اینکه بارک اوباما رییس جمهورایالات متحده امریکا با حامد کرزی دارای روابط نزدیک نمی باشد دیگر راز پنهانی نیست. در چهارسال گذشته کنش های پوشیده واشکاراوباما در رابطه با عدم حکومت داری خوب، فساد گسترده اداری، تقلب در انتخابات ، بد تر شدن وضع امنیتی و دها کژروی رژیم در رسانهها بازتاب یافتهاند.
ولی این بار نیاز زمان ضرورت دیدار هردو را در دستور روز قرار داد. رییس جمهورافغانستان با بارو پشتاره سنگین سیاسی رخ به واشنگتن نهاد و سه روز تمام از هشتم تا یازده ام ماه جنوری 2013 ترسایی با مقامات ایالات متحده امریکا بمذاکره وتبادل نظرپرداخت. این سفرکه تنها درنتیجه کمبود بدیل دیگر و نیاز متقابل هردوکشوربه همدیگر فرا خوانده شد، از بسی جهات به ویژه خواست مردم افغانستان دردانستن سر نوشت شان دردوره انتقال سیاسی ـ امنیتی وآینده صلح درکشورومنطقه دارای اهمیت فراوان است .البته ماه ها پیش ازانجام سفرجنگهای زرگری ، مانورهای سیاسی واستفاده از وسایل اعمال فشار در روابط دوجانبه به نظرمیرسید و فضای مذاکرات را پیش از پیش گرم و صمیمی نمیدانستند .ناگزیری دیدار رسمی کم از کم دربیان موضعگیری های گنگ، تغیر راهبرد ها وامکانات عملی هردو جانب سودمند واقع شد. سمت و سویی پالیسی ها و تا اندازهای سایه روشن های از دورنما های آینده روشن گردید .درعمده ترین عرصه یعنی پهنه همکاریهای نظامی ـ امنیتی ، ایالات متحده آمریکا چنانچه ازاعلامیه مشترک دو کشور بر میآید تصریح نمود که:
ــ آرزو ندارد تا درافغانستان پایگاه های دایمی داشته باشد ،
ــ میخواهد توافقنامه دوجانبه امنیتی را هر چه زود تر به امضا برساند و در آن حضورممکنه خود را در افغانستان پس از سال 2014 ترسایی مشروط بر اینکه جانب افغانستان « مصو نیت عدم پیگرد جزایی » سربازان امریکایی را تضمین کند تعریف خواهد نمود .
ــ لحظه تاریخی فرارسیده و نیروهای ایالات متحده آمریکا و متحدینش در بهار سال آینده خورشیدی مسوولیت امنیتی را به اردوی افغان خواهند سپرد ( البته ناتو آرزو آرزو داشت تا این کار را درتابستان انجام دهد.)
ــ همکاری دراز مدت استراتیژیک میان ایالات متحده امریکا و افغانستان ادامه خواهد یافت .
سبستیان فیشر ژورنالیست مجله المانی « اشپیگل » که در واشنگتن جریان مذاکرات اوباما با کرزی را دنبال نموده ،مینویسد که اکنون موقف ایالات متحده آمریکا دربرابر افغانستان چنین است : « اول میرویم ، سپس می مانیم » 1
واقعآ ایالات متحده در « رفتن » خود شتاب دارد بدون اینکه « ماندن » خود را مشخص بسازد .دررابطه با خروج نیرو های امریکایی ازافغانستان شعار « هر چه زود تر ، به همان اندازه بهتر » نشانه ای از خستگی امریکایی ها در جنگ افغانستان، ضرورت صرفه جویی شدید مصارف نظامی انکشور ( پنجصد میلیارد دالر در ده سال آینده ) و نا چیز بودن دستآوردهای دهسال جنگ درا فغانستان میباشد. نیویارک تایمز در حدود دو ماه پیشترنوشته بود که ایالات متحده امریکا پیروزی جنگ در افغانستان را از دست داده است .اوباما هم در کارزار انتخاباتی خود برای ریاست جمهوری تذکر داده بود که « پس از یک دهه جنگ، ملتی را که ما باید بسازیم و خواهیم ساخت آن ملت خود ماست .» پیش از آنکه دید گاه ها بدین جا بکشند کارشناسان واولیای اموردرایالات متحده آمریکا برای دستیابی به پیروزی امید های فراوان بستند و راهبرد های پیاپی را آزمودند که نتایج هیچ یک آنها رهگشا نبود .اکنون که تصمیم قاطع درمیان است باید راهبرد دیگری در کار باشد . کار شناسان نظامی و کارمندان سیاسی اکثر کشورهای عضو ناتو میدانند که پنتاگون هر گز « خروج کلی » نیرو های امریکایی رامطرح نخواهد کرد .اظهارات بارک اوباما در باره تغیر وظایف نیرو های کنونی امریکایی درافغانستان یعنی دوری ازعملیات جنگی و به ویژه « محدودیت وظایف آنها » در تربیت و پیشتیبانی اردوی افغانستان بدین معنا نخواهد بود که نیرو های امریکایی در مبارزه علیه تروریسم بیتفاوت بمانند و در آن سهم نگیرند .آماده گی ایالات متحده امریکا درعقد توافقنامه امنیتی با افغانستان و به خصوص معامله « مصونیت عدم پیگرد جزایی » برای سربازان امریکایی دربرابر« واگذاری زندان های نظامی امریکایی » به جانب افغانی را میتوان دلیلی برای خواست ادامه حضور نیرو های امریکایی بعد از سال 2014 درافغانستان دانست.بدون شک تعداد سربازانی را که در افغانستان باقی خواهند ماند همین راهبرد نوین معین خواهد ساخت.از انکشافاتی که پیش و پس از دیدار رسمی کرزی با مقامات امریکایی رخداده اند بر میآید که در کار تدوین این راهبرد دشواری های زیادی نهفته اند و تفاوتهای دید میان جمهوریخواهان و دموکرات ها ، میان کارشناسان نظامی پنتاگون و کارمندان سیاسی قصر سفید بخوبی به چشم میخورند. بن رودس معاون مشاورامنیتی رییس جمهوراز ممکن بودن « انتخاب صفر » یا باز گشت کامل سخن گفت ولی لیون پانیتا وزیردفاع آمریکا خاطر نشان ساخت که تهدید ( انتخاب صفر ـ نویسنده ) از نگاه استراتیژیک کار مساعدی نیست ….و هرقدر که ایالات متحده مکلفیت حضور نیرو مند را در افغانستان به عهده گیرد به هما ن اندازه چانس دسترسی به یک راه حل سیاسی بیشتر میگردد .رونالد نیو من سفیر اسبق ایالات متحده آمریکا در افغانستان نیز در مصاحبهای با واشنگتن پست بازی با ارقام راخطرناک دانست ویاد آورشد که استراتیژی ضد ترور تنها به سه الی شش هزار سربازاتکا خواهد داشت. او این راهبرد را برای اردوی افغانستان مفید نمیداند. « … عملیات ضد ترور ظاهرأ جالب ولی گزینش استراتیژی ویرانگراست. البته این امربه معنا فروپاشی دولت داری درافغانستان و بروز خطر جدید خواهد بو.» کارشناسان امور نظامی باور دارند که استراتیژی آینده آمریکا بیشتر بر واحد های اختصاصی ، جنگ رهبری شده ( سا یبروار ) و هوا پیما های بدون پیلوت ( زنبورک ها ) اتکا خواهد داشت .
مسافرت رسمی حامد کرزی به ایالات متحده آمریکا دستآورد روشن ومشخص کمتردارد ولی پیامد های آن برای انکشاف اوضاع در افغانستان دردو سال آینده در خورتوجه جدی است. نخست تصمیم هردوجانب در سرعت بخشیدن انتقال وظایف ایساف به اردوی افغانستان با در نظرداشت مورال و توانایی های رزمی و نیازمندی های آن به تجهیزات و سلاح های مدرن و بی ثباتی وضع امنیتی در نتیجه کمبود صلح و نا پیدا یی فرجام گفتمان آن چالش های نهایت جدی را برای مردم افغانستان ببارخواهد آورد .آنچه را که ناتو و متحدینش در یازده سال گذشته نتوانستند بر آورده سازند حال از اردویی میخواهند که تا هنوز به پا نه ایستاده و انگیزههای رزمی آن بنا بر دلایل متعدد و به ویژه عدم پیگیری حکومت درساختمان یک اردوی ملی و متکی بر کادر های ورزیده مسلکی و وطنپرست در مدت دراز ده سال گذشته هنوز ضعیف و نا پایدار است .« پیشرفت اردوی افغان » که اوباما از آن میگوید و کرزی هم به آن مُهر تا یید میگذارد تنها در نزد خود ایشان مفهوم است در حالیکه بیشترینه بخش کار شناسان نطامی وناظرین سیا سی به این باور نیستند.افسر های ناتو در افغانستان خود میگویند که از مجموع اردوی افغان تنها بیست و سه بریگارد یک اندازه آموزش دیده اند. آنها پیشرفت اردورا درموجودیت فساد در دستگاه دولت دشوار وعقب نشینی ناتو در برابر طالبان را که اکنون ایالات متحده امریکا توانایی به پای میزمذاکره کشانیدن آنها را نیز ندارد از چالش های اساسی میشمارند .روز نامه ویانا مینگارد که طالبان برای زمان پس از برگشت قوای ناتو آماده گی میگیرند و« گلبدین حکمتیار وهمرزمانش همچنان شمشیر ها را تیز میکنند .» 2 در جنین شرایط تغیر ماموریت نیرو های امریکایی و اعلام خروج آنها از افغانستان بدون فراهم سازی زمینه های ضمانت بینالمللی برای موجودیت نظام مردمسالار ومتکی بر قانون اساسی خود پیام خوشایندی برای مخالفین دولت و حامیان مداخله گرخارجی آنانست که خونسردانه به آرزوی « امارت » در انتظار چنین لحظهای هستند. متاسفانه دولت افغانستان که پیوسته به بنیاد گرایان امتیاز و مشروعیت بخشیده در این مذاکرات نیزنتوانست خواستهها ومنافع اساسی مردم افغانستان را درمرکز توجه قراردهد و برای بر آورده ساختن آنها به نتایج مشخص و مطمین نایل گردد.
راه آورد سفر کرزی به واشنگتن درزندگی سیاسی مردم ما دارای اهمیت دست دو وحتا کمتر ازآن است و نمیتواند برای کشورما تعین کننده باشد. بایست سر نوشت دولت مدرن ، تحکیم و توسعه اوتوریته آن در سراسرکشور وبه ویژه در اطراف و روستا ها که در سالهای اخیر بطور فزاینده مناسبات وهیرارشی های عقبمانده در آنجا ها ریشه دوانیده و اکنون نیرو های خارجی ازآنجا بیرون میشوند در محراق توجه قرار میگرفت و برای اردوی ملی افغان فرصت ها و امکانات بیشتر مد نظر گرفته میشد .
درارزیابی انکشافات درونی و بیرونی درنظر گیری فاکتور زمان دارای اهمیت فوقالعاده مهم است. تن دادن به توافق جزیی درحالیکه مسایل اساسی لاینحل اند خود جسارتی است که میتواند به قیمت گرانی تمام شود. با بیرون شدن نیرو های ناتو از افغانستان خطرواقعی وجود دارد که نظام سازی، ترویج دموکراسی ، رُشد جامعه مدنی و پیشرفتهای نسبی ده سال پیش نیز به بنبست مواجه گردیده و تدریجأ نا پدید گردند .باز گشت بنیاد گرایی و تسلط آن بر زندگی مردم خود بمفهوم شکست نظام و بر گشت به عقب خواهد بود.
البته در همه این موارد و موارد بسیار دیگر ایالات متحده امریکا نیز دارای مسوولیت بزرگ سیاسی و اخلاقی است. این ابر قدرت جهان به نیکویی از شرایط و اوضاع افغانستان ومنطقه آن آگاهی دارد و راه حل بسا از پرابلم های کشورما وابسته به سیاستهای است که ایالات متحده در منطقه ما بکارمیگیرد .برخی از چالش های عمده در کشورما از راهبرد های نیم بند ، طرح های نادرست و تعمیل ناشیانه آنها در افغانستان سرچشمه میگیرد که مقامات امریکایی خود به بیهوده گی آنها باورمند شدهاند .همین اکنون جهان انتظار دارد تا بداند که ایالات متحده امریکا پیروزی جنگ افغانستان را چگونه تعریف خواهد کرد؟ و یا ایالات متحده امریکا و پاکستان چه وقت در باره تثبیت اهداف مشترک شان موافقه خواهد نمود ؟ درصورتی که ایالات متحده امریکا آی.اس.ای و سیاست طالبان آنرا نداند پس چگونه میتوا ند به راه حل سیاسی و تأمین صلح در افغانستان ممد واقع شود ؟
در همین روز های اخیر که نظامیان پاکستان و ای.اس.ای آنان، حرکت مذهبی دیگری را بمنظور اعمال نفوذ بیشتربر سیاست آنکشور براه انداخته اند باز هم مقامات امریکایی از شناخت این سازمان واهداف آن اظهاربیخبری میکنند. این همه فرو گذاشت و ندادن سیگنال جدی به پاکستان سبب میشود تا مداخلات و اخلال گری های این کشور درافغانستان با خاطرآسوده ادامه یابد و نیروهای وابسته به آن روز تا روز امتیاز بیشتر کسب نمایند .
با ارزیابی مذاکرات دوجانبه افغانستان ـ ایالات متحده امریکا در واشنگتن دیده میشود که باید درفرصت کوتاه باقیمانده هرچه زود تر تضمین امنیتی فراگیر چه در روابط دوجانبه با ایالات متحده امریکا برمبنای موافقتنامه همکاریهای درازمدت استراتیژیک میان افغانستان و ایالات متحده امریکا و چه درچارچوب امکانات جامعه بینالمللی پی ریزی گردد و در ادامه مبارزه با تروریسم و افراط گرایی همه امکانات بخاطر حفظ حاکمیت ومنافع ملی افغانستان بکار گرفته شود .
منابع و ماخذ :
1 ـ اشپیگل انلاین ـ پولیتیک 12 جنوری 2013 ترسایی
2 ـ روز نامه ویانا ، مورخ 12 و 13 جنوری 2014 ، مقاله میشاییل شولسر