کدام زمینه ‌ها می ‌تواند باعث تحکیم وحدت ملی گردد؟

محمـد ولـی 

طی تقریباً ۴۰ سال اخیر بنا بر عوامل روشن یا مجهول اصل وحدت ملی افغان ها مصدوم به خطرات ناشی از شعارهای سیاستگرانی شده است که خواسته ‌اند منافع شخصی و خانواده گی ‌شان را بر ایجاد گروهای سیاسی بسته به یک قوم یا ملیت واحد حفظ کنند.

 پروسه تشکیل تنظیم‌ های مجاهدین در بیرون از کشور با رسن عقیدتی اسلامی بر بنیاد تعلق هر تنظیم بیک قوم خاص نضج داده شد، گرچه بعضی تنظیم‌ ها شامل افراد مربوط به اقوام مختلف بودند اما خط مسلط فکری و ستون اصلی تشکیلاتی‌ شان به یک قوم خاص تعلق می ‌گرفت، ازین رو با رسیدن به قدرت هر دو اصل (خط فکری قومی و تشکیلات قومی ) از پرده بیرون شده هر تنظیم مسیر فکری متعلق به قومش را اساس فعالیت جنگی قرار داد که پیآمد آن بسیار جانکاه و تباه کن بود.

 تقسیم ‌بندی احزاب اسلامی با حفظ ادعای تساوی و اشتراک عقیدتی در یک دین واحد باعث تقسیم ‌بندی عمودی جامعه شده هر رهبر، تنظیم مربوطه ‌اش را به حیث نماینده یک قوم برگردانی کرده کلمه اسلامی را در پسوند آن حفظ  نمود.

 با پایان جهاد سران تنظیم‌ ها در رقابت جنگی برای قدرت نه شعار مشترک اسلامی بلکه شعار تعلقات قومی و ملیتی را برای بقای تنظیم و رسیدن به قدرت و حفظ منافع پیش کشیده جامعه را دچار تشنجات قومی و گرایشات سمتی ساخت و بر فراز ویرانی و خون ناشی از این شعار بر بقای مقام خود و منافع خانواده گی مربوطه افزود. پلان ‌های دور نمایی کشورهای ذیدخل در ویرانی افغانستان از عوامل این دسته بندی بوده تا هنوز ادامه دارد زیرا آن‌ ها به‌ راحتی می ‌توانند سیاست‌ های شوم و ظالمانه‌ شان را به‌ وسیله سران تنظیم ‌ها زیر نام مصلحت امور مملکتی عملی سازند که ما هر روز شاهد این بازی‌ های سیاسی هستیم.

 تجربه ۱۶ سال جاری در کشور نشان داد که این نوع نظریه سازی ‌ها (به‌ اصطلاح امریکایی‌ ها ملت سازی ) نه کارا و نه موثر بود بلکه نتایج زیان ‌بار آن تا سرحد خطرات و مصیبت‌ های جدیداً ظهور کرده ادامه دارد.

 عیب دیگر این سیاست این است که اصل شایستگی در دموکراسی پامال می ‌شود. به‌ جای دموکراسی اصل وراثت که قرن‌ها قبل معمول بود دو باره احیا می‌ گردد اعضای تنظیم‌ ها باید به تاج‌ پوشی (فلان ابن فلان) شادیانه بر پا کنند، قوم و ملیت مربوطه بعد ازهر چند سال به میدان انتخابات برود و به وی رای بدهد تا او در سکان قدرت جایگاهش را بدست آورد. او دیگر فعال میشا بوده نه تابع قانون، نه تابع رسوم و نه تابع اصول معمول اخلاقی در جامعه می ‌باشد با اندک شکر رنجی ناشی از خلاف ورزی طغیان می‌ کند و قومش را سپر اهداف شخصی می ‌سازد و بحران می آفریند. تجربه ۱۶سال این نوع «ملت سازی !» بی ‌نتیجه بوده برعکس قبیله گرایی و قوم گرایی را احیا نمود.

 بدون اینکه مورد انتقاد عدم درک از اوضاع جهان معاصر یا کهنه گرایی اندیشه ‌های گذشته قرار گیرم فکر می ‌کنم بجای نقش و منافع یک گروه بسیار کوچک و نو ایجاد شده نامشروع باید منافع عام ملت که شامل گروه‌های مظلوم و زجر کشیده هر قوم و ملیت است در نظر گرفته شود.

 کثیرالعده ترین گروه مردم یعنی دهقان، کارگران تولیدی، ساختمانی، خدماتی، مامورین پایین رتبه همیشه محتاج، روشنفکران تحول طلب و متعهد به آرمان‌های ملی و وطنی، تجار و سرمایه ‌داران ملی که منافع شان پیوسته زیر ضربه مافیای پولی، تروریستان و آدم ربایان است، روحانیون محترم خیراندیش و پابند به اصول حقیقی اسلام،  پیشه ‌وران و اهل کسبه و سایر اقشار پایینی و متوسط جامعه از همه ملیت‌ها (هزاره، ازبک، تاجک، پشتون، ترکمن، ایماق، بلوچ ، نورستانی و...) در یک صف متحد علیه ظالمان، قاچاق بران، حکام ظالم، ناقضین حقوق بشر، گروهای مختلف مافیایی، رشوه خواران، قانون شکنان، چپاولگران دارایی‌های عامه، قوماندان‌های جبار و فاقد روح انسانی، غاصبین، مزدوران بیگانه و جاسوسان وطن ‌فروش، شیادان و عوام فریبان مربوط به هر ملیت قرار گیرند و برای دفاع از حق شان بر بنیاد منافع و اشتراک احساس واحد ملی با شعار عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت و ایجاد فرصت ‌های مساوی برای همه بسیج گردند، آنگاه خواهند توانست کسی یا کسانی را بر زعامت خویش بر گزینند که برای برآورده ساختن آرزوهای شان مسوولانه کار کنند.

 اگر میزان پروسه ملت شدن مبنی بر اشتراک منافع مادی و معنوی، درک متقابل افراد جامعه و ارتقای روحیه ملی برای حمایت از سیاست ‌های دولت ملی و تاثیرگذاری بر انکشاف اقتصادی کشور (صنعت، زراعت و تجارت) با معیار دلسوزی به مردم و حس وطن ‌پرستی شکل می ‌گیرد پس همین شیوه می ‌تواند برای یک کشور جنگ زده با از هم پاشیده گی شیرازه‌های همگرایی موثر باشد و درز میان برداشتن تفاوت عمیق اقتصادی و جلو گیری از تشدید خصومت‌ های اثر مثبت بگذارد. دراین حالت دموکراسی از وسیله دست زورمندان بیرون گردیده مردم نه زیر بار قوماندان های مسلح محلی، نه زیر فشار چهره‌های خود ساخته قومی و نه زیر فشار و اثر گذاری بیرونی ‌ها با شفافیت به میدان انتخابات خواهند رفت و اراده واقعی ‌شان را در تعین سرنوشت شان تمثیل کرده از مزایای دموکراسی برخوردار خواهند شد و رشته‌ های پیوندهای ملی و وحدت ملی را محکم ‌تر با هم گره خواهند زد.

 اگر این شیوه مبارزه برابر با منافع اکثریت عظیم مردم باشد بهتر است موج بزرگ تبلیغی و ترویجی دوام‌دار برای بیداری مردم راه اندازی گردد تا مردم از گروگان چند شخص معین نجات یافته به ارزش‌های ملت شدن پی ببرند در غیر آن به این انقیاد عادت کرده نسل بعد نسل دست دعا به‌سوی مفسدین بلند داشته سر نوشت شان را در خم ابرو یا تبسم کنج لب این تیکه داران مربوط خواهند دانست.‌‌

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۶۰۷

یادی از دوست !

داود کرنزی

هرقدرازکوه بطرف دامنه آن پایین بروید واز آن دور شوید ، زمانی که روبه طرف کوه برگردانید به عظمت وبزرگی کوه ملتفت می شوید.
امروز در محفل یاد بود سال وفات رادمرد نستوه، شجاع و دلیر، فقیر ازلحاظ  اقتصادی ؛ امیر درغیرت وعزت ، سازمانده توانا وخدمت گزار مردم ، متعهد به تامین عدالت اجتماعی و سعادت انسان زحمتکش کشورما  زنده یاد رفیق شفیق الله توده یی باجمعی از رفیق ها شرکت نمودم.
اویار دوران جوانی من بود ما هردو ۱۸ سال داشتیم که در یک جلسه حزبی درکندز تنظیم بودیم.
لبخند معنا دار او را خوب می دانستم ومی شناختم .
در دوران حاکمیت دموکراتیک او در ولایت بغلانِ  ومن در ولایت کندز مسوولیت رهبری حزبی داشتیم .درکارها با هم  تبادل  نظر و تجربه می کردیم  ؛ ومن اکثرا از نظریات ارزشمند او استفاده میکردم.
تعداد ی از رفیق ها و علاقمند آن او امروز درین محفل از کارکردهای  مردمی  و خدمات او در ولايت لغمان  به ویژه در جریان جنگ  بزرگ میهنی دربرابر تجاوزات ارتجاع و نیروهای نظامی پاکستان درجلال آباد به نیکویی یادکردند.دیدم و دانستم که زمان با چه سرعتی درحرکت و پیشروی است .

از آن روزی که قلب رووف ومهربان او در۲۹جولای۲۰۱۶ بر اثر ایست نابهنگام از حرکت ماند ، چطوربه زودی یکسال و چند روز گذشت.
آه که چگونه زمان راه خود را به پیش می گیرد و بدون توجه به دیگران از گذشته به آینده می رود.

از محتوای صحبت های  دوستان و بزرگان،  جهان آموختنی ها ، توانمندی ها ، و کارنامه های را که می توان رهنمایی کار خود برای آینده ساخت ، شنیدییم  و یاداشت کردیم.
درنبود این رفیق ،همرزم و همراه عزیزم متاثرشدم ؛ اما وقتی به گذشته ، کارنامه ها  و شخصیت بزرگ و باورمند او به انسانیت ، عدالت و بهزیستی  می اندیشم؛  او را می بینم که مانند همان کوه بزرگ و بزرگ تر نمایان می شود .
می بینم که او چقدر باعظمت و سرکش بود.
رفیق نوراحمد نوریکی از دوستان او ؛ و دوست ما چه خوب فرمودند :
« شما یاران او (رفیق توده یی) سعی کنید که خصوصیت عدم علاقمندی توده یی به زر اندوزی، پول پرستی ، تجمل پرستی ، مال ومنال وجیفه دنیا را که نزد اوبی ارزش بودند ،  به اخلاق نسل آینده مبدل سازید.»
عقیده و شناخت من نیز در مورد او چنین بود.
روحت شاد توده یی عزیز!

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۸۰۷

 بی ثبات ترین نظامی که در یک صد سال اخیر سابقه ندارد

 

خواهی که  زمانه را به چالش گیری

اما خود ازین چاله بچاه خواهی رفت

 

عبدالو کیل کوچی   

صدور تروریزم وتحمیل جنگ نیابتی قدرت های متجاوز بر کشور ما که منجر به  تغیر نظام سیاسی و فروپاشی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان گردید ،سرآغاز مصیبتی بود که با جنگ های میانگروهی ، تنظیمی و جهادی ، کشور را به خطر بربادی روبرو ساختند و بالاثر آن نظام قانونمند دموکراتیک ،عدالت پسند ، وترقی خواه ،ملی و دموکراتیک ، مردم سالار ومدافع استقلال و تمامیت ارضی ، وحدت ملی ، طرفدار صلح  آرمش و حافظ منافع علیای کشور به نقطه پایانی رسید . آن دولت مسوول ومقتدری که هیچگاهی به دشمن سر خم نکرد و درزمان حاکمیت اش هرگز بیرق پاکستانی و عکس های آخوندی ایرانی در سرزمین افغانستان بلند نگردیده  و پول بیگانه دریک وجب خاک کشور چلش نداشت . دولتی که با مقاومت شدید وطن پرستانه بدفاع از خاک ونوامیس ملی دربرابر جنگ ظالمانه و نابرابر و درمقابل ناپاک ترین اتحاد نامقدس خارجی و نوکران زرخرید داخلی شان سربلندانه ایستاد وسال های سال به طور مستقلانه از وطن دفاع کرد . ولی  مداخلات دوامدار ابر قدرت های بزرگ جهان منجر به تغیر نظام شد تا اینکه  یک دولت فرمایشی ، گوش بفرمان ، تحت الحمایه ، غیر متمرکز ،  زور سالار و بحران آفرین بر مردم افغانستان تحمیل گردید و سرانجام مردم افغانستان با اینگونه تحولات و تبدلات سیاسی ، بزرگترین حامی وناجی خود را از دست داده  و پامال قدرت های بزرگ  ،عرب ها ،پاکستانی ها ،عمال آخوندی ایرانی وشریر ترین گروه های تند رومذهبی اسلامی گردیدند که با تشدید حملات انتحاری وانفجاری ،کشتار مردم بیگناه ،گسترش جنگ وتروریزم ، نا امنی وبحران عمومی ، ظهور جنگ های قومی زبانی وسمتی ،ترویج مواد مخدره درمیان جوانان ، تخریب زیرساختارهای اقتصادی کشور ، تاراج معادن  بیکاری ،  فرار اجباری ، نفاق قومی ،فقر ،جهل ،مرض وهزاران بدبختی دیگر مردم را  درجزیره  اسارت بار تاریخ محصورساخته وکشور را بمرکز جولانگاه تروریزم ،القاعده ،طالب وداعش وصدها گروه اجیر شده خارجی مبدل کرده اند.

در چنین حال وهوا تشنه گان قدرت بالنوبه با نمایشات مضحک  انتخاباتی قلابی و فرمایشی برای جابجایی مهره های دست نشانده توام با فشار خارجی در پوشش دولت پوشالی بر مردم افغانستان سایه می افگند . دولتی که نهال دشمنی اسلاف خود را به ثمررسانده  و کاخ استبداد گذشته گان شان  را به زندان عمومی کشور مبدل ساخت . دولتی که اگر اسلاف اش سیبی از درخت ملت چیده بودند ، این دولت تمام درختان هستی مردم را از بیخ و بن کشیده و ریشه هایش را در آفتاب تموز گذاشت .دولتی که کشور را همچو کشتی شکسته  در توفان هولناک سیاسی و بحران شدید امنیتی و گرداب نابودی سوق داده و مردم را بطور زیرکانه با خیالات  خام ساحل اغوا می کند .

بآنکه در زمان حاکمیت دوسره دولت اشرف غنی کارهای ناچیزی صورت گرفته است ولی بتناسب کمک های جامعه جهانی و نیاز مبرم مردم  کارکرد های دولت به استثنای دوران بربریت طالبان با هیچ دولتی طی یک صد سال اخیر قابل مقایسه نمی باشد. زیرا که این دولت فاقد ثبات سیاسی و برنامه کاری بوده و باگذشت هر روز از عمر ننگین آن ، این دولت را کارنامه های نامیمون اش در ردیف فاسد ترین دولت های جهان قرارمی دهد که در تاریخ یک صد ساله افغانستان سابقه ندارد . با توجه به جنگ خانمانسوز اخیردر کشور چیزی که کارکردهای دولت حاضر را از اسلاف همتایش متمایز می سازد همانا به اوج رسیدن تمام کارنامه های سیاه دوره گذشته و جریان جنگ است که بطرز بی سابقه ی در حال  گسترش بوده  ودربستر چنین شرایط ناگوار، اهداف شوم و استراتیژی کلان دشمنان افغانستان زمینه تطبیق خود را پیدا کرده و کشور را به پرتگاه نابودی نزدیک می سازد که خلاصه آن ذیلاً ارایه می شود:

ـ در زمان دولت به اصطلاح وحدت ملی  دامنه جنگ بشکل بیسابقه ای در سرتا سر کشور گسترش

می یابد .                   

ـ بحران عمومی ونا امنی بیسابقه سراسر کشور را فرا گرفته است .

ـ طا لبان اخیراً به نیروی مسلح فراگیر مبدل گردیده به طوریکه در زمان حاکمیت قبلی شان فاقد چنین امکاناتی بودند .

ـ تروریزم القاعده وداعش بشکل مسلحانه در ولسوالیها ونقاط مهم کشور جابجاشده وحاکمان خود خوانده آنها مصروف امر ونهی هستند.

ـ گروه های تجهیز شده از آن سوی سرحدات به منظور تشدید جنگ های چریکی زیر نام مهاجر بداخل کشور شده  بدون تشخیص دقیق هویت اسکان داده می شوند.

ـ گروهای تروریستی عربی وهابی وغیره در برخی از مناطق کشور مکاتب ومدارس را به تربیت گاه تروریستی مبدل می سازند .

ـ حزب اسلامی حکمتیار از لست سیاه کشیده شده بطور مسلحانه شریک قدرت می شود .

ـ بدوش کشیدن فوتوهای آخوندی ایرانی وترویج پول های ریال وکلداردر ولایات سرحدی  .

ـ نفوذ عوامل استخباراتی خارجی  در رده های دولتی و پارلمان کشور .

ـ جابجایی عوامل نفوذی مشکوک در قدمه های دولتی ودیگر نهاد ها.

ــ جریان درسی مکاتب دربرخی ولایات  زیر سایه ی افکار بیگانه و انحطاط  معارف کشور .

ـ تشدید جنگ فرسایشی در کشور وهموار شدن راه برای  تطبیق اهداف استراتیژی بیگانه .

ـ تاراج  معادن وغارت آثار تاریخی کشور .

ـ درگیری جنگ های قومی ،سمتی وزبانی دربعضی  ساحات کشوردر زیرسایه  دولت نظاره گر .

ـ قرار گرفتن کشور در آستانه یک جنگ احتمالی داخلی .

ـ عدم مواظبت لازم بر مسایل معشیتی قوت های مسلح برغم فداکاری قوای مسلح ونیروهای امنیتی کشور که بخاطر دفاع از نوامیس ملی درسنگردفاع وطن سربلندانه ایستاده اند .

ـ اوجگیری جنگ قدرت وفلج نگهداشتن دوایر دولتی زیر نام اصلاحات اداری .

ـ شدت گرفتن بحران امنیتی و احساس احتیاج به نیروهای نظامی کشورهای خارجی.

ـ نفوذ عوامل استخباراتی بر قضایای امنیتی کشور .

ـ ترویج فساد ،رشوت ،اختلاص ، ظلم وغارتگری وتشدید کشت وقاچاق مواد مخدره در کشور.

 ـ ناکار آمدی دولت در رابطه به زیرساختار های اقتصادی کشور .

ـ  تشدید فقر عمومی، بیکاری ومجبور شدن جوانان به فراراز وطن واجیر شدن  آنها در جنگ های کشورهای دیگر .

این شمه یی از مصیبت ها یی است که در زمان حکومت دوسره دامنگیر ملت هردم شهید افغانستان گردیده است که چنین روزگارسیاه را مردم افغانستان ، منفی دوران حاکمیت خودساخته طالبان ، در یک قرن گذشته تجربه نکرده وتاریخ کشور بیاد ندارد .

بآنکه کرزی و اشرف غنی هردو با پرهای مشابه بازی را به پیش برده  ولی تفاوت میان ایشان  درینجاست  که کرزی با رنگ بازی زیاد وغنی بقوت پرهای زور شریک خود بازی را ادامه داده سرنوشت ملتی را به سخره گرفته مقاصد خود را دنبال می کنند .

اگرافراد وشخصیت های قدرتمندی زیر نام نجات افغانستان جمع می شوند باز هم بسیاری از آنها همان شرکای قدیمی وهم دوره ی هستند که حالا برسر تقسیم قدرت ناراض شده اپوزیسیون دولتی را تشکیل میدهند .هرزمانی که  بخواست خود برسند باز همان تجدید پیمان خواهد شد.

هرزمانی که مردم آزاده افغانستان حرکتی دادخواهانه را برپامی دارند خود را در انحصارهمین قدرت ها ( یعنی دولت ، اپوزیسیون و حامیان خارجی آنها ) درمی یابند و حتا در زمان  انتخابات نمایشی از روی ناگزیری سرنوشت خود را به یکی از آن دوگروه قدرتمند می سپارند . زیرا نبود یک اپوزیسیون قوی ونیرومند، آزاده و ترقی خواه ،سراسری وفراگیر،  در میدان مبارزه ،  باز هم حرف آخر را گروه دولتی ، یا اپوزیسیون قدرتمند درتبانی حامیان خارجی شان خواهند زد  .

به باور این قلم مردم آزاده و رنجدیده افغانستان بخاطر نجات وطن از بدبختی کنونی راه زیادی را در پیش رو دارند که بطور عموم  از کوچه باغ های علم و دانش ، خرد و بیداری وهشیاری می گذرد .

با عبور بی امان از مسیر پرخم وپیچ کوره راه ها، با همبسته گی ملی دادخواهانه و سراسری در وجود یک جنبش سرتاسری ، دموکراتیک وملی ، با پیشآهنگی احزاب سیاسی ترقی خواه وعدالت پسند ، مردمی ومسوول ، مدافعین واقعی وطن ودیگر گروه های ترقی پسند ، شخصیت های با اعتبار ملی ،مومنین پاکنهاد وجوانان آزاده کشور همه در یک صف مقدس میهنی روند تحولات ونجات وطن را هدایت خواهند کرد.

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۱۷۰۷

تبصره و تحلیل سیاسی عاجل:

چرا یک تُنبان مهمتر از افغانستان است؟

 

تنظیم و گرد آوری از: سلیمان کبیر نوری

رسانه ها گزارش کردند که سفارت امریکا از پیگیری جدی قضیه دوستم ـ ایشچی حمایت کرد

به گزارش خبرگزاری رشد، سفارت امریکا در کابل از پیگرد جدی اتهامات وارده از سوی احمد ایشچی بر عبدالرشید دوستم معاون ریاست جمهوری افغانستان حمایت کرد.

هوگو لارنس، سرپرست سفارت امریکا در کابل، گفت که کشورش مانند جامعه جهانی و مردم افغانستان از پیگرد این قضیه و اقدامات احتمالی عدلی در این خصوص پشتیبانی می‌ کند.

احمد ایشچی یکی از چهره های شناخته شده اوزبیک در شمال افغانستان، در ماه قوس سال گذشته خورشیدی مدعی شد که عبدالرشید دوستم، معاون ریاست جمهوری افغانستان او را در میدان مسابقه بزکشی در شبرغان در برابر چشمان صدها نفر لت و کوب کرد و سپس وی را زندانی ساخت.

آقای ایشچی همچنان مدعی شده بود که در جریان بازداشت در منزل جنرال دوستم تهدید به مرگ، شکنجه و حتا مورد تجاوز جنسی  قرار گرفته است.

آقای لارنس ( با لارنس عربی ـ جاسوس و فتنه گر ابلیس مآب قرن گذشته اداره استعماری انگلیس اشتباه نشود!) اتهامات وارده بر جنرال دوستم به شمول ضرب و شتم و تجاوز جنسی را « نهایت جدی»  توصیف کرد و گفت که این قضیه مستلزم بررسی جدی از سوی لوی سارنوالی و سایر نهادهای عدلی و قضایی افغانستان می‌باشد.

حکومت افغانستان پس از این ادعاها تحقیقات را در مورد آغاز کرد و تعهد سپرد که تحقیق بی طرفانه را در مورد انجام خواهد داد. اما تا کنون نتایج نهایی تحقیقات حکومت افغانستان در این مورد اعلام نشده است.

سرپرست سفارت ایالات متحده گفت که تحقیقات جاری در پیوند با قضیه جنرال دوستم و احمد ایشچی، اراده حکومت وحدت ملی را در تنفیذ قانون برجسته می ‌سازد و به جهانیان پیام می دهد که هیچ کسی در افغانستان بالاتر از قانون نیست.

هوگو لارنس ( در حالیکه این را یک قضیه حقوقی خواند)  هشدار داد که هرگونه استفاده سیاسی از قضیه احمد ایشچی یا هم دستاویز ساختن این موضوع برای دامن زدن تنش ‌های قومی، به تنفیذ قانون، تامین صلح و ثبات در این کشور آسیب می ‌رساند. او حکومت افغانستان را ترغیب کرد که در پیگیری این موضوع زیر فشار سیاسی، زانو خم نکند.

همدرین رابطه سایت گزارشنامه افغانستان؛ واکنش ژونالیستیکی نشان داده و نوشته است:

« شکستن محوریت جنرال دوستم در سیاست فعلی امریکا؟

چوب کاری سایه جنرال دوستم از سوی سفارت امریکا

اعلامیه سفارت امریکا در مورد درگیری قضیه به ظاهر« شخصی » جنرال دوستم، انگیزه سیاسی در سطح داخل و منطقه دارد. پالیسی امریکا  نسبت به جنرال دوستم در اعلامیه سفارت امریکا،  بیانگر نگاه رسمی دولت امریکا بوده و نسبت به سالیان گذشته متفاوت تر مطرح شده است که ممکن است به تصفیه حسابی گریبان گیر برای دوستم بیانجامد.

 درین که چرا مقامات کاخ سفید موضع سیاسی خویش را در قبال یک مساله « شخصی! » آن هم درچنین زمانی آشکار کرده اند؛ یک باریکی وجود دارد. از روی عمد ماجرا را « شخصی » عنوان می کنند که هم وجهه دوستم را زخمی کنند و هم از تقابل سیاسی با دوستم به نحوی طفره بروند. البته محور دوستم همیشه از نظر مبارزه با سبوتاژ تبلیغاتی ضعیف بوده است. مسلم است که اگر جنرال دوستم در قضیه کشتار دو هزار تن از طالبان تسلیم شده در سال ۲۰۰۱ ترسایی زبان به فاش گویی بگشاید، روحیه امریکایی ستیزی بیشتر از میزانی که حالا وجود دارد، فوران خواهد کرد.

درگذشته، گه گاه از زبان روزنامه های پالیسی گرایامریکا نظیر واشنگتن پست و نیویورک تایمز، تصویر یکی از جنایت کاران جنگی از دوستم داده می شد یا با توجه بهپالیسی ایجابی، چیزی در همین مقیاس گفته می شد و سپس فراموش می شد. این نخستین بار است که امریکا به گونه رسمی، سایه جنرال دوستم را (نه استاد عطا و محقق را) منافقانه چوب می زند. مخدوش سازی چهره جنرال دوستم سخت حساب گرانه است که به دنبال آن، نوبت به عطا و محقق رسیدنی است؛ با این حال، هیچ چیزی در سرزمینی به نام افغانستان ضمانت شده نیست؛ این رفتار یا کمر محفل ارگ را به طور «مستعجل» بسته می کند؛ یا حوادثی پیش می آید که تاریخ دوره آخر دکترنجیب اللهمکرر خواهد شد.

بعد از یک دوره پخته پرانک های چند جانبه، آنگاه دست تفاهم و دوستی سفارت امریکا دوباره به سوی جنرال دوستم دراز خواهد شد. سیاست، یعنی این. دوستم زدایی یک دوره کوتاه آزمایشی است اگر نتیجه نداد، گزینه های دیگر به زودی به کار {گرفته} می شود.» 

ماه ها قبل که این غوغا به راه افتاده بود؛ واکنش ها و تحلیل هایی از چندین زاویه بر موضوع صورت گرفت که عمده ترین آنها در این تبصره محقق، نویسنده و ژورنالیست شهیر دیگر کشور محترم محمد عالم افتخار تالیف و سرفرصت در انترنیت افغانی وسیعاً انتشار یافت.

اینک فشرده آن اثر پژوهشی و تاریخی:

چرا یک «تُنبان»؛ مهمتر از افغانستان است؟

 (پرسشی از سفیر محترم امریکا و نمایندگان جامعه جهانی)

یکی از حقوقدانان برجسته کشور جناب قاضی فضل احمد معنوی که زمانی معاون قاضی القضات افغانستان و زمانی دیگر رییس کمیسیون مستقل انتخابات بود، در صحبتی با تلویزیون آریا نیوز پس از اینکه کان و کیف دستگاه عدلی و قضایی کنونی ( یعنی مال کشور حایز درجهِ اول فساد در دنیا را که در آنهم همین دستگاه ها فاسد ترین است) افشا میکند، می افزاید:

وقتی اعلامیه ارگ را در مورد موضوع (جنرال دوستم معاون اول رییس جمهور و اتهام وارده بر وی) دیدم ادعایی که قبلا کرده بودم اثبات شد. و آن اینکه برای تیم ارگ هرکس که همرایشان بود به نفع شان بود (صرف نظر از همه جرم و جنایت و جهل و بداخلاقی و فسق و فجور)، آدم نیک است و خوب است و مبرا از هر گناه هست. اگر یک آدم یک روز به ضرر شان شد؛ باز به اصطلاح چوبی برای تهدید وجود دارد به نام دستگاه عدلی و قضایی.

مساله دوستم ـ ایشچی؛ موضوع جنایی نیست که دستگاه عدلی و قضایی بررسی کند. این لانجه سیاسی است؛ لانجه سیاسی را چه به دستگاه عدلی و قضایی؟ شرم است به آن نویسنده ها و مشوره دهنده ها که در داخل ارگ نشسته اند و می نویسند و مشوره می دهند.  در بین سیاسیون ده ها تهمت ته و بالا می شود. امروز شما می بینید در بزرگ ترین کشور دنیا ـ ایالات متحده امریکا ـ که چه گپ ها در بین ترامپ و هیلاری کلینتون تبادله نشد. آیا آنها را کس به دستگاه عدلی و قضایی می برد؟ چنین چیزی منطق ندارد. لانجه سیاسی و جنجال سیاسی یک راه حل سیاسی پیدا میکند!

قاضی معنوی در بخش دیگر گفت: در قانون اساسی افغانستان یک آدم که در تکت انتخاباتی رییس جمهور منحیث معاون راه پیدا می کند دیگر صلاحیت برطرفی او را نه رییس جمهور دارد و نه پارلمان !

فضل احمد معنوی پیش از اینها تصریح کرده بود که: جایگاه و توانمندی و نیرو و نفوذ و صلابت و ساحه و اراضی و همه چیزی را که جنرال دوستم دارد؛ دیگر ها ( در دولت افغانستان) ندارند. به قریه خود رفته نمی توانند، خانواده ایشان پُشت شان ایستاد نیست. شما داکتر غنی را ببینید، یک کاکایش بر خلافش حرف میزند، برادرش بر خلافش است، قریه و قصبه اش را که در جایش بمانید.

جنرال دوستم بسیار واضح است که جایگاه مردمی دارد و صاحب رای است و به همین اساس داکتر غنی با همه مخالفت ها، او را به تیم انتخاباتی اش آورد و آنوقت منطق شان همین بود که دوستم؛ بانک رای است!

در۱۳سال اخیر کسی نتوانسته این جایگاه و پایگاه را از نزد دوستم بگیرد. حکومت استاد ربانی تلاش کرد این پایگاه را گرفته نتوانست. طالب ها نتوانستند با اینکه دوستم از افغانستان برآمد؛ جنرال « ملک »  آمد؛ بعد دست کسان دیگری را بلند کردند مثل « اکبر بای » و کی و کی.  اما جایگاه دوستم را کسی از نزدش گرفته نتوانست. در ۱۳ سال طبق اشاره شما (مجری برنامه) که به داکتر « خلیل زاد » داشتین؛ توطیه هایی را راه انداختند، بازهم کس جایگاه دوستم را گرفته نتوانست.

خوب. دوستم چه کرده؟ در دفاع از این نظام و از این حکومت ایستاد است، خود را سپر ساخته، لباس نظامی پوشیده.

جنرال دوستم را حالا تهدید و تخویف نمی توان کرد. جنرال دوستم اکنون همه قاعده های بازی را به درستی می فهمد و این را که حالا زمان محکمه لاهه و محاکمه و بازخواست و پرسان اینچنینی تیر شده  حالا نمی ترسد.

***

اما زمانی که ما و شما به اطلاعات عمقی تر و حاکی از جریانات سیستماتیک که موارد بر شمرده؛ صرف نمود هایی از آنها می باشد؛ پی ببریم؛ اذهان مان داغ می آید و وجدان هایمان حالت انفجاری کسب می نماید.

بسیار خوشبختانه یکی از وطنپرستان کشور که افسر بلند دست نظامی پیشین و صاحب امکانات بی بدیل دسترسی به اطلاعات پُشت پرده سیاست ها و جریانات پیرامون شبکه ها و احزاب و دولت  هاست؛ درین استقامت زبان گشوده و آنچه را که لازمی و سازنده بوده؛ بیرون داده است. من با شنیدن آن و تعمق پیرامون محتوای آن و عواقب آنچه تاکنون جریان داشته و آنچه از این پس پیشبینی میشود؛ به جای همه مردمان افغانستان اعم از پشتون؛ تاجیک؛ ازبک، هزاره و دیگر خواهران و برادران وحشت کردم. توجه فرمائید؛ فشرده متن ویدیو را اینجا پیاده می کنم:

...کشمکش هایی که در جوزجان جریان داشت و جریان دارد، از اوایل حکومت کرزی منشا  می گیرد. کرزی و یکی از معاونانش مبلغ سه میلیون دالر را برای لعل محمد قوماندان، برای فقیر جوزجانی و برای احمد گدامدار با مشوره با احمد ایشچی می دهند که شما از اطرافیان نزدیک دوستم استید؛ او را ترور کنید؛ به هر شکلی که می شود.

 درین جریان نه احمد گدامدار زبان باز می کند و نه لعل قوماندان. فقیر جوزجانی می آید پیش دوستم درشبرغان. برایش می گوید که برای من همین یک میلیون داده شده ... ؛ و فلان و فلان آدم ها هم پول گرفته و مشوره اساسی را انجنیر احمد ایشچی داده که چگونه ما می توانیم تو را از بین ببریم....

من از این قضیه صرف نظرکردم و خودت را در جریان ماندم.

بعد از اینکه جنرال دوستم لعل قوماندان را خواست و قضیه را ازش پرسان کرده گفت: یک میلیون دالر را چه کردی؟

درین جا لعل قوماندان موازنه خود را از دست داد و زیر تأثیر دوستم رفت، هیچ چیزی گفته نتوانست و دوستم برایش گفت که من؛ تو یک آدم بی سواد، یک آدم وحشی را تا معاونیت جنبش رسانیدم، قوماندان فرقه ساختم، قوماندان قول اردو ساختم. من چه کاستی برایت کرده بودم که تصمیم مرگ مرا گرفتی؟

بعد از جریان حادثه؛ لعل قوماندان؛ وقتی به طرف خانه خود حرکت می کند، از ترس و هراسی که برای دوستم خیانت کرده بود؛ حمله قلبی بالایش می آید که در شفاخانه جان می دهد.

قضیه دوم، قضیه فاریاب بود که یکی از قوماندان ها را علیه دوستم تحریک کردند تا قرار پیشبینی شان دوستم عکس العمل نشان داد و طیاره های آیساف را سرخانه اش پرواز دادند که اگر عکس العمل متوقعه دیگر را دوستم نشان دهد؛ خانه اش را بمبارد بکنند، خودش و عیال و اطفالش را از بین ببرند.

سوال من درینجاست ...گیرم اگر دوستم امروز در صحنه نبود؛ همین احمد ایشچی این جراات و این غیرت را داشت و دارد که در مقابل دشمن در فاریاب، در جوزجان، در سرپل و در سایر ولایات برود؛ ایشچی ایا قابلیت این را دارد که یک دو سه هزار نفر را مسلح کند؟ ایا گنجایش این را دارد که همین قدر مردمی که پُشت دوستم ایستاد است؛ پشت او ایستاد شود؛ و از همین مردم و از همین ازبک و ترکمن دفاع بکند؟

نه نداشت و ندارد!

این ها جاهل استند، اینها میخواهند قوم خود را چند پارچه بسازند، می خواهند که تبر دشمن را دیگر هم تیز بسازند و می خواهند که منطقه خود را به آشوب بکشانند!

و یک قضیه آخر، که من نمی خواستم این را افشا کنم.

عالم ساعی والی قبلی جوزجان هم در مقابل دوستم قد علم کرد؛ آنهم بر اساس تحریک همین انجنیر احمد ایشچی بود....

قضیه منجر به جنگ شد؛ چند نفر از بادیگارد های دوستم و چند نفر ازمحافظان ساعی کشته شدند.

در همین اواخر قراری که شما در جریان استید یا نیستید عالم ساعی والی قبلی جوزجان رفت به ترکیه. رفت به دوستم دستبوسی کرد، پای بوسی دوستم را کرد و تمام قضایایی که الی کمین آخر  غورماچ  (برای قتل دوستم) را دربر می گرفت؛ همه را برای دوستم افشا کرد. دراین قضایا کی ها شریک استند. « ملک » شریک است، » ایشچی » شریک است، برادر های « حفیظ ارباب » از فاریاب شریک است. این مردم ها به شمول  اتمر ؛ طوری طرح ریزی ها کردند که تو را از بین ببرند که تو دیگر در صفحات شمال نباشی...

شما ببینید زرداد؛ کسی که با دیگارد های خود را به عنوان سگ تربیه کرده بود، مسافرین را از موتر ها پایین می کرد؛ گلو و شاهرگ شانرا دندان می گرفت، پول مردم را می قاپید، بچه مردم را تا می کرد، زن مردم را تا می کرد، دختر مردم را تا می کرد...

امرزه کسانی می روند در میدان هوایی؛ او را بدرقه کنند و می خواهند او را به عنوان یک قهرمان داخل کشور کنند. اگر او خایین و جانی نبود،  چرا در لندن یازده سال بندی شد؟

چرا کسی که چار روز پیش از امنیت ملی رها شده بود، رفت ۸۶ نفر جوانی را که به خاطر برق و روشنایی تظاهرات می کردند، در چوک دهمزنگ شهید کرد. هویتش معلوم است که چرا او را استانکزی از زندان امنیت رها کرد؟

چرا از ستانکزی کسی پرسان نمیکند؟

فرخنده را کشتند در روی سرک، یک سیاه سر مظلوم را، یک دختر جوان را، عزیز یک خانواده را، ناموس یک خانواده را برهنه کردند، حریق کردند؛ چرا تا امروزه روز کس سوال نمی کند و کسی پرسان نمیکند؟

سربازهایی که در محاصره یک ماه دوماه می مانند؛ طیاره هیلیکوپتر کس برایشان روان نمی کندُ کس برایشان اعاشه روان نمی کند، اباطه روان نمی کند. چرا کس یک روز از وزیر دفاع و وزیر داخله پرسان نکرد؟

چرا در مسجد شیعه ها انفجار می شود؛ چندین نفر کشته می شودُ چرا از امنیت ملی کس پرسان نمیکند؟

در مقابل؛ چرا اینهمه به اختلافات دامن می زنند؛ مردم خود را می کشند و به کشتن میدهند؟

زرداد دیروز آمده تازه داخل میدان شدهُ افرادش آمده عکس های او راُ عکس های یک دزد را، عکس های یک قاتل را، یک خایین را، یک وحشی را، یک سگ را  گرفته سرعکس احمد شاه مسعود بند کردند. 

من طرفدار احمدشاه مسعود نیستم ولی چرا اینها می خواهند طرفدارهای یک رهبر دیگر را تحریک کنند؟

 طرح زرداد در چار راهی صحت عامه یا چار راهی احمدشاه مسعود یعنی اینکه تا اختلاف بیاندازند و تفرقه و تصادم به وجود آورند. همه چیز با اطلاع و زیر نظر حکومت است. پس همین اختلافات و فتنه ها را خود همین اراکین دولتی به راه می اندازند!

تمام مخالفین، کسانی که نظم این جامعه را تخریب میکنند و می خواهند مردم این جامعه را پریشان سازند؛ در خود همین حکومت است.

مردم تمام دنیا می گوید که اتمر خیانت می کند، ستانکزی خیانت می کند؛ چرا اشرف غنی یک تجدید نظر در مورد نمی کند؟ و یک کسی که به خاطر مردم خود؛ به خاطر آرامی کشور خود می رود در سنگر جنگ ایستاد می شود؛ یا توطیه ترورش را می ریزند یا می خواهند بدنامش کنند یا به طریقی نی از طریقی ضعیفش بسازند؟

مردم چهره های اصلی درین حکومت را شناخته اند که خائنین بالا استید! *   

 

بادر نظر داشت همه این فاکت ها و حقایقُ مردم افغانستان از محضر انور جلالتماب سفیر کبیر کشور دوست بزرگ ما ایالات متحده امریکاُ کشور های محترم انگلیس و المان و مجموعاً ۱۰ تا ۱۲ سفیر و نماینده فوق العاده دول دوست غربی یا نماینده گان ارشد جامعه جهانیُ نماینده گان ملل متحد و سازمان های حقوق بشری و غیره  وغیره به کمال احترام می پرسند که چه گونه شد که یک « تنبان» فلان و فلان شده به نظر تان مهمتر از افغانستان و فجایع و جنایات، فساد های حجیم و عظیم اشرار و حکام و دولت مردان،  دزدان و مافیا والا های مواد مخدر، کان ها و جنگل ها و اطفال و زنان و مردم ۳۰ میلیونی آن  آمد.

چرا همه زلزله ها و سونامی های جنایات ضد بشری طالبان و تفنگداران غیرمسوول و تباهکاری مفسدان دولتی و روحانی و تجاری و مافیایی سالیان و همین امسال خم بر ابروی تان نیاورد ولی یک حساب و جدل کوچک میان دو سیاستمدارمحلی آنهم بر چنین زمینه های هول انگیز ریشه دار در ارگ و راس قدرت دولتی؛ شما را نگران و هراسان گردانید؟

شما در شرمگاه جناب ایشچی در شفاخانه های بگرام تانُ چه چیز وخیمی یافتید که همانند در گرفتن یک جنگ هستوی به تلاش و تکاپو افتاده زمین و زمان را به لرزه انداختید. کم از کم در نظر نگرفتید که این، توطیه هم می تواند باشد و احیانا علایم نیز برای جا افتادن توطیه آماده گردانیده شده!

دیگران که از روی بیرونداد های خود جناب احمد ایشچی جز مدعیات غیر قابل باورُ آنهم در وضع بازیگر ناشی که درست تمرین نشده و چندان کریم و مکیاژ نگردیده استُ چیز مهم و سزاوار اعتنایی دریافت نکردند.

اشرف غنی رییس جمهور این کشورمستقل نام نهاد می فرماید که جامعه ی جهانی در همین مورد چونان فشاری را برمن وارد آورده اند که شانه هایم توان تحمل چنین فشار را ندارد.

آیا همه چیز به این معنی نیست که شمال افغانستانُ زیر نقشه جنایتکارانه « وزیرستان» سازی است و فقط به همین هدف سفرای کبار و نماینده گان جامعه جهانی خواسته اند از یک « تنبان» چتلُ چتر پرواز مالکانه بر آن؛ بسازند و در پناه آن؛ عمده ترین مانع و رادع در خطه را از سر راه بردارند؟»

 خوب! بی توجهی مطلق به تمام این فاکت ها و حقایق که برای نماینده گان متذکره دولت های غربی و امریکاُ سنگین و شرم آور و ننگین بود  اکنون ماه ها به عقب ماند. تا که سطح نارضایتی مردم از حکومت دست نشانده « وحدت ملی » جان کری و سفارت امریکا ده ها مرتبه دیگر فزونی گرفت؛ تباهی وحشتناک مردم کشانه مانند انفجار ۱۰ هزار تنی  چارراهی زنبق کابل اتفاق افتاد و متعاقبن اعتراضات مدنی مردم بار ها به خون کشیده شد و بالاخره کار به جایی رسید که ستون های اساسی همین دولت امریکا شانده ناگزیر از ایتلاف با هم گردیدند و این ایتلاف را که قرار است حالت توسعه یافته و افغانستان شمول آن در آینده نزدیک عرض اندام کند؛ ایتلاف برای نجات افغانستان می نامند!

از آنجا که این ایتلاف به محوریت جنرال دوستم آغاز به تشکیل کرده بود تمامی تلاش ها از سوی سلطان غنی احمد زی برای تطمیع وی صورت گرفت. منجمله محوی همین دوسیه و اعاده تمام قدرت و صلاحیت معاون اول ریاست جمهوری برای وی با فرستادن فوری ستانکزی وزیرامنیت و نماینده یکدانه غنی به انقره و دادن صدها وعده فریبنده دیگر که همه به ناگزیر رد گردید. ظاهراً همین عدم تمکین و عدم اعتماد غیر میسر بر باند مفتضح شده غنی توسط دوستم، غنی را مستاصل کرد و یا برآشوباند تا بار دیگر تنبان غایطه بوی ایشچی را علم کند و دم از حل وفصل هرچه زود تر آن توسط مراجع عدلی و قضایی بی چاره و بی کاره و فاسد و بی آبرو بزند.

تا اینجا همه چیز می توانست برای مردم افغانستان و شعور عامه عادی باشد ولی اعلامیه پر طمطراق بلافاصله از نام سفارت امریکا  نشان داد که غنی و دار و دسته اش شاید هم ماموران معذور و بی چاره اند، اصل گپ در سفارت و سیاست امریکاست که افغانستان را با حیله ها در اشغال دارد و معلوم نیست برای فرد فرد از شخصیت های ملی و قومی و مذهبی و تک دشت و دره و کان و معدن و قریه و ولسوالی و ولایت این خطه چه پلان ها و پروژه های یک ساله ، ده ساله و صد ساله ...دارد.

تنها به حکم و فتوای ماکیاولی است که امریکا منجمله خواسته است از چیزی به نام تنبان ایشچی « پیراهن عثمان » درست نماید و با این لته کثافت، در پی صید بزرگ ترین شکار سیاست خود در شمال افغانستان گردد. تهمت ایشچی و تنبان نرغری او؛ هرگز و هرگز و اصلاً و ابداً نه حقوق است و نه شخصی!

ایشچی حریف و خصم سیاسی طولانی مدت دوستم بوده و چنانکه در اسناد و گواهی های بالا مختصراً آمد، از سالیان به این طرف مصروف دسایس علیه دوستم با همدستی هرنوع مخالفان و معاندان دوستم بوده است که آخرین آن شرکت در زمینه سازی کمین برای قتل دوستم در مسیرغورماچ با همین باند غنی ـ اتمر می باشد. اگر دوستم کم و بیش بر او خشم گرفته و پرس و جویی از او داشته برای کشف و توثیق هرچه کاملتر آن توطیه فوق العاده خونین و خطرناک حتا برای افغانستان بوده است. لذا این دوسیه سیاسی ترین دوسیه ایست که میتواند در پیچ و خم ادارات به اصطلاح عدلی و قضایی افغانستان وجود داشته باشد و صلاحیت تحقیق و تکمیل تا چه رسد به حل و فصل آن مطلقا در حیطه نایب الحکمه امریکا در کابل نیست!

محمد اکرم اندیشمند آگاه سیاسی دیگر کشور در آن هنگام زیر عنوان « چرا اینبار جنرال دوستم واکنش خشم آلود و بی سابقه نشان داد؟» پرده ها را از روی بسی حقایق کنار میزند:

«یک منبع آگاه اطلاعاتی به جنرال دوستم در تماس تلفنی خبر داد که در مسیر راه غورماچ متوجه احتمال یک کمین (حمله ناگهانی بر کاروان نظامی) باشد. جنرال دوستم در این مسیر جای خود را در میان کاروان و از وسیله زرهی تغییر داد اما کمین بسیار دقیق و بسیار شدید انجام یافت. هفده نفر از همراهان جنرال در همان موقعیت قبلی کاروان کشته شدند و وسیله زرهی که دقایق پیش جنرال را در خود داشت، منهدم گردید. هر چند جنرال در قسمت دورتر کاروان از این حمله بی نصیب نماند و دست اش جراحت برداشت.

نکته بسیار قابل توجه و نگران کننده برای جنرال این بود که راه بازگشت کاروان او از سوی نیروهای خودی مسدود شد و تماس های پیهم وی با وزارت دفاع و ارتش برای ضربات هوایی و زمینی بر نقاط و مواضعی که او می خواست، ناشنیده و بی پاسخ ماند.

دیگر برای جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری تردیدی باقی نماند که این کمین یک توطیه برنامه ریزی شده برای کشتن او بود. از اینرو او وقتی به شبرغان برگشت با قهر و خشم بی سابقه بر نهادهای امنیتی و نظامی دولت حمله کرد، استانکزی رییس امنیت ملی را طالب گفت، اتمر مشاور امنیت ملی را به بی صداقتی در برابر خود متهم کرد و رییس جمهور غنی را قوم گرا و انحصارگر خواند که تمام صلاحیت هایش را منحیث معاون اول قبضه کرده است.

درحالی که جنرال دوستم در شبرغان بسر می برد، ارگ تلاش دارد که او را آرام بسازد و به کابل بازگرداند اما دوستم بازگشت خود را مشروط به برگرداندن صلاحیت های خود بعنوان معاون اول رییس جمهور و تدویر مجلس بزرگان (لوی جرگه) قانون اساسی برای تعدیل و اصلاح قانون و تغییر نظام ریاستی ساخته است.

به لحاظ زمانی فقط چند روزی پس و در همان حالت جنرال دوستم بود که « تنبان ایشچی» علم گردید و یک سره رسانه ها در داخل و خارج افغانستان به تخطیه و بدنام سازی دوستم و خاکبادک کردن  پیرامون جنایات و دسایس در راه غورماج وغیره پرداختند. احمد ایشچی با طیاره های خاص به کابل برده شده و به هیروی فیلم ها و نمایشات تلویزیونی و ستلایتی مبدل و در باشگاه بگرام و جاهای مهم و حساس و ممنوعه دیگر برده و ترینینگ برای بازیگری های رسواترین داده شد.

 و اکنون هم مختصری در مورد «پیراهن عثمان»:

بعضی افراد برای غلبه برحریف به هر دستاویزی متمسك می شوند و هر لغزش و اشتباه ناچیز از ناحیه رقیب را گناهی نابخشودنی جلوه می دهند. تلاش آنها صرفا غلبه و پیروزی بر حریف نیست بلكه ناظر به این موضوع است كه اقداماتشان را قبلن توجیه كنند.

به همین جهات و ملاحظات؛ كوچكترین نقطه ضعف حریف را امری خطیر و « سخت جدی» و كمترین انحراف را ذنبی لایغفر جلوه می دهند. در چنین موقع و مورد است كه مثل بالا مورد استفاده قرار می گیرد و ظرفا و گوشه نشینان از باب طنز و كنایه می گویند: « فلانی (مطلب ساده ای را)؛ پیرهن عثمان كرد.»

عثمان خلیفه سوم مسلمانان هفتاد سال داشت كه خلافت به وی رسید. مردی ملایم و نرم خو بود. مآل اندیشی ابوبكر و عمر را نداشت. در صورتی كه برای اداره كردن كشور پهناوری چون كشور اسلامی آن زمان؛ دقت و مآل اندیشی از صفات لازم و ضروری بود.

نرم خویی و ملایمت عثمان تا به جایی رسیده بود كه عیاشی و اقسام لهو و لعب در مدینه شیوع یافت چون عثمان در مقام جلوگیری بر آمد؛ گروه هایی از اودلگیر شدند. بعضی از مسلمانان كه جمعی از صحابه نیز از آن جمله بوده اند به علل و جهات دیگر از عثمان دل خوشی نداشتند .

اباذرغفاری وعماریاسر وعبدالله بن مسعود ازبزرگان اصحاب پیغمبر (ص) با عثمان سرگِران بودند و قبایل آنها نیز كینه عثمان را در دل می پرورانیدند. در ولایات نیز طبقه سپاهیان و جنگ جویان كه غالبا با فقر و حرمان می زیستند سخت دلگیر و ناراضی بودند .

این عوامل و نیز اختلاف طبقاتی عمیقی كه بین ثروتمندان قریش و سایر طبقات مردم پیش آمد همه و همه دست به دست داده احسات انتقاد و اعتراض بر خلیفه و دلگیری از روش او را پدید آورد و مردم را در مدینه و سایر ولایات اسلامی به تمرد و عصیان برانگیخت. تا آنکه مردم مصر با شورش طلبان بصره و كوفه به سوی مدینه حركت كردند و فتنه بالا گرفت.

بدوا مهاجمین آب را به روی عثمان بستند ولی علی بن ابی طالب (ع) برایش آب فرستاد و حسن و حسین پسران خود و غلامش قنبر را برای حمایت به در خانه عثمان گماشت تا به احترام دو سلاله پیغمبر كسی هجوم نكند و چنین هم شد و هیچكس جراات نكرد از آن راه هجوم ببرد؛ ولی مخالفان عثمان چاره دیگری اندیشیدند و از دیوار خانه بالا رفتند. یك نفر به نام غافقی خلیفه سوم را به یک ضربت بكشت و با ضربت دیگرش انگشت نایله همسر عثمان را قطع کرد.

وقتی عثمان كشته شد و علی (ع) به خلافت رسید بعضی ازاصحاب مانند سعد بن ثابت و ابوسعید خدری كه به عثمان متمایل بودند از بیعت با علی (ع) تخلف ورزیدند. بعضی كسان هم مانند مغیره بن شعبه به شام گریختند و با معاویه همدست شدند .

معاویه كه از اقارب و بسته گان عثمان بود و خود نیز داعیه خلافت بلكه سلطنت در سر می پرورانید برای آنكه مردم را علیه علی بن ابی طالب (ع) بشوراند به اشاره عمروعاص راه های مختلف در پیش گرفت كه یكی این بود كه علی (ع) را قاتل عثمان معرفی كرد و پیراهن خون آلود عثمان و انگشت بریده همسرش نایله را در مسجد آویخت و در انظار مسلمین از همه جا بی خبر قرار داد.

چون پیراهن عثمان در تحریک مسلمین و انجام مقصود پلید معاویه نقش اساسی بازی كرد لذا برای كسانی كه بخواهند با به چنگ زدن به دستاویزی مِن غیر حق به مقصود برسند مَثَل « پیراهن عثمان » را مورد استفاده قرار می دهند و این گونه  حالا دستاویز ساختن تنبان احمد ایشچی برای تذلیل جنرال دوستم همان « پیراهن عثمان» برافراشتن سلطان معاویه در تاریخ اسلام را می ماند و  به امریکا و دست نشانده دسیسه کارش در کابل؛ سخت می چسپد!


*

https://www.youtbe.com/watch?v=ANiVVAa_9dc  لینک ویدیو در یو تیوب

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۷۰۷


دافغانستان د حکومت لخوا دخپلو اوبو مهار کول ، او د ایران غیر دیپلوماتیک غبرګون


نصیراحمد  څپاند
مخکی له دی چی د داوبو دویش او دملی یووالی دحکومت لخوا داوبو دمهارولو په پلان لیکنه وکړوغواړم داوبو په هکله ګرانو هیوادوالواو عزتمندو لوستونکو ته لنډاو ګټور معلومات داوبو په اړه وړاندی کړم.
اوبه : يوه کيميايي ماده ده چې کيميايي فورمول يې H2O دی. دا يو داسې ماليکيول دی چې د آکسيجن له يوه او د هايډروجن له دوؤ اټومونو د کوالېنټ تړنگ په پايله کې رامېنځ ته کېږي. په ثابتې تودوخې او حالت کې اوبه د يوه مايع په بڼه وي، خو په زمکه باندې اوبه د مايع تر څنگ په جامده بڼه لکه يخ او کنگل او د گاز په بڼه لکه بړاس هم موندل کېږي. اوبه په اوب-کرکجنو هوارو د مايع کرېسټالونو په بڼه هم موندل کېږي.
اوبو د زمکې د سرمخ ۷۰،۹% پوښلې، د ژوند هر يوې بڼې او اړخ ته يو اړين شی دی د زمکې پر سر اکثراً اوبه په سمندرونواو سمندرونو نه دباندې په نورو اوبزېرمو کې موندل کېږي، ۱،۶٪ اوبه د زمکې نه لاندې زېرمو کې موندل کېږي او ۰،۰۰۱ % اوبه په اتمسفير کې د بړاس، ورېځو او نورو بخاراتو په بڼه موندل کېږي سمندرونه د ټولو اوبو ۹۷ ٪ برخه، کنگلتونونه او د واورو قطبي غرونه د اوبو ۲و۴ ٪ برخه او په وچه کې د اوبو زېرمې، دريابونه، ډنډونه او رودونه دا ټول ۰،۱ ٪ برخه جوړوي. د زمکې د اوبو ډېره لږه برخه په ژونديو بيالوژيکي اورگانيزمونو او نورو صنعتي توليداتو کې موندل کېږي.
ټولی هغه اوبه چی د ځمکی لاندی‌،‌د ځمکی په سر او یا سطح پیدا کیږی د د هایدرو سفیر په نامه سره یادیږی. د خاوری په سر د اوبو تمویل په حجمی ډول سره 1,338,000,000 km3 دی.
د اوبو دوران : د اوبو دوران په علمی ډول سره د هايډرولوژیک دروان په نامه سره یادیږی. عبارت د یو دوامداره تبادل اوبو دی چی د هايډروسفیر، اتموسفیر ،‌ دخاوری د اوبو ، د څمکی د سری اوبه ، دځمکی لاندی اوبو او نباتاتو تر منځ صورت نیسی.
اوبه پورته یادو شوی ځایونو ته په لاندی طریقو انتقال مومی.
1. تبخیریevaporation
2. ورښت precipitation
3. سیلاب runoff
(ویکپیيډیا)
اوبه په اسلام او ساینس کی : ساینس پوهان په دې باور دي چي د اوبو ارزښت دومره زیات دی د (Viscosity) یعني لزوجیت له پلوه چي په هیڅ مایع شي کي نسته چي ورسره پرتله او وروسره مقابله سي.
اسلامي ساینس پوه هارون يحی وايي:
اوبه د خپلو کیمیاوي او طبعي ځانګړتیاوو سره سره د ژوند اصلي جوهر او بنسټ دی، او ځمکه او د ځمکې ژوند پر اوبو ولاړ دی، الله جل جلاله انسان پیداکړ او و مځکي ته ئې راواستاوی چي پرځمکه ژوند وکړي او بشریت يې هدایت ته چمتو او اماده کړی، وروسته د انسان ژوند پر اوبو وتړل سو او همدارنګه اوبه د انسان د ژوند لپاره یو بنسټ او د انسان و ژوند ته ئې توازن ورکړی دی.
اوبه په قرانکریم کي
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ. (سجده: ۲۷)
ایادوی ونه لیدل چي موږ اوبه په وچي او بې ګیاه ځمکه کي جاري کوو نو د هغه په وسیله کښت راباسو څو ئې دوی هم وخوري او څاروی ئې هم ، ایا دوی نه وینی؟
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ... (فصلت: ۳۹)
او د الله له نښانوڅخه یوه داده چي ته ګورې ځمکه ویده پرته ده نو کله چي موږ پرې اوبه واوروو نو په ناڅاپي ډول هغه خوځیږي اوغوړیږي.
وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ. (ق: ۹)
اوله اسمانه څخه مو برکتناکي اوبه نازلي کړي دي او په هغو سره موباغونه او د رېبلو وړکښتونه، غلي داني رازرغونه کړي.
د اوبو ارزښت : هر شی په اوبو سره ژوندی دی، یقینا که انسان د مځکې وکُرې ته ځیر سي او یو نظر ورته واچوي او څه فکراو د ښکلي تصور مزي وغزوي نو دابه ورته جوته سي چي د هر ژوندي شي (حیوان او نبات) د ټولو ژوند په اوبو پوري تړلی دی، چي دا یو نړیوال ساینسي ، انساني او معقول واقعیت دی هیڅوک ور څخه سترګي نسي پوټولای، د انسان بدن که څه هم غوښه، هډوکي، مالګي او نور څه لري خو زیاته ونډه د اوبوپکښې ده، او هر څه چي دی خوري زیاته برخه ئې اوبه دي؛ که چیري په یوه انسان کي اوبه کمي سي یعني د اوبو د کموالی (Dehydration) سره لاس او ګرېوان سي نو انسان د پښتورګو په ناروغۍ (Nephritis) اخته کیږي. (�
�تعلیم الاسلام ویب پاڼه عبدالغفار جبیر لیکنه )
دافغانستان او ایران ترمینځ داوبوویش او موجوده ستونزه:
دافغانستان او ایران ترمینځ داوبو دویش ټړون په کال1351 هجری شمسی کسی دکب دمیاشتی په22 نیټه چی د 1973 میلادی دکال دمارچ له 13 نیټی سره سمون خوری دهیواد پلازمینه کابل ښارکی دوخت صدراعظم شهید محمد موسی شفیق او دایران صدراعظم امیر عباس هویدا لخوا لاسلیک شو.
د یادې ټړون له مخې ایران ته د هلمند له سیند څخه باید په کال کې ۸۵۰ میلیونه متر مکعبه اوبه ولاړې شي.
د افغانستان کابو ۷۰ سلنه اوبه د دوی په لور روانې دي، او دکورنی جګړو اوګړکیچونو له امله دهغه ټړون دایرانه له خوا په صداقت سره عملی نشو او دمعلوماتو له مخی حتی ایران هیڅکله د پورتنۍ پریکړې له مخې عمل ندی کړی او دټړون پریکړی یی هم عملی کړی ندی ایران تقریبآد ۴۴ کلنو کې خپل تر حق ٧٥ فیصده زیاتي اوبه وړې دي..زمونږ با تد بیره ولسمشر د اوبو ښه مدیریت په موخه د بندونو جوړولو او داوبو دمهارولو ته مخه کړې او جامع پلان او امکانات یی ورته برابرکړی دی او دابه دهیواد په سیاسی او افتصادی تاریخ کی يوه لویه لاسته راوړنه وی.
دملی یووالی حکومت او شخصآ د ډاکترصیب محمد اشرف غنی دافتصادی او زیربنای پروژو دتطبیق دپلان له مخی چی په هیوادکی به د اوبو ټولی سرچینی او منابع مهاروی او بریښناکوټونه او دبریښنا بندونو (د کجکي، کمال خان ) بندونودسروی او په ځینو باندی دکار دپیل او همدارنګه دسلما بند دافتتاح څخه وروسته دګاونډیانو غبرګونونه را وپارل:
د ایران د جمهور ریس حسن روحاني غبرګون: « په افغانستان کې د کجکي، کمال خان، سلما او نورو بندونو د جوړېدلو په هکله چوپ پاتیکید لی نه شو، ځکه دغه بندونه پر خراسان او سیستان بلوچستان ولایتونو اوزموږ د ژوند په چاپېریال باندی اغیز کوي»
په وروستیو کې د ایران د پارلمان د ملي امنیت مشر علاوالدین بروجردي وویل، چارواکي د اوبو کمښت ته کمه پاملرنه کوي، خو دا یوه امنیتی موضوع ده ، د ایران د انرژۍ وزیر حمید چیتچیان هم وايي، د ایراني ولس پایښت د اوبو کمښت له خطر سره مخ کړی دی.
ولسمشرۍ ماڼۍ د ایران ولسمشر خبرې رد کړې او ویې ویل چې د افغانستان حکومت د اوبو د نړیوالو قوانینو مطابق حق لري، چې له خپلو اوبو څخه د خپل ولس په ګټه کار واخلي او مونږ دومره وايو چې د ایران ولسمشر دې د خپلو خبرو په هکله یو فکر وکړي.
د طالبانو(د ملا رسول ډلې د ایران د ولسمشر څرګندونې غندلې دي)
د طالبانو د ملا رسول ډلې عالي شورا دافغانستان داوبو او د بندونو په اړه د ایران د ولسمشر څرګندونې وغندلې. د ایران ولسمشر څو ورځې مخکې په افغانستان کې داوبو د بندولو پر جوړولو اعتراض کړی و او زیاته کړې وه، چې دا مسله ایران ته زیان رسوي. د طالبانو د عالي شورا ملا رسول ډلې ویاند عبدالرحمن نیازي په یوه رالیږلې خبرپانه کې ویلي، چې د ايران ولسمشر حسن روحانى بي مسٶليته څرګندونې کړې دي. سرچینې زیاته کړې، چې دوی د ایران د ولسمشر څرګندونې په کلکه ردوي او سخته غندنه یې کوي. دغې ډلې د ایران د ولسمشر څرګندونې د افغانستان د خپلواکۍ پر ضد او د افغانستان د دښمنۍ په معنی بولي . په خبرپاڼه کې راغلي، فغانستان ازاد او خپلواک هیواد دی، اوبه یې د افغانانو خپل ملکيت دی، موږ د ايران له حکومت څخه جدي غوښتنه کوو چى په راتلونکي کې له داسې څرګندونو ډډه وکړي. د افغانستان حکومت اوملي شورا هم د ایران د ولسمشر څرګندونې غندلې ديبندونو جوړول د افغانستان حق دی.
د نیمروز بلوڅانو هم کابل کې د ايراني ولسمشر د خبرو بر وړاندې احتجاجي غونډه درلوده او له حکومته یې غوښتي چې د اوبو اداره کولو چارې دې پیاوړې کړي.
د افغان پولې سره د ایران تر ۴۰ بندونه شتون:
افغان چارواکي وايي، دوی یواځې څو بندونه د ایران له پولې سره ولایتونو کې جوړوي، خو ایران دا ډول ۴۰ بندونه او ډنډونه جوړ کړي دي.
خو د افغانستان د برېښنا او انرژۍ وزارت مرستیال عبدالبصیر عظیمي بي بي سي ته وویل، چې افغانستان ملي ګټو او نړیوال کنوانسیونو ته په پام خپلې اوبه کنټرولوي.
دی وايي: "افغانستان کرنیز هیواد دی. له اوبو کار اخیستل یې اقتصاد جوړوي. دا برېښنا بندونه له ځواکمن او اباد افغانستان سره مرسته کوي.
ښاغلی روحانی دښاغلی حامد کرزی په دوره کی هم دی ته ورته د بهرنیو ځواکون په شتون هم غبرګون ښودلی وو او ویلی وو:« موږ په سیمه کې د بهرنیو ځواکونو له لوري د کړکیچ په راپورته کیدو اندېښمن یوو اوباور لرو چې درست بهرني پوځیان باید له سیمې ووځي او د افغانستان امنیت د دغه هیواد خلکو ته وسپارل شي.» حسن روحاني ټینګار وکړ چې ایران په سیمه، منځني ختیځ او «فارس» خلیج حوزه کې د هر بهرني پوځ د حضور مخالف دی.(تاند )
د افغانستان حکومت ګاونډیانو ته ډاډ ورکړی چې په کور دننه به د خپلو اوبو پر سمبالښت د هغوی حقونه زیانمن نه کړي. د اوبو او انرژۍ وزارت د ایراني ولسمشر هغو څرګندونو ته غبرګون ښوده چې په افغانستان کې د بندونو جوړول یې د خپل هېواد پر کرنه او چاپیریال د ناوړه اغیز لامل بللي وو. ، خو د نړۍ د تودوخې په زیاتیدلو سره د اوبو ستونزه ورځ له بلې پر نړیواله مسله بدلیږي او داسې ښکاري چې افغان حکومت څومره د خپلو اوبو د پیزوانولو هڅه کوي، ورسره به یې د ګاونډیانو نیوکې او ان په مقابل کې لاسوهنې زیاتیږي.
ښاغلی محترم خالد احمد کوهستانی، د « د افغانستان اوبه کولای سی چی ۲۰۰ ملیارډه ډالره کلنی عواید ولری(تر عنوان) لاندی لیکی:
افغانستان په مجموع کي ۱۸ ملیارده متره مکعبه تر ځمکي لاندي اوبه لري چي د همدې اوبو څخه یې د کاله ۳ ملیارده متره مکعبه مصرفیږي.
همدارنګه افغانستان د کاله ۵۷ ملیارده متره مکعبه اوبه چي د اورښتونو په پایله کي په رودونو او سیندونو کي بهیږي لري، د همدي ۵۷ ملیارده متره معکبه اوبو څخه یې صرف ۱۸ ملیارده متره مکعبه اوبه په هیواد کي د ننه مصرفیږي او پاته ۳۹ ملیارده متره مکعبه اوبه یې و ګاونډيو هیوادونو ته په وړیا توګه ورکول کیږي، په داسي حال کي چي په نړیوالو بازارونو کي د اوبو بیه فی متره مکعبه په ۱،۵ یو اعشاریه پنځه ډالره پلورل کیږي.
که چيري افغان حکومت وکولای سي چي د خپلو اوبو مدیریت په ښه او دقیقه توګه وکړي، کولای سي چي د کاله ۶۰ ملیارده ډالره یواځي د خپلو ګاوندیو هیوادونو څخه تر لاسه کړي، په داسي حال کي چي د افغان حکومت ټولټال کلني مصارف ۱۰ ملیارده ډالر دي او کولاي سي چي خپل شپږ کلن مصارف په یو کال کي تر لاسه کړي، که چیري افغان حکومت په دي وتوانیږي چي نوموړي اوبه په افغانستان کي د ننه مصرف کړي، ۷ ملیونه وزګار وګړي به په دندو بوخت سي او د کاله به تر ۲۰۰ ملیارده ډالرو پوری عواید هم تر لاسه کړي، چي په دي سره به افغان حکومت اقتصادي خپلواکي تر لاسه کړي او د مصرفي هیواد څخه و صادراتی هیواد ته او د مرسته غوښتونکي هیواد څخه و مرسته کونکي هیواد ته تبدیل سي.
په مجموع کي هغه هیوادونه چي لوړ اوپرمختللی اقتصاد لري امنیت یې تامین او د لوړ نړیوال اعتبار څخه برخمن دي، چي اتباع یې کولاي سي بیله سوداګریز او یا هم سیاحتی ویزو څخه نورو پر مختللوهیوادونو ته سفرونه ولري.
ایران او پاکستان د کاله تر ۳۰۰ ملیارده ډالرو پوري د افغانستان او اوبو څخه د کښت او کروندو په واسطه تر لاسه کوي او ترکمنستان هم د کاله ۱۶۰ ملیارده ډالرو پوري د افغانستان د اوبو په واسطه د بریښنا د تولید څخه تر لاسه کوي. (افغان تحریک- ټول افغان ویب پاڼه)همدارنګه د نوي افغانستان په نامه د څیړنو مرکز وايي، افغانستان خپلې یوازې ۳۰ سلنه اوبه کاروي او پاتې نورې پرته له اغیزناکې کارونې ګاونډيو هیوادونو ته ورځي.
د دغه څیړنیز مرکز مشر عبدالله هیواد ناامني هم د اوبو له ستونزو سره تړي او په دې اند دی چې یو شمیر هیوادونه غواړي افغانستان همداسې ناامن وي تر څو يې دوی له اوبو وړيا ګټه واخلي.
''هرکال زموږ ۱۹ میلیارده متره مکعبه اوبه پاکستان ته ورځي، که يې په پيسو وشمېرو او هر متر مکعب په دوه ډالره حساب کړو شاوخوا ۳۸ میلیارده ډالره مو د اوبو له حسابه پاکستان ته ورځي. هغه معلومات چې موږ راټول کړي ۳۴ میلیارده متره مکعبه اوبه مو ایران ته ځي. سترې سترې زیرمې يې ورته جوړې کړې. ان ايران پر کوېټ د افغانستان اوبه پلوري. ايران دولت موږ ته يوه روپۍ هم نه راکوي. پاکستان ته چې ځي يوه روپۍ نه راکوي. په مقابل کې هره ورځ پنځه او شپږ زره کډوال زموږ له پاکستانه راباسي . ښاغلی هیواد وايي افغانستان یواځې له ایران دولت سره تړون لري چې له مخې يې افغانستان بايد په ثانيه کې ۲۶ متره مکعبه اوبه هغه هیواد ته ورکړي. ''
د نړیوال بانک موندونو له مخې؛ افغانستان د خپلو نورو سرچینو تر څنګ د دریوو سترو، په شمال کې آمو ، په ختیځ کې کابل سیند او په جنوب کې هلمند سیند په درلودو سره ۵۷ ملیارد متر مکعبه اوبه لري، چې د هغه له جملې یواځې ۱۷ ملیارد متر مکعب څخه کار اخیستل کیږي او داسې اټکل شوی چې راتلونکي کې له ۳۰ ملیارده متر مکعب اوبو څخه کار واخیستل شي. (نړیوال بانک راپور)
افغانستان دټولي سیمې داوبو دتولید مرکز دی:
کونړ،هلمند،کابل،بلخ اب، کوکچه اومرغاب هغه مهم سیندونه دي،چي زموږ له خاوري سرچینه اخلی، خوموږ په خپل وطن کی له تندي مرو، نه دڅښلوپاکی اوبه لرو اونه هم اوبه خور لپاره اوبه لرو،مګر زموږسیندونه ګاونډیانوته په ملیاردونولیټره اوبه ورکوي او موږ تراوسه دخپلواوبو یوازی ۱۰% مهار کړې دي.
همدا ډول باید ګاونډی هیوادونه هم داوبو دعادلانه وېش لپاره یوه اصولی موافقه وکړي.
موږ دهلمند داوبو پرسر له ایران سره موافقه لرو او ددې موافقې په چوکاټ کي کیدای سي ډېر اغېزمن ګامونه واخلو.
اوسني نړېوال شرایط دامني چي دځینو طبیعي موادو دکارونې لپاره باید منظم سمیز تیاری ونیول سي،ځکه داهم حقوقي اوهم عملي اړخونه لري.
معادن او اوبه زموږ دهیواد دطبیعي پانګې ستره برخه جوړوي ،خوموږ ترې تراوسه کومه دپام وړ ګټه نه ده اخستې .
ځنګل زموږ هغه ستره طبیعي پانګه ده چي موږ ورڅخه ډېره ناوړه اوناچیزه ګټه اخستې.
#دعادلانه نظام لار#
اوسه به دایران اړیکو ته کتنه وکړو.
افغانستان له ایران سره ۹۷۸ کیلومتره پوله لری ترځنګ دی دواړو هیوادو ژبه، کلتور، دین، دود هم مشترک لری چی هر یو یی کولای شی په دی اړیکوکی ښه رول لوبولی شی همدارنګه د تاریخ په اوږدو کي افغا نستان او ایران په خپلو مینځوکي د ګاونډيتوب بیلا بیلی اړیکي در لودي ، کله به ښی اوکله به کړکیچنی او دیو بل په زیان وی. او دافغانستان دتیرو رژیمونه سره د ګاونډیتوب داصولود ښو اړیکو اوشو ژمنو که هغه سیاسی پرتوکولونه و واو که سوداګریزټړونونه وودوی تل په سپین سترګی سره تیری سرغړونی کړی په ایران کی دمیشت افغانانو نا قانونه اعدامول او دهغوی دشکنجو، توهینولو ترڅنګ ددواړو هیوادونو ترمینځ سرحدی تجاوزاتو چی دایران لخوا د برهان الدین ربانی په دوره کی ډیر سرحدی تجاوزات دهرات ولایت په سرحدی سیمو کی یی کړی او زمونږ دهیواد زیاته برخه خاوره یی لاندی کړی او د سرحداتو ټول اوصول او قوانین یی دپښو لاندی کړی همدارنګه دسوادګرو د مالونو او دتیلودټانکرونو په قصدی ټوګه ځنډول ،حتی دسیاسی مداخلی ترکچه پوری هم رسیدلی په تیره بیا کله چی دافغانستان دخلق دیموکراتیک نظام دزبرګو ځواکونو ،دنړیوالواودمنطقوی استخباراتی شبکو دتوطیو او دسیسو له امله سقوط وکړو او زمونږ غښتلی ملی اردو او نظام ویجاړ او له مینځ ولاړو ایرانی اخوندانواو دد
وی تالی څټوته زمینه برابره شو ترڅو زمونږپه ګران هیواد کی مداخلی وکړی او خپل روزل شوی ګوډاګیانوپه ذریعه کورنیو جنګونوته زمینه برابره کړه او ددوی دسیاسی ، لوژیستکی اقتصادی او نظامی مرستو په نتیجه کی په زرهاو هیوادوال دهزار ،پښتون او تاجک ، ازبک په نوم ووژل شول قومی ، مذهبی ،سمتی او لسانی تعصبات یی راوپارول او ددی ترڅنګ یی خپله فرهنګی ، سیاسی او اقتصادی مداخله ته لانوره زمینه برابره کړه خپلو ګوداګیانو ته یی روزنیز مرکزونه،فرهنګی مراکز او خصوصآ مذهبی مرکزونه تاسیس کړل او دهیواد په غږی او صوتی رسانیو او تلویزیونوکی خپلی اړیکی جوړی کړی او حتی دهغوی لپاره یی مادی او معنوی امکانات برابرکړل ترڅو دوی په اسانه ټوګه خپلی ژبه لپاره کار وکړی او دخپل سیاسی نفوذ ساحه پراخه کړی او دملی یووالی دحکومت هرهغی بنیادی او زیربنایی پروژو سره مخالفت ښودل دی دمثال په توګه دکاسه پروژو، دوریښمینو دلاری دپروژی ، دسلما بند پروژه په افغانستان کی د29 هیوادونو افتصادی کنفرانس (دکابل پروسه ) د سبوتاژولو ناکامه کوښښ چی د رستاخیزیانو په ذریعه لاریونونه او مظاهری کول دانقری سیاسی اتیلاف جوړول او اوس دښاغلی جمهور ریس لخوا دخپلواوبو دمهارولو دپلان په هکله غیرډیپلوماتیک او غیراصولی غبرګون یی ښه مثال کیداشی. دایران او افغانستان ترمینځ دشوی تړون په پنځمه ماده کی راغلی دی چې: افغانستان به داسې اقدام نه کوې چې ایران د هلمند د سیند د حقابې نه چې په د همدې معاهدې په دوهمه، دریمه او څلورمه ماده کې راغلي بعضا یا کاملا محروم کړي، خو افغانستان حق لري چې د هلمند سیند د پاتې اوبو څخه هر ډول چې وغواړي استفاده کولی شي. ماده کې دا هم راغلي چې ایران هیڅ ډول ادعا د هلمند په اوبو کې د هغې اندازې نه زیات چې ددي تړون مطابق تثبیت شوی ده نلري، حتی تردې چې که د اوبو نوره اندازه د هلمند په کوزنۍ دلتا کې میسره هم وي او د ایران تر استفادې لاندې هم راتلاي شي. (لیکوال: انجینر حبیب حاذق)
مونږ افغانانو ته دایران اوپاکستان دا بربنډی مداخلی او لاسوهنی او زمونږپه افتصادی اوپرمختیایی سیاستونو باندی ددوی نا دیپلوماتیکه غبرګونونه دتحمل وړندی کله چی دايران سره د محمد ظاهرخان په وخت کې د هلمند رود داوبو دويش ټړون کيدلو او دا مسله دوخت پارلمان کی دهیواد دځوانو سیاسی مبارزينو روڼ اندوپه وطن مینوافغانانو په ټول هيواد کې د مظاهرو په ترځ کې په کلکو ټکو دا تړون وغندلو. مونږ دښاغلی ډاکتر صیب محمد اشرف غنی داقتصادی پرمختایی سیاست خصوصآ دافغانستان دطیعبی زیرمو اود اوبو دسرچینو مهارولواو مدیریت کولوپلان ستاینه کوو او خپل ملاټړتری اعلان وو . او هم دجمهورریس نه غوښتنه کوو چی په دی ټړون دسره کتنه وکړی او دنړیوالو قوانینو اونورمونو سره دی دا مسله حل کړی. اوهمدارنګه دهیواد دټولو سیاسی ګوندونو،مدنی ټولنو،ملی شخصیتونو ، قومی مشرانو د ټولو ملی جبهو او اتیلافونو دمشرانو نه غوښتنه کوو چی دهیواد دملی ګټواوملی تمامیت په خاطر دخپلو سیاسی ،ګوندی ،سمتی ،ژینی ،مذهبی او قومی ګټونه تیری شی او ملی ګټو ته ترجیی ورکړی په یواواز سره دخپل منتخب حکومت او منتخب جمهورریس ملاتړی شی او دغه موجوده شرایط او اقتصادی چانس چی د جمهورریس دکامیابه بهرنی او اقتصادی سیاست له امله ترلاسه شوی دی اونړیوالو ملاټړهم دځانه سره لری او ګاونډیان یی سیاسی او اقتصادی انزوا سره مخ کړی دی اعظیمه ګټه پورته کړو او خپل ویجاړل هیواد سمسوره او اباد کړو او هيچا ته دا موقع ور نکړو چی نور ددی هيواه د طبعي شتمنيو نه ناجایزه گټه پورته کړي . او خپله لیکنه ددروند اوستاذ نعمان دوست په دغه لیکنی سره پای ته رسوم چی داسی لیکی :
که زه خطیب وای، هره جمعه مې د تقریر یوه برخه د اوبو اهمیت ته ځانګړې کوله.
خطیبانو!
تاسو ولې داسې نکوئ!؟
تاسو ته یې اهمیت نه دی معلوم؟
تاسو خو به دا آیت شریف بار بار لوستی وي او په ترجمه یې هم پوهیږئ:
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ
دسرلوړی، سوکاله او پرمختللی متحد افغانستان په هیله
ماخذونه
ویکیپیډیا
تعلیم الاسلام ویب پاڼه ( دعبدالغفار جبیر لیکنه)
بی بی سی پښتو څانګه
ټاند ویب پانه
داستاذ نعمان دوست فیس بوک پاڼه
دنړیوال بانک داپور
#دعادلانه نظام لار#
ټول افغان ویبپاڼه
ګوګل
نوي افغانستان په نامه د څیړنو مرکز څیړنیز راپور

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۷۰۷