برنامه یا بی برنامه گی برای اروپا ؟
چپ رادیکال* در پاریس ، برلین ، مادرید و آتن در باره برون رفت اروپا از بحران، ریاضت کشی و ناسیونالیزم رایزنی کردند.
والتر بایر
برگردان : دکتراسد محسن زاده
اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن در حال گذار از بحرانی استند که نمی توان آنرا با ساده گی بیان کرد. این بحران در درز همبسته گی میان دولت ها در جریان پناه جویان تازه وارد برجسته ترگردید. با اتحادیه اروپا با معامله جنجال برانگیزبا ترکیه نه تنها با حق جهانشمول انسان برای حمایت وداع گفت، بل یکی از دستاوردهای عمده یعنی مسافرت آزادانه افراد را نیزمورد سوال قرار داد.
بحرانی که امروز پیامدهای سیاسی آن برجسته می گردد؛ در سال ۲۰۰۷ ترسایی با بحران مالی شروع شده و درپی سیاست های ریاضت کشی نیولیبرال که با آن دولت ها و موسسات اروپایی در برابر آن کنش نشان دادند تشدید یافت. بدین گونه این بحران به یک بحران اجتماعی مبدل گردید که تقسیم جوامع از درون را عمیق ترساخته ؛ و دولت ها را در برابر همدیگر قرار داد.
خوشبینی بیش ازحد
وقتی در جنوری سال ۲۰۱۵ ترسایی حکومتی که توسط چپی ها تشکیل شده بود در یونان شروع به کار کرد ، چنین به نظر می رسید که این گرایش قادر خواهد شد نه تنها در یک کشور ، بل در مقیاس اروپا سیاست ریاضت کشی را زیرسوال قرار بدهـد. با تحمیل میمورندوم یا یادداشت سوم برحکومت سیریزا ؛ ضربه شدیدی بر این امیدواری های وارد آمد. بدینگونه معضله دوگانه ای پدیدارگردید.
از یک سوی اقتدارگرایان تلاش می نمایند تا سیاست های شانرا با ابزار خشن ادامه دهند که باعث از بین بردن بحران اروپایی نشده ؛ بل مقاومت ها را بیشتر می نمایند. درآن جاهای که این اقدامات باعث پیدایش الترناتیف سیاسی نگردید ، ناباوری و بیزاری مردم از نهادهای سیاسی را تقویت نمود. از طرف دیگر چپ بایست اعتراف نماید که با وجود جنبش وسیع اجتماعی و پیروزی چشمگیر احزاب چپ درانتخابات، آنها قادر نشدند تا به سیاست نیولیبرال ریاضت کشی پایان بخشند.
این امر بیشتر در مورد حکومت چپ دریونان و تلاش های آن برای یافتن یک راه حل عادلانه برای معضله بدهی هایش صدق می نماید. به نظر می رسد که خوشبینی در مورد سنجش تناسب موجود قوا ؛ و موانع نصب شده درسیستم دولت ها و نهادهای اروپایی در برابر دگرگونی ها زیاد بود.
خطر گردش اروپایی به راست
وضع به این دلیل پیچیده وخطر ناک است که نیروهای چپ در یک نبرد سیاسی دو جانبه درگیراند. آنها دیگرتنها با ادامه سیاست خشن ریاضت کشی نیولیبرال، بل با رشد راستگرایان ناسیونالیست در سراسر اروپا نیزدست وگریبان هستند؛ که با درخدمت گرفتن ابزار پوپولیستی از بی باوری گسترده، صاحبان قدرت را به چلنج می کشانند .
با وجود رشد چشمگیرچپ ، بیشتردرکشورهای جنوب اروپا ؛ خطر گسترش راست دراروپا افزایش یافته است. پیآمد انتخابات سال گذشته به نوبه خود سخن می گویند . درکشورهای تازه ( کشورهای شرقی عضو اتحادیه اروپا ـ م ) احزاب راست افراطی حد میانگین ۲۲ در صد آرا را بدست آورند.۱
ما دیگربا انکشافات موازی درسطح چند کشور نه ؛ بل با یک گرایش اروپایی روبرو هستیم. هدف مشترک این راستگراها تخریب یک اروپایی واحد و دگرگونی قهری دولت هاست.
به چه نوع برنامه ایی نیازاست ؟
نیروهای چپ ازآغارسال درچند کنفرانسی تلاش می نمایند تا موضعگیری های شان را درچنین شرایط تازه مشخص نمایند. گرچه دراین گفتمان ها تا حال یک دلی ایجاد نشده است ، اما گرایشهای در حال شکلگیری می باشد .
کنفرانس اروپایی برای پلان ب ( برنامه الترناتیف ـ م ) سازمان یافته شده توسط ژان لوک ملنخون (حزب چپ فرانسه )، اوسکارلافونتین ( چپی های المان )، ژو کنستانتوپولوس رییس پیشین پارلمان یونان و استیفانو فاسینا وزیردارایی پیشین ایتالیا در ماه جنوری آغارگراین سلسله بود. هدف مرکزی این کنفرانس درآن نهفته بود تا کشورهای جنوب اروپا را دعوت به ترک سیاست های ریاضت کشی نماید.
چنانکه لافونتین گفت : « چپ اروپا ، سوسیالیست ها ، کمونیست ها و سایرگروه های چپ درکشور های عضو اتحادیه اروپا با کنار گذاشتن رقابت ها به دور برنامه ب که هدف آن پایان بخشیدن به سیاست های ریاضت کشی و برپایی دوباره دموکراسی اجتماعی می باشد، جمع شوند .» ۲
بر بنیاد درک سازمان دهنده گان این گردهمایی؛ کنفرانس پاریس بایست آغازگر یک سری از نشست های مشابه در پایتخت های کشورهای اروپایی گردد.
در آغازماه فبروری در برلین فعالین ایتلاف فراملیتی بلوک اوپی که در سال گذشته اعتراضاتی دربرابر بانک مرکزی اروپا در شهر فرانکفورت را سازماندهی کرده بودند؛ گردهم آمدند. بلوک اوپی می خواهد منشوری را آماده سازد که درآن موضعگیری جنبش جمع بندی گردد. دراین منشور بایست اندیشه یک اروپای دیگر ،« اروپایی همبسته و دموکراسی واقعی ، اروپایی سازمان یافته از پایین با زیر ساختارهای اجتماعی » مطرح باشد. این اروپا « نمی تواند اروپایی با مرزها و در حال تجرید ؛ و اروپایی فرمان ده و تهدیدگر باشد . این اروپا بایست یک اروپا برای همه و یک اروپایی هبسته باشد».
جسارت برای دموکراسی
درهمین خط جنبش یانس فاروفاکیس (دموکراسی درجنبش اروپا DiEM25 ) که بروز ۹ فبروری در برلین به شناسایی عامه گذاشته شد قرار دارد.
این جا هم « منشوری برای دموکراتیزه سازی اتحادیه اروپا » پیشکش گردید. منشور نیز وضع دشوار اینکه « اتحادیه اروپا دموکراتیزه میشود، یا اینکه باعث از بین رفتن خود می گردد !» را طرح می نماید. برخلاف طرح برنامه ـ ب پاریس ، DiEM25 در فروپاشی اتحادیه اروپا الترناتیف مثبتی را نمی بیند. به جای آن DiEM25 خواستار یک ایتلاف گسترده برای اتحادیه دموکراتیک و شفاف اروپا می باشد. در کنارخواست های ساده و قابل اجرا در کوتاه مدت ؛چون پخش زنده جریان نشست های شورای اروپا ، گروپ اروپا ، شورای وزیرهای دارایی ( ایکو فین ) و شورای کورنرهای بانک مرکزی اروپا و همچنان نشر پروتوکول ها ( مشروط به اراده سیاسی ) ؛ DiEM25 خواستار پروسه پیریزی دوباره اتحادیه اروپا می باشد. « شهروندان اروپا حق دارند تا در باره آینده اروپا تصمیم بگیرند و آنها موظف اند تا اروپا را به یک دموکراسی واقعی با یک پارلمان مستقل تبدیل نمایند ؛که حق خود ارادیت ملی را احترام و اداره منطقه وی ومحلی را بپذیرد.» DiEM25 نیزخواستار سازماندهی یک سری از کنفرانس ها و نشست ها درجریان ماه های آینده در اروپا می باشد.
چهارمین رخداد با اهمیت بروز ۲۱ فبروری در مادرید، جایی که در فضای داغ گفتمان ها در مورد تشکیل حکومت ، ۱۵۰۰ تن برای یک گفتمان پررنگ جمع شده بودند ،برپاشد. گرچه این نشست به نام « کنفرانس پلان ب » دعوت شده بود؛ ولی جریان و نتیجه گیری های نهایی آن از کنفرانس با همین نام در پاریس متفاوت بود. در سند نهایی مصوب کنفرانس « دعوت به خیزش دموکراتیک در اروپا » هیچ درخواستی مبنی بر ترک اسپانیا و یا کدام کشور دیگر ار حوزه ایرو و یا اتحادیه اروپا مطرح نشده است. یکی ازخواست های کلیدی اعلامیه می گوید که باید جنبشی پی ریزی گردد تا « حقوق اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و شهروندی انسانی درمحراق پروژه اروپایی قرارگیرد».
بروز۲۲ فبروری در بروکسل AlterSummit ، یگانه ایتلاف سراسری اروپایی که سندیکاهای کارگری، جنبش های اجتماعی ، نهاد های غیردولتی و احزاب سیاسی را باهم گره می زند؛ تشکیل جلسه داد. تصمیم اتخاذ گردید تا یکجا با DiEM25کنفرانسی زیرعنوان « مقام و منزلت کار» برپا گردد، که ازسوی سندیکاهای کارگری سازماندهی شود.
سلسله کنفرانس های استراتیژیک ( راهکاری ) در ۱۸مارچ در آتن ادامه پیدا نمود. سریزا ، انستیوت نیکوس پاولانتساس ، حزب چپی های اروپایی و ترانفورم ! یورپ کنفرانس سه روزه ای را راه اندازی کرد ، که در آن چپ اروپا از سندیکای فلزکاران ایتالیا تا فعالان حفظ محیط زیست ، نماینده گان سازمانهای غیردولتی، و پیش کسوتان جنبش چپ اروپا چون لوچیانو کاستیلا و سوزان جورج ، اتک ، احزاب چپ اروپا از اسپانیا، پرتگال و ایرلند به خاطر بیان همبسته گی گردهم آمده بودند. پیرلورانت رییس حزب چپ اروپا پیشنهاد کرد که تا درهمخوانی با مدل امریکای لاتین « ساوو پاولو ـ فورم » یک فورم چپ اروپا را ایجاد نمایند، تا به محلی برای دیسکورس نهادینه و منظم چپ در مفهوم گسترده آن ( جریان های مختلف ، حزب ها، سندیکاها و جنبش ها تبدیل شود.)
عملکرد جنبش انتقادی بر جهانی شدن را باید سراز نوپیدا نمود
ترانس فورم! یوروپ ، اتاق فکری همپیوند با چپ اروپا ، درهمه ای این رخدادهای یاد شده شرکت نمود. دراعلامیه ای آمده است : می خواهیم تا در گفتمان های درحال پیدایش در باره « برنامه های الترناتیف برای اروپا» سهم بگیریم. ما از « برنامه ب » حرفی برلب نمی آوریم ، چون نمی خواهیم با آن برنامه ب ـ ارتجاعی که دراروپا در حال پیاده شدن است و بنام آن مرزها احیا ؛ و سیاست ها دوباره ملی گرا می شوند، گمراه گردیم. بدون تردید این دگریک امرتصادفی نیست که درگفتمان های پوپولیستی راست افراطی ، ناسیونالیزم ، راسیزم و ضد اروپاگرایی با هم گره خورده اند.
مساله فراتراز برنامه های ب ، ج ... وغیره است. مساله شعارها در میان نیست. اروپا درعمیق ترین بحران پس از جنگ دوم جهانی بسر می برد.هیچ دولتی و یا مردمی نباید به این عقیده باطل باورکند که می تواند از اثرات این بحران خود را جدا سازد. بسا چیزها درخطراند. آنچه چپی ها در چنین وضعی به آن نیاز دارند گفت و گوی صادقانه و شفاف در باره یک برنامه واقعبینانه برای اروپای دیگر می باشد.
ما همه ابتکارات را درتلاش های شان نه درهم چشمی ، بل مانند روزهای خوب گذشته جنبش های انتقادی از جهانی شدن ؛ درتلاش ها برای نتیجه گیری ها وکنش های مشترک حمایت می نمایم. به ویژه در مبارزه مشترک سراسری اروپایی دربرابر توافقنامه تجارت ترانس اتلانتیک و مشارکت سرمایه گذاری (موافقنامه تجارت آزاد بین امریکا و اتحادیه اروپا TTIP ـ م ). / فولکس اشتیمه ـ اتریش
یادداشت و رویکردها:
*در باره سازمان ها و جنبش های چپ امروزین تعریف های گونه گون و ناهمسانی وجود دارد. هدف نویسنده مقاله از« چپ رادیکال » احزاب و سازمانهای سیاسی چپ ترازسوسیال دموکراسی و راست تراز چپ کلاسیک؛ به گونه مثال: حزب چپی ها درالمان ، سریزا دریونان ، پودیموس در اسپانیا ، چپ متحد در سلونیا و... می باشد؛ که در جاهایی بنام « چپ مدرن » در برابر « چپ کلاسیک » نیز یاد می شوند. ـ بامداد
۱ـ در مقایسه با آن ، حد میانگین آرای احزاب چپ رادیکال با وجود رشد چشمگیر دریونان و اسپانیا به ۱۱ در صد می رسد.
۲ ـ به نقل از گزارش نشر شده روزنامه یونگه ولت ، ۲۵ جنوری در ویب سایت :
http:// www.fabio-de-masi.de/de/ artikcle/ 696.plan-b-koerenz-in-paris-html
برای آشنایی بیشتر با سازمان های یاد شده دراین مقاله به نشانی ویپ سایت آنها سربزنید :
ـ ترانس فورم ! یورپ ـ transform! europe
http://www.transform-network.net/de/startseite.html
ـ الترسمیت ـ AlterSummit
http://www.altersummit.eu/?lang=en
ـ حزب چپی های اروپایی
http://www.european-left.org
ـ بلوک اوپی ـ Blockupy
https://blockupy.org/
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۹۰۴
چه اسراری پشت « اوراق پانامه » نهفته است؟
افشاگری های « اوراق پانامه » مانند حریقی تمام جهان را درنوردید. هیچ رسانه ایی یافت نمی شود که با وجود ۲٫۸ تیرا بایت اطلاعات، ۲۱۴ هزار آدرس شرکت های مختلف و روی هم رفته بیش از ۱۱ میلیون سند سخن از « بزرگترین افشای اطلاعاتی » در تاریخ معاصر و نتیجتاً یک رویداد مهم ژورنالیستی درجه یک نگوید.
روزنامه نگاران پرچم را در دست گرفته و مدعی شدند که با این افشاگریها گام عظیمی برای خشک کردن کلیه بهشتهای مالیاتی جهانی افراد بسیارغنی و قدرتمندان فاسد برداشته اند. سیاست بین المللی نیز این تعبیر را پذیرفته و با برافروخته گی تصنعی و برای استفاده تبلیغاتی خواستار پیگرد جزایی شده و وعده پیگیری سخت تر و انسداد دیگر راه های فرار مالیاتی را می دهد.
از مدت ها پیش برنامه ریزی شده بود البته با دقتی بیشتر می توان دریافت که انتخاب و دست چین گناه کاران مالیاتی از یک طرف بسیار یک طرفه صورت گرفته ؛ و از طرف دیگر بسیار خوب در چارچوب طرح دولت ایالات متحده امریکا میگنجد. مثلاً اتهام هایی که تا اکنون تایید نشده متوجه اطرافیان ولادیمیرپوتین و دختر رییس جمهور سابق چین است، در حالی که دربین نامبرده گان تبهکار مالیاتی ما نام حتا یک شهروند امریکایی را پیدا نمی کنیم.
افشای این اطلاعات به هیچ وجه یک بم ژورنالیستی نبود که به ناگاه منفجر شده باشد، بلکه این اقدام مشعشع از مدت ها پیش آماده شده بود؛ و هیچ چیز به دست تصادف سپرده نشد: ۴۰۰ روزنامه نگار از ۱۰۰ سازمان رسانه ای مختلف در قریب ۸۰ کشور بیش از ۱۲ ماه وقت صرف سنجش و ارزیابی اطلاعات کرده بودند.
ایالات متحده در شکار تبهکاران مالیاتی از آنجا که با طیب خاطر می توان فرض کرد که رسانه های مربوطه به طور کامل در دست سرمایه گذاران بینالمللی قرار دارند، لذا نباید از « اوراق پانامه» توقع افشاگری چندانی، که برای خبرگان مالی بینالمللی خطر ایجاد کند، را داشت. در این صورت چه چیزی در پس افشاگری این اطلاعات جنجالی نهفته است؟
اگر سیاست ایالات متحده در قبال بزرگترین بهشتهای مالیاتی را در سال های اخیر بررسی کنیم، پاسخ دادن به این پزسش خیلی ساده خواهد بود.
به ویژه از اواخر قرن گذشته و آغاز قرن جدید دولت امریکا از هیچ کوششی فروگذاری نکرد تا به پول فراریان مالیاتی امریکایی دست یابد. مثلاً کنگره در سال ۲۰۱۰ ترسایی قانون فاتکا Foreign Account Tax Copliance Act را به تصویب رساند که موسسات مالی خارج از ایالات متحده امریکا را موظف می ساخت کلیه اطلاعات بانکی شهروندان امریکایی را در اختیار مقامات وزارت مالیه امریکا Internal Revenue Service قرار دهند.
در این میان کشورهایی چون سویس، لوکزامبورگ، موناکو، قبرس ، سنگاپور و جزایر کایمن در مرکز توجه وزارت عدلیه ایالات متحده امریکا قرارگرفت. تا اکنون تعداد زیادی از بانکهای سویسی پس از پرداخت جرایم سنگین میلیاردی؛ پیشنهاد ایالات متحده امریکا را در مورد صرفنظر کردن از پیگیری و تعقیب را پذیرفتند و شگردهای فرار مالیاتی را افشا کرده و از این طریق فاتحه اسرار بانکی را خواندند.
سیاست کاربردی دوگانه ایالات متحده امریکا
البته نتیجه سخت گیریهای ایالات متحده بسیار جدی بود: پولهای پارک شده در بهشتهای مالیاتی کهنه در سطح وسیع به بهشتهای مالیاتی نو سرازیر شد. ازاین رو امریکا برای دستیابی به سرمایه های فراریان مالیاتی راههای جدیدی را جست و جو کرد و تاکتیک خویش را تغییر داد: امریکا در چارچوب گروه G8 و همین طور گروه G20 از قدرت خویش استفاده کرده و اعضای آن وهمین طور OECD را مجبور به پذیرفتن قراردادی در مورد تبادل اتوماتیک اطلاعات AIA کرد.
در این قرارداد تقریباً ۱۰۰ کشور تعهد می کنند اطلاعات در مورد مناسبات مالی اتباع خارجی در کشورخود را دراختیار اداره مالیات کشورهای مطبوعه آنها بگذارند. تنها تعداد کمی از کشورها از جمله بحرین، نایورو، وانوآتو …. و ایالات متحده امریکا از امضای این قرارداد خودداری کردند.
به سخن دیگر: ایالات متحده امریکا با سرسختی کل جهان را مجبور به علنی کردن اسرار مالیاتی کرد ولی خود به قبول مقرراتی که برای اجرای آن لازم بود، گردن ننهاد. و این هنوز همه داستان نیست: در سالهای اخیر چهار ایالت این کشور به بهشت مالیاتی برای سرمایه بین المللی تبدیل شد.
ایالات متحده، بهشت جدید مالیاتی
مثلاً ایالت «دلاور Delaware » مدتهاست که مکان بسیار مناسبی برای تاسیس شرکتهای صندوق پستی جهت شانه خالی کردن از دادن مالیات است. در آنجا نیز همان طور که نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۳ ترسایی تحقیق کرده بود؛ فقط در یک ساختمان در «ویلمینگتون» بیش از ۲۸۵ هزار شرکت رسماً به ثبت رسیده بود. کلیه شرکت های « داکس» ازجمله دویچه بانک و غول های بینالمللی چون آپل و یا کوکاکولا از مزایای مالیاتی و سربه مهر داری مقامات دولتی ایالات نامبرده استفاده می کنند.
ولی نه تنها « دلاور» بلکه اکنون داکوتای جنوبی و وایومینگ نیز تبدیل به مکانهایی شده که اسرار بانکی بی هیچ محدودیتی رعایت می شود و در این هنگام میلیاردها اسکناس از سراسر جهان به آنجا روان است. شرکت مشاوراتی مالی سویس در ژنیو Cisa Trust که سوپر میلیاردرهای امریکای جنوبی را مشاورت می کند، نیز مانند « تریدنت تراست» (یکی از بزرگترین ارایه دهنده صندوقهای فراساحلی جهان که از سویس و جزایر کایمن بریده) به داکوتای جنوبی اسباب کشی کرده است. در این اثنا یک ایالت دیگر نیز به بقیه اضافه شد: نیوادا.
در این ایالت در شهر رنو بانک سویسی روتشیلد در سال ۲۰۱۳ ترسایی شعبه جدیدی بازکرد که به رتق و فتق امورات ثروت خانواده های بسیار ثروتمند جهان مشغول است و از امکانات درجهان بی نظیر این ایالت برای شرکت های تجاری ( عدم لزوم داشتن سرمایه اولیه، عدم وجود التزام به حسابداری و ترازنامه ای کتبی، عدم لزوم بایگانی صورت حسابها و ته چکهای موارد مصرف شده ـ با مشاوره حقوقی ـ و عدم وجود کنترول مالی شرکت توسط وزارت مالیه ) استفاده می کند.
بدین صورت ایالات متحده نه تنها توانست بقیه دنیا را مجبورکند که به این کشور در شکار فراریان مالیاتی خود کمک کند؛ بلکه فراریان مالیاتی کشورهای دیگر را نیز به هول و هراس افکند و جریان انتقال مقادیر هنگفتی پول به کشور خود را مقدور ساخت.
از این طریق امریکا با یک تیر دونشان زد: از یک طرف رقبای خود را به نحو بارزی تضعیف کرده ؛ و از طرف دیگر سبب شد تا جریان ورود میلیاردها دلار به کشور خود تراز مالی کشور را بهبود بخشیده و دلار بیمار را حداقل برای مدتی گذرا تقویت کنند.
پس چرا انتشار « اوراق پانامه »؟
با انتشار « اوراق پانامه » اکنون روند فوق مضاعفاً از طریق پنهان نگاه داشتن اطلاعات تشدید می گردد: کدام مولتی میلیارد و یا سیاستمداری مطمین است که ناگهان نامش در لیستی انتشار نخواهد یافت؟ و برای این که گردن خود را از طناب دار آزاد سازد، چه خواهد کرد؟ او احتمالاً ثروت خود را هرچه سریعتر به بهشت مالیاتی جدید در ایالات متحده امریکا منتقل خواهد نمود.
علاوه برآن « اوراق پانامه » کمک می کند تا هم سیاستمدارانی که تا اکنون با فضاحت سیاسی روبرو نبودهاند و هم رقبای ناخلف در بازارهای مالی را زیر فشار قرار داد، زیرا یک چیز محرز است: تعداد شخصیتهای برجسته ای که با اعلام انتشار اطلاعات بیشتر هنوز بتوانند راحت بخوابند، زیرا که در گذشته دچار خطایی نشدهاند، زیاد نخواهد بود./ عدالت
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۸۰۴
شکست نهایی داعش تا پایان سال ۲۰۱۷ رقم خواهد خورد؟
واشنگتن پست نوشت : حملات هوایی روسیه نقش مهمی در تسهیل ورود ارتش سوریه به شهر پالمیرا داشته است. داعش تقریبا یک سال پیش و در آخرین پیروزی های خود موفق به اشغال این شهر شد. ارتش سوریه با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه در اطراف شهر الباب در شرق حلب نیز به موفقیت هایی دست یافته و از سمت جنوب غربی در حال نزدیک شدن به الرقه پایتخت خلافت نام نهاد داعش است. نمی توان این گزینه را نیز رد کرد که نیروهای ارتش سوریه، پیش از نیروهای مورد حمایت امریکا به پایتخت داعش برسند.
فرماندهان میدانی نیروهای مقابل داعش دیگر کمتر از یک دشمن ترسناک سخن می گویند، خطوط دفاعی داعش پس از چند روز درگیری از هم می پاشد و برخی از نیروهای آن با دیدن اولین علایم از حملات جدید پا به فرار می گذارند.
به گزارش جهان، در حالی که دولت های اروپایی با تهدید در حال گسترش حملات تروریستی داعش دست به گریبان هستند، در صحنه نبر در سوریه و عراق، قدرت داعش به سرعت در حال کاهش است.
لیزسلای و مصطفی سلیم در مقاله ای در این باره در واشنگتن پست نوشته اند: در آخرین ضربات بر پیکر داعش، ارتش سوریه و متحدان آن از روز پنج شنبه وارد مناطقی از شهر پالمیرا شده اند که از ده ماه پیش به اشغال داعش در آمده بود. در عراق نیز حملات هوایی ایتلاف به نیروهای عراقی کمک کرده است که با آزادسازی چندین روستا، داعش را از یکی از پایگاه های امریکا در منطقه دور سازند. این تنها دو مورد از جبهه هایی است که در آن داعش تحت فشار قرار گرفته و مجبور به عقب نشینی شده است. داعش تقریبا در نه ماه اخیر نتوانسته عملیات تهاجمی قابل توجهی انجام دهد و رهبران آن به شکلی نظام مند در حملات مختلف کشته می شوند.*
فرماندهان میدانی نیروهای مقابل داعش دیگر کمتر از یک دشمن ترسناک سخن می گویند، خطوط دفاعی داعش پس از چند روز درگیری از هم می پاشد و برخی از نیروهای آن با دیدن اولین علایم از حملات جدید پا به فرار می گذارند.
ژنرال عبدالغنی الاسدی فرمانده نیروهای ضد تروریستی عراق که اخیرا نظارت بر عملیات آزادسازی شهر هیت در ولایت الانبار عراق را بر عهده دارد در این باره می گوید: « آنها نمی جنگند، فقط خودروهای بمب گذاری شده را به کار می گیرند و سپس فرار می کنند، وقتی تعدادی از آنها به محاصره در می آیند یا تسلیم می شوند یا این که در میان غیرنظامیان فرار می کنند». « از نظر روحی از هم پاشیده اند، ما صدای آنها را در وسایل مخابراتی می شنویم. فرماندهان آنها را التماس می کنند که به نبرد ادامه دهند ولی آنها از شکست خوردن ایده خلافت سخن می گویند. از پیروی از دستورات سرباز می زنند و فرار می کنند».
داعش هنوز هم سرزمین هایی وسیع را در اختیار دارد و می تواند در وضعیت شکست نیز به میزان وضعیت تهاجمی خود مرگبار باشد. مقامات امنیتی از این هراس دارند که حملات در ترکیه، فرانسه و بلجیم فقط نوک کوه یخی باشد که داعش برای حملات تروریستی در اروپا آماده کرده است.
هنوز روشن نیست که آیا افزایش حملات تروریستی در خارج قلمرو داعش، آن گونه که مقامات امریکایی مدعی هستند نتیجه شکست های میدانی داعش است، یا نتیجه گسترش تبلیغات داعش. هفته های اخیر شاهد افزایش حملات انتحاری و نیز حملات موردی داعش نیز بوده است. ده ها تن در حملات انتحاری در دمشق و بغداد جان خود را از دست داده اند.
مقامات امریکایی مدعی هستند که سرانجام بعد از هژده ماه حملات علیه داعش در حال نتیجه دادن است. دگروال استیو وارن سخنگوی نظامی امریکا در بغداد در این باره گفته است که « با گذر زمان، سیستم های ما در حال بلوغ است و ما به موفقیت بیشتری دست پیدا می کنیم. ما در یافتن آنها بسیار بهتر شده ایم. هر زمانی که آنها قصد تحرک دارند ما متوجه شده و کار آنها را تمام می کنیم. آنها نمی توانند حرکتی بکنند و در ماه های اخیر در هیچ نبردی پیروز نشده اند. آنها به دلیل هدف قرار گرفتن فرماندهان شان با سختی های زیادی مواجه هستند.»
حملات هوایی روسیه نقش مهمی در تسهیل ورود ارتش سوریه به شهر پالمیرا داشته است. داعش تقریبا یک سال پیش و در آخرین پیروزی های خود موفق به اشغال این شهر شد. ارتش سوریه با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه در اطراف شهر الباب در شرق حلب نیز به موفقیت هایی دست یافته و از سمت جنوب غربی در حال نزدیک شدن به الرقه پایتخت خلافت نام نهاد داعش است. نمی توان این گزینه را نیز رد کرد که نیروهای ارتش سوریه، پیش از نیروهای مورد حمایت امریکا به پایتخت داعش برسند.
مجموعه ای از نیروهایی که چندان هم با هم هماهنگ نیستند، در عقب راندن داعش سهیم هستند. در عراق، نیروهای مردمی شیعه در مقابل داعش قرار گرفته اند، ارتش عراق بعد از نزدیک شدن به فروپاشی، توانسته است تا حد زیادی خود را احیا کند، پیش مرگه های کرد در عراق و همچنین نیروهای واحد های مردمی کرد در سوریه در برابر داعش قرار دارند.
در ابتدای سال جاری ترسایی، ارتش امریکا تخمین زده بود که داعش نسبت به اوج قدرت خود در سال ۲۰۱۴، چهل درصد قلمرو خود را از دست داده است. این رقم، عقب نشینی های اخیر داعش را نیز شامل نمی شود.
در ولایت الانبار، ارتش عراق در حال پیشروی به موازات رود فرات به سوی شهر هیت است و تنها در هفته گذشته، بیش از چهل کیلومتر در مقابل داعش پیشروی کرده است. در شرق سوریه و در جریان رفع اشغال داعش از شهر الشدادی، حدود ۱۰۰۰ مایل مربع (بیش از ۲۵۰۰۰ کیلومتر مربع) از اشغال داعش خارج شد.
مقامات امریکایی مدعی هستند که اختلاف بر سر آینده شهر رقه پایتخت داعش میان کردها و اعراب مورد حمایت امریکا، سبب کند شدن عملیات برای حمله به این شهر شده است. ادعاهای مشابهی نیز درباره چگونگی حمله به موصل برای رفع اشغال آن از سوی داعش مطرح است. امریکا و پیش مرگه های کرد با مشارکت نیروهای مردمی شیعه در حمله به موصل مخالف هستند.
نیروهای عراقی، اخیرا در اطراف شهر مخمور در ولایت نینوا عملیاتی انجام داده اند که بر سر اهمیت آن میان عراقی ها و امریکا اختلاف وجود دارد. به گفته یکی از فرماندهان عراقی، در این عملیات، مقاومت زیادی از سوی داعش مشاهده نشده است.
اگر چه هسته مرکزی داعش همچنان به شکلی هماهنگ مشغول فعالیت است و نشانه ای از شکست از خود نشان نمی دهد ولی کارشناسان غربی مدعی هستند که تا پایان سال آینده ترسایی می توان شکست داعش را نهایی کرد.
washingtonpost.com/world/middle_east/in-syria-and-iraq-the-islamic-state-is-in-retreat-on
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۳۱۰۳
رابطه دولت و ارتش پاکستان چه تغییراتی خواهــد کـرد؟
در سال ۲۰۱۵ ترسای به نظر می رسد نواز شریف نخست وزیر پاکستان توانست چند بحران جدی را با موفقیت پشت سر بگذارد . به دنبال بحران بزرگ سیاسی بوجود آمده توسط احزاب تحریک انصاف ( یا جنبش عدالت به رهبری عمران خان) و نیز تحریک عوامی ( یا جنبش مردمی به رهبری طاهر القادری) در سال ۲۰۱۴ ترسایی، کمیسیوون قضایی بررسی انتخابات پارلمانی ۲۰۱۳ تشکیل شد. به دنبال آن اگر کمیسیوون انتخابات پاکستان اعلام می کرد که انتخابات پارلمانی باید دوباره برگزار شود، نخست وزیر باید حکم برگزاری انتخابات را صادر می کرد. از سوی دیگر اگر حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان می توانست در انتخابات شهرداری ها به پیروزی دست یابد، او بار دیگر ادعا می کرد که حزب مسلم لیگ نواز با تقلب توانسته در انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۱۳ پیروز شود و ممکن بود عمران خان بار دیگر در شهرهای مختلف پاکستان علیه نواز شریف به تظاهرات اعتراض آمیز دست بزند. اما این گونه نشد زیرا حزب مسلم لیگ نواز شریف توانست در انتخابات شهرداری ها پیروز شود. از سوی دیگر اگر دولت نواز شریف زمانی که از یک سو با دولت ایالت سند به رهبری حزب مردم دست به گریبان بوده و از سوی دیگر با کشورهای هند و افغانستان نیز روابط پرتنشی را سپری می کرد، با جنرال های ارتش روابط بدی می داشت قطعاً دولت وی با بحران روبه رو می شد. سوالی که مطرح می شود این است که چشم انداز تحولات پیش روی دولت نواز شریف چگونه خواهد بود؟ قراین و شرایط نشان می دهد که اگر تحول خاصی رخ ندهد نواز شریف سال نسبتا خوبی را سپری خواهد کرد. گرچه او با چالش های زیادی نیز مواجه خواهد شد. البته احتمال می رود وی به مانند گذشته با سعه صدر و تدبیر سیاسی بتواند از این بحران ها با موفقیت عبور کند. ضمن اینکه روابط وی با ارتش با فراز و نشیب هایی همراه خواهد بود. سه دلیل برای این فرازو نشیب ها وجود دارد:
اول اینکه : ارتش پاکستان خواهان استقلال کامل در خصوص تعاملات با هند، افغانستان و امریکا است. جنرال های ارتش از نواز شریف خواسته اند که در محدوده خود بماند و پایش را از گلیم خود بیش از اندازه دراز نکند. در حال حاضر نواز شریف ثابت کرده که در این خصوص به مطالبات ارتش پایبند بوده است.خروج پرویز مشرف حاکم نظامی وقت که طی روزهای گذشته با حکم دادگاه دیوان عالی این کشور و موافقت دولت مسلم لیگ نواز و بعداز یک فرآیند طولانی و پرمناقشه صورت گرفت حاکی از همین رویکرد است که البته مورد انتقاد شدید احزاب مخالف در پارلمان این کشور نیز قرار گرفت. احزاب مخالف در پارلمان خروج مشرف از پاکستان را دلیلی بر اداره واقعی امور توسط ارتش ارزیابی کردند. گفتنی است سناتور اعتزاز احسن یکی از اعضای ارشد حزب مردم که رهبر جنبش وکلا علیه مشرف را برعهده داشت طی گفت وگویی با یکی از شبکه های خبری پاکستان گفته است که خروج مشرف از کشور کاملاً در اختیار دولت مردان حزب مسلم لیگ نواز بوده و آنان با این اقدام، نظام دموکراسی را در کشور به چالش کشیده اند. عارف علوی از حزب تحریک انصاف نیز در این خصوص اظهار داشته است که تمامی احزاب سیاسی خواستار عدم خروج مشرف و محکوم کردن او به اتهام خیانت به کشور بودند اما با ارائه مجوز خروج او از سوی دولت، تمامی احزاب سیاسی شرمنده شده اند و این شوک بزرگی به دموکراسی در این کشور محسوب می شود. همچنین شازیه مری یکی از نماینده گان حزب مردم در مجلس ملی در این زمینه گفته است همان گونه که دولت مردان کنونی وعده های واهی در زمینه پایان دادن به بحران انرژی و برق در کشور ارائه کرده بودند و نتوانستند به آن رسیدگی کنند، مدعی بودند که پرویز مشرف را به نمادی از عبرت برای همه گان مبدل خواهند ساخت اما خودشان با خروج او از کشور موافقت کردند. او افزود که دولت باید جوابگو باشد که چرا چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است. او تاکید کرد که دولت در حال حاضر مدعی است که دیوان عالی دستور داده بود، اما در حکمی که دیوان عالی صادر کرده آمده است که دولت خودش باید تصمیم بگیرد.
از سوی دیگر نواز شریف از ارتش نیز خواهد خواست تا فرصت بیشتری به دولت متبوعش برای برقراری روابط صمیمانه با هند بدهد. نواز معتقد است که بدون برقراری صلح بین دو کشور وی نمی تواند زندگی مردم کشورش را تغییر دهد. سیره سیاسی نواز شریف در قبال هند نشان داده که او از کوچکترین فرصت ها برای گسترش روابط با هند استفاده کرده که این اقدامات در مقاطع مختلف باعث ناخرسندی جنرال ها شده بود. سفر سرزده ناراندا مودی به شهر لاهور را می توان در همین چارچوب ارزیابی کرد.
دلیل دوم این است که: ارتش برای مبارزه با تروریسم می خواهد آزادانه عمل کند. از نظر ارتش طرح اقدام ملی موسوم به NAP مانع اصلی برای مبارزه با ترویسم است. مبارزه با افراطی گری، اصلاحات در مدارس دینی، نظارت بر جابه جایی منابع مالی در کشور، جلوگیری از جمع آوری وجه نقد برای گروه های تروریستی و اصلاحات در مناطق قبایلی پاکستان از جمله اهداف طرح اقدام ملی بود که از نظر ارتش، دولت در همه این ابعاد با ناکامی روبه رو شده است. ارتش می خواهد با گروه های مافیایی در شهر کراچی مهمترین مرکز اقتصادی پاکستان در چارچوب مبارزه با تروریسم برخورد شود. هدف ارتش این است که سیاستمدارانی که از این گروه ها برای اهداف سیاسی خود استفاده می کنند نیز محاکمه شوند. دولت حزب مردم به شدت با این عمل مخالف است. آصف علی زرداری در تبعید خودخوانده بوده و دوست صمیمیش دکتر عاصم حسین نیز در زندان به سر می برد. اگر این موضوع در راستای اهداف ارتش و حزب مردم حل و فصل نشود نواز شریف باید در قبال آن مسئول باشد و دود آن به چشم نواز خواهد رفت.
سوم اینکه: ارتش تلاش دارد تا با کمک امریکا و دولت افغانستان زمینه را برای صلح و ثبات در این کشور فراهم سازد زیرا ممکن است ناامنی در افغانستان گریبان گیر خود پاکستان نیز بشود. درعین حال در این باره نمی خواهد هند نقشی داشته باشد. ارتش به دنبال انزوای هند در خاک افغانستان است. چهار کشور امریکا ، پاکستان، افغانستان و چین و طالبان افغانستان برای تامین امنیت و بازگشت ثبات در این کشور و منطقه بدنبال همکاری با یک دیگر هستند. اما هیچ نقشی برای هند تعریف نشده است. مشکلی که وجود دارد این است که واشنگتن و کابل نمی خواهند هند را در این خصوص نادیده بگیرد . هندی ها هم خشمگین خواهند شد و این خشم نیز می تواند بار دیگر روابط بین دو کشور را گرفتار تنش کند. از سوی دیگر موقعیت داعش، طالبان و القاعده روز به روز در خاک افغانستان قوی تر می شود و دولت افغانستان نمی تواند در سه جبهه با آنها بجنگند. به نظر می رسد بدون اینکه طالبان و القاعده در افغانستان تضعیف شوند، امنیت و ثبات به منطقه بازنخواهد گشت. بنابراین نواز شریف در این سه حوزه مهم نیز هیچ نقشی نخواهد داشت و او مجبور است در امور دیگر تمرکز کند. در دیدگاه نواز شریف بیشترین چالشی که دولت او را با خطر روبه رو می کند، بحران کمبود انرژی در این کشور است. نواز شریف اعلام کرده که تا سال ۲۰۱۷ ترسایی بحران کمبود انرژی در پاکستان رفع خواهد شد اما باید دانست که پروژه های در دست احداث بسیار گران هستند و کارخانه هایی که از این پروژه برق برای تولیدات خود استفاده می کنند مجبور خواهند بود قیمت کالاهای خود را افزایش دهند. بنابراین تولیدات داخلی نمی توانند با تولیدات خارجی مقابله کنند زیرا تولیدات خارجی نسبت به تولیدات داخلی ارزان تر خواهد بود. در نتیجه بیکاری در پاکستان افزایش خواهد یافت. آمارهای منتشره نشان می دهد که نواز شریف برای ریشه کنی بیکاری باید هر سال ۳ میلیون شغل ایجاد کند و این کار از نواز شریف برنمی آید. از سوی دیگر دولت نمی تواند درآمدهای خود را از طریق مالیات افزایش دهد . نتیجه این می شود که دولت نمی تواند هیچ اقدامی در بهبود اوضاع سیاسی و اوضاع اقتصادی انجام دهد . اما آنچه که می ماند تنها ادعاها و شعارهای میان خالی است که دولت مسلم لیگ نواز مجبور است برای آرام کردن مردم از آن استفاده کند ./ دیپلوماسی ایرانی
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۱۰۴
سفر بی ثمر رییس جمهور به پاکستان*
« آمدند و نشستند و گفتند و برخاستند، پی مصلحت مجلس آراستند ».
عبدالستار دوشوکی
مرکزمطالعات بلوچستان ـ لندن
|
دکترحسن روحانی رییس جمهور که به همراه هیات گسترده ای از وزرا و مسوولین عالیرتبه دولتی و تجار ایرانی به پاکستان رفته بود، با دست خالی به تهران بازمی گردد. در این سفر دو روزه تشریفات و تعارفات سیاسی در حد کمال بود. حاصل این سفر امضای شش تفاهم نامه همکاری (و نه قرار داد) و انعقاد جلسات متعدد سخنرانی با علما و ادبا و مسوولین کشوری و لشکری پاکستان بود. گویا هنوز حضور پررنگ اقتصادی چین و سایه سنگین نفوذ امریکا و عربستان سعودی بر مقدرات پاکستان این اجازه را به هیات بلند پایه ایرانی نداد تا به اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خویش دست بیابند.
هیچ گونه قرارداد قانونی و یا توافق عملی در مورد سه محور اصلی اهداف این سفر :
ـ یعنی تعمیق روابط سیاسی (سوای تعارفات معمول)،
ـ رونق اقتصادی و تجاری و به خصوص توافق نهایی برای خط لوله گاز ایران و پاکستان و
ـ مسایل امنیتی بین طرفین امضا نشد.
به باور نگارنده مقامات دولت حسن روحانی تکالیف پژوهشی، آماده سازی و به عبارتی « مشق شب » خود را برای سفر روز بعد خوب انجام نداده بودند. به جای محتویات و بازده عملی، تکیه و برنامه ریزی زیادی بر روی تشریفات شده بود. پیچده گی های سیاست در پاکستان و حضور پررنگ اقتصادی چین و نفوذ کشورهایی نظیر امریکا و عربستان و متحدانش در امور پاکستان راه موفقیت برای ایران را دشوار کرده است.
بر اساس گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری روحانی در نشست با نخست وزیر و مقام های ارشد کابینه پاکستان در اسلام آباد گفت:
« ایران تامین امنیت انرژی پاکستان را بر عهده می گیرد و مردم پاکستان مطمین باشند که تهران به عنوان یک شریک راهبردی، همواره در زمینه نفت، گاز و برق از همه توان خود برای تامین خواست آنان، استفاده خواهد کرد». واقعیت این است که چین از منظر اقتصادی و امریکا و عربستان از منظر سیاسی هرگز اجازه نخواهند داد تا متحد آنها یعنی پاکستان برای تامین انرژی خود به جمهوری اسلامی وابسته باشد.
یک هفته قبل از سفر دکتر روحانی، رییس جمهور ترکمنستان به پاکستان سفر کرده بود و مورد استقبال گرم مقامات پاکستانی قرار گرفته بود. بیشترین نیاز گاز پاکستان توسط خط لوله صلح ترکمنستان ـ افغانستان ـ پاکستان و هندوستان تامین خواهد شد که از جدی سال گذشته با حضور شرکت های جاپانی و ترکیه و سرمایه گزاری کشورهای عربی آغاز به کار کرده است. دومین گزینه عملی برای پاکستان خرید گاز مایع از قطر می باشد که مرحله اجرایی آن از ماه پیش آغاز شده است. در حال حاضر کشتی های گاز مایع به بندر کراچی می روند اما قرار است به زودی با کمک چین خط لوله جنوب ـ شمال پاکستان از بندر گوادر در سواحل بلوچستان تا شمال پاکستان احداث شود. خط لوله دیگری از کراچی تا لاهور نیز برای حمل گاز قطر احداث خواهد شد. در نتیجه از نظر راهبردی و عملی ترکمنستان و قطر تامین کننده انرژی پاکستان در کوتاه مدت و میان مدت خواهند بود. از نظر نفت نیز عربستان تعهد دیرینه خود را نسبت به تامین کامل انرژی نفتی پاکستان دارد. وانگهی صحبت از سرمایه گزاری روسیه نیز در تامین انرژی پاکستان به صورت جدی مطرح است. مضافا قرار است پاکستان بیش از هزار مگاوات برق از تاجیکستان خریداری کند. پاکستان در حال حاضر سه نیروگاه هسته ای برای تامین شش درصد برق کشور را دارد. قرار است تا سال ٢٠٥٠ ترسایی پنجاه نیروگاه هسته ای دیگر ساخته شود. وزیر نفت پاکستان نیز دیروز به هیات ایرانی گفت « به دلیل وجود برخی از تحریمها نمی توان برای پروژه خط لوله گاز ایران ــ پاکستان هیچ کاری انجام داد». چین نیز که بزرگترین سرمایه گزار خارجی در پاکستان است با صرف بیش از ٤٦ میلیارد دلار در پروژه گسترده خود بنام « کریدور اقتصادی چین و پاکستان » متضمن استخراج وسیع ذغال سنگ و استفاده از انرژی های طبیعی نظیر باد و خورشید در پاکستان شده است. در نتیجه پاکستان در یک شرایط درمانده و مستاصل برای « شریک تامین انرژی» نیست. و سیاست بیش از سه دهه دشمن تراشی و ماجراجویی و غرب ستیزی دیرینه جمهوری اسلامی، ایران را در موقعیت بسیار ضعیفی قرار داده است. نواز شریف نخست وزیر پاکستان هفته آینده با باراک اوباما در واشنگتن دیدار خواهد کرد. مسلما رییس جمهور امریکا اتکای هر چه بیشتر پاکستان به منابع انرژی ایران را تشویق نخواهد کرد.
سماجت ایدولوژیک و مذهبی نظام جمهوری اسلامی و عملکرد غیرعقلانی آن در مناسبات جهانی و معادلات اقتصادی به انزوای بیشتر آن منجر شده و خواهد شد. به عنوان مثال بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی پاکستان را به دلیل اسلامی بودن به شراکت با هند ترجیح می دهند. این در حالی است که پاکستان چین را بر همه ترجیح داده است. هند که اعتماد چندانی به پاکستان ندارد، به ایران پیشنهاد داده است تا با سرمایه گزاری خود طرح انتقال گاز ایران به هند از طریق بستر دریا را عملی کند. برخی از مقامات مذهبی جمهوری اسلامی معتقدند که دور زدن یک کشور اسلامی و « برادر» یعنی پاکستان زیبنده نظام اسلامی ایران نیست. سیاست گذاران جمهوری اسلامی در مورد جایگاه رقابتی بندر گوادر در بلوچستان پاکستان که به چین واگذار شده است، و چابهار در بلوچستان ایران نگاهی بسیار ساده لوحانه و عملکردی آشفته و نابسامان دارند. و اصولا از بهره وری جایگاه مزیت رقابتی (competitive advantage) چابهار در منطقه اطلاع علمی ندارند. به همین دلیل یک روز چینی ها را برای سرمایه گزاری به چابهار دعوت می کنند، روز دیگر عمان و پاکستان را و هفته بعد از هند می خواهند که در چابهار سرمایه گزاری بکند. چند روز بعد افغان ها و برزیلی ها را دعوت می کنند. بر خلاف آنچه که در گوادر به صورت مشخص و روشن اتفاق افتاد، جمهوری اسلامی سیاست روشن و مشخصی برای توسعه و عملی نمودن سرمایه گزاری راهبردی در چابهار ندارد. و از سیاست سردرگم « هر چی و هرکسی که پیش آید خوش آید » (incremental opportunism ) پیروی می کنند.
در مورد روابط سیاسی نیز اتفاق جدیدی رخ نداده ؛ زیرا ایران و پاکستان به عنوان دو همسایه اجتناب ناپذیر همواره رابطه نسبتا خوب سیاسی داشته اند. ایران اولین کشوری بود که کشور پاکستان را به رسمیت شناخت. ایران اولین کشوری بود که در اوایل دهه هفتاد ترسایی و با درخواست ذالفقار علی بتو برای سرکوب شورشیان جدایی خواه بلوچ نیروی هوایی ایران را فرستاد. اما امروزه پاکستان که بیش از یک میلیارد دلار کمک از امریکا دریافت می کند و اخیرا نیز عربستان سعودی یک و نیم میلیارد دلار به آن کشور کمک کرد، اقتصاد کشور خود را به چین واگزار کرده و از نظر سیاسی نیز مطیع امریکا و عربستان است. اگرچه همه گان از سیاست دودوزه بازی پنهانی و دوگانه نهادهای امنیتی و نظامی پاکستان آگاه هستند. به طور مثال از امریکا برای یافتن اسامه بن لادن کمک دریافت می کرد و از سوی دیگر برای حفظ جان وی حداکثر تلاش را می نمود.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی بنا به ماهیت دوگانه و سیاست خردگریز و تجاهل محور خویش، راهبرد منسجم و یگانه در تعامل و سیاست گذاری اقتصادی و تجاری خویش با دنیا ندارد. تفکر دیرینه انگاشته بر فروش نفت و پسته و قالین و زعفران در دنیای اقتصاد پیچیده جهان امروز محلی از اعراب ندارد. مضاف بر این که جمهوری اسلامی از پشت عینک سیاه مذهبی و « جهان ستیزی » و آزمایشات موشکی تبلیغات ـ محور خود به دنیای مدرن امروز می نگرد. دنیایی که در آن نمی توان تار و پود سیاست را از رگه های اقتصاد جهانی جدا کرد. متاسفانه سردرگمی نظام جمهوری اسلامی با طرح شعارهایی پوچ و عوامفریبانه نظیر « اقتصادی ایزوله مقاومتی »، آمیخته با رانتخواری مفرط نهادینه شده در بدنه اقتصاد داخلی و ماجراجویی نظامی در منطقه و بی کفایتی در سطح مدیریت خرد و کلان کشور باعث شده است که ایران حتا در تعامل خویش با کشور فقیر و همسایه ای مثل پاکستان ناکام بماند. به عنوان مثال وزیران جمهوری اسلامی مدت های طولانی است که برای زمینه اجرایی کردن موافقت نامه امنیتی بارها به پاکستان سفر کرده اند و عملا دست خالی بر می گردند. در ثور سال گذشته رحمانی فضلی (وزیر داخله ) در سفر خود به اسلام آباد از مقامات پاکستان قول اجرای موافقت نامه امنیتی را گرفته بود. دقیقا همان قول این بار به رییس جمهور نیز داده شده.
رییس جمهور که توسط وزیر داخله و والی سیستان و بلوچستان نیز همرایی می شد، در ابتدای سفر خود ابراز امیدواری کرده بود موافقت نامه امنیتی که بین دو کشور وجود دارد هر چه سریعتر عملیاتی شود تا امنیت مرزهای شرقی کشور تامین و در راستای توسعه استان سیستان و بلوچستان فعالیت صورت گیرد. غافل از اینکه پاکستان در مسایل امنیتی و ادعای به اصطلاح مبارزه با تروریسم بین المللی (بخوان رشد تروریسم مذهبی ) و دخالت در امور همسایگان خود ید طولانی دارد. ظاهرا به جز برخی از قول و قرارهای مرسوم و متعارف در زمینه عملیاتی نمودن قرارداد امنیتی ایران و پاکستان، هیچ گونه توافق جامع و عملی برای اجرای قراردادی که هر دو طرف آن را امضا کرده اند صورت نگرفته است. در نتیجه از منظر عملی و به خصوص در رابطه با خط لوله گاز ایران و پاکستان ( که ایران با هزینه بسیار زیادی سهم خود را ادا کرده است) و مسایل امنیتی و مبارزه با تروریسم بین المللی و اجرایی نمودن قرارداد امنیتی، سفر هیات بزرگ ایران به پاکستان نتیجه ملموسی نداشته است. اگرچه حرف های زیادی زده شد و نشست های فراوانی صورت گرفت. می توان در مورد این سفر پر هزینه نتیجه گیری کرد که : « آمدند و نشستند و گفتند و برخاستند، پی مصلحت مجلس آراستند ».
* بروز هفتم ماه حمل سال ۱۳۹۵ خورشیدی رییس جمهور ایران دکتر حسن روحانی با هیات بلند پایه سیاسی ، نظامی و اقتصادی متشکل از : محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت، محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت،معدن و تجارت، حمید چیت چیان وزیر نیرو، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر امور داخله، سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ولی الله سیف رییس بانک مرکزی و محسن جلال پور رییس اتاق تجارت و صنایع ایران، محمد نهاوندیان رییس دفتر رییس جمهوری، حسین فریدون دستیار ویژه رییس جمهوری و علی اوسط هاشمی والی سیستان و بلوچستان و نزدیک به ۵۰ نفر از بازرگانان ایرانی برای بازدید و گفت و گو های سیاسی ـ اقتصادی به پاکستان سفر نمود. ( بامداد )
یادداشت های بامداد:
حسن روحانی رییس جمهور ایران در کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران پاکستانی و بینالمللی در اسلام آباد ضمن تشریح برنامه ها و دستاوردهای این سفر در پاسخ به پرسشی در باره اینکه آیا در دوران پسا تحریم هیچ پیشنهادی میان ایران و پاکستان برای ایجاد کریدوری میان ایران، پاکستان و چین برای دسترسی کشورهای منطقه وجود دارد گفت: « در فضای بعد از تحریم ها با دیگر کشورهای جهان از جمله با دوستان خود در منطقه تعاملات بهتری داشتیم ؛ ما پیگیر برقراری یک کریدور بین بندر چابهار و بندر پاکستان هستیم؛ همچنین گسترش ارتباطات جادهای و ریلی و ایجاد خط کشتیرانی به تشکیل یک کریدور کمک کرده و چین را به منطقه وصل خواهد کرد.»
حسن روحانی در پاسخ به این سوال که ایران و پاکستان چه گونه می توانند برای برقراری صلح در افغانستان همکاری کنند گفت :« پاکستان و ایران کشورهای بزرگی در منطقه و جهان اسلام هستند. همواره مذاکره و توافقهای بسیاری در زمینه های مختلف از جمله در زمینه افغانستان وجود داشته است و با آقای نواز شریف نیز در این مورد و افزایش همکاری ها بین سه کشور مذاکرات سازنده ای داشتیم و اثرگذاری این همکاری ها را برای آینده بهتر و برقراری صلح و امنیت مردم افغانستان در نظر گرفتیم.»
رییس جمهوری ایران در پاسخ به سوال خبرنگاران به پرسشی در زمینه زمان تکمیل و بهره برداری از پروژه های مشترک دو کشور در زمینه انتقال گاز به پاکستان و همکاری های بندری اعتراف نمود: « در زمینه مسئله انتقال گاز از ایران به پاکستان، جمهوری اسلامی ایران علی رغم مشکلاتی که داشته، به تعهدات خود عمل کرده است و پاکستان هم باید به تعهدات خود عمل کرده و ادامه این خط لوله انتقال را در خاک خود تکمیل کند؛ در چند ماه آینده قادر خواهیم بود هر مقدار گازی که پاکستان نیاز داشته باشد را انتقال دهیم چرا که این خط لوله تا سیستان و بلوچستان ساخته شده و مقامات پاکستانی باید ادامه مسیر را تکمیل کنند.» ( برگرفته از سایت رییس جمهور ایران )
در همین راستا رحیم پور، معاون آسیا ، اقیانوسیه و مشترک المنافع در وزارت امورخارجه ایران درباره سفر روحانی به پاکستان گفت:
« روابط ما با پاکستان همواره رابطه ای راهبردی و با اهمیت بوده است چرا که پاکستان یک کشور مسلمان، با ارتشی بزرگ و تنها کشور مسلمان اتمی جهان است ؛ و نقش آن در حفظ امنیت و ثبات منطقه بسیار پررنگ است. به همین خاطر تقویت روابط میان ایران و پاکستان در دستور کار همه دولت های پس از انقلاب بوده است و من به یاد دارم که سی سال پیش نیز که به همراه رییس جمهوری وقت حضرت ایت الله خامنه ای به پاکستان رفتیم این موضوعات برای ما حایز اهمیت بوده و مورد تاکید دو طرف قرار گرفته است.»
معاون آسیا و اقیانوسیه ظریف همچنین با اشاره به نزدیکی برگزاری نشست سازمان همکاری اسلامی در استانبول گفت:
« این سفر از جهت خط اسلامی و حفظ وحدت و یکپارچه گی میان مسلمانان و خصوصا همسایه گان مسلمان ما نیز بسیار مهم بود چرا که پاکستان به عنوان یک کشور قدرتمند نظامی اسلامی و یک کشور مستقل می تواند نقش مهمی در جلوگیری از پیشرفت مسیر تفرقه افکنانه ای که برخی کشورهای منطقه در سازمان ایجاد کرده اند داشته باشد و آن را به مسیر اصلی آن که حفظ وحدت است و مد نظر جمهوری اسلامی ایران نیز همین است بازگرداند. »
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۹۰۳