دو دیدگاه درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران :
حزب توده ایران:
پاسخ قاطع مردم به نمایش «انتخاباتی» رژیم ولایت فقیه!
هم میهنان گرامی!
با اعلام نتایج نهایی شمارش ارا در نمایش « انتخاباتی » سازمان یافته از سوی ولی فقیه و دستگاههای مرتبط با « بیت رهبری»، اکثریت قاطع مردم میهن ما بار دیگر با درایت و هوشیاری انزجارشان را از ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی و ترفندهایش برای تبلیغ « مردمی » بودن و « مقبولیت » داشتن در عرصهٔ جهانی نشان دادند.
بر اساس امار، حتا دست کاری شده وزارت داخله، تنها ۴۰ درصد از مردم در این نمایش رسوای رژیم شرکت کردند. بر اساس نتایج نهایی اعلام شده تعداد رای های شمارش شده ۲۴ میلیون و ۵۳۵ هزار و ۱۸۵ رای است و این درحالی است که وزارت کشور پیش از برگزاری انتخابات اعلام کرده بود بیش از ۶۱ میلیون و ۴۵۲ هزار و ۳۲۱ نفر واجدین شرایط رای دادن در داخل و خارج ایران هستند. بر این اساس، درصدِ مشارکت کننده گان در این انتخابات به ۴۰ درصد هم نمی رسد. اگر ارقام رای های باطله که ۷،۱ درصد برآورد می شود محاسبه و از ۴۰ درصد کم کنیم میزان شرکت کننده گان در نمایش انتخاباتی رژیم ولایت فقیه برابر با ۳۸ درصد واجدین شرایط رای دادن یعنی پایین ترین میزان شرکت کننده گان در انتخابات در طول حیات جمهوری اسلامی است. نکتهٔ قابل توجه دیگر اینکه تعداد رایهای باطله در این انتخابات که بیش از ۱ میلیون گزارش شده است، پنج برابر بیش از تعداد رای های داده شده به مصطفی پورمحمدی، جنایتکار و عضو « گروه مرگ» رژیم در جریان فاجعه ملی کشتار هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ است.
پاسخ قاطع مردم به مانورهای فریبکارانه و حساب شده رژیم، ازجمله تایید صلاحیت پزشکیان ، که با دستور مستقیم ولی فقیه به شورای نگهبان صورت گرفته بود، نشانه آشکار دیگری است که به رغم همه تلاشهای کارگزاران رژیم، اصلاح طلبان حکومتی، و شماری بسیار اندک از ستاینده گان حرفه ای برگزاری «انتخابات » در رژیم، زیر انواع پوششهای فریبکارانه ازجمله «اپوزیسیون » و « چپ ملی و ضدامپریالیست » که با آغاز هر انتخاباتی سر از خواب زمستانی برمی دارند و مردم را به رای دادن و دیدن « روزنه » برای « “انتخاب » میان « بد و بدتر» تشویق می کنند، مردم میهن ما اگاهانه خواهان پایان یافتن این حکومت ضد مردمی و استبدادی هستند.
نکته قابل تامل اینکه، علی خامنه ای در روزهای پیش از انتخابات مردم را از هر دیدگاهی به شرکت در « انتخابات » تشویق می کرد و هنگام انداختن رای در صندوق در روز « انتخابات » مشارکت مردم در این انتخابات را برای جمهوری اسلامی « نیاز قطعی» خواند و افزود: « دوام و قوام و عزت و ابروی جمهوری اسلامی در دنیا متوقف به حضور مردم است.»
تحریم نمایش انتخاباتی رژیم از سوی اکثریت قاطع نیروهای مردمی و آزادیخواه کشور، به ویژه زنان و زحمتکشان میهن، شمار زیادی از زندانیان سیاسی، خانواده های دادخواه، زهرا رهنورد و میرحسین موسوی، و اکثریت قاطع اصلاح طلبان رادیکال و همراه با جنبش مردمی، نشان داد همیاری طیف وسیع نیروهای آزادی خواه کشور که تبلور روشن آن را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و انتخابات مجلس چهاردهم در ماه حوت ۱۴۰۲ مشاهده کردیم همچنان ادامه دارد و روشنای امیدی است در چشمانداز افق ادامه همیاریها در عرصههایی دیگر برای کمک به رشد و استحکام جنبش مردمی میهن ما.
« انتخابات » در مرحلهٔ دوم و شعار دروغین « روزنه » برای القای امکان اصلاح پذیری رژیم
با اعلام نتایج نهایی رایها و از آنجایی که هیچ کدام از نامزدهای برگمارده نتوانستند پنجاه درصد آرا را بهخود اختصاص دهند، نمایش انتخاباتی رژیم به دور دوم کشیده میشود و از هم اکنون نامزدهای اصول گرا حمایت خود را از سعید جلیلی اعلام کردهاند.
باید انتظار داشت که اصلاح طلبان حکومتی و دیگر نیروهای مدافع ادامه حیات حکومت جمهوری اسلامی با بوق و کرنا به خیابانها بیایند و شعار دهند که باید همه گی تلاش کنیم از انتخاب سعید جلیلی جلوگیری گردد و پزشکیان انتخاب شود. این تلاش برای به میدان آوردن مردم درحالی است که آقای پزشکیان در جریان مصاحبههای تلویزیونی بارها تاکید کرد که فردی است « ذوب شده در ولایت » و در مهم ترین معضل های کشور از تعیین سیاست خارجی و اطلاعاتی گرفته تا اآزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی و جلوگیری از تعرض وحشیانه و هر روزه گزمهگان رژیم به زنان میهن مان، هیچ اجازه و قدرتی برای تعیین مسیر ندارد. ما اطمینان داریم که مردم هوشیار و اگاه میهن ما نمایش انتخاب میان « بد و بدتر» در دور دوم « انتخابات » را هم با تحریم قاطع خود نقش بر آب خواهند کرد.
شعار فریبکارانه پیدا شدن « روزنه» در شرایط کنونی و ان هم پس از سرکوب خونین خیزش مردمی « زن، زنده گی، آزادی» و اوج گرفتن اعتراض های وسیع کارگری و زحمتکشان، ازجمله اعتصاب دهها هزار تن از کارگران پروژهای شرکت نفت و شرکتهای وابسته به آن هدفی مشخص را دنبال می کند. مبلغان و مدافعان این نظر تلاش شان ارام کردن اوضاع به شدت بحرانی و پرتلاطم جامعه و دامن زدن به این توهم است که گویا رژیم درحال تغییر دادن مسیرش است و بنابراین با شرکت در نمایش انتخاباتی و پیروزی نمایندهٔ « اصلاحطلبان » مواردی کوچک از حقوق مردم را می توان تامین کرد.
تجربه دهه ای اخیر به روشنی نشان داده است که حکومت جمهوری اسلامی دیکتاتوری مطلقه و ضد مردمی بر اساس اصل « ولایت فقیه » است و بههیچ صورتی اصلاح پذیر نیست و اگر امروز اجازه می دهد فردی مثل پزشکیان در نمایش انتخاباتی شرکت کند تماما بر اساس برنامههای راهبردی رژیم برای ادامه حیاتش است.
هم میهنان گرامی
حزب توده ایران در کنار نیروهای مترقی و آزادی خواه و اکثریت قاطع مردم میهن مان که واکنشی صریح به نمایش انتخاباتی رژیم دادند ایستاده است و همان طور که در اطلاعیه پیش از برگزاری این نمایش اعلام شد حزب معتقد است شکاف عمیق و گسترده امروزی بین اکثر قریب به اتفاق احاد جامعه و دیکتاتوری حاکم ترمیم ناشدنی است. بخش عمده جامعه به ویژه طبقه کارگر و دیگر لایه های زحمتکشان، و همچنین زنان، جوانان، و دانشجویان خواهان دگرگونیهای بنیادی در عرصه های سیاسی و اجتماعی و گذر از این رژیم استبدادی اند. جمهوری اسلامی در شرایط پوسیده گی است و با بحرانها و تصمیم گیریهایی دشوار برای بقایش روبه رو است، تصمیم گیریهایی که البته و لزوما هم ضامن بقایش نخواهند بود. با تشدید مبارزه مشترک و متحد همه نیروهای ملی و آزادی خواه کشور می توان به سوی پایان دادن به حکومت دیکتاتوری و استقرار حکومتی ملی و دموکراتیک حرکت کرد.
دیدگاه راه توده :
مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران
مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و براساس نتایجی که اعلام شد مسعود پزشکیان و سعید جلیلی با فاصله اندک ارا به دور دوم راه یافتند. مرحله دوم انتخابات جمعه این هفته برگزار می شود. انچه در این انتخابات متفاوت و می توان گفت وارونه است ان است که مخالفان رای دادن به مسعود پزشکیان بیش از انکه روی شخصیت خود او متمرکز باشند به حامیان او حمله می کنند و مخالفان سعید جلیلی بیش از انکه به حامیان او توجه کنند شخص سعید جلیلی را هدف قرار داده اند. درحالیکه شخص مسعود پزشکیان مهمتر از حامیان اوست و حامیان سعید جلیلی مهمتر از خود او.
مخالفان پزشکیان تا انجا که صداقت دارند معتقدند که حامیان او می خواهند ایران را به دوره برجام برگردانند و سرنوشت کشور را معطل مذاکره با امریکا کنند، سیاست خارجی کنونی و راهبرد گردش به شرق را کنار بگذارند و از نظر اقتصادی ایران را وارد یک دوران بی ثباتی کنند.
در اینکه درمیان حامیان پزشکیان چنین شخصیت هایی وجود دارند و چنین خطرهایی نیز می تواند بوجود اید تردید نیست. ولی اینها هنوز مساله اصلی نیست. پرسش اینجاست که چه چیزی می تواند سمتگیری سیاست خارجی کشور را تغییر دهد؟ این یا ان رییس جمهور و حامیان او یا عواملی دیگر؟ اگر رییس جمهور یا حامیان او چنین توانی را ندارند چه عامل دیگری می تواند سمتگیری مثبت و موفق سیاست خارجی کشور، پیوند ایران با روسیه و چین، حمایت و حضور ان در جبهه مقاومت منطقه را در خطر قرار دهد؟ این عامل که خود حکومت زودتر از دیگران ان را تشخیص داده چیزی نیست جز وضع داخلی و بود یا نبود یک تفاهم ملی. تایید صلاحیت مسعود پزشکیان پاسخ به درک از چنین خطری بود.
انچه می تواند اینده سیاست خارجی و حضور ایران در جبهه های جهانی و منطقه ای را در خطر قرار دهد این یا ان رییس جمهور یا حامیان او نیست، ظرفیت انها در ایجاد تفاهم و ایجاد یک دولت وفاق ملی یا از بین بردن تفاهم در داخل کشور به شکلی است که ایران در زیر فشار انفجار تضادهای داخلی ناگزیر شود در سیاست خارجی امتیاز بدهد و در برابر غرب زانو بزند. کدامیک از دو تن پزشکیان و جلیلی چنین ظرفیتی را دارند؟
با پزشکیان می توانیم فکر کنیم که این احتمال وجود دارد که ما به سمت یک تفاهم داخلی حرکت کنیم. ولی با جلیلی می توانیم مطمین باشیم که به سمت یک انفجار خواهیم رفت.
روی کار امدن سعید جلیلی یعنی فعال شدن چندین تضاد و کشاکش در حد پیوستن انها به یکدیگر و ایجاد انفجارهای بزرگ.
۱ـ تضاد و درگیری میان مردم و بویژه زنان با حامیان جلیلی که انتخاب او را بعنوان رای به سیاست های او تعبیر می کنند، شروع دوباره تحصن ها در قم و تهران و در مساجد علیه بی حجابی و کم حجابی و تقسیم کردن مردم و کشیدن جامعه به درگیری ها و تشنج های طولانی از جمله با قصد تضعیف کردن موقعیت رهبر.
۲ـ تضاد میان گرداننده گان جلیلی و جبهه پایداری و انجمن حجتیه که قصد قبضه کردن قدرت پس از درگذشت ایت الله خامنه ای را دارند با بیت رهبری و فلج شدن کشور بسیار وسیعتر از انچه در دوره دوم احمدی نژاد پیش امد.
۳ـ تضاد درون سپاه و بسیج و نیروهای مسلح میان حامیان جبهه پایداری که با پیروزی جلیلی احساس قدرت خواهند کرد با مخالفان انها درون سپاه که می تواند به درگیری های مسلحانه بیانجامد.
۴ـ تضاد میان طرفداران اصلاحات با حامیان جلیلی که می تواند بصورت درگیری های داخلی و خیابانی و تشنج در محیط های دانشگاهی خود را نشان دهد.
۵ ـ تضاد میان اصولگرایان مخالف جلیلی از طیف قالیباف و دیگر اصولگرایان با جبهه پایداری که از هم اکنون هم درمجلس خود را نشان می دهد.
۶ـ بالاخره و شاید زودتر از همه تضاد درون خود طیف حامی سعید جلیلی که شامل عناصر پایداری و قدرت طلبان مرتجعی است که در فکر قبضه رهبری هستند با افراد صادقی که به شعارهای جلیلی یا ظرفیت او برای تحقق انها باور کرده اند و می خواهند که این شعارها اجرا شود.
بنابر این، این پزشکیان و حامیان او نیستند که می توانند ایران را به مسیر زانو زدن در برابر غرب پیش ببرند بلکه این شرایط داخلی جامعه و درون حکومت است که کشور را درصورت پیروزی جلیلی به سمت انفجار می برد. انفجاری که حاصل ان تضعیف قدرت ملی ایران و در نهایت زانو زدن ان در برابر امریکا و غرب و قطع پیوند با جبهه شرق و سیاست راهبردی نگاه به شرق خواهد بود.
چشم اسفندیار اوضاع کشور و مسایله انتخابات کنونی این نیست که کدام نامزد یا حامیان او غربگرا هستند یا نیستند، مساله این است که کدام رییس جمهور می تواند در کشور یک تفاهم ملی و وفاق اجتماعی ایجاد کند و کدام رییس جمهور نه تنها دارای چنین توانی نیست بلکه ایران را بی گمان به سمت انفجار خواهد برد. رای گیری جمعه اینده، برای انتخاب میان این دو گزینه است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۰۲۰۷
Copyright ©bamdaad 2024