رفقا و دوستان گرانقدر،

برای من به نماینده گی از نهضت آینده افغانستان، جای افتخار بزرگ است که امروز سمت ریاست ایتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان را احراز می کنم. در جریان نه ماه که از اساسگذاری ایتلاف ما می گذرد، دستاوردهای قابل ملاحظه یی داشته ایم که آخرین آنها در گزارش محترم زاحل، بازتاب یافته اند. من امروز میخواهم روی وضعیت کنونی ایتلاف، چشم انداز نزدیک انکشاف آن و وظایف سترگی که فرا راه جنبش متشکل دموکراتیک کشور قرار دارند، درنگ کنم.

 

جای مسرت است که امروز هفت سازمان مطرح چپ و مترقی کشور با پذیریش پلاتفورم سیاسی واصول تشکیلاتی ایتلاف، نهاد سیاسیی را به وجود آورده اند که افزون بر تعهد در قبال دفاع از منافع مردم زحمتکش افغانستان و ارایه یک برنامه مترقی و دموکراتیک برای برون کشیدن کشور از وضع فاجعه بارِ ناشی از حاکمیت ارتجاع قرون وسطایی، تشکل دریک حزب واحد سراسری را نیزبه حیث هدف اساسی خود قرار داده اند. جلسات منظم و سازنده هئیت رییسه ایتلاف و شورای عالی در جریان نُه ماه گذشته، فضای جدیدی را برای رفع سو تفاهمها، نزدیکی مواضع، تحکیم روحیه همبسته گی، پرورش صراحت در موضعگیری های اندیشه یی و سیاسی و تلاش دسته جمعی برای تحقق اهداف پلاتفورم ایتلاف، به وجود آورده است. جا دارد در زمینه از کار و تلاش مسوولان سازمانهای مشمول ایتلاف به قدردانی یاد کرد. به یقین حزب واحد آینده ما و جنبش مترقی کشور، تلاشهای تاریخی آنها را فراموش نخواهند کرد.

 

رفقای عزیز،

هفت حزب و سازمان متشکل در ایتلاف جداً مصمم اند که در آینده نزدیک مرحله دوم انکشاف ایتلاف را مبنی بر فراهم آوری شرایط لازم برای راه اندازی کنگره اساسگذار حزب واحد سراسری دموکراتیک، آغاز نمایند. شما واقفید که از چند ماه بدین سو، بحث در باره ایجاد حزب در تمام جلسات هیئت رییسه به حیث یکی از مواد دایمی اجندا، جریان دارد. یک ماه پیش تصمیم گرفته شد تا سمیناری در باره " حزب و ویژه گیهای حزب مُدرن و دموکراتیک "  دایر گردد که به دنبال آن ورکشاپی برای اشاعه دستآوردهای تیوریک و شناختی آن با شرکت تعدادِ قابل ملاحظه یی از اعضای سازمانهای مشمول ایتلاف در کابل سازماندهی خواهد شد.

 

این اقدامات به منظور آن روی دست گرفته می شوند تا روند اساسگذاری حزب سراسری بر بنیاد یک نگرش علمی و شناخت  دقیق وضعیت عینی و مشخص جامعه و جنبش دموکراتیک و دادخواه افغانی، متکی گردد. حزبی باید در فرایند تکامل ایتلاف پدیدار گردد که از یک سو با زنده گی توده های مردم پیوند ارگانیک داشته باشد، نیازها و منافع مادی و معنوی آنها را در وضعیت سیاسی تمثیل کند و مطالبات برحق آنها را به تحقق برساند و از سوی دیگر دارای چنان ساختار و اصول زنده گی درونی باشد که دموکراسی واقعی، شفافیت، صراحت، صداقت، وفاداری و روحیه عالی وقف و از خودگذری را در پراتیک روزمره خود به کار بندد. حزبی که در چشم انداز پویه بالنده گی ایتلاف قرار دارد نیازمند جهانبینیی خواهد بود که بتواند از فراسوی ایدیالوژیهای دیرینه یا معاصر، کلید فهم علمی جامعه افغانی را در همه ابعاد آن، عرضه کند. در این زمینه  دو گرایش افراطی در جریان دو دهه اخیر در جُنبش دموکراتیک کشور شکل گرفته اند، یکی آن که با هراس از فروغلتیدنِ دوبارۀ حزب بعدی به پرتگاه خشک اندیشی، باورمندی مذهبی وار و دگماتیزم ایدیالوژیکِ ویرانگر، مراجعه به هر گونه دستگاه منسجم فکری را مردود میشمرد و ضرورت داشتن آن را برای یک حزب ـ ولو حزب آینده ساز باشد ـ نفی می کند.

دودیگرآنکه ایدیالوژی را پایه و اساس تشکل در یک حزب پنداشته، یکسانینظر، داوری و اسلوب تفکر را اصل عدول ناپذیر تعلق به حزب می داند. اما گرایش سومی، که فراتر از این دو تمایل مساله نقش اندیشه و تیوری علمی را در زمینه تحلیل های حزب تدوین برنامه های دورنمایی و مقطعی آن، رهنمایی حرکتهای اجتماعی و سازماندهی پراتیک سیاسی حزب دروضعیت سیاسی کشور، مورد بحث قرار می دهد، خود این تیوری را نیز در مقام یک پدیده اجتماعی ـ تاریخیِ عصر ما قرار می دهد، یعنی نسبی بودن و گذرا بودن آن را در پهنه تاریخ می پذیرد و آن را پیوسته در پیشرفت و دگرگونی می بیند. مشهور است که این تیوری در خدمت چنان حرکت اجتماعیی قرار دارد که با رسیدنش به آماجِ فرجامین، یعنی جامعه داد بُنیاد، ضرورت وجود این تیوری را منتفی می سازد. در جامعه  فاقد تضادهای طبقاتی، ضرورت تیوری مبارزه طبقاتی خاموش می گردد.

این گرایش، تحلیل واقعیت جامعه افغانی را هرگز فدای قالبهایی از پیش ساخته دستگاه های جزمی اندیشه یی نخواهد ساخت. استراتیژی و تاکتیکهای حزب پیوسته بر واقعیت افغانی و اوضاع مشخص منطقه و جهان تکیه خواهد داشت، نی بر کدام الگوی از پیش ساخته ذهنی!

از نگاه پیوندهای اجتماعی، حزب صرف شعار طبقه کارگر را عنوان نخواهد کرد، بل، مجموع زحمتکشان افغانستان، یعنی همه طبقات و اقشاری را که در اثر سلطۀ مناسبات استثمارگرانه سده های متوالی و حاکمیت ارتجاع قرون وسطایی زیر پوشش ناتو در بستر بینوایی، فقر، بیسوادی، بیماری و ده ها فاجعه دیگر به سر می برند ،تکیه گاه اجتماعی خود تلقی می کند و از آنها نماینده گی و حمایت می کند.

چنین است رفقای عزیز راستاهای فکریی که رهبری ایتلاف برای پایه گذاری حزب بعدی در معرض تفکر جُنبش دموکراتیک کشور قرار می دهد. ما جداٌ مصمم هستیم که نوزایی جُنبش متشکل دموکراتیک کشور را در گسست قانونمند از جنبه های تاریک و عناصر منفی چپ دیروزیِ افغانی به سر رسانیم. همه پرسی از اعضای سازمانهای مشمول ایتلاف و مبارزان تشکل نیافته جُنبش در باره ویژه گیهای حزب واحدِ فردای ما جریان دارد. بار نخست است که به صفوف جنبش مراجعه می شود تا خود، وضع را تحلیل کرده، نظریات و پیشنهادهای خود را در باره حزبی که فردا عضویت آن را کسب می کنند، ارایه بدارند. دموکراسیِ مستقیم چنین است که مبارزان صف سرنوشت سازمان شان را تعیین کنند و ما به این اصل همیشه  وفادار خواهیم ماند. تجربه تلخ احزاب چپ دیروزی گواهی می دهند که غصب حقوق و صلاحیتهای صفوف توسط ارگانهای مرکزی حزب، باعث بروز دیکتاتوری مقامات و ارکان بیروکراتیک حزب می گردد. با چنین روشنبینیی است که ما گامهای اول تدارک کنگره اساسگذار را خواهیم برداشت و از شما و همه اعضای سازمانهای ایتلاف و مجموع رهروان جنبش دموکراتیک و مترقی کشور دعوت می کنیم تا ما را در این راه سترگ تاریخی یاری رسانید.

 

رفقا و همرزمان عزیز،

تحقق آرمان بزرگ و شریفانه ما در شرایطی مطرح است که سرزمین ما در مرحله پیچیده و دشوار تاریخ خود قرار می گیرد. خروج اعلان شده قوای ناتو و کاهش نیروهای مسلح امریکایی ناگزیر برای مدت زمانی بی ثباتی و بی امنیتی بیشتر را از پی خواهند داشت و زمینه مساعدتر را برای تحقق اهداف استراتیژیک پاکستان، ایران، روسیه چین و شماری از کشور های عربی فراهم خواهد ساخت.

گسترش مداخلات بیرون از یک سو و تزلزل حاکمیت از سوی دیگر، به تشدید تضاد ها، اختلافات و رقابتها بین ارکان مختلف ارتجاع قرون وسطاییِ برخاسته از جهاد دیروزی در پیوند با مافیای مواد مخدر، خواهد انجامید. توسل به اقدامات مسلحانه جهت حل این تناقضات از بستر های مساعد برخوردار خواهد شد.

از همین اکنون کشمکش بین ارتجاع حاکم و ارتجاع مخالفِ حاکمیت برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 به شدت ادامه دارد. اگر امروز در حضور قوتهای ناتو، این کشمکشها شکل مسالمت آمیز را دارند، در وضع بی ثبات تر آینده، به گونه های دیگری ادامه خواهند یافت. مجموع حرکتهای داخلی ارتجاع به تضعیف بیشتر آن و کاهش روز افزون اعتبار آن در مقیاس ملی وجهانی خواهد انجامید. با چنین چشم انداز تیره یی که بر فردای کشور سایه افگنده است، ابعاد مسوولیتهای تاریخیِ جنبش دموکراتیکِ مردمی رقم زده می شوند. تنها تشکل نیروهای مترقی دریک سازمان بزرگ سیاسی،خواهد توانست پاسخی درخور برای آن وضعیت پیش کشد.

روند تضعیفِ درونی ارتجاع، تشدید مداخلات ویرانگر بیرون، خود حضور یک نیروی سیاسیِ مردمی را در وضعیت سیاسی جهت تضمین بقای کشور مطالبه می کند. حزبی که ساخته خواهد شد باید چنان نیرومند، مصمم، هشیار و مدبر باشد که بتواند به حیث الترناتیفِ ارتجاع جهت حل مسایل بزرگ کشوری و مردمی در یکی از پیچیده ترین و نا معلوم ترین مقطع های تاریخ افغانستان، در پهنه سیاست کشور مطرح گردد. رفقا به یقین دشواری کارهای بعدی ما را تصور کرده می توانند.

 

برخی از دوستان انتظار دارند تا ایتلاف همین اکنون در "بازی قدرت" که بین ارتجاعِ حاکم و ارتجاع مخالف جریان دارد، شرکت کند. به این دوستان باید یادآور شوم که تناسب قوا در این بازی چنان است که ایتلاف در همه حالتهای ممکن، ابزاری در دست ارتجاع خواهد بود. ما باید روی استقلال اندیشه یی، سیاسی وسازمانیِ ایتلاف امروزی وحزب فردای ما تاکید ورزیم ودرمقام یک نیروی سیاسیِ خارج ازدایره عملکرد ارتجاع در وضعیت سیاسی،درپهنه تاریخ عروج کنیم . زحمتکشان افغانستان باید سیمای شفاف، متعهد و پاکیزه سرشت این نیرو را ببینند، به حقانیتِ راه و پراتیک آن باور حاصل کنند و در نهایت به آن به حیث نماینده سیاسی و آیینه آرمانهای شان اعتماد کنند. هرگونه پیوند نا موجه و هرگونه معامله گریِ سود جویانه با ارتجاع، از اعتبار سیاسی ایتلاف خواهد کاست. ما جداً متوجه هستیم که در دام چنین وسوسه ها نیفتیم.

 

رفقا و همرهان عزیز،

شورای خارج کشور ایتلاف در نظر دارد تا در آینده نزدیک گِردهمآیی بزرگی را از کادرها و فعالان سازمانهای ایتلاف و شخصیتهای جنبش مترقی کشور که در مهاجرتِ ناگزیر به سر می برند، در اروپا برپا دارد. این گِردهمآیی فُرصت و زمینه یی خواهد بود تا فرقه گرایی سازمانی، اقتدا گری مذهبی وار، اختلافات سلیقه یی و ذات البینی و رقابتهای ویرانگر کنار گذاشته شوند و اهداف و آرمانهای پلاتفورم ایتلاف که محور برنامه حزب فردای ما را تشکیل می دهند، همراه با چه گونه گی راه اندازی امور مقدماتی کنگره اساسگذار این حزب، در محراق توجه قرار گیرند.

 

اعضای شورای خارج کشور ایتلاف با چنین احساس مسوولیت مصروف سازماندهی گردهمایی نامبرده اند. جا دارد از تلاش رفقای هیئت حزب مردم افغانستان که ریاست دوره یی آن شورا را اکنون به عهده دارند به قدر دانی یاد کنم که روحیه رفیقانه را فراتر از برخوردهای گذشته قرار می دهند و فضای کار سازنده مشترک را ارج می گذارند.

 

در رابطه با گسترش ایتلاف باید یادآور شوم که تماسها و گفتگوها با رفقای رهبری و کادرهای "حزب ملیِ ترقی وطن"  از دیر زمانی بدین سو ادامه دارد. با وجود گرایش مسلط برای پیوستن به ایتلاف و به دنبال آن ایجاد حزب سراسری فردا، هنوز تصمیم صریحی از رفقای رهبری این حزب در اختیار نداریم. با استفاده از فرصت، به حیث رییس دوره یی ایتلاف، از همه نهاد های سیاسیِ ترقیخواه کشور بخصوص از رفقای « حزب ملی ترقی وطن » صمیمانه دعوت می کنم تا منافع علیای جنبش دموکراتیک را فراتر از اختلافات جزیی قرار دهند و به ایتلاف بپیوندند تا با هم یکجا کار تدارک کنگره حزب واحد سراسری را آغاز کنیم. این رفقا به یقین می دانند که ما در وضعیت کنونی فرصت زیادی در اختیار نداریم تا موضوع اساسگذاری حزب سراسری را به فردا های دور حواله کنیم.

وجود اختلافات فرعی و حتا تاکتیکی در دورن احزاب بزرگ، امرعادی است. من گمان نمی کنم  و از صحبتهایی که با رفقای حزب ملی ترقی وطن داشته ام، نیز چنین استنباط نمی شود که آنان با ایتلاف اختلافات استراتیژیک داشته باشند. پس مشکل در کجاست؟   من رفقای رهبری حزب ملی ترقیِ وطن را صمیمانه و با احساس مسوولیت به اتخاذ تصمیم شجاعانه برای پیوستن به ایتلاف ترغیب می کنم.

 

رفقا و دوستان گرانقدر،

من در دوران ریاستم تلاش خواهم کرد تا روحیه همبسته گی را در هیئت رییسه و دیگر ارگانهای ایتلاف تقویت کنم، با رهبریها و فعالان سازمانهای عضو ایتلاف در مورد انکشاف ایتلاف و وضعیت کشور تبادل نظر نمایم و تدارک کنگره اساسگذار حزب فردای ما را مشمول برنامه کوتاه مدت آنان سازم.

 

در آغاز ماه فبروری 2013 ، بنا به دعوت حزب کمونیست فرانسه، هیئت رهبری ایتلاف در سی و ششمین کنگره آن حزب در پاریس اشتراک خواهد کرد. من به حیث رییس دوره یی تلاش خواهم کرد تا از تریبیون پراعتبار آن کنگره، هویت و اهداف ایتلاف ما را معرفی بدارم و با استفاده از فُرصت، با نماینده گان احزاب مترقی جهان گفتگو کنم.

 

چنین اند رفقای عزیز وظایفی که در آینده نزدیک فرا راه ما قرار دارند. من باور دارم که با اتکا به نیروی فکری و عملی شما و همه فعالان سازمانهای عضو ایتلاف، خواهیم توانست وظایف نامبرده را به سر رسانیم.

 

-  زنده باد مردم زحمتکش افغانستان ؛

 ـ  پیروز باد داعیه برحق رزمنده گان جُنبش دادخواه و دموکراتیک افغانستان !

 

کابل 16 جدی 1391 برابر 5 جنوری 2013