زنان افغان در آرزوی دموکراسی
هایده صدیقی
امروزه بسیاری از نظام های سیاسی خود را دموکراسی اعلام می کنند و اعمال خود را با دموکراسی توجیه می نمایند. باید در نظرداشت که به منظور ایجاد دموکراسی، وضع مقررات قانونی به تنهایی کافی نیست و لازم است که ارزش های دموکراتیک در زنده گی اجتماعی منعکس شود و افراد از آزادی های مدنی، حقوق و همه امکانات و فرصت های مساعد مستفید شوند. آزادیهای فردی زیربنای توسعه جامعه است و یکی از اشکال مهم این آزادی، توانمندی افراد و گسترش آن در زنده گی روزمره، افزایش توسعه انسانی، بخصوص توانمند سازی زنان است. همچنان یکی از موضوعات اساسی در دموکراسی، حضور و نقش فعال زنان در فرایند توسعه سیاسی جامعه است، زیرا زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی موجود در جوامع می توانند نقشی به سزا در توسعه جوامع انسانی ایفا کنند.
براساس نظریه نوسازی، دموکراسی در سایه توسعه اقتصادی رشد می کند و تحقق می یابد. اما، برابری جنسیتی و توانمندی افراد بخصوص توانمندسازی زنان محصول ظهور دموکراسی است. گاهی نابرابری جنسیتی بخصوص در کشورهای اسلامی نظیرافغانستان، منجر به کاهش یا حتا عدم مشارکت زنان در جوامع می شود وسبب عدم رشد و توانمندسازی زنان می گردد. ضعف ساختارهای زیربنایی، حاکمیت نظام های سیاسی تمامیت خواه، ساختارهای فرهنگی- آموزش ضعیف، نظام های مردسالارانه و نگرش های منفی به ماهیت مسایل سیاسی از جمله عواملی تاثیرگذار برتوانمندی زنان و عدم مشارکت و حضورفعال زنان در جامعه است.
توانمندسازی زنان عامل اصلی بهبود و استقرار دموکراسی در جوامع اند و نقش خیلی مهم و سازنده را در راستای ترقی و پیشرفت جامعه و ایجاد دموکراسی دارند و این توانمندسازی زنان و تربیت انسان های مدنی و دموکرات، برای ایجاد و استقرار دموکراسی جز از راه آموزش و پرورش میسر نیست. چنانچه زنان تحصیل یافته و مطلع، فرزندان تعلیم یافته با اندیشه و افکار و دیدگاه روشنگرانه را پرورش میدهند و زنان فرهیخته دراین مواجهه نقش فعال و کنشگر را ایفا می کنند. برعکس، زنان کم توان و نامطلع، نقش منفعل را خواهد داشت و توانی برای تربیت نسل بالنده را ندارند. اینجاست که مساله آموزش و تحصیل زنان و دختران به عنوان نخستین مربیان نسل نو جهت ایجاد جامعه مرفه واستقرار دموکراسی اهمیت مضاعف دارد. آموزش منجر به آگاهی زنان می شود؛ به گونه ای که به جای قبول وضعیت موجود، به دیدگاه های انتقادی روی می آورند و باورهایشان را به فرزندان خود منتقل می کنند.
بررسی آمارها و روند سیاسی نظام ها در افغانستان نشان میدهد که هرگاه حکومت ها به عدالت جنسیتی و تسهیلگری در امور زنان بخصوص در بخش آموزش و پرورش زنان و دختران میل داشته اند و کار کرده اند، تبعات این تصمیم گیری در عامه مردم به سرعت ریشه دوانیده و زنده گی زنان و مردان را تغییر داده است که این سبب رشد و بالنده گی جامعه در ابعاد گوناگون گردیده است. برعکس، درجامعه ای که زن نقش برده را داشته باشد و همواره مورد خشونت و محروم از همه حقوق و آزادی هایش گردد، این وضعیت بالاخره سبب گسستن و فروریختن پایه های نظام و قدرت حکومت ها شده است که بالاخره منجر به تغییر در ساختارهای نظام و یا گاهی هم سبب نابودی حکومت ها شده است. چنانچه با تسهیلگری درامور زنان بخصوص در بخش آموزش و پرورش و زمینه های کاری جهت توانمندسازی زنان در افغانستان، پس از حمله نظامی امریکا به افغانستان، دختران زیادی به مکاتب رفتند، استراتیژی ها و برنامه های لازم برای ارتقا ظرفیت زنان در سراسرافغانستان تطبیق و عملی شد و زنان در این زمینه پیشرفت های چشمگیری داشتند. زنان دراحزاب سیاسی، رسانه ها، پایه های بلند حکومتی، در عرصه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حضور فعال داشتند و دوشادوش با مردان کار و فعالیت می کردند.
متاسفانه، با بسته شدن مکاتب دختران در افغانستان ومحروم شدن دختران و زنان از حق تعلیم، وضع محدودیت ها بر فعالیت های زنان در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، حذف زنان از تشکیلات حکومت و ادارات دولتی، محدودیت ها بر کار و فعالیت های رسانه ها بخصوص زنان و دختران خبرنگار و نویسنده، وضع مقررات اجباری خلاف معیارهای دموکراسی و اصول تعلیم و تربیه در دانشگاه ها بر دانشجویان دختر، فلج شدن نهادهای مدافعین حقوق زن از جمله سازمان منع خشونت علیه زن، ازبین رفتن آزادی های مدنی افراد نظیر ازادی بیان، ترک هزاران افراد خبره و آگاه امورازجمله اساتید و دکتوران مسلکی و با تجربه، اعضای کادرعلمی از وطن و صدها اشخاص روشن فکر و دانشمند اعم از زنان و مردان، و صدها موارد مشابه دیگر، یکبار دیگر افغانستان دست خوش وضع مقرره هایی برای زنان و آزادی آنها شد.
تاریخ سیاه بازهم در افغانستان تکرار شد و یکبار دیگر مردم افغانستان بخصوص زنان و مردانی که در راه رسیدن به دموکراسی خوشبین بودند وبرای رسیدن به دموکراسی و آزادی های مدنی و حقوق شان سال ها مبارزه و تلاش کردند در حال حاضر دور از دموکراسی، نگران آینده خویش و فرزندان شان در یاس و نا امیدی بسر می برند و با استقرار مجدد نظام استبدادی طالبان دیگر امیدی به فردای بهتر و جامعه عاری از خشونت ها در فضای دموکراسی نیست. متاسفانه دراین خصوص، جامعه جهانی و مدافعین حقوق بشرهیچ گونه حرکت که افغان ها را در بدست آوردن آزادی های فردی و حقوق مدنی شان در آینده نوید دهد، صورت نگرفته است و این برای مردم افغانستان بخصوص برای زنان که از حق کار و تحصیل و آزادی محروم اند، تاسف بار و نگران کننده است. اما، آیا جامعه جهانی در تعامل با طالبان موفق به دست یافتن به آزادی های زنان و دختران در افغانستان می شود؟ و چه تضمینی وجود دارد تا پس از تعامل جامعه جهانی با حکومت طالبان، زنان در افغانستان به اساسی ترین حقوق شان که همانا حق تعلیم و حق کار است، دست یابند؟ درشرایط فعلی، مردم افغانستان بخصوص زنان و دختران محروم از تحصیل، فعالان جامعه مدنی، خانواده رسانه ای، متخصصین و روشن فکران که سال ها برای آزادی بیان و حقوق انسان ها کار و مبارزه کردند، به حمایت و پیشتیبانی جامعه جهانی و کشورهای دموکرات ونهاد های مدافع حقوق زن نیاز دارند .
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۰۶۱۱
Copyright ©bamdaad 2022
جامعه جهانی تصمیم گرفت:
مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهان ختم تحریم ها در برابرکوبا شد
مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ای با اکثریت آرا، چند دهه تحریم های امریکا ضد کوبا را محکوم کرد.این قطعنامه با ۱۸۵ رای موافق در برابر ۲ رای مخالف امریکا و اسراییل به تصویب رسید.
برونو رودریگز، وزیر امور خارجه کوبا قبل از رای گیری گفت: تحریم های اقتصادی امریکا اقدامی عمدی برای جنگ اقتصادی به منظور از بین بردن توان دولت برای رفع نیازهای مردم، فروپاشی اقتصادی و ایجاد شرایط حکومت ناپذیری است. دولت بایدن همچنان سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ را ادامه میدهد.
امریکا بیش از شش دهه است که کوبا را به بهانههای واهی تحت شدیدترین تحریم ها قرار داده است. نخستین تحریم های اقتصادی واشنگتن علیه هاوانا، در فبروری ۱۹۶۲ ترسایی با امضای جان اف. کندی رییس جمهور وقت امریکا اجرا شد.
میگویل دیاز کانل، رییس جمهور کوبا اقدامات امریکا در دوره زمامداری دونالد ترامپ رییس جمهور سابق امریکا با اعمال تحریم ها و اکنون در دوره ریاست جمهوری جو بایدن با حمایت از ناآرامی های داخلی در کوبا را گامی برای نابود ساختن انقلاب کوبا دانسته و آنرا محکوم کرده است. دیاز کانل همزمان با برگزاری مراسم مردمی در نقاط مختلف کوبا علیه تحریم های اقتصادی تجاری امریکا، در صفحه توییتر خود نوشت: ۶۰ سال مقاومت را سپری کردیم و از مطالبه خود برای پایان دادن به این سیاست وحشتناک و منسوخ خسته نمی شویم. دولت هاوانا ، امریکا را عامل تشدید فشارهای اقتصادی با هدف فلج کردن اقتصاد کوبا و گسترش نارضایتی داخلی دراین کشورمی داند و بارها در سازمان ملل این مساله را مطرح ساخته است.
در واقع کوبا بیش از ۶۰ سال است که در مقابل اقدامات ضد انسانی و غیرقانونی واشنگتن به خوبی مقاومت کرده است. موضع خصمانه واشنگتن علیه هاوانا، با انتقاد نهاد های بین المللی مواجه شده است.سازمان ملل متحد، در چند دهه اخیر در قطعنامه های متعدد از امریکا خواسته است به تحریم و محاصره اقتصادی کوبا پایان دهد، اما امریکا با بی توجهی کامل به این خواسته جهانی همواره بر تداوم فشارها علیه کوبا تاکید ورزیده است.
شماری از کارشناسان سازمان ملل متحد در گزارشی در اگست ۲۰۲۰ ترسایی با انتقاد از تحریم های امریکا علیه شهروندان کوبا در بحبوحه همه گیری کرونا در این کشور تاکید کردند که این تحریم ها به بهانه حمایت از حقوق بشر، در واقع در حال کشتن مردم است و آن ها را از حقوق اساسی خود از جمله مراقبت های بهداشتی، تهیه مواد غذایی و زنده گی محروم می کند.
هدف واقعی امریکا از تهدیدات بی سابقه و تشدید فشارهای مالی و اقتصادی علیه کوبا ، تضعیف هر چه بیشتر دولت چپگرای این کشور و در نهایت براندازی آن است. با این حال این سیاست واشنگتن با مخالفت ها و محکومیت های زیادی در سطح جهانی ونیز در امریکای لاتین مواجه شده است. امریکا در چارچوب دکترین مونرو که طبق آن امریکای لاتین را حوزه نفوذ انحصاری خود تلقی می کند، همواره به دخالت در امور داخلی کشورهای این منطقه به ویژه کوبا پرداخته و تلاش مستمری برای براندازی و سرنگونی دولت هاوانا صورت می دهد.
این رویکرد نشانه ای از خوی استکباری و سلطه گرانه امریکا محسوب می شود. با این حال سیاست ایالات متحده در قبال کوبا با شکستی آشکار مواجه شده است.ضمن اینکه تصویب چندین قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت تحریم های ضد انسانی ایالات متحده علیه کوبا و درخواست برای لغو این تحریم ها که از حمایت قاطع کشورهای جهان برخوردار شده نشان می دهد که امریکا در جامعه بین المللی در اقدام علیه کوبا منزوی شده و جز دولت صهیونیستی اسراییل به عنوان متحد استراتیژیک خود، شریکی در تداوم رویکرد ضد بشری خود علیه کوبا ندارد.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۰۶۱۱
Copyright ©bamdaad 2022
درحاشیه رخدادهای سیاسی ایران :
ایران وارد مرحله حساس اصلاحات درسیاست های داخلی شده
نارضایتی عمومی و اعتراض های هفته های اخیر بار دیگر و با شدتی بیش از همیشه ضرورت انجام اصلاحات عمیق اجتماع ، اقتصادی و سیاسی را در ایران مطرح کرد. این ضرورت دو چندان میشود وقتی درنظربگیریم که ایران نپذیرفته به امریکا و غرب درمساله هسته ای تسلیم شود، روابط خود را با جبهه شرق، پیمان شانگهای و بریکس گسترش داده ، در روند دلار زدایی از مبادلات اقتصادی جهانی می خواهد مشارکت کند و بالاخره در جنگ ناتو در اوکرایین که غرب آن را مهمترین مساله بین المللی و تعیین کننده سرنوشت خود می داند جانب روسیه را گرفته است.
بخشی از دلیل آنکه در حرکت های اعتراضی اخیر هیچ شعار و خواسته اصلاحی مطرح نشد و تماما بر روی وعده سرنگونی و براندازی متمرکز شد بنظر می رسد همین جنبه بین المللی و رنگ و تاثیری است که غرب در چارچوب اهداف خود برای حفظ جهان تک قطبی و تجزیه ایران می خواهد در جهت دهی به اعتراضات داخلی ایران داشته باشد. تحریکات و حوادث پیاپی نیز که روی می دهد نشان میدهد که از داخل ایران و از داخل حکومت نیز کسانی در همین جهت با غرب و امریکا همکاری می کنند.
بخشی دیگر از دلایل اینکه درحرکت اخیر خواسته های اصلاحی (بی ارتباط و اعتنا به چهره های مشهور به اصلاح طلبی که اتفاقا عمدتا به سمت غرب متمایل شده اند) کم رنگ و بی حضور است این اعتقاد یا ادعاست که در جمهوری اسلامی اصلاحات ممکن نیست. بحث در اینجا بر سر تلویزیون های سه قلوی لندنی و کسانی نیست که در خارج از کشور نشسته اند و مردم را به براندازی و سرنگونی تشویق و با هرنوع خواست اصلاحی مخالفت می کنند. آنها دلایل خاص خود را دارند و اتفاقا درست در مخالفت با اصلاحات و از ترس انجام اصلاحات وارد میدان شده اند. این در حالیست که اصلاحات خود یک روند است که مدام به روز می شود و مفهوم اصلاحات مدام در حال تغییر است و عرصه هایی را پشت سر می گذارد، درعرصه هایی غیرعمده و درعرصه هایی دیگر عمده می شود، در عرصه هایی تحقق می یابد و راه را برای ایجاد اصلاحاتی دیگر می گشاید.
کسانی که مدعی هستند که اصلاحات در جمهوری اسلامی ممکن نیست، در واقع اصلاحات مهمی را که در جمهوری اسلامی در همین سه دهه بتدریج صورت گرفته نمی خواهند ببینند. قبل از هر چیز اصلاحات در سیاست خارجی که برای نخستین بار در صد و پنجاه ساله اخیر، ایران را از حاشیه تاریخ جهانی و منطقه خارج کرد و به آن سیاست و شخصیت مستقلی را داد که در تاریخ چند هزار ساله خود داشته است. سیاست صد و پنجاه ساله موازنه مثبت و منفی و نه شرقی - نه غربی که برآمده از ضعف و ناتوانی و زبونی ایران بود حفظ کشور را تنها در دست و پا زدن در موازنه میان قدرت ها می فهمید که اکنون جای خود را به سیاست خارجی داده که به ایران اجازه می دهد جایگاه مستقل خود را در جهان بدون توجه به بندبازی میان قدرت ها تعیین کند. این درست همان اصلاحاتی است که غرب و امریکا از آن وحشت زده شده اند و بخش عمده کسانی که مدال اصلاح طلبی را برای همیشه به سینه خود زده اند نمی خواهند ببینند و از بازگشت ارتجاعی به سیاست نه شرقی ـ نه غربی پشتیبانی می کنند. از این نظر اصلاح طلبان شیفته امریکا حتا از شیخ عربستان سعودی و قطر و حاکمان ترکیه و مصرکه اوضاع جهانی را دریافته اند هم عقب ترهستند و درگذشته در جا می زنند. این دسته از « اصلاح طلبان » درعرصه سیاست خارجی نه تنها اصلاح طلب نیستند بلکه در زمره مخالفین سرسخت اصلاحات هستند که خود نشان می دهد چگونه مفهوم اصلاحات در طول زمان می تواند تغییر کند و کسانی که زمانی اصلاح طلب بوده اند در زمانی دیگر به نیروهای ارتجاعی تبدیل شوند.
درآنچه به اصلاحات سیاسی داخلی مربوط می شود نیز ما راه درازی را در این چند دهه پیموده ایم. از زمانی که روزنامه های طرفدار اصلاحات بطور « فله ای » توقیف شدند تا امروز که اصلاح طلبان شیفته امریکا و غرب ده ها روزنامه و رسانه دارند فاصله بزرگی طی شده است. مشکل در اینجاست که در این ده ها رسانه از تنها چیزی که خبری نیست خواست اصلاحات است. برای آنها خواست اصلاحات خلاصه شده در درخواست جایگاهی در قدرت، نه نفی خودی و غیرخودی بلکه قبول کردن آنان بعنوان خودی. این رسانه ها با وجود شمار زیاد خود دیگر وزنی ندارند. نه فقط بدلیل جایگاهی که فضای مجازی بدست آورده بلکه بدلیل آنکه همه آنها بطور فله ای یک حرف را می زنند و آن حرفی که می زنند خواست مردم نیست.
در تمام روزنامه های اصلاح طلب مدل غربی و امریکایی حتا یک کلمه درباره سرمایه داری تجاری، درباره اتاق بازرگانی، درباره خصوصی سازی، درباره پیشنهاد های اصلاحی آنها برای پایان دادن به حیات بانک های خصوصی که در بسیاری از آنها سهامدارهستند، برای اجرای قانون اساسی درحل مشکل مسکن، بهداشت، آموزش و پرورش رایگان وغیره به چشم نمی خورد. نه تنها به چشم نمی خورد بلکه سرسخت ترین مدافعان ادامه وضع موجود و نقض اصل ۴۴ قانون اساسی هستند.
در جبهه به اصطلاح اصولگرایی هم همین وضع برقرار است. همه آنها در چنگال مافیایی اقتصادی و سیاسی گرفتارهستند و حاضر نیستند شعارها و خواست هایی را مطرح کنند که مردم خواهان آن هستند و به منافع این مافیا لطمه می زند به همین دلیل پشتیبانی ادعایی آنها از اصلاحات صورت گرفته در سیاست خارجی فاقد جدیت واقعی است. کسی که طرفدار اصلاحات داخلی نباشد نمی تواند خود را مدافع اصلاحات صورت گرفته در سیاست خارجی وانمود کند زیرا تداوم اصلاحات در سیاست خارجی و برگشت ناپذیر کردن آن تنها درصورتی ممکن است که با اصلاحات عمیق داخلی توام شود.
به این ترتیب مساله ای که اکنون وجود دارد نه پایان اصلاح طلبی، بلکه این است که آیا اصلاحات صورت گرفته در عرصه سیاست خارجی با اصلاحاتی با همان عمق و حتا بیشتر در عرصه سیاست داخلی توام خواهد شد، یا برعکس عدم اصلاحات واقعی داخلی موجب برگشت پذیر شدن اصلاحات سیاست خارجی خواهد شد و ایران ناگزیر به تسلیم دربرابر غرب خواهد شد. اگر تغییر اوضاع جهانی براثر شکست ناتو و غرب در جنگ اوکرایین به کمک ایران نیاید پیامد پیروزی ناتو جز تجزیه ایران چیزی دیگر نخواهد بود. مساله آینده ایران انجام چنین اصلاحاتی است./راه توده
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۹۱۰
Copyright ©bamdaad 2022
چپ در قلب مردم امریکای لاتین است و لولا درقلب مردم برازیل
برازیلی ها راست افراطی را رد کردند
دوست و دشمن گواهی میدهند لولا یک شخصیت تاریخی برای برازیل است، او نه تنها اولین رییس جمهور منتخب دموکراتیک برازیل است، بلکه واقعا از دل مردم و کارگران برخاسته و به عنوان رهبر سندیکایی سابق برای سومین دوره پا به میدان مبارزه نهاده و پیروز از آن خارج شده است.
پس از یک کارزار انتخاباتی تلخ که از سوی راستگرایان افراطی و مذهبی همواره مورد تهدید قرار داشت، لوییز ایناسیو لولا داسیلوا (Luiz Inácio Lula da Silva ) رییس جمهور سابق جناح چپگرا، با اختلاف اندکی پیروز انتخابات ریاست جمهوری برازیل شد.
همانطور که دفتر انتخاباتی در برازیلیا دوشنبه شب پس از شمارش آرا اعلام کرد، رییس جمهور سابق ۵۰.۹۰ درصد آرا را در دور دوم کسب کرد. ژایر بولسونارو، رییس کنونی جناح راست افراطی، ۴۹.۱۰ درصد آرا را به دست آورد.
اکنون لولا می خواهد برازیلی را که پولاریزه و دو قطبی شده است متحد کند. او در اولین سخنرانی خود پس از انتخابات در ساوپاولو گفت: من رییس جمهور ۲۱۵ میلیون برازیلی خواهم بود. دو برازیل وجود ندارد، فقط یک برازیل وجود دارد.» اکنون زمان آن فرا رسیده به صلح بازگردیم.
لولا، عضو اتحادیه کارگری سابق، از ابتدای سال ۲۰۰۳ تا پایان سال ۲۰۱۰ ترسایی بزرگترین کشور آمریکای لاتین با بیش از ۲۱۰ میلیون نفر را اداره می کرد.
او اولین رییس جمهور برازیل است که به صورت دموکراتیک انتخاب شده است که برای سومین بار ریاست جمهوری را برعهده میگیرد. ،در انتخابات روز یکشنبه گذشته علاوه بر رییس دولت، فرمانداران نیز در دوازده ایالت روز انتخاب شدند. لولا روز یکشنبه تصویری از پرچم برازیل را در توییتر منتشر کرد. بالای آن حروف « دموکراسی» نقش بسته بود.
هزاران نفر از هواداران نامزد حزب کارگر (PT) پیروزی لولا را در بلوار آونیدا پایولیستا در کلانشهر ساوپاولو جشن گرفتند.
لولا در طول مبارزات انتخاباتی خود متعهد شد که «برازیل بولسونارو را بازسازی کند»، به گرسنه گی که امروز حدود ۳۳ میلیون برازیلی را رنج می دهد پایان دهد و با ترکیب مسوولیت های اجتماعی، مالی و زیست محیطی » فقرا و مبارزه با فقر را در مرکز توجه بودجه های دولتی قرار دهد».
امانویل مکرون رییس جمهور فرانسه بلافاصله انتخاب لولا را تبریک گفت. او در توییتر نوشت: « فصل جدیدی در تاریخ برازیل در حال باز شدن است. ما برای رویارویی با بسیاری از چالش های مشترک و تجدید پیوند دوستی بین دو کشور به نیروها خواهیم پیوست. »
در سال های اخیر، مکرون با بولسونارو، رییس جمهور برازیل، به ویژه در مورد سیاست های بین المللی محیط زیست درگیر شده بود. هایکو تامز سفیر المان نیز از طریق توییتر به لولا تبریک گفت.
بولسونارو دو ساعت پس از پیروزی لولا در انتخابات اظهار نظری نکرده است. اما متحدان رییس جمهور بولسونارو به پیروزی لولا در انتخابات اذعان کردند.
رییس اتاق نماینده گان برازیل، آرتور لیرا، از متحدان نزدیک رییس جمهور ژایر بولسونارو، این یکشنبه پیروزی لوییز ایناسیو لولا داسیلوا، رییس جمهور سابق این کشور را در انتخابات به رسمیت شناخت.
لیرا در بیانیه ای پس از اینکه کمیته بازرسی انتخابات رسما پیروزی لولا را با اختلاف کمتر از دو درصد تایید کرد، گفت: « اتاق نماینده گان به رییس جمهور منتخب تبریک می گوید» و « گفت وگو و شفافیت را به ایشان پیشنهاد می دهد.»
بیم آن می رفت و همچنان هم میرود که هواداران راست افراطی پس از اعلام نتایج انتخابات دست به خشونت بزنند.بولسونارو بارها سیستم انتخاباتی را مورد تردید قرار داده و گفته بود که ممکن است نتیجه را به رسمیت نشناسد. از زمان کاهش قوانین اسلحه در دوران تصدی وی، بسیاری از حامیان او به شدت خود را مسلح کرده اند.
همین روز شنبه، یکی از اعضای حزب لیبرال بولسونارو (PL) پس از مشاجره، مردی را با اسلحه تعقیب کرد.
برخی از حامیان رییس جمهور فعلی نیز آشکارا خواستار کودتای نظامی شدند. اما کارشناسان در مورد حمایت کافی از کودتا از سوی مردم و نیروهای مسلح شک دارند.
انتخابات ریاست جمهوری بزرگترین اقتصاد آمریکای لاتین را به شدت دو قطبی کرده است.
لولا در سخنرانی خود گفت: « من مطمین هستم که ما راهی برای خروج از آن پیدا خواهیم کرد تا این کشور بتواند دوباره دموکراتیک و هماهنگ زنده گی کند.»
« ما حتا می توانیم صلح را بین کسانی که عقاید شان با یکدیگر متفاوت است هم برقرار کنیم.»
کمپاین انتخاباتی نه تنها تلخ بلکه درنهایت کثیف ترهم شده بود. برازیلی ها درسیلی از اطلاعات نادرست به خصوص درشبکه های اجتماعی و گروه های واتساپ غرق شده بودند تا حدی که مناظره های تلویزیونی، که در آن لولا و بولسونارو علیه یکدیگر اتهاماتی وارد کردند، کاملاً متمدنانه به نظر می رسید.
بسیاری از حامیان سندیکالیست چپ گرای ۷۷ ساله، لولا را با دوران طلایی برازیل مرتبط می دانند، زمانی که اقتصاد به دلیل قیمت های بالای کالاها رونق گرفت و دولت میلیون ها نفر را با کمک برنامه های اجتماعی از فقر مطلق نجات داد. اما برای راستگرایان و مذهبیون انجیلی فوق العاده افراطی، لولا مسوول فساد و فامیل بازی است. در سال ۲۰۱۸ ترسایی خود لولا به اتهام فساد و پولشویی به حبس طولانی مدت محکوم شد و ,حتا۵۸۰ روز را در زندان گذراند. سال گذشته یک قاضی دیوان عالی کشور پس از بررسی مجدد پرونده فساد به این نتیجه رسید که اتهامات پایه و اساسی ندارد و رسما لولا را بی گناه و این حکم را لغو کرد. پس از آن لولا حقوق سیاسی خود را که توسط دستگاه قضایی مرتبط با راست ها او را از آنها محروم کرده بودند دوباره بازیافت و خیلی زود به صحنه سیاسی کشورش بازگشت.
با این حال، منتقدان اعلام کردهاند که یک چارچوب قضایی فاسد مانع از نامزدی لولا در انتخابات ریاست جمهوری قبلی در سال ۲۰۱۸ ترسایی شده است.
حامیان بولسونارو رییس دولت فعلی که به ترامپ برازیل معروف شده است او را مدافع ارزش های سنتی خانواده و آزادی اقتصادی و سنگری در برابر تهدید ادعایی کمونیزم می دانند. با این حال، او همچنین با اظهارات بعضاً مبتذل خود علیه زنان، همجنس بازان و مردم بومی بسیاری را از خود دور کرد.
لولا گفت: برازیل دوباره به صحنه بین المللی بازگشته است. این کشور بزرگتر از آن است که بتوان آن را به کشوری منزوی و منفرد در دنیا تنزل داد.
انتخابات در برازیل نیز از اهمیت بین المللی برخوردار است. منطقه آمازون به عنوان یک مخزن بزرگ کربن، نقش مهمی در مبارزه با تغییرات آب و هوایی جهانی ایفا می کند.
علاوه بر این، برازیل با منابع طبیعی عظیم ، نسبت بالای انرژی سبز و اقتصاد کشاورزی بزرگ، یک شریک تجاری بالقوه مهم است.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۳۱۱۰
Copyright ©bamdaad 2022
کیف کانون تروریزم شده است !
والری بورت ، بیناد فرهنگ استراتیژیک
شناخت دشمنان آسان نیست. امروزه، اوکرایین را اغلب از روی تشبیه « دولت اسلامی ـ داعش » می نامند. شباهت آنها همچنین در اینست که در هر دو مورد، مربیان و مشاوران سازمان سیا در آموزش جنایتکاران مشارکت دارند. براساس برخی گزارش ها، در تابستان، زلنسکی ماموریت سازماندهی ترور در قلمرو دونباس و حذف اعضای اداره منطقه خرسون را به رییس اداره اصلی اطلاعات وزارت دفاع اوکرایین کریل بودانوف، داده است. بودانوف در مصاحبه ای با «فایننشال تایمز» گفت که « فعالیت پارتیزانی » در مناطق تحت کنترول روسیه در حال افزایش است، حملات و خرابکاری ها « در همه جا انجام می شود، این فعالیت ها در روسیه و در بسیاری از نقاط دیگر انجام شده و خواهند بود». میتوان گفت که هر روز گزارش هایی از گلوله باران اهداف غیرنظامی در دونباس و دیگر مناطق آزاد شده منتشر می شود. اوکرایین از «هویتزر»های فرانسوی «سزار» و سیستم موشک توپخانه «هیمارس» امریکایی استفاده می کند. آنها را نیروهای خارجی اداره می کنند و مزدوران خارجی علیه سربازان روسیه می جنگند. در میان آنها مزدوران سوری نیز وجود دارند. این یکی از نمونه های اتحاد داعش و اوکرایین است. مشخص شده که اوکرایین از سلاح هایی علیه مردم غیرنظامی که توسط کنوانسیون های بین المللی ممنوع است، به ویژه از مین های زمینی ضد نفربر « PFM-1» استفاده می کند. پوتین در سخنرانی خود در ۲۱ ماه سپتامبر در جمع مردم گفت: «در « زاپوروژیه »، در منطقه « خرسون »، در لوهانسک و دونتسک، جنایات نیونازیها در مناطق اشغالی منطقه خارکف را دیده اند و می بینند». وارثان «باندرا» و سرکوبگران نازی مردم را می کشند، شکنجه می کنند، آنها را به زندان می اندازند، تصفیه حساب و قلع و قمع کرده و با غیرنظامیان بدرفتاری و توهین می کنند». نیروهای مسلح اوکرایین سرسختانه نیروگاه هسته ای «زاپوروژیه» را گلوله باران می کنند. در اروپا - نه هیچ کلمه محکوم کننده ای وجود ندارد. سوقصد علیه کارکنان اداره ای که پرچم روسیه بر فراز آنها برافراشته شده دایمی شده است. هدف کشتن فعالانی است که از دولت روسیه حمایت می کنند و ترساندن بقیه است. انفجاری در ساختمان څارنوالی جمهوری خلق لوهانسک جان څارنوال سرگیی گورنکو و معاونش یکاترینا استگلنکو ، را گرفت. قربانیان ترور آلکسی کووالف ، معاون رییس اداره کشاورزی منطقه خرسون و ایوان سوشکو، رییس اداره روستای « میخاییلوفکا » در منطقه «زاپوروژیا» بودند. رییس روستای «ولیکی بورلوک » در منطقه خارکف یوگنی یوناکوف، معاون پولیس راهنمایی و راننده گی "بردیانسک" الکساندر کولسنیکوف، معاون اداره نظامی- کشوری همان شهر اولگ بویکو و همسرش لیودمیلا ، که ریاست کمیسیون انتخابات منطقه ای شهرستان برای همه پرسی را بعهده داشتند، کشته شدند. رییس اداره موقت منطقه خرسون ولادیمیر سالدو ، نیز احتمالاً مسموم شده بود. خوشبختانه پزشکان موفق به نجات او شدند. عاملان این حملات تروریستی و دیگر حملات چه کسانی هستند؟
به گفته الکسی افنتیف ، کهنه سرباز کارکشته نیروهای ویژه اداره اصلی اطلاعات، اینها شهروندان اوکرایینی هستند که توسط سرویس های ویژه اوکرایین استخدام شده اند. یوگنی فدوروف ، نویسنده وبسایت «امور نظامی » می نویسد: « شایان ذکر است که حدود دو میلیون شهروند اوکرایین در روسیه زنده گی می کنند. « تعداد کل اوکرایینی های اتنیکی بیش از سه میلیون نفر است، که بیش از دو درصد جمعیت کشور است. حتا اگر احتمال بدهیم که 99 درصد این افراد از رژیم کیف حمایت نمی کنند یا نسبت به آن بی تفاوت است، آنگاه حدود 30000 نفر می ماند، که به طور بالقوه در معرض نفوذ سرویس های ویژه دشمن هستند».
لیو کورولکوف ، سرهنگ بازنشسته سرویس اطلاعات خارجی و کهنه سرباز گروه «ویمپل» معتقد است که « شناخت دشمنان آسان نیست. ظاهر و قیافه بسیاری کاملاً اسلاوی است، آنها به خوبی روسی صحبت می کنند. در بین افراد دیگر، پناهنده گان حل می شوند و از مرز عبور می کنند. آنها ممکن است در مناطق خارکف، بلگورود، کورسک ظاهر شوند». در ماه اگست، سرویس امنیت فدرال اطلاعاتی در مورد از بین بردن دو تروریستی که برای منفجر کردن یک خط لوله نفت در منطقه «ولگوگراد» آماده شده بودند، منتشر کرد. آنها مقاومت مسلحانه کردند و از بین رفتند. این افراد متعلق به گروه «رستروکت» بودند که در روسیه ممنوع شده است و توسط ماکسیم مارتسینکویچ ، با نام مستعار «تساک» ایجاد شده بود. ناتالیا ووک، اهل ماریوپول، از طریق استونی وارد روسیه شد و بمبی را در تیزرفتار داریا دوگینا ، جاسازی کرد. پس از آن، تروریست و همدستش بوگدان تسیگاننکو موفق به فرار شدند .چگونه به ترور واکنش نشان دهیم؟ نظرات مختلفی در این مورد وجود دارد. بوگدان بسپالکو، عضو شورای روابط خارجی وابسته به رییس جمهور فدراسیون روسیه، با قاطعیت می گوید: «خوب بود که ما دقیقاً چنین اقداماتی را در طرف مقابل سازماندهی کنیم. چرا دشمنان ما احساس آسیب ناپذیری می کنند؟ ما شبکه اطلاعاتی نداریم؟ ما "هسته های مخفی" خود را نداریم؟ آنها سلاح یا مواد منفجره ندارند؟ عملیات کارشکنی و خرابکاری کجاست؟ کجاست قتل های این فرومایه گان و سخنگویان، کارگزاران و مجریان عالیرتبه نظامی و سیاسی؟ این اوکرایین است که باید بترسد، نه ما». (در گذشته، بسپالکو رییس تشکیلات اجتماعی «اوکرایینی های روسیه » بود).
اولگ نمنسکی، سیاست شناس و مورخ، غیر از این فکر می کند: «اوکرایین واقعاً درگیر تروریزم دولتی است. اطلاعات موثق در دست است که تصویب و تأیید این اقدامات تروریستی در اوکرایین در بالاترین سطح صادر می شود. آنها این امر را « ترور مدیریت شده » می نامند. اما روسیه نباید از اوکرایین الگو بگیرد و به کشوری تبدیل شود که فعالیت های تروریستی انجام می دهد. این بسیار خطرناک است و می تواند به یک هنجار جدید در روابط بین المللی تبدیل شود. در این صورت ما می توانیم در یک دنیای بسیار ترسناک قرار بگیریم ». در پایان ماه اگست، نماینده گان فراکسیون حزب «روسیه عادل - برای حقیقت»، لایحه ای در مورد شناسایی اوکرایین به عنوان یک کشور تروریستی به دومای دولتی ارایه کرد. به عقیده سرگیی میرونوف، رییس این حزب، اگر دولتی مسوول انفجار، آتش افروزی عمدی یا سایر اقدامات خطرناک، به دلیل ایجاد خسارت قابل توجه به اموال و دارایی، سازماندهی یک گروه مسلح غیرقانونی و یک جامعه جنایتکار باشد و همچنین فراخوان هایی برای تصرف خاک روسیه باشد، باید به عنوان یک دولت تروریستی شناخته شود. این دقیقا همان چیزی است که مقامات اوکرایینی انجام می دهند./ راه توده
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۴۱۰
Copyright ©bamdaad 2022