درحاشیه رخدادهای سیاسی ایران :

ایران وارد مرحله حساس اصلاحات درسیاست های داخلی شده

 نارضایتی عمومی و اعتراض های هفته های اخیر بار دیگر و با شدتی بیش از همیشه ضرورت انجام اصلاحات عمیق اجتماع ، اقتصادی و سیاسی را در ایران مطرح کرد. این ضرورت دو چندان میشود وقتی درنظربگیریم که ایران نپذیرفته به امریکا و غرب درمساله هسته ای تسلیم شود، روابط خود را با جبهه شرق، پیمان شانگهای و بریکس گسترش داده ، در روند دلار زدایی از مبادلات اقتصادی جهانی می خواهد مشارکت کند و بالاخره در جنگ ناتو در اوکرایین که غرب آن را مهمترین مساله بین المللی و تعیین کننده سرنوشت خود می داند جانب روسیه را گرفته است.

بخشی از دلیل آنکه در حرکت های اعتراضی اخیر هیچ شعار و خواسته اصلاحی مطرح نشد و تماما بر روی وعده سرنگونی و براندازی متمرکز شد بنظر می رسد همین جنبه بین المللی و رنگ و تاثیری است که غرب در چارچوب اهداف خود برای حفظ جهان تک قطبی و تجزیه ایران می خواهد در جهت دهی به اعتراضات داخلی ایران داشته باشد. تحریکات و حوادث پیاپی نیز که روی می دهد نشان میدهد که از داخل ایران و از داخل حکومت نیز کسانی در همین جهت با غرب و امریکا همکاری می کنند.

بخشی دیگر از دلایل اینکه درحرکت اخیر خواسته های اصلاحی (بی ارتباط و اعتنا به چهره های مشهور به اصلاح طلبی که اتفاقا عمدتا به سمت غرب متمایل شده اند) کم رنگ و بی حضور است این اعتقاد یا ادعاست که در جمهوری اسلامی اصلاحات ممکن نیست. بحث در اینجا بر سر تلویزیون های سه قلوی لندنی و کسانی نیست که در خارج از کشور نشسته اند و مردم را به براندازی و سرنگونی تشویق و با هرنوع خواست اصلاحی مخالفت می کنند. آنها دلایل خاص خود را دارند و اتفاقا درست در مخالفت با اصلاحات و از ترس انجام اصلاحات وارد میدان شده اند. این در حالیست که اصلاحات خود یک روند است که مدام به روز می شود و مفهوم اصلاحات مدام در حال تغییر است و عرصه هایی را پشت سر می گذارد، درعرصه هایی غیرعمده و درعرصه هایی دیگر عمده می شود، در عرصه هایی تحقق می یابد و راه را برای ایجاد اصلاحاتی دیگر می گشاید.

کسانی که مدعی هستند که اصلاحات در جمهوری اسلامی ممکن نیست، در واقع اصلاحات مهمی را که در جمهوری اسلامی در همین سه دهه بتدریج صورت گرفته نمی خواهند ببینند. قبل از هر چیز اصلاحات در سیاست خارجی که برای نخستین بار در صد و پنجاه ساله اخیر، ایران را از حاشیه تاریخ جهانی و منطقه خارج کرد و به آن سیاست و شخصیت مستقلی را داد که در تاریخ چند هزار ساله خود داشته است. سیاست صد و پنجاه ساله موازنه مثبت و منفی و نه شرقی - نه غربی که برآمده از ضعف و ناتوانی و زبونی ایران بود حفظ کشور را تنها در دست و پا زدن در موازنه میان قدرت ها می فهمید که اکنون جای خود را به سیاست خارجی داده که به ایران اجازه می دهد جایگاه مستقل خود را در جهان بدون توجه به بندبازی میان قدرت ها تعیین کند. این درست همان اصلاحاتی است که غرب و امریکا از آن وحشت زده شده اند و بخش عمده کسانی که مدال اصلاح طلبی را برای همیشه به سینه خود زده اند نمی خواهند ببینند و از بازگشت ارتجاعی به سیاست نه شرقی ـ نه غربی پشتیبانی می کنند. از این نظر اصلاح طلبان شیفته امریکا حتا از شیخ عربستان سعودی و قطر و حاکمان ترکیه و مصرکه اوضاع جهانی را دریافته اند هم عقب ترهستند و درگذشته در جا می زنند. این دسته از « اصلاح طلبان » درعرصه سیاست خارجی نه تنها اصلاح طلب نیستند بلکه در زمره مخالفین سرسخت اصلاحات هستند که خود نشان می دهد چگونه مفهوم اصلاحات در طول زمان می تواند تغییر کند و کسانی که زمانی اصلاح طلب بوده اند در زمانی دیگر به نیروهای ارتجاعی تبدیل شوند.

درآنچه به اصلاحات سیاسی داخلی مربوط می شود نیز ما راه درازی را در این چند دهه پیموده ایم. از زمانی که روزنامه های طرفدار اصلاحات بطور « فله ای » توقیف شدند تا امروز که اصلاح طلبان شیفته امریکا و غرب ده ها روزنامه و رسانه دارند فاصله بزرگی طی شده است. مشکل در اینجاست که در این ده ها رسانه از تنها چیزی که خبری نیست خواست اصلاحات است. برای آنها خواست اصلاحات خلاصه شده در درخواست جایگاهی در قدرت، نه نفی خودی و غیرخودی بلکه قبول کردن آنان بعنوان خودی. این رسانه ها با وجود شمار زیاد خود دیگر وزنی ندارند. نه فقط بدلیل جایگاهی که فضای مجازی بدست آورده بلکه بدلیل آنکه همه آنها بطور فله ای یک حرف را می زنند و آن حرفی که می زنند خواست مردم نیست.

در تمام روزنامه های اصلاح طلب مدل غربی و امریکایی حتا یک کلمه درباره سرمایه داری تجاری، درباره اتاق بازرگانی، درباره خصوصی سازی، درباره پیشنهاد های اصلاحی آنها برای پایان دادن به حیات بانک های خصوصی که در بسیاری از آنها سهامدارهستند، برای اجرای قانون اساسی درحل مشکل مسکن، بهداشت، آموزش و پرورش رایگان وغیره به چشم نمی خورد. نه تنها به چشم نمی خورد بلکه سرسخت ترین مدافعان ادامه وضع موجود و نقض اصل ۴۴ قانون اساسی هستند.

در جبهه به اصطلاح اصولگرایی هم همین وضع برقرار است. همه آنها در چنگال مافیایی اقتصادی و سیاسی گرفتارهستند و حاضر نیستند شعارها و خواست هایی را مطرح کنند که مردم خواهان آن هستند و به منافع این مافیا لطمه می زند به همین دلیل پشتیبانی ادعایی آنها از اصلاحات صورت گرفته در سیاست خارجی فاقد جدیت واقعی است. کسی که طرفدار اصلاحات داخلی نباشد نمی تواند خود را مدافع اصلاحات صورت گرفته در سیاست خارجی وانمود کند زیرا تداوم اصلاحات در سیاست خارجی و برگشت ناپذیر کردن آن تنها درصورتی ممکن است که با اصلاحات عمیق داخلی توام شود.

به این ترتیب مساله ای که اکنون وجود دارد نه پایان اصلاح طلبی، بلکه این است که آیا اصلاحات صورت گرفته در عرصه سیاست خارجی با اصلاحاتی با همان عمق و حتا بیشتر در عرصه سیاست داخلی توام خواهد شد، یا برعکس عدم اصلاحات واقعی داخلی موجب برگشت پذیر شدن اصلاحات سیاست خارجی خواهد شد و ایران ناگزیر به تسلیم دربرابر غرب خواهد شد. اگر تغییر اوضاع جهانی براثر شکست ناتو و غرب در جنگ اوکرایین به کمک ایران نیاید پیامد پیروزی ناتو جز تجزیه ایران چیزی دیگر نخواهد بود. مساله آینده ایران انجام چنین اصلاحاتی است./راه توده

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۹۱۰

Copyright ©bamdaad 2022

 

کیف کانون تروریزم شده است !

 

والری بورت ، بیناد فرهنگ استراتیژیک

 

شناخت دشمنان آسان نیست. امروزه، اوکرایین را اغلب از روی تشبیه « دولت اسلامی ـ داعش »   می نامند. شباهت آنها همچنین در اینست که در هر دو مورد، مربیان و مشاوران سازمان سیا در آموزش جنایتکاران مشارکت دارند. براساس برخی گزارش ها، در تابستان، زلنسکی ماموریت سازماندهی ترور در قلمرو دونباس و حذف اعضای اداره منطقه خرسون را به رییس اداره اصلی اطلاعات وزارت دفاع اوکرایین کریل بودانوف، داده است. بودانوف در مصاحبه ای با «فایننشال تایمز» گفت که « فعالیت پارتیزانی » در مناطق تحت کنترول روسیه در حال افزایش است، حملات و خرابکاری ها « در همه جا انجام می شود، این فعالیت ها در روسیه و در بسیاری از نقاط دیگر انجام شده و خواهند بود». میتوان گفت که هر روز گزارش هایی از گلوله باران اهداف غیرنظامی در دونباس و دیگر مناطق آزاد شده منتشر می شود. اوکرایین از «هویتزر»های فرانسوی «سزار» و سیستم موشک توپخانه «هیمارس» امریکایی استفاده می کند. آنها را نیروهای خارجی اداره می کنند و مزدوران خارجی علیه سربازان روسیه می جنگند. در میان آنها مزدوران سوری نیز وجود دارند. این یکی از نمونه های اتحاد داعش و اوکرایین است. مشخص شده که اوکرایین از سلاح هایی علیه مردم غیرنظامی که توسط کنوانسیون های بین المللی ممنوع است، به ویژه از مین های زمینی ضد نفربر « PFM-1» استفاده می کند. پوتین در سخنرانی خود در ۲۱ ماه سپتامبر در جمع مردم گفت: «در « زاپوروژیه »، در منطقه « خرسون »، در لوهانسک و دونتسک، جنایات نیونازی‌ها در مناطق اشغالی منطقه خارکف را دیده‌ اند و می ‌بینند». وارثان «باندرا» و سرکوبگران نازی مردم را می ‌کشند، شکنجه می ‌کنند، آنها را به زندان می ‌اندازند، تصفیه حساب و قلع و قمع کرده و با غیرنظامیان بدرفتاری و توهین می کنند». نیروهای مسلح اوکرایین سرسختانه نیروگاه هسته ای «زاپوروژیه» را گلوله باران می کنند. در اروپا - نه هیچ کلمه محکوم کننده ای وجود ندارد. سوقصد علیه کارکنان اداره ای که پرچم روسیه بر فراز آنها برافراشته شده دایمی شده است. هدف کشتن فعالانی است که از دولت روسیه حمایت می کنند و ترساندن بقیه است. انفجاری در ساختمان څارنوالی جمهوری خلق لوهانسک جان څارنوال سرگیی گورنکو  و معاونش یکاترینا استگلنکو ، را گرفت. قربانیان ترور آلکسی کووالف ، معاون رییس اداره کشاورزی منطقه خرسون و ایوان سوشکو، رییس اداره روستای « میخاییلوفکا » در منطقه «زاپوروژیا» بودند. رییس روستای «ولیکی بورلوک » در منطقه خارکف یوگنی یوناکوف، معاون پولیس راهنمایی و راننده گی "بردیانسک" الکساندر کولسنیکوف، معاون اداره نظامی- کشوری همان شهر اولگ بویکو و همسرش لیودمیلا ، که ریاست کمیسیون انتخابات منطقه ای شهرستان برای همه پرسی را بعهده داشتند، کشته شدند. رییس اداره موقت منطقه خرسون ولادیمیر سالدو ، نیز احتمالاً مسموم شده بود. خوشبختانه پزشکان موفق به نجات او شدند. عاملان این حملات تروریستی و دیگر حملات چه کسانی هستند؟

به گفته الکسی افنتیف ، کهنه سرباز کارکشته نیروهای ویژه اداره اصلی اطلاعات، اینها شهروندان اوکرایینی هستند که توسط سرویس های ویژه اوکرایین استخدام شده اند. یوگنی فدوروف ، نویسنده وبسایت «امور نظامی » می نویسد: « شایان ذکر است که حدود دو میلیون شهروند اوکرایین در روسیه زنده گی می کنند. « تعداد کل اوکرایینی‌ های اتنیکی بیش از سه میلیون نفر است، که بیش از دو درصد جمعیت کشور است. حتا اگر احتمال بدهیم که 99 درصد این افراد از رژیم کیف حمایت نمی ‌کنند یا نسبت به آن بی ‌تفاوت است، آنگاه حدود 30000 نفر می ماند، که به طور بالقوه در معرض نفوذ سرویس های ویژه دشمن هستند».

لیو کورولکوف ، سرهنگ بازنشسته سرویس اطلاعات خارجی و کهنه سرباز گروه «ویمپل» معتقد است که « شناخت دشمنان آسان نیست. ظاهر و قیافه بسیاری کاملاً اسلاوی است، آنها به خوبی روسی صحبت می کنند. در بین افراد دیگر، پناهنده گان حل می شوند و از مرز عبور می کنند. آنها ممکن است در مناطق خارکف، بلگورود، کورسک ظاهر شوند». در ماه اگست، سرویس امنیت فدرال اطلاعاتی در مورد از بین بردن دو تروریستی که برای منفجر کردن یک خط لوله نفت در منطقه «ولگوگراد» آماده شده بودند، منتشر کرد. آنها مقاومت مسلحانه کردند و از بین رفتند. این افراد متعلق به گروه «رستروکت» بودند که در روسیه ممنوع شده است و توسط ماکسیم مارتسینکویچ ، با نام مستعار «تساک» ایجاد شده بود. ناتالیا ووک، اهل ماریوپول، از طریق استونی وارد روسیه شد و بمبی را در تیزرفتار داریا دوگینا ، جاسازی کرد. پس از آن، تروریست و همدستش بوگدان تسیگاننکو موفق به فرار شدند .چگونه به ترور واکنش نشان دهیم؟ نظرات مختلفی در این مورد وجود دارد. بوگدان بسپالکو، عضو شورای روابط خارجی وابسته به رییس جمهور فدراسیون روسیه، با قاطعیت می گوید: «خوب بود که ما دقیقاً چنین اقداماتی را در طرف مقابل سازماندهی کنیم. چرا دشمنان ما احساس آسیب ناپذیری می کنند؟ ما شبکه اطلاعاتی نداریم؟ ما "هسته های مخفی" خود را نداریم؟ آنها سلاح یا مواد منفجره ندارند؟ عملیات کارشکنی و خرابکاری کجاست؟ کجاست قتل های این فرومایه گان و سخنگویان، کارگزاران و مجریان عالیرتبه نظامی و سیاسی؟ این اوکرایین است که باید بترسد، نه ما». (در گذشته، بسپالکو رییس تشکیلات اجتماعی «اوکرایینی های روسیه » بود).

اولگ نمنسکی، سیاست شناس و مورخ، غیر از این فکر می کند: «اوکرایین واقعاً درگیر تروریزم دولتی است. اطلاعات موثق در دست است که تصویب و تأیید این اقدامات تروریستی در اوکرایین در بالاترین سطح صادر می شود. آنها این امر را  « ترور مدیریت شده » می نامند. اما روسیه نباید از اوکرایین الگو بگیرد و به کشوری تبدیل شود که فعالیت های تروریستی انجام می دهد. این بسیار خطرناک است و می تواند به یک هنجار جدید در روابط بین المللی تبدیل شود. در این صورت ما می توانیم در یک دنیای بسیار ترسناک قرار بگیریم ». در پایان ماه اگست، نماینده گان فراکسیون حزب «روسیه عادل - برای حقیقت»، لایحه ای در مورد شناسایی اوکرایین به عنوان یک کشور تروریستی به دومای دولتی ارایه کرد. به عقیده سرگیی میرونوف، رییس این حزب، اگر دولتی مسوول انفجار، آتش ‌افروزی عمدی یا سایر اقدامات خطرناک، به دلیل ایجاد خسارت قابل توجه به اموال و دارایی، سازماندهی یک گروه مسلح غیرقانونی و یک جامعه جنایتکار باشد و همچنین فراخوان هایی برای تصرف خاک روسیه باشد، باید به عنوان یک دولت تروریستی شناخته شود. این دقیقا همان چیزی است که مقامات اوکرایینی انجام می دهند./ راه توده

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۴۱۰

Copyright ©bamdaad 2022

ده به دیوانه می خندد ، دیوانه به ده

 

محمد ولی

نیم قرن میشود که پاکستان طور مشهود و آفتابی دستیار تروریستی امریکا در منطقه است ، در کمترین حادثه تروریستی در جهان اعم از شرق و غرب بوده که پاکستان در آن دخیل نبوده باشد ، جهان پاکستان را مهد پرورش و تربیه تروریستان میداند ، اسناد ، کتب ، مقالات و نوشته های متعدد در مورد به نشر رسیده است ، جنرالان و روسای باز نشسته ای.اس.ای بار بار دراین مورد اعتراف کرده اند و سند داده اند ، اما پاکستان خاک به چشم‌ جهانیان زده شهباز شریف صدراعظم آن کشور در هفتادوهفتمین اجلاس سازمان ملل متحد تلاش کرد گرد و غبار این مصیبت برخاسته از مراکز استخباراتی کشورش را به دامن افغانستان بنشاند . او در بیانیه اش نامی از شبکه های تروریستی کشورش چون : لشکر طیبه ، لشکر جهنگوی ، جیش محمد ، حرکت المجاهدین ، حرکت جهاد اسلامی ، تحریک طالبان پاکستان ، تحریک انفاذ شریعت محمدی ، لشکر اسلامی و سپاه صحابه نبرده اتهام وجود گروپ های تروریستی ازبکستان و ترکستان را به افغانستان زده آنها را تهدید برای پاکستان نامید .

پاکستانی ها آیینه شانرا گم کرده میخواهند روی این آیینه بیش از چهل ساله شانرا با زنگار تهمت به افغانستان خیره سازند .

جهان میداند و واقعیت ها بیانگر آنست که پاکستان برعلاوه تربیت وتمویل و تجهیز تروریستان معبر انتقال آنها به‌ افغانستان میباشد .

این گروه ها نه از مسیرغرب و نه از طریق شمال بلکه از راه پاکستان در مناطق شرق و شمالشرق و از آنجا تا صفحات شمال افغانستان انتقال یافته اند و پاکستان یگانه مسیر این انتقالات است .

همزمان با این اظهارات دور از حیا و شرم صدراعظم ، وزیر خارجه پاکستان دم از ضرورت ثبات و انکشاف اقتصادی افغانستان میزند این تکرار جملات وایسرای انگلیس درهند است ، وقتی به اثر دومین لشکرکشی در سال ۱۷۸۷ ترسایی افغانستان را بطور اشغال کرد گفت: « خواهان افغانستان قوی و مستقل میباشد .»

افغانسنان ویران شده از اثر دسایس تروریستی پاکستان باید ازاین بازی کثیف امریکا - پاکستان بیرون گردد وگرنه با سیاست های درحال انجماد جاری این کشور به چنان انزوایی برده خواهد شد که پاکستان بتواند جبرآ عمق استراتیژی اش را تحقق بخشد .

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۲ـ۲۵۰۹ 

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

ویجی پراشاد

لوییس ایناسیو لولا داسیلوا (معروف به لولا)، مردی پر انرژی است که هنوز در صحنه سیاسی برازیل حضور دارد. او از ماجرای دوران حضور خود در ایران می گوید، زمانی که در مناقشه ‌ای که امریکا بر سر سیاست انرژی هسته‌ ای به آن کشور تحمیل کرده بود تلاش می ‌کرد میانجیگری کند. لولا و وزیر امور خارجه ‌اش، سلسو آموریم، موفق شدند در سال ۲۰۱۰ ترسایی  به توافقی دست یابند که از کارزار فشار مداوم واشنگتن علیه تهران مانع شود و فضای سیاسی در این زمینه آرام شود. لولا در آن زمان گفت: « اوباما قواعد بازی را رعایت نکرد.» باراک اوباما، رییس ‌جمهور ایالات متحده امریکا ، این توافق را نپذیرفت و همه تلاش‌ های فراوان رهبری برازیل در برقراری توافق را در‌هم شکست. لولا این روایت را در زمان مبارزات انتخاباتی‌اش علیه رییس ‌جمهور فعلی و عمیقاً نامحبوب برازیل یعنی «ژاییر بولسونارو» همراه با طرح دو نکته مهم بیان کرد: نخست اینکه او توانست با اتکا بر نقش برازیل در امریکای لاتین مشکل کشور دوردستی چون ایران را مدیریت کند، و دوم اینکه از مخالفت آشکار با برخورد ایالات متحده امریکا در تخریب صلح و پیشرفت در جهت حفظ منافع خود هراسی نداشته باشد. این لولا است که هم‌ اکنون پیشتاز دور اول انتخابات ریاست‌ جمهوری برازیل است، انتخاباتی که ( فردا)  ۲ اکتوبر برگزار خواهد شد.

فرناندو حداد که در انتخابات ۲۰۱۸ ترسایی با بولسونارو رقابت کرد و ۴۵ درصد از آرا را به ‌دست آورد ولی پیروز نشد، اظهار داشت که انتخابات پیشِ رو همچنان «خطرناک » است. اگرچه نظرسنجی‌ها نشان می‌ دهند که لولا پیشتاز است، ولی همه می ‌دانند که بولسونارو برای تضمین پیروزی ‌اش بازی‌ هایی شیطنت ‌آمیز خواهد کرد. راست افراطی در برازیل مانند راست افراطی در بسیاری از کشورها، در رقابت برای به ‌دست گرفتن قدرت دولتی به ‌شدت عمل خواهد کرد. حداد گفت که بولسونارو حاضر است آشکارا دروغ بگوید و مطالبی توهین ‌آمیز در رسانه‌ه ای راست افراطی مطرح کند و سپس هنگامی که از سوی رسانه‌ های اصلی به ‌چالش طلبیده می ‌شود به بی‌ خبری تظاهر می‌ کند. هر بار که به بولسونارو حمله می‌ شود او در جواب می ‌گوید: « اخبار جعلی‌اند! »  

چپ در گفتمان سیاسی ‌اش بسیار صادق ‌تر است: مایل به ‌دروغ گفتن نیست، مشتاق است که مشکل‌ هایی چون گرسنه گی و بیکاری، ناامیدی اجتماعی و پیشرفت اجتماعی را به کانون بحث‌ های سیاسی بیآورد. ولی این مسایل حاشیه ‌ها و سروصدایی کم ‌تر دارند و در فضای رسانه ‌ای و مطبوعاتی‌ که از بولسونارو و پیروانش تغذیه می ‌کند کم‌ تر حضور پیدا می‌ کنند. راست ‌گرایی قدیمی و سنتی نیز که جایش را به راست افراطی بولسونارو داده است در این کارزار عقب افتاده است.

هم بولسونارو و هم لولا با رای دهنده گانی روبرو هستند که آنان را یا دوست دارند یا ازشان متنفراند. در این رقابت جای چندانی برای ابهام وجود ندارد. بولسونارو نه‌ تنها نماینده راست افراطی است و آشکارا از نظر‌های آنان دفاع می ‌کند، بلکه بخش بزرگی از طبقه متوسط را هم با وجود این واقعیت که وضعیت اقتصادی ‌شان در سال ‌های دهه گذشته بدتر شده است اما هنوز در رویای رسیدن به ثروت به‌ سر می ‌برند نماینده گی می‌ کند.

اختلاف رفتار بولسونارو و لولا در طول مبارزات انتخاباتی فاحش بوده است:  رفتار بولسونارو بی‌ نزاکت و بی‌ شرمانه بوده درحالی که رفتار لولا همراه با پخته گی و محترمانه بوده است. اگر انتخابات به‌ نفع لولا پایان گیرد، به ‌احتمال زیاد از کسانی که از بولسونارو متنفرند بیش از کسانی که او را دوست دارند رای کسب خواهد کرد.

ديلما روسف، ریيس ‌جمهور پیشین، طی گفت ‌وگویی طولانی می ‌گوید که لولا احتمالاً در انتخابات پیروز خواهد شد زیرا مردم از بولسونارو خسته شده‌اند. مدیریت فجیع او در مورد همه‌ گیری کرونا و وخامت اوضاع اقتصادی در کشور بولسونارو را همچون مدیری ناکارآمد نشان می ‌دهد. با این حال، ديلما روسف خاطرنشان می ‌کند که در روزهای اخیر و حدود یک ماه قبل از انتخابات دولت بولسونارو ( و دولت‌های محلی) سیاست ‌هایی را ارایه کرده‌اند که به کاهش فشار از دوش طبقه متوسط شروع کرده است، سیاست‌هایی مانند برداشتن مالیات بر بنزین. این سیاست‌ها می‌ توانند برخی از مردم را به رای دادن به بولسونارو سوق دهند، ولی حتی این امر نیز ممکن است که پیش نیاید. وضعیت سیاسی در برازیل برای چپ ناپایدار است و گروه‌های اصلی راست (زمین ‌داران، روحانیون، و نظامیان) مایل هستند که از هر وسیله برای حفظ قدرت خود استفاده کنند. ایتلاف این گروه‌ها بود که در سال ۲۰۱۶ ترسایی به یک « کودتای قانونی » علیه دیلما دست زد و در سال ۲۰۱۸ ترسایی با استفاده از « جنگ حقوقی» علیه لولا از رقابت او با بولسونارو جلوگیری کرد. عبارت‌ هایی همچون (کودتای قانونی و جنگ حقوقی) هم‌ اکنون جزو واژه‌هایی هستند که از سوی نیروهای چپ در برازیل به‌ کار برده می ‌شوند و از آن‌ها چنین استنباط می شود که راست ‌گراها (یا سنتریو که نیروهایی هستند که به هر قیمت در حکومت سهیم می ‌مانند) در صورت احساس خطر آشکار است که از منافع ‌شان درنمی ‌گذرند.

خوایو پایولو رودریگز، رهبر جنبش کارگران بی ‌زمین روستایی (MST) و از مشاوران نزدیک کارزار لولا است. او می ‌گوید که در سال ۲۰۰۲ترسایی  لولا در برابر فرناندو هنریکه کاردوسو، رییس ‌جمهور، به ‌دلیل نفرت شدید لولا از سیاست ‌های نولیبرالی که او از آن حمایت می ‌کرد، پیروز شد. چپ در آن زمان متلاشی و تضعیف شده بود. دوران ریاست جمهوری لولا به بسیج و سازمان ‌دهی نیروهای چپ کمک کرد، اگرچه حتا در این دوره، کانون توجه مردم بیشتر خود لولا بود تا ساختارهای چپ.

لولا در دوران حبس خود به ‌اتهام‌هایی که چپ آن ‌ها را تقلب ‌آمیز نامیده است، به چهره‌ای برای متحد کردن چپ تبدیل شد: « لولا را آزاد کنید! »، شعار اتحاد بود و حرف L (لام لاتین ) به نماد مبارزه تبدیل شد (نمادی که همچنان در انتخابات از آن استفاده می ‌شود). با وجود نامزدهای چپ ‌گرای دیگر که در این رقابت انتخاباتی حضور دارند، برای خوایو پایولو رودریگز تردیدی وجود ندارد که لولا پرچمدار چپ است و برای برکنار کردن رییس ‌جمهور بسیار تفرقه‌ انگیز و خطرناک یعنی بولسونارو، تنها امید برازیل است. یکی از سازوکارهای ایجاد وحدت در بین نیروهای مردمی در کارزار انتخاباتی لولا، ایجاد کمیته ‌های مردمی است هم  برای متحد کردن چپ و هم برای ایجاد برنامه برای دولت لولا که اصلاحات ارضی و سیاستی قوی ‌تر برای جامعه‌ های بومی و افریقایی-برازیلی را دربرمی‌ گیرد.

دیلما می ‌گوید شرایط جهانی برای سومین دور ریاست ‌جمهوری لولا مناسب است. طیفی از دولت ‌های چپ ‌گرای میانه در امریکای لاتین (ازجمله در چیلی و کولمبیا) روی کار آمده‌اند. با اینکه این دولت‌ها سوسیالیست نیستند، ولی به تحکیم حاکمیت ملی و تامین زنده گی آبرومندانه برای شهروندان ‌شان متعهدند. برازیل دومین کشور بزرگ قاره امریکا (پس از ایالات متحده امریکا) نقش رهبری این موج جدید از دولت‌ های چپ در این نیمکره را می‌ تواند ایفا کند. حداد می‌ گوید برازیل پروژه منطقه‌ای جدید را باید رهبری کند که ایجاد ارزی منطقه‌ای به ‌منظور استفاده در تجارت جهانی و همچنین خزانه مالی این کشور‌ را نیز شامل شود. او نامزد فرمانداری ایالت سایوپایولو است که  شهر اصلی آن پایتخت مالی کشور برازیل است. حداد معتقد است که چنین پروژه‌ای منطقه ‌ای اختلافات این نیم کره را حل خواهد کرد و ایجاد پیوندهای تجاری جدید را موجب می ‌شود که به زنجیره‌های طولانی توزیع که در اثر همه‌ گیری کرونا بی‌ ثبات شده‌ بودند متکی نخواهند بود. لولا اخیراً گفته است: « ما ارزی مشترک برای امریکای لاتین ایجاد خواهیم کرد زیرا نباید به دلار وابسته بمانیم.” »

دیلما روسف مشتاق است که برازیل از راه بستر « گروه کشورهای بریکس » به صحنه جهانی بازگردد و بتواند همانند زمان ریاست ‌جمهری خودش و لولا در سال‌ های دهه پیش، رهبری چپ را به ‌دست گیرد. او می ‌گوید که جهان به چنین رهبری‌ برای این بستر نیاز دارد چندان که تکیه ‌اش بر پایه‌ های تهدید، تحریم، و جنگ نباشد. روایت لولا درباره توافق با ایران از این نظر جالب توجه است که نشان می ‌دهد کشوری مانند برازیل با حکومتی چپ‌ گرا بیشتر مایل به حل ‌و‌فصل مناقشه‌ هاست تا تشدید آن‌ ها و آن ‌گونه که ایالات متحده امریکا می ‌خواهد. دیلما خاطرنشان می ‌کند این امید وجود دارد که ریاست‌ جمهوری لولا بتواند ارایه دهنده رهبری‌ قوی در برخورد با چالش ‌های بی ‌شمار مانند فاجعه‌ های اقلیمی، جنگ و بیماری‌های اجتماعی باشد.

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۲۲ـ۰۱۱۰

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

 

محمود عباس محکوم میکند: ده‌ ها هزار کودک در زندان هستند، کدام قانون بین ‌المللی این را می ‌پذیرد؟

 

محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین عصر جمعه در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با بیان اینکه امریکا حمایت نامحدودی از اسراییل می ‌کند و آن را از بازخواست دور نگه داشته است، گفت: همچنین سازمان ملل متحد و کسانی که در این سازمان نفوذ دارند از اسراییل در برابر مجازات محافظت می ‌کنند.

 به گزارش پایگاه خبری فلسطین الیوم، محمود عباس افزود: اسراییل برای اشغال سرزمین‌های مان، کارزاری دیوانه ‌وار به راه انداخته و منابع ما را غارت کرده و دست ارتش و شهرک ‌نشینان تروریست را برای قتل و غارت مردم ما باز گذاشته است.

 رییس تشکیلات خودگردان فلسطین اضافه کرد: اسراییل فلسطینیان را مجبور می ‌کند که خانه‌های شان را ویران کرده یا بهای تخریب خانه‌های شان را بپردازند و اجازه تشکیل گروه ‌های تروریستی داده که اعضای کنست (پارلمان اسراییل) آنها را رهبری می کنند تا به فلسطینیان حمله کنند.

عباس با بیان اینکه اسراییل به دانش آموزان فلسطینی برنامه‌های درسی تحریف شده را تحمیل می ‌کند، گفت: ما اجازه آن را نمی ‌دهیم و این ناقض قوانین بین‌المللی است.

 وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: اسراییل مانع از برگزاری انتخابات ریاستی و پارلمانی فلسطینیان شده و به شهروندان بیت ‌المقدس اجازه شرکت در انتخابات را نمی ‌دهد.

رییس تشکیلات خودگردان فلسطین افزود: سازمان ملل متحد و کسانی که در این سازمان نفوذ دارند از اسراییل در برابر مجازات محافظت می ‌کنند و این نشان می ‌دهد که در مورد اسراییل استانداردهای دوگانه وجود دارد.

 عباس اضافه کرد: رابطه ما با اسراییل بر این اساس خواهد بود که آنها نیروی اشغالگر بوده و ما ملتی تحت اشغال هستیم...اسراییل از زمان پیدایش علیه ملت فلسطین به جنایت پرداخته و ۵۲۴ روستای فلسطینی را ویران کرده و ۹۵۰ هزار فلسطینی را آواره کرده است.

رییس تشکیلات خودگردان فلسطین افزود: اسراییل در سال ۱۹۴۸ ترسایی و هنگام تاسیس اش، بیش از ۵۰ قتل عام مرتکب شد که به تعدادی از آنها نیز اعتراف کرده است.آخرین کشتار اسراییلی‌ها حمله موشکی به غزه بوده که طی آن ۶۷ کودک در بمباران‌های اسراییل کشته شدند. 

عباس افزود: از اسراییل می‌خواهیم که مسوولیت خود در ارتکاب کشتار و ویرانی روستاها و آواره کردن ساکنان این روستاها از سال ۱۹۴۸ ترسایی را بپذیرد.

 رییس تشکیلات خودگردان فلسطین: ما خواستار آن هستیم که سازمان‌ های تروریستی اسراییلی که فلسطینیان را هدف قرار می ‌دهند به عنوان سازمان تروریستی معرفی شوند.به دادگاه جنایی بین‌المللی مراجعه خواهیم کرد تا اسراییل مسوولیت جنایت‌ ها و سیاست‌هایش را متحمل شود.

 عباس افزود: این حق ماست که به دنبال ابزارهای دیگری برای دستیابی به حق و حقوق‌ مان و رسیدن به صلح باشیم. اسراییل چاره‌ دیگری برای ما باقی نگذاشته جز اینکه در کل روابط موجود با آن تجدید نظر کنیم.

 

وی همچنین خواستار عضویت کامل در سازمان ملل منحد و تلاش ‌های جدی برای تدوین یک طرح بین‌المللی برای پایان دادن به اشغالگری به منظور دستیابی به صلح و ثبات در منطقه بر اساس قطعنامه‌ های بین‌المللی و ابتکار صلح عربی شد.

 رییس تشکیلات خودگردان فلسطین در ادامه گفت: امریکا حمایت نامحدودی از اسراییل می ‌کند و آن را از بازخواست دور نگه داشته است. از امریکا، انگلیس و اسراییل می ‌خواهیم که به طور رسمی مسوولیت خود در ارتکاب جرم علیه ملت فلسطین را به رسمیت بشناسند.

 عباس افزود: ما نمی‌پذیریم که تنها طرفی باقی بمانیم که به توافق‌های امضا شده با اسراییل در سال ۱۹۹۳ (اسلو) پایبند است. اینها توافقاتی است که دیگر عملا وجود ندارد.

 وی در مورد اسرای فلسطینی گفت: کلمات قادر به توصیف اسرای ما نیستند. آنها شهدای زنده هستند، آنها قهرمان و رهبران هستند و آزادی آنها وظیفه ‌ای است بر گردن ما و تا زمانی که به آزادی نرسند آنها را رها نمی‌ کنیم. ما فرزندان و خانواده‌ های آنها را رها نخواهیم کرد.

رییس تشکیلات خودگردان فلسطین در حالی که تصاویری از دستگیری کودکان فلسطینی توسط رژیم اشغالگر را به حاضران نشان می ‌داد، گفت: ده‌ها هزار کودک در زندان هستند، کدام قانون بین ‌المللی این را می ‌پذیرد…؟

عباس افزود: اسراییل قوانین نژاد پرستانه ‌ای را وضع و از پاسخ گویی نیز فرار می ‌کند. اسراییل به سازمان‌ های حقوق بشری مستقل فلسطینی در برابر دیده گان تمام جهان تجاوز می ‌کند.

وی اضافه کرد، شورای امنیت سازمان ملل صدها قطعنامه در خصوص فلسطین صادر کرده که از جمله ۹۷ قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل صادر شده که هرگز اجرایی نشده‌اند.

 رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، گفت: دولت فلسطین رویه‌ هایی را برای پیوستن به سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان هوانوردی و بهداشت جهانی آغاز خواهد کرد.

عباس افزود: اگر مانع تراشی در راستای پیوستن کامل ما به سازمان ملل متحد ادامه یابد، ضروری خواهد شد که به مجمع عمومی سازمان ملل متحد مراجعه کنیم.

وی در پایان گفت: به سوی سلاح، خشونت و تروریزم نخواهیم رفت اما از شما می‌ خواهیم که از ملت ‌مان حمایت کنید.

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۲۵۰۹ 

Copyright ©bamdaad 2022