و سر انجام  چنانچه دیده میشود با مرگ  خود بمثابه  سمبول  واقعی وحدت نیروهای  چپ دموکراتیک شاخه های متلاشی شده سیاسی را به هم رسانید .

اکنون که ما درسوگ نبود فزیکی او قرارداریم ؛ بهترین سپاس ، قدردانی و ارج گزاری  نسبت به این شخصیت برجسته تاریخ ما این خواهد بود که چون او بیاندیشم ، متحد باشیم ، برزمیم  و به آینده ها ، به پیروزی مردم ، رهایی زن و خوشبختی انسان باور داشته باشیم .

راه ما هنوز درازاست ولی پیروزی از آن ما خواهد بود. دراین نبرد اناهیتا راتب زاد همیشه با ما خواهد بود.

یادش برای همیش گرامی و روحش شاد باد !

 

یادداشت: این ارج نامه درمراسم یادبود از شخصیت و کارنامه های زنده یاد داکتراناهیتا راتب زاد  به روز ۲۸ سپتمبر ۲۰۱۴  ترسایی درلندن پیشکش شد.

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۴ـ ۰۸۱۲

بمناسبت روز جهانی حقوق بشر

۱۰دسامبر ۲۰۱۴

در زمره اسناد معتبرجهانی،آنچه بلا تفکیک به تمام شهروندان جهان تعلق دارد،مبرمترین آن اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد.  این اعلامیه زبان حقوقی مشترک بخاطر حفاظت جهانی از کرامت انسانی وحقوق طبیعی واساسی بشرمی باشد.                                                                                   

 درخاکسترجنگ جهانی دوم، درحالیکه هنوز ترس ازعواقب هولناک جنگ (این سیاه ترین برگه تاریخ ) در اذهان مستولی بود، سکاندارن جهان قادر گردیدند تا موسسه ملل متحد را ایجاد ومنشور آنرا به تصویب برسانند. درپرتو اهداف مرامی منشور این موسسه، اعلامیه جهانی حقوق بشر،به حساب خردجمعی اعضای آن و درپرتو نظرات انسان گرایان بزرگ همانند مهاتا گاندی بمثابه دستاورد مشترک بشریت در (  ۱۹۴۸ ) به تصویب موسسه ملل متحد رسید. اعلامیه جهانی حقوق بشردر (۳۰ ) ماده وبندهای جداگانه (۴۹) حق اساسی انسان را مسجل کرده است. فلسفه حقوقی مندرج درین اعلامیه متکی برحقوق طبیعی میباشد که با نظریات مدرن در مورد حقوق بشر دوستانه تکمیل گردیده است.   حقوق مندرج این اعلامیه از ممیزائی چون :  جهانشمول بودن، سلب ناشدنی وغیرقابل انتقال برای تمام شهروندان جهان بدون تبعیض وامتیاز و براساس انسانی بودن وضع شده است. جدا از آرمانگرائی در طرح این اهداف والا ، هرگاه در روابطه بین المللی معیارهای اخلاقی رعایت گردد، اعلامیه جهانی حقوق بشر میتواند بمثابه اتکائی نیرومند بشریت به گذار بمدارج عالی، احترام به مقام انسان ورعایت کرامت ابنای بشر، پنداشته میشود.

حقوق اساسی بشر مندرج درین اعلامیه ابعاد معنوی، مدنی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را احتوا  مینماید که با هم مرتبط بوده ونمیتوان آنرا بحساب سلیقه وخواست حکومات تجزیه وطراز بندی کرد. ازاعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقها و کنوانسیونهای مکمل ومتمم زیاد ناشی و به تصویب رسیده است

 ـ میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی

ـ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی   ودها کنوانسیون واعلامیه جهانی دیگر شامل آن میباشد.   متاسفانه با وجود این دستاورد نظری بزرگ واسناد معتبر حقوقی جهانی، درعمل طی بیشتر از شش دهه موانع جدی در راه تحقق آن وجود داشته است وموارد نقض بسیار خشن از ناکامی شورای امنیت موسسه ملل متحد در راستای تحقق مفاد آن حکایه مینماید وچهره ای مدافعان کذابی بین المللی را افشا میسازد.  در(۶۰) سال از ۱۹۵۳ تا ۲۰۱۳ شورای امنیت بیشتراز(۷۰ ) بار علیه جنایات اسرائیل فیصله صادرکرده است، اما درعمل همه روزه کشتار اهالی ملکی دوام دارد و (۲۷۰۰۰) خانه فلسطینیها معدوم گردیده است ودرتمام این مدت اسراییل روزانه تا (۸،۵ ) میلیون دالر کمک (پاداش) دولت امریکا را دریافت کرده است .

عمده ترین مانع زمانی متبارز گردید که قدرتهای رقیب اعضای دایمی شورای امنیت از این اعلامیه بمثابه ابزار تحقق اهداف سیاست خارجی خود استفاده نموده و حتای امریکا آنرا به اصطلاح بحیث دوکتورین سیاست خارجی خویش قلمداد و به این بهانه رقبای جهانی را زیر فشار قرار داد. برخورد ایدولوژیک با این اعلامیه از عوامل دیگرمنفی در راه تحقق آن بشمار میرود و در نتیجه طی سالیان متمادی سازمانهای همانند عفو بین الملل، فدراسیون جهانی حقوق بشر وغیره ، توانسته اند کارنامه درخشان از فعالیت خود بجا بگذارند. در احوال ناهنجار جاری جهان ، تهدیدات جدی در برابر حقوق بشر از افراطیت دینی وسونامی بنیادگرایی اسلامی ناشی میگردد، فقرو نابرابری اجتماعی وحرص سیر ناپذیر کارتل های جهانی و جهان کشائی بزرگترین قدرت نظامی جهان ( امریکا ) این مصائب را دامن میزند.

عوامل متذکره و مداخلات خارجی ، وطن عزیز ما افغانستان را به سرزمین فاجعه دوامدار حقوق بشر مبدل ساخته اند و در چند دهه اخیر نقض حقوق بشر انجام میآبد. اساسی ترین حق انسانی یعنی هستی و زنده گی ( مندرج ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر) در معرض تهدید وخطرات جدی قرار دارد.

جرایم ضد بشری و جنایات جنگی و کشتار اهالی ملکی همه روزه انجام میآبد. افغانان کماکان بلندترین رقم مهاجرین جهان را تشکیل میدهد، افغانستان را بعضی از مراجع بین المللی بد ترین مکان برای زنان و کودکان قلمداد کرده اند. رقم بالایی تا بیشتر از شصت فیصد بیکاری از عدم دسترس،  بخصوص جوانان  به حق کار ، مندرج ماده (۲۳) اعلامیه جهانی حقوق بشر، حکایه مینماید.

مدعیان دروغین اسلام و دهشت افگنان بین المللی اعم از طالب و شرکای القاعده  و...آن به مثابه دشمنان سوگند خورده حقوق مردم ، همه روزه به کشتار اهالی بیگناه ملکی دوام مدهند و تراژیدی میآفرینند.

در مجموع عدم استقرار حاکمیت قانون و ضعف ارگانهای حراست حقوق و قوه قضاییه فاسد و شعاری و همچنان انجویی شدن حقوق بشر، آب به آسیاب ناقضان شریر حقوق انسان افغان میریزند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بهترین تجلیل شایسته از روز جهانی حقوق بشر را در بلند کردن صدای مشترک مدافعین راستین حقوق مردم و دفاع از حاکمیت ملی و تطبیق بلاشرط مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ناشی از آن میداند.

حقوق بشر باید  تعمیم و ترویج همگانی یابد. جامعه مدنی ، وزارت معارف و مطبوعات و رسانه ها باید مروج و مبلغ اصل جهانی احترام و رعایت حقوق بشر باشند.

جامعه مدنی و وزارت عدلیه  باید پیوسته طرح قوانین جدید را بخاطر تحقق مفاد میثاق های جهانی را مطمح نظر داشته باشندږ

در کارزار صادقانه برای تحقق ارزش های جهانی و جاویدان اعلامیه جهانی حقوق بشر باید جسارت، انتقاد از گذشته درناک و اعتراف به حقایق ، جامعه پر التهاب افغانی را بطرف تساهل، تسامح ، مدارا و همدیگر پذیری سوق نماید.

 

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

بامداد ـ اجتماعی ـ ۴/ ۱۴ـ ۱۱۱۲

 د استاد پوهاند مجاور احمد زیار د ادبي او فرهنګي هاندو و هڅو په ویاړ نمانځ غونډه

 

 انجنیرعبدالقادرمسعود

 ګرانو خویندو او وروڼو، د ادب او فرهنګ درانه مینه والو دوستانو!

زه خپل درناوی او نیکې هیلې ستاسو درنه حضور ته وړاندې کوم.

زه ویاړم چې ستاسو د قدر وړ دوستانو او د ادب مینه والو سره یو ځای په داسې یوه پرتمینه غونډه کې برخه اخلم، چې دا غونډه د یو نومیالي هیواد پال، ژبپوهاند، ادب پوهاند، نامتو رسنوال، د پښتو ژبې او ادب علمي او اکادیمیک شخصیت، څیړونکي، وتلي، خوږ ژبي او تکړه شاعر،  زړوراو د ټینګ هوډ خاوند، د اندو ژوند او دعلمي او ادبي هاندو و هڅو، بریو او بریاوو په ویاړ جوړه شوی ده.

دا علمي، ادبي او اکادیمیکه سټه، اندیال، فرهنګپال، نومیالی او پیاوړی پوهیال، غوره ویناوال، ګران او څو اړخیزه منلی شخصیت ښاغلی استاد پوهاند مجاور احمد زیار دی.

استاد پوهاند زیار صاحب زموږ د هیواد په علمي، ادبي او فرهنګي ډګر کې د هغو نومیالیو، وتلو، سترو لیکوالو، فرهنګپالو او متفکرینو له ډلې څخه دی چې څو اړخیزه سټه ده، چې په هر اړخ کې یې خپل ټول ویاړلی ژوند په پوره ریښتنولۍ سره د خپلو علمي، ادبي او فرهنګي څیړنو، هستونو او پنځونو ته د افغان اولس او په تیره بیا پتمنو او میړنیو پښتنو ته ځانګړی کړی دی.

استاد پوهاند زیار زموږ د معاصر ادب په تاریخ کې له هغو اکادیمیکو، مخکښو، روښانه او ځلانده ستورو څخه دی چې د خپلو ګټورواثارو او ارزښتناکو لیکنو، څیړنو، پنخونو، ښونو او روزنو په وسیله یې زموږ د پښتو ادب زرغون بڼ، رنګین، تازه او ښیرازه ساتلی دی.

د ده د پوهې، لوړ خیال، ژور فکر، اوچت قلم او په پرله پسې ډول د ده  د نه ستړیکیدونکي او نه هیریدونکي  علمي، ادبي هلوځلو، پوهنیزو څیړنو، علمي او ادبي پنځونو او لیکنو او شعري هستونو په وسیله په دغه بڼ کې پوهنیزې ډیوې تل بلې دي، نوي نوي ګلونه راټوکیږي او غوړیږي. لنډه دا چې زموږ د پښتو ادب په برخه کې د ده علمي او فرهنګي هاندې او هڅې روښانه او ځلانده مشالونه دي.

ګرانو دوستانو په دې غونډه کې یو شمیر د ادب درنو مینه والو هم ګډون کړې دی او خبرې لري، سره له دې چې د استاد پوهاند زیار صاحب د علمي او فرهنګي ژوند او اثارو په اړه څیړنې او لیکنې د هغو لویو لیکوالو او څیړونکو دنده ده چې د ځواکمن قلم خاوندان دي. خو استاد پوهاند زیار صاحب همداسې چې پر ټولو د ادب مینه والو دوستانو حق لري پر ما هم حق لري چې د ده  د ادبي او فرهنګي شخصیت په تړاو یو څه ووایم. دا کار ښایي زما لپاره ډیر ګران وي چې د ده  د علمي، فرهنګي ژوند او اثارو د څرنګوالي په اړه معلومات وړاندې کړم. خو په هر حال ما غوښتل چې د استاد زیار صاحب پر اثارو هم د خپل توان سره سم وغږیږم او معرفي یې کړم، خو د وخت د کموالي له کبله په همدې لیکنې بسنه کوم. تاسو د قدر وړ دوستانو ته یو وړاندیز هم لرم. ما د استاد زیار صاحب سره څو وخته مخکې بشپړې مرکې د ادب او فرهنګ په برخه کې درلودې تاسو کولای شی د ده د اثارو، علمي او ادبي ژوند د پوره پیژندګلوي په اړه دا مرکې په بیلابیلو سایتونو کې ولولئ.

خو سره له دې هم زه غواړم چې د ده د علمي او فرهنګي شخصیت په اړه یو څه ووایم.

د استاد پوهاند زیارعلمي، ادبي او فرهنګي څیړنې، لیکنې او ارزښتناک اثارهغه اغیزمن علمي او فرهنګي پانګې دي چې زموږ د ادب په تاریخ کې د منل شوي موخذو اثارو په توګه باید نني او راتلونکي نسلونه  ترینه بشپړه ګټه پورته کړي. د استاد زیار صاحب د علمي- فرهنګي څیړنیز او تحقیقي آثاروشمیر (۱۳۰) کتابونو او کابو  (۳۱۰۰) لیکنو ته رسیږي. دا لیکنې د نورو څېړنيزو- لیکنو تر څنګ هغه رسنيزې لیکنې او شننې دي چې دهیواد په ورځپاڼو، مجلو، مهالنیو خپرونو، رادیو او  تلویزونونو کې په هیواد کې د ننه او بهر په پښتو ، دري انګریزي اوالماني ژبو خپرې شوي دي . استاد زیار صاحب د خپلو اثارو په درلودلو سره  زموږ په هیواد کې تر ټولو لوړ ملي ریکارډ ټینګ کړې دی. د ده علمي، ادبي او فرهنګي هستونې او ژباړنې په درو برخو کې  را لنډېدای شي.

پوهنیزې څیړنې، ژباړلي اثار او ادبي (پېیلې او نا پېیلې ) ټولګې.

پر دغو ټولو علمي - فرهنګي هلو ځلو سربېره د افغان - پښتني ټولنې دغه هڅاند او  نوښتګر پوهاند او ليكوال نژدې څلوېښت كاله د " يوې - كره ليكنۍ پښتو " او " نوي - ازاد پښتو شعر " غبرګ غورځنګونه هم له سترو بريو او نوښتونو سره پرمخ وړي او له دغه پلوه يې هم د خپلې ژبې او ادب د نړيوالې سيالۍ د جوګه كېدو لپاره يوه بېسارې اغېزمنه ونډه پرځاى كړې  ده.

په رښتیا سره چې د استاد پوهاند زیار ګټور، ارزشتمن او لارښوونکي علمي، ادبي، فرهنګي او هنري غوره اثار زموږ د ادب او فرهنګ په اسمان کې هغه روښانه او ځلیدونکي ستوري دي چې نه ورکیدونکي، نه هیریدونکي او تل پاتې دي، چې زموږ د ادب او فرهنګ مینه وال باید د یو ښکلي لارښوود علمي او فرهنګي اثارو په توګه لکه یو ګلبڼ ورته همیشنې پاملرنه وکړي.

 استاد  پوهاند زیار د خپل ادب او فرهنګ له غوړیدا او سمسورتیا سره ژوره مینه لري، د ژبې، پوهې، علم او فرهنګ په بیلابیلو برخو کې یې ډیر کټوراثار او ارزښتناک کارونه او فعالیتونه تر سره کړې دي. د ده  د غورو اثارو په لاسوند کولای شو په زغرده ووایوو:

 چې دی بې له  شکه یو ریښتینی خورا ډېر کاری، لوی او نوښتکر پوهيال، ادبي او ټولنيز نقاد، محقق، ژبپوه، ادبپوه، توکمپوه، تاريخپوه، څیړونکې، کره کتونکی، سریزه لیکونکی، داستان لیکونکی، ژباړونکی،  مخکښ ادیب او شاعر دی.

استاد پوهاند زیار پر رسمي پوهنتوني کچ د پښتو ژبې او ادب د لومړني اکادېميک استاد په توګه سم نيم ژوند ښوونې او روزنې ته ځانگړی کړی دی. ډیر شاګردان یې روزلي، پا للي او ثمر ته رسولي دي. او له ټولگي را بهر يې هم د پښتو ژبې او د پښتو ادب او فرهنګ لپاره په بیلابیلو برخو کې  او د پښتو ژبې د روزنې، پالنې، ودې او پرمختګ په اړه بې ساري ، ګټور او ارزښتمن کارونه او د ستاینې، درنښت او یادونې وړ خدمتونه ترسره کړي دي، او د پښتو ژبې لمن یې درنه کړې ده.

استاد پوهاند زیار د خپلو علمي، فرهنګي او اکادېمیکو فعالیتونو تر څنګ خپل انساني احساسات او عواطف، لوړ خیال او ژور فکرپه بیلابیلو ادبي برخو کې او د پښتو شعر په زیاترو فورمونو کې په خوږه او پسته ژبه هم څرگند کړي دي. د استاد پوهاند زیار نثري او شعري هستونې ، نه يوازې له څرنگيز، بلکې له څومره ييز پلوه  هم  د رېکارډ تر بريده رسولې دي . د یادونې وړ ګڼم ، چې ده د پښتو شعرونو تر څنګ  پارسي، انگليسي او الماني شعرونه هم لیکلي دي.

استاد پوهاند زیار د معاصر نوښتگرانه پښتو شعر و ادب هغه سرلاری شاعر دی، چې په دې برخه کې یې د نورو شعري فورمونو تر څنګ د آزاد او سپین شعر يو زړور لارښود او مبلغ پاتې شوی او په دې لاره کې یې، ډیرې هلې ځلې او سرسخته مبارزه کړې ده. استاد پوهاند زیار د هغو مخکښو او نوښتګرو شاعرانو لارښود دی چې ځوان شاعران د پښتو شعر نړیوالي او نوي والي ته هڅوي او په دې لاره کې یې نه ستړېکیدوونکې مبارزه  کړیده. ده په خپله یوه لیکنه کې داسې کښلي دي:

(( موږ باید د شعر په نورو پخوانیو جولو (فورمونو ) کې داسې شعرونه ولیکو چې تر مخکنیو غوره وي او قافیه او ردیف زموږ فکر او سوږې ته ضرر پیش نه کړي. خو که چیرې د غزل غوندې د شعر په نورو پخوانیو چوکاټونو کې مو شعر لیکنه زموږ تر مخه شاعرانو ته نه شی رسیدای، نو ښه به دا وي، داسې یوه لاره وسنجوو چې هم تر پخوانیو شاعرانو د مخه شو او هم زموږ لپاره نوی وي او هم پکې خپل فکر او خیال په ښه ډول ځای کړو )).   

استاد پوهاند زیار د يوه ځانگړي شاعرانه سبک و سټايل څښتن دی . دی په خپلو ادبي، فرهنګي او هنري اثارو کې ډیر لوړ علمي مفاهیم، انساني، ټولنیز، ملي او ادبي تصورات، افکار په ډیر خوږه ژبه بیانوي،  او په ډیرو لوړو خیالونو او نوښتگرانه  انځورونواو سېمبولونوکې ژوره ټوليزه انساني او بيا پښتني- افغاني، سپیڅلي مينه، او انساني  احساسات او جذبات او عواطف رانغاړي. دهېواد و د هیوادوالو ستونزمن ژوند ، ژغور و ازادي، سوله اوسوکالي ، ځانواکي او  ولسواکي ، پښتني او افغاني ارزښتونه، ادبي او اخلاقي پیغامونه، د طبیعت د مناظروهنري ښکلا، د پاکې اوسپیڅلې مینې ناز، راز اونیاز، حسن اوجمال په ډیر هنري، رنګین او ظریفانه بڼه انځوروي،  او بيا په ټوله کې د نړيوالې سيالۍ لپاره سوچ کوي. د بیلګې په توګه د ده یو شمیر شعرونه ګورو :

څومره زغمم  ناورينونه ، خو جهان راخبر نه شو

په دا دومره ستورو سترگو روڼ اسمان راخبر نه شو

دا په څه چم دانگې وانگې، کړم د تور وحشت  داړونکو

په ټول ښار کې غوږ تر غوږه ، يو انسان راخبر نه شو

له کلو مې په تکل د وچکالۍ تللی لـه چمه

خزان لوټ کړه  پسرلي مې  او باران راخبر نه شو

...

او بیا وایي :

 ستا د ښايست بهارستان نه خاندي

زما زموللی گلستان نه خاندي

لکه غاټول پسرلي  پرېشوم  پر ډاگ

که گل  پرهر  مې  پر خزان نه خاندي

دي بې سهاره  تروږمۍ  شپې واکمنې

لمر، سپوږمۍ، ستوري  پر اسمان نه خاندي ...

...

او بیا وایي :

څاڅکی څاڅکی لکه ستوري د سپوږمۍ له جامه څاڅم

پرخه پرخه پر گلونو د اسمان له بامه څاڅم

د څو تنو  پرهرژلو  وينه  نه يم  چې  تويېږم

د زخمي زخمي ماحول  له اندام اندامه څاڅم ...

...

او بیا وایي :

د اشنا  له کوڅې  ولاړم،  پر ناشنا باندې دېره  شوم

زه خو تلم  د چا پر لوري،  دا پر چا باندې دېره شوم

له نا دودو  د رقيب لکه، غاټول پر زړه داغلی

لاس پر سر له  خپل گلبڼه،  پر بېديا باندې دېره شوم

زما مينه خو  له آره،  وه له شور و ځوږه  ډکه

څه د غرونو او ځنگلونو،  پر چوپتيا  باندې دېره  شوم

...

او بیا وایي :

اجل مې لاسنيولی،  نن له  ځانه سره  بيايي

د ژوند  نارنجيستان مې،  له خزانه  سره بيايي

هر څو که مې  ورکړي،  مرگ ته ماتې څو څو واره

سرکښ روح  و روان مې،  له عصيانه سره بيايي

اخېستی غر  څپو  د، مرگڅپاڼو څپانونو

توپان  مرغه په شان  مې،  له توپانه  سره  بيايي

...

او بیا وایي :

دا کوڅۍ ستا پر سپین مخ خورې ورې شوې

که زما پر سباوون تيارې خورې شوې

ستا د سترگو د خيال سيوری چې پرې ولوېد

پر ورشو مې د ارمان تورې تيارې شوې

ستا د برندو کتو ټکه نه وه، څه وه

ورسره مې چې اسرې خاورې ايرې شوې ...

...

او بیا وایي :

ستا د ښايست بهارستان نه خاندي

زما زموللی گلستان نه خاندي

...

خندا په روغ زړه شي، په ژوبل نه شي

پر زړه ويشتلي مينان نه خاندي

ما لېونی د مينې مه بولئ  گرم

لېوني چا وېل چې پر ځان نه خاندي

چې په لوی لاس پر ځان جهان خندوم،

پر ما دې  ولې  دا جهان نه خاندي؟!

...

   او بیا وایي :

نور دې  د ښایست ګلونه  نه  ستایم

ستا د سپين مخ  شنه خالونه نه  ستایم

سترګو دې زما هستې لمبه  کړله

دا  نشه  نسکور جامونه  نه  ستایم

ډېر دې کړم راشکېل  په اوږدو  زلفو کې

نور دې دغه تور دامونه  نه  ستا یم

ورک شو درنه  ځان  په ډېر ستاینګ زما

بس ستا  کرشمې  نازونه  نه  ستایم

مینه کې  چل ول  ریا  ځایېږي  نه

ستا دا  د  ریا چمونه  نه ستایم

شوې چې  پېغلې شونډې  یې  سور اور راته

نور د بدخشان لالونه  نه  ستایم

...

او یا د استاد پوهاند زیار صاحب  د ازاد شعر یوه بیلګه ګورو چې  وایي :

ته

ته یې  زما په  زړه  کې

هغه  تلپاتې  مینه،

ته یې زما په  ذهن  کې

هغه زړه خاطره ...

چې نه، نا خوالې  د  ژوند

او نه،  د مړینې  ناورین ...

تا

اخیستای  شي  له ما

یا  هیروای  شي  له  ما

...

او یا د زیار صاحب دا سپین شعر ګورو چې وایي :

- د بیلتانه  زړو  دیوالونو

زما  او  ستا  ګډ  اواز

کلا بند  کړی دی،

نو  راشه 

چې  په  ګده  سره

دا  زاړه  دیوالونه

له  بیخه  را  ونړوو

او  کلا بندي  ماته  کړو.

...

او یا، دا بل  خوندوراو په زړپورې طنزیه سپین شعرګوروچې وایي :

ډېر ګران مېلمه هغه دی

چې کوربه  يې

په راتلو خوشاله شي

او په بيرته  تلو

خواشينی شي .

لږ ګران مېلمه هغه دی

چې کوربه  يې

هم په راتلو خوشاله  شي

او هم  په  بيرته تلو...

او

ګرد سره  نا ګران هغه  نابللی  مېلمه  دی

چې  کوربه  يې

په راتلو خواشينی شي

او په  بيرته  تلو خوشاله !

 

استاد پوهاند  زیار صاحب ډیردروند، مهربان، مینه ناک، زړه سواندی، رښتينی،  با وقاره، د لوی زغم او سپیڅلي احساس خاوند  او خوا خوږي انسان دی، د ده خبرې سپیڅلې، سپینې،  ریښتینې، خوږې او درنې دي. دی په دوستۍ او اشنایۍ کې د ډیر ټینګ هوډ څښتن دی. د ده په خبرو اترو کې هر وخت د انسان او انساني کرامت درناوی، له خپل ولس ژبې او فرهنگ سره ژوره مینه څپې وهي او په ذهن کې يې د ملي یووالي، ورورۍ او برابرۍ موخه او مرام  له ورایه راڅرگندېږي . دی هغه لارښوود دی چې تل یې خپله پوهه، ژور افکاراو تجربه له تعصب او کرکی پرته د خپلو هیوادوالو، دوستانو او مینه والو په خدمت کې ایښې ده.

په پای کې غواړم ووایم :

زه د استاد پوهاند زیار د اندو ژوند او د علمي، ادبي او فرهنګي هاندو و هڅو او د نوښتونو او کارنامو د درنښت او ستاینې د وړاندې کولو تر څنګ په بلجیم کې د افغانانو د ملي یوالې د ټولنې څخه چې د دغې نومیالي فرهنګپال او ادبپوه په درناوی یې دا علمي – فرهنګي بنډار جوړ کړی دی د زړه له کومې مننه کوم.

استاد پوهاند زیار صاحب ته د لوی خدای څخه خوشاله، نیکمرغه سرلوړی او سوکاله ژوند او اوږد عمر غواړم. د ده د لا نورو بریوو او بریاوو په هیله.

  بامـداد ـ فرهنگی ـ ۲/ ۱۴ /۰۵۱۲