جهان گشایی وسیطره استعماری انگلیس ها در کشورهای جهان

انگلیس ها بعد از جنگ دوم جهانی ـ قسمت پنجم  وپایانی

 

علی رستمی 

 

امپراتوری انگلیس ها ،بعد از جنگ دوم جهانی وشکست فاشیزم هتلری که توسط اردوی سرخ اتحاد شوروی با کمک متفقین غربی  صورت گرفت، از هم متلاشی گردید. با مبارزه  وپشتبانی دولت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی  ،جنبش های کارگری وصلح ،رهایی بخش ملی وضد امپریالیستی برای ازادی کشورهای تحت استعماردرجهان ، تعداد زیادی از مستعمرات  کشورهای اروپایی مربوط انگلستان وفرانسه ازادی واستقلال خود را دراسیا ، افریقا وامریکا بدست اورده ویا بشکل دومینون ان باقی ماندند.  جهان به دوقطب  سوسیالیزم وکاپیتا لیزم تقسیم و جنگ سرد میان هردو اغاز کردید.

انگلیس ها بنابر عادت همیشه گی خود درجناح ضد مردمی وبه طرفداری نظام سرمایداری با سیاستهای جدید استعماری واستثمارگرانه به طورمستقیم وغیر مستقیم ، تسلط اقتصادی وسیاسی خودرا درعدهء ازکشورها  حفظ نمودند.

 انگلیس هاپیش از شناخت ازادی واسقلال کشورهایکه در  قلمرو امپراتوریش قرارداشت،منازعه های منطقوی رادرمناطق مربوطه انها براساس عقاید مذهبی ، سرحدی وقومی  بوجو اورده بودند، تا اینکه دراینده برای اجرای رویکرهای سیاسی، نظامی واقتصادی برای تامین منافع جیوپلوتیکی خود علیه رقیبان خود استفاده نمایند. این کشورها عبارت :افغانستان وپاکستان درمور خط سرحدی دیورند، هندوپاکستان بالای منطقه کشمیر؛همچنان اسرائیل وفلسطین، قبرس یونانی وترکیه، لبنان وسوریه ،سودان ومصر، بحرین وایران  و تقسیم کردها در سه کشور عراق ، ترکیه وسوریه وغیره حوادث جاری حاضر درافریقا واسیا ناشی از امضای قراردادهای    "ورسای پاریس" بعدازختم جنگ اول جهانی میان متفقین ،المان وعثمانیها و  "سایکس ــ پیکو"درسال 1916 میان انگلیس وفرانسه صورت گرفت، میباشد. قرارداد های متذکره تنش وزخم خونین حلاج ناپذیر رادر بدن تمام کشورهای ذیربط با سپری شدن یک قرن واندی بجا گذاشته که درد و رنج جانگاه ان هزاران انسان را  نابود و به کام مرگ  فرستاده است، بالخصوص منازعه فلسطین واسرائیل که به زخم خونین سرطانی   درپیکر عربهای فلسطین  تبدیل شده است.

 انگلیس ها این روبای پیرومکاربرای سیاستهای نیولیبرالیزم ، یکجا به کمک وپشتبانی برادر بزرگ خود امریکا با تجربه های ننگین وفساد منشانه خویش ؛  دسایس ازمندانه را در کشورهای نفت خیز شرق میانه طرح ریزی نمود، تا بتواننداز هروسیله وطرقی  ارزوهای خود را براین حوزه نفتی خیز جهان براورده سازد ودرانجا دوباره حاکم شوند ؛ امروز همه جهانیان شاهدعملکردهای ضد انسانی وبشری انها در کشورهای عراق ، لیبی وسوریه میباشند که خلق زحمکش این کشورها قربانی اهداف امپراتورمأبانه سران کشورهای امریکا وانگلیس و هم رکابان  جهانی انهاشده اند؛ این غایله  هنوزهم ادامه دارد.  

چنانکه "رابرت اف کندی "پسر کندی بزرگ رییس جمهور فقید امریکا درمضمون خود زیر عنوان « چرا اعراب حضور ما را درسوریه نمی خواهند!» ،پرده از رویکردهای نظامی واقتصادی رهبران امریکا را با کمک دستگاهی جاسوس سیا  در شرق  میانه با براه اندازی کودتاها که باعث سرکوبی دولتهای این خطه  شده هست ، با اسناد به وضاحت توزیع وانرا افشا ساخته است .

چنانکه دراین نامه از کودتای نا فرجام سال 1957 در سوریه ، طرح کودتای سیا در اردن ایران عراق ومصر که زیر نظر الن دالس رهبری میشد از جمله دسایس امریکایان در خاورمیانه  نام برده است.  اولین مداخله مستقیم درسوریه درسال 1949که نسبت مخالفت "شکری ال قوتلی" رییس جمهور منتخب سوریه بخاطر عدم تائید خط لوله نفتی که از سرزمینهای عربی میگذشت وپروژه امریکایی  بود تا چاه های نفت عربستان را به بنادر لبنان از خاک سوریه متصل نماید، مخالفت نموده بود. با دخالت نافرجام امریکای ها ال قوتلی که درجنگ سرد بی طرف بود بعدازین رویکرد به جانب شوروی قرار گرفت ، این موضوع بهانه شد برای سیا که تا دوباره کوتادی را به سوریه سازماندهی نمایند. این بار کارمندان سیا" کیم روزولت وراکی استون"را به دمشق اعزام کردند؛ این دونفر دوسال پیش نیز کودتای را علیه داکتر مصدق درایران سازماندهی کرده بودند ،بعد از سرنگونی مصدق در«عملیات اژاکس»استون وروزولت محمد رضا ه رابه قدرت رسانید. با براه اندازی ودسایس پیاپی در سوریه  عراق ولبنان دردوران جنگ سرد توسط سیا بالاخره بعد از اغاز بها رعربی که درسال 2001شروع شد چاقوی سیادوباره دسته یافته داخل دسایس تازه علیه کشور سوریه و دولت بشار اسد کردیدکه چنین طرح ریزی شده بود:" این جنگ درسال 2000 هنگامی اغاز شد که قطر پیشنهاد ساخت لوله ای 1500کیلومتری با هزینه 10 میلیارد دالاری از عربستان سعودی ، اردن ،سوریه وترکیه را مطرح نمود. قطر در حوزه گاز پارس جنوبی گنبد شمالی شریک ایران است که غنی ترین منبع گاز جهان است و درهمین حال گاز قطر فقط در صورتی می تواند به بازار های اروپا برسدکه به شکل مایع درامده وازطریق دریا انتقال یابد. خط لولهء پیشنهادی، قطر را ازطریق ترمینالهای توزیع درترکیه،مستقیمأبه بازار های انرژی اروپا متصل مینمودومبالغ هنگفتی به عنوان حق ترانزیت نصیب ترکیه میشد. این خط لوله تسلط پادشاهی های سنی خلیج فارس رابر بازارهای گاز تامین مینمود وقطر نزدیک ترین دوست امریکا درجهان عرب را تقویت مینمودو قطر میزبان دو پایگاه عظیم نظامی ودفتر فرماندهی مرکزی امریکا در خاورمیانه است."

 براساس این پلان ار وپا که 30 فیصد گاز مورد نیاز خویشرا از روسیه وارد مینماید ارزو داشتند تا این خط لوله احداث تا ازاین گاز ارزان قیمت مستفید ودرپهلویش پوتین را در اهرم اقتصادی سیاسی خفه کنند. هدف ژئوپولتیک کشورهای عربی بالخصوص شاه عربستان عبارت از تسلط بالای شیعیان عراق ، مهار کردن اقتصادایران وسوریه که هم پیمان هستند  وهم چنان حمایت شاه عربستان از دولت سرنگونی یمن و قتل عام حوثی ها که مورد پشتبانی ایران قراردارد ، میباشد.

بر اساس مولف های فوق امریکا وشرکای اروپایی وعربی اش  درسوریه با بذری گروهای بنیاد گرایی جهادگرایی اسلامی که امروز بنام داعش، القاعده وجبهه النصر وغیره نامگذاری شده اندو منطقه را بسوی جنگ عام تام فرقه یی  بین سنی وشیعه صرف بخاطر« لول نفت وگاز قطر » که میخواستند از طریق خاک سوریه وترکیه بجانب اروپا بکشند، کشانیده اند.

چنانکه اف کندی در نامه خود تذکارداده است:" این خواست عربستان ،قطر وترکیه که پشتبانی امریکا وکشورهای اروپایی را همراه داشت ،ازجانب بشار اسد مورد پذیرش قرار نگرفت.  بنابراین زمینه تخم نفاق وبا چکیدهای بهار عربی زیر نام ارتش ازاد سوریه که از اعضای ارتش سوریه که سنی مذهب بودند، یکجابا اعضای عساکری سرنگونه شده دولت صدام و سایر جهادیون که برضد دولت بشار اسد میرزمیدند با پشتبانی مالی قطر وتربیه نظامی  توسط نظامیان امریکا وانگلیس درکشور قطر پرورش داده شده وبه جنگ ارسال کردیدند."

بنابراین جنگ که امروز بنام دفاع از ازادی و پشتبانی مردم و ارتش سوریه صورت میگرد، بُنه وسنخ ان به گذشته های دور درزمان جنگ سرد برای منافع اقتصادی و جیوپولتکی درخاورمیانه بوسیله دستگاهی جهنمی سیا پایه گذاری وامروز دوباره مشتعل ومنطقه را به خون خاک کشانیده که باعث کشتار صدها هزار انسان و 7 میلیون اواره مردم  خاورمیانه درکشورهای جهان شده است. طوریکه در نامه رابرت اف کندی(پسر)  چنین امده است:«پدران بنیانگذاران امریکا، به ما درمورد ارتشی ثابت، دخالتهای خارجی، وبقول جان کوینسی ادام "فراتر از مرزهای ملی رفتن به بهانهء یافتن ونابود ساختن هیولاها، هشدا ردادند"، ان مردان خردمند متوجه بودند که امپریالیسم درخارج مرزها با دموکراسی وحقوق مدنی درخانه مغایر است. منشور اتلانتیک پژواک ایدال اصلی امریکای انان بود که براساس ان هرملتی باید حق تعیین سرنوشت خودرا داشته باشد. درخلال هفت دههءگذشته، برادرا دالس، باند چنی، نئوکانها وهمپالگی هایشان اصول اساسی ایده الیسم امریکایی را به سرقت برده وارتش ودستگاه امنیتی مارا درخدمت منافع تجاری وشرکتهای بزرگ ،شرکتهای نفتی وپیمانکاران نظامی ما که ازاین رهگذر سود های هنگفتی برده اند، بکار گرفته اند.»

انتشار اسنادو شواهد دیگری مبنی بر تحقیقات  از جانب هئیت بررسی جنگ عراق که با حمله ارتش انگلیس وامریکا زیرنام نابودی سلاحهای هستوی به ان کشور صورت کرفت، نشان میدهدکه این اقدام توطیه برای سرنگونی صدام و تسلط بالای ذخایر نفتی و حضور فعال نیروهای نظامی وسیاستهای  امریکا درشرق میانه صورت گرفته که انرا جنایت نابخشودنی رهبران وقت از جمله تونی بلر نخست وزیر انگلستان وجورج بوش رئیس جمهور امریکا  میدانند. چنانکه گزارشگر سازمان ملل متحد درمورد بررسی جنگ عراق " سرجان چیلکات " وهمچنان "بن بری" سرتیپ بازنشسته ومسوول تحقیقات درونی نیروهای مسلح بریتانیا درمورد جنگ عراق چنین ابراز داشته اند :" ماموریت بریتانیا در بصره تقریبأ به شکست انجامید وبه اعتبار واعتماد به نفس نیروهای مسلح این کشور ضربه زد". دراین گزارش امده است :" خانواده 179 نظامی بریتانیایی که درجنگ عراق کشته شدند امیدوارند گزارش تحقیقات چیلکات ضعفها واشتباهات این عملیات را روشن کند."

این مقال که برشالودهء اسناد وشواهدی تاریخی تهیه کردیده، حادثه ها ،جریانهای دلخراش ،استکبارانه واستثماری جهان سرمایداری که درمسیر یک قرن واندی بالای مردم جهان براساس تعصب کور ملی واهداف ایدیالوژیکی بی رحمانه تحمیل کردیدوباعث قتل ومهاجرت میلیونها انسان  شد،  برای اینست تا  نسل امروزو فردا با روشنگری و دانش مترقی چهره های اصلی رهبران ونخبه گان جهان مدرن امپریالیستی  که امروز داد ازدفاعی حقوق بشر وازادیهای فردی میزنند و گلوی خودرا برای ان پاره  وباداروسرکرده جهان مدرن معرفی میکنند ،اگاه شوند وبدانند ، این قدرتمندان چگونه  این همه ثروت هنگفت را برای رفاهی خویش  بدست اورده اند !تاماهیت ومضمون نظامهای لیبرالیستی را از لحاظ تاریخی ومنطقی درک نمایند که چگونه ،  برای حفظ ومقام خویش برضدنظامهاو نیروهای مترقی وعدالت اجتماعی  که ازمنافع زحمتکشان  وطبقه کارگردفاع می نمودند ، درروند تاریخی مورد اماج تبلیغات سرد وعمل گرم خویش قرارداده وبرای از میان بردن ان ازهیچ نوع عمال ضد انسانی زیر نام ازادی ودموکراسی دریغ نه کردند ؛ خوشبختانه امروز با انتشارانبوهی اسناد، دسایس وتوطیه های شان افشا وهویدامی شود.

این گذری تاریخی مارا  مصمم و راسخ تر می سازد که برای یک جامعه انسانی فارغ از استثمار انسان ازانسان وبا درک جبر اگاهانه  مطابق قوانین عینی جامعه بشری بسوی اختیار اگاهانه که دران عدالت اجتماعی بوجوداید، مبارزه نمود.  پایان

ماخذ:

تاریخ جهان نو جلد اول،دوم وسوم ،مولف: جواهر لعل نیرو

تاریخ اروپا از اغاز الی قرن بیست، مولف :عباسقلی غفاری فرد

افغانستان درمسیر تاریخ جلد اول مولف شاد روان غلام محمد غبار

نوشته های کارل مارکس در باره استعمار دراسیا

نوشته رابرت اف کندی(پسر) گرفته ازنشرات انترنیتی بنام" اخبارروز"

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۷۰۸

فتح الله ګولن او د ترکیی ناکامه کودتا !

حبیب الله فتاح

د ترکیې د مخالف سیاستوال او مذهبي مشر فتح الله ګولن په لاس د جوړ شوي ''خدمت'' خوځښت ملاتړي وايي، دوی د ریښتیني او معاصر اسلام استازیتوب کوي، خو ددغه خوځښت د هدف په تړاو ګڼ څارونکي ځینې پوښتنې لري. د ترکیې حکومت پر ګولن تور لګوي چې د ناکامې کودتا تر شا یې لاس و او همدی یې اصلي طراح و، خو دی دا تورونه ردوي او وايي له کودتا سره هېڅ تړاو نه لريږ

فتح الله ګولن څوک دی؟

ویل کیژی د ترکې ولسمشر رجب طیب اردوغان او د هغه شاوخوا متحدینو په هیواد کې د وروستۍ ناکامې کودتا د ملامتۍ په برخه کې له بیړې کار واخیست او هغه یې د یوه داسې موازي حکومت کار وباله چې د دوی په خبره د ترکیی د رژیم د ړنګیدو هڅه یې کوله.

په ترکې کې د جمعې شپې د پوځي کودتا له ناکامی دو سره سم ترکي چارواکو په دې کار کې فتح اله ګولن په لاس لرلو تورن کړ، خو ګولن سره له دې چې د اردوغان د رژیم سخت مخالف دی، دا تور رد کړ.

ګولن ویلي، د یوه داسې کس په توګه چې په تیرو پنځو لسیزو کې یې د څو پوځي کودتاو ناخوالي زغملي، نو دا یو ډول سپکاوی دی چې په وروستۍ کودتا کې ښکیل وبلل شي.

دی زیاتوي: « زه په کلکه دا ډول تورونه ردوم. »

د هغو کسانو لپاره چې له ترکیی بهر ژوند کوي پوښتنه راپورته کېږي چې فتح اله ګولن څوک دی او ولې اردوغان د کودتا په تنظیمولو تورن کړی دی؟

ګولن له ۱۹۹۹ میلادي کال راهیسې په امریکا کې په جلا وطنۍ کې ژوند کوي.

نوموړی یو وخت د ولسمشر رجب طیب اردوغان نژدې پلوی و او په ۲۰۰۲ کال کې یې د ترکېې د ولسمشر له مذهبي محافظه کار عدالت او پرمختیا ګوند سره مرسته وکړه چې واک ته ورسیږي.

خو د راپورونو پراساس دغه دواړه متحدین د واک د ویش په اړه او د اردوغان د مشرتابه پر ډول له یو بل څخه جلا شوه.

وروسته د ګولن پلویان په ترکیی کې یوه تروریستي ډله وبلل شو.

دغه مذهبي مشر چې په ۱۹۶۰ کلونو کې یې په ازمیر کې شهرت درلود، په ۱۹۹۹ کې له دې کبله په خپله خوښه په امریکا کې جلا وطني غوره کې پر نوموړي د هېواد د سیکولر نظام د ړنګولو تور پورې شو.

که څه هم وروسته د ګولن په غیاب کې دغه تورونه لیرې شوه، خو دی په امریکا کې پاته شو.

دی هلته د اسلامي نړۍ د تر ټولو لوی مذهبي مدني سازمان د مشر په توګه ژوند کوي.

ویل کیږي د خدمت په نوم د ګولن غورځنګ میلیونونه پلویان لري او په ۱۵۰ هیوادونو کې شاوخوا ۱۰۰۰ داسې تعلیمي مرکزونه لري چې له زده کوونکو سره د پوهنتونونو د امادګی په برخه کې مرسته کوي.

د خدمت غورځنګ چې تر ډېره د مذهبي ارزښتونو په پام کې نیولو سره مدني خدمات وړاندې کوي، په عمومي ډول د منځلاري اسلام طرفدار بلل کیږي، خو په عین وخت کې په خپلو تعلیمي مرکزونو کې د زده کوونکو او د بډایو سوداګرو تر منځ د شبکې جوړولو له کبله ځیني حکومتونه دغه غورځنګ ته د یوه ګواښ په توګه ګوري.

دغه تعلیمي مرکزونه د سوداګرو له خوا تمویلیږي او زده کوونکې له ډېرو بې وزلو کورنیو څخه ورته راځي. د دې شبکې غړي وایي، دوی د ګولن د عامه خدماتو د پیغام تر اغیز لاندې په اتحاد سره په ګډه کار کوي.

په منځني اسیا کې چې د پخواني شوروري اتحاد تر ړنګیدو وروسته یې په لومړي سر کې د ګولن د ښوونځیو هرکلی وکړ، خو وروسته دغه ښوونځي د ګولن د غورځنګ له لاسه ووتل ځکه د هغې سیمي حکومتونو ادعا وکړه چې دوی اسلامپالي فعالیتونه هڅوي.

خو د ګولن غورځنګ په هیڅ ځای کې دومره تر فشار لاندې نه و لکه په خپله ترکې کې چې و.

د اردوغان حکومت په ورځني ډول د ګولن پر پلویانو تور لګاوه چې د ترکېې په حکومتي تاسیساتو کې د خپلو موقفونو څخه په استفادې د واک د اخیستلو هڅې کوي.

تیرکال اردوغان وتواندې د حکومتي افرادو په ګمارلو سره په ترکیه  کې د ګولن ښوونځي د هغه له واکه وباسي.

د جولای د پنځلسمې نیټې تر ناکامې کودتا وروسته اوس دا ښکاره ده چې ولسمشر اردوغان به په ترکې کې دننه د ګولن غورځنګ د تخریب هڅې لاډېرې کړي.

د ترکې سرپرست لوی درستیز امیت دُندار د جولای پر شپاړسمه ویلي و چې په پام کې ده د ده په وینا د موازي حکومت غړي له پوځي پستونو لرې کړای شي.

دغه راز د ترکې صدراعظم بن علي یلدیریم د جولای په شپاړسمه ویلي و چې هر هغه هیواد چې فتح اله ګولن ته پناه ځای وي، هغه به د ترکې دوست نه وي.

نوموړي په ښکاره د متحده ایالاتو نوم نه دی اخیستی، خو انقرې وړاندې هیله ښودلې وه چې امریکا باید ګولن له هغه ځایه وباسي.

یلدیریم په غیر مستقیمه توګه پر واشنګټن انتقاد وکړ چې د ګولن په اړه یې د انقرې مخکیني څرګندونې له پامه غورځولي او وایي، دا کار د دې سبب شو چې ترکیه لویه بیه ورکړي.

واشنګټن تراوسه دغو څرګندونو ته ځواب نه دی ویلی.

«خدمت » خوځښت

Image captionد ګولن په مشرۍ « خدمت » خوځښت وايي هدف یې د معاصر ټولنیز اسلام رامنځ ته کول دي، خو حکومت وايي دا بنسټ ترکیه کې د موازي دولت جوړولو هڅه کوي

  • ګولن د « خدمت » په نامه یو بنسټ جوړ کړ، چې د خبري رسنیو، ژورنالیزم او په افریقايي او اسیايي هېوادونو کې د ښوونځیو جوړولو کې فعالیت کوي، دوی د ترکیې ټولنه او واکمنه اداره کې هم خپل نفوذ ډېر کړی دی
  • د ۲۰۱۳ کال له پای ته رسېدو راپدېخوا، د ترکیې حکومت د پوځ د ځینو قومندانانو د توقیف کولو لړۍ پیل کړه، ځینې جګپوړي پولیس او قاضیان یې هم ګوښه کړل او د ګولن اړوند ''خدمت'' بنسټ ځینې ښوونځي یې وتړل
  • حکومت ځینې ترکۍ ورځپاڼې هم وتړلې او مشران او اېډېټران یې د دغه بنسټ د ملاتړ او خواخوږۍ په تور وشړل

د ګولن د ښوونځيو تړل به له پاكستانه پيل شي.

د تركيې د بهرنيو چارو وزير مولود چاوش اوغلو  د يو رسمي سفر په ترڅ كې د پاكستان پلازمېنې اسلام آباد ته لاړ.

چاووش اوغلو د پاكستان د لومړي وزير نواز شريف د بهرني سياست د سلاكار سرتاج عزيز سره په ليدنه كې د ناكامې كودتا پر مهال د پاكستان د هر اړخيز ملاتړ نه په مننې سره ويل چې پاكستان د تركيې د ملت او دولت دواړو نه پوره ملاتړ كړى دى.

دواړو په مشرانو په خبري غونډه كې ټينګار وكړ چې په هېواد كې د فتح الله ګولن د ښوونځيو د تړلو په موخه د اړوندو تدابيرو په نيولو كار كوي.

سرتاج عزيز څرګنده كړه پخوا يې د فتح الله ګولن د ترهګرې ډلې نه ملاتړ كړ خو د د پټو او ناوړه اعمالو په ليدلو سره يې په هېواد كې د هر ډول فعاليت د مخنيوي په موخه پلانونه لري.

چاووش اوغلو هم وويل چې ``پاكستاني مقامات د موضوع په اړه پوره معلومات لري او د اړوندو تدابيرو د نيولو په برخه كې هم پوره اراده لري.``

پدې هېواد كې د فتح الله ګولن د ښوونځيو د تړل كېدو لپاره دواړه هېوادونه په داسې پلان كار كوي چې د ښوونځيو زده كوونكي او كورنۍ يې زيانمنې نشي.

اوسمهال په پاكستان كې د فتح الله ګولن اړوند ۲۱ ښوونځي او د رومي په نامه يو كلتوري مركز فعاليت لري چې په كې ۱۱ زره او ۵۰۰ كسان زده كړې كوي.

ټاكل شوې ده چې په پاكستان كې د فتح الله ګولن د ترهګرې ډلې د ښوونځيو د تړلو په موخه جوړ شوى پلان به د افغانستان په ګډون د نړۍ په هغو هېوادونو كې هم عملي شي چې دا ښوونځي په كې فعاليت كوي.

د ترکیې گولن کودتا ولې ناکامه شوه؟

لغفور لیوال افغان څیړونکی اولیکوال پوهاند دعبداد ګولن ګوند چې اصلاٌ د (هیزمت ) یاد خدمت جنبش په نوم یادیږی، ویل کیده چې مدرن اوبې آزاره ګوند به وی ،خو هغسې نه وو.

دا ګوند په لومړی سر کې د (عدالت اوپراختیا) حاکم ګوند، یعنې داردوغان دپلویانو سخت  ملاتړی اوپه ټاکنو کې دهغه دبریالیتوب لامل شو.

خو د اردوغان له لوری ددې ګوند دمدرسوتړل کیدل اودې ګوند پورې اړونده نوموتې ورځپاڼې (زمان) چې له دیرشو کلونو را پدیخوا خپریده او نامتو لیکوال (اکرم دومانلی) يې چلوونکی وو، مصادره کیدل اوهم د پولیسو له لیکونه د دې ګوند د سلهاوو پلویانو ګوښه کیدل ، ضمناٌ د اردوغان له خوا د ګولن سترکاتل (اقتصادی سټې ) او د دې غورځنګ د رسنیزو او فرهنګی چارو لغوه کول سخته دښمنۍ رامنّځ ته کړه.

د فتح الله ګولن اورجب طیب اردوغان ترمنځ اختلافات هغه مهال ډاګیز اولابربنډشول چې دګولن غورځنګ   د۲۰۱۳م کال ددسمبر په ۱۷مه داردوغان دفساد ،شوکې اودرغلۍ ستره دوسیه رابرسیره کړه ،اودادوسیه هم دقاضی ذکریا(اوز) لخواچې دګولن دغورځنګ غړی و،څیړل کیده – په دې دوسیه کې خپله اردوغان دهغه دکورنۍ غړی سلمان اصلان ، ددولتی (هالک)بانک رییس ، لوی صراف رضاضراب او۱۲دکابینې غړی شامل وو.

سرکیس نعوم دلبنانی نامتوورځپاڼې (النهار) چلوونکی ولیکل دګولن غورځنګ له خوادفساد ددې لویې دوسیې سپړنه اردوغان ته ډیرسترسرخوږی جوړکړ.

فتح الله ګولن چې اوس ۷۳کلن دی ، دامریکا متحده ایالاتودپنسلوانیا ایالت دښار نه لری په دنچ سیمه کې په آرامه ژوند کوی ، خودهغه لارویان اوګوندیې چې دده په نوم یادیږی دترکیې په پولیسواومذهبییونوکې زښت پلویان لری ، هغه خپل پلویان تشویقوی چې دمسجدونو پرځای مدرسې جوړې کړی ، دپولیسودیوه لوړ پوړی چارواکی په اند (ګولن دترکیې په پولیسواو قضایی سټه کې زښت ډیر پلویان لری)

دترکیې په رسنیز ډگر کې هم برلاسی دی دوکاله وړاندې دترکیې دوه څیړنیزخبریالان چې هغه ته یې څیړنیزراپورونه برابرول زندان ته ولویدل چې یویې احمد شکیب نومیده او کله چې دپولیسوله خوا نیول کیده داسې یې کریغه کړه (هرڅوک چې موږ ته لاس راوړی وبسوځی)

ګولن په خپله یوه ویډیویی وینا کې چې په ۱۹۹۹کي خپره شوه داسې وایی ((تاسې باید په داسې توګه دسیستم په رګونوکې رخنه وکړی چې څوک درباندې پوه نشی ، ترهغې چې ټولواک ته ورسیږی باید صبر ولری ، ترڅودواک په ګدۍ کینی ) خوهغسې ونه شول .

دکودتا دناکامۍ لاملونه :

الف :خلک دکودتاچیانوپرضد واټونوته راووتل .

ب : دکودتا هڅه له ډيره لرې ځای نه وه (تر مستقیمې اونږدې مشرۍ لاندې نه وه)

ج: کودتاه سمه اویوموټی سازمان شوې نه وه.

د : کودتاچیان یواځې د پولیسو په لیکه کې ول او که په پوځ کې هم ول هغه هم ډیر لږ.

ه : اردوغان له مخکې دا اټکل کاوه چې داسې یو څه به پیښیږی

ز : د دوی ډیری فعالیتونه بربنډ ول .

په ترکیه کې د ناکامې کودتا لس ورځې تېرې شوې، حقایق کرار-کرار روښانه کیږي او له توطیو څخه ورځ په ورځ پرده پورته کیږي، داسې ښکاري چې په کودتا کې د فتح الله ګولن تر شا د نړیوالو کړیو او قوتونو ملاتړ موجود وه.

په امریکا باندې په کودتا کې د لاس درلودلو تورونه ډیر قوي دي او نباید د امریکا په هغو څرګندونو باور وشي چې ګویا له کودتا څخه نا خبره وه او په کې ښکېل نه وه. تر دې مخکې امریکا د مصر کودتا په اړه هم دغسې څرګندونې کولې، خو د اتومي انرژي نړیوال اژانس پخواني مدیر او د مصر په کودتا کې د سیسي باوري کس (ډاکټر محمد البرادعي) پخپله ویلي وه چې د محمد مرسي پر خلاف کودتا یې له امریکایانو سره په هماهنګۍ ترسره کړې وه.

په ترکیه کې نیول شوو پوځي جنرالانو اعتراف کړی چې د «انجرلیک» په پوځي اډه کې د امریکايي افسرانو په حضور کې کودتا رهنمايي کیده.

په انقره کې د امریکايي سفارت اعلامیه ډیره بوږنوونکې وه، خپلو اتباعو ته یې د احتیاطي سپارښتنو ترڅنګ وضعیت داسې ښودلې وه چې ګویا د ترکیې پوځ پاڅون کړی، خو کله چې کودتا ناکامه شوه لهجې يې تغیر وکړ او د ترکي حکومت په ملاتړ یې رسمي اعلامیې خپرې کړې.

پورتني حقایق او همدارنګه په امریکايي او اروپايي رسنیو کې د ترکيې حکومت په خلاف پروپاګند دا احتمال قوي کوي چې د کودتا لپاره مخکې له مخکې زمینه سازي روانه وه.

سربېره پر دې، د امریکايي سیاستوالو هغه څرګندونې د پام وړ دي چې له کودتا وړاندې یې کولې، فارین پالیسي مجلې د (د “اردوګان” په څېر ستونزه څرنګه حل کړو؟) تر سرلیک لاندې د امریکا پخواني مرستیال ولسمشر «ډیک چیني» د ملي امنیت مشاور «جان هنا» لیکنه خپره کړې وه، نوموړي ویلي وه چې اردوګان د ترکیې، منځني ختیځ، اروپايي اتحادیې او امریکا لپاره ګواښ دی.

امریکايي اکاډمیک شخصیت او د پوځي چارو کارپوه «میشل روبین» تر کودتا څو اونۍ مخکې په یوې لیکنه کې ویلي وه چې حالاتو ته په کتلو داسې معلومیږي چې که په ترکیه کې کودتا رامینځته شي، ښايي امریکا یې مخالفت ونه کړي.

نه غواړم چې په کودتا کې د امریکا د لاسلرنې په اړه د کارپوهانو او څیړونکو له خولې د دلایلو لړۍ وغځوم، د دې لیکنې مقصد له امریکا سره د فتح الله ګولن اړیکي دي او دا چې ولې د امریکا له ملاتړ څخه برخمن دی؟

عجیبه دا ده چې د ګولن په مشرۍ د «خدمت» ګوند اړوند موسسې د نړۍ په ګوټ ګوټ کې په ۱۴۰ هیوادونو کې فعالې دي، نوموړی ګوند زیات شمېر رسنیزې، کلتوري او سوداګریزې موسسې لري، د مثال په توګه تر ۱۵۰۰ زیات تعلیمي مراکز او شاوخوا ۱۵ پوهنتونونه لري.

د تعجب لامل دا دی چې دغه فعالیتونه ۴۰ کاله مخکې پیل شوي دي، یعنې هغه مهال چې ترکیې د سیکولر حکومت تر جبر لاندې ژوند کاوه، خو له دې سره- سره فتح الله ګولن په ترکیه کې د سیکولر مشرانو له ستاینې او توصیف څخه برخمن وه، دا په داسې حال کې وه چې له بل هیڅ اسلامي وزمه خوځښت سره یې دغه ډول چلند نه کاوه.

امریکا چې نوموړي ته یې په خپله خاوره کې ځای ورکړی، هلته ګولن د سیاسي او علمي کړیو په مینځ کې د ډیر ارزښت خاوند دی، په امریکا او نورو هیوادونو کې د پوهنتون د استاذۍ مختلفې رتبې د هغه په نامه نومول شوي دي، او د هغه د اصلاحي افکارو او نظریاتو د څیړنې په موخه ګڼ کنفرانسونه دایریږي.

د امریکا پخوانی ولسمشر «بل کلنټن»، د بهرنیو چارو دوه پخواني وزیران «جیمز بکیر، مادلین اولبرایټ» د هغو امریکايي سیاستوالو له ډلې څخه دي چې د ګولن ستاینه یې کړې ده.

فتح الله ګولن د ځانګړې صوفي نظریې څښتن دی، دا هغه اسلامي نظریه ده چې امریکا یې په اسلامي نړۍ باندې د تپلو په لټه کې ده، ځکه چې د ادیانو ترمینځ نږدېکت او د عقائدو ترمینځ توپیر ختمولو ته لار هواروي، له سیاست څخه جلاوالی خوښوي او ټول ترکیز یې په روحاني اړخ وي.

د سپتمبر ۱۱مې پیښو وروسته دغې نظریې ته د امریکا توجه زیاته شوه، امریکا غواړي چې دا نظریه، په اصطلاح د «بنسټ پالې» اسلامي نظریې په خلاف راپورته کړي، ګولن د دغې نظریې یو له مخکښو کسانو څخه دی.

د «معتدلو اسلامي شبکو جوړول» تر سرلیک لاندې د «رانډ» په نامه څیړنیزې موسسې یو راپور نشر کړی، د نوموړي موسسې په راپورونو باندې د امریکا پالیسي جوړوونکي ډیر اعتماد کوي، په یاد راپور کې فتح الله ګولن «راتلونکی ملګری» بلل شوی او د امریکا لپاره د نوموړي د اهمیت وجه بربنډه شوې. په راپور کې راغلي:

«ترکي دیني مشر فتح الله ګولن د معتدل او نوي صوفي اسلام لپاره کار کوي، نوموړی په دولت کې د اسلامي قانون د پلي کولو مخالف دی، د هغه په ګومان د اسلامي اوامرو لویه برخه د افراو په شخصي ژوندانه پورې اړه لري او ډیر لږ احکام یې له واک او دولت سره تړلي دي، هغه په دې باور دی چې د دولت لپاره نه ښايي چې اسلامي شریعت تطبیق کړي، ځکه چې دین یوه شخصي موضوع ده او د یوې مشخصې عقیدې غوښتنې باید په ټولو خلکو باندې تحمیل نه کړل شي».

بناء د اسلام هغه ماډل چې امریکا ورته لیواله ده ټولې ځانګړنې په ګولن کې پیدا کیږي، دا ماډل د هغې نظر څخه په فاصله کې دی چې اسلام ته د (دین او سیاست) په توګه قایل دی، په دې نوي ماډل اسلام کې دین ته د شخصي موضوع په سترګه کتل کیږي، او دا هغه څه دي چې کټ مټ یې سیکولران غوښتنه کوي. نو ویلی شو چې د ګولن مفکوره د امریکا له مزاج سره غاړه غړۍ ده او له سیکولر تګلارې سره هیڅ ټکر نه لري، ښايي همدا لامل وي چې په اکثرو هیوادونو کې د نوموړي د ګوند فعالیتونه په ډیرې اسانۍ لار موندلی شي.

امریکا درک کړې چې د عدالت او پراختیا ګوند ترکیه یو ځل بیا د اسلامي امت غېږې ته وروګرځوله، او دغه ګوند د واقعیتونو په نظر کې نیولو سره په تدریجي ډول د ترکیې د اسلامي کولو تګلاره پر مخ بیايي، او دا هغه څه دي چې د امریکا له ګټو سره اړخ نه لګوي، نو ځکه طبیعي خبره ده چې امریکا د اردوګان او ګوند د راپرځولو لپاره د کودتا مرسته وکړي، د دې کار لپاره امریکا د فتح الله ګولن تنظیم ته د لاس غځولو پرته بله لار نه درلوده، کوم چې د ترکیې د ټولو دولتي ادارو په رګ- رګ کې ځای نیولی دی.

پاتې شوه دا خبره چې امریکا به په اغلب ګومان ترکیې ته ګولن ونه سپاري، که څه هم ترکیه په امریکا باندې د فشار ډیر چانسونه په لاس کې لري خو امریکا به دا کار ونه کړي، ځکه چې په دغسې یوه عمل سره به په امریکا باندې خپل ایجنټان باور او اعتماد بایلي، خو امکان لري چې بل داسې هیواد ته یې ولیږي چې له ترکیې سره د مطلوبو کسانو د تبادلې معاهده نه لري، زما په نظر ممکن دغه هیواد مصر وي، د ترکیې حکومت د مصر له اوسني واکمن نظام سره مخالفت لري.

دا په داسې حال کې ده چې د سیسي رژیم طرفدارو رسنیو په دې وروستیو کې ګولن ته د پناه ورکولو کمپاین شروع کړی ترڅو نوموړي ته په مصر کې ځای ورکړي او د ترکانو په ضد ترې د فشار آلې په توګه کار واخلي، شونې ده چې امریکا او مصر په دې اړه یو تفاهم ته رسیدلي وي، او د سیسي طرفداره میډیا به ورته له اوسه ذهن سازي کوي.

په افغانستان کی د فتح الله ګولن لخوا جوړشوي څلور مکاتبونه او ګڼ شمیر خیره موسسات هم شته چی په کابل،مزارشریف،هرات،ننګرهار کی موقعیت لري
چی د افغانی زده کوونکو نه له داخلیدو نه نیولی تر سمستریز فیس ټول په ډالرو اخلي او د افغانستان نور تعلیمی سکتور ورته هیڅ هم نښکاري

 فتح الله د "ګولن تحریک" یا خدمت غورځنګ مشري هم کړې او د دواطلب تبعید مخکې یي د اردوغان، یوشمیر وزیرانو او مشهوره سیاسیونو د اداري فسادضد دوسیې پرانستلې چې نظام ګوښه کړيو خو د اردوغان د حکومت لخوا ناکامه او غورځنګ یي د ترهګرې ډلې په نوم ثبت او فعالیت بند شو. د ګولن غورځنګ په شاوخوا ۸۰ هیوادونو کې د مذهبي کثرتګرایۍ پلویان لري.

سرچینې : له نړیوالواو ترکیی منابعو څړنیخ او حبری خپرونی

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۴۰۸

مخالفت با روند بولیواری

 

با در نظرداشت رخـدادهای پیچیده ماه های گذشته؛ و آینده سرنوشت اقــدامات مــردمی در ونزویلا  روزنامه یونگه ولت گفت و گـوی جالبی را با کـارلـوس ویمـر مسوول شعبه روابـط بین‌ المللی حزب کمونیست ونزویـلا انجـام داده است که خـوانـدن آن بـرای آشنایی با پشت پـرده این رخــدادهـا خـالی از دلچسپی نیست. بامـداد


یونگه ولت: اخباری که از ونزویلا به ما می ‌رسد، بسیار نگران کننده است؛ افراد مسلح به فروشگاه‌ ها و مراکز دولتی توزیع مواد غذایی حمله می برند، اپوزیسیون هرروز در خیابان هاست. این وضعیت تاچه حد جدی است؟
کارلوس ویمر: در واقع خطر فاشیسم روزبه روز بیشتر می ‌شود. برای اولین بار احزاب سیاسی با ایدیولوژی فاشیستی علناً به صحنه آمده‌اند. مثلاً « Voluntad Popular ـ اراده خلقِ » لیوپولدو لوپز، سیاست مداری که به خاطر تحریک مردم به خشونت اکنون در زندان به سر می ‌برد. این گروه‌ ها عمدتاً از طرف ایالات متحده امریکا تعلیم می‌ بینند و مثلاً از بنیاد دولتی USAID کمک مالی دریافت می‌ کنند. مبالغی بین ۴۰ تا ۵۰ هزار دلار در اختیار مخالفین جوان دولت قرار می ‌گیرد که مثلاً با عناوین زیبای « تمرین دموکراسی» و عباراتی شبیه به آن استتار می ‌گردد. جهت‌ گیری دیگری از طرف سوسیال ‌دمکراسی اتحادیه اروپا پشتیبانی می ‌شود. حضور آنها در سال‌های گذشته اینجا زیاد ملموس نبود، ولی اکنون کوشش می‌ کنند تا نفوذ خود را گسترش بخشند. در حالی‌که ایالات متحده سیاستی را دنبال می ‌کند که هدف اش سرنگونی خشونت ‌بار دولت ونزویلاست؛ سوسیال‌ دمکرات‌های اروپایی از سیاست دیالوگ و تعامل هواداری می ‌کنند. آنها توسط نخست ‌وزیر سابق اسپانیا خوزه رودریگس ساپاترو نماینده گی می‌ شوند که کراراً به ونزویلا سفر کرده است.
یونگه ولت: آیا این روند با برنامه‌های دولت که همواره اپوزیسیون را به گفتمان دعوت کرده، همسو نیست؟
کارلوس ویمر: پیشنهاد مذاکره از ۱۷ سال پیش مطرح شده بود. هوگو چاویس به کرات از نیروهای اپوزیسیون درخواست کرد ولی آنها کراراً رد کردند. گفت وگو در مورد مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی  برای رسیدن به اجماع لازم و در عین حال ممکن است ولی باید هوشیار بود که این گفتمان دستاوردهای دو دهه اخیر را برباد ندهد. مذاکرات زیر سرپرستی اروپاییان می‌ تواند امتیازات بزرگی برای نیروهای اپوزیسیون دربرداشته باشد، زیرا آنها همواره مخالف روند بولیواری بوده ‌اند. در نتیجه خطر آن می رود که با پروسه گفتمان همان روندی که در پرتگال، اسپانیا و یا یونان صورت گرفت، که آرامش در کشورحاکم گردد ولی بار سنگین آن روی شانه مردم زحمتکش کشور نهاده شود به ما نیز تحمیل گردد. چنین راه رشدی همواره در کشورما با سرکوب خشن همراه بوده‌ است. در اینجا نسبت به دولت‌ های سوسیال‌ دمکرات ها، دیکتاتورها کمتر آدم کشتند و یا بزندان افکندند
یونگه ولت: قدرت های اروپایی که در مسایل داخلی ونزویلا دخالت می ‌کنند، چه منافعی را دنبال می‌ کنند؟

کارلوس ویمر:  با دو کلمه می ‌توان به این پرسش پاسخ داد: منابع طبیعی و بازار!

برخی از کان‌های معدنی به طور اختصاصی در برخی نقاط محدود کره زمین وجود دارد. امریکا و اروپا قصد دارند این بازار را در دست خود گیرند. من در سال ۱۹۷۰ترسایی به ونزویلا آمدم، در آن زمان هنوز فولکس ‌واگن در اینجا یک کارخانه داشت. یک سال بعد ایالات متحده امریکا المان را مجبور کرد کارخانه فولکس ‌واگن را در ونزویلا تعطیل کند. بعد از آن تنها سه کارخانه موتر سازی در ونزویلا باقی ماند: جنرال موتور، فورد و کرایسلر. بعد از این ‌که اروپا در سال‌ های گذشته زیر پایش در اینجا خیلی خالی شد، اکنون اتحادیه اروپا در صدد است سیاست مستقلی را در امریکای لاتین در پیش گیرد. اروپا می ‌خواهد در چارچوب تقسیم نوین جهان به نفوذ خود بیافزاید. در ونزویلا به طور خفیف این امید وجود دارد که در صورت حمله امریکا، اروپا به ما کمک خواهد کرد ولی مطمیناً اروپا آشکارا در مقابل ایالات متحده نخواهد ایستاد. احتمال دارد که در صورت تجاوز آنها به ساده گی در آن شرکت نکنند. این ها تضاد‌هایی هست که ما باید از آن استفاده کنیم. در ضمن اروپا هم از نظر نظامی، مثلاً در جزیره کوراسایو که به هالند تعلق دارد در منطقه حضور دارد.
یونگه ولت: برخورد مردم نسبت به کوشش‌هایی که در جهت تغییر مسیرکشور  و تغییر دولت صورت می گیرد چگونه است؟
کارلوس ویمر: رییس جمهور مادورو و کابینه ‌اش باوجود همه مشکلات هنوز دارای پشتوانه مردمی هستند. می ‌توان از این که مردم واکنشی به خرچ نمی ‌دهند متعجب شد. تامین مواد غذایی با وجود این ‌که اینجا گرسنه گی وجود ندارد بسیار مشکل است. لوازم خانه گی را به سختی می ‌توان بدست آورد ولی این خودآگاهی وجود دارد که مشکلاتی که متوجه به ویژه مردم مستضعف است، عمدتاً در اثرحمله امپریالیسم ایجاد شده؛ مردم، امریکا را مسوول این نابسامانی‌ها می ‌دانند. این تفکر ضد امپریالیستی نقطه قوت روند سیاسی در کشور ما است
یونگه ولت: با این حال حزب دولتی در انتخابات دسمبر سال گذشته آرای زیادی را از دست داد. مجلس امروز در دست نیروهای اپوزیسیون است.

کارلوس ویمر:  شکست انتخاباتی دسمبر نشان داد که مردم از شکل مشخصی از سیاست ‌گذاری بیزارشده‌ اند. در اینجا تضاد دموکراسی مشارکتی مشخص می ‌شود: این مساله در قانون اساسی منظور شده است لیکن برخی از نیروها در رهبری سیاسی با آن مشکل دارند. مثلاً شهرداری انتخاب می‌ شود و بعد فکر می ‌کند «این دیگر مال من است.» او دچار شیوه فکری فیودالی می ‌شود: «من به فقرا کمک می‌ کنم و برخی از پروژه‌ها را مورد پشتیبانی قرار می ‌دهم ولی همه این ها به من تعلق دارد». این نوع رفتار متعلق به قرن گذشته است، که محفل‌ های حزبی در مورد همه‌ چیز تصمیم می ‌گرفتند. این نوعی رانت‌خواری است. در زمان چاویس نیز انتقاد به این پدیده روز به روز شدید تر شد ولی او دارای اتوریته ویژه‌ ای بود. رییس جمهور نیکولاس مادورو دارای این پرستیژ نیست. مضاف برآن  ما با مساله ارتشا نیز روبرو هستیم که تا سطوح دولتی نفوذ کرده است. بسیاری از مدیران فاسد هنوز آزادند و پشت میله‌ های زندان قرار نگرفته‌ اند. علاوه برآن این‌ جا اصلاً بحث ایدیولوژیک صورت نمی‌ گیرد. ما فراموش کرده‌ایم که در گذشته چند نامه‌ به چاویس و به مادورو نوشتیم که لازم است در قطب میهن ‌پرستان، یعنی ایتلاف احزاب و جنبش‌هایی که از انقلاب پشتیبانی می ‌کنند، پشت درهای بسته گردهم آییم و در مورد آن چه که لازم است صحبت کنیم. این کار تا اکنون هیچ ‌گاه صورت نگرفته است.
یونگه ولت: پس مقاومت در مقابل کوشش‌ های براندازی چه گونه سازمان داده خواهد شد؟
کارلوس ویمر:  ما در مقام حزب کمونیست ونزویلا در دو جهت فعالیت می‌ کنیم. از یک سو وظیفه ما کار در بین طبقه کارگر است که به معنای دفاع از حقوق و توقعات آنان است که در عین حال ایجاد گروه‌ های حزبی در درون موسسات کارگری  به ویژه کارخانجات دولتی است. این کار همواره به طور مخفی صورت گرفته است. با این‌ که ما در انقلاب بولیواری زنده گی می ‌کنیم، نیروهای انقلابی و کارگران سازمان ‌یافته مورد سرکوب قرار دارند. جهت دیگر فعالیت‌های ما ایجاد اتحاد گسترده « بلوک انقلابی خلق » همراه با دیگر گروه ‌هاست.
یونگه ولت: ولی هم‌ اکنون اتحادی بین نیروهای نزدیک به دولت زیر عنوان « قطب میهنی » وجود دارد. تاسیس یک انجمن دیگر چه مفهومی دارد؟

کارلوس ویمر: ما کماکان از « قطب میهنی » پشتیبانی می‌ کنیم. ولی درعمل مشخص شده که وعده ایجاد یک بلوک واقعی که تعمیق انقلاب را میسر نموده و حضور مردم زحمتکش در روند بولیواری را تضمین کند هرگز عملی نشده است. حزب حاکم سوسیالیست متحده ونزویلا قطب میهنی را همیشه وقتی به امداد طلبیده که انتخابات در پیش رو بوده و یا مشکلات سیاسی وجود داشته، یعنی وقتی که به دیگر احزاب و سازمان‌ها نیاز داشته است.
یونگه ولت: این انتقاد سختی است…
کارلوس ویمر: یک نمونه: حزب کمونیست ونزویلا در سال ۲۰۰۶ ترسایی در مجلس طرح لایحه‌ ایجاد شوراهای کارگری سوسیالیستی را ارایه کرد. از این طریق می ‌بایست طبقه کارگر در بویژه شرکت‌های دولتی و همین‌ طور کارخانجات خصوصی  در تصمیم‌ گیری در امور تولیدی، اقتصادی و سیاسی شراکت  پیدا کند. این لایحه هرگز در مجلس مورد بحث قرار نگرفت، با این ‌که در آن زمان حزب سوسیالیست متحده ونزویلا اکثریت کرسی‌های پارلمان را در اختیار داشت.
یونگه ولت: علت چه بود؟
کارلوس ویمر: این روند نشان می ‌دهد که نیروهای خورده بورژوا در دولت تصمیم می ‌گیرند. در بین‌ آنها به غیر از رییس جمهور هیچ کارگر واقعی وجود ندارد. نیروهای دیگر بد نیستند ولی عدم حضور کارگران مشخص است. در نتیجه تصمیمات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تنها به نفع این قشر خورده ‌بورژوایی گرفته می ‌شود. آگاهانه و یا ناخود آگاه ترس از طبقه کارگر وجود دارد و حتا با این که این نیروها در دولت « زنده باد چه‌ گوارا» و یا « زنده باد انقلاب» فریاد می ‌زنند، وقتی که وضعیت جدی می ‌شود، کوشش می ‌کنند مثلاً رهبران سندیکایی را کنار بگذارند.  ولی این تضاد سرمایه‌ داری است زیرا که ما در ونزویلا در سوسیالیسم زنده گی نمی ‌کنیم، حتا اگر طبق تبلیغات دولتی این سوسیالیسم نام دارد. امسال وضعیت بدتر شد. اکنون در کابینه نماینده گان مستقیم سرمایه نیز حضور دارند که مثلاً وزارت اقتصاد را کنترول می ‌کنند. آنها دست‌ نشاندگان بورژوازی ملی و همین‌ طور انحصارهای خارجی هستند. لذا بلوک انقلابی خلق لازم است با این ‌که ما قطب میهنی را ترک نخواهیم کرد.
یونگه ولت: مخرج مشترک نیروهای تشکیل دهنده  روند بولیواری ضد امپریالیست بودن است. این ضد امپریالیست بودن دقیقاً  به چه مفهومی است؟
کارلوس ویمر: در اصل به معنای حاکمیت و استقلال کشوری، اقتصادی و اجتماعی است. در این رابطه در دوران چاویس ما به دستاوردهای زیادی نایل شدیم. مثلاً در گذشته ایالات متحده امریکا در وزارت دفاع ما دارای یک دفتر ویژه بود که به سرعت بسته شد. در بین مردم نوعی آگاهی ضد امپریالیستی وجود دارد که ادامه دهنده شیوه فکری سیمون بولیوار آزادی ‌بخش در قرن ۱۹ می ‌باشد. ایده ما این است که از طریق بلوک انقلابی خلق واقعاً اکثریت ( اکثریت کمی) را بدست آوریم ، یعنی ۱۵ میلیون نفر را به سوی خود جلب نماییم.
یونگه ولت: آیا امیدی به موفقیت هست؟
کارلوس ویمر:  هنوز تا به این هدف برسیم، خیلی راه مانده. ولی امتیاز ما در ونزویلا اینجاست که از جمله به برکت وجود چاویس سطوح گسترده مردم دارای آگاهی سیاسی است و ارتش نیز موضع ضد امپریالیستی دارد. در فعالیت سیاسی این جا نیروهای نظامی، نیروی مهمی به شمار می ‌روند. ولی در بلوک انقلابی خلق ما وزنه را بیشتر روی همکاری با شوراهای محلی ، یعنی سازمان‌های مردمی پایه نهاده‌ایم. مساله قدرت سیاسی در دستور روز قرار دارد. در کنار خطر فاشیسم و یا به عقب راندن دستاوردهای کنونی یک امکان سوم نیز وجود دارد: انقلابی که آغاز شد و عمدتاً یک انقلاب ضدامپریالیستی بود را با گام‌ ها و موفقیت‌ های کوچک به یک مبارزه ضد سرمایه‌ داری تعمیق بخشیم، به طوری‌که واقعاً به یک انقلاب سیاسی و اجتماعی مبدل گردد. این امکان را دشمنان ما نیز می ‌بینند و به همین دلیل به شدت خود را روی ونزویلا متمرکز کرده‌ اند. در ارجنتاین و برازیل این لحظه انقلابی هنوز مشهود نیست، با این‌ که سیاست‌ دولت این کشورها موفقیت‌ هایی را با خود به همراه داشته است. پیشرفت‌ های ما در تکامل و توسعه بلوک انقلابی خلق تا به حال خوب بوده است ولی با این تفکر که ایالات متحده امریکا قصد دارد مجدداً کنترول امریکای لاتین را بدست گیرد، ما به شدت با ذیق وقت روبرو هستیم. آنها طرح حمله به ونزویلا  «روز X» را می‌ شناسند ولی ما از آن مطلع نیستیم.
یونگه ولت: شما از « روز X » سخن می ‌گویید. آیا واقعاً نسبت به جنگ داخلی، حمله نیروهای خارجی به ونزویلا را محتمل تر می ‌دانید؟

کارلوس ویمر: من هردو امکان را محتمل می ‌دانم. این ‌که آنها کدام راه را انتخاب خواهند کرد، بسته گی به تناسب قوا در ایالات متحده امریکا دارد. این جا در امریکای لاتین ناوگان چهارم نیروی دریایی ایالات متحده قابل استفاده است. فرمانده جدید این ناوگان،  کورت تید  به گرداننده «کودتاهای نرم »، یعنی انجام کودتا بدون دخالت علنی و مستقیم  امریکا شهرت دارد. هرچند این کار اینجا عملی است، ولی ساده نیست. برعکس آنها در بسیاری از کشورهای عربی موفق بودند.
یونگه ولت: چرا « کودتای نرم » در ونزویلا ساده نیست؟

کارلوس ویمر: زیرا با وجود همه مشکلات وحدت امریکای لاتین پابرجاست. اواسط جون در سازمان کشورهای امریکایی رای ‌گیری‌هایی صورت گرفت که دبیرکل این سازمان  لوییس آلمارگو  نتوانست اعمال نفوذ کرده و تصمیماتی را علیه کشورما به تصویب برساند. از این طریق بسیاری از دولت‌ها در مقابل ایالات متحده امریکا جبهه ‌گیری کردند، با وجود این ‌که اوباما در سال گذشته قبل از همایش سران در پاناما به طور مستقیم با روسای جمهور ملاقات کرده و در صورت قطع رابطه با ونزویلا وعده‌هایی به آنها داده بود ولی آنها یک دست در جامعه همبسته گی « پتروکاریب » که توسط ونزویلا رهبری می ‌شود باقی ‌ماندند./ عدالت

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۴ /۱۶ ـ ۰۱۰۸

د ملي او ډموکراتو سیاسي گوندونو نږدې کیدل او یووالی د وخت اړتیا او غوښتنه ده


نصیر احمد څپاند

د افغانستان سیاسي پوځي پیچلی حالت، د ملي یووالي د حکومت د مشرانو تر منځ اختلافات، په تیره بیا د چوکیو د ویش پر سر ناندریو هېوادوالو ته نه جبیره کیدونکي صدمه رسولي ده. دولتي خدماتې سکتورونه او موسسي د بحران سره مخ شوي . امنیتي وضعیت زیات خرابه شوی او د هېوادوالو دوښمنان د خلکو تر دروازو رارسیدلي دي. ددولت نفوسو د کنترول ساحي محدودیږي ، اداري او ټولنیز فساد خوریږي، اوسیدونکي په تیره ځوانان وزګار ګرځې ، د اقتصادي ودي او پانګوني حالت مخ په زوړ روان دی .

په داسي یو غیر معمول حالت کې ولسمشر او ولسکشر د ستونزو په کمولو کې بي وسه ښکاري . سیاسي ګوندونه د بي تفاوتۍ په سترګو حالاتو ته ګوري او د خلکو د خلاصون اړوند نوښتونه نه کوي . ډیرئ ګوندونه او سازمانونه په فرکسیوني ، ژبني او سمتي ناروغیو اخته دي ، د هېوادنیو ګټو پرځاي ګوندي او شخصي ګټو ته ترجیح ورکوي . د سلیقه وي او ځان غوښتونکو چلندونو له وجي ، ان د هغو ګوندونو او نهادونو تر منځ د نږدیوالي او یووالي اراده کمزوري ده چې تقریبا ورته برنامي او اساسنامي لري . له دي کبله ګوندونه په افغاني ټولنه کې کمزوری رول خپلوي او له بده مرغه د توتالیتار ، یکه تازه او معامله کوونکو سیاسي کاروباریانو بازار تود شوی . د سیاست په داسي خچن ماحول کې افغانان د هېواد په تنکۍ او هره شیبه ماتیدونکي ډموکراسۍ باور نه وي . که غواړو چې په اوسنې زمان کې د یوازیني سیاسي سیستم په توګه ډموکراسي ولرو ، باید ډموکراسي بچ کړو . له دي کبله د افغانستان سیاسي هغو ګوندونو او سازمانونو ته چې افغانستان او د هغې خلک ورباندي ګران دی خواست کیږي چې خپل ټول سلیقه وي ، ژبني ، سمتي او مذهبي اختلافاتو او نورو منفي مظاهرو ته د پاي ټکی کیږدي، د وطن د ملي ګټو د ساتلو او د هېوادوالو څخه د دفاع او د بهرنۍ لاس وهني د مخنیوي په واحد محور سره راټول شي.
په اوسنیو شیبو کې چې مافیا د هري چاري واګي په خپل کرغیړن لاس کې نیولي او د افغانستان د خلکو په ستوني فشار اچوي ؛ هیوادوال د وطن ګوند ، حزب متحد ملي افغانستان ، د وطن د ترقۍ ملي ګوند ، د افغانستان د خلکو ګوند ، د افغانستان د سولي د ملي مدافعینو ګوند ، د افغانستان د ملي یووالي ګوند ، د افغانستان د سولي د غورځنګ ګوند ، د افغانستان د خلکو ډموکراټیک ګوند ، د افغانستان د ملي تحریک ګوند ، د حق او عدالت ګوند او افغان ملت ګوند ته سترګي اړوي چې ښایي هغوي د دوي د عذابونو په راکمولو کې مرسته وکړي . له دي کبله په تاسو غږ کیږي چې د غفلت د درانه خوبه راپورته شئ ، خلک او ولس ستاسو مرستي ته اړ دي ! که ستاسو ځواب هو وي ، بیا راودانګئ د وطن د لوړو ګټو د خوندي کولو په نامه یو محور پیدا کړی ، سره نږدي شئ او یووالی وکړئ او یو لوي سیاسي وطني ځوځښت په لاره واچوئ . د کار یو کوټلی او پلي کیدونکی پروګرام تر لاس لاندي ونیسئ چې له یوي خوا افغان وژنه او ورور وژنه بنده شي ، له بلي خوا بهرنۍ لاسوهني ته د پاي ټکی کیښودل شي . هېواد د ډموکراسۍ په لور ډاډمن ګامونه واخلي او د مافیا د اوسنیو کمیشن کارانو مخه بیخي ډب شي . بي له قوي ګوندونو او د هغوي د حکمت عمل څخه ماسیوا په لاس راغلي ارزښتونه نه شي خوندي کیدلی او نوي ارزښتونه نه شي ایجادیدلی . ډیر طلایي چانسونه ضایع شوي او ښه !
فرصت ونه له لاسه تللي ، اما بیا هم ناوخته نه دی . که لږ نور وخت پر تاسو واوړي ؛ واورئ اوسني کادري او ټولنیز امکانات له لاسه ورکوی او د بي باورئ په فضا کې د ځوان نسل ټوکیدونکي توکي هم ستاسو له لاسه وځې . هله به هم دین او هم دونیا دواړه له لاسه ورکړئ.


بامداد ـ دیدگاه ـ ۴ /۱۶ ـ ۰۳۰۸

 

جهان گشایی وسیطره انگلیس ها درجهان

 بخش چهارم : درخاور میانه

 

علی رستمی

انگلیس ها برای انحصار نفت وگازدرایران  مداخله کردند و نفت وگازانرا به انحصار شرکتهای خود بنام «دارسی» که کمپنی مشترک نفت ایران وانگلیس  بود،قراردادند ودر کودتای که سبب سرنگونی دولت مصدق صدراعظم ایران شد، نقش فعال داشتند.

 درجریان جنگ اول جهانی ،انگلیس ها عرب ها را علیه ترک های عثمانی با استفاده از احساس ملی برای شورش وقیام تشویق و تحریک میکردند .دراین زمینه  شخصی بنام" سرهنگ ت.ا.لورنس " درعقب پرده برای برانگیختن قیام و شورشها نقش بارز داشت؛ سپس شخصیتی مشهور شد که درعقب بسیار از نهضتهای  اسلامی درکشور های عربی قرارگرفت .

بنابراین انگلیس ها در دوران جنگ اول جهانی شورشی را توسط عرب ها علیه ترک های عثمانی سازماندهی کردند ،به عرب ها وعده میدادند تا یک کشور بزرگ عربی مستقل شامل: عربستان ،فلسطین وسوریه را بوجود بیاورند، اما با این نیرنگهای دو رویی مخفی یانه با فرانسه قراردادی را منعقد ساختند که این کشورهارا دراصل تجزیه  وتحت الحمایه خویش(فرانسه وانگلیس  )قرار بدهند. انگلیس ها با این خیانت خود با اعراب خیالِ امپراتوری بزرگ را درخاورمیانه داشتند که تا بحرهند وافریقا ( مصر) مسلط باشد.

تسلط بالای عراق ،فلسطین ،جنگ برای شهر موصل وتشویق عرب ها علیه ترک های عثمانی هدفی بود  که انگلیس ها ارزوداشتندتا بالای تمام خطوط راه اهن افریقا واسیا مانند شهر حلب وحجاز وبغداد حاکم شوند وامپراتوری خودرا جهانی بسازند؛ براین شالوده با استفاده از موج ملی گرایی درخلیج فارس از احساس ملی عرب ها برضد ترکیه دروجود خانواده شریف حسین که از اشراف مکه بود وارزوی خلیفه شدن مسلمانان را داشت، همکاری خودرا اعلام کرداند وانهاراتشویق مینمودند. شورشها از دمشق شروع شد که توسط ترک های عثمانی سرکوب ورهبران شان اعدام شدند، شورشهای عربی با پول انگلیس ها وعمال مرموز پلیس مخفی انگلیس بنام " سرهنگ لورنس" کمک وتمویل میشد. با  پایان جنگ اول جهانی مستعمره های ترک ها بدست انگلیس ها افتاد ومطابق قرارداد" ورسای" کشورهای عربی میان فرانسه وانگلیس تقسیم شد. در دوران جنگ جهانی اول ارتش بریتانیا به فلسطین حمله کرده وشهر اورشلیم را اشغال نمود،این دوشهر به تصرفش درامد .از سوی دیگر دولت بریتانیا درسال 1917 اعلامیه را انتشار کرد که بنام اعلامیه" بالفور" یاد میگردید، براساس این اعلامیه یهودیها که در نقاط جهان پراکنده بودند، میتوانستند درفلسطین یک " کانون ملی یهود" را بوجود اورند وبعد دولت مستقل اسرائیل را تشکیل دهند. این منطقه که ازنگاهی استراتیژیکی دراسیا،افریقا واروپا با اهمیت بوده ومیخواستند که یک دولت خود مختار با کمک مسیحان ویهودیان بوجود اید، اما عرب ها وفلسطینها مخالف این نظر بودند؛ برعلاوهء مخالفت عرب ها، از اراضی فلسطین به یهود نشین تحت اداره مستقیم انگلیس ها که منجربه اشغال سرزمینهای اصلی فلسطینها توسط صهیونست ها شد، دولت اسرائیل بوجود امد ؛ این دولت به مثابه هیولای بزرگی درقلب عرب ها بانادیده گرفتن حقوق حقه فلسطینها برای تسلط باداران امپریالیستی شان درمنطقه بوجود امد . بعد ازان درسال 1929 جنگهای میان عرب ها ویهودیان بر سر اختلاف « دیوارندبه [مقدس ترین مکان مذهبی یهودیان است که برروی تپه موریا در شهر اورشلیم قراردارد.به باور یهودیان دیوار ندبه ازاخرین باقی مانده های هیکل سلیمان ودومین پرستش گاه اورشلیم ومرکز دعا ومنبع الهام برای یهودیان دراسرائیل وسراسری جهان هست.]»  شروع شدکه مبارزه مردم فلسطین برای بدست اوردن سرزمینهای اشغالی شده انها توسط اسرائیل با قتل وکشتار هزاران فلسطینی از جانب دولتی صهیونیستی ، هنوزهم ادامه دارد.

انگلیس ها یکی از دست نشاندهء خود را بنام امیر عبدالله از پسران ملک حسین پادشاه حجاز را در اردن به پادشاهی گماشتند که مطیع امپراطوری بریتانیا بود ومطابق  امضای قرارداد سال 1928 انواع امتیازهارا به اختیار عساکر نظامی انگلستان دراین منطقه قرارداد .

با مداخله مستقیم انگلیس هاحکومت سعودیها زیرنام وهابیت که اساس گذاران ان محمد ولد عبدالوهاب میباشد که توسط یک تن انگلیسی که ازدوستان وهاب درجریان مصروفیت دانشگاهی بان اشنا شده بود تشکیل یافت . شریف حسین که به توطئه انگلیس ها پادشاه حجاز شده بود وپسرش فیصل نیز حاکم سوریه شد وبعد توسط فرانسویها بیرون شد ، انگلیس ها اورا به سلطنت عراق گماشته که تحت حاکمیت اربابش یعنی انگلیس حکومت میکرد.

 درسال 1924  خلافت عثمانی ها که توسط کمیته انقلابی ترک ها با فیصله پارلمان ترکیه لغوشده بود،  ملک حسین   در حجازسلطنت میکرد ، بعدازلغو خلافت عثمانی ها  که مقام خلافت خالی مانده بود، ملک حسین بدون ممانعت خودرا خلیفه اسلام اعلان کرد . ابن سعود که درکمین چنین روزیی بود با استفاده از افراد ملی گرا مردم را علیه  ملک حسین تشویق نموده تابرضدش قیام نماید ، انگلیس ها هم ازسعودیها نظر به ارتباط قبلی  پشتبانی کرده وسلطنت ازملک حسین به سعودیها درسال 1926 انتقال یافت وخانواده حسین از حجاز ومدینه رانده شدند.

 بعدازجنگ دوم جهانی کتابی زیرنام«روزهای عربی» توسط سرجان فیلبی تحریرشدکه دران تمام رویدادهای  جنگ اول جهانی را که سعودیها چگونه با انگلیس ها کمک میکردند وانگلیس ها  چگونه جانب سعودیها را برضد حسین  گرفتند انتشار یافته هست . بعد ازان سرجان فلیبی مسلمان شد وبنام حاجی عبدالله تجارتخانه یی درجده تاسیس وسالها مشاور ابن سعود بود.دراین کتاب واگذاری نفت عربستان وتاثیرات ان بالای جهان انعکاس یافته است.

یکی ازکشورهای دیگری عربی که از گزند انگلیس ها بی بهره نه مانده بود عراق ویا« بین النهرین»  که تحت قیمومت انگلسیها برای  ماموریت مقدس متمدن ساختن جامعه عربی بود! میباشد. این شهر در سال 1916 با شکست ترک ها در جنگ با انگلیس ها به اشغال انگلیس ها درامد وتا پایان جنگ دراشغال نیروهای ان قرارداشت ؛درنیمه اول سال 1920 درتمام کشورها مستعمره انگلیس شورشهای استقلال طلبی در عراق ، سوریه ،ایران ، مصر ، ترکیه با خیزشهای مردمی علیه انگلیس ها دریک زمان اغاز شد ؛ انگلیس ها باوعده دروغگین  استقلال وازادی با زورو قدرت نظامی  شورشها را از جمله درعراق خاموش کردند ، در عقب این توطئه خودحکومت موقت رابا اشتراک وزیرا ن عرب بوجود اوردند  که درپهلوی هریک ازانها یک مستشار انگلیسی قرارداشت.درسال 1920 یکی از جمله وزیران که از دساتیر انگلیس ها سر کشی میگر دبنام" سید طالب شاه"  بود که انرا انگلیس ها در خارج تبعید وبه عوض ان درسال 1921 فیصل پسر ملک فیصل پادشاه حجاز را به عراق جانشین ساختند،فیصل خدماتی شایانی را درجنگ اول جهانی علیه ترک ها به نفع انگلیس ها انجام داده وحافظ منافع انها بود؛ مردم عراق از پادشاه شدن فیصل خوش نه بودند، میخواستند دولت دموکرات را بوجو اورند که زیر اراده پارلمان باشد،این  شورشهای تا سال 1921 به اوج خود رسید؛ دراین وقت شاه عراق بیمار شد و"سرپرسی کگاس"  که به حیث کمیسار انگلیس درعراق بود به جای شاه تعین و زمام قدرت را بدست خود گرفت ،تمام اختیارت که وزیران عربی داشت انرا لغو اعلان نمود وهمه شورشهارا درعراق به زور بمب وتوپ خاموش ساخته و تحت الحمایگی عراق ادامه یافت.

 دراین زمان اختلافهای میان ترکیه وانگلیس ها بالای شهر موصل مطابق قراداد جداگانه درسال 1926حل شد واین شهر به عراق تعلق گرفت که عراق مستقمآ زیر سلطه واداره انگلیس ها درامد ومنفعت انها دراین محل تامین کردید.برعلاوه  درسال 1930 قرارداد ویا پیمان اتحاد میان انگلستان وعراق امضا شد که  تمام صلاحیتهای قضای ونظامی به  مستشاران انگلیس تعلق گرفت،ازلحاظ نظامی قرارگاه های بزرگ درموصل درنزدیکی سرحد ترکیه که  ایران واذربایجان شوروی را تهدید میکردد بوجود امد.

طوریکه سرهنگ دوم «سرارنولد ویلسون» در انجمن اسیایی پادشاهی درلندن به تاریخ 8جنوری 1932 چنین سخنرانی نموده است:".. نیروهای انگلستان با لجاجت وخونسردی(وبدون اعتنا به اعلامیه های ژنو) در طی دهسال گذشته ومخصوصأ درشش ماه اخیر به بمباران کردهادرعراق می پرداخته است.دهکده ها ویران شده، دامها کشته شده، زنان وکودکان افلیج، همه به گفته گزارشگرمخصوص روزنامه "تایمز" ازتوسعه وپیشرفت طرح یکنواخت تمدن، گواهی می دهند!"

شورشها در نقاط محتلفی عراق برای ازادی ادامه داشت وانگلیس ها برای خاموشی این خیزشها  از بمبهای ساعتی  وتاخیری استفاده میکردند؛ چون مردم شورشی هنگام پرواز طیاره به منازل خود پنهان میشدند ،این نوع بمب ها در موقع پرتاپ منفجر نمی شد بلکه بشکل تنطیم میشد که مدتی بعد منفجر گردد،مردم بعد از عبور هواپیما ها دوباره به حملات خود بالای عساکر انگلیس ادامه میدادند وسپس دراثنای  رفت امد این بمب ها انفجار میکرد که ازاین بابت ضربات سنگین به اهالی رسانید میشد . بانهم عراق با سرپرستی انگلیس ها داوطلبی عضویت خودرا به جامعه ملل پیشنهادوپذیرفته شد. طوریکه درانزمان میگفتند:" عراق بابمباران به جامعه ملل راه یافت". بانهم تسلط واستیلای انگلیس ها بالای عراق ادامه داشت. انگلیس ها ازموجودیت پادشاهان بی هویت خائین عربی مانند"فواد" درمصر "فیصل" درعراق وعبدالله در ماوراء اردن ، تسلط استکباری خودرا تامین وادامه میداد.

عراق بعداز یک دوران استعماری  درسال 1932از انگلیس ها  استقلال خودرا کسب ودر سال 1958 از پادشاهی وبه نظام جمهوری تبدیل کردید. عراق ازسال 1968 تحت رهبری حزب سوسیالیست بعث اداره میشد . بعدازمداخله وتجاوز  مستقیم نظامی مشترک انگلیس وامریکا علیه دولت صدام حسین رئیس جمهور عراق درسال2003، حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین  سرنگون وسپس صدام حسین با یک محکمه نمایشی اعدام وعراق بعد ازیک دوره ارامی ، دوباره داخل جنگهای فرقی یی ومنطقوی شده که تا حال ادامه دارد.

دراروپایی شرقی:

 انگلیس ها بعداز ختم جنگ اول جهانی و حل اختلافها میان کشورها ی اروپایی بالخصوص باالمان وادامه همکاری موافقتنامه یی را که بنام « لوکارنو» نامیده شود امضا نمودند . ارزش این پیمان  برای انگلیس ها این بود که تمام کشورهای اروپایی را علیه کشورهای کمونیستی بالخصوص علیه روسیه متحد ساخته بود.

احزاب حاکم انگلیس بویژه محافظه کاران جعلیات را علیه روسیه به بهانهء نامه «زینوف» یکی ازکارمندان بلند رتبه دولت شوروی دامن زدند که گویا روسیه میخواهند که انقلاب کمونیستی را در انگلستان صادرنمایند واز این  نامه  درزمان انتخابات  عیله حزب کارگراستفاده شد که به نفع محافظه کاران تمام شد. زینووف  ازهمچو نامه اگاهی  نداشته ومنکر ان بود.بعد ازان در برلین افشاء شد که این نامه توسط یکی ازاعضای گروهی بنام «سفیدها» که ازجمله روس های مهاجرکه برضد بلشویکها بود، صورت گرفته است. همچنان درسال 1927اقداماتی مختلفی علیه اتحادشوروی درنقاط جهان شروع شد از جمل درسفارت شوروی درپکینگ وکنسولگری ان درشانگهای چین به تحریک انگلیس ها حمله صورت گرفت تابتوانند چین را باشوروی ها در میدان جنگ بکشاند، اما روس ها به جنگ نپرداختد؛یکماه بعد درهمین سال عمل دیگری درشهر لندن درمرکز بازرگانی شوروی صورت گرفت که بنام ماجرایی «ارکوسم »مشهوراست چون نام این کمپنی ارکوس بود. مداخلات انگلیس ها درجنگها ونارامی های کشور شوروی که به کشته شدن یک میلیون سیصدوپنجاه هزار نفر تمام شده بود جزو سیاستهای خرابکارنه وتنظیم شده برای سرکوب انقلابیون روسیه وممانعت دراه تحقق اهداف ونفوذ ان درجهان بود.. ادامه دارد.

 

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۶ ـ ۰۱۰۸