
در بند فتنه
می رباید افعی جنگ ،طعمه اش را زین دیار
زانکه اینجا کینه است ونفرت است وانزجار
مالک قدرت شدند ناخــــوانده بر دوش وطن
بر شدند بهر بقا با غیض در جنگ و شـرار
غاصب ثروت و ملک و مسکنت گردیده اند
بهر حفظ ناروا انـــدر ستیــــز و گیـــر ودار
عشرت شــــان در بهای ذلـــــت مـــردم بود
فتنه انگیزند،بــــه نام مــــذهب و قوم و تبار
رفعت و آسایش خلق را نمی خواهند از آنک
چون شونداگاه دریابنــــد ، خصــم نا بکار
با جهالت می زیند در بنــــد اوهام و فریب
عافیت سوز است وعظ زاهـــــدو شیخ مکار
تاریک اندیشان ستیزند با رهء فـــــرزانگان
پر کشیده جغد ظلمــــــت سال ها براین دیار
برستیز،با فتنه وجهل ای وطندارزانکه است
بینش و علــــم و معـــارف رحمت پروردگار
ابر ظلمت محــــــو میگردد زنور معـــرفت
صبح نور افشان شگافد سینه شبهـای تار
جهد می بایــــد «بری» بهر صفا و همـــــدلی
زیست می بایــد چو انسان شریف و با وقار.
( ف. بری)
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۰۸۰۲

زلمی رزمی کارشناس امور فرهنگی و اجتماعی
سینما یا هنرهفتم در اواخرقرن ۱۹ (سال ۱۸۹۵ ترسایی) توسط برادران لومیرفرانسوی اختراع شد که با تصاویرمتحرک خویش تماشاگران را به حیرت انداختند تا اینکه آهسته آهسته این هنرهمگانی شد و تمام دنیا را به تسخیر درآورد.
واما آشنایی مردم ما با فیلم و سینما برمیگردد به عصرسلطنت شاه امان الله. شاه درطی سالهای ۱۹۲۷- ۱۹۲۸ ترسایی سفرشش ماهه ای به اروپا داشت ودرآنجا با تماشای فیلمهای سینمایی مجذوب این هنرشد و دانست که سینما یکی از بهترین و موثرترین وسیله ای است که میتوان با نمایش فیلم مردمش را از پیشرفت و ترقی جهان آگاه ساخت. همان بود که هنگام بازگشت چند پایه دوربین و پروژکتورو فیلم هایی را با خود به افغانستان می برد و درباغ عمومی پغمان که یکی از مراکز تفریحی و محل تجمع مردم بود؛ بنمایش گذاشته میشد و نیزدستوراعمار چند باب سینما را صادر کرد که میتوان ازسینما بهزاد و سینما تیاترپغمان بعنوان اولین سینمای افغانستان نام برد.
البته فیلم ها درین زمان صامت یا بدون صدا بودند. گفته شده است که در گوشه ای ازستیژ مرحومان استادفرخ افندی و استادغلام حسین پدراستاد مرحوم سرآهنگ با نواختن ویلون و پیانو تماشاچیان را مصروف نگه میداشتند.
متاسفانه با فروپاشی پادشاهی امیرامان الله خان سینما نیز برای سالیان طولانی بباد فراموشی سپرده شد و به سینما تیاترپغمان نیزآتش زده شد.
سال ۱۳۲۵خورشیدی حدود۲۰ سال ازسلطنت ظاهرشاه سپری شده بود که مرحوم عبدالرشید لطیفی پدرتیاترافغانستان سناریویی نوشت تحت نام «عشق و دوستی » و قرارداد ساختن این فیلم مشترک با کمپنی فیلم سازی « شور» در لاهورهند دیروزی و لاهور پاکستان امروزی به عقد رسید که جانب افغانی عبدالرحمان بینا، نشاط ملک خیل ، احمد ضیا و دیگران نقش هایی را بعهده گرفتند.
سال ۱۳۴۳ خورشیدی براساس سناریوی فیض محمدخیرزاده فیلم نیمه مستند و نیمه هنری « مانند عقاب» در نوار۱۶ ملی متری تهیه شد.که فیلمبردار آن اسحق ستارزاده بود و چاپ و پروسس آن درایالات متحده امریکا صورت گرفت. درین فیلم مرحوم ظاهرهویدا و زرغونه آرام نیز نقش های کوتاهی را بازی کردند.
نخستین سینمای کشور : سینما بهزاد
سال ۱۳۴۷ خورشیدی به کمک امریکا موسسه « افغان فیلم » ایجاد شد که تولیدات سینمایی افغان فیلم صرفا فیلمهای خبری از کار و فعالیت دولت بود و اندکی هم مستند سازی . و این عاشقان هنرسینما بودند که با داشتن کمترین امکانات، بارساختن فیلم های هنری را نیز بعهده گرفتند. نخستین فیلم هنری موسسه افغان « روزگاران » نام داشت که شامل سه بخش بود:
«طلبگار » به کارگردانی عبدالخالق علیل ، فیلمبردار سونه رام تلوار و هنرنمایی محبوبه جباری، میمونه غزال، استاد رفیق صادق، خان آقا سرور.
« شب جمعه » بکارگردانی انجنیرمحمدعلی رونق رژیسورتیاتر، فیلمبردارسونه رام تلوار و معروف ترین هنرپیشه های این فیلم عبارتند از: مشعل هنربار، ،فریده شایان، غزال ابراهیمی، حبیبه عسکر، حریف نجیمی، اختر پیکر.
« قاچاقبران » که مسوولیت کارگردانی آنرا سلطان حمید هاشم بعهده داشت ، فیلمبردار صدیق امین زی با هنرنمایی: استادعبدالقیوم بیسد، وهاب صنعتگر، پروین صنعتگر، حیات الله خروش، یحیی شورانگیز،خان آقا سرور، عزیزالله هدف، عبدالله عادل و دیگران.
دومین محصول هنری موسسه افغان فیلم « اندرزمادر» نام داشت که سناریست وکارگردانش خالق علیل و فیلمبردارمحمود نوری بود؛ و درآن محمدنذیر، محبوبه جباری، میمونه غزال،اسدالله آرام، زرغونه آرام، استادرفیق صادق، سایره اعظم و ف . عبادی نقش آفرینی کردند.
سومین فیلم هنری افغان فیلم درزمان جمهوریت محمد داودخان ساخته شد بنام « روزهای دشوار» که دو کارگردان داشت دوکتوررفیق یحیایی و ولی لطیفی . فیلمبردارسونه رام تلوار و نقش های مرکزی را رفیق یحیایی، ولی لطیفی، آصف وردک، فتح الله پرند،حاجی محمدکامران، مینا، قادرفرخ،حنان زمریال و دیگران بازی کردند.
فیلم هنری دیگری که در زمان جمهوریت محمدداودخان ساخته شده فیلم « رابعه بلخی » بود با سناریوی عبدالله شادان که بسرمایه محمدنذیر و کارگردانی داود فارانی تهیه شد. نقش های مرکزی را درین فیلم عبدالله شادان، سیما شادان، محمدنذیر، فتح الله پرند و داود فارانی به عهده داشتند.
فیلم « مجسمه ها ميخندند» درسال ۱۳۵۴ خورشیدی به سرمايه گذاری آريانا فیلم با کارگردان توريالی شفق، فیلمبرداری انجنيرلطيف،هنرپيشه گان: ذکيه کهزاد، عبدالله خموش، محمد جان گورن، فتح الله پرند، عبدالله وطندوست و دیگران ساخته شد.
فیلم « غلام عشق»، سال تولید ۱۳۵۶خورشیدی سناريست داود فارانی، کارگردان توريالی شفق، فیلمبرداران: انجنيرلطيف وعبدالقادرطاهری، هنرپيشگان: شاه جهان، فتح الله پرند، مينا شفق، محمدجان گورن، قادرفرخ، اکرم خرمی، سيد علی عالمی، سلام سنگی، مجيدغياثی، وطندوست، مندوزی، بصيره خاطره ، عارف الدين ومحمدموسی رادمنش.
سینما کابل
با سقوطرژیم سردار محمد داود و رویکارآمدن حکومت چپی ها سینما درافغانستان به اوج می رسد.در این زمان فیلم های زیادی ساخته شد مثل فیلم های :
فیلم « سياه موی وجلالی» ، سال توليد ۱۳۵۷ خورشیدی ، کارگردان عباس شبان،
فیلم « گناه » ، فیلمنامه نويس وکارگردان انجنيرلطيف
فیلم «جنايتکاران» به سرمايه گذاری حاجی فيض محمد « گلستان فیلم »، کارگردان توريالی شفق، فیلمبردارانجنیرلطیف
فیلم «عشق من ميهن من» ، سناريست وکارگردان وپروديوسرتوريالی شفق، فیلمبردارسلیمان علم
فیلم « گامهای استوار» سناريست وکارگردان توريالی شفق و درنقش های مرکزی: ابراهیم طغیان، عادله ادیم ، فتح الله پرند و دیگران درخشیدند.
فیلم «خانه ۵۵۵ » به سرمايه گذاری حاجی فيض محمد ( گلستان فیلم) . سناريست وکارگردان مهدی دعاگوی با هنرنمایی فریدفیض، عاقله، ابراهیم طغیان، ذکیه داماچ، محمدجان گورن و دیگران
فیلم « اخترمسخره» ، سناريست وکارگردان انجنيرلطيف ، فیلمبردار وحید رمق، هنرپیشه گان ناصرعزیز، فقیرنبی، ابراهیم طغیان، بصیره و دیگران.
فیلم « دهکده ها بيدارميشوند» سناريست وکارگردان عبدالخالق عليل.
فیلم « تابستان داغ کابل» فيلم مشترک افغان فیلم وموس فيلم اتحادشوروی،سناريست وکارگردانان: ولی لطيفی وعلی همرايف
فیلم « فرار» ، سال توليد ۱۳۶۳، سناريست وکارگردان انجنيرلطيف ، فیلمبردار قادرطاهری.
فیلم « پرنده های مهاجر» ، سناريست وکارگردان انجنير لطيف، فیلمبردار قادرطاهری.
فیلم «حماسه عشق» ، سناريست وکارگردان انجنيرلطيف ، فیلمبرداروحید رمق.
فیلم «صبورسرباز» ، سناريست وکارگردان انجنيرلطيف، فیلمبردار قادرطاهری
صحنه ای از فیلم صبور سرباز
فیلم « بهارميشود» ، سناريست وکارگردانان دوکتوررفيق يحيايی و ولی لطيفی، مشاورسياسی زلمی رزمی، فیلمبرداران وحید رمق و قادرطاهری.
فیلم « فرجام» ، سناريست و کارگردان سعيد ورکزی.
فیلم « مسافر» نويسنده داستان دوکتور رفيق يحيايی، سناريست بشيررويگر، کارگردان سعيد ورکزی، پرودکشن مينجر زلمی رزمی، فیلمبرداران قادرطاهری و سیدموجودحسینی، درنقش های عمده نصیرالقاص، هما مستمندی، عارف الدین، فتح الله پرند، امین رحیمی، عظیم جسور، کریم نایل و دیگران .
فیلم « مردهاره قول اس » ، نويسنده داستان اکرم عثمان، سناريست وکارگردان سعيدورکزی ، فیلمبردارقادرطاهری.
فیلم « سفر»، سناريست وکارگردان سعيد ورکزی، فیلمبردارقادرطاهری.
فیلم « خاکستر» ، سناريست وکارگردان سعيد ورکزی ، فیلمبردارقادرطاهری.
فیلم « زمين » ، سناريست وکارگردان جلال پيروز، پرودکشن مينجر زلمی رزمی، هنرپیشه گان :قادرفرخ، فتح الله پرند و دیگران.
فیلم «شکست محاصره» ، سناريست بشيررويگر، کارگردان فقيرنبی ، فیلمبرداروحید رمق
فیلم « بابا » ، سال توليد ۱۳۶۷، سناريست وکارگردان، جان محمد حيدری، فیلمبردار نورهاشم ابیر ، نقش آفرینان : جان محمد پلار، سلام سنگی ، ولی تلاش، ابراهیم طغیان و...
فیلم « ردپا » ، کارگردان فقیرنبی، سناریست عظیم جسور، فیلمبردارسید موجودحسینی با هنرنمایی فریدفیض، قادرفرخ
فیلم « آرمان » ، سناريست احد ژوند ، کارگردان واحد نظری، فیلمبردارقادرطاهری ودرنقش های عمده :عبدالله صمدی، عادله ادیم، فریدفیض، مرتضی بایقرا، زلیخا فخری و دیگران.
فیلم « لحظه ها» ، کارگردان واحد نظری، درنقش ها: عبدالله صمدی، قادرفرخ ، سایره اعظم، عزیزالله هدف .
فیلم « سايه » ، داستانی ازجلال آل احمد، فیلمنامه نويس صديق برمک، کارگردان نصيرالقاص ، فیلمبردار نورهاشم ابیر.
فیلم « اراده » ، سال توليد ۱۳۷۰، فیلمنامه از معروف قيام، کارگردان موسی رادمنش
فیلم « سرگردان کوچه ها » ، سال توليد ۱۳۷۰، سناريست وکارگردان احد ژوند
فيلم « دکوندی زوی » ، سناريست وکارگردان واحد نظری.
فیلم « ذغال سبز» ، بکارگردانی همایون مروت با هنرنمایی ذبیرپاداش، شمس عبادی و دیگران .
و با سقوط حکومت دکتر نجیبالله سینما روبه زوال می نهد و با شروع جنگهای داخلی، سینما آماج حمله توپ و تانگ قرار میگیرد.
و در دوران حکومت طالبان، سینما کاملا از صحنه زنده گی اجتماعی و فرهنگی افغانستان غیب و حذف میشود،
شايان ذکرميدانم که اکثراين فیلم ها درفستيوال های جهانی سينمایی، جوايز و مدالهایی را ازآن خود کرده اند.
ازفیلمبردارن معروف میتوان از: محمود نوری، وحيد رمق، سونه رام تلوار، قادرطاهری، نورهاشم ابیر ،حبيب قاری، کبيردرانی، غلام سخی سلطانزاده، سيد موجود حسينی، ولی کهزاد، فاروق سعد، فاروق ستارزاده ، عثمان صديق زاده، باقی جاجی، صدیق امین زی، داود، نصیررزمی، سیدجان و ديگران.
صدا برداران: عبدالرحمن صفتی و قاسم.
مونتاژ: طاهرمحبی و قدیر رشیدی.
نورپردازان و عکاسان ،مسوولین جاپ و لابراتوار و کارمندان فنی و تخنیکی و خانمهایی عزیزی که با قبول ازخودگذری نقش هایی را عهده دار شدند، نام برد این خانم های عزیزعبارتند از:
زرغونه آرام، محبوبه جباری، میمونه غزال، سایره اعظم، حبیبه عسکر، ذکیه داماچ، سیما شادان، بصیره خاطره، مینا، فریما،خورشید نور،رابعه مستمندی، هما مستمندی،عادله ادیم، صابره آرش، ستوری منگل، حمیده عبدالله، نغمه و دیگران نام برد.
همچنان ازهنرپیشه گانی معروف مردانی که نقش های عمده را ایفاکرده اند هنرنمایی:
ناصرعزیز، ابراهیم طغیان، سلام سنگی، صبورطوفان، نعمت آرس، فقیرنبی، ولی لطیفی،محمدجان گورن، فتح الله پرند، فریدفیض، معرفت شاه، نصیرالقاص، ولی تلاش، اکرم خرمی،جان محمدحیدری، عبدالله صمدی، عثمان علیم،سیدموحودحسینی،امین رحیمی، فقیرقویدل، عارف الدین، موسی رادمنش، سعید ورکزی، مشعل هنریار، عزیزالله هدف، حاجی محمدکامران، اسدالله تاجزی، عظیم جسورو دیگران نام برد.
درفرجام لازم به تذکراست که پس از سال ۲۰۰۲ تولید فیلم های سینمایی در افغانستان رونق خوب گرفته است، یکتعداد از تحصیل کرده های سینمایی داخل خاک شده و دست به ساختن فیلم های خوبی هم زده اند که ازآنجمله میتوان ازفیلم سینمای « اسامه » ازساخته های صدیق برمک نام برد که جایزه اوسکاربدست آورد.
همینطور در بیرون مرزنیزفیلم های زیادی تولید شده که درفرصت دیگری روی آن بحث خواهیم کرد.
بامـداد ـ فرهنگی ـ ۱/ ۱۵ /۰۵۰۲
مسرورنجیمی درگذشت

زلمی رزمی
میراسمعیل (مسرورنجیمی) شاعری سرشار از شعر و ادب در روز۲۹ جنوری ۲۰۱۵ میلادی بدنبال یک بیماری طولانی درگذشت و پس از ساعاتی چند همسر مهربان و وفادارش نیزسرببالین خواب گذاشت و بسوی وی شتافت.
مسرورنجیمی یکی ازآخرین شاعران و فرزانه گان و نخبه گان نسل اش بود ؛که نتنها نمونه های آثارش ازسالهای سال بدینسوپیوسته زیب صفحات ادبی، مجلات و جراید و سایت های انترنتی بوده ،بلکه تاآخرین روزهای سلامتش با سرودن اشعارناب اش مرهم بر زخم های تن مردم دور و بر و دوستداران شعرش بوده است.
او درسال ۱۳۰۳ خورشیدی درگذرچنداول شهرکابل زاده شد و درسال ۱۳۲۱ تحصیلاتش را درمکتب استقلال بپایان رسانید.
مسرورنجیمی که از دوران کودکی فضای خانه اش ازعطر و بوی اشعارحافظ، بوستان و گلستان سعدی و یوسف ذلیخای جامی سرشاربود درهمین زمان به آن دل بست و بوسیله معلم خانگی با بحرهای شعر، اوزان عروضی، وزن و ردیف و قافیه آشنا گردیده و سپس درمکتب استادانش قاری عبدالله ملک الشعرا و سرورگویا اعتمادی عمیق ترآموخت ودرشانزده سالگی شعرسرایی را طبع آزمایی نمود و چه خوب از این آزمون سربلند و سرفراز آمد:
در نوبهار باده بود آرزو مرا
ساقی بهارمی بفگن درسبو مرا
درماه می زمی نکنم توبه زاهدا!
برآب کوثر ار بدهند شستشو مرا
مسرورنجیمی اگرچه به قول خودش گرویده سبک خواجه شیرازبود و درهمان سبک طبع آزمایی میکرد ولی سروده های شعری وی منحصر به غزل نیست.و درمجموعه اشعارچاپ شده و قلمی او رباعی، قصیده، دوبیتی، مخمس و انواع شعربمشاهده میرسد.فتنه و شر یکی ازنمونه های مخمس او برغزل لسان الغیب حافظ شیراز است:
تابش مهر، درخشنده زرمی بینم
عالم بهره، پر ازگنج و گهرمی بینم
هستی و دورزمان رو به سفر می بینم
این چه شوریست که در دور قمرمی بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
چشم واکرده زمان نام بشر
بگرفتم نفس و جامه نو رت در بر
تا شدم پخته و یک عمرنمودم شمر
دختران را همه جنگ است و جدل با مادر
پسران را همه بدخواه پدر می بینم
آدمی هرچه حس و فکر منور دارد
خصلت نیک پر از دانشی بر سر دارد
خوب دانسته همی اول و آخر دارد
هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد
هیچ شفقت نه پدررا به پسر می بینم
صاحب عقل و خرد مالک جود و احسان
هست بالنده و اعمال نیکویش اعیان
آخرالامر کند این سخن راست بیان
اسپ تازی شده مجروح بزیرپالان
طوق زرین همه در گردن خر می بینم
منطق و فلسفه سرمایه ناب است و گهر
پیروی کردن بالحصه باب است و هنر
فهم ارزنده و درج کتاب است اثر
ابلهان را همه شربت زگلاب ایت و شکر
قوت دانا همه ازخون جگر می بینم
چند بودن پی عزت شایسته نام
خویشتن دید نکو، در نگه پخته و خام
شهرت نام نکویافته، ازبینش عام
هرکسی روزبهی می طلبد از ایام
مشکل اینست که هر روز بدترمی بینم.
پرده ازچشم بدور افگن و خوشبینی کن
خودشناس و به شناسا، نکو رویی کن
پیش آئینه مسرور! صفا بینی کن
پندحافظ بشنو خواجه برو نیکی کن
که من این پند به از گنج و گهر می بینم
مسرورنجیمی علاوه برشعر و شاعری حدود نیم قرن در دوایرمختلف دولتی کشورازجمله نشریات خارجه ریاست مستقل مطبوعات، بانک ملی افغان، افغان نشنل، بانک های پشاور و کراچی،معاون بانک ملی،مدیرناحیه چهارم جبهه ملی پدروطن،آمرعمومی محاسبه انجمن حقوقدانان افغانستان اشتغال بکار داشته و ازبیست و سه سال به اینطرف بعنوان پناهنده درشهر گوتینگن جمهوری المان درحسرت نام وطن شب را بروز و روز را به شب میرساند.
ایا وطن که بیاد تو دیده نمناک است
هزار زخمه شمشیرخورده دل چاک است
دمی که از تو وطن خاک و سنگ زیبایت
هرآنکه یادشود، سیرچرخ افلاک است
کشیده ایم سر و ازبرت جدا گشتیم
درین معامله دلتنگی المناک است
وطن تومام ستایشگری و میدانم
ولی چه سودکه برباد رفته ای، همش خاک است.
ازمجموعه اشعارچاپ شده اش میتوان از اندیشه های شهرشعر، سرود های پرنیانی و ازاشعارقلمی: سیرگردون، نوروزباستان، گذشت عمر، گذشت عمر،رئوس اندیشه ، روشن نگاه، چکیده ...وغیره نام برد.
مسرورنجیمی هرگز به شعرسرایی قناعت نورزیده و سهم عمده ازحیات پربارخودرا به نگارش پارچه های ادبی، نمایشنامه های تیاتر، داستانهای کوتاه، نوشتن بیوگرافی شعرا و نویسندگان و علما و دانشمندان نیزمصروف داشته است .
محترم مسرورنجیمی که سالهای زیادی دربانک ملی افغان دوست و همکارپدرمرحومم بود درالمان نیز با فرستادن اشعار و مقالات و دستنوشته های نابش با جریده تصویرارگان نشراتی شورای مهاجران افغان که افتخارمدیریت و سردبیری آنرا این حقیر به عهده داشتم، همکاری بی شایبه داشت، حق بود پیرامون این استاد و معلم بزرگوار بطورجامع و مفصل تری بنویسم اما متاسفانه اندوه مرگ آن روانشاد و همسرگرامی شان این توان را ازمن ربوده و من ناگزیرم با درج دیدگاه وی در باره شعر، نوشته ناقابلم را به اتمام برسانم:
شعر از دیدگاه من تبلورجلوه های گوناگون عواطف و احساسات انسانی است، درباره زنده گی، عشق، مرگ و مسایل در برگیرنده این عوامل از ازل تا ابد و هزاران رمز و راز دیگر.
یاد و نامش همیشه گرامی.
بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۲ـ ۰۲۰۲
پیام امتنانیه شورای کشوری یونان حزب مردم افغانستان

شورای کشوری یونان حزب مردم افغانستان، ازدریافت کالاهای زمستانی و پاپوشها که ازجانب رفیق های شورای کشوری المان ح.م.ا. درادامه کمک های همیشه گی شان برای پناه جویان افغان در یونان دراین اواخربه یونان مواصلت نموده است؛ اظهار قدردانی و سپاس می نماید.
این کالاها زیرنظرهیاتی ازطریق انجمن پناه جویان افغان برای هموطنان نیازمند ما در یونان و درقدم اول برای کودکان و زنان توزیع گردید.
با درود های رفیقانه
ابوبکرفیض رییس شورای کشوری یونان حزب مردم افغانستان
بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۱ـ ۰۳۰۲
سپاس نامه
سپاسگزاری و قدردانی ازغم شریکی، همکاری و تشریک مساعی دوستان!
هجران ابدی و غم از دست دادن عزیز سفرکرده مان، مرحوم مغفور حاجی اسحق هنوز در قلبهای مان سنگینی میکند و جز پناه بردن به مشیت الهی و طلب غفران برای آن زنده یاد، چاره ای نیست؛ طبیعت، بهار زنده گی او را به برگ خزان مبدل کرد و گل سرسبد زنده گی ما را به دیار باقی برد و روح بلندی آن مهربان، عزیز و مومن را با خود به پرواز در آورد و به ملکوت اعلی فرستاد و ما را در ماتم و سوگ نشاند.
به حکم ادب و حق شناسی، بدین وسیله ازهمه ی اقوام، اقارب، دوستان، عزیزان، سروران، آشنایان و رفقای عزیز مان که، ما بازمانده گان را درتحمل این مصیبت چه در داخل و چه درخارج کشور یاری بخشیدند و با حضور آرامش بخش و دلسوزانه خود، مورد تفقد قراردادند و یا با تیلفون، ایمل، پیامک، درج آگهی در مطبوعات، نوشتن کمنت ها در فیسبوک، درسایت های انترنتی: بامداد ارگان نشراتی حزب مردم افغانستان، مشعل، ففتا ارگان نشراتی فدراسیون تورکان افغانستان، اریایی، رسالت پرچمداران ... ابرازغمشریکی و همدردی نمودند مرهمی بودند که بر قلبهای داغدارمان گذاشتند، صمیممانه تشکر میکنیم.
همچنین نظر به اینکه به علت تالمات روحی فروان و تدارک برگزاری مراسم مروجه ای عزاداری قادر به قدردانی حضوری و تیلفونی، ارایه پاسخهای به موقع به پیامهای دوستان عزیز وسروران گرامی، بطور انفرادی نشده ایم، اعتذار ما را بپذیرید، یکبار دیگر دست همه ای شما را می فشاریم و میبوسیم و دست اجابت به درگاه خداوند بزرگ بلند میکنم، سلامتی و بهروزی همه ای شما را از دربار خداوند مسئلت داریم.
روح مرحوم مغفور شاد و بهشت برین نصیبش باد!
از طرف: پسران مرحومی، محمد عیسی" اسحق" و محمد ظاهر"دقیق"، حوا خداداد "نبی زاده" خواهر مرحومی، محمد عوض" نبی زاده" شوهرهمشیره، عروسها، خواهر زاده ها، نواسه ها و سایر بازماندگان.
اول ماه – فبروری – سال ۲۰۱۵ میلادی
بامداد ـ اجتماعی ـ۱۵/۱ـ ۰۲۰۲