نشست سران عرب و پکن اهداف خود را محقق کرد

 

رییس جمهوری چین سفر خود را به عربستان پایان داد و در دو نشست در ریاض شرکت کرد، یکی نشست اول سران عربی و چین و دوم نشست چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که این دو نشست محور سفر وی به خاورمیانه بود.

تلویزیون رسمی چین اعلام کرد: سفر شی جینپینگ، رییس جمهوری چین به عربستان تمام اهداف خود را محقق کرد. چین امیدوار بود که بتواند روابط اش را با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که در حال حاضر بزرگترین صادر کننده نفت هستند، مستحکم کند. چین توانست به تایید و حمایت کشورهای عربی درباره بحران تایوان که دلیل نزاع میان پکن و واشنگتن است، دست یابد. تمام کشورهای عربی بر پایبندی خود به اصل «چین واحد » تاکید کردند.

چین توافق نامه‌هایی را با کشورهای عربی از جمله توافق ‌های اقتصادی برای واردات و صادرات نفت و آموزشی برای گسترش آموزش زبان چینی در خاورمیانه امضا کرد. سفر شی به خاورمیانه پایان اقدامات دیپلوماتیک اصلی در سال ۲۰۲۲  ترسایی است.

جنوری ۲۰۰۴ چین و اتحادیه عربی انجمن همکاری چین-عربی را تشکیل دادند. این انجمن مرکز مهمی برای تقویت مذاکرات و همکاری میان چین و کشورهای عربی است. این انجمن تاکنون ۹ نشست وزارتی را برگزار کرده است. رییس جمهور چین از زمان برگزاری دوره ششم این انجمن در سال ۲۰۱۴ ترسایی همواره در نشست‌ها یا حضور یافته یا پیام‌های تبریکی را ارسال کرده است.

در این گزارش آمده است: نشست سران عربی و چین گزینه استراتیژیکی برای تقویت وحدت و همکاری میان چین و کشورهای عربی در وضعیت کنونی است برای همین برگزاری نشست سران عربی و چین در مرکزهمایش‌ های بین المللی ملک عبدالعزیز در ریاض بزرگترین و بالاترین اقدام دیپلوماتیک چین درباره جهان عربی است.

در این نشست رییس جمهوری چین و رهبران ۲۱ کشور اتحادیه عرب و احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب حضور یافتند. رهبران کشورهای عربی که در این نشست حضور یافتند اعلام کردند، نشست سران عربی و چین در زمان مناسبی برگزار شده است که نشان دهنده سطح عالی روابط  دو طرف و ادامه انجمن همکاری اعراب و چین است.

شی در افتتاحیه نشست سران عربی و چین سخنرانی را با عنوان « پیشبرد روحیه دوستی میان چین و اعراب و تلاش برای ایجاد جامعه عربی - چینی با سرنوشت مشترک در عصر جدید» ایراد کرد.

در سال ۲۰۱۴ ترسایی رییس جمهوری چین ایجاد جامعه عربی - چینی با سرنوشت مشترک را پیشنهاد داد و کشورهای عربی به آن پاسخ مثبت دادند. در نشست سران در ریاض چین و کشورهای عربی با افزایش تلاش برای ایجاد جامعه عربی- چینی با سرنوشت مشترک توافق کردند.

رییس جمهوری چین در این نشست تاکید کرد که چین آماده همکاری با کشورهای عربی برای حمایت از توسعه و امنیت غذایی و بهداشت و تقویت هشت اقدام مشترک اصلی در زمینه های: ابتکار سبز، امنیت، انرژی، مذاکره میان تمدن‌ها، توسعه، جوانان، امنیت و ثبات است. این اقدامات مشترک اقدامات عملی است که کشورهای عربی به آن نیاز دارند و به عنوان مثال ادامه اعزام تیم‌ های پزشکی چینی برای فعالیت در خاورمیانه و ایجاد مرکزبین المللی چین و مرکز پژوهش ‌های بین المللی چین-عربی درباره خشکسالی و در زمینه انرژی است.

در این گزارش آمده است: میزان تجارت میان چین و کشورهای عربی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. میزان کلی سرمایه گذاری تجاری میان دو طرف از ۳۰۰ میلیارد دلار بیشتر شده است. این اقدامات مشترک پیشنهاد شده تا میزان تجارت میان چین و کشورهای عربی تا سال ۲۰۲۷ترسایی  به ۱۳۰ میلیارد دلار برسد.

در بیانیه ریاض، نشست سران عربی و چین « تاریخی » توصیف شده است. در این بیانیه گفته شده که چین از برگزاری نشست آتی با کشورهای عربی در پکن استقبال می‌ کند و درباره زمان مشخص توافق خواهد شد.

درادامه این گزارش آمده است: بعد از نشست نخست چین و کشورهای عربی شی در نشست سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و چین نیز حضور یافت.

از زمان تاسیس این شورا چین روابط مستمری با آن داشته است. این اولین باری بود که رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و چین برای بررسی مسایل مربوط به روابط میان دو طرف گردهم آمدند.

رییس جمهوری چین تاکید کرد که طی سال‌های آتی چین مایل است همکاری با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در زمینه انرژی، سرمایه گذاری مالی، تکنولوژی و فرهنگی افزایش دهد. همچنین چین واردات نفت خام و گاز طبیعی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را افزایش خواهد داد.

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۱۲۱۲ 

Copyright ©bamdaad 2022

 

بمناسبت دهم دسامبر روزجهانی حقوق بشر: 

نگاه پارادوکس امارت اسلامی افغانستان در برابر زنان

 

 

هایده صدیقی

پس از این‌ که افغانستان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ در یک هرج و مرج و فرار رییس جمهوری این کشور بدست طالبان سقوط کرد، این کشور یکبار دیگر دست‌خوش وضع مقرره‌هایی برای زنان و آزادی آن‌ها شد. طالبان پس از تصرف این کشور حق تحصیل و کار را برای زنان این کشور محدود و در مکاتب را از صنف ۶ به بعد به روی دختران بست و صنف‌ها و اوقات درسی در دانشگاه‌ های افغانستان را نیز از پسران جدا کرد. اما طالبان چرا دست به وضع مقرره برای حق تحصیل و آزادی زنان در افغانستان زد؟ در حالی ‌که آموختن علم در اسلام برای زن و مرد فرض دانسته شده و حضرت محمدصنیز فرموده‌است: «اُطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهد إلَی اللَّحْد» «وقت طلب علم، از گهواره تا گور است.»

این حدیث را فردوسی این ‌گونه نقل کرده‌ است: چنین گفت پیغمبر راست ‌گوی     ز گهواره تا گور دانش بجوی

با این حال، سحر فطرت دستیار پژوهشگر بخش حقوق زنان در دیده بان حقوق بشر گفته ‌است: «غیر قابل باوراست که ما در سال ۲۰۲۲ در مورد اینکه آیا دختران باید اجازه تحصیل داشته باشند یا خیر، بحث کنیم.» این مورد را دستیار پژوهشگر بخش حقوق زنان در دیده ‌بان حقوق بشر در حالی مطرح کرده‌است که بیش از یکسال است که دروس مکاتب ابتدایه به روی دختران دانش ‌آموز مسدود است. خانم فطرت در ادامه افزوده‌است: «هر روز میلیون ‌ها دختر افغان فرصت‌ها و رویاهایی را از دست می ‌دهند که هرگز نمی ‌توانند دوباره به دست بیآورند.»

زنان و فرصت‌های از دست رفته

با آن ‌که حضور فعال زنان افغان در حکومت‌ های قبلی این کشور را در عرصه‌ های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و پیشرفت‌های چشم‌ گیری آن‌ها را در این زمینه نمی ‌توان نادیده گرفت، با آن هم ضمن این ‌که با کمک میلیاردها دالر جامعه جهانی و کشورهای مددرسان در افغانستان صدها مکتب، شفاخانه، سرک و پل اعمار و به بهره‌ برداری سپرده شد و ده‌ها نهاد دولتی و غیردولتی که در بخش ‌های تعلیم و تربیه، محو خشونت علیه زنان فعالیت داشتند، درهم شکست و اقتصاد شکننده افغانستان ضمن این ‌که هزاران شهروند را مجبور به ترک این کشور کرده‌است، جامعه جهانی و کشورهای ابرقدرت در حال تعامل با امارت اسلامی افغانستان است. امارت اسلامی که عرصه را برای شهروندان این کشور تنگ و برای زنان محدود کرده ‌است. اما، آیا جامعه جهانی در تعامل با طالبان موفق به دست یافتن به آزادی‌ های زنان و دختران در افغانستان می ‌شود؟ و چه تضمینی وجود دارد تا پس از تعامل جامعه جهانی با امارت اسلامی ، زنان در این کشور به اساسی ‌ترین حقوق ‌شان که تحصیل و کار است دست‌یابند؟ درحالی ‌که در وضعیت کنونی افغانستان، زنان و دختران از همه حقوق و آزادی‌ های مدنی‌شان در همه عرصه ‌های زنده گی محروم‌اند و دیگر نمی ‌توانند بخوانند، بنویسند، سخن بگویند و فعالیت نمایند و مهم‌ تر از همه این ‌که به آینده امیدوار باشند. زنان و دختران و روشن فکران، روزنامه نگاران و مدافعین حقوق بشر در شرایط کنونی افغانستان در سیاهی تمام و در بند بسر می برند و نگران آینده خویش و فرزندان شان اند ولی دراین خصوص جامعه جهانی و مدافعین حقوق انسانها هیچ گونه حرکت که افغان ها را در بدست آوردن آزادی های مدنی شان درآینده نوید دهد، صورت نگرفته و این برای افغان ها بخصوص برای زنان تاسف بار و نگران کننده است. امروزه جامعه افغانی بخصوص زنان و دختران محروم از تحصیل، خانواده رسانه ای، اساتید و قلم بدستان و گروه های که مدافعین حقوق مدنی بودند و سالها درعرصه های مدنی، مبارزه با دیکتاتوری و در راه حرکت بسوی دموکراسی و منع خشونت علیه زن و جنگ، کار و فعالیت کردند، متخصصین و روشن فکران و همه آگاهان حقوق بشر که در راه آزادی بیان مبارزه داشتند و هیچگاهی خاموش ننشستند و همیشه صدای شان را در برابر جنگ و خودکامه گی و دیکتاتوری بلند کردند به پشتیبانی و حمایت جامعه مدنی ، کشورهای دموکرات و مدافع حقوق زن ضرورت دارند.

زنان نقش خیلی مهم و سازنده در راستای ترقی و پیشرفت هرجامعه دارد چنانچه زنان روشن فکر و تحصیل یافته فرزندان با تعلیم وبا افکار و اندیشه باز پرورش میدهند به قول معروف که مردان روشن فکر از مادران و زنان روشن فکرو تعلیم یافته زاده می شوند، برعکس در جامعه ای که زن در آن نقش برده را داشته باشد و وجود زن نادیده گرفته شود، درچنین جامعه ایی شاهد حاکمیت مردسالاری و افراط گرایی خواهیم بود. آینده چینین جامعه خطرساز برای اطرافیان و حتا گفت برای جهان است.

با بسته شدن دروازه های مکاتب و محروم شدن دختران از کسب تعلیم، حذف زنان از تشکیلات ادارات دولتی، بسته شدن سازمان منع خشونت علیه زن، محدودیت برکار و فعالیت های رسانه ها بخصوص زنان خبرنگار و نویسنده ، و نهادهای مدافع حقوق زن یکبار دیگر تاریخ سیاه گذشته در افغانستان تکرار شد که این عواقب ناگوار و تاثیرات منفی بر آینده افغانستان خواهد داشت.

بایست در راستای بازگشایی مکاتب دختران و دادن حق تحصیل برآنان و برگشتاندن آزادی مطبوعات یک بار دیگر آینده خود و جامعه افغانی را روشن گردانیم که در حقیقت پایه دموکراسی و ازادی سخن را بنانهاده ایم چون تربیت انسانهای مدنی و دموکرات برای استقرار دموکراسی های پیشرفته جز از راه آموزش و پرورش میسر نیست. به اساس دو حق جهان شمول و انکار ناپذیر انسان ها یعنی حق رای به معنای واقعی در تمام زمینه ها و حق آموزش با تمام سازو کارهایش میتوانیم به آینده کشور خود خوشبین باشیم به عقیده من این دو حق لازم و ملزوم و دو قلوهای جدا ناشدنی اند و اولی بجای دومی یعنی رای بدون تعلیم به جای دموکراسی به اوباش سالاری منتهی می شود و در واقع سقط یکی به امید نمو دیگری، خیال باطل و محال است. برای داشتن جامعه مرفع و مترقی و دموکراسی بایست از طریق آموزش حرکت کرد چون دموکراسی و آزادی بیان بدون تعلیم معنای ندارد.

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۲۲ـ۱۰۱۲ 

Copyright ©bamdaad 2022

 

ملی گرایی  در اروپا اوج می گیرد

 

اخیراً اتحادیه اروپا قطعنامه ای را تصویب کرد که بموجب آن روسیه « حامی تروریزم» معرفی می شود. متعاقب انتشار این قطعنامه، کمیسیون اروپایی تدوین بسته نهم تحریم ها را آغاز کرد. در این رابطه جهان با پوزخند به استقبال این قطعنامه رفت. از آن جمله، چینی‌ ها کاریکاتورهایی را منتشر کردند که نشان می ‌دهد بحران انرژی اروپا در حال تشدید و محدودیت‌های جدید در راه است.

اغلب از من سوال می کنند، مشکل اتحادیه اروپا چیست؟ چرا رهبران این اتحادیه، نوعا به سمت خودکشی می روند؟ شایان ذکر است که کفگیر اقتصاد آن‌ها به شکل غم انگیزی به ته دیگ خورده است. با این حال هنوز امیدوار هستند که تحریم های آنان اقتصاد روسیه را در هم بشکند. پاسخ نسبتا ساده است، زیرا آنها در دنیایی ناروشن و توهمی سیر می کنند.

اروپایی که اکنون می شناسیم، به لطف توازن قوای پس از جنگ دوم جهانی و صلحی که توسط اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده امریکا و بریتانیا منعقد شد، بر روی نقشه ظاهر گردید. این تقسیم بندی یک ماه عسل توسعه سریع به همراه داشت، آن زمان بازارهای جدید مورد نیاز بود و تولید در سراسر جهان گسترش پیدا کرد تا هزینه ها کاهش یابد ( تا جایی که مرزها برداشته شدند).

با این حال ویروس کرونا نشان داد که مرزهای باز و آزادی رفت و آمد مشکلات خاص خود را بوجود می آورد، زیرا به دلیل آزادی رفت و آمد، ویروس به سرعت در سراسر قاره پخش شد. این در حالی بود که ماسکی وجود نداشت و داروهای ساده ای مانند پاراستامول، در حد لازم در دسترس نبود. لوژستیک حمل و نقل مختل شد و دیگر امکان آوردن دارو از کارخانه های دوردست وجود نداشت. هر کشوری ناگهان به یاد آورد که باید مرزهای خاص خود را داشته باشد. حتا در برخی از این کشورها «مقررات شینگن» برای مدتی متوقف گردید و قوانین متفاوتی را اجرا کردند. در نهایت معلوم شد که امنیت بهداشتی هر کشور امری مهم است و نمی توان آن را به دست جهانگرایی سپرد.

اروپایی ها همین اشتباه را در زمینه انرژی نیز مرتکب شدند. به عنوان مثال، طی ۲۰ سال گذشته در فرانسه، فکر می کردند که این منطقه باید تابع مکانیزم های بازار آزاد باشد، بازار باید رقابتی و مداخله دولت در امورکشور و مردم مضر است. سیاستمداران این کشور صنایع استراتیژیک، مانند تولید توربین برای جنراتورها در نیروگاه های هسته ای را به امریکایی ها فروختند، اما حالا معلوم شده است که تامین انرژی اساس حاکمیت هر کشوری است. البته چنانچه اصلاً بخواهند حاکمیتی وجود داشته باشد.

جهانی شدن متوقف شده است، نیروها و جنبش‌های سیاسی بیدار شده و می ‌شوند و دقیقاً « لفاظی ‌»های جهانگرایی را به هیچ می انگارند و به یاد می‌ آورند که زمانی مردمان براساس مجموعه‌ ای از قوانین در داخل مرزهای خاص خود زنده گی می ‌کردند. حتا در داخل اتحادیه اروپا نیز، همسایگان اغلب علایق بسیار متفاوتی دارند.

بیایید المان را در نظر بگیرید. این کشور همواره به یکپارچگی اروپا با دیده تردید نگاه می کرد، اما برای فراموش کردن گذشته دردناک خود به آن یکپارچگی نیاز داشت و هم اکنون نیز برای ادامه حیات، در آینده به آن محتاج می باشد. سیاست برلین در اتحادیه اروپا در راستای منافع خود پی گیری می شود که این مساله عصبانیت فرانسه را در پی داشت. فرانسه همچنان در همه زمینه ها بسیار منفعل است، زیرا همواره از ایده جهانی سازی تبعیت می کند.

امانویل مکرون، در اولین مبارزات انتخاباتی خود گفت، فرهنگ فرانسوی معنا ندارد. فرهنگی که در فرانسه وجود دارد، باز کردن درهای خود بروی هر چیز خارجی است.

زمانی که قانون اساسی اروپا در حال تدوین بود، والری ژیسکار دستن (رییس جمهور اسبق فرانسه)، پیشنهاد داد تا درهمان ابتدا، بندی به قانون اساسی اروپا اضافه شود که نشان دهد این اتحادیه یک تمدن مسیحی است. بعدها ژاک شیراک، (دیگر رییس جمهور اسبق) با این موضوع مخالفت کرد و گفت که صحبت از ریشه مسیحیت مناسب نیست و اروپا سکولار و مرزهای آن به روی تمام جهان باز است. اکنون این اتحادیه با یک بحران مهاجرت روبرو شده است که هنوز ۲۷ کشور اتحادیه اروپا نمی توانند آن را حل کنند و این اتحادیه نمی داند که در برابر اسلام گرایی چه سیاستی را در پیش بگیرد.

از سوی دیگرباید توجه داشت که چگونه کمیسیون اروپا، که در تیوری، بایستی به نوعی هماهنگ کننده و دبیر شورای اروپا بوده و سران این اتحادیه را گرد هم آورد به رییس این اتحادیه تبدیل شده است؟ اورزولا فون در لاین، سران کشورهایی نظیر هنگری و پولند را با دسته چک می ترساند و می گوید که من رفتارشما را نمی پسندم و به شما پول نمی دهم و یا خطاب به ایتالیایی ها می گوید که « ما نتایج انتخابات در ایتالیا را بررسی و اگر موضوعی باشد، مکانیزم هایی برای تأثیرگذاری بر همه آن‌ها را داریم ». جالب است کسی این سخنان را بر زبان می ‌آورد که بدون شرکت در یک انتخابات به این مقام منصوب شده و اکنون احساس می‌ کند که در دوره جهانی سازی ملکه فرا ملی و خزانه دار ۲۷ کشور عضو اتحایه اروپا است.

به نظر می رسد که اروپا درحال حاضر دچار سر در گمی است و جهانی را که در آن زنده گی می کند تشخیص نمی ‌دهد و نمی فهمد که دنیا دگرگون شده است. اروپا همچنان اصرار دارد به رفتار گذشته خود ادامه دهد. سال‌ها پیش رهبران اروپایی در عمل از خیلی از مسیولیت ها خود را رها کردند و اختیارات را به بروکسل واگذار کردند و تصور داشتند که با این کار خود را از پاسخگویی خلاص کرده و با این عمل می توانند برای همیشه زندگی آرامی داشته باشند. به همین دلیل ساده، دنیای جدید را ندیدند.

تز اصلی جهانی شدن این بود که با گسترش تجارت میان کشورها، منازعه و جنگ کمتر خواهد شد، در صورتی که گذشت زمان عکس آن را ثابت کرد: رقابت برای بازارها به قدری افزایش یافت که کشورها برای پیشبرد منافع خود آماده ورود به درگیری های نظامی شده و می شوند. ضمن اینکه عملاً آتش جنگ ها در سراسر جهان شعله‌ ور شده است. حتا سیاست های مسایل زیست محیطی و احداث کارخانه در اینجا و یا آنجا نیز به دستمایه لابی گری برای منافع عده ای و کنار زدن عده ای دیگر تبدیل شده است.

کشورهایی مانند چین یا ایالات متحده امریکا به وضوح درک می کنند که حوزه منافع آنها کجاست و آنها همان کاری را انجام می دهند که منطبق بر منافع آنهاست. بیایید قراردادهای بازسازی زیرساخت های عراق پس از جنگ را در نظر بگیریم. امریکایی ها با پول ‌های هنگفت در همه مناقصه ها برنده شدند. فرانسوی‌ها هم در این مناقصه ها شرکت کردند، اما حتا یک مورد از این خوان یغما نصیب آن ‌ها نشد. رسوایی قرارداد فروش زیردریایی ها به استرالیا نمونه دیگری است که در آن امریکا و انگلیس، فرانسه را از اتحاد استراتیژیک جدید آسیا و اقیانوسیه AUKUS در همکاری نظامی- فنی بیرون انداختند.

در افریقا نیز فرانسه مواضع خود را از دست می دهد و به زور بیرون رانده می شود و از سر ناتوانی، همه مشکلات را به حساب « سیاست غارتگرانه روسیه » می نویسد. باید درنظر داشت که روسیه در عمل از منافع خود دفاع می کند ولی فرانسه امروز مدافع منافع چه کسانی است؟

ماکرون در اجلاس اوپک به صراحت گفت که جهان به یک نظم واحد نیاز دارد. من این سخن او را با سخنان ماه اکتوبر بلینکن، در کنار هم می گذارم که گفت « جهان باید تحت رهبری ایالات متحده باقی بماند». پرسش این است که اروپا در کجای این معادله قرار دارد؟

اروپا اکنون با پرداخت هزینه گزاف انرژی، خاموشی های احتمالی در زمستان، رکود اقتصادی و فرار صنعت و تجارت از این قاره به چین و امریکا سیلی سختی خورده است. جهانی شدن اکنون امریکا متوقف شده است و در نتیجه آن دسته از نیروهایی بیدار می شوند که معتقد به مرزهای ملی، تولید ملی و سیاست ملی هستند. این تغییر پارادایم ناگزیر رخ خواهد داد. پرسش مهم این است که آیا تغییرات از بالا خواهد آمد و یا از طریق شورش از پایین. رویا ها به درازا کشیدند، اما بیداری از قبل شروع شده است!

منبع : راشا تودی

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۰۵۱۲

Copyright ©bamdaad 2022

 

بلگراد، بغداد، کیف: ریاکاری غرب

 

چهارشنبه ۲۴ مارچ ۱۹۹۰ترسایی یورش نیروی هوایی ناتو به سمت بلگراد آغاز شد.

 



نوشته: پیر لوی

تگرگ بمب هایی که بر صربستان می ریزد ۷۸ روز ادامه دارد. این کشور در نهایت مجبور شد اجازه جدایی کوزوو را بدهد و مقدمه ای برای اعلام استقلال برای این ولایت تاریخی صربستان باشد، جایی که پایگاه نظامی عظیم ایالات متحده امریکا در آن ساخته شد. سلوبودان میلوشویچ، که غرب قول سرنگونی او را داده بود، سال بعد سرنگون شد. تعداد کشته ها و تخریب زیرساخت ها و صنایع این کشور وحشتناک است.
امروز، برخی از جمهوری‌ های یوگسلاویای سابق توسط اتحادیه اروپا بلعیده شده‌اند، در حالی که برخی دیگر به کشورهای ضعیفی تبدیل شده و در اردوگاه ترانس آتلانتیک لنگر انداخته‌ اند. فقط صربستان است که سعی می کند کمی در برابر فشار فزاینده مقاومت کند.
پنجشنبه ۲۰ مارچ ۲۰۰۳ترسایی تگرگ فولاد و آتش بغداد را درنوردید. در یک شب بیشتر از کل درگیری اوکرایین در دو ماه اول جنگ، بمب و موشک بر سر پایتخت عراق ریخته شد. صدام حسین هدف امریکایی ها و متحدان شان بجز فرانسه و المان قرارگرفت. بهانه آن وجود « سلاح های کشتار جمعی » بود که اکنون مشخص است هرگز وجود نداشته است.  «جنگ دوم عراق » بیش از هشت سال به طول انجامید و تقریباً آرزوی جیمز بیکر وزیر امورخارجه ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۹۱ ترسایی برای بازگرداندن کشور به «عصر حجر» را برآورده کرد. نابودی عراق از یک دهه قبل با تحریم ها آغاز شده بود که پیآمدهای وحشتناکی داشت.
چند سال بعد، وقتی از مادلین آلبرایت، وزیر امورخارجه سابق امریکا در مورد نیم میلیون کودکی که به دلیل تحریم های غرب و کمبود مراقبت های پزشکی و غذا جان خود را از دست دادند،پرسیدند ، او گفت: «بله، ارزش این قیمت را داشت.» جنگ و اشغال عراق توسط امریکا و متحدانش باعث به وجود آمدن چیزی شد که بعدا به نام دولت اسلامی شناخته شد. عراق امروز از نظر اقتصادی یک کشور ویران شده و از نظر سیاسی شکست خورده است.
دولت افغانستان که از زمان تهاجم سال ۲۰۰۱ ترسایی به مدت بیست سال تحت کنترول غرب بوده است، فاجعه بارتر است.
سوریه نیز مورد هدف غرب قرار گرفت که رویای سرنگونی بشار اسد را در سر می پروراند. از آنجایی که این هدف محقق نشد، اکنون کشور از نظر اقتصادی خفه کرده است.
و لیبیا که در سال ۲۰۱۱ ترسایی برای خلاص شدن از شر سرهنگ قذافی مورد حملات هوایی قرارگرفت چطور؟
اکنون این یک «دولت شکست خورده » است که در آن، بیش از ده سال بعد، طایفه ها بدون ظهور هیچ قدرت مشروعی در حال جنگ و مبارزه هستند، نتیجه این دخالت بشر دوستانه یک اقتصاد از هم پاشیده است.
این سوابق آشکار به این معنا نیست که هرگونه انتقاد از حمله ۲۴ فبروری روسیه باید کنارگذاشته شود. با این حال، ریاکاری ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا را نشان می دهد که به سرعت به عنوان مدافعان بیوه ها و یتیمان اوکراینی و تمامیت و حاکمیت ملی ظاهر می شوند.
با این حال، مهم‌ تر از همه، بر بی ‌اعتباری افسانه های تأکید می ‌کند که مدام توسط سیاستمداران غربی تکرار می ‌شود و بر اساس این قصه ها ظاهران تجاوزات مسکو «نظم بین ‌المللی مبتنی بر قوانین را که پس از پایان جنگ جهانی دوم پدید آمد» را نابود کرده است. اما واقعیت این است که پس از انقراض اتحاد جماهیر شوروی، اردوگاه ترانس الانتیک معتقد بود که می تواند هر کاری انجام دهد.
یکی از پیامدهای جنگ های غرب، ظهور امواج عظیم مهاجرت بود.
موج مهاجرت امروز پس از اوج گیری در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ ترسایی منبع نگرانی رهبران اتحادیه اروپا است، زیرا از افزایش نفوذ بیشتر «پوپولیزم» هراس دارند. پس از لغو محدودیت‌های کرونا، تعداد مهاجرانی که از مسیرهای مدیترانه غربی (مراکش)، مرکزی (لیبیا) یا شرقی (ترکیه، بالکان) وارد می ‌شوند دو یا حتا سه برابر می ‌شود. اما علیرغم سال ها مذاکره، ۲۷ کشور عضو همچنان بر سر رویه های پناهنده گی و « تقسیم بار» با هم اختلاف دارند.
این امر قبلاً به یک بحران دیپلوماتیک بین پاریس و روم منجر شده است و اکنون پس از بحران انرژی و اقتصادی « همه مسایلی که به اختلافات بین کشورهای عضو دامن می ‌زند » می ‌تواند موضوعی جدید و انفجاری برای رویارویی ایجاد کند.
به عنوان مثال، در حالی که کرواسی* در مسیر پیوستن به منطقه شنگن است، مرز شمالی آن می تواند از اسلوونی بسته شود، که به نوبه خود به اقدامات محدود کننده اتریش واکنش نشان می دهد .این آزادی حرکت را که زمانی افتخار ادغام اروپا بود، پاره پاره می کند. تا آنجا پیش می رود که برخی در بروکسل از آغاز فروپاشی هراس دارند.
این فقط یک نتیجه عادلانه و شایسته برای جنایات غرب خواهد بود. /مجله هفته

 

*اتریش و هالند دراین هفته با پیوستن بلغاریا و رومانیا به حوزه شنگن مخالفت کرده ، و باعث تشدید بحران سیاسی ـ دیپلوماتیک در« اتحادیه اروپا »شدند. ـ بامداد

 

 

بامـداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۲ـ۱۰۱۲

Copyright ©bamdaad 2022

 

پیام تسلیت حزب آبادی افغانستان به مناسبت درگذشت دکتر اسدالله حبیب

 

با کمال تأسف وتأثر، دکتراسد الله حبیب ، نویسنده و پژوهشگر نامدارمعاصر افغانستان، بروز جمعه ۴ قوس ۱۴۰۱ خورشیدی در سن ۸۱ سالگی در دیارغربت درالمان چشم از جهان فروبست و مُهرختم برگنجینه سخن گرانبهای خود نهاد. با پروازسبک اما غم افزای اسدالله حبیب ستاره فروزان دیگری درسپهر فرهنگ کشورجنگ زده ما به خاموشی گرایید. این کنشگرتوانا با خلق آثارادبی فراوان نقش موثری درحفظ وگسترش گنجینه غنی ادبیات فارسی ـ دری و ترویج فرهنگ کشورمان داشت. او در زمینه تاریخ ادبیات ، بیدل ‌شناسی ، ادبیات داستانی، دستورزبان دری ، نمایشنامه نویسی و شعر کارهای بزرگ ومانده گاری را انجام داد که نگاهی به فهرست آثار و آفریده های او درهمین زمینه ها نشانده بزرگی و اثرآفرینی او میباشد . اسد الله حبیب درسطح منطقه و جهان نیزچهره شناخته شده و مطرح ادبی بوده و آثار او به زبان های مختلف جهان از جمله به زبان های روسی، ازبکی و انگلیسی منتشر شده است. استاد با خلق آثار ادبی نقش موثری در غنامندی ادبیات معاصر کشور ومنطقه داشت که نشر نزدیک به ۲۵ اثر، و صدها مقاله علمی او شاهد این مدعا میباشد.دکتر اسد الله حبیب در کنفرانس های بیشمارعلمی ـ اکادیمیک در موسسات علمی جهان شرکت، ودرباره پژوهش های ادبی اش گزارش داد .  

از منظراندیشه سیاسی، اوهوادار مردم و آرمانهای های علمی و دادخواهانه بوده و دراین زمینه نیرمنحیث فرهنگی مردمدوست و متعهد عمل مینمود. آثار ادبی و داستان های او با زنده گی مردم و حوادث روزگارش سخت گره خورده وحکایت ازسرنوشت میهن و مردمی دارد که آماج کین دشمنان علم و پیشرفت قرارگرفته و با وجود این ناهنجاری ها هنوز در راه رهایی و بهروزی تلاش میدارند. او خود میگفت :« مرا زنده گی اجتماعی و زیست رقتبار لایه های پایین جامعه ما همیش به خود کشیده اند....شماری شعرهای من در نقد روابط اجتماعیست، نقد باورهای باطل و نقد عادت های خردستیز که موجب عقب مانی ها شده اند و نقد خود سنگوارگی شیوه زیست و پس مانده گی .»

سجایای بلند اخلاقی اوچون صداقت، محبت، یکرنگی، آزاده گی ، درستکاری و خدمت به خلق همواره او را در تمام دوره های کاری و مسوولیت های علمی و فرهنگی اش همراه بوده و از روزگاری آموزگاری اش در دانشکده زبان و ادبیات پوهنتون کابل، ریاست انجمن نویسنده گان افغانستان ، ریاست پوهنتون کابل ، عضویت در اکادیمی علوم جمهوری افغانستان ، عضویت در شورای ملی کشور و نهادهای فرهنگی برون مرزی به این سجایای نیکو پابند و وفادار باقی ماند. به پاس خدمات فراموش ناشدنی زنده یاد دکتراسد الله حبیب جوایز ادبی از جمله ،جایزه اول در داستان کوتاه ، جایزه پیرروشان ، جایزه بیهقی و لقب کاندید اکایمیسین را در اکادیمی علوم افغانستان  را از آن خود نمود.

استاد وقتی فضای سیاسی کشور را برای کنشگری اثربخش و نشراندیشه‌ های مردمسالارانه اش تنگ یافت جلای وطن کرده و به کشور المان مسکن گزید. او زنده گی درغربت را نیزموهبتی دانسته و با وجود ناهنجاری های بی شمار درمحیط تازه فرهنگی به آفرینش علمی و ادبی ادامه داد. با آنکه دوری از سرزمین مادری و مردم او را رنج می‌ داد ولی دلش همواره با میهن و مردم ‌اش بوده و درهمین دوره  نیز خدمات فراموش ناشدنی و مانده گاری را به جامعه مهاجر افغان در اروپا ، فرهنگ دوستان منطقه و جهان  انجام داد.  

حزب آبادی افغانستان ضایعه درگذشت این انسان متعهد، دانشمند و پژوهشگر توانای علمی کشور وعضو پیشین کمیته مرکزی ح د خ ا را برای جامعه علمی و فرهنگی ، خانواده محترم شان به خصوص به همسر و فرزندان شان بانو ثریا حبیب ، مریم و بهرام حبیب، به رهروان جنبش دادخواهی کشوربه ویژه به رفقا هدایت حبیب ، امین  و روح الله حبیب ، همه دوستدارانش ، به اصحاب زبان و ادب فارسی ـ دری درسراسر روی زمین تسلیت گفته ، برای داغدیده گان این مصیبت تندرسی و شکیبایی آرزو می ‌کند.

یاد کارنامه های پردرخشش رفیق دکتراسدالله حبیب مانده گار وهمیش باد !

با حرمت و درود،

پوهاند داکتر محمد داوود راوش

رییس حزب آبادی افغاستان

 

اگهی های فوتی و پیام تسلیت ـ بامـداد ـ ۲۲/۱ـ ۲۷۱۱

Copyright ©bamdaad 2022