پیآمد جهاد طالبان در سوات

 

 

نگارنده : سپین کار

 

در روزگاران پُردرخشش بودیزم در گندهارای تاریخی، سوات را « اودیانا » یا « باغ » مینامیدند.یونانی ها هم این سرزمین شاداب را بنام دریای شفاف آن « سواس تو » یاد کردند که نام کنونی آن سوات بمعنی سفید از همان زمان سر چشمه میگیرد .در تقسیمات اداری صوبه سرحد برای سوات حیثیت « ضلع » را قایل شده‌اند ؛ در حالیکه این منطقه در گذشته دارای صلاحیت های بیشتر بود وانگلیس ها حکمران آن پادشاه صاحب (نام های دیگر او : میاگل ، گل شهزاده ، عبدالودود ) را برسمیت شناخته و حتی به او در سال 1930 میلادی لقب قهرمان امپراتوری بریتانیا را داده بودند .جنرال ایوب خان رییس جمهورپاکستان صلاحیت های والی سوات را تحمل نتوانست و قدرت او را شدیدأ محدود نمود .اکنون سوات دارای ساختار اداری پایین تر از « دیویژن » ( ساختار شبیه ولایت ) بوده و خود به چهار سب دیویژن بنام های شانگله پار، بونیر،مته سب و مینگوره تقسیم می‌شود .باشندگان آنرا قبیله های یوسفزی، افغانان ، گجر ،اباخیل ، کوهستانی ، ملا خیل و سیدان تشکیل میدهد .

در حدود دو سال پیش ایالات متحده آمریکا از بود و باش اسامه بن لادن در ضلع ایبت آباد در همسایگی سوات گزارش داد و جهانیان با تماشا عملیات نظامی آن‌ها به این گوشه نا شناخته جهان متوجه گردیدند .در آنزمان چنان تصور میشد که « ای اس ای» و ارتشیان پاکستان ایبت آباد را احتمالأ بخاطر مصونیت ناشی از دوردستی آن از مراکز نا‌آرامی و گیر ودار بمثابه محل مطلوب رهایش این رهبرالقاعده تشخیص داده بودند. اما رویداد های سال‌های اخیر نشان میدهدکه دیویژن « هزاره » همچوضلع سوات و دیگرایجنسی های صوبه  سرحد از مدت‌ها پیش به میدان جهاد بنیاد گرایان با نیرو های دولتی مبدل گردیده و مناطق شان به آتش جنگ کشیده شده بود .

طالبان پاکستانی در حدود جهار سال پیش کنترول خویش را بر سوات تامین نموده بودند .تسلط روز افزون طالبان بر این منطقه مایه نگرانی ایالات متحده آمریکا گردید و این کشوررا وادار ساخت تا از حکومت پاکستان خواهان عملیات نظامی گسترده در سوات گردد .اردوی پاکستان در ماه می 2009 میلادی به عملیات تهاجمی پرداخت و قرار گزارش‌ها روزنامه‌ها تا دو هزار طالب را به شمول رهبر شان مولانا فضل الله به قتل رسانید .حکومت پاکستان پس از این تهاجم نیز تلاش نمود تا از طریق مذاکره و مصالحه با طالبان به توافقی برسد و امنیت نسبی محل را حفظ نماید .ا گر چه امیال درونی ارتش پاکستان درهمه این عملیات به ارزیابی بیشتر نیاز دارد  ولی ظاهرأ همه تلاش‌های یاد شده به نتاییج مطلوب نیانجامید و فعالیت‌های طالبان مانند گذشته در اینجا ادامه دارد .آنها روز تا روز با حملات تروریستی خود روال زندگی عادی را در این    « باغ سبز » مختل میسازند و ایالات متحده آمریکا هم با حملات هواپیما های بدون پیلوت خود گاه گاهی به پاسخ آن‌ها می‌پردازد .همانطوریکه در گذشته ها طالبان افغانی به سهولت به آنسوی مرز گذر میکردند اکنون طالبان پاکستانی هم به آسانی داخل خاک افغانستان می‌شوند .گفته می‌شود که مولانا فضل الله رهبر آنان هنوز در قید حیات بوده و در صفحات شمال افغانستان زنده گی میکند .نمونه دیگر مولوی فقیرالله یکی از چهره‌های شناخته شده طالبان سواتی است که در ننگرهاردستگیر شد و حکومت افغانستان با وجود تقاضای جانب پاکستانی و انترپول او را به آنکشور تسلیم نمیدهد .

تقابل طالبان با نظام مدرن ، زنده گی سیاسی را در سوات و دیگر اضلاع و ایجنسی های صوبه سرحد پیوسته رادیکالیزه میسازد .یکی از نمونه‌های خشونت بار طالبان حمله تروریستی بر دختر پانزده ساله سواتی بنام ملالی یوسفزی بود که در ماه اکتوبر سال گذشته در مینگوره اتفاق افتید .ملالی که از حقوق بشر و حقوق کودکان دفاع مینمود مطالبه کرده بود تا دختران بمکتب بروند.اما طالبان در توجیه حمله خونین خود که افکار عامه جهان را برانگیخت اظهار داشتند که این دختر خواهان انتشار سیکولاریزم بود.

رویارویی بنیادگرایان با سیکولاریزم در سوات کار را بدانجا کشانیده است که صد ها هزار انسان و به ویژه نسل جوان مجبور به ترک سرزمین خود میگردند و به کشور های غربی پناه میآورند .همین اکنون گروهی از جوانان پناهنده سواتی در کلیسای « موتیف » شهرویانا دراعتصاب بسر میبرند تا سر نوشت شان معلوم گردد .

موج مهاجرت پناه گزینان صوبه سرحد به خارج تا زمانی ادامه خواهد یافت که  تقابل  بنیاد گرایی با مظاهر زندگی مدرن به درزا بکشد .