فلسطین ، قبـله من است !

 عتیق الله مولوی‌زاده

فلسطین! سرزمین مقاومت وآزاده گان ، سرزمین عزت و شرف ، سرزمینی که برای حقانیتش دادگاهی درکارنیست ، وجدان  های عالم بشریت برحقانیت و مظلومیتش گواهی میدهند، ای فلسطین، مظلومیتت هرچندسالی ، چهره دروغگویان و ستمگران را افشا میکند  وبرادعاهای  توخالی حقوق بشر ودموکراسی که گوش آدمیان را خسته کرده است، مهر ابطال میزند  ،سرزمینی که دوستی ودشمنی با تو معیار همه خوبی ها وارزش هاست ، سرزمینی که برای همه انسانها، باارزش وگرامی است. آزاده گان از هردین و آیین،وهرقوم وملیتی  اعم از مسلمان وغیر مسلمان  وسیاه وسفید آسیائ اروپایی و افریقایی در رقابت دوستی وخویشاوند ی باتو ، سرودها وقصیده ها  دارند،همه عزیزان وخوبان  این عالم میخواهند  رشته اخوت و دوستی باتو برقرارکند ای فلسطین ، خدایت ترا عزیزکرده ودوستی ات را در قلب ها جاگزین نموده است،بگذار که دشمنت درعالم نفرت وانزوا بماند وبمیرد!

 در این عالم  وکره خاکی برای مامسلمانان  دوتا قبله است، یکی کعبه و بیت الله الحرام که مومنان و زاهدان ،به مانند مرده گان بی دم وبی روح دورش را گرفتند وبدون هراس، شب وروز بدورش می چرخند وکسی رابه کسی کاری نیست هرچه توان داری بچرخ، ازهفت  بارتا به  هفت هزاربار، آب از آب تکان نمیخورد وآنقدر به دورآن خانه بچرخ که ازپا درآیی و از زبان بازمانی .

ولی این طرف ، درچند صد کیلومتری کعبه ، قبله دیگری است بنام بیت المقدس. اینجا خواب رفتگان بی جان را مجال دورزدن نیست، دورزدن به دوراین خانه غیرت و توان میخواهد ،غرش توپ ها وتانک  ها ، آتش خون پاره های دشمن و راکت ها ی هدایت شده از بال پرنده های آهنین ،اف ۲۴ امریکایی ، برای حیله گران ودغل کارانمذهبی، جایی برای ماندن دراین شهرآتش وخون، باقی نمی ماند ، طواف و زیارت این قبله  بنام قدس به قیمت جان است، نه گوسفندی که در منا قربانی میشود. دراین قبله جایی برای قربانی حیوانات نیست، حیوانات درزیرباران آتش ، نمیتوانند بمانند، تا قربانی شوند. حیوانات فرارمیکنند، قربانی اینجا که همانا قربانی ابراهیم است ازجنس حیوان نیست ، زیرا قربانی حیوان ارزشی ندارد ، قربانی اینجا اسمعیل است و آن هم فرزند ابراهیم که با شوق به پدر میگوید، ای پدر هراسی برخود راه نده ومن به عنوان قربانی تو از صابران خواهم بود، یعنی از ایستاده گان ازکسانی که دردو رنج را اگاهانه پذیرامیشوند . قربانیان این قبله از قماش زنان ومردانی دیگری اند، که دروازه های فرار بروی شان بازاست و وسواس شیاطین برای تخلیه زادگاه و سرزمین شان، چند برابر ولی این مردم با استقامت وعشق برزمین و زادگاه  شان که همان فلسطین و قبله اولین است به مانند کوه ایستاده اند وچشم دشمن را کورمیکنند، واینکه خدای حکیم  دوتا قبله برای بنده گانش قرارداد،شاید علتش همین باشد که اگر یکش ارزش وکارآیی خودرا از دست داد ، بنده گان خدا بدون قبله باقی نمانند ودیگرش برای بنده گان راستین وحق پرست قبله جا باشد، کعبه امروزی ویابیت الله الحرام باردیگر دراختیار ابوجهل ها وفرزندان ابوسفیان افتاده است ، امروز درآن خانه، بیت الله الحرام بجای ۳۶۰ بت ، هزاران شهزاده که هرکدام بزرگتر وکثیف تر ازلات ومنات وعزات  اند ، قراردارد وبیچاره بنده گان خدا درعالم بی خبری وساده اندیشی ، به دور آن خانه دور میزننند واز خدای شان آمرزش ومغفرت میخواهند و دعای شان هم اجابت نمیشود؛ زیرا کعبه، آ ن کعبه عصررسول الله نیست ، اگر رابط وحی بین زمین و آسمان بطور رسمی برقرارمیبود، یقین دارم که تحویلی دوباره صورت میگرفت وخدای کعبه دستور میفرمود که به جانب قدس نمازبخوانید که این خانه دوباره با مظاهر جاهلی وشرکی آلوده شده، صفایی خودرا ازدست داده است و ابراهیمی  درکار است که دوباره آنرا، از لوث وجود بت ها  پاکسازی کند ولی افسوس ، که دیگر گوشی برای شندیدن پیام وحی آسمانی موجود نیست.

 وتوای فلسطین عزیز ! نامت برایم آشناست ، من از زمان کودکی باتو آشنا شدم روزیکه کلاس هفت مکتب  درلیسه رخه پنجشیربودم ؛ ساعت یک بعد ازظهر بود ،ساعتی که شاگردان مدرسه ، از کلاس رخصت میشدند، وهرکس باعجله  وشکم گرسنه راهی خانه های شان بودند،ازبازار بخش خیل میگذشتیم . آن روز ، بازار، برخلاف روزهای دیگر متشنج بود، بازاریان وبازارچیان دسته دسته جمع بودند و به رادیو گوش داده بودند، و رادیو هم با صدای بلند غیر معمول اخباروگذارشات خودش را پخش میکرد ، تعدادی از مردم آه میکشیدند  تعدادی هم اشک میریختند و تعدادی هم از نزدیکی قیامت سخن میگفتند! . همه آن صحنه ها برای ما بچه ها جالب و حیرت آوربود ، برای اولین باربودکه مردم را، آنچنان متاثر و غمناک میدیدیم . آ ن اوضاع حس کنجکاوی ما را بیشتر ساخت و خواستیم بدانیم که مگر چه شده که این بازار حالش این چنین ملتهب و بازارچیانش این چنین پریشان واندوهگین اند، سرانجام دریافتیم که پادشاه یهود! بر بیت المقدس حمله ورشده  وشهر ودیار مسلمین را به زور تصاحب کرده است ، ومردمان زیادی را کشته وبه اسارت برده است  با توجه با آنکه یهود و یا به  زبان عامیانه  مردمی آنروز  ( قوم جوس) در فرهنگ افغانی و اسلامی ما از جایگاه خوبی برخوردار نبود ومردم ، فرزندان کوچک شان را از دزدیده شدن بدست جوسها برحذر میداشتند ومیگفتد که جوسها مردمانی هستند که نهایت عداوت و دشمنی با اسلام و مسلمین را دارند و میکوشند که بچه های کوچک مسلمانان را بدزدند و نامش را محمد بگذارند وبعداً در روز های خاص مذهبی شان  ، طفلک را با میله های داغ آتشین بسوزانند تا آنکه آن طفلک جانش را ازدست بدهد .... با تعریف وشناختی که از قوم جوس داشتیم فهیمدیم که بر برادران ما دربیت المقدس چه پیش آمده است . بخصوص که رادیو ازمشارکت ودرگیری جهان عرب که همان جهان اسلام بود ، سخن میگفت  و اینکه در صورت لزوم مردم مسلمان و غیور افغانستان برای دفاع از بیت المقدس و برادران شان درجهاد شرکت خواهند نمود . آنروز یکساعت دربازاربخش خیل ماندیم وبه رادیو گوش دادیم ، متاسفانه در آنروزگار رادیو بسیار کم بود و در قشلاق و روستای که من زنده گی میکردم اصلا هیچ رادیویی وجود نداشت وحتا داشتن رادیو امری خلاف شونات دینی و بدوراز شان تقوای و خداپرستی محسوب میشد ، سالهای بعد فهمیدم که آنروز از روزهای تاریخی ، جنگ شش روزه اعراب واسراییل  ۱۹۶۶ بود... پس من با نام ومظلومیت فلسطین یکجا بزرگ شده ام ، هیچ کس هم فکرنمیکرد که سرنوشت دردناک  این ملت به این درازا بکشد و این مردم ، غرق در مصیبت و بیدادگری مشتی سفاک ونژادپرست به درازای نیم قرن ، قربانی شوند ، و سردم داران زور وزر با بی تفاوتی و بی احساسی، سرنوشت دردناک این قوم را نادیده بگیرند و من در هراسم ازاینکه: من هم بادست خالی ازاین دنیا برم وبرای آنانیکه  در عالم برزخ چشم در انتظار خبری ازفلسطین اند ، پیامی نداشته باشم . درهراسم که برای  برزخیان اگر، ازمن سوال کنند که سرنوشت قوم ومردم فلسطین چه شد،  بگویم هیچ، آن قوم همچنان درعذاب اند و حتا بد تر ازگذشته ها ! باپیشرفت ودستیابی فرزندان آدم به علوم  و فنون جدید  ، مظلومیت مردم فلسطین هم چند برابر شد، دشمنان قسم خورده این قوم با سخاوت مندی جباران و مستکبران این دوران ، از پول وسلاح گرفته تا حمایت های سیاسی و تبلیغاتی  و تهدیدهای مخالفان عرصه را بر بیچاره مظلوم مردم فلسطین تنگ تر ساخته اند، و دردناکتر ازهمه سکوت رهبران و برادران عرب ، درد این ملت را چند برابرساخته است ، برادران قارونی که کلید حرم وخانه  خدا را بدست دارند ودر آمد هزار میلیون در بیست چهارساعت از بابت فروش نفت عقل آدمی را به حیرت می اندازد، ولی بگفته شاعرعرب سوری نزار قبانی (وفات ۱۹۸۸) که گفت :

آیا ما بهترین قومیم

که برمردمان مبعوث شدیم ؟

نفت ریخته درصحرای مان

میتوانست

خنجری ازآتش وشعله شود

اما،

اشراف قریش را شرم باد

اشراف اوس نزار را

که زیرپای روسپیان میریزد.

و هم چنان مظفرالنواب شاعر عراقی همواره در تبعید (متولد ۱۹۳۰) نیز اعراب امروز را هجو میکند واز قومی سخن میکند که ناپیداست ، او خشمگین از این که حاکمان عرب سرنوشت فلسطینی ها را داد وستد میکنند، چنین سرود سرمیدهد:

زنی آبستن را به زمین انداختند

و رحمی را

که شبانه درآن یک  چریک پدید می آید

بیرون کشیدند !

شنیدید ؟

 اعراب لعنتی !

فلسطین از رحم برداشته میشود

ای مدعیان دین امریکایی در مکه

بازار تان گرم است

حراج علنی است ، ای اشراف زاده گان !

سه کشته درساعت، ای اشراف زاده گان !

مظفرالنواب این شاعر بی باک وبی ترس ،سران حکومت های عربی را چنین سرزنش میکند:

بتاریخ گرسنگی سوگند

اگر دراین حال بمانیم

میان حکومت های کاسبکار

هیچ عربی زنده نخواهد ماند.

آیا قدس، عروس عربیت شماست

پس چرا تمام زناکاران شب را

به حجله اش بردید ؟!

آری مظلومیت این قوم مایه ننگ و رسوایی  دین داران بی عزت وبی وقار است که به جای دین داری و خداپرستی وبرادری وهمدردی ، درباده نوشی و زن باره گی مصروف اند. شب ها در عزه راکت وآتش میبارد و لی فرزندان ابوسفیان، درحجاز، باسرکشیدن شیشه های شراب،  تمام شب  در عیش اند درپایان شب ، برای پاکی ازخباثت و گناهان انجام شده ، خود را به دورحرم وکعبه میرسانند، تا با هفت دورزدن ،به  دورکعبه ، خود را برای رهبری امت اسلامی آماده سازند واسفا، که این جرسومه های فساد با ادعای رهبری اسلام ومسلمین وکلیدا خانه کعبه،  خود را خادم الحرمین الشریفن برمسلمین تحمیل میکنند ، دراخبارخواندم که در آمد امسال نظام فرزندان ابوسفیان ازخیرات سرحجاج و زایرین بیت الله الحرام بالغ به ۱۶ میلیارد دالر بوده است . با خود م گفتم که این بیچاره حاجی ها این پول هارا به کجا میبرند و سرانجام این پولها به کجا میرود...... و این است سرنوشت دردناک من و تو به عنوان مسلمان ویادت باشد که اگر قبله ات  تغیرنکند فردای روزدینت تغیر خواهدکرد و ترا یارای مقاومت دربرابر این تغیرات نخواهد بود!

و درود عالم برتو ای شیرمردان وشیرزنان فلسطین !

 

بامـداد ـ اجتماعی ـ ۲/ ۱۴ـ ۲۳۰۷